وقتی جوانتر بودم، وقتی اوضاع خوب و آنطور که دوست داشتم پیش نمیرفت واقعاً نمیتوانستم درسی از آن بگیرم. نمیتوانستم به تصویر بزرگ نگاه کنم و بتوانم از پیشامدهای بدی که برایم اتفاق افتاده درس بگیرم.
اما، هر بار که اوضاع زندگی آنطور که میخواهید پیش نمیرود، میتوانید چیزهایی زیادی از آن یاد بگیرید.
یکی از بهترین کارهایی که میتوانیم بکنیم این است که وقتی اوضاع طبق برنامههای ما پیش نمیرود، به همه ماجراهایی که اتفاق افتاده خوب فکر کنیم و تا جاییکه میتونیم از همه تجربیاتمان درس بگیریم و خودمان را برای موفقیت در آینده آماده کنیم.
10 درسی که باید از شکست بگیریم :
1 - واقعاً چیزی به اسم شکست وجود ندارد.
بله، ممکن است اوضاع بد پیش برود یا مطابق برنامه ما پیش نرود اما واقعاً چیزی به اسم شکست وجود ندارد زیرا همیشه یک دلیل خوب برای خوب پیش نرفتن اوضاع و درسی برای آموختن از آن وجود دارد. در طولانی مدت، هر اتفاقی که میافتد به صلاح شما خواهد بود.
2 - اگر به دلایلی اشتباه چیزی را میخواهید، هیچوقت آنطور که شما دوست دارید انجام نخواهد شد.
3 - میتوانید از این واقعیت بعنوان یکی از قویترین انگیزهها برای موفقیت در آینده استفاده کنید که اول کار، اوضاع آنطور که شما دوست دارید پیش نرفته است. اگر تصمیم بگیرید که به همه چیز درست نگاه کنید، اشتیاقتان برخواهد گشت.
4 - همیشه و در همه جا پشتکار، تعهد و تلاش نتیجه میدهد.
5 - بعد از اینکه چیزی برخلاف میل شما پیش رفت، اگر تصمیم بگیرید که از آن درس بگیرید و توجهتان را به ارتقاء کاری که میخواستید انجام دهید معطوف کنید (به جای اینکه خسته و ناامید شوید)، خواهید دید که عملکردتان به طرز قابلملاحظهای بهتر میشود و در کارتان پیشرفت میکنید.
6 - بعد از شکست، سه کار خوبی که میتوانید انجام دهید اینها هستند: (1) دلایل شکستتان را بررسی کنید (2) درس بگیرید (3) اگر چیزی است که واقعا میخواهید و فکر میکنید باید آن کار را انجام دهید، بلافاصله دوباره تلاش کنید.
7 - امتحان کردن، ریسک کردن و موفق نشدن خیلی بهتر از این است که فقط عقب بنشینید و به این فکر کنید که اگر شکست بخورید چه خواهد شد.
8 - تنها نتیجه بدی که شکست میتواند داشته باشد این است که انگیزه دوباره امتحان کردن را از دست بدهید.
9 - هیچ نیازی به خجالت کشیدن نیست زیرا همه آدمها در جایی از زندگی خود شکست میخورند. فقط شما نیستید که شکست خوردهاید.
10 - خیلی از پیشرفتها در نتیجه یک شکست ایجاد شدهاند. چیزهایی که دوست دارید را دنبال کنید. چیزی برای از دست دادن ندارید و تازه خیلی چیزهای عالی به دست خواهید آورد.
امروز بهتر از دیروز زندگی کنید.
[ یک شنبه 21 خرداد 1391 ] [ 1:22 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات1 ]
شخصیت سالم یعنی چه؟
[ یک شنبه 21 خرداد 1391 ] [ 1:18 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
هرکسی میخواهد ازدواج کند، باید به یک حداقلهایی در زمینههای مختلف شخصیتی رسیده باشد. ازدواج بچه بازی نیست و اگر به اندازه کافی در این زمینهها به بلوغ نرسیده باشیم، حتما یک جای کارمان میلنگد. رسیدن به این بلوغهای شش گانه همان درست بزرگ شدن است. با توجه به شرایط اجتماعی و خانوادگی، پسرهای ایرانی معمولا تا 28،27 سالگی به این بلوغهای شش گانه نمیرسند، پس خانمها باید حواسشان به سن و سال همسر آینده هم باشد.
[ سه شنبه 2 خرداد 1391 ] [ 6:43 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات1 ]
در این تمرینها، عضلات به ترتیب از سر به طرف پا یا برعکس سفت و 10 تا 15 ثانیه در این حالت` نگه داشته میشوند و بعد باید به آرامی آنها را شل کرد. این سفت و شل شدن عضلات، تاثیر خوبی در آرامش ذهن دارد.
داشتن هر ویژگی شخصیتی، تا زمانی كه باعث آسیب به خود فرد و آزار دیگران نشود، به هیچوجه بیماری محسوب نمیشود...
برخی، هنگام معاشرت با دیگران، ذهنیتهای مختلفی درباره آنها پیدا میكنند؛ مثلا میگویند فلانی چقدر بدبین است، چقدر زود عصبانی میشود یا اصلا آدم مرموزی نیست و ظاهر و باطنش یكی است.
بیان این ذهنیتها ممكن است باعث شود فرد مقابل دریابد چگونه شخصیتی دارد و ویژگی یك شخصیت سالم چگونه است. دكتر سیدعلی احمدی ابهری، روانپزشك و استاد روانپزشكی دانشگاه علوم پزشكی تهران، در گفتوگو با «سلامت» درباره شخصیت و انواع آن بیشتر برایمان توضیح دادهاند.
به الگوهای بارز رفتاری در پاسخ به تجربههای درونی ذهنی یا تجربههایی كه در مورد جهان خارج داریم، «شخصیت» گفته میشود. به این ترتیب انسانها از لحاظ رفتاری، عقیدتی، سلیقهای و دیدگاه با یكدیگر متفاوت میشوند و هر یك ویژگیهای شخصیتی خاص خودشان را پیدا میكنند؛
یعنی نوع لباس پوشیدن، آداب و رسوم و روابط اجتماعی هر فردی با دیگری تفاوت دارد اما این ویژگیهای شخصیتی در بیشتر مردم هر جامعهای نزدیك به هم و بهگونهای است كه تفاوتها چندان به چشم نمیآیند. معمولا همه افراد یك جامعه، این تفاوتهای اندك را میپذیرند و با معیارهای طبیعی جامعه هماهنگ است.
اگر بخواهیم انسانها را در یك طیف گسترده بررسی كنیم، باید افراد سالم را در یك سر طیف و ناسالمها را در سر دیگر طیف بگنجانیم. اما ویژگیهایی وجود دارند كه به سر طیف سالم نزدیكتر هستند و ما نیز آنها را سالم میدانیم.
سلامت: لطفا درباره این ویژگیها برایمان بگویید.
1. برخی انسانها درونگرا هستند. این گروه به خیلی از مسایل بدبین و گوشهگیرند، به راحتی به دیگران اعتماد نمیكنند، هنگام بحث و پیشامدها زود عصبانی میشوند و پرخاش میكنند، مسوولیتپذیر نیستند.، به وفاداری دیگران تردید دارند و بهطور كلی در جامعه به آدمهای خشك و جدی معروفند. برخی از آنها خرافاتی هم هستند و به جادو و فال و رمالی اعتقاد دارند.
2. برخی افراد خصوصیات برونگرایی دارند؛ بیشتر تمایل دارند حرف بزنند و هرچه بیشتر خود را نمایش دهند، ظاهر هیجانی دارند و گاهی طوری لباس میپوشند كه غیرعادی جلوه میكنند. آنها علاقه دارند حد و مرزها را بشكنند و از این كار نیز هیچ ابایی ندارند. ممكن است رفتارهای خشنی از خود نشان دهند و قانون را هم زیر پا بگذارند و از این كار لذت میبرند.
3. انسانهای مضطرب، اصلا آدمهای راحت و آرامی نیستند و دوست دارند بیشازحد در كارشان نظم وجود داشته باشد. شاید افكار خیالپردازانه نداشته باشند و گوشهگیر هم نباشند، اما زیاد با دیگران نمیجوشند و رفتارهای اجتماعی خیلی خوبی هم از خود نشان نمیدهند و تعاملات اجتماعیشان دچار مشكل است. وسواسیها نیز به این گروه تعلق دارند و افراد وسواسی اصولا كمالگرا هستند و با قانون همه یا هیچ زندگی میكنند.
سلامت: همه ما انسانها در این 3 گروه قرار میگیریم؟
نه، ویژگیهای شخصیتی دیگری نیز داریم كه در این 3 گروه جای نمیگیرند؛ مثلا افراد وابسته نمیتوانند مستقل عمل كنند و همیشه سعی دارند به كمك دیگران مطرح شوند و اصلا اعتمادبهنفس ندارند. بعضی دیگر خیلی مطیع هستند و اغلب سعی دارند دل دیگران را به دست آورند و برای رسیدن به هدف تملق میكنند. بعضی از افراد نیز همیشه ناراحت هستند. این افراد افسرده نیستند و علایم افسردگی ندارند ولی خلق پایینی دارند و از آن نیز لذت میبرند و این حالت برایشان به صورت یك عادت درآمده است.
سلامت: اصلا شخصیت ما چگونه شكل میگیرد و چرا بعضی از این ویژگیها را پیدا میكنیم؟
این یك مبحث سببشناسی است؛ در باب چگونگی شكلگیری شخصیت و عوامل تاثیرگذار تاكنون نظریههای متفاوتی داده شده است؛ اینكه ژنها در این مورد نقش دارند یا نه هنوز به درستی قابل اثبات نیست اما عوامل محیطی، تعلیم و تربیت، فضای خانواده و آداب و رسوم جامعه، در شكلگیری شخصیت تاثیر زیادی دارد.
سلامت: این ویژگیها میتوانند در موفقیت انسانها نقش داشته باشند؟
هر كدام از ویژگیهایی كه نام بردم، به میزان كم میتوانند نقش بسیار مفیدی در افراد جامعه داشته باشند. وجود كمی خودشیفتگی، كمی اضطراب و وسواس یا سایر صفتها حتی میتواند باعث موفقیت انسان شود، اما همانطور كه میدانیم، اختلال شخصیت نمایشی، نوعی از ناهنجاریهای روانشناختی است. اینكه انسان همیشه سعی كند خود را مطرح كند و به رخ دیگران بكشد،
بلوغ جنسی :
آمار بالای طلاق به دلیل مشکلات جنسی، میزان اهمیت این بلوغ را نشان میدهد اما هرطور شده باید رودربایستی را با خودتان بگذارید کنار و رک و رو راست نیازهای جسمیتان را بشناسید. سلیقههای خودتان را پیدا کنید و موقع انتخاب همسر حواستان به این چیزها هم باشد. قبل از ازدواج باید تکلیفتان را با نیازهای روحی و جسمیتان مشخص کرده باشید.سواد و کفایت مدیریت روابط جنسی از قبل ازدواج شروع میشود.
بلوغ شخصیتی :
بلوغ شخصیتی ابعاد مختلفی دارد. قبل از ازدواج حتما باید یک سری اختلالات شخصیتی را در خودتان و طرف مقابل بررسی کنید. اختلالاتی مثل خود کمبینی، تاییدطلبی، کمال گرایی، شکاکیت (پارانویا)، توجه طلبی، مهرطلبی، بیماری دوقطبی، اعتیادها و وسواس. افرادی که به این اختلالات مبتلا هستند تا وقتی که درمان نشدهاند، به درد ازدواج نمیخورند.
بلوغ عاطفی :
بعضیها با اینکه ازدواج هم کردهاند، هنوز درست نمیدانند که از چه تیپ و شخصیتی خوششان میآید. اینها هنوز به بلوغ عاطفی نرسیدهاند و با احساسات و عواطف خودشان آشنا نیستند. باید سهم رابطههای قبلیتان را در دوست داشتن فعلی مشخص کنید و همینطور اینکه تا چه میزان هنوز تحت تاثیر آنها هستید.
بلوغ اجتماعی :
سوال « شما مشغول چه کاری هستید؟ »، یکی از اولین سوالهایی است که در هر مراسم خواستگاری تکرار میشود. شغل و موقعیت اجتماعی هر کس، تقریبا میزان بلوغ اجتماعی او را مشخص میکند؛ مثلا خانمها باید بدانند که خواستگار حول و حوش آینده کاری خودش را در کجا میبیند و چقدر میتواند با شرایط تطابق پیدا کند.
بلوغ مالی :
کسی که هنوز حساب دخل و خرجش را ندارد، نمیتواند همسر قابل اعتمادی هم باشد. قبل از ازدواج باید توقعات و خواستههای مالی طرفین معلوم باشد. یکی به فکر زندگی در کاخ نباشد و دیگری به یک زندگی متوسط قانع. برآوردی از هزینههایتان داشته باشید، راجع به چیزهایی که برایشان پول خرج میکنید با هم حرف بزنید.
ممکن است طرف مقابلتان اهل خرید مجله و کتاب باشد و شما این خریدها را پول هدر دادن بدانید. در مورد سطح رفاه زندگی آیندهتان هم باید به تفاهم برسید تا بعدا سر برنامههای بلند مدت زندگی به مشکل برنخورید.
بلوغ معنوی :
سوالهای کلی موقع خواستگاری و ملاقاتهای اولیه همیشه میتواند دردسرساز باشد. در خصوص مسائل اعتقادی و دینی هم این ابهامات بیشتر میشود. مثلا یک نفر دینداری را فقط در اعتقاد به خدا میداند و همین قدر برایش کفایت میکند. دیگری اما برایش مهم است که همسرش به تمام احکام دین مومن و معتقد باشد. در یک کلام باید جنس دین داریتان با هم یکی باشد و هر دو قرائت مشابهی از دین داشته باشید.
افرادی که شدیدا تحت تاثیر نوسانات فلسفی و عرفانی هستند برای ازدواج مناسب نیستند. چون هر آن ممکن است همسرتان برای پیدا کردن خودش سر به کوه و بیابان بگذارد! به طور کلی فردی به بلوغ معنوی رسیده که تا حدی جایگاه خود را در هستی پیدا کرده باشد و درگیر مسائل فلسفی پیچیده نباشد.
ازدواجهای ممنوع به درد نمیخورند!
اگر این نشانهها را در رفتار طرف مقابلتان دیدید،به ازدواج با او فکر نکنید چون بعدا دچار مشکل میشوید.
خودکم بینی :
آدمهای خود کم بین و تایید طلب به درد زندگی نمیخورند، دائم نیاز به تایید و توجه دیگران دارند و شما هم باید مدام در حال تعریف و تمجید باشید. این افراد معمولا زود رنجند و اعتماد به نفس ندارند.
کمال گرایی :
اما کمال طلبها با کمال گرایی افراطیشان میخواهند در هر زمینهای بهترین باشند و همین مساله نهایتا به بیعملی منجر میشود.چون این افراد فقط سراغ کاری میروند که مطمئن باشند در آن موفقند.
مهرطلبی :
زود خودشان را لو میدهند. همیشه در زندگیشان به دنبال راضی کردن همه هستند و همین کار آزارشان میدهد.هر تغییر برای این افراد یک تهدید است و مدام باید بهشان سرویس عاطفی بدهید.
پارانویا (شکاکیت) :
شکاکها با لحن بازجویانه با شما صحبت میکنند و همیشه در حال چک کردنتان هستند. شکاکها به صورت پیش فرض شما را مجرم میدانند، منتها مجرمی که هنوز جرمش ثابت نشده.
توجه طلبی :
توجه طلبها معمولا دخترند و در آن واحد چند ارتباط دارند. اینها در دوران کودکی از طرف پدر و مادر توجه نداشتند و برای همین از شما توجه زیادی میخواهند.
خودشیفته :
خود شیفتهها از یک چیزی در وجود خودشان خیلی راضی هستند؛ مثلا اگر صدای خوبی داشته باشند، آنقدر صدای خودشان در ذهنشان بلند است که صدای بقیه را اصلا نمیشنوند.
اعتیاد :
غیر از اعتیاد به مواد مخدر، اعتیاد اینترنتی و هیجانی هم دو موردی است که باید حواستان بهشان باشد.
دو قطبی :
تغییرات شدید خلقی دارند. مثلا یک دوره دو هفتهای خیلی پرحرف، ولخرج و اهل برنامهریزیهای دور و دراز هستند و در دو هفته بعدی ناگهان افسرده و منزوی میشوند.
وسواس :
اختلال وسواس یک زمینه شخصیتی است که فرد در آن بیش از حد دقیق است. زندگی با وسواسیها بعد از چند وقت خیلی سخت میشود.
1.ابتدا به یک مکان خلوت بروید، روی صندلی بنشینید، پشت خود را صاف نگه دارید، کف پاها را روی زمین بگذارید و دستها را روی رانها قرار دهید.
2.ابروها را تا جایی که میتوانید بالا بکشید و در این حالت نگه دارید و بعد به آهستگی رها کنید.
3.چشمهایتان را محکم ببندید و پلکها را روی هم فشار دهید و در این حالت نگهدارید. حالا به آهستگی چشمها را باز کنید. زبان خود را مدتی به سقف دهان فشار دهید و بعد آهسته آن را رها کنید. دندانهای خود را روی هم فشار دهید و فشار را نگه دارید. حالا آن را به آهستگی رها کنید. در صورتی که دندان مصنوعی دارید، این حرکت را انجام ندهید.
4.لبهایتان را به هم فشار دهید و چروک کنید. فشار را نگه دارید و آهسته رها کنید.
5.شانههای خود را بالا بکشید و سفت نگه دارید و بعد آهسته به حالت اول برگردید.
6.دست چپ را مشت و ساعد را روی بازو خم کنید و محکم فشار دهید و آن را در این حالت نگه دارید. سپس آهسته رهایش کنید. این حرکت را با دست راست نیز انجام دهید. یک نفس عمیق بکشید. ریههایتان را از هوا پر کنید. نفس خود را حبس کنید و به شکم خود فشار بیاورید. مثل اینکه میخواهید شکم خود را باد کنید. حالا آهسته نفس خود را بیرون دهید و ریه را کاملا خالی کنید.
7.کتفها را تا جایی که میتوانید به عقب ببرید. فشار دهید و در این حالت سفت نگه دارید. سپس به آرامی رهایش کنید.
8.پای چپ را صاف نگه دارید. پنجه پا را به بیرون بکشید و در این حالت نگه دارید. بعد آن را به طرف خودتان خم کنید. پا را سفت در این حالت نگه دارید و آهسته آن را زمین بگذارید. این حرکت را با پای راست تکرار کنید.
9.زانوی چپ را خم کنید و ران را تا جایی که میتوانید بالا بیاورید و سفت نگه دارید. سپس به آهستگی پا را زمین بگذارید. این حرکت را با پای راست تکرار کنید.