آنچه باید بدانیم ولی نمی دانیم!

اطلاعات طلایی، شخصـیتی ممتاز

بهترین و سالم ترین دوست من کیست؟

بهترین دوست کسی است که شما دوست دارید بیشترین وقت خود را با او بگذرانید و دقایق صمیمی خود را در کنار او سپری کنید. دکتر گری سمالی در کتاب خود با نام "رازهای پنهان ازدواج عاشقانه و ابدی" برای خانمها دیدگاههای جدیدی در این زمینه که چگونه می توانند دوست صمیمی همسرانشان باشند را معرفی کرده است.
 

در میان گذاشتن تجربیات عمومی
دکتر سمالی به این نتیجه رسیده است که خانواده هایی که از زندگی خود راضی هستند برای در کنار هم بودن ارزش قائل می باشند. چنین خانواده ای از یک زن و یک مرد تشکیل می شود که تمام فعالیت های خود را در غالب برنامه های خانوادگی جای می دهند. البته باید توجه داشت که آنها از علائق فردی خود نیز غافل نمی شوند بلکه تا آنجا که می توانند تمام تلاش خود را برای یکی شدن به کار می گیرند. دکتر سمالی به این نتیجه رسیده است که چنین خانواده هایی به پیک نیک رفتن نیز علاقه خاصی دارند. اردو زدن به آنها اجازه می دهد که در حالی که از زیبایی های طبیعت لذت میبرند در یک جمع واحد رشد کنند.

تراژدی حمله و غلبه به عنوان یک زوج
بر طبق گفته های دکتر سمالی: " هیچ کس به دنبال تراژدی نیست، اما اگر در خانه شما را بزند شما می توانید زندگی مشترک خود را از طریق همکاری با یکدیگر پیرامون مشکل موجود محکم تر و نیرومند تر سازید." اگر شما و یا همسرتان در زندگی با یک بحران مواجه شدید باید حتما با هم و با اتحاد کامل نسبت به رفع آن اقدام کنید و نه به طور فردی.

تصمیم های مهم را با هم اتخاذ کنید
اگر باید در مورد چیزی که در زندگی هر دوی شما تاثیر می گذارد تصمیم بگیرید، این کار باید با اتفاق نظر هر دو طرف انجام پذیرد. دکتر سمالی اظهار می دارد که این اصل تاثیر بسزایی بر روی زندگی شخصی او گذاشته است. او معتقد است که رسیدن به اتفاق نظر در مورد مسائل حیاتی در زندگی باعث می شود که زوجین به سطوح عمیق تر شخصیت فردی یکدیگر دست پیدا کنند و در نتیجه نقطه نظرات یکدیگر را بهتر درک کنند و در برخی موارد می توانند به راحتی به ریشه اندیشه های یکدیگر دسترسی یابند.

شوخ طبعی خود را افزایش دهید
به زندگی مشترک خود قدری نمک خنده اضافه کنید. به روزهای اولیه آشنایی خود فکر کنید و سعی کنید باز هم مانند ایام خوش گذشته زنده دلی و شادابی را به رابطه خود باز گردانید. برای شروع می توانید از مطالب فکاهی روزنامه ها استفاده کنید. و حتما پس از اینکه شوهرتان برایتان جوک تعریف کرد، شروع کنید به خندیدن. از زمانی که در کنار هم هستید استفاده کنید و لذت ببرید.
 

شخصیت خود و شوهرتان را بیشتر بشناسید
شخصیت هر کس منحصر به فرد می باشد و هرکس با خلق و خو و شخصیت های متفاوت ازدواج می کند. تست های تعیین شخصیت را امتحان کنید و یا کتاب هایی در این مورد بخوانید. وجوه تفاوت خود و همسرتان را ارزیابی کنید و ببینید که چگونه میتوانید ضعف ها را از بین برده و بر روی نقاط قوت یکدیگر کار کنید. به جای آنکه در مقابل ضعف های او از خود عکس العمل نشان دهید، راهی برای از میان برداشتنشان پیدا کنید.
"تبدیل شدن به بهترین دوست، یک پروسه اتوماتیک نیست که با خود بگویید چون ما با هم زندگی می کنیم پس بهترین دوست یکدیگر هستیم.شما باید یاد بگیرید که چگونه می توانید در زندگی روزمره، زمانی که با ضعف ها و کاستی های همسر خود مواجه شدید، سعی در جبران و از بین بردن آنها بکنید. اگر می خواهید "بهترین دوست" او باشید باید پشتکار، صبر، درک، و عشق واقعی داشته باشید."


ادامه مطلب

[ یک شنبه 20 مرداد 1392  ] [ 1:58 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

پریودی در بانوان

معمولاً در هر ماه به مدت یک هفته زنان ۲-۳ بار در روز از داخل مهبل خود خونریزی دارند که به آن عادت ماهانه، قاعدگی یا پریود (به معنی دورهٔ زمانی) می‌گویند.
عادت ماهانه زنان تقریبا هر ۲۸ روز یکبار رخ می‌دهد. البته ممکن است خصوصیات قاعدگی از جمله طول دوره‌ ماهانه و طول خونریزی و شدت آن از زنی تا زن دیگر متفاوت باشد و خونریزی ماهانه خفیف یا کمی شدید، دردناک یا بدون درد، طولانی یا کوتاه همگی می‌توانند طبیعی باشند. به طور میانگین در بیشتر زنان خونریزی ماهانه ۵ تا ۷ روز طول می‌کشد و در کل ۶۰ تا۲۵۰ میلی‌لیتر در این مدت خون از دست می‌رود.
در این دوران نزدیکی توصیه نمی‌شود. بعد از دوران بارداری سیکل تخم گذاری یا قاعدگی برای مدتی به هم می‌ریزد.


ادامه مطلب

[ یک شنبه 20 مرداد 1392  ] [ 1:57 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

علائم فرد افسرده

 

همه ما در دوره‌هایی از عمر احساس غم و غربت کرده‌ایم؛ در شرایط طبیعی پس از چند ساعت یا چند روز این حالت که به افسردگی معروف است از بین می‌رود اما وقتی احساس‌ غم‌، دلسردی‌ یا ناامیدی‌ به‌ مدت‌ ۲ هفته‌ در اغلب‌ روزها و اغلب‌ ساعات‌ روز، به‌ علاوه‌ علایم‌ همراه‌ دیگر وجود داشته باشد دیگر بیماری نامیده می‌شود.

افسرده
فرد افسرده اغلب لذت بردن از زندگی را مشکل می‌یابد، احساس تنهایی شدیدی می‌کند و برای درگیرشدن در فعالیت‌های روزمره زندگی از نیرویی کم برخوردار است بسیاری از مردم در دوره‌هایی از زندگی خود نسبت به رویدادهای زندگی احساس دلسردی می‌کنند، ولی افسردگی واقعی، عمیق‌تر و طولانی‌تر است و کل وجود شخص را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

● علایم‌ شایع‌
از دست‌ دادن‌ علاقه، بی‌حوصلگی‌ و دلزدگی، ناتوانی‌ از لذت‌ بردن‌،احساس‌ ناامیدی‌، بی‌حالی‌ و خستگی،‌ بی‌خوابی‌، خواب‌ زیاد یا ناراحت‌، گوشه‌گیری‌ اجتماعی‌، احساس‌ بی‌ارزش‌ بودن‌ و مورد نیاز نبودن‌، بی‌اشتهایی‌ یا پرخوری‌، یبوست‌، عدم تمرکز،گریه‌، احساس‌ گناه‌ شدید، تحریک‌پذیری‌، بی‌قراری‌، افکار خودکشی‌ و دردهای‌ مختلف مثل‌ سردرد، درد قفسه‌ سینه‌ بدون‌ شواهدی‌ از بیماری‌ جسمی‌ از شایع‌ترین علائمی است که در فرد افسرده دیده می‌شود.

● علل بیماری
برای‌ بیماری‌ افسردگی‌ هیچ‌ علت‌ واحد و روشنی‌ وجود ندارد. این بیماری در اثر چند علت مرتبط باهم ایجاد می‌شود. تغییرات شیمیایی ایجاد شده در مغز و اختلال در هدایت پیام‌های عصبی، فقدان‌های قابل توجه، انتظارات غیرواقع‌گرایانه، یأس، عدم توانایی در کنترل بر محیط و تفکر منفی از جمله عوامل افسردگی است به‌طور شایع افسردگی در افراد میانسال دیده می‌شود ؛ اما این بیماری در هر سنی از کودکی، نوجوانی یا سالمندی ممکن است دیده شود.

● درمان
در مواردی، بیماری‌ خود‌به‌خود خوب‌ می‌شود، اما با کمک‌ گرفتن‌ از پزشک‌ می‌توان‌ مدت‌ افسردگی‌ را کم‌ کرد. راه‌های زیادی برای درمان افسردگی وجود دارد. روان‌پزشکان به طور معمول از داروهای ضدافسردگی که انواع مختلف دارد با توجه به شرایط بیمار استفاده می‌کنند. هر بیمار ممکن است به یک یا چند نوع داروی خاص پاسخ مناسبی بدهد.
خدمات مشاوره و روان‌درمانی از دیگر اقدامات همراه است. در افسردگی‌های شدید که بیمار در بیمارستان بستری می‌شود گاهی شوک درمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد و هیچ خطری در پی نخواهد داشت و موجب می‌گردد که بهبودی، سریع تر حاصل گردد.
معمولا حداقل مدت درمان، شش ماه است گاهی اوقات بیمار با اولین علایم بهبودی، درمان را قطع می‌کند. در این صورت احتمال عود بیماری زیاد خواهد بود.
ورزش کردن به صورت گروهی نیز در کاهش علایم بیماری در مبتلایان به افسردگی تاثیرگذار است درصد بهبود‌ افسردگی بالا است‌ حتی‌ اگر فرد هنگام‌ افسردگی‌، نسبت‌ به‌ بهبود‌ خود ناامید باشد و در مقابل عود افسردگی‌ نیز شایع‌ است‌.

● چند نکته‌
بکار بستن نکاتی ساده می‌تواند به بهبود افسردگی شما کمک کند. البته لازم نیست حتما بیمار باشید تا این نکات را بکار ببندید. رعایت این مسائل می‌تواند در پیشگیری از افسردگی نیز موثر باشد.

 
▪ روابط اجتماعی خود را گسترش دهید به دیدار دوستان، اقوام و همکاران خود بروید و با آنها به گفتگو بپردازید.
 
▪ ورزش کنید: تمرینات منظم ورزشی نه تنها استرس را فرو می‌نشاند؛ بلکه احساسی از قدرتمندی و مفید بودن را به شما می‌دهد.

▪ در صورت‌ امکان‌ به‌ مسافرت بروید.

 
▪ فعالیت شغلی خود را حفظ‌ کنید.

▪ رژیم‌ غذایی‌ متعادل‌، کم‌چرب‌ و پر فیبر و مرتب داشته‌ باشید حتی‌ اگر اشتها به‌ غذا ندارید.

▪ فیلم‌های‌ خنده‌دار و شاد ببینید.

▪ داروهایتان را مرتب مصرف کنید حتی اگر احساس بهبود می‌کنید.

 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 20 مرداد 1392  ] [ 1:55 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

چگونگی خصوصیات جسمانی و روانی نوجوانان

 

1. افزایش ناگهانی و سریع رشد
بدنسازی
2. تکامل بهبود سیستم قبلی - تنفسی ، ظرفیت بی هوازی محدود است و قدرت تحمل آنان در برابر انباشتگی اسیدلاکتیک به تدریج در حال بهبود و افزایش است.

3. توانایی حرکتی ظریف و ریز به طور مداوم در حال پیشرفت و توسعه هستند.

4. قسمت های مختلف بدن به صورت نامتناسب و به تعداد متفاوت از یکدیگر رشد می کنند.

5.در این دوره عضلات از نظر اندازه و حجم رشد کرده و بزرگتر می شوند سپس قدرت افزایش می یابد.

6.در این مرحله تغییرات گسترده ای در میزان تولید ترشح هورمونی وجود دارد.

7.نوجوانان ، بسیار خود محور هستند و اغلب تصور می کنند که همواره تحت نظر یا برآورد یا ارزیابی هستند . این موضوع ممکن است منجر به بوجود آمدن احساس ترس و واهمه از شکست و ناکامی در آنان شود.

 8.نوجوانان به تدریج در مورد توانایی های فکری و عقلی خود احساس اطمینان کرده و از این نظر خود را باور می کنند.

9.مدت زمان توجه و تمرکز آنها در حال افزایش است.

10.مغز قادر است تا اطلاعات بصری را دقیق و سریع پردازش کند.
 
کیفیت فعالیت حرکتی در سنین 11 تا 14 سالگی
1. ورزشکاران باید در انوع مختلفی از تمرینات رشته خاص ورزشی خود و همچنین سایر ورزشها شرکت نمایند که به آنها کمک می کند تا زیر بناء ورزشی خود را بهتر و مستحکم تر پایه ریزی کنند.

2.در این مرحله حجم و شدت تمرینات باید به تدریج افزایش یابد.

3. تمرینات باید طوری طراحی شوند که ورزشکاران را با تدابیر و تاکتیک های پایه و اساسی آشنا کنند همچنین باعث توسعه و تقویت فرآیند پیشرفت و تکامل مهارتها شوند.

4.در تمرینات توسعه و بهبود انعطاف پذیری، هماهنگی و تعادل باید مورد تأیید قرار گیرد.

5. در طی جلسات تمرین و مسابقات باید فرصت هایی را فراهم کنیم تا نوجوانان بتوانند عرض اندام کنند.

6.از قرار دادن آنان در موقعیت هایی که امکان تحقیر وجود دارد بپرهیزید.

7.تمرینات باید طوری طراحی شوند که قدرت عمومی آنان افزایش یابد. پایه ریزی و ایجاد زیر بنا برای افزایش نیرو و قدرت در آینده در این مرحله از رشد و پیشرفت ورزشکاران شروع می شود. (تمرینات با استفاده از وزن بدن ، تکرار زیاد تمرینات با وزنه که با مقاومت پایین انجام شود)

8.در این مرحله تمرینات افزایش ظرفیت هوازی طراحی می گردد تا در مرحله تخصصی شدن احتیاجات و تقاضاهای تمرین و مسابقه را پاسخ گو بوده و تحمل کنند.

9.نوجوانان در این مرحله با تمرینات بی هوازی و سبک روزمره آشنا شوند لیکن نبایداین تمرینات فشار بیش از حدی را بر سیستم انرژی اسید لاکتیک بی هوازی آنها تحمیل کند.

10. از شرکت دادن این گروه سنی در مسابقات و رقابت هایی که فشار زیادی را به ساختمان بدن آنان وارد می کند اجتناب کنید.

11. سعی شود در برنامه تمرینات تمرکز حواس و کنترل توجه ورزشکاران را تقویت کنید.

12. ورزشکاران را در موقعیت های رقابتی شاد و مفرح قرار دهید.

بدنسازی

مرحله تخصصی شدن 15 تا 18 سالگی
در این مرحله ورزشکاران قادر خواهند بود نیازها و تقاضاهای تمرینات و رقابت های دشوارتر و شدید تر را تحمل کنند. بهترین و بیشترین تغییرات ایجاد شده در تمرینات، در طی این مرحله اتفاق می افتد. ورزشکارانی که در مراحل گذشته در یک برنامه تمرینی مناسب و جامع شرکت کرده اند که تأکید آن بیشتر بر رشد و تکامل چند جانبه و کامل بوده است، در این دوره می توانند بیشتر انجام تمرینات و فعالیت هایی را شروع کنند که هدف ویژه آنها، رشد و توسعه عملکردی پیشرفته و برتر ، یعنی رسیدن به مرحله اوج اجرا است.

خصوصیات جسمانی و روانی در مراحل تخصصی شدن
1.سیستم قلبی - تنفسی تقریباً در حال تکامل و رسیدن به اعلای رشد خود بوده و در بعضی موارد کاملاً رشد کرده است و به حد نهایی خود رسیده است.

 
2.در این مرحله توانایی تمرین در سیستم اسید لاکتیک بی هوازی وجود دارد.

3.در اواخر این دوره فرایند استخوان سازی تقریباً کامل می شود.

4.در این شرایط سنی نوجوان نیاز دارد تا از سوی گروه و دوستان خویش شناخته شده و مورد پذیرش قرار گیرد.

5.ظرفیت و توانایی عقلی و فکری مانند تفکر شناختی ، حافظه، تفکر واگرا، تفکر همگرا و ارزیابی و سنجش به مقدار زیادی عملکردی تر و کارآمد تر است.

6.مهارت های تصمیم گیری و هدایت و رهبری تکامل و پیشرفت بیشتری دارند.

ادامه مطلب

[ یک شنبه 20 مرداد 1392  ] [ 1:51 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

خصوصیاتی که مناسب شما نیستند

‌اگرچه ممکن است ، تفکر داشتن دوستان و اطرافیان خوب لذت بخش ، شادی آور و روحیه دهنده باشد ، اما بد نیست بدانیم ‌که بعضی از آنها این چنین نیستند ، یعنی نه تنها چنین خاصیتی ندارند بلکه برعکس نیز می باشند.
درست است که بعضی ‌زمان ها احساس خوشایندی نداریم و یا برعکس؛ بعضی روزها لبریز از شادی بی دلیل هستیم ، اما این مربوط به خلق و خوی ‌متغیر و تحت تاثیر محیط و وقایع اطرافمان است. ‌با این حال بعضی از این خصلت های ثابت و بعضی از نگرش ها و خصوصیات شخصیتی می تواند بسیار آزار دهنده و مهلک باشد. خصوصیاتی که در دوستان و اطرافیان خود مشاهده می کنید و تنها به خاطر ‌حفظ دوستی، این رفتارها را نادیده می گیرید و یا تحمل می کنید، می تواند تاثیر بسیار منفی و ناخوشایندی داشته ‌باشد.
مثلا شما فردی خوش بین هستید اما در برخورد با یکی از اطرافیان ، یک مرتبه احساس بدبینی به شما دست می ‌دهد. یا ممکن است دارای نگرش ایده آل نسبت به جهان پیرامون خود باشید اما در برخورد با یکی از دوستان و تحت تاثیر ‌روحیه وی ، احساس حماقت و سادگی به شما دست دهد. بعضی از این وضعیت ها می تواند تاثیر منفی و به سزایی در ‌زندگی شما داشته باشد. اگرچه همه ما انسان هایی دارای مشکل هستیم اما بعضی از این مشکلات و خصلت ها به شدت ‌مضر هستند. آنها برای شادی، روحیه، اعتماد به نفس و زندگی ما سمی می باشند. در ادامه به بعضی از این ‌شخصیت ها اشاره می کنیم و دلیل مسمومیت آنها را توضیح می دهیم.

۱) دغل کار و متقلب:
افراد دارای این خصوصیت ، مهارت خاصی از تقلب دارند. در حقیقت ممکن است شما هم خیلی دیر ‌متوجه شوید که طعمه تقلب و دغل بازی آنها قرار گرفته اید. این افراد تمام وجود و مایملک شما را زیر و رو کرده و در خدمت ‌خواست خود می گیرند.‌این افراد سمی شما را وادار به انجام کارهایی می کنند که طبق میل و خواست خودشان است در حالی‌که شما ‌واقعا چنین نمی خواهید. در ادامه آنچه توقع آنهاست این است که تمام جهان و اطرافیان، پیرامون اهداف آنها حرکت کنند.

‌۲) خود شیفته :
این افراد به طور افراطی به خود اهمیت می دهند و اعتقاد دارند که جهان و جهانیان باید دور آنها بچرخند. ‌ممکن است آنها به اندازه افراد حیله گر، سمی نباشند اما در نوع خود مسمومیت منحصر به فردی دارند و آن داشتن ‌انتظار بی جا برای به دست آوردن هر آنچه می خواهند، می باشد. آنها فقط بر روی نیاز خود تمرکز می کنند و خواست و نیاز دیگران را نادیده‌می گیرند. شما را ناامید و ناکام رها می ‌کنند و حتی تمام انرژی شما را معطوف به نیازهای خود می‌نمایند.

۳) روحیه بدبین و منفی نگر:
این افراد نمی‌توانند از نقاط مثبت زندگی خشنود باشند. اگر با آنها راجع به زیبایی امروز صحبت ‌کنید، آنها پیش بینی روز ملال آور را در آینده‌ای نزدیک مطرح می کنند. اگر به آنها خبر پیروزی در امتحانات میان ترم را بدهید، ‌در مورد سختی امتحان پایان ترم صحبت می کنند. ‌این افراد لذت همه چیز را زایل می کنند. روحیه امیدوار را به تدریج با منفی نگری جایگزین می کنند و این در حالی ‌است که شما خود متوجه این تغییرات نیستید، تنها زمانی متوجه می شوید که دیگر به هیچ چیز مثبت نگاه نمی کنید.

۴) داوری سطحی :
زمانی که شما همه چیز را زیبا و جذاب می بینید آنها کاملا بیگانه و غیر جذاب تصور می کنند. اگر ‌کسی را دارای شخصیت منحصر به فرد بدانید آنها از پایه او و شخصیتش را رد می کنند و غلط می پندارند. افراد دارای این روحیه بسیار شبیه افراد منفی نگر هستند. در جهانی که تنوع و گوناگونی موج می زند، داشتن این ‌روحیه و تفکر، غلط است در حالی‌که اگر جهان یکنواخت و یک جور بود، مسلما خسته کننده می شد.

۵) ستیزه گری با رویا و خیال:
هر زمان شما از ایده خود صحبت می کنید، آنها در مورد عدم توانایی شما در زمینه عملی ‌کردن آن صحبت می کنند و اگر به رویای خود دست یافتید سعی می کنند آن را کم ارزش و حتی مسخره جلوه دهند. ‌این افراد همیشه به "چه چیز هست" فکر می کنند تا " چه چیز می تواند باشد." در نهایت اعتماد به نفس شما ‌را زایل کرده و باورو ایمان شما را راجع به خود از بین می برند. در حالی‌که پیشرفت و تغییر تنها زمانی اتفاق می افتد که کار ‌جدیدی انجام شود.

۶) ریاکاری و دورویی:
شما زمانی که با این افراد هستید ، هرگز احساس یک رنگی و صمیمیت نمی کنید. شما داستان ‌خنده داری تعریف می‌کنید و آنها مودبانه لبخند می زنند. اگر ناراحت و غمگین باشید، به شما ناراحتی و غم تحویل می‌دهند، ‌ابراز احساس غیر واقعی و دروغ که خودتان هم متوجه می شوید. ‌ارتباط با این افراد ، دوستی را سطحی و کم مایه می کند. هر زمان شما واقعا نیاز به یک دوست را احساس ‌کردید، آنها در کنار شما نخواهند بود. هر زمان شما نیاز به انتقاد کارساز داشتید ، آنها از درستی شما صحبت می کنند. با ‌این توصیفات می توانید تصور و تجسم کنید که چه حسی به شما دست می دهد.

 ۷) گستاخ و بی ادب:
این افراد کارهایی را در بدترین زمان ممکن و به بدترین شکل ممکن انجام می دهند. نوعی حیله گری ‌را می توانید در ارتباط با آنها احساس کنید. شما به عنوان یک دوست از رازهای خود با آنها سخن می گویید و آنها از همین ‌صداقت علیه شما استفاده می کنند. ‌این افراد به شما و احساستان بی احترامی می کنند، چه چیز سمی تر از این می تواند باشد.

۸) ناراضی و طلبکار:
شما هرگز نمی توانید این افراد را از خود راضی و خشنود نگه دارید. انتظار بی جا از شما دارند آنها ‌مرتب به دنبال این هستند که شما را مقصر جلوه دهند. شما ممکن است زمان زیادی صرف کنید تا آنها را از خود خشنود سازید و به مرور ممکن است خود را فراموش ‌کنید. آنها تمام انرژی و زمان شما را می خواهند و در نهایت قربانی خواهید شد صادقانه باید گفت که زندگی کوتاه تر از این است که بخواهیم با این نوع افراد و مسمومیت آنها درگیر شویم پس بهتر است ‌که واقع بین بوده و صرف احساس تعهدی که به دوستی داریم خود را قربانی این روابط و مسمومیت آن نکنیم.


ادامه مطلب

[ یک شنبه 20 مرداد 1392  ] [ 1:49 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

تفاوت اضطراب و ترس

همه ما در مراحل مختلف زندگی اضطراب را تجربه می کنیم و طبیعی است که هر فردی در مواجهه با موقعیت های تنش زا مضطرب شود اما احساس اضطراب شدید و مزمن بدون وجود دلیل آشکار بیرونی عادی نیست و بیماری یا اختلال محسوب می شود. اضطراب با احساساتی همچون نداشتن اطمینان، درماندگی و نگرانی شدید همراه است و به طور کلی احساس بسیار ناخوشایند همراه با دلواپسی است که با واکنش های جسمانی مانند تنگی نفس،تپش قلب، تعریق یا سردرد بروز پیدا می کند. در بیشتر موارد فرد می تواند با در پیش گرفتن چند راهکار ساده این علایم را تحت کنترل درآورد اما در مواردی مراجعه به روان شناس ضروری است. امروزه در زندگی شهری با وجود مشکلات عدیده اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، قطعا همه ما گهگاه دچار اضطراب می شویم بنابراین خواندن ادامه مطلب را به خوانندگان توصیه می کنیم.

● تفاوت اضطراب و ترس
دکتر اکرم پرند روان شناس و مشاور در این باره به خراسان می گوید: آن چه عامه مردم از اضطراب می دانند، اضطراب فراگیر است که یکی از انواع اختلالات اضطرابی محسوب می شود اختلالات اضطرابی دامنه گسترده ای از اختلالات روانی شامل انواع وسواس های فکری و عملی، اختلالات وحشت زدگی ، هراس ها یا ترس های مرضی و اختلالات اضطرابی ناشی از مصرف مواد مخدر یا الکل را تشکیل می دهد اما شایع ترین آن همان اضطراب فراگیر است که نگرانی مفرط و مداوم است. در واقع نگرانی بدون منشاء اضطراب نامیده می شود، مثلا مادری که به محض خارج شدن فرزندش از منزل دایم نگران اوست و دچار اضطراب می شود. نکته این جاست که هراس ها دسته ای از اختلالات اضطرابی است که با اضطراب فراگیر توسط عموم اشتباه گرفته می شود. این دسته از هراس ها که به «فوبیا »معروف است ، منشاء دارد یعنی فرد از یک جسم یا موقعیت یا فضای خاص می ترسد و یا ممکن است از ارتفاع، آسانسور یا خون دچار هراس شدید شود.
هم چنین ممکن است فردی دچار هراس های اجتماعی شود مثلا از حضور در جمع یا گفت وگو با دیگران هراس داشته باشد و مدت ها طول می کشد تا به بی دلیل بودن هراس خود پی ببرد. از این رو ترس ها در واقع زیرمجموعه اختلالات اضطرابی قرار می گیرد. اضطراب فراگیر شایع ترین نوع اضطراب محسوب می شود و ممکن است در درازمدت به اضطراب شدید، مزمن و بیمارگونه تبدیل شود بیشتر علایم اضطراب فراگیر به صورت واکنش های جسمی بروز پیدا می کند. تپش قلب، تعریق فراوان، احساس بی قراری و بی تابی و خستگی مفرط در بیشتر موارد قابل مشاهده است اما گاه علایم دیگری هم بروز می کند مثلا ممکن است فردی به پرخوری یا کم خوری روی آورد و اگر به اضطراب مزمن تبدیل شود ممکن است فرد را پرخواب یا کم خواب کند. در بسیاری از مواقع کیفیت خواب فرد تحت تاثیر قرار می گیرد و او ممکن است وحشت در خواب را تجربه کند.

● عوامل ایجاد اضطراب
دکتر پرند با اشاره به این که اضطراب مانند دیگر اختلالات روانی منشاء درونی یا بیرونی دارد، توضیح می دهد: ژنتیک ازجمله عوامل درونی است که در ایجاد اضطراب نقش مهمی دارد ویژگی های شخصیتی بعضی از افراد در ابتلا به اختلالات اضطرابی نقش دارد به عنوان مثال افراد کمال گرا بیشتر از دیگران در معرض ابتلا به اضطراب قرار دارند زیرا همواره انتظارات و توقعات بالایی دارند و ممکن است نتوانند به آن ها برسند.
ازجمله عوامل محیطی موثر در ایجاد اضطراب نیز می توان به بعضی از مشاغلی که استرس زاست، اشاره کرد که تاثیر قابل توجهی در بروز اضطراب دارد.
نکته این جاست که این دسته از اختلالات مانند دیگر اختلالات روانی، مسری است و وقتی یکی از اعضای خانواده مضطرب باشد، آن را ناخودآگاه به دیگران منتقل می کند. اما نبود اضطراب باعث کاهش بار انگیزشی عملکرد و رفتارهای فرد می شود کسانی که هیچ اضطرابی ندارند و در اصطلاح به آن ها «خونسرد» می گویند، افرادی هستند که درباره انجام امور و کارهای روزانه نگرانی ندارند و بیشتر کارهایشان را با خونسردی افراطی انجام می دهند و ممکن است همین امر مانع پیشرفت آن ها شود بنابراین اگر اضطراب به اختلال تبدیل نشود می تواند مفید باشد و به فرد کمک کند تا به پیشرفت و ترقی برسد اضطراب طبیعی توسط خود فرد قابل تشخیص است اما مشاور می تواند با یک سری سوالات درباره کیفیت خواب، خوراک، فعالیت های روزانه و بررسی واکنش های جسمی سطح اضطراب فرد را تعیین کند. هم چنین پرسش هایی درباره تحریک پذیری، بی قراری، ناآرامی و ... به مشاور کمک می کند تا سطح اضطراب فرد تعیین شود. اضطراب به ۳ دسته خفیف، متوسط و شدید تقسیم می شود و بسته به نوع و شدت آن درمان ها آغاز می شود.

● درمان های اختلالات اضطرابی
دکتر پرند درباره شیوه های متفاوت درمان اختلالات اضطرابی چنین توضیح می دهد: یکی از شیوه های درمانی، روان تحلیل گری است که شیوه درمانی بسیار طولانی و زمان بری است و توسط روانکاو صورت می گیرد. شیوه رایج تر درمان، شیوه شناختی و رفتاری است که طی آن مشاور به فرد کمک می کند تا بتواند به ریشه اضطراب پی ببرد و آن را درمان کند.
روان شناس در این روش ها روی افکار و باورهایی که در شکل گیری اضطراب نقش داشته است، تمرکز و به فرد کمک می کند تا این باورها را اصلاح کند. اصلاح این باورها باعث می شود فرد زندگی و پیرامون خود را از زاویه جدیدی ببیند و دچار اضطراب های بیهوده نشود. پس از اصلاح باورها، او باید به صورت عملی کارهایی انجام دهد تا اضطرابش کنترل شود. به عنوان مثال او وضعیت جسمی خود را به هنگام احساس اضطراب مشاهده و سعی می کند با اضطراب مقابله کند. کنترل ضربان قلب، نبض، وضعیت تعریق و... به او کمک می کند تا دریابد با اضطراب در واقع چقدر بدن خود را مستهلک کرده است و به خود آسیب می زند به این ترتیب می تواند با کنترل شرایط جسمی با اضطراب مقابله کند. این روان شناس با اشاره به این که اضطراب از بدو تولد با انسان همراه است، تاکید می کند: اگر نیازهای اولیه یک کودک به غذا، توجه، امنیت و پوشاک را تامین نکنید، می توانید اضطراب را در او ببینید، بنابراین زمانی که نیازهای انسان برآورده نشود، اضطراب خود را نشان می دهد. همان طور که قبلا اشاره کردیم اگر اضطراب سلامت روانی و جسمانی فرد را تحت تاثیر قرار ندهد، مفید است و مشکلی برای وی به وجود نمی آورد.
دکتر پرند با بیان این که اگر فردی «چراهای »زیادی در ذهن داشته باشد و جوابی برای آن نیابد باید روی تغییر افکار و باورهایش تلاش کند، تصریح می کند: بعضی افراد تفکر همه یا هیچ دارند یعنی می خواهند در زندگی فردی یا اجتماعی خود به تمام افکار و باورهای خود پای بند بمانند و انعطاف پذیری لازم را در زندگی اجتماعی ندارند این دسته از افراد در طول زمان حمایت اجتماعی اطرافیان را از دست می دهند و ممکن است به علت پای بند بودن به این باورها دچار مشکلات بیشتری شوند، درون نگری و سپس ارزیابی باورها و تلاش برای اصلاح و تغییر باورها یکی از اولین راهکارهای مقابله با اختلالات اضطرابی محسوب می شود.

● پذیرش، کلید رفع اضطراب
به عقیده وی آن چه بیش از هر چیز دیگری در جوامع امروز باعث افزایش اضطراب می شود، بالا رفتن سطح توقعات و انتظارات انسان از خود و اطرافیانش است وی می گوید: هر قدر سطح توقعات بالاتر باشد، دستیابی به آن چه موردنظر است دشوارتر و اضطراب فرد بیشتر خواهد شد، بنابراین داشتن انتظارات منطقی به افراد کمک می کند تا کمتر دچار اضطراب شوند. از سوی دیگر رفع تنش ها و گرفتاری های روزانه با دید منطقی و صحیح سطح اضطراب را کاهش می دهد در بسیاری از موارد توجه به علایق و نیازهای فردی در زندگی روزمره در مقابله با اضطراب کمک کننده است این موضوع به ویژه در مورد مادران صادق است زیرا همواره عادت دارند تمام زندگی خود را صرف فرزندان کنند غافل از این که توجه صد در صد به فرزندان در طول زمان و نادیده گرفتن علایق و نیازهای فردی اضطراب زاست و سلامت روان را به خطر می اندازد.


ادامه مطلب

[ یک شنبه 20 مرداد 1392  ] [ 12:54 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات2 ]

طب سنتی و خود ارضایی

خود ارضایی متاسفانه به دلیل برخی از عوامل امروز جامعه ما ، گریبانگیر بسیاری از جوانان است.بعضی ها خجالت می کشند یا خلاف حیا می دانند که از درمان این بیماری صحبت کنند ؛ البته این نظرات اگر قالب شود پیامد های وحشتناکی از جمله بی دفاع ماندن جوانان نسبت به این بیماری که روانی هم هست و ندانستن خلاف شرع بودن آن خواهد داشت.
ما این جا به بررسی درمان آن از نظر طب سنتی خواهیم پرداخت ذکر این نکته ضروری است که اصل در درمان این بیماری ، شناخت کافی از آن و پیامدهای آن است و نیاز به کار روان شناسی دارد.

ریشه اصلی استمناء یا خود ارضایی، ریشه ذهنی است و به اعصاب و روان فرد بیمار مربوط می باشد. با توجه به این که تعدادی زیادی از افراد سایت ها، درخواست ارایه روشی جهت ترک عادت استمناء و درمان عوارض آن از جمله زود انزالی را داشتند، در ذیل نسخه ای از منابع طب سنتی در این خصوص ارایه می گردد تا ان شاء الله جهت جلوگیری از انجام این عمل و همچنین رفع علایم و عوارض حاصله، دستورات ذیل موثر واقع گردد:

دم کرده شماره 1) مرزنجوش، سنبل الطیب، گل گاوزبان و بادرنج بویه به نسبت مساوی در قوری ریخته و آب جوش روی آن بریزید و بگذارید تا کامل دم بکشد.

دم کرده شماره 2) افتیمون را در قوری ریخته و آب جوش روی آن بریزید و بگذارید تا به آرامی و خیلی آهسته به طور کامل دم بکشد.

دم کرده شماره 3) استخدوس را در قوری ریخته و آب جوش روی آن بریزید و بگذارید تا به طور کامل دم بکشد.

طرز مصرف:

الف) سه هفته اول: صبح و عصر یک استکان، دم کرده شماره (1)

ب) هفته چهارم و پنجم:
- صبح و عصر یک استکان، دم کرده شماره (1)
- روزی یک فنجان نیز دم کرده شماره (2)

ج) هفته ششم به بعد:
- صبح و عصر یک استکان، دم کرده شماره (1)
- روزی یک فنجان دم کرده شماره (2)
- روزی یک فنجان نیز دم کرده شماره (3)

با انجام دستور بند (ج) و مصرف سه دم کرده مربوطه، بعد از این که علایم بیماری کمتر شد، می توانید مصرف دم کرده ها را کمتر نمایید، ولی حداقل برای سه ماه این نسخه را انجام دهید.


ادامه مطلب

[ یک شنبه 20 مرداد 1392  ] [ 12:52 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

با این نکات راحت بخوابید

آیا بد می‌خوابید و خواب بی کیفیتی دارید؟ شاید قبل از هجوم به سمت داروهای خواب آور بهتر باشد کمی دربارۀ چینش اتاق خواب فکر کنید.

ما در رختخوابی خوب، بهتر می‌خوابیم
بیشتر متخصصان خواب بر سر یک نکته با هم اشتراک نظر دارند: بیشتر مشکلات بی‌ خوابی مربوط می‌شود به عادات نادرست. ما با این عادات نادرست، نا خواسته، کاری می‌کنیم که بدن مان خواب را پیدا نکند. راه حلش هم این است که محیط و فضای شب مان - اتاق خواب و رختخواب- را به فضایی مخصوص خواب و آرام تبدیل کنیم، و حالا چند توصیه...
 
اتاق خواب، فقط مخصوص خواب است
در اتاق خواب تان فقط چیزهایی را قرار دهید که ازشان خوش تان می‌آید و آرام تان می‌کنند. این چیزها شامل رنگی که برای دیوارهای اتاق انتخاب می‌کنید، مبل راحتی، تختخواب و سایر لوازم مربوط به آن می‌شود، اما از این هم می‌توانید فراتر بروید: کتاب های ترسناک و تحریک کننده به اتاق تان نیاورید - مطالعه را به مکان های دیگر یا کاناپۀ سالن اختصاص دهید. اگر اخبار به شما استرس وارد می‌کنند، رادیوی تان را روی شبکۀ موسیقی تنظیم کنید. و مطمئناً، به هیچ وجه نباید در رختخواب به امور کاری تان بپردازید یا فاکتورهای تان را بررسی کنید و یا به هر چیزی غیر از خواب مشغول شوید یک مؤسسه امریکایی بررسی های بر روی وضعیت های مرتبط با رختخواب، اتاق خواب و کیفیت خواب انجام داده است این تحقیق، یک تحقیق علمی بسیار وسیع و به شدت علمی نیست و ما می‌توانیم چند نکتۀ خوب از آن بیاموزیم: افرادی که هر روز رختخواب شان را مرتب می‌کنند، تقریباً شانس بیشتری برای بهتر خوابیدن دارند.

ما زمانی که ملافه های مان به تازگی عوض شده باشند، بیشتر به سمت خوابی خوب متمایل خواهیم شد.
بیشتر مردم ترجیح می‌دهند که برای خوابیدن، اتاق شان خنک، کاملاً تهویه شده و کاملاً تاریک باشد این شرایط با توصیه های اغلب متخصصان هماهنگ است.

رختخوابی خوب برای راحت خوابیدن
بی خوابی نه تنها بر کیفیت زندگی که بر سلامت مان هم اثر می‌گذارد. سیستم دفاعی بدن و حافظه مان، بیشتر از بقیۀ اعضا، به خوابی تمام و کمال نیاز دارند و اخیراً ثابت شده افرادی که کمبود خواب دارند، نسبت به بقیه استعداد بیشتری در افزایش وزن دارند. عادات مناسب برای خواب تان برگزیند و برای آنها تلاش کنید، واقعاً ارزشش را دارد! حتی اگر رختخوابی که تهیه می‌کنید گران است، خیلی مهم نیست زیرا شما یک سرمایه گذاری ارزشمند برای سلامتی خودتان انجام داده اید.


ادامه مطلب

[ یک شنبه 20 مرداد 1392  ] [ 12:47 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

دلیل اصلی کم رنگ شده انگیزهای ما

در هر انسانی یک انگیزش قوی ایجاد گردیده که او را به دستیابی هدف و یا آرمانی مشتاق می سازد. شما جسور، بی باک، قوی و مهار نشدنی گشته اید. اما یکباره واقعیت چهره خود را می نمایاند و خیلی زود آن لحظات پرشور به تاریخ می پیوندد آن همه انگیزش و اشتیاق به کجا رفت؟ انگیزش اولیه با گذشت زمان به تدریج محو گردیده و ایستایی، تنبلی و مقاومت نسبت به تغییر و تحول جای آن را می گیرد. ترس ها، بهانه ها و عقاید محدود کننده شما را از دستیابی به اهداف تان بازمی دارند اما علت اصلی ناپایداری انگیز ها در چیست؟

▪ انگیزش احساسی: انگیزش های احساسی خیلی زود ناپدید می شوند. ایده های بزرگ شما اکنون ناممکن و غیرعملی به نظر می رسند. تاکنون چندین مرتبه این ایده های گذرا به ذهن شما خطور کرده اند؟ «من تصمیم دارم کسب و کار مستقل خود را تاسیس و راه اندازی کنم» و یا «من هر طور که شده وزن کم خواهم کرد» اما چند دقیقه یا چند روز بعد همه چیز به دست فراموشی سپرده شده است؟ شما در حفظ آن سطح انگیزش نخستین در طول مرحله عمل و تا دستیابی به هدف ناتوان می باشید. این انگیزش ها مانند؛ یویو بوده و اثرشان دایمی نیست. اما انگیزش های عقلانی آن روی سکه می باشند هنگامی که شما برای انجام کاری دلایل، توجیهات و استدلال های عقلانی کافی و محکمی داشته باشید، دیگر دست به عمل زدن و دستیابی به اهداف دشوار نبوده و مستلزم انگیزش های احساسی تکرار شونده نخواهد بود. برای مثال چنانچه به این امر واقف باشید که فعالیت بدنی یک عمل منطقی است و برای سلامتی شما مفید است، دیگر نیازی ندارید تا هر روز خود را از لحاظ احساسی شارژ کنید.

▪ افراد منفی: افراد منفی همیشه در کمین هستند. آنها بطور مستقیم و یا غیرمستقیم، خودآگاه و یا ناخوداگاه می کوشند تا شما را از رسیدن به اهداف تان بازدارند. آنها شما را مایوس کرده و به شما چنین القا کرده که «نمی توانید» و یا هدف تان «عملی و دست یافتنی نیست». علت آن نیز واضح است، چراکه خودشان «نمی توانند» و «نتوانسته اند» چنانچه شما به موفقیت دست یابید، اعتبار آنها به خطر می افتاد، بنابراین آسانترین راه را انتخاب می کنند: «نگه داشتن شما در سطح خودشان و ممانعت از پیشرفت شما». اینگونه افراد الزاما افراد غریبه نیستند، بلکه ممکن است نزدیکترین کسان شما و صمیمی ترین دوستان شما باشند.

▪ هدف های کوچک: چنانچه اهداف خود را کوچک و غیرچالش برانگیز انتخاب کنید، در شما انگیزش کافی برای رسیدن به آنها ایجاد نخواهد شد.

▪ ترس ها: منشاء ترس ها عدم آگاهی و دانش است. با آموزش دیدن و فراگیری مهارت ها می توانید بر ترس خود چیره شوید. بلاتکلیفی و تردید ترس می پروراند. اما دانش و علم آن را نابود می سازد. آیا شما در انجام کاری که در آن مهارت دارید، هراس دارید؟ مسلما خیر، اما چنانچه در کاری ناآزموده و بی تجربه باشید، از انجام آن می هراسید و طفره می روید. تعهد به فراگیری و مهارت یافتن در کاری که در شما ایجاد ترس می کند، لازمه غلبه بر ترس است برای مثال اگر می ترسید در جمع صحبت کنید، مهارت های سخنرانی در جمع و فن بیان را فرا گیرید.

▪ عدم علاقه: وقتی شما به هدفی علاقه ندارید و از اعماق وجودتان خواهان نیستید، قوی ترین انگیزش ها نیز در شما اثر نخواهند کرد. برای مثال اگر شما به بازیگری علاقه مند بوده، اما در رشته پزشکی در حال تحصیل باشید، دیر یا زود ضمیر ناخودآگاه شما در مقابل رسیدن به هدف غایی شما که همان پزشک شدن است، خواهد ایستاد چراکه شما خوب به این مسئله واقف هستید که رشته پزشکی آرمان و خواسته حقیقی شما نیست. بنابراین به دنبال اهدافی بروید که حقیقتا به آنها علاقه دارید، بدون توجه به مخالفت ها و نوع تفکر دیگران نسبت به خود و اهدافتان.

▪ اهداف غیرواقعی: مراقب باشید که اهداف تان خارج از توان شما نبوده و دست یافتنی باشند.

▪ دست کشیدن از تلاش: دست کشیدن به مثابه برگشت به نقطه آغازین مسیر دستیابی به هدف است و زمان، انرژی، پول و خیلی چیزهایی که به هدر رفته اند دست کشیدن از اهداف و برنامه ها بسیار پُر هزینه تر از یافتن راه حل برای مشکلات و موانع می باشد. البته جدای از احساس ناکامی ای که احساس می شود. بنابراین هیچ چیز را ناتمام و در نیمه راه رها نکنید.

▪ ترس از شکست: شما بایستی بیاموزید تا ریسک پذیر باشید. شکست یک محصول جانبی خیالپردازی و خلاقیت است. شکست شما را به چالش می کشاند که بیشتر ریسک کنید، و به شما می آموزد تا به تلاش خود تا دستیابی به هدف تان ادامه دهید. موانع همواره وجود دارند، بنابراین آنها را پیش بینی کرده و انتظار بکشید با سماجت و پشتکار پیش روی کنید و هرگز متوقف نشوید برای موفقیت مصمم باشید تمام احتمالات و گزینه ها (حتی غیر متعارف و غیرمعمول) را به منظور حذف موانع پیش رو امتحان کنید به خود بقبولانید که شکست یک گزینه نیست.

▪ عدم تعهد به دستیابی به اهداف: برای ایجاد تعهد لازم است یک سری دلایل مجاب کننده و و الزام آور پدید آورید برای مثال دوستان و خانواده خود را در جریان اهداف خود قرار دهید اکنون از آنجایی که غرور، اعتبار و خوش قولی شما به مخاطره می افتد، انگیزش شما پایدارتر و دستیابی به هدف محتمل تر خواهد بود.

▪ استفاده از افراد کارآرموده: برای دستیابی به اهدافتان از افراد مجرب و کارآزموده کمک بگیرید و یا برای رسیدن به اهدافتان یک همراه با اهداف مشترک بیابید. یافتن همراه از سویی به شما قوت قلب می دهد که تنها نیستید و از سوی دیگر با ایجاد حس رقابت موجب پایداری انگیزش در شما می شود.

▪ تغییر عادت های حاشیه ای: عادات و رفتارهایی که شما را از دستیابی به اهدافتان بازمی دارند، تغییر دهید و همواره بروی هدف اصلی متمرکز شوید و اجازه ندهید مسایل حاشیه ای شما را از هدف اصلی تان منحرف سازد.

▪ جدال همیشگی با تنبلی: ایمان داشته باشید که هدفتان منطقی، دست یافتنی و عملی است و موفقیت میسر است و بخاطر داشته باشید برای دستیابی به اهداف باید با ایستایی و تنبلی جدالی همیشگی داشته باشید و بر آنها غلبه کنید.


ادامه مطلب

[ یک شنبه 20 مرداد 1392  ] [ 12:45 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

کسانی که از قیافه و خودشان نالان اند

«من چاقم... من خیلی لاغرم... اگر قدم بلندتر بود، اگر موهایم فر بود، اگر موهایم لخت بود، اگر بینی ام کوچک تر بود، اگر عضلاتم بزرگ تر بود، اگر پاهایم بلندتر بود و.... بهتر بود و خوش قیافه تر بودم.» این جمله ها به نظرتان آشنا نیست؟ آیا شما هم عادت دارید خودتان را تخریب کنید؟ اگر این طور است، بدانید که در این میان تنها نیستید. به عنوان یک نوجوان، همچنان تغییرات زیادی در بدنتان رخ خواهد داد و همان طور که این تغییرات شکل می گیرند، تصور شما نسبت به خودتان هم عوض می شود. بسیاری از مردم از همان دوران نوجوانی نمی توانند خود را با این تغییرات تطبیق دهند و همین امر بر اعتماد به نفس شان تاثیر می گذارد.

● حسرت
آدم ها همیشه حسرت نداشته های شان را می خورند؛ این واقعیت است مهم نیست که چه ها دارید که خیلی ها حسرت داشتن ذره ای از آن ها را می خورند، همیشه دنبال آن چیزی هستید که ندارید و ای بسا خیلی از همان ها که حسرت به شما می برند، همان ها را داشته باشند که شما دنبال آن هستید. شبکه ای از بوته های متقاطع حسرت ما قد می کشند و سر به هم فرو می برند. گاهی هم نسیمی می وزد و همه بوته ها به یک سو سر خم می کنند. یک حسرت همگانی... چاقی، لاغری و تناسب اندام هم حکایت همین حسرت های متقاطع و موازی است. همه فکر می کنند یا چاقند یا لاغر یا باید وزن کم کنند یا زیاد. هر بار که جلوی آینه می ایستند، حسرت قد و بالای دوستی، همکاری یا حتی ستاره ای را می خورند؛ غافل از این که همان دوست، همکار یا ستاره، خودش وقتی جلوی آینه می ایستد، مثل شرلوک هلمز خودش را برانداز می کند که نکند جایی، چیزی تناسب لازم را ندارد و... این قصه تا همیشه هست.
در همین حال، حسرت همگانی، «خوش اندامی» است که هیچ کس هم نمی تواند تعریفش کند که بالاخره یعنی چه! کی تناسب اندام دارد و کی ندارد؟ مگر غیر از این است که حتی در طول تاریخ هم معیارهای زیبایی، جذابیت و تناسب عوض شده و چیزی که روزگاری آخر خوشگلی بوده، روزگار دیگری، آخر بی ریختی تصور شده؟
این یک نکته را هم داشته باشید: در فراخوان کلینیک تناسب اندام سیب سبز که در شماره قبل مجله داده شد، حداقل ۵ ۴ نفر داوطلب شرکت در برنامه شده بودند که BMI زیر ۲۲ داشتند و در واقع لاغر محسوب می شدند، اما خودشان فکر می کردند که چاقند و باید وزن کم کنند.
لاغری و چاقی هم انگار مثل خوشبختی و بدبختی است؛ چیزی که در ذهن ماست، نه در دنیای بیرون.

● بحرانی برای دوران بلوغ
بعضی از نوجوانان در آغاز بلوغ با اعتماد به نفسشان دچار کشمکش می شوند؛ چراکه بدنشان دستخوش تغییرات بی شماری می شود. این تغییرات با حس طبیعی «میل به قابل قبول بودن» ترکیب شده و باعث می شود افراد دائما خود را با دیگران مقایسه کنند. این افراد ممکن است خود را با اطرافیان یا حتی با افراد مشهور و بازیگرانی که در تلویزیون، فیلم ها و مجلات می بینند، مقایسه کنند.
اما چنین مقایسه ای از پایه و اساس اشتباه است؛ زیرا تغییراتی که در اثر بلوغ پدید می آید، در هر فردی متفاوت است. این روند در بعضی ها سریع تر و در برخی کندتر است. در بعضی ها یک لایه چربی به صورت موقت روی بدن تشکیل می شود تا بدن برای یک مرحله ناگهانی رشد آماده شود که این درشت تر شدن، در بعضی ها تا همیشه باقی می ماند و بعضی ها وضعیتی برعکس دارند: هرقدر هم پرخوری کنند، همچنان استخوانی و لاغر می مانند؛ چراکه تمام این تغییرات به نوع برنامه ریزی و عکس العمل ژن های بدن افراد بستگی دارد تغییراتی که در دوران بلوغ رخ می دهد، در احساس دختران و پسران نسبت به خودشان مؤثر است. شاید بعضی دختران در مورد بدنشان که در حال بالغ شدن است، احساس ناراحتی و خجالت داشته باشند. بعضی ها هم آرزو می کنند که بدنشان زودتر به تکامل برسد.شاید دخترها احساس فشار کنند که باید لاغر بمانند و پسرها از این ناراحت باشند که بدنشان به اندازه کافی، بزرگ و عضلانی نیست!
 

● «تصویر بدن» یعنی چه؟
منظور از تصویر بدن، همان احساسی است که هر فرد نسبت به ظاهر فیزیکی خود دارد.
اعتماد به نفس هم صرفا به میزان ارزشی وابسته است که افراد برای خودشان قائل هستند؛ احساس غروری که در خود دارند و میزان ارزشی که در خود احساس می کنند.
اعتماد به نفس مهم است چراکه داشتن احساس خوب نسبت به خود، بر رفتار فرد تاثیرگذار است. فردی که اعتماد به نفس بالایی دارد، به راحتی با دیگران رابطه دوستی برقرار کرده، کنترل بیشتری بر رفتار خود دارد و از زندگی بیشتر لذت می برد.
برای بسیاری از مردم به خصوص کسانی که در سال های اولیه نوجوانی قرار دارند تصویر بدن رابطه مستقیمی با سطح اعتماد به نفسشان دارد. به همین خاطر است که هرقدر بچه ها بزرگ تر و به سنین نوجوانی نزدیک تر می شوند، بیش از پیش نسبت به دید دیگران در مورد خودشان اهمیت می دهند.

● چگونه کمک بگیرید؟
بعضی وقت ها اعتماد به نفس پایین و مشکلات تصویر بدنی، بسیار بزرگ تر از آن هستند که به تنهایی بتوان آنها را بهبود بخشید؛ حتی ممکن است بعضی ها در نوجوانی به خاطر این مشکلات افسرده شده، شور و هیجان خود را برای انجام فعالیت های مختلف یا حضور در گروه دوستان از دست بدهند یا به خود آسیب زده و به الکل و سوءمصرف مواد پناه ببرند.
اگر شما چنین حسی دارید بهتر است با یکی از والدین، یک مربی، فردی روحانی، مشاور راهنما، درمانگر یا یک دوست بزرگسال کسی که بتواند بدون تحقیر کردنتان، از شما حمایت کند صحبت کنید. این کار می تواند به شما کمک کند تا دورنمای خوبی از تصویر بدنی خود پیدا کرده و بازخورد مثبتی از بدن، مهارت ها و توانایی هایتان کسب کنید.

● حالا بهبود پیدا کنید!
بعضی ها فکر می کنند باید ظاهر یا رفتارشان را تغییر دهند تا احساس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند اما در واقع فقط لازم است که دید و تصور خود را نسبت به ظاهر و شخصیت خود تغییر دهند.
اولین نکته ای که باید به خاطر سپرده شود، این است که بدن شما جدا از اندازه، شکل و رنگش به هر حال بدن شماست اگر خیلی در مورد وزن یا اندازه بدنتان نگران هستید، از یک متخصص کمک بگیرید تا متوجه شوید که همه چیز مرتب است یا نه؛ اما یادتان باشد که شکل و اندازه بدن شما فقط به شما مربوط است و هیچ کس دیگری حق ندارد در این مورد دخالت کند!

● چه عواملی روی اعتماد به نفس تاثیر می گذارند؟
البته فقط تکامل بدن نیست که بر اعتماد به نفس تاثیرگذار است، بسیاری از عوامل مثل تصاویر دختران لاغر و پسران درشت هیکل در مجلات و فیلم ها می تواند بر تصویر بدنی بعضی ها اثراتی داشته باشد.
حتی زندگی خانوادگی هم گاهی می تواند بر میزان اعتماد به نفس مؤثر باشد بعضی از والدین به جای تشویق بچه ها، بیشتر وقت خود را صرف انتقاد از آنها و ظاهرشان می کنند که می تواند توانایی کودک را برای کسب اعتماد به نفس تا حد زیادی کاهش دهد البته گاهی هم همکلاسی ها و دوستان مقصر هستند و با نیش خندها و اظهارنظرهای منفی در مورد ظاهر فرد، باعث آسیب او می شوند البته بعضی از این حرف ها از سر نادانی گفته می شوند اما به هرحال می تواند بر تصور ذهنی فرد از بدن خود و اعتماد به نفسش اثرگذار باشد.

● چگونه مثبت برخورد کنید؟
اگر شما تصویر بدنی مثبتی دارید، احتمالا از همانی که هستید، خوشتان می آید و خود را قابل قبول می دانید. این برخورد مثبت به شما اجازه می دهد تا جنبه های دیگر بزرگ شدنتان را کشف کنید، مثلا توسعه رابطه های خوب دوستی، مستقل شدن از والدین و به چالش کشیدن خود از لحاظ فیزیکی و روانی در نهایت می توان گفت که پرورش دادن این بخش ها در خودتان باعث تقویت اعتماد به نفس شما می شود.یک برخورد مثبت و خوشبینانه می تواند در پرورش اعتماد به نفسی قوی و محکم به افراد کمک کند. مثلا وقتی اشتباه می کنید، به جای اینکه بگویید: «وای! من یک بازنده هستم»، بهتر است بگویید: «خب، من هم آدم هستم و اشتباه می کنم.» یا مثلا وقتی شرایط مطابق میلتان پیش نمی رود، دیگران را مقصر ندانید دانستن اینکه چه چیزی خوشحالتان می کند و چطور می توانید به اهدافتان برسید، به توانمندی، قوی شدن و داشتن کنترل بر زندگی شخصی کمک زیادی می کند یک برخورد مثبت و یک روش زندگی سالم (مثلا ورزش کردن و درست غذا خوردن) ترکیب بسیار خوبی برای ساختن یک اعتماد به نفس سالم و محکم است.

● باید از آنچه هستید، خوشحال باشید!
در مرحله بعد، واقعگرایانه بررسی کنید که کدام یک از جنبه های ظاهری خود را می توانید تغییر دهید و کدام را نمی توانید؛ هر فردی حتی مشهورترین افرادی که کامل به نظر می رسند دغدغه هایی دارند که نمی توانند تغییرش دهند و مجبورند با آن کنار بیایند.
اگر مشکلاتی در خود می بینید که قابل حل هستند آن را با تعریف کردن هدف هایی تحقق بخشید مثلا برنامه ای بگذارید هر روز ورزش کنید و غذاهای مقوی بخورید. بعد هم این برنامه را تا به نتیجه رسیدن هدفتان، دنبال کنید. دستیابی به اهدافی که برای خود تعیین کرده اید، راه مناسبی برای تقویت اعتماد به نفس است.
وقتی احساس های منفی در مورد خودتان در گوشتان طنین می اندازد، به خودتان بگویید «ساکت باش!» سعی کنید هر روز با تعریف و تمجید از خود، اعتماد به نفستان را افزایش دهید برای این کار، هر روز عصر فهرستی از سه اتفاق یا عملکرد خوب آن روز خود را که واقعا باعث شادمانی تان شده، تهیه کنید. این موارد می تواند حتی شامل نحوه تابش آفتاب به صورت شما، شنیدن صدای موسیقی مورد علاقه یا نحوه خندیدن یک دوست به لطیفه های شما باشد با تمرکز بر جنبه های مثبت زندگی و کارهای خوبی که انجام می دهید، می توانید احساسی که در مورد خودتان دارید، عوض کنید.


ادامه مطلب

[ یک شنبه 20 مرداد 1392  ] [ 12:40 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ 1 ] [ 2 ] [ 3 ] [ 4 ] [ 5 ] [ 6 ] [ 7 ] [ 8 ] [ 9 ] [ 10 ] [ > ]