،امواجی از یاد تو را میخواهم در دریای خاطره های به یادماندنی
همنفسمی، ای که با تو یک نفس عاشقم
همزبانمی، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم
حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت، که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند
چه با شوق میخوانم چشمانت را و چه عاشقانه گرفته ایم دستهای هم را
گفتی دستهایم گرم است، گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است
همه ی دنیا فریاد عشق ما را شنیده است،هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است،
ادامه مطلب
[ یک شنبه 31 شهریور 1392 ] [ 12:39 AM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات1 ]
قانون علت و معلول
[ یک شنبه 31 شهریور 1392 ] [ 12:38 AM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
یکی از مهمترین رموز موفقیت در زندگی و کار «برخورداری از اطلاعات بیشتر» است. وقتی دانش و اطلاعات شما بیشتر باشد، تصمیم درست تری اتخاذ میکند که این هم به نفع شماست و هم به نفع سازمان یا شرکت شماست.
[ یک شنبه 31 شهریور 1392 ] [ 12:36 AM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
در این مقاله میخواهیم به شما آموزش دهیم که چطور صمیمیتر و اجتماعیتر رفتار کنید. یک تعریف ساده از "صمیمی"، مهربان و علاقهمند رفتار کردن با دیگران است و تعریف اجتماعی از دیدگاه ما یعنی وقت زیادی را با دیگران گذراندن و از آن لذت بردن.
[ یک شنبه 31 شهریور 1392 ] [ 12:33 AM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
این مطلب، نوشتهای کوتاه و در عین حال جذاب است که دالایی لاما تنظیم کرده است. بخوانید و سرخوش گردید.
[ یک شنبه 31 شهریور 1392 ] [ 12:32 AM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
میگویند، صادر کردن سخنان زیبا بسی ساده است اما عمل کردن به آنها بسیار مشکل. در واقع انسانها چندی است به آنچه میگویند عمل نمیکنند.
[ یک شنبه 31 شهریور 1392 ] [ 12:31 AM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
[ یک شنبه 31 شهریور 1392 ] [ 12:30 AM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
[ یک شنبه 31 شهریور 1392 ] [ 12:28 AM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
سرد مزاجی همسرم در مقابل نیاز جنسی بالای من
[ یک شنبه 31 شهریور 1392 ] [ 12:17 AM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
گاهی وقت ها ما با دیگران مشکلی نداریم، با کسی دعوایی نداریم، از کسی ناراحت نیستیم و تنها مشکل مان با خودمان است. بهتر است بگوییم با گذشته خودمان ما با خودمان قهر هستیم، از خودمان خسته هستیم و نمی دانیم چه باید بکنیم. اگر شما هم این مشکل را دارید باید بدانید مشکل شما تا حدود زیادی قابل حل است مخصوصا مشکلاتی که خود را در آنها مقصر نمی دانید و به نوعی خود را یک قربانی به حساب می آورید مثلا قربانی مشکلات خانوادگی، بیماری های موروثی، اتفاق های غیرقابل پیش بینی و...
- هر چیزی به دلیلی رخ می دهد . برای هر علتی معلولی هست ، و برای هر معلولی، علت یا علت های بخصوصی و جود دارد ، چه از آنها اطلاع داشته باشید چه نداشته باشید . چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد .
در زندگی هر كاری را كه بخواهید می توانید انجام دهید به شرط آنكه :
الف : تصمیم بگیرید كه دقیقا چه می خواهید .
ب : همان كاری را بكنید كه كسانی كه در این راه موفق شده اند انجام داده اند.
قانون انگیزه
- هر چه می گویید یا انجام می دهید از تمایلات درونی ، خواسته ها و غرایز شما سر چشمه می گیرد . این كار ممكن است بصورت خود آگاه یا ناخود آگاه انجام شود.
رمز موفقیت دو چیز است :
الف : تعیین اهداف و برنامه ریزی برای آنها.
ب : مشخص كردن انگیزه ها .
قانون تغییر
- تغییر غیر قابل اجتناب است و چون با دانش روز افزون و تكنولوژی رو به پیشرفت هدایت می شود با سرعتی غیر قابل قیاس با گذشته در حال حركت است.
كار شما این است كه استاد تغییر باشید نه قربانی آن.
قانون تشخیص ضرورت
- هیچوقت برای انجام همه كار ها وقت كافی وجود ندارد اما همیشه برای انجام مهمترین كار ها وقت كافی هست .
قانون شش P :
- برنامه ریزی قبلی مناسب مانع عملكرد ضعیف می گردد
Proper Prior Planning Prevents Poor Performance
قانون پیامد كار ها :
- میزان بزرگی و موفقیت هر فرد بستگی به این دارد كه تا چه حد می تواند همه نیرو های خود را در یك كانال واحد بریزد .
قانون برنامه ریزی و تعیین اولویت ها
- برنامه هایتان را روی كاغذ بیاورید و به ازای هر دقیقه ای كه صرف برنامه ریزی می كنید به هنگام اجرای آن پنج یا شش دقیقه در وقت خود صرفه جویی خواهید كرد . برنامه ریزی ، آوردن آینده زمان به حال است تا بتوانید همین الان كاری برای آن انجام دهید یعنی ابتدا كارهایی كه باید در طول روز انجام شود را شناسایی كرده به هر كدام از لحاظ اهمیت و از لحاظ فوریت امتیاز 1 ، 2 یا 3 بدهید حاصل ضرب اینها اولویت را تعیین می كند .
اولویت = اهمیت * فوریت
قانون20/80
- ما همیشه وقت كافی داریم به شرط آنكه هم بخواهیم و هم درست از آن استفاده كنیم یعنی « اقلیت بسیار مهم » اثر بخش را قربانی «اكثریت كم اهمیت » نكنیم .
قانون اولویت بندی :
- میزان موفقیت شما در استفاده از وقت و كنترل زندگی تنها بستگی به این دارد به این كه تا چه حد می توانید از انجام كار هایی كه در زندگی شما از اهمیت كمتری بر خوردار هستند دست بر دارید.
قانون اعتماد به نفس
- ما در مورد توانایی هایمان آگاهی كامل نداریم و تنها از بخش كوچكی از منابع ذهنی و جسمی خود استفاده می كنیم . به همین دلیل انسان به طور كلی در محدوده بسیار كوچكی از گستره عظیم توانایی ها ی خود زندگی می كند او قدرت های بسیار دارد كه به خاطر عادت هایش نمی تواند از آنها بهره بگیرد .
قانون صداقت
- با خود صادق باشید انگاه همچون چرخه طبیعی فرارسیدن روز از پی شب ، خواهید دید كه با دیگران نیز نمی توانید صادق نباشید.
قانون عادت
- حداقل 95٪ از كار هایی كه انجام می دهید از روی عادت است ، خواه عادت های مفید و خواه عادت مضر .
هر عادتی در ابتدا مانند یك نخ نازك است اما هر بار كه یك عمل را تكرار می كنیم ما این نخ را ضخیم تر می كنیم و با تكرار عمل نهایتا این نخ تبدیل به طناب ضخیم و بلندی می شود كه برای همیشه به دور فكر و عمل ما می پیچد.
قانون افزایش سرعت انجام كار
- منتظر نمانید . زمانی مناسب تر از اكنون وجود ندارد از همین نقطه ای كه ایستاده اید با همین ابزار و امكاناتی كه در اختیار دارید كار را ادامه داده و همین طور كه پیش می روید ابزار ها و امكانات بهتر و مناسب تر را پیدا می كنید
مهمترین و ضروری ترین كار ها های شما آنهایی هستند كه می توانند بیشترین تاثیر را چه مثبت و منفی روی كار و زندگی شما بگذارند به جای تمركز روی سایر كارها ، تمام توجهتان را معطوف به این نوع كار ها كنید .
قانون محدودیت های اصلی
- محدودیت ها و یا عوامل باز دارنده درونی و بیرونی خود را مشخص كنید . عواملی كه سرعت شما را در دست یابی به مهمترین هدف هایتان تعیین می كنند . سپس تمركز تان را به ازبین بردن این محدودیت ها معطوف كنید.
قانون استفاده بهینه
- اوقاتی از روز را كه از نظر ذهنی و جسمی كار آیی بیشتری دارید مشخص كنید و مهمترین و ضروریترین كار هایتان را در این اوقات انجام دهید به اندازه كافی استراحت كنید تا بتوانید بیشترین بازدهی را داشته باشید.
قانون تمركز
تمام افكار خود را روی كار ی كه دارید انجام دهید متمركز كنید . پرتو های خورشید تا متمركز نشوند نمی سوزانند. با انرژی كامل روی كار هایت تمركز كن . شیشه های رنگی هنگام عبور نور از آنها بسیار زیبا و درخشان می شوند . كار هایت را هم اگر با انرژی انجام دهی ، شفاف و زیبا خواهند شد به عبارت دیگر اگر شعاع انرژی ات را مانند ذره بینی كه نور خورشید را متمر كز می كند ، روی موانع تمركز دهی ، هر مانعی كه سر راهت باشد خواهد سوخت .
قانون « حل »
- هیچ مشكلی وجود ندارد كه شما قادر به حل آن نباشید ، هیچ مانعی وجود ندارد كه شما قادر به از میان بر داشتن آن نباشید و هیچ هدفی وجود ندارد كه شما قادر به رسیدن به آن نباشید .
هنگام مواجه با مشكل ، یادتان باشد كه حتما راه حلی وجود دارد، زیرا هر چیز با جفتش به وجود می آید. بعد از هر سقوطی ، صعودی و بعد از شبی ، روزی وجود دارد . ذهنت را روی راه حل ها متمركز كن .
برای بیرون آمدن از یك اتاق باید در را پیدا كنی ، نه این كه به دیوار ها فكر كنی .
قانون كنترل
- این كه تا چه حد در مورد خودتان مثبت فكر می كنید بستگی به این دارد كه فكر می كنید تا چه حد زندگی تان را تحت كنترل دارید.
سلامتی ، شادی و عملكرد عالی از طریق كنترل كامل افكار ، اعمال و شرایط پیرامونتان به وجود می آید .
قانون مسئولیت
- هر جا كه هستید و هر چه كه هستید بخاطر آن است كه خودتان اینطور خواسته اید
مسئولیت كامل آنچه كه هستید ، آنچه كه به دست آورده اید و آنچه كه خواهید شد بر عهده خود شماست .
قانون جایگزینی
- ذهن خود آگاه شما در آن واحد فقط می تواند یك فكر را در خود جای دهد، یا مثبت یا منفی . شما می توانید با جایگزین كردن افكار مثبت به جای افكار منفی به خوشبختی دست پیدا كنید
ذهن باغی است كه در آن یا گل می روید یا علف هرز.
قانون تاثیر تلاش
- همه امید ها ، رویا ها ، هدف ها و آرمان ها ی شما در گرو سخت كوشی شماست .
هر چه بیشتر تلاش كنید ، بخت و اقبال بهتری پیدا می كنید . هیچ راه میانبری وجود ندارد.
قانون كم كوشی
- بشر سعی می كند آنچه را كه می خواهد با كمترین تلاش ممكن به دست آورد . همه پیشرفت های بشر در زمینه تكنولوژی در واقع راه های دست یابی به بیشترین برون داد با كمترین درون داد است .
بنابراین همه افراد بشر اساسا تنبلند و همواره به دنبال آسان ترین راه ممكن برای انجام كار ها هستند .
قانون سخت كوشی
- موفقیت ها و دست یابی به اهداف با سخت كوشی به دست می آید . هنگامی كه شك دارید موفق می شوید یا نه ، سخت تر تلاش كنید و اگر به نتیجه نرسیدید باز هم بیشتر تلاش كنید.
هنگامی كه مشغول كار هستید ، تمام مدت كار كنید و وقت تلف نكنید .
قانون مصلحت
- شما همیشه سعی می كنید در سریع ترین زمان ممكن و با آسانترین راه به هدف تان برسید و كمتر به عواقب این كار توجه دارید .
شما در هر كاری كه انجام می دهید تمایل دارید كه از روشی استفاده كنید كه دردسر و مشكلات كمتری ایجاد كند .
قانون آمادگی
- شانس در واقع به هم پیوستن موقعیت و آمادگی است . عملكرد خوب نتیجه آمادگی كامل است كه مراحل كسب آن اغلب از هفته ها ، ماه ها و سال ها آغاز می شود .
در هر حوزه ای موفق ترین افرادآنهایی هستند كه همواره در مقایسه با افراد ناموفق زمان بیشتری را صرف كسب و آمادگی برای انجام كار می كنند.
قانون خلاقیت
- ذهن شما می تواند به هر چیزی كه برایش قابل درك باشد و آن را باور داشته باشد دست یابد. هر نوع پیشرفتی در زندگی تان با یك ایده آغاز می شود و چون توانایی شما در خلق ایده های جدید نامحدود است آینده شما نیز محدودیتی نخواهد داشت .
قانون انعطاف پذیری
- در تعیین اهداف خود قاطعیت داشته باشید ، اما در مورد روش دست یابی به آنها انعطاف پذیر باشید . در عصر تحولات سریع ، رقابت شدید و كهنه شدن مدام همه چیز ، انعطاف پذیری و سازگاری از شرایط اساسی موفقیت است.
قانون تلاش غیر مستقیم
- در روابط با دیگران غیر مستقیم عمل كردن بیشتر باعث موفقیت می شود. برای اینكه یك دوست خوب داشته باشید باید یك دوست خوب باشید . اگر می خواهید روی دیگران تاثیر بگذارید باید شما هم از دیگران تاثیر بگیرید . برای ایجاد و حفظ روابط دوستانه باید اول خودتان یك فرد دوست داشتنی باشید .
قانون دو گانگی
- شما برای هر كاری كه انجام می دهید همیشه یكی از این دو دلیل را ارائه می دهید 1- دلیلی كه درست به نظر می رسد 2- دلیل واقعی.
دلیلی كه درست به نظر می رسد دلیلی احترام بر انگیز و ظاهرا شرافتمندانه است . اما دلیل واقعی این است كه راهی كه انتخاب كرده اید در حال حاضر سریعترین و آسانترین راه برای رسیدن به اهداف شماست .
قانون كیفیت
- كیفیت آن چیزی است كه مشتری می گوید و مشتری است كه در مورد ارزش كالا یا خدمات تصمیم می گیرد . توانایی شما در افزودن ارزش به محصولات و یا خدمات ، خود تعیین كننده موفقیت شما در بازار است .
قانون كهنگی
- هر چیزی كه مورد استفاده قرار می گیرد كهنه خواهد شد.
محصولات یا خدمات امروز به دلیل تكنولوژی پویا و رقابت از همان ابتدادرفرایند كهنه شدن قرار می گیرد . معجزه جدید یا محصول جدید شما كه قرار است به بازار بیاید چیست ؟
قانون عوامل ضروری موفقیت
- هر كاری بیش از پنج تا هشت عامل ضروری برای موفقیت ندارد این عوامل،تعیین كننده چگونگی عملكرد شما هستند. كار هایی را كه منجر به موفقیت یا شكست شما می شوند را شناسایی كنید و سپس با بهره گیری از این اطلاعات ، برای داشتن عملكرد بهتر در هر زمینه برنامه ریزی كنید .
قانون احتمالات
- هر رخدادی به میزان معینی احتمال وقوع دارد . برای افزایش احتمال وقوع رخداد مورد نظر خود ، تعداد موارد را افزایش دهید .
هر چه قدر كار های بیشتری را به دفعات بیشتر امتحان كنید ، احتمال موفقیت شما نیز بیشتر می شود .
قانون وضوح اهداف
- هر چه قدر با وضوح بیشتری بدانید كه چه می خواهید و حاضرید چه اقداماتی برای دست یابی به آن انجام دهید احتمال موفق شدن و رسیدن به آنچه می خواهید بیشتر می شود.
روشن بودن اهداف مورد نظر مانند مغناطیسی عمل می كند كه اقبال را به سوی شما می كشد .
برای موفقیت در كار ، باید ابتدا تصویر واضحی از نقشه كار داشته باشی . آن گاه، همانطور كه در باد شدید ، نخ بادبادك را محكم نگه می داری ، باید هدفت را هم به همان محكمی نگه داری
قانون جذب
- شما در زندگی ، افراد یا ایده ها و موقعیت هایی را به سوی خود جذب می كنید كه با افكار غالب شما هماهنگ هستند. هنگامی كه اهداف شما از مغناطیس اشتیاق شما سرشار شد به چیزی دست پیدا می كنید كه مردم به آن شانس می گویند
قانون دانش
- در هر زمینه ای ، شخصی كه دانش و مهارت گسترده تری داشته باشد شانس موفقیت بیشتری به دیگران دارد. دانش و مهارت گسترده ، فرد را آگاه ساخته و از چند و چون اوضاع با خبر می كند و در نتیجه فرصت هایش را افزایش می دهد.
قانون پیش فرض ها
- پیش فرض های نادرست ریشه شكست ها هستند . شهامت محك زدن پیش فرض های خود را داشته باشید . پذیرش اینكه احتمال دارد پیش فرضتان اشتباه باشد راه را برای یافتن پیش فرض های جدید و دگرگونی های لازم باز می كند ، چیز هایی كه در غیر اینصورت به دست نخواهید آورد.
قانون وقت شناسی
- وقت شناسی همه چیز است . اگر آمادگی لازم را در خود ایجاد كنید ، زمان مناسب برای شما فرا خواهد رسید .
« در دریای پر تلاطم زندگی ، همیشه می توان موجی را یافت كه اگر با آن حركت كنید شما را به ساحل خوشبختی برساند. »
قانون انرژی
- هر چقدر انرژی و اشتیاق بیشتری داشته باشید ، احتمال اینكه موقعیت مناسب را تشخیص دهید و از آن استفاده كنید بیشتر می شود .
بهترین ایده ها و افكار خلاق بعد از مدتی استراحت و آرامش به دست می آید .
قانون درك دیگران
- وقتی از دید فرد دیگری به موقعیتی نگاه كنید ، اغلب اوقات به ایده ها و راه حل هایی دست پیدا می كنید كه قبلا به آنها پی نبرده بودید .
مرتب از خودتان بپرسید كه مردم به چه نیاز دارند و چه می خواهند و شما چطور می توانید نیاز ها و خواسته های آنها را بر آورده كنید و پرسش درست تر این است كه : چه كار به نفع همه است ؟
خانه زمانی مستحكم است كه همه دیواره هایش استوار باشد .
قانون رشد
- اگر در حال رشد فكری نیستید پس دارید در جا می زنید . اگر روز به روز بهتر نمی شوید پس دارید بدتر می شوید.
یادگیری دائمی و رشد مداوم فكری را جزئی از برنامه روزانه زندگی خود قرار دهید.
هر روز یك ساعت از وقت خود را صرف مطالعه بر روی زمینه كاریتان كنید ، در این صورت هر هفته تقریبا یك كتاب وهر سال 50 كتاب مطالعه خواهید كرد . این كار موفقیت شما را تضمین می كند .
قانون تكرار
- تمرین و تكرار بهای به دست آوردن مهارت است . چیزی را كه مدام و مرتب تكرار می كنید به صورت یك عادت جدید ذهنی و عملی در می آید.
رشد فكری و احساس رضایت و خشنودی نتیجه كنار گذاشتن عادت های گذشته و جایگزین كردن تمرین ها و عادت های جدید است .
قانون پشتكار
- یك زندگی خوب و درخشان مجموعه ای از هزاران تلاش و ایثاری است كه هیچكس ازآن با خبر نیست .
« مردان بزرگ از ارتفاعاتی كه فتح كرده اند حفاظت می كنند ، جا هایی كه یك شبه به آن نریسیده اند . اما هنگام شب در حالی كه همراهانشان خفته اند. باز به تلاش خود برای پیشروی ادامه می دهند. »
قانون استعداد ها
- در درون تان مجموعه ای از استعداد ها و توانایی ها نهفته است كه اگر درست شناسایی و به كار گرفته شوند شما را قادر می سازند تا به هر هدفی كه در نظر دارید برسید.
از چه قسمت هایی از كار تان بیشتر لذت می برید و آنها را خیلی خوب انجام می دهید ؟ این سوال بهترین راهنما برای یافتن استعدادهای واقعی شماست.
قانون كمال
- موفقیت و خوشبختی هنگامی بدست می آید كه كاری را كه از انجام آن لذت می برید بی عیب و نقص انجام دهید .
تعیین كننده كیفیت زندگی شما این است كه تا چه حد به كمال در زندگی اهمیت می دهید و برای رسیدن به آن تا چه اندازه خود را مسئول و متعهد می دانید .
قانون موقعیت
- مشكلات مانع كار شما نیستند بلكه معلم ما هستند . در درون هر مشكلی بذر سود یا موقعیتی نهفته است برابر یا بیشتر از سود حاصل از انجام كار مورد نظر.
در راه موفقیت مشكلات را تبدیل به پله های صعود كنید.
قانون شهامت
- وجود شهامتی سنجیده و حساب شده برای دستیابی به موفقیت ضروری است . ترس بزرگترین مانع رسیدن به هدف است . رویارویی با ترس های خود را جزئی از عادت هایتان كنید و در هر شرایطی این كار را انجام دهید .
قانون پذیرش
- اینكه چطور با خودتان حرف می زنید حداقل 95٪ از طرز فكر و احساس شما را مشخص می كند . ذهن ناخودآگاه گفتگو های درونی شما را به عنوان دستورات می پذیرد.
همواره با خودتان گفتگو های مثبت ، سودمند و موثر داشته باشید ، حتی اگر هنگامی كه احساس خوبی ندارید .
قانون واقعیات
- عقاید را با حقایق اشتباه نكن . حقیقت مانند دانه بادام است . و عقاید پوسته آن دانه بادام هستند. اگر به دنبال حقیقت هر چیزی هستی ، باید پوسته را بكنی ، تا خود دانه را ببینی .
قانون غلبه بر احساسات
- هنگام جوشش احساسات ، هیچ تصمیم مهمی نگیر.
در این صورت اشتباه خواهی كرد . اول درونت را آرام كن. ذهن مانند یك دریاچه است .
هنگام جوشش احساس ، دریاچه مواج است .دریاچه هنگامی نور را منعكس می كند ، كه آرام باشد.
ادامه مطلب
سی سال پیش، تلفن همراه وجود نداشت، فکس وجود نداشت، اینترنتی در میان نبود و کامپیوترها به این اندازه نبودند که فقط روی یک میز فضای کمی به خود اختصاص دهند یا حتی قابل حمل باشند. اما سی، پنجاه یا حتی یکصد سال پیش میتوانستید افرادی را بیابید که در کار و زندگیشان موفق بوده اند: آنها چه میکردند که به موفقیت دست مییافتند؟ آیا در اتاق پشتی فروشگاه یا شرکتشان، یک دستگاه کامپیوتر نوت بوک داشتند که به شبکهی اینترنتی مخفی آن زمان متصل بود؟ نه! چنین چیزی آن زمان امکان پذیر نبود. ما داریم حتی در مورد زمانی صحبت می کنیم که روزنامهها آنقدرها هم فراگیر نشده بودند و صنعت چاپ یک صنعت مدرن و مکانیزه مثل امروز نبود. اما اگر در مورد افراد موفق تحقیق کنید خواهید دید که موفقترین آنها دارای شبکهای قوی از ارتباط با افراد موفق دیگر بودند.
تحقیق کنید و ببینید که افراد موفق کسانی بودند که اطلاعات و اخبار و دانش و تجربه ی دیگران را به سوی خود جذب میکردند. چگونه؟ خیی ساده : آنها جویای علم و دانش و اطلاعات بودند. به راحتی و بدون خجالت و رودربایستی آنچه نمیدانستند را از آگاهان و ناظران میپرسیدند. پس یک راز موفقیت دیگر همین است که اگر چیزی را نمیدانی بپرسید و بعد در باره آنچه به دست میآورید، پرس و جو کنید و اطلاعات خودتان را افزایش دهید .
افراد موفق، افراد موفق دیگر را زیر نظر میگیرند و منابع خبری و اطلاعات و تجربههای آنها را شناسایی میکنند و خودشان در صدد این برمیآیند که با آن منابع ارتباط برقرار کنند. در قدیم، زمانی که این تکنولوژی نوین کنونی در اختیار نبود، مثلاً در دوره ی کشاورزی، پدران به فرزندان (اکثراً پسران) این دانش و اطلاعات و تجربیات را منتقل می ساختند، در دوره ی صنعتی، پدران دیگر توانایی این را نداشتند که همه ی اطلاعات را به فرزندانشان بدهند بنابر این آنها را راهی کارگاهها و دانشگاهها میکردند تا مهارت های لازم را از استادان فرابگیرند. ما اکنون در عصر و دورهای هستیم که به آن عصر اطلاعات و ارتباطات میگویند، عصری که من آن را عصر گرداب گسترده گیتی میدانم (که ماهیت جذب کردن دارد و بی چون و چرا همه را در نهایت به سمت و سوی خود جذب میکند.)
در این عصر، افراد موفق، افرادی هستند که خیلی سریع و حرفهای مهارتها را به صورتی خودآموخته فرا میگیرند و به کار میبندند. پدران و دانشگاهها واقعاً و در عمل نمیتوانند همه ی آنچه افراد به آن نیاز دارند را بدهند، پدران اگر بتوانند فقط میتوانند حمایت کنند و تشویق، استادان فقط میتوانند راه را نشان بدهند و فرزندانی که جویای علم و دانش و موفقیت هستند باید اقدام کنند به جستجو و کاوش در منابع عظیم اطلاعات موجود و فراگرفتن آنچه باید بدانند .
پس یکی از دیگر رموز موفقیت این است جستجو کنیم و خودمان، خودمان را آموزش دهیم با استفاده از منابع علمی و کاربردی موجود (مواد و مطالب و کتب آموزشی و منابع انسانی آموزشی ). اینترنت، امروز فضایی است که شما میتوانید در آن همهی این کارها را انجام دهید. من این را معجزهی موفقیت میدانم. بگذارید یک مثال بزنم. در اینترنت در حال حاضر میلیونها سایت موجود است با میلیاردها صفحه اطلاعات، هزاران هزار نفر از بهترین استادان و دانشمندان به آن متصل هستند که هریک منابع خاص و تخصصی خود را یافتهاند و خود را با استفاده از آن منابع به روز میکنند. دقیق که نگاه کنیم، آنها را افراد موفقی خواهیم یافت و طبق آنچه در بالا گفتم کافی است خودمان را به آنها و نیز به منابع آنها نزدیک کنیم و از این ارتباط و اتصال برای دستیابی به موفقیتهای خود استفاده کنیم .
تکنولوژی RSS یکی از بهترین ابزارها برای موفقیت شماست و این حرف مرا تحقیق کنید و ببینید که موفق ترین شما کسی ات که در این روزها بیشترین استفاده را از تکنولوژی RSS دارد. با استفاده از نرم افزارهای جمع آوری کننده اخبار و اطلاعات و خبرخوانهای RSS اطلاعات، به محض آنکه از سوی منابع خبری، سایتها یا وبلاگها به روز رسانی میشوند در اختیار شما قرار میگیرند و شما می توانید خیلی راحت متوجه شوید که افراد موفق (یا رقبای کاری و تجاری) مورد نظر شما بر روی اینترنت از چه منابعی استفاده میکنند، کافی است مسیر موفقیت آنها را دنبال کنید و شما نیز با افرادی یا شرکتها و موسساتی ارتباط برقرار کنید که آنها میکنند. اخبار و اطلاعات را دریافت کنید و با آنها به روز باشید و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید. این هم راز دیگری است از موفقیت. به این ترتیب بعد از مدتی میتوانید با رقبا به رقابتی سالم بپردازید چرا که ممکن است تحلیل شما از قضایا درست تر باشد به خاطر تنوع بیشتری که از منابع اطلاعاتی و اخبار خود داشته اید .
امروزه با استفاده از روشها و تکنیک های بسیار ساده و عملی می توان در تامین بهداشت روانی و کسب موفقیت در زندگی گامهای مثبت و سازنده ای برداشت کشفیات جدید روان شناسی معتقد است که رمز موفقیت , برخورداری از هوش و ذکاوت و یا شانس نیست بلکه در استفاده از توانایی و مهارت در عمل است . استفاده از تواناییهای جسمی و روانی که دراعماق وجود هر فرد به صورت دست نخورده باقی مانده است می تواند فرد را در راه رسیدن به هدف یاری کند و آنچه که موجب تفاوت میان فرد عادی و فرد موفق می شود , نحوه استفاده از این تواناییها است که به صورت ویژگیهایی نمایان می شود . این ویژگیها به فرد نیرو می دهند تا برای رسیدن به موفقیت فعالیت کند .
1- انگیزه : فرد موفق انگیزه نیرومند دارد که پیوسته او را به دنبال خود می کشاند و موجب پیشرفت او می گردد فرد برای حرکت فعالیت و تلاش خود دلیلی یافته که موجب می گردد , از تواناییهای بالقوه خود استفاده نمود و استعدادهای درونی خود را شکوفا کند.وجود انگیزه افراد موفق را از افراد عادی متمایز می کند و سبب می شود که زندگی رنگ و روی خاصی بگیرد. هیچ عظمتی بدون انگیزه بزرگ به دست نمی آید , خواه در زمینه ورزشی باشد خواه هنری و علمی ....
2- ایمان : ایمان نیروی محرکه ای است که وجود را به سوی ترقی و تعالی حرکت می دهند حضرت علی (ع)در نهج البلاغه آمده است : (( ایمان , عبارت است از معرفت و یقین قلبی و اقرار داشتن به زبان و عمل کردن بر طبق آن )) .
ایمان انسان را امیدوار بار می اورد و دل را به خداوند و رحمت او مطمئن می سازد . قانون زندگی , قانون اعتقاد و ایمان است . در جزر و مد زندگی, نگرانیها و هیجانات روحی , اتکاء به خداوند و ایمان به تعالیم الهی , بهترین پناهگاه است . افراد موفق کسانی هستند که ایمانشان محکم است و توجهات دلشان به ساحت قدس الهی زیاد است .
3- استراتژی : برای رسیدن به موفقیت تنها داشتن نیروی محرکه و منابع کافی نیست بلکه باید از منافع به موثرترین وجه استفاده نمود و مسیرو جهت مشخصی را نیز تعیین کرد . استراتژی روشی است که با آن امکانات را در جهت هدف تنظیم می کنند . استراتژی شناخت این واقعیت است که با هوش ترین و نیرومندترین فرد هم برای پیشرفت , نیاز به پیدا کردن راه صحیح دارد. اگر فرد بداند که برای تصمیم گیری ها چه قدمهایی را باید بردارد و نحوه برداشتن قدمها چگونه است , هر زمان که دچار بی تصمیمی گردد , می تواند خود را به فرد مصممی تبدیل کند . همه انسانها منابع و امکانات یکسانی را در اختیار دارند ام استراتژی یعنی نحوه استفاده از آن منابع و امکانات را نمی دانند . برای رسیدن به هدف , کافی است , استراتژی خاص آن را دانست .
4- درک ارزشها: ارزشها سیستم خاص عقیدتی برای تشخیص درستیها از نادرستی ها هستند. شناخت این ارزشها است که زیستن را توجیح می کند چیزهایی مانند تقوا حب وطن , ایمان به خدا عشق به آزادی , نوع دوستی ارزش نامیده می شوند . ارزش , قضاوتی اساسی اخلاقی و عملی در مورد چیزهایی است که دارای اهمیت هستند. ارزشها , نوعی داوری است درباره آنچه که زندگی را برای ما ارج دار می کند . بسیاری از مردم در مورد این که چه چیزی در زندگی آنها مهم است قضاوت روشنی ندارند و اغلب کارهایی را می کنند که بعدا موجب ناخوشنودی آنان می گردد و دلیل آن هم این است که به طور ناخود آگاه اموری را برای خود و دیگران صحیح می دانند اما مطلب برای خودشان روشن نیست . هنگامی که موفقیت های بزرگ از نظر می گذرانیم , تقریبا همیشه به کسانی بر می خوریم که به روشنی می دانند چه چیزهایی واقعا مهم هستند , به عبارت دیگر از ارزشها درک روشنی دارند .
5- انرژی : انرژی به صورتهای مختلفی خود را نشان می دهد , گاهی به صورت خروش و هیاهوی شادمانه و زمانی به صورت میل به سازندگی است . حرکت به سوی زندگی بهتر و موفقیت , با حالت سستی و افسردگی تقریبا غیر ممکن و محال است . افراد موفق , همیشه به دنبال فرصتها هستند . آنان معتقدند که انسان هیچ وقت به اندازه کافی وقت ندارد . موفقیت های بزرگ را نمی توان از شور و انرژی جسمی و معنوی که سبب می شوند تا فرد از همه توان خود استفاده کند , جدا نمود . بنابراین هر چه انرژی فرد بیشتر باشد بدن کارایی بیشتر و روحیه بهتری داشته و بهتر می تواند , استعدادهای نهفته خود را برای رسیدن به نتایج عالی به کار گیرد .
6- تسلط به فن ارتباط: قدرت ایجاد رابطه یکی از مهم ترین مهارتهایی است که هر فردی می تواند داشته باشد . امروزه دانشمندان علوم رفتاری به این نتیجه رسیده اند که ارتباط مایه قدرت است و کسانی که این فن را به نحو موثر به کار می گیرند می توانند جهان را به گونه ای متفاوت درک کنندو جهان نیز آنان را به گونه ای متفاوت درک می کند . کسانی که بر اندیشه ها , احساسات واعمال اکثر انسانها تاثیر می گذارد افرادی هستند که می دانند چگونه از ابزار قدرتمند ارتباطات استفاده کنند .
هر فردی از طریق برقراری دو نوع ارتباط , تجربیات زندگی خود را شکل می دهند :
الف ) ارتباطات درونی یعنی گفتن یا احساس تصورات درونی .
ب) ارتباط بیرونی یعنی استفاده از کلمات , لحن صدا و تغییرات چهره برای برقراری ارتباط با دنیای خارج .
مساله مهم و قابل توجه این است که زندگی افراد موفق نشان می دهد که اتفاقات روزانه تعیین کننده کیفیت زندگی نیست بلکه عکس العمل های انان در برابر این اتفاقات تعیین کننده است .
7- نیروی صمیمیت : افرادی که بتوانند رشته های مودت و صمیمیت را با مردمی که دارای عقاید و فرهنگ متفاوت هستند مستحکم کنند , بزرگترین موفقیت را در زندگی خود به دست آورده اند . تقریبا تمام افراد موفق قدرت فوق العاده در جلب دوستی دیگران دارند و می توانند با افرادی که خصوصیات و اعتقادات گوناگون دارند ایجاد صمیمیت کنند . افراد موفق همچنین دارای نرمش , انعطاف پذیری و جاذبه خاصی هستند و بدین ترتیب می توانند , توجه افراد کثیری را به خود جلب کنند . چنانچه بتوان با افراد مناسب , رابطه صمیمانه و دوستانه برقرار ساخت می توان هم نیاز آنان را برطرف نمود هم آنان احتیاج فرد را بر طرف سازند .
ادامه مطلب
توصیههای زیر در آن واحد درمورد اعمال خاص و حالات کلی (مثلاً مثبت بودن نسبت به مردم، علاقهمند بودن به مردم) صحبت میکند. این دو به یکدیگر مرتبط هستند اما شما کنترل زیادی روی حالات خودتان نسبت به سایرین ندارید. اگر در یک زمان روحیهای خوشمشرب و اهلتفریح نداشته باشید، یا اگر بهطورکلی کمحرف باشید، همین هستید و نمیتوانید برای آن کاری کنید. نمی توانید فوراً به فردی بشاش و گرم تبدیل شوید. اما بااین حال میتوانید بعضی از اعمال را به ذهن داشته باشید و این همان چیزی است که به آن نیاز دارید. مثلاً اگر سر کار هستید و احساس میکنید آن روز کمی در خودتان هستید، میتوانید به خودتان یادآور شوید که باید به بقیه همکارانتان بپیوندید و ببنید آنها چه میکنند.
همچنین، ایدههایی که در اینجا ذکر میکنیم، به این معنی نیست که باید به فردی پرحرف یا آویزان تبدیل شوید. از این توصیهها میتوانید در برخورد و رویکردتان با دیگران استفاده کنید. هر نوع شخصیتی که داشته باشید میتوانید از این راهکارها استفاده کنید طوریکه خللی در شخصیتتان ایجاد نشود.
با افراد جدید شروع به حرفزدن کنید
اگر به تازگی به کسی معرفی شدهاید یا فرد جدیدی را در اطرافتان میبینید، به سمتشان بروید و مکالمهای را آغاز کنید. حتی یک سلام گفتن معمولی، پرسیدن اسمشان، و گفتن "از آشناییتان خوشبختم" برای شروع ارتباط کافی است.
با کسانی که سعی میکنند با شما حرف بزنند، حرف بزنید
تا حالا شده بخواهید یک گفتگوی خوب با کسی داشته باشید اما طرف مقابل جوابتان را با کلمات کوتاه بدهد و کاملاً مشخص باشد که تمایلی به ادامه گفتگو با شما ندارد؟ احتمالاً شما هم راهتان را میگیرید و میروید و در دلتان فکر میکنید که چقدر ارتباط عمومیش ضعیف بود. اگر کسی سعی داشت با شما حرف بزند سعی کنید با خوشرویی به او پاسخ بدهید.
برای حرف زدن با کسانی که میشناسید وقت بگذارید
اگر یکی از آشنایانتان را دیدید، به سمتش بروید و احوالپرسی کنید. درمورد هر چیزی میتوانید حرف بزنید، از اوضاع و احوالشان گرفته تا اتفاقات روز. سعی کنید مداوم با دوستانتان در تماس باشید. وقتی همکارانتان سرشان خلوت است، بایستید و با آنها حرف بزنید. روابطتان را حفظ کنید و به همه نشان دهید که به برقراری ارتباط علاقهمندید. اگر کسی را دیدید که میشناختید، چون حوصله حرف زدن ندارید، از او دوری نکنید یا طوری نشان ندهید که انگار او را ندیدهاید. به سمتش بروید و برای چند دقیقه هم که شده گفتگو کنید.
از دیگران دعوت کنید برای انجام کاری به شما/اکیپتان ملحق شوند
برای دعوت کردن دیگران سخاوتمند باشید. این شما باشید که دیگران را بیرون دعوت میکنید تااینکه صبر کنید خودشان به سراغتان بیایند. نباید فکر کنید که باید کسی را به مدتی طولانی بشناسید تا با او بیرون بروید. اگر فکر میکنید با آنها کنار میآیید پس چرا کاری با هم انجام ندهید؟ اگر از همکار یا همکلاس جدیدتان خوشتان میآید، از آنها بخواهید که برای خوردن یک نوشیدنی یا هر چیز دیگر همراهیتان کنند. اگر در جایی یکدفعه دوستی را دیدید و هیچکدامتان کاری برای انجام دادن نداشتید، با او همراه شوید و با هم جایی بروید. از همسایه جدیدتان بخواهید که صبحها با شما برای پیادهروی یا دویدن بیاید. فکر نکنید برای اینکه با کسی بیرون بروید، باید از مدتها قبل او را بشناسید.
اگر همکارانتان می خواهند برای جمعه این هفته با هم به پیکنیک بروند، نه تنها خودتان با آنها بروید بلکه از کسانی که از برنامه خبر ندارند هم بخواهید که به شما ملحق شوند. اگر میخواهید با یکی از دوستانتان بیرون بروید، میتوانید از یکی دیگر از دوستانتان که خیلی وقت است او را ندیدهاید هم بخواهید که همراهیتان کند. اگر سر راه خانه دوستتان یکی دیگر از دوستانتان را در خیابان دیدید، از او هم بخواهید که با شما به خانه آن دوستتان بیاید. البته پیشنهادهایی از این قبیل همیشه پذیرفته نمیشوند اما اشکالی ندارد شما نشان میدهید که اجتماعی هستید.
سعی کنید افراد تازه را هم وارد جمعتان کنید و کاری کنید حس کنند وجودشان در جمع اهمیت دارد
اگر با دوستان قدیمیتان بیرون رفتهاید و فرد جدیدی را در آنجا میبینید، بهجای اینکه صبر کنید او جلو بیاید و شما را بشناسد، وقت بگذارید و کمی با او حرف بزنید. اگر میخواهید جمع را برای برنامه جدید هفته بعد دعوت کنید، حتماً آن فرد تازه وارد را هم قید کنید.
بروید آنجا که بقیه هستند
اگر سر کار هستید و میبینید که همکارانتان دارند برای خوردن ناهار کنار هم برنامه میگذارند، شما هم حتماً بروید. اگر در مهمانی هستید و همه در سالن پذیرایی جمع شدهاند و حرف میزنند شما هم همانجا بروید و به آنها بپیوندید. نشان دهید که میخواهید با دیگران وقت بگذرانید. و وقتی آنجا رفتید در کاری که بقیه میکنند ملحق شوید. ساکت نایستید و به فکر فرو نروید.
وقت بیشتری را با بقیه بگذرانید
بیشتر با دیگران وقت بگذرانید. وقت بیشتری را دیگران بگذرانید. با دیگران بیشتری وقت بگذرانید. اگر دیربهدیر دوستانتان را میبینید، سعی کنید وقتی آنها را دیدید تمام روز را با آنها بگذرانید. اگر فقط هفته یک یا دوبار دوستانتان را میبینید، سعی کنید سه بار در هفته ببینید. اگر سر کار معمولاً فقط سرتان به کارتان گرم است و فقط در زمانهای استراحت با همکارانتان حرف میزنید، سعی کنید این زمان را بیشتر کنید. اگر بعضی از آشنایانتان را فقط در شرایط خاص میبینید، سعی کنید آنها را در خارج آن موقعیت ببینید. اینکار باعث میشود سایرین تصور کنند که دوستانتان از اینکه وقتشان را با شما بگذرانند لذت میبرند. همچنین اینکار باعث میشود با میل خانه رفتن خود مقابله کنید و وقت بیشتری را با دیگران بگذرانید و به خودتان ثابت کنید که این را بیشتر از خانه رفتن و تنها ماندن دوست دارید.
کارهای خوب برای دیگران بکنید
برای یکنفر یک لیوان نوشیدنی بخرید. موقع غذاخوردن در رستوران برای حساب کردن صورتحساب تعارف کنید. برای کسی در را باز کنید. وقتی به مهمانی دعوت میشوید با خودنتان یک نوشیدنی یا غذای مخصوص ببرید. البته اینکارها را نباید برای جلب دلسوزی دیگران انجام دهید. اگر هم خیلی زیاد اینکارها را انجام دهید در نظر دیگران حکم وظیفه برایتان پیدا میکند باعث میشود دیگران فکر کنند برای اینکه آنها را وادار کنید دوستتان بدارند اینکارها را میکنید.
از دیگران تعریف و تمجید کنید
ازاینکه در رفتارهایتان با دیگران مثبت باشید و تشویقشان کنید ابا نداشته باشید. اگر کسی در کار خاصی خوب است، حتماً به او بگویید. اگر کسی به نظرتان زیبا است یا خوشتیپ است، به او بگویید. اگر فکر میکنید کسی بانمک است یا فرد جالبی است، نظرتان را به او بگویید. البته باز هم یادتان باشد که تعادل شرط عقل است. تحسین و تمجید هر از گاهی خیلی بهتر از تعریفهای همیشگی تکراری است.
مودب باشید
برای طرف مقابلتان هر معنا و مفهومی که داشته باشد اما سعی کنید که با همه مودب رفتار کنید. اگر کسی کار خوبی برایتان میکند، حتماً تشکر کنید. وقتی از کسی درخواستی دارید، آنرا با ادب و احترام مطرح کنید. هیچوقت خودخواهانه رفتار نکنید.
وقتی با دیگران بیرون هستید کاری کنید به همه خوش بگذرد
بدون اینکه باز تعادل رفتارتان برهم بخورد، وقتی بیرون هستید دقت کنید که همه از اوقات خود لذت ببرند. اگر میبینید کسی از جمع دور افتاده است، سعی کنید موضوع حرف را به چیزی بکشانید که برای او هم جذاب باشد. اگر احساس کردید که کسی در جمع احساس ناراحتی میکند، سعی کنید او را به جمع بکشانید یا اگر با دیگران آشنایی ندارد، او را معرفی کنید. اگر به نظرتان میرسد که کسی حوصلهاش سر رفته یا اذیت شده است، سعی کنید موجبات لذت بردن او را هم فراهم کنید.
به حرف دیگران علاقهمند باشید
این یکی از سادهترین راهکارها است. گاهی اوقات، به هر دلیلی، حال و حوصله ندارید و نمی توانید به حرفهای دیگران علاقه نشان دهید. اما یادتان باشد که وقتی به حرف کسی علاقه نشان میدهید رفتارتان صمیمانه تر خواهد بود. چیزی که باید بدانید این است که هر کسی یک نکته جالبتوجه دارد اما ممکن است خیلی مشخص نباشد. این شما هستید که باید جذابیتهای شخصیت طرف مقابل را پیدا کنید.
از صمیم قلب دیگران را دوست داشته باشید
اگر این ویژگی را داشته باشید، انجام بقیه راهکارهای به نظرتان ساده تر خواهد آمد. داشتن رفتار و خلقوخوی صمیمی و دوستانه خیلی عالی است اما نمی توانید همیشه هم اینطور باشید. اگر همیشه چند نکته را در ذهن داشته باشید میتوانید رفتاری صمیمی و دوستانه از خود نشان دهید. دیگران را بیشتر بیرون دعوت کنید، وقتی آشنایی را میبینید حتماً کمی با او گپ بزنید، وارد جمع شوید. اینها همه رفتارهای یک فرد اجتماعی است. بااین کارها خواهید دید که یکباره زندگی اجتماعیتان دچار تحول شده و کمکم ذهنتان از اعمالتان تبعیت خواهد کرد.
ادامه مطلب
خواندن و اندیشیدن در این مطلب بیشتر از یکی دو دقیقه وقت نمیگیرد. این پیام را وانگذارید.
1- به خاطر داشته باش که عشقهای سترگ ودستاوردهای عظیم، به خطر کردنها و ریسکهای بزرگ محتاجاند.
2- وقتی چیزی را از دست دادی، درس گرفتن از آن را از دست نده.
3- این سه میم را از همواره دنبال کن:
* محبت و احترام به خود را
* محبت به همگان را
* مسؤولیتپذیری در برابر کارهایی که کردهای
4- به خاطر داشته باش دست نیافتن به آنچه میجویی، گاه اقبالی بزرگ است.
5- اگر میخواهی قواعد بازی را عوض کنی، نخست قواعد را فرابگیر.
6- به خاطر یک مشاجرهی کوچک، ارتباطی بزرگ را از دست نده.
7- وقتی دانستی که خطایی مرتکب شدهای، گامهایی را پیاپی برای جبران آن خطا بردار.
8- بخشی از هر روز خود را به تنهایی گذران.
9- چشمان خود را نسبت به تغییرات بگشا، اما ارزشهای خود را بهسادگی در برابر آنها فرومگذار.
10- به خاطر داشته باش که گاه سکوت بهترین پاسخ است.
11- شرافتمندانه بزی؛ تا هرگاه بیشتر عمر کردی، با یادآوری زندگی خویش دوباره شادی را تجربه کنی.
12- زیرساخت زندگی شما، وجود جوی از محبت و عشق در محیط خانه و خانواده است.
13- در مواقعی که با محبوب خویش ماجرا میکنی و از او گله داری، تنها به موضوعات کنونی بپرداز و سراغی از گلایههای قدیم نگیر.
14- دانش خود را با دیگران در میان بگذار. این تنها راه جاودانگی است.
15- با دنیا و زندگیِ زمینی بر سر مهر باش.
16- سالی یک بار به جایی برو که تا کنون هرگز نرفتهای.
17- بدان که بهترین ارتباط، آن است که عشق شما به هم، از نیاز شما به هم سبقت گیرد.
18- وقتی می خواهی موفقیت خود را ارزیابی کنی، ببین چه چیز را از دست دادهای که چنین موفقیتی را به دست آوردهای.
19- در عشق و آشپزی، جسورانه دل را به دریا بزن.
ادامه مطلب
وظیفه و کارکرد آنها گمشده و کسی وظیفه و حدود اختیاراتش را نمیداند. افراد نه وظیفهای برای خود تعیین میکنند و نه احساس مسئولیتی دارند. همه طلبکار هستند و وظیفه و احساس مسئولیت را حق دیگری قلمداد میکنند. در این میان سؤال این است که ما مسئولیتپذیر نیستیم یا اینکه مسئولیتپذیری را یاد نگرفتهایم؟
در کتاب «نابرده رنج» نوشته جلال ملکی آمده است:
تنبلی و تلاش دو کفه مسئولیتپذیری است. فردلاابالی مسئولیتپذیر نیست و راحتطلبی، فرد را مصرفی بار میآورد و در مقابل به افراد وظیفهشناس بیشتر فایده میرساند. نکته مهم اینجا است که فرد مسئولیتپذیر از کسی انتظار ندارد و بهخود میگوید: «فرض کن کسی نباشد به تو کمک کند خودت باید یاد بگیری که نیازهایت را برآورده کنی و کارهایت را انجام دهی.»مصطفی فضیلت خواه مدیر یک دبیرستان در این خصوص میگوید: «جوهره و ذات وجود بشری با مسئولیت و تعهد انسانی رقم خورده است. شخصیت انسانی بدون مسئولیت غیرقابل درک است. متأسفانه در دوران ما، اساسیترین شکست انسانیت، به شوخی گرفتن و بیاعتنایی به تعهد و وظیفه است. در واقع نکته مهم این است که خیانت به وظیفه و تعهد، خیانت به شخصیت است. ایفای آن نیز احترام به شخصیت است.»
در پارکی خانم مسنی انجام وظیفه را معاملهای میداند که نسیه است و ممکن است تا آخر عمر نقد نشود. این خانم در این خصوص میگوید: من وظیفهام را با احساس مسئولیت بالا برای فرزندانم انجام دادم اما فرزندانم مزد تربیت کردنم را به خوبی ندادند. آنها حتی ماهی یکبار هم به من سرنمیزنند اما اینکه هرکدامشان به جایی رسیدهاند، برای من کفایت میکند.
علایی، یکی از دانشآموزان مقطع سوم دبیرستان گفت: ما دانشآموزان همیشه وظایفمان را به درستی انجام نمیدهیم. با شروع شدن فصل امتحانات با اینکه حس مسئولیتپذیریمان یکهو به کار میافتد اما دیگر زمان را از دست دادهایم.
محمد رضا دژکام، روانشناس در این خصوص میگوید: در هر جامعهای و در هر قشری که زندگی میکنیم باید انسانهای مسئولیتپذیری باشیم. اگر کاری را به دیگران محول میکنیم، تواناییهای فرد را نیز باید بسنجیم. چرا که اگر فرد توانایی انجام کار را در خود ببیند آن امر را به نحو شایسته انجام خواهد داد و در موارد مختلف و در حیطه تواناییهایش به خیلی از امور جواب مثبت خواهد داد.
این روان شناس میگوید: «سرباز وظیفه بودن؛ یعنی آنچه را دستور میدهند باید انجام دهیم. در واقع اگر از انجام آن خواسته سرپیچی شود تنبیه در پی دارد، یا اینکه اگر دانشآموز درس نمیخواند آن فرد به نوعی در قبال درس نخواندنش پاسخگو خواهدبود. مسئولیت پذیری یک دفعه در انسان خلق نمیشود، گذشت زمان و کسب تجربه سبب میشود انسان پله پله حس مسئولیت پذیریاش بیشتر شود و ثابت بماند. هدف، انگیزه و اعتماد به نفس و اراده در کنار برنامهریزی دقیق در زندگی حس مسئولیتپذیری را در فرد بالا میبرد.» یک راننده تاکسی که ادعا میکند 20 سال در این شغل مشغول به کار است، میگوید: هر روز آدمهای مختلفی را اعم از کارگر تا دکتر سوار میکنم از طریق کرایه دادن متوجه میشوم که طرفم وظیفه شناس است یا نه، بعضی افراد آنچنان بیمسئولیت هستند که صبح کله سحر که سوار میشوند یک 10 هزاری تا نخورده را میدهند و میگویند وظیفه راننده تاکسی است پول خرد داشته باشد. من نمیگویم وظیفه من نیست اما این آدمها در زندگیشان هم تمامیکارها را وظیفه دیگران میدانند و حتی یک ذره هم از منیتشان کوتاه نمیآیند.
سید خلیل سیدزاده، کارشناس مسائل تربیتی درخصوص وظیفه و چگونگی پرورش حس مسئولیت پذیری میگوید: «وظیفه و وظیفه شناسی برمیگردد به آنچه به ما محول شده است. اما در احساس مسئولیت شاید چیزی از ما خواسته نشود و ما بر حسب اینکه احساس وظیفه میکنیم آن امر را انجام میدهیم. میتوان گفت، احساس مسئولیت مرحله بعد از وظیفه است.»وی ادامه میدهد: «وظیفه را یک جورهایی مراجع قدرت تعیین میکنند. در مدرسه مدیران و معلمان برای دانشآموزان، در خانه، پدر و مادر برای فرزندان و در اداره مدیران برای کارمندان تعیین وظیفه کرده. و با تعامل با آنها تعیین مقررات میکنند و حدود و وظیفه را برای هرکسی تعیین میکنند تا هر فردی بداند باید چه کاری انجام دهد.»
پرستار بیمارستانی هم نظر خود را اینطور اعلام میکند: وظیفه و احساس مسئولیت یک فرایند دو طرفه است. زمانی که ما به وظایف خود در مقابل بیمار بهدرستی عمل میکنیم توقع داریم که دولت نیز از ما حمایت کند و فقط روز پرستار را روز ما نداند. دولت باید حامی باشد تا دیگر در هیچ بیمارستانی پرسنل بد رفتار نداشته باشیم چراکه بسیاری از پرستاران از نظر مالی تحت فشار هستند.
سیدزاده عنوان میکند: «مسئولیت پذیری وقتی است که فرد با اراده و تصمیم خودش کاری را انجام دهد، مثلا اینکه از کودک یا از دانشآموز بخواهیم از دستورات بدون «چون وچرا» پیروی بکند. ما آن را مسئولیت پذیری نمیدانیم. مسئولیتپذیری؛ یعنی اینکه کودک با توجه به اراده و تجربهخودش و آگاهیهایی که دارد انتظاراتی که والدین و مربیان دارند در موقعیتهای مختلف ارزیابی کند، بسنجد و بعد بهطور مستقیم تصمیم بگیرد. به نوعی میتوان گفت، قابلیت پذیرش پاسخگویی به آنچه بهعهده گرفته است، مسئولیت پذیری و انجام وظیفه میشود.»
وی درخصوص واکنش به فردی که به وظایفش عمل نمیکند، میگوید: «این واکنش غیرقابل اجتناب است. برای اینکه ببینیم چه واکنشی باید دقیقا انجام شود بر میگردد به شرایط و موقعیتهای متفاوت و این امر ما را بر آن میدارد که انعطاف داشته باشیم. چه بسا ممکن است یک حرکتی برای یک دانشآموز مناسب باشد و همین حرکت برای دیگری مضر و تخریبگر.» علی کارمند یکی از ادارات میگوید: در اداره هیچ گاه نباید وظایفی را که در حیطه اختیارات نیست انجام داد چراکه سریع این امر جا میافتد که این کارها جزو وظایف است و این امر در نظر گرفته نمیشود که اگر شما کاری انجام دادهاید از روی خیر خواهی بوده است.
وی در پاسخ به سؤال ما که چه موقع حس مسئولیتپذیری و وظیفه شناسی در فرد کمرنگ میشود، میگوید: «اگر آن کاری را که میخواهند انجام دهند به آنها تحمیل کنیم حس مسئولیتپذیری را در آنها از بین میبرد و مسئولیتپذیری در آنها رشد نمیکند.»
نکته مهمی که وجود دارد این است که اولین کسانی که حس مسئولیت پذیری را در افراد پرورش میدهند، اول مادر بعد پدر و در سنین بالاتر معلمین از عاملان اصلی این ماجرا هستند. این فرایند مسئولیتپذیری، یک تبادل دوطرفه است باید به فرد بیاموزیم تا آموختههایش را در یک زمان مناسب به ما نشان دهد. سیدزاده یادآور میشود: «ما باید با شناخت مخاطب خودمان حرکت کنیم. به جای فرد کار مربوطه را انجام ندهیم. از همان ابتدا که نوزاد سعی دارد شیشهاش را خودش بگیرد باید اجازه دهیم این کار را انجام دهد چرا که از همان زمان حس مسئولیت پذیری در فرد شکل میگیرد. سعی کنیم عزت نفس بچهها را بالا ببریم چون عزت نفس محصول احساس مسئولیت است.»
حس مسئولیت پذیری از کودکی شکل میگیرد، وقتی والدین و مراجع قدرت در تعیین وظیفه به خاطر صرفهجویی در وقت و هزینه و کیفیت کار بهتر، به نوعی فرد را غیرمستقیم و ناخودآگاه حمایت کرده و فرد را بهخودشان وابسته میکنند، حس مسئولیتپذیری را از فرد سلب میکنند. سیدزاده در پایان خاطر نشان میکند: «برای نهادینه کردن حس مسئولیت پذیری، باید مخاطب خودش بخواهد تا کاری را وظیفه خویش بداند. چه پدر، چه مادر، چه رئیس، چه معلم، چه شاگرد، چه کارمند نباید از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. کسانی که احساس مسئولیت نمیکنند و هیچ گاه برای خودشان وظایفی را تعیین نمیکنند، مصرفکننده صرف هستند و به نوعی همیشه دیگران را بدهکار خویش میدانند.»
ما نیز بد نیست که در زندگی خود دقت کنیم. ببینیم آیا در زندگی، جایی که چشم به کمک کسی دوختهایم موفق بودهایم یا آنجا که نجات دادن خویش از مهلکه را وظیفه خود دانستیم؟ در کل وظیفهها را نباید به گردن یکدیگر بیندازیم. چرا که همه ما در مقابل هم وظیفه داریم و اینکه هر کس وظیفه را چگونه برای خود تعریف میکند و چگونه احساس مسئولیت میکند، بستگی به انصاف و منطق و آنچه از کودکی آموخته است دارد.
ادامه مطلب
کارشناسان برای شما پیشنهاداتی در این زمینه دارند:
برنامهریزی داشته باشید
زمان میتواند بهترین دوست و بهترین دشمن شما باشد. در صورتی که شما هم مادر هستید هم یک زن شاغل بهتر است از زمان بهترین بهره را ببرید. بسیاری از زنان شاغل در روز جمعه برای تمامی هفته غذا میپزند و آنها را در فریزر آماده نگاه میدارند تا هر روز مجبور نباشند ساعاتی را به پخت غذا اختصاص دهند و شب که باز میگردند به جای آنکه غذا درست کنند میتوانند تنها غذا را گرم کرده و ساعات باقی مانده خود را به آمادهکردن لباسها و برنامههای درسی فرزندشان اختصاص دهند. از سوی دیگر سعی میکنند صبحها زودتر از خواب بیدار شوند و برخی از کارهای ضروری مثل امور بانکی و... را در اول وقت اداری انجام دهند.
از کارتان ندزدید
مادربودن به این معنی نیست که شما کمتر از یک حقوقبگیر بدون فرزند کار کنید. جالب است بدانید مادران شاغل بیش از زنان شاغل میتوانند تمرکز و تحرک داشته باشند. برای آنکه رییس خود را همیشه راضی نگاه دارید و به او اثبات کنید که بسیار موثر هستید روزهایی که وقت بیشتری دارید زودتر به محل کار بیایید و دیرتر آن را ترک کنید تا اگر روزی مجبورید کمی دیرتر بیایید و زودتر به خانه بازگردید، کسی شما را سرزنش نکند. البته همیشه این موضوع را درنظر بگیرید که شما یک زندگی خانوادگی هم دارید و نباید در صورت اصرار همکاران، ساعات متعلق به اعضای خانواده را به کارتان ببخشید.
وقت شناس باشید
برای آنکه هم خانواده و هم رییس خود را راضی نگه دارید بهترین راه حل آن است که هر کاری را در زمان خودش انجام دهید. در خانه کارهای اداری را فراموش کنید و در اداره مرتبا به خانه زنگ نزنید. بدین ترتیب شما میتوانید بیشترین استفاده را از ساعات خود ببرید و موثر باشید در صورتی که شما روزی مجبور بودید کارهای ادارهتان را به منزل ببرید بهتر است صبح این موضوع را با اعضای خانواده در میان بگذارید و نظر آنها را جلب کنید. از سوی دیگر اگر کودکان شما عادت دارند بدون هیچ دلیلی بعدازظهرها به محل کار شما بیایند، بهتر است این عادت را متوقف کنید. تنها در صورتی که کار ضروری پیش آمد، اعضای خانودهتان میتوانند به محل کارتان مراجعه کنند یا با شما تماس بگیرند. برعکس در صورتی که رییس و همکارانتان عادت دارند، خارج از وقت اداری با شما تماس بگیرند بهترین کار این است که وقتی در خانه هستید تلفن همراهتان را خاموش کنید یا تنها به sms جواب دهید.
استراحت کنید
نباید تمامی انرژی خود را صرف زندگی خانوادگی و کاریتان کنید. گرچه هر دوی آنها به شما نیاز مبرم دارند اما فراموش نکنید که شما هم باید برای خودتان وقتی قایل شوید. به عنوان مثال فعالیت بدنی مورد علاقهتان را انتخاب کنید و ساعاتی از روز را به آن اختصاص دهید. پیادهروی، ژیمناستیک، یوگا یا حتی به خرید رفتن با دوستان میتواند به شما کمک کند احساس خستگی را از خود دور کنید. کمی با خود خلوت کنید تا بتوانید همیشه به اندازه کافی انرژی داشته باشید.
کمک بگیرید
کارکردن تصمیمی است که شما به همراه همسرتان آن را گرفتهاید. پس از او در کارهای خانه و رسیدگی به امور فرزندان نیز کمک بگیرید. شستن ظروف، آمادهکردن غذا، جاروکردن، بردن و آوردن کودکان به مدرسه و حمامکردن کوچولوها وظایفی هستند که بهتر است آنها را با همسرتان تقسیم کنید تا موفق باشید. در صورتی که شما کمبود مالی ندارید میتوانید از پرستار بچه یا خدمتکار برای رسیدگی به امور منزل نیز کمک بگیرید. بدین ترتیب شما وقت آزاد بیشتری خواهید داشت.
خودتان را مقصر ندانید
هیچ زنی قادر نیست هم کارهای منزل و هم کارهای اداری خود را بدون هیچ کم و کاستی با هم هماهنگ کند. خود را مقصر ندانید. اگر امروز خستهاید و قادر نیستید آشپزی کنید، اشکالی ندارد اگر هرچند وقت یک بار پیتزا سفارش دهید یا غذای حاضری بخورید.
هویتتان را فراموش نکنید!
مادربودن، همسربودن و یک زن شاغل بودن نباید موجب شود که شما تبدیل به یک برده شوید. شما باید زنانگی خود را همیشه حفظ کنید. بسیاری از زنان عادت دارند از خود بزنند و فداکاری کنند تا دیگران در آسایش باشند. اما این کار چندان صحیح نیست. لذتهای زنانه را همیشه در خود زنده نگاه دارید. هرچند وقت یک بار به آرایشگاه بروید و برای خودتان هم لباسهای شیک بخرید. شما یک زن هستید و سعی کنید با غرور یک زن باقی بمانید.
ادامه مطلب
خوابیدن در تاریکی مطلق از اهمیت بالایی بر خوردارد است. این کار برای داشتن خوابی راحت و سلامت روانی لازم است. یک گروه از محققان آمریکایی روی همستر ها مطالعاتی انجام داده و به این نتیجه رسیدند که نور حتی به میزان اندک، متابولیسم مغز این جونده ها را بر هم می ریزد.
در هنگام شب، نور ضعیف تغییراتی در هیپوکامپ این جونده ها ایجاد می کند. این گفته ها نتیجه پژوهش محققان دانشگاه ایالات اوهایو است که در کنگره ی سالانه ی la Society for Neuroscience در سن دیگو ارائه شد.در این پژوهش برای گروه ی از همستر ها خوابی به مدت 8 ساعت در تاریکی مطلق فراهم شد و گروه دیگر را در نوری برابر با نور تلویزیون روشن در شب قرار دادند.
نتیجه اینکه در گروه دوم بیشتر علائم افسردگی ملاحظه شد. تغییرات مشاهده شده در سطح هیپوکامپ این جونده ها مربوط به ترشح ملاتونین است.این هورمون بیشتر در شب و تاریکی تولید می شود. پژوهش مذکور تکمیل کننده ی پژوهش های قبلی است که نشان داده بودند نور زیاد و مداوم در طول شب باعث ایجاد افسردگی در موش ها می شود. همچنین مطالعه دیگری تاثیرهمین شرایط را در بروز اظافه وزن به اثبات رسانده بود.
ادامه مطلب
یکی از عمده ترین مشکل در زندگی زناشوئی و جنسی زوجهای جوان گرم مزاج بودن یکی از زوجین در مقابل سرد مزاج بودن دیگریست.
این مسئله در مرحله اولین آغازین فعالیت جنسی زوجین غیر طبیعی نیست ، خصوصا در مورد خانم ها که معمولا بین 20 تا 30 درصد افراد پس گذشت زمان از آغاز دوران فعالیت جنسی به مرور میل جنسیشان بیشتر می شود ، پس این دسته از افراد دچار سرد مزاجی نیستند بلکه به علت عدم تجارب جنسی یا عدم شناخت دنیای جنسی و تخیلات جنسی نسبت به آن واکنشی از خود نشان نمیدهند تا زمانی که با مرور زمان طی کسب تجربه میل و رغبت آنها نسبت به قبل بیشتر می شود.
اما هستند افرادی که علیرغم داشتن تجربه رابطه جنسی همواره گرایش آنچنانی به انجام آن نداشته و صرفا جهت تامین نیاز همسر و انجام وظایف زناشوئی خود فعالیت جنسی با همسر را انجام میدهند.
استرس ، ترس و نگرانی ، ذهنیت منفی در مورد رابطه جنسی و جنس مخالف ، الگو برداری نامناسب از رفتار پدر و مادر ، عدم آموزش ، اختلالات روانی ، اختلالات جنسی ، هورمونها ، عوامل فرهنگی ، آب و هوا و اقلیم، ضعف جسمانی و احساس درد ، عدم پذیرش احساسی یکدیگر میتواند از جمله عواملی باشد که در سرد مزاجی فرد تاثیر گذار باشد.
برخی از عوامل فوق قبل از ازدواج قابل شناسائی و درمان است،با این وجود خیلی از متخصصین تا زمانی که فرد تجربه جنسی نداشته باشد سرد مزاجی را مورد سنجش و ارزیابی قرار نمیدهند و البته دسته از از موارد ذکر شده پس از آغاز فعالیت جنسی نمود می کند.
قبل از ازدواج فکر میکردم خیلی گرم مزاج هستم اما ....
خیلی از خانم ها بر این باورند میل جنسی زیادی دارند با این وجود پس از ازدواج و آغاز فعالیت جنسی به این نتیجه میرسند که باور آنها از دنیای جنسی خود اشتباه بوده و آنگونه که فکر میکردند بعد از تجربه رابطه جنسی گرایش آنچنانی نسبت به آن ندارند ، بالعکس زنانی هستند که به کل نگرشی در مورد مسائل جنسی و نیاز جنسی ندارند اما بعد از تجربه آن ، نسبت به آن میل بیشتری از خود نشان میدهند.
اکثر مواقع علت بوجود آمدن این دو حالت متفاوت عاملی به نام فانتزی جنسی یا تخیلات جنسی است زمانی که فردی قبل از ازدواج فانتزی جنسی خاصی داشته باشد و بعد از ازدواج در عمل فانتزی های جنسی وی عملی نشود این فرد علیرغم دارا بودن میل جنسی زیاد از رابطه جنسی لذت نمیبرد و معمولا با خودارضائی ارضا می شود چرا که درخود ارضائی میتواند فانتزی جنسی ذهنی خود را دنبال کند و این فرد کم کم میل جنسی خود راتا حد زیادی از دست میدهد.
این دسته از افراد باید در مورد فانتزی جنسی و تخیلات ذهنی خود با همسر خود صحبت کرده و از او بخواهد رابطه جنسی را مطابق با فانتزی جنسی وی انجام دهد ، اما چرا افرادی که نگرشی درمورد رابطه جنسی و میل جنسی زیادی قبل از ازدواج ندارند بعد از ازدوج و تجربه جنسی میل جنسیشان بیشتر می شود ؟
این افراد چون فانتزی جنسی ثابتی ندارند به نوعی ذهنیت خاصی در مورد رابطه جنسی ندارند در نتیجه مغز و روان آنها به ساده ترین فرایند جنسی نیز پاسخ میدهد و راحتر ارضاء می شوند و از رابطه جنسی لذت میبرند البته در شرایط فعلی این افراد زیاد نیستند.
به عبارتی توقعات این افراد در رابطه جنسی به همانند دسته اول نمیباشد لذا راحتر و زودتر ارضا می شوند،فراموش نکنید قدرت روان و مغز در فریاند ارضا شدن مهمترین نقش را ایفا میکند در صورتی که اکثرا بر این باورند که حرکت یا پوزیشن فعالیت جنسی مهمتر است که این یک باور اشتباه است ، مگر در افرادی که به صرف وجود اختلالات جنسی نظیر انزال زودرس ناچارند پوزیشنهای خاصی را برای نزدیکی انجام دهند و تکنیکهای فیزیکی خاصی را پیاده کنند ( انزال زودرس یکی از شایع ترین اختلالات جنسی در اقایان است که معمولا با متد روان درمانی و سکس درمانی قابل درمان و بهبود است )
ترس و بی میلی جنسی
ترس از زفاف به علت درد و سوزش ناشی از پارگی بکارت ، معمولا احساساتی از قبیل ترس و استرس باعث ترشح هورمونهایی در بدن ما می شود که از شدت لذت یا تمایل جنسی میکاهد چرا که سیستم مدیریت مغز به گونه ای است که داده ها را اولویت بندی میکند و در زمان وجود استرس و ترس این داده ها باعث می شود تا مغز اولویت را از تمایل جنسی و لذت جنسی به عاملی که باعث استرس و ترس شده است اختصاص دهد تا در صورت لزوم حالت ایمنی و تدافعی بدن آماده پاسخ و واکنش به رویدادهای ا حتمالی باشد ، اکثر مواقع ترس میتواند قدرت تلقین را برانگیخته کند تا حدی که احساس درد را در اندام های خود حس کنید.
نیاز جنسی نشانه گرم مزاجی نیست بلکه لازمه آن است ....
لزوما گرم مزاجی به این معنا نیست که فرد نیاز جنسی زیادی دارد بلکه افراد گرم مزاج علاوه بر نیاز جنسی به کیفیت انجام آن اهمیت میدهند و ابعاد روانی رابطه جنسی را گسترده تر میبینند به نوعی دنیای جنسی نا محدودی را در ذهن و روان خود ایجاد و دنبال میکنند معمولا آنها آغاز گر فعالیت جنسی هستند و محدودیتی در انجام رفتارهای جنسی برای خود قائل نمی شوند اکثر این افراد از لذت بردن همسر خود لذت میبرند و بدون آنکه همسر آنها از او بخواهد که چه کاری انجام دهد ، خود آنرا انجام میدهد.
نوسانات میل جنسی
اگر میل جنسی افراد را مورد ارزیابی قرار دهیم در مورد همه افراد نوساناتی وجود دارد و همه افراد در زمانهایی خاص میل جنسیشان تغییر میکند.
آنچه که در فرایند این میل نقش دارد صرفا سلامت و توانایی جنسی نیست بلکه کاملا طبیعی است با داشتن سلامت دستگاه جنسی و توانمندی بالای جنسی با این حال در فصولی از سال یا در ساعاتی از شبانه روز یا در وضعیت روانی نامطلوب به علت وجود استرس ترس نگرانی ، نمودار میل جنسی بالا و پایین شود حتی آب و هوای محیط نیز میتواند در این فرایند تاثیر گذار باشد، پس آندسته از افراد که تصور می کنند میل جنسی آنها به یکباره فروکش کرده تغییرات مذکور ( خصوصا عوامل تاثیر گذار بر اعصاب و روان ) را مورد بررسی قرار دهند.
بطور کلی نوسانات میل جنسی میتواند به عواملی نظیر
گرسنگی و سیری ، استرس ، ترس ، نگرانی ، عدم تمرکز ، بارداری یا پس از آن ، زمان و مکان ، تغییر فصول و آب و هوا ، تغییر نوع احساسات ( خصوصا در خانم ها ) ، مصرف برخی از داروها ، افسردگی ، تغییرات هورمونی ( میتواند به علت مصرف دارو باشد ) ، بیمارهائی نظیر دیابت ، بیماری های غدد ( نظیر تیروئید ) ، بی انگیزگی و یکنواختی ، خستگی و بی حوصلگی ، مصرف برخی از غذاها ، افکار منفی و بدبینی ، تلقین به مشکل یا اختلال جنسی و اختلافات زناشوئی مرتبط است که عوامل فوق میتواند به صورت مقطعی ایجاد شود و با برطرف شدن آن یا تغییر وضعیت میل جنسی نیز بیشتر شود یا به همان حالت قبل بازگردد.
آیا افراد ساکن در مناطق گرم میل جنسی بیشتری دارند ؟
خوشبختانه وضعیت جغرافیایی ایران به گونه ایست که همه گونه آب و هوا در آن وجود دارد لذا این شرایط باعث شد تا درزمینه تاثیر آب و هوا بر میل جنسی تحقیقی انجام شود که از بین 1613 نفری که در سال 1387 نظر سنجی صورت گرفت، طی آن مشخص شد در بین خانم و آقا ساکن مناطق جنوبی کشور حدودا 27 درصد میل جنسی بیشتر از کاربران ساکن سایر مناطق ایران بوده است ، البته این بدین معنی نیست که اگر فردی ساکن این مناطق است صد در صد گرم مزاج یا اگر فردی در مناطق سرد سیر زندگی میکند صد در صد سرد مزاج است چرا که طی همین تحقیق بودند افرادی که ساکن مناطق سردسیر بودند و میل جنسی زیادی داشتند ،سوالی که پیش می آید اینست که آیا اب و هوا فقط در برخی از افراد میتواند تاثیر گذار باشد ؟
طی این تحقیق مشخص شد تنها آب و هوا نمیتواند عاملی بر میل جنسی آن 27 درصد بوده باشد.
ادامه مطلب
نمی خواهیم بگوییم این راه هایی که در ادامه می آید به طور کامل می تواند مشکل شما را حل کند اما این موارد می توانند روابط زندگی شما را تا حد زیادی تغییر دهند و مرهمی باشد بر دردهای کهنه شما.
۱) راه جدیدی پیش بگیرید؛ اولویت خودتان را پیدا کنید: شاید تکراری باشد اما اهمیت دارد. شما باید به رویاهایتان جامه عمل بپوشانید وگرنه این رویاها در روح شما سرگردان می مانند. آنها به دنیا نیامده می میرند و مرگ رویاهای ما مرگ خود ماست. پس رویاهایتان را که در اولویت قرار دارند بیابید و به آنها جان بدهید. حتی اگر این جان دادن در تصور شما باشد!
۲) به خودتان اعتماد کنید؛ به خرد درونی تان گوش دهید: همه ما از درونمان ندایی را می شنویم؛ ندایی که با ما حرف می زند و ما نمی شنویم، یعنی می شنویم اما گوشمان را به روی آنها می بندیم. این بار این کار را بکنید و به صدای درون تان و آنچه می خواهد با مهربانی گوش دهید. شاید جواب در درون شماست و شما بیهوده در دنیای بیرون و دیگران جست وجوگر آن هستید.
۳) یک قدم عقب بروید؛ خودتان را از ناراحتی ها دور کنید: گاهی وقت ها ما در یک دایره از اشتباهاتمان قرار می گیریم و به جای اینکه پا را بیرون از دایره بگذاریم با این توجیه که دیگر کار از کار گذشته خودمان را درگیر مشکلات بیشتری می کنیم در حالی که به جای جلو رفتن بهتر است به عقب بازگردیم.
۴) دنبال امتیاز بالاتر نباشید؛ به استانداردهای خودتان برسید: برخلاف باور بسیاری از ما زندگی برد و باخت نیست؛ بلکه شما در همان سطحی که هستید می توانید آدم موفقی باشید. گاهی موفق بودن نفر اول در میدان بودن است، گاهی راه رفتن است و گاهی توان ایستادن و حتی گاهی تحمل همیشه روی صندلی چرخ دار نشستن و ادامه زندگی.
ادامه مطلب