آنچه باید بدانیم ولی نمی دانیم!

اطلاعات طلایی، شخصـیتی ممتاز

قبل از عاشقی بايد بدانيد…

بل از عاشقی بايد بدانيد,«از همون روز اول که ديدمش، فهميدم اين آدم زندگي منه!»، «خيلي زود عاشق هم شديم و خيلي زود هم تصميم گرفتيم ازدواج کنيم و حالا هم که يک ماه از ازدواجمون مي‌گذره، خيلي خوشبختيم!»

 

و هزاران جمله آشناي ديگر که با شور و حرارتي وصف‌ناشدني گفته مي‌شوند اما زماني از گفتن اين جمله‌ها نمي‌گذرد که مي‌شنويم: «اصلا نمي‌دونم چرا اينجوري شد!

 

ما که عاشق هم بوديم…» يا بعضي‌هاي ديگر که مي‌گويند: «از اولش هم منو دوست نداشت؛ هرکاري کردم عاشقم نشد و حالا هم اين وضع زندگيمه …» واقعا داستان چيست؟

 

چرا بعضي از زوج‌هايي که زندگي‌شان را با عشق آغاز مي‌کنند، ناگهان به بن‌بست مي‌رسند راه را اشتباه مي‌روند يا از اول در مسير اشتباهي بوده‌اند؟ چه‌طور بايد تفاوت بين عشق‌هاي زودگذر و عشق واقعي را بفهميم؟

 

آيا واقعا هر علاقه‌اي به جنس مخالف مي‌تواند سرآغاز عشق و در پي آن ازدواج باشد؟!

 

عشق اسطوره‌اي مال کتاب‌هاست!
متاسفانه در ادبيات کلمات مشابه بسياري به اشتباه جاي يکديگر استفاده مي‌شوند و عشق هم از همين گروه است.

 

عشقي به عنوان عشق اسطوره‌اي در ادبيات ما وجود دارد که احتمال وقوعش در دنياي واقعي بسيار کم است.

 

حتي وقتي فردي ادعا مي‌کند آنقدر فرد ديگري را مي‌خواهد که حاضر است همه را بدهد تا او را به‌دست بياورد، جدا از واکنش طرف مقابل، جاي بحث و بررسي دارد که آيا واقعا چنين چيزي ممکن است يا خير.

 

در مفاهيم انساني اين نوع رابطه بعيد است اما غيرممکن نيست؛ مثلا اين عشق بين انسان و خداوند متعال امکان‌پذير است.

 

ما وقتي به فردي علاقه داريم، دوست داريم تمام توجه او به ما باشد و اگر به ديگري توجه کند، آزرده مي‌شويم.

 

تنها خداوند است که ما دوستش داريم و وقتي ديگران مورد توجه خداوند قرار مي‌گيرند، ناراحت نمي‌شويم که هيچ، خوشحال هم مي‌شويم. اين تنها مثالي بود که مشخص شود عشق انساني با عشق‌هاي اسطوره‌اي بسيار متفاوت است.

 

عشقي که زود نفرت‌انگيز مي‌شود!
نکته‌ديگري که در روابط انساني بايد به آن دقت داشته باشيم اين است که شايد فردي را بي‌نهايت دوست داشته باشيم و به اشتباه اسم عشق هم روي رابطه‌مان بگذاريم،

 

اما مهم اين است که ما هم آن فرد را براي خودمان مي‌خواهيم و هرقدر براي ما عزيز باشد، اگر طردمان کند يا فرد ديگري را به ما ترجيح دهد، آرزو مي‌کنيم همان آدم خيلي‌خيلي عزيز اصلا ديگر در اين دنيا نباشد! به همين دليل کاربرد واژه عشق بايد با دقت بيشتري انتخاب شود.

 

عامل محرکه را بشناسيد!
وقتي دو جنس مخالف يکديگر را در محل کار، خواستگاري و… مي‌بينند يا جايي ارتباط اجتماعي برقرار مي‌کنند و هر دو احساس نزديکي زيادي به يکديگر دارند، اين حسشان هر روز بيشتر مي‌شود تا اينکه به رابطه نزديک‌تري تبديل مي‌شود و افراد متوجه مي‌شوند به طور اختصاصي به هم احساس وابستگي دارند.

 

اولين سوالي که افراد بايد از خود بپرسند اين است علاقه‌اي که حالا نسبت به ديگري دارند و به وابستگي تبديل شده، از کجا شروع شده؟ يعني عامل محرکش چيست؟

 

ظاهر و حالت فيزيکي اوست يا نوع و سبک ارتباطي که با ما برقرار مي‌کند، شايد هم ديدگاهش در مسائل اجتماعي توجه‌مان را جلب کرده يا حتي ممکن است موقعيت اقتصادي و اجتماعي فرد و شايد هم ترکيبي از چند عامل برايمان جذاب بوده،

 

پس در اولين مرحله بايد صادقانه عامل محرک را مشخص کنيم چراکه ارزش‌گذاري همين عوامل محرک است که نقش کليدي در ايجاد علاقه و وابستگي ما به ديگري دارد.

 

«هيجان ناپايدار» يا «عشق زودگذر»
وقتي بعضي افراد مي‌گويند در همان اول حس عجيبي نسبت به فلاني داشتم و احساس کردم خيلي دوستش دارم و… اين حالت‌ها هيجان‌هايي هستند که عامل محرکه‌اش هيجاني و زودگذر است. چراکه همه هيجان‌ها عمر مشخصي دارند و در بستر زمان حتي ممکن است از بين بروند.

 

پس چيزي به اسم «عشق گذرا» وجود ندارد؛ هيجاني ناپايدار است که بر اساس نيازهاي مختلف افراد بروز مي‌کند و اين نيازها ممکن است زماني وجود داشته باشند و در موقعيتي ديگر نباشند.

 

پس اگر مي‌خواهيم به احساسي عميق و پايدار برسيم و رابطه‌اي داشته باشيم که منجر به ازدواج پايدار شود، بايد فرايند شکل‌گيري احساساتمان را مرور کنيم. اگر در روابط، چنين فرايندي- که در ادامه خواهيم گفت- شکل بگيرد، طبيعي و قابل‌استناد است و مي‌تواند حقيقي بودن يک علاقه را مشخص کند.

 

از عشقتان مراقبت کنيد تا زنده بماند!
«عاشق مني؟! پس فقط من بايد در اولويت باشم!» اما در روابط سالم انساني چنين چيزي امکان‌پذير نيست؛ حتي در دوست‌داشتن‌هاي فوق‌العاده‌اي که بين يک زوج برقرار است.

 

در يک رابطه سالم، همه‌چيز بايد سرجايش باشد. مهم‌ترين نکته‌اي که افراد بايد به خاطر بسپارند اين است که هيچ رابطه يک‌طرفه‌اي پايدار نيست و پايدار نخواهد ماند بنابراين وقتي همسرمان عشق و علاقه‌اش را به ما ابراز مي‌کند، به هر شکلي از ما مراقبت مي‌کند و توجهش را به هر وسيله‌اي به ما نشان مي‌دهد،

 

ما هم در اين رابطه بايد وظايف خود را انجام دهيم و براي پابرجا نگه داشتن اين احساس، تلاش کنيم.

 

 پس بعد از گذراندن فرايند لازم و شکل گرفتن احساس عميق بين زوج، نوبت به «مراقبت» مي‌رسد تا رابطه آسيب نبيند. نکته‌اي که بسيار مهم است و خطاي زيادي در آن رخ مي‌دهد، اين است که بسياري از افراد به شريک زندگي‌شان مي‌گويند: «تو همسر مني، «بايد» من را دوست داشته باشي!»

 

اما دوست داشتن احساسي است که بايد شکل بگيرد و بايدي در کارش نيست. پس اگر اوايل ازدواج احساس دوست داشتن شکل مي‌گيرد اما از آن مراقبت نمي‌شود و از بين مي‌رود، نياز به بازسازي وجود دارد اما بايدي در کار نيست.

 

پيش‌نيازها را پاس کنيد؛ بعدا عاشق شويد!
در جمع، دانشگاه، محل کار… فردي توجه شما را (از نظر ظاهر، مهارت‌ها و…) به خود جلب مي‌کند. به همين دليل يک گرايش ذهني براي شما ايجاد مي‌شود؛ پس دقت بيشتري به فرد مي‌کنيد،

 

رفتارها، مهارت‌ها، شخصيت و… او را مورد ارزيابي بيشتر قرار مي‌دهيد و کم‌کم ممکن است به اين نتيجه برسيد که وقتي کنار او هستيد، حال خوبي داريد.

 

بنابراين احساس مي‌کنيد دوست داريد زمان بيشتري را با اين فرد بگذرانيد و به اين ترتيب به مرحله بعد، يعني «تمايل» مي‌رسيد. وقتي اين تمايل ايجاد شد، مرحله «وابستگي» پيش مي‌آيد.

 

يعني در پي رفت‌و‌آمدهاي اجتماعي اين احساس به وجود مي‌آيد و سر ساعت مشخص دوست داريد طرف مقابل را ببينيد، با او صحبت کنيد، براي هم وقت بيشتري بگذاريد و…. و وقتي اين اتفاق‌ها نيفتد، احساس کمبود و دلتنگي مي‌کنيد.

 

در واقع بعد از وابستگي است که مرحله دلبستگي پيش مي‌آيد. يعني نه‌تنها حضور فرد براي شما مهم شده، بلکه عاطفه‌اي هم نسبت به او پيدا کرده‌ايد.

 

اگر مرحله دلبستگي تداوم پيدا کند و در موقعيت‌ها و شرايط مختلف تکرار شود، شرايط براي دوست داشتن طرف مقابل مطرح مي‌شود پس اين فرايند بايد در روابط بين دو جنس که مي‌خواهند به ازدواج ختم شود، شکل بگيرد.

 

وقتي فرد به قدري طرف مقابل را دوست دارد که حاضر است هر کاري از دستش برمي‌آيد انجام دهد تا او خوشحال باشد، آرامش داشته باشد، امکانات متفاوتي برايش فراهم شود و ترجيحش در زمان‌هاي متفاوت اوست، اين «دوست داشتن عميق»ي است که اسمش را هرچيزي حتي «عشق» مي‌توان گذاشت!


ادامه مطلب

[ شنبه 29 آذر 1393  ] [ 10:54 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

شناخت عشق از روی مدل اس ام اس دادن

 بی‌شک همان‌طور که پیشرفت علم و دردسترس بودن امکانات ارتباطی راه‌های با خبر شدن آدم‌ها از هم را آسان‌تر و سریع‌تر کرده، به همان نسبت هم آدم‌ها را از هم دور کرده. تب پیامک‌ها و دنیای مجازی به قدری ما و زندگی ما را تحت‌الشعاع قرار داده که دیگر کمتر برای همدیگر وقت می‌گذاریم. می‌توان گفت برای با هم بودن تنبل شده‌ایم و با خیال اینکه وقتی می‌توان با یک پیامک از یکدیگر با خبر شد دیگر نیازی به طی کردن مسافت‌ها نیست و این یعنی دور شدن از هم و حس نکردن یک ارتباط، حالا می‌خواهیم بدانیم که آیا با این پیامک‌ها می‌توانیم احساسات خود را هم بروز بدهیم یا حتی پی به افکار طرف مقابل خود ببریم، در این باره با پوریا پاکرو روانشناس و مشاور خانواده صحبت کرده‌ایم و به نتایج جالبی رسیده‌ایم.

پاسخ‌های کوتاه می‌دهید یا بلند؟
کسانی که پاسخ‌های بلند می‌دهند معمولا افرادی هستند که دوست دارند اطلاعات کاملی را ارائه دهند. بسیار اهل گفت‌وگو و اهل برقرار کردن ارتباط با دیگران بوده و خواهان ارتباط کلامی هستند و ارتباط برای‌شان در اولویت است، به همین دلیل رابطه‌های طولانی و حرف‌زدن‌های طولانی را ترجیح می‌د هند. این افراد بسیار کمال‌گرا هستند. افرادی که پاسخ‌های کوتاه می‌دهند بستگی به حال و احوال‌شان در آن لحظه دارد و گاه ممکن است بی‌حوصله و عصبی باشند اما معمولا افراد سردتری هستند که خیلی مایل به ارتباط‌های کلامی نیستند و ترجیح می‌دهند سریع و بی‌مقدمه و بی‌حاشیه حرف‌شان را بزنند و دنبال ادامه ارتباط نیستند، معمولا این افراد روابط گسترده‌ای ندارند.

 

 

آیا می‌توان از روی پیامک‌های شخص پی به احساسات طرف برد ؟
در این مورد نمی‌توان به طور قطع نظر داد، انسان‌ها موجودات بسیار پیچیده‌ای هستند و نمی‌توان دسته‌بندی کلی از دل آنها بیرون کشید، ممکن است در آن لحظه که پیامک خاصی به دست ما می‌رسد بتوان تقریبا به افکار و احساسات آن شخص پی برد. این روزها پیامک برای بعضی انسان‌ها وسیله‌ای شده برای بیان احساسات و در این موارد می‌توان کاملا به احساسات شخص پی برد و فهمید که در آن لحظه در افکارش چه می‌گذرد  زیرا انسان‌ها در لحظه نوشتن پیامک تمام سعی خود را می‌کنند تا حس آن لحظه خود را به شخص مقابل انتقال بدهند.

کسانی که از شکلک استفاده می‌کنند
تب استفاده از شکلک‌ها در پیامک‌ها در دنیای مجازی این روزها بسیار زیاد است، افرادی که علاقه زیادی به استفاده کردن از آنها دارند به‌شدت تمایل دارند حتما احساس و نظر خود را در آن لحظه به شخص مقابل انتقال دهند، اما باید بدانیم که نوع ارتباط برقرار کردن این روزها خیلی مهم‌تر است. هستند افرادی که دیگر برای دیدن دوستان و آشنایان خود نمی‌روند و برای جویا شدن از حال آنها فقط به پیامک اکتفا می‌کنند، این باعث سرد شدن روابط بین آدم‌ها شده و به‌تدریج باعث از بین رفتن مهارت‌های ارتباطی می‌شود. استفاده کردن از این نوع ارتباطات در اندازه نرمال خیلی هم خوب است اما باعث از بین رفتن اعتماد به نفس اشخاص می‌شود زیرا مهارت‌های ارتباطی آنها به مرور از بین می‌رود.

چه کسانی دیر و چه کسانی زود پاسخ می‌دهند؟
افرادی که ارتباط‌ها و حفظ آنها برای‌شان مهم است، دیگران برای‌شان در اولویتند و محور و مشغولیت اصلی آنها رابطه با دیگران است به محض رسیدن پیامک آن را جواب می‌دهند و فکر می‌کنند با پاسخ ندادن افراد را از دست خواهند داد، اما برعکس افراد خودمحور و با اعتماد به نفس بالا و کسانی که دیگران برای‌شان در اولویت نیستند پاسخ نمی‌دهند یا دیر پاسخ می‌دهند که البته در تمام این موارد موقعیت و شرایط شخص را باید درنظر گرفت.

غلط تایپ نکن
افرادی هستند که پاسخ‌های پیامک‌ها را بریده و کوتاه یا با غلط املایی‌های زیادی می‌نویسند، این افراد هیچ نوع علاقه‌ای به ارتباط برقرار کردن از طریق تکنولوژی‌های روز ندارند، انسان‌های بی‌تمرکزی هستند و معمولا عجله دارند، وقتی نمی‌توانیم منظور خود را به درستی در پیامک‌ها به هم برسانیم گاهی پیش می‌آید که سؤالی از شخصی می‌پرسیم اما او یا جواب نمی‌دهد یا اشتباه جواب می‌دهد یا کلا برداشت اشتباهی از سؤال ما می‌کند و در نهایت پاسخ اشتباه خواهد داد. این از عواقب همان نرساندن درست مفهوم و منظور ماست. وقتی رودررو صحبت می‌کنیم، با تاکید روی برخی جملات و سؤالات خود و با استفاده از زبان بدن به راحتی مفهوم را می‌رسانیم و قطعا جواب درست را دریافت خواهیم کرد، در غیر این‌صورت اگر پاسخ درست را دریافت نکنیم شخص با دیدن چهره ما یا با سؤالات مکرر ما متوجه می‌شود که جواب درستی نداده است و تلاش می‌کند پاسخ مطلوب‌تری به ما بدهد.

افرادی که به جملات فلسفی علاقه‌مندند
هستند افرادی که همیشه یک بیت شعر یا جملاتی فلسفی در آستین خود دارند و برای هر پیامک عادی که از افراد می‌گیرند از آنها استفاده می‌کنند، اینها تلاش می‌کنند متفاوت باشند، خودنمایی کنند، این اتفاق بد نیست که جملات تاثیرگذار بگوییم اما ادامه دادن این نوع پاسخ‌ها باعث از بین رفتن اثر این جملات می‌شود زیرا گیرنده آن پیام دیگر برایش عادی می‌شود و به عمق جملات فکر نخواهد کرد. معمولا گیرنده این پیام‌ها از این نوع پیام‌ها خوشحال می‌شوند اما بعد از مدتی خسته‌کننده خواهد بود.

چه کسانی با SMS راحت‌تر حرف می‌زنند؟
افرادی که از موقعیت فرار می‌کنند با پیامک صحبت کردن را ترجیح می‌دهند، این نوع افراد با ارتباط برقرار کردن مشکل دارند، از برخورد با اطرافیان و عکس‌العمل آنها وحشت دارند و معمولا خود را پشت پیامک‌های‌شان پنهان می‌کنند. اما برخی افراد به آدم‌ها اجازه صحبت کردن نمی‌دهند و اطرافیان خود را مجبور می‌کنند تا بعد از خداحافظی با آنها حرف خود را با پیامک به آنها بگویند تا شاید به این روش توجه آن شخص را جلب کنند که در این‌صورت به مرور روابط این افراد فقط در پیامک‌ها خلاصه خواهد شد.

شخصیت‌شناسی مخفف‌نویس‌ها
دنیای ما دنیای سرعت است و معمولا این افراد عجول هستند كه سعی می‌کنند با این روش سریع‌تر پاسخ دهند و سریع‌تر پاسخ خود را بگیرند، برخی دیگر تنبل‌ها هستند که مخفف می‌نویسند آنها با بی‌حوصلگی تمام پاسخ می‌دهند، مقتصد‌ها هم مخفف می‌نویسند. آنها تمام سعی خود را می‌کنند تا با استفاده از کمترین کاراکترها پاسخ پیامک‌ها را بدهند تا کمترین هزینه را پرداخت کنند، اما این اشتباهات املایی به مرور در صحبت‌های محاوره‌ای آنها در زندگی تاثیر می‌گذارد و به مرور عادت می‌کنند تا مخفف و بریده صحبت کنند. البته اینها دلیل نمی‌شود که اگر شخصی وقتی برای پیامک نمی‌گذارد صرفا در رفتار حضوری هم همان‌طور باشد. هستند افرادی که پیامک نمی‌دهند اما بسیار فن بیان بالایی دارند و خوب صحبت می‌کنند.


کسانی که اصلا جواب نمی‌دهند
این‌گونه افراد اتفاقا بسیار انسان‌های ارتباطی دیداری و گفتاری هستند، این افراد ترجیح می‌دهند در ارتباطات خود با اشخاص رودررو باشند چون دیدار برای‌شان مهم‌تر است و به دنبال ارتباط چشمی هستند تا کلامی و به لحاظ علمی این افراد قسمتی از مغزشان فعال است که در نتیجه این نوع ارتباط را بیشتر می‌پسندند.

SEND TO ALLنکن
یکی از اشتباهات رایج افراد فرستادن یک پیامک واحد برای تعداد افراد زیاد است. این نوع افراد دید اجتماعی مناسبی ندارند زیرا افراد در اجتماع جایگاه‌های متفاوتی دارند و ممکن است هر کدام از این افراد از آن پیامک برداشت خود را داشته باشند و برای برخی خوشایند باشد و لذت ببرند و لی برخی دیگر دچار سوءتفاهم شوند و باعث به هم خوردن دوستی‌ها شود، این نوع افراد خیلی به روابط توجه نمی‌کنند و احساس می‌کنند با این کار می‌توانند این حس را پنهان کنند و می‌خواهند افراد را از سر خود باز کنند و با خود می‌گویند حتما با این کار دیگر کسی از من گلایه نخواهد کرد که چرا پیامک نمی‌دهم.

پیامک را ترجیح می‌دهید یا زنگ زدن ؟
پیامک به عنوان یک ارتباط گرم و صمیمی شناخته نمی‌شود و معمولا انسان‌ها در این نوع ارتباط به خاطر درست نرساندن منظور خود معمولا دچار سوءتفاهم می‌شوند، ما ترجیح می‌دهیم مخاطب‌مان به عمق حرف و احساس ما پی ببرد اما از آنجایی که 80درصد رساندن مطلب زبان بدن و کلام است و وقتی با پیامک ارتباط برقرار می‌شود، مقدار بیشتری از احتمال درست فهماندن مطلب را از دست می‌دهیم، وقتی شخصی می‌گوید «پیامک نده تماس می‌گیرم» یا «بیا حضوری صحبت کنیم» مشخص است که خواهان، روابط صمیمی‌تر و نزدیک‌تر را ترجیح می‌دهد.پیامک‌های خیلی گرم و صمیمی هم فقط در یک یا دو بار اول شاید بتواند تاثیرگذار باشد، با گذشت زمان این امر عادی می‌شود و دیگر نمی‌تواند احساسش را به درستی برساند.


ادامه مطلب

[ دوشنبه 24 شهریور 1393  ] [ 4:29 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

دلیل دل دادن به دلدار

 

 همه ما دوست داشتن را تجربه کرده ایم. والدین، برادر و خواهر، دوستان و حتی حیوانات خانگیمان را دوست داشته ایم. اما دوست داشتن عاشقانه کمی تفاوت دارد. عشق حسی عمیق و جدید است که با انواع دیگر دوست داشتن فرق دارد.
چرا عاشق میشویم؟

 

عشق ورزیدن و  مورد عشق قرار گرفتن به زندگی ما غنا میبخشد. آدمها وقتی به دیگران احساس نزدیکی کنند، شادتر و حتی سالمتر خواهند بود. عشق کمک میکند احساس کنیم مهم هستیم، درکمان میکنند و احساس امنیت کینم.

اما هر نوع عشق حس خاص خود را دارد. حس عشقی که برای والدینمان احساس میکنیم با آنچه برای برادر کوچکمان یا دوست صمیمیمان داریم فرق میکند. و دوست داشتنی که در روابط عاشقانه تجربه میکنیم خود نوع بسیار خاصی از عشق است.

توانایی ما برای حس کردن عشق از دوران نوجوانی آغاز میشود. نوجوانان همه جهان حس عاشقانه مجذوبیت را احساس میکنند. حتی در فرهنگهایی که به افراد اجازه ابراز اینگونه احساسات داده نمیشود، باز هم این احساسات وجود دارند. ایجاد احساسات عاشقانه و جذبه جنسی به دیگران بخشی طبیعی از بلوغ است. این احساسات جدید میتوانند بسیار هیجان انگیز یا حتی در ابتدا گیج کننده باشند.

ترکیبات جادویی روابط عاشقانه

عشق آنقدر احساس انسانی قدرتمندی است که دانشمندان مداوماً درحال تحقیق و بررسی روی آن هستند. آنها دریافته اند که عشق سه خصوصیت اصلی دارد:

1. مجذوبیت بخش شیمی عشق است. درواقع همان علاقه فیزیکی–حتی جنسی–است که دو طرف را به سمت هم میکشاند. مجذوبیت مسئول میل ما به بوسیدن و در آغوش گرفتن فردی است که به او عشق میورزیم. دقیقاً به همان دلیل است که وقتی آن فرد به ما نزدیک است مضطرب میشویم و دست و پایمان را گم میکنیم.

2. نزدیکی پیوندی است که وقتی ایجاد میشود که افکار و احساساتی که با هیچکس در میان نمیگذاریم را به آن فرد بروز میدهیم. وقتی این حس نزدیکی را داشته باشید، احساس حمایت، امنیت و درک شدن میکنید. اعتماد بخش مهمی از آن است.

3. تعهد قول و وعدهای است که طبق آن باید در پستی و بلندیهای رابطه به طرف مقابل خود وفادار بمانیم.

این سه ویژگی عشق میتوانند برای شکل گیری انواع مختلف رابطه با هم ترکیب شوند. مثلاً نزدیکی بدون مجذوبیت نوع دوست داشتنی است که با دوست صمیمیمان داریم. مسائل مهم زندگی و رازهایمان را با آنها درمیان میگذاریم، از آنها حمایت میکنیم و آنها هم پشتمان هستند. اما عاشقانه مجذوب آنها نیستیم.

مجذوبیت بدون نزدیکی مثل یک هوس زودگذر است. شما نسبت به یک نفر احساس جذبه جسمی میکنید اما به اندازه کافی او را خوب نمیشناسید تا با او احساس نزدیکی کرده و بتوانید تجربیات شخصی زندگیتان را با او درمیان بگذارید.

دوست داشتن عاشقانه زمانی است که مجذوبیت و نزدیکی با هم باشند. بسیاری از روابط اول با مجذوبیت شروع میشوند (عشق در نگاه اول) و بعد منجر به نزدیکی میشود. در بسیاری از موارد هم نزدیکی در یک رابطه دوستی به مجذوبیت کشیده میشود و دو طرف متوجه میشوند که چیزی که بینشان از بیش از یک دوست داشتن ساده است.

برای کسانیکه برای بار اول عاشق میشوند، تمایز قائل شدن بین این حس قوی جدید از مجذوبیت ظاهری و نزدیکی عمیقتری که در عشق اتفاق میافتد، بسیار سخت است.

عشقی ماندگار یا هوسی سرگرم کننده؟

سومین مولفه یک رابطه عاشقانه، یعنی تعهد، این است که تصمیم بگیرید — باوجود هر تغییر و مشکل که زندگی پدید می آورد– در آینده بعنوان یک زوج کنار هم بمانید.

گاهی اوقات زوجهایی که  در دوران دبیرستان عاشق هم میشوند، روابطی متهد ایجاد میکنند که ماندگار میشود. اما بسیاری از روابط هم دوام نمی آورند. اما به این دلیل نیست که نوجوانان قادر به دوست داشتن عمیق نیستند.

در دوران نوجوانی روابط کوتاهتر هستند و دلیل آن این است که نوجوانان به دنبال تجربیات بیشتر و مختلف هستند. همه اینها بخشی از کشف خودمان، ارزشمان و اینکه از زندگی چه میخواهیم است.

دلیل دیگری که در نوجوانی روابط کوتاهتر است این است که هرچه بزرگتر میشویم، آنچه از روابط میخواهیم تغییر میکند. در نوجوانی–مخصوصاً برای پسرها–روابط فقط مجذوبیت ظاهری هستند. اما وقتی به ۲۰ سالگی میرسند، خصوصیات درونی فرد هم اهمیت پیدا میکنند. برای دختران نوجوان نزدیکی اهمیت بیشتری دارد–هرچند از جذابیت ظاهری هم بدشان نمیاید!

در نوجوانی، روابط بیشتر  برای سرگرمی هستند. دوستیهای دختر و پسر در این سن بیشتر برای بیرون رفتن با همدیگر و تفریح کردن است. یکی دیگر از دلایل آن هم این است که چون بقیه دوستانتان کسی را دارند، شما هم باید دوستی داشته باشید تا بتوانید در جمعهای آنها شرکت کنید.

در اواخر نوجوانی جنبه سرگرمی این روابط کمتر شده و نزدیک شدن با هم و  تکیه کردن به هم اهمیت بیشتری پیدا میکند. دخترها و پسرها وقتی به ۲۰ سالگی میرسند، پشتیبانی، نزدیکی و ارتباط و همچنین عشق برایشان ارزشمند میشوند. این زمانی است که افراد شروع به پیدا کردن کسی میکنند که بتوانند همیشه در کنارش بمانند.

یک رابطه خوب چطور ساخته میشود؟

وقتی افراد برای اولین بار عاشق شدن را تجربه میکنند، معمولاً با مجذوبیت شروع میشود. احساسات جنسی هم میتوانند بخشی از این مجذوبیت باشند. افراد در این مرحله درمورد یک عشق جدید رویاپردازی میکنند و موقع گوش دادن به آهنگهای مختلف یاد فرد موردنظر خود میافتند.

مطمئناً حس عشق را دارد اما این عشق نیست. هنوز  وقت برای تبدیل شدن به نزدیکی  که برای عشق لازم است را نداشته است. چون حس مجذوبیت و علاقه جنسی احساساتی جدید است، جای تعحب نیست که آن را با عشق اشتباه بگیریم. همه آنها بسیار شدید و هیجان انگیز  هستند و درک آنها دشوار است.

شدت احمقانه  دوران شور و مجذوبیت بعد از مدتی کمرنگتر میشود. مثل این میماند که همه انرژیتان را برای بردن یک مسابقه به کار گیرید، این نوع شور و احساسات تند بسیار هیجان انگیز است اما زیادتر از آن است که بتوان برای همیشه آن را نگه داشت. اگر دوست دارید رابطهای دوام بیاورد، اینجاست که نزدیکی وارد جریان میشود. شدت پرشور زودهنگام کمرنگ شده و پیوندی محبت آمیز جای آن را میگیرد.

چند راه تزدیک شدن آدمها به همدیگر:

• یاد بگیرید بدهید و بگیرید. یک رابطه سالم درمورد هر دو نفر است، نه اینکه یک طرف چقدر میتواند از آن دیگری بگیرد (یا به او بدهد).

• احساسات آشکار. یک رابطه خوب و حمایت کننده به افراد امکان میدهد جزئیات خودشان را با هم در میان بگذارند–چیزهایی که دوست دارند و چیزهایی که دوست ندارند، نگرانیها، آرزوها، لحظاتی که به آن افتخار میکنند، ناامنی ها، ترسها و ضعفهایشان.

• گوش دادن و حمایت کردن. وقتی دو نفر همدیگر را دوست دارند، وقتی طرفمقابل احساس ترس یا عدم امنیت میکند، از او حمایت و پشتیبانی میکنند. آنها هیچوقت، حتی وقتی با آنها مخالفت میکند، طرفمقابلشان را تحقیر نکرده و اذیت نمیکنند.

دادن، گرفتن، آشکار کردن و حمایت کردن یک روند دوطرفه است: یک نفر جزئیاتی از خود را مطرح میکند، دیگری چیز دیگری را درمیان میگذارد و بعد فرد اول برای بیشتر درمیان گذاشتن جزئیات مربوط به خود احساس امنیت بیشتری میکند. به این ترتیب، اعتماد و حمایت دوطرفه  کمکم در رابطه ایجاد میشود و هر طرف میداند که وقتی اوضاع زندگی سخت شود، طرف مقابلش کنارش خواهد بود. هر دو طرف برای آنچه که هستند احساس پذیرفته شدن کرده و حس میکنند کسی دوستشان دارد.

شور و مجذوبیتی که زوج در ابتدای رابطه حس میکنند گم نشده است. فقط کمی فرق کرده است. در روابط بادوام و سالم، زوجها احساس میکنند که آن شور و هیجان هرازگاهی میآید و میرود اما نزدیکی بینشان همیشه برقرار است.

اما گاهی اوقات یک زوج نزدیکی خود را از دست میدهد. برای بزرگسالها رابطه گاهی تبدیل به چیزی میشود که متخصصین آن را «عشق توخالی» مینامند. این یعنی نزدیکی و مجذوبیتی که یک روز احساس میکردند از بین رفته است و دو طرف فقط به خاطر حس تعهد کنار هم مانده اند. اما این مشکل معمولاً برای نوجوانان پیش نمی آید و روابط آنها معمولاً به دلایل دیگر بر هم میخورد.

چرا روابط برهم میخورند؟

عشق چیزی بسیار حساس و ظریف است. برای دوام نیاز به مراقبت و توجه  دارد. روابط هم درست مثل دوستیها، اگر وقت و توجه کافی در اختیار آن قرار داده نشود، ممکن است با شکست روبه رو شوند. این یکی از دلایلی است که  باعث بر هم خوردن رابطه بعضی زوجها میشود–ممکن است یک طرف شدیداً سرگرم مدرسه، کارهای فوق برنامه یا کار باشد و وقت کمتری برای رابطه بگذارد. یا وقتی دبیرستان تمام میشود و هر کدام از طرفین به یک دانشگاه میروند که از هم فاصله دارد، رابطه آنها بر هم میخورد.

برای بعضی از زوجهای نوجوان هم با تغییر مسائلی که برای هر طرف مهم است، رابطه دستخوش نابودی میشود. یا وقتی هر طرف یک چیز متفاوتی از رابطه انتظار دارد. گاهی وقتها هر دو طرف میفهمند که رابطه شان به آخر رسیده است و گاهی فقط یکی از طرفین به این نتیجه میرسد و دیگری هنوز به ادامه رابطه تمایل دارد.

بگذرید
از دست رفتن عشق برای هر کسی میتواند دردناک باشد. اما اگر اولین عشق واقعیتان است و رابطه قبل از اینکه خودتان بخواهید برهم خورده است، احساس فقدان غیرقابل تحمل خواهد شد. درست مثل حس شور و هیجان اولیه رابطه، تازگی و خامی فقدان و حسرت هم بسیار شدید خواهد بود.  به همین دلیل است که میگویند فلانی دلش شکسته است.

وقتی رابطه ای تمام میشود، افراد به حمایت واقعی نیاز دارند. از دست دادن اولین عشق معمولاً چیزی نیست که آمادگی احساسی روبه رو شدن با آن را داشته باشیم. داشتن دوستان نزدیک و اعضای خانواده برای تکیه کردن خیلی خوب است. متاسفانه خیلی ها–معمولاً بزرگسالها–از جوانان توقع دارند که خیلی زود فراموش کرده و به روال عادی زندگی خود برگردند. اگر قلبتان شکسته است، کسی را پیدا کنید که بتوانید با او حرف بزنید، کسی که دردی که میکشید را بتواند خوب درک کند.

به نظر غیرقابل باور است که وقتی قلبتان شکسته است بتوانید روزی بهتر شوید. اما به تدریج از شدت این احساسات کاسته میشود. و در آخر افراد به سراغ روابط و تجربیات دیگر میروند.

روابط–چه دو هفته طول بکشند، چه دو ماه، چه دو سال و چه تا پایان عمر–همه فرصتهایی برای تجربه عشق در سطحهای متفاوت هستند. ما یاد میگیریم چطور عشق بورزیم و چطور درمقابل آن عشق دریافت کنیم.

عشق فرصتی برای کشف خودمان در اختیارمان قرار میدهد. چیزهایی درمورد خودمان که دوست داریم را یاد میگیریم، چیزهایی که دوست داریم تغییر دهیم و خصوصیات و ارزشهایی که در فرد مقابل به دنبال آن هستیم.

 روابط عاشقانه به ما احترام گذاشتن به خود و همچنین به دیگران را یاد میدهد. عشق یکی از کامل کننده ترین چیزهایی است که در زندگی داریم.اگر هنوز برایتان اتفاق نیفتاده، نگران نباشید، وقت زیاد دارید. مطمئن باشید که فرد مناسب شما ارزش صبر کردن را دارد. 

 


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 23 مرداد 1393  ] [ 4:45 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

نامه ای عاشقانه ولی تبلیغاتی

این نامه رو كسی نوشته كه صبح تا شب جلوی تلویزیون بوده وتنها سرگرمیش هم این بوده كه بشینه و تبلیغات قشنگ تلویزیون رو از اول تا آخر نگاه كنه .خودتون بخونین عاقبت چنین آدمی چی می شه

♥سلام♥

سلامی كه گرمای آن از مهیاگاز و كیفیت سینجرگاز و نوع آوری نیك كالا با ضمانت 5 ساله.امشب با تمام غمهایم كنار مهیا گاز نشسته ام و با خودكار بل این نامه را می نویسم زیرا این نام نیك است كه می ماند، هنگامی كه از من جدا شدی و آن نگاه سرد را از من گذراندی این فقط ضد یخ كاسپین بود كه پیكر یخ زده ام را آب كرد و این بیمه آسیا و ایران بود كه آسایشم را فراهم كرد، همانطوركه نیاز امروز پشتوانه فردا است باید اعتراف كنم كه نگاهت اثر عجیبی بر كاست دنا و طه بر جا گذاشته. دلم می خواهد بر قله بینالود سفر كنیم و در لابلای كوه های سر به فلك كشیده بهانه نمكی بخوریم. بیا تا راه سخت و طاقت فرسای زندگی را با پژو پرشیای جدید كه افتخار ملی است آغاز كنیم و با روغن ترمزهای سپهر و فومن شیمی آسوده خاطر سفر كنیم. بیا تا پیچهای زندگی را با ابزار مهدی باز كنیم و عشقمان را با ساختمان از پیش ساخته شده ی بانك مسكن بهتر آغاز كنیم و سقفش را ایزوگام شرق كنیم. و آن را با كاغذ دیواری نائین زینت دهیم و مانند خانه سبز همه اش را سبز كنیم و اتاقهایش را با فرش محتشم كاشان و ستاره كویر یزد رنگین كمان كنیم بیا تا دلهای سوخته مان را با كرم ضد آفتاب ب ب ك مرهم بگذاریم، بیا روزهایمان را با خمیر دندان داروگر 2 كه حاوی فلوراید است آغاز كنیم و عشقمان را با صدای بلند از دل دوو پخش جدید پارس پخش كنیم و اشكمان را با دستمال كاذغی نرمه پاك كنیم.بیا تا دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را كنیم آباد.


ادامه مطلب

[ جمعه 6 دی 1392  ] [ 12:31 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

شما هم عاشقید شدید ؟

 

دوران بچگی ، عشق‌ ها کمی افسانه‌ ای‌ تر بودند. یعنی یا کسی عاشق نمی‌شد یا اگر عاشق می‌شد، گویی در آسمان‌ها زندگی می‌کرد و خیلی زود زبانزد همگان می‌شد. عاشق شدن، موضوع پیش پا افتاده و عادی نبود و اگر عشقی بین دو نفر شکل می‌گرفت مقدس و رویایی بود.

نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که آن عشق‌های افسانه‌ای در زمانه ما رنگ باختند و شکل‌های دیگری به خود گرفتند، اما در روزگار ما، موضوع عاشق شدن، دیگر موضوع آسمانی و نادری تلقی نمی‌شود. نه از آن جهت که خود عشق، نادر و آسمانی نیست، بلکه از این نظر که عشق‌های کاذب و غیر اصیل، به سادگی با عشق حقیقی مشتبه گرفته می‌شوند.

در زمانه ما، تعداد نسبتا زیادی از دختر و پسرها خود را گول می‌زنند که عاشق‌اند یا طرف مقابل عاشق آنهاست و متاسفانه هر روز آمار طلاق و متارکه زوج‌ها بیشتر می‌شود.

حتی روابط دوستانه و فامیلی، عمر طولانی ندارد و افراد به راحتی همدیگر را به امید یافتن افراد با محبت‌تر و موثرتر از زندگی خود حذف می‌کنند ! گویی اکثر افراد در جایگاه حقیقی که در دل دیگران باید داشته باشند، قرار ندارند. یا این که جایگاه آنها، سست است و خیلی زود با هر کس یا هر چیز دیگری معاوضه می‌شوند و البته طبیعی است که چنین وضعیتی، برای دختر و پسرهای امروز ناکام کننده باشد. شاید به همین دلیل است که عشق و محبت هم نیاز به محک خوردن دارند تا عیار آنها معلوم شود.

در واقع، ما دیگر نمی‌توانیم هر ابراز محبتی را بدون محک خوردن باور کنیم و بدون محک زدن عشق خود و عشق طرف مقابل وارد رابطه‌ای شویم که یک عمر دوام بیاورد. به عنوان یک مشاور و روانشناس، وقتی دختر و پسرهای جوان برای مشاوره ازدواج نزد من می‌آیند و ادعا می‌کنند که عاشق هم هستند ابزار محک عشق را به آنها می‌دهم و تاکید می‌کنم که بدون محک، ادعای عشق را نپذیرند. این محک هم کار سختی نیست. هر دو طرف، هم دختر و هم پسر، اگر واقعا ادعای عاشقی دارد، قبل از ازدواج باید برای طرف مقابل قربانی بدهد! یعنی باید اقلا یک مرتبه کاری را که انجامش برای آنها سخت است، به خاطر طرف مقابل انجام دهند. بدیهی است که این کار سخت برای همه یکسان نیست، چون افراد متفاوت‌اند. اما برای هر کسی بالاخره کاری سخت، وجود دارد. ممکن است ترک کردن سیگار برای کسی کار سخت محسوب شود. برای یک نفر کنار گذاشتن دوست نامناسبش سخت باشد، برای دیگری تغییر نوع لباس پوشیدن، ترک برخی عادات یا … کار سختی باشد و همین طور الی آخر. در هر حال هر یک از طرفین باید کاری سخت را که البته حق و حقوق شخص ثالثی در آن، از بین نرود، برای طرف مقابلش انجام بدهد و اگر نمی‌خواهد این کار را انجام دهد دیگر ادعای عاشق و شیفته و واله بودن معنا ندارد و حقیقی نیست.

نشانه‌های محبت حقیقی
علاوه بر محک محبت، نشانه‌هایی هم وجود دارد که نشان از عشق و محبت دارند. بد نیست به این نشانه‌ها هم توجه کنیم.

عشق، تواضع می‌آورد
وقتی دو نفر همدیگر را دوست دارند، نسبت به همدیگر تواضع و فروتنی دارند. اگر دو نفر یا یکی از آنها اغلب اوقات با غرور و خودخواهی و فخر فروشی با دیگری برخورد می‌کنند، بهتر است ادعای عشق و محبت آنها را نادیده بگیریم. عاشق در برابر محبوب خود با گذشت و بی‌غرور است.

عشق، احترام می‌آورد
ممکن است احساسات در طول یک رابطه، گاهی کم و زیاد شوند، اما احترام متقابل از بین نمی‌رود، مگر این که فرد خود را مهم‌تر از طرف مقابل بداند که در این صورت، ادعای عشق او نیز، فریبی بیش نیست. طبیعی است که عقاید، سلیقه‌ها و نظرات دو نفر متفاوت باشد، اما احترام بین آنها با این تفاوت عقیده یا سلیقه نباید از بین برود. اگر یکی از طرفین مدام به طرف مقابل توهین می‌کند یا نمی‌تواند برای او و تفاوت‌هایشان احترام قائل شود، بعید است عشقی در کار باشد.

سختگیری در عشق حقیقی راهی ندارد
بهتر است ادعای افرادی که به بهانه عشق و محبت می‌خواهند به همدیگر سخت بگیرند و طرف مقابل را تغییر بدهند یا تحقیر کنند، نپذیریم. چنین حالتی درخواست اسارت است نه بروز عشق.

 

عشق، محبت عملی یا کلامی به دنبال دارد
اگر کسی ادعای عاشق بودن می‌کند اما نمی‌تواند در کلام یا عمل ابراز محبت کند و محبتش را بالاخره به شکلی نشان دهد، ادعای عشق او را چندان جدی تلقی نکنید. وقتی عشق در میان هست طرفین برای خوشحال کردن همدیگر، تلاش می‌کنند. آنها همدیگر را تحسین می‌کنند و در جهت رشد و بهتر شدن، به همدیگر بازخورد می‌دهند.

عشق، با بد خلقی دائمی با معشوق، سازگار نیست
اگر کسی واقعا شما را دوست دارد نمی‌تواند مدام با شما بداخلاقی و بدرفتاری کند. ممکن است گاهی خسته یا کمی غمگین باشد اما نه همیشه. پس اگر کسی همیشه با شما بد رفتاری کرد، ادعای عشق او مقبول نیست.

عشق حقیقی در سکوت هم بارز است
عشق و محبت قلبی، را حتی در سکوت هم می‌توان حس کرد. اگر کسی هر روز قربان صدقه شما می‌رود اما نمی‌توانید عشق و احساس عاشقانه او را در نگاه و رفتارش حس کنید، لازم است بیشتر دقت کنید.

عشق با توقعات بیجا سازگار نیست
راز عشق دراین است که از یکدیگر انتظارات بیجا نداشته باشید، به هر حال هر انسانی نقص‌ها و کاستی‌های خود را دارد. اما وقتی محبت در میان است لازم است به جای کاستی‌ها بر ارزش‌ها و نقاط قوت همدیگر متمرکز شوید. حسن‌های همدیگر را بزرگ کنید و عیب‌ها را کوچک بشمرید.

عشق را با تملک اشتباه نگیرید!
اگر عاشقید حس تملک را از خود دور کنید. در حقیقت هیچ کس نمی‌تواند مال کسی شود و در زمره اموال شخص دیگری به حساب بیاید. شریک زندگی‌تان را با طناب نیاز به خود نبندید. توجه داشته باشید که حتی گیاهان نیز هنگامی رشد می‌کنند که آزادانه از هوا و نور آفتاب استفاده کنند. در پایان باید بگویم، بسیاری از افرادی که فریب عشق‌های کاذب را می‌خورند اعتراف می‌کنند که از همان ابتدا، می‌دانسته‌اند که عشق و محبت طرف مقابل حقیقی نیست اما به دلایلی خود را فریب می‌دادند و به حقیقت توجه نمی‌کردند. گویی گاهی انسان‌ها دوست دارند به زور به خود بقبولانند که کسی هست که آنها را دوست دارد، حتی اگر چنین نباشد. با کمی دقت و محک زدن می‌توانید از تخریب زندگی و جریحه‌دار شدن احساسات خود پیشگیری کنید. خداوند برای هر یک از ما جفت آفریده و همیشه افرادی هستند که اگر با شما آشنا شوند، می‌توانند شما را دوست بدارند. پس هرگز خود را فریب ندهید.

عشق را به زنجیر بدل نکن!
شما همراه زاده‌اید و همراهید تا ابد.
همراهید تا آنگاه که بال‌های سپید مرگ
توالی روزها‌تان پریشان کند.
آری همراهید
حتی در سکوت و صلابت خیال خداوند،
اما در میانة این همراهی، جدایی باید
هان! به شمیم عطرآگین ملکوت اجازه دهید
تا در میان شما به رقص آید
و دوست بدارید!
اما عشق را به زنجیر بدل نکنید
جان‌های شما چون دو سرزمین باید و دریایش در میان
جام یکدیگر پر کنید اما از یک جام ننوشید.
از نان خود به هم بدهید اما هر دو از یک نان مخورید،
همگام با هم نغمه بسازید، پای بکوبید و شادمان باشید،
اما امان دهید تا هر یک در حریم خلوت خویش آسوده باشد و تنها.
همانند تارهای چنگ که هر کدام تنهایند
اما به کار یک ترانة واحد در ارتعاش.
دل سپردن حکایتی است دلپذیر
اما دل را شاید به اسارت دادن
که تنها دست‌های زندگی خانة دل است و بس
در کنار هم بایستید اما نه بسیار نزدیک
که ستون‌های معبد به جدایی استوارند.
و بلوط و سرو در سایة هم سر به آسمان نکشند.
جبران خلیل جبران


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 4 دی 1392  ] [ 11:09 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

عاشقانه به هم نگاه کنید مهم است

نحوه نگریستن هر یک از ما به دیگرى، به « چگونه بودن ما » بستگى دارد نه به « چگونه بودن او ». شیفتگى زمانى حاصل مى‏شود که فکر کنید همسرتان فردى باشکوه، ناب، صمیمى، خوش‏ خُلق و خوش‏ برخورد است. این شیوه نگرش به همسران جوان مى‏آموزد به جاى اینکه عشق را جستجو کنند، با عشق و محبت به زندگى نگاه کنند. زبان نگاه، زبان مؤثرى است. شما با نگاه کردن به طرف مقابل به او مى‏فهمانید به صحبت کردن با وى علاقه‏مند هستید. حالات نگاه کردن اثر معجزه‏انگیزى در ایجاد صمیمیت میان زوجین جوان دارد. میل به صمیمیت نه تنها جنبه جسمى بلکه جنبه روانى نیز دارد.

وقتى اشتباه می ‏کنید، صادقانه و صمیمى اعتراف کنند

صداقت و اظهار پشیمانى و ندامت تنها علاج واقعه است. قبول نکردن اشتباه و نپذیرفتن خطا، اختلافات را دامن خواهد زد.در مطرح کردن مسائل ناخوشایند و نامطلوب سعى کنید خود را هم دخالت دهیدمثلاً به جاى اینکه بگویید « چرا با فلانى این طور برخورد کردى »، بهتر است بگویید: « کاش با فلانى این طور برخورد نمى‏کردیم. »اگر خطایى از همسر خود مشاهده نمودید، زود از کوره در نرویدسفره دل‏تان را نزد هر کسى باز نکنید. بخصوص پیش پدر و مادرتان درددل نکنید زیرا این کار موجب سرافکندگى همسرتان شده و امکان آشتى را بسیار ضعیف مى‏ کند.

اگر می خواهید عشق و علاقه‏تان تداوم داشته باشد

نخست باید بدانید زمان کافى را براى با هم بودن و ابراز محبت کردن اختصاص بدهید. سعى کنید به انگیزه عشق و ازدواج‏تان بیندیشید؛ با همسرتان در باره نخستین روزهاى آشنایى و دوران خوشِ اولین روزها گفتگو کنید. یادآورى شادى‏ها و رویدادهاى شیرین، هم وجودتان را گرم کرده و هم تازگى و طراوت رابطه شما را با همسرتان حفظ خواهد کرد.

انعطاف‏پذیرى یکى از ویژگى‏هاى مهم براى ایجاد سازگارى بیشتر و سلامت روانى است

با چشم‏پوشى و نرمش نسبت به برخى رفتارهاى کودکانه و لجبازى‏ها نه تنها مى‏توان از تنش‏هاى بى‏دلیل پیشگیرى نمود، بلکه مى‏توان از همان اول زندگى بنیاد خانواده را مستحکم نمود. زوج‏هاى جوان باید به خاطر داشته باشند که مسائل و موارد اختلاف و یا اختلاف‏برانگیز را براى رسیدن به یک دیدگاه مشترک طرح نمایند، نه به تکرار و تثبیت کدورت‏ها و دشمنی ها و خیلی چیز های دیگر.


ادامه مطلب

[ دوشنبه 18 آذر 1392  ] [ 12:20 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

یادته حرفایی که بهم زدی؟ آره

 

یه روز بهم گفت: «می خوام باهات دوست باشم؛آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام»
بهش لبخند زدم و گفتم: «آره می دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»

یه روز دیگه بهم گفت: «می خوام تا ابدباهات بمونم؛ آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام»
بهش لبخند زدم و گفتم: «آره می دونم فكر خوبیه.من هم خیلی تنهام»

یه روز دیگه گفت: «می خوام برم یه جای دور، جایی كه هیچ مزاحمی نباشه
بعد كه همه چیز روبراه شد تو هم بیا آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام»

بهش لبخند زدم و گفتم: «آره می دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»
یه روز تو نامه ش نوشت: «من اینجا یه دوست پیدا كردم آخه می دونی؟من اینجا خیلی تنهام»

براش یه لبخند كشیدم وزیرش نوشتم: «آره می دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»
یه روز یه نامه نوشت و توش نوشت:

«من قراره اینجا با این دوستم تا ابد زندگی كنم آخه می دونی؟ من اینجا خیلی تنهام»
براش یه لبخند كشیدم و زیرش نوشتم: «آره می دونم فكر خوبیه من هم خیلی تنهام»

حالا دیگه اون تنها نیست و من از این بابت خیلی خوشحالم
و چیزی که بیشتر خوشحالم می کنه اینه که نمی دونه

(من هنوز هم خیلی تنهام)
(من هنوز هم خیلی دوستت دارم)

ادامه مطلب

[ پنج شنبه 14 آذر 1392  ] [ 2:34 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

تو را قسم به شب پر ستاره

 

تو را قسم به دل پاره پاره،
 تو را قسم به شهاب گریزان،

تو را قسم به لحظه های برگ ریزان، تو را قسم به نگاه معصوم کودک،
تو را قسم به شکوه باز شدن غنچه های پر امید،
تو را قسم به اشک توبه، تو را قسم به ستاره های دل انگیز،
تو را قسم به دعای مادر!
به دل پاکش

چنان ذکرت را بر زبانم جاری کن..وچنان مهرت را در دلم جا کن
که حتی در بستر بیماری و در زمان گفتن هر آنچه که نمی دانم،
فقط نام تو بر زبانم باشد..دوستت دارم ..دوستم بدار

بگذار چنان در روح و افکارم رخنه کنی
که هیچ تارو پودی از من بدون تو شکوفا نگردد.
چنان در درون روحم باش تا هر گام و حرکتی از من بوی خدا بدهد

ادامه مطلب

[ پنج شنبه 9 آبان 1392  ] [ 10:24 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

با چشمان بسته عاشق نشو

هنوز مهر عقدنامه خشک نشده که مهر طلاق روی آن می نشیند. این سرنوشت دختران و پسران زیادی است که این روزها دور و بر خودمان می بینیم. خیلی از آنها ازدواج های عاشقانه ای داشته اند که هیچ وقت فکر نمی کردند به طلاق برسد.

روانشناسان می گویند احتمال طلاق در رابطه هایی که با دوستی شروع می شود بیشتر است. نه صرفا به خاطر این که دوستی و شناخت قبل از ازدواج چیزی خلاف عرف و شرع است. بلکه به جز این، یک عامل دیگر هم در جدایی این زوج ها تاثیر دارد. هیجانات غلیظ و عاشقانه دوران آشنایی و واقعیت هایی که بعدها در زندگی به چشم می آیند.

واقعیت این است که در دوره دوستی و آشنایی پیش از ازدواج، احساس بر عقل غلبه دارد و اکثر جوانان درگیر رابطه عاطفی خود می‌شوند که این موضوع سدی در برابر شناخت دختر و پسر از یکدیگر خواهد بود و به جای شناخت درست از هم فقط به وصال و با هم بودن فکر می‌کنند بنابراین بعد از ازدواج و زمانی که افراد به زندگی وارد می‌شوند به تدریج نواقص یکدیگر را بزرگ می‌بینند و این موضوع در نهایت منجر به سردی عاطفی و طلاق خواهد شد.

اما این تنها مشکل و ضرر دوستی های قبل از ازدواج نیست. ترس از افشای ارتباط‌های گذشته در رأس این ترس‌ها قرار دارد، این موضوع یکی از مهم‌ترین مشکلاتی است که در دوستی‌های خیابانی که به ازدواج نمی انجامد وجود دارد. بدگمانی نسبت به همسر نیز در مرحله بعدی قرار دارد.

اعتمادی که می میرد
در دوستی‌های خیابانی سوءظن نسبت به همسر به وفور دیده شده است، زیرا کسانی که با افراد متعددی ارتباط دارند هنگام ازدواج نسبت به همه دخترها بدگمان هستند که اضطراب و ناآرامی بر زندگی آنان حاکم می‌شود. تنوع طلبی نیز آسیب بعدی است و می‌توان آن را از دیگر ضررهای این‌گونه دوستی‌ها دانست، به طوری که مردانی که با زنان متعددی ارتباط دوستی دارند تنوع طلب می‌شوند بنابراین به یک نفر در زندگی خود قانع نمی شوند. بدگمانی از یک طرف و تنوع طلبی از طرف دیگر باعث بروز جر و بحث بین زوج‌ها می‌شود.

دوستی قبل از ازدواج با هجوم احساسات عاشقانه، چشم شما را به واقعیت می بندد. به طوری که شما احساس‌های خوب را برای زندگی کافی می بینید و دیگر به پیش شرط‌هایی مانند هم‌کفو بودن، سنخیت خانواده‌ها و تناسب فرهنگی هیچ توجهی ندارید.

گذشته مهم است
بیشتر کسانی که درگیر رابطه دوستی می‌شوند در ابتدا معتقدند گذشته طرف مقابل مهم نیست؛ افراد به مرور زمان تغییر می‌کنند و امکان رشد برای همه وجود دارد. اما نباید بگوییم گذشته افراد نقش مهمی در زندگی آینده آنان ندارد. زیرا گاهی رفتارهای اشتباه به گذشته ختم نمی‌شود و نتایج آن تا سال‌ها باقی می‌ماند. تفکر اشتباه بعد، این است که طرف مقابلم را تغییر می‌دهم؛ جوانان این را باید در نظر داشته باشند که هیچ کس نمی‌تواند دیگری را تغییر دهد مگر آنکه خود فرد، خواستار تغییر باشد. همچنین اکثر جوانان معتقدند که رابطه آنان با دیگران متفاوت است، در حالی که چنین نیست.


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 9 آبان 1392  ] [ 10:21 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

بیان احساسات به تقویت رابطه چقدر کمک می‌کند؟

 

 بیان احساسات به تقویت رابطه چقدر کمک می‌کند؟
 

هیچکس از زن غُرغُرو خوشش نمی‌آید - این واقعیت دارد. اما چیزی که ممکن است متعجبتان کند این است که مردها زنانی را که احساسات خود را درک می‌کنند و می‌داند چطور آنها را ابراز کند، تحسین می‌کنند.

پس اگر نگران این هستید که با آشکار کردن عصبانیت و احساساتتان مردتان را از خود برانید، ممکن است این تنها دلیل نزدیک نشدن او به شما باشد. 

کار اشتباه رفتاری است که وقتی از احساسات واقعی‌تان می‌ترسید انجام می‌دهید. همان کارهایی که وقتی از عصبانیتتان می‌ترسید و از آن ناراحتید؛ به همین دلیل تلاش می‌کنید احساساتتان را پنهان کنید.

اما هیچ انسانی نمی‌تواند این را تحمل کند. پس چه اتفاقی  می‌افتد؟ احساساتتان زیر سطح بیرونی شروع به غلیان می‌کنند و به شما فشار می‌آورند. بعد یک روز، منفجر می‌شوید و آن اتفاق بد روی می‌دهد.

پنهان کردن احساساتتان او را دور می‌کند
تلاش برای پنهان کردن احساساتتان از ترس از دست دادن او باعث عصبانیتتان می‌شود. بعد شدیداً از خودتان خشمگین می‌شود و از اینکه واقعیت را نادیده گرفته‌اید عصبانی می‌شوید.

وقتی منفجر می‌شود، طبیعی است که مردتان تقصیر احساساتتان را گردن می‌گیرد و همین دوری بیشتری بین شما ایجاد می‌کند.پس چطور می‌توانید همه تخریب‌هایی که با پنهان کردن احساساتتان در این همه سال ایجاد کردید را خنثی کنید و در مقابل یاد بگیرید با مردتان طوری گفتگو کنید که دل او را به دست آورید؟

یاد بگیرید احساساتتان را دوست داشته باشید
وقتی با ابراز احساساتتان درمورد یک عامل بیرون از رابطه‌تان احساس راحتی کردید، ابراز احساسات وقتی مسئله‌ای مستقیماً درمورد خود طرف‌مقابلتان است، برایتان راحت‌تر خواهد شد.

این یعنی هر اتفاقی که بیفتد-هرجا که باشید و هر احساسی که داشته باشید- دست از کاری که می‌کنید برمی‌دارید و لحظه‌ای برای درک آن احساس وقت می‌گذارید. به خودتان و آنچه در درونتان تجربه می‌کنید، احساس محبت کنید.

ممکن است در اول کار این طبیعی برایتان اتفاق نیفتد، مخصوصاً اگر عادت داشته باشید که بخاطر ترس از دور کردن مردتان احساساتتان را پنهان کنید. اشکالی ندارد. در این شرایط، تمرین بهترین راهکار است.

خنثی کردن تخریب‌ها 
می‌توانید تمرینتان را با حرف زدن درمورد چیزی که خوانده‌اید یا در تلویزیون دیده‌اید به همسرتان شروع کنید. به جای اینکه به آنچه که خودتان درمورد آن داستان فکر می‌کردید بسنده کنید، یا تحلیل کنید که چه اتفاقی در آن داستان افتاده بود و چرا، احساساتتان درمورد آن را توضیح دهید. اگر احساس کردید اشک‌هایتان می‌خواهند سرازیر شوند، جلوی آن را نگیرید. مستقیم به چشمان او نگاه کنید و احساستان را بگویید.

مثلاً بگویید در اخبار چیزی درمورد دزدی که در محلتان اتفاق افتاده بود شنیده‌اید. به جای اینکه به او بگویید وقتش رسیده که قفل‌های خانه را عوض کنید، بگویید که شنیدن این خبر خیلی شما را ترسانده. ببینید چه می‌کند. این احتمال وجود دارد که بخواهد آرامتان کند و نشان دهد که می‌تواند از شما مراقبت کند. این احتمال هم هست که بیرون برود و ببینید که با قفل‌های جدید برگشته است.

همیشه یادتان باشد: مردها زنانی می‌خواهند که قلبشان را کاملاً به آنها بدهد. با تمرین یاد می‌گیرید چطور خود واقعی‌تان را به او نشان دهید و هر روز او را به خودتان نزدیک‌تر کنید.

دیگر احساس واقعی‌تان را پنهان نکنید. بفهمید چطور می‌توانید احساساتتان را ابراز کنید و نگذارید به نقطه جوش برسند.


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 18 مهر 1392  ] [ 1:46 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ 1 ] [ 2 ] [ 3 ] [ 4 ] [ 5 ] [ 6 ] [ 7 ] [ 8 ] [ 9 ] [ 10 ] [ > ]