یک رابطه می تواند گیج کننده باشد؛ دانستن این که آیا یک مرد مجرد در محل کارتان به شما علاقه دارد یا این که صرفا مودب است سخت است. آیا واقعا تمایل دارد شما را بهتر بشناسد، یا این که حوصله اش سر رفته است و تنها می خواهد زمان را سپری کند؟ مجرد ها به یک سری نکات برای این که چگونه یک دوست یا همکار را از کسی که می خواهد شما را بهتر بشناسد تشخیص دهند نیاز دارند.
ممکن است در یک جمع دوستانه یا با همکارانتان متوجه شوید که کسی بیشتر از حد معمول به شما توجه میکند. در ادامه نشانه هایی هستند که ممکن است بتوانید با او رابطه مناسبی داشته باشید.
نمی تواند چشم از شما بردارد
مردها موجودات بصری هستند. زمانی که یک مرد زنی را می بیند که به نظرش جذاب می آید، دوست دارد دوباره به او نگاه کند، و دوباره، و دوباره. اگر یک مرد توجهش به شما جلب شده باشد و به طرف شما نگاه کند، احتمال زیادی وجود دارد که چیزی دیده است که نظرش را جلب کرده است. مراقب باشید که نگاهش به کجا می رود، آیا به دیگر زنان نگاه می کند، و یا این که نگاهش مرتبا به شما برمی گردد؟
به شما نزدیک تر می شود
اگر او تلاش آگاهانه ای برای نشستن در کنار شما و یا نزدیک تر به شما بکند، می توانید شرط ببندید که توجه اش را جلب کرده اید. نزدیک تر شدن به شما برای صحبت، و یا تمرکز تمام توجه اش تنها به شما و مکالمه تان نیز نشانه خوبی از این است که به شما علاقه مند شده است.
با شما شوخی می کند
زنان به مردان بامزه جلب می شوند، و به نظر می رسد مردان به طور ذاتی می دانند که این یکی از سلاح های قوی ای ست که مردان در مقابل زنان به کار می برند. اگر یک مرد با شما، و تنها شما شوخی کند، می توانید نتیجه بگیرید که به تعامل بیشتر با شما علاقه دارد. اگر او با همه افراد دیگر در گروه نیز شوخی کند، ممکن است تنها در حال لذت بردن از بودن در مرکز توجه است.
رفتارش را تغییر می دهد تا رفتار شما را بازتاب دهد
نشانه های غیر کلامی اغلب واضح تر از نشانه های کلامی هستند. شخصی که از نظر احساسی به شخص دیگری وابسته است اغلب عادت های شخصی اش را تغییر می دهد تا شخصی را که با او تعامل دارد بازتاب دهد. پس اگر زمانی که به طرف او خم می شوید تا با او صحبت کنید او هم به طرف شما خم شد، و یا او با حالتی شبیه به شما رو به شما بنشیند، شما توجه و علاقه اش را جلب کرده اید.
به طور گذرا به تماس در آینده اشاره می کند
اگر مردی اظهار کند که می خواهد در آینده بیشتر با شما ارتباط داشته باشد، می توانید فرض کنید که به شما علاقه مند است و تلاش می کند که بفهمد آیا شما تمایل دارید تا بیشتر او را بشناسید. اگر شما به این که تنیس بازی می کنید اشاره کنید و او بگوید "شاید بعدا یکی دو توپ با هم زدیم"، احتمالا به شما علاقه مند است.
اگر با هم کار می کنید
اگر او تنها به دلایل مرتبط با کار به کنار میز شما می آید، نمی توانید توجه یا حالت دوستانه اش را به عنوان نشانه ای از علاقه در نظر بگیرید. با توجه به این، اگر او برای صحبت درباره چیزهای دیگر نزد شما بیاید، می توانید حدس بزنید که او حداقل به نوعی به شناختن شما علاقه مند است.
ادامه مطلب
[ یک شنبه 6 مرداد 1392 ] [ 6:16 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات2 ]
[ چهارشنبه 2 مرداد 1392 ] [ 12:49 AM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات1 ]
در این پست با توجه به تاثیر موضوع عشق و عاشقی دوره نوجوانی بر زندگی تحصیلی و شغلی آینده نوجوانان ، تصمیم گرفتم یكی از تجارب شغلی خودم را در مورد نحوه برخورد با موضوع دوستی های دختر و پسر و عشق احساسی و ناپایدار دوره نوجوانی با كاربران عزیز و همكاران مشاور در میان بگذارم. لذا از تمامی عزیزان انتظار نقد و بررسی داشته و خواهشمندم با ارائه اطلاعات و تجارب خود در این زمینه بنده را همراهی نمایند.
موارد عشقی فرضی دوره نوجوانی از ایمیل های نو جوانان
1.پسر نوجوان...... ساله هستم. از دوسال پیش عاشق دختری هستم كه كمی پایینتر از كوچه ما زندگی می كنند. پدر ایشان فوت كرده و مادرش كارمند می باشد. از لحاظ مالی وسطح اجتماعی خانواده پایین تر از ما هستند. نظر پدر و مادرم در این مورد كاملاً منفی است و با اینكه می دانم طرف قبلاً با چند نفر رابطه عاشقانه داشته اما باز هم به شدت عاشقش هستم و می خواهم بلاخره با او ازدواج كنم. در طی این دو سال همیشه فكرم مشغول این موضوع بوده و از لحاظ درسی نیز شدیداً افت داشته ام تا حدی كه حاضرم درس را ترك كرده و شغلی پیدا كنم تا بتوانم با او ازدواج نمایم با توجه به اینكه از خدمت سربازی هم معاف می باشم. بر سر دو راهی سختی قرار دارم ، نه می توانم آرزوی والدینم را در مورد دانشگاه و شغل خوب بر آورده سازم و نه شغل و امكانات (حتی اجازه از والدین) دارم كه بتوانم با معشوقه ام ازدواج كنم .............
.2 پسر نوجوان....... ساله و از حدود چهار سال پیش عاشق دختر همسایه هستم. به خاطر مشكلات روحی و خانوادگی كه داشتم ، پدر و مادرم رضایت دادند به این كار بپردازم تا مشكلاتم فراموش شود اما متاسفانه بعد از چهار سال مشكلاتم صد چندان گردید...... روابطمان خیلی نزدیك بود به طوری كه به راحتی با با هم به مهمانی می رفتیم ، وقتی والدین طرف جایی می رفتند از من می خواستند به منزلشان بروم تا دخترشان تنها نماند........... به تدریج مشكلات روحی ام فراموش می شد چون همه فكرم متوجه او بود و به خاطر زرنگی و نفوذی (به خاطر ناپختگی بنده) كه بر من داشت حتی موجب شده بود وضع درسی ام خوب شود ، حاضر بودم برایش و به خاطرش هر كاری بكنم. به خاطر اینكه وضع مالی ما خوب بود علاوه بر اینكه در هر موقعیتی برایش كادوی گران قیمت می خریدم هزینه سایر ریخت و پاش هایش نیز با من بود كه البته همه این فداكاری هایم در برابر یك لبخند ساده معشوقعه ام بسیار نا چیز بود (عشق واقعی یعنی همین) . اما پدرم با ازدواج دایم مان بشدت مخالف بود و به این موضوع تنها به صورت یك مسكن برای درمان مشكلات روحی من می نگریست........... تا اینكه روزی به صورتی كاملاً اتفاقی عكس معشوقه ام را در گوشی یك جوان ناشناس دیدم كه می گفت به تازگی با این دختر دوست شده ام........ وقتی موضوع برایم ثابت شد به كلی داغون شدم و زندگی خود و خانواده ام را به هم ریختم به حدی كه به حال اغماء افتاده و چند روزی در بیمارستان بستری گردیدم؛ با این همه كه می دانم به بازی گرفته شده ام اما به علت عشق شدید به آن دختر حاضرم گذشته را فراموش كرده و با او ازدواج كنم اگر چه او حالا مرا نمی خواهد و مطمئنم این كار غیر ممكن است. در بن بست سختی قرار دارم ...... كسی مرا درك نمی كند.........
.3پسر نوجوان ........... ساله هستم. از یكسال پیش عاشق دختری شدم كه دوستم معرفی كرد چون خودش دوست دختر داشت گفت بهتره تو هم با یكی سرگرم باشی اما در حال حاضر این دوستی به عشقی تبدیل شده كه شب و روز فكرم را به خود مشغول داشته است. ارتباط ما بیشتر از طریق چت بوده و گاهی هم من به ایشان زنگ میزنم و بعضی مواقع نیز از طریق دوستم برایم پیام می فرستد. وقتی به مطالعه می پردازم پس از چند لحظه قیافه او و حرفهایش و صفا و صمیمیت و معصومیتش افكارم را از درس و مشق پرواز می دهد و در رویای شیرین ازدواج و آینده غوطه ور می سازد و زمانی به خود می آیم كه دیگر زمان مطالعه تمام و موقع خواب شبانه فرا رسیده است. ........ به طوری كه وضع درسی ام در عرض این یكسال بشدت افت كرده...... با برادر بزرگم در این مورد مشورت كرده ام ایشان می گوید این وضعیت گذراست و وقتی بزرگ شدی مطمئاً هر كدام دنبال زندگی خودتان خواهید رفت. اما من فكر نمی كنم هرگز بتوانم او را فراموش كنم از طرف دیگر می بینم در حال حاضر با این وضعیت حواس پرتی سرنوشت تحصیل و آینده شغلی ام خراب می شود وضع به همین صورت ادامه یابد نخواهم توانست به رشته دانشگاهی و شغل مورد علاقه ام دست یابم؛ مانده ام چه كار كنم .........
با توجه به چند مورد فوق باید قبول كنیم كه محبت ، عشق و دوستی های این چنینی دوره نوجوانی صرفنظر از درستی یا نادرستی ، پختگی یا ناپختگی ، واقعی یا غیر واقعی بودن آن ، تاثیر شگرفی بر سلامت روانی خانواده ها و فرزندان و سرنوشت آینده هر دو طرف دختر یا پسر بر جای میگذارد كه تاثیرات سوء ناشی از آن با توجه به قرار گرفتن نوجوانان در سنین و شرایط بسیار حساس زندگی برخی مواقع جبران ناپذیر خواهد بود. در ادامه بهتر است نگاه مختصری به معنی و مفهوم و انواع سبك های عشق و دلبستگی داشته باشیم.
معنی و مفهوم عشق
ارائه ی تعریف دقیق از عشق کار چندان ساده ای نیست و هرکس با توجه به درجات تجارب خود از روابط و دلبستگی با دیگران می تواند تعریفی شخصی از آن ارائه نماید. افراد در بیان مفهوم عشق از محبت و صمیمیت ساده تا علاقه ی شدید و تا حد ایثار و فدا کاری در برابر معشوق را عنوان می کنند.بعضی روابط عاشقانه در محبت و صمیمیت خلاصه می شود ، برخی علاوه بر صمیمیت توام با غریزه ی جنسی و شهوت نیز می باشد. و در بعضی روابط علاوه بر صمیمیت و شهوت نوعی تعهد و احساس وظیفه و مسئولیت در روابط عاشقانه نیز به چشم می خورد. آنچه مسلم است روابط اجتماعی سالم دختر و پسر مورد نظر ما هیچیک از عناصر صمیمیت ، شهوت و تعهد را در بر ندارد چرا که منظور ما تنها تعامل ساده ی اجتماعی دو انسان از دو جنس مختلف بدون هیچ نوع دلبستگی و عشق می باشد.
انواع و سبک های عشق و دلبستگی
وجود یا عدم وجود سه عنصر صمیمیت ، شهوت و تعهد ماهیت روابط صمیمانه و سبک ودرجه ی روابط عاشقانه ی بین دو انسان را به شرح زیر مشخص می کند:
.1علاقه مندی: که در آن فقط صمیمیت وجود دارد و با شهوت و تعهد همراه نیست.
.2 دلباختگی: همان عاشق شدن در اولین نگاه است. در دلباختگی شهوت وجود دارد ولی این رابطه آنقدر عمیق نمی باشد که در آن تعهد و صمیمیت ایجاد شود.
.3 عشق تهی: تعهد بدون صمیمیت و شهوت است.مانند زن و مردی که با هم سازگار نبوده و بنا به عللی حاظر به طلاق هم نیستند. و یا نسبت به فرزندان احساس تعهد می کنند.
.4 عشق خیالی (رمانتیک): ترکیبی از شهوت و صمیمیت و رابطه ی عمیق بدون تعهد است.
.5عشق ابلهانه (هالیوودی): یعنی عشق دیوانه وار شامل تعهد و شهوت بدون شناخت واقعی از یکدیگر.
.6عشق رفاقتی (افلاطونی): صمیمیت و محبت بدون شهوت .این عشق رابطه ی دوستانه ی طولانی مدت است بدون میل جنسی.
.7 عشق کامل: رابطه ای ایده آل شامل صمیمیت ، شهوت و تعهد.
در ادامه بحث عشق و روابط ناپایدار دختر و پسر در دوره نوجوانی در این جلسه به روش های برخورد با مسئله می پردازیم. ابتدا باید عرض كنم عشق پاك و خالصانه بین دو انسان بالغ قابل احترام و حتی وسیله ای برای تكامل معنوی و رسیدن به خداست . در افسانه های كهن سرزمین ما عشق لیلی و مجنون یا شیرین و فرهاد و غیره هیچ وقت از نوع ناپایدار مورد بحث ما نبوده است (و خدای نا كرده دوستان بحث بنده رو بعنوان دشمنی با عشق تلقی نكنند بلكه بنده روش های برخورد خودم با مشكل مراجعانم را كه برای رهایی خود و خانواده شان از معضلات عشق احساسی و زود گذر نوجوانی مراجعه می كنند بازگو می كنم).متاسفانه در جامعه ما تحقیق در این زمینه ها محدود است و بنده فقط میتوانم حدس بزنم كه كمتر از 5 درصد عشق های نوجوانان منجر به ازدواج و تشكیل خانواده در جوانی و بزرگسالی می شود. با توجه به سه نمونه ذكر شده در پست قبلی تنها چیزی كه از این جریان عاید دختر یا پسر نوجوان می شود افت تحصیلی ، افسردگی ، تغییر مسیر زندگی خود و حتی گاهی خانواده می باشد كه میتوان با تدابیر مناسب نوجوانان را در گذر سالم از این مرحله بحرانی یاری نمود.
شرایط برخورد با مسئله
.1اگر این رابطه با آگاهی خانواده طرفین و متناسب بودن سایر شرایط و شناخت كافی و اطمینان صد درصد طرفین و خانواده از ازدواج در آینده ، صورت گرفته نیاز به برخورد ندارد.
.2اگر این رابطه بدون هدفی خاص و اتفاقی و پر كردن اوقات فراغت و همرنگ شدن با سایرین و از روی هوس و میل جنسی و انگیزه های زود گذر شكل گرفته و نتیجه آن قابل پیش بینی است باید روشی برای ترك آن تدارك دیده شود.
.3باید توجه داشت میل و علاقه و روابط دختر و پسری امروزی نوجوانان بصورت یك مشكل رفتاری و عادت نامطلوب در می آید كه برای رفع آن باید برنامه ترك عادت تنظیم گردیده و با نظارت یك فرد آگاه به مورد اجرا در آید. (با توجه به اینكه در اكثر موارد مشكل دو طرفه می باشد طرف دیگر حاضر به كنار آمدن با مسئله نمی باشد و چه بسا مشكلات جدی پیش آید)
.4قبل از شروع به كار باید موضوعات انگیزه ترك مسئله ، اعتماد به نفس و اراده كافی نوجوان برای مقابله با مشكل حل و فصل و تقویت گردد.
مرحله اول:
ابتدا صادقانه به این سوالات در مورد خودتان پاسخ دهید
.1من خودم در كنترل افكار و رفتار خودم در سن ........... تا چه حدی توانایی دارم؟
.2اعتماد به نفس من در چه حدی است؟(توضیح دهید)
.3آیا سرنوشت و آینده من دست خودم هست یا دیگران؟(توضیح دهید)
.4من برای حل مشكل خودم به حمایت های ....................... نیاز دارم.
.5اراده من برای تصمیم گیری و اجرای تصمیمات خودم ..................... است.
.6من می توانم - نمی توانم با برنامه ریزی اشتباهات و عقب افتادگی های گذشته ام را جبران نمایم.
.7به نظر من عشق میان دو نفر نتیجه یك اتفاق و تصادف ساده است - نیست ، كه اگر این اتفاق در موقعیت زمانی و مكانی دیگری اتفاق می افتاد الآن عاشق كس دیگری بودم.
.8به نظر من عشق میان دو نفر نتیجه سر نوشت است - نیست.
.9به نظر من عشق میان دو نفر اولین و آخرین تصمیم است - نیست .
.10ضرب المثل قدیمی (ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است ) را قبول دارم - ندارم.
.11این جمله "بزرگترین عشق رسیدن به كمال و همان خداوند است و عشق دنیوی ابزار آن می باشد" را قبول دارم - ندارم.
.12با این جمله "انسان بعد از عقد و ازدواج هم می تواند عاشق همسر و فرزند خود باشد .یعنی بعد از ازدواج هم عشق شكل می گیرد" موافقم - مخالفم.
مرحله دوم:
پاسخ های خود به سوالات فوق را با یك مشاور یا فرد آگاه در جریان گذاشته و سعی كنید بطور منطقی و دلایل موجه به پاسخ های مثبت برسید. اگر پاسخ هایتان بعد از راهنمایی و مشاوره هنوز منفی میباشد به نتیجه ای نخواهید رسید و اگر پاسخ هایتان تا آخر كار با دلیل و منطق مثبت باقی بماند مطمئن باشید در ترك عشق ناخواسته توفیق خواهید یافت.
مرحله سوم:
هرگاه به پاسخ های مثبت سوالات فوق رسیدید كار شما تازه شروع شده است.
.1سعی كنید سرگرمی جدیدی برای پر كردن جای خالی طرف در فكر وذهن خود تدارك ببینید.
.2تمامی مسیر ها به سمت طرف مقابل را مسدود نموده یا تغییر دهید.
.3دلایل منطقی خود جهت ترك رابطه را به طرف با احترام ذكر كرده و به تدریج رابطه را قطع كنید.
.4مواظب باشید از چاله رها شده و به چاه نیفتید یعنی جای خالی یك رابطه عشقی را با شروع دیگر ( به این فكر كه اینبار مشكلی پیش نمی آید) پر نكنید.
.5ترك این رابطه نیاز به مراقبت بالینی دارد. از یك بزرگتر كمك بگیرید تا به اعمال و رفتارتان كنترل داشته باشد یا چند روز یكبار به یك مشاور گزارش عملكرد بدهید (مانند اكثر مراجعان بنده) و بازخورد و راهنمایی لازم را دریافت نمایید.
.6 زود دلسرد و مایوس نشوید با داشتن صبر و تحمل و تداوم برنامه به نتیجه مطلوب خواهید رسید و بتدریج در سایر زمینه های زندگی رشد قابل ملاحظه ای خواهید داشت.
.7این كار با توجه به شدت روابط در عرض سه هفته تا سه ماه نتیجه خواهد داد به شرط اینكه تداوم برنامه حفظ و مراقبت بالینی به همراه داشته باشد.
[ دوشنبه 31 تیر 1392 ] [ 9:39 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات2 ]
[ دوشنبه 31 تیر 1392 ] [ 1:09 AM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات1 ]
همه یادگاریهای رابطه قبلی را از دیدرس خود دور کنید. شاید خیلی جالب به نظر نرسد اما لازم و ضروری است.
- همچنین درک کنید که فراموش کردن به این معنی نیست که دیگر نمیتوانید آن فرد را دوست داشته باشید. فقط به این معنی است که عشق شما به او تغییر کرده است. هنوز میتوانید او را ببینید، بهترین آرزوها را برایش داشته باشید و دعا کنید که خوشبخت شود. فراموش کردن به این معنی نیست که باید به طور کل نادیدهاش بگیرید؛ یعنی باید بیشتر به فکر خودتان باشید.
[ دوشنبه 10 تیر 1392 ] [ 3:32 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
[ چهارشنبه 5 تیر 1392 ] [ 9:22 AM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
عشق را شاید بتوان پیچیده ترین و عجیب ترین داستان زندگی انسان دانست چرا که در طول تاریخ نقش بسیار مهمی در موفقیت ها و شکست ها برای بشریت داشته و خواهد داشت ,کمی دشوار است که تعریفی جامع و کامل برای عشق بیان کنیم و به خاطر همین هر کسی به اندازه فهم و درک خودش از عشق و محبت تعریفی متفاوت دارد .
[ یک شنبه 26 خرداد 1392 ] [ 2:27 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
[ جمعه 10 خرداد 1392 ] [ 6:12 AM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
[ جمعه 10 خرداد 1392 ] [ 6:09 AM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
روزی من با تاکسی عازم فرودگاه بودم. ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی می کردیم که ناگهان یک ماشین درست در جلوی ما از محل پارک خود بیرون پرید. رانندة تاکسی من محکم ترمز گرفت. ماشین سر خورد، و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتری از ماشین دیگر متوقف شد!
زن زندگی باشید تا حسش را به شما بگوید
حالا میخواهیم یك راز بزرگ را برایتان فاش كنیم. مردها نه دوست دارند خیلیخیلی رمانتیك و احساساتی باشند و نه اینكه احساساتشان را كاملا پنهان و سركوب كنند. یك مرد برای اینكه از احساساتش حرف بزند، باید در مقابل همسرش احساس امنیت كند. او باید فكر كند، احساساتش برای شما ملموس و قابلپذیرش است و بدون اینكه در موردشان قضاوت كنید آنها را میشنوید. در بسیاری مواقع مردها فكر میكنند، با همسرشان زبان مشتركی ندارند و حرف زدن از احساساتشان به قیمت یك سوء تفاهم بزرگ تمام میشود.
صادقانه بشنوید
به همین دلیلی كه گفتیم، ممكن است شما احساسات خصمانهتان را پنهان كنید و در لحظهای كه او از احساساتش حرف میزند وانمود كنید كه دركش میكنید و همه چیز برایتان قابل پذیرش است اما باید بدانید كه این بدترین راه است. اگر او بفهمد كه همدردی شما صادقانه نیست و قضاوت دیگری روی حرفهای او دارید اما نشان نمیدهید، قطعا از آن به بعد روی احساساتش سرپوش خواهد گذاشت. او این نقاب دروغین را روی صورت شما تشخیص خواهد داد و به محض دیدنش از شما فاصله خواهد گرفت به جای این كار، اجازه بدهید كه او حتی آسیبپذیریتان را ببیند و به جایش نوعی حس اعتماد را در شما تشخیص دهد. خب، حالا حتما این سوال برایتان پیش میآید كه اگر احساساتی مثل سردرگمی، عصبانیت یا ناامنی در شما ظاهر شد باز هم باید آنها را نشان دهید یا نه. در مرحله بعد جواب این سوالتان را خواهید گرفت.
پروندهسازی نكنید
اگر همسرتان فكر كند كه نشان دادن احساساتش میتواند شروع یك جنگ خانگی باشد، قطعا روی آنها سرپوش خواهد گذاشت. یادتان نرود كه مردها از قضاوت شدن متنفرند و از اینكه احساساتی كه به زبان میآورند بعدها بهعنوان یك مدرك جرم علیهشان استفاده شود میترسند. آنها فكر میكنند، یك حرف ساده میتواند روزها در ذهن شما پرورش پیدا كند و زندگی را از اینكه هست سختتر كند. به همین دلیل ترجیح میدهند، ترسهایشان از روزهای سخت زندگی، مشكلات مالی، مسائل كاری و حتی اختلافاتشان با شما را برای یك فرد كاملا غریبه شرح دهند تا اینكه با گفتنشان برای شما فاصله میانتان را بیشتر كنند.
رفتارهایش را تحلیل كنید
مردها ترجیح میدهند، احساساتشان را از طریق حركات و رفتارهایشان به شما نشان بدهند، نه اینكه بگوییم هیچوقت از زبان یك مرد «دوستت دارم» را نمیتوانی بشنوی اما اگر فكر میكنید او قرار است هر روز با یك دسته گل به خانه بیایید و بعد از سلام این جمله را بگوید در اشتباهید. اگر همسرتان عاشقتان باشد، در بیشتر شدن تلاش و انگیزهاش برای پیشرفت، حمایت كردن و مراقبت از شما و میلش برای تفریح از شیوههای شما و بودن با آدمهای مورد علاقهتان نشان داده خواهد شد.
به او حس امنیت دهید
شما دوست دارید كه در لحظهای كه سكوت كردهاید و در لاك خودتان فرو رفتهاید، همسرتان كنارتان بنشیند و در مورد حسی كه در این لحظه دارید با شما حرف بزند. حتی دوست دارید بپرسد كه چرا در روزهای گذشته آرام بودهاید و چه چیزی شما را آزار میدهد. این جرقه كافی است تا شما از تمامی احساساتی كه در این ماهها به شما هجوم آوردهاند صحبت كنید و ذهنتان را آرام كنید اما در مورد مردها اینطور نیست. آنها مثل شما نمیتوانند در اتوبوس، مترو و شهربازی و حتی مراكز خرید از حسشان حرف بزنند. آنها یك مكان امن میخواهند و یك زمان مناسب. مردها دوست ندارند كه مدام در مورد حسشان پرسوجو كنید. فقط دوست دارند كه شرایطی امن را فراهم كنید تا خودشان این واقعیتهای درونی را بیرون بریزند.
احساساتتان را بدون مقصر دانستن او نشان دهید
شما اجازه دارید كه احساساتتان را نشان دهید اما واكنشهای خشمگینانه یا سرزنش را نه! حتی نباید برای به اشتراك گذاشتن حس درونیتان به او بگویید كه باید یكتنه اوضاع را تغییر دهد و در غیر این صورت عواقب این كار رامیبینید. پس اگر حتی یكبار دیگر خواستید به او بگویید كه چه بكند و چه نكند، حتما خودتان را متوقف كنید و جلوی بیان كردن چنین جملاتی را بگیرید.برای اینكه از پس این مرحله بربیایید باید احساسات خودتان را بشناسید. ترس، خشم، ناامنی و حتی خستگی میتواند باعث بروز واكنشهای كنترل نشدهای شود اما اگر شما روی بدن و ذهنتان كنترل داشته باشید،میتوانید بدون نشان دادن واكنشهای هیجانی حستان را بیان كنید یا اگر به جای اینكه بگویید از امشب باید زودتر به خانه برگردی، بگویید این روزها كمی غمگینم و دوست دارم وقت بیشتری را با تو بگذرانم. در این شرایط، اینكه شما حستان را از راهی امن با او درمیان میگذارید به او احساس آرامش خواهد داد و باعث خواهد شد كه او هم بدون ترس از قضاوت شدن یا سرزنش شدن با شما حرف بزند. میبینید؟ شما كار عجیبی نكردهاید. فقط احساساتتان را بدون اینكه او را مقصر بدانید یا بخواهید بهخاطر ترس از واكنشهای شما اوضاع را تغییر دهد، بیان كردهاید.
حرفهایش را باور كنید
برخلاف زنها كه برای نشاندادن حسشان برنامه میریزند یا نارضایتیشان را به زبان بیزبانی میگویند، مردها خیلی ساده آنچه در دلشان هست را نشان میدهند. در اغلب موارد دل و ذهن آنها یكی است و اغلب مردها دلیلی نمیبینند كه با نشان دادن احساسات دروغین همسرشان را فریب دهند. شاید شما فكر كنید كه او تظاهر به دوست داشتنتان میكند اما در دلش چیز دیگری میگذرد. باید بگوییم كه در اغلب موارد این تصور اشتباه است. اگر مرد شما میگوید كه دوستتان دارد یا اینكه همانطور كه گفتیم، در رفتارهایش این را نشان میدهد، پس حتما دوستتان دارد.
رفتارهایش را در جمع ببینید
شیوهای كه او در میان جمع با شما برخورد میكند یكی از مهمترین نشانههاست. آیا در مقابل ادعاها یا برخوردهای نادرست دیگران از شما حمایت میكند؟ یا اینكه وقتی دوست شكست خوردهاش از زندگی تلخ و همسر ناسازگارش میگوید، او دلداریاش میدهد و میگوید كه همه زنان اینطور نیستند و همسر خودش را مثال میزند؟ آیا بعد از هر مهمانی از شما قدردانی میكند و به خاطر اینكه در مقابل دیگران او را سربلند كردهاید از شما تشكر میكند؟ اگر اینطور باشد باید بگوییم كه او یك مرد عاشق است.
زیادی از احساساتتان حرف نزنید
شما فكر میكنید كه اگر احساساتتان را با او قسمت كنید، او هم از احساساتش با شما صحبت خواهد كرد و به همین دلیل با وجود مقاومتهای او هر روز و هر لحظه میخواهید حستان را با او در میان بگذارید.این درحالی است كه مردها روند احساسی متفاوتی دارند و این راهی كه در پیش گرفته بههیچوجه در مورد او كارگر نخواهد شد گفتن بیوقفه از احساسی كه دارید میتواند نتیجه برعكسی داشته باشد چون كه مرد شما وقتی این قدر زیاد و اغراق شده در معرض حستان قرار میگیرد نه تنها تمایلی برای شنیدن آن نخواهد داشت و آن را جدی نخواهد گرفت بلكه خودش هم گارد بیشتری میگیرد و سعی میكند آنچه در او میگذرد را با شما در میان نگذارد.
به رازهایش نزدیک نشوید
اگر فکر میکنید که راه نزدیک شدن به یک مرد کند و کاو در گذشتهاش است اشتباه میکنید.درست است! شما دوست دارید او را بیشتر بشناسید و از آنجایی که نسبت به او نوعی احساس مالکیت دارید، دلتان میخواهد که از همه راز و رمزهایش باخبر شوید اما دست نگهدارید. حتی اگر پذیرش این موضوع سخت باشد باید باور کنید که آدمها برای زنده بودن به تعداد کمی راز احتیاج دارند. اجازه بدهید که برخی از گوشههای گذشتهاش برای او مثل یک راز باقی بماند.
رازدار باشید
در بعضی مواقع هم مردها به خاطر ترس از فاش شدن رازها و حتی همین احساسات سادهشان برای دیگران، دوست ندارند در موردشان برای شما حرف بزنند. آنها فكر میكنند كه ابراز عشق، دعواهای بزرگ و كوچك و مشكلات و خوشیهای زندگیشان در یك چشم به هم زدن به دیگران مخابره میشود و روی قضاوتشان تاثیر میگذارد.به همین دلیل ترجیح میدهند به جای حرفزدن از احساسات مثبت و منفیشان، آنها را در دلشان نگه دارند و با شما قسمتشان نكنند.
بگذارید مرموز بماند
در تمام این بخشها سعی کردیم از راههایی صحبت کنیم که با کمکشان میتوانید مردتان را به حرف بیاورید و راهی را برای آشکار کردن احساساتش کشف کنید اما در این قسمت به شما میگوییم که بهتر است گاهی به این محدوده وارد نشوید. شاید تعجب کنید و بگویید به عنوان همسرش حق دارید همه چیز را در مورد زندگیاش بدانید و از این طریق میخواهید بارش را سبکتر کنید ولی گاهی مردها با بیان نکردن احساسات یا مشکلاتشان، اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنند. اگر بخواهیم این موضوع را سادهتر توضیح دهیم، باید بگوییم که مردها فکر میکنند اگر بعضی مشکلات را با همسرشان درمیان نگذارند و یکتنه آنرا حل کنند، مردانگیشان بیشتر میشود. آنها دوست دارند گاهی ژانوالژان زندگی شما باشند. برای حل یک مشکل بزرگ دیر به خانه بیایند و به شما بگویند که سر کار بودهاند. به یکی از دوستانشان پول قرض بدهند و به شما بگویند که نمیدانند چرا از حسابشان پول کسر شده و حتی برای خرید یک هدیه مرخصی بگیرند و به شما بگویند سرکارند اگر به مردتان اعتماد دارید، همیشه به حیطه خصوصیاش وارد نشوید و بگذارید با این تصور که بخشی از زندگی و اتفاقاتش را به تنهایی مدیریت میکند،احساس بهتری پیدا کند. بعید نیست که شما با توجه به شناختی که از او دارید همه این پنهانکاری را کشف کنید اما نباید به او بگویید که سر از پنهانکاریهایش درآوردهاید.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
اما تکلیف افرادی که هنوز عشق زندگی خود را پیدا نکرده اند، چیست؟ هلن فیشر، پروفسور و نویسنده کتاب «چرا او؟» بر اساس هورمون های مغز، برای عشق و تیپ های شخصیتی فرمول ویژه ای دارد.
تیپ شخصیتی عشق شما چیست؟
• نوع: کاشف
• خصوصیات: بسیار کنجکاو، خلاق، پر انرژی و خودانگیخته
• نوع: سازنده
• خصوصیات: آرام، اجتماعی، مردمی و بسیار موفق در حوزه مدیریت افراد، گروه ها و ساخت خانواده و اجتماع
• نوع: مدیر
• خصوصیات: تحلیلگر و منطقی، رک و راستگو، سختگیر و بسیار حواس جمع
• نوع: مذاکره کننده
•خصوصیات: خیال پرداز، همدل، درونگرا، دارای مهارت های عالی اجتماعی و سخن وری و دارای احساسات روشن و شفاف در این مرحله به طور کلی متوجه تقسیم بندی افراد و خصوصیت های رفتاری آنها شده اید. برای اینکه اطلاعات بیشتری در مورد ویژگی های این افراد داشته باشید، ادامه مطلب را مطالعه کنید.
1. کاشف
این افراد بسیار هیجان دوست هستند و از خطر کردن و انجام کارهای عجیب و غریب بسیار لذت می برند. این تیپ بسیار هم کنجکاو هستند و دوست دارند از همه چیز سر در بیاورند. خلاقیت، انرژی زیاد و خودانگیخته بودن نیز از دیگر خصوصیات این افراد است. آنها همیشه دوست دارند کارهایی انجام دهند که دیگران کمتر انجام می دهند. علاقه مندی های بسیاری نیز از کوهنوری یا غار پیمایی گرفته تا تئاتر و مطالعه در زندگی دارند.
تحت تاثیر چه هستند: رفتار افراد کاشف اصولا تحت تاثیر هورمون دوپامین مغز است که نقش اساسی در لذت و هیجان افراد دارد. این هورمون هنگام تجربه چیزهای تازه ترشح می شود.
به چه عنوان خوب هستند: همراه شادی و تفریح با چه افرادی سازگاری بیشتری دارند: افرادی که دقیقا همانند خودشان باشند.
2. سازنده
این تیپ شخصیتی بسیار متداول و زیاد است. این افراد بسیار قابل احترام و با شخصیت هستند. بدون اینکه بترسند بسیار با احتیاط و حساب شده رفتار می کنند. آرام، اجتماعی و مردمی هستند و در مدیریت افراد و گروه ها و ساختن خانواده و ازدواج بسیار موفق هستند. این افراد بسیار به قوانین و برنامه ریزی مقید و بسیار هم نکته سنج و ریزبین هستند. همچنین قابل اعتماد هم هستند.
تحت تاثیر چه هستند: این افراد تحت تاثیر هورمون سروتونین هستند که حالت های روحی مختلف همچون پرخاشگری، عصبانیت و آرامش را در فرد کنترل می کند.
به چه عنوان خوب هستند: همدم و همسر
با چه افرادی سازگاری بیشتری دارند: افرادی که دقیقا همانند خودشان باشند.
اگر خودتان تیپ سازنده هستید: هیچ گاه با فردی که روحیات مشابه شما و تیپ شخصیتی سازنده ندارد، قرار نگذارید. سعی کنید کمی از خود تعریف کنید (زیرا سازنده ها بسیار فروتن هستند) و با اینکه به اجتماع بسیار علاقه دارید، سعی کنید با علاقه مندی های خود کمی تنها باشید. گرایش شما به حمایت از دیگران بسیار قابل تحسین است اما سعی کنید این رفتار حالت کنترلی به خود نگیرد.
اگر عاشق تیپ سازنده شده اید: توجه داشته باشید این افراد بسیار واقع گرا و ریزبین هستند. آنها بیشتر به سمت افرادی کشش دارند که آرام و منظم هستند. بنابراین، در قرار ملاقات های خود حتما این موارد را رعایت کنید. بر اساس تحقیقات نیز مشخص شده است این افراد همیشه به دنبال یافتن رابطه های طولانی مدت هستند.
3. مدیر
تیپ های شخصیتی «مدیر»، بسیار منطقی، تحلیل گر، راستگو، قاطع، مصمم و حواس جمع هستند. این افراد مناسب انجام کارهایی هستند که بر پایه ریاضی، مکانیک و موسیقی استوار هستند. این افراد بسیار بلندپرواز و اهل رقابت هستند و در مورد مسایل احساسی بسیار خوددار و محتاط هستند. این تیپ انسان ها آنهایی هستند که حاضرند برای نجات جان افراد وارد خانه در حال سوختن بشوند.
تحت تاثیر چه هستند: این افراد تحت تاثیر هورمون تستوستروئین (فقط مختص آقایان نیست، خانم ها نیز این هورمون را دارند) هستند.
به چه عنوان خوب هستند: همفکر
با چه افرادی سازگاری بیشتری دارند: مذاکره کننده ها
اگر خودتان تیپ مدیر هستید: با اینکه بسیار دوست دارید کنترل همه چیز در دست شما باشد و می خواهید با اراده و تصمیم شخصی وارد مسایل عاطفی بشوید اما صبور باشید و اجازه دهید عشق هم به روش طبیعی روی دهد، عشق واقعی خود را خواهید یافت. از آنجا که تیپ های مدیریتی تصور می کنند اگر احساس خود را بیان کنند نشانه ضعفشان است، باید بدانید که دیگران تصور می کنند شما بسیار سرد و بی روح هستید و هیچ چیز باعث خوشحالی شما نمی شود. بنابراین، سعی کنید احساسات خود را بیان کنید.
اگر عاشق تیپ مدیر شده اید: اگر تمیز، مرتب، منطقی و بسیار دقیق باشید، عشقتان رفتار خوبی با شما خواهد داشت. خود را به باد انتقاد نگیرید که تیپ های مدیریتی از این اخلاق متنفر هستند. برای جذب بیشتر او نیز سعی کنید موضوع ها ادامه دار برای صحبت انتخاب کنید.
4. مذاکره کننده
این افراد خیال پرداز، همدل، درونگرا، دارای مهارت های عالی اجتماعی و سخن وری و دارای احساسات روشن و شفاف هستند. مذاکره کننده ها چشم انداز وسیعی به زندگی دارند.
تحت تاثیر چه هستند: استروژن (در هر دو جنس زن و مرد وجود دارد)
تا چه زمان می توان تحمل کرد: همدردی، همدلی
با چه افرادی سازگاری بیشتری دارند: مدیر
اگر خودتان مذاکره کننده هستید: مراقب تمایلات و گرایشات خود باشید تا با سیاست رفتار کنید زیرا بسیار بی دل جرات به نظر می رسید. سعی کنید قرارهای خود را به حرف محدود نکنید.
ادامه مطلب
عشق چیزی بسیار خاص است زیرا وقتی شکست میخورد قدرت آسیب زدن به ما را دارد. نباید این شکست را به خودتان بگیرید. هر روز روابط بسیاری با شکست مواجه میشوند و این به آن معنی نیست که دیگر عشقی وجود نخواهد داشت. دلیل آن هر چه که باشد، اینکه یاد بگیرید چطور کسی که خیلی دوست داشتهاید را فراموش کنید کار بسیار سختی است و نیازمند گذشت زمان است. خوشبختانه، خیلیها این کار را انجام داده و با موفقیت روبهرو شدهاند. ما روش آن را به شما آموزش میدهیم.
مراحل
بخش اول: تغییر دیدگاهتان
1 - بفهمید که هنوز ممکن است این فرد را دوست داشته باشید
اگر تصور میکنید نمیتوانید فراموشش کنید، احتمالاً دلیلی دارد. شما اوقات فوقالعادهای را با هم گذراندهاید و بخش مهمی از قلبتان را به او دادهاید. حالا که تصمیم گرفتهاید فراموشش کنید، دیگر به آن فرد طوری که دوست دارید باشد نگاه نکنید و سعی کنید خودِ واقعیاش را ببینید.
_ اگر به شما دروغ میگوید یا فریبتان میدهد و یا احساسش نسبت به شما عوض شده است باید بفهمید که این رابطه اصلاً رابطه سالمی برای شما به حساب نمیآید. ممکن است برایتان سوءتفاهم شود یا عصبانی شوید. فراموش کردن این فرد ممکن است خیلی سخت باشد اما به این معنی نیست که نمی توانید فراموشش کرده و زندگیتان را پیش ببرید.
_ به خودتان باور داشته باشید. شما چیزهای زیادی دارید. عشق یعنی فهمیدن بیشتر درمورد خودتان از طریق دیگران. با تجربه عشقهای بیشتر، اطلاعات بیشتری درمورد خودتان به دست میآورید. اگر خودتان، خودتان را باور نداشته باشید، عشق بعدیتان چطور میتواند باورتان کند؟
2 - درک کنید که آدمهای دیگری هم هستند، فقط شما نمیبینید
احتمالاً خیلی زیاد این فرد را دوست داشتهاید که شما را به نقطهای رسانده است که هیچ کس دیگری را در دنیا به جز او نمیبینید. فراموش کردن سختترین قسمت کار است و ممکن است زمان زیادی طول بکشد اما زندگی کوتاهتر از آن است که بخواهید آن را هدر دهید.
_ همه ما دوست داریم در دنیای افسانه ای زندگی کنیم که در آن همه چیز دقیقاً طبق برنامهمان پیش میرود و هیچ سختی و مشکلی وجود ندارد، اما زندگی واقعی اینطور نیست. افراد زیادی هستد که قبل از این که با یک فرد خاص بمانند، در طول زندگیشان با آدمهای زیادی رابطه عاشقانه برقرار میکنند.
_ سعی کنید خوشبین باشید. نیمه پر لیوان را ببینید. به جای اینکه فکر کنید، «من عشقم را از دست دادم»، فکر کنید «من الان مجردم!». به جای اینکه فکر کنید «کسی که خیلی وقت بود میشناختم را از دست دادم»، فکر کنید «حالا باید با آدمهای زیادی آشنا بشوم». خوشبین بودم کمکتان میکند زودتر فراموش کنید.
3 - بدانید که ممکن است شما بیشتر از مقداری که طرفمقابلتان دوستتان داشته، دوستش داشتهاید
این مورد شاید سخت باشد زیرا به احتمال زیاد طرف مقابل نمیدانسته است که شما چقدر عاشقش بودهاید. اما اشکالی ندارد. این به آن معنی نیست که شما فردی دوستداشتنی، جذاب یا فریبنده نیستید. فقط به این معنی است که فرصت دیگری برایتان هست که کسی را پیدا کنید که درست همان اندازه که شما دوستش دارید، دوستتان بدارد.
_ اگر تصورتان این است که شما بیشتر از طرف مقابلتان او را دوست داشتهاید، از این بعنوان یک انگیزه استفاده کنید. فکر کنید: ترجیح میدهید با کسی باشید که کمتر از آن مقداری که دوستش دارید، دوستتان دارد یا به همان اندازه؟
_ درگیر این ایده نشوید که «شاید کس بهتری را پیدا نکنم». نباید هیچوقت خودتان را اسیر کسی کنید که به دردتان نمیخورد. بیرون بروید، به استانداردهای خودتان باور داشته باشید و سعی کنید کسی که میخواهید را پیدا کنید.بهتر است مستقل و شاد باشید تا در رابطه با کسی که به فکرتان نیست.
4 - اگر احساستان را به کسی که عاشقش هستید گفتهاید و هیچ جوابی دریافت نکردهاید، درک کنید که هیچ دلیلی برای ادامه آن وجود ندارد. فراموش کردن به نفعتان است.
_با یک فرد بیطرف که چنین موقعیتی داشته است حرف بزنید. یکی از دوستان یا اعضای خانوادهتان. اگر مجبور شدید پیش مشاور هم بروید. درمیان گذاشتن فکر و احساستان با یک فرد بیطرف سبکترتان میکند و کمک میکند زودتر فراموش کنید.
_ با درد به طرقی سازنده برخورد کنید. وانمود نکنید که غصهای ندارید. راههای فرار خلاقانهای پیدا کنید مثل هنر یا گفتگو تا دردتان را از طریق آن بیرون بریزید. سعی کنید بیشتر وقتها به آن فکر نکنید زیرا فکر کردن مداوم به آن بدترش میکند.
5 - تصمیم بگیرید میخواهید همچنان دوست بمانید یا نه
به خودتان بستگی دارد. خیلی سخت است که دوستی یک عشق قدیمی را با استقلال تازهتان در کنار هم داشته باشید. بیشتر افراد تصور میکنند آسانتر است که یک دوستی دور با فردمقابل نگه دارید اما تصمیم با خودتان است.
بخش دوم : برگرداندن استقلال شخصی
1 - به مسافرت بروید. لازم نیست یک سفر رویایی باشد. مهم این است که فقط مناظر تازه ببینید و چیزی شما را مشغول نگه دارد. افراد زیادی باور دارند که تغییر محل موقتی باعث میشود ذهنتان را پاک کنید و به وضعیت عادی برگردید.
_ با محلیها معاشرت کنید. اگر قرار است همیشه خودتان تنها باشید چه فایدهای دارد که به محلی جدید بروید؟ با محلیها معاشرت کنید، به داستانهایشان گوش دهید و خوش بگذرانید.
_ زمانهایی را به تنهایی بگذرانید. سعی کنید از استقلال کنونیتان شاد شوید. اگر نتوانید به تنهایی شاد باشید، چطور فردی که قرار است بعدها به زندگیتان بیاید میتواند با شما شاد شود؟
2 - به دوستان و خانواده تکیه کنید. دوستان و خانوادهتان در هر شرایطی در دسترس شما هستند - از آنها استفاده کنید! وقتی احساس ناراحتی میکنید، با اعضای خانواده وقت بیشتری را بگذرانید یا با دوستانتان قرار گذاشته و بیرون بروید. دوستان و خانوادهتان درست به همان اندازه یک شریک عاشقانه دوستتان دارند اما به طریقی متفاوت.
_ برای اتفاقاتی که میافتد به نزدیکترین دوستتان پناه ببرید. اگر آمادگی شنیدن نصیحت دارید، از دوستتان بخواهید این کار را بکند. بهترین دوست شما از دیدی شما را میبیند که خودتان نمیتوانید و دیدگاهی واقعاً تازه به شما خواهد داد. دوست نزدیک شما هر کاری هم که نتواند بکند، فرصتی برای بیرون ریختن حرفهای دلتان در اختیار شما قرار میدهد و باعث میشود فکر کنید ارزشمندید.
3 - همه یادگاریهای رابطه قبلی را از دیدرس خود دور کنید. شاید خیلی جالب به نظر نرسد اما لازم و ضروری است. فراموش کردن یک عشق قبلی مستلزم این است که در آینده زندگی کنید نه گذشته. همه عکسها، یادداشتها، فیلمها، هدیهها و هر چیز دیگری که به او مربوط میشود را جمع کرده و در جایی دور از دسترس و دیدتان بگذارید. کار ناراحتکنندهای است اما روحیهتان را بهتر خواهد کرد.
_ به خاطر داشته باشید که برداشتن و دور کردن به معنی از بین بردن نیست. ممکن است دوست داشته باشید که همه یادگاریهایتان را نگه دارید، درست همانطور که ممکن است نخواهید آن فرد را به طور کل فراموش کنید. شاید دلتان بخواهد وقتی به کل رابطه را پشت سر گذاشتید، نگاهی به آن یادگاریها بیندازید.
4 - همانطور که غصه میخورید، حتماً خودتان را خالی کنید. خیلیها تصمیم میگیرند همه احساساتشان را جایی بنویسند. وقتی حوصلهاش را داشتید، یک تکه کاغذ بردارید و افکارتان را روی آن یادداشت کنید. با این روش وقتی توانستید به خوبی رابطه را پشت سر بگذارید، با خواندن آن نوشتهها خواهید فهمید که چقدر قوی بودهاید که توانستید آن را فراموش کنید.
_ چه حسی دارید؟ پنج سال پیش اگر در چنین موقعیتی میبودید چه حسی داشتید؟ پنج سال دیگر در چنین شرایطی چه حسی خواهید داشت؟ به این فکر کنید که آن رابطه چه معنا و مفهومی برایتان داشته است.
_ فقط از طریق نوشتن نیست که میتوانید خودتان را تخلیه کنید. نقاشی، طراحی، رقص، ساخت و ساز و دویدن راههای عالی دیگری برای آن هستند. هر چه که باشد، باید از ته قلبتان باشد و چیزی که از آن به دست آید، فوقالعاده خواهد بود.
5 - از جسمتان خوب مراقبت کنید. به طور مرتب ورزش کنید. اگر آنقدر از بر هم خوردن عشقتان غصه میخورید که تصور میکنید به جسمتان آسیب میزند، حتماً با یک مشاور صحبت کنید.
6 - وقتی آماده بودید، دوباره در جستجوی عشق باشید. این فرایند ممکن است ماهها طول بکشد یک حتی یک سال. اگر هنوز آماده نیستید، خودتان را مجبور نکنید؛ نه برای خودتان و نه آن فرد جدید منصفانه نیست. بدانید که آدمهای زیاد دیگری هم هستند که اگر به آنها فرصت دهید، برایتان احترام و ارزش قائلند.
_ خیلیها تصور میکنند که اگر وارد رابطههای سرسری شوند کمک میکند که زودتر فراموش کنند. اگر تصمیم به این کار گرفتید، حتماً این کار را به دلایل درست انجام دهید: اینکه مثلاً به دنبال محبت هستید، دیدن آدمهای جدید برایتان جالب است و … دقت کنید که برای جلب حسادت فرد قبلی هیچوقت وارد چنین رابطههایی نشوید چون ارزشش را ندارد.
_ از اشتباهاتتان درس بگیرید. وقتی دنبال فرد جدیدی هستید که عشقتان را با او سهیم شوید، با انجام اشتباهات قبلی یک دلشکستگی دیگر را رقم نزنید. اشتباهات و تقصیراتتان در رابطه قبلی را پیدا کرده و سهی کنید دیگر آنها را تکرار نکنید.
_ خودتان باشید. مهم نیست که با چه کسی آشنا شوید، فقط باید خودتان باشید. برای اینکه کسی دوستتان داشته باشد، باید خود واقعیتان را به او نشان دهید. آنها باید بپذیرند که اشتباهاتشان را بپذیرند، آنها را برای پارتنر جدیدشان عنوان کنند و بدانند که پارتنرشان هم آنها را قبول میکند.
نکات :
_ کسی که شما برایش فقط یک گزینه هستید را به اولویت زندگیتان تبدیل نکنید.
_ وقتتان را برای کسی که با شما وقت نمیگذراند تلف نکنید.
_ اگر احساس عصبانیت و افسردگی دارید، سعی نکنید انتقام بگیرید، فقط درمورد آن با یکی از دوستانتان حرف بزنید. هیچکس ارزش اینهمه ناراحتی و غصه شما را ندارد.
_ یادتان باشد که بالاخره فراموشش خواهید کرد اما باید از کارهایی که شما را یاد او میاندازد دست بکشید. زندگی بسیار کوتاه است و نباید خودتان را نگران این کنید. تا میتوانید از آن استفاده کنید.
_ اشکالی ندارد که بعد از آن احساس ناراحتی و تنهایی کنید، فقط مطمئن شوید که نگذارید خیلی اذیتتان کند. گاهیاوقات احساس ناراحتی و گریه باعث میشود حالتان بهتر شود.
_ زمان بهترین دارو است.
_ به جای اینکه بخواهید فردی خاص دوباره وارد زندگیتان شود، عشق و خوشبختی بخواهید.
_ تلفنتان را عوض کنید تا مدام پیامهای قبلیتان را چک نکنید.
_ فراموش کردن خیلی سخت است اما اصلاً دلیلی ندارد که بگذارید آسیب ببینید و یا با شما بدرفتاری شود. شما لایق بهترینها هستید!
ادامه مطلب
قضیه آقای مایر که از طریق دوست مشترکی با نامزدش آشنا شده بود چنین است : « ما شماره هایمان را با هم رد و بدل کردیم و با هم صحبت های طولانی داشتیم و خیلی می خندیدیم. وقتی شروع به رفت و آمد کردیم، همه چیز عالی بود. » نامزد مایر فقط چند عادت بد کوچک داشت، ولی آنقدر همه چیز عالی بود که او می توانست آنها را نادیده بگیرد. نامزدش همیشه ده پانزده دقیقه دیر سر قرار می آمد... مایر پیش خود می گفت :« اشکالی ندارد، او زیباست و ما لحظات خوبی را با هم می گذرانیم. دلیلی ندارد او را ناراحت کنم. او با بازیگوشی صبر می کرد که حواسم پرت شود و بعد غذا یا نوشیدنی من را می خورد. من اوایل خوشم می آمد و می گفتم اشکالی ندارد غذای بیشتری می پزم. » مایر بدین ترتیب همه چیز را برای خودش توجیه می کرد تا جائی که دیگر بعد از دو ماه، این عادت های بد "کوچک" آزاردهنده شدند. او به نامزدش می گفت: « من ۳۰ دقیقه قبل از آنکه پیدایت شود آماده بودم، چرا هیچ وقت سر وقت نیستی؟ »
این مشخصه پایان رابطه آزمایشی است
ولی اغلب مسائلی که زوج تازه را جدا می کنند بسیار عمیق تر از رنجش های سطحی هستند. رایان ملسام، نویسنده و متخصص ارتباطات از ونکوور می گوید: « بسیاری از رابطه ها در این نقطه پایان می یابند زیرا در این نقطه افراد پنجره های درون خود را به سوی طرفشان باز می کنند و خودشان را به خوبی نشان می دهند. در یک رابطه ایده آل، شما می خواهید مطمئن شوید که فردی که با او هستید کسی است که به رشد می اندیشد و اگر او صادقانه پنجره درونش را به رویتان باز نکند، انواع و اقسام نشانه های آن را برایتان می فرستد. در روابط همیشه باید ابتدا یک دوره آزمایشی مانند دوره آزمایشی در شغلی جدید را بگذرانید .»
لسلی دوآرس، تراپیست و نویسنده موافق است که این استعاره شغلی، روش مفیدی برای نگریستن به روابط و مدیریت تصمیم ماندن یا رفتن است. او می گوید: « بیرون رفتن و ملاقات با افراد مثل ارسال رزومه کاری شماست. اینکه افراد مختلفی را ببینید، مثل این است که به چند مصاحبه شغلی رفته باشید. مراحل اولیه یک رابطه درست مانند دوره انترنی هستند. » او دوره دوماهه اول را زمانی می داند که افراد درباره خود اطلاعاتی ارائه می دهند و نشان می دهند که چقدر می توانند برای طرفشان در بلندمدت مناسب باشند. اطلاعات بیشتری که درباره باورها، ارزش ها، روابط قبلی، دوستان، سرگرمی ها و اهداف زندگی رد و بدل می شوند، در این دوره هستند. در اینجاست که عوامل حیاتی در روابط عمیق شروع به رو آمدن می کنند.
مراقب نشانه های کناره گیری از رابطه باشید
گاهی دعوایی بر سر یک مسئله سرنوشت ساز، رابطه عاشقانه شما را به پایانی ناگهانی می کشاند، ولی اغلب نقصان علاقه از سوی یک طرف یا هر دو طرف، موجب پایان یافتن این دوره آزمایشی می شود. مایر می گوید: « در این دوره دوماهه وقتی که علایق من رو به کمرنگ شدن رفتند، اول من بودم که کناره گیری کردم. آنقدر درگیر کارم شدم که دیگر نمی توانستم با او بیرون بروم یا تلفنی صحبت کنم. برای آنکه با او بیرون نروم، به او گفتم که مهمانی مردانه است. هر چه کمتر و کمتر با هم وقت می گذراندیم، یکی از ما مجبور می شد که همه چیز را پایان دهد. همیشه من نیستم که اول رابطه را پایان می دهم، ولی همیشه تا آن لحظه، من دیگر تسلیم شده ام، بنابراین اهمیت نمی دهم که طرفم رابطه را به پایان برساند. »
آینده رابطه رمانتیک و عاشقانه را باید با هم ارزیابی کنید
اگر به خاطر کمبود علاقه احساس گرم بودن نمی کنید یا بخاطر بعضی از تفاوت هایی که بین شما دو نفر هست، احساس تعارض می کنید، از خودتان سوالات زیر را بپرسید و ارزیابی کنید که آیا رابطه شما واقعاً ارزش زمانی که گذاشته اید را دارد یا خیر :
1 - ندای قلبتان چه می گوید :
وقتی در رابطه ای احساس سردرگمی می کنید، راحت ترین کار این است که از دوستان خود مشورت و توصیه بخواهید، ولی این فقط خودتان هستید که بهترین کار کدام است. ندای قلبتان را با صدای ترس درونی تان اشتباه نگیرید. گاهی ترس باعث می شود که به خودتان بگویید: " دیگر کسی را پیدا نمی کنم؛ من خیلی مشکل پسندم و ..." شاید ساده انگارانه باشد، ولی این سوالات را باید از خودتان بپرسید: "من واقعاً چه می خواهم؟ آیا واقعاً دوست دارم با این فرد باشم؟ آیا به او اعتماد دارم؟ آیا واقعاً از این که با او وقت بگذرانم هیجانزده می شوم؟"
2 - صبر کنید و فقط اعمال این فرد را زیر نظر بگیرید
آیا کارهای او صادقانه هستند؟ یک دقیقه صبر کنید و درباره زمان هایی که با هم گذرانده اید فکر کنید، گویی فیلم صامتی تماشا می کنید. آیا این فرد با صداقت و اصالت وارد زندگی شما شده است؟ آیا آنچه با توافق کرده بودید را انجام داده است؟ اعمال و حرف های یک فرد باید با آن چیزی که انتظار داشتید باشد، هماهنگی و تطابق داشته باشد.
3 - شما دو نفر اولین دعوای خود را چگونه حل کردید؟
آیا تفاوت هایتان را به نحوی محترمانه نسبت به یکدیگر و نسبت به رابطه خود حل کردید؟
4 - آیا هر دوی شما از زندگی چیزهای مشترکی می خواهید؟
جاذبه بین شما دو نفر هر چقدر هم که محکم باشد، اگر یکی از شما سبک زندگی اشرافی بخواهد و دیگری زندگی معمولی داشته باشد، بعدها در رابطه شما تعارض های زیادی وجود خواهد داشت.
5 - آیا خودتان را در موقعیتی تصور می کنید که بخواهید یک ماه، یک سال یا ده سال با هم زندگی کنید؟
اگر امروز همه چیز را تمام کنید، شاید تا یک ماه احساس خوبی نداشته باشید، ولی در عرض یک سال، از خودتان تشکر کنید که این کار را کرده اید. یا برعکس، شاید تصور کنید که شما دو نفر با گذشت زمان به هم نزدیک تر می شوید، حتی اگر در حال حاضر ندانید که چقدر می توانید متعهد باشید. ولی اینکه خودتان را در این رابطه بلندمدت تصور کنید، به شما انگیزه انجام این کار را می دهد.
ادامه مطلب
عده ای عشق را به معنی انتظار میدانند وبه کسی را عاشق واقعی می گویند که سال های سال در انتظار معشوق خود صبر کند و مشکلات و سختی ها را با تمام وجود و با جان و دل تحمل کند .وبلاگ های عاشقانه عشق را فقط در هم آغوش بودن عاشق و معشوق و زیبایی معشوق خلاصه می کنند.
بعضی دیگر عشق را از گیاهی به نام عشقه میدانند که از سرتاسر درختان بالا میرود تا همه آن را فرا بگرید و عشق را معجونی می نامند که سراسر قلب آدمی را تحت الشعاع قرار میدهد و به همین خاطر انسان عاشق هیچ درد و رنجی را حس نمی کند.
در کنار همه این تعریف ها آنچه بیشتر دغدغه افراد در جامعه و در زندگی را تشکیل می دهد این است که چگونه عشق را اندازه گیری کنیم و آیا وسیله ای برای سنجش عشق وجود دارد ؟در جستجوی حل این معمای سخت به وسیله ای برخوردم به نام دماسنج عشق که این جمله ها در تبلیغات وسیعی که برای آن کرده بودند به چشم میخورد:
(همه آنچه که برای نشان دادن عشق خود به شریکتان نیاز دارید. آشکار کننده میزان عشق بر اساس حرارت بدن شما.بهترین هدیه به دوست ،همسر و خانواده تان زیرا علاوه بر هدیه مادی میزان عشق خود به آنها را نیز نشان خواهید داد.این یک هدیه معنوی زیباست. با در دست گرفتن این دماسنج زیبا در دستانتان مایع درون آن برحسب حرارت دستانتان شروع به حرکت خواهد کرد و با ورود به دریچه قلب بالایی هرچه آن را پرتر کند شما از آزمون عشق سربلند تر بیرون آمده ایددر موارد فوق العاده مایع قرمز رنگ از درون قلب بالایی به سمت بیرون فواره خواهد زد و اینجاست که عشقتان باید قدر شما را بداند.)
ببینید که کار عشق به کجا رسیده است که برای اندازه گیری آن دست به چه کارهایی میزنند و با دیدن این تبلیغات سوالی که در ذهن تداعی میشود این است که آیا راهی برای سنجش عشق وجود دارد ؟
پاسخ این است که با بررسی آیات و نسخه های طلایی قرآن کریم متوجه میشویم که دماسنج واقعی عشق را خداوند متعال درآیات متعددی برای ما به تصویر کشیده است که هر درجه از آن میتواند :میزان عشق و محبت خداوند به ما,میزان عشق و محبت ما به خداوند و میزان عشق به شریک زندگی مان را کاملا و به خوبی بسنجد و هر درجه از این دما سنج به خوبی بیان می کند که میزان عشق و محبت ما چقدر است و آیا عاشق واقعی هستیم و یا به دروغ ادعای عشق می کنیم .
درجه اول :بر اشتباهات خود پافشاری نمی کند و آنها را جبران می کند .
اگر شریک زندگی شما در زندگی دچار اشتباهی شد و در صدد بر آمد که اشتباهات خود را جبران کند بدانید که او هم شما را دوست دارد و هم زندگی با شما را و درنتیجه به خاطر این صفت و ویژگی ممتاز خداوند نیز او را دوست دارد .
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ :» خداوند توبهكاران و پاكیزگان را دوست مىدارد.( البقرة : 222)
درجه دوم:الگوی خوبی در زندگی دارد .
برای اینکه از عشق و علاقه شریک زندگیتان مطلع شوید بررسی کنید که او چه کسانی را به عنوان الگو برای زندگی در نظر گرفته است چرا که الگوی های بد میتواند عشق و علاقه شما را متزلزل کند و پایه های زندگی شما را به لرزه در بیاورد .
قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی یُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ : بگو: «اگر خدا را دوست دارید، از من پیروى كنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشاید، و خداوند آمرزنده مهربان است.( آلعمران : 31)
درجه سوم: بد قولی نمی کند .
اگر شریک زندگی شما انسان خوش قولی است این ویژگی میتواند نشانه خوبی برای عشق واقعی او به شما باشد و خداوند متعال نیز از این ویژگی او لذت می برد .
بَلى مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ وَ اتَّقى فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقینَ : آرى، هر كه به پیمان خود وفا كند، و پرهیزگارى نماید، بىتردید خداوند، پرهیزگاران را دوست دارد.( آلعمران : 76)
درجه چهارم:بخشش از ویژگی های اوست .
بخشش نیز یکی دیگر از نشانه های واقعی عشق و و محبت است :
لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ : هرگز به نیكوكارى نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق كنید؛ و از هر چه انفاق كنید قطعاً خدا بدان داناست.(آلعمران : 92)
درجه پنجم: در برابر مشکلات صبر و تحمل دارد.
زندگی انسان ها همیشه با خوشی و خوبی توام نیست و ممکن است مشکلات زیادی بر سر راه انسان ها سبز کند و صبر در برابر مشکلات نشان میدهد که او کاملا شما را دوست دارد و حاضر است به خاطر شما همه مشکلات را تحمل کند .
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ : اى كسانى كه ایمان آوردهاید، از شكیبایى و نماز یارى جویید؛ زیرا خدا با شكیبایان است.( البقرة : 153)
درجه ششم:همیشه و در همه حال توکلش به خداست .
فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَكِّلینَ :و چون تصمیم گرفتى بر خدا توكل كن، زیرا خداوند توكلكنندگان را دوست مىدارد.( آلعمران : 159)
درجه هفتم:در زندگی منصفانه قضاوت می کند .
اگر در زندگی مشترک همسر شما حرف زور نمی زند و نمیخواهد همیشه حرف خود را به کرسی بنشاند و منصفانه قضاوت می کند این هم درجه ای است برای سنجش عشق او به شما و به زندگی مشترکتان .
ِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ :خداوند دادگران را دوست مىدارد.(المائدة : 42)
درجه هشتم:اهل عبادت و با خدا است.
کسانی که حاضر نیستند با وجود تمام نعمت هایی که خداوند در اختیار آنها گذاشته لحظه ای خداوند را عبادت کنند درجه عشقشان نسبت به خداوند بسیارپایین است و شاید منفی باشد .
ْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقینَ: زیرا خدا پرهیزگاران را دوست مىدارد.( التوبة : 7)
درجه نهم:در زندگی با گذشت است.
در زندگی مشترک همیشه به این فکر نیست که به دنبال منافع شخصی خودش باشد و گاهی شما را نیز بر منافع خود هر چند بر ضررش باشد مقدم می کند .
وَ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ : و هر چند در خودشان احتیاجى [مبرم] باشد، آنها را بر خودشان مقدّم مىدارند. و هر كس از خسّت نفس خود مصون ماند، ایشانند كه رستگارانند.( الحشر : 9)
خلاصه کلام اینکه کافی است برای سنجش عشق خود و همچنین عشق شریک زندگیتان این دماسنج را در مکانی مناسب از خانه خود نصب کنید تا هر روز میزان عشق شریک زندگی شما را مشخص کند و اگر شریک زندگی شما دارای تمام این ویژگی هاست قطعا بدانید که او تمام وجودش از عشق به شما مملو است و همیشه عاشق شما خواهد ماند .
ادامه مطلب
عشق پایدار چیست ؟
در ابتدای برخی روابط اینطور به نظر می رسد که دو طرف قصد ساختن کلیتی را دارند. ما فقط با هم آشنا می شویم. چیزهای یکسانی را دوست داریم، نظرات مشترکی داریم، به چیزهای یکسانی می اندیشیم و جملات همدیگر را کامل می کنیم. هیچ دوری و فاصله ای وجود ندارد، گویی که نیمه گمشده افسانه ای را یافته ایم.
درسی که ناگزیر در مورد زندگی می آموزیم- زندگی معلم بسیار خوبی است- این است که بسیاری از این عشق ها گذرا هستند.
خوب حالا می خواهیم این فرایند را از دیدگاه روانشناسی بررسی کنیم :
بسیاری از بزرگان به این نکته توجه کرده اند. خلیل جبران اینگونه بیان می کند،" اجازه دهید میان با هم بودنتان اندکی فاصله باشد... در کنار یکدیگر بایستید، اما نه تنگاتنگ!! زیرا که ستون های معبد دور از هم ایستاده اند، و درخت بلوط و سرو در سایه هم نمی بالند."
بسیاری از روابط سالم و پایدار نیستند زیرا دوری اندکی در آن ها وجود دارد. واژگان رایج برای این مورد " وابستگی" یا "به دام افتادن " است. به بیان روانشناسانه، آن را " ذوب شدن در دیگری " می نامیم.یک فرد در دیگری گم می شود.نوعی خاموشی هویت شخصی وجود دارد.چنین روابطی به جای امنیت، نوعی ناامنی ایجاد می کند زیرا احساس نمی کنیم که بدون هم قادر به زندگی هستیم.
اجازه دهید در با هم بودنتان اندکی فاصله باشد
در روابطی که سالم و پایدارند، جایی برای نفس تازه کردن وجود دارد. دوستان، علائق، احساسات، افکار و عقاید دیگری هم وجود دارند. فرصتی برای تنهایی و فاصله ای شخصی یا همان " زمانی برای خودم" وجود دارد.وقتی دو شخص متفاوت به هم می رسند، فرصتی برای فداکاری، سهیم شدن و بخشندگی دو طرفه وجود دارد. جدایی و دوری از هم فرصتی برای اعتماد به وجود می آورد، فرصتی که اگر دو طرف هرگز جدا نباشند به وجود نمی آید.
ادامه مطلب
اصول دوستیابی و نفوذ بر دیگران و رهبری مؤثر به قرار زیر است :
1 - انتقاد، شکایت و محکوم نکنید.
2 - صادق باشید.
3 - در دیگران انگیزه ایجاد کنید.
4 - ذاتاً به دیگران علاقه مند باشید.
5 - همیشه حتی در هنگام مشکلات و سختی ها خنده رو باشید.
6 - به یاد داشته باشید که نام هر فردی زیباترین و مهمترین کلمه است.
7 - شنونده خوبی باشید . دیگران را تشویق کنید در مورد خود صحبت کنند.
8 - بر اساس علایق دیگران صحبت کنید.
9 - طوری رفتار کنید که دیگران احساس کنند مهم هستند و هر کاری که از دستتان بر می آید صادقانه برایشان انجام دهید.
10 - بهترین راه موفقیت در بحث، اجتناب از آن است.
11 - به « نظر » دیگران احترام بگذارید. هرگز نگویید « اشتباه می کنید »
12 - اگر اشتباه کردید، سریع و صادقانه آن را بپذیرید.
13 - دوستانه صحبت کنید.
14 - طوری صحبت کنید که طرف مقابل همیشه در پاسخ تان « بله » بگوید.
15 - اجازه دهید طرف مقابل بیشتر صحبت کند.
16 - اجازه دهید طرف مقابل احساس کند از شما برتر است.
17 - صادقانه همه چیز را از نگاه طرف مقابل ببینید.
18 - با عقاید و آرزوهای مثبت و سازنده دیگران همراه شوید.
19 - با افراد مثبت و انگیزه دهنده دوست باشید.
20 - عقایدتان را به دیگران تحمیل نکنید.
21 - خود را با علائم غیر کلامی طرف مقابل هماهنگ کنید.
22 - صادقانه از دیگران تعریف کنید.
23 - اشتباهات دیگران را غیر مستقیم تذکر دهید.
24 - قبل از انتقاد از دیگران در مورد اشتباهاتتان صحبت کنید.
25 - به جای دستور صریح، سؤال کنید.
26 - در دیگران احساس امنیت ایجاد کنید.
27 - هر پیشرفت جزیی و هر نکته مثبتی را تحسین کنید.
28 - مشوق باشید و بکوشید اشتباه دیگران را آسان و قابل اصلاح نشان دهید.
29 - بگذارید افراد از انجام پیشنهادات شما خوشحال شوند.
30 - اگر برای کسی کاری انجام می دهید، انتظار جبران نداشته باشید.
ادامه مطلب
راننده ماشین دیگر سرش را ناگهان بیرون آورد و شروع کرد به فریاد زدن به طرف ما. راننده تاکسی فقط لبخند زد و برای آن شخص دست تکان داد. منظورم این است که او واقعاً دوستانه برخورد کرد.
با تعجب از او پرسیدم: ((چرا شما این رفتار را کردید؟ آن شخص نزدیک بود ماشین تان را از بین ببرد و ما رابه بیمارستان بفرستد!)) در آن هنگام بود که راننده تاکسی درسی را به من آموخت که هرگز فراموش نکرده و برایتان توضیح میدهم: ((قانون کامیون حمل زباله.)) او توضیح داد که بسیاری از افراد مانند کامیون های حمل زباله هستند. آنها سرشار از آشغال، ناکامی، خشم، و ناامیدی در اطراف می گردند. وقتی آشغال در اعماق وجودشان تلنبار می شود، آنها به جایی احتیاج دارند تا آن را تخلیه کنند و گاهی اوقات روی شما خالی می کنند.
به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید، دست تکان بدهید، برایشان آرزوی خیر بکنید، و بروید.
آشغال های آنها را نگیرید تا به افراد دیگر ی در سرکار، در منزل، یا توی خیابان پخش کنید.
حرف آخر این است که افراد موفق اجازه نمی دهند که کامیون های آشغال روزشان را خراب کنند و باعث ناراحتی آنها شوند.
زندگی خیلی کوتاهتر از آن است که صبح با تأسف از خواب برخیزید، از این رو..... ((افرادی را که با شما خوب رفتار می کنند دوست داشته باشید. برای آنهایی که رفتار مناسبی ندارند دعا کنید.))
ادامه مطلب