آنچه باید بدانیم ولی نمی دانیم!

اطلاعات طلایی، شخصـیتی ممتاز

چگونگی زندگی با همسر دارای نگرش منفی

زندگی با یک همسر منفی‌باف!
آیا همسرتان در کنار شما از مشکلات و مصائب زندگی حرف می‌زند در حالیکه در کنار دیگران، خودش را شخصی مثبت و امیدوار نشان می‌دهد؟ آیا او هر روز آه می‌کشد و امیدواری‌های ساده شما را مسخره می‌کند و از همه چیز انتقاد می‌کند؟
این نشانه‌های ساده به شما می‌گویند که او ذاتا فردی منفی باف است و در مورد همه چیز مثل کار، ازدواج، مردم، آینده و اساس زندگی نگرشی منفی دارد. شاید شما فکر کنید ازدواج و رابطه شما او را اینگونه کرده است اما واقعیت این است که همسرتان همیشه و در همه موارد اینگونه است و ممکن است به مرور زمــان منفی‌تر، منتقدتر و عصبانی‌تر شود.
معاشرت و زندگی با کسی که نگرشی منفی به زندگی دارد بسیار سخت است. بارها برایتان اتفاق می‌افتد که به جدایی فکر کنید زیرا همسرتان دائما به همه چیز سوء ظن دارد و بدبین است. او همه تصمیمات و پیشنهاداتتان را اشتباه می‌داند و به همه حرکت‌ها و تلاش‌های مثبت‌تان بدبین است. اگر به او پیشنهاد بدهید تا به یک پیک نیک بروید او با گله و شکایت پاسخ می‌دهد و از بدی هوا، شلوغی خیابان ها، حشرات مزاحم و باران ناگهانی خواهد گفت. هر پیشنهاد شما با دلایل ظاهرا منطقی همسرتان رد می‌شود و اگر تصمیمی را عملی کنید او در تمام مدت منتظر است خطایی رخ بدهد تا به شما ثابت کند که او خودش از اول می‌دانسته این پروژه شکست خواهد خورد.

بر منفی نگری غلبه کنید
این راهکارها به شما کمک می‌کنند تا به همسرتان کمک کنید این نگاه غلط را کنار بگذارد:
با افرادی که شاد، امیدوار و اهل معاشرت هستند رفت و آمد کنید:  تعمدا رفت و آمدتان را با این افراد بیشتر کنید. تلاش کنید تا دوستان بیشتری پیدا کنید به ویژه زوج‌هایی که می‌توانند الگوی مناسبی برای همسرتان باشند و همسرتان را تحت تاثیر قرار می‌دهند.
کاملا مشخص است که چه کسانی در جمع‌های دوستانه و خانوادگی پا به پای همسرتان با بدبینی درباره کار، درآمد، تفریح، فرزندان، سیاست و اجتماع حرف می‌زنند. سعی کنید به مرور زمان این زوج‌ها یا دوستان را از زندگی‌تان دور کنید و راه را برای دوستان بهتر باز کنید.
مطمئن شوید که در زندگی‌تان دوستان، فعالیت ها، عادت‌ها و علایقی وجود دارند که به اندازه کافی روحتان از آنها تغذیه می‌کند و به شما کمک می‌کنند تا شاد و امیدوار باشید : اگر چیزهایی در رابطه‌تان وجود دارند که زیاد خوشایند نیستند باید بتوانید آنها را حل کنید و یا خلاها را با جایگزین‌های مناسب پر کنید تا از لحاظ احساسی و روانی در تعادل قرار بگیرید. همسرتان را تشویق کنید تا کتاب‌های خوب بخواند، به موسیقی گوش کند و از آرزوها و فعالیت‌های دلخواهش صحبت کند.
مراقب باشید روحیه و خلق و خویتان تحت تاثیر رفتار و گفتار همسرتان قرار نگیرد: آنقدر در این ارتباط وابسته نباشید که شرایط بد روحی اش، شما را هم به همان اندازه پریشان کند. اگر می‌خواهید همسرتان را تغییر بدهید نباید به همان شیوه عمل کنید و خلق و خویتان را شبیه او کنید. مثلا شما نباید تمام روز افسردگی بگیرید چون همسرتان سر صبحانه درباره مشکلات و ناامیدی‌ها و ناکامی‌های زندگی حرف زده است.
رفتار همسرتان نباید الگو و تعیین کننده شما باشد. قدرت شخصی‌تان را فراموش نکنید. به جای اینکه تحت تاثیر نگرش منفی همسرتان قرار بگیرید، او را تحت تاثیر خـــــودتان قرار بدهید و شادی‌ها و امیدواری هایتان را بیشتر کنید. اگر رفتار همسرتان مسری است خلق و خوی شما هم مسری است. مطمئن باشید که او هم نمی‌تواند مقاومت کند و واکنش‌های مثبت را نشانتان خواهد داد.
با همسرتان درباره چیزهایی که قدرشان را می‌دانید و شکرگزار هستید حرف بزنید و نشانش بدهید چه چیزهای ارزشمند کوچک و بزرگی وجود دارند : اگر از دیدن یک پرنده زیبا یا یک درخت سرسبز لذت می‌برید و احساس خوبی پیدا می‌کنید آن را به همسرتان هم انتقال بدهید. اگر از لطف دوستی بهره مند شده اید به همسرتان بگویید که از وجود او لذت می‌برید و ویژگی هایش را یادآوری کنید. حتی اگر او به ظاهر تحت تاثیر قرار نگرفته باشد باز هم شما نیاز دارید که شکرگزار و قدردان لحظات خوب زندگی‌تان باشید و صدای این قدردانی را بشنوید. این کار به شما کمک می‌کند تا به این فکر کنید چه چیزهای خوبی در زندگی‌تان وجود دارند به جای اینکه به چیزهای بد توجه کنید.
کمی لطیفه تعریف کنید. ممکن است او مسخره‌تان کند. این وضعیت خیلی سخت و ناراحت کننده است اما شما مجبورید به این روش ادامه بدهید هرچند گاهی واکنش‌های تند و یا تحقیر و آزاردهنده باشد. اگر فرزندانتان هم با شما همراهی کنند اوضاع خیلی بهتر می‌شود. آنها می‌توانند به شما کمک کنند تا همسرتان را به سوی نگاه مثبت به زندگی سوق بدهید.
قضاوت نکنید: او را بخاطر رویکرد منفی‌اش به زندگی تحقیر نکنید. دلایل زیادی وجود دارند که باعث می‌شوند یک انسان نگرش منفی به زندگی پیدا کند.، او ممکن است این برداشت غلط از زندگی را از والدینش آموخته باشد، شاید تجربیات تلخی داشته است. اعتماد به نفس کافی ندارد، افسرده است و یا شرایط اجتماعی و اقتصادی این وضعیت را فراهم کرده باشند. شاید دلایل امیدواری‌اش را گم کرده است و آسیب‌های روحی و عاطفی دیده است. بعضی از افراد منفی باف گمان می‌کنند آنها بسیار واقع بین هستند زیرا جزئیات را می‌بینند و یا گاهی دیگران را احمق و خودشان را باهوش می‌دانند چون پوچ گرایی را فیلسوفانه و اندیشمندانه می‌پندارند.
در هر صورت نگرش منفی همسرتان در بسیاری از موارد خودخواسته و آگاهانه نیستند. پس هرگز سرکوفت نزنید. هرچند که او بارها شما را بخاطر خوش بینی‌ها و امیدواری هایتان احمق خوانده باشد.
از نگرانی هایتان درباره این موضوع بگویید: بدون تحقیر، دعوا و درگیری و قضاوت با همسرتان درباره این مشکل حرف بزنید. به او بگویید که این رفتار چطور روی احساسات شخصی شما و رابطه دو نفره‌تان تاثیر گذاشته است و برای فرزندانتان تا چه اندازه مخرب است. شاید همسرتان اصلا نداند که نگرشی بیمارگونه و منفی دارد. اجازه بدهید تا حرف بزند و در کنار شما خودش را واکاوی کند.
اگر همسرتان عصبانی شد، باید آرامشتان را حفظ کنید و ژست تدافعی نگیرید. گفتگو را ادامه ندهید و پیشنهاد بدهید تا هر دو نفر به حرف‌هایی که زده شده است، فکر کنید. واکنش‌های مشابه معمولا اوضاع را بدتر می‌کند و او را برای ادامه رفتارش تحریک می‌کند.
اگر بعد از صحبت کردن چیزی تغییر نکرد یک نامه بنویسید و از احساسات و نگرانی هایتان درباره واکنش‌های رفتاری این نگرش‌های منفی بگویید: برایش بنویسید که چقدر دوست دارید درباره خواسته‌ها و نیازها و احساساتتان با او صحبت کنید اما از واکنش‌ها و پاسخ‌های منفی‌اش می‌ترسید و حال بدی که دیدگاه‌های ناامیدانه همسرتان به شما می‌دهد را یادآوری کنید.
در نامه بگویید که چقدر برایش ارزش قایل هستید وعمیقا دوستش دارید. از او بخواهید که از مشاوره کمک بگیرد تا همچنان زندگی زناشویی‌تان پابرجا و استوار باقی بماند و هر دوی شما خوشحال و راضی باشید.
اگر همسرتان نمی‌خواهد درباره مشکلش با شما یا با مشاور صحبت کند و مدام آن را انکار می‌کند می‌توانید خودتان به تنهایی به مشاوره بروید و درباره این وضعیت ناامید کننده کمک بخواهید: شما نیاز به حمایت و کمک دارید تا گام‌های بعدی برای برون رفت از این مشکل را تشخیص دهید. وقتی هر دری را می‌گشایید اما همسرتان آن را می‌بندد یا باید دست از تلاش بردارید و کنار بکشید و یا باید بیشتر تلاش کنید و انگیزه‌های تازه پیدا کنید تا بتوانید بازهم با همسرتان ارتباط برقرار کنید به او نزدیک شوید، با هم گفتگو کنید یا نامه‌های دیگر بنویسید. حتی برای تصمیم گیری درباره ادامه زندگی یا جدایی نیز باید از یک مشاور راهنمایی بگیرید. مشاور می‌تواند به شما کمک کند تا موقعیتی که در آن قرار گرفته اید را بهتر بشناسید.
متعهد و مثبت اندیش باشید: اگر زندگی زناشویی‌تان را دوست دارید و برای ادامه زندگی تلاش می‌کنید باید متعهد شوید که خودتان مثبت اندیش باشید و از واکنش‌های منفی همسرتان ناامید نشوید. یادتان باشد اندیشه‌های مثبت می‌توانند با اندیشه‌های منفی مبارزه کنند و آنها را شکست بدهند هرچقدر تاریکی گسترده است شدت نور می‌تواند بر آن غلبه کند. در نقطه‌های نورانی بایستید و اجازه بدهید همسرتان نیز از این روشنایی بهره ببرد.


ادامه مطلب

[ جمعه 11 مرداد 1392  ] [ 1:19 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

شاد سازی مادران مسن

وقتی مادر دیگر جوان نیست معمولا وقتی فرزندان یک خانواده به سن و سال جوانی می‌رسند، مادرشان پا به سنین پیری گذاشته یا سال‌های آخر دوره میانسالی را سپری می‌کند.
کیفیت زندگی فرزند جوان خانواده به کیفیت زندگی مادر و پدرش بستگی دارد و چون به احتمال زیاد مادر است که اوقات بیشتری را در کنار دختر یا پسر جوانش می‌گذراند، سلامتی و شادابی جسم و روانش با سلامت و نشاط دیگر اعضا به ویژه فرزند جوان بیشتر در ارتباط است. هرقدر که بتوانید در جهت حفظ سلامتی و توانایی جسمی و سرزندگی مادرتان در این سال‌ها بیشتر بکوشید، دوران بهتر و مفیدتری را پیش‌رو خواهید داشت. البته توجه به این نکته فقط برای فرزند یا فرزندانی که هنوز با مادر زندگی می‌کنند مهم نیست بلکه دختران یا پسرانی که ازدواج کرده‌اند و خود تشکیل خانواده داده‌اند، هم نقشی مهم دارند بدانید که کیفیت «سال‌های طلایی» زندگی شما به سلامت جسمی و روانی مادرتان بستگی دارد که اکنون دیگر جوان نیست. هر آنچه در این جا برای بهبود شرایط مادران گفته می‌شود، برای حفظ نیروی جسمی و سلامتی روانی پدران در همین سنین هم صدق می‌کند و مانند آن اهمیت دارد.
اگر می‌بینید که مادرتان هنوز سرحال است و از شرایط خودش راضی است، فراموش نکنید که اوضاع همیشه این طور نخواهد بود و اگر از الان برای حفظ سلامتی اش برنامه‌ریزی و کار نکند، چند سال بعد به مشکلات عدیده‌ای دچار خواهد شد برای تغییر شرایط کنونی به شرایطی بهتر دو چیز لازم است: اول اینکه مادرتان راضی به قبول و اعمال این تغییرات باشد و دوم اینکه شما بدانید باید چه کنید که او احساس راحتی کند وقتی ما چندین سال طبق یک رویه مشخص زندگی می‌‌کنیم، تغییر آن مشکل خواهد بود. بنابراین بهتر است زمانی که او می‌داند که باید در بهبود کیفیت زندگی و حفظ سلامتی‌اش نقشی فعال بازی کند، به تدریج این تغییرات شکل بگیرد. در این صورت هم خودش لذت خواهد برد و هم این که شما با راهنمایی او خواهید توانست راحت‌تر شرایط دلخواه و مفیدی برایش فراهم کنید.


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 10 مرداد 1392  ] [ 5:00 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

چگونگی انتخاب اسم نوزاد

نحوه انتخاب اسم مناسب برای فرزندان
موقع گذاشتن اسم روی بچه‌ها باید با دقت و رغبت به این کار پرداخت.لازم است توجه داشته باشیم که موردپسند بودن اسم توسط ما، متفاوت بودن آن، کم‌سابقه بودنش یا بی‌معنایی اسم الزاما نمی‌تواند به سود کودک تمام شود.
علاوه‌براین گاه معنای اسمی هم که برای کودک برمی‌گزینیم می‌تواند نتایج منفی‌ای در آینده او بر جابگذارد؛ هرچند ممکن است وی آخرسر با اسمش کنار بیاید یا  والدین از صداکردن او با آن نام احساس خوشایندی داشته باشند. فشارهایی را هم مجسم کنیم که یک کودک ممکن است به خاطر اسمش متحمل شود.
گذاشتن اسم روی فرزند گاه با دشواری‌های بسیاری توأم می‌شود؛ مثلا بعضی مواقع تداخل اسم هایی که بزرگ‌ترها انتخاب می‌کنند، سنت‌های مربوط به گذاشتن اسامی بزرگان خانواده روی نوزادان، پیشنهادهای آشنایان و انتظارات والدین وضعیتی بغرنج پدید می‌آورد. گذاشتن نام روی نوزادی که به دنیا آمده، انتخاب کلمه‌ای است که تا پایان عمر، او را همراهی خواهد کرد پس در گزینش اسم باید با دقت و حوصله بسیار عمل کرد.
برخی‌ها بسیار پیش از آنکه بچه‌دار شوند یا حتی ازدواج کنند، نام‌هایی را برای کودک‌آینده‌شان برمی‌گزینند.چنین جمله‌ای را لابد شنیده‌اید: «اگر روزی بچه‌دار شوم، اگر پسر بود اسمش را می‌گذارم... و اگر دختر بود... .» این نام‌ها گاه اسم هنرمندی است که شیفته‌اش هستیم، بعضی وقت‌ها نام دوستی است که رابطه خیلی نزدیکی با او داریم، گاه نام یک شخصیت مهم است یا... .
پاره‌ای مقاطع گذاشتن نام سیاستمدارها، قهرمانان کشور، شخصیت‌های بارز متعلق به یک دیدگاه، هنرمندان مشهور و... روی نوزادان فزونی می‌گیرد. افزایش استفاده از این نام‌ها را در یک مقطع معین به راحتی از روی مشاهده و آمار می‌شود فهمید. آنچه ذکر شد می‌تواند باورهای خانواده‌ها، نگرش‌های سیاسی، موقعیت‌های اجتماعی، قضاوت‌های عمومی یا... آنها را به شکلی زنده ترسیم کند.
گذاشتن اسم پدربزرگ یا مادربزرگ روی نوزاد یکی از سنت‌های جاری است در چنین وضعیتی خانواده‌ها معمولا می‌خواهند یاد فرد متوفی را با گذاشتن نامش روی عضو جدید خانواده زنده نگه دارند. برخی والدین نیز با گذاشتن اسم بزرگ‌ترهای در حال حیات‌شان روی نوزاد قصد دارند میزان عشق و احترام خود نسبت به آنها را نشان دهند.
گذاشتن نام دوست نزدیکی که فوت کرده روی نوزاد هم یکی از رفتارهای حوزه نامگذاری است و... . آنچه ذکر شد فقط بخشی از شیوه‌های معمول نامگذاری به‌حساب می‌آید. رفتن به‌سراغ نام‌نامه‌ها یا فرهنگ‌های نام یکی دیگر از روش‌های معمول انتخاب اسم است. در این روش پدر و مادرها به بار معنایی و گوشنوازی واژه اهمیت بیشتری می‌دهند. اسامی‌ای هم هستند که در مقاطعی به «مد» بدل می‌شوند. البته معمولا علت مدشدن آنها مشخص نیست، اما می‌توان صدها فرد هم‌سن‌وسال را پیدا کرد که نام مد سال‌های تولدشان بر آنها گذاشته شده است.
کسانی هستند که نام مکان، شهر، کوه یا رود مورد علاقه‌خود را روی کودک گذاشته‌اند. بعضی نام‌ها مفهوم عمومی شناخته شده‌ای دارند، اما پدر و مادرها موقع گذاشتن آن روی فرزندشان مفهوم خاصی در ذهن داشته‌اند. کودکانی هستند که نام‌شان توقعات و تصورات والدین از آینده آنها را بازتاب می‌دهد.
برخی زن و شوهرها با هدف نشان دادن عشق‌شان به همدیگر براساس تلفیق اسم‌های‌خود، اسم تازه‌ای تولید و روی کودک می‌گذارند. در دهه‌های اخیر نام‌های قدیمی که به راحتی قابل تلفظ هستند نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. سطرهای بالا همه دلایلی نیست که منجر به گزینش نام می‌شود.

در هر حال پرسش اینجاست که دلیل اهمیت اسم‌ها چیست؟
اگرچه نتایج یک پژوهش صورت گرفته در حوزه نام‌ها نارضایتی بیشتر انسان‌ها از اسم‌شان را نشان می‌دهد، اما اکثر شرکت‌کنندگان در نظرسنجی اعلام کرده‌اند به‌رغم نارضایتی از اسم، اگر حق تغییر نام‌شان را داشته باشند، ترجیح خواهند داد از این حق استفاده نکنند. آنهایی هم که تمایل به تغییر اسم داشته‌اند، کسانی بوده‌اند که به‌دلیل نوع نام‌شان متحمل فشار شده‌اند.بچه‌ها در برابر تفاوت‌ها، دقیق و بی‌ملاحظه هستند. همچنین آنها به‌خصوص در مقاطعی معین نسبت به اسامی مردانه و زنانه مرزبندی‌های خلل‌ناپذیری در ذهن دارند؛ از همین رو وقتی کودکی از یک جنس معین را می‌بینند که در نظر آنها نام جنس مخالف را بر خود دارد، دست به استهزای وی می‌زنند.
همچنین کودکانی که در نظر همسالان‌شان دارای اسامی‌ای هستند که تلفظ و معنایی غریب دارند، در معرض فشار قرار می‌گیرند. به‌نظر نمی‌رسد کودکی که مدام به‌دلیل نامش مورد تمسخر دوستان قرار گرفته احساس مثبتی از این وضعیت داشته باشد. مسئله فوق حتی پس از دوره کودکی نیز ادامه می‌یابد اگر فرد نامی باتلفظ یا معنای دشوار داشته باشد و در هر جایی مجبور به تکرار دوباره آن شود، یا دیگران نامش را معمولا اشتباه تلفظ کنند، حس ناخوشایندی به وی دست خواهد داد. همچنین اگر فرد نامی بسیار متفاوت داشته باشد، پرسش‌هایی که همه جا درباره معنای اسمش از او می‌شود شرایطی خسته‌کننده و ملال‌آور برایش به همراه خواهد آورد.
کسانی که اسم یکی از بزرگان یا قهرمانان را روی نوزاد می‌گذارند، بار توقعی را نیز بر دوش وی می‌نهند. آنها انتظار دارند فرزندشان به انسانی بزرگ بدل شود. زنده نگه داشتن نام اعضای متوفی فامیل هم بار دیگری است که بر دوش کودک نهاده می‌شود نام انتخاب شده برای نوزاد توقعات والدین را نمایان می‌سازد. آنها می‌خواهند و می‌کوشند همه صفات نیکوی فرد فقید خانواده در فرزندشان متجلی شود باید توجه داشته باشیم که قرار نیست آدم‌ها ادامه‌دهنده راه و مشی یکدیگر باشند. اگر نام کودک نماد قدرت، بی‌باکی یا قهرمانی باشد و او فاقد چنین خصایصی، ممکن است در طول سال‌های کودکی همواره در معرض سرکوفت خانواده یا دیگران قرار بگیرد. پدر و مادر شدن مسئولیتی است جدی باید توجه داشت که ما اسم‌ها را نه برای خود که برای کودکان انتخاب می‌کنیم. نامی را برگزینیم که کودک به خاطر آن متحمل فشار نشود.


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 10 مرداد 1392  ] [ 4:35 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

شما تنهایید یا احساس تنهایی می کنید؟

ما امیدواریم كه تنهایی خودش از بین خواهد رفت وبنابراین هیچ كاری برای رفع آن انجام نمی‌دهیم و اجازه می‌دهیم كه ما را در بربگیرد. شگفت آور این كه در بعضی از موارد حتی ما به این احساس خوشامد می‌گوئیم و....

تنهایی
تنهایی نوعی احساس تهی بودن و خلاء درونی است. شما احساس انزوا كرده و از دنیا جدا می‌شوید،‌ از كسانی كه دلتان می‌خواست با آنها رابطه داشته باشید،‌می‌برید.
انواع و درجات مختلفی از احساس تنهایی وجود دارد . شاید تنهایی را به صورت یك احساس مبهم از درست نبودن امور تجربه كنید. این حالت نوع خفیف احساس تهی بودن است. شاید هم تنهایی را به صورت محرومیت و درد بسیار شدید تجربه نمائید.
یك نوع ازتنهایی به گم كردن یك شخص خاص، بدلیل مرگ او یا دوری‌اش مربوط می‌شود. نوع دیگر تنهایی ناشی از فقدان تماس با مردم است به این دلیل ممكن است واقعا بصورت فیزیكی به خاطر كار در شیفت شب یا اقامت در ساختمانی كه مردم بندرت به آنجا رفت وآمد می‌كنند، از دیگران جدا شده باشید. شما حتی ممكن است از نظر عاطفی احساس تنهایی كنید، در حالی كه در میان مردم هستید ولی در برقراری رابطه با آنها دچار مشكل باشید.

احساس تنهایی با تنها بودن صرف متفاوت است
در اینجا ضروری است كه تأكید شود احساس تنهایی مساوی با تنها بودن نیست هر شخصی همیشه زمانی را برای تنها بودن در نظر می‌گیرد . تنها احساس تنها بودن و غمگین شدن به خاطر آن است والبته همه ما گاهی احساس تنهایی می‌كنیم .فقط زمانی كه در دام تنهایی‌گیر می‌افتیم، آن تبدیل به یك مشكل واقعی می‌شود.

چطور ممكن است در احساس تنهایی مان نقش داشته باشیم
تنهایی یك احساس انفعالی است ابقا و تداوم آن ناشی از اجازه منفعلانه ما ازیك سو وانجام ندادن هیچ چیزی برای تغییر آن از سوی دیگر است. ما امیدواریم كه تنهایی خودش از بین خواهد رفت وبنابراین هیچ كاری برای رفع آن انجام نمی‌دهیم و اجازه می‌دهیم كه ما را در بربگیرد. شگفت آور این كه در بعضی از موارد حتی ما به این احساس خوشامد می‌گوئیم. پذیرفتن تنهایی و غرق شدن دراحساسات مرتبط با آن معمولا به احساس افسردگی و درماندگی منتهی می شود، آن نیز به نوبه خود، به احساس انفعال بیشتر و افسردگی افزونتر منجر می‌گردد.
جان کاسیوپو، محقق دانشگاه شیکاگو و نویسنده پژوهش "اثرات بیولوژیکی تنهایی" نتایج تحقیقات خود را در نشست علمی روانشناسی اجتماعی، اعلام کرد.
بر اساس نتایج این تحقیقات، رابطه‌ای میان تنهایی و بروز مشکلات قلبی و عروقی، بروز التهاب در بدن، مشکلات یادگیری و نقص حافظه وجود دارد. تنهایی دارای اثرات منفی متعددی است که در یافته‌های این پژوهشگر به آنها اشاره شده است.

تنهایی و مشکلات قلبی و عروقی
این پژوهشگر، در بررسی‌های خود دریافت، رابطه‌ای میان تنهایی و سخت شدن شریان‌های خونی که منجر به افزایش فشار خون می‌شود، وجود دارد.
تنهایی باعث افزایش ترشح هورمون استرس کورتیزول و بالا رفتن فشار خون می‌شود؛ به حدی که فرد در آستانه منطقه خطر و احتمال سکته مغزی و قلبی قرار می‌گیرد.
سیستم گردش خون افراد منزوی ضعیف است و این وضعیت، عملکرد قلب را دشوار می‌سازد شیوع مشکلات قلبی و عروقی در این گروه بیش از سایر افراد گزارش شده است.

تنهایی و ضعف سیستم ایمنی
محققان تغییراتی در برخی از ژن‌های سیستم ایمنی افراد تنها مشاهده کرده‌اند. برخی از ژن‌های کلیدی و مهم که در واکنش‌های ضد ویروسی و تولید آنتی بادی نقش دارند، در بدن این افراد دچار تغییراتی می‌شوند که باعث تضعیف عملکرد سیستم ایمنی در مقابل حملات ویروسی خواهد شد.

تنهایی و مشکلات خواب
دیگر یافته‌های این پژوهش حاکیست: سیستم ایمنی باید بین حملات ویروسی و تهاجم باکتریایی یکی را انتخاب کند. در بدن افراد منزوی که جهان را مانند یک مکان تهدیدآمیز می‌بینند، ‌سیستم ایمنی به جای تمرکز بر تهدیدات ویروسی،‌ حملات باکتریایی را انتخاب می‌کند در این حالت بدن بدون حفاظت ضد ویروسی و تولید آنتی‌بادی مستعد ابتلا به بیماری‌های ویروسی می‌شود و در نتیجه توانایی برای مقابله با بیماری‌هایی از جمله سرطان به پایین‌ترین حد خود می‌رسد.
افراد منزوی و تنها از خطر بالای ابتلا به سرطان و بیماری‌های ویروسی برخوردار هستند.

تنهایی و مشکلات خواب
نتایج پژوهش یاد شده نشان می‌دهد: کیفیت خواب در افراد تنها، تنزل پیدا کرده و بر سلامت جسمی و روحی آنها اثر منفی می‌گذارد؛ فرد در طول شب بارها از خواب بیدار می‌شود و طول زمان واقعی خواب بسیار کم است.

تنهایی و دید منفی نسبت به اجتماع
یافته‌ها حاکی از آن است که میزان واکنش شدید به رفتارهای منفی دیگران در افراد منزوی بیشتر از سایرین است. از نظر افراد تنها، دنیا جای امنی نیست و این حس را به دیگران نیز القا می‌کنند. افراد تنها غمگین هستند و باعث ایجاد ناراحتی، سرخوردگی، ناامنی جسمی و روحی در دیگران می‌شوند.

رهایی از تنهایی
برای متوقف كردن احساس تنهایی، اول باید بپذیریم كه احساس تنهایی می‌كنیم گاهی اوقات پذیرفتن آن كاری مشكل است سپس باید احساس تنهایی را به شیوه‌ای ابراز داریم. می‌توانیم آن را در دفترچه یادداشت روزانه بنویسیم، یا از طریق نوشتن یك نامه تخیلی به یك دوست یا فامیل ابراز داریم، از طریق كشیدن و رنگ كردن یك تصویر، دعا و نیایش با خداوند یا انجام هر كار دیگری كه باعث ابراز احساسات درونی‌مان گردد(شامل صحبت با دیگران) نیز می‌توانیم احساس تنهایی‌مان را بیان داریم. 
بیان این احساسات ممكن است به كشف این نكته منجر شود كه ما چیزهای زیادی را احساس می‌كنیم كه با حساس تنهایی‌مان مرتبط هستند، از قبیل غمگینی، خشم و ناكامی. ممكن است قادر به شناسایی نواحی باشیم كه این احساسات از آنجاها می‌آیند‌، یعنی متوجه شویم كه چگونه با زندگی ما ارتباط یافته‌اند. به موازات توانایی‌مان در دیدن این ارتباط، توانایی‌مان در تغییر آنها نیز افزایش می‌یابد.
به طور کلی به نظر می رسد، آموزش مهارت‌های اجتماعی برای ایجاد نگرش مثبت نسبت به اجتماع و جمع کردن افراد دور هم برای گذراندن اوقات فراغت در محیطی شاد، بهترین راه کمک به افراد منزوی و تنهاست.


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 10 مرداد 1392  ] [ 4:19 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

شناسایی حد و مرز شوخی کردن

یک آدم متشخص به نحو مناسب و متناسبی بذله گو و شوخ طبع است شوخ طبعی و بذله گویی از اهم راهکارهای بهسازی ارتباط است. هیچ چیز به اندازه شوخی، یخ یک رابطه را باز نمی کند. اما نوع شوخی و نوع بیان و تناسب شوخی با طرف مقابل به شدت حائز اهمیت است و در صورت غفلت از آن ممکن است حتی به تخریب رابطه نیز منجر شود.
یک آدم متشخص وقتی در جمعی قرار می گیرد نباید با شوخی های خود افراد حاضر یا عقاید یا ظاهرشان یا مسائلی را که برایشان مهم است مستقیم مورد حمله قرار دهد وی برای چنین منظوری، هیچ گاه به لودگی یا شکلک درآوردن یا به کار بردن کلمات رکیک نمی پردازد، بلکه در همان مقام تشخص، چنان شوخی می کند که دیگران از خنده ریسه می روند. این رفتار، حضور شخص را در جمع خوشایند می کند و در ذهن دیگران تصویری از او به جا می گذارد که تداعی آن همواره با احساس خشنودی، رضایت خاطر و شادمانی همراه است.
پرواضح است گفتن لطیفه هایی که قوم خاص یا جنس خاصی را مورد تمسخر قرار می دهد، به هیچ عنوان پسندیده نیست و یک آدم متشخص برای شوخی کردن هرگز از چنین روشی استفاده نمی کند؛ بلکه هنر چنین شخصی طنز پردازی در لحظه است؛ یعنی از همان موقعیتی که در آن قرار دارد می تواند فضایی طنز آلود بسازد.


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 9 مرداد 1392  ] [ 3:44 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

دلیل شکست در کار

تقریبا هر فرد موفقی می داند که بدون برنامه ریزی، تلاش و دقت، موفقیتی حاصل نمی شود. این قانون در مورد صاحبان کسب و کار نیز صادق است. برنامه ریزی ها باید دقیق باشد و بر پایه واقعیت ها بنا نهاده شده باشد و بهتر است موارد زیر نیز در آنها گنجانده شود:
هنگامی که کسب و کاری را راه می اندازید، آخرین چیزی که می خواهید در موردش فکر کنید، شکست است اما اگر اصلی ترین دلایلی را که باعث ناکامی کسب و کارها می شوند بدانید، بهتر می توانید از شکست اجتناب بورزید.

۶ دلیل زیر، اصلی ترین عواملی هستند که خیلی زود یک کسب و کار را به روزهای پایانی می رسانند.

1 - شروع کسب و کار به دلایلی اشتباه
تنها دلیل شما از راه اندازی کسب و کار این است که پول زیادی به دست آوردید؟

یا اینکه گمان می کنید که داشتن کسب و کار شخصی باعث می شود تا بتوانید وقت بیشتری را در کنار خانواده باشید؟

یا اینکه مجبور نخواهید بود دیگر به کسی پاسخگو باشید؟

اگر دلیل شما از راه اندازی کسب و کار در فهرست بالا قرار دارد، بهتر است در تصمیم خود تجدید نظر کنید.

از طرف دیگر اگر کسب و کاری را با یکی از اهداف زیر آغاز کنید، احتمال موفقیت شما افزایش می یابد:

_ عاشق کاری هستید که قرار است انجام دهید و از آن لذت می برید و به شدت معتقدید ( بر پایه مطالعه و تحقیق ) که کالا یا خدمتی که قرار است عرضه کنید می تواند یک نیاز واقعی را در بازار، برطرف کند.

_ به لحاظ فیزیکی و البته ذهنی آمادگی مواجه شدن با چالش های پیش رو را دارید و در مقابل چند شکست کوچک، کمر خم نخواهید کرد.

_ انگیزه، اراده، صبر و نگرش مثبت مورد نیاز برای راه اندازی کسب و کار را دارید و معمولا زمانی که دیگران دست از تلاش برمی دارند، شما همچنان مصمم ادامه می دهید.

_ از شکست ها درس می آموزید و از آنها برای موفقیت های آینده بهره می برید. فراموش نکنید که بیشتر موفقیت های کارآفرینان بر پایه شکست های گذشته بنا نهاده شده است.

_ فرد مستقلی هستید و به اندازه کافی از مسوولیت پذیری برخوردارید. همچنین می توانید برای مشکلات راه حل های خلاقانه و هوشمندانه بیابید، به خصوص زمانی که با محدودیت زمانی مواجهید.

_ همنوعان خود را دوست دارید و این را با صداقت نشان می دهید. از توانایی تعامل با دیگران برخوردارید و می توانید با انواع مختلفی از شخصیت ها کنار بیایید.

2 - مدیریت ضعیف
بیشتر گزارش ها در مورد کسب و کارهایی که تعطیل شده اند به ضعف مدیریتی اشاره دارند. بیشتر افرادی که کسب و کاری را راه می اندازند از دانش مدیریتی و مالی مربوط به شغل خود برخوردار نیستند. آنها استراتژی مشخصی برای خرید و فروش ندارند و همچنین در مورد استخدام و مدیریت نیروی کار نیز اطلاع اندکی دارند. در این شرایط اگر به ضعف های خود پی برده و از دیگران یاری بطلبند، ممکن است اوضاع بهتر شود. در غیر این صورت بحران ها از راه خواهند رسید.
بی توجهی به کسب و کار نیز می تواند به زمین خوردن آن منجر شود. منظور از توجه، مطالعه و برنامه ریزی است و همچنین تحقیق در مورد بازار و رفتار رقبا. داده های مربوط به مصرف کنندگان باید به طور دائم مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند.
همچنین یک مدیر موفق، رهبر خوبی نیز محسوب می شود که بهره وری را مورد ستایش قرار می دهد. او افراد شایسته را استخدام می کند و آنها را آموزش می دهد تا پیشرفت کنند. همچنین یک رهبر خوب، توانایی استراتژیک اندیشیدن را دارد، او چشم اندازهای خود را به واقعیت تبدیل می کند، از توان مواجه شدن با تغییرات برخوردار است و احتمالات ممکن برای آینده را در نظر می گیرد.

3 - سرمایه ناکافی
یک اشتباه مهلک که اغلب رخ می دهد این است که یک کسب و کار سرمایه کافی را به فعالیت های خود اختصاص نمی دهد. در واقع دلیل این اشتباه، دست کم گرفتن هزینه های پیش روست. بسیاری از افراد هنگامی که می خواهند کسب و کاری را راه بیندازند تنها به هزینه های راه اندازی توجه دارند و از هزینه های ادامه کار غافل می شوند. در حالی که بهتر است بدانید که سرمایه لازم برای ۱ تا ۲ سال را نیز باید کنار بگذارید. به این معنی که سرمایه کافی برای پوشش همه هزینه های این مدت را کنار بگذارید تا زمانی فرا برسد که فروش شما تا حدی افزایش بیابد که هزینه ها را جبران کند. به همین خاطر سعی کنید تا برآونرد درستی از هزینه های پیش رو داشته باشید.

4 - موقعیت، موقعیت، موقعیت
استادان دانشگاه حق دارند که همواره بر نقش موقعیت مکانی کسب و کار برای موفقیت در آن تاکید می کنند. انتخاب موقعیت مکانی اشتباه مانند پذیرش شکست از همان روز نخست است. به همین خاطر وقتی می خواهید مکان راه اندازی کسب و کار را بیابید، موارد زیر را حتما در نظر بگیرید:

_ جایی که مشتری های شما هستند.
_ ترافیک، سهولت دسترسی، جای پارک و روشنایی
_ موقعیت مکانی رقبا
_ شرایط و ایمنی ساختمان
_ مشوق های محلی برای کسب و کارها (حتما سری به شهرداری محل بزنید)
_ تاریخچه محل

5 - کمبود برنامه ریزی
تقریبا هر فرد موفقی می داند که بدون برنامه ریزی، تلاش و دقت، موفقیتی حاصل نمی شود. این قانون در مورد صاحبان کسب و کار نیز صادق است. برنامه ریزی ها باید دقیق باشد و بر پایه واقعیت ها بنا نهاده شده باشد و بهتر است موارد زیر نیز در آنها گنجانده شود:

_ شرحی از کسب و کار، چشم اندازها، اهداف و کلیدهای لازم برای موفقیت
_ نیروی کار مورد نیاز
_ مشکلات بالقوه و راه حل های آنها
_ مسائل مالی مانند سرمایه مورد نیاز و وضعیت نقدینگی
_ تحلیل رقبا
_ بازاریابی، تبلیغ و برنامه های فروش
_ بودجه بندی و مدیریت رشد بنگاه

6 - گسترش بیش از حد
برخی مواقع موفقیت های اولیه باعث می شود تا صاحب کسب و کار نسبت به میزان گسترش بنگاه گمراه شود و در نتیجه نخستین گام ها را برای به نابودی کشاندن کسب و کار بردارد. هرگز نباید اهمیت رشد آهسته و پیوسته را نادیده گرفت. باید ابتدا امکانات لازم برای گسترش را مهیا کرد و درباره آن اندیشید و سپس اقدام کرد. در غیر این صورت گسترش زودهنگام و عجولانه ممکن است به شکست کامل بینجامد.


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 9 مرداد 1392  ] [ 3:38 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

5 حسرت بزرگ در زندگی

این مورد از پشیمانی در کمال تعجب بسیار عمومیت دارد. بسیاری از افراد تا لحظات پایانی عمر خود متوجه نشده بودند که شاد بودن در حقیقت یک انتخاب است.
پرستاری در یکی از بیمارستان‌های استرالیا که ویژه نگهداری از بیماران در شرف مرگ بوده، بر اساس گفته‌های بیماران در آخرین لحظات عمر، عمده‌ترین موارد پشیمانی و حسرت آنان را جمع آوری و دسته‌بندی کرده است. به‌گفتۀ وی، متداول‌ترین مورد پشیمانی افراد این بوده که « ای کاش آن‌قدر سخت و طولانی کار نکرده بودم. »
این پرستار به نام «برونی ویر» آخرین گفته‌ها، آرزوهای برباد رفته و حسرت‌های این افراد را ابتدا در وبلاگ خود منتشر کرد. مطالب این وبلاگ چنان مورد توجه قرار گرفت که وی براساس آن کتابی نوشته است به‌نام « پنج پشیمانی عمده در لحظه مرگ ».
«برونی ویر» در کتاب خود اشاره می‌کند که اکثر افراد در لحظاتی که در انتظار مرگ هستند، دید بسیار دقیق و روشنی راجع به زندگی خود و زندگی به‌طور کلی پیدا می‌کنند و کسانی که هنوز عمری برای آنها باقی مانده با توجه به این مطالب شاید بتوانند از تجارب دیگران بیاموزند.

ای کاش شهامت داشتم زندگی خود را به شکلی سپری کنم که حقیقتا دوست داشتم؛ و نه به شیوه‌ای که دیگران از من انتظار داشتند.
این موضوع، یکی از عمده‌ترین موارد پشیمانی در میان اکثر افراد بوده است. وقتی که لحظات پایانی زندگی فرا می‌رسد، بسیاری از افراد به‌ روشنی درمی‌یابند که بخش عمده‌ای از آمال و آرزوهای خود را عملی نکرده‌اند. آنها درمی‌یابند که دلیل مرگ آنها تا حد زیادی به تصمیم‌هایی که در طول زندگی گرفته‌اند بستگی داشته است. سلامت شاید بزرگ‌ترین منبع آزادی و آزادی انتخاب است؛ و معمولا افراد تا زمانی که زندگی آنها به خطر نیفتاده قدر این نعمت را نمی‌دانند.

ای کاش این‌قدر سخت و طولانی کار نکرده بودم
معمولا بیماران مرد از این نکته شکایت داشتند. آنها دوران کودکی فرزندان و همدهمی با همسر خود را به خاطر ساعات کار طولانی از دست داده بودند. ولی در مورد نسل قدیم که درصد کمتری از زنان شاغل بوده‌اند این موضوع کمتر در میان بیماران زن رایج بود. تمام مردانی که در بستر مرگ با آنها صحبت شده، از سپری کردن ساعات و روزهای طولانی در محیط کار پشیمان بودند.

ای کاش شهامت بیان احساسات خودم را داشتم
بسیاری از افراد در مقاطع مختلف زندگی و یا در شرایط گوناگون، برای حفظ مناسبات مسالمت‌آمیز با دیگران از بیان صریح احساسات خود طفره می‌روند. به همین خاطر زندگی آنها از آن چیزی که واقعا باید باشد فاصله می‌گیرد و یا آنها هیچگاه آن کسی نخواهند شد که آرزو و یا توانایی آن را داشته‌اند. بسیاری از افراد تحت تاثیر تلخکامی و یا ناکامی‌های ناشی از مماشات با دیگران و محیط، به بیماری‌های جدی مبتلا می‌شوند.

ای کاش تماسم را با دوستانم حفظ کرده بودم
خیلی از افراد تا لحظات پایانی عمر قدر دوستان خوب و یا ارزش حفظ تماس با دوستان قدیمی را نمی‌دانند؛ و معمولا در فرصت کوتاه قبل از مرگ امکان جست‌وجو و پیدا کردن این دوستان قدیمی فراهم نیست. بسیاری از افراد چنان در زندگی خود غرق می‌شوند که به سادگی تماس با دوستان را فراموش و یا کلا حذف می‌کنند. بسیاری در لحظات پایان عمر خود از این‌که برای دوستی و روابط خود ارزش کافی قائل نبوده‌اند دچار پشیمانی می‌شوند.

ای کاش به خودم اجازه می‌دادم که شاد‌تر باشم
این مورد از پشیمانی در کمال تعجب بسیار عمومیت دارد. بسیاری از افراد تا لحظات پایانی عمر خود متوجه نشده بودند که شاد بودن در حقیقت یک انتخاب است. بسیاری سالیان عمر خود را با تکرار عادات و الگوهای همیشگی زندگی خود طی کرده بودند. بسیاری به‌اصطلاح « آرامش » ناشی از تکرار الگو و عادات همیشگی را بر تغییر ترجیح داده بودند. و این هراس از تغییر، هم جنبه‌های فیزیکی و هم جنبه‌های احساسی و عاطفی زندگی را شامل می‌شود


ادامه مطلب

[ سه شنبه 8 مرداد 1392  ] [ 4:23 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

مشکلات جنسی و تفاوت های سنی

رییس انجمن علمی ‌سلامت خانواده ایران تاکید کرد:«اختلاف سنی زیاد چه از طرف زن و چه از طرف مرد مشکلاتی را در روابط جنسی آنها بوجود می آورد.»

دکتر محمدرضا صفری نژاد در گفتگو با خبرنگار سلامت نیوز گفت:«تفاوت سنی میان زن و شوهر بایستی در حد معقولی باشد و در صورتی که تفاوت سنی میان زن و شوهر زیاد باشد مشکلات بسیاری در زندگی زناشویی آنها بوجود می آید که از جمله مهمترین آن مشکلات روابط جنسی و ارضاء زوجین است.»
 این استاد دانشگاه علوم‌ پزشكی ارتش ادامه داد:«اختلاف سنی زیاد چه از طرف زن و چه از طرف مرد مشکلاتی را در روابط جنسی آنها بوجود می آورد و ما اصطلاحی به اسم یائسگی زنانه و یائسگی مردانه داریم.همانطور که می دانید زنان در سن 40 تا 50 سالگی اکثرا دچار یائسگی می شوند و هورمون های مردانه در مردان نیز بعد از سن 50 سالگی کم کم رو به کاهش می‌رود حال اگر زوجی تفاوت سنی بالایی داشته باشند به عنوان مثال اگر زنی 15 سال تفاوت سنی با همسر خود داشته باشد در زمانی که هنوز او جوان است و یائسه نشده است همسرش توانایی برقراری رابطه جنسی نداشته و یا نمی تواند روابط جنسی متعددی با همسر خود داشته باشد و انتظار وی را برآورده کند که عکس این موضوع هم صادق است.»
 
وی تصریح کرد: «اگر زنی از همسر خود بزرگتر بوده و اختلاف سنی بالایی با همسر خود داشته باشد زمانی که سن وی بالاتر می رود به دلیل تغییرات فیزیولوژیکی که در بدن وی رخ می دهد در برقراری روابط جنسی با همسرش دچار مشکل می شود.»
رییس انجمن علمی سلامت خانواده ایران خاطر نشان کرد:«اختلاف سنی بالا میان زوجین آنها را به هنگام بچه دار شدن نیز دچار مشکل می کند به این صورت که یکی از زوجین که سن بالاتری دارد تحمل سر و صدای نوزاد خود را ندارد و یا به دلیل بالا بودن سن احتمال اینکه ممکن است هر اتفاقی برای وی افتاده و فرزند وی از نعمت داشتن پدر محروم بماند.
بنابراین می توان گفت اختلاف سنی بالای میان زوجین می تواند در بسیاری از مسائل خانوادگی تاثیرگذار باشد.»
 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 8 مرداد 1392  ] [ 4:19 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

راز یک رابطه جنسی صمیمانه و دوست داشتنی

همه می دانند كه رابطه جنسی حیاتی ترین جزء همه ی ازدواج هاست. پس اگر یكی یا هر دوی زوجین علاقه و رغبت خود را از دست دادند چه می شود؟ تحقیقات نشان داده است كه درصد انبوهی از چننین ازدواج هایی با شكست مواجه می شود. (بعد از مسایل مالی، مسایل جنسی دومین دلیل برای طلاق شناخته شده است)

چگونه میتوان کانون سرد خانواده را که به علت مشکلات جنسی بوجود آمده، مجدداً گرم کنید؟چگونه میتوان آقایان را به اوج لذت جنسی رساند؟
 

نقاط تحریک پذیر آقایان کجاست؟چگونه باید با شوهر تان برخورد رفتاری موثر جنسی داشته باشید؟

هدف از ثبت و درج این مطلب ایجاد روابط صمیمانه با زوج و استحکام روابط زن و شوهر و کانون خانواده است.
 
رابطه جنسی نقش بسیار مهمی در ازدواج دارد، ولی با اینحال زوج های زیادی بدون توجه عمیق به آن زندگی میكنند. در این بحث از دیدگاه مرد و زن نحوه صحیح رابطه جنسی را بررسی می کنیم .
ناامید نشوید راه های زیادی برای جلوگیری از آن وجود دارد. در اینجا سه راه برای جان بخشیدن دوباره به زندگی جنسی برای شما فراهم آمده است. پس اگر می خواهید کانون خانواده تان، مراحل زیر را دنبال كنید.
 
به خودتان متكی باشید
فرقی نمی كند كه همسرتان چقدر دوستتان داشته باشد و بخواهد ارضائتان كند؛ تحریكات و شور جنسی او به هیچ وجه شبیه به شما نیست. به همین دلیل غیرمنطقی است اگر انتظار داشته باشید هر زمان شما تحریك شدید در اختیارتان باشد. باید یاد بگیرید كه چطور گهگاه نیازهایتان را كنترل كنید. احتمالاً تصور خواهید كرد كه عادلانه نیست و مطمئناً عصبانی خواهید شد.
 البته باید كه زوج ها تا آنجا كه می توانند در زندگی جنسی خود با همسرشان انرژی لازم را صرف کنند، اما بااینحال باز هم ممكن است زمان هایی وجود داشته باشد كه شما آمادگی رابطه ی جنسی را داشته باشید در حالیكه همسرتان ندارد. این مسئله ای كاملاً نرمال و طبیعی است و باید آن را بپذیرید. هرچه تلاش همسرتان برای فهمیدن شما و نیازهایتان باید بیشتر شود، تلاش شما نیز در درك این تفاوت ها باید افزایش یابد. قسمتی از این درك و پذیرفتن با اتكای گاه و بیگاه شما به خودتان برای ارضای میل جنسیتان نشان داده می شود. اگر اطمینان داشته باشید كه همسرتان واقعاً دوستتان دارد و به شما توجه می كند، انجام اینكار با راحتی بیشتری صورت خواهد گرفت.
 
تنوع، مزه ی زندگی است
احتمالاً زندگی جنسی شما دچار یكنواختی شده است. حتی مهیج ترین فرد در رابطه جنسی هم اگر رابطه جنسی برایش تكرار مكررات شود، از آن دلزده خواهد شد. اگر این مورد را در رابطه جنسی خودتان با همسرتان هم مشاهده می كنید، پس وقتش رسیده كه كمی تنوع وارد این رابطه كنید. برای جلوگیری از یكنواختی جنسی، باید كمی خلاق باشید.
 
* مكانی جدید انتخاب كنید : همیشه یک گوشه خاص برای معاشقه جنسی خود انتخاب نکنید.
 
* لباس زیر های مناسب و جدید بخرید.
 
* عطر خوشبو استفاده کنید.
 
* حتما مسائل بهداشتی و نظافتی را رعایت کنید : آرایش و زدودن موهای زائد بسیار مهم است و نشانه اهمیت دادن به شریک زندگی خود می باشد .
 
* معمول است که مرد در رابطه جنسی پیش قدم می شود . بد نیست برای تنوع زن نیز گاهی پیش قدم شود .
 
*رفتار تحریک آمیز داشته باشید : عشوه و ناز زنانه جنسی قبل از نزدیکی سبب تحریک شدید مرد می شود.
 
* با آرامش و مهربانی با او رفتار کنید : خشن و عجول نباشید . سعی کنید با کلام ، نگاه ، حرکات و رفتار خود به ارامی همسر را تحریک کنید . بگذارید او نشانه های عشق و محبت را در شما ببیند و به ارامی به او نزدیک شوید .
 
* بوسه قدیمی ترین نقطه شناخته شده برای تحریک است که شامل بوسیدن لب ها ، صورت ، لاله گوش ، گردن و یا هر قسمتی از بدن همسر باشد که پیدا کردن نقطه های حساس تر مدتی طول می کشد و به نسبت بلوغ و فهم جنسی مرد و زن نقاط مربوطه شناخته می شود.
  

* گفتار های عاشقانه : تحریک فقط به نوع فیزیکی محدود نمی شود و نوع روانی نیز دارد که باید به صورت همزمان استفاده شود صحبت های عاشقانه که هنگام رسیدن زن و شوهر به هم رد و بدل می شود بسیار پر اهمیت است .
 
* لمس و نوازش با حوصله : سطح داخلی ران ( مرد و زن ) و لب های فرج ( زن ) ، بیضه و نواحی اطراف آن (مرد) ، گرفتن و فشردن کمر ( زن و مرد ) ، کلیتوریس زن که تحریک و نوازش آن حکم آلت مرد را دارد.
 
* همانند گنجشک آمیزش نکنید و همسر خود را با آرامش آماده و راضی سازید . سعی کنید در اولین مرحله همسر خور را در شرایط نعوظ کامل قرار دهید .در مردها با تحریک آلت تناسلی و مالش و نوازش آن حالت نعوظ فراهم می شود ( بلند شدن و سفتی آلت تناسلی در مرد را نعوظ مرد گویند ) . در خانمها نعوظ یعنی تحریک و سفتی کلیتوریس و نوک پستان .
 
* فراهم کردن تحریک لازم در همسر : مرد با فکر و یا در نظر آوردن نقاط شهوت انگیز و یا عوامل روانی نعوظ به او دست داده و اغلب در این حالت تحریک شده به حساب می آید آنچه بر زن لازم است تحریک موضعی نیست بلکه تحریک موقعی است و آن زمانی است که مرد در حالیکه دخول انجام می دهد نعوظ وی کاهش می یابد و دخالت زن با تحریک مرد در حالی که عضلات مهبل را بر روی آلت مرد فشار داده رانها را بهم نزدیک می کند و امکانا با دست مالیدن به پشت مرد در امتداد ستون فقرات وی ، نعوظ مرد برگشته و مرد را راضی می سازد.
 
* مرد باید در آغاز رابطه جنسی ذهن و فعالیت خود را متوجه تحریك و آماده كردن زن نماید. و البته زن نیز باید به آماده سازی مردش در این مرحله توجه داشته باشد.
 
* مرد هر چه بیشتر بتواند با مهارت زن را تحریك كند زن در ادامه هر كاری مرد طالب باشد انجام می‌دهد. این مسئله برای خانم ها نیز صادق است .
 
*زمان دخول بهترین زمان برای سخنان محبت‌آمیز است. در این لحظه از همسر خود قدردانی کنید و او را بهترین بنامید که این خود سبب افزایش روابط زناشویی و استحکام زندگی می شود.
 
*به همسر خود بفهمانید که رابطه جنسی با او سبب آرامش او می شود و می خواهید با این عمل عشق و محبت خود را بیشتر به او ثابت کنید و هدف فقط ارضاء جنسی-جسمی نیست بلکه روح معنوی شما نیز با این عمل ارضاء می شود .
 
*بهتر است با همسر خود از قبل هماهنگ كنید كه اسپرم کجا ریخته شود چرا که این مطلب سبب آرامش خاطر بیشتر طرفین و تحریک بیشتر می شود.
 
* شوهر نباید زمانی كه مطمئن نشده كه زن به اوج لذت و ارضا شدن نزدیك شده از ارضاء خود جلوگیری كند. دیدن ارگاسم و ارضاء زن برای مرد بسیار ارزشمند و تحریک کننده است . سعی کنید اول زن به اوج لذت برسد و مرد با کمی فداکاری و خویشتن داری بعد از زن ارضاء شود . وقتی اول زن ارضاء شود تمایل جنسی مرد بیشتر میشود و می تواند براحتی خود را به اوج لذت برساند ولی وقتی مرد اول ارضاء شود زن او را ناتوان جسمی می بیند و تصور بر آن دارد که مردش به او در این لحظه توجه کمتری دارد و این مسئله می تواند باعث تاخیر و حتی عدم ارضاء زن شود . به محض شروع ارضا از طرف زن، مرد نیز می‌تواند خود را ارضا كند. بهترین شیوه ارضا‌شدن، همزمانی آن بین طرفین است.
 
* توجه به این نکته مهم است که معمولاً مردها پس از ارضاشدن یا می‌خوابند، یا پشت به زن می‌كنند. در صورتی كه كاری كه باید انجام دهند این است كه شروع به بغل كردن و نوازش زن كنند. و به او آرامش دهند تا استراحت كند.
 
* شایسته است كه زن شربتی گوارا تهیه نموده و بعد از پایان ، برای همسر خود بیاورد.
 
*در آخر بعد از انجام رابطه جنسی بهتر است از همسر خود تشکر كنید.
 
و...هزاران كار دیگر هست كه می توانید برای از بین بردن یكنواختی موجود در رابطه تان انجام دهید.

اگر همه چیز عمل نكرد، صادق ومهربان و قاطع باشید.
 زوج های زیادی بوده اند كه بی علاقگی و نارضایتی یكی از زوجین از رابطه جنسی باعث جدایی آنها شده است. البته شما هم ممكن است به فكر اینكار بیفتید. اما بدانید طلاق یا برقراری رابطه ی جنسی با افرادی غیر از همسر تان (خیانت به همسر) ، راه حل های مناسبی نیستند. درست است كه عشقبازی با غیر می تواند مشكلتان را حل كند، اما بدانید كه در طولانی مدت مشكلات بیشتری نیز برایتان ایجاد می كند و باعث خراب تر شدن ازدواج تان هم می شود. حتی اگر ازدواجتان هم سالم باقی بماند، درد و رنجی كه همسرتان از عشقبازی شما با كس دیگری متحمل می شود، بی اندازه است.
 طلاق هم راه حل خوبی به شمار نمی رود. اگر به جای پیدا كردن راه حل و برطرف كردن مشكل، از آن فرار كنید(پاک صورت مسئله)، ممکن است زوج دیگری پیدا كنید كه او نیز از نظر جنسی با شما ناهماهنگ و ناسازگار باشد، و بهتر است از خود بپرسید این كار را تا كجا ادامه خواهید داد؟
 قبل از اینكه بار و بندیلتان را جمع كنید و همسرتان را ترك كنید، ببینید آیا همسر تان از این جریان خبر دارد؟ اطلاع دارد كه شما از رابطه ی جنسیتان با او ناراضی هستید؟
 
كار ار به دعوا نكشانید. تقصیرها را به گردن او نیندازید، انتقاد نكنید، فقط خیلی آرام به او در مورد مشکلات تان صحبت کنید بگویید كه به خاطر اختلافاتی كه در روحیات جنسی شما وجود دارد، می خواهید كاری کنید که به بهبود رابطه تان منتهی میشود و برای این کار همکاری بیشتر او کمک میکند و باید برای بهتر شدن ارتباطشان هردو فعالانه رفتار نمایند و برای این امر باید حتی با کنار گذاشتن خجالت و تعصبات به متخصصین مربوطه مراجعه نمایند.
 افكار خود را با او در میان بگذارید. این را به صورت یك تهدید مطرح نكنید. فقط میزان امیدواری خود را با او در میان بگذارید. به او فرصتی دوباره برای اصلاح و سازگار شدن بدهید، و منتظر نتیجه ی آن شوید. دکتر محمد والی پور - روانشناس


ادامه مطلب

[ سه شنبه 8 مرداد 1392  ] [ 4:10 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

دلایل سردی مردها در رابطه جنسی

گاهی مردان باعث می‌شوند همسرشان نسبت به رابطه با آنها سرد شود و شور و شوق رابطه زناشویی را از دست بدهد.
گاهی مردان با برخی عادات و اعمالشان باعث می‌شوند همسرشان نسبت به رابطه با آنها سرد شود و شور و شوق رابطه زناشویی را از دست بدهد. اگر شما هم جزو این گروهید، بهتر است در برخی عادات و رفتارهایتان تجدیدنظر کنید. خصوصیات مردانی که از چنین عاداتی رنج می‌برند به شرح زیر است...
 
* مردانی كه با فیزیولوژی یا عملکرد بدن همسرشان هیچ آشنایی ندارند.
 
* مردانی كه در رابطه زناشویی با همسرشان بسیار خشن رفتار می‌کنند.
 
* مردانی كه نظافت مناسبی ندارند.
 
* مردانی كه بهداشت شخصی پایینی دارند؛ مثلا دهانشان همیشه بوی بد می‌دهد، ناخن‌هایشان بلند و ناپاک است، بدنشان بوی عرق می‌دهد، پاها و جوراب‌های بدبو و كثیف دارند و...
 
* مردانی كه بیش از حد طبیعی به ظاهر، قیافه و سرو و وضع زنان اهمیت می‌دهند.
 
* مردانی كه مدام از همسرشان رضایت در یک فعالیت زناشویی را می‌پرسند و به جای اینكه به عشق‌ورزی در رابطه رو بیاورند، صرفا به رضایت جسمی توجه می‌كنند.
 
* مردانی كه خیلی نگران عملكرد و توان زناشویی خود هستند؛ مثلا مدام بر این تصورند كه زودانزالی دارند، آلت تناسلی‌‌شان كوچك است یا چهره جذابی ندارند یا...
 
* مردانی كه در رابطه زناشویی، فقط خود را می‌بینند و به همسرشان توجه ندارند.
 
* مردانی كه بلافاصله پس از اتمام فعالیت زناشویی، به لحاظ احساسی و عاطفی از همسرشان دور می‌شوند.
 
* مردانی كه عادات شخصی ناپسند دارند؛ ‌مانند دست كردن در بینی و...
 
* مردانی كه دوست ندارند به همسر خودشان عشق‌ورزی و محبتی نشان بدهند.
 
* مردانی كه اشتغال ذهنی وسواس‌گونه و بیش از حدی به بدن خود دارند.
 
* مردانی كه تندخو و پرخاشگرند و اهل خوش‌رفتاری نیستند.

* مردانی كه همسرشان را دوست ندارند و نسبت به او هیچ احساسی ندارند.

* مردانی که در رابطه زناشویی خود از فیلم‌های مبتذل الگوبرداری می‌کنند.


ادامه مطلب

[ سه شنبه 8 مرداد 1392  ] [ 3:52 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 10 ] [ 11 ] [ 12 ] [ 13 ] [ 14 ] [ 15 ] [ 16 ] [ 17 ] [ 18 ] [ 19 ] [ > ]