آنچه باید بدانیم ولی نمی دانیم!

اطلاعات طلایی، شخصـیتی ممتاز

خواسته زن ها پس از رابطه جنسی

محققان اروپایی در یک نظرسنجی که از بسیاری از زنها صورت گرفت ، لیستی از مواردی که آنها بعد از برقراری رابطه جنسی و ارگاسم دوست دارند تهیه شده است، لطفا به این نکته توجه داشته باشید که بنا بر این نظرسنجی گروههای مختلف خانمها تمایلات متفاوتی داشته و حتی امکان دارد مواردی که مورد علاقه برخی از خانمها در این لیست وجو دنداشته باشد….

۱: درآغوش گرفتن: تقریباً همه خانمها دوست دارند که بعد از رابطه جنسی ،توسط مرد درآغوش گرفته ونوازش شوند. حلقه کردن دستها بدور زن و نوازش او احساس بسیارخوبی به زن میبخشد.حتی اگر بسیارخسته شده اید و دیگر انرژی برای ادامه دادن ندارید ف قبل از خواب دستهایتان را بدور همسرتان حلقه کنید و چندکلمه عاشقانه به او بگویید.

۲: عدم تحرکات جسمی: عده ای از زنها هم هستند که بعد از پایان رابطه جنسی ،دیگر هیچگونه علاقه ای به تماس جسمی و عاطفی ندارند ، این افراد اظهار میکنند که آنها بقدری تحریک شده اند که بعد از آن هرگونه تحریک دیگری برایشان لذتی نداشته و عذاب آورخواهدبود ، البته این خواسته هرگز به معنی سرد مزاجی این زنها نیست بلکه آنها فقط دوست دارند مدت کوتاهی باخودشان تنهاباشند،پس لازم است در این لحظات همسرتان را درک کنید ، دربرخورد با این زنها باید بعد از انجام رابطه جنسی از آنها بپرسید: عزیزم حالت خوبه؟آیا همه چیز مرتب است؟ یا آیا چیزی احتیاج نداری؟ و بعد از ابراز خوشنودی ازانجام رابطه جنسی با او ، سعی کنید همسرتان را نیم ساعتی تنها بگذارید تا استراحت کند.

۳: صحبت کردن: هرچند اکثرمردها بدنبال رابطه جنسی خسته شده و یارای انجام هیچکاری را ندارند ولی گروهی از زنها دوست دارند که بعد از رابطه جنسی کمی صحبت کنند.در این مواقع فقط باید گوش خود را به اوبسپارید! اگرخوش شانس باشید او به شرح آنچه گذشت و احساسش از رابطه جنسی با شما می پردازد.اما مواظب باشید که در بین صحبتهای او صدای خوروپف شما بلند نشود!

نکته: همه مردها بعد از ارگاسم دوست دارند کمی بخوابند،این امرکاملا”طبیعی است.ولی به شریک جنسیتان هم توجه داشته باشید واجازه دهید او در کنارشما باشد، تا این تصورپیش نیاید که شما فقط به فکر خودتان هستید.
۴: برقراری رابطه دوم: به این نکته توجه داشته باشید که در برخی مواقع زن همچنان اشتیاق به انجام یک عمل جنسی دیگر را دارد ، دراین حالت اگرشماهم آمادگی دارید بهتر است این فرصت را به خودتان دهید .
اما اگر به دلیل سن بالا یا هر علت دیگری قادر به ادامه نیستید،برای او توضیح دهید که شما اکنون توانایی انجام رابطه جنسی مجدد را ندارید و برای اینکه بتوانید این کار رابخوبی انجام دهید باید کمی استراحت کنید تا دوباره سرحال شوید.


ادامه مطلب

[ دوشنبه 7 مرداد 1392  ] [ 7:39 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

مشکلات جنسی دیر ازدواج کردن

شقایق، حدود چهل و پنج سال سن دارد، معلم است و به تازگی به خانه‌ بخت رفته است. او می گوید، دختر بزرگ خانواده بوده و دغدغه همیشگی‌ش برای زندگی درس خواندن بوده است. بعد از به اتمام رساندن دوره‌ دکترا تصمیم برای تشکیل زندگی می گیرد و با توجه به اینکه دختران در فرهنگ ایرانی انتخاب می شوند، به قول خودش برای ازدواج دیر شده و تنها علت او برای ازدواج فرار از تنهایی عنوان می شود.
طیف خواستگاران او به دو دسته‌ مردان مطلقه و پسران کوچکتر تقسیم می شده که انتخاب را برای او سخت می کرده است اما در نهایت با مشورت و توکل به خدا، یک انتخاب منطقی به دور از احساس داشته و الان حدود یکسال است که زندگی مشترکش با حمید که پنج سال از خودش کوچکتر است را شروع کرده است.
بیشترین چیزی که شقایق در گفته‌هایش تکرار می‌کرد عدم اشتیاق او برای زندگی و ایجاد تنوع در آن بود. او حتی بعضی کارها مانند رنگ کردن مو را مثل تزئین سالاد و رسیدگی به انجام امور خانه، رفع تکلیف می خواند!
مهرناز، سی و نه ساله، یکسال و سه ماه است ازدواج کرده و یک دختر دو ماهه دارد.‌ او می گوید: برای مشاوره‌ ازدواج که می رفتم، چند بار به من تاکید شد چون در سن بالا متاهل می شوم باید مراقب تغذیه و باروری باشم. چون احتمال نازایی و اختلال در باروری در سن بالا زیاد می‌شود. در نتیجه از ترس بچه دار نشدن زود به باروری اقدام کردیم و به لطف خدا مشکلی نبود و ما از سلامت و حضور او خیلی شادیم اما بیشترین مشکلی که شخصاً دارم حضور بچه (زودتر از حد انتظارم) نیست، بلکه فاصله ای است که بین من و همسرم به خاطر رسیدگی به کودک و مشکلات اقتصادی ناشی از تولد فرزندایجاد شده و این فاصله مرا نگران می کند.

 ناسازگاری بیشتر و انعطاف کمتر
این روزها که سن ازدواج بالا رفته است، ازدواج در سن پایین محاسن زیادی دارد که نمی توان منکر آن شد. به طور مثال زن در کنار همسر و با درک شرایط رشد می کند، در حالی که دخترانی که در سن بالاتر ازدواج می کنند، شخصیت آنها شکل گرفته است و ناسازگاری در آنها بیشتر و انعطاف کمتر است. هر چند از سوی دیگر دیگر زوج‌هایی که در سن بالا زندگی مشترک را آغاز کرده‌اند به خاطر شناخت بهتر از خود و نیازهای درونی یکدیگر، مشکلات عاطفی کمتری دارند.

مشکلات جنسی
در ازدواج های سن بالا، اکثر مشکلات زوجین، مشکل جنسی و عدم درک متقابل در این حوزه رفتاری ا‌ست، چرا که سال‌های بسیاری از بلوغ جنسی گذشته و دائماً این احساس نیاز از دو طرف سرکوب شده است. مشکلاتی مانند سردمزاجی و واژینیسم و همچنین احتمال سرطان دهانه‌ رحم در خانم‌ها به علت سرکوب نیاز های جنسی وجود دارد. ممکن است گاهی طرف مقابل تجربه جنسی داشته باشد که در اولین رابطه‌ این موضوع خود را نشان می‌دهد و باعث بدبینی در زوج می‌شود.

 زنان در دهه چهارم و مردان در دهه پنجم از زندگی خود با اختلاف نیاز جنسی مواجه هستند، تب و تاب جنسی مرد در این سن، رو به کاهش و سردی رفته و نیاز های جنسی زن بیدار و فعال شده است. و به طور مثال زن 32 ساله با مرد 45 ساله در این مسئله به شدت متفاوت هستند و این اختلاف باعث مشکلات زیادی می‌شود.
اگر زوج‌های جوان رفته رفته به کاهش رابطه می رسند، یعنی رابطه، از هفته ای چهار بار به هفته‌ای سه بار و در ادامه به هفته‌ای دوبار و هفته‌ای یکبار و در نهایت کمتر می رسد، اما رابطه جنسی برای زوج‌ها در سنین بالا با اختلاف سنی زیاد از هفته‌ای چهار بار یک‌مرتبه به هفته‌ای یک بار نزول می کند چرا که توان بدنی در آقایان کم‌تر شده است و این مسئله مشکلات شدید روحی برای دوطرف مخصوصا زنان پدید می آورد.


ادامه مطلب

[ شنبه 5 مرداد 1392  ] [ 4:50 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

زیبا صحبت کنید تا همه را جذب کنید

شما چطور صحبت می‌کنید؟ تندتند مثل آزاده نامداری؟ یا شمرده‌شمرده مثل محمد سلوکی؟ می‌دانستید چگونگی صحبت کردن شما می‌تواند نماینده شخصیت و نوع تفکرتان باشد؟ آیا به تفاوت‌ها و الگوهای گفتاری زنان و مردان توجه کرده‌اید؟ یا به‌طور کلی آیا قبول دارید شخصیت هر آدمی از طریق کلامش خودش را بهتر و بیشتر نشان می‌دهد؟ در اصل در این گزارش همان چیزی را بررسی می‌کنیم که قدیم‌ها به آن می‌گفتند: «تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد...». این نکات را به خاطر بسپارید تا صحبت کردنتان، معقول‌تر و شنیدنی‌تر باشد.

نکته اول: واژه و صدا
هر واژه، کلمه یا جمله‌ای که در صحبت کردن به‌کار می‌گیریم، در معرفی ما به دیگران و برداشت آنها از شخصیت و رفتارمان موثر است. در حقیقت با نوع کلام خود می‌توانیم دیگران را جذب کلام و در پی آن شخصیت‌مان کنیم یا برعکس اطرافیان را از خود دور کنیم. پژوهشگران دانشگاه میشیگان در آمریکا هم در تحقیقات و پژوهش‌های خود به این نتیجه رسیده‌ بودند که در ارتباطات، نخستین موضوعی که جلب توجه می‌کند، صدا و طرز صحبت کردن طرف مقابل است.

نکته دوم: نه به این شوری شور
همان اندازه که سریع صحبت کردن ارتباط با دیگران را مختل می‌کند، به همان نسبت، کٌند صحبت کردن هم مناسب نیست. تاکید بر یکسری از کلمات به آن اندازه‌ای می‌تواند بر نوع کلام ما تاثیرگذار باشد که تکرار یک کلمه یا صدای بسیار آهسته، بنابراین برای آنکه هر آنچه بیان می‌کنیم به درستی از سوی مخاطب ما دریافت و درک شود، باید تناسبی را میان شیوه صحبت‌کردن، حرکت‌های بدنی و نوع کلمه‌های خود برقرار کنیم.

نکته سوم: کلام زنانه، کلام مردانه
زنان و مردان از روش‌های متفاوتی برای صحبت کردن استفاده می‌کنند که به دلیل روش‌های تربیتی آنها نیست، بلکه این تفاوت‌ها در نیازهای تکاملی آنها ریشه دارد. زنان، الگوهای گفتاری ملایم‌تری را برای ارتباط برقرار کردن میان خود به کار می‌گیرند. این روش، آنها را از برخوردهای تهاجمی مردان حفظ می‌کند؛ به عبارت دیگر از یک سو از تغییرات صدا و زیر و بم کردن صدا در الگوهای کلامی خود استفاده می‌کنند و از سوی دیگر اغلب کلماتی را به‌کار می‌گیرند که بار عاطفی و احساسی بیشتری دارد. مردان برای تاتیرگذار نشان دادن خود گاهی از واژگان درشت یا صدای بلندتری استفاده می‌کنند. همچنین نباید در کلام آنها چندان دنبال واژه‌ها یا کلمات احساسی یا توضیح و تفصیل بیشتر موضوع بود، چراکه اغلب به سرعت به سراغ اصل مطلب می‌روند بی‌آنکه کلام را با عاطفه و احساس یا شرح و بسط بیارایند، اما به‌طور کلی یکسری از الگوهای کلامی در معرفی شخصیت افراد، چه زن و چه مرد، تثبیت شده‌اند.

نکته چهارم: کسانی که صدای آرام دارند...
برخی معتقدند آرام صحبت کردن نشانه تعقل گوینده است و کسانی‌که صدای آرام دارند، ممکن است به مرحله‌ای رسیده باشند که نیازی به شلوغ کردن و ایجاد جنجال نداشته باشند، چراکه آنها از آرامش درون بهره می‌برند. این اشخاص به روابط معمولی و آرام تمایل دارند. گاهی هم ممکن است افرادی که صدای آرام را در کلام خود به‌کار می‌گیرند جزو افرادی باشند که مورد آزار و اذیت صدای بلند والدین، همسر یا دیگران قرار گرفته‌اند و از ترس آنکه مانند آنها شوند از ایجاد صدای بلند خودداری می‌کنند. از سوی دیگر افرادی که اعتمادبه‌نفس پایین دارند، اغلب سریع و با صدایی آرام صحبت می‌کنند.

نکته پنجم: کسانی که صدای بلند دارند...
در برخی از موارد و از دیدگاه‌هایی، صدای بسیار بلند نشانه شخصیت منفی افراد است و گاهی در فرهنگ عمومی از آنان به عنوان گستاخ یا بددهن نام می‌برند. در بسیاری از موارد بلندی صدای افراد، دلایل روحی و روانی دارد. از سوی دیگر این نوع صدا نشان‌دهنده شادی، غرور، جوانی، لذت و خوشی هم به حساب می‌آید، اما اغلب این افراد به دیگران اجازه صحبت کردن نمی‌دهند. البته فراموش نکنیم که ممکن است صدای بلند ما با لحن تحکم‌آمیز نیز بیامیزد و به کلام ما جنبه دستوری ببخشد که خود به نوعی اختلال در ارتباط با دیگران را سبب می‌شود. احمد یحیایی‌ ایله‌ای در کتاب «تشریفات هتل» می‌گوید: «همانطور که هر فرهنگ نسبت به فرهنگ‌های دیگر از بسیاری جهات متفاوت است از نظر ارتباطی نیز تفاوت‌هایی مشهود است. برای مثال مردم آذربایجان عموما بلندتر و درشت‌تر از مردم فارس و اصفهان سخن می‌گویند. همچنین شهرنشینان نسبت به روستاییان و عشایر آرام‌تر و با بلندای کمتری سخن می‌گویند.
در تبیین علت یا علت‌های این پدیده عوامل گوناگونی دخالت دارند و یکی از آنها محیط جغرافیایی و شرایط اقلیمی است. مردمان کوهستان‌ها و دشت‌های فراخ به نسبت شهرنشینان از بلندای بیشتری در سخنگویی و محاوره استفاده می‌کنند. حرفه در بلندای صدا موثر است. کارگران و کارکنان سازمان‌های صنعتی که با سروصدای بیشتری سروکار دارند، از کارمندان اداری که در دفترهای تمیز و بی‌سروصدا و با موزیک ملایم کار می‌کنند، بلندتر صحبت می‌کنند. معلمان عمدتاً نسبت به دیگر حرفه‌ها مانند پزشکان یا کارمندان دفتری و حسابداران از بلندای صدای بیشتری در محاوره با دیگران استفاده می‌کنند. از سوی دیگر هراندازه سروصدا و عوامل اختلال‌زا وجود داشته باشد بلندای صدایی بیشتر می‌شود.»

نکته ششم: گول نزنید!
یادتان باشد برمبنای نوع صحبت کردنتان، خیلی وقت‌ها مورد قضاوت قرار می‌گیرید. پس بهتر است در این زمینه تمرین کنید تا بتوانید بهتر حرف بزنید. البته این به معنای این نیست که دیگران را گول بزنید. شما باید صادقانه با دیگران روبه‌رو شوید. اما اگر خودتان می‌دانید که طرز صحبت کردنتان مناسب نیست، بهتر است کمی روی آن کار کنید تا بتوانید ارتباط بهتری با دیگران برقرار کنید.

بگو تا ذهنت را بخوانم
خانم دکتر «سیما فردوسی»، روانشناس، در مورد نوع صبحت کردن و تاثیر آن روی دیگران و قضاوت در مورد شخصیت‌ها، حرف‌های خواندنی زیادی دارند. یادداشت اختصاصی ایشان را در این زمینه بخوانید. تمام افراد باید به شیوه‌ای سخن بگویند که تاثیرگذار و محترمانه باشد، اما فراموش نکنیم که نوع صحبت کردن به خانواده، فرهنگ و چگونگی تربیت افراد بازمی‌گردد و به عواملی از این دست وابسته است. به بیان دیگر اینکه کودک در چه فرهنگی رشد می‌کند و پدر و مادر در تربیت او از چه واژه‌ها یا لحنی استفاده می‌کنند، همگی بخشی از دایره لغات او را می‌سازند تا در آینده و زمانی‌که وارد جامعه شد، آنها را در طرز صحبت ‌کردنش به‌کار بگیرد. البته نقش آموزش‌ از طریق رسانه‌های جمعی، اجتماع و به‌ط‌ور کلی هر محیطی که فرد در آن حضور دارد (مانند مدرسه) را نباید نادیده گرفت، اما نقش خانواده نقشی کلیدی‌تر و مهمتر است.

پسرانه، دخترانه
به‌طور معمول پسرها بیشتر از دخترها در خارج از محیط خانه حضور می‌یابند آنها از همان سنین کودکی ممکن است گاهی در کوچه و خیابان با دیگر هم‌سن و سالان خود سرگرم بازی شوند، بنابراین بسیاری از واژه‌ها و اصطلاحات را در خارج از محیط خانواده و در خیابان‌ها فرا می‌گیرند. برهمین اساس نوع صحبت کردن یک دختر با یک پسر بسیار متفاوت است، حتی اگر هر دو از یک خانواده باشند. برهمین اساس دخترها در سخن گفتن بسیار محجوب‌تر و آرام‌تر هستند و پسرها کمی بی‌حد و مرزتر حرف می‌زنند.

پرخاشگر یا مهربان؟
چگونگی صحبت کردن و نوع کلام، نماینده نوع تفکر افراد است. یعنی هر واژه و اصطلاحی که در کلام خود به‌کار می‌گیریم، نشان می‌دهد به چه چیز و چگونه می‌اندیشیم. همچنین نشان‌دهنده صفات شخصیتی ما به حساب می‌آید. اینکه فرد شخصیتی پرخاشگر دارد یا مهربان و باعاطفه است، انسانی حسود یا فردی منطقی‌ست، همگی در کلام ما خود را نمایان می‌کند.

به واژه‌ها دقت کن!
اگر می‌خواهیم طرف مقابل خود را بهتر بشناسیم باید روی هریک از واژگان و کلمات او و همچنین لحنی که در بیان آنها به‌کار می‌گیرد، تمرکز کنیم. اینکه آیا از کلام تکراری استفاده می‌کند یا نه و همچنین فراوانی واژه‌هایی که در کلام خود به‌کار می‌بندد، از نکات کلیدی‌ در شناخت شخصیت افراد به حساب می‌آیند. همانگونه که نحوه بیان و کلام ما برای مشاور و روانشناس از اهمیت بسزایی برخوردار است و به عنوان یک ملاک تشخیصی در سنجش میزان اضطراب، استرس، وسواس، افسردگی و دیگر اختلال‌های روحی افراد به‌کار گرفته می‌شود. خانواده‌ها باید در کلام کودکان و واژه‌هایی که به آنها می‌آموزند دقت داشته باشند و اگر در کلام خودشان نابهنجاری‌هایی دیده می‌‌‌شود، به یک روانشناس یا مشاور مراجعه کنند تا کلام آنها اصلاح شود.


ادامه مطلب

[ جمعه 4 مرداد 1392  ] [ 3:42 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

اینترنت و خانواده

گاهی اوقات جامعه مجازی برایمان دنیای مخربی را می سازد که آگاهانه و با خواست خودمان در آن گرفتار می شویم .

دنیای مجازی، اینترنت
امروزه دنیای مجازی در مواردی مانع حضور فیزیکی انسانها در محیط های مختلف می شود و به نوعی در وقت و هزینه صرفه جویی می کند، اما متاسفانه در کنار فواید و مزیت های زیاد این فناوری که مهمترین آن دسترسی سریع و آسان به داده ها است ، تخریب ونابودی آهسته و بدون سر و صدای فضای اینترنت اثرات جبران ناپذیری را به همراه می آورد که تا سالها جامعه و خانواده را تحت الشعاع خود قرار می دهد.
تشخیص ضرر و زیان های دنیای مجازی در محیط خانواده و به تبع آن اثرات مخرب آن در جامعه که خانواده ها مهمترین عناصر تشکیل دهنده آن هستند به راحتی امکان پذیر نیست.
اگر کمی به گذشته برگردیم خواهیم دید که اینترنت تقریبا در ده سال گذشته آنچنان مورد توجه نبوده است، اما پس از گذشت مدتی کوتاه ،جامعه بشریت با پیشرفت و تنوع روز افزون ابزارهای ارتباط جمعی مخصوصا رایانه روبرو شده است ، این در حالی است که تمایل و خواسته مردم نسبت به تهیه و استفاده از این ابزار چندین برابر شده است .
در گذشته استفاده از رایانه در انحصار متخصصین این رشته و گاها افرادی بود که نیاز به این ابزار در راستای حرفه و شغل خود داشتند ،اما امروزه تنوع و جذابیت بازی های رایانه ای به همراه فضای جذاب و گسترده اینترنت کودکان ونوجوانان را نیز مشتاق به استفاده از آن ساخته است .
مسئله مهم و خطر ساز آن است که بهره مندی تمامی قشرهای جامعه از اطلاعات وداده های اینترنت است، به کوتاه سخن هر شخصی در هر جایگاه وموقعیت اجتماعی در کمتر از لحظه ای می تواند به این داده ها دست پیدا کند نگرانی راجع به فساد فضای مجازی زمانی شکل می گیرد که در بسیاری از موارد کاربران به صورت ناخواسته مطالب ،تصاویر وپیام هایی را دریافت می کنند که در ابتدای امر در پذیرش آن قصد و تمایلی ندارند .
در حقیقت تنها با اتصال یک سیم کوچک به این دستگاه، رایانه، شما را به دنیای بزرگترها کوچکترها ،زشتی ها زیبایی ها وخلاصه هر آنچه تا قبل از ابداع این موجود آهنی دارای حریم وچارچوب مذهبی ،ملی وعرفی بود می کشاند.
اگر پیشرفت سرطان وبیماری های مختلف به دلیل آلودگی محیطی وشیوه غلط در زندگی نوع انسان ها به وجود آمده است پیشرفت رفتارهای ناشایست وترویج فحشا ونگاه های غلط به زندگی همانند سرطان به روح انسان ها رخنه کرده است.
متاسفانه اعتیاد به استفاده از این ابزار در شیوه ناصحیح بنیان خانواده را متزلزل ساخته ونگاه زوجین ،حتی فرزندان را به زندگی تغییر داده است .
افزایش آمار طلاق ، توقعات غیر منطقی در زندگی زناشویی ،اعتیاد، خودکشی وفرار از خانه جوانان از جمله تخریب های پیشرفت فناوری است.
آیا تنها راه مبارزه با این هجمه شدید رفتارهای غیر اخلاقی دوری از فضای اینترنت است؟ آیا بهتر نیست سعی کنیم تا با کتاب و مجله وروزنامه خود را سرگرم کنیم ،شاید هم باید با دلی شیر و روحیه ای پولادین وارد عرصه خطر در این دنیا شویم تانگذاریم ذره ای ازاین میکروب های فاسد در روح وجانمان نفوذ کنند؟!


ادامه مطلب

[ جمعه 4 مرداد 1392  ] [ 3:41 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

بیشتر به چه آدمهایی اعتماد کنیم؟

در طول زندگی، خیلی وقت ها آدم هایی می آیند که از اعتمادمان سوءاستفاده می کنند و این مسئله عمیقاً احساسات ما را جریحه دار می کند و این اعتماد کردن دوباره به بقیه آدم ها را برایمان سخت می کند. دوست دارید بدانید از کجا باید بفهمید که به چه کسی می توانید اعتماد کنید؟

۱ به آدمها یک فرصت دهید
مقایسه کردن آدم ها با آدمهای قبل و روابط با روابط قبل خیلی ساده است. حتی اگر این آدمی باشد که به اعتمادتان خیانت کرده باشد. اما باید بدانید که همه آدمها یکجور نیستند یا دوست ندارند درس بگیرند. نمی توانید تا آخر عمرتان همانطور فکر کنید، در غیر اینصورت هیچ وقت نمی توانید به هیچکس فرصتی برای اعتماد بدهید. همه آدمها حداقل یکبار ارزش اعتماد کردن را دارند پس منصف باشید و یکبار این فرصت را به آنها بدهید. از گذشته بعنوان دلیلی برای نداشتن ذهنی باز و مثبت استفاده نکنید. گذشته گذشته است، شما در زمان حال قرار دارید.

۲ به درستی با آنها حرف بزنید
وقتی می خواهید خودتان اعتماد دیگران را جلب کنید هم، باید همین کار را بکنید. وقتی بتوانید به درستی با دیگران حرف بزنید و ارتباط برقرار کنید و در مورد افکار و احساسات درونی هم بیشتر بدانید، راحت تر می توانید به کسی اعتماد کنید.

۳ بیشتر درمورد آدمها بدانید
این فقط درمورد خصوصیات و ویژگی های ظاهری آنها مثل جایی که بزرگ شده اند یا رنگ مورد علاقه شان نیست. فهمیدن درمورد آدمها، اینکه چه چیز احساسات، عواطف و امیالشان را مشخص می کند قدم بسیار مهمی در ایجاد اعتماد است. شما نمی توانید واقعاً شروع به اعتماد به کسی کنید مگر اینکه واقعاً او را بشناسید. در واقع، تازمانی که به نقطه ای برسید که بتوانید اعمال و رفتار آنها را پیش بینی کنید. پس آدمها را آزمایش کنید و بشناسید. موقعیت های مختلف را یادداشت کنید و ببینید می توانید حدس بزنید که در آن موقعیت چه می کردند یا چه نمی کردند. اگر نمی دانستید یعنی هنوز آنها را خوب نمی شناسید و نمی توانید به آنها اعتماد کنید.

۴ ببینید با دیگران چطور رفتار می کنند
یک فاکتور بسیار مهم در تعیین اینکه کسی شایسته اعتماد است یا خیر، طریقه رفتار و برخورد او با دیگران است. آدمهایی که این فرد را می شناسند چطور با او رفتار می کنند؟ آیا این آدم از آن دسته افراد است که حس خوب و گرمی در دیگران ایجاد می کند؟ یا بقیه همیشه با او مشکل دارند؟

۵ همه آدمها اشتباه می کنند
دادن فرصت دوباره به آدمها هیچ اشکالی ندارد. باید بفهمید که واقعاً چرا یک نفر به اعتمادتان خیانت کرده است. موقعیت را درست درک کنید و خودتان را درست جای آن فرد بگذارید. باید بفهمید چه چیزی او را تحریک به دروغ کرده است یا چرا باعث شده به شما خیانت کند. گاهی اوقات آدمها از روی ترس یا بخاطر اذیت نکردن دیگران کارهایی را انجام می دهند. وقتی موقعیت را خوب درک کنید و سعی کنید درمقابل همان درک را نشان دهید، به آن فرد دوباره اعتماد می دهد و باعث می شود بتوانید دوباره در آینده به او اعتماد کنید.

 ۶ آیا درس می گیرند؟
برای این مورد، درست مثل مورد سوم، باید شناخت بیشتری درمورد آدمها پیدا کنید. آیا کسی است که به توصیه دیگران گوش می دهد؟ آیا آدمی است که از اشتباهات خود درس می گیرد و همان باعث رشد و پیشرفتش می شود؟ اگر فهمیدید که چنین آدمی نیست، آنوقت متوجه می شوید که اگر یکبار به شما خیانت کند، درس نمی گیرد که دفعه بعد این کار را نکند. اما آدمهایی که از اشتباهات خود درس می گیرند، شایسته دادن یک فرصت دوباره هستند.

۷ از اعتماد کردن به آدمهای خودمحور خودداری کنید
این بزرگترین نشانه است که بفهمید کسی شایسته اعتماد شما هست یا نه. اگر فرد مورد نظرتان آدم خود محوری باشد، احتمال ۹۹% وجود دارد که به اعتماد شما خیانت کند. مگر اینکه یاد بگیرند و تلاش کنند که خودخواه نباشند ( که بسیار نادر است )، آنوقت شاید بتوانید به آنها اعتماد کنید. البته همه ما آدمیم و خیلی وقت ها خودخواه می شویم. منظورمان آندسته از افراد که تابحال زحمت فکر کردن به نیازهای دیگران را به خود نداده اند. اینها آدمهایی خودمحور و خودخواه هستند که هر کاری برای برآوردن نیازهای شخصی خودشان انجام می دهند. این می تواند شامل دروغ گفتند و خیانت به اعتماد دیگران هم شود.


ادامه مطلب

[ جمعه 4 مرداد 1392  ] [ 12:01 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

جملات مخرب زندگی

«تفاوت میان جمله «تقریبا درست است» با «درست است» آنقدر بزرگ است كه به تفاوت میان كرم‌شب‌تاب و رعد و برق می‌ماند.» معنای این جمله‌ «مارك تواین» را وقتی بهتر درك می‌كنیم كه بدانیم گفتن بعضی جمله‌ها در كار چقدر می‌تواند ویرانگر باشد. فرقی نمی‌كند شما كارمند باشید یا مشتری یا جزو مقامات بلندپایه؛ این كلمات شما هستند كه به شما و شخصیت كاری‌تان رنگ و رو می‌دهند.
«كلمه‌ها بسیار اهمیت دارند چراكه نه تنها شخصیت شما را به دیگران نشان می‌دهند بلكه طرز فكر دیگران درمورد شما را شكل می‌دهند.» این جمله‌ای است كه «كارن فرایدمن» نویسنده كتاب «خفه شو و چیزی بگو!» می‌نویسد. این كتاب به بررسی استراتژی برقراری ارتباط در محل كار می‌پردازد. «اگر شما چهره‌ای مثبت به خود بگیرید قطعا توجه دیگران را جلب خواهید كرد. در این صورت شما در بهترین شرایط قرار می‌گیرید تا آنها به حرف‌هایتان گوش دهند.»
با این حال اغلب اوقات وقتی در محیط كاری شروع به صحبت می‌كنیم اغلب از كلماتی مبهم و تردیدآمیز استفاده می‌كنیم كه تنها فایده‌اش مخدوش كردن پیامی است كه قصد انتقال آن را داریم. كاربرد كلمه‌هایی همچون «به نوعی، در اغلب موارد» باعث كاهش قدرت كلام می‌شود یا استفاده از جمله‌های منفی مثل «نمی‌توان، امكان ندارد و هرگز» كه باعث ناامیدی و منفعل شدن می‌شود. براساس تحقیقی كه به تازگی انجام شده و طبق توصیه كارشناسان، ۱۰ جمله زیر را فیگارو به عنوان بدترین چیزهایی انتخاب كرده كه می‌توان در محیط كار به زبان آورد.
 
این كار من نیست
همین جمله ساده و پركاربرد باعث می‌شود شما خودتان را از جمع اعضای تیم كاری‌تان جدا كنید. این جمله دقیقا متضاد حس انعطاف‌پذیری و میل به یادگرفتن چیزهای جدیدی است كه برای برعهده گرفتن پست‌های حساس و عالی حیاتی است. به جای این جمله منفی می‌توان از این جمله مثبت استفاده كرد: «واقعا در این زمینه تجربه‌ای ندارم.»

 فكر می‌كنم كه...
«لوری توماس روس» كه مدیر یك شركت بزرگ است اعتقاد دارد این جمله و جمله‌های مشابه آن همچون «تصور می‌كنم، احساس می‌كنم» باعث می‌شود از تسلط مدیریتی شما كاسته شده و قدرت پیام را نیز تضعیف كند. گفتن «فكر می‌كنم این بهترین استراتژی است» قدرت كمتری دارد از جمله «این بهترین استراتژی است.» حتی این مورد را باید به تشكر كردن هم تسری دارد.

‌نمی‌دانم
شما فكر می‌كنید گفتن این جمله یعنی صداقت؟ با گفتن این جمله ممكن است دیگران فكر كنند شما از روی تنبلی با این جمله خود را خلاص كرده‌اید. به جای این جمله بگویید: «اجازه بدهید جواب را پیدا كنم.» یا «نمی‌دانم چطور این كار را انجام دهم.» و حتی «برای انجام این كار از چه كسی می‌توانم كمك بگیرم؟» نیز جمله مناسبی است. با این كار زمان می‌خرید تا راه حل را بیابید.

نمی‌توانم
با بر زبان «نیاوردن» این جمله به همكاران خود می‌فهمانید كه برای هرنوع یادگیری آماده هستید. می‌توانید مشكل را بررسی و راه حل پیشنهاد كنید. مثلا اگر از شما خواسته باشند پروژه‌ای را معرفی كنید كه به دلیل مشغله كاری توان انجام آن را ندارید بگویید: «متاسفانه الان مشكلی دارم. با این حال با فلانی در این مورد صحبت كرده‌ام و مطمئنم او به خوبی از پس آن برمی‌آید.»

ولی...
استفاده از كلمه «ولی» همه آن چیزی را كه پیش از این گفته‌اید كاملا انكار می‌كند. مثلا این جمله را ببینید: «این پیراهن خیلی زیباست اما این گوشواره‌ها به پیراهنت نمی‌آید.» ما همیشه به طورغریزی جملات منفی را می‌بینیم. بنابراین استفاده از این كلمه تنها باعث برجسته شدن بخش منفی ماجرا می‌شود.

سعی خودم را می‌كنم
استفاده از این جمله یعنی احتمال شكست وجود دارد و ممكن است داستان به آخر نرسد. وقتی در ساعات آغازین كار، رئیس‌تان از شما می‌خواهد كاری را انجام دهید و شما به او می‌گویید «سعی خودم را می‌كنم» باعث می‌شود تردید در روح رئیس‌تان شكل بگیرد. به جای این جمله می‌توانید بگویید: «ساعت ۹ روی میز كارتان خواهد بود.»

ایده خوبی نیست
این اولین و دم‌دست‌ترین جمله‌ای است كه در برابر ایده‌های همكارانتان می‌توانید بگویید. بكار بردن این جمله باعث می‌شود آنها جرات ابراز ایده‌های خود را نداشته باشند. به جای اینكه چیزی را به طور كامل رد كنید می‌توان مثلا از یك پرسش استفاده كرد: «خب می‌توان این ایده را اجرایی كرد؟»

تقصیر من نیست
به جای گفتن این جمله و در مقام ضعف و مظلوم‌نمایی قرار گرفتن بهتر است دست بالا را بگیریم. چنین جمله‌هایی می‌تواند كمك حال هركسی باشد: «سعی می‌كنم بفهمم چه اتفاقی افتاده است.» یا «بهتر است سعی كنیم بفهمیم چطور می‌شود از تكرار این اتفاق جلوگیری كرد.»

تصور می‌كنم...
اجتناب كردن از جمله‌هایی كه در آنها عدم قطعیت موج می‌زند باعث می‌شود قدرت و تسلط خود را بهتر به دیگران نشان دهید. اگر ذهن شما را چیزی به خود مشغول كرده كه باعث درنگ شما می‌شود به جای اینكه با خجالت صحبت كنید بهتر است مشغولیت ذهنی‌تان را صادقانه مطرح كنید.

غیرممكن است
این جمله بدون شك منفی‌ترین جمله این فهرست است. این جمله یعنی اینكه شما حتی آماده نیست كه آن موضوع خاص را امتحان كنید. حس منفی واگیردار است و همچون یك ویروس منتشر می‌شود. برای مثبت بودن می‌شود گفت: «خب بگردیم شاید راه حلی پیدا كردیم.»


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 3 مرداد 1392  ] [ 11:56 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

اصول تحقیقات برای یک ازدواج موفق

 

بسیاری از جوانان تصور می كنند كه اولین پله نردبان زندگی عشق است. یعنی اول باید عاشق شوند بعد ازدواج نمایند. اما یقیناً صرف اینكه فردی از خواستگارش خوشش بیاید و یا عاشق او باشد برای ازدواج كردن و خوشبخت شدن كفایت نمی كند.
البته این بدان معنا نیست كه عشق و محبت جایی در زندگی زناشویی ندارد بلكه به دل نشستن فرد مقابل یكی از معیارهای انتخاب همسر محسوب می شود. اما عاقلانه تر آن است كه ابتدا فرد مقابل و روحیات و اخلاقیاتش به صورت درست و كامل شناخته شود بعد پای محبت و عشق به میان بیاید. همه بزرگان و متخصصین نیز بر این اصل صحه می گذارند كه عشق انسان را كر و كور كرده و از واقعیات به دور می سازد.

حال سوال اساسی این است كه راه های شناخت فرد مقابل (خواستگار) چیست؟
مهم‌ترین راه‌های شناخت خواستگار، گفتگوی رو در رو در جلسات خواستگاری و تحقیق و تفحص در مورد وی است. از دید بسیاری تحقیق از گفتگو مهم‌تر است زیرا معمولاً در گفتگوهای مستقیم کشش و جاذبه جنس مخالف مانع از شناخت درست و دقیق وی می شود. علاوه بر آن در این ملاقات‏ ها چون هر یک از طرفین سعی می‏کنند بهترین تصویر را از خود نشان داده و نقطه ضعف هایشان را پنهان کنند، شناخت و درك فرد مقابل بسیار سخت تر می شود. اما افراد می توانند با یك تحقیق درست و همه جانبه صحت گفته های فرد مقابل را دریافته و او را بهتر و كاملتر بشناسند.

تحقیق درست و همه جانبه چیست؟
برای اینکه از طریق تحقیق بتوانیم به شناختی جامع وکامل نسبت به فرد مقابلمان دست یابیم باید وی را از منظر برخی از افراد و گروه های مرتبط با وی بررسی نماییم تا از این طریق با تمام زوایای شخصیتی و روحی وی آشنا شویم.

-پرس و جو از اقوام و آشنایان فرد (خواستگار): یكی از مهمترین منابع اطلاعاتی برای شناخت افراد، اقوام و آشنایان وی می باشند. بسیاری از ویژگی های ریز اخلاقی و روحی فرد مقابل تنها از این طریق قابل شناسایی می باشد.

-تحقیق از همسایگان: همسایگان و هم محله ای ها یكی دیگر از راه های شناخت می باشند. این گروه بهترین منبع شناخت برخی از رفتارها، حركات و ویژگی ها چون چشم چرانی،‌ اهل دعوا و مرافعه، فرهنگ پایین فرد و خانواده اش و... محسوب می شوند.

-تحقیق و پرس و جو از همكاران و دوستان: دوستان و همكاران نزدیک فرد که مدتی است با او در تماس و معاشرتند، موارد خوبی برای تحقیق بوده و از دو جهت ما را با فرد مقابل آشنا می سازند.
دوستان هر فرد از سویی تا حد بسیاری نشاندهنده روحیات و ویژگی های او هستند و از سوی دیگر همین افراد می توانند ما را با برخی از ویژگی های فرد مقابل چون نحوه برخورد او با ارباب رجوع، نحوه مراوده با همکاران و دوستان، میزان همکاری وسازش با دیگران، پایبندی به اعتقادات دینی و... آشنا سازند. 

-پرس و جو از معرف: گاه فردی در قالب معرف واسطه آشنایی دختر و پسری با یكدیگر می شود. معرفین نیز منبعی مهم برای شناخت طرفین نسبت به یكدیگر محسوب می شوند. البته این در صورتی است كه معرف خود با شناخت كامل از طرفین آنها را به یكدیگر معرفی كرده باشد.

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 2 مرداد 1392  ] [ 12:42 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

با رفتار و آدات زوج های خوشبخت آشنا شوید

به طور خلاصه باید بدانیم که ،داشتن اشتیاق و انرژی جنسی عالی است، اما پس از گذشت 10 سال از ازدواج، این امر رنگ می بازد. این مسئله برای همه پیش می آید .حال جالب است بدانید که اگر خود را به انجام کارهای دیگری که برایشان اشتیاق دارید، مشغول کنید، با انرژی و میل جنسی بیشتری نزد شریکتان باز میگردید.

1. احوال پرسی
با یکدیگر در تماس باشید و احوال هم را جویا شوید. برای یکدیگر یادداشت بگذارید و حتماً در آن قید کنید که چقدر از وجود همدیگر متشکرید .حتی مکالماتی با عبارت های دوستانه و قدیمی مانند" سلام، چگونه روز خود را می گذرانی؟" نیز به طور حتم شریک شما را خوشحال می کند.

2. دوست یابی
زمانیکه اجازه می دهید دیگران وارد دنیای شما شوند ، از فشار روی شریکتان می کاهید . دیگر وی نقش آقا یا خانم همه کاره را بر عهده ندارد و با این کار بار سنگینی از روی دوش وی بر می دارید.

3. سپاسگزاری
شاید این مطلب کمی کلیشه ای به نظر برسد، اما کار می کند. برای هر کار کوچکی که شریکتان برای حفظ رابطه انجام می دهد از او تشکر کنید و سپاسگزار باشید. می توانید این سپاسگزاری را در یک یادداشت بیان کنید یا در دفتر خاطراتتان بنویسید.
هنگامی که شما مراتب سپاسگزاری خود را روی کاغذ می آورید ،خواهید دید که کمتر بد خلق می شوید و دربارۀ مسائل جزئی زیاد سخت نمی گیرید. دیگر فکر نمی کنید که شریکتان کفش هایش را در جاکفشی نمی گذارد چون می خواهد پای شما به آنها گیر کند و گردنتان بشکند .یا اینکه قصد وی از غرق شدن در یک نمایش کارتونی فقط حرص دادن شماست.

4. زندگی پرشور
به طور خلاصه،داشتن اشتیاق و انرژی جنسی عالی است، اما پس از گذشت 10 سال از ازدواج، این امر رنگ می بازد. این مسئله برای همه پیش می آید .
حال جالب است بدانید که اگر خود را به انجام کارهای دیگری که برایشان اشتیاق دارید، مشغول کنید، با انرژی و میل جنسی بیشتری نزد شریکتان باز میگردید تا اینکه بر این مسئله حساس شوید و انواع محرک ها را مصرف کنید یا دائم از این امر دلخور باشید. بنابراین پرشور زندگی کنید و به دیگر کارهای مورد علاقۀ خود بپردازید.

5. خوشحالی بابت داشته ها
منظور این است که از آنچه دارید و هستید ،چه دربارۀ شخصیتتان چه دربارۀ اموالتان، خوشحال باشید .برق دارید؟ آب دارید؟ مواد غذایی در یخچال فراهم است؟ بله، بله، بله؟ خوب، دیگر چه می خواهید. اگر بدانید که یک خانه شگفت انگیز دارید که به خاطر حفظ آن شما و همسرتان از جان و دل مایه می گذارید و کار میکنید، باید شاد زندگی کنید.

6. لذت بردن از اتفاق های کوچک و ساده
از پخت و پز با هم در آشپزخانه یا خوردن ناهار در پیک نیک همراه با بچه روی چمن های حیاط خود درست همان موقع که لباس های شسته شده روی بند رخت مجاورتان در حال خشک شدن است لذت ببرید.

7. نترسیدن از بی پولی
بی پولی خوشایند نیست اما گاه اجتناب ناپذیر است .به اندازه ای که برای شما مقدور است ،خوش بگذرانید و دوستان خود را نیز به جمع تان دعوت کنید. البته آنهایی که از بودن با شما لذت می برند نه آنهایی که رفیق جیبتان هستند. این مسئله برای همه پیش می آید و دلیلی برای خجالت کشیدن و انزوا طلبی نیست.

8. مثبت اندیشی
مبادا فکر کنید که دیگران همیشه سعادتمند هستند و شما خیر. مثبت اندیشی عضلات مغز شما را نوازش می دهد . مهم نیست که شما انسان کاملی هستید یا خیر، به هر حال همین که با هم هستید، برای حفظ و ارتقای خود و رابطه تان تلاش می کنید و از آن لذت می برید ،خود خوشبختی است.


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 2 مرداد 1392  ] [ 12:40 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

تولد اولین عضو خانواده و رابطه جنسی بعد از آن

شب‌های بیخوابی و روند بی‌پایان عوض کردن پوشک بچه و افزایش بار کارهای خانه و خرید برای عضو جدید و ...
پژوهش‌های بسیاری نشان می‌دهند – و بسیاری از زوج‌ها هم قبول دارند- که به دنیا آمدن اولین بچه ممکن است ازدواج را با مشکلاتی مواجه کند.
شب‌های بیخوابی و روند بی‌پایان عوض کردن پوشک بچه و افزایش بار کارهای خانه زمان چندانی برای صمیمیت عاطفی میان همسران به جای نمی‌گذارد.
در واقع این فشار وظایف مربوط به بچه‌دار شدن به حدی سنگین است که اکنون شمار فزاینده‌ای از متخصصان بهداشت روانی توصیه می‌کنند زوج‌های منتظر به دنیا آمدن فرزند، به طور پیشگیرانه به مشاور مراجعه کنند تا برای به عهده گرفتن مسئولیت‌های جدید مربوط به بچه، مسائل مالی ناشی از آن، تغییراتی که در زندگی زناشویی و اجتماعی‌شان به وجود می‌آید، آمادگی پیدا کنند.
به نوشته وال استریت جورنال تحقیقی که اخیرا بر روی 2870 زوج در "طرح ملی ازدواج" در دانشگاه ویرجینیا در آمریکا انجام شد، نشان داد که در حدود دو سوم زوج‌ها کیفیت روابط زن و شوهر در سه سال اول پس از به دنیا آمدن بچه افت می‌کند. میزان اختلافات بالا می‌رود، زمان اندکی برای ایجاد رابطه صمیمی میان زن و شوهر باقی می‌ماند، و ممکن است بین آنها فاصله عاطفی ایجاد شود.
در این گروه زوج‌ها، مردان و زنان به نحو متفاوتی تحت تاثیر قرار گرفته بودند: رضایت مادران از ازدواج‌شان به فوریت افت می‌کند، اما در مورد مردان این افت به تدریج و در طول چند ماه رخ می‌دهد. تغییرات هورمونی، فشارهای جسمی ناشی از زایمان و شیردهی، و جابه‌جایی ناگهانی از محیط کار به خانه به همراه نوزاد ممکن است توضیح‌دهنده این کاهش رضایت از ازدواج باشد. یک عامل مهم در اختلاف میان این والدین جدید چگونگی تقسیم کردن کارهای خانه و کارهای مربوط به نوزاد بود.
البته بیش از یک سوم از این زوج‌ها در این بررسی توانسته‌ بودند با موفقیت از پس فشارهای عاطفی، جسمی و مالی ناشی از به دنیا آمدن بچه برآیند.

اما این زوج‌های چه خصوصیاتی داشتند؟
این تحقیق نشان داد که ارضای جنسی و حس تعهد به همسر در صدر فهرست صفاتی قرار دارد که باعث می‌شود این زن و شوهرهای تازه بچه‌دارشده ازدواج‌شان را "بسیار سعادتمند" بخوانند.
خصوصیت سوم این زوج‌ها "خیرخواهی" بود که در این بررسی این طور تعریف شده بود: "فضیلت دادن چیزهای خوب به فراوانی و به رایگان به همسر" و شامل مواردی از انجام خدمات کوچکی مانند درست کردن چای برای همسر در صبح تا ابراز عشق و نشان دادن احترام و تمایل برای "بخشایش همسر به خاطر اشتباهات و ناکامی‌ها" بود.
در رده‌ بعدی این فهرست "سهیم شدن در انجام کارهای خانه" قرار می‌گیرد. هم مردها و هم زن‌ها پس از به دنیا آمدن بچه، هنگامی که کارهای خانه به طور یکسان بین آنها تقسیم شده بود، ازدواج‌شان را "بسیار شادمان" توصیف می‌کردند. بنابراین احتمالا تقاضا کردن از شوهرتان برای شستن لباس‌ها یا برعکس خواستن از زن‌تان برای عوض کردن لامپ برق ممکن است برای ازدواج شما خوب باشد. گرچه با توجه به خصوصیت "خیرخواهی" شاید بهتر باشد هر کس- زن یا شوهر- داوطلبانه مسئولیت انجام یک کار را به عهده بگیرد.


ادامه مطلب

[ سه شنبه 1 مرداد 1392  ] [ 5:08 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

مرحله به مرحله ی عمل جنسی در آقایان

گرچه عمل  جنسی یک فرآیند مداوم است اما پژوهشگران آن را به 6 مرحله تقسیم می‌کنند.

1.اولین مرحله ضروری میل جنسی یا «لیبیدو» است
«انگیزش» یا «تحریک جنسی» طبیعی نمونه کاملی از متحدشدن ذهن و بدن است. برای ایجاد این انگیزش، لازم است چارچوب ذهنی مناسب و مقدار هورمون كافی جنسی مردانه یا تستوسترون موجود باشد. امیال جنسی در دوران بلوغ، هنگامی که میزان تستوسترون شروع به افزایش می‌کند، شكل می‌گیرند.
میزان تستوسترون با افزایش سن روندی رو به نزول دارد اما در بدن بیشتر مردان به اندازه‌ای تستوسترون تولید می‌شود که میل جنسی‌شان در سراسر زندگی‌شان حفظ شود. در هر مرحله از زندگی، نگرانی، استرس یا افسردگی ممکن است با وجود اینکه جسم مرد سالم است، میل جنسی‌اش را مهار کند. روابط جنسی با ایجاد حالتی از برانگیختگی که ناشی از آمیزه‌ای از افکار شهوانی و تحریک حسی است آغاز می‌شود.
 تحریك حسی می‌تواند شامل حس لمس، بینایی، بویایی، چشایی یا شنوایی باشد. منطقه‌ای از مغز به نام «هیپوتالاموس» آثار تصاویر و احساسات شهوانی را هماهنگ می‌کند و پیام‌های مربوط به میل جنسی را از طریق طناب نخاعی به لگن می‌فرستد که به اعصاب دستگاه عصبی خودمختار در آن منطقه می‌رسند. اعصاب حسی از پوست آلت تناسلی و سایر مناطق حساس بدن نیز به طور مستقیم بدون اینکه مغز دخیل باشد، به این اعصاب خودمختار متصل می‌شوند.
 
2.تحریك كافی اعصاب خودمختار، آنها را فعال می‌‌كند
این اعصاب مرحله دوم پاسخ جنسی مردانه، مرحله برانگیختگی را با رساندن پیام‌های شیمیایی به شریان‌های آلت تناسلی شروع می‌کنند و باعث می‌شوند گشاد و خون بیشتری وارد آنها شوند. خون به درون 2 «جسم غاری»، 2 میله متشکل از بافت اسفنجی که دارای مجاری عروقی بسیاری هستند، سرازیر می‌شود. این ورود خون، اجسام غاری را متورم می‌كند و نعوظ یا راست‌شدن آلت رخ می‌دهد. اجسام غاری متورم‌شده بر وریدهای کوچک آلت تناسلی هم فشار می‌آورند و با این كار مانع از خروج خون اضافی می‌شوند، بنابراین نعوظ آلت حفظ می‌شود.
پزشکان برای سال‌ها نعوظ را یک رخداد هیدرولیک می‌دانسته‌اند که به افزایش 6 برابری میزان خون ورودی به آلت تناسلی می‌انجامد، اما نتایج پژوهش‌ها نشان داده است نعوظ یک پدیده شیمیایی هم است. یک ماده شیمیایی با مولکولی کوچک به نام «اکسید نیتریک» به اعصاب اجازه می‌دهد تا با یکدیگر و با شریان‌های آلت تناسلی ارتباط برقرارکنند.
اکسید نیتریک از طریق یک ماده واسطه به نام «گوانوزین مونوفسفات حلقوی» اثر خود را بر شریان‌ها اعمال می‌کند. این کشف هم برای دانشمندان مهم بود و هم زمینه‌ساز پیشرفت مهمی برای درمان مردان مبتلا به اختلال کارکرد نعوظی شد.

3. سومین مرحله فعالیت جنسی
مرحله کفه‌ای است که معمولا 30 ثانیه تا 2 دقیقه به طول می‌انجامد سرعت ضربان قلب و فشار خون با ادامه فعالیت جنسی افزایش می‌یابد و خون بیشتری به بافت‌های بدن تلمبه می‌‌‌شود. آلت تناسلی تنها بخشی از بدن نیست که این جریان خون اضافی را دریافت می‌کند؛ در بیشتر مردان حین فعالیت جنسی سرخ‌شدن صورت به علت تجمع خون رخ می‌دهد و خود بیضه‌ها متورم می‌شوند و 50 درصد افزایش اندازه پیدامی‌کنند. حین مرحله ‌کفه‌ای، پروستات و کیسه‌های منی برای انزال آماده می‌شوند و شروع به ترشح مایع می‌کنند.
 
4.فعالیت جنسی در مرحله چهارم ارگاسم (اوج لذت جنسی)
به همراه انزال منی به اوج می‌رسد. دستگاه عصبی خودمختار در این مرحله نیز مسوول است و عضلات در اپیدیدیم، مجاری منی‌بر و پروستات را به انقباض وامی‌دارد و باعث رانده‌شدن منی به جلو می‌شود. در همین زمان پیام‌های عصبی عضلات گردن مثانه را منقبض می‌کند، در نتیجه منی به جای اینکه داخل مثانه پس بزند، به درون پیشابراه رانده می‌شود. انزال معمولا همراه لذتی بسیار است که ارگاسم نامیده می‌شود. تقریبا در همه مردان، هنگام انزال سرعت ضربان قلب به اوج می‌رسد.
 
5.مرحله پنجم فعالیت جنسی
فروکش کردن یا «برطرف‌شدن تورم» است که در آن آلت تناسلی به حالت شل ابتدایی خود بازمی‌گردد. ازبین‌رفتن تورم آلت معمولا پس از انزال رخ می‌دهد اما گاهی زودرس و در صورتی که عمل جنسی با یک فکر یا رویداد مداخله‌گر قطع شود، اتفاق می‌افتد.

6.مرحله نهایی عمل جنسی
آرام‌ترین مرحله آن است. این مرحله را «مرحله مقاوم» می‌گویند که 30 دقیقه (در مردان جوان) تا 3 ساعت (در مردان سالمندتر) به طول می‌انجامد و در آن هنگام آلت تناسلی به تحریک جنسی پاسخی نمی‌دهد.


ادامه مطلب

[ سه شنبه 1 مرداد 1392  ] [ 5:03 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 10 ] [ 11 ] [ 12 ] [ 13 ] [ 14 ] [ 15 ] [ 16 ] [ 17 ] [ 18 ] [ 19 ] [ > ]