ادامه مطلب
[ دوشنبه 24 تیر 1392 ] [ 3:06 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
[ یک شنبه 23 تیر 1392 ] [ 4:18 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات1 ]
گفتگوهای جنسی قبل از ازدواج
[ شنبه 22 تیر 1392 ] [ 6:12 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
[ شنبه 15 تیر 1392 ] [ 2:35 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
احساس میکنید به آخر خط رسیدهاید؛ دیگر نمیخواهید ادامه دهید چون اساسا آینده ای برای این رابطه نمی بینید. اما کمی دست نگه دارید! نمیخواهیم شمارا از تصمیمتان منصرف کنیم فقط میخواهیم کمی با هم مواردی را که شاید در ذهنتان مرور نکردهاید، مرور کنیم.
[ پنج شنبه 13 تیر 1392 ] [ 7:15 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
همه ما وقتی كه بزرگ میشویم و خانواده تشكیل میدهیم بهتر از قبل میتوانیم نقش والدین مان را در هنگام بزرگ كردن و پرورش خودمان حس كنیم: لذت، درد و ناراحتی و چالش هایی كه توام با یك زندگی زناشویی و فرزند داری است... .
[ سه شنبه 11 تیر 1392 ] [ 2:28 AM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات1 ]
اینکه مرد زندگی شما تا چه اندازه به پیمان ازدواجش وفادار میماند، تنها تا اندازه ای به ویژگیهای شخصیتیاش ارتباط دارد و البته گاهی رفتاری که زنان با همسرشان میکنند، بیش از هر عامل دیگری میتواند بر آینده این رابطه تاثیر بگذارد.
[ دوشنبه 10 تیر 1392 ] [ 3:27 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
دوران عقد دورانی است كه روابط عاطفی بین شما و همسرتان شكل میگیرد و به اوج خود میرسد. دراین دوران باهم انس میگیرید، یکدیگر را می شناسید و قلق های همدیگر را تا حدود زیادی پیدا می کنید.دوران عقد در واقع دورانی است که شما به لطف نزدیک تر شدنتان به همسر خود، شناختی از او به دست می آورید که شاید هیچ کس دیگر نتواند تا این حد او را بشناسد و این البته صرف نظر از لذتی است که از با هم بودن نصیب تان می شود.
در دوران عقد احساسات عاطفی شكل میگیرد و رابطه جنسی اگر كنترل شده و خفیف باشد میتواند به شكلگیری و ظهور این احساسات كمك زیادی كند. با این حال، رابطه جنسی تنها هدف ازدواج نیست و هیچ ازدواجی كه تنها براساس این رابطه شكل بگیرد پایدار و استوار نمیمانداما واقعا سوال خیلی از دختر و پسرهای عقد کرده است است که حد این روابط کجاست؟ شما در دوران عقد می توانید مثل یک زوج واقعی با هم رابطه داشته باشید یا باید همچنان از همدیگر فاصله بگیرید؟
[ شنبه 8 تیر 1392 ] [ 2:42 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات1 ]
حضور موثر در خانواده جدید، برای خودش داستانها دارد. اگر نسنجیده رفتار کنید، ممکن است برای همیشه در ذهن فامیل جدید که سال به سال هم شما را نمیبینند، بد جوری خراب شوید. پس نکات ذیل را که با راهنمایی دکتر شیری آماده شده است را برای یک شروع خوب به کار بگیرید.
1- گوش دادن فعال را یاد بگیرید؛ وقتی یکی از فامیل جدیدها دارد برایتان ماجرای هیجان انگیزی تعریف میکند، همین طوری در چشمانش زل نزنید. باور کنید توی حال طرف میخورد.
[ شنبه 8 تیر 1392 ] [ 2:39 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
یک مرد واقعی همیشه به خود و دیگران احترام می گذارد، مگر اینکه مورد بی احترامی قرار گیرد. اوالگو و نمونه ای برای پیروان خود و به خصوص فرزندانش است.
ادامه مطلب
در زمانه ما، یکی از دلایل افزایش طلاق وجود مشکلات جنسی و نگرش منفی زن یا مرد به آن است. متاسفانه هنوز هم بسیاری از دختران و پسران طی گفتوگوهای قبل از ازدواج، به نگرش و انتظارهای خود از رابطه زناشویی اشاره نمیکنند. اما واقعیت این است که برآوردهنشدن توقعات در رابطه زناشویی میتواند باعث سردی رابطه و نابسامانیهای دیگر شود.
چرا باید درباره مسائل جنسی صحبت کنیم؟
اگر از دختر و پسری که حتی تاریخ ازدواجشان را تعیین کردهاند سوال شود: «آیا راجع به مسایل زناشویی با همدیگر صحبت کردهاید یا نه؟» در بیشتر موارد میگویند: «نه، ما فکر نمیکردیم این موضوع مهم باشد» یا میگویند: «ما این جور صحبتها را به بعد از ازدواج موکول کردهایم، بهدلیل اینکه بعد راحتتر میتوانیم در مورد آن صحبت کنیم.»
چنین زوجهایی نمیدانند اینگونه صحبتها به قبل از تصمیمگیری نهایی برای ازدواج مربوط است، نه بعد از ازدواج. آیا شما هم معتقدید گفتوگو راجع به مسایل زناشویی باید به بعد از ازدواج موکول شود؟ آیا بعد از ازدواج برای اینگونه صحبتها دیر نیست؟ اگر بعد از ازدواج همسران متوجه شدند که با یکدیگر در اینباره توافق ندارند، راهحل چیست؟ آیا میتوانند بهراحتی در ازدواج خود تجدیدنظر کنند؟
کی صحبت کنیم؟
رابطه بین زن و شوهر، با سایر رابطههای اجتماعی، دوستی و خانوادگی متفاوت است. این رابطه 4 اصل دارد و وجود مشکلات جدی در هر کدام از این اصول، موثرنبودن تلاشهای زوج در حل این مشکلات و ناامیدی یا دست از تلاش برداشتن، میتواند خطر جدی برای سلامت و آینده رابطه باشد. پایههای اصلی رابطه زناشویی عبارت است از: چارچوب (ویژگیها و شرایط مشابه)، علاقه و رابطه عاطفی، داشتن رابطه زناشویی رضایتبخش و تعهد و احساس مسوولیت نسبت به یكدیگر در دین و فرهنگ ما و بسیاری از فرهنگها، برقراری رابطه زناشویی قبل از ازدواج، مشروع و پذیرفته نیست. اما برخی میپرسند که:
آیابدون داشتن چنین تجربهای میتوان در این حیطه، اطلاعاتی راجع به خودشان و طرف مقابل بهدست آورد؟
پاسخ این است که قبل از ازدواج لازم است دختران و پسران از طریق مطالعه و گفتوگو با افراد واجد صلاحیت، آموزشهایی را در مورد رابطه زناشویی ببینند و تا حدودی به ارزیابی نگرش، انتظارها و تمایل خود نسبت به این رابطه بپردازند. در این گفتوگوها نكتههایی مطرح میشود که همسران از طریق آن میتوانند اطلاعات بیشتری در مورد رابطه زناشویی بعد از ازدواجشان بهدست آورند.
زمانی که همسران آینده، در مورد بیشتر معیارهای خود، با طرف مقابل به توافق رسیدند، لازم است خجالت را کنار بگذارند و گفتگوهایی را با حفظ چارچوبهای اخلاقی به این مساله اختصاص دهند.
با توجه به اینکه گفتوگو درباره این موضوع آسان نیست یا ممکن است شناخت كافی نسبت به تمایل مزاجی خود نداشته باشند، بهتر است برای این کار از مشاوران خانواده کمک بگیرند و در خصوص این مسایل با هم صحبت كنند.
میزان اشتیاق و تمایل هر فرد به رابطه زناشویی متفاوت است. بعضی افراد اشتیاق بیشتر و بعضیها اشتیاق کمتری برای این رابطه دارند. تمایل به رابطه زناشویی در افراد از روزی چند بار تا سالی یکبار متفاوت است. تفاوت افراد در میزان اشتیاق جنسی هم به دلیل تفاوتهای جسمی یا هورمونی و هم به علت خصایص روانی افراد است. حال تصور کنید که تمایل جنسی زن یا مرد بسیار بالا و تمایل طرف مقابلش بسیار کم باشد. قطعا این تفاوت، رضایت و سلامت زناشویی چنین زوجی را به خطر میاندازد. بنابراین باید انتظارها و سلیقههای جنسی خود را با همسر آیندهتان در میان بگذارید.
بعد از ازدواج
درست است که رابطه زناشویی طبیعی و معمول در همه انسانها تقریبا به یک شکل انجام میگیرد اما هر فرد انتظارها و سلیقههای خاصی دارد. بنابراین بیشتر از گذشته، لازم است زوجها راجع به این رفتار با همدیگر تعامل و گفتوگو داشته باشند. مهم این است که زن و شوهر در این انتظارات، توافق داشته باشند. خیلی از همسران به دلیل سلیقههای جنسی متفاوت و متضاد، دچار تعارض میشوند و تجربه نشان داده است که هرچند این انتظارات تا حدودی قابل اصلاح و تغییر است اما بهطور کامل تغییر نمیکند و زن یا شوهری که انتظاراتش در روابط زناشویی برآورده نشود، ممکن است احساس سرخوردگی كند.
این سرخوردگی نیز احتمالا زمینهساز سردی رابطه یا خطاهای اخلاقی دیگر خواهد شد. علاوه بر اینها، زن و شوهر باید بعد از ازدواج در مورد حاشیههای روابط زناشویی با همدیگر به توافق برسند. منظور از حاشیه روابط، نظر افراد راجع به عوامل زمینهساز مطلوب برای شروع و ادامه رابطه است؛ مانند چگونگی گفتوگوهای عاطفی، نوازش و لمس قبل از رابطه، محل و فضای مطلوب برای برقراری رابطه و... یکی دیگر از مسایل و مشکلات نادیدهگرفتن بعضی از تعهدات اخلاقی عاطفی و جنسی در زندگی زناشویی، از سوی یک یا هر دو است که میتواند باعث بروز اختلافهای شدید و بحرانهای غیرقابل جبران در زندگی مشترک بشود. قبل از ازدواج، لازم است که همسران از عقاید مربوط به تعهدات جنسی و اخلاقی همدیگر مطلع شوند.
ادامه مطلب
1.کجا رفت؟
2.وسایل آشپزخانه:
3. میتوانم صدا را بشنوم:
4.بازی آبی:
5.مامان خوابه!
6.بازی با برگها:
7.بازی غلتکی:
8.نقاشی:
9.بافتهای متفاوت:
چندین موضوع بافت دار را به کودک 10 تا 12 ماهتان بدهید، مثلاً یک تکه مقوا، روسری نرم، تکه های چمن و ماسه و ... حتماً تا انتهای بازی در کنار او باشید و مراقب باشید چیزی را در دهانش نگذارد. همراه هم همه چیز را بازرسی کنید، خواهید بفهمید که او از چه بافتی بیشتر خوشش خواهد آمد مخمل کبریتی یا پشم گوسفند؟
10.بازی با رنگها:
ادامه مطلب
شکی نیست که جدایی در دوران نامزدی بسیار بهتر از جدایی در دوران عقد، و جدایی در دوران عقد بسیار کم ضررتر از جدایی بعد از ازدواج است. با این حال همین تصمیم در دوران نامزدی هم تبعاتی دارد که باید مراقب آنها باشید و آنها را در تصمیم تان لحاظ کنید.
روی کاغذ بیاورید
سعی کنید افکار و نظرهایی که دارید، بنویسید و آنها را با نامزدتان در میان بگذارید. تمام نارضایتی ها، خواسته ها و ناراحتی هایتان را بنویسید.
در بسیاری موارد حرفهایی وجود دارد که نمیتوانید آنها را به زبان بیاورید اما اگر فضایی آرام برای خودتان ایجاد کنید و به خودتان زمان بدهید، میتوانید آن حرفها را روی کاغذ و در مرحله بعد به زبان بیاورید. این کار حتی میتواند باعث شود همسرتان برای اولین بار هم که شده به حرفهای شما گوش دهد چرا که نوشتن به نوعی خارج شدن از محدوده شخصی است و شما رازهای این محدوده شخصی را با طرف مقابلتان در میان میگذارید. در خلوت و تنهایی و فکر کردن میتوانید دلیل واقعی عصبانیتها و برخی رفتارهایتان را بیابید.
هزینههایش را بسنجید
با خودتان فکر کنید هزینههای زوجدرمانی و مشاوره را پرداختن و به حل مشکل فکر کردن بهتر است یا مهر طلاق را در شناسنامه کوبیدن و پلههای دادگاهها را بالا و پایین رفتن کدام یک برایتان کم هزینه تر در می آید؟ شاید هنوز این راه را که انتهایش بنبست نیست، امتحان نکرده باشید. البته یک نکته را هم باید در نظر داشته باشید. زمان تان را هدر ندهید. عمر و جوانی شما چیزی است که نباید با دست دست کردن یا بی گدار به آب زدن حرامش کنید. با مشورت گرفتن از مشاورهای مجرب و دلسوز و قاطعیت تصمیم بگیرید.
با صداقت باشید
اگر سوالهای درستی در ذهنتان درباره تصمیمی که گرفتهاید، نداشته و همه ابعاد آن را نسنجیده باشید و برای سوالهایتان و خودتان جواب قانعکننده نداشته باشید، به جای اینکه از طلاق راهی برای رهایی بسازید، قلعهای برای اسارت میسازید بنابراین لازم است از خودتان بپرسید:
چرا در این موقعیت قرار گرفتهام؟
چرا تصمیم به ازدواج با این فرد گرفتم؟
چه کارهایی انجام دادم که باعث وخامت اوضاع و عصبانیت و درگیری شد؟
سهم هر کدام از ما در این اختلاف ها چقدر است؟
چه بخشی از اختلاف ها به تفاوت های شخصیتی ما برمی گردد؟ چه بخشی به دخالت اطرافیان و چه بخشی مربوط به اشتباهات و بی تجربگی هایمان است؟
تا زمانی که نتوانید صادقانه و بیطرفانه به این شرایط نگاه کنید، نمیتوانید موقعیت نادرست را ترک و به موقعیت درست دست پیدا کنید، نمیتوانید همراه بهتری برای زندگیتان پیدا کنید و حتی نمیتوانید یک رابطه قوی و ماندگار با اطرافیانتان داشته باشید و حتی در ازدواج های بعدی هم دچار مشکل خواهیدشد. بیشتر ازدواجها سیاه و سفید نیستند و اغلب خاکستریاند و این یعنی میتوانید آن را به سمت سیاه و سفید ببرید در حالی که بیشتر افراد وقتی اتفاقی میانشان میافتد، به جای درست کردن اوضاع، به سمت تخریب کامل پیش میروند.
مشورت کنید
قبل از مشورت با اطرافیان، تصمیمی نگیرید. خیلی از اطرافیان شما هستند که در دوران نامزدی مشکلاتی شبیه شما داشته اند اما بعدها این مشکل را حل کرده اند. از آنها بپرسید چطور با مشکلاتشان کنار آمده اند و چگونه توانسته اند رابطه و نامزدی شان را مدیریت کنند. مشورت با بزرگترها می تواند راهگشا باشد اما دقت کنید که تصمیم گیرنده نهایی شما هستید. با اقتدار اما نه لجبازی تصمیم بگیرید. اگر به اندازه کافی مطمئن هستید، راه های بالا را رفته اید و هنوز فکر می کنید ازدواج شما با این شخص سرانجامی نخواهد داشت، با احترام به والدین تان بگویید تصمیم تان قطعی است و می خواهید آینده خوبی برای خود بسازید.
عواقبش را بشناسید
بدانید تصمیمی که گرفته اید تبعاتی دارد. خیلی ها از نامزدی شما با خبر هستند و همین می تواند باعث شود تا مدت ها حرف جدایی شما بین دیگران زده شود. با این مساله کنار بیایید و سعی کنید به چیزی جز آینده درخشان تان و ساختن زندگی بهتر و رشد دادن خودتان فکر نکنید. به جای متمرکز شدن روی گذشته، به آینده نگاه کنید و بدانید این تصمیم را برای داشتن آینده بهتر گرفته اید. پس با درگیر شدن در حرف و حدیث های دیگران وقت و انرژی خود را هدر ندهید.
در مقابل سوال و جواب دیگران خیلی محترمانه و سربسته بگویید که این ازدواج نمی توانست سرانجامی داشته باشد و ترجیح داده اید جلوی ضرر را از همین جا بگیرید. به دوستان و آشنایان کنجکاو بگویید نامزدی به معنی ازدواج نیست و دوره ای است برای شناخت بهتر. بنابراین تصمیمی که گرفته اید بر اساس منطق بوده است.
ادامه مطلب
در قلبش حک کنید
سالمندی بنا به تعریف سازمان بهداشت جهانی عبور از مرز شصت سالگی است و برای تمام افرادی كه از حوادث و اتفاقات زندگی جان سالم بدر بردهاند و جوانی و میانسالی را پشتسر گذاشتهاند این دوران تحقق پیدا میكند. در واقع سالمندی بخشی از روند طبیعی زندگی انسان محسوب میشود. گذشت زمان، بیماریهای جسمی، مشكلات روحی و شرایط محیطی عواملی هستند كه در این روند مۆثر میباشند.
امروزه افزایش امید به زندگی و كاهش سطح باروری و زاد و ولد موجب بالا رفتن شمار سالمندان نسبت به جمعیت كل شده است و این رشد فزاینده افراد مسن همچنان ادامه دارد. به طوریكه بر اساس پیشبینی كارشناسان در آیندهای نه چندان دور در جهان از هر پنج نفر یك نفر سالمند خواهد بود.
در همه جوامع بشری، سالمندان تعداد قابل توجهی از جمعیت را شامل میشوند. بنابراین در صورتیكه شرایط مساعد برای سالمند فراهم باشد تا بتواند مستقل و امیدوار زندگی كند، مشكلات اجتماعی كاهش یافته، مشكلات خانواده نیز كمتر دیده میشود. یكی از راههای مناسب برای بهتر شدن زندگی سالمند و بهبود کیفیت زندگی وی، ایجاد یک فضای امن روانی برای آنهاست.
لذا همه ما وقتی كه بزرگ میشویم و خانواده تشكیل میدهیم بهتر از قبل میتوانیم نقش والدین مان را در هنگام بزرگ كردن و پرورش خودمان حس كنیم: لذت، درد و ناراحتی و چالش هایی كه توام با یك زندگی زناشویی و فرزند داری است.
همین كه والدین مان پیر میشوند و فرزندانشان بزرگ میشوند و خانواده تشكیل میدهند آنها یك تجربه جدید را سپری میكنند زیرا آنها شلوغی، سرگرمی و سر و صدای فرزندان خود را از دست میدهند. لذا از یک سو به عنوان احترام و قدردانی از والدینتان و از دگر سو برای حفظ سلامت و بهداشت روانی وی می توانید اقداماتی انجام دهید كه حتی در این دوران هم احساس شادی و نشاط كنند.
** اجازه دهید والدین تان متوجه شوند كه همه چیز در زندگی تان خوب و عالی است و شما كنترل كامل بر زندگی تان دارید. والدین شما همیشه نگران شما و حوادثی هستند كه در هر لحظه در زندگی تان به وجود میآید. وقتی كه اجازه میدهید متوجه شوند كه شما در بهترین شرایط هستید آنها در آسایش و راحتی بیشتری به سر خواهند برد. اگر گرفتاری یا مشكلی دارید حتی الامکان از بازگو كردن و مطلع كردن آن ها خودداری كنید (مگر حالتهای خیلی مهم و اضطراری) و سعی كنید آن مشكل را بدون آن كه آنها متوجه شوند به بهترین شكل ممكن كه میتوانید حل و فصل كنید. با این كار شما بار مسئولیت آنها را سبك تر می كنید و استرس را از آنها دور میسازید.
** همیشه احترام خود را نسبت به والدین تان اظهار كنید. اینكه والدین شاهد احترام كامل فرزندشان نسبت به خود باشند بیشترین خوشحالی را نصیب آنها خواهد كرد. هیچ پول و وجه نقد و هدیه ای نمیتواند جایگزین احترام باشد. وقتی كه به انها احترام می گذارید یك هدیه گران بها و ارزشمند از شما می گیرند كه باعث می شود احساس خوشحالی و غرور نمایند.
** قدردان و سپاسگذار از والدین باشید. سپاسگذاری و قدردانی از تمام آنچه كه والدین در گذشته و حتی اكنون برای شما انجام دادهاند باعث خوشحالی آنها می شود. حتی اگر نحوه بزرگ شدن و تجارب دوران کودکی شما از شرایط كامل و خوبی برخوردار نبوده است اما شما زندگی تان را ازآنها دارید. بنابراین از تمام تلاش آنها در هر لحظه سپاسگذاری كنید.
** تولد و مناسبت های مهم در زندگی والدین تان را فراموش نكنید. هیچ چیز مثل بخاطر داشتن تاریخ های مهم برای والدین تان و انجام یك كار برای آنها در این ایام خاص نمیتواند احساس خوشحالی و رضایت را در آنها تقویت كند. در این مواقع هدیه برایشان بخرید، كارت برایشان ارسال كنید، آنها را به شام یا نهار دعوت كنید و اوقات خوشی را با هم سپری كنید.
خاطراتی كه شما برای آنها به وجود میآورید در قلب شان باقی مانده و حک خواهد شد و این احساس را كه هنوز دوست شان دارید در دل زنده نگه میدارد و با توجه به سن و سال آنها باعث سلامتی جسمی و روحی آنها میشود.
** آنها را مشاركت دهید. از والدین تان برای مهمانیها، جشن های تولد، برنامههای تعطیلات و دیگر فعالیت های خانوادگی كه برگزار میكنید دعوت كنید و به بهانه پیری و کهولت سن و ناتوانی جسمانی آنها را از فعالیتهای اجتماعی محروم نکنید این كار باعث خوشحالی آنها میشود زیرا متوجه می شوند علیرغم پیر شدن شان هنوز هم بخشی از برنامه های تفریحی هستند.
** در دسترس آنها باشید و انها را نسبت به آنچه در زندگی تان قرار است اتفاق بیفتد به روز نگهدارید و اجازه دهید که همواره ذهن انها فعال بماند. ضمنا سعی كنید به طور منظم و روزانه احوال آنها را جویا شوید و حداقل هفته ای یک بار به منزل آنها سرکشی کنید.
ادامه مطلب
همه مردها مثل هم نیستند؛ بعضیهایشان انگار هیچوقت سر به راه نمیشوند. گروهی از مردها هم تعهدی به روابطشان ندارند و حتی اگر مدام از شریک زندگیشان عذرخواهی کنند و به او وعدههایی بدهند، باز هم مرد زندگی نمیشوند. اما باز هم باید بگوییم که همه مردها از این جنس نیستند. اغلب همین مردهایی که شبیه آدم آهنی به نظر میرسند، به شدت بههمسرانشان عاشق و حتی وابسته میشوند و گاهی هم مثل هر آدم دیگری، دلگیر میشوند و احساس تنهایی میکنند. اینکه مرد زندگی شما تا چه اندازه به پیمان ازدواجش وفادار میماند، تنها تا اندازه ای به ویژگیهای شخصیتیاش ارتباط دارد و البته گاهی رفتاری که زنان با همسرشان میکنند، بیش از هر عامل دیگری میتواند بر آینده این رابطه تاثیر بگذارد.
همیشه باید تازه و پرطراوت باشید
و تنها در یک نگاه عاشق شما میشود. شاید در نگاه اول شما بتوانید توجه یک مرد را جلب کنید و جرقه ای که به آن «خوش آمدن» میگویند را بزنید، اما واقعیت این است که اوضاع همیشه اینطور نمیماند. ازدواج یک موضوع کلی عجیب و غریب نیست، بلکه بیشتر به یک بسته پر از دلایل مختلف شباهت دارد. از خانواده بگیرید تا ظاهر و تحصیلات و ... همگی میتوانند جزئی از دلایلی باشند که همسرتان بهخاطرشان شما را انتخاب کرده است. پس سعی کنید از دلایل عشق او با خبر شوید و هرگز آنها را از دست ندهید. همیشه تازگی و طراوتتان را حفظ کنید. به یاد بیاورید که همسرتان با چه کسی ازدواج کرده و سعی کنید همیشه همان فرد بمانید.
دراین خودآزمایی شرکت کنید
اگر پاسخ شما به بیش از 5 سؤال این تست مثبت است، کارتان تمام است. وقت آن است که با جدیت سراغ کلاسهای زوج درمانی و خانواده درمانی بروید و آسیبهایی که به ارتباطتان زدهاید را ترمیم کنید. اما اگر تنها به 2 یا 3 سؤال جواب مثبت دادهاید، باید بگوییم که اشتباهات شما قابل توجه، اما جبران پذیر است و باید برای بیمه کردن زندگی مشترکتان روی مهارتهای ارتباطیتان کار کنید.
هیچوقت تحقیرش نکنید
هرقدر هم که با هم صمیمی باشید، باز هم نباید از این دیوار شیشهای که میانتان هست بگذرید. در افراد بالغ، صمیمیت در دل خود احترام متقابل را هم دنبال دارد و در یک زندگی عاشقانه، این احترام صدچندان میشود. پس قبل از توهین به همسرتان یا ناراحت کردنش، از خود بپرسید او و این رابطه تا چه اندازه برای شما ارزش دارد. یادتان نرود تنها یک کلمه میتواند سرنوشت رابطه میان شما را دگرگون کند، مسئولیتشناس باشید و تک تک حرفها و کارهایتان را، زیر ذرهبین بگذارید. این واقعیت را نادیده نگیرید که بسیاری از همسران خائن، همان کسانی هستند که مدام مقابل جمع تحقیر میشوند و احساس میکنند که همسرشان برای غرور و هویت آنها ارزشی قائل نیست.
نجنگید
زندگی میدان جنگ نیست؛ این جمله را از همان روز شروع یک ارتباط و بعد از آن به خاطر داشته باشید. حتی در سختترین لحظات زندگی هدف اصلیتان را فراموش نکنید. ازدواج راهی برای ساختن زندگی بهتر، کاملتر و همراه با آرامش است. پس به جای نقشه کشیدنهای هر روزه و گرفتن باج مادی یا عاطفی از او، راه حل عاقلانهای را برای حل اختلافات و مشکلات جست و جو کنید. کم نیستند مردهایی که به خاطر بیتوجهی همسرشان یا درک نشدن توسط او، در جای دیگری به دنبال محبت میگردند.
مشکوک نباشید
درست است که بی خیالی شما ممکن است باعث نادیده گرفتن واقعیت شود و کار را از کار بگذراند، اما شکاک بودن هم آسیب های بیشتری را به همراه میآورد. ترس همسرتان از قضاوتی که در موردش دارید و از طرف دیگر، حس اینکه شخصیتش را لگدمال میکنید و به شعورش احترام نمیگذارید، میتواند او را به مردی خائن و بی تفاوت تبدیل کند. پس حرمتها را از بین نبرید و تا از چیزی با خبر نشدهاید، روی همسرتان برچسب نچسبانید. یادتان نرود مردهایی که چنین همسری دارند، گاهی تنها برای تلافی چنین تصمیمی میگیرند.
دائما نگویید میروید
هر مردی احتیاج دارد که بداند تنها و تنها بهخاطر خودش دوست داشته میشود و از پس راضی کردن همسرش بر میآید. این تصور به آنها احساس غرور و قدرت میدهد، پس این حس را از همسرتان نگیرید. زنانی که مدام همسرشان را از نبودشان میترسانند، همان کسانی هستند که شریک زندگی شان را به نبود خود عادت میدهند. مردی که سالها در ذهن خود تصویر رفتن همسرش را تجسم کرده، سرانجام روزی به این تصویر عادت میکند و برای آرام کردن ترسهایش و گرفتن آرامشی که از او سلب شده، به دنبال پایگاه دیگری میگردد.
از هم دور نشوید
قرار نیست به همسرتان بچسبید و تمام استقلالتان را از دست بدهید اما نباید فراموش کنید در یک خانه مشترک زندگی میکنید؛خانه ای که نه تنها در آن تصمیمهای مشترک گرفته میشود، بلکه اعضایش در کنار هم شادی، غم، ترس و اشتیاق را تجربه میکنند. اگر میخواهید همسری ایدهآل باشید، باید به شریک زندگیتان این احساس را القا کنید که در هر لحظه در کنارش هستید و شریک موفقیتها و شکستهایش هستید. مردی که این حس را در همسرش نمیبیند، با دیدن حمایتهای دیگری سفره دلش را باز میکند و گاهی با حل شدن در یک رابطه تازه به زندگیاش آسیب میزند.
به دوستانش دقت کنید
از یاد نبرید که انرژی اطرافیان و حتی تصویری که از آنها در ذهنتان شکل میگیرد، در آینده زندگی شما تاثیر گذار است. بررسیها ثابت کرده افسردگی، خشم و حتی عادتهای کلامی ما تحت تاثیر اطرافیانمان قرار دارد و میتوانیم قاطعانه بگوییم که بودن در کنار زوجهایی که مدام با هم جنگ دارند یا آداب زندگی آرام و سالم را نمیدانند، میتواند به رابطه شما آسیب بزند. از طرف دیگر، رابطه افراطی همسرتان با افراد مجردی که در دنیای دیگری سیر میکنند یا مردهایی که دلبستگی به همسرشان ندارند، میتواند گاهی روی رفتار او تاثیر بگذارد و به زندگی تان آسیب بزند. البته دلیلی ندارد که او را از همه دوستانش جدا کنید، اما میتوانید در مورد حدود این رابطهها با آرامش گفتوگو کنید و تصمیم مشترک بگیرید.
ادامه مطلب
اگر قرار باشد پاسخ این سوال را در یک عبارت بگوییم، باید بگوییم هیچ کدام! رابطه جنسی در دوران عقد تعاریف خاص خودش را دارد. شما شرعا همسر هستید و اگر یک رابطه کامل با هم داشته باشید که حتی منجر به بارداری شود، باز هم شرعا و قانونا کسی نمی تواند به شما خرده بگیرد. اما آنچه در این میان شک و تردید به وجود می آورد، عرف است.
در مقابل عرف نباید جبهه گرفت. همیشه آن چیزی که از قدیم باب بوده اشتباه نیست. بلکه ملاحظات دوران است که بر اساس تجربه رعایت می شود. شما و همسرتان بعد از عقد شرعا زن و شوهر هستید اما زن و شوهری که زندگی مشترکتان را هنوز آغار نکرده اید و وابسته به پدر و مادرتان هستید. این یعنی شما باید برخی از چهارچوب های زندگی دوران تجرد را همچنان حفظ کنید.
این چهارچوب ها می گوید که شما باید در دوران عقد از فرصت محرمیت و نزدیک تر شدنتان برای شناخت بیشتر استفاده کنید. در این بین حد متوسطی از روابط نزدیک جسمی می تواند عاطفه میان شما را تقویت کند و شما را با روحیات هم بیشتر آشنا کند اما این حد، اگر نادیده گرفته شود و رابطه جنسی کاملی شکل گیرد، شما قدرت تصمیم گیری در آینده را از دست خواهید داد.
مشکل فقط تغییرات جسمی که برای شما اتفاق می افتد نیست؛ یک رابطه جنسی کامل، شما را پایبند یکدیگر می کند. احساس تعهد می آورد، وابسته می کند و باعث می شود در جایی که باید تفکر منطقی داشته باشید احساسی تصمیم بگیرید. چگونه؟
شاید شما احساس کنید که همسر آینده تان دقیقا آن طور نیست که فکر می کردید و زندگی با او می تواند باعث بدبختی شما شود. در چنین شرایطی، رابطه جنسی شما را در فاز وابستگی عاطفی قرار می دهد و تصمیم گیری بر اساس منطق و جدایی برایتان دشوار می شود.به همین دلیل است که می گویند روابط جنسی کامل خود را به زمانی موكول كنید كه باهم زندگی مشترك را آغاز کرده اید و به صورت مستقل جدا از پدر و مادر خود زندگی میكنید.
اما در مقابل قرار نیست شما از همسرتان دوری کنید و رابطه تان را با او در حد رابطه خواهر و برادری نگه دارید. حفظ رابطه شما، نیاز به نزدیک تر شدنتان دارد و این حاصل نمی شود، مگر وقتی که شما از چهارچوب های عرفی فاصله بگیرید و به یکدیگر عشق بورزید. بسیاری از مشكلات و اختلالاتی كه در دوران عقد به وجود میآید ناشی از عدم آگاهی زوجین به برقراری روابط درست جنسی است.
ادامه مطلب
وقتی وارد خانواده جدید میشوید، کم حرف باشید. البته سکوت زیادی هم ممکن است کارتان را خراب کند و یک وقت خدایی نکرده فکر کنند «از دماغ فیل افتاده اید» و خودتان را میگیرید. در حد لزوم حرف بزنید و مراقب باشید که کلام تان، شما را بی اعتبار نکند.
حداقل کمی چشمهایتان را گرد کنید تا هیجان حرفهایش را در صورت شما ببیند. از حرف هایش سوال بپرسید و نشان دهید دانستن ماجراهایی که او تعریف می کند، برایتان جالب است.
2- پخمه نباشید! اگر با شما شوخی کردند، الکی خودتان را به آن راه نزنید ، فکر نکنید زیادی مثبت بودن خوب است. البته زیادی هم قاطی شوخیها نشوید چون این که در برخورد اول جلف به نظر برسید، خیلی بهتر از پخمه بودن نیست.
3- اگر قرار است ناهار و شام را خانه نامزدتان باشید، به نسبت نقش آقا و خانم های فامیل، به آشپزخانه کمک کنید. فقط زیادی گرم کار نشوید چون ممکن است در بهترین حالت یک آدم خودشیرین به نظر بیایید و در بدترین حالت این کمک کردن تبدیل به وظیفه شما شود.
4- در صمیمیت با اعضای فامیل جدید، از نامزدتان جلو نزنید. به اندازه عمر زندگیتان برای نشان دادن خودتان وقت دارید. پس خیلی تند نروید! بهترین کار این است که پشت سر نامزدتان حرکت کنید.
5- ممکن است بستگان جدید شروع کنند به تعریف کردن از شما. در این مواقع مواظب باشید زیادی خوش به حالتان نشود. در ضمن لازم نیست با تعارفهای خودکم بینانه عذاب وجدان خودتان را کم کنید و شکسته نفسی کنید. سکوت، لبخند و تشکر بهترین عکس العمل است.
ادامه مطلب
درس امروز درسی پایه ای و اساسی است، در مورد پایه و اساس مرد بودن است. با کلیه ی اطلاعاتی که در دست دارم، مطمئن هستم که شما بحث درمورد چنین مسائلی را بی فایده می دانید و خواهید گفت چرا وقتی مسائل مهمتری مثل کار و تجارت هست، باید چنین چیزهایی یاد بگیرید.
پاسخ این سوال بسیار ساده است:
برای ساختن یک خانه فوق العاده، ابتدا باید یک فونداسیون محکم بسازید تا بتوانید سایر چیزهای زیبا را روی آن قرار دهید. برای ساختن یک مرد بزرگ نیز، نیاز به یک پایه و اساسی استوار و مستحکم است تا بعد بتوانید چیزهای کوچک دیگر را روی آن اضافه کنید.
طی چند سال گذشته به من ثابت شده که اکثر مردها فاقد این فونداسیون و بنیاد هستند تا بتوان به آنها قانون ها و اصول دیگر را آموزش داد. تعاریف بسیاری برای یک مرد وجود دارد و افراد مختلف نظریه های متفاوتی دارند. اما من در اینجا آنچه واقعاً لازم است بدانید را برایتان آورده ام.
ویژگی اول: یک مرد واقعی محکم و قوی است
یک مرد واقعی بخاطر هر چیزی گریه نمی کند، زاری نمی کند، شکایت از چیزی نمی کند، تمارض نمی کند، و لازم نیست هر بار که عطسه کرد به پزشک مراجعه کند. یک مرد واقعی تصمیم می گیرد و با عواقب و نتایج این تصمیمات روزگار می گذراند. یک مرد واقعی مسئولیت اعمال و حرف های خود را بر عهده می گیرد. یک مرد واقعی، محکم و استوار است. و با سختی های زندگی مقابله می کند. یک مرد واقعی خشن و سرسخت است و از خود احساسات نشان نمی دهد. یک مرد واقعی ستون فقرات خانواده است و نمی تواند از خود ضعف نشان دهد. اگر از عنکبوت می ترسید، مسلماً یک مرد واقعی نیستید.
ویژگی دوم : یک مرد واقعی متمرکز است
یک مرد واقعی تفاوت بین مهم بودن چیزی و مهم نبودن آن را می فهمد. یک مرد واقعی وقت خود را صرف کارهای بیهوده ای که هیچ عایدی برای او ندارند، نمی کند. مطمئناً کارهای زیادی برای تفریح و سرگرمی وجود دارد، اما او باید برای انجام این کارها هم دلیل داشته باشد. یک مرد واقعی خود را روی قدرت، پول و خانواده اش متمرکز می کند. هیچگاه خود را روی مسائل جنسی متمرکز نمی کند. روابط جنسی در نتیجه ی داشتن قدرت، پول و خانواده، خود به خود به سراغش می آید.
ویژگی سوم : یک مرد واقعی، اهمیت خانواده را درک می کند
یک مرد واقعی خانواده اش را قدرتمند نگاه می دارد و به تاریخچه خانوادگی خود اهمیت زیادی می دهد. یک مرد واقعی می داند که فرزندانش هدیه ای از جانب خداوند هستند و باید با آنها به خوبی رفتار کند، هرچند هر از گاهی باید برای آنها قوانین و مقرراتی تعیین کند.
ویژگی چهارم : یک مرد واقعی غیبت نمی کند
یک مرد واقعی اطلاعاتش را درمورد دیگران پیش خود نگاه می دارد. یک مرد واقعی در بحث های هیچ و پوچ شرکت نمی کند و درمورد چیزهایی که از آن اطلاع ندارد و مطمئن نیست حرف نمی زند.
ویژگی پنجم : یک مرد واقعی همیشه سر حرفش هست
هر وقت قولی بدهد، آن را عمل می کند. و اگر بداند که از عهده انجام قولی بر نمی آید، هیچ وقت حرفش را نمی زند. یک مرد واقعی مردن را به شکستن عهدش ترجیح می دهد. او می داند که حرفش نیز باید به قدرت عملش باشد.
ویژگی ششم : یک مرد واقعی تلاش می کند تا الگو باشد
یک مرد واقعی همیشه به خود و دیگران احترام می گذارد، مگر اینکه مورد بی احترامی قرار گیرد. او الگو و نمونه ای برای پیروان خود و به خصوص فرزندانش است. من هیچ وقت کارهایم را به خانه نمی آورم، به همین دلیل فرزندانم من را فقط به عنوان یک پدر می شناسند. شما نیز باید همین کار را بکنید. یک مرد واقعی هیچ گاه اجازه نمی دهد که فرزندانش پی به ضعف های او ببرند.
ویژگی هفتم : یک مرد واقعی پول مورد نیازش را خود به دست می آورد
یک مرد واقعی در انتظار صدقات و نیکوکاری های دیگران نمی نشیند. و پول پدرش نیز برای او کفایت نمی کند. او خود در جستجوی روزی خود بر می آید و اگر از پدرانش به او ارثیه ای برسد، به جای هدر دادن آن، ده برابرش می کند.
ویژگی هشتم : یک مرد واقعی زن نما نیست
یک مرد واقعی در گوشهایش گوشواره نمی اندازد و موهایش را بلند نمی کند . یک مرد واقعی باید حداقل سه دست کت و شلوار در کمد داشته باشد و حداقل سه بار در هفته باید کت و شلوار بپوشد. یک مرد واقعی می داند که چطور باید شیک باشد.
ادامه مطلب