آنچه باید بدانیم ولی نمی دانیم!

اطلاعات طلایی، شخصـیتی ممتاز

تکنیک های موثر در ایجاد ارتباط با اطرافیان

لایل لوندس، مشاور ارتباطات، 46 فن مختلف را آموزش می دهد که می توانید برای ایجاد احساس خوب نسبت به خود در دیگران از آنها استفاده کنید و اغلب این احساس وقتی به دست می آید که کاری کنید آنها احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند.
این تکنیک ها به خوبی کار می کنند، البته وقتی که خالصانه اجرا شوند، نه با اشتیاق ساختگی. هدف شما تملق گویی نیست، بلکه باید در آنها نظر مثبت به وجود آورید.

بر دیگران تمرکز کنید تا بر شما تمرکز کنند
تکنیک های موثر ارتباطات و تدابیر هوشمندانه به شما امکان می دهد تا اعتمادسازی کنید، به راحتی با دیگران سخن بگویید و با هر کسی که ملاقات می کنید، ارتباط مثبتی ایجاد کنید. این تکنیک ها شما را قادر می سازد تا احساس عزت نفس مردم را افزایش دهید و باعث شوید احساس خوبی نسبت به خود داشته باشند و شما را تحسین کنند.
برای رسیدن به این مرحله از جذابیت شخصی، توانایی های خود در زمینه «پیش بینی احساسی» را افزایش دهید تا دریابید مردم چگونه به اعمال و رفتار شما عکس العمل نشان خواهند داد. برای بهبود این توانایی از نکات زیر استفاده کنید.

اثرگذاری مثبت
در این بخش روش هایی ارائه کرده ایم تا بتوانید به سرعت کاری کنید که دیگران احساس خوبی نسبت به شما پیدا کنند:
- چگونه هنگام ملاقات با مردم اعتماد به نفس خود را حفظ کنید. وقتی شخص جدیدی را ملاقات می کنید، لباسی را که به تازگی خریده اید نپوشید، زیرا نمی دانید که در این لباس چه احساسی دارید و چگونه به نظر می رسید. ابتدا لباس خود را در خانه بپوشید و امتحان کنید و اگر با آن راحت بودید، آن را هنگام ملاقات بپوشید.
- چگونه کاری کنید که همه آرزومند شنیدن نظرات شما باشند. رمز موفقیت آن است که وقتی دیگران در حال صحبت هستندصحبت آنها را قطع نکنید. به جای آن ساکت باشید، به دقت به سخنان دیگران توجه کنید. آرام و خونسرد باقی بمانید. سرانجام وقتی نوبت صحبت شما رسید، مردم به دقت به سخنان شما یعنی یک ناظر باملاحظه توجه می کنند.

سلام و خداحافظی
روش ملاقات شما با افراد و روش ترک کردن آنها، شما را متمایز می کند. برای ورود و خروج فوق العاده از این نکات پیروی کنید:
- چگونه کارت ویزیت خود را با تشخص به دیگران بدهید و کارت آنها را بگیرید. وقتی کسی کارت ویزیتی به شما می دهد، آن کارت برایش بسیار ارزشمند است. آن را سریعا در جیب خود نگذارید. در عوض آن را با دو دست بگیرید و با دقت به آن نگاه کنید گویی به یک شاهکار هنری نگاه می کنید که قیتی برای آن متصور نیست. سپس آن را پایین تر بگیرید و هر چند لحظه یک بار نگاهی به آن بیندازید.
وقتی کارت خود را به کسی می دهید، آن را از یک جای کارت بسیار شیک خارج کنید، به صورت افقی بالا آورده، روبروی فرد بگیرید و به او بدهید. این کار نشان می دهد که کارت شما و در نتیجه شغل و کسب و کارتان برایتان بسیار مهم است. دیگران نیز به همان ترتیب به شما عکس العمل نشان می دهند. با کارت های ویزیت با احترام برخورد کنید.
- چگونه با افراد مورد نظر خود ملاقات کنید. وقتی شخص مورد نظر می نشیند، یک صندلی در نزدیکیاو انتخاب کنید. اگر نزدیک کسی بنشینید، شروع و ادامه صحبت با او آسانتر است.

ارتباطات
- دیگران را در مکالمات گرم و صمیمانه خود شریک کنید. با این کار آنها احساس خوبی نسبت به شما پیدا می کنند. از روش های زیر استفاده کنید:
- چگونه با افرادی که چند لحظه پیش ملاقات کرده اید، گفت و گویی جذاب داشته باشید. مکالمه را طوری هدایت کنید که بیشتر راجع به مخاطب باشد. جزییاتی در مورد کارهای اخیر آنها بپرسید که در چند ساعت گذشته انجام داده اند. صحبت درباره چنین جزییاتی برای مردم آسان است زیرا به تازگی آنها را انجام داده اند و از صحبت راجع به موضوع مورد علاقه خود «یعنی خودشان» لذت می برند.
- چگونه با افراد غریبه دوست شوید. غریبه ها را تشویق کنید راجع به موضوعات ادامه دار صحبت کنند تا مکالمه ادامه پیدا کند. برای مثال، از شخصی بخواهید رستورانی معرفی کند تا با همسرتان برای شام به آنجا بروید (ادامه بحث: این رستوران کجاست؟ بهتر است چه غذایی سفارش دهم؟) اگر اسم غذا را فراموش کنید، بهانه ای دارید که با این فرد جدید تماس بگیرید و مجددا از او بپرسید. تماس با فردی که قبلا به او معرفی شده اید، مطمئن ترین روش ایجاد یک دوستی جدید است.
 - چگونه پشت سر مردم طوری حرف بزنید که خوششان بیاید. مردم همیشه مشتاقندنظر دیگران را درباره خود بدانند، بنابراین مطلب خوبی درباره آنها بگویید و مطمئن شویدآن را شنیده اند. اگر فکر می کنید آن را نشنیده اند، مجددا بگویید. وقتی مهمانی را ترک می کنید، جمله مورد نظر خود را بگویید: «دیویس واقعا می داند چگونه یک مهمانی خوب برگزار کند، اینطور نیست؟» بلندتر از حد معمول صحبت کنید تا دیوس بتواند سخنان شما را بشنود.
- چگونه کاری کنید که همه در صحبت کردن با شما احساس راحتی کنند. برای شرکت در مکالمه ای که برای دیگرانهم خالی از لطف نباشد، مطمئن شوید که آنها حداقل از نظر فیزیکی راحت هستند. برای مثال، اگر از پشت میز خود با کسی صحبت کنید، ممکن است او را بترسانید. به جای آن، یک صندلی در کنار میز خود قرار دهیدو از او بخواهید در کنار شما بنشیند. آقایان باید از جایی که نشسته اند، در خروجی را ببینند. اغلب آنها از اینکه پشتشان به در باشد، احساس ناخوشایندی دارند.
- چگونه خود را قدرتمند نشان دهید. وقتی کسی نکته ای را می گوید، چند بار چانه خود را از حالت موازی با زمین کمی بالاتر بیاورید (پایین آوردن چانه نشانه توافق است). البته این کار ممکن است متکبرانه به نظر آید. پس با احتیاط از آن استفاده کنید.
- چگونه طوری بخندید که مورد احترام قرار گیرید. خندیدن مسری است. وقتی مردم اطراف شما کاری هوشمندانه یا خنده دار انجام می دهند، اولین کسی باشید که با صدای بلند می خندید. به دیگران نشان دهیدکه از مصاحبت با آنها لذت می برید.

اجتماعی شدن
بسیاری از مردم به مهمانی می روند تا روابط اجتماعی خود را گسترش دهند اما اغلب احساس راحتی نمی کنند. برای اینکه خوش بگذرانید، نکات زیررا به کار گیرید:
- چگونه در یک مهمانی بزرگ دوست پیدا کنید. اگر کمی زودتر به مهمانی بروید می توانید با افرادی که پیش از شما رسیده اند، ارتباط برقرار کنید و وقتی دوستان آنها به مهمانی آمدند، آنها شما را به دوستانشان معرفی می کنند. همچنین، وقتی بچه ها را به مهمانی می برید این تکنیک، تکنیک بسیار موثری است. وقتی کسی تنها به نظر می رسد، لبخند بزرگی به او بزنید. به سرعت وارد صحبت شوید و او را برای همیشه به دوست خود تبدیل کنید.
- چگونه در یک گردهمایی تنها و سردرگم به نظر نیایید. طوری وارد سالن شویدکه گویی مالک آن هستید. به همه جای سالن نگاه کنید و چنان با اشتیاق نگاه خود را بچرخانید که گویی کسی را که می شناسید، دیده اید.
- چگونه دعوت کسی را رد کنید و همچنان ارتباط را حفظ کنید. وقتی احساس می کنید باید دعوتی را برای یک مهمانی بپذیرید که ترجیح می دهید از آن اجتناب کنید، خود را هیجان زده و مشتاق نشان دهید. بعدا با آن شخص تماس بگیرید و بگویی با کمال تاسف برنامه های شما امکان شرکت در آن مراسم را به شما نمی دهند.

ایمیل و موبایل
بایدها و نبایدهای استفاده از ایمیل و تلفن همراه در برقراری ارتباطات عبارتند از:
- چگونه وقتی خارج از محل کارید، ثابت کنید فرد خاصی هستید. به پیام های اتوماتیک اعتماد نکنید، پیام های خصوصی و دوستانه برای افراد ارسال کنید.
- چه کنیدکه ایمیل هایتان مطمئن به نظر آیند؟ در جملات خود از افعال زمان گذشته استفاده نکنید. ننویسید «امیدوار بودم که ...»، بنویسید «امیدوارم که شما ...». زمان گذشته عدم اطمینان را نشان می دهد.
- چگونه از خودپسند به نظر آمدن در ایمیل اجتناب کنید: از کلمه «من» کمتر استفاده کنید.
- چگونه پیام های خود را امضا کنید: هیچ چیز برای یک نفر مهمتر از اسمش نیست. نام گیرنده نام را در جمله آخر پیام خود لحاظ کنید.
- چگونه از تحقیر دیگران به وسیله ایمیل اجتناب کنید: همه پیام های زنجیره ای را که ممکن است به صورت اتوماتیک ضمیمه پیام های ارسالی شما باشند دوباره چک کنید پیام های اشتباه را برای افراد اشتباه نفرستید.
- چگونه با استفاده از موبایل خود عزت نفس آنها را افزایش دهید. بودن با کسی که مرتب با جواب دادن به تلفن همراه خود، مزاحم صحبت های شما می شود، بسیار توهین آموز است. وقتی با کسی هستید، با خاموش کردن تلفن همراه خود، نشان دهید که برایش ارزش قائلید.

 ارتباطات شخصی
هیچ چیز مهمتر از ارتباطات شخصی نیست. برای ارتقای روابط شخصی خود از نکات زیر کمک بگیرید:
- چه کنید که همیشه تشکر شما را به خاطر داشته باشند. وقتی مردم به شما لطفی می کنند، هدیه ای می دهند یا رفتار با ملاحظه ای انجام می دهند، به سرعت از آنها تشکر کنید. سپس گام دیگری بردارید و مدتی بعد دوباره از آنها تشکر کنید.
 - چگونه از آنها طوری تعریف کنید که هرگز فراموش نکنند. تعریف خود را با اضافه کردن جزییات طولانی کنید. باید نشان دهید که همه تلاش های آن فرد را فهمیده اید و به آن ارج می نهید.
- چگونه ارتباط خود با شریکتان را بهبود ببخشید. همیشه مطالب مثبتی راجع به شریک خود بگویید، چه خودش حاضر باشد و چه نباشد.

کارهایی که نباید انجام دهید
مردم گاهی بی معنی ترین سخنان را می گویند و بی معنی ترین کارها را انجام می دهند. از ارتکاب این اشتباه ها اجتناب کنید:
- چگونه طوری رفتار کنید که مردم شما را کم اهمیت نپندارند: هرگز از عبارت «وقت ناهار من» استفاده نکنید. این جمله نشان می دهد که شما مسوول زمان خود نیستید و رییستان تصمیم می گیرد.
- چگونه از گفتن جملات احمقانه معمول اجتناب کنید. از گفتن جملات «متاسفم، وقت نکردم با شما تماس بگیرم، یا برای شما نامه بنویسم یا نزد شما بیایم» اجتناب کنید. این جملات نشان می دهد شخص مذکور لیاقت زمان ما را نداشته است. وقتی افراد را به فرودگاه می رسانید، به آنها نگویید «پرواز ایمنی داشته باشید». این جمله نشان می دهد فکر می کنید آنها می میرند. به کسانی که با آنها قدم می زنید، نگویید «مواظب باشید پایتان نلغزد» زیرا فکر می کنند آنها را دست و پا چلفتی می دانید.
- چگونه بفهمید در چه مواردی نباید دوستانه رفتار کنید. اهی مردم نمی خواهند با آنها دوستانه رفتار کنید، به خصوص وقتی در حال جر و بحث با حمل و اسباب و اثاث هستند. وقتی کسی را دیدید و فهمیدید که نمی خواهد به او نزدیک شوید، پس به او نزدیک نشوید. وقتی کسی غمگین یا بیمار است شاید اطلاعاتی را افشا کند که بسیار خصوصی هستند پس بهتر است سریع موضوع بحث را عوض کنید.
- چگونه از متقلب به نظر آمدن اجتناب کنیم. هرگز از عبارات «صریحا بگویم ...» یا «بگذارید با شما روراست باشم» استفاده نکنید. چنین عباراتی نشان می دهند که بسته به شخصی که در حال مکالمه با او هستید ممکن است روراست یا غیر روراست باشید.


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 6 تیر 1392  ] [ 1:00 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

ممنوعات روابط همسرداری

 

بر خلاف تصور برخی از خانم‌‌ها، مردها از زن‌هایی که هر روز منتظر محبت زیاد یا جملات و پیامک‌های شاعرانه و عاشقانه هستند خوششان نمی‌آید.
حتماً شنیده‌اید که بسیاری از کتب و مقالات به خانم‌‌ها توصیه می‌‌کنند که همسرشان را دست کم نگیرند، او را نادان تصور نکنند و گمان نکنند می‌‌توانند همسرشان را گول بزنند و از انجام برخی رفتارها و گفتن بعضی حرف‌‌ها جلوی او خودداری کنند! اما چرا؟ آیا واقعا خانم‌‌ها گاهی باید صمیمیت و یکرنگی را با همسر خود کنار بگذارند و خود را طور دیگری به همسرشان نشان بدهند؟ مسلم است که تظاهر در زندگی زناشویی، چه از طرف مرد باشد و چه 
از طرف زن معنا ندارد و دروغ گفتن به همسر نیز هیچ سودی نخواهد داشت. اما این توصیه‌‌ها، گاه برای این هستند که هم خانم‌‌ها و هم آقایان بتوانند بیش از پیش خود را به جای همسر بگذارند و درک متقابل آنها از همدیگر بیشتر شود. در این مقاله بعضی از چراغ قرمزهایی که خانم‌های متاهل در جاده‌ی زندگی مشترک نباید از آنها عبور کنند برایتان انتخاب کرده‌ام. به آنها توجه کنید.

چراغ قرمز اول: زیاد شاعرانه نباشید!
بر خلاف تصور برخی از خانم‌‌ها، مردها از زن‌هایی که هر روز منتظر محبت زیاد یا جملات و پیامک‌های شاعرانه و عاشقانه هستند خوششان نمی‌آید. آنها زن‌های معمولی با نیازهای عادی را ترجیح می‌‌دهند. زنی که سرد و بی‌عاطفه است به اندازه‌ی زنی که بیش از حد وابسته و عاطفی باشد برای مردها منزجر کننده است. مردها نمی‌خواهند نقش یک تکیه‌گاه عاطفی بزرگ را بازی کنند که همیشه ناچار به حمایت از یک زن است. آنها دوست ندارند هر روز پیامک‌های عجیب و غریب و زیاد از حد شاعرانه دریافت کنند و از اینکه همسرشان بی‌وقفه از آنها 
محبت بخواهد هم خوششان نمی‌آید.یک زن داتاً سعی می‌‌کند موقعیت‌های جدی و موقعیت‌های عاشقانه را از هم جدا کند و به همسر این فرصت را بدهدکه درکنار عاشق بودن، برای زندگی عادی هم فرصت داشته باشد وگرنه به زودی همسرش را خسته و فراری خواهد کرد. خانم‌هایی که همسر خود را آغاز و پایان جهان می‌‌دانند و برای هر کاری می‌‌خواهند به آنها تکیه کرده یا زندگی را تبدیل به یک فیلم عشقی کنند بهتر است خودشناسی خود را بیشتر کنند، ریشه‌ی کمبودها و کاستی‌های خود را بشناسند و در صدد تغییر چنین رفتارهایی باشند.

چراغ قرمز دوم: بیماری خرید کردن نداشته باشید!
بیشتر مردها در مورد خرید کردن، رفتار هدفمند دارند. یعنی تا نیاز به خرید نداشته باشند دوست ندارند در پاساژها و مراکز خرید پرسه بزنند. در واقع مرد‌‌ها با زن‌هایی که تمام زندگی‌شان به فکر خرید کردن هستند راحت کنار نمی‌آیند.
از زن‌هایی که سخت خرید می‌‌کنند و به اصطلاح در خرید وسواسی یا سختگیر هستند هم رضایت ندارند. این دسته از مردها هدفمند وارد مغازه‌‌ها می‌‌شوند و تا وقتی ندانند که کالای مورد نظرشان را کجا پیدا می‌‌کنند، سراغ خریدنش هم نمی‌روند. زن‌هایی که دوست دارند تمام شهر را برای پیدا کردن یک کیف یا کفش بگردند، باب میل این مردها نیستند.
گرچه جا دارد که مردها عادت برخی خانم‌‌ها به خرید کردن یا گشتن در مراکز خرید را درک کنند اما خرید کردن بیش از حد برای هیچ کس قابل درک نیست و نشان از نوعی اختلال روانی دارد. خانم‌هایی که زیاد خرید می‌‌کنند و تازه از همسر هم انتظار دارند که در این خرید‌‌ها همراهی‌شان کنند باید از خود بپرسند چه خلاء یا نگرانی یا اضطرابی را با خرید می‌‌خواهند پر کنند و اگر لازم شد به متخصص مراجعه کنند. خرید بیش از حد نه تنها همسرتان را از شما دور می‌‌کند بلکه اسراف و هرز منابع مالی و انرژی نیز هست.

چراغ قرمز سوم : مدام همسرتان را چک نکنید!
مردها از این که به صورت مداوم تحت نظر باشند بیزارند. برای آنها گرفتن رمز عبور رایانه‌هایشان، چک کردن تلفن‌‌ها یا حساسیت نسبت به همکاران، می‌‌تواند نشانه نابود شدن رابطه با همسر و نابود شدن زندگی باشد. چیزی که بیشتر از همه مردها را از ازدواج فراری می‌‌دهد، ترس از محدودیت و همین کنترل شدن‌هاست به جای اینکه با شوهرتان مانند بازپرس‌‌ها رفتار کنید و زندگی‌تان را وارد همان چالش‌هایی کنید که از آنها می‌‌ترسید، سعی کنید با ایجاد فضایی گرم و با محبت در خانه، پایه‌های زندگی مشترک‌تان را محکم‌تر کنید. متاسفانه برخی خانم‌‌ها با مردهایی ازدواج می‌‌کنند که به هر دلیلی نسبت به آنها شک دارند. آنها بعد از ازدواج با اعمال کنترل‌های بیش از اندازه می‌‌خواهند شک خود را بیازمایند. این کار نه تنها اشتباه است بلکه نشان از اختلال‌های روانی و رفتاری خود خانم‌‌ها دارد.
اگر واقعا نسبت به کسی شک دارید اصلا با او ازدواج نکنید چون هیچ زندگی موفقی را نمی‌توان روی شک و تردید بنا کرد. اگر همسرتان به هر دلیلی قابل اعتماد نیست، خدای ناکرده دنبال زن‌های دیگر است یا مثلاً بدون مشورت با شما پولش را به هدر می‌‌دهد یا... او نیز دچار اختلال است و چنین اختلال‌هایی با کنترل شما رفع نخواهد شد. اگر زندگی شما دچار مشکل یا مسئله است این مسئله را با کمک متخصص رفع کنید. چک کردن، کنترل کردن و گوش ایستادن روش موثری برای درمان نیست!

 
چراغ قرمز چهارم: نوار ضبط شده نباشید!
همه می‌‌دانیم که گفتگوی متقابل در زندگی مشترک، لازم و روش مناسبی برای حل اختلافات و رسیدن به راه حل است و حتی اگر کمرنگ شود، می‌‌تواند بقای یک زندگی را به خطر بیندازد. اما این به این معنا نیست که مانند نوار ضبط شده به شکایت یا حرف زدن مدام و تکراری بپردازیم. بسیاری از مردها به مشاور یا دوستان خود می‌‌گویند همسرم به من اجازه حرف زدن نمی‌دهد. آنها وقتی که همسرشان به جای آنها اظهارنظر می‌‌کند و به سۆالاتی که از آنها پرسیده شده جواب می‌‌دهد، عصبانی می‌‌شوند و اگر چنین اتفاقاتی پشت سر هم تکرار شود، خیلی زود از همسرشان دلسرد می‌‌شوند. اگر می‌‌خواهید در مورد موضوعی با شوهرتان گفت‌وگو کنید، اجازه دهید که آزادانه نظرش را بگوید و هیچ‌وقت با حدس زدن جمله‌هایش و کامل کردن آنها رابطه کلامی‌تان را خدشه‌دار نکنید.

چراغ قرمز پنجم : شوهرتان را تهدید نکنید!
بخواهید یا نخواهید، مردها از زن‌هایی که برای رسیدن به خواسته‌هایشان از در تهدید وارد می‌‌شوند بیزارند، پس اگر می‌‌خواهید رابطه‌تان یکطرفه نشود و زندگی مشترکتان قوام و دوام داشته باشد، برای همسرتان خط و نشان نکشید و مدام همسرتان را تهدید نکنید. ضمن اینکه مردها بر این باورند که تهدید‌های زنانه در بیشتر موارد عملی نمی‌شود. پس به جای اینکه همسرتان را تحت فشار بگذارید یا به شکل توهین‌آمیزی او را تهدید کنید، برایش 
اهمیت مسئله را توضیح دهید و تلاش کنید با گفت‌وگو به یک نظر مشترک برسید. توجه داشته باشید که اگر همسر شما به خواسته شما اهمیت نمی‌دهد، مشکل‌تان بزرگ‌تر از آن است که با تهدید حل شود. در این مورد بهتر است از متخصص کمک بگیرید.

چراغ قرمز ششم : همسرتان را محدود به خود نکنید!
متاسفانه برخی زن‌‌ها فکر می‌‌کنند زندگی مشترک یعنی زندگی کردن مثل دوقلوهای به هم چسبیده. آنها انتظار دارند همسرشان از همان لحظه‌ای که از محل کارش خارج می‌‌شود، دربست در اختیار‌شان باشد و با این کار عشقش را به زندگی مشترک ثابت کند! خود این زن‌‌ها هم زندگی‌شان را محدود به همسرشان می‌‌کنند و چون از همه فرصت‌‌ها و خواسته‌هایشان می‌‌گذرند، چنین انتظاری را از همسرشان هم دارند. اما واقعیت این است که
کسی از آنها نخواسته از فرصت‌هایشان بگذرند. یک مرد معمولی، دوست دارد همسرش یک زندگی عادی و همچنین دوستانی داشته باشد که گاهی با آنها وقت بگذراند. گاهی به تنهایی احتیاج داشته باشد و به فکر آینده و پیشرفتش هم باشد. یک مرد معمولی خودش هم به همین شیوه زندگی می‌‌کند و اگر کسی انتظاری جز این داشته باشد، خیلی زود با او به مشکل برمی‌خورد.

چراغ قرمز هفتم: از زن‌های دیگر بدگویی نکنید!
برخی از خانم‌‌ها گمان می‌‌کنند توجه همسرشان به زن‌های دیگر، تقصیر آن زن‌هاست، در نتیجه می‌‌خواهند با بدگویی از آن زن‌‌ها و تلاش برای تخریب چهره آنها، آن زن‌‌ها را از چشم شوهرشان بیاندازند و به خیال خود، زندگی مشترک خود را نجات دهند. متاسفانه این زن‌‌ها فکر می‌‌کنند، تحقیر خانم‌های دیگر در مقابل همسرشان و برجسته نشان دادن عیب‌های آنها می‌‌تواند تصور همسرشان را نسبت به زن‌های دیگر تغییر دهد. اما این جملات منفی، دقیقاً همان حرف‌هایی است که مردها از شنیدن‌شان بیزارند. در واقع مردها اهمیت نمی‌دهند که شما چه نظری 
در مورد خانم‌های دیگر دارید. آنها دنیا را همانطور که خودشان می‌‌خواهند می‌‌بینند؛ پس با انتقال این قضاوت‌های اغراق شده، توجهشان را به موضوعی که از آن هراس دارید، جلب نکنید. قضاوت شما نمی‌تواند وفاداری همسرتان را کم و زیاد کند. بنابراین اگر به محبت همسرتان شک دارید، یا گمان می‌‌کنید نظر او به سمت زن دیگری جلب شده است، به‌جای تخریب و ابراز تنفر از آن زن، ریشه مشکل را پیدا کرده و ارتباط خود با همسرتان را بازسازی کنید.

ادامه مطلب

[ پنج شنبه 6 تیر 1392  ] [ 12:37 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

آشنایی با سیاست های زنانه

برخی برخوردها با خانواده ی همسر هنگام دخالت از جانب ایشان جز این که وضعیت را بدتر می کند. هیچ تأثیری نخواهد داشت. یکی از بدترین انتخاب ها برخورد با خانواده ی همسر و جواب دادن به آنان است. این مقابله کردن تنها اثری که دارد از بین رفتن احترام بین افراد خواهد بود و در طولانی مدت به روابط همسران آسیب های جدی وارد می سازد.
پیش از این که روابط بین شما مختل شود سعی کنید از روش های دیگر، که برخی از آن ها را در زیر معرفی می کنیم. استفاده کنید.

1- اندازه نگه دار!
ساده ترین راه برای کم کردن میزان دخالت ها تنظیم روابط به اندازه معقول است. اگر می بینید میزان دخالت ها بسیار زیاد است و از سویی امکانش را دارید، کمی از خانواده های پدری تان فاصله بگیرید. اما اگر امکان فاصله گرفتن را ندارید، سعی کنید. میزان زمان حضور در خانه ی آنان را کاهش دهید، البته نه این که لزوماً دفعات را کم کنید، بلکه فقط می توانید زمان هر بار حضور را کاهش دهید. مثلاً در عوض این که از ظهر تا شب در خانه ی آنان به سر ببرید، فقط یک یا دو ساعت آن جا بمانید. از طرفی سعی کنید زمانی که آنان نیز به خانه شما می آیند برنامه هایی برای شان ترتیب دهید تا مشغول باشند، مثلاً می توانید سی دی فیلم یا سریالی را بخرید و با آن ها تماشا کنید. با این راهکارهای ساده می توانید تا حدی از میزان دخالت ها کم کنید اما قطعاً این روش ها کافی نخواهد بود.

2- شروع از خود
گاهی اوقات، شاید احساس نکنیم اما زمانی که خود به خانه ی والدین مان می رویم، در مورد چیدمان خانه ی آن ها، برنامه های زندگی شان یا دیگر موضوعات نظر می دهیم و البته اسم این کار خود را دخالت نیز نمی گذاریم. اگر شما نیز اهل مشاوره دادن اجباری به خانواده خود هستید، بهتر است این کار را ترک کنید، چون در غیر این صورت باید منتظر مشاوره های اجباری آنان باشید. به صورت کلی هم بد نیست قبل از اظهار نظر در مورد موضوعات مرتبط با والدین خود یا همسرتان اول با خود فکر کنید که اگر آن ها در مورد موضوعات این چنینی در زندگی شما نظر بدهند از این کار استقبال خواهید کرد یا خیر.

3- صحبت اضافه ممنوع
این عادت را بسیاری از افراد دارند، زمانی که حرف برای گفتن کم می آورند شروع به صحبت از هر دری می کنند و در نتیجه ممکن است برنامه ریزی های آینده شان را نیز مطرح کنند یا آرزوهای شان را نیز با دیگران در میان بگذارند. این کار را انجام می دهید حتماً بهتر می دانید این کار می تواند در طرف مقابل این طور تفسیر شود که شما به دنبال مشورت گرفتن هستید. در جمع های دوستانه این عادت شاید چندان عارضه ای نداشته باشد،اما در مقابل بستگان همسر احتمالاً می تواند مشکلاتی را ایجاد کند، چرا که ما به صحبت های اقوام همسرمان به صورتی متفاوت از دوستان مان گوش می کنیم و ممکن است بسیار زود صحبت های آنان را به عنوان دخالت در نظر بگیریم. شاید بهتر این باشد تا زمانی که تصمیم قطعی در موضوعی نگرفته ایم کمتر درباره آن صحبت کنیم. اگر هم برای صحبت با خانواده ی همسرتان صحبت کم می آورید می توانید از کتاب مجله یا فیلم ها برای شروع گفتگو کمک بگیرید.

4- گفت وگو با خانواده
اگر دخالت های خانواده همسر شما ادامه پیدا کرده و به شدت باعث آزار شما شده است و راهکارهایی که تا به حال نیز انجام داده اید مثمر ثمر نبوده احتمالاً بهترین گزینه صحبت کردن همسرتان با خانواده اش در این مورد است. اگر شما یا همسرتان می خواهید با خانواده خود در چنین موردی صحبت کنید بهتر است به چند نکته در این زمینه توجه داشته باشید. اول این که در زمان عصبانیت این کار را انجام ندهید. در زمان صحبت حتماً به ویژگی های مثبت آنان اشاره کنید و نشان دهید قدردان زحمات شان هستید. توضیح دهید برخی برخوردهای آنان به رغم نیت خوب شان موجب سوء تفاهم شده است. این موارد را به صورت مشخص و با تعیین مواردی که به نظر شما دخالت بوده است؛ توضیح دهید. در زمان صحبت به هیچ عنوان آنان را تهدید به قطع رابطه یا برخوردهای دیگر نکنید و البته در هر شرایطی احترام شان را نگه دارید و در آخر، هیچ وقت از قول همسرتان و این که او ناراحت شده است با والدین خود صحبت نکنید بلکه موضوع را به عنوان مسئله ای مشترک بین شما و همسرتان مطرح و از ضمایر جمع مانند «ما» استفاده کنید.


ادامه مطلب

[ دوشنبه 3 تیر 1392  ] [ 1:24 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

چکار کنیم تا حس بدبینی در زندگیمان رخنه نکند

فرد بدبین به خود و شریک زندگی اش صدمه می زند و جایی برای محبت و علاقه باقی نمی گذارد که ناخودآگاه این رابطه به سمت سردی روی می آورد.
برخی از افراد دچار مشکلی به نام بدبینی هستند و نسبت به اخلاق و رفتار دیگران حتی نزدیکانشان هم شک و تردید دارند.
این معضل می تواند به سادگی یک زندگی را به تباهی بکشاند. زیرا شخصی که این مشکل را دارد احساس می کند چیزی را که می بیند یا می شنود واقعیت ندارد و با چیزی که در پشت صحنه وجود دارد متفاوت است. در واقع در ایجاد بیماری بدبینی، هم خانواده، الگوهای اجتماعی و زیست شناختی هر کدام به سهم خود در این بیماری نقش دارند که متاسفانه هیچ چیز مثل بدبینی در خراب کردن یک رابطه مخصوصاً در زندگی مشترک قدرتمند نیست.
فرد بدبین به خود و شریک زندگی اش صدمه می زند و جایی برای محبت و علاقه باقی نمی گذارد که ناخودآگاه این رابطه به سمت سردی روی می آورد.
ادوارد رمسون روانشناس از دانشگاه سوآز لند در این باره می گوید: شخصی که دچار بدبینی است نمی تواند حقیقت را قبول کند. البته ما با دو گروه افراد بدبین مواجه هستیم؛ یکی افرادی که ممکن است در طول زندگی شان دچار بدبینی شوند و در حالت طبیعی دانستن و ندانستن قرار گیرند که فرد با آگاهی می تواند به قطعیت برسد اما گروه دوم شامل همان افرادی می شود که رگه شخصیتی بدبینی شان غیرقابل کنترل است و فرد در حالت ترس به سر می برد و به دلیل ترس و اضطراب دچار حالت توهم یا همان پارانویید می شود.
فرد بدبین به نکات منفی بسیار توجه دارد و نکات ریز و کوچک را خوب می بیند. همیشه دارای عدم اطمینان است و خودش را از همه مسائل مبرا می داند و حق به جانب است که گاهی ممکن است همراه با خودشیفتگی باشد و همچنین از مکانیسم های روانی بسیاری استفاده می کند و به شدت پرخاشگر است. وجود موارد ژنتیکی باعث آمادگی اختلال در فرد می شود و محیط محرک آن به شمار می رود.
متاسفانه در زندگی مشترک امروزی، بدبینی بسیار دیده می شود که از طرف زن یا مرد نمایان است. فرد در اول نسبت به خود آگاهی داشته باشد و سپس وارد رابطه جدی شود و آن هنگام است که می تواند از یک رابطه مطمئن برخوردار باشد، زن یا شوهر ممکن است نسبت به یک امری شک کنند.در این صورت در درجه اول سوالشان را می پرسند و با توجه به خود آگاهی آن را هضم می کنند و به واقعیت می رسند.
ما به عنوان همسر در زندگی مشترک حق داریم که بدانیم در زندگیمان چه می گذرد. وقتی با مساله ای مواجه می شویم که برایمان سوءظن یا بدبینی پیش بیاید باید با شریک زندگیمان در میان بگذاریم که بتوانیم به قطعیت برسیم و نسبت به دانستن امری ناخوشایند خود را آماده کنیم.
تعصب در روان شناسی به معنای فکر غیرمنطقی است که با موقعیت متناسب نیست اما بدبینی به معنای آن است که من می ترسم آن اتفاقی را که دوست ندارم، بیفتد و دلیل واقعی و منطقی برای آن ندارم. البته فرد بدبین هیچ وقت خودش را با تعصب توجیه نمی کند بلکه همسر یا طرف مقابلش است که طرف بدبین را متعصب می نامد.
آن کسی که باید مشاوره و تحت روان درمانی قرار گیرد شریک فرد بدبین است. یک سری الگوهای رفتاری وجود دارد که همسر فرد بدبین باید آنها را رعایت کند که عبارتند از :

1 - رفتارشان با همسرشان باثبات و با اقتدار باشد.
 

2 - بحث کلامی نداشته باشند.


3 - وارد بازی های طرف مقابله نشود حساسیت های خود را نشان ندهند.

4 - اگر این افراد با رعایت الگوهای رفتاری فوق به نتیجه نرسیدند باید از مشاوره کمک گیرند.

5 - اگر در زندگی مشترک، یکی از دو نفر نسبت به هم بدبینی شدید داشته باشند، دیگر رابطه ای باقی نمی ماند و فقط انگار این دو نفر همدیگر را دارند اذیت می کنند.

6 - رابطه زناشویی بهنجار رابطه ای است که دو طرف نسبت به هم اطمینان و اعتماد دارند.

7 - بدبینی در زندگی مشترک یک آفت است که باعث خشم طرف مقابل می شود. در زندگی زناشویی، اصل بر صداقت، تعهد و صمیمیت است و اگر این موارد وجود نداشته باشد اسم این رابطه، زندگی نیست.

8 - ایجاد ابهام و پاسخ ندادن به آن، توجه نکردن به علایق و مسایلی که برای فرد مقابل مهم است.

9 - اگر هر کدام از زوجین نسبت به امری در زندگی شک دارند و باعث ابهام برایشان شده از طرف مقابل شان سؤال بپرسند و سعی کنند برای این کار از سؤالات انعکاسی و بدون تهدید استفاده کنند.


ادامه مطلب

[ یک شنبه 2 تیر 1392  ] [ 3:25 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

18 توصیه رفتاری مخصوص آقایان

1. در مقابل همسر خویش, گرفتاری های روزانه و حوادث تلخ و ناگوار زندگی را با اخم و چهره عبوس مطرح نکنید.

 2. هدیه دادن مهرو محبت را زیاد می‌کند؛ به مناسبت های مختلف برای همسر خود هدیه ای هر چند کوچک خریداری و با چهره ای شاد و خندان به او تقدیم کنید.

3. چنانچه کمبودی در منزل مشاهده می‌شود, با کمال محبت و خوشرویی تذکر دهید.

4. در حضور همسر خود, به هیچ وجه از زنان دیگر تمجید نکنید و توانایی های آنا را به رخ او نکشید.

5. به بستگان همسر خود مانند پدر و مادر و سایر اقوام وی احترام بگذارید و برای دعوت آنان به خانه خود, قبل از همسر خود اقدام کنید.

6. هیچ وقت از معاشرت همسر خود با بستگان صالحش جلوگیری نکنید و در معاشرت و دید و بازدید با بستگان وی پیشقدم باشید.

7. با بستگان خود نزد همسرتان در گوشی نجوا نکنید.

8. هیچ گاه همسر خود را به ویژه نزد بستگانش تحقیر نکنید؛ توهین و بی احترامی به همسر از صفا و صمیمیت در زندگی زناشویی می‌کاهد.

9. هیچ گاه خود را برتر از همسر خود معرفی نکنید. سعی کنید "من" و "تو" در زندگی زناشویی نباشد کلمه "ما" زندگی را گرم و لذت بخش می‌کند

10. وقتی که همسر شما عصبانی است, او را با مهر و محبت آرام کنید.

11. برای رفتن به مهمانی و گردش, سعی کنید همراه فرزندان و همسر خود باشید و پیشنهاد همسر خود را در این مورد به علت خستگی و کار رد نکنید.

12. امتیازات اجتماعی؛ فرهنگی و اقتصادی فامیل خود را در صورتی که با همسر شما فاصله اجتماعی و طبقاتی دارند مطرح نکنید.

13. کارهای همسر خود, هر چند کوچک را تحسین کنید. تمجید و ستایش زن به علت روح لطیف و مهربانی که دارد, کلید کامیابی در زندگی زناشویی است.

14. در قبال همسر خود, در امور مختلف قدرت نمایی نکنید.

15. زحمات و هزینه هایی را که برای پذیرایی خویشاوندان همسر خود صرف می‌کنید, هیچ گاه بر زبان نیاورید.

16. همسر خود را در خانه محصور و محدود نکنید و وی را از دست یابی به شادی ها محروم نسازید.

17. شادی و خنده های خود را در محل کار خود به جا نگذارید و فراموش نکنید که همسر شما در خانه هم نیازمند شادی و خنده های شماست.

18. کمک کردن در انجام کارهای منزل را فراموش نکنید و بدانید همان مقدار که شما در خارج از منزل خسته می‌شوید, زن هم در منزل از کارهای خانه خسته می‌شود و نازمند مساعدت و قدردانی است.


ادامه مطلب

[ یک شنبه 2 تیر 1392  ] [ 3:17 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

جملات ممنوع برای کودکان

به کودکان باید نه وعده داد و نه وعده از آنها گرفت. روابط ما با فرزندانمان باید بر اساس اعتماد و اطمینان باشد. وقتی پدر یا مادر برای تأیید گفته خود مجبور است وعده بدهد، یعنی دارد اقرار می‌کند که «وعده داده نشده‌اش» اعتبار ندارد و قابل اعتماد نیست.

مناسب سن خودت رفتار کن!
گاه والدین به رفتار کودک انتقاد می‌کنند، زیرا آن رفتار تأثیر بدی بر بزرگ‌ترها داشته است. در صورتی که رفتار کودک، نشان دهنده احساس درونی اوست و والدین وظیفه دارند احساس کودک را درک کنند. کودک ۶ ساله‌ای که نمی‌داند چه می‌خواهد و گریه می‌کند، یا کودک ۴ساله‌ای که از محدود شدن در صندلی اتومبیل ناراحت است و گریه می‌کند، هر دو متناسب سنشان عمل می‌کنند؛ اگر چه ما انتظار داریم رفتار آنها ما را آزار ندهد. به جای اینکه به کودک بگویید «مناسب سن خودت عمل کن» بگویید: «به نظر می‌رسد خیلی عصبانی هستی»، «می‌دانم وقتی چنین اتفاقی برایت افتاده بسیار ناراحت شده‌ای» این جملات به کودک آرامش می‌دهد و شرایط را قابل تحمل خواهد کرد.

آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم؟
پدر یا مادری که در استفاده از سخنان نیشدار و طعنه‌آمیز استعداد ذاتی دارد، خطر و تهدیدی جدی برای سلامت روانی کودک به حساب می‌آید. این پدر یا مادر جادوگری است که از واژه‌ها استفاده می‌کند و با بیان این واژه‌ها، مانعی در برابر ایجاد ارتباط موثر برقرار می‌کند و مانع از پدید آمدن رابطه‌ای مثبت بین پدر و مادر با کودک می‌شود. « آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم؟ مگر تو کری؟ پس چرا گوشت به من نیست؟ …» این پدر و مادرها شاید ندانند که سخنان طعنه‌آمیز و کنایه‌دار جملاتی هستند که برخوردی متقابل طلب می‌کنند. این پدر و یا مادر آگاه نیست که با این اظهار نظرهای توهین‌آمیز، کودک را تحریک کرده و ذهن او را از نقشه‌های خیالی انتقام، پر می‌سازد و در نتیجه باعث مسدود شدن راه ارتباطی بین خود او و کودکش می‌شود.

 به تو قول می‌دهم که …
به کودکان باید نه وعده داد و نه وعده از آنها گرفت. روابط ما با فرزندانمان باید بر اساس اعتماد و اطمینان باشد. وقتی پدر یا مادر برای تأیید گفته خود مجبور است وعده بدهد، یعنی دارد اقرار می‌کند که «وعده داده نشده‌اش» اعتبار ندارد و قابل اعتماد نیست. وعده‌ها باعث می‌شوند که توقعات غیرواقعی در کودکان به وجود بیاید. وقتی به کودک وعده داده می‌شودکه او رابه باغ وحش ببرند، او آن وعده را یک تعهد به حساب می‌آورد و فکر می‌کند که براساس این تعهد، در روز موعود نه باران خواهد بارید، نه اتومبیل عیب و ایرادی پیدا خواهد کرد و نه خود او مریض خواهد شد. از طرفی نباید از کودکان وعده گرفت که درآینده رفتاری خوب داشته باشند یا رفتار بدشان را اصلاح کنند. وقتی کودک وعده‌ای ناخواسته می‌دهد، وعده‌ای که متعلق به خود او نیست، در واقع چکی بانکی می‌کشد که در آن بانک اصلاً حساب ندارد. ما نباید مشوق و محرک این قبیل اعمال فریب‌آمیز باشیم.

 چـرا مـثـل … نـیستی؟
با مقایسه کـودکـان، آنـهـا احـسـاس مـی‌کـنـنـد در مرتبه پایین‌تری قرار گرفته‌اند و این راه مناسبی برای وا داشتن آنها به فعالیت نیست. زمانی که کودک خود را پایین‌تر از دیگری احساس کند، روحیه خود را می‌بازد و دست از فعالیت خواهد کشید. شما باید ضعف و قوت کودکان را بپذیرید و آنها را بر اصلاح رفتار خودشان تشویق کنید.

 چی بهت گفتم؟
چرا سوالی را می‌پرسید که خودتان جواب را می‌دانید؟ انتظار دارید کودک چه پاسخی بدهد؟ وقتی می‌پرسید: لباست را کجا پرتاب کردی؟ لبخندی موذیانه می‌زند و می‌گذرد. اگر از رفتار او رنجیده‌اید بگویید: «من متاسفم که مجبورم برای بار سوم تکرار کنم که لباست را روی چوب لباسی آویزان کن».

ندو وگر نه می‌افتی!
علی‌رغم تمام توجه شما به محافظت از کودک، به کار بردن این نوع جملات باعث می‌شود کودک بیفتد، زیرا به او القا می‌کنید منتظرید که او به زمین بخورد و این برای کودکی که تلاش می کند مستقل باشد بسیار مضر است. بهتر است در این موارد بگویید: «قبل از دویدن از محکم بودن بند کفش‌هایت مطمئن باش». در این صورت شما در مورد اشکال کفش صحبت کرده‌اید نه ناتوانی کودک.

شوخی کردم
دست انداختن کودک اگر چه ظاهراً شرایط را شاد می‌کند ولی در واقع به شدت مخرب است. هنگامی که کودک عصبانی است، خندیدن به او باعث می‌شود احساس بدتری پیدا کند. شما به عنوان والدین کودک وظیفه دارید او را حمایت کنید نه اینکه باعث اذیت و آزار او شوید. اگر چنین منظوری ندارید هنگامی که کودک ناراحت است شاد نباشید.


ادامه مطلب

[ یک شنبه 2 تیر 1392  ] [ 3:12 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

از زندگیتان نهایت لذت را ببرید

 

اگر زندگیمان را غرق در کار و درس و مشغله بگدرانیم حتی به فرض اینکه خودمان دچار مشکل نشویم اما اطرافیانمان تکلیفشان چه می شود؟

تفریح را فراموش نکنید
بانزدیک شدن به فصل تابستان و تعطیلی مدارس و دانشگاه ها ، هم کودکان نیاز دارند تا برای فراغت شان کاری شود و هم خود خانواده ها می توانند از فرصت طولانی تر بودن روزها و بودن نگرانی از مسائل تحصیلی بچه ها به تفریح بیشتری بپردازند .اما گاهی شاهد افرادی هستیم که برای تعطیلاتشان هیچ برنامه ای ندارند و ترجیح می دهند فقط مقابل تلویزیون دراز بکشندو اوقات را سپری کنند البته که گاهی ماندن در خانه و استراحت بهترین چیز است اما فقط گاهی . زمانی که پای فرزندان از کودک تا جوان در میان باشد لزوم یک برنامه ریزی خیلی بیشتر است. بهتر است از فرصت ها استفاده کنیم و لذت بردن از زندگی را برای بعد نگذاریم.
ممکن است عده ای بگویند تفریح با دین منافات دارد اما دین مبین ما که به همه جنبه ها و امور زندگی انسان ها توجّه دارد، اینگونه نیست .تفریح از دیدگاه اسلام، انسان را از ملالت کارهای یک نواخت رهایی می بخشد و بر بازدهی او برای انجام وظایف فردی و اجتماعی می افزاید در آموزه های دینی به مومنان سفارش شده است که اوقات عمرشان را مدیریت کنند تا بهترین بهره لازم را از زمان شان ببرند.
امام باقر (علیه السلام) فرموده است؛ اوقات زندگی را به چهار بخش تقسیم کنید:
**بخش اول را برای ارتباط با خدا و راز و نیاز با او اختصاص دهید.
**بخش دوم را به تناسب توانایی تان صرف کار و تلاش کنید.
**در بخش سوم به روابط اجتماعی بپردازید و با دیگران دوستی و همکاری داشته باشید.
**و بخش چهارم را ویژه تفریح قرار دهید و از سرگرمی های پسندیده و غیر حرام لذّت ببرید.
و سپس افزوده اند، با این بخش آخر یعنی پرداختن به تفریح و خوش باشی های درست برای انجام فعالیت ها و وظایف سه بخش دیگر آماده و توانمند می شوید (تحف العقول 253).
این مطلب را مقایسه کنید با شیوه زندگی کسانی که یا خود را غرق کارهای خستگی آور می کنند و زمانی را برای تفریح در نظر نمی گیرند و یا اگر به اصرار خانواده و دوستان شان مدتی، هر چند اندک، را صرف سرگرمی، تفریح و سفر کردند، با احساس گناهی خود ساخته از اوقات فراغت لذت نمی برند این نگاه زیبا به تفریح سالم، در کلام رسول والایی-ها نیز تمایل است: تفریح و بازی کنید زیرا من خوش ندارم که در دین شما سختی و خشنونت دیده شود.
(میزان- الحکمه 1837)همان گونه که اشاره شد اوقات فراغت زمانی است که فرد بدون داشتن دغدغه های کاری به امور دلخواه خود بپردازد، انجام اختیاری و دلخواه کارهای مثبت در ایام فراغت نه بیکاری است و نه هرزه گردی. زیرا می دانیم این دو یعنی گذراندن زمان بدون برنامه که نشانه سرگشتگی است و خوشگذرانی های هوس بنیاد، زمینه را برای بسیاری از آسیب های روانی و اخلاقی فراهم می کند.
پیشوایان بزرگوار دین، در آموزه های واقع بینانه خود تمایل طبیعی به لذّت را تعدیل کرده و آنرا با دو ویژگی «مصلحت» و«سلامت» مشخص کرده اند بر آیند این دو فراغتی است که باعث انبساط روح و مایه وجد و شادابی می شود
امام علی (علیه السلام) می فرمایند: «خیر و خوبی در لذتی که پشیمانی به بار می آورد و یا در شهوتی که پیامدش درد و ناراحتی است یافت نمی شود (فهرست غرر ص 358)
اگر زندگیمان را غرق در کار و درس و مشغله بگدرانیم حتی به فرض اینکه خودمان دچار مشکل نشویم اما اطرافیانمان تکلیفشان چه می شود؟
همسرما ، فرزندان ما هم حق دارند تا در کنار ما شاد باشند و از زندگی لذت ببرند و همچنین خود ما هم برای زندگی انرژی دوباره کسب کنیم و بااصطلاح شارژ شویم. اگر یک خانواده برای سرگرمی و تفریح فرزندش کاری نکند ، ممکن است در کودکی با تلویزیون و سی دی سرشان را گرم کند و آنها درخواستی نکنند اما در نوجوانی این فرزند خیلی بیشتر جذب دوستانش می شود.
به صورتی که از خانواده اش دوری می کند و دنیای خودش را جدا از آن ها می بیند پس بهتر است تا حدی که می توانیم با صرف کم ترین هزینه ، برای شاد بودن و لذت بردن از زندگی خودمان و خانواده مان تلاش کنیم. هرکسی می تواند نسخه ی مربوط به زندگی خودش را بپیچد.

ادامه مطلب

[ سه شنبه 28 خرداد 1392  ] [ 3:25 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

با تفکری درست به شکست ها پایان دهید

 

ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که هر روز با موجی از اخبار ناخوشایند روبه‌رو می‌شویم؛ اما بارها در مقالات و کتاب‌های مختلف خوانده‌ایم که نباید بر افکار منفی و حوادث ناگوار متمرکز شویم و باید تفکر مثبت داشته باشیم؛شاید معترض‌‌شویم که «این همه درباره مثبت‌اندیشی خوانده‌ام ولی مشکلاتم همچنان پابرجاست یا اینکه من در کارم موفق نیستم و بارها شکست خورده‌ام. 
تفکر مثبت را هم امتحان کرده‌ام اما تغییری در کارم حاصل نشده، دیگر ناامید شده‌ام و نمی‌توانم به خودم دروغ بگویم که اوضاع بد نیست و حقیقت را انکار کنم و...». ولی در حقیقت بیشتر مردم ماهیت تفکر مثبت را درک نمی‌کنند.
تفکر مثبت شیوه ای از فکر کردن است که فرد را قادر میسازد نسبت به رفتارها، نگرش ها، احساس ها، علایق و استعدادهای خود و دیگران برداشت و تلقی مناسبی داشته باشند و با حفظ آرامش و خونسردی بهترین و عاقلانه ترین تصمیم را بگیریم.افکارمثبت، افکاری سازنده،انگیزه و انرژی بخش هستند که بر اثرتلقین، تکرار و تمرین به ذهن راه می یابد و باعث می شود ذهن و فکر مثبت شود. در این صورت کنترل فکر دراختیار ماست.
افراد مثبت نگر با وجود تفکر درباره گذشته و آینده، در زمان حال زندگی می کنند و از آن چه دارند راضی و خشنود هستند . در گفتار خود از کلمات و عبارات مثبت و امید بخش استفاده می کنند و همیشه سعی می کنند با تلاش و کوشش به موفقیت برسند و اگر در کاری موفق نشدند عامل را ابتدا در خود وسپس در شرایط بیرونی جستجو می کنند.
همیشه قبل از عمل یا صحبت کردن فکر می کنند، به همین دلیل کمتر دچار خطا و اشتباه با ضد و نقیض گویی می شوند.اگر از آنها خواسته شود در باره موضوعی اظهار نظر کنند، با وجود تفکر در جنبه های منفی، موارد مثبت آن را بیان می کنند و موضوع را به فال نیک می گیرند به عبارت دیگر "نیمه پر لیوان را می بینند" .مشکلات را ناچیز شمرده و برای حل آنها از توانایی خود و راهنمایی دیگران استفاده می کنند.
همه چیز در نظر آنها زیبا و لذت بخش بوده و سعی می کنند از مواهب زندگی بیشترین استفاده را ببرند. در ارتباط های اجتماعی خود با دیگران حسن ظن دارند(مگر خلاف آن را ببینند) و سعی می کنند در حد توان به دیگران خدمت و کمک کنند.شیوه تفکر مثبت، شکست‌ناپذیر است و باعث می‌شود که بتوانیم به بسیاری از موفقیت‌هایی که در زندگی می‌خواهیم، دست یابیم. مثبت‌اندیشی به شما کمک می‌کند تا ترس خود را به شجاعت و ضعف خود را به قدرت تبدیل کنید. بهتر است موفقیت را پیش شرط ذهنی خود فرض کنید. این یکی از اصول اولیه تفکر مثبت است.
مهم نیست چه کسی هستید یا چندبار شکست خورده‌اید حتی اهمیتی ندارد چند سال دارید؛ زندگی همیشه می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد. موفقیت در دسترس همه ماست؛ البته اگر از اصول اولیه تفکر مثبت و اندیشه سالم و صحیح پیروی کنیم.هیچ‌گاه نباید گمان کنید همه‌چیز به آخر رسیده است، حتی زمانی که همه چیز برخلاف میل شما باشد و نتوانید به موفقیت دست یابید؛ حتی در بدترین شرایط هم راه گریزی وجود دارد.

راهكار های عملی برای مثبت اندیشی
- احساس شادکامی و خوشبختی. هیچ چیز مثل زندگی مثبت‌نگرانه نمی‌تواند احساس شادکامی و خوشبختی را در انسان بوجود بیاورد. انسانهایی که احساس خوشبختی می‌کنند افرادی هستند که کمتر با افکار و مسائل منفی سروکار دارند و اجازه نمی‌دهند بیش از مقدار لازم و طبیعی با مسائل منفی درگیر شوند. با نیمه پر لیوان زندگی می‌کنند و اتفاقات را از جانب مثبت ارزیابی می‌کنند. افکار روزانه آنها حول و حوش مسائل خوب دور می‌زند و با دیدگاهی مثبت کارها و امور زندگی خود را دنبال می‌کنند. آنها کمتر از نمی‌شود، نمی‌توان و ... استفاده می‌کنند. مثبت‌بینی نیروی انسان و اراده او را در جهت رسیدن به اهداف و خواسته‌هایش تامین می‌کند.

- معنویات نقش مهمی در شادکامی دارند. امور معنوی و پیوندهای قلبی انسان با آنها بسیار موثر هستند. این پیوندها علاوه بر کمک به انسان در جهت داشتن نگرشی مثبت به زندگی به او کمک می‌کنند در شرایط سخت و منفی و آزار دهنده نیز تسلط بیشتری روی مسائل داشته باشند. انسان بدون معنویات و ارتباطش با این منابع بی‌تکیه‌گاه است. در مراسم معنوی شرکت کنید، هر چند وقت به اماکن متبرکه و زیارت‌گاهها بروید.

- انگیزه خود را تقویت کنید. انگیزه موتور حرکتی انسان انسان بی‌انگیزه راکد و کسل و بی‌تحرک است. با عوامل مخل انگیزه بجنگید و عواملی را که انگیزه شما را قدرتمند و قوی می‌سازند را تقویت کنید.

- شبکه اجتماعی خود را وسعت دهید. داشتن روابط گسترده برای زندگی سالم و کم استرس مفید است. افراد تنها بیشتر دچار استرس می‌شوند و بیشتر دچار کسالت و بی‌حوصلگی می‌شوند. روابط خود را بیشتر و بیشتر کنید. این نوع روابط علاوه بر پر کردن اوقات فراغت شما در شرایط سختی و ناراحتی نیز تکیه‌گاه خوبی را برای شما فراهم می‌کند.

- برنامه ریزی داشته باشید. بدون برنامه ریزی زندگی بهم ریخته و نامنظم است و بی‌نظمی مخل آسایش و خوشبختی. نظمی به زندگی خود بدهید کارها و وظایف خود را مشخص کنید و هر چیز را سر جای خود قرار دهید و برای هر کاری وقتی تنظیم کنید. به این ترتیب شما در بین کارها و وظایف و مشغله‌های مختلف گیر نخواهید افتاد و کمتر و کمتر دچار ناراحتی و استرس خواهید شد طبعا شادمان‌تر و شاداب‌تر خواهید بود.

- به ظاهر خود توجه کنید. ظاهر انسان ، آینه‌ای از درون اوست. افرادی که به ظاهر آراسته خود اهمیت نمی‌دهند علاوه بر تاثیر منفی خود روی اطرافیان روی روحیه خود نیز تاثیر منفی دارند. به لباس ، زیبایی و جوانی خود توجه کنید. زمانی را برای حفظ زیبایی و جوانی اختصاص دهید.

- هدفمند باشید. داشتن اهداف بیشتر برنامه‌ها و امور زندگی انسان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. راه و روش زندگی شما در راستای اهداف‌تان از زندگی شکل می‌گیرد. اهداف بلند مدت و کوتاه مدت خود را معین کنید. خلاقیت بیشتری به خرج بدهید و روشهای جدیدی را برای رسیدن به اهداف خود یاد بگیرید. اهداف به شما انگیزه می‌دهند و شیوه‌های خوب زندگی را برایتان ترسیم می‌کنند.

-   تمرین. به‌طور مرتب در طی روز لحظاتی توقف کنید و ببینید مشغول فکر کردن به چیزی هستید. اگر متوجه شدید که بیشتر افکار شما منفی هستند سعی کنید یک نکته مثبت در آنها پیدا کرده و فکرتان را تصحیح کنید.
این قانون ساده را به یاد داشته باشید: هیچ‌وقت به خودتان حرفی نزنید که حاضر نباشید آن حرف را به دیگران بزنید.

- مثبت فکر کردن را تمرین کنید. هر روز! اگر بدبین هستید و افکاری منفی دارید توقع نداشته باشید که در عرض یک شب، به یک فرد مثبت‌نگر و خوش‌بین تبدیل شوید. اما با تمرین کردن گفت‌وگوی ذهنی شما، کم‌کم مثبت می‌شود و از حالت خودانتقادی بیرون می‌آید و خودپذیری جای آن را می‌گیرد و همین‌طور نسبت به جهان اطرافتان کمتر دیدگاهی بدبینانه خواهید داشت و زیباتر به نظر خواهد آمد.
تمرین تفکر مثبت، دید بهتری به شما می‌بخشد. وقتی حالت ذهنی مثبت باشد قادرید از پس هر مسئله‌ای هرچه‌قدر هم استرس‌زا و ناراحت‌کننده باشد به نحو مۆثری برآئید. این توانائی (مثبت‌نگری) به سلامت جسم و روح شما کمک می‌کند و درهای جدیدی را به رویتان می‌گشاید. تمرین روزانه را به یاد داشته باشید.

ادامه مطلب

[ شنبه 25 خرداد 1392  ] [ 3:40 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

دلایلی کافی برای لبخند زدن

 

لبخند زدن باعث می شود احساس خوبی پیدا کنیم که انعطاف پذیری در توجه را بالا برده و توانایی ما برای فکر کردن کلی نگر را تقویت می کند.آدمها همیشه لبخند می زنند، مخصوصاً وقتی در جمع هستند اما لبخند فقط نشان دهنده شاد بودن آنها نیست. ما از لبخند برای اهداف خاص اجتماعی استفاده می کنیم زیرا لبخند می تواند پیام های مختلفی را به دیگران برساند.
در زیر به 11 روشی که می توان از لبخند برای فرستادن پیام درمورد قابل اعتماد بودن، جذابیت، اجتماعی بودن و ویژگی های بسیار دیگر درمورد خودمان استفاده کرد، اشاره می کنیم.

1 - تشویق دیگران برای اعتماد به شما
در دنیایی که همه فقط به فکر خودشان هستند، واقعاً به چه کسی می توان اعتماد کرد؟ یک نشانه از قابل اعتماد بودن ما، لبخند است. لبخندهای واقعی پیام می فرستد که دیگران می توانند به ما اعتماد کرده و با ما همکاری کنند. کسانی که لبخند می زنند معمولاً سخاوت و برونگرایی بیشتری دارند.

2 - جلب ملایمت و ارفاق دیگران
وقتی افراد کار بدی انجام می دهند و دستگیر می شوند معمولاً لبخند می زنند. آیا این کار برایشان فایده ای دارد؟
براساس تحقیقی که توسط لافرانس LaFrance و هِچ Hecht در ۱۹۹۵ انجام گرفت، می تواند اینطور باشد. ما با کسانی که قانون شکنی کرده اند، اگر بعد از آن لبخند بزنند، با ملایمت و ارفاق بیشتری برخورد می کنیم. مهم نیست که لبخندی دروغین باشد، لبخندی از روی بیچارگی باشد یا یک لبخند واقعی، همه آنها باعث می شود برای فرد خاطی کمی تحفیف قائل شویم.

3 - رهایی از خطاهای اجتماعی
فراموش کردید به مناسبت سالگرد ازدواجتان برای همسرتان هدیه بخرید؟ اسم یک مشتری مهم را فراموش کرده اید؟ سهواً یک بچه کوچک را لگد زدید؟ اگر چنین مواردی برای شما هم پیش آمده باشد، احتمالاً خجالت زده شده اید.
عملکرد خجالت این است که شما را از مکان های اجتماعی پرفشار بیرون کند. لبخند های از روی خجالت با پایین انداختن سر همراه است و خیلی وقت ها هم یک خنده کوتاه احمقانه به آن اضافه می کنیم. این کار برای این انجام می شود که باعث شویم فرد مقابل اشتباه سهوی ما را فراموش کرده و سریعتر ما را ببخشد.بنابراین لبخند از روی خجالت به ما کمک می کند از زندان رها شویم.

4 - در غیر اینصورت احساس بدی پیدا خواهم کرد
گاهی اوقات به این دلیل لبخند می زنیم که هم مودبانه است و هم اینکه بعد از آن احساس بدی پیدا نمی کنیم. مثل زمانیکه کسی با اشتیاق درمورد اینکه چطور مقداری پول در جیب یکی از لباس های قدیمی اش پیدا کرده برایمان تعریف می کند. شاید خیلی جای لبخند زدن نداشته باشد اما اینکار را می کنید چون مودبانه است.
به همین دلیل است که در اینگونه مواقع سر خود را تکان داده و لبخند می زنیم چون می دانیم اگر اینکار را نکنیم، بعد احساس پشیمانی خواهیم کرد. این احساس در زنان قوی تر از مردان است.

5 - خندیدن از ته قلب
لبخند زدن راهی برای کاهش فشار ناشی از موقعیت های ناراحت کننده است. روانشناسان به آن فرضیه فیدبک چهره می گویند. حتی وقتی به اجبار لبخند می زنیم برای اینکه کمی روحیه مان را بهتر کند کافی است.

6 - برای درک و بینش بهتر
وقتی عصبی هستیم، توجه ما کمتر می شود. متوجه نمی شویم که کنار دستمان چه می گذرد و فقط اتفاقی که درست روبه رویمان می افتد را می بینیم. این هم از نظر لفظی و هم استعاری صدق می کند: وقتی مضطرب هستیم یا استرس داریم، متوجه ایده هایی که در گوشه های ذهنمان است نمی شویم. اما برای به دست آوردن درک از یک مشکل، دقیقاً به همین ایده های پیرامونی نیاز پیدا می کنیم.

7 - برای جذابیت
لبخند خانم ها تاثیری جادویی بر همسرشان دارد و تاثیر آن حتی از ارتباط چشمی نیز بالاتر است. در یک تحقیق بر روی نحوه برخورد آقایان با خانم ها را در یک بار بررسی کرد . وقتی زنی فقط ارتباط چشمی با همسرش برقرار می کرد، در ۲۰% از موارد مرد به او نزدیک می شد. وقتی همان زن لبخندی را هم اضافه می کرد، در ۶۰% از موارد مرد به او نزدیک می شد.اما وقتی مردها به زنان لبخند می زنند، تاثیر آن جادوییت کمتری دارد. با اینکه لبخند زدن جذابیت خانم ها را برای آقایان بیشتر می کند اما بر عکس آن چندان صادق نیست.

8 - پنهان کردن فکر
روانشناسان در گذشته تصور می کردند که یک لبخند واقعی هیچ وقت دروغ نمی گوید. لبخند های دروغین و مصنوعی فقط دهان را درگیر می کند درحالی که لبخندهای واقعی به چشم ها نیز می رسد.

9 - برای پول درآوردن
اقتصاد دانان نیز ارزش لبخند را دریافته اند، اما آیا لبخند می تواند واقعاً برایمان پول ساز باشد؟ تید و لوکارد Tidd and Lockard در سال ۱۹۷۶ در تحقیق خود دریافتند که مستخدم هایی که لبخند می زنند انعام بیشتری دریافت می کنند.بطور کلی تر افرادی که در صنایع خدماتی هستند، مثل مهمانداران هواپیما یا آنها که در بخش سرگرمی و میهمان نوازی هستند، برای لبخند زدن به مشتریان خود پول می گیرند. اما مراقب باشید. تضاد مداوم بین آنچه واقعاً احساس می شود و آنچه نشان داده می شود می تواند موجب خستگی فرد و فرسودگی شغلی شود.

10 - لبخند بزنید تا دنیا به شما لبخند بزند
یکی از ساده ترین لذت های زندگی که معمولاً به خاطر خودکار بودن آن دیده نمی شود زمانی است که به کسی لبخند می زنید و او در جواب به شما لبخند می زند.اما همانطور که ممکن است متوجه شده باشید همه آدمها در جواب یک لبخند، لبخند نمی زنند. هینز و توم هاو (Hinsz and Tomhave) در سال ۱۹۹۱ در تحقیق خود بررسی کردند که چه نسبت از افراد لبخند را با لبخند جواب می دهند. نتایج آنها نشان داد که حدود ۵۰% از افراد اینگونه رفتار می کنند. درمقایسه معمولاً هیچکس اخم را با اخم جواب نمی دهد.

11 - لبخند برای طول عمر
اگر هیچکدام از این تحقیقات نتونست لبخندی روی لبان شما بنشاند این را هم در نظر بگیرید: افرادی که زیاد لبخند می زنند معمولاً بیشتر عمر می کنند. در یک تحقیق که بر روی تصاویر بازیکنان بیسبال در سال ۱۹۵۲ انجام گرفت مشخص شد که آنها که لبخند زده بودند تا ۷ سال بیشتر از همسانان خود عمر کرده اند.شاید حالا دلیلی برای لبخند زدن پیدا کرده باشید.

ادامه مطلب

[ شنبه 25 خرداد 1392  ] [ 3:37 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

رمز موفقیت در ازدواج چیست؟

 

هر فردی نهایتا به بلوغ جسمی، اجتماعی و روانی می‌رسد و هر چقدر هم که از نظر محبت در کانون خانواده کمبودی نداشته باشد، باز هم یک کشش روانی او را به سمت جنس مخالف می‌کشاند. در واقع نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن موجب بروز این کشش می‌شود و اینجاست که این نیاز روحی باعث می‌شود فرد با وجود تمام مشکلات، مسئولیت یک زندگی مشترک را به عهده گیرد، اما رمز موفقیت در تداوم یک زندگی مشترک چیست؟ 
یک زندگی موفق در سایه یک انتخاب موفق شکل می‌گیرد. شناخت اولیه، تحقیقات محلی و مشاوره پیش از ازدواج از جمله مراحلی است که هنگام انتخاب همسر باید به آن توجه داشت. اما در مرحله شناخت همسر چه معیارها و ملاک‌هایی را باید مدنظر داشت؟
برای خیلی ها، ملاک اصلی و اولیه برای یک انتخاب موفق بر اساس ظواهر است. در حالی که داشتن سلامت روانی، رفتاری، جسمی و دینی از مهم‌ترین ملاک‌هایی است که باید در اولویت قرار گیرد. ملاک بعدی شغل مناسب، وسع مال، تحصیلات و همچنین سلایق و ویژگی‌های فردی همچون داشتن تناسب اندام، چاقی یا لاغری، رنگ سفید یا سبزه، چشم رنگی یا مشکی و... از معیارهای اختصاصی‌تر هستند. این ملاک‌ها مکمل یکدیگر بوده و در صورت نبود تناسب میان آنها زندگی مشترک در هاله‌ای از ابهام قرار خواهد گرفت.

اختلال های دردسرساز
اختلالات روانی یکی از عوامل ناکامی در زندگی مشترک است. مشکلات اضطرابی، افسردگی و وسواس در گروه اختلالات نوروتیک قرار دارد و اگر در حد حاد نباشد و طرفین متعهد به ادامه درمان تا بهبودی کامل شوند، مشکلی در زندگی آینده پیش نخواهد آورد. اما اختلال سایکوتیک همچون اسکیزوفرنی یا اختلال شخصیتی پارانویید (سوءظن) از جمله اختلالاتی است که فرد کمتر حاضر به درمان شده و ازدواج با چنین افرادی توصیه نمی‌شود.
بزرگترین دردسری که زندگی شما را تهدید می کند، اختلال های شخصیتی هستند. این اختلال ها به سادگی قابل تشخیص نیستند و تنها یک متخصص می تواند درباره وجود آنها با قطعیت نظر دهد. افراد مبتلا به اختلال های شخصیتی آدم های باهوشی هستند که گاهی از نظر اجتماعی موقعیت های خوب و چشمگیری هم دارند اما یکی از ویژگی های رفتاری آنها آزار دهنده است. مثلا زیادی خودشان را قبول دارند و اگر به آنها کم توجهی کنید، شاکی می شوند (خودشیفته ها)، به همه بدبین هستند و فکر می کنند دیگران می خواهند برای آنها دردسر درست کنند(پارانوییدها)، گوشه گیر هستند و به شکلی افراطی تک گرایی دارند، خودمحورند، از جمع فاصله می گیرند و دیگران را از زندگی شان حذف می کنند (اسکیزوییدها)، اهل شلوغ بازی و هیاهو هستند، خیلی اجتماعی به نظر می رسند اما بیش از آن هوچی و شلوغ کارند. (هیستریک ها)... تشخیص این اختلال های شخصیت کار ساده ای نیست بنابراین حتما قبل از ازدواج به مشاور مراجعه کنید تا از شما و طرف مقابل تان تست شخصیتی بگیرد.

تفاوت‌های شخصیتی خانمانسوز است
امروزه برخی دختر و پسرها تصور می‌کنند برای داشتن یک زندگی موفق باید طرف مقابل آنها خصوصیات و شخصیت متفاوتی داشته باشد تا خلقیاتشان کامل‌کننده یکدیگر باشد. به عنوان مثال فرد گوشه‌گیر دوست دارد با فردی اجتماعی ازدواج کند یا فردی بی‌خیال با فردی متعهد و پایبند.در واقع افراد به دنبال کسی می‌گردند که با او کامل شوند، بدون آن‌که کوچکترین تغییری در خود ایجاد کنند. این طرز فکر کاملا اشتباه و خانمانسوز است. اگر بحث کفویت و همتایی در دختر و پسر وجود نداشته باشد، مثلا زوجین همتای اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی، دینی و... یکدیگر نباشند و در واقع پسر در یک سر طیف و دختر در سر دیگر آن قرار گیرد، تعارضات زناشویی افزایش می‌یابد.اگر چه تعارضات به طور نسبی در هر زندگی وجود دارد، اما هم سطح بودن تا حدود زیادی از شدت آن می‌کاهد. خطرناک‌ترین ازدواج‌ها وصلت افراد درونگرا با برونگرا، منظم با نامنظم و افرادی که ثبات هیجانی بالایی دارند با افرادی که زود برانگیخته می‌شوند است. البته اگر فردی درجه درونگرایی 4 و دیگری 6 داشته باشد یا یکی منظم و دیگری منظم‌تر باشد یا اعتقادات مذهبی یکی 60 و دیگری 70 باشد به دلیل آن‌که پایه اصلی این ویژگی‌ها در آنها وجود دارد تقریبا در وسط طیف قرار داشته و ازدواج خوبی خواهند داشت.

شباهت های خیالی
برخی افراد در دوران آشنایی با جنس مخالف متوجه شباهت‌هایی در شخصیت، خلقیات و فرهنگ یکدیگر شده و این اصل را ملاکی برای داشتن یک ازدواج موفق می‌دانند، اما با ورود به زندگی مشترک ایــــن تفاهمات کم رنگ و گاهی محو می‌شود.بروز عشق یا علاقه افراطی پیش از ازدواج از جمله عواملی است که می‌تواند مانند یک فیلتر عمل کرده و مکانیسم شناختی دو طرف را تحریف کند. امکان دارد قبل از ازدواج پسری به دختری بگوید با شروع زندگی مشترک به تو اجازه معاشرت یا دیدار با خانواده را نمی‌دهم. در چنین جوی اگر عواطف حکمفرما باشد دختر با این فرض که پسر به دلیل علاقه زیاد موقتا این حرف را زده است مساله را جدی نگرفته و به پای دوست داشتن زیاد و تفاهم در علاقه به یکدیگر می‌گذارد. در حالی که این طور نیست و این موضوع به صورت یک مشکل حاد در زندگی مشترک نمود پیدا خواهد کرد.

به امید اصلاح یکدیگر نباشید
تغییر دادن رفتار و روش همسر یکی از باورهای نادرستی است که بسیاری از دختر و پسرها درگیر آن هستند. کسانی که چنین طرز فکری دارند متوجه نیستند که انسان موجودی انتخابگر است و در شرایط فرهنگی و اجتماعی خاصی رشد کرده و قبل از ازدواج عمری را با سلیقه و باورهای خود زندگی کرده و شخصیتش تا حدود زیادی این‌گونه شکل گرفته است.اما چرا بیشتر افراد گمان می‌کنند می‌توانند روش همسر را تغییر داده و به شکل مورد نظر خود در آورند؟ انتخاب در ازدواج اینک و اکنون است. یعنی قبل از ازدواج آنچه را که از شخصیت، اخلاق، رفتار، مذهب، خانواده و فرهنگ طرف مقابل می‌بینیم باید به همان میزانی که هست بپذیریم و بدانیم که باید با همین شرایط ادامه زندگی دهیم و در این مقوله نباید به امید یک هوای تازه‌تر بود. این‌که بگوییم طرف پس از ازدواج چادری می‌شود، رفتار بدش را کنار می‌گذارد، نمازخوان می‌شود، سیگارش را ترک می‌کند، مسئولیت پذیر می شود، منظم و خوش برخورد می شود، پرخاشگری اش را کنار می گذارد و... یک خیال باطل است.حتی اگر کسی از روی عشق و محبت چند صباحی به خاطر طرف مقابل گذشت کند و برخی رفتارها و عقایدش را تغییر دهد، این کار را به میل و اراده خود انجام داده نه به زور و اجبار ما. عابدینی ادامه می‌دهد، البته بعد از ازدواج تغییراتی در زن و شوهر به وجود می‌آید، اما این تغییرات در اثر آمیختگی روح، روان و جسم آنها و گاهی در اثر همنشینی و یادگیری‌های خود آگاه و ناخودآگاه است نه در اثر اعمال قدرت و فشار ظاهری یک طرف به طرف دیگر.بنابراین همسری را انتخاب کنید که قبل از ازدواج بتوانید او را با تمامیت و با همه رفتارها و عقایدش بپذیرید و هرگز به فکر تغییر او نباشید چرا که در صورت فشار به طرف مقابل امکان دارد زندگی مشترکتان به جدایی بینجامد.

همه ملاک‌ها با هم زندگی را می‌سازد
عده‌ای ملاک موفقیت در زندگی را بچه‌دار شدن، بعضی اشباع نیازهای عاطفی و احساسی و گروهی تامین نیازهای جنسی می‌دانند. آیا این ملاک‌ها هر کدام به تنهایی برای داشتن یک زندگی موفق قابل قبول است؟ تولید نسل می‌تواند یکی از ملاک‌های موفقیت در زندگی باشد. اما گاهی فشار ناشی از مشکلات زندگی به حدی است که لذت داشتن فرزند را کمرنگ می‌کند.از طرفی تولد فرزندانی بیش فعال، ناسازگار و حتی بیمار ممکن است رویای داشتن یک زندگی موفق را به شکست تبدیل کند. اما اشباع نیازهای عاطفی در مقایسه با فرزند داشتن معقول‌تر و اولی‌تر است. چرا که بسیار دیده می‌شود زوجینی که از نظر روانی و عاطفی یکدیگر را تیمار کرده و به معنای واقعی به یکدیگر محبت دارند، به طرز چشمگیری در زندگی مشترک خود موفق بوده‌اند.تامین نیازهای جنسی هم یکی از عوامل موفقیت در زندگی است. دختر و پسر قبل از ازدواج باید تا حدودی از میزان امیال جنسی یکدیگر به منظور جلوگیری از نارضایتی جنسی پس از ازدواج باخبر باشند و این امر باید از طریق مراجعه به مشاوران خبره و کارآمد ازدواج شناسایی شود. مشاوران با طرح تست شخصیتی «کتل» می‌توانند بی‌طرفانه تا حدود زیادی به خصوصیات و ویژگی‌های شخصیتی و جنسی هر دو نفر واقف و شباهت‌ها و تفاوت‌ها را شناسایی کنند.

ادامه مطلب

[ شنبه 25 خرداد 1392  ] [ 3:28 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 10 ] [ 11 ] [ 12 ] [ 13 ] [ 14 ] [ 15 ] [ 16 ] [ 17 ] [ 18 ] [ 19 ] [ > ]