آنچه باید بدانیم ولی نمی دانیم!

اطلاعات طلایی، شخصـیتی ممتاز

به نظر شما چرا خداوند متکبّر است؟

خداوند در خود را با صفت متکبر معرفی می کند! آیا خدا واقعاً متکبر است؟ معنای تکبر خدا چیست؟

پاسخ اجمالی

«هُوَ اللَّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِک الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُۆْمِنُ الْمُهَیمِنُ الْعَزیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکبِّرُ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یشْرِکونَ» ؛و خدایى است که معبودى جز او نیست، حاکم و مالک اصلى اوست، از هر عیب منزّه است، به کسى ستم نمى‏کند، امنیت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندى شکست‏ناپذیر که با اراده نافذ خود هر امرى را اصلاح مى‏کند، و شایسته عظمت است خداوند منزّه است از آنچه شریک براى او قرار مى‏دهند.( سوره حشر آیه 23)

«کبر» نزد عالمان اخلاق، عبارت است از: حالتی که انسان خود را بالاتر از دیگری ببیند و بر این باور باشد که از دیگران برتر است. این خصیصه از بزرگ ترین صفات رذیله در انسان است.[1]

«متکبر» از ماده «تکبر» به دو معنا است: یکى از آن معانی ممدوح و پسندیده است که در مورد خداوند به کار مى ‏رود، و آن دارا بودن بزرگى و صفات پسندیده فراوان است، و دیگرى نکوهیده و مذموم است که در مورد غیر خدا به کار مى ‏رود، و آن حالتی که انسان خود را بالاتر و برتر از دیگری ببیند و بر این باور باشد که از دیگران برتر است و صفاتى را که ندارند به خود نسبت دهند. اولی پسندیده است و دومی در وصف عموم مردم است.[2]

طبق تعریف ارائه شده از کبر و تکبر؛ تکبر صفتی از صفات خدا است؛ چون عظمت و کبریایی مختص ذات خداوند است، و هر بنده ای که تکبر کند در صفتی از صفات خدا با او به مقابله و منازعه برخاسته است. بنابراین، از آن جا که عظمت و بزرگى تنها شایسته مقام خدا است، این واژه به معناى ممدوحش تنها در باره او به کار مى ‏رود، و هرگاه در غیر مورد او به کار رود به معناى مذموم است.[3]

در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «کبریا و بزرگى رداى خداوند است و هر کس بر سر این ردا با او ستیزه و کشمکش کند، وى را در آتش سرنگون سازد».[4]

مفسران قرآن کریم عموماً صفت تکبر در خدا را به عظمت و کبریایی معنا کرده اند؛ زیرا که کبریایى و عظمت و جلال مخصوص ذات بى زوال خداوند است و بزرگ تر و بالاتر از آن است که بتواند کسى در مقابل او اظهار بزرگى و منیت نماید.[5]

خداوند از آن جهت متکبر است که در نهایت کبریا، عظمت و بزرگى است، و هر پدیده‏اى نسبت به ساحت او اظهار ذلت و خوارى مى‏ نماید.[6]

متکبر بودن خداوند به معنای عظمت و بزرگی است؛ خداوند متکبر است؛ یعنی بلند مرتبه است. اما در انسان وقتی گفته می شود فلان شخص متکبر است؛ یعنی خود را برتر و بالاتر از دیگران می بیند و این از صفات شیطانی و رذیله اخلاقی است؛ چرا که در تعالیم دینی آمده است، انسان مۆمن باید در برابر مۆمنان و همنوعان خود متواضع باشد، نه متکبر.

انسان متکبر سراسر نکبت و خفت و خلاصه مجموعه ای از بدیهاست، زیرا شخص متکبر از روی جهالتش خود را بزرگ دانسته در حالی که اگر عقل خود را به کار می بست، بزرگی را فقط و فقط از آنِ خدا می دانست، و همین جهل او سرچشمه همه رذالتها و جنایتهاست، جنایت در حق خود و دیگران.

مولا علی علیه السلام در وصف خداوند چنین می فرماید:

کبِیرٌ لَا یوصَفُ بِالْجَفَاء، بزرگی که جفا کار خوانده نمی شود.( بحار الانوار ج 4 ص 53)


ادامه مطلب

[ شنبه 5 اسفند 1391  ] [ 10:55 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

چرا طواف کعبه خلاف عقربه‌ های ساعت است؟

به نقل از ندای انقلاب، حسین اردکانی، دکترای علم فیزیک و از شاگردان پروفسور حسابی در گفت وگو با فارس گفت: هر آنچه در شارع مقدس وجود دارد دارای مبنای علمی است به طوری که در اعمال حج آمده است که جهت حرکت برای طواف به سمت چپ و خلاف جهت عقربه های ساعت باشد یا اینکه اکثر مراجع تقلید می گویند که بهتر است در ناحیه در خانه خدا تا مقام ابراهیم طواف انجام شود.

وی افزود: تمام اینها از نظر علم فیزیک قابل اثبات است. در نیمکره شمالی که خانه خدا واقع شده است وقتی هر ذره یا جسمی خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخد ۵ نیرو به آن وارد می شود که جمع این نیروها و انرژی ها به سمت داخل است. در بحث طواف هم همین است، ذرات در اینجا انسان ها هستند و مجموع این نیروها نیز به سمت مرکز که همان خانه خداست هدایت می شود.

این فیزیکدان ادامه داد: اگر در طواف، چرخش به سمت راست انجام می شد در علم فیزیک آمده است که گریز از مرکز رخ می داد و طبق قانون فیزیک ذرات که در اینجا انسان ها هستند به سمت بیرون پرتاب می شدند و نیروی آنها به سمت مرکز که همان خانه خداست هدایت نمی شد. اردکانی گفت: حالا اگر خانه خدا در نیمکره جنوبی واقع می شد حتماً در دین ما تأکید بر این می شد که باید در جهت عقربه های ساعت یعنی به سمت راست، طواف خانه خدا انجام شود.
 
وی درباره تأکید بر طواف بین در خانه خدا و مقام ابراهیم نیز اظهار داشت: هر جسم متحرکی که حرکت دورانی دارد اگر شعاع کم شود، سرعت آن به طور ناخودآگاه زیادتر می شود و تمایل و تمرکز آن به سمت داخل و مرکز بیشتر می شود به همین دلیل اکثر مراجع می گویند که در این فاصله طواف خانه خدا انجام شود چون با این تمرکز، صعود و عروج رخ می دهد.این دکترای علم فیزیک معتقد است که همه چیز در دنیا بر اساس علم فیزیک قابل بررسی است اما علم انسان در این حد نیست که تمام آنها را دریافت کند.


ادامه مطلب

[ شنبه 5 اسفند 1391  ] [ 10:54 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

چند نکته مفید قبل از شروع رابطه جنسی

 

برای شروع یک رابطه جنسی مناسب و لذت بخش و کامل مقدماتی لازم است که در اینجا به نکات مهم ان اشاره می کنیم :

1 - بهداشت فردی : بهداشت فردی همیشه مهم و در رابطه جنسی مهمتر است . علاوه بر اینکه این بهداشت باعث پذیرش بهتر طرف مقابل می شود از انتقال عفونتها به همدیگر جلوگیری کرد و رضایت خاطر طرفین را برآورده می سازد . و حتی در برخی مورد ها باعث رغبت بیشتر و تحریک بیشتر طرف مقابل می شود .مثلا از بین بردن موهای زاید ناحیه تناسلی و زیر بغل که برای هر دو مورد تحریک کننده است . استحمام قبل از رابطه جنسی و شستن محلهای لازم - از بین بردن موهای زاید در بهداشت جنسی بسیار مهم است .

2 - آرامش فکری - عصبی و روانی : واضح است که بدون داشتن این آرامش رابطه جنسی به یک عمل زجرآور و بدون لذت تبدیل می شود و نمونه بارز آن در زوجینی دیده می شود که رابطه بین آنها متشنج است ولی بر اثر وجود بعضی تحریکات یا الزامات مبادرت به اینکار می کنند که نه تنها لذت زیادی نمی برند بلکه دچار سرخوردگی جنسی - سرد مزاجی و اختلالات جنسی هم می شوند.همینگونه است عدم ارامش فکری که از محیط بیرون مثل محل کار به انسان منتقل می شود بخصوص در آقایان ممکن است منجر به شکست در رابطه جنسی مثل انزال زودرس و یا عدم انزال و عدم ارگاسم شود.پس بهتر اینکار را زمانی انجام دهید که از نطر عصبی و فکری دارای آرامش هستید ( هر دو طرف )

3 - تحریک ذهتی در مرد و زن : پیش از ایجاد رابطه جنسی با همسرتان بهتر است در حدود 45 الی نیم ساعت قبل او را از لحاظ ذهنی و روانی با یادآوری رابطه های گذشته و یا خاطرات شیرین از دوران مختلف زندگی و رابطه های تاثیر گذاری که بصورت خاطرات خوشی برای شما در آمده مثل زمانهای مسافرت یا ماه عسل ، آماده ذهنی و تحریک ذهنی نمایید هرچند که این کار را حین عمل جنسی هم می توانید انجام دهید .

4 - اماده کردن محل مناسب : واضح است محل مناسب برای یک عمل راحت جنسی ضروری است برای جلوگیری از آسیبهای ممکنه و یا ایجاد درد حین عمل و نیز داشتن آرامش فکری بخصوص در مورد زوجین دارای فرزند در خانه .محل مناسب انجام عمل جنسی به عادات و سلیقه های هر کس بر می گردد و یک فرمول کلی بزای آن وجود ندارد ولی کلا محیطی ساکت - با حداقل روشنایی برای دیدن همدیگر و نقاط تحریک کننده و زیر اندازی مناسب هر زوج که لزوما نباید تختخواب و یا خیلی نرم باشد .

5 - روشهای پیشگیری : اگر قصد بچه دار شدن ندارید برای آرامش داشتن حین عمل جنسی و انزال راحت مرد و نیز در برخی موارد برای جلوگیری از انتقال عفونت یا بیماری حتما به فکر یک روش پیشگیری باشید.

6 - وقت مناسب : تحریک جنسی بخصوص در آقایان وقت و ساعت خاصی ندارد و عمل جنسی هم مثل بعضی از رفتارها مثل خوردن نباید و لزوما نباید دارای وقت معین همیشگی باشد بسته به شرایط وجود آرامش - عدم وجود فرزندان در خانه - یادآوری خاطرات و ... ممکن است باعث خواستن عمل جنسی از هر دو طرف یا از طرف یکی از زوجین شود موکول کردن آن به ساعت دیگر یا روز مقر دیگر شاید آن لذت و بقول معروف مزه ان را از بین ببرد .

ولی چیزی که مهم است هماهنگی عمل جنسی در مرد و زن است و خواستن و اعتقاد و احترام به نظر دیگری . در روابط پیچیده زنها و شوهرها عواملی هستند که نه به فرمول در می آیند ونه قابل گسترش هستند مثلا ممکن است ( که خیلی هم اتفاق می افتد ) زن در حالی نیست که از رابطه جنسی لذت ببرد ولی بخاطر عشق به همسر و احترام به او لذت بردن از اینکه شوهرش از این کار لذت می برد تن به رابطه جنسی دهد که نوعی فداکاری جنسی به آن می گویند.
 
که ظاهر قضیه خوب و انسانی است و چند مورد در طی دوران زناشویی عیب ندارد ولی اگر بصورت عادتی در بیاید یا شوهر متوجه این قضیه نشود یا توجهی به این موضوع ننماید ممکن است کمکم عوارض ناتوانی جنسی - بیحسی جنسی و سردمزاجی در زن ایجاد شود پس این یکی از مهارتهای زندگی است که مرد بداند که همسر او چقدر از داشتن رابطه جنسی با او لذت می برد و چقدر و کی به این موضوع راغب است .پس رابطه جنسی وقت معین یا ساعات معینی ندارد .ولی عرفا اغلب آخر شب را ترجیح می دهند ولی اگر خسته از کار روزانه هستید این کار را به صبح زود واگذار کنید .

ادامه مطلب

[ شنبه 5 اسفند 1391  ] [ 10:53 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

تاثیر دعا کردن در سلامت روانی انسان ها

دعا و معنویت می تواند به بهبود افسردگی کمک کرده و مانند یک پناهگاه محکم در روزهای سخت زندگی باشد. اغلب انسان ها در موقعیت های سخت، دعای کوتاهی را زیر لب زمزمه میکنند. این درخواست کمک از یک قدرت برتر، تاثیرات بسیار عمیقی در زندگی ما به دنبال خواهد داشت. ارتباط با این قدرت، امید و سلامت عاطفی را تضمین میکند.

دعا و معنویت، تامین سلامت عاطفی
دعا و تمرینات معنوی منظم موجب بهبود و ارتقای سلامت عاطفی میشود:

داشتن اهداف بزرگ: ارتباط با قدرت برتر هدف های شما را بزرگ تر و عالی تر می کند و به روزها و لحظه های زندگی شما معنی می دهد.

حمایت اجتماعی: اعتقاد به معنویت و بودن در میان افرادی که به قدرت برتر اعتقاد دارند، موجب بهبود روابط اجتماعی می شود.

پیشرفت روحی: معنویت و دعا موجب پیشرفت روح و سلامت روان می گردد.

کمک در مواجهه با سختی ها: معنویت و دین در مواجهه با حوادث تلخ و غیر قابل پیش بینی زندگی به انسان کمک قابل توجهی می کنند.

دعا و معنویت، تامین سلامت بدن
دعا و تمرین های معنوی منظم در درمان افسردگی نقش موثری ایفا می کنند.

به عنوان مثال: یک مطالعه نشان داد که در 88 فرد مسیحی بزرگسال، تکرار یک دعای کوتاه به مدت 10 دقیقه در روز، در یک دوره زمانی 1 ماهه موجب کاهش علایم افسردگی می شود.

یک بررسی دیگر ثابت کرد که رفتن به اماکن مذهبی مانند کلیسا، 1 بار در هفته یا بیشتر، در پیشگیری از ابتلا به افسردگی نقش دارد. حضور  در این اماکن به ویژه برای کودکان از اهمیت بالایی برخوردار است. دراین مطالعه مشخص شد که حضور منظم در کلیسا خطر افسردگی را در کودکان و نوجوانان به میزان 20 درصد کاهش می دهد.

دو مطالعه دیگرنیز حاکی از این است که مدیتیشن و مراقبه به کاهش علایم افسردگی کمک میکند. تمرین های معنوی و دعا همچنین در بهبود بیماری های مزمن نقش دارند. در یک مطالعه بر روی 450 فرد مبتلا به ایدز مشاهده شد که اعتقاد به یک قدرت برتر و ارتباط با او، میزان ابتلا به افسردگی در این بیماران را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد و سبب افزایش امید به زندگی در آنان می شود.

این اعتقاد، از افسردگی در دوران پیری نیز پیشگیری میکند.


ادامه مطلب

[ شنبه 5 اسفند 1391  ] [ 10:52 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

دلیل اینکه چرا برخی دخترها تمایلی به ازدواج ندارند؟

در یک آمارگیری جدید که در آن از ۱۰۵ زن شرکت‌کننده درمورد تمایل به ازدواج سوال شده بود، نتیجه از این قرار بود:


۴۵ درصد دوست داشتند ازدواج کنند

۴۵ درصد دوست نداشتند ازدواج کنند

۱۰ درصد تصمیمی در این رابطه نداشتند


۴۵ درصدی که تمایلی به ازدواج نداشتند، دلایل خود را اینطور عنوان کرده بودند:

استقلال

این یکی از شایع‌ترین دلایل بود. به نظر می‌رسد این روزها خانم‌ها بیشتر از آزادی خود لذت می‌برند.یکی از شرکت‌کنندگان عنوان کرده بود که، «از وقتی که ۱۲ سال پیش بیوه شدم، یاد گرفتم که برای اولین بار در زندگی‌ام مستقل باشم و واقعاً عاشق این استقلال هستم. واقعاً افتخار می‌کنم که می‌توانم از خودم مراقبت کنم. در ازدواجم فردی به شدت وابسته بودم.»یکی دیگر از آنها می‌گوید، «این روزها خانم‌ها هم کارهای زیادی دارند و نیاز به داشتن یک همراه مرد کمتر حس می‌شود.»شرکت‌کننده دیگری می‌گوید، «من نیازی ندارم که کسی از من مراقبت کند. من شغل و کار بسیار موفقی دارم، از خودم خانه، ماشین و خانواده دارم. از حریم شخصی، آزادی و استقلال فردی و مالی خودم لذت می‌برم.»

اوقات تنهایی

بعضی از زنان هم وقت گذراندن برای خودشان را یکی از دلایل عدم تمایل به ازدواج ذکر کردند.یکی از آنها می‌گوید، «من به هیچ عنوان دوست ندارم که عمرم را کنار فردی دیگر بگذرانم. از تنها بودن واقعاً لذت می‌برم. حتی وقتی دوست‌پسرم بیشتر از چند ساعت کنارم می‌ماند اذیت می‌شوم و دوست دارم تنها باشم.»

خانم دیگری می‌گوید، «من ۲۳ سال پیش ازدواج کردم و اصلاً دوست ندارم به وضعیت سابقم برگردم. ازدواج خیلی آدم را محدود می‌کند. من از استقلال، فضای شخصی و آزادی خودم لذت می‌برم.»یکی دیگر از شرکت‌کننده‌ها می‌گوید، «من ۱۱ سال است که مجرد هستم و بالاخره توانستم شخصیت خودم را پیدا کنم. واقعاً کاش شوهرم خیلی زودتر از آن من را ترک می‌کرد. من کارهای زیادی برای انجام دادن دارم و همیشه هم وقت کم می آورم. اینکه مجبور نیستم زن یا مادر کسی باشم و شخصیت مستقلی دارم خیلی خوب است.»فردی دیگر می‌گوید، «من بعنوان زنی که قبلاً ازدواج کرده باید بگویم که از تنهایی خودم لذت می‌برم و اصلاً علاقه‌ای به بر هم زدن آن ندارم. کاملاً احساس شادی و خوشبختی می‌کنم.»

ازدواج‌ های قبلی

تجربیات بد از ازدواج‌های قبلی یکی دیگر از دلایلی بود که خانم‌ها را از ازدواج دور می‌کرد.شرکت‌کننده‌ای می‌گوید، «دو ازدواج ناموفقی که قبلاً داشتم باعث شده است تصور کنم که ازدواج هیچ وجه مثبتی ندارد.» یکی دیگر از خانم‌ها عقیده دارد، «آدم عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود. از این گذشته اصلاً هم علاقه‌ای به مراقبت از بچه و شوهر ندارم.»زنان متاهلی که نظرات منفی درمورد ازدواج دارند هم بر دوستان مجردشان تاثیر می‌گذارند.یکی از شرکت‌کننده‌ها می‌گوید، «بیشتر دوستانم می‌گویند با ازدواج نکردن هیچ چیز را از دست نداده‌ام. آنها قبلاً این را امتحان کرده‌اند و اصلاً راضی نبوده‌اند.»

پول

مسائل مالی هم یکی دیگر از دلایلی بوده که باعث شده بعضی زن‌ها دست به ازدواج نزنند.یکی از شرکت‌کننده‌ها عنوان کرده بود که، «من هر ماه یک چک از بیمه شوهرم که فوت شده است دریافت می‌کنم و چه لزومی دارد که بخواهم دوباره ازدواج کنم؟»شرکت‌کننده دیگری گفته است، «اصلاً دوست ندارم مجبور به مراقبت از بچه و شوهر شوم و خودم می‌توانم از نظر مالی روی پای خودم بایستم.»خانم دیگری عقیده دارد، «چون بسیاری از زنان هم سن و سال من می‌توانند به اندازه کافی پول دربیاورند که هزینه‌های خود را تامین کنند، دیگر برای سر و کله زدن با مردها زیر یک سقف ریسک نمی‌کنند.


ادامه مطلب

[ شنبه 5 اسفند 1391  ] [ 10:50 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

علت آمیزش جنسی دردناک در زنان چیست؟

دیسپارونی حالتی است که فرد در هنگام آمیزش دچار درد میشود. این درد ممکن است در بدو ورود آلت مردانه به واژن یا در مراحل مختلف در طول دخول ایجاد شود. این حالت درجات متفاوتی دارد و نسبت به اینکه در چه زمانی پس از شروع نزدیکی و در کجا فرد احساس درد می کند، دلایل و درمانهای متفاوتی دارد.

یکی از دلایل شایع درد هنگام آمیزش برای زنان خشکی واژن است. اگر خانم به هر دلیل آمادگی دخول را نداشته باشد، این عمل می تواند بسیار دردناک باشد. در اکثر موارد خشکی واژن به دلیل نداشتن پیش نوازی کافی است، یعنی خانم این فرصت را پیدا نکرده که از نظر جسمی به محرک های جنسی پاسخ دهد و محیط واژن به اندازه کافی لغزنده نیست. از جمله دلایل و شرایط دیگری که میتواند باعث خشکی واژن شود داروهایی است که فرد مصرف می کند. در این مورد مشورت با پزشک و یا مطالعه در مورد دارویی که مصرف می کنید، می تواند مفید باشد. معمولا منابع خوبی در اینترنت در مورد داروهای مختلف وجود دارد.

از دلایل دیگر دیسپارونی یا آمیزش دردناک، می توان به جراحات و ضربه هایی که در طول زمان به آلت تناسلی وارد شده، سابقه آزار جنسی، دوران پس از زایمان، دوران عادت ماهانه، بیماری های ناحیه تناسلی و برخی از سرطانهایی که اعصاب آن منطقه را تحت تخریب قرار داده و نیز بیماری های مقاربتی درمان نشده اشاره کرد.
 
برخی از پزشکان آمیزش دردناک را جزو دسته اختلالات جنسی نمی دانند و برخورشان با بیمارانی که از این حالت رنج می برند، توام با شناخت کافی نیست. در این موارد توصیه می شود به پزشک دیگری مراجعه کرده و پیش از انجام معاینه، دردناک بودن ناحیه تناسلی خود را برای او بازگو نمایید. گاه ضرورت دارد، روان درمانی های لازم پیش از انجام هر گونه معاینه ای صورت پذیرد.

حالت دیگری که افراد با آن روبرو می شوند درد در هنگام دخول است. این حالت میتواند به دلایل متعددی باشد که شایع ترین آنها عبارتند از: عفونت های دستگاه تناسلی و دهانه رحم، بیماریهای مقاربتی درمان نشده، همزمانی نزدیکی و زمان تخمک گذاری، و در نهایت آماده نبودن فرد از نظر جسمی.


ادامه مطلب

[ شنبه 5 اسفند 1391  ] [ 10:42 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

توانایی عجیب زنان در دوران حاملگی

 

محققان دریافتند:زنان باردار می‌توانند احساسات را در چهره افراد بخوانند.
زنان باردار كه بواسطه افزایش هورمون هایشان به مجموعه‌ای از اعصاب با تغییرات و نوسانات خلقی مبدل می‌شوند، در تشخیص نشانه‌های عصبانیت و خشم در چهره افراد بسیار دقیق‌تر و حساس‌تر عمل می‌كنند در حالی كه این توانایی در زنانی كه باردار نیستند و نیز در مردان وجود ندارد.

مطالعات پیشین نیز تایید كرده‌اند كه زنان در مراحل خاصی از دوره عادت ماهانه می‌توانند احساسات فرد را از نگاه كردن به چهره او دریابند و توجیه محققان برای این توانایی این است كه سطح هورمون پروژسترون در چنین شرایطی به نقطه اوج خود می‌رسد.

پژوهش جدید نشان داد كه همین یافته در مورد زنان باردار نیز صدق می‌كند و آنها نه تنها می‌توانند احساس لذت و خوشحالی را به سرعت تشخیص بدهند بلكه حتی قادر هستند احساسات منفی را نیز خیلی دقیق‌تر شناسایی كنند.

دكتر ربكا پیرسون و دستیاران وی در دانشگاه بریستول انگلیس، این پژوهش را با بررسی 76 زن باردار انجام داده‌اند.

پژوهشگران دریافتند: زنان باردار در هر مرحله از بارداری احساسات مثبت را به سرعت شناسایی می‌كنند اما برای تشخیص احساسات منفی مانند عصبانیت، ترس و ناامیدی در ماه‌های آخر بارداری قوی تر هستند. زنان در این دوران هوشیارتر می‌شوند و در نتیجه می‌توانند تهدیدهای احتمالی را شناسایی كرده و در صورت ضرورت اقدام كنند.

ادامه مطلب

[ شنبه 5 اسفند 1391  ] [ 10:40 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

دلیل دزدی کودکان چیست؟

 

گفت و گویی با یک مادر در مورد کودک 4 ساله اش
به نظر می رسد که کودک چهار ساله من به دزدی تمایل دارد. او این کار را چند ماه پیش آغاز کرد. این را من یک روز بعد از مدرسه، موقعی که داشتم شلوار او را تا می کردم و از جیب او چند تا سنگ شبیه الماس بیرون افتاد، متوجه شدم. ابتدا این مساله برایم مهم نبود و اهمیتی به آن ندادم. اما بار دیگر وقتی دیدم حیوانات پلاستیکی در جیب او هستند، متوجه شدم آنها را از مدرسه برداشته است.   

برای حل این مساله به فرزند خود گفتم : « ما نمی توانیم وسایل مدرسه را به خانه بیاوریم. برای اینکه آنها را دوباره به مدرسه باز گردانیم، آنها را دم دست می گذاریم تا فراموش نکنیم ». او موافقت کرد و این مساله حل شد. اما چند هفته بعد، دوباره چیزهای دیگری در جیب کاپشن او پیدا شد و او این بار برای برداشتن این لوازم داستانی را نیز پیدا کرده بود و به دروغ به من گفت که اینها هدیه هستند و یکی از همکلاسی هایش آنها را به او داده است.
 
بعد از آن، هر چند وقت یکبار لوازم ساده ای همچون باتری و استیک های رنگی را از مدرسه می دزدید و به خانه می آورد.این کارها حسابی مرا کلافه کرده بود زیرا فرزند من ذاتا انسان خلافکار و دزد نبود. سرقت حیوانات پلاستیکی از مدرسه، دزدی بزرگی نیست اما کار عجیب و بی مفهومی است.

وقتی در این باره از دیگران پرس و جو کردم، دیدم این نوعی رفتار معمول کودکان در این سنین است و دوستان من نیز داستان های مشابهی داشتند. پس از آن،  برای یافتن راه چاره در اینترنت شروع به جست و جو کردم. بیشتر افراد دلیل علاقه کودکان به دزدی را به نداشتن کنترل رفتاری و وجدان نسبت داده بودند؛ اما کودکان   کوچک بدون تشخیص درست یا غلط بودن کار خود، اقلام بی ارزش را برمی دارند. این  مساله در مورد کودکان نوپا که ممکن است اسباب بازی ها یا مدادرنگی های دوست خود را به خانه بیاورند، مصداق دارد زیرا آنها بد بودن این کار را درک نمی کنند. اما این در مورد فرزند من که به خوبی می تواند روی کارهایش کنترل داشته باشد، مصداق ندارد.

من این مساله را با مربی مهد فرزند خود در میان گذاشتم و او گفت که فرزند من در حال تجربه کردن مساله مهمی در زندگی است. فرزندان کوچک نیاز دارند رابطه ای بین مکان های مختلف زندگی خود همچون مدرسه، خانه، خانه دوستان، جاهایی که به مسافرت می روند و ... ارتباطی برقرار کنند. وقتی فرزند من با اجناسی که یواشکی برداشته به خانه می آید، در واقع می خواهد فاصله بین دو محیط اصلی زندگی خود یعنی خانه و مدرسه را پر کند. درست است که کودک چهارساله به خوبی می تواند در بیشتر مواقع خوب را از بد تشخیص دهد، اما این یادگیری در حال رشد است و باید به او در مورد مالکیت و محدودیت ها نیز چیزهایی آموخت.

در مورد فرزند من، دزدی بی خطر او به علاقه او به داشتن یک گنجینه با ارزش در این سن مربوط می شد. پسر من نیز همچون بسیاری از کودکانی که در سن پیش از مدرسه قرار دارند، به جمع آوری اشیای مختلف همچون سنگریزه های شکل دار، درب بطری، اشیا براق  و درخشنده و ... علاقه دارد. این دارایی ها برای او بسیار ارزشمند هستند. کودکان کم سن و سال دوست دارند از وسایلی که جمع آوری کرده اند چیزهای جدیدی همچون صندوق جواهرات یا قلک بسازند. این نوعی انطباق تکاملی است که غریزه فرزند ما به او می گوید تا اشیا با ارزش را جمع آوری و ذخیره کند.

دزدی کودکان به هر دلیلی که باشد رفتار ناشایستی است اما برای کودکان کم سن، این مساله خیلی نگران کننده نیست زیرا بر اساس تجربه شخصی من، این کار یک رفتار تکاملی است که خیلی زود می گذرد. البته این به این مفهوم نیست که دزدی هرگز نشانه مشکلات بزرگ تر نیست. من وقتی از همکارانی که با نوجوان ها سروکار دارند در این رابطه سوال پرسیدم، آنها گفتند که دزدی برای نوجوان ها و بچه های بزرگ تر می تواند نشانگر عصبانیت، نیاز به یک لذت آنی، نداشتن کنترل بر رفتار یا چیزهای مشابه باشد. البته در روانشناسی بالینی، اعتقاد بر این است که دزدیدن «اقلام بی ارزش» می تواند منجر به اختلال های رفتاری در کودکان و نوجوانان شود. اگر دزدی با پرخاشگری، بدرفتاری و رفتارهای مخرب همراه باشد می تواند پایه گذار مشکلات بزرگ تر و خطرناک باشد.

دوباره به موضوع دزدی های کوچک کودکان پیش دبستانی برگردیم. اگر کودک کوچک شما به زور اسباب بازی های دوستش را در کیف شما چپاند، در واقع در حال تجربه کردن است. برای مقابله با چنین رفتاری لازم نیست کودک خود را سرزنش و او را شرمنده کنید. بهتر است به کودک خود بگوییم که وسایل مدرسه باید در مدرسه بمانند. یا می توان به او گفت که اگر او وسایل را بردارد، وقتی همکلاسی اش به سراغ آنها می رود و آنها را نمی یابد، چه فکری خواهد کرد؟ استفاده از دیدگاه دیگران می تواند در رفع این مساله کمک کننده باشد.

ادامه مطلب

[ شنبه 5 اسفند 1391  ] [ 10:32 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

مناسب ترین سن برای فرستادن فرزندانمان به مهد کودک

شهرام خرازی‌ها مدیرگروه سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت: بهتر است کودکان رابعد از سن سه سالگی به مهد فرستاد زیرا بسیاری از اطفال تا قبل از سن سه سالگی نمی‌توانند بر اضطراب جدایی از والدین بالاخص اضطراب ناشی از دوری مادر فائق آیند.

وی ادامه داد: در این صورت محیط مهدکودک برای کودک تنش‌زا خواهد بود و ممکن است از رفتن به مهد اجتناب کند یا از مهد بترسد و بی‌قراری کند.

خرازی‌ها افزود: اکثر بچه‌های سه‌ساله و بزرگتر می توانند دوری از والدین را تحمل کنند و با کودکان همسن و سالانشان در محیطی غیر از خانه همراه شوند؛ لذا توصیه می شود در صورتی که والدین قصد فرستادن فرزندانشان به مهدکودک را دارند تا سه ساله شدن او صبر کنند.

مدیرگروه سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی تهران خاطرنشان کرد: بسیاری از افراد می‌پندارند برای ارضای نیازهای عاطفی کودکان باید تا حد ممکن بر ساعات تعامل فرزندان با والدین در خانه افزود.

 خرازی‌ها این تصور را که رفتن به مهد مانع برآورده شدن نیازهای کودک خواهد شد را صحیح ندانست و افزود: اهمیت «کیفیت» رابطه مادر و فرزند مهمتر و تأثیرگذارتر از «کمیت» و «مدت» این رابطه است.

مدیرگروه سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی تهران ادامه داد: به عبارت دیگر بچه‌هایی که دائماً در منزل حضور دارند ولی ارتباط مناسبی بین آنها و پدر و مادرشان برقرار نمی‌شود از نظر سلامت روانی عقب‌تر از بچه‌هایی هستند که ساعاتی از روز را در مهدکودک می‌گذرانند.

خرازی‌ها یادآور شد: تعامل اجتماعی بچه‌ها در محیط خارج از خانه نظیر مهدکودک ها بسیار بیشتر از محیط خانه است همچنین بچه‌ها در مهدکودک در تعامل با همسالان خود تجارب مختلفی کسب می‌کنند که در آینده به نفع آنهاست.

وی خاطرنشان کرد: حجم تجارب و تعاملات روانشناختی و اجتماعی‌ بچه‌هایی که تا قبل از کلاس اول ابتدایی در محیط خانه بزرگ می‌شوند اندک است.

مدیرگروه سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی تهران باذکر این مطلب که سالهاست تک فرزندی در بسیاری از خانواده‌های ایرانی رایج شده افزود: بچه‌های ایرانی بدون خواهر و برادر و در نتیجه بدون شکوفاشدن برخی از ارتباطات متقابل روانشناختی بزرگ می‌شوند.

وی به نقش و اهمیت مهدکودک ها در پرکردن خلاء نقش خواهر و برادر اشاره کرد و افزود: مهدکودک این فرصت را برای بچه‌ها به وجود می‌آورد تا با مفاهیمی چون رقابت، سلطه جویی، سلطه طلبی، خلاقیت، شکست، پیروزی، امیدواری، چاره اندیشی، گذشت و ... هرچه بیشتر آشنا شوند.

وی گفت: مهدکودکهای استاندارد به رشد روانشناختی و اجتماعی اطفال کمک شایانی می‌کنند در مقابل مهدهای غیر استاندارد نیز این رشد را به تعویق انداخته و گاه متوقف می‌کنند بنابراین والدین باید در انتخاب مهدکودک دقت لازم را داشته باشند.

مدیر گروه سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی تهران در مورد مواجهه کودکان با بیماری های مختلف، یادآور شد: بچه‌ها در مهدکودک با انواع و اقسام میکروب‌ها، ویروس‌ها و انگل‌ها مواجه گشته و ممکن است بارها بیمار شوند اما این مواجهه و ابتلا به بیماری، سیستم ایمنی آنها را به کرات فعال می‌کند و بر مصونیت کودک در مواجه با بیماری‌ها در سال‌های آتی رشد آن ها می‌افزاید.

خرازی‌ها اظهارداشت: هیچ اجباری برای فرستادن کودکان به مهد کودک نیست و والدین ایرانی خود باید در این زمینه تصمیم بگیرند.


ادامه مطلب

[ شنبه 5 اسفند 1391  ] [ 10:31 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

دختران از اینگونه مردان بیزارند

بیشتر آقایان این پرسش برایشان پیش می آید که جنس مخالفشان از چه ویژگی هایی خوششان می آید و از چه خصوصیاتی بدشان می آید. شاید پاسخ قطعی برای این پرسش وجود نداشته باشد؛ ولی بر اساس تجربه چیزهایی می شود گفت که در این گزارش به برخی از ویژگی های منفی مردان اشاره می شود.

مردان بچه صفت :
این قبیل مردان، نه آینده نگر ند و نه مسئولیت پذیر، به صورت روزمره گذران عمر می کنند و خلاقیت و ابتکاری ندارند و نسبت به خانواده بی خیال و بی توجهند. این مردان حاضر نیستند ضعف های خود را بپذیرند و وقتی به آنها اعتراض می شود یا از آنها خواسته می شود که خود را تغییر دهند، مثل بچه ها با عصبانیت می گویند: « همینه که هست».
 
مردانی که بیش از حد در کار خود غرقند :
بله زنان عاشق مردان آینده نگر، مسئولیت پذیر و خلاقند، اما نمی خواهند شریک زندگی آنها 24 در کار خارج از خانه خود غرق و نسبت به همسرش بی تفاوت باشد یا او را فراموش کند. زنان دلگیر می شوند از این که شوهرشان به دغدغه های و سلامت روح و روان آنها بی توجه باشد؛ یعنی از مردانی که تمام فکر و ذکرشان معطوف به کارشان است.
 
مردان زخمی :
اگر تازه در عشقی شکست خورده اید یا از دادگاه طلاق برگشته اید در پی جلب هیچ زنی نباشید. بگذارید زخم هاتان التیام پیدا کند، آنگاه در پی این کار بروید؛ یعنی وقتی که همه چیز را فراموش کردید و خود را بازیافتید.
 
مرد ساده لوح :
مردی که راه و رسم برخورد با زن ها را بلد نیست، با آنها با احترام رفتار نمی کند و آنها را دست کم می گیرد، مثل دوستان مرد خودش با آنها رفتار می کند و رفتارش با یک زن، لطیف و متناسب با روحیات او نیست، زن ها را فراری می دهد.
 
مردانی که تعادل روانی ندارند :
این مردان، گاهی زن خود را به عرش می برند و او را بی همتا می خوانند و گاهی به او اتهاماتی وارد می کنند که او را به فرش می آورد. و نیز گاهی از او دوری می جوید؛ نه غم های خود را با او در میان می گذارد و نه کمک می کند طرف مقابل عیب های خود را بر طرف نماید. زنان ممکن است برای مدتی این وضعیت را تحمل کنند؛ اما اگر از اصلاح شوهر خود نا امید شوند، خود را از این وضعیت خلاص خواهند کرد. بویژه اگر احساس کنند که صبوریشان نادیده گرفته می شود و از آن قدردانی نمی شود.

مردان همیشه در سفر :  
زنان از این که گاهی شوهرشان گاهی به سفر می روند چندان ناراضی نیستند؛ چون این امر باعث می شود بیشتر قدر یکدیگر را بدانند و به این طریق، علاقه بین آنها را بیشتر می شود.اما اینکه همیشه در سفر باشند ....
 
مردان تعهد ناپذیر :
مردان همه چیز کاملی وجود دارند که فقط یک نقص دارند؛ نمی خواهند برای یک زندگی پایدار تعهد بدهند. زنان از این قبیل مردان به شدت نفرت دارند؛ زیرا زنان، حتی اگر اعتراف نکنند، بجز تشکیل خانواده با مردی که دوستش دارند به چیز دیگری اهمیت نمی دهند. 


ادامه مطلب

[ شنبه 5 اسفند 1391  ] [ 10:29 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 20 ] [ 21 ] [ 22 ] [ 23 ] [ 24 ] [ 25 ] [ 26 ] [ 27 ] [ 28 ] [ 29 ] [ > ]