آنچه باید بدانیم ولی نمی دانیم!

اطلاعات طلایی، شخصـیتی ممتاز

همایش دختر و پسرهای مو فرفری تهران (+عکس)

 

1- دو سه سال پیش بود که برای انجام سفری به لبنان رفته بودیم، تو یکی از شهرهای جنوبی لبنان با یکی از جوانان لبنانی (که اسمش رو یادم نیست، مثلا نعیم) هم صحبت شدیم. همونطور که نمی دونید! تو مناطق شیعه‌نشین لبنان، ایرانی‌ها را می پرستند! این نعیم داستان ما هم به ما خیلی ابراز محبت کرد.

جالب بود که یک کلمه فارسی نمی تونست حرف بزنه ولی می گفت من فارسم، ایرانی‌ام. خلاصه عشق و علاقه عجیبی به ایران داشت و وقتی از ایران حرف می زد، قند تو دلش آب می شد. ذهنیتی که از ایران داشت برای من خیلی عجیب بود. اما تو صحبت‌هاش فهمیدم که ایران تو ذهن آقا نعیم یه بهشت خیالی و مدینه فاضله است، "قطعه ای از بهشت"!

شهری بدون گناه و ...

خلاصه آقا نعیم تو ذهن خودش بهشتی ساخته بود و روزها با فکر کردن به این بهشت خیالی برای خودش حال و حولی می کرد! وقتی در همین حد بهش گفتم که بابا اینطورا هم نیست! تو ایران هم افرادی هستند که مثلا چادری نیستند و چندان به این مسایل اهمیت نمیدن و... قاطی کرد و گفت محاله!

ما هم وقتی دیدیم هیچ جوری زیر بار نمیره، بی خیال شدیم.

2- تو یک مجموعه درهم تنیده و یا بهم پیوسته که رفتار زیرمجموعه‌ها روی همدیگه تاثیر مستقیم داره، وقتی عملکرد یکی از سامانه‌ها از تعادل خارج بشه و یا اتفاق غیرمتعارفی بیفته، این اتفاق هیچ‌وقت بی‌تاثیر در کل نخواهد بود!

مثلا وقتی در زنجیره زندگی مردم یه منطقه‌ای، یه حادثه غیرمتعارفی پیش بیاد، مثل بمباران اتمی در هیروشیما و ناکازاکی، این اتفاق فقط تاثیر لحظه‌ای نداره بلکه در طول حیات مردم اون مناطق هم موثره. مثلا روی تولید مثل و به وجود آمدن نوزادان عجیب الخلقه بسیار موثره!

همینطور تاثیر بمب‌های امریکایی در افغانستان که کودکان هیولایی رو به دنیا آورده! همین فرمول در مسایل اجتماعی و فرهنگی هم می تونه صادق باشه!

یه نگاه به تصاویر زیر بندازید!
http://www.rasekhoon.net/weblog/masoud0098/index.aspx
 
http://www.rasekhoon.net/weblog/masoud0098/index.aspx
 
http://www.rasekhoon.net/weblog/masoud0098/index.aspx
 
http://www.rasekhoon.net/weblog/masoud0098/index.aspx
 
http://www.rasekhoon.net/weblog/masoud0098/index.aspx
 
http://www.rasekhoon.net/weblog/masoud0098/index.aspx
 
http://www.rasekhoon.net/weblog/masoud0098/index.aspx
 
http://www.rasekhoon.net/weblog/masoud0098/index.aspx
 


قلب تهرانه!

اول بهمن 1389، پارک ملت گردهمایی مو فرفری‌های تهران!!!

و این موجودات عجیب و غریب هم از فضا نیومدن. تو همین شهر زندگی می کننن و شاید هرکس در طول روز یه چنتایی از این اینا رو دیده باشه!

به نظرم خود این تصاویر گویای فلاکت فرهنگی در جامعه هست و دیگه احتیاجی نیست که بگیم مسئولان فرهنگی ...

این موجودات عجیب هم اینقدر ترحم برانگیز هستن که آدم دلش نیاد بهشون چیزی بگه! اینها حاصل همون حرکت غیرمتعارفی‌اند که در بالا گفتم.

وقتی مدیران فرهنگی کشور بجای کاراصلی خودشان ... تاثیرش مثل همون بمب اتمیه هست: "بوجود آمدن آدمهای عجیب الخلقه!" حالا شما تصور کنید آقا نعیم داستان ما از جنوب لبنان بلند بشه و صاف بیاد در قلب ام‌القرای اسلام!

 

منم خودم یه پسر 19 ساله هستم به موهام اتو و... میزنم لباس شیک می پوشم  و... اما این دیگه واقعا افتضاح هست!!!

با یک راسخون نمیشه جواب Farsi 1 را داد!!

با یکم صحبت در راسانه ملی نمیشه....

بیشتر به فکر باشد..... بیشتر به فکر باشید.... بیشتر به فکر باشید.

 

 



[ پنج شنبه 7 بهمن 1389  ] [ 7:52 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

ایرانی ها چه جور صورتی را زیبا می دانند؟!

 معیارهای زیبایی در ایران و مقایسه آن با کشورهای دیگر جالب است که برخی از آنها در ادامه آمده است.

ایران
آمار جراحی بینی در كشور ما آنچنان بالا رفته است كه می‌توان گفت در تهران سالانه 30 هزار جراحی بینی انجام می‌شود بنابراین با كمی‌اغماض می‌توان گفت در ایران داشتن یك بینی زیبا معیار زیبایی است.

آسیای جنوبی
ساكنان جنوب شرقی آسیا داشتن پوست سفید را نشان دهنده زیبایی می‌دانند به همین دلیل استفاده از لوازم آرایشی وبهداشتی در این منطقه بسیار زیاد است.

غرب آفریقا
در این مناطق هر چه وزن بیشتر وخط های كششی بیشتری داشته باشید جذاب ترید به همین دلیل خانواده‌ها دختران دم بخت را به مراكز افزایش وزن می‌فرستند.

كره جنوبی
در كره آنهایی كه دارای پلك‌های زیبا باشند جذاب ترند به همین دلیل جراحی پلك در این كشور دارای طرفداران بسیار زیادی است زیرا كره‌ای ها خواهان چشم‌های درشت و پلك های زیبا هستند.

فرانسه
فرانسوی‌ها علارغم اینكه در معدن لوازم آرایش به سر می‌برند معتقد هستند كه همان چهره واقعی خودشان زیبااست و نباید تغییری بر روی ان ایجاد كنند.

نیوزلند
نیوزلندی‌ها برای زیبا كردن خود سعی می‌كنند سر وصورت خود را با لوازم خالكوبی خالكوبی كنند.

چین
چینی‌ها معتقد هستند بلند قدترین آنها خوشگل تر است اما متاسفانه نمی‌توانند كار زیادی برروی قد و قواره خود انجام دهند.



[ پنج شنبه 7 بهمن 1389  ] [ 7:46 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

گونه های مختلف و متنوع خنده

 از دیدگاه علم روان‌شناسی، خنده به علل گوناگونی روی می‌دهد و دارای گونه‌های متفاوتی است. با یك جمع‌بندی كلی، می‌توان گونه‌های متفاوت خنده را به شكل زیر تقسیم‌بندی كرد:


خنده درنتیجه عوامل شیمیایی

استنشاق گاز نیتروزاكسید و اتر، و نیز استعمال نوشابه‌های الكلی و برخی مواد مخدر می‌تواند منجر به ایجاد شعف و شادمانی كاذب گردد و خنده‌های مكرری تولید كند. در دو مورد اخیر، ایجاد خنده در نتیجه تأثیرات آزاد و سازنده‌ای است كه آنها بر بازدارنده‌های مغزی می‌گذارند و به این ترتیب موانع عاطفی و عقلی خنده ‌را برطرف می‌سازد. اما معمولاً پس از چنین خنده‌هایی برخلاف خنده‌های طبیعی احساسی از غمی سنگین و نگرانی شدید وجود افراد را دربرمی‌گیرد.

خنده ناشی از قلقلك
 
یكی از راه‌های ساده خنداندن افراد، قلقلك دادن آنهاست. كف پاها، زیر بغل، پهلوها و شكم از نقاط حساس بدن نسبت به قلقلك است. معمولاً نیز حساسیت‌پذیری كودكان و نوجوانان به قلقلك بیشتر از بزرگ‌سالان است. یكی از نكات جالب در مورد قلقلك این است كه تحقیقات اخیر مشخص ساخته است، كسانی كه در دوران كودكی‌شان به اصطلاح قلقلكی هستند، در دوران بزرگ‌سالی بیشتر از افراد غیرقلقلكی از خود استعداد شوخ‌طبعی و بذله‌گویی نشان می‌دهند.

خنده استهزاء و مسخره
 
استهزاء و مسخره، معمولاً برای كوچك كردن و تحقیر دیگران و یا به قول روان‌كاوی برای ارضای تمایلات خصمانه سركوب شده، به كار می‌رود و خنده ناشی از آن خنده‌ای عصبی و كش‌دار است. هر چه شدت تحقیر دیگران بیشتر باشد، دامنه این نوع خنده شدیدتر می‌گردد.

خنده تعجب
 
اغلب اوقات، انسان شگفتی خود از مسئله‌ای را با جاری كردن خنده‌ای تحسین‌آمیز بر لبانش نشان می‌دهد و اصولاً، خنده یكی از نشانه‌های اصلی تعجب انسان به شمار می‌رود (از میان فیلسوفان امانوئل كانت و ابوعلی سینا نیز خنده‌شان را ناشی از تعجب می‌پنداشتند).

خنده ناشی از تكرار
 
تكرار و ماشینی شدن اعمال و حركات نیز عواملی هستند كه باعث خنده می‌گردند. این عامل معمولاً دست‌مایه نمایش‌های طنز و كمدی است.

خنده ناشی از برتری‌طلبی
 
احساس برتری كردن، فتح و پیروزی نیز با خنده همراه است. این نوع خنده، در چهره اعضای یك تیم ورزشی پس از غلبه بر طرف دیگر، كاملاً مشهود است. از میان روان‌شناسان، جمعی تمام خنده‌های انسان را ناشی از برتری‌طلبی می‌دانند و معتقدند كه خنده ما برای این است كه یك نوع برتری نسبت به شخص و طرفی كه به او می‌خندیم احساس می‌كنیم و شرط آن این است كه این احساس برتری به میل و اراده آگاهانه شخصی نبوده، بلكه به‌طور ناخودآگاه و آنی صورت گرفته باشد.

خنده، در نتیجه بی‌تناسبی
 
در هر كیفیتی كه تناسب عادی برقرار نباشد، عواملی خنده‌آور نهفته‌اند. ممكن است این نبودن تناسب در چهره و اندام دیگران یا در كردار و رفتار آنها و یا گاهی در صفات‌شان باشد.

خنده، برای جلب توجه
 
گاهی برای اینكه اطمینان داده شود به حرف‌های كسی گوش داده می‌شود و گاهی برای هم‌رنگ شدن با جماعتی كه در حال خندیدن هستند – در حالی‌كه ممكن است موضوعی كه گروه به آن می‌خندند، برای شخص مورد نظر خنده‌آور نباشد – چنین خنده‌ای بر لبان افراد ظاهر می‌گردد. خنده‌های اغراقی نوجوانان در معابر عمومی و خنده‌های دو دلداده به هم نیز در این گروه قرار دارند.

خنده ناشی از فشار درونی
 
گاهی هیجانات و فشارهای درونی كه مفری برای تخلیه نمی‌بینند واپس‌زده شده و خنده جایگزین آنها می‌گردد. به عنوان مثال، گاهی احساس ترس به یك كنش درونی می‌شود كه اگر عیان نگردد، ممكن است باعث خنده گردد.

خنده، برای پوشاندن حالات دیگر
 
گاهی خنده، جای احساسات و هیجانات دیگری نظیر شرم، كم‌رویی، خشم. شكست (خیط شدن) و... را می‌گیرد، آنها را از انظار دیگران پنهان كرده، عوضی جلوه می‌دهد.

خنده شادمانی و نشاط

بخش اعظم خنده‌های انسان ناشی از شادی و خوشحالی وی است. این نوع خنده، انسانی‌ترین و تأثیرگذارترین شكل خنده است كه در این كتاب، سخنان بسیاری راجع به آن خواهیم گفت. شادمانی و نشاط به هر دلیلی كه به وجود آمده باشد، اگر ملایم باشد همراه با لبخند است و اگر شدیدتر شود خنده و گاهی قهقهه را موجب می‌گردد. معمولاً وقتی كسی می‌خندد گواه خوبی برای خوشحال بودن وی است و انتظار می‌رود كه با خنده مشابهی جوابگویی شود و یا لااقل لبخندی پاسخ آن باشد.


[ شنبه 2 بهمن 1389  ] [ 4:06 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

علت بد خلقی در دوران نوجوانی کشف شد !

 دانشمندان علت بد خلقی، خود خواهی، بی ملاحظگی و تند مزاجی نوجوانان را به این شکل توجیه می‌کنند که رشد مغز انسان در نوجوانی کندتر از رشد بدن اوست.


در گذشته روانشناسان علت خصوصیات ناخوشایند رفتاری دوران نوجوانی را تغییرات هورمونی بدن می‌دانستند. در حالی که تحقیقات جدید که با روش تصویربرداری از مغز انسان انجام شده است حاکی از تغییرات وسیع ساختمان مغر انسان در نوجوانی و اوایل جوانی است. 

در این تحقیق که در انستیتو ملی سلامت روان Bethesda انجام شد، فرآیند رشد 400 کودک تحت نظارت قرار گرفت. به این صورت که هر دو سال یک بار از مغز آنها تصویربرداری به عمل می‌آمد. 

با مطالعه نتایج به دست آمده مشخص شد در فرآیند رشد انسان به تدریج سلول‌های مغز درگیر جوان سازی می‌شوند و به طور مداوم مغز انسان در حال تجدید و تغییر است به طوری که فرد تا سن 22-20 سالگی سالانه یک درصد از سلول‌های خاکستری مغز خود را از دست می‌دهد.


[ شنبه 2 بهمن 1389  ] [ 12:31 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

این 10 فرمان مهم را به خاطر بسپارید!

 در خانه‌تان منتظر آژانس نشسته‌اید اما بدون اینکه دلیلش را بدانید وجودتان پر از استرس و نگرانی است بدتر از همه قرار مهمی‌ هم دارید که این حالت ممکن است آن را تحت تاثیر قرار دهد و بدتر از همه این ها نداشتن وقت است؛ اشتباه است اگر فکر کنید نمی‌توانید در این زمان محدود برای به دست آوردن آرامش تان انجام دهید، کافی است به یکی از این پیشنهادها عمل کنید تا ظرف 5 دقیقه (تنها 5 دقیقه) به آرامش برسید.


1. نفس عمیق بکشید برای چند دقیقه کارتان را رها کنید، یک جای راحت و خلوت بنشینید. نوک انگشت میانی و شست‌تان را به هم بچسبانید. چشمان‌تان را ببندید و چند نفس عمیق بکشید. ممکن است این توصیه کمی ‌تکراری به نظر برسد اما تجربه نشان داده که کاملا موثر است. این روش یکی از روش‌های تمرکزی است که در یوگا یاد می‌دهند. خوبی این روش این است که در هر جایی می‌توانید انجام دهید، حتی در وسط غرفه سوپر مارکت.


2. به یک سفر خیالی بروید خیلی وقت‌ها ناراحت و مضطرب هستید و ممکن است فکر کنید که کاش می‌شد به جای همه این مشغولیت‌ها به یک مسافرت بروید. طبق روش، برای انجام دادن این کار همان پنج دقیقه کافی است. چشمانتان را ببندید و خودتان را در دلپذیرترین جایی که تا به حال مسافرت کرده‌اید یا دوست دارید به مسافرت بروید تصور کنید. تصویر ذهنی یک ساحل شنی با شن‌های طلایی و گرم و موج‌های آبی دریا که به کف پاهایتان می‌خورد می‌تواند موجب احساس آرامش شود. سعی کنید حتی جزییات جایی که در ذهن به آنجا مسافرت می‌کنید را هم تصور کنید، صدای موج دریا، بوی ساحل و گرمی‌آفتاب.


3. کمی ‌آهنگ گوش کنید آهنگ‌هایی که با آنها خاطره خوب دارید را برای این جور مواقع کنار بگذارید. خیلی از آدم‌ها با آهنگ‌هایی که در جوانی گوش کرده‌اند خاطره دارند و واکنش خوبی به شنیدن آن نشان می‌دهند. دکتر سوزان‌هانسر، مسئول بخش موزیک درمانی دانشگاه برکلی می‌گوید:" فرقی نمی‌کند که چه آهنگی باشد، فقط آهنگی را انتخاب کنید که به شما حس خوبی می‌دهد."


4. برعکس حرف بزنید وقتی خیلی عصبانی هستید یا استرس دارید سعی کنید حروف الفبا را از آخر به اول بگویید یا از صد برعکس به پایین بشمارید، تمرکز روی این کار موجب می‌شود که ذهنتان عامل استرس و فکر ناراحت‌کننده را برای مدتی فراموش کند. از آخر خواندن شعر و یا حتی برعکس حرف‌زدن می‌تواند همین تاثیر را داشته باشد.


5. بالانس بزنید در یک مطالعه عنوان شده است که در بعضی افراد، بالانس زدن و وارونه شدن برای چند ثانیه تا چند دقیقه می‌تواند موجب آرام شدن آنها شود. بازگشت سریع‌تر و راحت‌تر خون به داخل مغز و یا کم رسیدن خون حاوی اکسیژن می‌تواند موجب یک جور حالت سرخوشی شود. برعکس دیدن تصاویر و دنیای اطراف در این وضعیت هم می‌تواند توجه شما را از مساله استرس‌زا منعطف کند. حفظ تعادل در وضعیت وارونه هم بیشتر موجب متمرکز شدن و آرامش شما می‌شود.


6. از ته دل بخندید از نظر روانشناسان این مساله که خنده می‌تواند موجب آرامش شود کاملا ثابت شده است. خنده با پایین آوردن سطح کورتیزول در خون موجب کنترل استرس می‌شود. در مواقع نگرانی و استرس، سعی کنید از ته دل بخندید. برای خودتان جوک تعریف کنید. به یک خاطره بامزه فکر کنید و اگر هیچ کدام از اینها هم گیرتان نیامد همین طور الکی بخندید.


7. آفتاب بگیرید وقتی آفتاب با پوست بدن، تماس پیدا می‌کند عملکرد مواد شیمیایی و هورمون‌هایی مانند سروتونین که موجب پایدار شدن خلق می‌شود بهبود پیدا می‌کند. کمی‌آفتاب بگیرید، حتی اگر شده یک قرار کاری را در فضای باز انجام دهید یا ماشین‌تان را کمی ‌دورتر پارک کنید و کمی‌ زیر آفتاب قدم بزنید. اگر در خانه هستید، پرده‌ها را کنار بزنید، از نور روز استفاده کنید و کمی‌ کنار پنجره بایستید.

8. طناب بزنید طناب زدن فقط برای بدن سازها یا کسانی که به خاطر بیماری قلبی باید ورزش کنند مناسب نیست. بررسی‌ها نشان داده است که 20 دقیقه طناب زدن مقدار زیادی اندروفین در بدن آزاد می‌کند. اندروفین هورمونی است که موجب بوجود آمدن سرخوشی می‌شود. به غیر از این حرکت تکراری و مداوم طناب موجب ریلکس شدن عضلات و تمرکز و آرامش اعصاب می‌شود.


9. با دوستان تان تماس بگیرید حمایت گرم یک بزرگ‌تر یا صحبت کردن با یک دوست در شرایط بحرانی می‌تواند کمک زیادی برای رسیدن به آرامش بکند. حمایت اجتماعی یکی از موثرترین روش‌هایی است که برای کنار آمدن با شرایط استرس‌زا و ناراحتی شناخته شده است. چند دقیقه صحبت کردن با پدر و مادر یا دوستی که حرفتان را می‌فهمد از هر آرام بخشی سریع‌تر عمل می‌کند. حتی اگر نمی‌توانید با آنها صحبت کنید برایشان پیغام بگذارید یا پیامک بفرستید.


10. ماساژ درمانی را فراموش نکنید اگرچه ماساژ درمانی می‌تواند موجب آرامش شما شود اما این بار ماساژ دادن دیگران برای رسیدن به آرامش پیشنهاد شده است. این توصیه آخر، مخصوص مادرانی است که فرزند کوچک دارند. طبق مطالعات انجام شده، مشخص شده است در آغوش گرفتن کودک و یا ماساژ دادن بدن یک نوزاد با روغن بچه می‌تواند علاوه بر آرامش کودک موجب آرامش مادر هم شود. با این کار سطح هورمون استرس کورتیزول در خون مادر پایین می‌آید.


[ جمعه 1 بهمن 1389  ] [ 3:34 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

با قلب خود تصمیم بگیرید تا همیشه موفق باشید !

 محققان می‌گویند: الهام قلبی همیشه منجر به گرفتن بهترین تصمیم‌ها می‌شود.


گروهی از پژوهشگران دانشگاه نورت وسترن با مطالعه روی سیگنال‌های مغزی انسانها دریافته‌اند كه وقتی انسان احساس می‌كند كه چیزی به او الهام می‌شود در واقع در این لحظه می‌تواند بهترین تصمیم‌ها را برای مسایل مختلف در زندگی‌اش بگیرد.

محققان می‌گویند: زمان آن فرا رسیده كه مردم به اهمیت احساسات غریزی و ناخودآگاهی در درونشان پی ببرند.

به عقیده این پژوهشگران، ابهامات ناخودآگاهی در واقع به ما كمك می‌كنند كه مشكلات مختلفی را كه در طول زندگی و هر روز با آنها مواجه می شویم، حل كرده و در مورد آنها تصمیمات مناسبی را اتخاذ كنیم.

این محققان ابراز عقیده كردند كه بر اساس مطالعات علمی، مدارك دقیق الكتروفیزیولوژیك نشان می‌دهد كه ممكن نیست تصمیماتی كه در این لحظه گرفته می‌شوند، اشتباه شوند و احتمال درستی تصمیمات در زمانی كه حدس زده می‌شوند بسیار بیشتر از زمانی است كه به دقت درباره آنها تفكر می‌شود!

این پژوهشگران با انتشار یافته‌های خود در این زمینه در مجله علمی نیچر خاطر نشان كردند: در واقع ما ممكن است بیشتر از آنچه كه در موقعیت‌های روزانه به آنها فكر می‌كنیم، چیزهایی را بدانیم كه در ناخودآگاه ما قرار دارد، در حالی كه در تعقل اثری از این دانسته‌ها نیست.


[ پنج شنبه 30 دی 1389  ] [ 8:26 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

آیا می‌خواهید موهایی‌ زیبا و سالم‌ داشته‌ باشید؟

 آیا می‌خواهید موهایی‌ زیبا و سالم‌ داشته‌ باشید؟ موهای‌ شما چه بلند و مجعد باشد، چه‌ کوتاه‌ و صاف، سالم‌ و زیبا نگه‌داشتن‌ آنها به‌ آن‌ دشواری‌ که‌ شما فکر می‌کنید، نیست. تنها کافی است به سراغ طبیعت بروید و از آفریده‌های پروردگار بیشتر سود بجویید. برای این منظور چند ماسک طبیعی را به شما معرفی می‌کنیم تا به سلامتی و زیبایی بیشتر موهای شما کمک کند.

کسانی که از ریزش مو یا کچلی رنج می‌برند می‌توانند با مخلوط کردن یک قاشق روغن زیتون، یک قاشق عسل، یک قاشق دارچین، یک عدد زرده تخم‌مرغ و یک عدد آمپول ویتامینA ، محلولی درست کنند و قبل از استحمام آن را به موهای خود بمالند و به آرامی و به مدت ۵ دقیقه ماساژ دهند و موهای‌شان را در یک کلاه پلاستیکی بپوشانند. بعد از گذشت دو ساعت موهای‌شان را با آب ولرم آبکشی کنند.

برای شادابی و طراوت مو
مصرف رژیم غذایی غنی از سیلیسیوم، کلسیم و آهن ریزش مو را کاهش می‌دهد و موجب طراوت و شادابی موها می‌شود. در خانم‌ها ریزش مو ممکن است نشانه‌ای از وجود مشکل گوارشی یا نتیجه ناکافی بودن اسید معده، کمبود پروتئین ، روی و دیگر مواد مغذی باشد. در مردان نیز ریزش مو ممکن است با پیروی از رژیم کم چربی کاهش یابد. برخی از دانشمندان معتقدند که ریزش مو در مردان با افزایش سطح هورمون تستوسترون در دوران بلوغ ، ارتباط مستقیمی دارد.
تخم‌مرغ یکی از منابع غنی پروتئین است که کمک بسیاری به زیبایی موهای شما می‌کند. برای این منظور لازم است یک عدد زرده تخم‌مرغ را با یک فنجان شیر پرچرب مخلوط کنید. در صورت تمایل می‌توانید یک قاشق چایخوری گلاب نیز به این مواد اضافه کنید. این محلول را روی موهای‌تان بمالید و بگذارید به مدت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه روی موهای‌تان بماند سپس با آب ولرم بشویید.

برای رفع و جلوگیری از شوره سر
اعتقاد به شفابخشی سرکه سیب، به قدمت تاریخ طب‌سنتی است. برای سالیان سال، حکیمان و عطارها سرکه سیب را برای درمان انواع ناراحتی‌های پوست و مو تجویز کرده‌اند. تشخیص آنها کاملا صحیح است.سرکه سیب یک اسید ملایم، طبیعی، آنتی‌باکتریال و بسیار ارزان است که می‌تواند معجزه‌ای را که شما از آن انتظار دارید، بیافریند.


[ پنج شنبه 30 دی 1389  ] [ 8:24 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

خصوصیات و دانستنیهایی درباره خانم ها

 - یک زن هرگز از ابراز عشقهای مرد زندگیش خسته نخواهد شد . به زبان آوردن دوستت دارم موجب می شود که زن به عشق واقعی مرد زندگیش پی ببرد و آن را احساس کند .


- یک زن به دریافت عاشقانه چند شاخه گل ، هدایای کوچک و ابراز عشقهای بی اختیار ، عشق می ورزد .

- زمانی که مردی به زنی چند شاخه گل تقدیم می کند و یا یادداشت های عاشقانه اش را نثارش می دارد ، به آن زن اجازه می دهد تا بداند تا چه اندازه منحصر به فرد است .

-وقتی زنی عاشق می شود ، احساس زیبایی و زنانگی در او به چندین برابر می رسد .

- نوازش یک زن به او قدرت و انگیزه برای زندگی کردن می بخشاید .

- یک زن همیشه دوست دارد از عشق همسرش نسبت به خودش مطمئن شود .

- پیش از اینکه زنی قادر به احساس عمیق برقراری رابطه جسمانی باشد ، به احساس عشق ، نوازش و ملاطفت نیاز دارد .

- زنان ابتدا کیمیای روح و عاطفه را احساس می کنند و بعد به کیمیای جسم پی می برند .

- لحظاتی که مرد ، دستهای زنی را در دست می گیرد و او را لمس می کند ، لحظاتی هستند که زن به آنها عشق می ورزد .

- هدف یک زن در برقراری رابطه جسمانی ، شور شهوانی نیست. بلکه مقصود او لذت بردن از صمیمیت ، عشق و ملاطفت در کنار شور جسمانی است .

- هنگامی که زنی بداند فقط اوست که راه به قلب شریک زندگیش دارد ، در عرش سیر خواهد کرد .

- یک زن هرگز مشکلاتش را دسته بندی نمی کند ، در صورتی که زمانی که غمگین و ناراحت باشد ، تمامی مشکلاتش از کوچک و بزرگ به دلش هجوم می آورند .

- یک زن هنگامی سکوت می کند که دردهای نهفته در دلش بسیار عمیق است و یا اینکه به مرد مقابلش آنقدر اعتماد ندارد که سخن دل با او بگوید .

- وقتی مردی با دلسوزی و توجه به مشکلات زن گوش می سپارد و از ارائه راه حل می پرهیزد ، احساس عشق و بلوغ را در او دو چندان می کند .

- مردان و زنان در برابر فشارهای عصبی واکنش های متفاوتی از خود نشان می دهند . دراینگونه مواقع زن نیازمند نزدیکی و درک طرف مقابلش می باشد ، در صورتی که مرد به تنهایی احتیاج دارد .

- هنگامی که اظهارات و اعمال زنی بیهوده تلقی می گردد ، او برای مطرح شدن شروع به ابراز نظریات مخالف و عدم توافق می کند .

-به جرات می توان گفت به جز در موارد انگشت شماری ، هیچ چیز بیش از سخن گفتن بر علیه یک زن به او آسیب نمی رساند .

- زن درست مثل یک موج است ، به هنگامی که عشق در قلبش به ظهور می نشیند ، اعتماد به نفسش در حرکتی مواج به اوج می رسد .

- هنگامی که موج احساسات یک زن به اوج می رسد ، به هیچ عنوان محدودیتی در ارائه عشق نمی بیند .

- مردها همواره باید بدانند که هر گاه زنی رنج و عصبانیت خود را بیرون بریزد و آشکار نماید ، احساس آسایش و آرامش بیشتری می کند .

- این نکته را به خاطر بسپارید که هر گاه زنی در اوج فوران خشم و غم قرار گرفته باشد ، به هیچ عنوان تقصیری را به گردن نمی گیرد .

- وقتی زنی از موضوعی می رنجد ، مرد باید ضمن همدردی با او نشان دهد که برای غم او نگران است ، سپس سکوت اختیار کند تا آن زن بتواند احساس همدردی اش را حس کند .

- دردناک ترین مسائل برای بعضی از زنان ، عدم پذیرش ، قضاوت نادرست و ترک شدن است ، چراکه امکان دارد این باورها در عمق ضمیر ناخودآگاهشان آنان را به سوی این تصور نادرست سوق دهد که لیاقتشان بیش از این نیست .

- ماهیت یک زن ، درخواست تایید امور است .

-در صورتی که مردی در مقابل پیشنهادات یک زن از خود مقاومت نشان دهد ، زن با این حال که مفهوم این مقاومت را درک می کند ، اما هیچ گونه توجهی به آن نشان نمی دهد . ولی در این زمان احساس می کند که مرد به او احترام نمی گذارد .

- بسیاری از زنان به این علت که نمی خواهند کسی ایشان را نیازمند بداند ، نیازهایشان را انکار می کنند .

- حتی در صورتی که زنی بپندارد نیازها و خواسته هایش برآورده نخواهند شد ، اجتناب از بیان آنها و قصد انجام دادن تمام کارها به تنهایی ، اشتباه بزرگی است .

- یک زن باید بیاموزد که چطور نیازها و تمایلات خود را بدون نکوهش و یا تزلزل ابراز دارد و این نکته از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است .

- امروزه بسیاری از زنان از اینکه عشق می ورزند ، اما در عوض چیزی دریافت نمی کنند ، رنج می کشند ، آنان به دنبال وقفه ای می گردند تا در این زمان تنها به خود بیندیشند و توجه کنند و در خلال آن وجودشان را بهتر کنکاش و کشف کنند .

- یک زن جوان در اوج جوانی مایل است برای برآوردن تمایلات شریک زندگیش خودش را فدا کند .

- یک زن بطور ذاتی از توانایی نامحدودی در شاداب ساختن دیگران برخوردار است .اما وقتی آن زن لبخند می‌زند ، لبخندش به این معنا نیست که در اوج شادابی و خوشحالی قرار دارد .

-همیشه زنان به همان اندازه ای که در توان دارند . بخشش می کنند و در این زمان به خاطر می آورند هنگامی که آنان به بخشش نیاز داشتند ، تا حدودی کمتر از این اندازه ، به ایشان بخشیده شده است.

-اغلب زنان با آنچه همسرشان می خواهد به راحتی موافقت می کنند ، اما این کار به این معنا نیست که خواسته همسرشان دقیقا همان باشد که آنان می خواهند .

- یک زن ، هرگز به کارهای خودش و همسرش امتیاز نمی دهد ، بلکه شوهرش را آزاد می گذارد و تصور می‌کند او نیز به همین ترتبیب آزادش گذاشته است .

- وقتی زنی به ثبت امتیازات می پردازد ، ممکن است موضوع بسیار کوچکی در نظرش به اندازه امری بسیار بزرگ به شمار آید . پس امکان دارد یک شاخه گل سرخ بتواند برای شما امتیازات فراوانی به همراه داشته باشد.

- یک احساس پنهان در درون زن به او می گوید نمی خواهم خواسته هایم را برایش بگویم ، اگر عشق او به من واقعی باشد ، خودش از نیازهایم مطلع می گردد .

- یک زن باید احساس کند که مورد احترام قرار گرفته و به بهترین وجه در خاطرها می ماند . در این صورت نادیده گرفته شدن برایش همچون امری است که دربخش انتهایی فهرست شخصیتش قرار می گیرد .

زن ها دوست دارند مردها بدانند؟
زن ها صمیمیت را با مردی می خواهند که دوستش دارند، زیرا به آنان این امکان را می دهد که آرامش خاطر داشته باشند و دل و جان خود را به روی او بگشایند. هنگامی که ما زن ها با مردی که دوستش داریم احساس مرتبط بودن می کنیم، گویی که قلبهایمان از طریق کابل یا کانالی به یکدیگر متصل شده است که عشق، محبت و حمایت میان ما و در هر دو جهت جا به جا می شود و این احساس را به ما می دهد که یک واحد، کانون یا تیم هستیم و به جای موانع و دیوارها، درهایی ساخته ایم که طرف مقابل را به درون خود دعوت می کنیم. به طرز مشابهی احساس می کنیم که به اعماق وجود معشوق خود نیز اجازه ی ورود داریم و این همان تجربه ی نیرومند صمیمیت است.

این نوع از صمیمیت که برخاسته از ارتباط باشد زن را قادر می سازد تا آرامش داشته باشد و با تمام وجود خویش ببخشد و در عین حال احساس امنیت بکند.در واقع ارتباط یکی از مؤثرترین راه های خلق امنیت روحی ای است که در ابتدای این مقاله درباره ی آن صحبت کردیم.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:
اغلب هنگامی که ما زن ها احساس امنیت نمی کنیم، سعی می کنیم به طریقی با مرد زندگی مان ارتباط برقرار کنیم. قطع ارتباط یا احساس بریدگی و جدا افتادگی از مرد زندگی مان همان کابل یا کانال میان قلب های ماست که شدیداً یا موقتاً قطع شده یا آسیب دیده باشد.

زن ها از آن رو همواره در پی برقراری ارتباط هستند که بهای گزافی را که در قبال قطع شدن آن باید بپردازند، می داند و نمی خواهند که مجبور به پرداختش باشند. هنگامی که زن ها از این ناحیه احساس خطر می کنند، سعی می کنند پا پیش بگذارند و با ابراز محبت و علاقه یا مکالمه ای دوستانه و گذران وقت با مرد زندگی شان یا هر آنچه را که احساس هارمونی و هماهنگی از دست رفته را مجدداً به جریان بیندازند، ارتباط برقرار نمایند. به یاد داشته باشید: از آن جا که زن ها عشق را اولویت اول خود قرار داده اند، لذا مسئولیت نگهبانی و محافظت از آن را نیز بر عهده ی خود می دانند. لذا برقراری ارتباط روحی نشانه ی تعهد و پای بندی ما به حفظ و زنده نگه داشتن عشق مان است.

ارتباط واقعی تنها با هم بودن و همراهی و همکاری یا برقراری پیوند نیست. بلکه معنایی به مراتب وسیع تر از تنها «بودن در کنار یک فرد» دارد. ارتباط مستلزم چیزی بیشتر از مجاورت است. ارتباط مستلزم صمیمیت است.

یک بار تعبیری از کلمه ی صمیمیت شنیدم که به نحوی مطلوب ماهیت و جوهره آن را به تصویر می کشید:
صمیمیت اجازه به دیگری است که به پستوهای درون شما سرک بکشد و برعکس بدین معنا که شما نیز پستوهای درون او را برانداز کنید. این گونه از ارتباط نه تنها به معنای موجودیت مشترک در سطح بیرونی آن است، بلکه شامل فاش کردن آنکه و آنچه هستید نیز می شود. فاش کرن آنکه و آنچه هستید به دیگری. صمیمیت یکی از مهمترین اجزاء لازم برای خلق روابطی موفق محسوب می شود.

توجه:در اینجا منظورم اصلاً آن نیست که پیوند و برقراری ارتباط در سطح خارجی اشتباه و یا اصولاً بد است. پیوند نیز جزئی ضروری از هررابطه محسوب می شود و یکی از مهمترین روش هایی است که یک زوج توسط آن با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. اما به منظور شکوفایی و بالندگی عشق، صمیمیت نیز از مهمترین ملزومات محسوب می شود.

بعد از یکی از سمینارها زوجی از من خواستند تا به طور خصوصی با من صحبت کنند. زن گفت: «شما ازدواج ما را همین امشب نجات دادید. ما هفت سال است که با هم زندگی می کنیم. اما پس از تولد پسرمان روابط مان چندان تعریفی ندارد. من همیشه خواسته ام به شوهرم توضیح دهم که احساس خوشبختی نمی کنم. اما نمی توانستم مشکل را به خوبی توضیح دهم.»

مرد نیز سخن گفتن او را قطع کرد و گفت: «همه اش احساس می کردم که او نق می زند و ایراد می گیرد. هر بار که از او می پرسیدم مشکل چیست می گفت که مثل گذشته ها به من احساس نزدیکی و مرتبط بودن نمی کند. هر بار که این را می گفت انگار که بالگدی توی شکمم می زد. همیشه سعی می کردم پدر خوبی باشم و سخت کار می کنم و مواظب خانواده ام باشم، اما هر چه می کردم برایش کافی نبود.»

زن با هیجان گفت: «اما امشب، بالاخره متوجه شدیم موضوع از چه قرار است! همان چیزی که درباره ی ارتباط برقرار کردن و مرتبط بودن گفتید. مشکل ما این بود که با یکدیگر پیوند داشتیم، اما صمیمی نبودیم.

صمیمیت در رابطه مان مفقود بود. هنگامی که شوهرم آن را با این بیان جدید شنید، دانست که در تمام این مدت خواسته ام چه چیزی را به او بگویم و من هم دانستم که چرا در تمام این مدت او احساس می کرد قدر او و زحمت هایش را نمی دانم.»

مرد در حین شنیدن صحبت های همسرش سرش را مرتباً به علامت توافق تکان می داد. با صدایی ملایم گفت:«فهمیدم راه درازی پیش پای خود داریم. اما این بار می دانم که باید روی چه چیزی کار کنیم و من واقعاً مایلم که آن را امتحان کنم»

آنها را بدرقه کردم و هنگامی که رفتن شان را تماشا می کردم، چشمانم از اشک پر شدند. بسیار خوشحال بودم که با ارائه اطلاعات و توضیحات فوق موفق شده بودم به آن ها کمک کنم مشکل خود را درک و شناسایی کنند. از این که آن ها را در مسیر درست راهنمایی کرده بودم به خود می بالیدم. سال ها طول کشیده بود تا بالاخره بتوانم به این درک نایل شوم و تفاوتی را که در زندگی دیگران رقم زده بود، نظاره گر باشم.احساس می کنم این موفقیت ارزش آن همه سال چالش و دشواری ها را داشته است.
از آن به بعد عکس العمل های مشابهی را از صدها زوج دیگر که موفق به درک تفاوت میان پیوند و صمیمیت شده بودند، شاهد بوده ام. شاید شما نیز که در حال مطالعه ی این مقاله از کتاب هستید به روشن بینی هایی در قبال روابط گذشته یا حال خود دست یافته باشید. امیدوارم این مقاله راه های جدیدی ازعشق ورزیدن را پیش روی شما باز کند و رضایت خاطری را که همواره جویای آن بودید در روابط خود تجربه کنید.

چه چیزی موجب احساس صمیمیت در زن ها می شود. بسیاری از چیزهایی که موجب تولید احساس امنیت در زن می شوند .موجب تولید احساس صمیمیت در او نیز می شوند: گذران وقت و صرف زمان برای با هم بودن، اطمینان خاطر کلامی و ورود به دنیای درون و مکنونات قلبی مرد. در واقع، بسیاری ازمطالب اطلاعات ارائه شده در این کتاب، حال چه درباره راوبط جنسی، ارتباط یا موضوعات دیگر، همگی شامل روش هایی برای ارتباط و صمیمیت هرچه بیشتر مردها با همسرشان هستند. در این جا به ذکر روش هایی برای ایجاد ارتباط و صمیمیت اکتفا می کنیم.

1-ما زن ها هنگامی که مردها افکار و احساسات شان را با ما در میان می گذارند احساس صمیمیت می کنیم.
ارتباط برای زن ها بیشتر به معنای بیان افکار و احساسات است. بیشتر زن ها به طرزی سنتی پر حرف تر و خوش صحبت تر از مردها هستند. از این رو یکی از سریع ترین و مؤثرترین روش های برقراری ارتباط با یک زن کلمات و واژگان یا به عبارتی صحبت کردن و حرف زدن است.

کلمات پلی هستند میان مکنونات درونی یک مرد و قلب زنی که دوستش دارد.
کلمات آفریننده ی صمیمیت آنی هستند.

اما زن ها دوست دارند مردها در باره ی چه چیزی با آن ها حرف بزنند. البته پاسخ را از پیش می دانید:همه چیز! ما زن ها دوست داریم در باره ی کار، نگرانی ها، رؤیاها، ترس و خلاصه همه ی بالا و پایین شما بدانیم. به یاد داشته باشید، ارتباط احساسی به معنای در میان گذاشتن رازهای درونی است و صحبت کردن تنها راه فاش کردن این رازهای درون است. می دانم مردها مشکلات و موانعی را در قبال باز شدن احساس و فاش کردن رازهای درون خود به دیگران احساس می کنند.

چنانچه صحبت کردن و بیان افکار و احساسات موجب احساس مرتبط بودن در زن می گردد، بنابراین عکس این حالت یعنی بسته بودن روحی و احساسی، موجب احساس گسستگی و قطع ارتباط خواهد شد. در زیر گفته های چندین زن در این رابطه آورده شده است:

«هنگامی که مردی چیزهایی را از من پنهان می کند یا آنچه را که در درونش می گذرد با من در میان نمی گذارد، احساس می کنم کنار گذاشته شده ام و حس می کنم که مرا به حساب نیاورده است و این احساس که ما در دو دنیای کاملاً متفاوت زندگی می کنیم و میان ما دیواری کشیده است.»

«پنهان کردن اطلاعات و حقایق برایم بزرگترین عامل سرد مزاجی و «ضدحال» به حساب می آید. نمی توانم بفهمم چگونه همسرم می تواند از من انتظار داشته باشد با او همبستر شوم. در حالی که هیچ چیز از رازهای درونی اش را با من در میان نگذاشته است. اگر او از من انتظار دارد که با او بی رودربایستی باشم او نیز باید درهای قلبش را به روی من باز کند.»

پنهان کردن اطلاعات یا احساسات از نامزد/همسرتان هرگز بی ضرر نیست. بلکه ارتباط میان شما را قطع می کند و صمیمیت و نزدیکی میان شما را می کشد.

2-ما زن ها هنگامی که مرد زندگی مان ما را در فرآیند زندگی خود وارد می سازد، احساس امنیت می کنیم.
آیا تمثیل اتاق عشق مردان را می دانید ؛برای مردها تنها یک عشق در خانه ی فکر و ذهنشان وجود دارد،بنابراین اگر قرار باشد به عشق بپردازید ،باید اتاقهای دیگر را ترک کنند.

مردها به طور معمول حساب روابط صمیمی خود را از بقیه ی زندگی شان جدا نگه می دارندو تنها هنگامی که آمادگی عشق ورزیدن، همبستر شدن و رفاقت را دارند سری به اتاق عشق خود می زنند. یکی از عواقب و پیامدهای منفی این حصارها و دیوارها آن است که به طور معمول همسر خود را در اتاق های دیگر مثلاً: کار، استراحت، تفریح؛ سلامت و ... راه نمی دهند.
آن ها احتمالاً فکر می کنند که ما زن ها علاقه ای به این قبیل مسائل نداریم یا این که از روی عادت زحمت آن را به خود نمی دهند. نتیجه این که زن ها احساس می کنند جایی در زندگی مردشان ندارند و لذا احساس گسستگی و جداافتادگی می کنند. یکی از مؤثرترین روش های ایجاد ارتباط صمیمی با نامزد/همسرتان و تولید احساس محبوب بودن در او این است که او را در فرایند زندگانی خود منظور کنید.

منظور کردن نامزد/همسرتان در زندگی خود به این معناست که:
جزئیات وقایع و تجارب روزانه ی خود را با او در میان می گذارید. هنگامی که آنچه را در طول روز بر شما گذشته است با نامزد/همسرتان در میان می گذارید، در واقع به او این امکان را می دهید که با شما احساس هارمونی و هماهنگی و نزدیکی بیشتری داشته باشد.چرا که از آنچه بر شما گذشته است با خبراست. صحبت درباره ی وقایع روزانه او را در سطح عمیق تری در زندگی شما وارد می کند و احساسی قوی از ارتباط و مرتبط بودن را در او به وجود می آورد. گویی که دنیاهای جداگانه و مجزای شما حال با یکدیگر مرتبط شده اند.

او را از مشکلات و گرفتاری هایی که با آن ها رو به رو هستید، باخبر می کنید.
منطق و عقلانیت متعارف و قراردادی به اضافه ی هزاران هزار سال از شرطی شدن های اجتماعی و...به مرد چنین دیکته می کنند که زن زندگی اش را در مسائل و مشکلات خودش درگیر نکند. حال شاید به این دلیل که ضعیف یا نادان و.. جلوه نکند و عشق او را از دست ندهد. این باور هرگز حقیقت ندارد. چنانچه زنی به لحاظ روانی و احساسی سالم و طبیعی باشد پس از آن که شوهرش مشکلات و مسائل خود را با او در میان می گذارد، احساس نزدیکی بیشتری را نیز با او تجربه خواهد کرد. زیرا حال مرد او قلب خود را به روی او گشوده است. یکبار زنی گفت:

«هرگاه شوهرم می گوید از چیزی ناراحت، غمگین یا ترسیده است به مراتب او را بیشتر دوست دارم و احساس می کنم که به من اعتماد دارد. گفتن این حقیقت به من و پنهان نکردن آن یکی از صمیمانه ترین کارهایی است که او می تواند انجام دهد.»

به یاد داشته باشید:«بیان کردن آسیب پذیری، آفریننده ی صمیمیت است. علاوه بر آن، پنهان کردن مشکلات هرگز راه گشا نخواهد بود. مضاف بر این که همسرتان را از شما دور خواهد کرد و موجب خواهد شد احساس کند برای او ارزش و احترامی قائل نیستید.

او را در تصمیم گیری هایی دخالت می دهید که بر روی او نیز تأثیر خواهند گذاشت.در مصاحبه های که پیش از نگاشتن این مقاله داشتم بسیاری از زن ها به این نکته اشاره داشتند. هنگامی که مردی فرآیند تفکر و تصیم گیری خود را درونی کرده است و در آن باره با نامزد/همسر خود صحبت نمی کند، موجب گسستگی ارتباط می شود و به او احساس جدا افتادگی خواهد داد.می دانم بیشتر مردها این کاررا از روی عمد انجام نمی دهند و هرگز نیز نمی خواهند که چنین احساسی را به زن زندگی خود بدهند. اما در واقع این همان اتفاقی است که در عمل می افتد.

هنگامی که شوهرم به تنهایی تصمیم می گیرد و به تنهایی هم عمل می کند، این احساس به من دست می دهد که وجود ندارم. در این گونه مواقع او خودش به تنهایی جلو می افتد و مرا از فرآیند حذف می کند. گویی آن بخش از زندگانی اش هیچ گونه ارتباطی با من ندارد.»

3-ما زن ها هنگامی که نامزد/همسرمان به ما احساس امنیت می دهد، احساس ارتباط و صمیمیت می کنیم.
هنگامی که زن زندگی خود را به دنیای خود راه می دهید، به او آسودگی خاطر می دهید و وقت خود را با او می گذرانید نه تنها به او احساس امنیت می دهید، بلکه موجب خواهید شد همسرتان احساس کند با شما ارتباط احساسی و عاطفی نیز دارد.در واقع این نوع رفتارها به زن احساس ارزشمند بودن خواهند داد که سومین نیاز اساسی و پنهان تمامی زن هاست. لذا هرگاه شما مردها هر یک از رفتارهای فوق را از خود نشان می دهید، با یک تیر سه نشان می زنید!

هر یک از ما زن ها به دلایل جداگانه ای احساس جداافتادگی یا مرتبط بودن می کنیم. در زیر تنها چندین نمونه از آن ها را ذکر کرده ام.همان گونه که خواهید دید، بسیاری از آن ها همان هایی هستند که موجب تولید احساس ناامنی در ما زن ها می شوند.


[ پنج شنبه 30 دی 1389  ] [ 8:19 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

7 تناسب ضروری در هنگام ازدواج

 ازدواج اگر در چهارچوب درستی نباشد، به جای اینکه آرامش‌دهنده باشد آرامش را برهم می‌زند و یا به جای اینکه با کسی رابطه صمیمانه‌ای پیدا کنیم، ممکن است همیشه با او زندگی کنیم، اما کاملا تنها باشیم. بنابراین، باید در زمان انتخاب همسر چند تناسب کلیدی را در نظر بگیرید که در صورت وجود نداشتن هر کدام از آنها، ازدواجتان با خطر از بین رفتن رو به رو می شود.


تناسب خانوادگی
شما در بستر خانواده تان شکل می‌گیرید. چهارچوب هر خانواده هم با خانواده دیگر فرق می‌کند؛ یعنی هر خانواده بسته به زمینه فرهنگی و تربیتی‌ای که دارد در فرد تأثیر متفاوتی می‌گذارد. تا جایی که جان واتسون- پدر روان‌شناسی- می‌گوید: پنجاه نوزاد به من بدهید و بگویید چه شخصیت‌هایی لازم دارید؛ دانشمند، پلیس، قاضی، دزد و... چه می‌خواهید؟! من مطابق سفارش شما بیست سال بعد این افراد را تحویل می‌دهم. در واقع او می‌خواهد بگوید که تربیت، نقش بسیار پررنگ‌تری از زمینه‌های دیگر مثل ژنتیک دارد.

اما با وجود نقش مهمی که خانواده در شکل‌گیری شخصیت فرد ایفا می‌کند، این مسئله در ازدواج های امروزی خیلی وقت ها با فرضیه «من قرار است با خودش زندگی کنم، نه خانواده اش!» نادیده گرفته می‌شود. گاهی حتی دختر و پسر، همدیگر را خارج از بسته خانوادگی می‌بینند. مثلا در دانشگاه با هم آشنا می‌شوند، در حالی که نمی‌دانند طرف مقابلشان محصول چه خانواده‌ای است!

اما وقتی کسی می‌گوید که ما از نظر خانوادگی به‌هم می‌خوریم، آیا به طور خاص، بستر فرهنگی و شیوه‌های تربیتی رایج در خانواده را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده‌است؟ گاهی دو نفر با هم ازدواج می‌کنند و از نظر فرهنگی و خانوادگی به هم شبیه هستند، اما شیوه‌های تربیتی آنها متفاوت است!

مثلا در خانواده پسر، زن جایگاه و ارزشی ندارد. مادر پسر،سی سال است که زندگی کرده ولی هیچ‌چیز متعلق به او نیست و وظیفه‌ای جز بچه داری و پخت و پز و رُفت و روب نداشته است. پسری که نگاهش به زن این‌گونه شکل گرفته اگر با دختری ازدواج ‌کند که در ساختار خانواده‌اش مادر محور بوده و تعیین تکلیف می‌کرده است در زندگی به مشکل برمی خورند. پس این دو، تناسب خانوادگی ندارند هرچند از نظر سطح تحصیلات و وضعیت مالی شبیه و در یک طبقه باشند.

اعتقادات و باورها، جنس محکمی دارند و به خاطر هیچ‌کس نمی‌آیند و بروند. اگردونفر که با هم ازدواج می‌کنند، این تناسب را ندارند، باید بدانند که اعتقادات تغییری نمی‌کند مگر براساس شناخت. به‌عنوان مثال، دختری به حجاب اعتقاد ندارد. پسری با او ازدواج می‌کند و می‌گوید به خاطر من حجاب بگذار. ممکن است دختر بپذیرد ولی اعتقادی به آن ندارد

تناسب فرهنگی
عشقفرهنگ یعنی بایدها و نبایدهایی که تعیین تکلیف می‌کند. فرهنگ به ما می‌گوید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط؟‌ چه کاری باید انجام شود و چه کاری نباید صورت گیرد؟ از آنجا که فرهنگ‌ها با هم متفاوت هستند، بایدها و نبایدهای آنها نیز فرق می‌کند. به‌عنوان مثال، بایدها و نبایدها در فرهنگ آذری‌ها بسیار متفاوت‌تر از بایدها و نبایدهای فرهنگ شمالی‌هاست؛ حتی گاهی نباید یکی، باید دیگری است.

انسان در فرهنگ خود به طور ناخودآگاه احاطه شده است. از صبح که بیدار می‌شویم این فرهنگ ماست که می‌گوید چطور بیدار شویم و با خانواده چگونه رفتار کنیم، چطور حرف بزنیم و چگونه غذا بخوریم و... هیچ‌کاری نیست که به فرهنگ ارتباط نداشته باشد. بنابراین، لازم است که دختر و پسر از نظر فرهنگ اجتماعی به یکدیگر نزدیک باشند. فاصله‌های فرهنگی زیاد، زندگی این دو را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد.

حال اگر 2 نفر همه خصوصیات‌شان با هم همخوانی داشته باشد ولی تناسب فرهنگی نداشته باشند چگونه برخورد کنند؟ اینجاست که باید از فرهنگ یکدیگر آگاه شوند و آن را بپذیرند؛ این مهم است؛ نه اینکه آن را مسخره کرده و بگویند چه بیخود! اگر این آگاهی و پذیرش باشد، به گونه‌ای هم‌فرهنگ می‌شوند.

تناسب اعتقادی
اعتقادات و باورها، جنس محکمی دارند و به خاطر هیچ‌کس نمی‌آیند و بروند. اگردونفر که با هم ازدواج می‌کنند، این تناسب را ندارند، باید بدانند که اعتقادات تغییری نمی‌کند مگر براساس شناخت. به‌عنوان مثال، دختری به حجاب اعتقاد ندارد. پسری با او ازدواج می‌کند و می‌گوید به خاطر من حجاب بگذار. ممکن است دختر بپذیرد ولی اعتقادی به آن ندارد.
حجابی که به خاطر پسر می‌آید، روزی که دختر خاطر پسر را نخواهد و کوچک‌ترین اختلافی پیش آید، برداشته می‌شود. عمل به دستورات دینی بدون پشتوانه اعتقاد فردی تقریبا غیرممکن است. اگر فردی بی‌اعتقاد است، باید ابتدا با مطالعه و تحقیق به اعتقاد محکمی برسد، نه اینکه به خاطر دیگری اعتقاد ظاهری پیدا کند.

طبقه اقتصادی- اجتماعی به انسان‌ها یک نگرش، رفتار و بینش به زندگی می‌دهد. بنابراین وقتی دونفر از دوطبقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت ازدواج کنند، از نظر نوع نگاه به زندگی خیلی با هم فرق دارند و نگرش آنها به زندگی خیلی متفاوت است؛ به همین دلیل دچار مشکلات بسیار می‌شوند

تناسب اقتصادی- اجتماعی
تناسب اقتصادیطبقه اقتصادی- اجتماعی، یک نوع نگرش به زندگی ایجاد می‌کند. وقتی دونفر از لحاظ طبقه اقتصادی- اجتماعی با هم فاصله زیادی دارند، نگرش به زندگی و رفتارشان با هم متفاوت است.
گاهی آدم‌هایی متعلق به طبقه اقتصادی- اجتماعی بالا نیستند ولی با فعالیت‌های اقتصادی- اجتماعی به این طبقه می‌رسند و صاحب خانه، ماشین و... می‌شوند. اما مردم در یک برخورد یا یک نگاه به آنها می‌گویند تازه به دوران رسیده! و این، نوع رفتار و نگرش آنهاست که مردم را متوجه این موضوع می‌کند.

طبقه اقتصادی- اجتماعی به انسان‌ها یک نگرش، رفتار و بینش به زندگی می‌دهد. بنابراین وقتی دونفر از دوطبقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت ازدواج کنند، از نظر نوع نگاه به زندگی خیلی با هم فرق دارند و نگرش آنها به زندگی خیلی متفاوت است؛ به همین دلیل دچار مشکلات بسیار می‌شوند.

تناسب شخصیتی
هر انسانی شخصیت ویژه خود را دارد. اگر دو نفر که ازدواج می‌کنند، تفاوت‌های شخصیتی زیادی داشته باشند در رابطه خود دچار مشکلات زیادی می‌شوند. فرض کنید فردی از نظر شخصیتی برون‌گراست و راحت ابراز احساسات و عواطف می‌کند و بیشتر دوست دارد در جمع باشد؛ این فرد با کسی ازدواج می‌کند که انسانی درون‌گراست و ابراز احساسات برایش سخت است، حضور در جمع برایش خوشایند نیست و ارتباط برقرار کردن با افراد برایش دشوار است.

این دو در طولانی‌مدت دچار مشکل می‌شوند؛با هم هستند ولی احساس تنهایی می‌کنند. جالب اینجاست که در ابتدا به خاطر خصوصیات متضادی که دارند، خیلی جذب همدیگر می‌شوند ولی به تدریج از هم فاصله می‌گیرند چون با هم تناسب ندارند و نمی‌توانند نیازهای همدیگر را برآورده کنند.

تناسب تحصیلی
این تناسب هم نقش مؤثری دارد. اما چون تحصیلات اکتسابی است (یعنی اگر امروز نیست فردا می‌تواند باشد)، جزء مسائلی است که می‌گوییم اگر همه شرایط را دارند و بالقوه می‌توانند ادامه تحصیل دهند، در این ازدواج مشکلی پیش نمی‌آید.

اگر دختر فوق‌لیسانس و پسر لیسانس است، اشکالی ندارد ولی اصولا بهتر است که هر دو هم‌سطح باشند. گاهی دو نفر از مقطع لیسانس با هم آشنا می‌شوند و ازدواج می‌کنند. پسر دکترا می‌گیرد ولی دختر در همان مقطع مانده است. کم‌کم از هم فاصله می‌گیرند و فضای فکری آنها بسیار متفاوت می‌شود. این تغییر در جایگاه ها می تواند زنگ خطری برای زندگی آنها باشد!

رضایت والدین
این جا دیگر بحثی از تناسب های شما و همسرتان نیست و ماجرا مربوط به تناسب عروس و داماد با خانواده ها می شود!  از آنجا که عدم رضایت والدین تا سال‌های بسیار طولانی و حتی تا آخر زندگی تأثیر خود را دارد، خوب است که دو نفری که می‌خواهند ازدواج کنند، حتما خانواده‌هایشان راضی باشند و اگر نیستند باید آنها را متقاعد کرد.


[ پنج شنبه 30 دی 1389  ] [ 8:18 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

پنج راه حل مؤثر برای کسانی که در محل کار خسته می شوند

 برای همه ی ما پیش آمده که در محل کارمان دچار خستگی و یا روزمرگی می شویم و به همین خاطر بازده کارمان به شدت پایین می آید.

در این مقاله قصد داریم ، 5 راهکار موثر برای جلوگیری از خستگی و افزایش بازده کاری را بیان کنیم.

یک تکه کوچک شکلات بخورید
شکلات نه تنها باعث تقویت حس و حال ما می شود بلکه تحقیقات نشان داده است که خوردن آن کمک می کند بدن اندورفین تولید کند که انرژی را بالا می برد. وقتی کم مانده پشت میز کار خوابتان ببرد، یک تکه کوچک شکلات تیره بیندازید دهانتان و تغییر را احساس کنید.

دو لیوان آب خنک بنوشید
منظورمان از آن لیوان های خیلی بزرگ نیست—دو فنجان آب هم کافی است. یکی از دلایل اصلی خستگی کم آب شدن بدن است (خیلی وقت ها متوجه نمی شوید که بدنتان کم آب شده، فقط احساس خستگی می کنید). یکی از معلم های دبیرستانم ما را مجبور می کرد که بعد از ناهار سر کلاس حساب دیفرانسیل دو لیوان آب بخوریم و قسم می خورم که باعث می شد تا آخر کلاس کاملاً هوشیار باشیم و به هیچ وجه خسته نشویم.
 
نقاشی بکشید
اگر مدام خمیازه می کشید و نمی توانید روی کنفرانسی که در آن شرکت کرده اید تمرکز کنید، یک تکه کاغذ و خودکار از کیفتان بیرون بکشید و روی آن شروع به نقاشی کردن کنید: قلب، تک شاخ، رنگین کمان و ...هرچیز مسخره ای که به ذهنتان می رسد. چند وقت پیش با متخصصی مصاحبه کردم که گفت اینکار کمک می کند مغز بتواند بهتر تمرکز کند. خیلی جالب است، نه؟ و وقتی بتوانید روی کاری که می کنید تمرکز کنید، کمتر خمیازه خواهید کشید و فکر چرت زدن دیگر به سرتان نمی زند.

چیزی حاوی ویتامین C بخورید
یک پرتقال را از وسط نصف کنید یا در کافه شرکت یک لیموناد سفارش دهید. مهم این است که کمی ویتامین C به بدتان برسانید. تحقیقات نشان می دهد که ویتامین C موجب سرزندگی می شود . علائم سندرم خستگی را کاهش می دهد.
 
خودتان را بکشید
طبق علم پزشکی چینی، کمی خم شدن و کشیدن خودتان به سمت جلو ذخیره باقیمانده انرژی که بین کلیه هایتان مانده را فعال می کند.



[ پنج شنبه 30 دی 1389  ] [ 8:17 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 40 ] [ 41 ] [ 42 ] [ 43 ] [ 44 ] [ 45 ] [ 46 ] [ 47 ] [ 48 ] [ 49 ] [ > ]