







قلب تهرانه!
اول بهمن 1389، پارک ملت گردهمایی مو فرفریهای تهران!!!
و این موجودات عجیب و غریب هم از فضا نیومدن. تو همین شهر زندگی می کننن و شاید هرکس در طول روز یه چنتایی از این اینا رو دیده باشه!
به نظرم خود این تصاویر گویای فلاکت فرهنگی در جامعه هست و دیگه احتیاجی نیست که بگیم مسئولان فرهنگی ...
این موجودات عجیب هم اینقدر ترحم برانگیز هستن که آدم دلش نیاد بهشون چیزی بگه! اینها حاصل همون حرکت غیرمتعارفیاند که در بالا گفتم.
وقتی مدیران فرهنگی کشور بجای کاراصلی خودشان ... تاثیرش مثل همون بمب اتمیه هست: "بوجود آمدن آدمهای عجیب الخلقه!" حالا شما تصور کنید آقا نعیم داستان ما از جنوب لبنان بلند بشه و صاف بیاد در قلب امالقرای اسلام!
با یک راسخون نمیشه جواب Farsi 1 را داد!!
با یکم صحبت در راسانه ملی نمیشه....
بیشتر به فکر باشد..... بیشتر به فکر باشید.... بیشتر به فکر باشید.
[ پنج شنبه 7 بهمن 1389 ] [ 7:52 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
[ پنج شنبه 7 بهمن 1389 ] [ 7:46 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
[ شنبه 2 بهمن 1389 ] [ 4:06 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات1 ]
[ شنبه 2 بهمن 1389 ] [ 12:31 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
[ جمعه 1 بهمن 1389 ] [ 3:34 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
[ پنج شنبه 30 دی 1389 ] [ 8:26 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات1 ]
[ پنج شنبه 30 دی 1389 ] [ 8:24 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
[ پنج شنبه 30 دی 1389 ] [ 8:19 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
[ پنج شنبه 30 دی 1389 ] [ 8:18 PM ] - مسعود نودوشنی
[ نظرات0 ]
برای همه ی ما پیش آمده که در محل کارمان دچار خستگی و یا روزمرگی می شویم و به همین خاطر بازده کارمان به شدت پایین می آید.
خنده درنتیجه عوامل شیمیایی
استنشاق گاز نیتروزاكسید و اتر، و نیز استعمال نوشابههای الكلی و برخی مواد مخدر میتواند منجر به ایجاد شعف و شادمانی كاذب گردد و خندههای مكرری تولید كند. در دو مورد اخیر، ایجاد خنده در نتیجه تأثیرات آزاد و سازندهای است كه آنها بر بازدارندههای مغزی میگذارند و به این ترتیب موانع عاطفی و عقلی خنده را برطرف میسازد. اما معمولاً پس از چنین خندههایی برخلاف خندههای طبیعی احساسی از غمی سنگین و نگرانی شدید وجود افراد را دربرمیگیرد.
خنده ناشی از قلقلك
یكی از راههای ساده خنداندن افراد، قلقلك دادن آنهاست. كف پاها، زیر بغل، پهلوها و شكم از نقاط حساس بدن نسبت به قلقلك است. معمولاً نیز حساسیتپذیری كودكان و نوجوانان به قلقلك بیشتر از بزرگسالان است. یكی از نكات جالب در مورد قلقلك این است كه تحقیقات اخیر مشخص ساخته است، كسانی كه در دوران كودكیشان به اصطلاح قلقلكی هستند، در دوران بزرگسالی بیشتر از افراد غیرقلقلكی از خود استعداد شوخطبعی و بذلهگویی نشان میدهند.
خنده استهزاء و مسخره
استهزاء و مسخره، معمولاً برای كوچك كردن و تحقیر دیگران و یا به قول روانكاوی برای ارضای تمایلات خصمانه سركوب شده، به كار میرود و خنده ناشی از آن خندهای عصبی و كشدار است. هر چه شدت تحقیر دیگران بیشتر باشد، دامنه این نوع خنده شدیدتر میگردد.
خنده تعجب
اغلب اوقات، انسان شگفتی خود از مسئلهای را با جاری كردن خندهای تحسینآمیز بر لبانش نشان میدهد و اصولاً، خنده یكی از نشانههای اصلی تعجب انسان به شمار میرود (از میان فیلسوفان امانوئل كانت و ابوعلی سینا نیز خندهشان را ناشی از تعجب میپنداشتند).
خنده ناشی از تكرار
تكرار و ماشینی شدن اعمال و حركات نیز عواملی هستند كه باعث خنده میگردند. این عامل معمولاً دستمایه نمایشهای طنز و كمدی است.
خنده ناشی از برتریطلبی
احساس برتری كردن، فتح و پیروزی نیز با خنده همراه است. این نوع خنده، در چهره اعضای یك تیم ورزشی پس از غلبه بر طرف دیگر، كاملاً مشهود است. از میان روانشناسان، جمعی تمام خندههای انسان را ناشی از برتریطلبی میدانند و معتقدند كه خنده ما برای این است كه یك نوع برتری نسبت به شخص و طرفی كه به او میخندیم احساس میكنیم و شرط آن این است كه این احساس برتری به میل و اراده آگاهانه شخصی نبوده، بلكه بهطور ناخودآگاه و آنی صورت گرفته باشد.
خنده، در نتیجه بیتناسبی
در هر كیفیتی كه تناسب عادی برقرار نباشد، عواملی خندهآور نهفتهاند. ممكن است این نبودن تناسب در چهره و اندام دیگران یا در كردار و رفتار آنها و یا گاهی در صفاتشان باشد.
خنده، برای جلب توجه
گاهی برای اینكه اطمینان داده شود به حرفهای كسی گوش داده میشود و گاهی برای همرنگ شدن با جماعتی كه در حال خندیدن هستند – در حالیكه ممكن است موضوعی كه گروه به آن میخندند، برای شخص مورد نظر خندهآور نباشد – چنین خندهای بر لبان افراد ظاهر میگردد. خندههای اغراقی نوجوانان در معابر عمومی و خندههای دو دلداده به هم نیز در این گروه قرار دارند.
خنده ناشی از فشار درونی
گاهی هیجانات و فشارهای درونی كه مفری برای تخلیه نمیبینند واپسزده شده و خنده جایگزین آنها میگردد. به عنوان مثال، گاهی احساس ترس به یك كنش درونی میشود كه اگر عیان نگردد، ممكن است باعث خنده گردد.
خنده، برای پوشاندن حالات دیگر
گاهی خنده، جای احساسات و هیجانات دیگری نظیر شرم، كمرویی، خشم. شكست (خیط شدن) و... را میگیرد، آنها را از انظار دیگران پنهان كرده، عوضی جلوه میدهد.
خنده شادمانی و نشاط
بخش اعظم خندههای انسان ناشی از شادی و خوشحالی وی است. این نوع خنده، انسانیترین و تأثیرگذارترین شكل خنده است كه در این كتاب، سخنان بسیاری راجع به آن خواهیم گفت. شادمانی و نشاط به هر دلیلی كه به وجود آمده باشد، اگر ملایم باشد همراه با لبخند است و اگر شدیدتر شود خنده و گاهی قهقهه را موجب میگردد. معمولاً وقتی كسی میخندد گواه خوبی برای خوشحال بودن وی است و انتظار میرود كه با خنده مشابهی جوابگویی شود و یا لااقل لبخندی پاسخ آن باشد.
برای موهای آسیبدیده
امروزه، لوازم آرایشی بسیاری وجود دارد که با عسل تهیه میشود. این مواد را یونانیها و به خصوص رومیها که کاملا از خواص نرمکنندگی عسل اطلاع داشتند و آن را برای زیبایی پوستشان به کار میبردند، اختراع کردند. عسل سلولهای سطحی پوست را با تغذیه اپیتالیوم و فعال کردن جریان خون در سطح مویرگها ترمیم میکند.
برای شادابی و طراوت مو
مصرف رژیم غذایی غنی از سیلیسیوم، کلسیم و آهن ریزش مو را کاهش میدهد و موجب طراوت و شادابی موها میشود. در خانمها ریزش مو ممکن است نشانهای از وجود مشکل گوارشی یا نتیجه ناکافی بودن اسید معده، کمبود پروتئین ، روی و دیگر مواد مغذی باشد. در مردان نیز ریزش مو ممکن است با پیروی از رژیم کم چربی کاهش یابد. برخی از دانشمندان معتقدند که ریزش مو در مردان با افزایش سطح هورمون تستوسترون در دوران بلوغ ، ارتباط مستقیمی دارد.
برای رفع و جلوگیری از شوره سر
اعتقاد به شفابخشی سرکه سیب، به قدمت تاریخ طبسنتی است. برای سالیان سال، حکیمان و عطارها سرکه سیب را برای درمان انواع ناراحتیهای پوست و مو تجویز کردهاند. تشخیص آنها کاملا صحیح است.سرکه سیب یک اسید ملایم، طبیعی، آنتیباکتریال و بسیار ارزان است که میتواند معجزهای را که شما از آن انتظار دارید، بیافریند.
- یک زن باید احساس کند که مورد احترام قرار گرفته و به بهترین وجه در خاطرها می ماند . در این صورت نادیده گرفته شدن برایش همچون امری است که دربخش انتهایی فهرست شخصیتش قرار می گیرد .
زن ها دوست دارند مردها بدانند؟
زن ها صمیمیت را با مردی می خواهند که دوستش دارند، زیرا به آنان این امکان را می دهد که آرامش خاطر داشته باشند و دل و جان خود را به روی او بگشایند. هنگامی که ما زن ها با مردی که دوستش داریم احساس مرتبط بودن می کنیم، گویی که قلبهایمان از طریق کابل یا کانالی به یکدیگر متصل شده است که عشق، محبت و حمایت میان ما و در هر دو جهت جا به جا می شود و این احساس را به ما می دهد که یک واحد، کانون یا تیم هستیم و به جای موانع و دیوارها، درهایی ساخته ایم که طرف مقابل را به درون خود دعوت می کنیم. به طرز مشابهی احساس می کنیم که به اعماق وجود معشوق خود نیز اجازه ی ورود داریم و این همان تجربه ی نیرومند صمیمیت است.
این نوع از صمیمیت که برخاسته از ارتباط باشد زن را قادر می سازد تا آرامش داشته باشد و با تمام وجود خویش ببخشد و در عین حال احساس امنیت بکند.در واقع ارتباط یکی از مؤثرترین راه های خلق امنیت روحی ای است که در ابتدای این مقاله درباره ی آن صحبت کردیم.
آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:
اغلب هنگامی که ما زن ها احساس امنیت نمی کنیم، سعی می کنیم به طریقی با مرد زندگی مان ارتباط برقرار کنیم. قطع ارتباط یا احساس بریدگی و جدا افتادگی از مرد زندگی مان همان کابل یا کانال میان قلب های ماست که شدیداً یا موقتاً قطع شده یا آسیب دیده باشد.
چه چیزی موجب احساس صمیمیت در زن ها می شود. بسیاری از چیزهایی که موجب تولید احساس امنیت در زن می شوند .موجب تولید احساس صمیمیت در او نیز می شوند: گذران وقت و صرف زمان برای با هم بودن، اطمینان خاطر کلامی و ورود به دنیای درون و مکنونات قلبی مرد. در واقع، بسیاری ازمطالب اطلاعات ارائه شده در این کتاب، حال چه درباره راوبط جنسی، ارتباط یا موضوعات دیگر، همگی شامل روش هایی برای ارتباط و صمیمیت هرچه بیشتر مردها با همسرشان هستند. در این جا به ذکر روش هایی برای ایجاد ارتباط و صمیمیت اکتفا می کنیم.
1-ما زن ها هنگامی که مردها افکار و احساسات شان را با ما در میان می گذارند احساس صمیمیت می کنیم.
ارتباط برای زن ها بیشتر به معنای بیان افکار و احساسات است. بیشتر زن ها به طرزی سنتی پر حرف تر و خوش صحبت تر از مردها هستند. از این رو یکی از سریع ترین و مؤثرترین روش های برقراری ارتباط با یک زن کلمات و واژگان یا به عبارتی صحبت کردن و حرف زدن است.
کلمات پلی هستند میان مکنونات درونی یک مرد و قلب زنی که دوستش دارد.
کلمات آفریننده ی صمیمیت آنی هستند.
اما زن ها دوست دارند مردها در باره ی چه چیزی با آن ها حرف بزنند. البته پاسخ را از پیش می دانید:همه چیز! ما زن ها دوست داریم در باره ی کار، نگرانی ها، رؤیاها، ترس و خلاصه همه ی بالا و پایین شما بدانیم. به یاد داشته باشید، ارتباط احساسی به معنای در میان گذاشتن رازهای درونی است و صحبت کردن تنها راه فاش کردن این رازهای درون است. می دانم مردها مشکلات و موانعی را در قبال باز شدن احساس و فاش کردن رازهای درون خود به دیگران احساس می کنند.
منظور کردن نامزد/همسرتان در زندگی خود به این معناست که:
جزئیات وقایع و تجارب روزانه ی خود را با او در میان می گذارید. هنگامی که آنچه را در طول روز بر شما گذشته است با نامزد/همسرتان در میان می گذارید، در واقع به او این امکان را می دهید که با شما احساس هارمونی و هماهنگی و نزدیکی بیشتری داشته باشد.چرا که از آنچه بر شما گذشته است با خبراست. صحبت درباره ی وقایع روزانه او را در سطح عمیق تری در زندگی شما وارد می کند و احساسی قوی از ارتباط و مرتبط بودن را در او به وجود می آورد. گویی که دنیاهای جداگانه و مجزای شما حال با یکدیگر مرتبط شده اند.
او را از مشکلات و گرفتاری هایی که با آن ها رو به رو هستید، باخبر می کنید.
منطق و عقلانیت متعارف و قراردادی به اضافه ی هزاران هزار سال از شرطی شدن های اجتماعی و...به مرد چنین دیکته می کنند که زن زندگی اش را در مسائل و مشکلات خودش درگیر نکند. حال شاید به این دلیل که ضعیف یا نادان و.. جلوه نکند و عشق او را از دست ندهد. این باور هرگز حقیقت ندارد. چنانچه زنی به لحاظ روانی و احساسی سالم و طبیعی باشد پس از آن که شوهرش مشکلات و مسائل خود را با او در میان می گذارد، احساس نزدیکی بیشتری را نیز با او تجربه خواهد کرد. زیرا حال مرد او قلب خود را به روی او گشوده است. یکبار زنی گفت:
«هرگاه شوهرم می گوید از چیزی ناراحت، غمگین یا ترسیده است به مراتب او را بیشتر دوست دارم و احساس می کنم که به من اعتماد دارد. گفتن این حقیقت به من و پنهان نکردن آن یکی از صمیمانه ترین کارهایی است که او می تواند انجام دهد.»
تناسب خانوادگی
شما در بستر خانواده تان شکل میگیرید. چهارچوب هر خانواده هم با خانواده دیگر فرق میکند؛ یعنی هر خانواده بسته به زمینه فرهنگی و تربیتیای که دارد در فرد تأثیر متفاوتی میگذارد. تا جایی که جان واتسون- پدر روانشناسی- میگوید: پنجاه نوزاد به من بدهید و بگویید چه شخصیتهایی لازم دارید؛ دانشمند، پلیس، قاضی، دزد و... چه میخواهید؟! من مطابق سفارش شما بیست سال بعد این افراد را تحویل میدهم. در واقع او میخواهد بگوید که تربیت، نقش بسیار پررنگتری از زمینههای دیگر مثل ژنتیک دارد.
اما با وجود نقش مهمی که خانواده در شکلگیری شخصیت فرد ایفا میکند، این مسئله در ازدواج های امروزی خیلی وقت ها با فرضیه «من قرار است با خودش زندگی کنم، نه خانواده اش!» نادیده گرفته میشود. گاهی حتی دختر و پسر، همدیگر را خارج از بسته خانوادگی میبینند. مثلا در دانشگاه با هم آشنا میشوند، در حالی که نمیدانند طرف مقابلشان محصول چه خانوادهای است!
اما وقتی کسی میگوید که ما از نظر خانوادگی بههم میخوریم، آیا به طور خاص، بستر فرهنگی و شیوههای تربیتی رایج در خانواده را بررسی کرده و به این نتیجه رسیدهاست؟ گاهی دو نفر با هم ازدواج میکنند و از نظر فرهنگی و خانوادگی به هم شبیه هستند، اما شیوههای تربیتی آنها متفاوت است!
مثلا در خانواده پسر، زن جایگاه و ارزشی ندارد. مادر پسر،سی سال است که زندگی کرده ولی هیچچیز متعلق به او نیست و وظیفهای جز بچه داری و پخت و پز و رُفت و روب نداشته است. پسری که نگاهش به زن اینگونه شکل گرفته اگر با دختری ازدواج کند که در ساختار خانوادهاش مادر محور بوده و تعیین تکلیف میکرده است در زندگی به مشکل برمی خورند. پس این دو، تناسب خانوادگی ندارند هرچند از نظر سطح تحصیلات و وضعیت مالی شبیه و در یک طبقه باشند.
اعتقادات و باورها، جنس محکمی دارند و به خاطر هیچکس نمیآیند و بروند. اگردونفر که با هم ازدواج میکنند، این تناسب را ندارند، باید بدانند که اعتقادات تغییری نمیکند مگر براساس شناخت. بهعنوان مثال، دختری به حجاب اعتقاد ندارد. پسری با او ازدواج میکند و میگوید به خاطر من حجاب بگذار. ممکن است دختر بپذیرد ولی اعتقادی به آن ندارد
تناسب فرهنگی
عشقفرهنگ یعنی بایدها و نبایدهایی که تعیین تکلیف میکند. فرهنگ به ما میگوید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط؟ چه کاری باید انجام شود و چه کاری نباید صورت گیرد؟ از آنجا که فرهنگها با هم متفاوت هستند، بایدها و نبایدهای آنها نیز فرق میکند. بهعنوان مثال، بایدها و نبایدها در فرهنگ آذریها بسیار متفاوتتر از بایدها و نبایدهای فرهنگ شمالیهاست؛ حتی گاهی نباید یکی، باید دیگری است.
انسان در فرهنگ خود به طور ناخودآگاه احاطه شده است. از صبح که بیدار میشویم این فرهنگ ماست که میگوید چطور بیدار شویم و با خانواده چگونه رفتار کنیم، چطور حرف بزنیم و چگونه غذا بخوریم و... هیچکاری نیست که به فرهنگ ارتباط نداشته باشد. بنابراین، لازم است که دختر و پسر از نظر فرهنگ اجتماعی به یکدیگر نزدیک باشند. فاصلههای فرهنگی زیاد، زندگی این دو را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
حال اگر 2 نفر همه خصوصیاتشان با هم همخوانی داشته باشد ولی تناسب فرهنگی نداشته باشند چگونه برخورد کنند؟ اینجاست که باید از فرهنگ یکدیگر آگاه شوند و آن را بپذیرند؛ این مهم است؛ نه اینکه آن را مسخره کرده و بگویند چه بیخود! اگر این آگاهی و پذیرش باشد، به گونهای همفرهنگ میشوند.
تناسب اعتقادی
اعتقادات و باورها، جنس محکمی دارند و به خاطر هیچکس نمیآیند و بروند. اگردونفر که با هم ازدواج میکنند، این تناسب را ندارند، باید بدانند که اعتقادات تغییری نمیکند مگر براساس شناخت. بهعنوان مثال، دختری به حجاب اعتقاد ندارد. پسری با او ازدواج میکند و میگوید به خاطر من حجاب بگذار. ممکن است دختر بپذیرد ولی اعتقادی به آن ندارد.
طبقه اقتصادی- اجتماعی به انسانها یک نگرش، رفتار و بینش به زندگی میدهد. بنابراین وقتی دونفر از دوطبقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت ازدواج کنند، از نظر نوع نگاه به زندگی خیلی با هم فرق دارند و نگرش آنها به زندگی خیلی متفاوت است؛ به همین دلیل دچار مشکلات بسیار میشوند
تناسب اقتصادی- اجتماعی
تناسب اقتصادیطبقه اقتصادی- اجتماعی، یک نوع نگرش به زندگی ایجاد میکند. وقتی دونفر از لحاظ طبقه اقتصادی- اجتماعی با هم فاصله زیادی دارند، نگرش به زندگی و رفتارشان با هم متفاوت است.
طبقه اقتصادی- اجتماعی به انسانها یک نگرش، رفتار و بینش به زندگی میدهد. بنابراین وقتی دونفر از دوطبقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت ازدواج کنند، از نظر نوع نگاه به زندگی خیلی با هم فرق دارند و نگرش آنها به زندگی خیلی متفاوت است؛ به همین دلیل دچار مشکلات بسیار میشوند.
تناسب شخصیتی
هر انسانی شخصیت ویژه خود را دارد. اگر دو نفر که ازدواج میکنند، تفاوتهای شخصیتی زیادی داشته باشند در رابطه خود دچار مشکلات زیادی میشوند. فرض کنید فردی از نظر شخصیتی برونگراست و راحت ابراز احساسات و عواطف میکند و بیشتر دوست دارد در جمع باشد؛ این فرد با کسی ازدواج میکند که انسانی درونگراست و ابراز احساسات برایش سخت است، حضور در جمع برایش خوشایند نیست و ارتباط برقرار کردن با افراد برایش دشوار است.
این دو در طولانیمدت دچار مشکل میشوند؛با هم هستند ولی احساس تنهایی میکنند. جالب اینجاست که در ابتدا به خاطر خصوصیات متضادی که دارند، خیلی جذب همدیگر میشوند ولی به تدریج از هم فاصله میگیرند چون با هم تناسب ندارند و نمیتوانند نیازهای همدیگر را برآورده کنند.
تناسب تحصیلی
این تناسب هم نقش مؤثری دارد. اما چون تحصیلات اکتسابی است (یعنی اگر امروز نیست فردا میتواند باشد)، جزء مسائلی است که میگوییم اگر همه شرایط را دارند و بالقوه میتوانند ادامه تحصیل دهند، در این ازدواج مشکلی پیش نمیآید.
اگر دختر فوقلیسانس و پسر لیسانس است، اشکالی ندارد ولی اصولا بهتر است که هر دو همسطح باشند. گاهی دو نفر از مقطع لیسانس با هم آشنا میشوند و ازدواج میکنند. پسر دکترا میگیرد ولی دختر در همان مقطع مانده است. کمکم از هم فاصله میگیرند و فضای فکری آنها بسیار متفاوت میشود. این تغییر در جایگاه ها می تواند زنگ خطری برای زندگی آنها باشد!
رضایت والدین
این جا دیگر بحثی از تناسب های شما و همسرتان نیست و ماجرا مربوط به تناسب عروس و داماد با خانواده ها می شود! از آنجا که عدم رضایت والدین تا سالهای بسیار طولانی و حتی تا آخر زندگی تأثیر خود را دارد، خوب است که دو نفری که میخواهند ازدواج کنند، حتما خانوادههایشان راضی باشند و اگر نیستند باید آنها را متقاعد کرد.
در این مقاله قصد داریم ، 5 راهکار موثر برای جلوگیری از خستگی و افزایش بازده کاری را بیان کنیم.
یک تکه کوچک شکلات بخورید
شکلات نه تنها باعث تقویت حس و حال ما می شود بلکه تحقیقات نشان داده است که خوردن آن کمک می کند بدن اندورفین تولید کند که انرژی را بالا می برد. وقتی کم مانده پشت میز کار خوابتان ببرد، یک تکه کوچک شکلات تیره بیندازید دهانتان و تغییر را احساس کنید.
دو لیوان آب خنک بنوشید
منظورمان از آن لیوان های خیلی بزرگ نیست—دو فنجان آب هم کافی است. یکی از دلایل اصلی خستگی کم آب شدن بدن است (خیلی وقت ها متوجه نمی شوید که بدنتان کم آب شده، فقط احساس خستگی می کنید). یکی از معلم های دبیرستانم ما را مجبور می کرد که بعد از ناهار سر کلاس حساب دیفرانسیل دو لیوان آب بخوریم و قسم می خورم که باعث می شد تا آخر کلاس کاملاً هوشیار باشیم و به هیچ وجه خسته نشویم.
نقاشی بکشید
اگر مدام خمیازه می کشید و نمی توانید روی کنفرانسی که در آن شرکت کرده اید تمرکز کنید، یک تکه کاغذ و خودکار از کیفتان بیرون بکشید و روی آن شروع به نقاشی کردن کنید: قلب، تک شاخ، رنگین کمان و ...هرچیز مسخره ای که به ذهنتان می رسد. چند وقت پیش با متخصصی مصاحبه کردم که گفت اینکار کمک می کند مغز بتواند بهتر تمرکز کند. خیلی جالب است، نه؟ و وقتی بتوانید روی کاری که می کنید تمرکز کنید، کمتر خمیازه خواهید کشید و فکر چرت زدن دیگر به سرتان نمی زند.
چیزی حاوی ویتامین C بخورید
یک پرتقال را از وسط نصف کنید یا در کافه شرکت یک لیموناد سفارش دهید. مهم این است که کمی ویتامین C به بدتان برسانید. تحقیقات نشان می دهد که ویتامین C موجب سرزندگی می شود . علائم سندرم خستگی را کاهش می دهد.
خودتان را بکشید
طبق علم پزشکی چینی، کمی خم شدن و کشیدن خودتان به سمت جلو ذخیره باقیمانده انرژی که بین کلیه هایتان مانده را فعال می کند.