آنچه باید بدانیم ولی نمی دانیم!

اطلاعات طلایی، شخصـیتی ممتاز

راههایی برای دوست داشتنی شدن !!

 

اکثریت مردم دوست دارند که برای همه شناخته شده باشند. همه دوستشان داشته باشند و بتوانند روی همه تاثیر بگذارند. دوست دارند وقتی حرفی می زنند مورد توجه دیگران قرار گیرند.
 
در کل توجه را همه دوست دارند اما برخی خیلی زیاد دوست دارند. از این رو گاهی دست به کارهایی می زنند که شاید به نظر خودشان ایجاد جلب توجه کند و بتوانند از این طریق دوست داشتنی شوند اما همین سری کارها گاهی نه تنها باعث دوست داشتنی تر شدن نمی شود، بلکه ممکن است باعث ایجاد تنفر در دیگران گردد.

از جملۀ کارهایی که افراد فوق الذکر انجام می دهند می توان به مدلهای عجیب و غریب لباس و مو در محلهای نامتناسب، گفتار ناپسند در مقابل جمع، نشان دادن توانایی های بالقوه، گاهی دعوا و بحث و جدل و گاهی مسخره کردن دیگران اشاره کرد.

حتما شما هم این گونه افراد را زیاد دیده اید.

و اما راههایی برای دوست داشتنی شدن:

کار خاصی نکنیم و همانگونه که هستیم باشیم و به واسطۀ اعمال عجیب و غریب، باعث جلب توجه دیگران نشویم.

ادب و احترام همیشه باعث جلب توجه و علاقۀ دیگران است.

بیهوده حرف نزنیم و فقط وقتی که جای حرف زدن ماست، جمله ای بگوییم.

پاکی و زیبایی، یکی از رموز تاثیرگذاری است.

دیگران را به سخره نگیریم چرا که باعث تنفر جمع نسبت به خودمان می شویم زیرا افراد خود را به جای فرد مورد تمسخر قرار گرفته می گذارند.

شاید مطرح کردن چند راهکار فوق برای خوانندگان فهیم و کاملی همچون شما کمی احمقانه به نظر برسد اما اینطور نیست. حقیقت همین است. نیازی به فرمولهای پیچیده و استفاده از ادکلن های عجیب نیست. سادگی عین زیبایی است.
 
لئوناردو داوینچی می گوید: Simplicity is the ultimate sophistication یعنی سادگی و بی آلایشی نهایت کمال است.  یک ظاهر ساده دلالت بر ذهنی ساده دارد و ذهنی ساده یعنی عاری از آلودگی.
 
لذا از آنجا که زیبایی جذب زیبایی میشود و هرگز جذب آلودگی نمی شود، اذهان زیبا را به سوی خود جذب کرده و باعث دوست داشتنی شدن (!) می شویم.

ادامه مطلب

[ سه شنبه 19 آذر 1392  ] [ 2:14 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات2 ]

اگـر پـسر نوجـوان در خانـه داریـد بخوانیـد ...!

 

شاید بتوان یکی از مهم‌ترین مسوولیت‌ها و وظایفی را که والدین در مقابل نوجوانان خود دارند وظیفه تربیتی آن‌ها به شمار آورد؛ وظیفه‌ای که اگر خوب و درست از عهده آن برآیند، نتیجه‌اش آینده‌ای درخشان و مطمئن برای فرزندان است.
 
حالا اگر می‌خواهید به عنوان والدینی دلسوز و مسئول، آینده جسمی و روانی پسران خود را تأمین کنید، رعایت این نکات را فراموش نکنید:

1. پدر و مادر قبل از هر دوست ناباب یا جامعه ناسالمی می‌توانند رفتارهای پرخطر را به فرزندان شان بیاموزند. نتیجه تازه‌ترین تحقیقات روی بیش از 2000 نوجوان که به مصرف سیگار و مواد مخدر و ... اعتیاد داشتند، نشان داده که 40 تا 60 درصد از این نوجوانان، برای اولین بار نحوه استعمال مواد دخانی را در خانه و توسط والدین خود آموخته‌اند؛ بنابراین اولین گام در دور نگه داشتن فرزندان از مواد مخدر، استعمال‌نکردن آن‌ها توسط والدین و به ویژه در منزل است.

2. شما نمی‌توانید از نوجوانتان توقع داشته باشید که مدام در محیط‌های آلوده و در مجاورت افراد معتاد قرار داشته باشد و هیچ تمایل یا حس کنجکاوی نسبت به مصرف مخدرها از خود نشان ندهد؛ بنابراین از رفت و آمد با دوستان یا اقوامی که اقدام به مصرف مخدرها جلوی اعضای خانواده می‌کنند، خودداری کنید.

3. با پرهیز از رذایل اخلاقی مانند دروغگویی، خشم و عصبانیت بی‌موقع یا ناسزا گفتن، الگوی رفتاری مناسبی برای نوجوانتان باشید.

4. بسیاری از پدران دوست دارند آینده‌ای را که برای خود متصور بوده‌اند و به آن نرسیده‌اند برای پسرانشان ترسیم کنند، اما خیلی از افسارگسیختگی‌ها و فاصله‌های بین والد و فرزند از همین جا شروع می‌شود. شما به عنوان یک پدر خوب، فقط وظیفه شناساندن راه‌های صحیح و غلط به فرزندتان و مشورت کردن با او در مورد علاقه‌مندی‌هایش را دارید و بهتر است انتخاب نهایی را به عهده فرزندتان بگذارید.

5. بسیاری از پسران از گوش دادن به نصیحت‌ها و توصیه‌های همیشگی گله‌مندند و فکر می‌کنند که نصیحت بیش از حد یعنی عدم اعتماد خانواده و کوچک شمردن آن‌ها. شما می‌توانید با خریدن انواع کتاب‌ها یا فیلم‌های آموزنده، فرزند خود را نسبت به مسائل و مشکلات موجود در جامعه به طور غیرمستقیم آگاه کنید.

6. پسران در سنین نوجوانی علاقه خاصی به استقلال، جدا شدن از خانواده و پیوستن به گروه هم‌سالان دارند و نگرانی بسیاری از والدین، از ناشناخته بودن دوستان فرزندشان نزد آن‌هاست. شما برای اینکه هم فرزندتان را خوشحال کنید و هم با دوستان جدیدش بیشتر آشنا شوید، می‌توانید هر چند وقت یک بار، یک مهمانی دوستانه ترتیب دهید و دوستان فرزندتان را هم با خانواده‌هایشان به صرف یک عصرانه ساده دعوت کنید. شما می‌توانید برای تسلط بیشتر به روابط فرزندتان هم، ماهی یک بار، یک برنامه کوهنوردی با دوستان فرزندتان و خانواده آن‌ها بچینید.

7. از تحقیر، توهین یا مقایسه‌کردن پسرتان با دیگران به شدت پرهیز کنید؛ چون انجام این اعمال موجب پرخاشگر و زورگو شدن آن‌ها در آینده می‌شود و این گونه فرزندان تحقیر شده بعد از رسیدن به استقلال سعی می‌کنند با توسل به زور وجود و قدرتشان را به دیگران اثبات کنند.

8. پسران، پدران آینده‌اند و باید مسوولیت‌پذیر بار بیایند؛ بنابراین انجام برخی از کارهای خانه را حتی اگر خیلی کم و پیش پا افتاده باشند به عهده پسرتان بگذارید؛ کارهایی مانند خرید نان یا گذاشتن کیسه زباله بیرون از منزل.

9. پسران در سنین نوجوانی علاقه زیادی به دیده و پذیرفته شدن از طرف جامعه دارند؛ بنابراین برای این کار اقدام به عوض کردن ظاهر و نوع پوشش خود می‌کنند. در مواجهه با این گونه مسائل، شما نباید با پرخاشگری و توهین فرزندتان را از تغییر ظاهرش منع کنید، بلکه باید با زبانی خوش و دلیل و منطق مناسب، او را تشویق به پذیرفته شدن از راه‌های دیگری غیر از تغییر ظاهر غیر متعارف کنید. از او بخواهید که رشته هنری یا ورزش مورد علاقه‌اش را به صورت حرفه‌ای ادامه دهد و موفقیت‌ها و قهرمانی‌های پیاپی‌اش سبب غرور و افتخار خودش و شما باشد.

10. آزادی مفرط، بیشتر مخرب است نه موثر. شما با آزاد گذاشتن فرزند پسرتان در هر زمینه‌ای و برآورده کردن همه نیازهای او، فردی متکبر و خودخواه از او می‌سازید و موجب می‌شوید که او فکر کند در همه مکان‌ها و زمان‌ها، هر کاری که دلش بخواهد می‌تواند انجام دهد، اما وقتی طی زندگی با مسائلی غیر از آنچه باب میل اوست روبرو شود، یأس و ناامیدی سراسر وجودش را فرا می‌گیرد و عاقبت این نوجوانان چیزی نمی‌شود جز احساس پوچی و...

11. پسرها عمدتا عهده‌دار چرخاندن چرخ مالی و اقتصادی زندگی در آینده هستند؛ بنابراین بهتر است پدران، آن‌ها را با مسائل و مشکلات مالی و حساب و کتاب و نحوه صحیح پول خرج کردن آشنا کنند و از نوجوانی پس انداز کردن و صرفه‌جویی را به آن‌ها یاد دهند.

12. این یک باور غلط است که دخترها بیشتر از پسرها به محبت نیاز دارند. پسرها هم به اندازه دخترها به محبت و حمایت عاطفی خانواده‌شان احتیاج دارند؛ پس وظیفه یک پدر یا مادر مهربان که به فکر سلامت روان فرزندش است، رعایت تعادل و عشق ورزی به همه فرزندان است.

13. معمولاً پسرها با پدرانشان راحت‌ترند و بهتر می‌توانند مشکلاتشان را با آن‌ها در میان بگذارند؛ بنابراین به عنوان یک پدر مسوول، روزی یک ساعت از وقتتان را به پسرتان اختصاص دهید و او را در راه حل مشکلاتش یاری کنید. فقط حواستان باشد که خشونت و پرخاش، جایی در راهنمایی‌هایتان نداشته باشد تا فرزندتان از مشورت کردن با شما پشیمان نشود و مشکلاتش را خارج از خانه و به روش‌های نادرست حل نکند.

14. پسر بچه‌ها علاقه شدیدی به بازی‌های خشن کامپیوتری دارند. برای جلوگیری از ناراحتی‌های جسمی و روحی فرزندتان، از تنها و آزاد گذاشتن او برای ساعت‌ها بازی با کامپیوتر خودداری کنید.

15. بد نیست که حساب دخل و خرج فرزندتان را داشته باشید و دورادور بدانید که او پول‌هایش را چه طور خرج می‌کند. شاید باور نکنید اما خرید سیگار می‌تواند به سادگی خریدن یک بسته آدامس یا پفک باشد!

16. به پسرتان بیاموزید که زورگویی و قلدری راه معقول و پسندیده‌ای برای رسیدن به خواسته‌ها نیست؛ بنابراین بهتر است برای حل مشکلاتش راه‌های منطقی و آرام را پیش گیرد تا محبوبیتش پیش اطرافیان بیشتر شود.

17. پسرها به خاطر موقعیت خانوادگی خاصی که در آینده دارند و باید مسوول و مدیر یک زندگی شوند، نیاز زیادی به اعتماد به نفس بالا دارند. شما می‌توانید با سپردن کارهای مهم به پسرتان و گفتن این جمله که "من می‌دانم تو به بهترین شکل ممکن این کار را انجام می‌دهی" اعتماد به ‌نفس فرزندتان را بالا ببرید و حس مفید بودن را به او القا کنید.

18. با مسوولان و مشاوران مدرسه او در تماس باشید تا بتوانید از تغییرات احتمالی روانی یا تحصیلی فرزندتان خبردار باشید.

19. برای این که پسرتان احساس نکند به خاطر جنسش هیچ محدودیتی ندارد، قوانین خانواده را بنویسید و به دیوار اتاقش بچسبانید و حتماً ساعات ورود و خروج را طبق مقررات خانواده درج کنید و اگر دیدید که او از حدش تجاوز کرد، بنا به روحیاتش، تنبیه یا تشویقی برایش در نظر بگیرید تا بهتر شرایط خانواده را بپذیرد.

20. جوری رفتار نکنید که فرزندتان احساس کند برای هر کاری باید نظر شما را رعایت کند و حق انتخاب در هیچ زمینه‌ای را ندارد، این رفتار او را سرخورده می‌کند. انتخاب رنگ اتاق، لباس یا نوع تغذیه را به عهده خودش بگذارید.

21. هیچ گاه در برابر دختر یا فرزند کوچک‌ترتان به پسرتان نگویید که تو بزرگی یا پسری و این رفتارها از تو بعید است. عادلانه قضاوت کنید و به فرزندانتان بیاموزید که به یکدیگر احترام بگذارند و حقوق یکدیگر را هم رعایت کنند.

ادامه مطلب

[ دوشنبه 18 آذر 1392  ] [ 12:21 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

او از شام های رژیمی و سالم شما متنفر است

 

وقتی مجرد بودید، رژیم کم­کالری داشتید و غذاهای سالم­تری می خوردید و حالا که ازدواج کرده اید، همسرتان با غذاهای آب پز، سالم، رژیمی و حجم انبوه بشقاب سبزیجات و سالاد شما کنار نمی آید و علاقه و سلیقه غذایی او برای شما مهم تر از رژیم گذشته­تان شده است. حالا، هم بیشتر آشپزی می کنید و هم غذای بیشتری می خورید؛ غذاهای سرخ شده، گوشت قرمز، پلو، خورش و پاستای پر از پنیر. اگر نصیحت­پذیر هستید، به خواندن مطلب ادامه دهید خیلی جالب است.

زیاده روی نکنید؛ شما نمی توانید در اولین گام تغییرات عظیم و شگرفی ایجاد کنید. در قدم اول، به جای اینکه مرغ آب­پز و کلم براکلی را جایگزین غذاهایتان کنید، نقشه های ساده تری بچینید؛ مثلاً به جای سس مایونز معمولی از سس های مایونز رژیمی و کم چرب استفاده کرده یا لبنیات کم چرب را جایگزین نوع پرچرب آن کنید، همچنین گوشت بوقلمون که بسیار کم­چرب­تر است، جایگزین مناسبی برای گوشت قرمز می باشد.

در ضمن، به مرور یاد می گیرید که چطور غذاهای مورد علاقه همسرتان را سالم تر تهیه کنید. اگر ساندویچ مرغ پر از سس و چیپس از خوراکی­های محبوب و همیشگی قبل از ازدواج او به شمار می­آید، می­توانید از چیپس های رژیمی و یک دستور جدید اما سالم و حتی خوشمزه تر استفاده کنید؛
 
به عنوان مثال، ساندویچ مرغ با پنیر پارمسان. تعدادی از این ترفندهای خوب را همین جا به شما یاد می دهیم. می توانید برای خمیر پیتزا به جای آرد معمولی از آرد کامل سبوس­دار یا به جای پنیر پیتزای معمولی از پنیرهای کم­چرب استفاده کنید. می توانید پاستایی بپزید که از آرد کامل تهیه شده باشد و یا همان­طور که در سطور بالا گفتیم گوشت بوقلمون را جایگزین گوشت قرمز کنید.

در ضمن، فوت و فن های جدید آشپزی سالم و نکات مفید و جایگزین را هم می توانید از مجله ساناز سانیا یاد بگیرید. هر وقت یکی از این غذاها را درست کردید و همسرتان از آن خوشش آمد و شکایتی نکرد، آن غذای سالم و گیاهی یا کم کالری را در لیست برنامه غذایی­تان قرار دهید و چنانچه استقبال چندانی نکرد، خیلی هم به او سخت نگیرید و هفته ای یک بار غذای باب میل او را با همان مواد غذایی پرچرب و چیلی درست کنید و حواستان باشد که خودتان از این غذا کمتر بخورید؛
 
در نهایت اگر بعد از همه این روش ها نتوانستید با هم به نقطه مشترک برسید، سعی کنید برای خودتان غذای رژیمی بپزید و برای او مطابق میلش آشپزی کنید؛ مثلاً اگر برای شام ماکارونی درست کرده اید، برای او هر چقدر که میل دارد، ماکارونی با سس و فیله مرغ بکشید، ولی برای خودتان فیله بیشتر و مقدار بسیار کمی پاستا و سس بردارید. برای خودتان مقدار کمی برنج و مقدار بیشتری خورش بکشید، ولی همسرتان می تواند هر چقدر دوست داشت، برنج با کره آب شده میل کند.

ادامه مطلب

[ دوشنبه 18 آذر 1392  ] [ 12:14 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

زن و شوهر درخانواده باید چگونه باشند؟

 

یکی از دستاوردهای غم انگیز روانشناسان و متخصصین خانواده‌این است که زن و مردی که خود‌، از سلامت روان و رفتار برخوردار نباشند نمی‌توانند فرزندان سالم و بالنده داشته باشند. زن و مرد سالم ،علاوه براین که باید همه نشانه‌های سلامت را داشته باشند لازم است قبل از فرزندان به فکر بالندگی و موفقیت خود باشند. حتما تعجب می‌کنید و می‌گویید‌این طور که تبدیل می‌شوند به افرادی خودخواه و از خود متشکر! اما‌ این طور نیست و چنین چیزی وجود ندارد.
 
بچه‌ها از پدر و مادری که به خود توجه دارند و برای خود و نظرات و پیشرفت خود ارزش قائلند بسیار بیشتر چیز یاد می‌گیرند تا از پدر و مادری که خود را دوست ندارند و همه امید و آرزویشان موفقیت فرزندان است. معمولا فرزندان دسته دوم بسیار لوس و خودخواه  یا بی انگیزه بار می‌آیند. آنها حتی در زمانی که همه وسایل رفاهشان فراهم است تصور می‌کنند زیر فشارند. پدر و مادر خواهی نخواهی روی آنها بشدت متمرکزند و بدون توجه به نیازهای خود تنها نیازهای فرزندان خود را برآورده می‌کنند و خواهی نخواهی از آنها انتظار دارند که دگرگون شوند و ناگهان تبدیل شوند به یک انسان موفق و سرآمد.
 
آنها الگوی مناسبی را به بچه‌ها نشان نمی‌دهند تا فرزندشان آنرا درونی کند و با آن همانند سازی کنند. الگویی که  به فرزندانشان نشان می‌دهند انسان درمانده و شکست خورده‌ای است که در زندگی به هیچ نرسیده و حالا دارند فرزندشان را مجبور می‌کنند تا به جای آنها  به جایی برسد! فرزند از چنین مادر و پدری بیزار است. او خود را در پرقو می‌بیند اما چه فایده؟ بیرون از پر قو‌، پدر و مادر ناکامی هستند که خودشان هیچ ندارند و برای خود کاری نمی‌کنند در عوض دارند او را وادار به موفقیت می‌کنند! در حالیکه موفقیت یک چیز اجباری و زوری نیست.

همانند سازی با والدین

فرزندان ما از سال‌های اولیه کودکی شروع به همانند سازی با ما می‌کنند. روانشناسان معتقدند در حالت عادی فرزند با والد همجنس خود همانندسازی می‌کند اما در برخی حالات که طرح آنها از حوصله‌این مقاله خارج است فرزند ما با والد غیر همجنس نیز در برخی ویژگی‌ها و رفتارها همانند سازی دارد. او آگاهانه یا نا آگاهانه همان کارهایی را انجام می‌دهد که ما انجام می‌دهیم. حتی الگوهای دیگر‌مانند دروغگویی، واکنش‌های عصبی و پرخاشگری، شادی یا‌اندوهناکی و بسیاری از رفتارهای ریز و درشت را از ما یاد می‌گیرد. بسیاری از مراجعینی که کودکانشان عصبانی می‌شوند،
 
سر خود را به دیوار می‌کوبند، موهای خود را می‌کشند‌، فریاد می‌زنند‌، جیغ می‌زنند یا… در هنگام مراجعه به روانشناس و بررسی و تحلیل رفتارها متوجه می‌شوند که همه‌این رفتارها را کودک از خود آنها یا همسرشان آموخته‌، آنرا درونی کرده و به عنوان یک الگوی ثابت رفتاری‌، حالا دارد همه آنها را اجرا می‌کند! بنابراین هر آرزویی که برای کودکان و کلاً  برای فرزندانتان دارید اول باید خودتان به آن برسید. هر رفتاری که می‌خواهید فرزندتان داشته باشد باید اول خودتان آن را داشته باشید. اگر می‌خواهید فرزندتان راست بگوید باید خودتان راستگو باشید و اگر می‌خواهید رفتار پرخاشگرانه را از فهرست رفتارهای کودکتان حذف کنید نخست باید آنرا از فهرست رفتارهای خود پاک کنید

ارتباط در خانواده!

یکی از مباحث مهم و کلیدی در هر خانواده‌، میزان ارتباط و کیفیت رابطه‌ای است که بین افراد خانواده‌ایجاد می‌شود. هر فردی در خانواده احتیاج به توجه و محبت دارد. هیچکس از‌این قاعده مستثنی نیست. ممکن است فرزندان خصوصا در کودکی و نوجوانی نیاز بیشتری به محبت و توجه داشته باشند ولی پدر و مادر نیز نیاز به محبت و توجه دارند.‌این توجه و محبت‌، اگر بخواهد حقیقی باشد باید در پرتو یک رابطه بالنده و موثر ابراز شود نه بصورت ماشینی. در یک رابطه خوب‌، هر دو طرف رابطه‌، لذت می‌برند،
 
یاد می‌گیرند و توجه و محبت دریافت می‌کنند و احساس رضایت می‌کنند. در یک رابطه خوب هر دو طرف بلدند خوب گوش بدهند‌، عمق موضوعی را که با آنها مطرح می‌شود درک کنند و می‌توانند در رفع مسائل به هم کمک کنند. پدر و مادر‌ها باید ژست سوپرانسان بودن خود را وقتی سوپر انسان نیستند کنار بگذارند‌، و به شکلی حقیقی در رابطه ظاهر شوند. آنها حل المسائل نیستند‌، بال ندارند و نمی‌توانند همه مشکلات خانواده و فرزندان را به تنهایی حل کنند. بلکه باید روش حل مسئله را به فرزندان بیاموزند.

گاهی بد نیست مشکلات را با فرزندان مطرح کنند و وقتی کمکی از دست فرزندشان بر می‌آید از کمک او بهره مند شوند.‌این بدین معنا نیست که باید بار خود را بر دوش  فرزندان خود بیاندازند. بلکه منظور رشد دادن فرزند در محیط و شرایط واقعی است. به هر حال فرزندان ما باید بدانند دنیا جایی است که در آن محرومیت‌، مشکلات‌، مسئله و ناکامی هم وجود دارد.
 
ما نباید فرزندان‌مان را از مشکلات دور نگه داریم بلکه اگر پدر و مادر خوب و بالنده‌ای باشیم باید آنها را با روش‌های حل مشکلات و مسائل‌اشنا کنیم.‌این کار با برقراری ارتباط موثر و درست با آنها و حتی با برقراری یک ارتباط سالم و موثر با همدیگر (زن و شوهر) میسر می‌شود. اگر ارتباط برقرار کردن را بلد نیستید‌، قبل از هر کار دیگری در زندگی ‌، به یاد گرفتن آن بپردازید.

ادامه مطلب

[ پنج شنبه 14 آذر 1392  ] [ 2:24 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

فراموش کردن گذشته یعنی چه؟

فراموش کردن گذشته یعنی قبول کنید که برای تغییر گذشته کاری از دستتان برنمی آید. درمواجهه با شکستتان شما هرچه از دستتان برمی آمده کرده اید. باید بدانید که تا جاییکه می توانسته اید خوب، مهربان و موثر بوده اید. اگر قرار بود به عقب برگردید مطمئناً نمی توانستید کاری بیش از آن انجام دهید. پس باید گذشته را فراموش کنید.

فراموش کردن گذشته یعنی خود را برای اشتباهاتتان ببخشید. فکر کردن دوباره به آنچه که می توانستید یا باید انجام می دانید هیچ اثری ندارد. اگر با اشتباهاتتان درگیر هستید یا شکست خورده اید سعی کنید خودتان را ببخشید.

فراموش کردن گذشته یعنی افکارتان را بشناسید. اگر می بینید که مدام درگیر گذشته هستید، با ملایمت افکارتان را به زمان حال برگردانید. سعی کنید این عادت را کنار بگذارید که مدام به اشتباهات گذشته تان فکر کنید.

فراموش کردن گذشته یعنی به ذات زمان اعتماد کنید. زمان می گذرد و شما هم باید از گذشته بگذرید. زخم هایتان به مرور التیام می یابند و فقط جای آن بر جا می ماند.

فراموش کردن گذشته یعنی ارتباطات جدید ایجاد کنید. لازم نیست که حتماً یک گروه دوست تازه پیدا کنید. می توانید یک دوستی جدید را با یکی از همکارانتان شروع کنید یا یکی از همسایه ها را برای شام به خانه تان دعوت کنید. اگر درمورد شکست هایتان با کسی حرف بزنید راحت تر می توانید با آنها کنار بیایید.

فراموش کردن گذشته یعنی در مکالماتتان به دنبال تعادل باشید. خیلی مهم است که دردها و ناراحتی هایتان را با دیگران قسمت کنید اما به همان اندازه مهم است که به زندگیدیگران هم علاقه نشان دهید.

فراموش کردن گذشته یعنی یک دنیای تازه را تجربه کنید. شروع به تحصیل در یک رشته تازه کنید یا یک سرگرمی جدید پیدا کنید. برای فراموش کردن گذشته باید به دنبال جهت های تازه باشید.

فراموش کردن گذشته یعنی زمانتان را در اختیار دیگران قرار دهید. فرصت های بیشمار تازه ای وجود دارد که به شما کمک می کند با گذشته تان خداحافظی کنید. از منطقه امنتان بیرون بیایید. وقتتان را با کسانی بگذرانید که شادتان می کنند و از بودن با آنها لذت می برید آیا همین طور است.

وقت می خواهید یک رابطه را فراموش کنید باید به طور جدی فکر کنید که آیا عاقلانه است که باز با آن فرد وقت بگذرانید یا باید همه چیز را به طور کل فراموش کنید. شاید هنوز عاشق او باشید یا از شما سوءاستفاده کرده باشد و در افکار و احساساتتان سردرگم شده باشید. ایجاد یک وقفه عاقلانه ترین راه ممکن است. از این طریق می توانید راحت تر فراموش کنید.


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 6 آذر 1392  ] [ 1:34 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

با كار خود ازدواج كرده‌اید آیا؟

شاید گذراندن ساعاتی طولانی در محل كار بخصوص زمانی كه دنبال كسب ارتقای شغلی هستید برای شما وسوسه‌انگیز باشد. گاهی اوقات نیز اضافه كاری برای مخارج ضروری زندگی لازم است.اما اگر شما بیشتر اوقات در حال كار كردن هستید، خوب است آگاه باشید كه زندگی خانوادگی خود را در معرض خطری جدی قرار خواهید داد، چرا كه صرف زمان زیاد در محل كار به جای خانه، موجب دلتنگی و ناراحتی اهل خانه و اوضاع آن می‌شود.

بد نیست عواقب عدم تعادل مناسب در زندگی و كار را بدانیم و نسبت به آن آگاه باشیم.یكی از اولین اثرات مخرب این عدم تعادل، احساس خستگی است. زمانی كه شما خسته هستید به طور قطع نمی‌توانید كارآمد باشید و به نحو عالی كار خود را انجام دهید، همین نكته ممكن است منجر به‌لطمات و خسارات جبران‌ناپذیری به كار و موقعیت شغلی شما نیز بشود.

همچنین در این شرایط زمان‌هایی را هم از دست خواهید داد؛ آن زمان‌هایی كه باید با خانواده، عزیزان و دوستان خود بگذرانید. وقتی شما بیش از حد درگیر كار و مسائل كاری می‌شوید، به طور حتم وقایع و اتفاقات زندگی خانوادگی را فراموش می‌كنید و به تعبیری آنها را از دست خواهید داد. البته این مشكل به همین جا ختم نمی‌شود، بلكه بتدریج منجر به آسیب دیدن احساسات شما شده و حتی ممكن است روابط شما با عزیزانتان را نیز تحت تاثیر قرار داده و به آن لطمه وارد كند. خوب است بدانید كه اگر همیشه به فكر خود باشید، ایجاد و حفظ روابط دوستانه هم بسیار سخت خواهد بود.

و اما یكی دیگر از آثار منفی پذیرفتن مسوولیت‌های كاری زیاد، می‌تواند انتظارات بیش از حد دیگران باشد. اگر شما همیشه ساعات اضافه كاری داشته باشید، به طور حتم مسوولیت‌های بیشتری نیز به شما داده خواهد شد كه این مطلب خود منجر به نگرانی‌ها و چالش‌های بیشتر در زندگی كاری شما می‌شود نظرتان چیست.

تا زمانی كه كار كردن ادامه دارد و باید شرایط و نیازهای كاری را در نظر گرفت و در كنار آن به زندگی شخصی خود نیز رسید، این چالش‌ها ادامه خواهد داشت. پس بد نیست نكاتی كلی را برای بهبود تعادل میان كار و زندگی خود در نظر بگیریم.

*‌ فرصت‌های خود را بررسی كنید و زمانبندی مناسبی برای كار‌های مختلف در نظر بگیرید. برای این منظور یك هفته هر كاری را كه انجام می‌دهید ـ چه كارهای مربوط به محیط شغلی و چه مسائل شخصی خودتان ـ بررسی كرده و در نظر بگیرید. پس از این مرحله خواهید توانست مسائل مهم و ضروری و مواردی را كه موجب رضایت شما می‌شوند، تعیین كنید. در این موقعیت شاید بد نباشد اگر كارهایی كه نمی‌توانید براحتی انجام دهید یا از انجام آنها لذتی نمی‌برید را از برنامه حذف كرده یا برای انجامشان از دوستان و همكاران خود كمك بگیرید.

*‌ شاید بد نباشد با كارفرمای خود صحبت كنید و درباره انعطاف‌پذیری ساعات كاری پیشنهادهایی بدهید. همه ما اگر بتوانیم كنترل بیشتری بر ساعات خود داشته باشیم، استرسمان كمتر خواهد شد.

*‌ باز هم فایده قدرت «نه» گفتن را مطرح كنیم. چه همكارتان از شما تقاضای انجام كاری اضافه را داشته باشد، چه معلم كودكتان از شما كاری بخواهد، به یاد داشته باشید كه كاملا طبیعی خواهد بود اگر با احترام به او نه بگوییدشما وقتی انجام این‌گونه كارها را ـ كه فقط به خاطر احساس گناه یا اجبار انجام می‌دهید ـ رها می‌كنید، فضا و زمان بیشتری برای فعالیت‌های معنی‌دار و ارضاكننده خود پیدا خواهید كرد.

*‌ كار را برای محل كار بگذارید. با وجود انواع فناوری‌های مدرن و پیشرفته امروزی كه می‌توان هر لحظه با هر كسی و تقریبا از هر مكانی ارتباط برقرار كرد، ممكن است هیچ مرزی میان كار با خانه و خانواده وجود نداشته باشد، مگر این‌كه خودتان آن را ایجاد كنید.

پس خوب است آگاهانه تصمیم‌گیری كنید كه زمان كار را از فرصت‌های شخصی خود جدا كنید. به عنوان مثال می‌توانید وقتی كه در كنار خانواده هستید، تلفن همراه را خاموش كرده و رایانه شخصی خود را كنار بگذارید.

*‌ زمان خود را مدیریت كرده و وظایف كاری و خانوادگی خود را كارآمد و برنامه‌ریزی مفید كنید.یك برنامه روزانه از كارهایی كه قرار است انجام دهید، آماده كنید. در نهایت كارهایی كه باید انجام شود را انجام داده و سایر كارها را رها كنید.

*‌ از پشتیبانی و حمایت كافی و لازم برخوردار باشید. در محل كار با همكارانی كه می‌توانند به شما كمك كنند، همراه شویدبر عكس این مطلب نیز درست است، هنگامی كه در سفرهای كاری هستید یا مجبور به اضافه كاری می‌شوید از دوستان و اقوام مورد اعتماد بخواهید تا در امور خانه به شما كمك كنند.

*‌ خودتان را فراموش نكنید. غذاهای سالم و مقوی خورده و ورزش مرتب و خواب كافی را نیز از یاد نبرید. هر روز زمانی خاص را برای انجام فعالیتی كه از آن لذت می‌برید اختصاص دهید؛ كاری مانند كتاب خواندن و حتی بهتر از این، فعالیت‌هایی را برگزینید كه می‌توانید با همسر، خانواده یا دوستان خود انجام دهید، مانند پیاده‌روی و...به هر حال باید بتوان تعادلی میان كار و زندگی شخصی ایجاد كرد تا سلامت روحی و جسمی ما هم تامین شود.


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 6 آذر 1392  ] [ 1:33 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

چگونه زنان شاد هستند در زندگی

نقطه ضعف خود را بشناسید و از همین حالا دست به عمل بزنید .قبل از اینکه بخواهید ذهنتان را آرام کنید ، عصبانیت ، نگرانی ، احساس گناه را دور بریزید و بعد بخوابید .همیشه مثل اردک عمل کنید ، در ظاهر آرام و ساکن باشید اما زیر آب نهایت سعی خود را بکنید و پا بزنید .بهتر است متوجه آینده باشید چون وقت زیادی را در آن می گذرانید نظرتان را بگویید .

ضعف های خود را بشناسید روی نقاط قوت خود متمرکز کنید ، نقاط تهدید کننده خود را بشناسید .اگر همه راهها به شکست منتهی شدند سطح معیارها و توقعات خود را پایین ببرید .مراقب افکار خود باشید ، آنها حرفهای شما را تشکیل می دهند .مراقب حرفهای خود باشید آنها اعمالتان را تشکیل می دهند .مراقب اعمال خود باشید ، اعمال عادت می شوند .

مراقب شخصیت خود باشید که در سرنوشتتان موثر خواهد بود .یک الگوی خوب بهترین نصیحت است الگوی خوب معادل 10000 کلمه ارزش دارد .وقتی بحث کردن هیچ فایده ای ندارد بهترین کار این است که راضی شوید .یک متشکرم که بلافاصله گفته شود همیشه موثرتر از یک نامه دو صفحه ای تشکر است که یک هفته بعد فرستاده شود .

یک مداد کوتاه بهتر از یک خاطره بلند است .در همین زمینه پروفسور رابرت پوتنام محقق و استاد دانشگاه هاروارد می گوید : یکی از موارد شاد بودن انسان داشتن روابط قوی اجتماعی و خانوادگی است .هر چه فرد از روابط بیشتر اجتماعی برخوردار باشد از سلامت قوی روحی و روانی برخوردار شده و بر شادی وی افزوده خواهد شد .

به گفته این محقق انسان ذاتا موجودی اجتماعی خلق شده که احساس درونی کمک به دیگران در او وجود دارد ، بنابراین با داشتن چنین روابطی احساس سبکی و شاد بودن به فرد دست می دهد .همچنین وی افزود : بنابر تحقیق های به عمل آمده یکی دیگر از موارد داشتن جامعه شاد اعتماد به یکدیگر در جامعه است 

در انتهای این گزارش نتیجه گیری شده است که در آینده جهت رسیدن به یک جامعه واحد و سالم نیاز است تا افراد علاوه بر داشتن روابط دوستانه ، دارای انگیزه و هدف مشترک باشند تا رسیدن به آن در کنار یکدیگر فعالیت کنند .بدین صورت این گروهها در یکدیگر حل شده و در نتیجه عقاید و فرهنگ های طرف مقابل مورد احترام قرار می گیرد ، اعتماد بین این گروهها بالا رفته و از جامعه ای واحد و سالم برخوردار خواهیم شد .


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 6 آذر 1392  ] [ 1:32 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

آموزش زندگی از دوران کودکی

 

بسیاری از انسان ها شاد زیستن، موفق بودن و به طور کلی چگونه زندگی کردن را از همان دوران کودکی یاد گرفته اند و در سراسر زندگی خود مطابق همان آموزش اولیه پیش می روند. به همین دلیل است که اگر فردی آموزش های اولیه درستی دریافت نکند. و در دوران بزرگسالی نیز در پی تغییر نگرش نسبت به زندگی نباشد.
 
موفقیت و سعادتمندی را تجربه نخواهد کرد. داشتن تعادل در زندگی مستلزم آن است که فرد آموزش های استانداردی را در دوران کودکی و هنگامی که شخصیت او در حال شکل گیری است دریافت کرده باشد. آموزش دوران کودکی از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ به طوری که رفتارهای انسان در دوران بزرگسالی آینه آموزش های او در دوران کودکی است. به عنوان مثال. اگر فردی در دوران کودکی آموزش دیده باشد که شکست خوردن تجربه ای برای رسیدن به موفقیت است.
 
آن وقت است که در دوران بزرگسالی نیز از شکست خوردن ترسی نخواهد داشت. با وجود اینکه آموزش های دوران کودکی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است اما این بدان معنا نیست افرادی که آموزش های استانداردی را در دوران کودکی دریافت نکرده اند. دیگر راهی برای تغییر نگرش آنها نسبت به زندگی وجود ندارد. بلکه این افراد نیز می توانند با مطالعه و افزایش آگاهی نسبت به امور مختلف نگرش متفاوتی نسبت به زندگی پیدا کنند. و اگر اهمال داشته باشند دیگر مقصر خودشان هستند .

اگر پدر و مادری کسب اعتماد به نفس را به فرزند خود آموزش دهند. فرد در آینده هنگام مواجه شدن با سختی ها موفق تر عمل خواهد کرد و از شکست ترسی نخواهد داشت. علاوه بر آموزش. عوامل ژنتیک و هورمونی نیز در افراد مختلف باعث می شود تا آنان در برابر سختی ها روحیه مبارز داشته و یا از سختی ها فرار کنند. به طور کل مجموعه ای از عوامل زیستی.
 
روانی و اجتماعی در واکنش افراد نسبت به موفقیت های مختلف زندگی موثر است. اگر بخواهیم همه اعضای جامعه از رفتاری منطقی و متعادل برخوردار باشند. نه تنها باید همه افراد در زندگی شخصی خود تعادل را حفظ کنند. بلکه باید در رفتارهای اجتماعی خویش با دیگران نیز این تعادل را رعایت کنند خیلی خوب است.

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 6 آذر 1392  ] [ 1:25 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

معنویات و نقش آن در زندگی انسان

 

به دست آوردن یا از دست دادن ثروت، شغل و موقعیت اجتماعی از جمله مواردی هستند که انسان ها را دچار احساس پیروزی یا شکست می کنند. وقوع برخی اتفاقات ، در زندگی انسان ها - صرف نظر از شکست یا پیروزی - برخی از افراد را دچار آنچنان احساسات و تحولات روحی و روانی عمیقی می کند که قدرت انجام هر کاری را از آنان می گیرد .
 
یا در بعضی موارد این افراد را دچار تصمیمات اشتباه در زندگی می کند. این امر بیشتر به این دلیل اتفاق می افتد که این گروه افراد خود را به طور کامل در موقعیت جدیدی که برایشان رخ داده است غرق کرده و تنها به یک جنبه از زندگی توجه می کنند.

انسان هایی که به مال اندوزی در این دنیا توجه زیادی دارند هنگامی که با شکست های مالی روبه رو می شوند. دچار مشکلات بیشتری خواهند شد تا انسان هایی که در حد معقول و نیاز به مادیات توجه می کنند. در حالی که اگر انسان به این نکته توجه کند که ثروت و مادیات تنها زینتی برای این دنیا است. هنگامی که آن را از دست دهد، دیگر دچار احساس شکست و ناامیدی نخواهد شد.
 
از طرف دیگر یکی از آزمایش های سخت الهی این است که پروردگار به بعضی از افراد ثروت و اموال دنیوی فراوان می دهد تا آنها را از این طریق مورد آزمایش قرار دهد. انسان هنگامی که به موقعیت اجتماعی، شغلی و حتی ثروتی دست می یابد. نباید برای به دست آوردن آن مغرور شود و به خاطر قدرت و موقعیتی که به دست آورده است اطرافیان خود را آزرده خاطر کند. بلکه باید تلاش کند تا نهایت بهره وری را از موقعیت به دست آمده داشته باشد .

شرایط جدید را موقتی بداند و بهترین استفاده را داشته باشد و فراموش نکند که هر موقعیت خواستنی و مثبت به لطف خدا بوده و در صورت خواست او برچیده می شود پس بهره برداری از زمان را پاس بدارد . همان طور که در آیه شریفه آمده است " عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم ، .... باید فرصت را غنیمت دانست و از هر موقعیت مثبت و منفی نهایت استفاده را نمود .
 
واقعه های منفی و ناخواسته اگر چه ما را درگیر می کند و احساس های منفی ما را بر می انگیزد اما نباید فراموش شود که همین اتفاق ها می تواند موجبات رشد ما را فراهم کند و بنابراین از جمله مواردی است که ما از آن اکراه داریم اما می تواند برای ما خیر باشد .به طور کل مجموعه ای از عوامل زیستی. روانی و اجتماعی در واکنش افراد نسبت به موفقیت های مختلف زندگی موثر است که بسیار خوب است.

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 6 آذر 1392  ] [ 1:25 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

باوری جالب درباره ی زندگی روزمره

استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند. بعد از شاگردان پرسید:به نظر شما وزن این لیوان چقدر است شما می دانید؟

شاگردان جواب دادند:۵۰ گرم ، ۱۰۰ گرم ، ۱۵۰ گرماستاد گفت:من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا" وزنش چقدراست. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.استاد پرسید:خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟یکی از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد میگیرد.

استادگفت :حق با توست.. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟شاگرد دیگری گفت: دست تان بی حس می شود. عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند. و مطمئنا" کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند.

استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟شاگردان جواب دادند: نه پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟ درعوض من چه باید بکنمشاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید.

استاد گفت: دقیقا" مشکلات زندگی هم مثل همین است.اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید.اشکالی ندارد. اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد.اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است.. اما مهم تر آن است که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید.

به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند، هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایتان پیش می آید، برآیید!دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذاری.


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 6 آذر 1392  ] [ 1:20 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ 1 ] [ 2 ] [ 3 ] [ 4 ] [ 5 ] [ 6 ] [ 7 ] [ 8 ] [ 9 ] [ 10 ] [ > ]