آنچه باید بدانیم ولی نمی دانیم!

اطلاعات طلایی، شخصـیتی ممتاز

زمان بچه‌دار شدن چه موقع است؟

ممکن است شما معتقد باشید بلافاصله پس از ازدواج باید بچه‌دار شد. این عقیده تنها مختص به کسانی که دیر ازدواج می‌کنند و نگران فاصله‌ی سنی خود و فرزندشان هستند نیست، بل‌که کسانی هم هستند که معتقدند با زود آمدن بچه، زن و شوهر بیشتر وابسته‌ی هم می‌شوند و رفتارهای کودکانه‌ی خود را  زودتر کنار می‌گذارند.

در این میان عده‌ای هم معتقدند همین‌طور که زندگی سر و سامان می‌گیرد، بچه‌ی زودآمده هم از آب و گل در می‌آید و همه‌ی دردسرهای اول زندگی با هم تمام می‌شود.

اما شاید طرف مقابل شما از آن‌هایی باشد که معتقدند چند سال اول زندگی را باید در غیاب بچه خوش بود و گشت و گذار کرد یا از آن‌هایی که عقیده دارند تا رفاه کامل برقرار نشود، نباید بچه‌دار شد. پس در این موارد به صراحت صحبت کنید و مطمئن باشید.


ادامه مطلب

[ دوشنبه 13 آبان 1392  ] [ 12:20 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات2 ]

اوقات فراغت و امور منزل

به نظر شما ایام تعطیل و اوقات فراغت برای چه کاری است؟ امور منزل و کارهای عقب‌افتاده؟ استراحت؟ تفریح؟ مطالعه؟ اهمیت هرکدام از این موارد برای شما چه‌قدر است؟ بیشتر اهل کدام‌یک از این کارها هستید؟

آیا حاضرید وقتی که نیاز به استراحت ندارید، بدون دلخوری از سر رفتن حوصله‌تان، فرصت استراحت به همسرتان بدهید؟به نظر شما همکاری شوهر در انجام امور منزل ـ جمع ‌و جور، رُفت ‌و روب، شست ‌و شو، آشپزی، خرید مایحتاج روزانه، امور بچه‌ها و... ـ تا چه‌‌ اندازه باید باشد؟ برای روشن شدن این میزان، درصد بگویید.

چه کارهایی برای اوقات فراغت روزانه و چه کارهایی برای ایام تعطیل مناسب‌اند؟تماشای فیلم را در منزل ترجیح می‌دهید یا سینما؟مطالعه را مفید می‌دانید یا ضروری؟چه‌قدر میهمانی رفتن یا میهمانی دادن را دوست دارید؟

دوست دارید چه‌مقدار از اوقات فراغت خود را دو نفری و چه‌مقدار از آن را در جمع دوستان و آشنایان بگذرانید؟چه‌قدر اهل سفر هستید و چه‌ گونه مسافرتی را دوست دارید؟آیا قدم زدن در کوچه‌ها و خیابان‌های شهر را دوست دارید؟آیا...؟چنین چیزی درست است؟


ادامه مطلب

[ دوشنبه 13 آبان 1392  ] [ 12:18 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات3 ]

آیا ازدواج خیالی دور است؟

آیا همه مسائل و موضوعات ازدواج حل شده و تنها مهم لاینحل این است که دختر به خواستگاری پسر برود یا پسر به خواستگاری دختر؟

چرا این روزها صورت مسأله را پاک کرده و در حاشیه قدم می‌زنیم؟ به نظر شما چنان‌چه این موضوع کم اهمیت (چه کسی به خواستگاری برود) حل شود، دیگر مانعی سر راه ازدواج نخواهد بود؟ به‌طور قطع افزایش سن ازدواج و تمایل به ادامه دوران تجرد، عوامل دیگری هم دارد که کارشناسان علوم اجتماعی و تربیتی و مسوولان وظیفه دارند آن را تحلیل و تدقیق و راهکارهایی عملی پیدا و اجرا کنند. قصدم نیست در این مقاله به مشکلات و مسائل حاصل از دوران تجرد و بالا رفتن سن ازدواج بپردازم که به همراه خود، آسیب‌های اجتماعی در سطح خرد و کلان را نیز دارد بلکه تلاش می‌کنم تا یکی از علت‌های عدم تمایل دختران و پسران به ازدواج را بیان کنم. در همین ابتدا نیز از همه خوانندگان درخواست می‌کنم تا نقطه نظرات خود را در این‌باره به‌منظور تضارب آرا و ارتقای دیدگاه‌ها انشا فرمایند.

اغلب مردم به این مهم می‌اندیشند چرا در کشوری که روزگاری، جوانانش( دختر و پسر) تا قبل از 22 سالگی ازدواج می‌کردند، اکنون با گذر از سن30 سالگی هنوز با این جمله به پرسش‌ها پاسخ می‌دهند که: « برای ازدواج آمادگی ندارم». دختر مجرد 31 ساله‌ای با اظهار شگفتی از برخی همجنسان خود که در سن 20 سالگی ازدواج کرده‌اند، می‌گوید من هر چه فکر می‌کنم که آن‌ها چگونه در این سن ازدواج کرده‌اند، به نتیجه‌ای نمی‌رسم. او ادامه می‌دهد که دو سال پیش تا مرز ازدواج با پسری پیش رفته و با این که پسر خوبی هم بوده است ولی ازدواج صورت نمی‌گیرد. این دختر خانم در آن زمان به این باور رسیده بوده که خواستگارش، مرد کاملی است و با هم تناسب دارند. اما اکنون و پس از گذشت 2 سال، نظر او تغییر اساسی پیدا کرده است. او خدا را شکر می‌کند که این ازدواج سرنگرفته چه معیارهای اکنونش با معیارهای 2 سال پیش، به‌طور کل متفاوت بوده و مطمئناً اگر آن زمان ازدواج می‌کرد، حالا باید به‌‌خاطر انتخابش پشیمان باشد.

شما خواننده عزیز از این دست نمونه‌ها بیشتر از نگارنده سراغ دارید آن هم نه برای جوانانی در محدوده سنی 20 سال بلکه در آستانه دهه چهارم زندگی که به‌طور حتم علاوه بر شرایط سنی بالا دارای تجربه، تحصیلات و آمادگی‌های نسبی برای ازدواج برخوردارند. توجه داشته باشید که معیارهای ازدواج دختری در 31 سالگی درمقایسه با 29 سالگیش کاملاً متفاوت است.

مسائل و موضوعات ازدواج,خواستگاری دختر

به راستی چرا؟
چون دختر امروز، مانند دختر دیروز در یک فضا و چارچوب خاص زندگی نمی‌کند بلکه در بسیاری از موارد از مردش فعال‌تر است، کار می‌کند، چیزهای جدید یاد می‌گیرد و هر روز، نگاهش نسبت به زندگی متفاوت‌تر می‌شود. اگر چنین است پس نمی‌توان انتظار داشت مانند دختران یک نسل پیش از خود باشد. البته این به این معنا نیست که مادران ما، بی‌تجربه‌اند و مانده در زمان هستند بلکه آنان هرچه قدر در زندگی پخته‌‌تر می‌شدند،  یک اصل را فراموش نمی‌کردند که باید زندگی را با همه مشکلاتش حفظ کرد. زنان دیروز، جدایی را از هر مصیبتی بدتر می‌دانستند و تحت هیچ شرایطی سراغ گزینه جدایی نمی‌رفتند.

اگرچه دوام برخی از زندگی‌های دیروز، لزوما دلیلی بر موفقیت آن زندگی‌ها نیست اما نکته ظریف اینجاست که دختر و زن امروزی، دلیلی برای تحمل تفاوت‌ها نمی‌بیند. به همین دلیل شاید دیگر نتوان آن‌ها را به ازدواج زودهنگام تشویق کرد. اغلب آن‌ها از زندگی توقعات زیادی دارند و شناخت شان از واقعیت‌های زندگی، خیلی کم است. در نتیجه در جامعه‌ای که نمی‌توان به دختر و پسر جوانش گفت که طلاق چیز بدی است، سعی کن بسازی، یا اینکه طرف خواستگار را عوض کنیم (مثلاً دختر به خواستگاری پسر برود) و از راه‌های متنوع برای آسان کردن ازدواج استفاده کنیم، بهتر است برای زود ازدواج کردن جوانان عجله نکنیم. آن‌ها باید قبل از ازدواج، به شناخت کاملی از خود، خواسته‌ها و معیارهایشان برسند و در این راه باید به ایشان کمک کرد. با این رویکرد، شاید ازدواج و در ادامه پدر و مادر شدن برای برخی از جوانان دیر خواهد شد اما نتیجه‌اش بهتر از تحمل سختی‌ها برای ادامه زندگی و یا جدایی باشد.

چالش امروز این نیست که پسر به خواستگاری برود یا دختر؛ چالش این است که یک دختر یا پسر زمانی ازدواج می‌کند که به شناخت از خود نرسیده و چالش دیگر این‌که برای خیلی از دختران و پسران امروز، مفاهیمی مانند زندگی مشترک، فداکاری، گذشت، تعهد و احترام گذاشتن به باورهای شریک زندگی، معنایی ندارد.

بنابراین شاید برای یک ‌نفر، رسیدن به ثبات و شناخت کامل از خود و خواسته‌هایش، کمی زمانبر باشد ولی در این میان خانواده‌ها می‌توانند در یاد دادن مفاهیمی که بالاتر بیان شد، نقش موثری داشته باشند، نقشی که کمرنگ شده است.

متأسفانه بی‌هویتی و چندگانگی شخصیتی که به دلایل مختلف، گریبانگیر جوانان ایرانی شده نیز در این زمینه بی‌تأثیر نیست.

اگرچه اکنون هم دیر است اما بر متخصصان علوم تربیتی و خانواده ها واجب است اقدام به آگاه‌سازی خانواده‌ها کنند و با آموزش‌ها و فرهنگ‌سازی مناسب به آن‌ها یاد بدهند چگونه فرزندانشان را برای زندگی کردن در این دنیای به‌شدت متغیر و روبه‌رشد تربیت کنند. به آن‌ها یاد بدهند چه کنند تا فرزندان‌‌فردا، دچار بی‌هویتی نشوند. هرچند از پدران و مادرانی که خود از بی‌هویتی رنج می‌برند، نمی‌شود انتظار فرزندانی متفاوت از آن‌چه امروز هست، داشت ولی به آن‌ها نیز باید کمک کرد.    

بهتر است درکنار خرید پلی‌استیشن، ایکس باکس، آی پد و ...، به فرزندان، فکرکردن، مسئولیت‌پذیری، صداقت، تعهد، سازگاری و عشق را آموخت.

« کودک فال فروشی را پرسیدند: چه می‌کنی؟ گفت: به آنان که در دیروز خود مانده‌اند، فردا را می‌فروشم.»


ادامه مطلب

[ دوشنبه 13 آبان 1392  ] [ 12:14 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

چند راه برای برخورد با استرس مالی

برای اکثر افراد بهترین راه برای برخورد با استرس مالی این است که درمورد خرج و مخارجتان هوشیارتر عمل کنید و دیدگاهتان درمورد وضعیت را تغییر دهید. در زیر به نکات و تکنیک‌هایی برای مقاوم کردن خودتان دربرابر استرس مالی اشاره می‌کنیم:

1 - زبانتان را تغییر دهید
بااینکه ممکن است به نظرتان کلیشه‌ای بیاید اما داشتن یک رویکرد مثبت و استفاده از زبانی مثبت می‌تواند واکنش استرس شما را به مسائل مالی در زندگی‌تان تغییر دهد. مثلاً هیچوقت نگویید که نمی‌توانید درآمدتان را بالا ببرید یا باید مخارجتان را کمتر کنید. درعوض، بگویید من می‌خواهم درآمدم را بالا ببرم و مخارجم را کمتر خواهم کرد. ایجاد تغییر در زبانتان  اولین قدم برای  ایجاد تغییر در نگرش فکری‌تان است.

2 - چارچوب فکری‌تان را تغییر دهید
نگرش شما نسبت به هزینه‌هایتان و حرف زدن در مورد آنها می‌تواند احساس شما را نسبت به آن تغییر دهد. درمقابل، حسی که نسبت به پولتان دارید، به شدت برای نحوه مدیریت و کنترل شما و برخوردتان با چالش‌های مالی اثر می‌گذارد. به خاطر داشته باشید که عمل همیشه مهمتر از فکر و عقیده است.

3 - قدرتتان را بشناسید
به طور کلی، افراد وقتی تصور می‌کنند که موقعیتی خارج از کنترلشان است بیشتر استرس می‌گیرند. به همین علت است که خیلی‌ها برای سفر با هواپیما احساس ناراحتی می‌کنند. درمورد پول خودتان، همیشه قدرت ایجاد تغییر را دارید، از اینرو باید تشخیص دهید که انتخاب‌های مختلفی پیش رو دارید و می‌توانید مشکل مالی‌تان را بهتر کنید.

4 - روی مثبت‌ها تمرکز کنید
به جای اینکه مدام به این بپردازید که چه چیزی درمورد هزینه‌هایتان اشتباه است، به این فکر کنید که باید قدردان چه باشید. ببینید چه جنبه‌های خوبی هم دارد، با مشکلاتتان به آرامی برخورد کنید و تصمیم بگیرید که از مشکلاتتان درس بگیرید.

5 - در زمان حال زندگی کنید
خیلی اوقات استرس مالی به دلیل فکر کردن به بدترین اتفاق‌هایی است که ممکن است در آینده رخ دهد. شما می‌توانید یک موقعیت را در ذهنتان آنچنان بزرگنمایی کنید که کم‌کم احساس کنید قلبتان درد گرفته و دست‌هایتان شروع به عرق کردن می‌کنند. به خودتان یادآور شوید که شما در زمان آینده زندگی نمی‌کنید در زمان حال هستید که کنترل کامل روی آن را دارید.

6 - فکر شکست را از خود دور کنید
هیچوقت تصور نکنید که یک مشکل مالی نشانه شکست شخصی یا ضعف است. موقعیتتان هرچه که باشد، به خودتان یادآور شوید که چیزی نیست که میلیون‌ها فرد دیگر در دنیا را تحت‌تاثیر قرار نداده باشد.

7 - یک وقفه استرسی ایجاد کنید
برای اینکه استرس را به طریقی سالم از ذهنتان دور کنید، یک تصمیم قطعی بگیرید. بازی کردن با فرزندتان یا حیوان‌خانگی‌تان، دویدن یا پیاده‌روی، لذت بردن از یک سرگرمی، تماشای فیلم، گوش دادن به موسیقی یا انجام یوگا می‌تواند کمکتان کند.

8 - کمک مالی بگیرید
حرف زدن با یکی از دوستان عاقل، یکی از اعضای خانواده یا یک متخصص مالی می‌تواند به شما کمک کند گزینه‌ها و راه‌حل‌های خودتان درمورد مشکلات مالی‌تان را بهتر بررسی کنید. کار کردن با متخصص مالی، هوشیارانه‌ترین راه برای افتادن روی غلطک و احساس کنترل و خوش‌بینی بیشتر نسبت به موقعیتتان است.

9 - بدهی‌هایتان را کاهش دهید
اگر بدهی‌ها موجب استرستان شده‌اند، برای ایجاد یک برنامه خرج و مخارج تصمیم جدی بگیرید تا بتوانید بدهی‌هایتان هر چه زودتر پرداخت کرده و خلاص شوید. سعی کنید پرداخت بدهی‌هایتان پایین‌تر از ۴۰٪ درآمد خالص‌تان باشد.

10 - انتخاب کنید که ثروتتان را بالا ببرید
استفاده از پولتان برای ساختن یک آینده ایمن مالی به جای خرید کردن با آن، به شما احساس آزادی بیشتری می‌دهد. می‌توانید با خرید چیزهای کمتر که چندان هم به آنها نیاز ندارید و متعهد شدن برای پس‌انداز و کنار گذاشتن حداقل ۱۰٪ درآمدتان، استرستان را کاهش دهید.


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 9 آبان 1392  ] [ 10:22 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

آیا همسرم را ببخشم؟

تباهاتی که نباید به راحتی بخشیده شوند آشنا شوید و بدانید از کنار کدام یک از خطاهای همسرتان بگذرید، ادامه این مطلب را بخوانید. شاید به جای بحث بی‌پایان در مورد یک موضوع با یک گفت‌وگوی ساده و منطقی بتوانید همسر خطاکارتان را اصلاح کنید.

اگر به زنان دیگر لبخند زد
«فکر می‌کنم اگر همین امروز زندگی‌ام را توی دستم نگیرم، همه چیز خراب می‌شود. از اینکه همسرم با خانم‌های دیگر- در محیط کار یا جلسات دوستانه- حرف می‌زند و شوخی می‌کند، عصبی می‌شوم. نمی‌دانم به‌خاطر این رفتارها باید او را ببخشم یا اینکه قاطعانه‌تر برخورد کنم؟»

قرار نیست با  ازدواج کردن افراد، روابط آنها محدود شود یا از بین برود. روابط بیرون از خانه شما و همسرتان بعد از زندگی مشترک، ممکن است گسترده‌تر شود اما آنچه به حفظ این ارتباطات کمک می‌کند، پایبندی شما به اصولی است که بر سر آنها توافق کرده‌اید. اگر روابط همسرتان خارج از محدوده وفاداری باشد یا رنگ و بوی پنهان‌کاری یا خیانت به خود بگیرد، بخشیدن او اصلا ساده نیست. یک اشتباه کوچک و عبور از خط قرمزها کافی است تا زن و شوهرها را برای مدتی طولانی نسبت به رفتارهای هم بی‌اعتماد و حساس کند. در صورتی که متوجه شدید همسر شما در روابطش با جنس مخالف جانب احتیاط را رعایت نمی‌کند به جای تکرار جمله «من او را نمی‌بخشم!» سراغ گفت‌وگو بروید. بهترین راه برای عبور از این بحران صحبت کردن و انتقال مسائلی است که ممکن است پیش از این آنها را نادیده گرفته باشد. در صورتی که موضوع ادامه پیدا کرد یا همسرتان به تعهداتش وفادار نماند، بهترین راه یک مذاکره جدی و گوشزد کردن عواقب موضوع است. البته قبل از آنکه همسرتان را با عواقب کارش آشنا کنید، در مورد تصمیم‌هایی که می‌گیرید فکر کنید.

 

زنگ خطر: مراقب باشید این احساس را در همسرتان ایجاد نکنید که به او بی‌اعتماد هستید یا به دیگران اعتماد ندارید؛ هر دوی این موارد در طرف مقابل تولید مقاومت می‌کند و میان شما فاصله می‌اندازد.

اگر خواست خودش باشد
به همسرم می‌گویم اگر مرا دوست داری، باید آن‌طور که من انتظار دارم باشی. دوست دارم شریک زندگی‌ام همان‌طور که من دوست دارم لباس بپوشد و همان‌طور که من انتظار دارم وقت بگذراند و سراغ شغلی برود که من دوست دارم. همسرم را به دلیل آنکه طبق خواسته من رفتار نمی‌کند باید ببخشم یا نه!

کم نیستند زوج‌هایی که گمان می‌کنند بعد از ازدواج اجازه دارند در مورد همه مسائل طرف مقابل‌شان تصمیم بگیرند. انگار شریک زندگی آنها صاحب هیچ نظر و عقیده‌ای نیست یا نظر و عقیده‌اش نادرست است و به کسی احتیاج دارد که برایش تصمیم بگیرد. شما پیش از ازدواج باید به فکر چنین روزی باشید و فردی را انتخاب کنید که در مسائل حساس، نظری مشابه یا نزدیک به شما دارد. اگر شما فردی کاملا متفاوت با خود را انتخاب کرده‌اید، دیگر نمی‌توانید گناه این تفاوت را به گردن او بیندازید و به دلیل اینکه نظری متفاوت با شما دارد او را نادیده بگیرید.

زنگ خطر: در صورتی که موضوع از تحمل شما خارج شد، می‌توانید کمی مقاومت و پافشاری نشان دهید اما مراقب باشید لجبازی جایگزین رفتار منطقی نشود.

اگر رفیق‌باز بود
ارتباط همسرم با دوستانش یکی از دلایل همیشگی بحث‌های ماست. من به بعضی از دوست‌های همسرم اعتماد ندارم یا از معاشرت با همسران‌شان لذت نمی‌برم اما همسرم حاضر نیست به ارتباطش با آنها پایان دهد.

رابطه همسرتان با دوستانش بعد از ازدواج هم می‌تواند ادامه داشته باشد، مشکل از آنجا شروع می‌شود که برخی از همسران نمی‌توانند بین زمانی که مجرد بوده‌اند و حالا که متاهل هستند وجه تمایز درستی قائل شوند. آنها می‌خواهند روابط‌شان را با همان کیفیت و کمیت حفظ کنند و این خواسته گاهی دردسرساز می‌شود. موضوع ارتباط با دوستان هم از  مواردی است که از همان ابتدا باید تکلیفش را مشخص کنید و در مورد محدودیت‌هایش به توافق برسید. بهترین رفتار در این مورد، توضیح دادن جدی خط قرمزها و رسیدن به یک نظر مشترک برای ایجاد تعادل است. مراقب باشید از احساس ناخوشایندی که بدون دلیل به دوستانش دارید حرف نزنید و با توهین‌ها، حرف‌ها و رفتارهای نسنجیده مقاومت را در همسرتان ایجاد نکنید.

زنگ خطر: اگر این موضوع از تحمل‌تان خارج شد می‌توانید از تذکر و  نوشتن احساس کمک بگیرید.

اگر خانواده‌اش آزارم دادند
من و همسرم هیچ مشکلی با هم نداریم. تنها دلیل اختلاف ما، رفتارهای خانواده‌اش است. آنها برخورد مناسبی با من ندارند و با حرف‌ها و طعنه‌های‌شان آزارم می‌دهند. آنها با جر و بحث‌های‌شان روز عروسی‌ام را هم به بدترین روز زندگی‌ام تبدیل کردند. نمی‌دانم همسرم را به دلیل اشتباه‌های خانواده‌اش ببخشم یا از او بخواهم بین خانواده‌اش و من یکی را انتخاب کند؟

برخی از دختران  از کودکی به واسطه شنیدن انتقادهای اطرافیان‌شان از خانواده شوهرشان، ناخودآگاه زمینه‌ای برای مقاومت یا احساس دشمنی نسبت به خانواده شوهر دارند و با این پیش‌فرض، می‌توانند یک رابطه کم‌تنش را هم بحرانی جلوه دهند. نمی‌خواهیم بگوییم خانواده همسر شما هیچ اشتباهی نمی‌کنند اما قبل از قضاوت در مورد آنها، رفتار خانواده خود را هم بررسی کنید. آیا آنها هم تاکنون اشتباهی انجام نداده‌اند؟ پس چرا ساده از کنار خطای آنها می‌گذرید ولی یک اشتباه کوچک از طرف خانواده همسرتان شما را آشفته می‌کند. قبل از آنکه در مورد خانواده همسرتان قضاوت کنید، سهم خود را در این اتفاق مشخص کنید و ببینید همسرتان در چنین موضوعی چه نقشی دارد. اگر خانواده شوهرتان اشتباهی غیرقابل بخشش را انجام داده‌ که تاثیری جبران‌ناپذیر در زندگی شما گذاشته، می‌توانید از آنها دلگیر باشید اما آیا دلگیر بودن‌تان از همسرتان به دلیل اشتباه‌های اطرافیانش منطقی است؟

زنگ خطر: همسرتان را میان خودتان و خانواده‌اش قرار ندهید و به او اطمینان دهید تا زمانی که اشتباهی نمی‌کند به دلیل خطای دیگران سرزنش نمی‌شود.

اگر سرد بود
همسرم به من هیچ توجهی ندارد. از لحظه‌ای که به خانه می‌آید، سرگرم تلویزیون و روزنامه است. شامش را سریع می‌خورد و برای بلند شدن از کنار سفره حتی منتظر تمام شدن غذای من هم نمی‌شود. آخرین باری که جمله محبت‌آمیزی از زبانش شنیدم را به خاطر ندارم. نمی‌دانم او را به دلیل بی‌محبتی‌اش ببخشم یا اینکه راهم را از این مرد سرد جدا کنم؟

گناه شما نیست اگر از بی‌تفاوتی همسرتان برنجید. چنین رفتاری در ذهن خانم‌ها به‌عنوان بی‌علاقگی همسرشان تلقی می‌شود و دیر یا زود به سردی روانی میان زن و شوهرها تبدیل می‌شود اما پیش از آنکه تصمیم بگیرید همسرتان را  به دلیل بی‌تفاوتی‌اش محکوم کنید، موضوع را با او در میان بگذارید. شاید او دلایلی برای فاصله گرفتن از شما دارد. شاید هم همسرتان به شیوه خودش به شما توجه می‌کند و تنها تفاوت در سبک توجه، باعث چنین تصوری شده است. ممکن است او نیازهای شما را خوب نشناخته و یک گفت‌وگوی آرام بتواند شما را به هم نزدیک‌تر کند. البته قبل از گرفتن هر تصمیم عجولانه‌ای، شخصیت همسرتان را در نظر بگیرید. همه آدم‌ها به یک اندازه شجاعت و مهارت ابراز احساسات را ندارند و گاهی شرم و غرورشان نمی‌گذارد به آدم‌های اطراف‌شان نزدیک شوند حتی اگر این فرد همسرشان باشد.

زنگ خطر: در صورتی که این فاصله از تحمل خارج شد می‌توانید با نوشتن، حرف‌هایی که می‌خواهید به او بگویید یا با نشان دادن تاثیر این بی‌توجهی در زندگی مشترک‌تان برای جلب نظر او یک قدم دیگر بردارید.


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 9 آبان 1392  ] [ 10:15 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

زندگی کن که زندگی ..

دو روز مانده به پایان جهان ، تازه فهمید كه هیچ زندگی نكرده است . تقویمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی مانده بود .
پریشان شد و آشفته و عصبانی ، نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد .
داد زد و بد و بیراه گفت ، خدا سكوت كرد . آسمان و زمین را به هم ریخت ، خدا سكوت كرد . جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت ، خدا سكوت كرد .
به پر و پای فرشته و انسان پیچید ، خدا سكوت كرد . كفر گفت و سجاده دور انداخت ، خدا سكوت كرد. دلش گرفت و گریست و به سجاده افتاد .

خدا سكوتش را شكست و گفت :
«عزیزم اما یك روز دیگر هم رفت . تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی،تنها یك روز دیگر باقی است. بیا و لااقل این یك روز را زندگی کن. »
لا به لای هق هقش گفت: « اما با یك روز ! با یك روز چه كار می توان كرد !؟ »

خدا گفت : « آن كس كه لذت یك روز زیستن را تجربه كند ، گویی كه هزار سال زیسته است و آنكه امروزش را درنمی یابد ، هزار سال هم به كارش نمی آید .»
و آنگاه سهم یك روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت : « حالا برو و زندگی كن .»
او مات و مبهوت، به زندگی نگاه كرد كه در گودی دستانش می درخشید .

اما می ترسید حركت كند ، می ترسید راه برود، می ترسید زندگی از لای انگشتانش بریزد .
قدری ایستاد...
بعد با خودش گفت : وقتی فردایی ندارم ، نگه داشتن این زندگی چه فایده ای دارد . بگذار این یك مشت زندگی را مصرف كنم .
آن وقت شروع به دویدن كرد زندگی را به سر و رویش پاشید ، زندگی را نوشید و زندگی را بویید و چنان به وجد آمد كه دید می تواند تا ته دنیا بدود ، می تواند بال بزند ، می تواند پا روی خورشید بگذارد ، می تواند...

او در آن یك روز آسمان خراشی بنا نكرد ، زمینی را مالك نشد ، مقامی را به دست نیاورد اما ...
اما در همان یك روز دست بر پوست درخت كشید . روی چمن خوابید . كفش دوزكی را تماشا كرد .
سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آنهایی كه نمی شناختندش سلام كرد و برای آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد .

او در همان یك روز آشتی كرد و خندید و سبك شد ، لذت برد و سرشار شد و بخشید ، عاشق شد و عبور كرد و تمام شد .
او همان یك روز زندگی كرد
اما فرشته ها در تقویم خدا نوشتند :
« امروز او در گذشت ، كسی كه هزار سال زیسته بود ! »


ادامه مطلب

[ سه شنبه 7 آبان 1392  ] [ 12:08 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

6 گروه جالب آدمها

 

گروه اول : ساده لوح ها

ساده لوح ها و آدم های زودباور اساسا زیاده از حد خوشبین هستند و عینک خوش بینی شان خیلی تمیز است، پس هرکه هرچه گفت باور می کنند و در این مسیر نه تنها پیشرفت کاری نخواهند داشت بلکه شاید به سمت سقوط نیز بروند.چنین افرادی حتی اگر استخدام هم بشوند، توفیقی در شغلشان بدست نمی آورند

گروه دوم : ترسوها

ترسوها قدرت ریسک ندارند و همیشه واهمه دارند که نکند اگر دست از پا خطا کنند یا به هر دلیل اشتباهی مرتکب شوند، به جمع بیکارها بپیوندند.چنین افرادی برای پیشگیری از هر اتفاق ناخوشایندی به روزمرگی گرفتار می آیند و به فکر پیشرفت نمی افتند

گروه سوم : بی تفاوت ها

برای بی تفاوت ها تنها مسئله مهم این است که کاری با حقوق مشخص داشته باشند، بروند و بیایند. دیگر اینکه چه اتفاقی می افتد یا چگونه می توان وضعیت کاری را ارتقا داد اصلا مهم نیست.درجا زدن بهترین وضعیتی است که بی تفاوت ها دچارش می شوند.

گروه چهارم : زخم خورده ها

زخم خورده ها برعکس ساده لوح ها خیلی بدبین هستند و برای انجام هر کاری دائما احتیاط می کنند تا نکند اتفاقی بیفتد. همین امر به آنها اجازه نوآوری نمی دهد.از طرف دیگر این افراد اگر آدم هایی کینه ای باشند، به جای اینکه به ارتفا شغلی شان فکر کنند در اندیشه انتقام از دیگران هستند.

گروه پنجم : شایعه پراکن ها

شایعه پراکن ها اصولا وقتشان پر است اما نه برای انجام کار بلکه برای اینکه پشت سر این و آن شایعه درست کنند و دردسر بسازند. این افراد فقط برایشان مهم است که شایعه ای که پست سر یک نفر پخش می کنند چقدر تپل باشد و تا چه اندازه کارایی نشان دهد.

گروه ششم : معذرت بخواه ها

معذرت بخواه ها معمولا کسانی هستند که اعتماد به نفس کمی دارند و هر اتفاقی می افتد را تقصیر خودشان می دانند و به گردن می گیرند.این افراد خودشان باعث سیل شدن خودشان می شوند و به همین دلیل همه منفی ها راجذب می کنند. آنها نمی دانند یا نمی خواهند بپذیرند که معذرت خواستن هم حد دارد.

ادامه مطلب

[ دوشنبه 29 مهر 1392  ] [ 11:22 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

اصلاح شیوه زندگی
بیشتر هنرپیشه‌های زن هالیوود به دلیل باز گذاشتن موها و شانه کردن هر شب آنها و تقویتشان با روغن‌های گیاهی، موهای پر و سالمی ‌دارند دلیل آن چیست؟. آنها سعی می‌کنند با ورزش، رژیم غذایی متعادل و پرهیز از مصرف الکل و دخانیات، زیبایی پوست، مو و اندام خود را حفظ کنند.
 
برای داشتن موهای سالم، باید شیوه زندگی‌ را تغییر داد. مصرف فست‌فودها، انواع ساندویچ‌، الکل و سیگار به موها آسیب‌ می‌رساند و مصرف موادغذایی سالم و متعادل و به‌خصوص موادغذایی غنی از ویتامین B، منیزیم و آهن مثل تخم‌مرغ، گوشت‌قرمز، هویج و خشکبار به سلامت و زیبایی مو کمک می‌کند.
 
سعی کنید عادت‌های خوب را وارد برنامه روزانه‌تان کنید. ۲ بار در روز موها را شانه کنید تا هم موهای زائد و مرده بریزند هم پوست‌ سر نفس بکشد. بهترین نوع برس، برس‌های چوبی مودار هستند. اگر برس چوبی استفاده نمی‌کنید، از برس‌هایی که دانه‌های پلاستیکی دارند استفاده کنید.

ادامه مطلب

[ سه شنبه 23 مهر 1392  ] [ 12:35 PM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

ترفند چند برابر کردن خواستگار

 

ما در این مطلب به بررسی رفتارهایی که باید انجام داد تا خواستگاران بیشتری داشت پرداخته است، که در ادامه بخش هایی از آن را می خوانید:
این روزها انتخاب یک همسر مناسب برای بسیاری از جوانان یک دغدغه اساسی است به خصوص برای دخترخانم ها که شاید قدرت انتخاب کمتری داشته باشند و باید در انتظار آمدن یک خواستگار خوب بنشینند. البته این به آن معنی نیست که دخترخانم ها هیچ نقشی در این باره ندارند آن ها می توانند با پیشه کردن برخی منش ها و البته دوری کردن از بعضی رفتارها و کردارها خواستگاران بیشتری داشته باشند. امروز در این مقاله می خواهیم درباره همین رفتارها و کردارها صحبت کنیم. البته باید به دخترخانم ها این مسئله را یادآوری کرد که نباید اجازه دهند نگرانی از این مسئله تمام زندگی و آینده شان را مختل کند.

باید بین یک دخترخانم مجرد با مشکلات روحی و خلقی و یک دختر خانم مجرد با روح و روان سالم حتما دومی را انتخاب کنند، زیرا در این صورت است که می توانند دیر یا زود ازدواج مناسبی داشته باشند. فراموش نکنید کم نیستند افرادی که اگرچه کمی دیرتر ازدواج کرده اند ولی ازدواج موفقی داشته اند. ما در این مطلب به بررسی رفتارهایی که باید انجام داد تا خواستگاران بیشتری داشت پرداخته است، که در ادامه بخش هایی از آن را می خوانید:

به دنبال فرد ایده آل نباشید
بیشتر افراد وقت زیادی را صرف می کنند تا بتوانند «فرد ایده آل» خود را پیدا کنند. اگر شما هم جزو این دسته هستید توصیه می کنیم با چشمانی باز پیش روی تان را نگاه کنید.
البته منظور ما این نیست که به اولین خواستگارتان پاسخ مثبت بدهید. ولی کمال گرایی هم ممنوع!

باوقار باشید
بیشتر مردان به دنبال زنی خاص می گردند که تا پایان عمر کنارش بماند و با او پیر شود. زنی که اهل شکوه و شکایت نیست یا با نق نق کردن روزش را خراب نمی کند.
مردها یک زن منطقی و با حساب و کتاب می خواهند که آنها را در سراسر زندگی شان حمایت کند و در موقعیت های حساس همیشه بتوانند روی کمکش حساب کنند. پس با دوری کردن از برخی رفتارهای سبک، شخصیتی متین و باوقار داشته باشید.

زیبایی همه چیز نیست
شاید برخی از دخترخانم ها به اشتباه فکر کنند «زیبایی و وضعیت ظاهری» آنان همه آن چیزی است که پسران در انتخاب همسر آینده خود ملاک و معیار قرار می دهند. از این رو با پناه بردن به لوازم آرایشی یا حتی عمل های جراحی سعی دارند برای زیباتر شدن تغییری در ظاهر خود ایجاد کنند. اما بد نیست بدانید که اولا معیارهای زیبایی نسبی است و از فردی به فرد دیگر متفاوت است، همچنین پسرانی که به پختگی رسیده باشند، بیشتر از آن که در زیبایی چهره متوقف شوند به ظرافت ها و زیبایی های رفتاری شما توجه می کنند. از سوی دیگر برخی از دخترخانم ها نیز فقط و فقط منتظر خواستگاری خوش تیپ هستند، اگر جزو این دسته از دخترخانم ها هستید بهتر است که خیلی در قید و بند قیافه نباشید چون قیافه خوب الزاما به معنی داشتن شخصیت خوب نیست.

وسواس را کنار بگذارید
محافظه  کاری ها و وسواس های بی مورد را کنار بگذارید، اگر خواستگارهایی دارید که حاضر نیستید حرف های شان را بشنوید یا اگر گاهی فامیل و دوستان تان کسی را برای ازدواج به شما معرفی می کنند اما شما اهمیتی نمی دهید، باید کمی در نگاه تان تجدیدنظر کنید. شاید یکی از همین موارد بتواند همسر خوبی برای شما باشد. از آمدن خواستگار نترسید و چند هفته ای زیر نظر خانواده‌هابا خواستگار های تان صحبت کنید و بعد تصمیم بگیرید، مشکلات کوچک آدم ها را بهانه نه گفتن نکنید. فراموش نکنید که هر کسی با هر شخصیتی هم که باشد، مشکلاتی دارد که می توان از آنها ایراد گرفت. مهم این است که به ویژگی های برجسته او نظرکنید، شما نمی توانید یک شخصیت بی عیب و نقص را به عنوان همسرتان انتخاب کنید چون اصلا چنین شخصیتی وجود ندارد.
اما سعی کنید فردی را انتخاب کنید که بتوانید با مشکلاتش کنار بیایید و مدام به خاطرش افسرده یا عصبانی نشوید.

بگویید که توقعی ندارید
از موانع مهم پیش روی ازدواج توقعات بالاست و بسیاری از جوانان به دلیل مسائل مالی از تشکیل زندگی مشترک فراری هستند بنابراین با کم کردن این توقعات و بیان این مسئله در موقعیت های مناسب می توانید زمینه ازدواج را ایجاد کنید. همچنین یکی از مواردی که می تواند مانع ازدواج باشد و آقا را از اقدام به خواستگاری منصرف کند موقعیت اقتصادی خوب خانواده خانم است. یعنی آقا این جرات را ندارد که اقدام به ازدواج کند، شما به عنوان یک خانم می توانید سطح توقعات تان را پایین بیاورید و با بیان کردن این مسئله در جمع دوستان و بستگان که انتظارات من برای ازدواج بالا نیست به همه نشان دهید که در ذهن چه دارید تا شجاعت معرفی کردن خواستگار را پیدا کنند.

باید در درجه اول یک زن باشید
برخی از دختران، زن بودن خود را فراموش کرده اند. این که تحصیل کنند و سر کار بروند، چیز خوبی است اما متاسفانه برخی از دختران امروز از آن طرف بام افتاده اند! بخشی از زن بودن زنان، در ارتباط با همسر و زندگی مشترک و نقش مادری شکوفا می شود و اینکه مورد حمایت و دوست داشته شدن همسر قرار بگیرند.
دختران در ظاهر، این قضیه را کتمان می کنند. آنها با وجود موقعیت های خوب ازدواج اما همه درها را به روی خود بسته اند. چرا که تمام زندگی شان را در کار خلاصه کرده اند، آنها می خواهند به همه نشان دهند خودشان از پس کارهایشان برمی آیند و نیازی به ازدواج نمی بینند اما اگر با خود صادق باشند، این نیاز را احساس می کنند. فراموش نکنید مردها تمایل دارند با خانمی ازدواج کنند که در درجه اول یک زن است.

با خود مهربان باشید
دختری ناامید، عصبی و پرخاشگر که طلبکار از دنیا و دیگران است، چگونه انتظار دارد که فرد مناسبی برای ازدواج پیدا کند! دختری که هنوز با هم جنس خود نمی تواند درست ارتباط برقرار کند، چگونه انتظار دارد که دیگران به او خواستگار معرفی کنند! دختران باید روی شخصیت خود و به خصوص مهربانی با خود، کار کنند. برخی از دختران امروز به دلیل داشتن تحصیلات و شغل، بخشی از زنانگی خود از جمله مهربان بودن را کم رنگ کرده اند، در صورتی که یک مرد، حس محبت و مهربانی و حمایت همسر خود را می خواهد اما متاسفانه برخی دختران با تحصیل و شغل خود می خواهند که قدرت خود را به رخ فرد مقابل بکشند که در این صورت مردان فراری می شوند!

ادامه مطلب

[ شنبه 20 مهر 1392  ] [ 7:19 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات1 ]

در زندگی خسیس باشیم یا ولخرج

خسیس کسی است که صفت منفی خست و بخل است. «فرهنگ بزرگ سخن» می‌نویسد: «بخل: خودداری از خرج کردن مال هنگام نیاز داشتن به چیزی یا دریغ داشتن چیزی از دیگری است...

خسیس: دارنده حالتی درونی که از خرج کردن پول یا دادن چیزی به دیگری احساس ناراحتی و در نتیجه خودداری می‌کند.»در فارسی، معادل خساست را تنگ‌چشمی‌ و ناخن‌خشکی گذاشته‌اند. در آثار ادبی و دینی ما، مطالب ارزنده‌ای درباره بخل و ویژگی‌های بخیلان و خسیسان آمده است.

سعدی در «گلستان» می‌گوید:
«مالی به مشقت فراهم آرند و به خست نگاه دارند و به حسرت بگذراند ... سیم بخیل از خاک وقتی برآید که وی در خاک درآید.»

خسیس اگر تنها زندگی ‌کند، دچار مشکلاتی می‌شود که برشمردیم. اما اگر ازدواج کند و نان‌آور و تکیه‌گاه خانواده باشد، خست او آسیب‌های جسمی روانی و اخلاقی زیادی به زن و فرزندانش می‌رساند . پیشوایان دین ما سفارش کرده‌اند مردی که ازدواج کرده و تشکیل خانواده داده است باید برای توسعه مالی و رفاهی زندگی خود تلاش کند و با بخیلی و خسیسی، افراد خانواده خود را در تنگنا قرار ندهد و به گرفتاری و خواری نکشاند. از نظر امام رضا(ع) واجب است که مرد برخوردار از نعمت‌های مادی، زندگی خانواده خود را گشایش دهد.

امام صادق (ع) بی‌توجهی به وضعیت اقتصادی خانواده را گناهی می‌داند که مرد باید در روز رستاخیز پاسخگوی آن باشد و مهم‌تر و شدیدتر اینکه پیامبر بزرگوار اسلام(ص) تأکید می‌کند: مردی که نیازهای زندگی افراد خانواده خود را برنیاورد و آنها را ضایع سازد ملعون است، یعنی از رحمت خداوند بسیار فاصله دارد.

از نظر روان‌شناسان، رگه‌های بخل شدید در بیماران خودشیفته، جامعه‌‌ستیز و وسواسی – جبری دیده می‌شود. در این میان، کسانی که اختلال شخصیت وسواسی- جبری دارند بیش از بقیه خسیس و ‌تنگ‌چشم هستند. «متن تجدید نظر شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی» یکی از نشانه‌های این افراد را چنین بیان می‌کند:

"ناخن‌خشکی نسبت به خود و دیگران. به اعتقاد آنها پول چیزی است که باید آن را برای فجایع آتی پس‌انداز کرد"

آرگایل در کتاب "روان‌شناسی پول" با استناد به دیدگاه‌های روانکاوی، کینه‌توزی، لجبازی، خودسری و حساسیت افراطی به پاکیزگی و وظیفه‌شناسی را صفات همراه با خسیسی ذکر می‌کند و پیشینه مشکلات خانوادگی و احساس ناامنی شدید روانی را زیربنای آن می‌داند.

همسر خسیس ,خودداری از خرج کردن مال

حال با این اوصاف این سوال در ذهن همه ما متبادر می شود که :
چگونه می‌توان پیش از انتخاب همسر، خسیس بودن مرد را تشخیص داد؟ بعضی معتقدند از نوع و میزان هدایا، پذیرایی کردن در رفت و آمدهای خانوادگی، هزینه کردن در دیدارهای دختر و پسر بیرون از خانه و نیز، تحقیق از دوستان و آشنایان فرد، می‌توان به این مقصود رسید.

همچنین برای بررسی خساست این توصیه ها نیز ارایه  می شود:
اولا سوالاتی در مورد تامین سطح زندگی آینده(حتی برای تان مثال بزنند که برای نمونه زندگی شما را شبیه به سطح زندگی چه کسی تامین می کنند)، تامین نیازهای مالی تان، میزان گردش و تفریحی که به آن معتقدند،  نحوه مدیریت مالی در زندگی مشترک، نقش و جایگاهی که برای پس انداز قایلند و .. را مورد بررسی دقیق قرار دهید.

ضمنا حتما در میان دوستان واشنایان و همکاران و حتی نزدیکان ایشان تحقیق جدی انجام دهید و ببینید ایشان از لحاظ مادی دارای چه روحیاتی بوده و ضمنا ایا خسیس هستند یا خیر؟

ببینید که ایشان چقدربه مسایل مالی اهمیت می دهند؟ چقدر پس انداز کردن در زندگی شان مهم است؟ آیا خرج کردنشان متناسب با وضعیت مالی شان است یا اینکه دست شان را محدود می گیرد و دایما سعی در صرفه جویی افراطی دارند؟

البته روان‌شناسان چون خسیس بودن را صفتی شخصیتی می‌دانند، شیوه‌های یاد شده را رد نمی‌کنند، اما در بهره گرفتن از روش‌های دقیق‌تر ارزیابی شخصیت، از جمله به کار بردن آزمون‌های معتبر، تأکید می‌ورزند.
 
با همسر خسیس چگونه باید رفتار کرد؟
شاید بهترین كار برای داشتن زندگی راحت‌ تن ندادن به ازدواج با آدمی خسیس باشد یعنی همان علاج واقعه پیش از وقوع. اما اگر به هزار و یك دلیل زندگی با فردی خسیس نصیبمان شد اگر قصد بر هم زدن رابطه را نداشته باشیم بهترین چاره تحمل كردن است.

وقتی می‌گویند خساست درد بی‌درمان است حرف بی‌راهی نیست چون روان‌شناسان می‌گویند كه خساست به هیچ وجه درمان نمی‌شود. اگر زن یا شوهری تدبیر لازم را داشته باشد فقط می‌تواند خساست همسرش را كمرنگ‌تر كند. شاید كم دردسرترین راه این باشد كه بیماری همسرمان را درك كنیم و او را همان گونه كه هست بپذیریم. هر چند كار سختی است اما باید تمرین كنیم كه مقابله به مثل نكنیم چون گارد گرفتن در مقابل چنین آدمی فقط او را جری‌تر می‌كند.

این كار نیز فایده زیادی دارد كه اگر فرزندمان از رفتار همسرمان رنجید، مقابله به مثل را به او یاد ندهیم و فقط به فرزندمان توضیح بدهیم كه این عقیده در پدر و مادر توست و باید به عقیده آنها احترام بگذاری. همچنین خوب است كه به یاد داشته باشیم افراد خسیس با وجودی كه ممكن است سلیقه خوبی داشته باشند اما برای خرید هر چیزی، ابتدا به مبلغ آن توجه می‌كنند؛ بنابراین بهتر است به جای دلخور شدن یا مسخره كردن همسرمان از او تشكر كنیم در واقع سپاسگزاری ما نوعی تشویق برای تكرار این رفتارهای مثبت و از بین رفتن برخی مشكلات رفتاری همسرمان است.


ادامه مطلب

[ شنبه 20 مهر 1392  ] [ 7:18 AM ] - مسعود نودوشنی

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ 1 ] [ 2 ] [ 3 ] [ 4 ] [ 5 ] [ 6 ] [ 7 ] [ 8 ] [ 9 ] [ 10 ] [ > ]