تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:19 PM | نویسنده : قاسمعلی

مقدمه

دنیای امروز، سرشار از سرعت است (سرعت در تغییر و دگرگونی). سرعت تغییر به حدی رسیده که دیگر انعطاف‌پذیری، تنها شرط بقاست. این خصیصه نیز به آسانی به دست نمی‌آید.

به این ترتیب هر روز، واژه‌ای جدید با شیوه‌ی عملی رنگ و بو گرفته از گذشته‌ای دور، دوباره بار ارزشی گرفته و در فرهنگ بشر تداعی می‌شود. روزگاری شده که دیگر نمی‌توان با تأکید بر تخصص‌های تک‌بعدی دیروزی به فردایی روشن چشم دوخت. واژه‌ی کارآفرینی شاید یکی از همان واژگانی باشد که می‌تواند سلاح رقابتی برای بقا را در خود تداعی کند. بحث کارآفرینی به صورت جدی از سال 1913 توسط غرب آغاز شد. با توجه به تأثیری که این عامل در رشد و توسعه‌ی غرب داشت، امروزه بسیاری از کشورهای در حال توسعه به این حربه دل خوش دارند تا بلکه بتوانند از این طریق، خلاء و فاصله‌ی موجود بین شرق و غرب را کم کنند؛ اما یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتی که در راه استفاده از این واژه به شکلی مؤثر، اتفاق می‌افتد اشتباه در درک معنی این لغت است. بی شک یکی از بدیع‌ترین معانی که این واژه به ذهن متبادر می‌کند، اشتغال‌زایی است. اما باید گفت تحقیقات بسیاری نشان داده که کارآفرینی نه تنها اشتغال‌زا نیست، بلکه گاه موجب بیکاری نیز شده است. نکته‌ی مسلم در مورد کارآفرینی، توانایی این راه‌کار در توسعه است؛ به طوری که به اعتقاد جوزف شومپیتر، کارآفرینی، موتور توسعه‌ی اقتصادی است. تحقیقات ابتدایی، مؤید این نکته بودند که رابطه‌ی مستقیمی بین کارآفرینی و کسب‌وکارهای کوچک وجود دارد. هر چند بعدها این نظریه رد شد؛ اما همچنان این نکته که کسب‌وکارهای کوچک، پتانسیل بالاتری برای کارآفرینی دارند به قوت خود باقی ماند. با توجه به پیش‌نیازهای لازم برای کارآفرینی و همین طور نتایج و تبعات این پدیده، در این مقاله سعی شده تا به تأثیر کارآفرینی در کسب‌وکارهای عموما کوچک پرداخته شود. همچنین با توجه به ویژگی‌های افراد کارآفرین که در ادامه‌ی مقاله به آن اشاره خواهد شد، به این موضوع خواهیم پرداخت که چگونه این افراد می‌توانند با پذیرش ریسک و قبول عدم اطمینان (ویژگی بارز کارآفرینان) موجبات موفقیت واحدهای کسب‌وکار را با توجه به ویژگی‌های خاص این کسب‌وکارها فراهم آورند.

تعریف کارآفرینی

برای کارآفرینی، تعاریف متفاوتی مطرح است. اما باید به خاطر داشت که کارآفرینی قبل از آن که یک سلاح رقابتی باشد؛ "یک شیوه‌ی زندگی است"؛ بنابراین می‌تواند جنبه‌های دیگر داشته باشد و تنها جنبه‌ی اقتصادی را نمی‌توان برای این واژه در نظر گرفت؛ چنان‌چه در کلیه‌ی فعالیت‌های بشر اعم از فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی می‌توان کارآفرین بود. اما از آنجا که بیشتر در فرهنگ اقتصادی به این واژه، بها داده شده و مورد توجه قرار گرفته بنابراین تعاریفی که ذیلا به آنها اشاره می‌شود بر این جنبه، تکیه و تأکید دارند.

واژه‌ی کارآفرینی، کاربرد وسیعی دارد. از یک طرف کارآفرین، فردی است با استعداد فراوان که در تغییر، پیش‌قدم است و دارای مشخصاتی است که تنها در بخش کوچکی از جامعه یافت می‌شود. از طرف دیگر این تعریف، شامل هر کسی می‌شود که بخواهد برای خود به صورت یک کارآفرین کار کند. کارآفرینی کلمه‌ای اصلا فرانسوی به معنی "تعهد" است. در مفاهیم کسب‌وکار، کارآفرینی یعنی آغاز یک فعالیت اقتصادی جدید. در فرهنگ وبستر «کارآفرین به فردی اطلاق می‌شود که کسب‌وکار یا شرکتی را سازمان‌دهی کرده، مدیریت نموده و ریسک آن را بپذیرد.» (1)

اقتصاددان استرالیایی، شومپیتر در تعریفی از کارآفرینی بر نوآوری‌هایی، مثل:

 محصول جدید

 الگوی تولید جدید

 بازار جدید

 شیوه‌ی سازمان‌دهی جدید

تأکید دارد. وی در ادامه می‌افزاید: «ثروت وقتی خلق می‌شود که چنین نوآوری‌هایی موجب خلق تقاضای جدید شود. از این دیدگاه، وظیفه‌ی کارآفرین، ترکیب عوامل تولید به شیوه‌ای نو به منظور خلق ارزش بیشتر برای مشتری با این امید که این ارزش از مجموع هزینه‌ی عوامل، فزونی یابد، می‌باشد.» (1)

ریچارد کنتیلون کارآفرینی را به عنوان "کار برای خود" تعریف کرده و می‌گوید: «کارآفرین به نامعلوم بودن سوق دارد.»

گرانتر (1988) چنین بیان می‌کند: «کارآفرینی یعنی خلق سازمان‌های جدید.» مرکز کارآفرینی میامی در تعریفی جالب از این واژه اظهار می‌دارد که کارآفرینی، فرایند تعریف، توسعه و خلق نگرشی نو به زندگی است. این دید می‌تواند در ایده‌ای نو، یک فرصت یا حتی بهتر انجام دادن امور خلاصه شود. نتیجه‌ی نهایی این فرایند، خلق مخاطره‌ای جدید، شکل گرفته تحت شرایط ریسک و عدم اطمینان است. (2)

دکتر احمدپور داریانی در کتابی تحت عنوان "کارآفرینی" کارآفرین را فردی می‌داند که دارای ایده‌های نو و جدید بوده و از طریق فرایند تأسیس و ایجاد یک کسب‌وکار (شرکت) و قبول مخاطره، محصول جدیدی را به جامعه معرفی می‌کند.

به اعتقاد بارن پرل‌من و جفری کورناوال، کارآفرینی فرایند ایجاد ثروت است. نایجل نیکلسون در این زمینه چنین اظهار می‌کند: «کارآفرینی یعنی فرایند هدایت در جهت خلق سازمان جدید بدون توجه به نوع و پتانسیل سازمان.» ویلیام بایران می‌گوید: «وظایف، فعالیت‌ها و اعمالی که برای تحقق فرصت، شناخته شده و به ایجاد سازمانی مناسب کمک می‌کند، کارآفرینی است.» (11)

با دسته‌بندی تعاریف فوق به راحتی می‌توان دریافت که جوهره‌ی وجودی در تمامی تعریف‌ها در دو نکته خلاصه شده است:

1. کارآفرینی، ارتباطی تنگاتنگ با نوآوری و دیدن فرصت‌های بالقوه دارد.

2. کارآفرینی با ریسک و عدم اطمینان، عجین است.

کارآفرین کیست؟

به تعداد کتاب‌های مربوط به کارآفرینی، برای این موضوع، تعریف وجود دارد. به اعتقاد برخی، کارآفرینی عمدتا نوآوری است. به اعتقاد برخی دیگر، تقابل ریسک و به نظر عده‌ای دیگر نیروی تسخیر بازار و بالاخره از دیدگاه عده‌ای دیگر، آغاز کسب‌وکاری کوچک برای خود و با مدیریت خود است. بنابراین کارآفرین به عنوان شخصی دیده می‌شود که ترکیب جدیدی از عوامل تولید، مثل: الگوهای جدید تولید، محصول جدید، بازار جدید، منابع تأمین جدید و شکل‌های سازمانی جدید را خلق کرده و تمایل پذیرش ریسک را دارد. شخصی که با بهره‌برداری از فرصت‌های بازار، عدم تعادل بین مجموعه‌‌ی عرضه و تقاضا را رفع کرده و بالاخره کسی که صاحب و عامل کسب‌وکار است.

ویژگی‌های یک کارآفرین

مفروضات جدید، مؤید این نکته است که برای کارآفرینی باید باهوش و دارای مهارت مدیریتی قوی بود. البته بسیاری معتقدند که کارآفرینی، مهارتی قابل یادگیری است و می‌توان برای کارآفرینی برنامه‌ریزی کرد. براساس مصاحبه با چند کارآفرین برجسته با این سؤال که چه ویژگی‌های خاصی برای یک کارآفرین لازم است، پاسخ‌های تقریبا یکسان زیر حاصل شده است:

1. سلامتی یکی از مشخصه‌هایی بود که توسط همه ذکر شد. در حقیقت کارآفرینان، جنگجویانی سالم هستند. آنها می‌توانند برای مدتی مدیر کار بوده و در زمانی که به ساختن کسب‌وکار خود مشغولند، به هیچ عنوان تسلیم بیماری نمی‌شوند.

2. خودکنترلی: زمانی که کارآفرین، محصور در ساختار سازمانی است و افراد مافوق بر سرش اختیار دارند، خوب کار نمی‌کند. اغلب کارآفرینان معتقدند که بهتر از هر کسی کار می‌کنند و مسئولیت‌پذیری بیشتری دارند. از خلق استراتژی کسب‌وکار لذت می‌برند و در فرایند نیل به هدف، موفق هستند. به محض نیل به هدفی، سریعا هدفی کلی‌تر را انتخاب می‌کنند. آنها به نحوی تلاش می‌کنند که اتفاقات آتی را تحت کنترل درآورند. در سازمان‌های بزرگ، کارآفرینان با چنین جملاتی شناخته می‌شوند: «اگر آنها می‌خواستند کار به درستی انجام شود، باید آن را به من می‌سپردند.» ویژگی غالب کارآفرینان این است که فکر می‌کنند باهوش‌تر از همسالان و افراد مافوقشان هستند. برای این که کار را از راهی معین انجام دهند، باید به زور متوسل شوید. آنها نیازمند آزادی هستند تا انتخاب و عمل را طبق ادراکات خود انجام دهند.

3. اطمینان به خود: کارآفرینان هنگامی که به تنهایی کار می‌کنند به خود مطمئن هستند. مسائل را به سرعت حل کرده و با اطمینان خاطر در رسیدن به اهداف پافشاری می‌کنند.

4. نیاز به پیشرفت: کارآفرینان، علاقه‌ی بی‌پایانی به پرورش ایده‌ها دارند. رکود و بی‌تحرکی آنها را ناشکیبا ساخته و عصبی می‌کند. در فعالیت‌ها پیشرفت کرده و دوست ندارند انتظار بکشند.

5. آگاهی فراگیر: کارآفرینان موفق می‌توانند موقعیت‌های پیچیده‌ای را که شامل برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری استراتژیک و کار همزمان بر روی چند ایده‌ی کسب‌وکار است، درک کنند. در حالی که به جزئیات مهم توجه دارند، متوجه‌ی اهداف کسب‌وکار نیز هستند و در همان زمان انرژی خود را صرف انجام مأموریت می‌کنند.

6. واقع‌گرایی: کارآفرینان، مسائل را همان طور که هست می‌پذیرند و به صورت هماهنگ با آنها برخورد می‌کنند. ممکن است ایده‌آلیست باشند، ولی به ندرت اوهام‌گرا هستند. وقتی دریابند که تغییر چشم‌انداز، فرصت بهتری برای نیل به هدف به آنها می‌دهد به راحتی مسیر خود را تغییر می‌دهند.

7. توانایی ادراک: کارآفرینان، توانایی تعیین روابط در یک موقعیت پیچیده را دارند. آنها مسأله را تعریف کرده و سریع‌تر از بقیه، شروع به حل آن می‌کنند. از ابهام و عدم اطمینان آشفته نمی‌شوند چرا که از آن در حل مسأله استفاده می‌کنند.

8. نیاز به مقام: کارآفرینان، رضایت خاطر فراوان خواهند داشت؛ اگر به عنوان سمبل موفقیت شناخته شوند. دوست دارند وقتی کسب‌وکاری را ساختند، تشویق شوند. اما اغلب به خاطر شخصیت خاص از ستایش مستقیم خجالت می‌کشند. (3)

انواع کارآفرینان

1. Entrepreneurs: صاحبان کسب‌وکارهای کوچک، افرادی که به صورت خودجوش اقدام به ایجاد کسب‌وکار جدیدی کرده، با اهدافی از پیش‌ تعیین شده، کسب‌وکار خود را دنبال می‌کنند.

2. Intrapreneurs(کارآفرینان سازمانی): واژه‌ی Intrapreneur با پیشوند Intra به معنی within به معنی فرد کارآفرینی است که در استخدام شرکت قرار گرفته و در همه‌ی سطوح سازمانی یافت می‌شود. در حقیقت، این کلمه مخفف Intra corporate Entrepreneur است. باید یادآور شد که صرف حضور یک کارآفرین سازمانی نمی‌توان به نوآوری، دل‌خوش داشت. چرا که با توجه به خصوصیات یک کارآفرین، احتمال این که وی سازمان را به خاطر دنبال کردن ایده‌های خاص ترک کند، زیاد است. به همین خاطر در جهت استفاده‌ی بهتر از این نوع نیروی انسانی، سازمان باید ساختاری مناسب برای این افراد تدوین کند. لازمه‌ی این امر، کاهش بوروکراسی، بهای کمتر دادن به چهارچوب‌های خشک و غیرمنعطف، سلسله مراتب سازمانی، عدم تمرکز و عنایت مدیریت به این افراد است. با رعایت چنین مواردی و با استفاده از نیروی انسانی می‌توان سازمانی کارآفرین خلق کرد با مشخصاتی همچون:

1. توانا در درک محیط

2. انعطاف‌پذیر

3. مشتاق کارتیمی

4. مشتاق تصمیم‌گیری باز

5. مصر در رسیدن به اهدف خاص (9)

نتیجه‌گیری: به هر جهت، نکته‌ی غیر قابل انکار، اهمیت نوآوری و وجود ایده‌های جدید و بکر در دنیای متلاطم کنونی است. امروزه شرکت‌ها مجبور به فعالیت در محیطی مخاطره‌آمیز هستند. دیگر نمی‌توان به سادگی آینده را پیش‌بینی کرد. در دنیای رقابتی کنونی با چهار مشخصه‌ی "تغییر، پیچیدگی، هرج‌مرج و تناقض" نیاز به نوآوری، بیش از پیش، لازمه‌ بقا شده است. (10)

به این ترتیب، شاید کارآفرینی، برگ برنده‌ی هر سازمانی باشد. این که اصولا کارآفرینی، امری ذاتی است یا قابل یادگیری، موضوعی است بس مهم که پرداختن به آن از حوصله‌ی این مقاله خارج است. در پایان، اشاره به این حقیقت، بی‌مورد نیست که حمایت از روحیه‌ی نوآوری و کارآفرینی، امری است ملی که حمایت همه‌جانبه‌ی مسئولین را می‌طلبد. واضح است که پرورش انگیزه‌ی کارآفرینی، نیازمند وجود محیطی حامی و مایل به نوآوری است.

منابع:

1. www.quickmba.com/entre/definition

2. www.westaction.org /definition_entrepreneurship_j.htm

3. http://www.businesstown.com/entrepreneur/article1.asp

 4. www.Usasbe.Org/knowledge/proceedings/1977/p142wibawa.pdf

 5. www.Management.about.com/library/weekly/aa81500.htm

 6. www.riseb.org/eshisrich.html

 7. http://www.sominfo.syr.edu/facstaff/ctankers

 8. www.quickmba.com/entreprene/definication

 9. http://Sominfo.syr.edu/facstaff/ctankers/ispboo

10. http://www.som.syr.edu/eee/currentfac.cfm

فرزانه میرشاه ولایتی- دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت تکنولوژی (انتقال تکنولوژی)

E-mail: f_velayati@hotmail.com



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:19 PM | نویسنده : قاسمعلی

اگر فردی باشید که اخبار رسانه‌ها را دنبال می‌کند، بعید است که در چند سال گذشته به این واژه برخورد نکرده باشید. واژه‌ای که هر فرد بنا به شرایط و سطح اطلاعات خود، برداشت متفاوتی از آن می‌کند.

در حال حاضر با توجه به وضعیت فعلی کشور و وجود مشکل بیکاری، کارآفرینی به عنوان راه‌کاری برای ایجاد اشتغال توسط مسئولین به کار می‌رود. اما آیا کارآفرینی به معنی ایجاد اشتغال است؟ جواب منفی است. کلمه‌ی «کارآفرینی»، ترجمه‌ای گمراه کننده از‌ کلمه Entrepreneurship است که در اصل هیچ ارتباط مستقیمی با اشتغال‌زایی ندارد.

برای کارآفرینی تعاریف متعددی در حوزه‌های مختلف مدیریتی، اجتماعی و اقتصادی ارائه شده است. رابرت هیسریچ در قالب یکی از کامل‌ترین تعاریف، کارآفرینی را چنین معرفی می‌کند: «کارآفرینی، فرآیند خلق چیزی نو و با ارزش، با صرف زمان و تلاش زیاد و تحمل ریسک‌های مالی و اجتماعی است که به منظور کسب استقلال، دریافت پاداش مالی و رضایت شخصی صورت می‌گیرد.» در واقع یک کارآفرین، فردی توانمند است که اغلب با هدف مستقل شدن یا افزایش درآمد خود، با تکیه به یک ایده‌ی جدید و با سعی و تلاش فراوان، اقدام به راه‌اندازی کسب‌وکاری برای خودش می‌کند و در این راه روی دارایی فردی و حتی جایگاه اجتماعی خویش ریسک می‌کند. یک فرد کارآفرین با نگاهی درمانگر به محیط اطراف خود می‌نگرد و سعی می‌کند با ارائه‌ی یک محصول یا خدمت جدید، نیازی از اجتماع را برطرف کند که پیش از آن، کسی برای رفع آن فکری نکرده است.

تأثیر کارآفرینی بر اقتصاد

کارآفرینی را موتور محرکه‌ی اقتصاد می‌نامند. دلیل این نام‌گذاری این است که کارآفرینان با تکیه بر خلاقیت و نوآوری خود و با خلق و به کار‌گیری روش‌ها و فناوری‌های جدید، نیازهای جامعه را به شیوه‌ای بهتر و کم هزینه‌تر برآورده می‌کنند. این به معنی تولید کالاهای فعلی با هزینه‌ی کمتر و یا ایجاد بازارهای جدید برای کالاهایی کاملا جدید است و نتیجه‌ی این فرآیند، توسعه‌ی اقتصادی و افزایش سطح رفاه عمومی جامعه است. به عنوان مثال بیش از نیمی از ارزش خلق شده در اقتصاد کشور امریکا توسط شرکت‌های کوچک و کارآفرینانه ایجاد می‌شود.

کارآفرینی و اشتغال

همانطور که در ابتدا نیز بدان اشاره شد کارآفرینی، ارتباط مستقیمی با ایجاد اشتغال ندارد، اما در صورت توسعه‌ی فرهنگ و روحیه‌ی کارآفرینی در جامعه، افراد به جای تلاش برای استخدام شدن در سازمان‌ها و شرکت‌های موجود و قرار گرفتن در چهارچوب‌های کاری از پیش تعیین شده، خود اقدام به شناسایی نیازهای اجتماع نموده و با راه انداختن کسب و کاری مستقل، سعی در پاسخ دادن به نیازهای اجابت نشده خواهند ‌کرد. بدیهی است که به راه افتادن این شرکت‌های کوچک که با تکیه بر ایده‌های ناب و قوی، بقای خود را تضمین کرده‌اند، باعث به وجود آمدن مشاغل جدید و پایدار می‌شوند، به طوری که در کشورهای توسعه‌یافته‌ای مانند امریکا بیش از 80 درصد از مشاغل جدید، توسط شرکت‌های کوچک و نوپا به وجود می‌آید.

سوء تفاهم‌های رایج

مهم‌ترین سوء تفاهمی که در ایران در مورد کارآفرینی وجود دارد اشتباه گرفتن آن با اشتغال‌زایی است به طوری که در بسیاری از موارد، راه‌اندازی یک کسب‌وکار تکراری که نمونه‌های فعال آن وجود دارند، بدون پشتوانه‌ی یک ایده‌ی جدید و یا حتی یک بهبود جزئی، صرفا به خاطر ایجاد اشتغال، تأویل به کارآفرینی می‌شود. به طور کلی، یک کسب‌وکار کارآفرینانه چند ویژگی‌ دارد که عبارتند از نوآورانه بودن، مستلزم تلاش و تخصیص وقت بودن و در برداشتن ریسک. البته برای تشخیص کارآفرینانه بودن یک کسب‌وکار و کارآفرین بودن مؤسس آن نمی‌توان حد مشخصی از صفات فوق را تعیین کرد و بسته به این که در هر یک از این پارامترها تا چه حد پیش رفته باشد، طیف وسیعی را شامل می‌شود. اشتباه دیگر در مورد کارآفرینان این است که اغلب به عنوان افرادی صرفا پول دوست شناخته می‌شوند که فقط به دنبال کسب درآمد هستند. این در حالی است که در بسیاری از موارد، افراد به دنبال کسب استقلال کاری و یا رضایت شخصی به دنبال راه‌اندازی کسب‌وکار خود می‌روند و پاداش مالی‌ای که دریافت می‌کنند فقط ابزاری جهت توسعه‌ی بیشتر کسب‌وکار و کسب موفقیت‌های بیشتر است.

فرایند کارآفرینی

نقطه‌ی شروع همه‌ی فعالیت‌های کارآفرینانه، یک ایده است. بسیاری از ما این مرحله را تجربه کرده‌ایم. بارها اتفاق افتاده که به خاطر نارضایتی از یک محصول و یا خدمت به فکر اصلاح آن افتاده‌ایم. شاید در محیط کاری خود و در حین انجام کارهای روزانه و یا در منزل در هنگام انجام کارهای منزل، ایده‌ای برای راحت‌تر، بهتر و یا سریع‌تر انجام دادن کارهایمان به ذهنمان رسیده باشد، اما مرحله‌ای که عملا منجر به قدم گذاشتن در راه کارآفرینی می‌شود، مرحله‌ی تصمیم‌گیری است. تصمیم برای این که از چهارچوب فعلی خارج شویم و زندگی آرام و بی دغدغه‌ی فعلی را رها کنیم و وارد دنیای پر مخاطره‌ی رقابت با بزرگان شویم. این تصمیم‌گیری، تحت تأثیر عوامل متعددی صورت می‌گیرد و از عواملی مثل نارضایتی از شغل فعلی تا سوابق خانوادگی را شامل می‌شود. پس از این مرحله، شما وارد سخت‌ترین مرحله یعنی راه‌اندازی کسب‌وکار خود می‌شوید. متأسفانه اغلب شرکت‌ها به خاطر عدم توجه به مخاطرات پیش رو و نداشتن یک برنامه‌ی مدون نمی‌توانند این مرحله را پشت سر بگذارند و شکست می‌خورند. البته به خاطر داشته باشید که چیزی که شما را به آخر خط می‌رساند شکست خوردن نیست، بلکه تسلیم شدن است. در این میان برخی از شرکت‌هایی که می‌توانند از موانع و مشکلات مراحل اولیه‌ی حیات خود با موفقیت عبور کنند در مرحله‌ی چهارم، وارد فاز توسعه و گسترش کسب‌وکار می‌شوند. شاید گمان کنید که عبور از چنین فرایندی کاری غیرممکن است، اما اشتباه نکنید! شرکت‌های بزرگ امروزی مانند مایکروسافت هم همین مراحل را پشت سر گذاشته‌اند تا به جایگاه فعلی رسیده‌اند. باید توانایی‌های خود را بشناسید، آنها را تقویت کنید و به آنها تکیه کنید، چراکه تنها نقطه‌ی اتکای یک کارآفرین، خود اوست.

منابع فارسی:

- احمد پور داریانی، محمود، کارآفرینی (تعاریف، نظریات، الگوها)، شرکت پردیس 57، 1381

- سعیدی کیا، مهدی، آشنایی با کارآفرینی، نشر سپاس، 1382

- مقیمی، سید محمد، کارآفرینی در نهادهای جامعه مدنی: پژوهشی در سازمان‌های غیردولتی(NGOs) ایران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران و مرکز کارآفرینی دانشگاه تهران، زمستان 1383

- هیسریچ دی. رابرت و پیترز پی. مایکل، ترجمه‌ی دکتر سید علیرضا فیض‌بخش و دکتر حمیدرضا تقی‌یاری، کارآفرینی، مؤسسه انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف، 1383

منابع لاتین:

- Kuratko Donald & Hodgetts Richard, Entrepreneurship: A Contemporary Approach, Harcourt College Publishers, 2001.

- http://www.smallbusinessnotes.com

سید مجتبی فاطمی

اکرم‌السادات فاطمی



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:19 PM | نویسنده : قاسمعلی
در سال‌های اخیر رشد کارآفرینی بر اساس تکنولوژی اطلاعات به حدی بوده که عصر ما را به عصر کارآفرینی موسوم کرده‌است.
 

کارآفرینی موتور توسعه‌ی اقتصادی است. آن‌چه کارآفرینان مخاطره‌جو انجام‌‌می‌دهند نوعی "تخریب خلاق" در نظام اقتصادی و ایجاد ساختارها و مناسبات اقتصادی جدید است. کارآفرینی، فرزند ایده‌های تجاری جدید است و همواره در سیمای کسب‌وکارهای نو تجلی می‌کند. اما شکفتن ایده‌های نو، اغلب نیازمند استفاده از تکنولوژی‌های جدید است و اصطلاحاً به "کارآفرینی تکنولوژیک" منجر می‌شود.
مقاله کوتاه حاضر دریچه زیبایی به‌سوی کارآفرینی باز می‌کند. وقتی انسان‌های اولیه "ابزارسازی" را کشف کردند، اولین کارآفرینان تکنولوژیک ظهور نمودند. آ‌ن‌ها ابزارهایی را برای دیگران می‌ساختند و آن ابزارها را با غذا و سایر مایحتاج خود معاوضه می‌کردند.
قدمت واژه‌ی کارآفرین به سال 1709 میلادی برمی‌گردد. سی، اقتصاددان قرن هجدهم، کارآفرین را فردی تعریف کرد که "منابع اقتصادی را از حوزه‌ای با بهره‌وری پایین‌تر بیرون می‌کشد و آن‌ها را به حوزه‌ای با بهره‌وری و سود بیشتر منتقل‌ می‌کند". در نیمه اول قرن بیستم، شومپیتر ، اقتصاددان و نظریه‌پرداز اجتماعی، مطالب گسترده‌ای پیرامون کارآفرینی و تأثیر آن بر اقتصاد نوشت. تز شومپیتر این بود که کارآفرینانِ نوآور موجب نوعی "عدم تعادل پویا" در اقتصاد می‌شوند. وی،‌ فرد کارآفرین را یک "تخریب‌گر خلاق" قلمداد می‌کرد که با تجاری‌سازی نوآوری و جا انداختن آن در محیطی که قبلاً فاقد آن بوده، تعادل اقتصادی را بر هم می‌زند. بعد از شومپیتر، محققان زیادی مباحث کارآفرینی را دنبال کردند. پیتر دراکر، پیر مدیریت، در سال 1985 کتابی پیرامون اصول نو‌آوری و کارآفرینی نوشت. صاحب‌نظران در مباحث استراتژیک، هم‌چون مینتزبرگ نیز مباحث کارآفرینی را در آثار خود مطرح کردند.
هم‌اکنون ادبیات گسترده‌ای در این زمینه در سطح بین‌المللی وجود دارد که مقوله‌ی کارآفرینی را به طور اعم و مقوله‌ی کارآفرینی تکنولوژیک را به‌طور اخص مورد بحث قرار می‌دهد. در طول تاریخ، کارآفرینان از تبار نخبگان بوده‌اند. نخبگان کارآفرین سنتی که به دوران اولین انقلاب صنعتی تعلق داشتند و با صنایع سنگین آن زمان در ارتباط بودند، از سیاست‌های حمایت از صنایع داخلی جانب‌داری می‌کردند. آنان با ایجاد نوعی روابط "کارتل گونه" تلاش می‌کردند قیمت‌ها را در سطح ملی بالا ببرند.
با ورق خوردن تاریخ، نسل دیگری از کارآفرینان ظهور کرده‌اند که با "صنایع مبتنی بر دانش" ارتباط دارند. این نخبگانِ کارآفرین در ابتدا از حوزه‌هایی چون شیمی، برق و خودرو سر برآوردند. در آخرین دهه‌های قرن بیستم، با رونق تکنولوژی اطلاعات، سر فصل دیگری در مبحث کارآفرینی تکنولوژیک پدید آمد. کار‌آفرینانی چون بیل گیتس، مفهوم تخریب خلاقانه‌ی شومپیتر را با تکیه بر تکنولوژی اطلاعات به تصویر کشیدند. در سال‌های اخیر، رشد کارآفرینی تکنولوژیک بر مبنای تکنولوژی اطلاعات به حدی بوده‌است که برخی صاحب‌نظران، اطلاق "عصر کارآفریی" به عصر حاضر را ناشی از همین رویداد می‌‌دانند.
در یک نگاه تاریخی به کار‌آفرینی تکنولوژیک، دو الگوی عمده را تشخیص می‌دهیم. در دویست سال گذشته، کارآفرینی از الگوی "مخترع‌ـ‌کارآفرین" به سمت الگوی "نوآورـ‌کارآفرین" متمایل شده ‌است. الگوی "مخترع‌ـ‌کارآفرین" با افرادی مثل آلفرد نوبل (مخترع دینامیت)، گراهام ‌بل (مخترع تلفن) و توماس ادیسون (مخترع چراغ برق) و غیره مشخص می‌شود. الگوی "نوآورـ‌کارآفرین" نیز با افرادی مثل بیل گیتس (پدیدآورنده سیستم‌های عامل کامپیوتر) و گوردن مور (پدیدآورنده ریزپردازنده‌ها) مشخص می‌گردد. هر چند مخترعان هنوز هم بنگاه‌های کارآفرینی تکنولوژیک تأسیس می‌کنند، عمده‌ی تازه‌‌واردان به بازار را نوآوران کارآفرین تشکیل می‌دهند.
نویسنده: مهندس علیرضا بوشهری
منبع: اندیشکده صنعت و فناوری (آصف)



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:19 PM | نویسنده : قاسمعلی
بسیاری رویای کارآفرینی در سر دارند. از این گروه عظیم عده‌ای به رویایشان جامه عمل می‌پوشانند، از این عده بسیاری شکست می‌خورند و عده کمی موفق می‌شوند. حالا سوال اینست که چرا؟ آیا این عده اندک اینقدر شانس دارند که از همان ابتدا موفق هستند و دیگران آنقدر بدشانس هستند که از همان اول شکست می‌خورند؟پاسخ این است که اصلا این طور نیست. هیچ کارآفرینی از همان ابتدا موفق نیست و شاید همین گروه پولدار و موفق بیش از دیگران شکست خورده باشند. این دو گروه کارآفرین با هم تفاوت دارند ولی نه از نظر شانس و اقبال بلکه از لحاظ نگرش آنها به شکست و استفاده از شکست . در این جا از دو کارآفرین صحبت خواهیم کرد که نمونه‌ای از کارآفرین های موفقی هستند که از شکست‌هایشان، پله‌های نردبان موفقیت خود را ساخته‌اند .
 جورج و آنا کلارک زن و شوهری هستند که محصولی نوین ابداع کرده‌اند. آنها 10 سال تلاش کردند تا کسب و کارشان را به اوضاع درخشان کنونی رساندند. پس از 10 سال پرده‌‌های ضخیم مشکلات یکی یکی کنار رفتند و این زوج کارآفرین بارقه‌هایی از موفقیت را به چشم دیدند. کلارک‌ها یک جور نوشیدنی لذیذ و دوست داشتنی برای کودکان و خانواده‌هایشان تولید کرده‌اند. یک شیر که مثل نوشابه‌های گازدار است و طعم خواستنی آنها را دارد. در حال حاضر شرکت RPM یا شیر انرژی‌زا و نشاط‌آور بسیار مشهور و محبوب است و هزاران دانش‌آموز در سراسر ایالات متحده آمریکا طرفدار آن هستند .
جورج 72 ساله می‌گوید:«خیلی راحت بود که میدان را خالی کنیم اما من و همسرم این کار را بی‌هدف شروع نکرده بودیم و این نبود که صرفا برای این که کاری کرده باشیم، به این تولید دست بزنیم. واضح بود که گروهی هستند که خریدار کالای ما باشند و این یک فرصت بود و ما نمی‌خواستیم این فرصت را ازدست بدهیم.» و حالا داستان کارآفرینی این زن و شوهر سختکوش و با اراده :
کلارک‌ها در اواسط دهه 90 در شهر برلینگتون در ایالت ماساچوست زندگی می‌کردند و آرام و خوشحال روزگار می‌گذراندند. در همان دوران جورج به فکر این افتاد که یک نوشیدنی برای کودکان تولید کند که هم مغذی باشد وهم خاصیت‌های دلخواه کودکان را داشته باشد یعنی خوشمزه و گازدار باشد. جورج یک بیوشیمیدان بود و آنا یک پرستار بازنشسته. آنها به دانشگاه «کورنل» رفتند و کار و فرمولاسیون پروژه تازه را آغاز نمودند. نوشیدنی آنها با نام e-MOO در 1996 متولد شد .
شاید به نظرتان برسد که چنین نوشیدنی خوشمزه‌ای خیلی زود در بین مردم جا باز کرد و به سرعت به فروش رفت و جورج و آنا کلارک یک شبه پولدار شدند. اگر این طور فکر کنید اشتباه کرده‌اید. آنها نیم میلیون دلار خرج کردند تا این شیرگازدار و خوشمزه را به مردم شناساندند. کلارکه از این که تمامی پس‌اندازشان را خرج کنند ترسی نداشتند اما این مقدار کافی نبود و این کارآفرینان به سرمایه بیشتری احتیاج داشتند. به همین جهت جورج کلارک سعی کرد با شرکتی که بتواند هزینه این پروژه را تامین کند، شریک شود. او این شریک بالقوه را پیدا کرد و پس از مذاکره او را به یک تامین‌ کننده بالفعل تبدیل نمود. شرکت «آلبانزکریمری» که در ورمونت واقع شده است، تعهد کرد که سرمایه توسعه این پروژه و تبلیغات، بازاریابی، بسته‌بندی، پخش، فروش و دیگر کارهای لازم را تامین کند. این مدیران زیرک به ارزش و پتانسیل درآمدزایی e-MOO پی برده بودند .
اما کمی بعد جورج و آنا کلارک دریافتند که در همان ابتدای کارشان اشتباه کرده‌اند. آنها سرمایه زیادی را به کار انداخته بودند اما نتوانسته بودند از فروش محصولات آنقدر درآمد کسب کنند که جوابگوی این مخارج باشد . e-MOO بازار هدفش را پیدا کرده بود و رسانه‌ها نیز به قدر کافی به آن پرداخته بودند اما عرضه آنها پاسخگوی تفاضاها نبود. قدرت تولید و توزیع ناکافی بود و کمی بعد مردم علاقه‌شان را از دست دادند. روابط عمومی هم ضعیف بود و طرفداران e-MOO ناراضی شدند .
در پاییز سال 2003 شرکت مک فارمز توزیع e-MOO را برعهده گرفت و با تعداد زیادی از مدارس شهر نیویورک قرارداد بست تا این شیرگازدار را برای ناهار این مدارس تامین کند. طرف‌های این قرارداد تمامی مدارس نیویورک سیتی بودند که در حدودا 1/1 میلیون دانش‌آموز داشتند. ولی این پروژه نیز با شکست روبه‌رو شد. آنها در پاییز سال 2004 کارشان را آغاز نمودند اما موفق نشدند این مقدار شیر را تولید کنند و قرارداد پس از چند ماه فسخ شد. جورج می‌گوید: «یک کمدی اشتباهات بود.» ("کمدی اشتباهات" یکی از نمایشنامه‌های شکسپیراست که شخصیت‌ها مرتبا اشتباهاتی را مرتکب می‌شوند که روند داستان را تودرتو و پیچیده می‌کند. م )
آنا می‌گوید:«در واقع این هم یک فرصت بود. ما نتوانستیم e-MOO را به قدر کافی تولید کنیم. من و جورج غمگین و شرمسار بودیم .»
این زوج کارآفرین از آن کسانی نبودند که با یک ناکامی میدان را خالی کنند و جا بزنند. آنها عقیده داشتند که شکست تنها باید به یک چیز منتهی شود: پیروزی تصمیم بر آن شد که تمامی توان و سرمایه شرکت را بر تولید و بالا بردن ظرفیت آن متمرکز کنند و کنترل آن را به تمامی در دست گیرند. کلارک‌ها نمی‌خواستند اجازه دهند که اتفاق نیویورک سیتی دوباره تکرار شود. جورج عقیده دارد: «من و آنا فهمیدیم که اگر بخواهیم در کسب و کارمان موفق شویم، باید با تمام وجود سعی کنیم.» این کارآفرینان تصمیم گرفتند که به جای تولید در حجم اندک، سرمایه‌شان را برای ایجاد یک واحد تولیدی از خودشان به کار بیندازند .
این کار در ابتدا بسیار دشوار بود. کلارک‌ها مجبور شدند تمامی کارمندانشان که تعدادشان هم کم نبود اخراج کنند و فعالیت‌های خود را در شهر کوپرزتاون متوقف سازند. علاوه بر این دیگر برای e-MOO نیز تبلیغات و بازاریابی نکردند. این زوج می‌خواستند اول مطمئن شوند که می‌توانند بین عرضه و تقاضا تعادل برقرار کنند وسپس کالا را معرفی کنند . اگر این کار را نمی‌کردند، شکست نیویورک سیتی دوباره تکرار می‌شد. اما در حال حاضر آنا کلارک و جورج کلارک بسیار خوشحال‌تر هستند و به خودشان بیشتر اعتماد دارند. علاوه بر این می‌‌گویند که می‌توانند قدرتمندانه ظاهر شوند و حتی شکست نیویورک سیتی را جبران کنند. «وقتی که بتوانیم محصولاتمان را در مناطقی گوناگون و مدارس متعدد عرضه کنیم و نشان دهیم که ظرفیت تولید بالایی داریم، e-MOO به زودی فراگیر خواهید شد من و همسرم منتظر هستیم که پاییز سال 2007 هر چه زودتر فرا برسد تا دوباره به نیویورک سیتی باز گردیم و شکوفایی و محبوبیت فوق‌العاده e-MOO را شاهد باشیم .»
 
By:Sloan Brothers
مترجم: آذین صحابی
برگرفته از: روزنامه تفاهم

 




نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:19 PM | نویسنده : قاسمعلی
بسیاری از مردمی که تصمیم می‌گیرند کسب و کاری شخصی راه بیندازند به همان روش‌های قدیمی فکر می‌کنند و این روش‌ها به درد یک کارآفرین نمی‌خورد. اگر شما هم از این دسته افرادید، بدانید که اگر می‌خواهید کارآفرین موفقی باشید و کسب و کارتان دوام داشته باشد،‌ باید طرز فکری جدید داشته باشید و نگاهتان را به کسب و کار و پول درآوردن تغییر دهید :

- انتظار نداشته باشید که یک شبه پولدار شوید و سیلی از اسکناس به جیبتان بیاید. نباید مثل یک کارمند فکر کنید که در عرض یک ماه یا 25 روز پول می‌گیرد و نیازهایش را برآورده می‌کند. این انتظار وقتی که شما برای دیگری کار می‌کردید، معقول بود ولی بدانید که در این حالت جدید، هر بار که تنبلی کنید، از پول هم خبری نخواهد بود. اشخاصی که مثل یک کارآفرین واقعی فکر می‌کنند، می‌دانند که شروع یک کسب و کار فعالیتی است که در درازمدت جواب خواهد داد و حتی گاهی چند سال طول می‌کشد تا درآمد دلخواهشان را کسب کرده جایگاهی تثبیت شده پیدا کنند. یک کارآفرین واقعی عقیده دارد که : «ما هرچه بکاریم برداشت می‌کنیم ولی در هر فصل، محصول یکسانی برداشت نخواهیم کرد .
- فقط به امنیت شغلی و پولی فکر نکنید . اگر هنوز هم نگران این مسائل هستید باید جور دیگری فکر کنید. کارمندان تا حدی امنیت شغلی دارند چرا که اگر همراه با آن 5 یا 9 کارمند دیگر، به خوبی و با صداقت کار کنند، پایان ماه حقوق خواهند گرفت ولی فقط مشکل اینست که هر وقت کار نکنید دیگر پول نخواهید گرفت. روزی مریض می‌شوید و دیگر نمی‌توانید کار کنید یا کارخانه ورشکسته می‌شود و تمام کارمندان را اخراج می‌کند در اینجاست که دیگر هیچ درآمدی نخواهید داشت و این هم یکی از مشکلات کارمند بودن است. داشتن امنیت شغلی و ملی برای آنان که برای دیگری کار می‌کنند و از خود کسب و کاری ندارند مهم است. ولی یک کارآفرین واقعی تمام توان خود را بر این موضوع متمرکز نمی‌کند. او می‌داند که در چند ماه اول شاید اصلاً درآمدی نداشته باشد پس از امنیت مالی خبری نیست. اگر کارآفرینان در ابتدا بر این مشکل تمرکز کنند، باید همان ابتدا کارشان را تعطیل کنند. ولی کارآفرینان واقعی این‌طور نیستند. این گروه آینده را در نظر دارند و چند قدم جلوتر را می‌بینند. می‌دانند که بالاخره پول درمی‌آورند اما نه در چند ماه اول. اما هنگامی که کارها روی روال بیفتد و پیشرفت کند، سود خواهند کرد و حتی اگر خودشان هم کار نکنند، باز هم درآمد خواهند داشت. و این معنای واقعی امنیت شغلی است !
- استقلال مالی تنها با این که شما در ماه چقدر با کار کردن خودتان پول درمی‌آورید، سنجیده نمی‌شود. بلکه معیار دیگری هم هست که بر اساس میزان درآمدهای حاصل از اندکی کار کردن یا اصلاً کار نکردن، سنجیده می‌شود. این نوع درآمد را درآمدهای انفعالی می‌نامند که ثروتمندان جامعه چند دهه است که با آن آشنایند. کارآفرینان موفق جوری کار می‌کنند که با اندکی فعالیت برای مدتی طولانی پول درمی‌آورند یا یک بار دکمه شروع یک فرآیند درآمدزا را فشار می‌دهند و سپس بدون هیچ کاری تا ابد درآمد خواهند داشت. کار یک نویسنده یا خواننده هم به این شکل است. نویسنده کتابی می‌نویسد، بدین‌وسیله مشهور می‌شود و جریان پولی را که سالها ادامه خواهد داشت، شکل می‌دهد. عده‌ای دیگر این درآمد اساسی را از روش دیگری کسب می‌کنند. آنها خودشان کار نمی‌کنند بلکه عده‌ای دیگر را استخدام می‌کنند که این اشخاص برایشان پول خلق می‌کنند .
برای خلق این درآمدها باید چند کارمند برایتان کار کنند و این در مورد هر نوع کسب و کاری صدق می‌کند. چه سنتی باشد، چه بزرگ و چه کوچک باشد و اصلاً از طریق اینترنت انجام بگیرد. کارمندان برای تامین نیازهای مالی و داشتن امنیت شغلی و پولی کار می‌کنند و یک کارآفرین از فرآیندهای کارش استفاده می‌کند تا جریانی از درآمدهای انفعالی برای خودش خلق کند. به عبارتی می‌توان گفت که او یک ماشین پول‌سازیست. حتی اگر روزی دست از کار بکشد،‌ باز هم ورشکسته نمی‌شود چون دارایی و سرمایه‌اش پول خلق می‌کند نه کار کردن‌های او .
- افرادی که از همان ابتدا دنبال امنیت پولی هستند، از سرمایه‌گذاری در کسب و کار می‌ترسند چرا که نمی‌توانند به سادگی ریسک کنند. یک کارآفرین واقعی می‌داند که اگر بخواهد یک ماشین پول‌سازی درست کند،‌ باید ریسک کرده سرمایه‌گذاری کند، هیچ کسب و کاری بدون سرمایه‌گذاری رونق نمی‌گیرد و توسعه و پیشرفت در یک شغل در کوتاه مدت ممکن نیست و این که باید پول را وارد جریان کار کنی تا پول دربیاوری !
یک کارآفرین باید سرمایه‌گذاری کند، پول خرج کند، عرق بریزد و پس یک یا دو سال به نتیجه دلخواهش برسد. اما یک کارآفرین واقعی در این شرایط دست از کار نمی‌کشد و فرسوده و ناامید هم نمی‌شود. او در یک بازه زمانی کوتاه و محدود فکر نمی‌کند بلکه آینده و سال‌های آتی را در ذهنش ترسیم کرده می‌داند که به رونق رسیدن یک کار شخصی یک شبه ممکن نیست. او می‌داند که پس از تحمل این مشکلات و خطرها این پول خرج کردن‌ها به پول درآوردن منتهی می‌شود که جریان درآمدزایی انفعالی را نیز به همراه می‌آورد. جریان درآمدزایی به این شکل نیست که یک روز پول تولید کند و همان پول فردا از این جریان خارج شود. درآمدهای انفعالی زنجیره‌ای را شکل می‌دهند که به شکل تصاعدی افزایش می‌یابند و خلق یکی باعث به وجود آمدن دیگری می‌شود. این ماشین پول‌سازی ماهها و سال‌ها کار می‌کند و در نبود مهندس آن هم از کار نمی‌افتد. در اینجاست که می‌فهمید آن سرمایه‌گذاری‌ها و صرف زمان‌های طولانی ارزشمند و هدفدار بوده است .
و حالا وضع این کارآفرین را با یک کارمند مقایسه کنید. دومی سال‌ها از ترس این که کارش را از دست ندهد و چک ماهیانه‌اش را دریافت کند، سخت کار می‌کند و در روزهای بازنشستگی هم چیز زیادی عایدش نشده است وقتی هم که بمیرد دارایی از خود برجا نگذاشته است .
یک کارآفرین واقعی از سرمایه‌گذاری نمی‌ترسد، می‌داند که یک شبه پولدار نخواهد شد و مثل یک کارمند معمولی فکر نمی‌کند و چند ماه صبر می کند تا پول‌های خرج شده درآمد تولید کنند؛ باز هم تلاش می‌کند تا پس از چند سال ماشین‌ پول‌سازی درست کند که در غیاب او هم کارش را ادامه می‌دهد. درآمد این کارآفرین از کار کردن شخص او نیست بلکه سرمایه او تعدادی را به خدمت گرفته که فعالیت آنها، ماشین پول‌سازی را به راه می‌اندازد و پیش می‌برد .
By : Dinar P.Wiria
مترجم : آذین صحابی

برگرفته از روزنامه تفاهم



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:19 PM | نویسنده : قاسمعلی
كارآفرینی فرآیند یا مفهومی است كه در طی آن فرد كارآفرین با ایده‌های نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید، با بسیج منابع به ایجاد كسب و شركتهای نو، سازمانهای جدید و نوآور رشد یابنده مبادرت می‌ورزد . این امر توام با پذیرش خطرات است ولی اغلب منجر به معرفی محصول یا ارائه خدمت به جامعه می‌شود. بنابراین «كارآفرینان» عوامل تغییر هستند كه گاهی موجب پیشرفتهای حیرت‌انگیز نیز شده‌اند .
انگیزه‌های مختلفی در كارآفرین شدن مؤثر می‌باشند كه از جمله آنها: نیاز به موفقیت، نیاز به كسب درآمد و ثروت، نیاز به داشتن شهرت، و مهمتر از همه نیازمندی به احساس مفید بودن و استقلال طلبی را می‌توان نام برد .
افراد از ویژگیهای شخصیتی خاص و گوناگونی برخوردار می‌باشند طبیعی است كه برخی از ویژگیهای كارآفرینان متمایز و برجسته از سایر افراد است به طور مثال داشتن خلاقیت و نوآوری، دارا بودن قدرت تحمل ابهام، داشتن اعتماد بنفس و عزت نفس، آینده نگر و عمل گرا بودن، و فرصت شناس بودن. شیوه های پرورش این ویژگیها متفاوت است.مطالعه و بررسی در زمینه اقدامات بعمل آمده در مورد موضوع كارآفرینی در كشورهای مختلف بیانگر آن است كه دانشگاهها در زمینه های آموزشی و پژوهشی پیشقدم بوده اند ولی فارغ التحصیلان بدون توجه و قصد بكارگیری آموخته ها و قدرت ابتكار خود در راستای شروع كار و ارائه محصول و خدمت در بازار كار، چندان موفق نبوده اند .
برای ترویج روحیه كارآفرینی از طریق ایجاد و حمایت از خلاقیتها توسط اساتید محترم، چند راهكار می تواند مفید واقع گردد :
* طرح سوالات و گاهی ایجاد محیط معما گونه در تدریس .
* آموزش نحوه تفكر علمی و چگونگی آزمون فرضیه ها .
* تشویق دانشجویان به مشاركت و ذهن انگیزی در تدریس .
* محترم شمردن سوالات اصیل .
* اجازه دادن برای برقراری ارتباط جهت گفتگو در مورد تجاربی كه كسب كرده اند .
* تشویق به احساس عزت نفس و اعتماد به نفس، و
* تشویق دانشجویان مقاطع تحصیلات تكمیلی به اخذ پایان نامه های مرتبط با مفاهیم كارآفرینی .
با توجه به اینكه یكی از پیامدهای مثبت كارآفرینی اشتغال مولد است طرح كاراد با هدف «ترویج و بهره‌مندی از پیامدهای مثبت» خود در بین دانشگاهیان و فارغ التحصیلان ارائه شده و بمورد اجرا گذاشته شده است .
2 - كارآفرینی چیست؟
در مورد تعریف كارآفرینی دیدگاه های مختلفی وجود دارد و درك كامل مفهوم و موضوع " كارآفرینی " نیازمند اطلاع از دیدگاه های بین رشته ای می باشد . كارآفرینی برحسب ماهیت خود و توجه محققان رشته های مختلف از نظر روانشناسی، جامعه شناسی، اقتصاد، صنعت و حتی تاریخی تعریف شده است .
واژه كارآفرینی از كلمه فرانسوی "Entrepreneurs" به معنای "متعهد شدن" نشات گرفته است كارآفرینی اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و تمامی مكاتب اقتصادی از قرن 16 میلادی تا كنون به نحوی كارآفرینی را در نظریه های اقتصادی خویش تشریح نموده اند .
كارآفرینی از مباحثی است كه در تمامی ابعاد توسعه اقتصادی و اجتماعی از حدود 20 سال به این طرف عملاً در دنیای تجارت و كسب و كار مطرح شده است]3[. از جمله تعاریف كارآفرینی می توان به موارد زیر اشاره نمود :
ژوزف شومپیتر( 1934) فرآیند كارآفرینی را " تخریب خلاق" می نامد به عبارت دیگر ویژگی تعیین كننده در كارآفرینی همانا انجام كارهای جدید و یا ابداع روشهای نوین در امور جاری است. روش نوین همان "تخریب خلاق" می باشد. از نظر وی نوآوری در هر یك از زمینه های ذیل كار آفرینی محسوب می شود ]1 [:
1 – ارائه كالای جدید .
2 – ارائه روش جدید در فرآیند تولید .
3 – گشایش بازاری جدید .
4 – یافتن منابع جدید .
5 – ایجاد هر گونه تشكیلات جدید در صنعت .
كارآفرینی كیفیتی است كه افراد را قادر می سازد یك فعالیت جدید را شروع كنند یا با قدرت و به طور ناباورانه فعالیت موجود را توسعه دهند .
كارآفرینی موتور تحول و توسعه اقتصاد، فرهنگ و جامعه است. رشد و فراگیری این پدیده می تواند به تحول و دگرگونی اساسی در اقتصاد ملی منجر شود. كارافرینی فرآیندی است كه طی ان فرد كارآفرین با ارائه ایده و فكر جدید ایجاد كسب و كار با قبول مخاطره و تحمل ریسك، محصول و خدمت جدید را ارائه میكند .
اگرچه تعاریف گوناگونی از كارآفرینی ارائه شده است، لیكن بیشتر نویسندگان و صاحب نظران در مجموع كارآفرینی را " فرآیند شناسایی فرصتهای اقتصادی، ایجاد كسب و كار و شركتهای جدید، نوآور و رشد یابنده برای بهره برداری از فرصتهای شناسایی شده می دانند كه در نتیجه آن كالا ها و خدمات جدیدی عرضه می شود"]1 [.
3 – 1 - تعاریف كارآفرین
ریچارد كانتیلون1 (1730 ) اولین كسی بود كه این واژه را در علم اقتصاد ابداع نمود و آن را اینچنین تعریف نمود : كارآفرین فردی است كه ابزار تولید را به منظور تركیب به صورت محصولاتی قابل عرضه به بازار خریداری می كند. كارآفرین در هنگام خرید از قیمت نهایی محصولات اطلاع ندارد ]1 [.
جان باپتیست سی2 (1803) كار آفرین را فردی میداند كه مسوولیت تولید و توزیع فعالیت اقتصادی خود را بر عهده دارد ]1 [.
فرانك نایت3 (1921) كار آفرینان را كسانی میشناسد كه در شرایط عدم قطعیت4 به اتخاذ تصمیم می پردازند و پیامدهای كامل آن تصمیمات را نیز شخصاً می پذ یرند ]1 [.
طبق نظر كاسون5 (1982) كار آفرین فردی است كه تخصص وی "تصمیم گیری عقلایی و منطقی در مورد ایجاد هماهنگی در منابع كمیاب " میباشد. وی "داشتن توان داوری و قضاوت6" را عنصری مشترك در تمامی كار آفرینان تشخیص داده است ]1[. از دیدگاه كارلند7 (1984) كار آفرین فردی است كه شركتی را به منظور سود و رشد تاسیس مینماید و آنرا مدیریت كرده و از آن برای پیشبرد اهداف شخصی استفاده میكند ]1 [.
همچنین به تعاریف زیر نیز می توان اشاره كرد: كارافرین كسی است كه توانایی آن را دارد تا فرصتهای كسب و كار را ببیند و آنها را ارزیابی كند، منابع لازم را جمع آوری و از آظها بهره برداری نماید، و سپس عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پی ریزی نماید ]5 [.
كارآفرینان كسانی هستند كه با ایجاد محصولات وخدمات نوین مورد نسیاز مردم، درآمد خوبی كسب می كنند. معمولاً گمان می رود كه كارآفرینان در راه اندازی شركتها تبهر دارند در هر حال، آنها، از هیچ، كسب و كارجدید خلق می كنند. انها به رغم مخاطرات بسیار، پیشگام كارهای جدید می شوند

برگرفته از سایت:1soal


نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:19 PM | نویسنده : قاسمعلی
معمولا هنگامی که از کارآفرینی صحبت می‌شود تصور غالب آن است که برای کار‏آفرینی نیاز به سرمایه زیاد ویک مجموعه عظیم است ولی با ذکر یک مثال می خواهم بگویم که چنین نیست ویک فکر جدید هم می‌تواند باعث اشتغال تعدادی زیادی نیرو شود.یکی از محصولات موسسه ما تولید نوارهای آموزش زبان است که معمولا این نوارها به صورت دوره‌ای عرضه می‌شود..

 روال معمول برای عرضه این نوارها تاکنون تکثیر نوار، قرار دادن آن در قاب‌های نوار معمولی و چسباندن چند نوار به هم برای دوره کردن مجموعه بوده ست. ما از روی نمونه‌های خارجی نوارهای آموزش زبان جعبه جدیدی تولید نموده‌ایم که به صورت آلبومی که گنجایش 4 نوار را دارد می‌باشد این جعبه‌ها بااستقبال خوب مشتریان مواجه شد به طوری که فروش نوارهای آموزش ما چند برابر شد .
خوب شما تصور کنید که در تولید این جعبه‌ها چند نفر مشغول به کار هستند. از بخش‌های مختلف آن که در تولید جعبه سهیم هستند و به صورت پروژه‌ای و کارمزدی با موسسه ما کار می‌کنند حداقل برای 10 نفر اشتغال ایجاد شده یا اگر نگوییم ایجاد شده بهتر است بگوییم اشتغال آنها رونق گرفته است. و جالب این است که سود حاصل از این نوع فعالیت‌ها که باعث اشتغال گروه دیگری می‌شود نیز عموما بسیار با برکت است.

برگرفته از سایت:weblog.appliedbook.com



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:11 PM | نویسنده : قاسمعلی
افرادی که یک فرصت شغلی جدید در صنعت ایجاد می کنند کار آفرین هستند. آنها اغلب این کار را با ایجاد شرکتی تازه انجام می دهند. اما آنها همچنین فرصتهای جدید شغلی را با ورود یک محصول یا ایجاد یک بازار جدید بوجود می آورند. بنابراین که در کارخانجات بزرگ خطوط تولید تازه ای به راه می اندازند و یا با ایجاد بخش هایی تازه که قبلاً وجود نداشت باعث ایجاد بازاری جدید می شوند با این تعریف کارآفرین هستند. به بیان کلی تر کارآفرینان منابع را مدیریت می کنند تا چیز تازه ای بسازند اعم از شغل تازه یا کالا یا خدمت یا حتی بازار تازه

آنچه کارآفرینان موفق را از کارآفرینان دیگر متمایز می کند سرعت توسعه فعالیت اقتصادی آنان است. آنهایی بیشتر موفق هستند که فعالیت اقتصادیشان را بتوانند به سرعت رشد دهند. آنها موقعیت هایی را که در بازار دیگران به آنها توجهی نمی کنند می یابند و همین ایده بهره برداری کردن از این موقعیت ها را در ذهن آنها شکل می دهد. آنها خودشان را بخوبی در بازاری که در حال انتقال و تغییر است جا می اندازند که از این نظر مبتکر و مخترع شناخته می شوند. آنها به دقت پیش بینی می کنند که جهت بازارها در حال تغییر است و سپس آماده می شوند که بازارها را به راه بیندازند که دین کار را قبلاً کسی انجام نداده بود.
مردم اغلب فکر می کنند کارآفرینان در ابتدا موفق هستند چون آنها کالا یا خدمات تازه ای ابداع می کنند مثل موتور جستجور یاهو. اما اینطور نیست و اغلب کارآفرینان موفق کار خود را با افزایش در کیفیت یک کالا یا محصول ایجاد می کنند بدون اینکه چیز تازه ایجاد کرده باشند. آنها اطلاعات کوچکی روی آنچه دیگران انجام می داده اند ایجاد می کنند.
کارآفرینان پس از شروع کار خود به مشتریان توجه می کنند و با آرامی با اصلاحات دیگر خود را مطرح می سازند. سپس آنها به سرعت آنچه انجام می دهند را متعادل می سازند و این فرایند را بارها تکرار می کنند پیشنهاد بهبود کیفیت مطرح شده از طرف Jerry Greenfild Ben cohen منجر به موفقیت برای آنها شد. آنها شروع به ساختن بستنی با قیمت بالاتر با قطعاتی از میوه روی آن کردند این بستنی ها برای پاسخ به نیاز مشتریانی ساخته شد که بستنی های ساده را دوست نداشتند در آن زمان تولید کنندگان بزرگ بستنی در بازار بستنی میوه ای جدید وجود نداشتند و این بازار جدیدی بود که توسط این دو نفر ایجاد شد.
Jack Burton کار آفرین دیگری است که از Vermont شروع کرد. او با بهبود طراحی کالایی که اولین بار در 14 سالگی با آن آشنا شده بود توانست به موفقیت دست یابد با گذشت مدت کمی ا ز فارغ التحصیلی از نیویورک نقل مکان کرد و تخته اسکی های Burton را درست کرد. او می گوید � بسیاری از مردم فکر می کنند من تخته اسکی جدیدی اختراع کرده ام در حالی که این درست نمی باشد�
طرح اولیه تخته اسکی ها بوسیله شرکت Brun swick ساخته شد در حالی که این شرکت هیچ گاه پیشرفتی در تخته اسکی های ساخته شده ایجاد نکرد. فلسفه Burton بهبود آنچه جا دارد بر اساس نیازهای واقعی مشتریان بود. Burton این مساله را به همگان یاد داد که: اگر محصولات اصلی برای مردم کسالت آور باشد آنها حاضرند با پرداخت پول بیشتر کالای با کیفیت تری بخرند.

- تاثیر محیط بر فعالیت های کارآفرینانه:
طی ده سال اخیر کارآفرینان میلیونها فرصت شغلی تازه در جهان ایجاد کرده اند. از هر شش دانشجوی رشته مشاغل یک نفر می گوید هدف شخصی اش تاسیس یک شرکت اختصاصی است و کارشناسان پیش بینی می کنند در آینده سازمانهای بسیاری متولد شوند. به ویژه افزایش فعالیتهای جسورانه (venture creation ) در بین زنان، مهاجران و اعضای گروههای کوچک و رده پایین پیش بینی می شود. سهم شغل های ایجاد شده بوسیله زنان کارآفرین از 24% در سال 1975 به 40% در سال 2000 افزایش یافته است.
آیا این رشد بیانگر جهش ناگهانی در تولد کارآفرینان است؟
پاسخ منفی است چون سرعت کارآفرینی با شرایط محیط کم یا زیاد می شود. در ایالات متحده سرعت فعالیتهای کارآفرینان در دهه 1920 افزایش یافت و پس از آن در دهه 1930 کاهش یافت و پس از آن و بعد از جنگ جهانی دوم افزایش و پس از آن کاهش چشمگیری از سال 1950 تا 1980 داشت دهه اخیر دوره دیگری از رشد کارآفرینی به علت اختراعات انجام گرفته در تراشه ها، کامپیوترها و وسایل ارتباط جمعی راه دور و تکنولوژی ارتباطات می باشد.
کاهش سرعت سودها و افزایش سرعت مهاجرت ها ب افزایش سرعت فعالیت های کارآفرینانه می انجامد هرچه افراد بیشتری تبدیل به کارآفرینان موفق می شوند ایجاد ساختارهای اجتماعی بهتر دیگران را مجبور می کند تا کارآفرین باشند. همچنین فاکتورهای سیاسی و اقتصادی نقش مهمی ایفا می کنند. به منظور ایجاد تحریک و انگیزه برای انجام کارآفرینی بسیاری از کشورهای آسیایی و اروپایی تسهیلات ویژه ای مهیا کرده اند و مالیات هایشان را کاهش داده اند.
هدف دولتها از این سیاست حصول اطمینان در این زمینه است که کشورشان از جهش کارآفرینانه ای که دست یابی به تکنولوژی های جدید آنرا ممکن می سازد عقب نمانند.
به سازمانهایی که کارآفرینان را حمایت می کنند incubator organization گویند. آنها به مشاغل جدید یا کسانی که می خواهند شغل ایجاد کنند به اصطلاح فضا .. می دهند.
یک شرکت حمایت کننده کار آفرینان می تواند یک روز کامل را سپری کند بدون اینکه نیازی به خرید تلفن یا اجاره دستگاه فتوکپی یا استخدام کارمند داشته باشند. حامیانی که هیچ نفعی برای کارآفرینان نمی توانند به همراه داشته باشند این خدمات را رایگان به کارآفرینان می دهند اما اغلب کارآفرینان بخشی از سود خود را با شرکت حمایت کننده که به موفقیت آنها کمک کرده تقسیم می کنند. در شهر نیویورک کارخانه های سرمایه گذاری روی فعالیتهای جسورانه فضای حمایت کننده را برای کارآفرینان ایجاد می کنند تا سرمایه گذاری آنها را پرورش دهند.
برخی سرمایه گذاران این زمینه معتقدند سازمانهای حمایت کننده راههای بدون خطر برای شروع فعالیت کارآفرینانه هستند. که بوسیله آنها می توان دید که آیا این کار در ابتدا توسعه می یابد و پس از آن تصمیمات بهتری در مورد سرمایه گذاری روی این کار گرفته شود. صاحبان مشاغل کوچک؛
برخی از مردم به اشتباه واژه کارآفرین را در معنی صاحب مشاغل کوچک به کار می برند. در ایالت متحده مشاغل کوچک به کارخانه هایی که کمتر از 500 کارمند دارند گفته می شود بنابراین واژه صاحب مشاغل کوچک به شخصی که صاحب حق مالکیت کارخانه با زیر 500 کارگر است گفته می شود.
اداره مشاغل کوچک (SBA ) (small business administration ) یک نهاد دولتی است که مسئول حمایت از فعالیتهای مشاغل کوچک است. این نهاد منابع سودمند زیادی برای کسانی که چنین مشاغلی را ایجاد کرده و آنرا به خوبی مدیریت می کنند ارائه می دهد. بر اساس آمارهای سازمان SAB در سال 2000 در آمریکا 24 میلیون شغل کوچک وجود داشته که این تعداد 40% کارخانه های آمریکا و 75% تمام مشاغل جدید ایجاد شده است.
بسیاری از کارآفرینان برای مدت کوتاهی صاحبان مشاغل کوچک هستند. اما تمام صاحبان مشاغل کوچک کارآفرین نخواهند شد به عبارت دیگر همه صاحبان مشاغل کوچک وارد یک فعالیت شغلی جدید نمی شوند. افراد با خرید کارخانه ها صاحب مشاغل کوچک می شوند اما بسیاری از این صاحبان مشاغل تمایل دارند مشاغل خود را کوچک نگه دارند و آنطور که کارآفرینان عمل می کنند شغلشان را توسعه ندهند. این طبیعی است که اعتقاد داشته باشید کارکردن برای خودتان ممکن است بهتر از کارکردن برای دیگران باشد اما حتی اگر شما صاحب شغل نباشید کارکردن در یک کارخانه کوچک متفاوت از کار کردن برای یک کارخانه بزرگ است. یک اختلاف بزرگ در میزان رضایت است. در رأی گیری اخیر انجام شده، کارخاه هایی با کمتر از 50 کارمند دارای کارمندان راضی تری هستند. مشاغل کوچک ضررهایی شامل حقوق کم و امکانات پزشکی و بیمه ای کم یا صفر دارند. اما برای اکثر افراد این زیان ها با رضایت ناشی از فضای خوب کاری خنثی می شود. در مشاغل کوچک از افراد انتظار می رود تمام مهارت های خود را به نمایش بگذارند. آنها به راحتی می توانند ببینند چگونه کارشان روی تبلیغات شرکت اثر میگذارد و یا چگونه عمل آنها روی سود آوری شرکت موثر است.

مشاغل فامیلی؛
مردم اغلب فکر می کنند مشاغل کوچک، مشاغلی فامیلی هستند ولی در واقع مشاغل فامیلی می توانند کوچک یا بزرگ باشند ممکن است شغل فامیلی در اثر فعالیت کارآفرینانه به سرعت رشد کند یا اینکه رشد کندی داشته باشد.
برای دولت تعریضی برای مشاغل فامیلی وجود ندارد ولی اغلب این عنوان برای توضیح دادن شغلی که صاحب و مدیریت آن در دست افرادی است که با یکدیگر رابطه فامیلی دارند به کار می رود. اغلب این مشاغل مسیر اولیه خود را تغییر می دهند. یک نمونه آن کارخانه Kohler ، 125 سال پیش به عنوان مخترع وانهای حمام به سبک مدرن شناخته شد پس از آن کارخانه ساده او تبدیل به کارخانه ای با محصولات متنوع از جمله مبلمان، موتورهای کوچک و زمین های گلف می باشد. و هنوز هم بوسیله یک فامیل کنترل می شود و بسیاری از افرادی که با هم رابطه فامیلی دارند استخدام می کنند.
همانطور که در آینده خواهیم گفت فشارهای توسعه یک شغل می تواند یک استرس بزرگ برای کارآفرینان و افرادی که با ریا برای آنها کار می کنند ایجاد کنند. بویژه گره های کور در اینجا افزایش می یابند برخی مشاغل فامیلی با واگذار کردن مدیریت شروع کارشان به افراد با مهارت به این فشارها غلبه می کنند. فامیلی های دیگر به دنبال راههایی هستند که رشد شغلشان را همراه با کنترل مالکیت و مدیریت نگه دارند.

منبع: مهندسی ساخت  و تولید ایران



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:11 PM | نویسنده : قاسمعلی

خلاصه :كارآفرینان موفق نگاه نو و متفاوتی به كار و زندگی‌شان دارند. تفاوت آنها با كارآفرینان ناموفق ظریف اما قابل تمیز است. این تفاوت‌ها فراتر از خواسته‌ها و رویاهای آنهاست. این تفاوت‌ها به عادات یا رموز نهایی برنمی‌گردد. تفاوت آنها به نیروی قابل سنجشی برمی‌گردد كه در دایره تفكر و تعقل این افراد نهفته است و موجب می‌شود تحولاتی در شیوه كار، زندگی و روابط شغلی آنها پدید آید .
در این مقاله قصد داریم «ویژگی‌ های» متمایز كننده كارآفرینان موفق را بررسی كنیم نه «عادات» آنان را. زیرا «عادات» پیش از مطالعه كردن به وجود می‌‌آیند و در اصل نیازی به مطالعه آنها نیست. از سوی دیگر، كسب عادات دیگران موجب می‌شود از مسیر خود دور افتید، چرا كه اینها عادات «شما» نیست .
9 وجه تمایز كارآفرینان موفق در زیر شرح داده شده است كه با فراگیری آنها می‌توانید تفاوت قابل ملاحظه‌ای در نوع تفكر، ارزیابی و دیدگاهتان ایجاد كنید .

1- اجبار یا توان

وقتی می‌خواهید چیزی را به زور كسب كنید، باید از همه طرف متوسل به جبر شوید كه نیازمند تلاش و تقلای بسیار است. این در حالیست كه تكیه بر آنچه در توان دارید نیرویی خلق می‌كند كه از تونایی‌ها فراتر می‌رود. وقتی فرد تمام نیروهای درونی، باورها و عواطفش را هم سو می‌سازد احساس قدرت وتوانمندی می‌كند و این امر موجب می‌شود با صرف انرژی كمتر به اهدافش نایل گردد. به عبارتی فرد با هر قدم كه برمی‌دارد چندین گام جلو می‌افتد .

2- تحقق وظایف یا نیل به هدف

تحقق كارها با به پایان رساندن و تمام كردن آنها همراه است و بیشتر به وظایف برمی‌گردد. وقتی انسان كاری را به پایان می‌رساند آن چیز معنا و اهمیت خود را از دست می‌دهد. آیا تا به حال برای تحقق كاری تلاش و كوشش كرده‌اید؟ اگر چنین بوده است آیا با تحقق آن احساس نكرده‌اید آنقدرها هم مهم نبوده است؟ این تجربه همواره با یاس همراه است. اما نیل به هدف هیچ‌گاه پایان‌پذیر نیست. چرا كه با آگاهی معنوی از معنا و اهمیت كار همراه است. این دیدگاه همواره آرامش دهنده و الهام‌بخش است .

3- كسب اطلاعات یا به كار بستن آنها

بدیهی است كه كسب اطلاعات تنها در صورت به كار بستن آنها ثمربخش خواهد بود. متاسفانه بسیاری از كارآفرینان و كارفرمایان ساعات زیادی را صرف مطالعه و كسب اطلاعات می‌كنند. اما هیچ‌گاه آنها را به كار نمی‌بندند .

4- تفكیك یا تلفیق

كارآفرینان موفق می‌گویند پیش از هر چیز به زندگی‌شان به صورت بخش‌های تفكیك شده نگاه كرده‌اند. این افراد حتی در تجارتشان هم چنین نگاهی به خدمات، محصولات و حتی تلاش‌هایشان دارند. این امر باید به صورتی باشد كه كسب موفقیت در هر زمینه به پیشبرد زمینه دیگر منتج شود. برای این كار مولفه‌ها و طرح‌های گوناگون تجارتتان را بنویسید. سپس درباره اینكه فعالیت در كدام زمینه به برجسته‌سازی زمینه دیگر می‌‌انجامد بیاندیشید و برنامه‌ریزی كنید .

5- فقط كار یا كار همراه با تفریح

كار جدی و بدون تفریح تحمیلی از «باید»‌ها و «وظایف» است كه نتیجه‌ای جز خستگی ندارد. با كار سخت و طاقت‌فرسا انسان می‌خواهد در مقابل چیزی ایستادگی كند. اما كار همراه با تفریح، منبع شادابی، نور،‌الهام و آرامش است. كارآفرینان موفق پیش از پی بردن به نحوه صحیح انجام كارها، فكر می‌‌كردند باید فقط تلاش كنند و این امر سلامتی، انرژی و شادابی را از آنان می‌گرفت. آنها پس از كسب نتایج ضعیف تصمیم گرفتند روش خود را تغییر دهند و آن وقت بود كه خودشان هم شگفت‌زده شده بودند كه «آیا واقعا اینقدر راحت می‌شد كارها را انجام داد »!

6- حمایت ساختار یا كل فضای كاری

ساختارها در نحوه انجام امور نقش مهمی ایفا می‌كنند و حتی اگر ساختار تشكیل‌شده بسیار متفاوت از ساختار دیگران باشد باز هم ایرادی بر آن نیست .

ساختارها روی وظایف و نتایج از پیش تعیین شده تكیه می‌كنند اما برخورداری از حمایت كل فضای كاری ساختار وسیعتری فراهم می‌‌آورد كه پیشرفت و ترقی را آسانتر می‌سازد. تفاوت این دو در اینست كه محیط برای شما كار می‌كند ولی برای ساختار شما باید كار كنید. حمایت فضای كاری، ‌ساختارهای كوچكتر را از آن شما می‌سازد . كارآفرینان موفق معتقدند این تفاوت بسیار حائز اهمیت است. آنها با بسط ساختارهای حمایتگر به كل فضای كاری موفقیت بیشتری نصیب خود می‌كنند .

7- تغییر رفتار یا تحول

تغییر رفتار سطحی‌تر از تحول است. این امر به ترك یا آغاز یك رفتار اشاره دارد كه ممكن است ساده یا گذرا باشد. تحول نیروی قوی‌‌تری است كه در نتیجه یك تجربه به وجود می‌آید و به دگرگونی عمیق و درونی منجر می‌شود كه اغلب هویت فرد را هم دستخوش تغییر قرار می‌دهد و برای او دیدگاه متفاوتی به ارمغان می‌‌آورد .

لحظاتی را به یاد بیاورید كه به یكباره و ناگهان «چیزی دریافت كرده‌اید ». این شروع یك دگرگونی است. البته همیشه امكان برگشت به روش و رویكرد گذشته وجود دارد. اما همیشه صدایی از درون به شما خواهد گفت كه با برگشت به رویكرد نخست نمی‌توانید از توانایی‌های خود نهایت استفاده را بكنید. برای نمونه وقتی متوجه شوید افكار شما نتایج كارتان را تحت الشعاع قرار می‌دهند دیگر نمی‌توانید این امر را منكر شوید و اگر گاهی از این حقیقت غفلت كنید باز هم صدایی از عمق وجودتان شما را به آن فرا می‌خواند .

كارآفرینان موفق همواره به دنبال كشف تحولات لازم هستند تا بتوانند زندگی و كارشان را باز هم در جهت بهتری هدایت كنند .

8- بدبینی یا خوش‌بینی

بدیهی به نظر می‌رسد كه بهتر است خوش‌بین بود تا بدبین . اما مسئله اینجاست كه مشكل می‌توان تشخیص داد چه زمان بدبین هستیم. افرادی كه در كشاكش تجارت هستند خود را «واقع‌گرا» توصیف می‌كنند و می‌گویند واقعیات و حقیقت امور را می‌بینند .

اما حقیقت این است كه آنها تنها بخشی از واقعیات را می‌بینند و اكثر اوقات شرایط را از آنچه كه هست بدتر جلوه می‌دهند .

خوش‌بینی تنها یك طرز تفكر یا رویكرد نیست بلكه یك تعهد است كه فرد را ملزم می‌دارد نقطه قوت و روشن شرایط را ببیند و آنها را بارور سازد. این یك اصل معنوی و علمی است كه وقتی انسان قوای خود را بر نقاط سازنده و مثبت متمركز كند و با شور و بصیرت از آنها برای رسیدن به هدفش استفاده نماید خلاق‌تر و با درایت‌تر می‌شود .

كارآفرینان موفق این مهارت را در خود "به حد كمال" رسانده‌اند .

9- ارج نهادن به جایگاه خود یا توجه به كمبودها

خواستار شرایط بهتر بودن و بیشتر خواستن چیز بدی نیست. اما بیشتر مردم وقتی درباره خواسته‌هایشان صحبت می‌كنند بر خلئی كه میان خواسته‌ها و داشته‌هایشان وجود دارد تكیه می‌كنند. این كار موجب می‌شود نداشتن‌ها از داشتن‌ها پررنگ‌تر شوند و یك گره كور ایجاد شود. ارج نهادن به جایگاهی كه دارید به معنای در لحظه زیستن، عشق ورزیدن به لحظه لحظه زندگی و قدر آن را دانستن است .

ارج نهادن به جایگاهی كه دارید آرزوها و رویاهایتان را زیر سوال نمی‌برد بلكه نیروی اعتماد و احساسات مثبت را تقویت و راه را برای نیل به خواسته‌ها باز می‌كند .

در آخر باید گفت تفاوت كارآفرینان موفق با دیگران در دیدگاه‌ها، باورها و رفتارهای آنان نهفته است. بنابراین علاوه بر تغییر عملكرد باید ذهنیات درونی را هم متحول ساخت و از آن بهره برد .

شما برای موفق شدن در كارتان چه تحولاتی در خود ایجاد كرده‌اید؟

 

منبع :روزنامه تفاهم



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:11 PM | نویسنده : قاسمعلی

خلاصه :این مقاله به‌ بررسی موضوعات کاربردی پیش‌روی کسب و‌کار در انتخاب منابع تأمین مالی پرداخته شده است. لذا در این حین به بررسی جوانب تئوریک آن[۱] پرداخته نمی‌شود و تنها به ارائه توضیحی از منابع مختلف تأمین مالی پرداخته می‌شود .

یک کسب وکار در انتخاب منبع مناسب تأمین مالی برای پروژه جدید با سه موضوع اساسی روبرو می‌باشد :

۱ ) آیا می‌توان برای تأمین‌مالی از منابع داخلی استفاده نمود یا اینکه باید در تأمین مالی جدید از منابع بیرونی استفاده نمود؟

۲ ) در صورتیکه نیاز ما با تأمین مالی از منابع بیرونی تأمین می‌شود، آیا از محل بدهی یا حقوق صاحبان می‌باشد؟

۳ ) در صورتیکه قرار است از بدهی یا حقوق صاحبان سهام استفاده نمود، از کجا باید تأمین شود و با چه شکلی؟

● آیا می‌توان برای تأمین‌مالی از منابع‌داخلی استفاده نمود؟
در پاسخ به سوال فوق باید موضوعات متعددی را در نظر گرفت :

▪ در حال حاضر چه مقدار پول نقد در دسترس داریم؟ شرکت باید میزان وجه نقد موجود در ترازهای نقدی و سرمایه‌گذاریهای کوتاه‌مدت و مقداری از آن را که برای تداوم عملیات کنونی شرکت نیاز است را در نظر داشته باشد. در صورتیکه موجودی نقدی را به صورت کمکی در اختیارداشته باشیم به عنوان منبع مناسبی برای تأمین مالی پروژه محسوب می‌شود .

▪ در صورتیکه وجه نقد مورد نیاز را نتوان از این طریق مهیا نمود، شرکت باید جریان نقد آتی را در نظر بگیرد. می‌توان یک بودجه نقدی را آماده نمود اما احتمالاً در این مرحله خیلی مشروح می باشد .

▪ در صورتیکه جریان نقدی[۲] برای تأمین مالی پروژه جدید کافی نباشد، در این‌صورت ممکن است کنترل شدید سرمایه در گردش را به منظور بهبود جایگاه نقدی خود مد نظر قرار دهند .

تحت فشار قرار دادن بدهکاران برای تسویه سریع‌تر بدهی‌ها، کاهش سطح موجودیهای انبار و به طول انجامیدن دوره‌های پرداخت به بستانکاران می‌تواند موجب افزایش منابع نقدی شود. توجه داشته باشید که خطراتی نیز در این تاکتیکها وجود دارد. به عنوان مثال در زمینه مشتریان قبلی/سرقفلی عرضه‌کنندگان و توقفات تولید به دلیل اتمام موجودی انبار از این قبیل می‌باشند .

در صورتیکه منابع مالی مورد نیاز را نتوان از منابع داخلی تأمین نمود، در این صورت باید از منابع خارج از کشور اقدام نمود .

● تصمیم در زمینه بدهی یا حقوق صاحبان سهام

در این مرحله شرکت در زمینه میزان نیاز به دریافت وام تصمیم‌گیری می‌نماید. این نوع تصمیم‌گیری‌ها در شرکت از اهمیت بالایی برخوردارند به طوریکه بسیاری از شرکتها با مشکلات عمده‌ای در این زمینه مواجه شده‌اند. موضوعاتی که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرند عبارتند از :

▪ هزینه تأمین مالی :

تأمین‌مالی از طریق بدهی معمولاً ارزان‌تر از تأمین‌مالی از طریق سهام می‌باشد. این امر به این دلیل است که تأمین مالی از طریق بدهی از جانب وام دهنده از امنیت بالاتری برخوردار است. چراکه بهره بایستی قبل از سود سهام پرداخت شود. در هنگام نقد شدن نیز تأمین مالی معمولاً قبل از سهام بازپرداخت می‌شود. این موضوعات باعث شده است که بدهی به عنوان یک سرمایه‌گذاری امن‌تر مطرح شود و بنابراین سرمایه‌گذاران از طریق بدهی نرخ بازده کمتری را در مقایسه با سرمایه‌گذاران سهام دریافت نمایند. همچنین بهره بدهی (برخلاف سود سهام ) موجب ایجاد صرفه‌جویی‌های در زمینه مالیات شرکت نیز می شود که موجب می شود تا برای شرکت ارزان‌تر تمام شود. هزینه های تنظیم[۳] در زمینه تأمین مالی از طریق بدهی معمولاً کمتر از تأمین مالی از طریق سهام می باشد که به نوبه خود موجب صرفه جویی مالیاتی نیز می‌شوند .

▪ ابزار جاری سرمایه کسب وکار[۴ ]:

با وجودی‌که تأمین مالی از طریق بدهی به دلیل هزینه پایین‌تر آن جذاب‌تر می باشد، عیب آن در این است که بهره آن حتماً باید پرداخت شود . در صورتی‌که شرکت به میزان زیادی وام گرفته باشد و نتواند اصل و فرع آن را بازگرداند لذا باید مبلغ مذکور نقد شود. سطح بدهی شرکت معمولاً از طریق نسبت تأمین مالی بدهی به تأمین مالی سهام[۵] اندازه گیری شده و شرکتها باید از این که این عدد خیلی بزرگ نباشد اطمینان حاصل نمایند. مقایسه‌های با شرکت‌های دیگرحاضر در صنعت یا تاریخچه اخیر شرکت نیز خیلی مفید می‌باشد .

▪ امنیت موجود[۶ ]:

بسیاری از وام‌دهندگان از دارایی‌ها به عنوان وثیقه وام استفاده می‌نمایند. دارایی‌های مرغوب از جمله زمین و ساختمان به‌عنوان وثیقه وام به شمار می‌روند ولی دارایی‌های نامشهود از جمله هزینه‌های سرمایه‌گذاری شده در تحقیق و توسعه نه. در غیاب یک دارایی وثیقه‌ای خوب، نمی‌توان پیشنهاد استقراض بیشتر را ارائه نمود .

▪ ریسک کسب و کار[۷ ]:

ریسک کسب و کار به نوسانات سودآوری عملیاتی مربوط می شود. شرکتهای دارای نوسانات بالای سودعملیاتی باید از اخذ وامهای بالا امتناع کنند چراکه ممکن است سود عملیاتی ایشان کاهش یافته و قادر به بازپرداخت وام خود نباشند . افراد ریسک پذیر معمولاً از تأمین مالی از طریق سهام استفاده می نمایند چرا که هیچگونه الزام قانونی برای تقسیم سود وجود ندارد .

▪ ابزار عملیاتی (Operating gearing):

به بخش ثابت (و نه متغیر) هزینه های عملیاتی شرکت مربوط می شود. هر چه میزان هزینه های ثابت بیشتر باشد، میزان نسبت فوق نیز بالاتر خواهد بود. شرکتهایی که این نسبت در آنها بالاست، تمایل دارند تا نسبت فوق را افزایش داده و سودهای عملیاتی پرنوسانی را داشته باشند. این به این دلیل است که بدون در نظر گرفتن حجم فروش، هزینه های ثابت تغییری نمی کنند. بنابراین در صورنی‌که فروش افزایش یابد، سود عملیاتی به میزان زیادی افزایش می‌یابد. در بیشتر شرکت‌های خدماتی که هزینه‌های عملیاتی آنها ثابت است، استفاده از ابزار عملیاتی عمومیت دارد .

▪ رقیق‌سازی درآمد هرسهم[۸ ]:

درصورتی‌که سرمایه‌گذاری‌های جدید دارای سودآوری سریع نباشند، تعداد زیاد سهام منجر به رقیق‌سازی درآمد هرسهم می‌شود. این موضوع ممکن است موجب آشفتگی سهامداران و کاهش قیمت سهام شود .

▪ حق رأی [ ۹ ]:

تعداد زیاد سهام صادره برای سهامداران می تواند حق رأی شرکت را تغییر دهد. در صورتی‌که مالکین بیش از۵۰ درصد سهام شرکت را در اختیار داشته باشند، در این‌صورت ممکن است نسبت به فروش سهام جدید به سرمایه گذاران خارجی بی میل باشند تا این‌که حق رأی خود را از دست ندهند .

▪ وضعیت کنونی بازار سهام[۱۰ ]:

در زمانی‌که قیمت سهام روند نزولی دارد بسیاری از شرکت‌ها تمایلی به انتشار سهام جدید ندارند. ایشان احساس می‌کنند که قیمت‌های دریافتی خیلی پایین خواهد بود. این امر موجب رقیق‌شدن ثروت مالکین موجود شود. توجه داشته باشید که این موضوع در زمانی‌که سهام منتشره به مالکین کنونی فروخته شود صدق نمی‌کند .

پس از لحاظ نکات فوق، شرکت در موقعیتی خواهد بود که باید بین تأمین مالی بدهی و تأمین مالی سهام انتخاب نماید. آخرین تصمیم برجسته در زمینه نوع تأمین مالی و محل آن می باشد .

● تأمین مالی از طریق سهام (Equity Finance)

در اینجا به نکات اساسی در این زمینه اشاره می نماییم :

▪ هرگونه سهام جدیدی باید به عنوان بخشی از سهام در دسترس به سهامداران ارائه شود. این امربه دلیل جلوگیری شرکت از فروش سهام جدید به سهامداران جدید با قیمتی پایین و در نتیجه تهدید ثروت سهامداران موجود می باشد .

▪ وضعیت کنونی شرکت از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. شرکتهای حاضر در بورس بین المللی اوراق بهادار لندن یا شرکتهای حاضر در بازار سرمایه‌گذاری جایگزین می توانند نسبت به تامین مالی جدید از طریق حقوق صاحبان سهام به وسیله فروش سهام جدید اقدام نمایند. سایر شرکتهایی که دسترسی آسانی به بازار اوراق بهادار ندارند ممکن است این تامین مالی را از طریق مراجعه به سرمایه گذاران مخاطره پذیر انجام دهند .

● تامین مالی بدهی (Debt Finance)

تامین مالی بدهی دارای اشکال مختلفی می باشد. در اینجا به نکات مهمی در این زمینه اشاره می‌نماییم :

الف) دیرش وام[۱۱ ]

به طورکلی، وام‌های کوتاه‌مدت(وام‌های کم‌ترازیکسال ) ارزان‌تر از وام‌های بلندمدت(وام‌های بیش‌تر از یکسال) می‌باشند. این بدان دلیل است که بسیاری از وام‌دهندگان زمان را با ریسک معادل می‌گیرند. هر چه ایشان وام‌های طولانی مدت تری را اعطا کنند ریسک بیش‌تری را متقبل می‌شوند. بنابراین ایشان نرخ بهره بالاتری را نیز برای وام‌های بلندمدت‌تر نسبت به وام‌های کوتاه مدت‌تر در نظر می‌گیرند. در هر حال استقراض کوتاه مدت دارای یک عیب برجسته با عنوان ریسک تجدیدنظر[۱۲] می‌باشند. وام‌های کوتاه مدت باید به طور منظم تجدید نظر شده و شرکت این ریسک را که وام دهنده ممکن است از اعطای اعتبار بیشتر امنتاع ورزد را بر عهده می‌گیرند. این ریسک در زمانی که استقراض به صورت برداشن بیش از حد از حساب[۱۳] باشد با بالاترین مقدار خود می‌رسد .

در انتخاب مابین تامین مالی کوتاه مدت و بلند مدت قاعده سرانگشتی مورد استفاده شرکت این است که «از سرمایه‌گذاری‌های کوتاه مدت برای وجوه کوتاه مدت و از سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت نیز برای وجوه بلندمدت تامین مالی کنید». این امر به این معناست که از استقراض کوتاه مدت ارزان در جایی که استفاده از آن امن‌تر است،(در جایی که سرمایه‌گذاری‌ها در ماهیت کوتاه مدتند و بنابراین ریسک تجدیدنظر به عنوان مشکل محسوب نمی‌شوند) استفاده کنید اما از تامین مالی بلندمدت برای سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت استفاده نمایید .

ب) استقراض با نرخ بهره ثابت در مقابل شناور

بسیاری از وام‌دهندگان گزینه‌هایی را مابین نرخ بهره ثابت و شناور معرفی می‌نمایند. استقراض با نرخ بهره ثابت مطمئن تر است اما به طور میانگین گران‌تر تمام می‌شود.‌ در مقابل استقراض با نرخ بهره شناور ارزان‌تر است و ریسک بیش‌تری را بر وام گیرنده تحمیل می‌نماید .

ج) وضعیت شرکت

برخی از انواع تامین مالی بدهی تنها در دسترس شرکت‌های بزرگ حاضر در بورس می‌باشد.‌شرکت‌های کوچک معمولا تنها می توانند از وام‌های کوتاه مدت استفاده نمایند. در صورتیکه وام‌های بلندمدت درد سترس باشند عمدتا به صورت لیزینگ، فروش اقساطس، اجاره یا وام‌های رهنی می‌باشند .

د) ارز استقراض

توجه به این امر مهم است که اگر شرکتی اقدام به اخذ وام ارزی نماید باید آن‌را با همان ارز بازگرداند لذا نوسانات نرخ ارز می‌تواند هزینه‌های مازادی را نیز بر او تحمیل نماید .‌

هـ) محدودیت‌های بدهی[۱۴ ]

قرض دادن پول اغلب الزامات ویژه‌ای را برای وام‌گیرنده علاوه بر بازگرداندن اصل و فرع پول ایجاد می‌نماید. این امر شامل استفاده از دارایی‌های تامین مالی شده توسط وام، محدودیت‌های در زمینه پرداخت سود سهام و محدودیت‌های در زمینه استقراض بیش‌تر می‌باشد.‌این محدودیت‌ها موجود محدود شدن وام‌گیرنده می‌شود که باید قبل از استقراض به آن توجه نمود .

● جمع‌بندی

ارائه یک منبع تامین مالی ایده‌آل برای هر پروژه امکان‌پذیر نمی‌باشد. آن‌چه مهم است این است که می‌توان با استفاده از مزایا و معایب هر یک از شیوه‌های تامین مالی می توان به استدلال شیوه تامین مالی بهینه برای کسب و کارها اقدام نمود .

موسی احمدی

[ ۱ ] Modigliani and Miller

[ ۲ ] projected cash flow

[ ۳ ] Arrangement costs

[ ۴ ] The current capital gearing of the business

[ ۵ ] capital gearing ratio

[ ۶ ] Security available

[ ۷ ] Business risk

[ ۸ ] Dilution of earnings per share (EPS)

[ ۹ ] Voting control

[ ۱۰ ] The current state of equity markets

[ ۱۱ ] The duration of the loan

[ ۱۲ ] renewal risk

[ ۱۳ ] overdraft borrowing

[ ۱۴ ] Debt Covenants

 

 

پارس درگاه

منبع: پایگاه جامع اطلاع رسانی مدیران ایران



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:11 PM | نویسنده : قاسمعلی
این روزها کلمه «کارآفرین» را بسیار می‌شنویم. بسیاری از اشخاصی که خود را کارآفرین می‌دانند اصلاً کارآفرین نیستند. فقط این که شما کسب و کار مستقلی به راه انداخته‌اید، مفهوم کارآفرینی ندارد و نشان نمی‌دهد که شما یک کارآفرین هستید.

کارآفرینان طرز تفکر و دیدگاهی متفاوت از دیگران دارند. آنها میدان دیدشان را فراتر از آنچه که دیگران می‌بینند وسعت می‌دهند و برای دست‌یابی به هدف آنچنان که باید تلاش می‌کنند .
همگی ما حواس پنجگانه داریم .
حواس بینایی، چشایی، بویایی و لامسه. کارآفرینان هم مثل تمامی انسان‌ها این حواس را دارند ولی معنای این حواس برای ما و برای کارآفرینان متفاوت از یکدیگر است. حواس پنجگانه پیام‌هایی را به مغز شما منتقل می‌کنند که باعث می‌شوند ما به گونه‌ای خاص رفتار کنیم. این مکانیسم در مورد حواس کارآفرین صدق می‌کند : حواس کارآفرینی نیز به یک کارآفرینی نیز به یک کارآفرین کمک می‌کنند تا راهش را به سوی موفقیت و نیل به هدف پیدا کند. در این جا چگونگی استفاده یک کارآفرین از حواس پنج‌گانه را شرح می‌دهیم :

بینایی
یک کارآفرین چیزهایی را می‌بیند که کاسبان معمولی نمی‌توانند ببینند .
آنها نیروها و پتانسیل‌های نهفته در هر چیزی را می‌بینند. چه آن چیز یک مفهوم تازه و نو باشد چه یک الگو و گرایش قدیمی. از این روست که آنها از تمامی قوه‌های یک چیز بهره می‌گیرند و نتایجی بهتر و موثرتر به دست می‌آورند . آنها همچنین با دوراندیشی می‌بینند که با اراده و پشتکارشان موانع را از سر راه برمی‌دارند ومشکلات را حل می‌کنند. این‌ها می‌توانند همان مشکلاتی باشند که صاحبان مشاغل دیگر به سادگی در مواجهه با آنان جا می‌زنند و آن‌جا را نقطه پایان می‌دانند. اما این حس بینایی قوی گاهی اوقات اصلاً خوب کار نمی کند و آن هنگامیست که مطالب و موضوعاتی که می‌توانند آن‌ها را از رسیدن به هدف باز دارند یا تمرکز ذهنشان را به هم بریزند در برابرشان قرار می‌گیرند .
کارآفرینان به جلو نگاه می‌کنند و به این حواس پرت کن‌ها توجهی نمی‌کنند چون در این موارد دید دوطرفه‌شان مختل می‌شود .

چشایی

کارآفرینان قادرند در هر چیزی که در اختیار دارند و هر کاری که انجام می‌دهند، طعم موفقیت را حس کنند. آنها به طعم و مزه کنونی آن کار یا مفهوم توجهی ندارند که آیا تلخ است یا مطبوع بلکه این بار هم با همان دوراندیشی به حس شیرین و خوشایندی فکر می‌کنند که پس از پایان کار به آنها دست می‌دهد. حتی وقتی که طعم تلخ شکست را احساس می‌کنند آنقدر پافشاری می‌نمایند تا با پیروزی مزه شیرین موفقیت را از آن شکست تلخ بیرون بکشند. این روش درست مثل حکایت بچه‌هاست. وقتی که ما کوچک بودیم پدر و مادر وادارمان می‌کردند که سبزیجاتی را بخوریم که اصلاً دوست نداشتیم اما حالا که بزرگ شده‌ایم می‌توانیم هر آنچه خواستیم در بشقابمان بگذاریم و بخوریم. کارآفرین هم این‌طور عمل می‌کند. او سختی‌های فراوانی را تحمل می‌کند و امیدوار است که روزی این مزه شیرین را تا مدت‌ها حس کند. او تا وقتی که این طعم را حس نکند، دست از کار نمی‌کشد .

بویایی

یک کارآفرین می‌تواند بوی موفقیت را از فرسنگ‌ها دورتر استشمام کند. در واقع آنها حتی قبل از این که آن کار را تجربه کرده باشند، بوی موفقیت را حس می‌کنند و همین بوی خوش است که به آنها انگیزه می‌دهد تا با نیرویی هرچه تمامتر در جهت کسب آن موفقیت خوش‌بو حرکت کنند. همان‌طور که این کارآفرینان زیرک و حساس بوی موفقیت را استشمام می‌کنند، بوی بد شکست را هم می‌توانند بفهمند. نمی‌خواهیم بگوییم که هر کاری که یک زن یا مرد کارآفرین به آن دست می‌زند، درست از آب درمی‌آید و جواب می‌دهد ولی همان‌طور که آنها در کارشان پیش می‌روند و تجربه کسب می‌کنند به سرعت می‌توانند دریابند که احتمال شکست در یک کاری که پیش رویشان قرار گرفته چقدر است .
همین حس بویایی مهمترین و کاربردترین حس درون یک کارآفرین است. اگر کارآفرینان احساس نکند که هدف پیش رویش ذره‌ای هیجان‌انگیز و با ارزش نیست، هرگز برای دستیابی به آن کوشش نمی‌کند .

شنوایی

گوش دامنه وسیعی از اصوات و ارتعاشات را دریافت می‌کند و آنها را برای مغز می‌فرستد. مغز نیز آنها را پردازش می‌کند و ما مطابق با پیام‌هایی که مغز به اعضای بدنمان ارسال می‌دارد، رفتار می‌کنیم. این اصل درباره یک کارآفرین هم به همین شکل به کار گرفته می‌شود. همه ما درباره فرصت‌های شغلی گوناگونی می‌شنویم،‌ پس خوراندهای متفاوتی را دریافت می‌کنیم و معاملات بالقوه زیادی را در نظر می‌آوریم . کارآفرینان تمامی این گفته‌ها را می‌شنوند و به سرعت آنها را از یک فیلتر ذهنی عبور داده گلچین می‌کنند. آنهایی را که بوی موفقیت می‌دهند و می‌بینند که بر مشکلاتشان غلبه کرده‌اند را انتخاب می‌کنند ودست به کار می‌شوند. آنها صدای موفقیت را می‌شوند. ولی اشخاص معمولی یا بسیاری از صاحبان کسب و کار این صداها را می‌شنوند ولی بی‌توجه از کنارشان گذشته فرصت‌های بسیاری را از دست می‌دهند. علاوه بر این گوش‌های این کارآفرینان گفته‌ها و ایده‌های منفی و یاس‌آور را نمی‌شوند. حس شنوایی آنها در برابر این اصوات از کار می‌افتد. گوش‌های کارآفرینان گفته‌ها و صداها را انتخاب می‌کنند و به واقع حس شنوایی این اشخاص انتخابی فعال است .

لامسه
تا وقتی که یک کارآفرین به واقع و به تمامی هدفش را در دستانش قرار نداده آن را حس نکند دست از کار نمی‌کشند و جا نمی‌زند. بعضی از کارآفرینان زود به هدف می‌رسند و بعضی دیرتر. اما زمان در این‌جا مهم نیست چیزی که مهم است پافشاری، پشتکار و اراده‌ایست که کارآفرینان را به سوی لمس واقعی هدف و پیروزی رهنمون می‌سازد. و باز هم این‌طور نیست که هر کاری که این کارآفرینان شروع کنند به نتیجه می‌رسد و آنها همیشه پیروز و موفق هستند بلکه حرف اینست که آنها به واقع می‌دانند که در جستجو هستند و باید با سختی‌های فراوان روبه‌رو شوند و انعطاف‌پذیر باشند. این درست مثل اینست که یک نوزاد یا یک چکش را در نظر بگیرید. نوزاد انعطاف‌پذیر است و برای رشد تغییر می‌کند ولی چکش سخت و محکم بوده هرگز عوض نمی‌شود. یک کارآفرین واقعی می‌داند چطور باید حس لامسه‌اش را به کار گیرد و چطور انعطاف‌پذیر باشد تا موفق شود. این‌ها چند تا از تفاوت‌هایی هستند که یک کارآفرین واقعی را از یک صاحب کسب و کار مستقلی که خود را کارآفرین می‌داند، متمایز می‌کند .

By: Justin Herald
مترجم: آذین صحابی
برگرفته از: روزنامه تفاهم



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:11 PM | نویسنده : قاسمعلی
بطور ساده کارآفرین به شخص حقیقی یا حقوقی ای گفته می شود که توانایی تحمل ریسک - اغلب مالی - را دارد و میتواند یک ایده اولیه را به یک فعالیت اقتصادی تبدیل کند . همه ما می توانیم یک کارآفرین باشیم، چه کارمند، چه کشاورز و ... در هر پست و مقامیکه باشیم در راه انجام فعالیت های خود می توانیم کارآفرین بوده و ایده های خود برایبهبود انجام کارها را به واقعیت تبدیل کنیم .

یک کشاورز می تواند با راهاندازی روشهای جدید کاشت، آبیاری، نگهداری و ... کمیت یا کیفیت محصولات خود را بالاببرد. یک کارمند می تواند برای انجام فعالیت های روزانه و البته در چهارچوباختیارات خود روشهای جدیدی را اختیار کند تا انجام کارها برای خود و ارباب رجوعسریعتر و با کیفیت بالاتری صورت پذیرد. یک مهندس یا شرکت می تواند با قبول هزینههای تولید آزمایشگاهی، نمونه ای از یک محصول را تولید کرده و در صورت مفید بودنآنرا تولید انبوه نماید و به جامعه خود خدمت کند. یک مربی تیم فوتبال می تواند بااتخاذ روشهای مدیریتی و arrange یک تیم به موفقیت های بسیار دست پیدا کند و ....
همانطور که مشاهده می کنید در تمام مثالهایی که آورده شد نوعی ریسک وجوددارد. این ریسک ممکن است باعث از بین رفتن محصول کشاورز شود یا باعث شود تا کارمندتوبیخ یا اخراج شود و یا سرمایه گذاری آن مهندس یا شرکت به هدر رود. و دست آخر آنکهآن مربی تیم ممکن است سمت یا اعتبار خود را از دست دهد. بنابراین مشاهده می کنید کهبسادگی میتوان این نتیجه را گرفت که "کارآفرینی بدون ریسک امکان پذیر نمی باشد ." شاید از همین جمله بتوان فهمید که چرا در کشور ما در میان جوانان کارآفرینی جایگاهوالایی ندارد، فعلا" اجازه دهید بحث فنی را ادامه دهیم .

کارآفرین چه ویژگیهایی دارد
- خود اتکایی از اولین خصوصیات یک کار آفرین می باشد. با کمکاین نیرو کارآفرین می تواند به مبارزه با سختی ها بپردازد. بنابراین اگر می خواهیدکار آفرین باشید باید این توانایی را در خود تقویت کنید .
- نیاز به انجام دادن و بدست آوردن از دیگر خصوصیات یک کارآفرین می باشد. اینگونه اشخاص بصورت دائم نیازبه آن دارند که محصول یا خدمتی را ایجاد کنند. از ساده ترین نوع آن مثلا" در فعالیتهای خانگی گرفته تا پیچیده ترین کارهایی که ممکن است در تولید یک محصول یا خدمت بهآن لازم باشد .
- استفاده از نهایت بهره‌وری از دیگر ویژگی های یک کارآفرین هست . یک کارآفرین همواره می خواهد از وقت خود بهترین استفاده را کند .
- تحمل ریسک ازدیگر ویژگی های اینگونه افراد می باشد. یک کارآفرین می تواند ریسک ناشی از شکست راپذیرفته و تحمل کند. این ریسک ممکن است مالی یا حیثیتی باشد و یا از دست دادنبسیاری چیزها که مردم عادی در زندگی آنها را داراند، باشد .
- آنها شکارچی فرصتها هستند. کارآفرین بسادگی می تواند میان یک اتفاق بدون خاصیت با دیگری که در دل آنفرصت شکوفایی نهفته است، تمایز قائل شود و دومی را شکار کند .
- نیاز به پیشرفت دائمی از دیگر ویژگیهای این افرا می باشد. حتی هنگامی که کارآفرین فعالیت اقتصادیرا راه اندازی کرد متوقف نمی شود او علاقه دارد که همه روزه به پیشرفت های جدیدیدست پیدا کند .
- کارآفرین توانایی بالایی در کنترل خود دارد. تحقیقات نشان میدهد که اغلب کارآفرینان بیشتر از آنکه بتوانند محیط بیرون را کنترل و مدریت کنند برخود تسلط دارند. اثر جنبی این خاصیت می تواند همان قدرت کنترل بر محیط نیز باشد .
- آنها همواره به هدف نگاه می کنند و شب و روز فکرشان رسیدن به هدف می باشد . دقت کنید که تمرکز بر هدف برای بسیاری از مردم دشوار است اغلب به کاری که در حالانجام دادن آن هستند فکر می کنند نه هدف .
- کارآفرین توانایی تشخصی اولویت ها را دارد. خوب می داند چه کاری، چه موقع باید انجام شود و حاضر است بر سر آن بادیگران مبارزه کند .
- خوش بینی از ویژگیهای مهم و بارز یک کارآفرین است. برایهمین بسیاری از کارآفرینان جوان هستند چرا که آنها معمولا" به هر کاری خوشبین میباشند. کارآفرین در برخورد با مشکل بدون آنکه ذهن خود را مخدوش کند مبارزه می کندتا آنرا از میان بردارد. حتی اگر مشکل بزرگ باشد به خود میگود "الان که نمی شودآنرا حل کرد به کار دیگری می پردازم و بعد سراغ آن می آیم ".
- شجاعت از دیگرویژگی های یک کارآفرین می باشد. دقت کنید که تحمل ریسک با شجاعت تفاوت بسیاری دارد،به این مثال توجه کنید. یک مدیر کارآفرین یک شرکت را در نظر بگیرید. او هموراه درحال ایجاد تغییر در شرکت می باشد تا به هدفهای خود نزدیک شود. اگر شکست بخورد بایدریسک - یا همان هزینه - آنرا بپردازد فرض کنید که پول و امکانات هم دارد و میپردازد. چیزی که این فرد نیاز دارد صفتی است بنام "شجاعت" او باید دل انجام اینتغییرات و به نوعی بازی با سرنوشت خود، کارمندان و شرکت را داشته باشد .
- کارآفرین معمولا" قدرت تحمل بالایی دارد. این قدرت تحمل از مسائل کاری شروع شده ویقینا" به مسائلی که در اجتماع یا خانواده او بدون شک رخ خواهد داد کشیده خواهد شد . قدرت تحمل جاذبه ایجاد می کند در حالی که عدم داشتن آن فرد را مجذوب می کند. مثالساده آنکه فردی که قدرت تحمل بالایی ندارد معمولا" در یک شرکت دولتی - که قدرت تحملو زنده بودن بالا دارد - مشغول بکار عادی و بدون جنبیش می شود .
- کارآفرینانگیزه داخلی بالایی برای انجام کار دارد. دقت کنید که اگر فردی دارای انگیزه بسیارقوی برای انجام کاری باشد و آن انگیزه در درون آن نباشد در هر لحظه ممکن است که فردآن کار را رها کند. اما نیروی انگیزشی در کارآفرین در درون خود او وجود دارد و تازنده هست به کار و فعالیت ادامه می دهد. تفاوت گرمای زمین و خورشید را مقایسه کنید،اگر خورشید برود زمین سرد خواهد شد اما اگر زمین برود خورشید همچنان گرم خواهدماند .

برگرفته از: سایت خانه کارآفرینان



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:11 PM | نویسنده : قاسمعلی
کارآفرینی به عنوان یک پدیده نوین در اقتصاد نقش موُثری را در توسعه و پیشرفت اقتصادی کشورها یافته است. کارآفرینی در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار امروزه دارای نقش کلیدی است. به عبارت دیگر در یک اقتصاد پویا ، ایده ها ، محصولات ، و خدمات همواره در حال تغییر می باشند و در این میان کارآفرین است که الگویی برای مقابله و سازگاری با شرایط جدید را به ارمغان می آورد.

از این رو در یک گسترده وسیع تمام عناصر فعال در صحنه اقتصاد (مصرف کنندگان ، تولید کنندگان ، سرمایه گذاران) باید به کارآفرینی بپردازند و به سهم خود کارآفرین باشند.
آنچه دراین رابطه اهمیت دارد این است که علیرغم اهمیت روزافزون این پدیده و نقش فزاینده آن در اقتصاد جهانی کمتر به این موضوع پرداخته میشود. وضعیت اقتصادی کشور و ترکیب جمعیتی امروزه بیش از پیش مارا نیازمند یافتن زمینه های پیشرو در صحنه اقتصادی می کند و در این راستا ضرورت داشتن مدل ، الگوها و راهکارهای مناسب جهت آموزش ، تربیت و استفاده بهینه از نیروی فعال و کارآفرین بیشتر می شود.
در این رابطه با استفاده از منابع موجود و تجربیات حاصله فهرستی از موضوعات قابل تحقیق در سطح کارشناسی ارشد( و بعضا " در سطح دکتری) بصورت پروژه تحقیقاتی یا پایان نامه یا هر گونه تحقیق دیگری بطور خاص و در سطح مشخصی باید مورد توجه قرار گیرد.
اهم موضوعات قابل تحقیق در کارآفرینی:
جنبه های اقتصادی کسب و کار
ویژگی های روانشناختی و فردی
عوامل اجتماعی ونقش دولت
آموزش کارآفرینی
نقش شرکتهای کوچک
نقش استراتژی و عوامل سازمانی
تکنولوژی اطلاعات
1- جنبه های اقتصادی کسب و کار:
بررسی علل و عوامل عدم موفقیت کارآفرینان در ایجاد کسب و کارهای جدید
مطالعه و بررسی فرآیند ایجاد کسب و کار توسط کارآفرینان و ارائه الگوی رفتاری آنان د رصنایع مختلف
بررسی و تجزیه و تحلیل اقدامات کارآفرینانه شرکتها بر اساس الگوی شومپیتر
بررسی انواع کارآفرینان در ساختار اقتصادی (ارتباط نوع فرصتهای اقتصادی و نوع کارآفرینان)
بررسی شیوه های تاُمین مالی برای حمایت از کارآفرینان
نقش کارآفرینان در رشد و توسعه اقتصادی از دیدگاه تئوریهای اقتصاد
رویه ها و روش های مالی در موسسسات کارآفرینی
نقش کارآفرینی در احیای صنایع رو به زوال
نقش کارآفرینی و اشتغال زایی( بویژه جوانان)
بررسی رابطه بین ارزشها و قوانین اسلامی و اشاعه فرهنگ کارآفرینی کارآفرینی و موُسسات خیریه
جهانی شدن (Globalization ) و کارآفرینی
جایگاه کارافرینی در نظریات توسعه اقتصادی کشورهای جهان سوم
کارآفرینی در بخش کشاورزی
2- ویژگی های روانشناختی و فردی:
بررسی علل خروج نیروهای کلیدی شرکت ها و تجزیه روند ادامه آینده شغلی آنها در بخش های صنعت و خدمات
شناسایی کارآفرینان موفق و ارائه الگوی موفقیت آنها در بخش صنعت و خدمات
بررسی ویژگی های شخصیتی (Traits ) و روانشناسی کارآفرینان فردی( Entrepreneurs )
بررسی ویژگی های شخصیتی - روانشناسی کارآفرینان سازمانی ( Intrapreneurs )
بررسی متغیر های تسهیل کننده و نیازهای مختلف کارآفرینان در صنایع مختلف
مطالعه مقایسه ای و تطبیقی بین ویژگی های کارآفرینان فردی و سازمانی بین ایران و امریکا
مطالعه در خصوص ویژگی ها و انگیزه های کارآفرینان زن
نقش والدین در تربیت و ایجاد خلاقیت و ویژگی های شخصیتی در کارافرینان
اخلاق کارآفرینی( Entrepreneurship ethics )
تفاوت بین مدیران و کارآفرینان در بخش صنعت و خدمات ایران
عوامل موُثر بر تصمیم گیری توسط کارآفرینان
مطالعه مقایسه ای و تطبیقی بین ویژگی های کارآفرینان فردی و سازمانی در صنایع مختلف ایران
بررسی و تطبیق ویژگی های کارآفرینان در صنعت و خدمات
3- عوامل اجتماعی و نقش دولت:
بررسی و مطالعه متغیرهای جمعیت شناختی کارآفرینان در صنایع مختلف
بررسی نقش ساختارهای حقوقی و قانونی در توسعه کارآفرینی
بررسی ویژگی های جمعیت شناختی کارآفرینان
بررسی نقش سیاست های حمایتی دولت در توسعه صنعتی و ایجاد شرکت های جدید
نقش دولت در ایجاد مراکز آموزش و ترویج کارآفرینی
بررسی جنبه های قانونی و حقوقی ایجاد یک فعالیت جدید در قالب یک شرکت
نقش رسانه های گروهی در ترویج کارآفرینی در جامعه
ارائه الگوی شبکه کارآفرینی و ارائه آن
موانع کارآفرینی در کشورهای جهان سوم
ارتباط قانون کار و مقررات مربوطه با فرهنگ کارآفرینی در ایران
بررسی عوامل جامعه شناختی در کارآفرینی
تأثیر هنر بر استعداد کارآفرینی
4- آموزش کارآفرینی:
طراحی دوره های آموزشی در سطوح دبستان، راهنمایی و دبیرستان در خصوص کارآفرینی
طراحی دوره های آموزشی در سطوح دانشگاه
مدل ارزیابی بازده سرمایه گذاری در آموزش کارآفرینی
ارتباط صنعت و دانشگاه و نقش آن در کارآفرینی
ارائه راهکارهای اجرایی آموزش کارآفرینی و ایجاد پرورشگاههای کارآفرین ( Incubator ) توسط نهادهای اجرایی و آموزشی
5- نقش شرکتهای کوچک:
بررسی و تجزیه و تحلیل علل عدم شکل گیری زنجیره های خدماتی - توزیعی فرانشیز (Franchise ) در ایران
نقش شرکتهای کوچک در توسعه اقتصاد
بررسی و ارزیابی پروژه ها و فرصتهای کارآفرینی
نقش فرانشیز در توسعه کارآفرینی
ساختار سرمایه در مؤسسات کوچک و کارآفرین
مدیریت استراتژیک در مؤسسات کوچک و نقش کارآفرین در تدوین استراتژی
بررسی زمینه های کارآفرینی در صنایع کوچک ایران
نقش فرانشیز در اشتغال زائی و توسعه اقتصادی
6- نقش استراتژی و عوامل سازمانی:
ساختارهای تأمین مالی پروژه های کارآفرینانه و Capital Venture
بررسی استراتژی های کارآفرینی سازمانی در رشد و بقای شرکتها رابطه مدیریت، رهبری و فرهنگ در مؤسسات کارآفرین
نقش تیم مدیریت در کارآفرینی (سازمانی)
ارتباط چرخه عمر سازمان با کارآفرینی
اثربخشی در مؤسسات کارآفرین و مقایسه با مؤسسات غیر کارآفرین
ارتباط بین بازاریابی و کارآفرینی
دورنمای کارآفرینی در قرن 21 و پیامدهای آن برای ایران
توسعه ساختارهای زیربنایی کارآفرینی در کشور
نقش ساختار و استراتژی در مؤسسات کارآفرینی
ایجاد تیمهای کارآفرینی جهت رشد مؤسسه
چالشهای مؤسسات دارای رشد سریع و کارآفرینانه
انحلال مؤسسات و شرکتها در بخشهای مختلف صنایع
تبیین مدل مدیریت منابع انسانی مبتنی بر پرورش کارآفرین
7- تکنولوژی اطلاعات :
نقش تکنولوژی اطلاعات و اینترنت در توسعه فرصتهای کارآفرینی
فرایند انتقال تکنولوژی و فرایند نوآوری در شرکتهای کارآفرین
بررسی استفاده از تکنولوژی اطلاعات در کارآفرینی در ایران
طراحی سیستم اطلاعات کارآفرینی در صنعت و خدمات
طراحی سیستمهای پاداش و حقوق و دستمزد مبتنی بر الزامات کارآفرینی

منبع: روزنامه تفاهم



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 9 فروردین 1391  | 7:11 PM | نویسنده : قاسمعلی
اگر شما هم مثل اکثر جوانان حرفه‌ای و با هدف باشید، شاید تا به حال حداقل یکبار به این فکر کرده‌اید که چه می‌شد اگر رئیس خودتان بودید.
در این جا چند نکته مهم را مطرح کردیم که اگر شما هم یکی از کسانی هستید که به خود اشتغالی فکر می‌کنید، بهتر است چند نکته را در ذهن داشته باشید :
 

1- خسته شدن از کار روزانه دلیل خوبی برای ایجاد یک شغل نیست.
شروع کردن یک شغل جدید، خیلی شبیه به تصمیم‌گیری برای داشتن فرزند است. اگر شما تصمیم بگیرید که صاحب فرزند شوید،‌ به این دلیل که از همسر خود خسته‌ شده‌اید، شانس خیلی کمی برای داشتن یک خانواده موفق دارید. از سوی دیگر، به این باور برسید که این شور و هیجان و تعهد را برای تقسیم کردن نعمت‌هایتان با یک نوزاد- دختر یا پسر- را دارید، در آن صورت خواهید توانست در شرایط دشوار آتی که حتماً پیش خواهد آمد، به آن پایبند باشید.

2- از همان ابتدا،‌کار فعلی‌تان را ترک نکنید.
همانند همه‌‌ی کارهای دشوار، ایجاد شغل نیز وقت‌گیر است. ولی نیازی نیست که شما 50 ساعت در هفته بیرون از خانه باشید تا بتوانید شغل مورد نظر خود را ایجاد کنید. با وقت کم در حدود 10-8 ساعت در هفته می‌توانید پیشرفت خوبی در تصمیم‌گیری برای جهت‌دهی به استعدادها و توانایی‌های حال خود در جهت خود اشتغالی داشته باشید و در عین حال در کنار آن به شغل فعلی خود ادامه دهید. در این‌ جا می‌پردازیم به بیان چند مرحله‌ی سودمند، که شما می‌توانید آن‌ها را اجرا کنید، حتی اگر در حال حاضر شاغل هستید :
اگر یک برنامه‌ی شغلی امکان‌پذیری در ذهن دارید،‌ تصمیم به شروع آن بگیرید.
جای مناسب و هدف خود را در بازار بیابید.
راه‌های ممکن برای جذب پشتوانه‌های دولتی را برای شغل خود پیدا کنید.
یک برنامه‌ی بازاریابی مناسب و قدرتمند ایجاد کنید.
با کارآفرینان دیگر در ارتباط باشید.
در کلاس‌های کارآفرینی شرکت کنید و با مربی‌های حرفه‌ای کار خود را آغاز کنید.

3- کارآفرین باشید!!!
نیازی نیست که شما ریسک‌های مالی را برای کارآفرینی متحمل شوید. اگر شما در حال حاضر شاغل هستید، می‌توانید از زیرساخت‌های سازمانی کارفرمای خود به عنوان اهرمی استفاده کنید و طوری تنظیم کنید که اکنون یک کارآفرین برای ماه‌های بعدی‌تان باشید.

4- برای انتقال خود به شغل جدید برنامه‌ریزی داشته باشید.
تصور اینکه قرار است به زودی کار فعلی‌تان را ترک کنید ممکن است، ادامه‌ی شغل را برایتان دشوار کند. داشتن مسیر حرکت برای آینده می‌تواند کمک زیادی به لذت بردن شما از شغل فعلی‌تان نماید. دانستن زمان تقریبی برای رفتن (6 ماه بعد یا دو سال بعد) و اینکه به محض ترک شغل فعلی‌تان، شغل جدید برایتان درآمدزایی خواهد کرد، می‌تواند درجه‌ی بالایی از اعتماد به نفس و جهت‌دهی به شما بدهد. علاوه بر آن‌ شما می‌توانید انرژی خود را برای ذخیره مالی صرف کنید تا اگر فاصله‌ی کوتاهی هم بین ترک شغل فعلی و آغاز درآمدزایی شغل جدیدتان پیش آمد، با آن کنار بیایید.

5- آمریکایی‌ها در تربیت و پیشرفت جوانان در تکمیل اهدافشان به نتایج زیر دست یافته‌اند :
از بین افرادی که به طور قاطع تصمیم می‌گیرند که به هدفی برسند 25% موفق می‌شوند.
از بین افرادی که مشخص می‌کنند که در چه زمانی برنامه‌ی خود را پیاده کنند. 40% موفق می‌شوند.
از بین افرادی که برای نحوه انجام کارشان برنامه‌ریزی می‌کنند، 50% موفق می‌شوند.
با تصمیم‌گیری برای وارد شدن به حوزه‌ی کارآفرینی، شما می‌توانید روح کارآفرین خود را به سرمایه تبدیل کنید و در نتیجه به رضایتمندی شخصی، و حتی به پاداش‌های مالی برسید.

"نیازی نیست که بزرگ باشید تا بتوانید شروع کنید، باید شروع کنید تا بزرگ شوید".


منبع: روزنامه تفاهم



نظرات 0

تعداد کل صفحات : 167 :: 130 131 132 133 134 135 136 137 138 139 >