تاريخ : سه شنبه 27 اردیبهشت 1390  | 11:16 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : امام (ره) و اقتصاد

خطاب به دانشجویان: … اسلام برخلاف ادعاهای کاذب مکاتب دیگر ‌که ‌سران آن همیشه گفته‌اند و عمل نکرده‌اند … با آغوش باز ‌از شما استقبال می‌کنیم و به شما خدمت می‌کنیم… اسلام برای نجات مستضعفین آمده ‌است[۱]… .

… ما همه مکلفیم و بتوانیم تکلیفمان را ادا کنیم در مقابل خدای تبارک و تعالی و در مقابل ملت مسلمان، و بتوانیم ‌این مقدار ‌از قدرتی ‌که داریم صرف کنیم در راه خدای تبارک و تعالی برای نجات بندگان خدای تبارک و تعالی، نجات مستضعفین[۲]… .

… طبقات مختلف به طبقات پایین ظلم نکنند. باید حق فقرا، حق مستمندان داده بشود. تمام اینها در جمهوری­اسلا‌می باید عمل بشود.

و ملت وظیفه دارد ‌که در جمهوری اسلا‌می پشتیبانی ‌از دولت‌ها بکند ‌که به خدمت ملت هستند. اگر دولتی را دید ‌که خلاف می‌کند، ملت باید تودهنی به او بزند. اگر چنانچه دستگاه جابری را دید ‌که می‌خواهد به آنها ظلم کند، باید شکایت ‌از او بکنند و دادگاه‌ها باید دادخواهی بکنند؛ و اگر نکردند خود ملت باید دادخواهی بکند، برود توی دهن آنها بزند. در جمهوری اسلا‌می ظلم نیست. در جمهوری اسلا‌می این طور مسائلی ‌که زورگویی باشد نیست. فقیر و غنی؛ نمی‌تواند طبقه غنی بر طبقه فقیر زور بگوید، نمی‌تواند استثمار کند، نمی‌تواند آنها را با اجر کم وادار به عملهای زیاد بکند. باید مسائل اسلا‌می حل بشود در اینجا و پیاده بشود. باید مستضعفین را حمایت بکنند، باید مستضعفین تقویت بشوند؛ زیرورو بشوند مستکبر باید مستضعف بشود و مستضعف باید مستکبر بشود.  نه مستکبر به آن معنی بلکه باید همه با ‌هم برادروار در ‌این دنیا ـ در ‌این مملکت ـ همه با ‌هم باشند. و من به همه اقشار ملت ـ به تمام ـ عرض می‌کنم ‌که در اسلام هیچ امتیازی بین اشخاص غنی و غیر غنی، اشخاص سفید و سیاه، اشخاص (و) گروه‌های مختلف، سنی و شیعه، عرب و عجم، و ترک و غیر ترک ـ به هیچ وجه ـ امتیازی ندارند.  قرآن کریم امتیاز را به عدالت و به تقوا دانسته ‌است… اسلام آن قدری ‌که در فکر مستمندان ‌است در فکر دیگران نیست[۳]… .

… ما انشاء الله بعد ‌از اینکه بتوانیم استقرار بدهیم جمهوری اسلا‌می را، اسلام در فکر کارمندان و در فکر کارگران و در فکر مستضعفین بیشتر ‌است تا فکر دیگری[۴]…. .

… آنهایی ‌که امروز برای استفاده نامشروع می‌خواهند سر ‌این سفره بنشینند کجا بودند آن روز ‌که مستضعفین خون خود را می‌دادند؟ یا در بیغوله‌ها بودند و یا در خارج. ‌این مستضعفینند ‌که نهضت ما را به پیش بردند؛ اینها هستند ‌که خون خود را ریختند. جوانان دانشگاهی، جوانان مدارس قدیم، جوانان بازاری، عشایر محترم، ‌این طبقه بودند ‌که با قیام خود رژیم منحوس را عقب نشاندند و دست نفت‌خواران مفتخوار را قطع کردند[۵]… .

… اینها باید خودشان را عوض کنند. ‌این ‌سران کشورهایی ‌که با ملت‌هایشان آن طور رفتار می‌کنند، با مستضعفین جهان آن طور رفتار می‌کنند، اینها باید افکارشان را عوض بکنند. ‌این افکار دیگر در دنیا خریدار ندارد. ‌این مال یک زمانی بود ‌که آن وقت باز ‌مردم بیدار نشده بودند… آنها ‌هم خودشان را می‌بینند و یک دسته ‌که اقلیتی هستند و به آنها چسبیده‌اند برای منافعشان. ملت خودشان را نمی‌بینند. اصلاً توجه ندارند ‌که ملت ‌هم یک چیزی ‌است. و لهذا برخلاف موازین اسلا‌می، برخلاف موازین عدل و انصاف، هر چه ظلم می‌توانند به ‌این مستضعفین می‌کنند[۶]… .

… شما ‌این انقلاب را به ثمر رساندید و گروه‌هایی ‌که در سرتاسر ‌این کشور ‌این انقلاب را به ثمر رساندند، همان زن و مرد محروم (بودند) و همان‌هایی ‌که مستضعف هستند و کاخ‌نشین‌ها آنها را استضعاف می‌کنند و اینها ثابت کردند ‌که کاخ‌نشین‌ها هستند ‌که ضعیفند و پوسیده‌اند و برای ‌این ملت هیچ کاری نکرده‌اند و نخواهند کرد. ‌این دانشگاه بود، جوان‌های دانشگاه ‌که آنها ‌هم ‌از محرومین و مستضعفینند و ‌این طبقه محروم جامعه بود‌که ‌از همه رفاه‌ها محروم بود، لکن قلبش مملو ‌از عشق به اسلام و ایمان بود و با آن عشق و با آن ایمان ‌این حرکت را دنبال کرد و شهید داد و در مقابلش چیزی مطالبه نکرد[۷]… .

… چه هیچ علاجی بالاتر و والاتر ‌از آن نیست ‌که ملت در سرتاسر کشور در کارهایی ‌که محول به اوست برطبق ضوابط اسلا‌می و قانون اساسی انجام دهد؛ و در تعیین رئیس جمهور و وکلای مجلس با طبقه تحصیل‌کرده متعهد و روشنفکر با اطلاع ‌از مجاری امور و غیر وابسته به کشورهای قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوا و تعهد به اسلام و جمهوری اسلا‌می مشورت کرده، و با علما و روحانیون با تقوا و متعهد به جمهوری اسلا‌می نیز مشورت نموده؛ و توجه داشته باشند رئیس جمهور و وکلای مجلس ‌از طبقه‌ای باشند؛ ‌که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه ‌از سرمایه‌داران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات ‌که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی‌توانند بفهمند[۸]… .

… آنها ‌که تصور می‌کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه‌داری و رفاه‌طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه‌اند. و آنهایی ‌هم ‌که تصور می‌کنند سرمایه‌داران و مرفهان بی‌درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می‌شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می‌کنند آب در هاون می‌کوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت‌طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت‌جویی دو مقوله‌ای ‌است ‌که هرگز با ‌هم جمع نمی‌شوند. و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند ‌که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی‌بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلاب‌ها هستند. ما باید تمام تلاشمان را بنماییم تا به هر صورتی ‌که ممکن ‌است خط اصولی دفاع ‌از مستضعفین را حفظ کنیم[۹]… .

… از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلا‌می و مخالف با حیثیت جمهوری اسلا‌می ‌است به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسؤول می‌باشند.

و ‌مردم و جوانان حزب اللهی اگر برخورد به یکی ‌از امور مذکور نمودند به دستگاه‌های مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند[۱۰]… .

… جنگ ما جنگ پابرهنگی علیه خوشگذرانی های مرفهین و حاکمان بی درد کشورهای اسلامی است .این جنگ سلاح نمی شناسد این جنگ محصور در مرز و بوم نیست این جنگ خانه و کاشانه و شکست و تلخی کمبود و فقر و گرسنگی نمی داند.این جنگ جنگ اعتقاد است جنگ ارزشهای اعتقادی و انقلابی علیه دنیای کثیف پول و زور و خوشگذرانی است جنگ ما جنگ قداست و عزت و شرف و استقامت علیه نامردی هاست[۱۱]… .

… یکی از مسائل مهمی که به عهده علما و فقها و روحانیت است مقابله جدی با دو فرهنگ ظالمانه و منحط  اقتصادی شرق و غرب  و مبارزه با سیاستهای اقتصادی سرمایه داری و اشتراکی است[۱۲]… .



[۱] ۴/۸/۵۷
[۲] ۲/۹/۵۷
[۳] ۱۲/۱/۵۸
[۴] ۲۷/۱/۵۸
[۵] ۲۶/۲/۵۸
[۶] ۲۹/۸/۵۸
[۷] ۱۶/۱/۶۰
[۸] ۱۵/۳/۶۸
[۹] ۲۹/۴/۶۷
[۱۰] ۱۵/۳/۶۸- وصیت نامه سیاسی الهی امام (ره)
[۱۱] صحیفه امام ج۲۱/ص۶۸
[۱۲] صحیفه امام ج۲۰/ص۳۳۹
 

منبع : جنبش عدالت خواه دانشجویی



نظرات 0

محور: اقتصاد اسلامی و امام (ره)

‌    ‌2. انسان‌شناسي‌
‌    ‌سيدحسين‌ ميرمعز‌ي‌
چكيده‌
موضوع‌ نظام‌ اقتصادي‌ و علم‌ اقتصاد، رفتارهاي‌ اقتصادي‌ انسان‌ است. نظام‌ اقتصادي، رفتارها را آن‌گونه‌ كه‌ بايد باشد، سامان‌ مي‌دهد، و علم‌ اقتصاد، آن‌ها را چنان‌ كه‌ هست، بررسي‌ مي‌كند؛ از اين‌ رو بحث‌ انسان‌شناسي‌ در اقتصاد، اهميت‌ ويژه‌اي‌ دارد.
بخش‌ نخست‌ اين‌ مقاله، به‌ انسان‌شناسي‌ از ديدگاه‌ امام‌ خميني1 پرداخته، و در بخش‌ دوم، نتايج‌ چنين‌ نگرشي‌ به‌ انسان‌ در حوزة‌ اقتصاد بيان‌ شده‌ است.
انسان‌ از ديدگاه‌ امام‌ با گزاره‌هاي‌ زير معرفي‌ مي‌شود:
1. انسان‌ از روح‌ و بدن‌ تركيب‌ شده، و داراي‌ بُعد جسماني‌ و معنوي‌ است‌ و در هر بُعد، مراتب‌ بي‌شماري‌ دارد.
2. انسان، موجودي‌ نامحدود و ابدي‌ است.
3. انسان، موجودي‌ مختار است.
4. انسان‌ در اعمالي‌ كه‌ انجام‌ مي‌دهد، در برابر خداوند مسؤ‌وليت‌ دارد.
5. سعادت‌ انسان‌ در نزديكي‌ به‌ خدا و راه‌يابي‌ به‌ كمال، جمال‌ و جلال‌ مطلق‌ است.
6. حس، عقل‌ و وحي، سه‌ معيار شناخت‌ براي‌ انسان‌ به‌شمار مي‌رود.
نتايج‌ اين‌ نگرش‌ به‌ انسان‌ در حوزة‌ اقتصاد عبارتند از:
الف. اقتصاد هدف‌ نيست؛ بلكه‌ وسيلة‌ دستيابي‌ به‌ اهداف‌ بالاتر است.
ب. اقتصاد اسلامي، اقتصاد معنوي‌ است.
ج. نظام‌ اقتصادي‌ اسلام، نظامي‌ دستوري‌ به‌شمار مي‌رود.
د. رفتار عقلايي‌ از اين‌ ديدگاه، رفتار مطابق‌ با شريعت‌ اسلام‌ است.

 

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 28 فروردین 1390  | 3:27 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : امام (ره) و اقتصاد

ناصر جهانيان‌

مقدمه‌
‌    ‌تبيين‌ رهنمودهاي‌ بنيان‌گذار انقلاب، يكي‌ از گام‌هاي‌ اساسي‌ در تداوم‌ و تعميق‌ نظام‌ اسلامي‌ ايران‌ به‌ خصوص‌ در شرايط‌ امروز جهان‌ است. در آستانه‌ قرن‌ بيست‌ و يكم‌ تحولات‌ گسترده‌اي‌ را در زندگي‌ بشر از جنبه‌هاي‌ مختلف‌ شاهد هستيم؛ يكي‌ از مهم‌ترين‌ جنبه‌هاي‌ اين‌ دگرگوني، تحولي‌ است‌ كه‌ در مورد نقش‌ دولت‌ در توسعه‌ و توسعة‌ اقتصادي‌ پديد آمده‌ است. بدين‌ خاطر، بازبيني‌ و ترسيم‌ خطوط‌ فكري‌ سياسي‌ - اقتصادي‌ امام‌ راحل‌ در شرايط‌ كنوني‌ دربارة‌ نقش‌ دولت‌ اسلامي‌ در توسعه‌ و توسعة‌ اقتصادي‌ اگر چه‌ كار آساني‌ نيست، اما قدمي‌ مهم‌ به‌ شمار مي‌رود. هدف‌ دولت‌ اسلامي‌ از ديدگاه‌ حضرت‌ امام‌ همان‌ هدف‌ نهايي‌ اديان‌ آسماني‌ يعني‌ «توسعة‌ معرفة‌ا» است‌ و قرار است‌ انسان‌ با همة‌ ابعاد ماد‌ي‌ و معنوي‌اش‌ ساخته‌ شود، بنابراين، ماهيت‌ دولت‌ اسلامي‌ با دولت‌هاي‌ ديگر اعم‌ از استبدادي، ليبرال‌ و سوسياليست‌ كه‌ هدفشان‌ حداكثر كردن‌ رفاه‌ مسئولين‌ و كارمندان‌ عالي‌رتبة‌ دولت‌ يا حداكثر كردن‌ رفاه‌ مادي‌ جامعه‌ است، تفاوت‌ اساسي‌ دارد.

 

>>>


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : شنبه 13 فروردین 1390  | 4:24 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : انديشه ‏هاى اقتصادى امام موسى صدر

 پيشگفتار
حديث جهاد امام موسى صدر و روايت تحولى كه او ايجاد كرد از زبانى بهتر از زبان ياورش، زبان همراهش، هم رزمش، شهيد دكتر مصطفى چمران ممكن نيست كه بازگو شود. اى كاش در اين همايش گفته‏هاى شهيد چمران بازگو مى ‏شد و به بهترين شكل امام موسى معرفى و شناخته مى ‏شد و تقاضاى شخصى من همين بود كه برادر ارجمند آن شهيد ما را با لبنان، با امام، با تحولاتى كه ايجاد كرد، با حركتى كه امام موسى صدر ايجاد كرد، با نهضتى كه شروع كرد، آن هم در اوضاع آن روز لبنان كه شمه‏ اى از آن را شنيديد، بيشتر آشنا مى كردند. اما فكر مى ‏كنم كه مسئولان همايش با اين مشكل روبرو هستند كه ابعاد زندگى امام موسى صدر بسيار زياد و متنوع است و اگر بخواهند كه هر جنبه‏ اى از زندگى او را به تنهايى معرفى كنند، جنبه‏هاى ديگر ناگفته مى ‏ماند.

 

...


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : شنبه 13 فروردین 1390  | 3:12 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : ‌انديشه‌هاي‌ اقتصادي‌ امام‌ صدر

-------------------------------------------------------

‌چكيده‌
‌اين‌ نوشتار تلاشي‌ است‌ براي‌ شناختن، استنباط‌ و ارائه‌ آرأ و ديدگاه‌هاي‌ امام‌ موسي‌ صدر درباره‌ اقتصاد در دوران‌ اقامت‌ در ايران‌ و لبنان، با استفاده‌ از مقالات‌ منتشر شده، سخنراني‌هاي‌ ايراد شده‌ و اقدام‌هاي‌ صورت‌ گرفته‌ و بالأ‌خره‌ مؤ‌سسات‌ و ساير آثار و يادگارهاي‌ باقي‌مانده‌ از ايشان.
اين‌ منابع‌ در مجموع‌ نشان‌ مي‌دهند كه‌ امام‌ موسي‌ صدر دين‌ اسلام‌ را آيين‌ زندگي‌ تلقي‌ مي‌كند، به‌ گونه‌اي‌ كه‌ به‌ همه‌ جوانب‌ حيات‌ بشر نظر و براي‌ آن‌ برنامه‌ دارد. از جمله‌ مكتب‌ اقتصادي‌ اسلام‌ براي‌ از ميان‌ برداشتن‌ فقر و برقرار ساختن‌ عدالت‌ راه‌ و روشي‌ دارد كه‌ متفاوت‌ از مكاتب‌ سرمايه‌داري‌ و سوسياليستي‌ است.
اگر صاحبان‌ عوامل‌ توليد را براي‌ سهولت‌ به‌ دو گروه‌ كارگران‌ و سرمايه‌داران‌ تقسيم‌ كنيم، امام‌ صدر نشان‌ مي‌دهد كه‌ حقوق‌ و امتيازاتي‌ كه‌ مكتب‌ اسلام‌ هنگام‌ بستن‌ قراردادهاي‌ استخدام‌ كارگران‌ با بنگاه‌ها وضع‌ كرده، موجب‌ فزوني‌ امتيازات‌ و حقوقِ‌ نيروي‌ كار بر صاحبان‌ سرمايه‌ مي‌شود. با تداوم‌ فعاليت‌هاي‌ اقتصادي‌ و بستن‌ مكرر اين‌ قراردادها، امتيازات‌ حقوقي‌ نيروي‌ كار هنگام‌ توزيع‌ مجدد درآمد مزيتي‌ نسبي‌ براي‌ ايشان‌ فراهم‌ مي‌آورد. شهيد محمدباقر صدر نيز همين‌ امتياز را هنگام‌ « توزيع‌ قبل‌ از توليد وتوزيع‌ بعد از توليد » براي‌ نيروي‌ كار قائل‌ هستند. به‌علاوه، برنامه‌ زكات‌ كه‌ در اسلام‌ پيش‌بيني‌ شده، به‌ تعبير امام‌ موسي‌ صدر، يك‌ برنامه‌ مالياتي‌ براي‌ تأمين‌ مخارج‌ فعاليت‌ها و مديريت‌ دولت‌ نيست. بلكه‌ روشي‌ است‌ براي‌ ايجاد توازن‌ درآمد در جامعه‌ تا جايي‌ كه‌ براي‌ همه‌ افراد رفاه‌ نسبي‌ تأمين‌ شود.

...


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : شنبه 13 فروردین 1390  | 3:05 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : انديشه هاي اقتصادي امام موسي صدر

 

سخنرانى امام موسى صدر در نهمین همایش اندیشه اسلامى «ملتقى الفکر الاسلامى» که در تلمسان (یکى از شهرهاى الجزایر) در تاریخ 26 ژوئیه 1975مطابق با 17 تیر 1354برگزار شد. این همایش همه‏ساله در کشور الجزایر و با شرکت دانشمندان برجسته اسلامى در رشته‏هاى فقه، تاریخ، اقتصاد، فلسفه، هنر و ادب برگزار مى‏شود. از جمله دانشمندان سرشناسى که در این همایش شرکت کرده‏اند، مى‏توان از شیخ محمد ابوزهره از الازهر، معروف دوالیبى رئیس مجلس اسلامى الجزایر، شیخ محمد غزالى از استادان الازهر و دکتر عمر فروخ عضو همایش نهم نام برد.

...


ادامه مطلب
نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 11 فروردین 1390  | 12:17 AM | نویسنده : قاسمعلی

محور : امام (ره) و اقتصاد

وجـود فرهنگ صرفه جويى در جامعه ، نشانه پيشرفت و از زيرساخت هاى مهم رشد اقتصادى و توسعه اجتماعى آن جامعه به شمار مى رود.
فـرهـنـگ حـاكـم درمـحيط خانواده و كنترل مصرف و رعايت صرفه جويى مهمترين نقش را در رشد ساختار اقتصادى كشور ايفا مى كند.
از ايـن رو، تـرويـج فـرهـنـگ مـصـرف گـرايـى و تـبـليـغ مـدل هـاى زندگى تجملاتى از سوى استعمارگران در كشورهاى جهان سوم تلاشى در راستاى تـخـريـب همين اصل بنيادين رشد اقتصادى است كه در نهايت به وابستگى اقتصادى ، فرهنگى ، سياسى و نظامى نيز منجر مى شود.
نـگـاهى به آمار اسراف و حيف و ميل نعمت هاى الهى و سرمايه هاى ملّى در كشور، زنگ هاى خطر را در گـوش جـان هـر هموطن مسلمان و آگاه به صدا درمى آورد و انسان بى اختيار انگشت حيرت به دندان مى گزد!
به راستى آيا سزاوار است كه كشور اسلامى ما كه از ديرباز مردمى پرتلاش و قانع داشته و امـروز بـه لطـف خـداونـد تـحـت لواى حـكـومـت جمهورى اسلامى به سر مى برد و به دلايلى با مشكل كمبود و گرانى روبرو است ، آمار اسرافش در بسيارى از كالاهاى اساسى مانند نان ، مواد سوختى و غيره نسبت به كشورهاى مشابه ، چندين برابر باشد؟
بنابر اين ، بسيار شايسته و بجا خواهد بود كه جهت رعايت اقتصاد و ميانه روى ، مسير مصرف خانواده خود را با مسير زندگى خانوادگى امام امت هم جهت سازيم . و البته اين امر، مستلزم آشنا شـدن ـ هـرچـنـد بـه اجـمـال ـ بـا سـاخـتـار زنـدگـى اقـتـصـادى خـانـواده امـام راحـل مـى بـاشـد. چـرا كـه آن حـضـرت در زمـيـنـه كـنـتـرل مـصـرف و رعـايـت اعتدال و صرفه جويى در خانواده بسيار موفق بودند.
رعـايـت صـرفه جويى در خانواده امام (ره ) يك فرهنگ بود كه نمود آن را مى توان در چند محور زير مورد مطالعه قرار داد:

      مراسم ازدواج

ازدواج سنگ زيربناى تشكيل خانواده و رعايت اعتدال در مراسم عروسى اولين گام مؤ ثر در مسير زندگى جمعى است . اما متاءسفانه يكى از مشكلاتى كه امروزه دامنگير بسيارى از خانواده ها شده و سرنوشت آينده نسل جوان جامعه را به مخاطره افكنده ، رواج عروسى هاى پرهزينه و چشم و هم چشمى هاى نادرست است .
البـتـه كـسـانـى هـم هستند كه خود را از چنگال آداب ، رسوم و عادات جاهلى رها ساخته و فارغ از قـيـل و قـال هـاى فـامـيـل و در و هـمـسـايـه ، زنـدگـى صـحـيـح و معقول براساس معيارهاى اسلامى و رفتارهاى رهبران دينى براى خود برمى گزينند.
اين شيوه پسنديده را امام امت از همان دوران جوانى براى خود پيشه كرد و در مراسم ازدواج خود و فرزندانش آن را به كار بست .
يكى از دختران امام شنيده هاى خود را در مورد مراسم عروسى امام چنين بازگو مى كند:
مراسم عروسى امام با اين كه پدرشان ثروتمند بود، بسيار ساده برگزار شده بود، و تنها با شركت اقوام و دوستان نزديك ايشان مراسم انجام گرفت . 
حـضـرت امـام بـراى ازدواج پـسران و دختران خود نيز از همين رويه استفاده كرد، ولى براى نوه هايشان از روال معمول هم ساده تر گرفت . چنان كه دخترشان مى گويد:
در مـورد مـراسم ازدواج فرزندانشان خيلى مختصر و معمولى هم عقدگرفتند و هم عروسى ، ولى نسبت به نوه هايشان چون بعد از انقلاب بود خيلى ساده تر برگزار كردند.
البته جهيزيه به دخترهايشان مى دادند ولى جهيزيه اى به اندازه رفع حاجت و خيلى معمولى . يـعـنـى يـك فـرش مـعـمـولى و دو دسـت رخـتـخـواب و مـخـتـصـرى وسايل ديگر.
امـام مـقـيـد بـودند دختر بايد هم مهريه داشته باشد و هم جهيزيه ولى در حد متعارف يك خانواده معمولى . 

      مصرف خوراكى ها

اسلام دين اعتدال است و در هر كارى حد معتدل و ميانه را برمى گزيند، در مورد مصرف و خوراكى ها نيز دستور به اعتدال و ميانه روى داده و مى فرمايد:
بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد. 
زيرا به فرموده مولا على (ع ):
كسى كه ميانه روى را پيشه خود سازد هرگز سربار ديگران نخواهدشد. 
از ايـن رو، كـسى كه در دخل و خرج و مصرف از اسراف بپرهيزد و ميانه رو باشد در حقيقت نيمى از هـزيـنـه زنـدگـى را تـاءمـيـن كـرده اسـت . بارها رهبران معصوم ما بدين مطلب سفارش كرده و فرموده اند:
((اَلاِْقْتِصادُ نِصْفُ الْمَؤُونَه )) 
ميانه روى ، نيمى از هزينه زندگى را تاءمين مى كند.
شـيوه كنترل و اندازه گيرى در مصرف بخصوص در مورد غذا به قدرى در اقتصاد زندگى مهم است ، كه امام صادق (ع )به مسلمانان براى مقدار پخت و پز برنامه مى دهد و مى فرمايد:
هر مردى بايد به خانواده اش براساس نيازش با پيمانه غذا بدهد، و من براى خود و خانواده ام اين چنين مى كنم . 
و همچنين رسول خدا(ص )پيمانه كردن غذا را مايه بركت آن مى داند و مى فرمايد:
غذايتان را پيمانه كنيد كه همانا بركت در غذاى با پيمانه است . 
امـا افـسـوس كـه در جامعه ما به علّت رسوخ فرهنگ غرب نه تنها برنامه اسلام كم رنگ شده ، بـلكـه گـاهـى ارزش هـا جـاى خـود را بـه ضـد ارزش هـا داده اسـت . سـاليـان درازى اسـت كـه استعمارگران براى ترويج فرهنگ مصرف گرايى به ما القا كرده اند كه ؛ ((زن بايد دستش ‍ در پـخـت و پـز بـا بـركت باشد.)) و براى مردان نيز چنين القا كرده اند. كه ((مرد آن است كه هنگام مراجعت به منزل با پا در را باز كند.)) كنايه از اين كه بايد آنقدر از خريد دستانش پر باشد كه قادر به گشودن در با دست نباشد!
اى عـزيـزان ! اكـنون كه با انقلاب اسلامى به سلطه بيگانگان پايان داده ايم ، خوب است كه در فـكـر و فرهنگ مصرف خود نيز انقلاب كنيم و اين بار هم با پيروى از امام عزيزمان الگوى مصرف خود را با دستورات دين همسو سازيم .
يكى از دختران ايشان مى گويد:
امـام هـمـيـشـه بـه ما سفارش مى كردند به اندازه غذا درست كنيم تا اضافه نيايد و در زندگى زيـاد مـصـرف نـكـنـيـم . هـمـيشه گوشزد مى كردند كه : ((الا ن ما در وضعى هستيم كه امكان دارد وضع بعضى از خانواده ها به سختى بگذرد)). 
خـانـم دبـاغ كـه مـدتـى در پـاريس در منزل امام به سر مى برد از خاطراتش نسبت به امام چنين نقل مى كند:
روزى مـن در نـوفـل لوشـاتـو [حـومـه پـاريـس ]بـه عـلت ارزانـى در حـدود دوكـيـلو پـرتـقـال خـريـدم فـكـر كـردم كـه هـوا خـنـك اسـت و بـراى سـه الى چـهـار روز پرتقال خواهيم داشت . امام با ديدن پرتقال ها فرمودند:
ايـن هـمـه پـرتـقـال بـراى چـيـسـت ؟ مـن هـم بـراى ايـن كـه كـار خـودم را توجيه كنم عرض كردم ((پـرتـقـال ارزان بود براى چند روز اين قدر خريدم .)) ايشان فرمودند: ((شما مرتكب دو گناه شـديـد: يـك گـنـاه بـراى ايـن كـه مـا نـيـاز بـه ايـن هـمـه پـرتـقـال نـداشـتـيـم ، و ديـگـر ايـن كـه شـايـد امـروز در نـوفـل لوشـاتـو كـسـانـى بـاشـنـد كـه بـه عـلّت گـران بـودن پـرتـقـال تـا حـال نتوانسته اند تهيه كنند و با ارزان شدن آن مى توانستند مقدارى از آن تهيه كـنـنـد. ببريد مقدارى از آن را پس دهيد... . گفتم پس دادن آن ها ممكن نيست فرمودند: ((بايد راهى پيدا كرد)). عرض كردم چه كار مى توانم بكنم ؟ فرمود: ((آنها را بدهيد به كسانى كه تا به حال پرتقال نخورده اند، شايد از اين طريق خدا از سر تقصيرت بگذرد.)) 
امـام (ره )در مـورد خـريـد اضـافـه بـر مـصـرف حـساس بودند كه مثلاً اگر مى خواست آب ليمو بگيرند به مشهدى حسين (خادم منزل ) مى گفت كه فقط به اندازه يك ليوان ، آب ليمو بخرد و هـر چـه اصـرار مـى كـرد كـه يـك شيشه مى گيريم نگه مى داريم ، كم كم مصرف مى شود. مى فـرمـود: نـه ، فـعـلاً بـه آن اندازه اى كه لازم است بايد بگيريد. همچنين در مورد سبزى خوردن بيش از چند فِلِس اجازه نمى داد بگيرند. 
چـنـيـن برخوردى از حضرت امام ، داستانى از امام صادق (ع )را در ذهن تداعى مى كند: مدتى بود نـرخ گـنـدم و نان روز به روز در مدينه بالا مى رفت ، مردم نگران شده بودند و عده اى گندم آيـنـده خـود را خـريـدارى مـى كـردند و آن را انبار مى كردند. در اين ميان مردمى هم بودندكه به واسطه تنگ دستى مجبور بودند روز به روز آذوقه خود را از بازار بخرند.
((مـعـتـب )) وكـيـل خـرج خـانه امام صادق (ع )مى گويد: امام از من پرسيد: ((ما چقدر گندم در خانه داريـم ؟)) عـرض كـردم بـه قـدرى كـه چند ماه را كفايت كند. فرمود: ((آن ها را به بازار ببر و بفروش )). عرض كردم گندم در مدينه ناياب است اگر اينها را بفروشيم ممكن است ديگر خريد آن ميسر نباشد. فرمود:
هـمـه را بـفـروش و بـعـد از اين ، نان خانه مرا روز به روز از بازارخريدارى كن . نان خانه من بـايـد بـعـد از ايـن نـيـمـى گـنـدم و نـيـمـى جـو بـاشـد. خـدا مـى دانـد مـن تـوانـايـى دارم كـه عـيـال خود را با نان گندم به بهترين وجهى اداره كنم ، ولى اين كار را نمى كنم تا در پيشگاه الهى مساءله ((اندازه گيرى معيشت )) را رعايت كرده باشم . 

      مسكن

حـضـرت امـام (ره )پـس از ازدواج ، زنـدگـى سـاده خـود را در قـم و در مـنـزلى بـسـيـار كـوچك و اسـتـيـجـارى ولى مـستقل آغاز كردند.  و با زياد شدن تعداد فرزندانشان تصميم به خـريـد مـنـزلى در مـحله يخچال قاضى ـ منزل فعلى امام در قم ـ گرفتند، در قسمتى از حياط اين خانه كه به صورت باغچه اى كوچك بود، خانه اى براى اسكان فرزندشان حاج آقا مصطفى كه تازه ازدواج كرده بود ساختند. 
پـس از قـيـام پـانـزده خرداد و تبعيد ايشان به تركيه و عراق ، حضرت امام (ره )منزلى كوچك و قـديمى در حدود 45 متر و با حياطى قريب چهارده متر كه نياز به تعمير و رنگ آميزى هم داشت ، در نجف اجاره كردند.
بـا ايـن كـه افرادى همچون آقاى اشراقى ـ داماد امام ـ بارها به آن حضرت پيشنهاد داده بود كه حـاضـر اسـت از مال شخصى خود مخارج تعمير و رنگ آميزى خانه را برعهده بگيرد، حضرت امام براى حفظ زىّ روحانيت حاضر به اين كار نشدند. 
نـكـتـه قابل توجه اين كه حضرت امام به لحاظ مقام مرجعيت و رهبرى كه داشتند علاوه بر وظايف يـك مـسلمان كه بايد از اسراف و زياده روى خوددارى كند، وظيفه داشتند تا با ايثار و فداكارى بـه بـالاتـريـن مرحله قناعت و صرفه جويى خود را برسانند و در حد فقيرترين افراد جامعه زنـدگـى خـود را تـنـزّل دهـنـد. ايـن عـمـل امـام مـلهـم از درسـى اسـت كـه مـولا عـلى (ع )بـا سخن و عمل خود به رهبران دينى داده است .
هـواى نـجـف در تـابـسـتـان بـسـيـار گرم و خشك بود و مرسوم بود كه بزرگان نجف در كوفه نزديك شط فرات منزلى داشتند و در تابستان به آنجا كوچ مى كردند تا از هواى مطبوع آنجا كه بيش از پنج درجه از هواى نجف خنك تر بود استفاده كنند.
حضرت امام با اين كه در تابستان از هواى گرم نجف بسيار رنج مى برد، به همراه مردم بومى در نجف مى ماندند و حتى يك بار هم حاضر به استفاده از هواى مطبوع كوفه نشدند.
روزى يكى از دوستان امام كه از مشاهده اين وضع متاءثر شده بود با تمجيد و توصيف از هواى كوفه سعى فراوانى كرد تا امام را راضى كند منزلى در كوفه اجاره كند.
هـمـيـن كـه سـخـنـان ايـشـان تمام شد، امام سرشان را بلند كردند و بدون اين كه يك كلمه حرف بزنند فقط تبسمى زيبا و تشكرآميز از آن شخص بر لبشان نقش ‍ بست . 
ولى در جاى ديگر كه دوباره اين مساءله مطرح شده بود حضرت فرمودند:
آيـا مـن مـى تـوانـم بـه كـوفـه بـروم درحـالى كـه بـسـيـارى از مـردم ايـران در سـيـاه چال به سر مى برند؟! 
زمانى هم كه انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد و امام تصميم به مراجعت به ايران گرفت ، از دسـت انـدركـاران خـواسـت تا منزلى در جنوب شهر تهران كه محله مستضعف نشين است ، برايشان اجـاره كـنـنـد. و آنـهـا مـدرسـه رفـاه را در نـظـر گـرفـتـنـد تـا امـام بـتـوانـد از مـردم هـم استقبال كند. 
هـمـچـنـيـن وقـتـى امـام در بـيـمـارسـتـان قـلب بـسـتـرى شدند، شوراى پزشكى امام خروج امام از بـيـمارستان را به شرطى تجويز كرده بود كه در نزديكى بيمارستان اسكان كنند. از اين رو ايـشان به آقاى رسولى فرمودند: ((برويد منزلى مانند خانه پدرت برايم پيدا كنيد.)) پيدا كـردن خـانـه خـشـت و گـلى آن هـم نـزديـك بـيـمـارسـتـان كـار آسـانـى نـبـود، خـلاصـه منزل جماران پيشنهاد گرديد كه هم خواسته امام باشد و هم مردم بتوانند از حسينيه جماران براى ملاقات هاى عمومى استفاده كنند.
مـنـزلى كـه بـراى امـام و دفـتـر ايـشـان در نـظـر گـرفـتـه شـد مـجـمـوعاً 160 متر زمين داشت ، مـنزل خصوصى امام داراى دو اتاق ، يكى براى ملاقات با شخصيت ها و ديگرى براى استفاده و اسـتـراحت بود كه گاهى ملاقات كنندگان به قدرى زياد مى شدند كه به اجبار از اتاق ديگر نيز استفاده مى گرديد. 
امـام راحـل (ره )بـا زنـدگـى سـاده و بدون تجمل و زرق و برق خود به همه آزادگان و مسلمانان آموختند كه مى توان با كمترين امكانات رفاهى ، بزرگ ترين و انقلابى ترين كارها را انجام داد و رفاه زدگى با آزادگى و انقلابى بودن هيچ تناسبى ندارد.
 

منبع : كتاب امام و روش زندگي



نظرات 0
تاريخ : پنج شنبه 11 فروردین 1390  | 12:17 AM | نویسنده : قاسمعلی

محور : امام (ره) و اقتصاد

حـضـرت امـام (ره ) از كـلام خـدا دريـافـتـه بـود كـه : ((اسـراف كـنـنـدگـان بـرادران شـيـاطـيـن هستند.))  و ((خداوند اسراف كنندگان را دوست نمى دارد.))  و نيز اين سخن امام صادق (ع )را به خوبى آويزه گوش جانش كرده بود كه فرمود:
((اِنَّ الْقـَصـْدَ اَمـْرٌ يُحِبُّهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ اِنَّ السَّرَفَ يُبْغِضُهُ حَتّى طَرْحُكَ النُّواه فَاِنَّهاتَصْلَحُ لِشَىْءٍ وَ حَتّى صَبُّكَ فَضْلَ شَرابِكَ.)) 
بـه راسـتـى مـيانه روى كارى است كه خداوند عزوجل آن را دوست مى دارد و همانا اسراف و زياده روى را مـكـروه مـى شـمـارد حتى دور افكندن هسته خرما؛ چرا كه به كارى مى آيد و همچنين باقى مانده آب آشاميدنى .
امـام خـمـيـنى (ره )با وجود اين كه از خانواده هاى تقريباً متمكن جامعه بود و توان ريخت و پاش و حـيـف و ميل در زندگى برايش ميسر بود، نفس خود را در پرتو اسلام چنان تربيت كرده بود كه به كمترين حد اسراف هم راضى نمى شد و روح لطيفش از آلوده شدن بدان سخت گريزان بود.
در اينجا برخى از جلوه هاى صرفه جويى در زندگى امام را بيان مى كنيم :

      صرفه جويى در آب

يكى از كسانى كه سالها در منزل امام حضور داشت ، مشاهدات خود را در اين باره چنين بازگو مى كند:
امـام اگـر آب مـى خـوردنـد بـاقـيمانده آب ليوان را خالى نمى كردند، بلكه كاغذى روى آن مى گذاشتند تا بعداً از آن استفاده كنند. 
همچنين در مورد وضو گرفتن ايشان مى گويد:
مـن بـارهـا نـاظـر وضـو گـرفـتـن امـام بـوده ام كـه ايـشـان در فـاصـله بـه جـا آوردن اعـمـال وضـو، شير آب را مى بندند. و در موقع لازم دوباره باز مى كنند تا مبادا آب اضافى از شير خارج شود. 

      صرفه جويى در برق

حـضـرت امـام بـه عـنـوان يـك شهروند ايرانى همچون ساير مردم ، از نعمت برق استفاده مى كرد ولى نحوه استفاده امام براى ما درس آموز است .
يكى از اعضاى دفتر امام در اين باره مى گويد:
در اتـاق حـضرت امام يك مهتابى يا يك لامپ صد وات روشن است كه هنگام مطالعه يا نوشتن چون اين نور كافى نيست هر دو را روشن مى كند. 
ايشان همچنين مى گويد:
مكرراً ديده ام كه معظم له از اتاقشان به طرف اندرون رفته اند ولى چند لحظه بعد ازميان راه بـرگشته لامپ مهتابى را خاموش كرده و مجدداً به طرف اندرون رفته اند. با آن كه در آن موارد مـعـمـولاً بـيـش از چـنـد دقـيـقـه در انـدرون نـمـى مـانـدنـد و دوبـاره بـه هـمـيـن اتـاق بـرمـى گشتند. 
حضرت امام علاوه بر اين كه خود مساءله صرفه جويى و پرهيز از اسراف را به دقت رعايت مى كـردنـد بـا رفـتـارشـان سـعـى مـى كـردنـد كـه بـه ديـگـران نـيـز ايـن شـيـوه را در عمل بياموزند. بنا به گفته يكى از اعضاى دفتر امام :
شـمـا در مـنـزل امـام يـك چـراغ اضـافـه روشـن پـيـدا نـمـى كنيد. بعضى مواقع حتى خود امام كه مشغول ملاقات با شخصيت ها و افراد بوده اند وقتى متوجه شده اند كه چراغ دستشويى بى جهت روشـن اسـت بـلنـد شـده انـد و بـدون آن كـه بـه ديـگـران امـر كـنـند خودشان آن را خاموش كرده اند. 

      صرفه جويى در لباس

اسـلام نـظـافـت را نـشانه ايمان مى داند و مسلمانان را به آراستگى لباس و بدن سفارش كرده است . ولى متاءسفانه بعضى اين سفارش اسلام را به گونه اى ديگر گرفته اند و شخصيّت خـود را در لبـاس هـاى رنـگـارنـگ و فـاخـر مـى دانـنـد، غـافـل از ايـن كـه اگـر چـه اسـلام به نظافت و داشتن سر و وضع مرتب سفارش كرده است ، اما اسراف و زياده روى را نيز حرام مى داند.
يكى از ياران و شاگردان امام از وضع لباس پوشيدن ايشان چنين مى گويد:
امـام بـه جـاى آن كـه لبـاس نـو و رنـگارنگ بخرند و مرتب لباس عوض كنند، يك دست لباس بـراى زمـستان و يك دست هم براى تابستان داشتند و هميشه از همان دو لباس استفاده مى كردند. ولى از لبـاس هـايـشـان خـوب نـگهدارى مى كردند، و در عين حالى كه همان لباس قديمى بود ولى تميز بود. هميشه نعلين هايشان برق مى زد. 
همچنين يكى از دختران امام از شيوه ديرينه پدر خود در پوشيدن لباس مى گويد:
شـايـد سال ها و سال ها يك قبا و لبّاده داشتند و مى پوشيدند كه همه به صدادرمى آمدند كه : ((فلانى چقدر اين يك قبا را مى پوشد!)) ولى همين يك قبا آنقدر تميز بود كه شايد كمتر كسى به نظافت ايشان در قم پيدا مى شد. 

      صرفه جويى در وقت

عـمـر انـسـان ، سرمايه گرانبهايى است كه پيوسته از منبع محدود خود در نهر باريك زندگى جريان دارد و انسان را قادر مى سازد تا هرگونه كه بخواهد از آن استفاده برد.
نظم و انضباط بهترين راه براى استفاده بهتر از عمر و جلوگيرى از هدر رفتن آن است . على (ع )در واپسين لحظات عمر گرانبهاى خود در ضمن وصيت نامه اى چنين مى فرمايد:
((اُوصيكُما وَ جَميعَ وُلْدى وَ اَهْلى وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتابى بِتَقْوَى اللّهِ وَنَظْمِ اَمْرِكُمْ...)) 
شـمـا و همه فرزندان و اهل بيتم و هر كس را كه نامه ام به او مى رسد به تقوا و ترس ازخدا و نظم در كارها... سفارش مى كنم .
امـام خـمـيـنـى (ره )در طـول حـيـات پر بركتشان همواره مراقب بود تا از عمرو فرصت ها بهترين اسـتـفـاده را بـبرند. و اين يكى از رموز موفقيت و پيروزى او در كارها و برنامه هايشان در تمام مدت زندگى بود. تنظيم وقت و برنامه زندگى او را قادر مى ساخت تا به تمام امور زندگى اعم از شخصى ، خانوادگى ، حكومتى ، علمى و مطالعاتى ، عبادى و غيره برسند.
يكى از ياران امام در اين باره مى گويد:
امام آنقدر كارهايشان دقيق و منظم بود كه ما در ايامى كه در آنجا (نجف ) بوديم ساعت [كارى مان ] را بـا كارهاى ايشان تنظيم مى كرديم . يعنى آن موقعى كه ايشان كارى را انجام مى دادند ما مى فـهـمـيـديـم كـه سـاعـت چـنـد اسـت . حـتـى خـانـواده ايـشـان مـى فـهـمـيـدنـد كـه در ايـن سـاعت آقا مشغول چه كارى است . 
على (ع )درباره ويژگى اهل تقوا مى فرمايد:
شيوه اهل تقوا غنيمت شمردن فرصت ها و توشه گيرى براى سفر آخرت است . 
بـه راسـتـى كـه امـام راحـل در زمـان خـود اسـوه پـارسـايـان و سـرآمـد اهل ايمان بودو از فرصت ها كمال استفاده را مى كرد؛ چنان كه يكى از نزديكان وى مى گويد:
امـام در فاصله اى كه بعداز نماز ظهر و عصر براى نهار مى آمدند، اگر در اين مدت كوتاه چند دقـيقه اى فرصت مى شد قرآن برمى داشتند و مى خواندند و گاهى اين اوقات كمتر از دو دقيقه بود و ايشان نمى گذاشتند كه حتى چند دقيقه از عمرشان بيهوده بگذرد. 
حـتـى هـنـگـام مـصـاحـبـه ، در فـاصله اى كه خبرنگارها وسايلشان را آماده مى كردند، از وقتشان استفاده مى كردند.
نمونه بارز صرفه جويى
يـكـى از دخـتـران امـام از خـاطـرات خـود بـا پـدر بـزرگـوارش چـنـيـن نقل مى كند:
يـك بـار كـه خـدمـت امـام بـودم از مـن خـواسـتـنـد پـاكـت دارويـشـان رابـدهـم . داخـل پـاكـت پـُمـادى بـود كـه بـايـد بـه پـايشان مى ماليدند. بعد از مصرف دارو، امام يك عدد دستمال كاغذى را به چهار تكه تقسيم كردند و با يك قسمت از آن چربى پايشان را پاك كردند و سه قسمت ديگر را داخل پاكت گذاشتند تا براى دفعات بعد استفاده كنند. به امام عرض كردم : ((اگر برنامه زندگى اين گونه است ، پس ما همه جهنمى هستيم ! چون ما واقعاً اين رعايت ها را به خصوص در مورد دستمال كاغذى ، نمى كنيم . امام فرمودند:
((شما اين طور نباشيد، ولى بايد رعايت كنيد.)) 
ايـن سـخن امام (ره )مشابه فرمايش مولا امير مؤ منان (ع )به فرد زاهدى است كه خود را با امام (ع )مقايسه مى كرد. حضرت به او فرمود:
اشـتباه مى كنى ، من با تو فرق دارم . من مسؤ وليتى دارم كه تو ندارى .من در لباس پيشوايى و حـكـومـتـم . وظـيـفـه حـاكـم و رهـبـر، وظـيـفـه ديـگـرى اسـت . خـداونـد بـر پـيـشـوايـان عـادل واجـب كرده كه ضعيف ترين مردم را مقياس زندگى خود قرار دهند و آن گونه زندگى كنند تـا سـختى فقر و تهيدستى به آن طبقه اثر نكند. بنابراين ، من وظيفه اى دارم و تو وظيفه اى . 
هـنـگـامـى كـه ظـرافـت هـاى بـرنـامـه اسـلام را در كـنـار لطـافـت هـاى كـردار امـام راحـل قـرار مـى دهـيـم خـود را در برابر مردى وارسته و خودساخته مى يابيم كه كران تا كران روح بـلنـدش آمـيخته با عطر پيام قرآن و سنت بود. و لحظه لحظه عمرش ، آيه ، آيه قرآن را نـمايش مى داد. او واقعاً يك زاهد واقعى بود كه از كمترين امكانات ، بيشترين بهره را مى برد و ضـمـن اسـتـفاده صحيح و اصولى از نعمت هاى خدادادى ، هيچ گاه مرتكب اسراف ، ريخت و پاش ، تـنـگ نـظـرى و افـراط و تـفـريـط نـمـى شـد. واقـعـاً امـام يـك الگـوى زيـبـاى اعتدال و ميانه روى اسلامى بود.

منبع : كتاب امام و روش زندگي



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 10 فروردین 1390  | 10:06 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : امام (ره) و اقتصاد

يـكـى از ويـژگـى هـاى بـارز امـام خـمـيـنـى (ره )رعـايـت اعتدال اقتصادى در زندگى بود. جهت ارائه الگوى صحيح مصرف و تنظيم اقتصاد خانواده بر اساس ملاك و معيار اسلامى لازم است زندگى آن حضرت را از اين جهت مورد بررسى قرار داد كه در اين فصل به آن اشاره مى شود.
      اعتدال در مصرف

يكى از شاخه هاى اعتدال در زندگى ، اصل ((اعتدال در مصرف )) است كه در زبان دين از آن به ((صرفه جويى )) و ((قناعت )) نيز تعبير شده است .
قرآن كريم از آن به عنوان يكى از صفات عبادالرحمن (بندگان خاص خدا) ياد مى كند:
((وَالَّذينَ اِذا اَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً)) 
آنان (بندگان خاص خدا) كسانى هستند كه چون انفاق مى كنند نه زياده روى نموده ونه سختگير هستند، بلكه ميان اين دو حد وسط را برمى گزينند.
هـنـگـامـى كـه امـام صـادق (ع )ايـن آيـه را تـلاوت مـى كـرد بـراى تـبـيـيـن ((اعتدال در مصرف )) مشتى سنگ ريزه از زمين برداشت و محكم در دست گرفت و فرمود: ((اين همان اقتار و سختگيرى است .)) سپس دست خود را گشود كه همه آن به روى زمين ريخت و فرمود: ((اين اسـراف اسـت .)) بـار سـوم ، مـشت ديگرى برداشت و دست خود را كمى گشود، به گونه اى كه مـقـدارى فـروريـخـت و مـقـدارى در دسـتـش بـاقـى مـانـد و فـرمـود: ((ايـن هـمـان قـوام و اعتدال است .)) 
هـمـچـنـيـن شـخـصـى از امام رضا(ع )پرسيد كه ، چه مقدار خرجى بر خانواده مجاز است ؟ حضرت فـرمـود: ((حد بين دو حرام )) عرض كرد دو حرام كدام است ؟ من آن را نمى شناسم ، فرمود: ((مگر نـمى دانى كه خداوند اسراف را حرام كرده و سختگيرى را نيز حرام كرده است ؟)) پس آيه فوق را تلاوت كرد.
سعدى پيرامون ميانه روى در خوردن و آشاميدن چنين سروده است :
نه چندان بخور كز دهانت برآيد
نه چندان كه از ضعف جانت برآيد
حـضـرت امـام خـمـيـنـى (ره )كـه در هـمـه ابـعـاد زنـدگـى بـه خصوص زندگى فردى ، نمونه كـامـل و سـرآمـد اهـل زمـان خـود بـود. از ابـتـداى جـوانـى كـه روح خـود را از سـرچـشـمـه زلال معرفت سيراب مى كرد، به اين مساءله توجه داشت از سويى به صرفه جويى و پرهيز از اسراف به عنوان يكى از تعاليم مهم اسلام ، اعتقادى راسخ داشت و توجه به آن را سرلوحه زندگى معيشتى خود قرار داد. از طرفى نيز در زندگى سختگير نبود.

 

منبع : كتاب امام و روش زندگي



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 10 فروردین 1390  | 10:02 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : امام (ره) و اقتصاد

در حـوزه اقـتـصـادى اسـلام ، بـيـت المـال بـه هـمـه مسلمانان تعلق دارد و همه بايد در نگه دارى امـوال آن و نـيـز درسـت و بـه جـا مصرف كردن آن نهايت تلاش را بنمايند، در اسلام به اين امر تاءكيد و سفارش فراوانى شده است .
در زمـان غـيـبـت ، بـيـت المال در اختيار ولى فقيه قرار مى گيرد  و در جايى كه حكومت اسـلامـى بـر پـا نـبـاشـد وظـيـفـه رسـيـدگـى بـه امـوال بـيـت المال با مراجع تقليد است .
وجـوهـات شـرعـيـه بـخـش كـوچـكـى از مـنـابـع بـيـت المـال اسـت و بـخـش اعـظـم آن شامل همه اموال عمومى و دولتى و ذخاير روزمينى و زيرزمينى و دريايى و غيره مى شود.
امـام خـمـيـنى (ره )از جمله كسانى است كه به جراءت مى توان گفت در زمينه حفظ و نگهدارى بيت المال و كنترل و نظارت در مصرف به جا از اموال عمومى ، بسيار موفق بوده است و احتياط شديد ايـشـان در ايـن زمـيـنـه زبـانزد خاص و عام است . بيان مواردى از دقت و توجه امام ، ما را به اين حقيقت بيشتر رهنمون مى سازد.

      احتياط در مصرف بيت المال

امـام عـلاوه بـرايـن كه هيچ گاه بيت المال را صرف هزينه شخصى خود نمى كرد،دقت و حساسيت زايـدالوصـفـى نـسـبت به حفظ و هزينه آن به كار مى بست . اين دقت به قدرى حساب شده و با احتياط بود كه در خانه ايشان همواره مصرف ، فقط در حد نيازهاى ضرورى بود و همين نيازمندى هـاى ضرورى ـ خوراك ، پوشاك ، اثاثيه ، وسيله رفت و آمد و... ـ با كمترين هزينه و به طور ساده تهيه مى شد. حجت الا سلام قرهى ـ يكى از مسؤ ولين دفتر امام ـ مى گويد:
روزى در شـهـر نـجـف ، امـام خـواسـتـنـد تـشـريـف بـبـرنـد مـنـزل . بـه من فرمودند: ((برو يك درشكه بگير، ماشين نگير!)) درشكه هاى آنجا خيلى تميز و مرتب نبود، باور كنيد من خودم خجالت مى كشيدم ولى امام تا آنجا كه امكان داشت سعى مى كرد از سهم امام كمتر استفاده كنند. 
و نيز در جاى ديگر مى گويد:
فـرش هـاى بـيـرونى منزل امام ناقص بود، من عرض كردم : اجازه بدهيد براى اين قسمت خالى ، فـرش ‍ تهيه كنم . امام فرمود: آن طرف ـ يعنى در اندرون ـ فرش هست ، عرض كردم آن ها گليم اسـت و بـراى بـيـرونـى خـوب نـيـسـت . فـرمـود: مـگـر مـنـزل صـدر اعـظـم اسـت ؟! گـفتم : فوق مـنـزل صـدر اعـظـم اسـت ، مـنـزل امـام زمـان اسـت ! فـرمـود: در منزل خود امام زمان هم معلوم نيست چه فرشى افتاده است . 
از ايـن رو، وقتى به حضرت امام (ره )پيشنهاد مى شود ساختمان بيرونى بيت نياز به تعمير و رنگ دارد، امام مى فرمايد:
((من از بيت المال نمى توانم خرج آن كنم .)) 
و يـا زمـانى كه شهرستانى ها به امام گلايه مى كنند كه ما نياز به ارتباط با شما داريم ، و شما تلفن لازم داريد، حضرت امام مى فرمايد:
((پول بيت المال خرج رساله من و تلفن نشود.)) 
تـا ايـن كـه يـك نـفـر بـازارى تـلفـنـى بـه نـام ايـشـان مـى خـرد و در منزل معظم له نصب مى كند.
بـى شـك چـنـيـن احـتـيـاطـى الگـو گـرفـته از نگرشى است كه اسلام و رهبران معصوم به بيت المال داشته اند. همانند برخورد حضرت على (ع )با طلحه و زبير كه چون كار شخصى داشتند، امام (ع )چراغ بيت المال را خاموش كردند!
و يـا زمـانـى كـه بـرادرش عـقـيـل ـ از روى فـقـر ـ از آن حـضـرت تـقـاضاى يك مَن گندم از بيت المال مى كند، آهن گداخته را به دستان او نزديك مى كند تا به او بفهماند كه دست اندازى به بيت المال آتش دوزخ را در پى دارد. 
يـادآورى : گـرچـه حـضـرت امـام در مـورد مـصـرف بـيـت المـال آنـجـا كـه جـنـبـه شـخصى داشت بسيار محتاط عمل مى كرد، ولى هر جا كه پاى هزينه لازم براى عموم و يا انقلاب اسلامى به ميان مى آمد، با دستى باز و دلى سخى اجازه مصرف مى داد و به تعبير مرحوم حجت الاسلام سيد احمد خمينى (ره ):
همان كسى كه براى خريد يك پنكه در نجف ، فرياد برمى آورد: ((مرا به جهنم نفرستيد.)) همان كسى است كه سهم امام را به طور مطلق براى نابودى شاه اجازه مى دهد!
هـمـان كـسـى كـه اجـازه نـمـى دهـد كه همسر فرزند شهيدش [حاج سيد مصطفى ] يك تلفن از بيت المـال بـه ايـران بـزنـد... هـمان كسى است كه به پاريس مى رود و در فرنگ ، عَلَم دين را به دوش ‍ مى كشد. 
و نيز مى گويد:
پـس از شـهـادت آيـت ا... سـعـيدى ، طلاب نجف چهل شب براى بزرگداشت ايشان ، مجلس فاتحه گـرفـتـنـد، مـخـارج اين گونه مجالس براى طلاب ـ كه شهريه مختصرى مى گرفتند ـ سنگين بـود. امام خمينى (ره )ضمن اين كه هر شب در اين مجلس شركت كرد، فرمود: مخارج مجلس فاتحه را من مى دهم . 
هـمـچـنـيـن بـراى جـلب تـوجـه و تـرغـيـب غـيـرمـسلمانان به اسلام ، از صرف هزينه هاى جنبى و تـشـريـفـاتـى نـيـز كـوتـاهـى نـمـى كـنـد. چـنـان كـه در دهـكـده ((نـوفـل لوشـاتـو)) در حـومه پاريس ، شب تولد حضرت مسيح (ع )براى مسيحيان پيام تبريك فـرسـتـادنـد و دسـتـور دادنـد كـه يـك سـرى هـديـه هـمـراه دسـتـه هـاى گل براى همسايه ها بفرستند.
امـام نـه تـنـهـا خـود بـه آنـچـه مـعـتـقد بود عمل مى كرد بلكه همواره سران حكومت را نيز از دست يازيدن به بيت المال مسلمانان پرهيز مى داد و آنان را نسبت به وجوهى كه در غير امور مسلمانان هزينه شود بر حذر مى نمود، در خطابى به سران حكومت هاى اسلامى چنين مى فرمايد:
بـيـت المـال مـسـلمـيـن را بـزرگ بـشـمـاريـد، حـكـومـت هـاى اسـلامـى بـايـد بـيـت المـال مـسـلمـيـن را بـراى جـلال و جـبـروت خـودشـان صـرف نـكـنـنـد، بـيـت المال مسلمين صرف آن چيزى بشود كه براى مسلمين است . 

      جلوگيرى از اسراف بيت المال

يـكـى از وظـايـف مـهـم رهـبـران و مـديـران نـظـام اسـلامـى در مـورد بـيـت المال ، حفظ و جلوگيرى از هدر رفتن آن به دست كارگزاران حكومتى است .
ايـن مـوضـوع بـه انـدازه اى مـهـم اسـت كـه امـام عـلى (ع )در نـامه اى به زياد بن ابيه ـ جانشين استاندار بصره ـ مى نويسد:
بـه خـداونـد سوگند ياد مى كنم ، سوگندى از روى راستى و درستى ! اگر به من خبر برسد كـه تـو در بيت المال مسلمانان به چيزى اندك يا بزرگ خيانت كرده و برخلاف دستور، صرف نـمـوده اى ، بـر تـو سـخـت خـواهـم گـرفت ، چنان سختگيرى كه تو را كم مايه ، گران پشت و ذليل و خوار گرداند! 
امـام نـيـز بـه پـيـروى از مـولايـش امـيـرالمـؤ مـنـيـن (ع )نـسـبـت بـه كـنـتـرل و مـحـافـظـت از بـيـت المـال بسيار حسّاس بود. يكى از اعضاى دفتر امام در اين باره مى گويد:
((مـرتـب امـام از طـريـق آقـاى صـانـعـى تـذكـر مـى دهـنـد كـه در مـصـرف دقـت شـود و گـاه سـؤ ال مى فرمايند كه چرا زياد شده و مواظب باشيد.)) 
يـكـى از نـزديـكـان امـام خـاطـره اى را در ايـن بـاره از آن جـنـاب چـنـيـن نقل مى كند:
((گـاهـى كـه حـضورى نمى توانستم خدمت امام برسم مطلبم را روى كاغذ مى نوشتم و مى دادم . روزى در بين راه به من فرمود: ((تو احتياط نمى كنى !)) من كه ذهنم خالى بود پرسيدم چه كار كـردم ؟ امـام فـرمـودنـد: ((تـو ايـن مـطـلب را روى كـاغـذ بـاطـله هـم مـى تـوانـسـتـى بـنـويـسـى !)). 
انسان موجودى توجيه گر است ، فراوان ديده مى شود افرادى براى استفاده شخصى از امكانات بيت المال به نوعى كار خود را توجيه مى كنند، به گونه اى كه خود را مستحق استفاده از آن مى دانند.
حـضـرت امـام بـا تـوجـه بـه روحـيـات انسان ها، پيشاپيش هرگونه راه توجيه را به روى اين گونه افراد مى بست . يكى از اعضاى دفتر امام در نجف در اين باره مى گويد:
امـام مـى فـرمـود: هـيـچ كـس حـق نـدارد از ايـنـجـا تـلفـن زيـادى بـكـنـد، تـلفـن داخل نجف را اجازه مى دادند ولى به كربلا يا جاى ديگر نمى توانستيم تلفن بزنيم ، زيرا امام تـحـريـم كرده بودند. حتى به احمد آقا فرموده بودند: تو حق ندارى به تهران يا جاى ديگر تلفن شخصى كنى .)) 
شـايـد كمتر كسى از مردم به روشن بودن چراغ اضافى در محيط كار يااداره حساسيت نشان دهند از ايـن رو گـاهـى بـدون تـوجـه بـه خـامـوش كـردن لامـپ ، مـحـل كـار خـود را تـرك كـرده و بـه مـنـزل مـى رونـد. ولى حـضـرت امـام بـه ايـن مـسـائل هـر چـند كوچك بسيار حساس ‍ بود. از اين رو اگر گاهى چراغى روشن مى ماند از اندرون بـيـرون مـى آمـد و چراغ را خاموش مى كرد و فردا آنان را توبيخ مى نمود كه چرا شما چراغ را روشن گذاشتيد.)) 

      حسابرسى بيت المال

يـكـى از راه هـاى صـرفـه جـويـى و جـلوگـيـرى از اسـراف هـا حـسـابرسى دقيق در مساءله بيت المـال اسـت . حـسـابـرسـى بـجـا و بـه مـوقـع ، از هـدر رفـتـن بـيـت المـال و خـيـانـت احـتـمـالى كـارگـزاران جـلوگـيـرى مـى كـنـد و امـوال حـيـف و مـيـل شده را به بيت المال بازمى گرداند. در تاريخ آمده است كه وقتى به امير مؤ مـنـان از نـادرسـتـى و خـيـانـت كـارى هـاى يـكـى از كـارگـزارانـش نـسـبـت بـه بـيـت المال گزارش مى دهند، فوراً دست به قلم برده و براى حسابرسى او چنين مى نويسد:
گزارشى از كارهايت به من رسيده كه اگر درست باشد پروردگارت را به خشم آورده و امام و پيشوايت را نافرمانى نموده و امانت خود را خوار گردانيده اى (و ديگر لياقت حكمرانى ندارى ).
گزارش شده است كه تو محصول درخـتـان و زراعـت هـا را بـراى خـود بـرده و چـيـزى بـه رعـيـّت نـداده اى و امـوال و دارايـى بـيـت المـال را تـصـرف كـرده بـراى خـويش اندوخته اى ! اكنون براى من حساب (دخـل و خـرج ) خود را بفرست ، و بدان كه حساب خدا (در روز رستاخيز) از حساب و دادرسى مردم بـزرگـتـر و دقـيـق تـر است ؛ زيرا اينجا ممكن است صورت دروغ و برخلاف واقع تنظيم شود، ولى آنجا جز راستى كارى انجام نمى گيرد!)) 
حـضـرت امـام نـيـز در جـمـع رؤ سـاى سـه قـوه و سـران مـمـلكـتـى پـيـرامـون بـيـت المال چنين سفارش مى فرمايد:
... ايـن دسـتـور اسـت در طـول تـاريـخ بـراى كـسـانـى كـه مـتـكـفـّل حـكومت هستند كه تا اندازه ممكن در بيت المال تصرف نكنند. يك درهمش در آن طرف [قيامت ] حـسـاب دارد. بـايد حساب [پس ] بدهيم . بايد در پيشگاه خداى تبارك و تعالى در كارهايى كه مـى كنيم ، تصرف هايى كه در بيت المال مى كنيم ، بايد بعد حساب بدهيم كه چرا؟ زياده روى شده باشد، مجازات دارد! عدالت شده باشد، مجازات خير دارد! 

 

منبع : كتاب امام و روش زندگي



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 10 فروردین 1390  | 5:54 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : امام (ره ) و اقتصاد

امام خمينى (قدس ره ) با نگاه حكومتى و عملى و اجرايى به فقه علاوه بر خمس و زكات ، جزيه ، خراج و مانند آن ، گرفتن ماليات جهت اداره امور كشور، عمران و آبادى آن ، برقرارى نظم و امنيت ونيز حفظ سرحدّات آن را امرى ضرورى مى دانست . همچنين بينش كسانى كه مى خواستند بودجه عمومى مملكت را فقط با خمس وزكات ، تاءمين كنند، مورد نقّادى و حمله شديد قرار داده ، مى فرمود:
آقا مى نويسد ماليات نبايد داد، آخر شما ببينيد بى اطلاعى چقدر!آقا ما امروز، روزى نمى دانم چند ميليون ما الا ن خرج اين جنگمان است. روزى چند صد ميليون خرج جنگ ، با سهم امام مى شود درستش كردحالا؟ حالا ما مى توانيم مردم را، همه را بنشانيم اينجا و به زورسهم امام بگيريم ؟ سهم امام حالا به اندازه اى است كه همين حوزه هارا بگردانيم ، بيشتر از اين هم نيست ، يك كمى اگر بيشتر باشدمى دهند به دولت . يك دفعه آدم بگويد نخير، ما مى گوييم كه دولت ماليات نگيرد، سهم امام بگيرد. چه جور؟ از كجا بياوريم سهم امام اين قدر؟ ما از كجا سهم امام و سهم سادات پيدا كنيم كه دولت را اداره بكنيم . مملكت را اداره بكنيم ، اين همه اشخاصى كه ريخته اند به جان دولت و خرج دارند و چى دارند اداره بكنيم. 

 

منبع : كتاب شخصيت و ديدگاههاى فقهى امام خمينى(ره)[جلد2] >> امور اقتصادى



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 10 فروردین 1390  | 5:54 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : امام (ره ) و اقتصاد

امام خمينى (قدس ره ) بر اين باور بود كه زمام امور جامعه بايد دردست فقيه عالم عادل باشد و او بايستى در دادن حقوق مسلمانان ،گرفتن ماليات ها و صرف صحيح آن و اجراى قانون جزا، عادلانه رفتاركند و اعوان و انصار و نزديكان خود را بر جامعه تحميل ننمايد و بيت المال را صرف غرض هاى شخصى وجلال و جبروت خويش نسازد. ايشان در اين باره به دقت امير مؤ منان(ع ) در امر بيت المال اشاره كرده ، مى فرمايد:
ما... طالب يك همچنين حاكمى هستيم كه وقتى محاسبه حساب بيت المال را نشسته است و مى كند. يك چراغ ... روشن بود و حضرت داشت حساب مى كرد بيت المال را، يك كسى آمد آنجا با حضرت خواست بنشيند، صحبت ديگرى بكند، حضرت آن چراغ را خاموش كرد، فرمود كه : تا حالا من حسابِ بيت المال را مى كردم ، اين چراغ بيت المال است ، ازمال بيت المال براى خودش صرف مى كردم ، حالا مى خواهى با من صحبت كنى و صحبت ديگرى است و ربطى به بيت المال ندارد. 
امام راحل (قدس ره ) خود در ايام زعامت و رهبرى امت اسلام باالگوپذيرى از سيره على (ع ) نهايت اهتمام خود را در پاسدارى ازاموال عمومى و بيت المال مسلمانان مبذول مى داشت . حجة الاسلام آشتيانى مى گويد:
[پس از شنيدن خبر شهادت حاج آقا مصطفى ] ماجرايى پيش آمد كه نقل آن بيانگر روح تعبّد حضرت امام نسبت به مسائل شرعى و احكام خدا مى باشد... خانواده امام قصد داشتند ازطريق تلفن منزل با تهران تماس بگيرند، ليكن امام حتى در اين موقعيت كه فرزند خود را از دست داده بودند صريحاً به خانواده گفتند:
تلفن بيت از اموال بيت المال است و خواست شما براى استفاده از آن امرى شخصى است ، بنابراين تماس با آن جايز نمى باشد. 
امام امت (قدس ره ) به تمام كارگزاران و دست اندركاران امورتوصيه مى كرد كه وضع حكومت حضرت على (ع ) را در نظربگيرند و سيره آن بزرگوار را سرمشق قرار دهند. ايشان دستور آن حضرت مبنى بر صرفه جويى در مصرف بيت المال را كه در ضمن نامه به يكى از كارگزاران خود نوشته بود.  دستورالعمل دائمى و لازم الاجرا براى حكومتها دانسته ، مى فرمايد:
اين يك دستورى هست براى همه ؛ يعنى دستورى هست براى كسانى كه در بيت المال دست دارند. اين طور حضرت امير سلام الله عليه در وقت حكومتش دستور مى دهد براى صرفه جويى ... اين مساءله ،مساءله اين نيست كه در آن وقت و در حكومت حضرت امير باشد، اين دستورات در طول تاريخ براى كسانى كه متكفل حكومت هستند كه تا اندازه ممكن ، در بيت المال تصرف نكنند. 
اينك به فرازهايى از سخنان امام راحل (قدس ره ) در اهتمام ويژه ايشان به بيت المال و پاسدارى از آن اشاره مى كنيم :
1- اموال مسلمين بايد محفوظ باشد،اموال ملّت ايران بايد محفوظ باشد براى خود ملّت ايران ، نفتِ ايرانمالِ خود ايران است ، مراتع ايران مال خود ايران است ، بايد به درد خود ايران بخورد، شيلات ايران بايد به درد خود ايران بخورد، مالِ خود ايران است .جنگل ها مال خود ايران است ، مخازن زيرزمينى هر چه هستمال خود ايران است ، بايد خود ايرانى ها بيرون بياورند، استخراج بكنند و استفاده كنند و براى همين مصالح خودشان . 
2- بر همه حرام است كه اموال مسلمين را، آن اموالى كه مال يك ملّت است به باد بدهد و به دشمن هاى اسلام مثل اسرائيل بفروشد. 
3- بايد در پيشگاه خداى تبارك و تعالى ، در كارهايى كه مى كنيم ، در تصرّف هايى كه در بيت المال مى كنيم ، بايد بعد حساب بدهيم چرا؟ زياده روى شده باشد.مجازات دارد، عدالت شده باشد، مجازات خير دارد. بيت المال مسلمين را بزرگ بشماريد. 
4- حكومت هاى اسلامى بايد بيت المال مسلمين را براى جلال و جبروت خودشان صرف نكنند، بيت المال صرف آن چيزى بشود كه براى مسلمين است . 
5- وزارتخانه ها بايد وقتى كه مى بينند كه كارمند بيت المال مسلمين هستند... و از آن جا حقوق مى گيرند و ارتزاق مى كنند واداره ، اداره بيت المال مسلمين است ، حتى در آن مسائلى كه حضرت اميرگفته ملاحظه كنند، كوچك نشمرند مساءله را، مساءله بيت المال مسلمين است و دستور، دستور اسلام است به حد ضرورت. 
6- مطبوعات بايد اين توجه را داشته باشند كه چيزهايى كه براى ملّت مفيد نيست در روزنامه ها ننويسند، كاغذ صرف اين نكنند،وقت صرف اين نكنند. 
7- بايد راديو تلويزيون توجه به اين معنا داشته باشد كه ازبيت المال مسلمين است . [اگر] وقتش صرف چيزهايى كه مربوط به مصالح مسلمين است ، نشود، مسؤ وليت دارد اينها. 
8- بايد اشخاصى كه ، مقاماتى كه هستند، ملاحظه كنند كه به اندازه ضرورت مشاور بگيرند، به اندازه ضرورت خدمتگزار بگيرند، نه به اندازه دلخواه و اين معنا را بايد همه ما بدانيم كه دلخواه هاى ما آخر ندارد. 
9- كسى كه مى خواهد... متصدّى بيت المال و خرج و دخل مملكت شود و خداوند اداره بندگانش را به اوبدهد بايد معصيت كار نباشد. 

 

منبع : كتاب شخصيت و ديدگاههاى فقهى امام خمينى(ره)[جلد2] >> امور اقتصادى



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 10 فروردین 1390  | 5:54 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : امام (ره ) و اقتصاد

در مجموعه روابط كشورها، مساءله تجارت خارجى و مبادله كالا وخدمات ميان آنها، محور عمده اى را تشكيل مى دهد و از اهميت حياتى برخوردار است . اين موضوع در انديشه امام خمينى (قدس ره ) براصول (نه شرقى و نه غربى )، (نفى سلطه جويى و سلطه پذيرى )، (حفظ استقلالِ همه جانبه و تماميت ارضى كشور) ومانند اين ها مبتنى است . از اين رو، فعاليت هاى اقتصادى مربوط به بازرگانى خارجى در صحنه بين المللى بايد چنان باشد كه به هيچ وجه به استقلال كشور خدشه اى وارد نسازد و با مصلحت اسلامو مسلمانان هماهنگ باشد.
حضرت امام (قدس ره ) در تاريخ 4 / 6 / 1363 در ديدار با رئيس جمهور و هياءت دولت وقت در خصوص (لايحه تجارت خارجى ) كهدر دوره دوّم قانونگذارى مجدداً از طرف شوراى نگهبان به مجلسشوراى اسلامى جهت انطباق با موازين شرعى ارجاع گرديده بود،چنين فرمود:
... دولت بايد نظارت كند. مثلاً در كالاهايى كه مى خواهند از خارج بياورند مردم را آزاد بگذارند، آن قدر كه مى توانند، هم خود دولت بياورد و هم مردم ، لكن ، نظارت كند بر اينكه يك كالاهايى كه برخلاف مصلحت جمهورى اسلامى است . برخلاف شرع است ، آن هارا نياورند. اين نظارت است . همچو نيست كه آزادشان كنند كه فردا بازارها پر بشود از آن لوكس ها و از آن بساطى كه در سابق بود.اما راجع به تجارت ، راجع به صنعت ، راجع به اين ها اگر مردم را شريك خودتان نكنيد، موفق نخواهيد شد. كارهايى را كه مردم نمى توانند انجام بدهند، دولت بايد انجام بدهد. كارهايى هم كه دولت مى تواند انجام دهد و هم مردم مى توانند انجام دهند، مردم راآزاد بگذاريد. فقط يك نظارتى بكنيد كه مبادا انحراف پيدا شود.مبادا يك وقت كالاهايى را بياورند كه مخالف اسلام است . مخالف باصلاح جمهورى اسلامى است . اين يك مساءله اى است كه بسيار مهم است در نظر من ... . 
چنان كه ملاحظه مى شود در اين بيانات ارزشمند به دو نكته اساسى ؛ يكى (نظارت و هدايت دولت ) و ديگرى (مشاركت مردم )به عنوان خط مشى كلى و زيربنايى فعاليت هاى اقتصادى نظام اسلامى تكيه شده است .
از اين رو، طبق ديدگاه امام راحل (قدس ره )، دولت اسلامى با وضع قوانين و مقررات مناسب و اصولى واردات و صادرات كشور را درجهت صحيح و هماهنگ با موازين شرع و مصلحت نظام هدايت مى كند وبخش خصوصى نيز دراين جهت موظف است كه از مقررات دولت اسلامى تبعيت نمايد. برخى از رهنمودهاى حضرت امام (قدس ره )درباره تجارت خارجى چنين است :
1- ما با هر نوع معامله اى كه مصالح مسلمين را آسيب رساند مخالفيم. پيوندهاى تجارتى و ديگر مبادلات ، مادام كه به مصلحت ملّت ماباشد براى ما مورد قبول است . 
2- با تمام قدرت جلوى چيزهايى را كه به ضرر كشورمان استمى گيريم . ما هرگز به كشورها اجازه نمى دهيم تا ايران رابازار مصرف خود گردانند. ما وابستگى تجارى را از بين خواهيمبرد. 
3- ما همان طور كه از توليدات داخلى كشور، هر دولتى مشترى آن باشد، مى فروشيم و صادر مى كنيم ، همان طور هم هر چه را كه درداخل به آن نياز داشته باشيم از خارج مى خريم ، ولى در همه اين تجارت ها بر مبناى دو طرف مساوى عمل خواهيم كرد و حاضر نيستيم كه دولتى بخواهد مبادلات اقتصادى را اهرمى براى نفوذ سياسى و تحميل اغراض استعمارگرانه خودقرار دهد. 
4- روابط ما با تمام خارجى ها براساس اصل احترام متقابل خواهد بود. در اين رابطه نه به ظلمى تسليم مى شويم و نه به كسى ظلم خواهيم كرد و در زمينه تمام قراردادهابنابر اساس مصالح سياسى ، اقتصادى ، اجتماعى و فرهنگى ملّت خودمان عمل خواهيم كرد. 
5- ما هر قراردادى را كه به ضرر ايران باشد، به نفع ايران لغو خواهيم كرد. 
6- اگر در روابط تجارى با بيگانگان خوف ورود صدمه اقتصادى به بازار مسلمانان باشد و موجب اسارت تجارى واقتصادى گردد، اين تجارت ، حرام و قطع اين گونه روابط واجباست . 
7- روابط تجارى با بعضى از دولت هاى دست نشانده ازقبيل اسرائيل ، جايز نيست و بازرگانانى كه با اينقبيل دولت ها روابط تجارى دارند خائن به اسلام و مسلمانان و كمككار به هدم احكام هستند.
 

منبع : كتاب شخصيت و ديدگاههاى فقهى امام خمينى(ره)[جلد2] >> امور اقتصادى



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 10 فروردین 1390  | 5:52 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : امام (ره ) و اقتصاد

   توليد

از ديدگاه امام (قدس ره )، هدف اساسى بخش توليد، دستيابى به استقلال و خودكفايى اقتصادى است واصول و سياست هاى ارائه شده توسط ايشان درنيل به اين هدف مقدّس ‍ عبارت است از: (پرهيز از خودباختگى وغرب زدگى )، (خودباورى و اعتماد به نفس )، (حفظ ارزش ها وآرمان هاى اسلامى و انقلابى )، (كار و تلاش ) و (صبر دربرابر مشكلات اقتصادى ).
امام خمينى (قدس ره ) از سويى ، با توجه به شناختى كه ازكشور و امكانات و ذخاير آبى و خاكى آن داشت و از سوى ديگر، بابرخوردارى از اطلاعات تاريخى و تجربه حوادث صد ساله اخير،نجات كشور و تاءمين استقلال و خودكفايى آن را در گرو احياى كشاورزى و كار و توليد داخلى مى دانست و بر همين اساس ، اولويت اوّل را به سرمايه گذارى در امر كشاورزى داده ، مى فرمود:
امر كشاورزى در كشور ما از اهمّ امور است و هدايت و اجراى آن به وجه صحيح ، اساس اقتصاد كشور است . 
بايد كارى بكنيم كه زايد بر خودكفا باشيم كشور ما يك كشورى است كه مى تواند بيش از احتياج خودش توليد داشته باشد وصادر كند... . 
نظرات فقهى حضرت امام (قدس ره ) در بخش كشاورزى را مى تواندر مبحث مزارعه كتاب تحريرالوسيله نيز جستجو كرد.
امام راحل (قدس ره ) پس از مبحث كشاورزى ، اولويت را به صنايع واستقلال در توليدات صنعتى مى داد. بويژه صنايعى كه ازامكانات داخلى استفاده كند و با تغييرشكل دادن مواد و استفاده از نيروى كار، ارزش افزوده فراوانى به وجود آورد و علاوه بر تاءمين نيازهاى مصرف داخلى در ميدان هاى بازار جهانى بتواند با محصولات صنعتى دنياى پيشرفته رقابت كند:
در خصوص صنعتى كردن مملكت ، ما كاملاً با اين امر موافقيم ، ولى ما خواستار يك صنعت ملّى و مستقل هستيم كه در اقتصاد و مملكت ادغام شده و همراه با كشاورزى در خدمت مردم قرار گيرد، نه يك صنعت وابسته ... . 
يكى از مسائل مهم در توليد اين است كه در نظام اقتصادى اسلام برخلاف نظام سرمايه دارى هيچ كس نمى تواند امتياز انحصارى استفاده از منابع خدادادى را به دست آورد و همه در حق بهره بردارىاز اين منابع مساوى هستند. همچنين امتياز انحصارى توليدات خاص نيز پذيرفته نشده است . امام خمينى (قدس ره ) در اين باره مى فرمايد:
آنچه متعارف است كه صنعتى را براى مخترع آن ثبت مى كنند وديگران از تقليد و تكثير آن ممنوع مى گردند، اثر شرعى ندارد وجايز نيست منع ديگران از تقليد آن و تجارت به وسيله آن و هيچ كس حق ندارد تسلّط ديگرى بر اموال و جانش را از او سلب كند. 
اين مطلب بدون در نظر گرفتن حكومت اسلامى و نظارت دولت اسلامى است . اما با در نظر گرفتن آن مى توان گفت كه دولت حقدارد براى مخترعان جايزه هاى متناسبى قرار دهد، يا امتياز به رهبردارى از برخى منابع ، يا توليد كالاى خاصى را با رعايت جوانب و مصالح به افرادى واگذار كند و ازاين طريق جلوى اثرات سوء انحصار و نيز مشكلات ناشى از نبود حق امتياز اختراع و ابتكاررا بگيرد. چنان كه حضرت امام (قدس ره ) در اين باره مى فرمايد:
امام (ع ) و والى مسلمين مى تواند آنچه را براى مسلمانان صلاح مى باشد، از تثبيت نرخ ، يا صنعت ، يا انحصار تجارت يا غير اين هااز چيزهايى كه در نظام و صلاح جامعه مؤ ثر است ، انجامدهد. 

      توزيع

چگونگى توزيع منابع طبيعى و ثروت ها در هر نظام اقتصادى ازمهم ترين عناصر آن به شمار مى رود. يكى ازعوامل اصلى نياز بشر به نظام اقتصادى ، حل ّمشكل توزيع است . امام خمينى (قدس ره ) در مورد توزيع عادلانه ثروت و منابع طبيعى مى فرمود:
اسلام تعديل مى خواهد، نه جلو سرمايه را مى گيرد و نه مى گذارد سرمايه آن طور بشود كه يكى صدها ميليارد دلار داشتهباشد و براى سگش هم اتومبيل داشته باشد و شوفر داشته باشدو امثال ذلك ، و اين يكى كه شب برود پيش بچه هايش نان نداشته باشد، نمى شود. اين عملى نيست ، نه اسلام با اين موافق است و نه هيچ انسانى با اين موافق است . 
انسان براى رفع نيازهاى خود مجبور است از منابع طبيعى كه خداوند در اختيار او قرار داده ، بهره بردارى كند، بالطبع براىاستفاده از اين منابع بايد اساس و ضوابطى تنظيم گردد؛ چرا كه اگر ضابطه و قانونى براى بهره بردارى از اين منابع وجودنداشته باشد هركس مى خواهد سهم بيشترى را به خود اختصاص دهد كه پديد آمدن تنش ها و درگيرى ها و در نتيجه نابودى بخشى از منابع بديهى است . به نظر حضرت امام (قدس ‍ ره ) بهره بردارى از مواهب طبيعى حق همه مردم است ، اما بى نظمى در استفاده از آن ها محكوم است . به عنوان نمونه ايشان در قسمتى از پاسخ به نامه حجة الاسلام قديرى درباره انفال مى فرمايد:
(بنابر نوشته جناب عالى ... انفال كه بر شيعيان تحليل شده است . امروز هم شيعيان مى توانند بدون هيچ مانعى باماشين هاى كذايى جنگل ها را از بين ببرند و آنچه را كه باعث حفظ وسلامت محيط زيست است را نابود كنند و جان ميليون ها انسان را به خطر بيندازند و هيچ كس هم حق نداشته باشد مانع آنها باشد... وبالجمله آن گونه كه جناب عالى از اخبار و روايات برداشت داريد،تمدن جديد بكلى بايد از بين برود و مردم كوخ نشين بوده و يابراى هميشه در صحراها زندگى نمايند.) 
همچنين معادن را داراى قابليت تملّك شخصى ندانسته ، در ضمن يكى از فتاواى خود مى فرمايد:
(... اگر فرض كنيم معادن و نفت و گاز در حدود املاك شخصى است كه فرضى بى واقعيت است اين معادن چون ملّى است و متعلق بهملّت هاى حال و آينده است كه در طول زمان موجود مى گردند، ازتبعيت املاك شخصيه خارج است و دولت اسلامى مى تواند آن ها رااستخراج كند، ولى بايد قيمت املاك اشخاص و يا اجاره زمين تصرف شده را مانند ساير زمين ها بدون محاسبه معادن در قيمت و يااجاره بپردازد و مالك نمى تواند از اين امر جلوگيرى نمايد.) 
انسان با بهره دارى از طبيعت و تلاش خود مى تواند به اندوخته هاى زيادى دست يابد و مال و ثروت حاصل از اين دسترنج ، از آنِ خود اوست و مالكيت او محترم است ، ولى اگر كسى در راه رسيدن به ثروت ، به حقوق ديگران تجاوز كندو موجب زيان به اجتماع گردد طبق نظر امام راحل (قدس ره ) (قاعده لا ضرر) جلو او را مى گيرد.
(قانون لا ضرر) و امثال آن يك سلسله قواعدى هستند كه هرگاه حكومت اسلامى در ميدان عمل و اجرا بامشكل اجتماعى و مانند آن برخورد كرد، باتوسل به آن ، مشكل و معضل اجتماعى خود راحل مى كند و در واقع اين قاعده ، ابزارى براى اعمال حاكميت قانون و جلوگيرى از مزاحمت ها و ضررهاست.  طبق همين ديدگاه مى توان گفت قانون لا ضررتعديل كننده ثروت هاى نامشروع در جامعه است .

      مصرف

امام خمينى (قدس ره ) در بخش مصرف به زهد و قناعت اهميت بسيارمى داد و ملّت بويژه مسؤ ولان و كارگزاران جامعه اسلامى را ازاسراف و تبذير، زندگى مصرفى وتجمّل پرستى بر حذر داشته ، به اصل ساده زيستى دعوت مى كرد. ايشان ساده زيستى را لازمه ايستادگى در مقابل قدرت هاى خارجى و مايه استقلال و حفظ ارزش هاى اسلامى مى دانست و مى فرمود:
اگر بخواهيد بى خوف و هراس درمقابل باطل بايستيد و از حق دفاع كنيد و ابرقدرتان و سلاح هاى پيشرفته آنان و شياطين و توطئه هاى آنان در روح شما اثرنگذارد و شما را از ميدان به در نكند، خود را به ساده زيستن عادت دهيد و از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام بپرهيزيد... بازندگى اشرافى و مصرفى نمى توان ارزش هاى انسانى اسلامى را حفظ كرد. 
در ذيل به نمونه اى از هدايت هاى حضرت امام (قدس ره ) درباره چگونگى مصرف در سه حوزه جامعه ، فرد و خانواده اشاره مى كنيم:
1 گاهى مصالح سياسى ، اقتصادى نظام اسلامى اقتضا مى كندكه مصرف برخى از كالاهايى كه از كشورهاى غير اسلامى وارد مى شود، تحريم گردد. به عنوان مثال درصورتى كه روابط اقتصادى سياسى با اين نوع كشورها موجب تسلّط دشمنان اسلام بر مسلمانان گردد و زمينه اسارت سياسى يا اقتصادى ، يا تحقيرو تضعيف مسلمانان شود، بر مسلمانان واجب است كه ازاستقلال و موجوديت سياسى اقتصادى خود دفاع كنند. اين دفاع ممكن است از راه نخريدن و مصرف نكردن كالاهاى ساخته شده آن كشورهاو... انجام گيرد. 
2 مصرف آنچه براى بدن زيان دارد حرام است ، چه موجب هلاكت شود، همچون نوشيدن سم هاى كشنده و يا اينكه زن باردار چيزى بنوشد كه موجب سقط جنين شود و چه موجب از دست رفتن سلامت واعتدال مزاج شود، يا آنكه موجب از كارافتادن برخى از حواس ظاهرى يا باطنى و يا فقدان نيرويى از نيروهاى انسان گردد. 
3 مقدار مخارجى كه براى حفظ حيثيت و شؤون اجتماعى افرادخانواده و نيز افراد تحت تكفّل لازم است ، از نظر اسلام واجب وضرورى مى باشد و از نظر مقدار، اندازه معيّن ندارد، بلكه واجب است كه آنچه با ملاحظه حال و شاءن و زمان و مكان براى آنانكفايت مى كند، تاءمين شود. 
 

منبع : كتاب شخصيت و ديدگاههاى فقهى امام خمينى(ره)[جلد2] >> امور اقتصادى



نظرات 0