این روزها مباحث فراوانی پیرامون ویژگیهای شخصیت كارآفرین مطرح است ،لیكن تنها تعداد كمی از كارآفرینانی كه من طی سه سال گذشته با آنها برخورد كرده ام ،از چنین ویژگیهایی برخوردار بوده اند.من پی برده ام كه بسیاری از افراد (فروشندگان ،جراحان ،روزنامه نگاران ،پژوهشگران و حت ی موسیقیدانان)،حداقل در مواردی كارآفرین هستند.در مجموع استنباط من از كارآفرینان موفق این است كه كارآفرینی نوع خاصی از شخصیت نبوده،بلكه ناشی از منظم بودن نوآوری است .
نوآوری وظیفه ای ویژه بریا كارآفرینی است ،چه در یك صنعت باشد ،یا در یك نهاد خدمات عمومی و یا در كاری كه فرد به تنهایی یك آشپزخانه خانوادگی انجام می دهد و بدین معناست كه از طریق كارآفرین می تواند هم ثروتهای جدید ایجاد كرده ،منبع آفرین باشد و هم به منابع موجود ،استعداد بیشتری بریا ثروت آفرینی ببخشد.
امروز تعریف مناسب كارآفرینی با بیشترین ابهام روبروست .برخی صاحبنظران این واژه را برای اشاره به همه صنعت های كوچك بكار می برند و برخی دیگر برای صنعت های جدید از آن استفاده می كنند.به هر حال،موسسات كارآمد فراوانی وجود دارند كه از كارآفرینی بطور موفقیت آمیزی بهره برداری می كنند.بنابراین ،این اصطلاح به اندازه یا عمر خاصی از سازمان اشاره نمی كند.بلكه منظور از آن ،نوع خاصی از عملكرد است كه در بطن آن نوآوری نهفته است .نوآوری كوششی برای ایجاد تغییرات هدف دار در توانایی های اقتصادی یا اجتماعی سازمان است .
منابع نوآوری
نوآوری می تواند ناشی از نبوغ افراد و تراوشات قریحه آنها باشد .لیكن ،اكثر نوآوریها ،به ویژه نوآوریهای موفق ناشی از جستجوی هوشمندانه در فرصتهای نوآوری است ،كه تنها در موقعیتهای خاصی به دست می آید.
در یك شركت یا صنعت چهار نمونه از این فرصتها وجود دارند كه عبارتند از :
رویدادهای غیرمنتظره
-ناسازگاریها
-نیازهای فرآیندی
-تغییرات صنعت و بازار
سه منبع دیگر فرصته ها در خارج از شركت ،در محیطهای اجتماعی و فكری ایجاد می شو ند كه عبارتند از :
-تغییر ویژگیهای جمعیت
-تغییر نگرش
-دانش جدید
این منابع همپوشی داشته ،لیكن از نظر ریسك پذیری ،دشواری و پیچیدگی با یكدیگر تفاوت دارند و در یك زمان ،بیشتر از یك مورد آنها می تواند عامل نوآوری شود.به هر حال ،موارد فوق علت اكثر فرصتهای نوآوری را بیان می كنند.
رویدادهای غیرمنتظره
ابتدا به آسانترین و ساده ترین فرصت نوآوری توجه كنید :
غیرمنتظره بودن .اوایل دهه 1930،آی . بی .ام نخستین ماشین حساب مدرن خود را برای بانك ها طراحی و عرضه نمود .لیكن بانكها در سال 1933 تجهیزات جدید را نخریدند.آنچه باعث نجات شركت گردید،كشف یك موقعیت غیرمنظره توسط توماس واتسون ،موسس و مدیر عامل شركت بود كه از ان بهره برداری شد :كتابخانه عمومی نیویورك متقاضی خرید ماشین بود.برخلاف بانكها،كتابخانه ها در آن زمان پول داشتند،در نتیجه واتسون توانست بیشتر از یكصد عدد از ماشین های غیر قابل فروش در جای دیگر را به كتابخانه ها بفروشد.
15 سال بعد،هنگامی كه هر كس فكر می كرد رایانه ها برای كارهای علمی پیشرفته طراحی شده اند،بازار بطور باور نكردنی ،متقاضی ماشین هایی شد كه بتوانند لیست حقوق تهیه نمایند. یونیواك كه دارای پیشرفته ترین ماشینها بود ، كاربرد های حرفه ای را كنار گذاشته بود ،ولی آی .بی .ام فورا تشخیص داد كه با یك موقعیت غیرمنتظره روبروست و در اصل ،همان ماشین های یونیواك را برای كاربردها ی معمولی نظیر پرداخت و تهیه لیست حقوق،مجددا طراحی كرد و طی پنج سال در صنعت رایانه ” پیشرو “ گردید، موقعیتی كه تا امروز نیز حفظ كرده است .
شكستهای غیر قابل انتظار نیز می توانند منابع مهمی بریا ایجاد فرصتهای نوآوری باشند.همگان از شكست فوردادسل بعنوان بزرگترین شكست در تاریخ اتوموبیل های جدید اطلاع دارند.آنچه كه فقط افراد كمی از آن خبر دارند این است كه شكست ادسل باعث موفقیت های بعدی شركت شد.فورد،اتوموبیل ادسل را كه تا آن زمان دقیق ترین ماشین در تاریخ اتوموبیل سازی آمریكا بود برنامه ریزی كرد تا بتواند خط تولید انبوهی را به شركت ارائه نماید كه قابل رقابت با جنرال موتورز باشد.زمانی كه علی رغم همه برنامه ریزیها ،پژوهش های بازار و طراحی هایی كه بر روی ادسل انجام گرفته بود،با شكست مواجه شد ،فورد تشخیص داد كه در بازار اتوموبیل ،اتفاقاتی رخ داده است كه بر خلاف پنداشته های اصلی جنرال موتورز و سایر شركتها یی است كه در حال طراحی و بازار یابی اتوموبیل هستند.چندی بعد ،تقسیم بازار كه اوایل بر مبنای گروههای درآمدی انجام می شد،بر اساس اصل جدیدی انجام گرفت كه امروزه ”سبك زندگی “ نامیده می شود . پاسخ فورد،ساخت ماشین جدید موستانگ بود .ماشینی كه باعث شد شركت محبوبیت خاصی پیدا كرده ،مجددا در صنعت پیشرو گردد.
موفقیتها و شكست های غیرمنتظره منابع مهمی برای ایجاد فرصتهای نوآوری هستند.چراكه اكثر موسسات به انها بی توجه بوده ، حتی از انها هراسان می شوند. دانشمند آلمانی كه در سال 1905 نووكائین را كه اولین داروی مخدر است ساخت ،قصد داشت از آن بریا اعمال جراحی بزرگ نظیر جراحی قطع دست استفاده شود .با این وجود ، جراحان ” بیهوشی عمومی “ را برای چنین عمل هایی ترجیح دادند،كاری كه اكنون نیز ادامه دارد.در عوض نووكائین شاهد درخواست فوری از داندانپزشكان بود .مخترع این دارو سالها ی آخر عمرش را صرف مسافرت بین دانشكده های دندانپزشكی نمود،برا ی اینكه از این اختراع عالی استفاده نادرست نشده و در راهی كه وی قصد نداشته مورد استفاده قرار نگیرد.
تمسخر آمیز به نظر می رسد ،لیكن باید پذیرفت كه نگرش مدیران به رویدادهای غیر منتظره عبارت است از :” آن نباید اتفاق می افتاد“ ،سیستم ها ی گزارش دهنده نیز این واكنش را تشدید می كنند.چراكه آنها نسبتا به امكانت پیش بینی نشده بی توجه هستند.گزارشه های ماهانه یا هفتگی نیز در صفحه اول خود ،فهرستی از مشكلات را درج می كنند كه بیانگر حوزه هایی است كه در آنجا نتایج در حد انتظار نیست .البته چنین اطلاعاتی ضروری است و از وخامت اوضاع جلوگیری می كند،ولی موجب به تعویق افتادن شناخت فرصتهای جدید می شود .اولین شناخت
از فرصت احتمالی ،معمولا در جایی صورت می گیرد كه شركت در آن بودجه بیشتری صرف كرده است .بنابراین تلاشهای كارآفرینی حقیقتا دو ” صفحه “ دارند: یك صفحه مشكل و یك صفحه فرصت و مدیران باید بریا هر دو زمان یكسانی صرف كنند.
ناسازگاریها
لابراتوار الكان یكی از نمونه های موفق دهه 1960 است و این بدین خاطر است كه بیل گانر ، موسس شركت ،از یك ناسازگاری در تكنولوژی پزشكی بهره برداری كرد. عمل آب مروارید چشم ،سومین یا چهارمین جراجی مرسوم در جهان است .طی سیصد سال پزشكان به این نتیجه رسیده بودند كه تنها پس از رسیدن كامل آب مروارید،با بریدن یك رباط آنرا از چشم بیرون آورند.جراحان چشم لزوم بریدن این رباط را آموخته و با موفقیت كامل انجام می دادند.ولی این شیوه با سایر روشها ی جراحی تفاوت بسیار داشت و اغلب از آن هراس داشتند. این نمونه ای از یك ناسازگاری بود .مدت پنجاه سال بود كه پزشكان آنزیمی را می شناختند كه می توانست این رباط را بدون نیاز به بریدن و عمل جراحی حل كند..آل كانر یك ماده افزودنی به این ماده اضافه كرد كه باعث شد ماندگاری آن به چند ماه برسد.جراحان چشم به خوبی از این تركیب جدید استفاده كردند و الكان عرضه كننده انحصاری جهانی این دارو شد.پنجاه سال بعد،نستل این شركت را با قیمت اعجاب آوری خریداری كرد.
این نوع ناسازگاریها ،در روند منطقی یا دوره ای یك فرآیند، تنها یكی از راههایی است كه می تواند فرصتهای نوآوری را افزایش دهد.
منبع دیگر ،ناسازگاری بین واقعیتهای اقتصادی است .برای مثال هنگامی كه صنعتی در بازار از رشد ثابتی برخوردار است ولی سود نهایی آن كاهش می یابد ، یك ناسازگاری وجود دارد .نمونه ای از این نوع ، صنایع فولاد در كشورهای توسعه یافته بین دهه های 50 تا 70 است كه واكنش نوآورانه ،” كارخانجات كوچكتر “ بود.
ناسازگاری بین انتظارات و نتایج نیز می تواند راهی بریا نوآوری باشد .پنجاه سال بعد از شروع این قرن ،شركتهای كشتی سازی و دست اندركار در صنعت كشتی ،بطور جدی به دنبال ساخت كشتی هایی با سرعت زیاد و سوخت كمتر بودند.با این وجود ،حتی شركتهایی كه توانستند چنین كشتی هایی بسازند با ركود اقتصادی كشتی های باركش اقیانوسی مواجه شدند.از سال 1950 و بعد از آن ،باركشهای اقیانوسی در حال از بین رفتن بودند،اگرچه هیچ زمانی بطور كامل از بین نرفتند.به هر حال ،همه اشتباه در این بود كه بین مفروضات صنعت و واقعیات ناسازگاری وجود داشت .هزینه واقعی ناشی از انجام كار روی دریا نبود،بلكه ناشی از انجام ندادن كار(بیكار نشستن در بندر ) بود.آن زمان كه مدیران پی بردند،هزینه دقیقا در كجا قرار دارد،نوآوری شكل گرفت :كشتی نقاله دار و كشتی كانتینر دار.این راه حل جدید ،همان تكنولوژی قدیمی بود كه 30 سال در راه آهن و حمل و نقل های كامیونی استفاده می شد .در اینجا یك تغییر در نگرش و نه تغییر در تكنولوژی ،اقتصاد كشت ی نوردی اقیانوسی را بطور كامل تغییر داد و انرا به یكی از بزرگترین صنایع رشد یافته در بیست یا سی سال گذشته تبدیل كرد.
نیازهای فرآیندی
هركس در ژاپن زندگی كرده باشد می داند كه این كشور سیستم مدرن بزرگراهی ندارد.جاده ها هنوز هم همان راههایی هستند كه در قرن دهم ساخته شده بود.آنچه باعث شد این سیستم بتواند برای اتوموبیل ها و كامیونها قابل استفاده شود،نصب و استفاده از منعكس كننده هایی بود كه در بزرگراهها ی آمریكا استفاده می شد .از اوایل دهه 1930 با نصب این منعكس كننده ها . هر اتوموبیل می تواند اتوموبیل های دیگر زا در هر كدام از جهت ها ی شش گانه ببیند.این نوآوری كوچك كه موجب كاهش بار ترافیك و حوادث گردید ،ناشی از یك نیاز فرآیندی است .
آنچه اكنون ما آنرا رسانه های گروهی می نامیم از دو نوع نوآوری سرچشمه گرفته است كه حدود سالهای 1890 در پاسخ به یك نیاز فرآیندی بوجود آمد.نوآوری نخست ،ماشین چاپ مرجنتالر است كه چاپ روزنامه هایی با تیراژ و سرعت زیاد را ممكن ساخت .نوآوری اجتماعی دیگر ،استفاده از شیوه جدی تبلیغات(آگهی ها ) است كه اولین ناشران واقعی روزنامه یعنی آدولف اوچز از روزنامه نیورك تایمز و جوزف پولیترز از نیویورك ورد و ویلیام راندولف هرست آنرا ابداع كردند.این آگهی ها موجب شد ناشران بتوانند اخبار را بطور رایگان و با سود حاصل از تبلیغات انتشار دهد.
تغییرات صنعت و بازار
شاید مدیران معتقد باشند كه ساختارهای صنعتی تغییر ناپذیرند.ولی این ساختارها می توانند و اغلب نیز همین طور است كه یك شبه تغییر می كنند.این تغییر فرصتهای زیادی را برای نوآوری بوجود می آورد.
یكی از نمونه های بسیار موفق در تجارت آمریكا در دهه های اخیر،شركت دلالی و كارگزاری دونالد سون، لوفكین و ژنرت است كه اخیرا مورد پذیرش انجمن تضمین زندگی منصفانه قرار گرفته است .
دی .ال. جی در سال 1960 توسط سه مرد جوان كه هر سه فارغ التحصیل مدرسه بازرگانی هاروارد بودند تاسیس گردید.آنها پی بردند كه هر زمانی كه سرمایه گذاران بر امور زیر بنایی تسلط یابند،ساختار بازار مالی نیز تغییر می یابد.این مردان كه در واقع نه سرمایه ای داشتند و نه جایی مرتبط بودند،در طی چند سال ،شركت آنها به رهبری صنعت رسید و تبدیل به یكی از كارگزاران موفق و فعال در وال استریت گردید و سپس بین المللی شد.
به طور مشابه ،تغییر ساختار صنعت نیز ،فرصت های فراوان نوآوری را برای تامین كنندگان لوازم خدمات بهداشتی آمریكا بوجود آورد.در طی 10 یا 15 سال گذشته،كلینیك های جراحی و روانپزشكی و مراكز اورژانس مستقلی در سراسر این كشور بوجود آمد .فرصت های مشابهی نیز از طریق ارتباطات از راه دور هم در تجهیزات (از طریق شركتهایی نظیر رولم ) و هم در حمل و نقل (از طریق شركت های ام .سی.آی ) و اسپیرنیت با این تحول صنعتی همراه بودند .
هنگامی كه یك صنعت به سرعت رشد می كند ،بطوری كه در حالتهای بحرانی رشد 40 درصد ،طی 10 سال یا كمتر داشته باشد ،ساختار آن نیز تغییر می كند. شركتهای مسلط در بازار ،به جای این كه شركتهای تازه وارد را مورد تهاجم قرار دهند ،از آنچه تاكنون به دست آورده اند .دفاع می كنند.در واقع ،هنگامی كه ساختارهای صنعت یا بازار را كه رشد سریع داشته اند از نظر فراموش می كنند.فرصت های جدید،بندرت در نگاه بازار قرار گرفته،تعریف شده و برای خدمت رسانی مورد سازماندهی قرار می گیرند.بنابراین این نوآوران شانس خوبی دارند تا به مدت زیاد بدون رقیب باشند.
تغییر ویژگیهای جمعیت
ویژگیهای جمعیت از معتبرترین منابع خارجی فرصت نوآوری است .وقایع جمعیتی،اتفاقات آینده را تعیین می كنند.از آنجا كه خط مشی گزاران بسیاری از ویژگیهای جمعیت را فراموش می كنند،افرادی كه به این ارقام توجه نمایند و از آن بهره برداری كنند پاداشهای كلانی دریافت خواهند كرد.
ژاپنیها در صنعت روبوت سازی پیشرفت كردند چرا كه به ویژگیهای جمعیت توجه داشتند . همه می دانستند در طی سالهای 1970 و بعد از آن در كشورها ی توسعه یافته ،دو انفجار،در جمعیت و تحصیلات رخ می دهد و نیم یا بیشتر جوانان تحصیلات عالیه خواهند داشت .در نتیجه فقط افراد معدودی برای كارها ی معمولی كارگری باقی می مانند و این تعداد در سالهای 1990 ناكافی است .همه این موضوع را می دانستند،ولی تنها ژاپنیها بودند كه بر اساس آن عمل كردند و اكنون نزدیك به 10 سال است كه در صنعت روبوت سازی پیشرو هستند.
نمونه مشابه دیگر ،موفقیت باشگاه مدیترانه در صنعت سیاحت و گردشگری است .در سال 1970 تنها ژرف اندیشان م ی توانستند ظهور بخش عظیمی از جوانان ثروتمند و تحصیل كرده را در اروپا و آمریكا پیش بینی كنند. اینان با آن نوع تعطیلات كه والدینشان در برایتون و آتلانتیك سیتی می گذارندند ارضا نمی شدند.این نسل در سن 10 تا 19 سالگی مشتریان ایده آلی بودند،در جستجوی یك مكان زیبا و رویایی.
مدت زمانی طولانی است كه مدیران به این جنبه های جمعیتی پی برده اند،لیكن همواره فكر می كنند تغییراتن وپیژگیهای جمعیت به كندی صورت می گیرد و حداقل در این قرن انجام نمی شود .در واقع تغییر در تعداد افراد و به دنبال آن توزیع سن ،تحصیلات ،شغل و محل جغرافیایی آنها ،در زمره مهمترین عواملی است كه فرصتهای نوآوری را بوجود می آورد و حداكثر نتیجه و حداقل ریسك را در نیل به كارآفرینی دارد.
منبع: آینده نگر
اگر در مجموعه دستاوردهای فرهنگی بشر ، اشیاء و وسایلی که لوازم زندگی ما را بعنوان بشر قرن بیستم تشکیل داده اند نظری با تأمل بیفکنیم ، به آسانی در می یابیم که حتی ساده ترین لوازم موجود در این مجموعه (میز، صندلی و ...) نیز محصول خلاقیت و نوآوری اندیشمندانی بوده که طی سال ها با پردازش اندیشه ها ، نظریه ها و ابتکارها ، به شکل امروزین خود درآمده است . اینها در آغاز با ابتدایی ترین شکل خود از ذهن انسانی خلاق به وجود آمده ، سپس با گذشت زمان و پیشرفت دانش، تکامل یافته اند.
خلاقیت را می توان در هر نوع فعالیتی دید و تنها محدود به نوع خاصی نیست . در تعریف خلاقیت گفته اند :
" به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد فکر یا مفهومی جدید."
تداوم حیات سازمان ها به بازسازی آنها بستگی دارد. بازسازی سازمان ها از طریق هماهنگ کردن اهداف با وضعیت روز و اصلاح و بهبود روش های تحقیق این اهداف ، انجام می شود. بدون بازسازی ، سازمان نمی تواند دوام بیاورد و خلاقیت در این امر نقشی اساسی دارد. خلاقیت برای بقای هر سازمانی لازم است . با گذشت زمان ، سازمان های غیر خلاق از صحنه محو می شوند. چنین سازمان هایی گرچه ممکن است در مقطعی از حیات خود موفق باشند، ولی سرانجام مجبور به تعطیل یا تغییر سیستم می شوند.
موانع خلاقیت
هر انسانی از استعداد خلاقیت برخوردار است . خلاقیت در انحصار افرادی خاص نیست . آنچه باعث عدم خلاقیت می شود، نبود استعداد خلاقیت نیست بلکه موانعی است که باعث می شوند افراد خلاقیت خود را بروز ندهند. بعضی از موانع اصلی در راه ظهور خلاقیت عبارتند از :
- عدم اعتماد به نفس
- ترس از شکست و انتقاد
- تمایل به همرنگی و همگونی
- عدم تمرکز ذهنی
ویژگی های افراد خلاق
1. مسائل و وضعیت هایی را می بینند که قبلا مورد توجه قرار نگرفته اند و فکرهای بکری ارائه می دهند.
2. ایده ها و تجربیات حاصل از منابع گوناگون را به هم ربط داده و آنها را بر مبنای مزیتشان مورد بررسی قرار می دهند.
3. معمولا چندین راهکار برای هر موضوع معین دارند. به بیانی دیگر از سلاست فکری برخوردارند.
4. به پیش فرض های قبلی تردید می کنند و محدود به رسم و عادت نمی شوند.
5. فی البداهه از نیروهای احساسی ، ذهنی و بینشی خود کمک می گیرند و از آنها استفاده می کنند.
6. در فکر و عمل از انعطاف بالایی برخوردارند.
راههای خلاقیت
1- کسب دیدگاه موافق نسبت به فکر و ایده های نوین
برای خروج کامل استعداد خلاقیت بالقوه فرد از حالت نهفتگی ، لازم است نگرشی مثبت نسبت به آزادی فکر داشته باشد. فکرهای زیادی ابتدا غیر عملی به نظر می رسند، ولی نباید از روی یأس دست از نوآوری کشید.
2- حساسیت نشان دادن نسبت به مسئله
توانائی شناخت و داشتن آگاهی به وجود مسئله یکی از نشانه های خلاقیت است . تمرکز تفکر بر مسائل موجود می تواند منجربه ظهور راه حل خلاق شود.
3- آمادگی برای خلاقیت از طریق کسب مواد خام لازم
فکرها از خزانه هایی سرچشمه می گیرند که به طور عمده شامل دانش خود، اندیشه های دیگران و تجربیات گذشته اند . این منابع از طریق مطالعه ، مشاهدات شخصی ، گفت و گو با اشخاص آگاه ، رسانه های گروهی و مسافرت فراهم می شوند.
4- به کارگیری سلاست فکر
سلاست فکر به معنای توان گردآوری فکرهای متنوع و متعدد در مورد مسئله است . هر چه فکرهای موجود بیشتر باشد، احتمال یافتن راه حل عملی بیشتر است . کمیت فکرها در خلاقیت اهمیت زیادی دارد.
5- فعالیت ضمیر ناخودآگاه در مورد مسئله
هنگامی که پس از تفکر سخت و مداوم درباره یک طرح ، حالت عجز در انسان پدیدار می شود، بهترین کار پرهیز از فشار بیشتر بر ذهن برای انجام فعالیت بیشتر است . باید ذهن خودآگاه را از مسئله فارغ و آسوده بگذاریم . در این فاصله ، برای ذهن ناخودآگاه این فرصت ایجاد می شود تا به کمک تداعی به یافتن راه حلی برای مسئله کمک کند.
6- درخشش ناگهانی فکر
بسیاری از دستاوردهای افراد خلاق ، حاصل زایش و جرقه فکری جدید در حالتی غیر قابل انتظار بوده است . آغاز این مرحله به شرایط محیطی فرد و توجه و دقت او به جهان پیرامون وی بستگی دارد.
پیشنهادهایی برای کسب سلاست فکر
سلاست فکر را می توان بهبود بخشید یا پردازش کرد. چند شیوه برای این کار وجود دارد که مؤثرترین آنها عبارتند از :
1-یادداشت برداری
استفاده از یادداشت در ثبت اندیشه هایی که به ذهن می رسند، یک فکر، خیلی زود به ذهن می آید و بسیار زود محو می شود. از طریق یادداشت می بایستی آن را محبوس کرد.
2- انتخاب زمان و مکان
ذهن هر فرد در زمان و مکان خاصی دارای حداکثرفعالیت
است . افراد باید بهترین زمان و مکان مناسب تفکر را انتخاب کنند.
3- به کارگیری حس کنجکاوی و توان پرسیدن
در پاسخ به سؤال هایی که با چرا و چگونه و مانند آنها شروع می شوند، معمولا مطالبی بیان می گردد که در خلاقیت مؤثر هستند.
4- تغییر شکل وضع موجود
افکار جدید از تحلیل ، ترکیب و تنظیم دوباره و نوین افکار قبلی حاصل می شوند. ترتیب مجدد عبارت است از : دوباره نظم دادن داخل به خارج یا از عقب به جلو و وارونه ، جایگزینی عبارت است از : عوض کردن فرایندها ، کارکنان و مواد. افزودن و کاستن و تغییر جهت دادن ، بعضی از راههای تغییر وضع موجود به شمار می آیند.
5- خود را به جای دیگران قرار دادن
یکی از راههای خلاقیت و دست یافتن به راه حل ها و فکرهای جدید این است که خود را جای دیگران قرار دهیم و خلاقانه بیندیشیم که اگر مشکلات و مسائل آنان را داشتیم ، چه می کردیم .
6- استفاده از رویدادهای پیش بینی نشده
در این روش، برای یافتن فکرهای جدید از رویدادهای غیر منتظره و اتفاقی به عنوان سرنخ استفاده می شود. گاهی اوقات ، رخدادی غیر عادی یا ناگهانی موجب راه یافتن فرایند خلاق به مسیرهایی مشخص شده است . مثلا در 1903 ، ناگهان شیشه محتوی سلولوئید از دست یک شیمیدان بر زمین افتاد و شکست ،
ولی تکه های شیشه از هم جدا نشدند. با دیدن این اتفاق ، شیمیدان به فکر افتاد که از این ماده برای ایمن سازی شیشه های خود استفاده کند.
7- برداشت از گزارش ها و نامه ها
بعضی از گزارش ها و نامه ها، مسائلی را مطرح می سازند که با دقت در آنها ، می توان افکار و ایده های جدیدی درباره مواردی همچون تعیین اهداف جدید ، برقراری روابط عمومی ، چیزهایی که به بهبود محصول کمک می کنند و عوامل افزایش کیفیت ، دست یافت .
علاوه بر موارد یاد شده ، عوامل دیگری نیز وجود دارند که به سلاست فکر و خلق ایده های نو کمک های مؤثری می کنند ، اما ذکر همه آنها در اینجا مقدور نیست .
برگرفته از: پایگاه اطلاعرسانی نواندیشان صنعت ایران
خلاقیت را می توان در هر نوع فعالیتی دید و تنها محدود به نوع خاصی نیست. در تعریف خلاقیت گفته اند :
« به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد فکر یا مفهومی جدید »
تداوم حیات سازمان ها به بازسازی آنها بستگی دارد. بازسازی سازمان ها از طریق هماهنگ کردن اهداف با وضعیت روز و اصلاح و بهبود روش های تحقیق این اهداف، انجام می شود. بدون بازسازی، سازمان نمی تواند دوام بیاورد و خلاقیت در این امر نقشی اساسی دارد. خلاقیت برای بقای هر سازمانی لازم است. با گذشت زمان، سازمان های غیر خلاق از صحنه محو می شوند. چنین سازمان هایی گرچه ممکن است در مقطعی از حیات خود موفق باشند، ولی سرانجام مجبور به تعطیل یا تغییر سیستم می شوند .
موانع خلاقیت
هر انسانی از استعداد خلاقیت برخوردار است. خلاقیت در انحصار افرادی خاص نیست. آنچه باعث عدم خلاقیت می شود،نبود استعداد خلاقیت نیست بلکه موانعی است که باعث می شوند افراد خلاقیت خود را بروز ندهند. بعضی از موانع اصلی در راه ظهور خلاقیت عبارتند از :
- عدم اعتماد به نفس
- ترس از شکست و انتقاد
- تمایل به همرنگی و همگونی
- عدم تمرکز ذهنی
ویژگی های افراد خلاق
1- مسائل و وضعیت هایی را می بینند که قبلاً مورد توجه قرار نگرفته اند و فکرهای بکری ارائه می دهند .
2- ایده ها و تجربیات حاصل از منابع گوناگون را به هم ربط داده و آنها را بر مبنای مزیتشان مورد بررسی قرار می دهند .
3- معمولاً چندین راهکار برای هر موضوع معین دارند. به بیانی دیگر از سلامت فکری برخوردارند .
4- به پیش فرض های قبلی تردید می کنند و محدود به رسم و عادت نمی شوند .
5- فی البداهه از نیروهای احساسی، ذهنی و بینشی خود کمک می گیرند و از آنها استفاده می کنند .
6- در فکر و عمل از انعطاف بالایی برخوردارند .
راه های خلاقیت
1- کسب دیدگاه موافق نسبت به فکر و ایده های نوین
برای خروج کامل استعداد خلاقیت بالقوه فرد از حالت نهفتگی،لازم است نگرشی مثبت نسبت به آزادی فکر داشته باشد. فکرهای زیادی ابتدا غیر عملی به نظر می رسند، ولی نباید از روی یأس دست از نوآوری کشید .
2- حساسیت نشان دادن نسبت به مسئله
توانایی شناخت و داشتن آگاهی به وجود مسئله یکی از نشانه های خلاقیت است. تمرکز تفکر بر مسائل موجود می تواند منجر به ظهور راه حل خلاق شود .
3- آمادگی برای خلاقیت از طریق کسب مواد خام لازم
فکرها از خزانه هایی سرچشمه می گیرند که به طور عمده شامل دانش خود، اندیشه های دیگران و تجربیات گذشته اند. این منابع از طریق مطالعه، مشاهدات شخصی، گفت و گو با اشخاص آگاه، رسانه های گروهی و مسافرت فراهم می شوند .
4- به کار گیری سلاست فکر
سلاست فکر به معنای توان گردآوری فکرهای متنوع و متعدد در مورد مسئله است . هرچه فکرهای موجود بیشتر باشد، احتمال یافتن راه حل عملی بیشتر است. کمیت فکرها در خلاقیت اهمیت زیادی دارد .
5- فعالیت ضمیر ناخودآگاه درمورد مسئله
هنگامی که پس از تفکر سخت و مداوم درباره یک طرح، حالت عجز در انسان پدیدار می شود،بهترین کار پرهیز از فشار بیشتر بر ذهن برای انجام فعالیت بیشتر است . باید ذهن خودآگاه ر ااز مسئله فارغ و آسوده بگذاریم. در این فاصله، برای ذهن ناخودآگاه این فرصت ایجاد می شود تا به کمک تداعی به یافتن راه حلی برای مسئله کمک کند .
6- درخشش ناگهانی فکر
بسیاری از دستاوردهای افراد خلاق،حاصل زایش و جرقه فکری جدید در حالتی غیر قابل انتظار بوده است. آغاز این مرحله به شرایط محیطی فرد و توجه و دقت او به جهان پیرامون وی بستگی دارد .
پیشنهادهایی برای کسب سلاست فکر
سلاست فکر را می توان بهبود بخشید یا پردازش کرد . چند شیوه برای این کار وجود دارد که موثرترین آنها عبارتند از :
1- یادداشت برداری
استفاده از یاد داشت در ثبت اندیشه هایی که به ذهن می رسند. یک فکر، خیلی زود به ذهن می آید و بسیار زود محو می شود. از طریق یادداشت می بایستی آن را محبوس کرد .
2- انتخاب زمان و مکان
ذهن هر فرد در زمان و مکان خاصی دارای حداکثر فعالیت است. افراد باید بهترین زمان و مکان مناسب تفکر را انتخاب کنند .
3- به کارگیری حس کنجکاوی و توان پرسیدن
در پاسخ به سوال هایی که با چرا و چگونه و مانند آنها شروع می شوند، معمولاً مطالبی بیان می گردد که در خلاقیت موثر هستند .
4- تغییر شکل وضع موجود
افکار جدید از تحلیل، ترکیب و تنظیم دوباره و نوین افکار قبلی حاصل می شوند . ترتیب مجدد عبارت است از:دوباره نظم دادن داخل به خارج یا از عقب به جلو و وارونه، جایگزینی عبارت است از:عوض کردن فرایند ها،کارکنان و مواد . افزودن و کاستن و تغییر جهت دادن، بعضی از راه های تغییر وضع موجود به شمار می آیند .
5- خود را به جای دیگران قرار دادن
یکی از راه های خلاقیت و دست یافتن به راه حل ها و فکرهای جدید این است که خود را جای دیگران قرار دهیم و خلاقانه بیندیشیم که اگر مشکلات و مسائل آنان را داشتیم، چه می کردیم .
6- استفاده از رویدادهای پیش بینی نشده
در این روش، برای یافتن فکرهای جدید از رویدادهای غیر منتظره و اتفاقی به عنوان سرنخ استفاده می شود. گاهی اوقات، رخدادی غیر عادی یا ناگهانی موجب راه یافتن فرایند خلاق به مسیرهایی مشخص شده است. مثلاًدر 1903، ناگهان شیشه محتوی سلولوئید از دست یک شیمیدان بر زمین افتاد و شکست، ولی تکه های شیشه از هم جدا نشدند. با دیدن این اتفاق، شیمیدان به فکر افتاد که از این ماده برای ایمن سازی شیشه های خود استفاده کند .
7- برداشت از گزارش ها و نامه ها
بعضی از گزارش ها و نامه ها، مسائلی را مطرح می سازند که با دقت در آنها، می توان افکار و ایده های جدیدی درباره مواردی همچون تعیین اهداف جدید، برقراری روابط عمومی، چیزهایی که به بهبود محصول کمک می کنند و عوامل افزایش کیفیت دست یافت .
علاوه بر موارد یاد شده،عوامل دیگری نیز وجود دارند که به سلامت فکر و خلق ایده های نو کمک های موثری می کنند اما ذکر همه آنها در اینجا مقدور نیست .
منابع برای مطالعه بیشتر :
1-اصول مدیریت بازرگانی،دکتر علی رضائیان .
2- Applied Imagination, A.F.Osborn.
برگرفته از: پایگاه اطلاعرسانی نواندیشان صنعت ایران
ما عموماً به روش بازآفرینی؛ یعنی بر مبنای مسایل مشابهی که در گذشته با آنها مواجه شدهایم، تفکر میکنیم. زمانی که با مسألهای روبرو میشویم، آن را به قالبی میبریم که قبلاً جواب داده است. از خود میپرسیم: «برای حل این مسأله، چه چیزی را قبلاً در زندگی، تحصیل یا کار خود آموختهام؟»، سپس به روشی تحلیلی، مطمئنترین روشی را که در تجربیات گذشتهمان مؤثر بوده، انتخاب کرده و بقیه را حذف مینماییم. آنگاه در چارچوبی کاملاً مشخص به حل مسأله میپردازیم.
در مقابل، نوابغ به روشی آفرینشگرانه میاندیشند نه بازآفرین. آنها وقتی با مسألهای مواجه میشوند، به جای اینکه بپرسند «دیگران تا به حال چه روشی را برای حل این مسأله به من آموختهاند؟» از خود میپرسند: «به چند روش میتوانم به آن نگاه کنم؟»، «چگونه میتوانم به روشی نو به آن بنگرم؟» و «به چند روش مختلف میتوانم آن را حل کنم؟». آنها با پاسخهایی بسیار متفاوت، بعضاً غیرمتعارف و حتی منحصربهفرد، به مسأله جواب میدهند از انیشتین پرسیدند: «فرق تو با یک فرد معمولی چیست؟» او گفت: «اگر از فردی معمولی بخواهید سوزنی را در انبار کاه بیابد، او با اولین سوزنی که مییابد کار را پایان میدهد و زحمت جستجوی کل انبار کاه برای یافتن تمامی سوزنهای ممکن را به خود نمیدهد. اما من تمام انبار را میگردم تا همهی سوزنهای ممکن را پیدا کنم!»
نکته قابلتوجه این است که تفکر بازآفرین، جمود فکری افراد را تشدید میکند. در واقع ما به همین علت غالباً در برخورد با مسایل جدیدی که مشابه تجربیات گذشته است ولی عمق ساختاری آن با مسایلی که قبلاً با آنها مواجه شدهایم متفاوت است، با شکست مواجه میشویم.
سوئیسیها طی چندین قرن، صنعت ساعتسازی را در سیطره خود داشتند ولی وقتی ساعتهای الکترونیکی برای اولین بار در همایش جهانی ساعت معرفی شد، از سوی تمامی ساعتسازان سوئیسی رد شد. آنان بر مبنای تجربیات گذشته خود معتقد بودند که ساعتهای الکترونیکی، نمیتوانند ساعتهای آینده باشند؛ چرا که این ساعتها با باتری کار میکردند و یاتاقان، شاهفنر و چرخدنده نداشتند.
همگی ما، مجموعهای غنی از ایدهها و مفاهیم در وجود خود داریم که بر پایه تجربیات گذشتهمان شکل گرفتهاند و ما را قادر میسازند تا زنده بمانیم، ولی اگر ما نیز خود را برای تغییر مهیا نکنیم، ایدههای معمولمان به مرور زمان کهنه میشوند و مزایای خود را از دست میدهند. نهایتاً اینکه، در میدان رقابت از حریفان شکست میخوریم و از میدان بیرون میرویم.
چگونه مثل نوابغ بیاندیشیم
سالیان سال، پژوهشگران بسیاری کوشیدهاند تا از طریق تحلیلهای آماری معمای نبوغ را روشن کنند. دانشپژوهان کوشیدهاند تا ارتباط بین هوش و نبوغ را بسنجند. نتیجه این بوده است که هوش، نمیتواند به تنهایی موجب نبوغ گردد. ضریب هوشی بسیاری از فیزیکدانان به مراتب بالاتر از «ریچارد فاینمن» (برنده جایزه نوبل) است، در حالی که او با ضریب هوشی حدود 122 نبوغی شگفتانگیز از خود نشان داد. در واقع نابغه کسی نیست که در آزمونهای دانشگاهی رتبهی اول را کسب میکند، یا ضریب هوشی فوقالعاده بالایی دارد.
بعد از مطالعات روانشناسی «جوی گولفورد» (در دهه 1960)، که بهخاطر رویکرد علمیاش به موضوع خلاقیت معروف شده است، روانشناسان به این نتیجه رسیدند که خلاقیت و هوش ماهیتهای متـفاوتی دارند. انسان میتواند بـسیار بـاهوش باشـد ولی خـلاق نباشد و بر عکس میتواند بسیار خلاق باشد ولی چندان باهوش نباشد.
در ذیل به هشت مورد از راهبردهایی را که در الگوهای اندیشه نوابغ خلاق (در تاریخ علم، هنر، و صنعت) مشترک است اشاره شده است:
۱- نوابغ از دریچههای مختلف به مسأله نگاه میکنند و اغلب به دنبال یافتن نگرشهایی جدیدی هستند که دیگران آنها را برنگزیدهاند. لئوناردو داوینچی معتقد بود که برای کسب دانش راجع به قالب یک مسأله، باید یاد بگیریم که چگونه آن را از راههای گوناگون بازسازی کنیم. او اعتقاد داشت که اولین نگرش ما به یک مسأله به شدت تحت تأثیر نگرش معمول و روزمرهمان است. او مسأله خود را ابتدا از یک نگاه، بعد از نگاهی دیگر و بعد از نگاههای دیگر بازسازی میکرد. با هر تغییر، درک او از اصل مسأله عمیقتر میشد.
2- نوابغ افکار خود را به تصویر میکشند. نوابغ بهدنبال افزایش مهارتهای تصویری (دیداری) و تجسمی خود میروند تا بتوانند اطلاعات را به روشهای مختلف نمایش دهند. وقتی اینشتین با مسألهای مواجه میشد، همواره لازم میدید تا موضوع خود را به تمامی روشهای ممکن (همچون نمودارها) فرموله نماید. او ذهنی بسیار تصویری داشت و بهجای اندیشیدن در چارچوبهای خشک استدلالهای ریاضی و گویشی، در قالب گزارههای تصویری و فضایی فکر میکرد.
3- نوابغ زیاد تولید میکنند. یکی دیگر از ویژگیهای متمایز نوابغ، باروری و استعداد تولید سرشار آنان است. توماس ادیسون 1093 اختراع ثبت نموده و همچنان سرآمد مخترعین است. او برای تضمین بهرهوری گروهش، برای همه اعضاء سهمیه ایده تعیین کرده بود. سهمیه شخصی خود او، حداقل یک اختراع کوچک در هر 10 روز و یک اختراع بزرگ در هر 6 ماه بوده است. «یوهان سباستین باخ» حتی اگر مریض یا بیحال بود هر هفته یک آواز میسرود. موتزارت نیز بیش از 6000 قطعه موسیقی خلق کرد. انیشتین هم اگرچه بیشتر به خاطر مقاله خود در باب نسبیت مشهور است، ولی 248 مقاله دیگر نیز منتشر کرده است. در مطالعهای که روی 2036 دانشمند انجام شد معلوم شد که معتبرترین دانشمندان فقط آثار گرانقدر خلق نکردهاند، بلکه انبوهی از کارهای بد و نامطلوب نیز داشتهاند و در نهایت، کار اصلی آنها از میان این حجم عظیم تولیدات سر برآورده است.
۴- نوابغ، ترکیباتی بدیع میآفرینند. یک نابغه همچون یک کودک بسیار بازیگوش که با مجموعهای از بلوکهای ساختمانی سرگرم میشود، دایماً در حال تجزیه و ترکیب ایدهها، تصاویر و افکار به روشهای مختلف در ضمیرهای خودآگاه وناخودآگاه خویش است. «گروگر مندل» کشیش اتریشی توانست از ترکیب ریاضیات و زیستشناسی، قوانین وراثت را که علم ژنتیک نوین بر پایه آن بنا شده استخراج کند.
5- نوابغ، روابط بین چیزها را پیدا میکنند. نوابغ قادرند موضوعات نامرتبط را کنار هم بگذارند. این توانایی در بهم ربط دادن مقولات مجزا، آنان را قادر میسازد تا چیزهایی را ببینند که دیگران نمیتوانند ببینند. داوینچی سعی کرد تا رابطهای بین صدای زنگ و سنگی که در آب میافتد ایجاد کند. این نکته باعث کشف این اصل شد که صدا همچون موج حرکت میکند. ساموئل مورس (مخترع تلگراف) نمیتوانست برای انتقال پیامهای تلگراف از یک قاره به قاره دیگر راهی پیدا کند، تا اینکه روزی مشاهده کرد اسبهای چاپار را در ایستگاهها تعویض میکنند و کوشید تا ارتباطی بین ایستگاههای اسبهای چاپار و سیگنالهای قوی تلگراف پیدا کند و به این ترتیب بود که ایده ایستگاههای تقویتکننده بین راه، سر برآورد.
6- نوابغ به تضادها میاندیشند. فیزیکدان و فیلسوف معروف «دیوید بوهم»، معتقد بود افکار نوابغ میتواند بین مقولات متضاد یا موضوعات ناسازگار چرخش کند. فیزیکدان معروف، «نیلز بوهر» نیز اعتقاد داشت معلق بودن ذهن امکان میدهد تا ذکاوتی فرای تفکر ساده وارد عمل شود و قالبی نو خلق نماید. این چرخش و گردش ما بین تضادها، شرایطی را ایجاد میکند که ذهن شما آزادانه به زوایای جدید دست یابد.
7- نوابغ، استعارهای میاندیشند. ارسطو، استعاره را نشانه نبوغ میدانست و معتقد بود فردی که میتواند شباهتهای دو مقوله متفاوت هستی را درک کرده و بین آنها پیوند برقرار کند، گوهری گرانقدر در اختیار دارد. اگر چیزهایی نامشابه، از چند منظر و رویکرد مشابه باشند، از مناظر دیگر نیز میتوانند مشابه تلقی شوند. الکساندر گراهامبل، عملکرد داخلی گوش را با یک پرده محکم فلزی لرزان مقایسه کرد و این مقایسه به اختراع تلفن انجامید. انیشتین بسیاری از قوانین خود را از رخدادهای مشابه طبیعی برداشت میکرد و توضیح میداد؛ رخدادهایی همچون پارو زدن در یک قایق یا ایستادن در ایستگاهی که قطاری از آن میگذرد.
8- نوابغ خود را برای فرصتها مهیا میکنند. «الکساندر فلمینگ» اولین پزشکی نبود که در مطالعه باکتریهای کشنده متوجه کپکهای ظرف کشت میکروب (که در محیط باز قرار گرفته بود) شد. تفاوت در اینجا بود که کمتر پزشکی بهجای دور ریختن این ظرف آن را «جذاب» بداند و به آن به دیده یک «فرصت» بنگرد. این نگرش علاقهمندانهی او، به کشف پنیسیلین منتهی شد. ادیسون، وقتی در حال تفکر عمیق راجع به چگونگی ساخت یک رشته کربنی بود، ناخواسته با تکهای از خمیر بتونه سرگرم شده بود، آن را میچرخاند و دور انگشتانش میپیچید. لحظهای که نگاهش به انگشتانش افتاد، برق از چشمانش پرید و گفت: «کربن را مانند یک رشته بپیچ!». نوابغ خلاق، منتظر دستاوردهای شانسی نمینشینند بلکه فعالانه بهدنبال اکتشاف تصادفی میگردند.
تأثیرگذارترین بزرگان، علاوه بر محتوای فکریشان، الگوها و راهبردهای تفکر را نیز آموزش میدادند. بنابراین واضح است که راهبردهای فکری را میتوان آموخت. نوابغ خلاق میدانند که چگونه از این راهبردهای فکری استفاده کنند و به دیگران نیز بیاموزانند که از آنها استفاده کنند. درک، تشخیص و بهکارگیری راهبردهای فکری مشترک بین نوابغ خلاق، شما را قادر میسازد تا در زندگی کاری و شخصی خود، خلاقانه رفتار کنید.
برگرفته از: ماهنامه اخبار و افکار
کسبوکارهای کوچک با ایده زندهاند و بدون آن میمیرند .
بسیاری از چیزها مانند برنامهریزی، مدیریت نقدینگی، بازاریابی، و... مهم هستند که در ادامه به آنها هم میپردازیم. اما ریشهی هر کسبوکار موفقی ایده است. محیط پویای امروزی بیش از هر زمانی به نوآوری مداوم نیاز دارد و نوآوری کلید موفقیت کسبوکارها است .
امروزه دیگر نمیتوان امیدوار بود که مانند پیشینیان کسبوکار خود را شروع کنید. مانند بیل گیتس که نرمافزارهای خود را معرفی کرد. امروزه فرمولهای جدید لازم است. شما در هر سطحی که باشید اولین چیزی که به شما توصیه میشود، یافتن ایدههای خوب کسبوکار است. همیشه به دنبال آنها باشید .
ایدهها ممکن است مربوط به کالایی باشد که میخواهید تولید کنید یا بفروشید یا خدماتی که میخواهید ارایه کنید. تولید ایده یک پروسهی نوآور و خلاقانه است و زمان میگیرد. نه فقط در مراحل آغازین بلکه در سراسر زندگی کسبوکار. لازم است که شما همواره در مورد پتانسیلهای نوآوری، تغییرات کالاها و امکان کالاهای جدید آگاه باشید و همواره محیط را برای راههایی برای بهبود کالا یا خدمتتان اسکن کنید .
منبع: سایت مرکز کارآفرینی دانشگاه شریف
به همین دلیل فرصتهای بی شماری را به آسانی از دست می دهیم. ایـده های بـزرگ از مـحـلی فـــرای باورهای شخصی نشات می گـیـرند. بـاید بـه دوردسـت هــا بنگرید و افکار متفاوت را
آزمایش کنید تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کنید.
عده ای بـــا به کار نگرفتن ذهن خود آنرا به طرز وحشتناکی بی حس و کرخت می کنند، چنین رفتاری باعث می شود درخت افکار شما هیچ گاه به بار ننشیند.
1- زیاد مطالعه کنید
ذهن شما همانند بدنتان برای اینکه رشد پیدا کرده و پرورش یابد نیازمند تمرین و تحرک است، و چه تمرینی بهتر از کتاب خواندن. سعی کنید با افکار و عقاید انسان های موفق در طول تاریخ آشنا شوید. شرح حال و تاریخچه زندگی هر یک از آنها را مرور کنید و از آن درس بگیرید. با مطالعه این کتب می توان حدس زد که چگونه این افراد بزرگ ذهن خود را برای رسیدن به بهترین ها پرورش داده بودند. همچنین می توانید مجلاتی نظیر تجارت و یا اقتصاد روز را نیز مطالعه کنید. با آگاهی از نظرات دیگران پیرامون مسایل مختلف شما سطحی نگری را کنار می گذارید و با یک دید عمقی به موضوعات مختلف می نگرید.
2- فرصت هایی را که در آن ذهن شما خلاق است از دست ندهید
شاید بروز بسیاری از مسائل را به شانس واگذار می کنید. تصور شما نادرست است. شاید بعضی مواقع حس می کنید که مغزتان اصلا کار نمی کند و هیچ عکس العملی از خود نشان نمی دهد. اما مواقعی هم وجود دارد که ذهنتان به قدری فعال است که می خواهید انیشتن را به رقابت دعوت کنید. تنها مشکل موجود این است که این زمان طلایی مواقعی که شما به آن نیاز دارید، ظاهر نمیشود. زمانی که ذهن در حال فوران است تا آنجا که می توانید به افکار خود پر و بال دهید. اجازه دهید افکارتان مثل آب آتش نشانی به بالاترین نقطه صعود کنند. هنگامی که برای پرواز کردن به ذهن خود فضا می دهید، او شما را به دوردست ها خواهد برد و نتایج شگفت انگیزی را بدست خواهد داد.
3- یک دفترچه یادداشت به همراه داشته باشید
هنگامیکه افکار بی نظیر به ذهن شما خطور می کنند از ذخیره کردن آنها اطمینان خاطر حاصل کنید. در این امر به یادداشت های ذهنی اکتفا نکنید زیرا ممکن است به دست فراموشی سپرده شوند. سعی کنید همیشه یک دفترچه یادداشت و یا یک ضبط صوت به همراه داشته باشید به ویژه در کنار تخت خواب خود برای مواقعی که افکار طلایی در حدود ساعت 2 نیمه شب به ذهن شما خطور می کنند. هنگامیکه افکارتان در جایی ثبت شوند، شما به راحتی می توانید به آنها دسترسی پیدا کنید و آنها را به سرعت به کار ببندید. افکار بزرگ نیز مانند میوه ها فقط تا زمانی که تازه و شاداب باشند قابل استفاده هستند.
4- از افکار دیگران بهره بجویید
بهره جستن از افکار و عقاید دیگران نیز به نوبه خود روش مناسبی برای گسترش ایده های شخصی شماست. افراد مختلف دارای نقطه نظرات و چشم اندازهای متفاوتی هستند. توانایی های آنها مختلف است و سوابق و پیشینه های متفاوتی دارند. کارکرد ذهن افراد منحصر به فرد است. با مطرح شدن یک بحث در میان جمع ، آنقدر پیشنهادهای مختلف شنیده می شود که نیمی از آنها هرگز به ذهن شما نمی رسیدند. به این طریق شما میتوانید با کوله باری سرشار از افکار متفاوت در جاده تصمیم گیری گام بردارید.
نسبت به نظر هیچ کس بی توجهی نکنید . شاید در نگاه اول احمقانه به نظر برسند اما شاید مانند صدف هایی باشند که در خود گوهرهای گرانقیمتی را جای داده اند. درست نیست که در مورد نظر دیگران به قضاوت بنشینیم سعی کنید به جای قضاوتهای بیهوده آن ها را سبک سنگین کرده و در امور روزمره خود به کار بندید.
5- تغییراتی در محیط اطراف خود ایجاد کنید
گاهی اوقات تنها چیزی که باعث می شود ذهن خسته شما را دوباره به کار اندازد تغییر وضع ظاهری محیط اطرافتان است. اگر چشم انداز پیرامون شما تغییر کند، ذهن شما نیز به صورت ناخود آگاه به سمت یک دیدگاه جدید تغییر جهت می دهد. اگر تمام مدت در پشت میز خود بنشینید ذهن خود را در آن شرایط محدود می کنید و هیچ فضایی برای برانگیختگی او باقی نمی گذارید.
بنابر این میتوانید پیاده روی کنید، به باشگاه ورزشی بروید، کنار آب رود بنشینید و در کل به یک مکان جدید قدم بگذارید تا ذهن شما نیز بتواند آزادانه به تمرین و تقلا بپردازد.
6- بر روی شکاف میان دو نسل خط بطلان بکشید
ذهن کودکان تروتازه و شاداب است. آنها جسور هستند و احساساتشان از طریق فشار های اجتماعی سرکوب نشده است. به جهان با شگفتی می نگرند و مانند بزرگترها پاکی و معصومیت خود را از دست نداده اند. با کودکان پیرامون مسائل مختلف صحبت کنید تا با نقطه نظر ساده و بی آلایش آنها آشنا شوید. اگر می خواهید مشکلی را حل کنید نظر آنها را نیز جویا شوید. عقاید آنها شما را به تعجب وا می دارند. آنها قصد تاثیرگذاری در دیگران را ندارند و همه چیز را تنها با اتکا بر پاکی و صداقت بیان می کنند.
از سوی دیگر با افراد سالخورده و مسن نیز مشورت کنید. آنها مدت ها پیش با تمام این مشکلات مواجه شده اند و با آن دست و پنجه نرم کرده اند. تجربیاتشان آنقدر سودمند و با ارزش است که هیچ قیمتی را نمی توان بر روی آن گذاشت. پس آنها را دست کم نگیرید، با دیدگاههایشان نسبت به زندگی آشنا شوید و از آنها درس بگیرید. قطعا شما را به سوی جهت مناسب هدایت می کنند و از مشکلات در امان خواهید بود.
7- به رفیق شفیق خود مراجعه کنید
همه ما دوستی داریم که به نظر میرسد توانایی پاسخ به تمام مسائل و مشکلات ما را دارد. چرا تنها در مورد مشکلات شخصی از او کمک می خواهید؟ بد نیست گاهی در مورد مسائل مهمتر نیز از او یاری بجویید.
8- به توانایی های خود اتکا کنید
قواعد و اصول کلی را برای یک لحظه هم که شده فراموش کنید. این رهنمون ها در جای خود مفید هستند اما ممکن است مانند یک چشمبند عمل کرده و قدرت داشتن دید وسیع را از شما بگیرند و اجازه دیدن چشم اندازهای متفاوت را به شما ندهند. هرزگاهی خود را از قید و بند قوانین آزاد کنید. شما می توانید بدون توجه به کارآیی روش های گذشته به آسانی و بدون بروز هیچ شک و تردیدی در راه مورد نظر خود گام بردارید. کمی جسارت به خرج دهید و سیستمهای فعلی را زیر سوال برید.
9- در حیطه کاری خود به فعالیت بپردازید
خیلی خوب است که به ذهن خود اجازه دهید آزادانه به گردش بپردازد. اما این گردش باید در حیطه دانش شما انجام پذیرد. اگر یک طراح هستید لازم نیست راه حلی برای مشکلات اقتصادی پیدا کنید. افکار شما تنها در رشته ای که مهارت دارید خوب کار می کنند و در سایر رشته ها نتیجه ای مصیبت بار را به دنبال خواهند داشت. اگر نیاز به ورود به قلمرو دیگری را دارید بهتر است قبل از هر کار با یک متخصص مشورت کنید و اجازه انجام کلیه امور را به دست او بسپارید تا با استفاده از دانش و تخصص خود عمل کند.
10- به ذهن خود آزادی عمل دهید
آیا با تمرین های رایج نویسندگان آشنایی دارید؟ آنها برای مبارزه با محدودیت ها یک روش بسیار جالب را برگزیده اند. فقط کافی است قلم را بر روی کاغذ گذاشته و هر آنچه که در ذهنتان است را بر روی کاغذ بیاورید. میتوانید از مشکلات شروع کنید و به دنبال هیچ گونه ارتباطی در دست نوشته های خود نباشید. مهم نیست که تا چه حد عبث و نا معقول به نظر می رسند. بعدا می توانید مثل یک جدول تناوبی آنها را سازماندهی کنید، در آخر نیز امکان دارد به چیزی دست پیدا کنید که بیهوده و بی ربط باشد اما چیزی که در این مبحث حائز اهمیت است این است که شما به ذهن خود اجازه غرق شدن در مسائل مختلف را داده اید و این خود یک امتیاز محسوب می شود. هیچ کس نمی داند شاید به نتیجه ای برسید که سال ها منتظر آن بوده اید.
11- ایده های گذشته را از نو بسازید
افکار شما مثل کامپیوتر هستند. هر چند وقت یک بار نیاز است که سخت افزار آن را ارتقا دهید. ایده های بزرگ گذشته را پیش روی خود بگذارید و بر روی آن ها عملیات نوسازی انجام دهید. آن ها را اصلاح کنید و برای بهبودی آن ها تلاش کنید. ضمائم لازم را نیز برای تقویت هر چه بیشتر به آنها بیفزایید. این کارها را می توان با نوشتن عقاید اولیه خود بر روی کاغذ و نظم دادن به آشفتگی ذهنتان انجام دهید. عالی به نظر میرسد پس منتظر چه هستید؟ بهتر است در انجام آن تعجیل کنید.
12- از الهه وجودتان یاری بخواهید
آیا یک شی، آهنگ، مکان و یا یک شخص خاص وجود دارد که حضور و یا تجسم او برای شما خوشایند بوده و به ذهنتان نیرویی همچون قدرت موتور جت می دهد. از هیچ تلاشی برای رسیدن به آن مضایقه نکنید. تنها یک چنین چیزهایی هستند که شما را به سمت ابتکارات بدیع رهنمون می سازند. از وجود آن بهره بجویید و اجازه دهید تا انوار طلایی آن به درونتان نفوذ کند و ذهن شما را در بر گیرد.
یک ایده بزرگ از چه ویژگی هایی برخوردار است
شرکت ها و کمپانی های بزرگ به ویژه آن دسته که بر روی مسائلی نظیر طراحی و تبلیغات کار می کنند، سرمایه گذاری های عظیمی صرف می کنند تا به کارکنان خود آموزش دهند که چگونه میتوانند ذهن خود را آزاد کنند تا سرچشمه ایده های بزرگ باشند. خیلی از آنها از کارمندان درخواست ارائه لیست هفتگی ایده ها را میکنند. در چنین محیطی چیزی به عنوان فکر بد وجود ندارد فقط بعضی ایده ها خام هستند.
بنابراین خیال بافی و رویا پردازی کنید تا ذهـن شما به نظریه پردازی عادت کند و از قلمرو سادگی بیرون آید. قدری افسار گسـیـخـــته باشید تا پندار شما به بلندی ها پرواز کرده و اوج گیرد.
منبع:http://www.mardoman.com/success/greatideas.aspx
مدنیک می گوید: خلاقیت یعنی شکل دادن به عناصر متداعی به صورت ترکیبهای تازه که با الزامات خاص مطابق است.
گیزلین معتقد است: خلاقیت، عمیقتر نگاه کردن و خارج شدن از پشت درهای بسته است. خلاقیت میل به دانستن است.
ورنون معتقد است: خلاقیت توانایی شخصی در ایجاد ایده ها، نظریه ها و بینشها و اشیایی جدید و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینه هاست، که از نظر محققان، ابتکاری و از لحاظ علمی، زیبا شناسی، فن آوری و اجتماعی با ارزش قلمداد شود.
3 مرحله اصلی فرآیند حل مسائل از نظر اسبون:
1- حقیقت یابی (شامل تعریف مسأله و آماده سازی است.)
2- ایده یابی (شامل ایده سازی و ایده پروری است)
3- راه حل یابی (شامل ارزیابی و گزینش است)
ویژگی های افراد خلاق و نوآور:
گیلفورد (1951) اشاره می کند که افراد خلاق انعطاف پذیر هستند و در ارائه راه حل اندیشه بکر و بدیع، آمادگی بسیار دارند.
کانچر و پیترسن (1984) معتقدند افراد خلاق به استقلال و ناهمنوایی تمایل دارند؛در مواردی که دستورهایی برخلاف میل و اعتقادات خود دریافت کنند، به سرپیچی از آنها تمایل نشان می دهند.
رضائیان (1379) به نقل از استینر، گری، ویژیگیهای افراد خلاق را شامل موارد زیر میداند:
1- مسائل و وضعیتهای گوناگون را با دقت به گونه ای می بیند که قبلا" به آن گونه به آنها توجه نشده است.
2- دیدگاهها و فکرها و تجربیات حاصل از منابع گوناگون را به هم ارتباط می دهند و آنها را با توجه به نقاط ضعف و قوتشات بررسی و ارزیابی می کنند.
3- معمولات برای حل مسائل چندین راهکار بدیل، اراده میکنند.
4- تردید در مورد صحت پیش فرضهای قبلی را نیز روا می دانند.
5- فی البداهه می توانند از نیروهای حسی، ذهنی و بینشی مدد بگیرند.
6- فراگردهای فکری و عملی را به نحوی "بسیار منعطف" به کار می گیرند.
سبک مدیریت مناسب:
یکی از تفاوتهای اساسی یک سازمان خلاق با یک سازمان غیرخلاق سبک مدیریت آنها می باشد. مدیریت خلاق نمی تواند در بند شیوه های سنتی و معمول باشد، بلکه سبکی را برای مدیریت بر میگزیند که برای سازمان خلاق و نوآور و مناسب باشد و منجر به محیطی گردد که روح ابتکار و نوآوری در آن حاکم باشد. در سازمانهای خلاق روابط بین مدیران و کارکنان مبتنی بر صمیمت، روشنی و تشریک مساعی است. این امر منجر به احساس امنیت و آرامش خاطر در افراد می شود.
وظایف مدیر در رشد و توسعه خلاقیت:
1- ایجاد یک نظام مشارکت جویانه
2- ایجاد جوی مناسب برای خلاقیت
3- ایجاد نظام انگیزشی خود کنترلی
4- تشکیل تیمهای کاری خود راهبر
5- ایجاد ساختار و فرهنگ سازمانی مناسب
6- توسعه وتقویت ویژگی های مدیریتی خلاق
منبع: سایت مدیریت بازرگانی دانشجویان اردبیل
تازه و خندان نشود هوش و گوش تا زخرد در نرسد راز نو
((مولانا))
جهان سرشار از دگرگونی ها و پر رقابت امروز آكنده ازفرصتها و چالشهاست، از آنجا كه سازمانها بنیادهای سازنده كشور ها هستند. توانمندی و پیشرفت كشورها به كامیابی سازمانهای آن بستگی دارد. شناسایی و بهره گیری از فرصتها از سوی سازمانها به افزایش بهروری و پیشرفت اقتصادی هر كشور می انجامد و این امر شدنی نخواهد بود مگر با دور اندیشی مدیران که با استفاده از ابزارهای مدیریت ضای آفریننده و گسترش انگیزه های آفرینندگی در كاركنان و در راستای رشد و بالندگی سازمان و در نتیجه كشور می كوشند.
شرایط كاری آفریننده به گونه ای بایسته، می تواند بزرگترین دستاورد برای سازمان باشد. ساختن چنین محیطی بسته به پشتیبانی همه جانبه از نوآوریهای و كوشش های آفریننده كاركنان دارد.
شرایط كاری آفریننده به گونه ای مستقیم با كامیابی سازمان پیوند دارد بدین سان كه:
- به گونه ای بنیادین كیفیت تصمیم گیری های سازمان افزایش می یابد.
- به كاهش هزینه ها و جلوگیری از هدر رفتن منابع و انرژی در سازمان كمك می كند.
- به ایجاد نو آوری سودمند، دارای چشم انداز آینده و امید بخش كمك می كند.
- به افزایش كیفیت تولید و خدمات می انجامد.
- به افزایش انگیزه های كاری كاركنان می انجامد.
- به افزایش سطح بهداشت روانی و رضایت شغلی كاركنان می انجامد.
- به افزایش مهارتهای حرفه ای كاركنان می انجامد.
- به افزایش رشد، بالندگی و بهروری در سازمان می انجامد.
در این مقاله صد رهنمود سازنده كه یك مدیر می تواند برای بهینه سازی سازمان كار و ایجاد فضای آفریننده كاری از آنها بهره گیری كند به دست داده می شود.
اولین رهنمود:
پاسخگویی به پدید آوردن فضای آفریننده در كارها را به دوش خود بگیرید، اگر چه كاركنان شما می توانند در كار پشتیبانی و رشد و گسترش آفرینندگی دستیاران شما باشند با این همه چنانچه به پشتیبانی پیوسته شما از آفرینندگی خود باور نداشته باشند، دست به آفرینندگی نمی زنند.
دومین رهنمود:
در سازمان آگاهانه ساختارهای تازه ای را بیازمایید و به كار گیرید تا بتوانید روش هایی را برگزینید كه در آن كاركنان از بالاترین پشتیبانی یكدیگر در برنامه های آفریننده برخوردار باشند.
سومین رهنمود:
كوششهای خود را در برابر آن چهارچوب های فرهنگ سازمانی (معیارها و موازین سنتی) كه از نو آوری جلوگیری می كنند سامان دهید.
چهارمین رهنمود:
به یاد داشته باشید كه نوآوری خود به خود پدیدار نمی شود و شما باید به روشنی كاركنان خود را آگاه كنید كه از آنها انتظار نوآوری می رود.
پنجمین رهنمود:
فضایی بر پایه ی صداقت و همكاری بیافرینید تا كاركنان شما بتوانند در این فضا احساس آگاهی و گسترش اندیشه های تازه را در یكدیگر بر انگیزند.
ششمین رهنمود:
از قدرت طلبی بیش از اندازه و بهره گیری از وابستگی كاركنان در مدیریت سنتی پرهیز كنید.
هفتمین رهنمود:
آگاه باشید كه كوشش های شما در راه دست یابی به دگرگونی ها با ایستادگی و كندكاری از سوی كاركنان روبرو خواهد شد. پیوسته و بردبارانه نشان دهید باور به فضای آفریننده ی كاری در جهت رسیدن به هدف و پیروزی دارید. بی درنگ پی خواهید برد كه از ایستادگی و كند كاری آنها كاسته خواهد شد.
هشتمین رهنمود:
اندیشه های نوآورانه را به گونه ای تعریف كنید كه كاركنان آنها را ببینند و باور كنند و پیوسته آنها را از آفرینندگی ها آگاه كنید.
نهمین رهنمود:
ماهیت و اهمیت آن پرسمان هایی را كه فرو گشودن آنها تنها از راه آفرینندگی امكان پذیر است به گونه ای ویژه گوشزد كنید.
دهمین رهنمود:
بدون تردید و گمان از بازیهای ماجراجویانه كه تنها منابع ارزشمند و انرژی را در سازمان نابود می كنند و كمكی به پیشرفت نمی كنند بپرهیزید.
یازدهمین رهنمود:
كاركنان باید اطمینان حاصل كنند كه برای اندیشه های نوآورانه و زمان و منابع مورد نیاز را نیز در نظر گرفته اید.
دوازدهمین رهنمود:
آمادگی روانی كاركنان را برای اندیشیدن و آفرینندگی تقویت نمائید.
سیزدهمین رهنمود:
ویژگیهای چشمگیر كاركنان خود را در دیده داشته باشید و همه ی ویژگیهای رفتاری آنها را از نیك یا بد به گونه ای ژرف ارزیابی كنید.
چهاردهمین رهنمود:
وظیفه و انگیزه برنامه كاری را به بالاترین میزان با منابع واقعی هر یك از كاركنان هماهنگ كنید.
پانزدهمین رهنمود:
انگیزه های هر یك از كاركنان را بشناسید و ازآنها به گونه ای بهره گیری كنید كه با خواسته ها و آرزوهای آنها بیشترین هماهنگی را داشته باشید.
شانزدهمین رهنمود:
از هیچ كاری برای برانگیختن احساس پاسخگویی، استقلال و پختگی كاری در كاركنان خود كوتاهی نكنید. ناپختگی رفتار هنگامی رخ می دهد كه آنها احساس كنند هیچ نظارتی بر روند كاری نداشته و از آنها انتظار موافقت، انفعال و فرمانبرداری می رود. به گونه ای كه تنها كاركنانی تشویق می شوند كه چیزی نمی پرسند، و پیشنهادی برای بررسی اندیشه های تازه كه با چهار چوب های كاری از پیش تعیین شده ناهماهنگی دارند نمی دهند.
هفدهمین رهنمود:
برای كاركنان انگیزه های كاری كه احساس رشد و پیشرفت حرفه ای را در آنها بر می انگیزد فراهم كنید. این موضوع انگیزه ی بسیار نیرومندی به آنها می دهد.
هجدهمین رهنمود:
به كاركنان انجام كارها و برنامه هایی را واگذار كنید كه در آنها احساس توانایی و شایستگی را برانگیزد.
نوزدهمین رهنمود:
بحث و گفتگو پیرامون اندیشه های گوناگون را آزاد بگذارید تا توانمندی كاركنان بیش از آنچه هست افزایش یابد.
بیستمین رهنمود:
وظایف كاركنان را به شیوه ای به آنها واگذار كنید تا احساس خرسندی كنند كه همچون گذشته تشویق شده و راه پیشرفت آنها در آینده هموار خواهد شد.
بیست و یكمین رهنمود:
به كاركنان خود یاری كنید تا در مشكلات انگیزه پیشرفت ببینند. پذیرفتن این امر از سوی كاركنان كه از نیروی بالقوه خود آگاهی ندارند به آنها كمك می كنید تا با دید مثبتی به این مشكلات بنگرند و با گرایش بیشتری برای از میان برداشتن بازدارنده های كاری و حل مشكلات بكوشند.
بیست و دومین رهنمود:
كاركنان را آگاه كنید كه كامیابی های آنها بستگی فراوانی به آفرینندگی و چگونگی كار آنها دارد.
بیست و سومین رهنمود:
بپذیرید تا كاركنان از روشهای كاری و شیوه خود برخوردار باشند و كسانی را كه شیوه كارشان همانند شما نیست زیر فشار نگذارید.
بیست و چهارمین رهنمود:
بپذیرید كه روش یكسان در مدیریت برای همه كاركنان كار آمد نیست. مدیر آفریننده كسی است كه روش كار خود را بسته به چگونگی شرایط دگرگون می كند و توانایی آن را دارد كه هماهنگ با موقعیت و چهار چوب كاری خود، روش و مدیریتی را كه بر پایه ی همدردی و وارد نشدن در زندگی شخصی كاركنان و عدم خودكامگی باشد. در این میان، احساس همدردی باید در جایگاه نخست باشد.
بیست و پنجمین رهنمود:
برای دستیابی به نتیجه دلخواه از ویژگیهای گوناگون كاركنان بهره گیری كنید.
بیست و ششمین رهنمود:
نیروی بالقوه و مهارت كاركنان را نه بروی نقش و وظیفه كه بر روی انگیزه و هدف آنها تمركز كنید. نگرانی بیش از اندازه در تعییین نقش كاركنان به نیروی آفرینندگی آسیب وارد می كند.
بیست و هفتمین رهنمود:
فضای كاری را به گونه ای سرو سامان دهید تا كاركنان با احساس آزادی در انجام وظایف برنامه ها در آفریننده ترین مسیر پیاده كنند.
بیست و هشتمین رهنمود:
كاركنان خود را برانگیزید تا هنگامی كه به نتیجه دلخواه دست نیافته اند از به انجام رسانیدن وظیفه خود دست بردارند.
بیست و نهمین رهنمود:
معیار خواسته های خود را بزرگ اما واقع بینانه تعیین كنید، چرا آنكه طرح حتی بهترین ایده ها می باید با امكانات واقعی سازمان هماهنگ باشند.
سیمین رهنمود:
به كاركنان چنین تلقین كنید كه دستیابی به نتیجه بهینه در هرگام از برنامه به چگونگی انجام وظیفه ی آنها بستگی دارد.
سی و یكمین رهنمود:
اگر چه به وجود انظباط كاری نیاز است، این انظباط در عمل می باید با احساس پاسخگویی و نظم شخصی كاركنان هماهنگی داشته باشد.
سی و دومین رهنمود:
تشخیص دهید چه كسی در چه زمانی مایل هستند تا وظیفه خود را به بهترین شكل انجام دهند و چنانچه امكانات مورد نیاز برای آنها فراهم شود، چه نقش آفریننده ای دارند.
سی و سومین رهنمود:
كسانی را كه از نبوغ و استعداد ویژه ای برخوردار هستند پیوسته تشویق كنید.
سی و چهارمین رهنمود:
مسائل را به درستی فرمول بندی كنید و پیامدهای دلخواه را ببینید. تصمیم های مناسب بگیرید و نخستین گام ها را بردارید. از كسانی كه می توانند بر مشكلات چیره شوند بهره گیری كنید.
سی و پنجمین رهنمود:
شور و اشتیاق كاركنان را نه با دستور و فرمان كه با پند و توصیه و متقاعد كردن به شیوه ی غیر مستقیم برانگیزید. هدف را با اصطلاحات روشن مشخص كنید، اما رشد و گسترش روش های گوناگون را آزاد بگذارید.
سی و ششمین رهنمود:
در آغاز مسئله را به گونه ای گسترده مطرح كنید تا از بیشترین ایده ها و اندیشه های آفریننده بهره گیری كنید. طرح مسئله به گونه ای باز و گسترده از كاهش بالقوه راه حل های نوآورانه پیشگیری می كند. روشهای آزاد حل مسئله را تشویق كنید.
سی و هفتمین رهنمود:
زمانی برای پدید آمدن، رشد، گسترش و به پختگی رسیدن ایده ها و اندیشه ها در نظر بگیرید.
سی و هشتمین رهنمود:
به برخی از كاركنان در انجام كارهای خود آزادی بیشتری بدهید. زمینه های معینی را برای آزادی عمل آنها در نظر بگیرید و این زمینه ها را رفته رفته و به ضرورت گسترش دهید.
سی و نهمین رهنمود:
از به كار گرفتن بیش از اندازه ی كاركنان در انجام كار های فوری خودداری كنید.
چهلمین رهنمود:
مطمئن شوید كه كاركنان آفریننده شما در یك روز تمام درگیر كار مشخص نباشند.
چهل و یكمین رهنمود:
كاركنان آفریننده را سامان دهی كنید و از آنها همچون نیروی ویژه برای فروگشودن دشواریهای پیچیده بهره گیری كنید.
چهل و دومین رهنمود:
مطمئن شوید كه كاركنان به همه ی منابع دانستنی، تجربه های بدست آمده و به هر امكانی كه در پیوند با جستجوی راه حل آفریننده برای مسائل مورد نیاز است دست رسی دارند.
چهل و سومین رهنمود:
به كاركنان خود آزادی اندیشه كامل بدهید و با صداقت آنها را مورد تشویق قرار دهید. آزادی اندیشه كامل، احساس و تصور آفرینندگی و نیز گرایش نسبت به پژوهش و آزمایش را پرورش می دهد و به بروز مهارت در آفرینندگی می انجامد.
چهل و چهارمین رهنمود:
خود را آموزش دهید تا نسبت به ایده ها و اندیشه های پیشنهاد نه واكنش منفی كه واكنش مثبت نشان دهید.
چهل و پنجمین رهنمود:
شرایط كاری بهتری را سامان دهید تا از رقابت كاركنان بكاهد و بر اعتماد آنها نسبت به یكدیگر بیافزاید.
چهل و ششمین رهنمود:
شرایطی را در سازمان بوجود آورید تا كاركنان بتوانند بدون هیچ بازدارنده ای با آفرینندگی به كار خود بپردازند.
چهل و هفتمین رهنمود:
ریسك كردن را تشویق كنید و از ریسك صحیح پشتیبانی كنید، زیرا ریسك بخش اصلی نو آوری و پیشرفت به شمار می رود.
چهل و هشتمین رهنمود:
بردباری و شكیبایی در برابر شكست و ناكامی را در خود و كاركنان پرورش دهید.
چهل و نهمین رهنمود:
فضای امنی نسبت به ناكامی ها فراهم كنید برای انسان كافی است تا او را دچار افسردگی و ناامیدی كند به كامیابی ها پاداش دهید و تا آنجا كه امكان دارد ناكامی ها را نادیده بگیرید.
پنجاهمین رهنمود:
چنانچه ایده ها و اندیشه های نوآورانه كاركنان به موفقیت نیانجامید، از ترس و هراس در برابر شكست و ناكامی بكاهید.
پنجاه و یكمین رهنمود:
به گونه ای رفتار كنید تا كاركنان دریابند چنانچه ایده ها و اندیشه های آنها پذیرفته نشد یا انجام آنها نا ممكن بود كوشش آنها بیهوده نبوده است.
پنجاه و دومین رهنمود:
خود و كاركنان از اشتباهات بیاموزید بیشتر هنگام در سازمان گوشزد می كنند كه از بروز لغزش باید پرهیز كرد و این امر موجب می شود كه با هرگونه كوتاهی و سهل انگاری در ایده ها و اندیشه ها به سختی بر خود شود. ترس از مجازات به پدید آمدن گرایش به (بازی آرام) می انجامد. آفرینندگی كاركنان نیاز زیادی به دگرگون شدن این شرایط و تمركز بر جنبه های مثبت و آینده نگرانه ی ایده ها و اندیشه ها دارد.
پنجاه و سومین رهنمود:
چنانچه امكان داشته باشد، بدون هیچگونه انتقاد، به برخی از كاركنان اجازه دهید تا از ایده ها و اندیشه های شخصی خود بهره گیری كنند و در یك چهار چوب پذیرفته راه بروز لغزش یا ناكامی را باز بگذارید. تدبیرهای تنبیهی در مورد هر اشتباه و لغزش یا ناكامی در كار به این می انجامد كه كاركنان بیش از اندازه راه های امن را در پیش گیرند.
پنجاه و چهارمین رهنمود:
از هر كار نوآوارنه ای پشتیبانی كنید.
پنجاه و پنجمین رهنمود:
از انتقاد سازنده همواره با احتیاط و به میزان مناسب بهره گیری كنید.
پنجاه ششمین رهنمود:
با كردار و رفتار خود به كاركنان نشان دهید كه با آنها هستید نه مقابل آنها كاركنان را یاری كنید و بازدارنده راه آنها نباشید. بسیاری از مدیران كم و بیش خواسته های بسیار زیادی دارند. كاركنانی كه ایده ها و اندیشه های تازه بروز می دهند، با احساس نامطلوب سرشكستگی روبرو می شوند و این چیزی است كه پیاده كردن عملی ایده ها و اندیشه ها را با دشواری روبرو می سازد.
پنجاه و هفتمین رهنمود:
صداقت و صراحت كاركنان را تشویق كنید. برخود چیره شوید و دیدگاه كاركنان را در مورد خود جویا شوید. اینكه شما را چگونه ارزیابی می كنند. چه نظری نسبت به شما دارند و چگونه می توانید بهتر از آنچه كه هستید شوید.
پنچاه و هشتمین رهنمود:
كاركنان را یاری دهید تا اعتماد به نفس خود را پرورش دهند و از انجام هیچ كاری كه در توان شماست برای كاهش ترس، هراس و افزایش هشیاری آنها كوتاهی نكنید.
پنجاه و نهمین رهنمود:
با تقسیم دوباره توانایی های موجود كاركنان، توانمندی های تازه ای را بیافرینید.
شصتمین رهنمود:
ناظر و رئیس نباشید، كسی باشید كه در انجام كارها همكاری می كند.
شصت و یكمین رهنمود:
نسبت به كاركنان حس نیت داشته باشید و بدانید چگونه حس نیت آنها را به خود جلب كنید. حس نیت با دستور و فرمان ایجاد نمی شود، بلكه در نتیجه احترام دو جانبه و بردباری تنها در گفت و گوها و برخوردها می تواند رشد و گسترش یابد.
شصت و دومین رهنمود:
دوست و مهربان باشید و چهارچوبهای شخصی والا و رفتار متعادل داشته باشید. صمیمانه به سخن كاركنان گوش فرا دهید، یار باشید و در غم و شادی آنها سهیم باشید.
شصت و سومین رهنمود:
تفاوت میان پافشاری و پرخاشگری را دریابید و به گونه ای هماهنگ رفتار كنید.
شصت و چهارمین رهنمود:
سپری باشید میان كاركنان و مشكلات بیرونی سازمان و فضای آسوده و امنی را فراهم آورید.
شصت و پنجمین رهنمود:
فرو گشودن مسائل در جمع كاركنان را به گونه ای واقعی و نه نمادین انجام دهید.
شصت و ششمین رهنمود:
به كاركنانی كه آفریننده هستند اجازه دهید تا در تصمیم گیری های فراگیر و در شكل گیری برنامه های بلند مدت از بیشترین حضور برخوردار باشند.
شصت و هفتمین رهنمود:
نفوذ خود و تاثیر آن را در سازمان افزایش دهید.
شصت و هشتمین رهنمود:
ابتكار عمل را در كاركنان تشویق كنید و پرورش دهید.
شصت و نهمین رهنمود:
همواره اطمینان پیداكنید كه كاركنان از نقش خود دردستیابی به هدف های مشترك آگاهی دارند.
هفتادمین رهنمود:
پاداش و انگیزه های كاركنان را برای نقش آنها در كارهای آفریننده افزایش دهید و هماهنگ كنید.
هفتاد و یكمین رهنمود:
روشهای ارتقاء سنتی در مقام را درگون كنید تا كاركنان به میزان شایستگی های خود ارتقا یابند.
هفتاد و دومین رهنمود:
در ارزیابی های خود در زمینه بازدهی كاركنان، از معیارهایی بهره گیری كنید كه نشانگر آفرینندگی هستند.
هفتادو سومین رهنمود:
بایسته است برای دستاوردهای آفریننده و چشمگیر كاركنان به آنها پاداش مناسبی دهید.
هفتادوچهارمین رهنمود:
به هنگام ارزیابی دستاوردها نام كاركنان را از قلم نیندازید. میزان اهمیت دستاوردهای كاركنان خاصی را گوشزد كنید و نه گروه یا بخشی كه در آن كار می كنند.
هفتاد و پنجمین رهنمود:
میزان پذیرش بازدهی كار آفریننده از نظام تائید شده تقسیم درآمد و همچنین برنامه های دیگر مانند جبران دیركرد، پاداش نقدی برای سهم هر فرد در برنامه، ثبت اختراع، حقوق مولف برای اختراع و مانند اینها را افزایش دهید.
هفتاد و ششمین رهنمود:
بخش اطلاع رسانی سازمان باید پاسخگویی به امر سپاسگزاری ویژه و تامین حسن شهرت كاركنان آفریننده و شایسته را بر دوش بگیرد.
هفتاد و هفتمین رهنمود:
نظم ارتباطی سازمان یعنی راهی را كه به عنوان یك منبع تشویق یا تهدید آفرینندگی به شمار می رود مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید.
هفتاد و هشتمین رهنمود:
امكان برقراری ارتباط بین كاركنان آفریننده، بویژه به كاركنانی كه از دید گرایش همانند نیستند یا به هم نزدیك هستند را فراهم آورید.
هفتاد و نهمین رهنمود:
فضای آموزشی بیافرینید كه در آنها گروههای كوچك بحث و بررسی از مدیران و مجریان به همراه هم مسائل و راه حل آنها را بررسی و پژوهش كنند.
هشتادمین رهنمود:
چنانچه كامیابی یا ناكامی چشمگیری به وجود آمد، جزییات آن را توصیف كنید وبه عنوان موضوع بحث بررسی و تجزیه و تحلیل از آن بهره گیری كنید.
هشتاد و یكمین رهنمود:
با فراهم ساختن امكان دسترسی كاركنان به نتایجی كه می تواند كار آفریننده را پربارتر كند، تجربه ی حرفه ای كاركنان را رشد و گسترش دهید.
هشتاد و دومین رهنمود:
تبادل آزاد اطلاعات را در سازمان آزاد و مورد تشویق قراردهید.
هشتاد و سومین رهنمود:
دیدارها و نشستهای بحث و بررسی برگزار كنید.
هشتاد و چهارمین رهنمود:
با اینكه گروههای آفریننده زاینده تر و سازنده تر هستند،(آفرینندگان تكرو) را نیز تشویق كنید و با گذاشتن امكانات در اختیار آنها راه پیشرفت خود را كه با گروه ها متفاوت است باز كنند.
هشتاد و پنجمین رهنمود:
از كامیابی های كاركنانی كه به تنهایی كار می كنند ابراز خرسندی كنید و به پاداش و ستایش گروهی كاركنان بی نام اهمیت چندانی ندهید.
هشتاد و ششمین رهنمود:
گوناگونی ایده ها و اندیشه ها را پذیرا باشید و آنها را مورد تشویق قرار دهید.
هشتاد و هفتمین رهنمود:
با سخنرانی و روشهای دیگر اطلاع رسانی كاركنان را از فشاری كه بر یكدیگر وارد می آورند تا فرمانبرداری كنند آگاه سازید.
هشتاد و نهمین رهنمود:
كاركنانی را كه از استعداد كمك به دیگران برخوردارند و می توانند نیروی بالقوه و آفریننده خود را پیاده كنند شناسایی كنید. از این كاركنان راهنما و مربی یعنی كسی بسازید كه امید ساز هستند.
نودمین رهنمود:
با شركت در نشستها و همایشهای كارشناسی، دانش تخصصی خود را بهبود بخشید. توانایی های شخصی و آفریننده شما كمك می كنند تا توانایی های دیگران را بهتر ارزیابی كنید.
نود و یكمین رهنمود:
كاركنانی را كه ایده ها و اندیشه های خود را نه تنها در كار شخصی، بلكه بیرون از این چهار چوب نیز مطرح می كنند تشویق كنید.
نود و دومین رهنمود:
محیط سازمان را به محیطی آفریننده ی ایده ها، اندیشه ها، پیشنهادات و تحولات تبدیل كنید.
نود و سومین رهنمود:
راه و روش رسمی را برای پیاده كردن ایده ها و اندیشه ها به اجرا درآورید.
نود و چهارمین رهنمود:
مطمئن شوید كه ایده ها و اندیشه های نو آورانه به مسئولان امر كه بالاترین موقعیت را در سازمان شما دارند گزارش می شود و به انجام این روند كمك كنید. پافشاری كنید تا سیستم بازخورد مناسبی در این زمینه ایجاد شود، چرا كه بدون چنین سیستمی جریان ایده ها و اندیشه های آفریننده به سرعت كاهش می یابد.
نود و پنجمین رهنمود:
سفارش و تشویق كنید تا پیوندهای غیر رسمی میان هیئت مدیره و كاركنانی كه آفریننده ایده ها و اندیشه ها هستند برقرار شود.
نود و ششمین رهنمود:
موقعیت و روند كاركنان را در طی سال نخست كار آنها در سازمان ارزیابی و تجزیه و تحلیل كنید.
نود و هفتمین رهنمود:
موقعیت كاركنانی را كه (از نفس افتاده اند) بررسی كنید و ببینید چه جنبه هایی از فعالیت كاری آنها باعث شده تا انگیزه آفرینندگی خود را از دست بدهند. بكوشید راهی برای دادن انگیزه به آنها پیدا كنید.
نود و هشتمین رهنمود:
آفرینندگی را یك عامل گذرا به شمار نیاورید، بلكه آنرا به عنوان بخشی از سیاست كلی سازمان كه عامل رشد و كامیابی است مورد بررسی قرار دهید.
نود و نهمین رهنمود:
در پاسخگویی به دستاوردهای بسیار مهم كاركنان، از تشویق های گوناگون معنوی مانند: كارمند نمونه، دانشنامه، سپاسنامه، و غیره بهره گیری كنید.
صدومین رهنمود:
بكوشید تشویق های گوناگون مادی و معنوی را به گونه ای با هم در آمیزید و از آنها بهره گیری كنید.
سر انجام سخن اینكه:
مدیران نو آفرین، كاركنان آفریننده، كاركنان آفریننده، سازمانهای نو آفرین، كشور آفریننده می سازند.
منبع: mydocument.ir
سال های عمر شما، به رغم مشکلات، محدودیت ها و خطرات که البته وجود دارد، میتواند پربار و لذت بخش باشد. اگر این را باور کنید خوشبختی در دوقدمی شماست
افسوس خوردن را فراموش کنید و بدانید که دیگران هم مثل شما شکست ها و ناکامی هایی داشته اند .
حال به مهمترین نکاتی که در ایجاد زندگی خلاق موثر واقع می شوند اشاره می کنیم :
اولین گام برای رسیدن به زندگی خلاق، داشتن تصویر ذهنی سالم است. اگر بخشی از زندگی را تلف کرده اید خود را به خاطر آن سرزنش نکنید .
شما کامل و بی عیب و نقص نیستید، نه شما، هیچ کس نیست از ملامت هم کاری ساخته نیست. برای آنکه سلامت و شادابی را به زندگی وارد کنید احتیاج به تصویر ذهنی سالم دارید. باید احساس کنید که انسانی ارزشمند هستید .
تصویری که هر کس از خود دارد و به عبارتی، آن طور که خود را می بیند روی قضاوتی که از خویش و از دنیایش دارد تأثیر میگذارد .
برای رسیدن به خلاقیت باید فعالیت خود را دوچندان کنید، باید به خود ببالید که می توانید به هدف هایتان برسید. احساس مثبت داشته باشید و کارهای مفید انجام دهید، همچنین برای قبول کمبودها و شناخت محدودیت هایی که دارید تلاش کنید باید واقع گرا باشید و با واقع بینی خود را آن طور که هستید در نظر بگیرید و با این حال اجازه ندهید که روحیه بدبینی و منفی گرایی بر وجود شما مسلط شود .
اگر کسی شما را دوست داشته باشد، آن قدر دوست داشته باشد که از خودگذشتگی نشان دهد از مسیر اصلی زندگی اش فاصله بگیرد و شما را از بحرانی که در آن گیر کردهاید نجات دهد، اما نمیتواند به جای شما زندگی کند. نمیتواند به جای شما تصمیم بگیرد نمیتواند به طور کامل شریک غمها و شادیهای شما باشد و از همه اینها گذشته نمیتواند توانایی موفقیت یا شکست را در شما ثبت کند .
از او برای اینکه خود را قبول داشته باشید یا دست رو به سینه خود بزنید کاری ساخته نیست. تنها تصویر ذهنی شما چنین قدرتی دارد. تنها تصویر ذهنی است که میتواند به شما احساس اعتماد و اطمینان ببخشد .
با تقویت روزانه تصویر ذهنی خویش، برای زندگی خلاق آماده می شوید و خود را شایسته خوشی های زندگی می دانید و از آن به سود خود استفاده میکنید .
برای اینکه در خود یک تفکر و روحیه مثبت به وجود آورید باید طرز تلقی و برداشت خود را نسبت به رویدادهای زندگی تغییر دهید تنها دراین صورت است که میتوانید به کشمکشهای درونی خود خاتمه دهید و از یک روحیه شاد و پربار بهرهمند شوید .
اقلیت خلاق مثبتند. آنان کسانی هستند که در میان تردید و ناامیدیها جرقه امید و خوش بینی را روشن نگه میدارند. اقلیت خلاق به پیشرفت فرهنگ معتقدند .
گام بعدی برای رسیدن به زندگی خلاق، داشتن هدف است. برای لذت بردن از زندگی هدف داشته باشید. زندگی مجموعه ای از هدف هاست و مسئله رسیدن به آنهاست .
آیا با توجه به آنچه در درون شما میگذرد، میتوانید به هدفهایتان برسید یا نه خسته و دلسرد هستید. از هدفهایتان غلفت نکنید هر روز قدمی به جلو بردارید و این پیشرفت روزانه را احساس کنید و بدانید که فرصت و دامنه هدف نیست که مهم است .
مهم هدفی است که به هر صورت هر چند جزیی برای خود انتخاب کرده اید. در جویبار روان زندگی به حرکت ادامه دهید و برای رسیدن به هدف هایتان از هیچ گونه تلاشی فروگذار نکنید. جاری باشید، حرکت کنید، اگر شما به هدف نرسید، هدف به شما میرسد. مهم سمت حرکت شماست مهم این است که به پیش میروید و این پیشرفت را احساس میکنید .
واژه هدف برای بسیاری از افراد حاوی مفهومی منفی است، زیرا اغلب با وسواس و فشار و تنش و رقابت با دیگران همراه بوده است .
برای کامجویی از هدفهایتان آنها را به صورت علایم راهنما بنگرید که به مسیری ویژه اشاره میکنند تا تمرکزی دقیق به وجود آورند و شما را به تحرک وادارند .
راه رسیدن به هدفتان به خودتان بستگی دارد. میتوانید در طول راه بسیار جدی و منظم باشید و تمام توجه تان را به رسیدن به هدف تان معطوف کنید یا بیاسایید و از مسیر و راه محفوظ شوید .
برای توفیق در کارها هیچ چیز به اندازه اعتقاد و ایمان به توانستن، موثر نیست. اگر از انجام کاری بترسید و فکر کنید که قادر به انجام آن نیستید تحت هیچ شرایطی آن کار را به نحو مطلوب نمیتوانید انجام دهید .
اگر ملاحظه می کنید که شما در یک کار موفق نمیشوید و هستند کسانی که در همان کار به موفقیت های کافی دست یافته اند این را بدانید که عیب در شماست. آن که موفق است ایمان دارد که میتواند موفق شود و شما هنوز این یقین را به دست نیاورده اید .
در مورد هدفهای کوتاه مدت واقع بین باشید. هدفهایی قابل دسترس برای خودتان تعیین کنید تا دچار دلسردی نشوید. بهتر است در آغاز کار، گامهایی کوچک و مطمئن بردارید تا اعتماد به نفس پیدا کنید .
در مورد هدفهای بلندمدت، گسترده و آرمان گرا باشید. بگذارید تخیلتان بگسترد و عالی ترین را انتخاب کنید .
توجه تان را بر جوهر هدف تان متمرکز کنید. نگران جزئیات نباشید. زیرا جزئیات ممکن است تغییر کنند. در مورد هدفهایتان وسواس به خرج ندهید. انعطاف پذیر باشید .
شاید دریابید که بسیاری از هدفهایتان عوض میشوند، اما در مهمترین هدفها همواره جوهری هست که یکسان به جا می ماند. به یک شیوه خاص اکتفا نکنید هرگاه احساس کردید روش تان کارساز نیست شیوه خود را تغییر دهید .
مترصد پیروزی باشید و در هر کاری که میکنید تنها به آن بیندیشید. اگر امروز موفق نشدید اگر به رغم همه تلاش ها امروز به پیروزی نرسیدید از نو شروع کنید و آنقدر مداومت به خرج دهید تا موفق شوید نیروی خلاق خود را به کار اندازید و در جهت موفقیت گام بردارید.نگرانی را به مرحله قبل از تصمیم گیری محدود کنید. اگر برای رسیدن به هدف بیش از یک راه سراغ دارید، برای انتخاب مناسب ترین آنها تأمل کنید .
خوب فکر کنید و همه جوانب را در نظر بگیرید. اما پس از انتخاب راه، بدون کمترین نگرانی در آن جهت حرکت کنید. به جای دیروز و حوادث مربوط به گذشته به امروز فکر کنید. در هر لحظه تنها به یک هدف بیندیشید. گاه لازم است که حل مشکل را به تعویق بیندازید. در این صورت آن را موقتاً از ذهنتان خارج کنید .
به مکانیزم خودکار خود فرصت بدهید تا در جهت صلاح شما راهی بیابد. با آرامش کار کنید، اطمینان یعنی آرامش و نومیدی، یعنی تنش و فشارهای عصبی .
اگر قصد پیروزی دارید به پیش بروید. از ایستایی، کاری ساخته نیست. باید هر روز زندگی پویا و پرتحرک باشد. در جهت تحقق هدفی که در نظر گرفته اید بزرگ یا کوچک حرکت کنید .
حذف باورهای منفی و کاذب، راه دیگر برای رسیدن به زندگی خلاق است. خود را از باورهای منفی و کاذب نجات دهید. باورهای منفی خود را بررسی کنید میتوانید آنها را آن طور که هستند در نظر بگیرید. آیا نمیتوانید آنها را به کلی از وجود خویش پاک کنید؟ اگر نمیتوانید دست کم آنها را در همان حد که هستند نگه دارید تا بتوانید با آنها زندگی کنید .
به یاد یکی از موفقیت های خوب گذشته خود بیفتید؛ موفقیتی که به راستی به خاطر آن احساس غرور کرده اید. به خود بگویید: مهم نیست که در گذشته شکستهایی را تحمل کرده ام به جای آن به موفقیتهایی که داشته ام توجه خواهم کرد .
سزاوار خوبی ها و مثبت های زندگی هستم. من ناخدای کشتی خود هستم و تمام فکر و ذکرم را به هدف های خلاق و سازنده معطوف خواهم کرد .
با سرزنش خویش، لذت و شادمانی را از خود دریغ می کنید، این حق شماست که بدون احساس بیم و هراس و تقصیر، احساس شادمانی کنید. زندگی خلاق تصمیم گرفتن برای شادبودن است، پیروزی نیروهای مثبت فکر و تصور بر نیروهای منفی تفکر و تصور است .
اگر مشتاق باشید که از اندیشه های منفی و نگرانیهایتان آگاه باشید و ژرفتر به آنها بنگرید تا ببینید که ریشه آنها چیست، میتوانید از اندیشههای منفی و نگرانی هایتان به شیوه مثبت سود جویید .
به محض اینکه از باورهای منفی خودتان آگاه شدید، میتوانید آنها را تغییر دهید. شناخت عمیق باور منفی به این معناست که ۹۹درصد از راه رها کردنش را طی کرده اید .
شاید چندی به طول بینجامد که کاملاً از بین برود. اما همین که واقعاً آن را ببینید و احساس کنید که چگونه در زندگی تان سرگرم کار بوده است، بی شک راه خروج را در پیش خواهد گرفت .
با خودتان همنوا و هماهنگ شوید و قدر زندگی تان را بدانید. این فرآیند سبب می شود که انرژی مثبت وجودتان جریان پیدا کند و خود به خود موجب خلاقیت افزونتر زندگی تان میشود و اما گام دیگر عفو و بخشش خود است .
شما هم احتمالاً با مشکلات بمانید، بسازید و ستیز کنید. عقب نشینی موقتی هم اشکالی ندارد، کمکی است به شما تا دوباره به زندگی بازگردید. قبل از هر چیز خود را مشمول عفو قرار دهید .
خطاها و لغزش های گذشته را به خود ببخشایید. از شکنجه کردن خویش به گناه عقل و درایتی که باید در گذشته به خرج می دادید و ندادید دست بکشید .
فراموش کنید که در موقعیتی به جای جسارت، احتیاط کردهاید و در موقعیتی دیگر که احتیاط شرط عقل بوده، بیپروا بوده اید . عصبانیتهای بی مورد را فراموش کنید .
فراموش کنید که در جایی در احقاق حق خود کوتاه آمده اید .
By سحر میرشاهی
نسرین گندمی
برگرفته از: روزنامه تفاهم
بر کسی پوشیده نیست که در جوامع امروزی ارتباطات نقش بسیار مهمی در پیشبرد اهداف یک سازمان ایفا می کند. بهبود کمی و کیفی فعالیتهای سازمان، افزایش بهره وری از امکانات ونیروی انسانی درسایه انعکاس فعالیتهای سازمان با جامعه و بهره گیری از امکانات و قابلیتهای اجتماع و مشارکت عمومی افراد آن می باشد.
در این راستا روابط عمومی ها به عنوان حلقه ارتباطی سازمانها با جامعه نقش بسیار مهمی دارند. هرچه این حلقه ارتباطی گسترده تر و محکم تر باشد، به همان اندازه سازمان در پیشبرد اهداف و فعالیتهای خود موفق تر خواهد بود. پس روابط عمومی ها برای اینکه بتوانند این حلقه ارتباطی سازمان را با جامعه حفظ کنند، باید در جستجوی تکنیکها ، الگوها و شیوه های مناسب و جدید باشند یکی از این شیوه ها و الگوها خلاقیت است که عامل مهم موفقیت برنامه های روابط عمومی است که اگر بدرستی بکار گرفته شود بسیاری از ضعف های فنی و اجرایی را پوشش می دهد و چون موضوع کار روابط عمومی از تنوع و حیطه بالایی برخوردار است امکان ظهور خلاقیت در آن به مراتب بیشتر از سایر حوزه های کاری سازمانها است .
تعریف خلاقیت
از خلاقیت تعریفهای زیادی شده است که در ذیل به مهمترین آنها اشاره می شود:
خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد یک تغییر هدفدار در توان اجتماعی یا اقتصادی یک سازمان. خلاقیت بکار گیری توانایی های ذهنی برای بوجود آوردن اندیشه ، فکر و مفهوم جدید . خلاقیت به معنای خلق کردن چیزی تازه و منحصر به فرد است که به گونه ای مناسب و مفید موجب حل یک مسأله، سؤال، یا نیاز علمی، صنعتی و یا اجتماعی می شود. ونیز خلاقیت یعنی ارائه فکر و طرح نوین برای بهبود و ارتقاءکیفیت یا کمیت فعالیتهای سازمان مانند افزایش تولیدات یا خدمات، کاهش هزینه ها و...
ضرورت خلاقیت
تمام پیشرفتهای امروز بشر در حوزه اقتصاد، فرهنگ، سیاست و اجتماع مدیون خلاقیت است. خلاقیت کلیدی ترین مسأله در جامعه ما و تمام جوامع در حال توسعه است که اگر به درستی با آن برخورد و زمینه ها و بسترهای آن فراهم شود بسیاری از مشکلات آنها حل خواهد شد.
صاحب نظران معتقدند با ورود به هزاره سوم ضروری است مردم مهارتهایی را آموزش ببینند که از آنها می توان به خلاقیت و برقراری ارتباط مؤثر اشاره کرد به گونه ای که انسانها بتوانند بخوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و با بهره گیری از خرد جمعی و زایش افکار نو مشکلات را از بین ببرند. امروزه، مردم ما نیازمند آموزش خلاقیت هستند. آنچنان که لحظه به لحظه محیط اطراف خویش را کاوش نموده و با خلق افکار نو به سوی یک جامعه سعادتمند قدم بردارند.
زمینهها و بسترسازی خلاقیت
نتایج و تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد خلاقیت زمانی در میان اجتماعی از انسانها متجلی می شود که آنها از مرحله همدلی با یکدیگر گذر کرده اند . در این مرحله انسان ها به سرنوشت یکدیگر حساس بوده و در جهت رشد یکدیگر می کوشند و هر کسی خود را پل پیروزی دیگری قرار می دهد و در نهایت سبب می شود جریانی از علم و دانش وتجربیات میان آنها جاری شود که همین، زمینه ساز نوآوری و خلاقیت خواهد شد . براستی که هیچکس قادر نیست به دنیای علم و دانش انسانها نفوذ کرده و آنها را وادار کند که اندیشه های خود را به دیگران منتقل کند و تنها زمانی این واقعیت رخ می دهد که یک احساس خوب و مثبت در بین انسانها نسبت به یکدیگر پدید آید. به همین خاطر، یکی از عوامل مؤثر در بروز خلاقیت در یک جامعه، زمینه سازی و بسترسازی در بین انسانها جهت ایجاد فرهنگی است که در آن همگان در تلاش برای رشد دیگری هستند زیرا خلاقیت نه ژنتیکی است و نه مربوط به نژادی خاص بلکه اکتسابی است و زمینه اش در نهاد همه انسانها وجود دارد که نیاز به آموزش، زمینه سازی و فرهنگ سازی دارد.
عوامل و راه های مؤثر خلاقیت در روابط عمومی
ایجاد خلاقیت در روابط عمومی علاوه بر فرهنگ سازی که در بالا ذکر شد، بستگی به سه فاکتور اساسی و مهم دارد که عبارتند از :
الف) نیروی انسانی
ب) محیط سازمانی
ج) مدیریت
الف ) نیروی انسانی
منبع گرانبهای یک مجموعه یا سازمان که نقش اساسی در تحقق اهداف و سیاستهای کلی آن دارد نیروی انسانی است لذا برای اینکه بتوانیم از نیروی انسانی برای نهادینه کردن خلاقیت به نحو احسن استفاده کنیم باید به دو عامل اساسی توجه کرد:
عامل اول) استفاده از نیروهای کار آمد
در روابط عمومی باید کسانی مشغول بکار شوند که علاوه بر اینکه تحصیل کرده این رشته باشند از ویژگیها و خصوصیات یک فرد خلاق برخوردار باشند. از جمله :
1- برخورداری از سلامت روحی و روانی :
افراد خلاق افرادی هستند که از سلامت روانی برخوردار هستند این افراد قادرند فکر و اندیشه و حرف های تازه را پشت سرهم مطرح کنند بدون اینکه دچار رکود شوند. بهره مندی از ذهنی سالم، باز و گشوده این امکان را برای قوه خلاقه فراهم می کند تا از آنچه می خواهد، تصویر روشنی بیافریند و بالاخره عملی منشأ موفقیت و پیروزی است که در ورای آن اندیشه ای سالم نهفته باشد. همانگونه که ورزش، عضلات را قوی تر و سالم تر می کند، تفکر و مطالعه کتابهای خوب و مفید و نگارش تجارب، افکار و منش ها نیز باعث تقویت و سالم تر شدن روان و ذهن می گردد و نهایتا موجب باروری و شکوفایی خلاقیت می شود.
2- انعطاف پذیری:
توانایی کنار گذاشتن چارچوب های ذهنی گذشته و توانایی دیدن اندیشه های جدید و بررسی افکار نو و پذیرش مناسبت ترین و کارآمدترین باورها انعطاف پذیری است. هراندازه خلاقیت و نوآوری بیشتر باشد به همان اندازه انعطاف پذیری بیشتر شده و وقت کمتری به حراست و دفاع از افکار غلط گذشته صرف خواهد شد.
3- ابتکار:
یعنی به پشتوانه اندیشه سالم، ذهنی پویا و منعطف در هر زمان بتوان پیشنهاد تازه ای را ارائه داد.
4- ترجیح دادن پیچیدگی نسبت به سادگی:
برخلاف افراد عادی که همواره در جستجوی راهکارهای بی دغدغه و آسان بوده و راههای پیموده شده را می پیمایند، افراد خلاق، پیچیدگی را انتخاب کرده و به دنبال یافتن راه حل آسان و ساده برای آنها هستند.
5- استقلال رأی و داوری :
افراد خلاق مطیع بی چون و چرای مسئول بالاتر و افراد با نفوذ خود نبوده و دارای نظرات و پیشنهادات متفاوت از دیگران هستند.
6- تمرکز نیروی ذهن بر بالاترین هدف:
این افراد همیشه و در هر شرایطی ذهن و نیروی خود را بر روی یک موضوع ویژه متمرکز کرده و به دنبال دستیابی به هدفی والا و بلند مرتبه هستند .
عامل دوم) کار آمد سازی کارکنان
برای اینکه بتوانیم در بین کارکنان موجود خلاقیت ایجاد کنیم تا از آنها به نحو احسن استفاده شود باید به ویژگیهای ذیل توجه کرد:
1- بهره وری کارکنان با انگیزش آنان ارتباط کاملا مستقیمی دارد به عبارت دیگر، در گیر شدن با کار و چنگ انداختن بر مشکلات، نیازمند پشتوانه انگیزشی است .
2- بروز اندیشه و رفتار ابتکاری در کارکنان با پرورش حس مفید بودن و احترام به شخصیت کاری آنان افزایش می یابد. مشارکت در حرکات سازنده سازمانی
و تولید، احترام به اندیشه وتلاش آنان، قدردانی از اقدامات مثبت و شکوفا سازی استعدادهای آنان همواره از خواسته های کارکنان خلاق می باشد.
ب) محیط سازمانی
سیاستها و تلاشهای ابتکاری کارکنان زمانی می تواند به مرحله عمل واجرا در آید که سازمان مطبوع آنها بتواند با داشتن ویژگیها و خصوصیات ذیل، محیط و بستری مناسب را فراهم کند. برخی از این ویژگیها و خصوصیات را می توان این گونه برشمرد:.
1- رقابت کامل و فشرده : در یک محیط کاری در صورتی خلاقیت ایجاد می شود که تک تک افراد رقابت مثبت و سازنده داشته باشند.
2- فرهنگ خوب و پویا :برپایه یک فرهنگ خوب و پویا اتلاف وقت مفهومی ندارد. بدیهی است در چنین بستری بحث رقابت و خلاقیت، بهتر شکل می گیرد.
3- دسترسی به مدیران: کارکنان به راحتی بتوانند افکار و نظرات خود را مستقیم و بدون واسطه به گوش مدیر برسانند و پیشنهادهای خود را ارائه نمایند.
4- احترام به افراد: کارکنان به این باور دست یابند که می توانند همگام با نیازهای سازمان رشد کنند. درسازمان خلاق کار بصورت گروهی انجام می شود و گروههای کیفیت نیز نقش مؤثری در جهش آنها دارند .
5- ارائه خدمات عمومی: هدف نهایی توجه به نیاز جامعه و جلب رضایت آحاد مردم است.
6- امنیت شغلی، روابط دائمی و بلند مدت کارکنان از دیگر ویژگیهای آن است.
7- مدیران، عامل تغییر و تحول را با خشنودی پذیرفته و در برابر آن مقاومت نمی کنند طبیعی است در چنین محیطی، ضرورت ندارد که مدیر وقت زیادی از خود را برای چگونگی با تغییرات اختصاص دهد زیرا همه به این باور رسیده اند که تغییر یک ارزش است.
در محیط یا سازمان فقیر از حیث خلاقیت، تمایل به ریسک، بروز فکر انتقادی و میل به تغییر، کاهش قابل توجهی می یابد و علت پدید آمدن چنین حالتی را باید عمدتا در رفتارهای کلیشه ای و مملو از محدودیتها ، ارزیابیهای ناکام کننده، روح محافظه کاری، مقررات دست و پا گیر، نا امنی شغلی، ابهام در هدف و بی توجهی به افراد خلاق باید جستجو کرد.
ج) مدیریت
نقش مدیریت در مجموعه هایی مثل روابط عمومی که خلاقیت و نوآوری از ضروریات و عامل اصلی آن به شمار می رود، بسیار مهم و حساس است. زیرا مدیریت می تواند توانایی و استعداد خلاقیت و نوآوری را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق کند و یا رفتار و عملکرد او می تواند مانع این امر حیاتی شود.
هنر مدیر خلاق عبارت است از: استفاده از خلاقیت دیگران و پیدا کردن ذهن های خلاق. مدیر باید فضایی بیافریند که خودش بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نیز برای خلاقیت تحریک کند . و این فضا فضایی است که از کار روزمره به دور است و اقتضاء می کند تا هر کسی مشکلش را خودش حل کند.
تکنیکهای بروز خلاقیت :
الف- آموزش مستقیم
ب - فهرست کردن ویژگیها
ج - روشهای گروهی
الف) آموزش مستقیم
در این تکنیک خلاقیت را می توان با آموختن راههای خلاق شدن و پرهیز از کاربرد رهیافتهایی که در حل مشکلات معمول است زیاد کرد. این روش که بنام آموزش مستقیم معروف است بر این پایه فرضی قرار دارد که چون افراد بیشتر تمایل دارند که در حل مشکلات از راه حل های رایج استفاده کنند این امر آنها را از بکارگیری توانمندیها و ظرفیتهای واقعی شان باز می دارد بنابراین روش آموزش مستقیم که در جستجوی راه حل های بدیع و نو است زمینه مساعدی برای رشد اندیشه های خلاق فراهم می سازد.
ب) فهرست کردن ویژگیها
در این روش تصمیم گیرنده ابتدا ویژگی اصلی مربوط به راه حل های مرسوم را پیدا کرده و سپس هریک از ویژگیهای اصلی را جدا جدا بررسی می کند. و آنگاه تا جایی که ممکن است نسبت به تغییر هر کدام از آنها همت می گمارد و در راستای همین تغییر هر طرحی دارد ولو آنکه خنده دار نیز باشد، بدون چشم پوشی فهرست می کند. و وقتی که فهرست جامعی تهیه کرد و اشکالات را مشخص نمود گزینه های مؤثر و سودمند را انتخاب و بقیه را حذف می کند و...
ج ) روشهای گروهی
بیشترین تلاش در زمینه پرورش و بروز خلاقیت را می توان در حوزه کارهای گروهی مشاهده کرد.
یکی از تکنیکهای متداول در ایجاد خلاقیت، برگزاری جلسات خلاقیت زاست که به جلسات طوفان فکری شهرت دارد. این جلسات، غیر رسمی و کاملا آزاد است که پیشنهاد ها و راه حل های همکاران درباره یک موضوع خاص ماننده نحوه برگزاری نمایشگاه، انتخاب شعار تبلیغاتی،رفع یک مشکل به وجود آمده و... جمع آوری می کنند. در برگزاری جلسات توفان فکری بر ویژگیهای زیر تأکید می شود:
1- پیشنهادها زیاد و متنوع هستند و در تقابل افکار پیشنهادهای جالبی یافت می شود.
2- افراد شرکت کننده در جلسه از پیشنهادها و راه حلهای ظاهرا غیر ممکن اجتناب نمی کنند.
3- در این جلسات افراد مختلف با گرایش ها و تخصص های مختلف حضور می یابند .
4- جلسات طوفان فکری خارج از موقعیت های اداری تشکیل شده و حتی از نظر محل برگزاری هم متفاوتند .
نتیجه گیری
اگر روابط عمومی ها بخواهند دارای نقش محوری در فرایند تصمیم گیری سازمانها باشند باید همگام با پیشرفت های علم و تکنولوژی زمینه و بستری مناسب را جهت ارتقاء توانمندیها و فعالیتهای خود فراهم کنند. این بستر و زمینه خلاقیت است که نیاز به کار دسته جمعی ، هم دلی ، آموزش ، تشویق ، تغییر نوع نگرش و... دارد.
منابع:
1- پیرخایفی، علی رضا، خلاقیت ، مدیریت و کار آفرینی www.magiran.com
2- تبریزی،جعفرصادق، خلاقیت و نوآوری و مدیریت (1) و (2) www.tbsmed.ac.ir
3- محمدی ناهید، خلاقیت در مدیریت www.fekreno.org
4- میرزا آقایی، حمید، خلاقیت نیاز امروزه www.fekreno.org
5- آیا خلاقیت را می توان آموزش داد www.smeir.ir
6- افراد خلاق چه ویژگیهایی دارند www.fekreno.org
7- تکنیک خلاقیت، شش کلاه تفکر www.fekreno.org
8- توفان فکری ، www.fekreno.org
9- خلاقیت را چگونه رشد دهیم www.vastvisionteam.blogsky.com
10-خلاقیت در روابط عمومی www.mazin.eprsoft.com
منبع: مقاله "خلاقیت و روابط عمومی " - تهیه و گردآوری: ذبیح الله تجری کارگزار روابط عمومی - وبلاگ اخبار روابط عمومی
به نقل از: سایت فکر نو
چکیده
این مقاله به تشریح مفاهیم و مبانی خلاقیت و نوآوری میپردازد. تعاریف مختلفی از خلاقیت ارائه میشوند و از دیدگاه روانشناسی و سازمانی مورد بررسی قرار می گیرند. سپس موضوع نوآوری و ارتباط آن با خلاقیت شرح داده میشود. ارتباط خلاقیت و نوآوری، تأثیر ساختار بر نوآوری، تأثیر فرهنگ سازمانی بر نوآوری، تأثیر متغیرهای منابع انسانی بر نوآوری از دیگر مباحث این بخش هستند.
ویژگیهای افراد خلاق، فرصتهای خلاقیت، نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه فردی و سازمانی، ویژگیهای سازمانهای خلاق، مدیریت خلاقیت، تکنیکهای توسعه خلاقیت گروهی شامل طوفان فکری، شش کلاه تفکر، گردش تخیلی، تفکر موازی و ارتباط اجباری از دیگر مطالب این مقاله هستند.
مقدمه
با پیشرفت روز افزون دانش و تکنولوژی و جریان گسترده اطلاعات، امروزه جامعه ما نیازمند آموزش مهارتهایی است که با کمک آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوری به پیش برود. هدف باید پرورش انسانهایی باشد که بتوانند با مغزی خلاق با مشکلات روبرو شده و به حل آنها بپردازند. به گونهای که انسانها بتوانند به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و با بهره گیری از دانش جمعی و تولید افکار نو مشکلات را از میان بردارند. امروزه مردم ما نیازمند آموزش خلاقیت هستند که با خلق افکار نو به سوی یک جامعه سعادتمند قدم بردارند. رشد فزاینده اطلاعات، سبب شده است که هر انسانی از تجربه و علم و دانشی برخوردار باشد که دیگری فرصت کسب آنها را نداشته باشد، لذا به جریان انداختن اطلاعات حاوی علم و دانش و تجربه در بین انسانها یکی از رموز موفقیت در دنیای امروز است. هیچ کس قادر نیست به میزان اطلاعات واقعی هر کس که در گوشه ذهن او نهفته است پی ببرد. این اطلاعات زمانی به حرکت در میآید که انگیزهای قوی سبب رها شدن آن به بیرون ذهن میشود. در این مرحله انسانها به سرنوشت یکدیگر حساسند و در جهت رشد یکدیگر میکوشند و در نهایت سبب میشود جریانی از علم و دانش و تجربیات میان آنها جاری شود که همین امر زمینهساز نوآوری و خلاقیت خواهد بود.
یکی از عوامل مؤثر در بروز خلاقیت در یک جامعه، زمینهسازی و بسترسازی در بین انسانها جهت ایجاد فرهنگی است که در آن همگان در تلاش برای رشد دادن دیگری هستند و با تأثیر بر روی یکدیگر به پیشرفت جامعه کمک میکنند.یکی از شرایط لازم برای پدیدار شدن افکار نو، وجود آرامش برای مغز است. به همین خاطر لازم است انسانها بکوشند در جامعه شرایطی پدید آید که در بستر آن مغز بیندیشد و تکامل یابد و سبب ساز افکار نو شده و شرایط برای سازندگی در جامعه مهیا شود. با افزایش سپردهگذاریهای اخلاقی میتوان شرایط را برای شکل گیری یک محیط آرامبخش در جامعه فراهم کرد. کاهش سپردهگذاریهای اخلاقی در جامعه سبب میشود که زمینه برای گسسته شدن روابط اجتماعی گسترش یابد و با سست شدن پیوندهای اجتماعی، شرایط لازم برای بروز خلاقیت در جامعه سخت تر میشود. زیرا فرصتی برای تفکر کردن وجود نخواهد داشت.
2- تعریف خلاقیت
از خلاقیت تعریفهای زیادی شده است. در اینجا برخی از تعاریف مهم را مورد برسی قرار میدهیم
خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد یک تغییر هدفدار در توان اجتماعی یا اقتصادی سازمان
خلاقیت بکارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است
خلاقیت یعنی توانایی پرورش یا به وجود آوردن یک انگاره یا اندیشه جدید (در بحث مدیریت نظیر به وجود آوردن یک محصول جدید است)
خلاقیت عبارت است از طی کردن راهی تازه یا پیمودن یک راه طی شده قبلی به طرزی نوین
2-1- تعریف خلاقیت از دیدگاه روانشناس
ی
خلاقیت یکی از جنبههای اصلی تفکر یا اندیشیدن است. تفکر عبارت است از فرایند بازآرایی یا تغییر اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت. تفکر بر دو نوع است:
تفکر همگرا: تفکر همگرا عبارت است از فرایند بازآرایی یا دوباره سازی اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت.
تفکر واگرا: تفکر واگرا عبارت است از فرایند ترکیب و نوآرایی اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت، خلاقیت یعنی تفکر واگرا.
براساس این تعریف خلاقیت ارتباط مستقیمی با قوه تخیل یا توانایی تصویرسازی ذهنی دارد. این توانایی عبارت است از فرایند تشکیل تصویرهایی از پدیدههای ادراک شده در ذهن و خلاقیت عبارت است از فرایند یافتن راههای جدید برای انجام دادن بهتر کارها؛ خلاقیت یعنی توانایی ارائه راه حل جدید برای حل مسائل؛ خلاقیت یعنی ارائه فکرها و طرحهای نوین برای تولیدات و خدمات جدید و استمرار آن پس از غیبت آن پدیدهها.
2-2- تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمان
ی
خلاقیت یعنی ارائه فکر و طرح نوین برای بهبود و ارتقاء کمیت یا کیفیت فعالیتهای سازمان؛ مثلاً افزایش بهرهوری، افزایش تولیدات یا خدمات، کاهش هزینهها، تولیدات یا خدمات از روش بهتر، تولیدات یا خدمات جدید و غیره.
روبرت جی استرنبرگ و لینداای اوهارا در بررسیهای خود شش عامل را در خلاقیت افراد مؤثر دانستهاند:
1- دانش: داشتن دانش پایهای در زمینهای محدود و کسب تجربه و تخصص در سالیان متمادی.
2- توانایی عقلانی: توانایی ارائه ایده خلاق از طریق تعریف مجدد و برقراری ارتباطات جدید در مسائل.
3- سبک فکری: افراد خلاق عموماً در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان و مدیریت ارشد، سبک فکری ابداعی را بر میگزینند.
4- انگیزش: افراد خلاق عموماً برای به فعل در آوردن ایدههای خود برانگیخته میشوند.
5- شخصیت: افراد خلاق عموماً دارای ویژگیهای شخصیتی مانند مصر بودن، مقاوم بودن در مقابل فشارهای بیرونی و داخلی و نیز مقاوم بودن در مقابل وسوسه همرنگ جماعت شدن هستند.
6- محیط: افراد خلاق عموماً در داخل محیطهای حمایتی بیشتر امکان ظهور مییابند.
این محققان مشخص کردند که عمدهترین دلیل عدم کارایی برنامههای آموزش خلاقیت تاکید صرف این برنامهها بر تفکر خلاق به عنوان یکی از شش منبع مؤثر در خلاقیت میباشد. جایی که سایر عوامل نیز تأثیر بسزایی در موفقیت و شکست برنامههای آموزشی خلاقیت ایفا میکنند جورج اف نلر در کتاب هنر و علم خلاقیت برای خلاقیت مراحل چهارگانه: آمادگی، نهفتگی، اشراق و اثبات را ذکر کرده است.
از این دید، افراد خلاق ابتدا با مسئله یا یک فرصت آشنا شده و سپس از طریق جمع آوری اطلاعات با مسئله یا فرصت مورد نظر درگیر میشوند. در مرحله بعد افراد خلاق روی مسئله تمرکز میکنند، در این مرحله فعالیت ملموسی مشاهده نمیشود و فرد سعی در نظم دادن تفکرات، اندیشهها، تجارب و زمینههای قبلی خود جهت نیل به یک ایده دارد. درگیری ذهنی عمیق فرد (خودآگاه و ناخودآگاه) فراهم کردن فرصت (جهت تفکر بر مسئله) منجر به خلق و ظهور ایدهای جدید و بدیع میشود. در نهایت فرد خلاق در صدد برمیآید صلاحیت و پتانسیل ایده خویش را به اثبات برساند.
3- نوآوری
منظور از نوآوری خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است، به عبارت دیگر نوآوری یعنی اندیشه خلاق تحقق یافته؛ نوآوری همانا ارائه محصول، فرایند و خدمات جدید به بازار است؛ نوآوری بکارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است.
3-1- خلاقیت و نوآوری چگونه با هم مرتبط شدهاند؟
خلاقیت به طور عام یعنی توانایی ترکیب اندیشهها به شیوهای منحصر به فرد یا ایجاد ارتباطی غیرمعمول بین اندیشهها. یک سازمان که مشوق نوآوری است سازمانی است که دیدگاههای ناشناخته به مسائل یا راه حلهای منحصر برای حل مسائل را ارتقا میدهند. نوآوری فرایند کسب اندیشهای خلاق و تبدیل آن به محصول و خدمت و یا یک روش عملیاتی مفید است.
3-2- نوآوری شامل چه چیزهایی است؟
بعضی افراد براین باورند که خلاقیت ذاتی است، برخی دیگر باور دارند که با آموزش هرکس میتواند خلاق شود. در دیدگاه دوم خلاقیت را میتوان فرایندی چهار مرحلهای دید مرکب از ادراک، پرورش، الهام و نوآوری. ادراک یعنی نحوه دیدن چیزها. خلاق بودن یعنی چیزها را از زاویهای منحصر به فرد دیدن. به عبارتی یک کارمند ممکن است راه حلهای یک مسئله را طوری ببیند که دیگران نمیتوانند آن طور ببینند. رفتن از ادراک به حقیقت به هر حال فوراً اتفاق نمیافتد. در عوض اندیشهها از فرایند پرورش میگذرند. بعضی اوقات کارکنان نیاز دارند که در مورد اندیشههای خود تعمق کنند. این به معنای فعالیت نکردن نیست بلکه در این مرحله کارکنان باید دادههای انبوهی را که ذخیره، بازیابی، مطالعه و دوباره شکل دهی کردهاند در نهایت در قالب چیزی جدید بریزند. گذشت سالیان برای طی این مرحله امری طبیعی است.
در فرایند خلاقیت الهام آن لحظهای است که تمامی تلاشهای قبلی شما به طور موفقیت آمیز به ثمر میرسند.
گرچه الهام به شعف میانجامد اما کار خلاقیت تمام نشده است. خلاقیت نیاز به تلاشی نوآور دارد. نوآوری یعنی گرفتن آن الهام و تبدیل آن به تولیدی مفید- خدمت یا روش انجام چیزی. این گفته را به ادیسون نسبت میدهند که «خلاقیت یعنی یک درصد الهام و ۹۹ درصد عرق ریختن» به عبارتی ۹۹ درصد نوآوری را آزمودن، ارزشیابی کردن و باز آزمودن آن چیزهایی تشکیل میدهد که توسط الهام دریافت شده است. معمولاً در این مرحله است که یک فرد دیگران را بیشتر مطلع و درگیر آن چیزی میکند که روی آن کار کرده است.
3-3- چگونه متغیرهای ساختاری بر نوآوری اثر میگذارند؟
براساس پژوهشهای گسترده، با توجه به متغیرهای ساختاری میتوانیم سه گزاره را بیان کنیم. اول این که ساختارهای مکانیکی اثری مثبت بر نوآوری دارند زیرا که تخصص کاری آنها پایینتر است، قوانین کمتری دارند و عدم تمرکز در آنها بیشتر از ساختارهای مکانیستی است. همچنین انعطاف پذیری، قدرت انطباق و بارور کردن را که پذیرش نوآوریها را آسان تر میکند بیشتر میکنند. دوم این که دسترسی آسان به منابع فراوان عامل کلیدی نوآوری است. فراوانی منابع به مدیران این توانایی را میدهد که بتوانند برای نوآوری هزینه کنند و شکستها را بپذیرند. در نهایت ارتباط بین واحدها با تسریع در کنش متقابل خطوط سازمانی به شکستن سدهای احتمالی در برابر نوآوری مدد میرساند. البته هیچ یک از این سه متغیر نمیتواند وجود داشته باشد مگر این که مدیران ارشد به این سه عامل متعهد باشند.
3-4- چگونه فرهنگ سازمانی بر نوآوری اثر میگذارد؟
سازمانهای نوآور فرهنگی مشابه دارند. آنها تجربه کردن را تشویق میکنند. آنها هم به موفقیتها و هم به شکستها پاداش میدهند. آنها از اشتباهات تجربه کسب میکنند.
یک فرهنگ نوآور دارای هفت ویژگی زیر است:
۱- پذیرش ابهام
۲- شکیبایی در امور غیر عملی
۳- کنترلهای بیرونی کم
۴- بردباری در مخاطره
۵- شکیبایی در برخوردها
۶- تأکید بر نتایج تا بر وسایل
۷- تأکید بر نظام باز
سازمان از نزدیک محیط را کنترل میکند و سریعاً به تغییرات آن طور که اتفاق میافتند پاسخ میدهد.
3-5- کدام متغیرهای منابع انسانی بر نوآوری اثر میگذارند؟
در مقوله منابع انسانی در مییابیم که سازمانهای نوآور فعالانه آموزش و توسعه دانش اعضای خود را آن طور که روزآمد باشد تشویق میکنند. امنیت شغلی در سطح عالی برای کارکنان خود فراهم میآورند تا ترس از اخراج به خاطر اشتباه را کاهش دهند و به افراد جرأت میبخشند که تغییرپذیر باشند. زمانی که اندیشهای جدید تکامل مییابد پیشتازان تغییر فعالانه و با شور و شوق اندیشه را تعالی میبخشند و آن را حمایت میکنند بر مشکلات چیره میشوند و اطمینان میدهند که نوآوری به مرحله اجرا در خواهد آمد.
4- ویژگیهای افراد اخل
اق
روانشناسان سعی داشتهاند تا مشخصات افرادی که دارای سطح بالایی از خلاقیت هستند مشخص کنند،
«استیز» عوامل زیر را برای افراد خلاق بیان داشته است:
*سلامت روانی و ادراکی: توانایی ایجاد تعداد زیادی ایده به طور سریع
*انعطاف پذیری ادراک: توانایی دست کشیدن از یک قاعده و چارچوب ذهنی
*ابتکار: توانایی در ایجاد و ارائه پیشنهادهای جدید
*ترجیح دادن پیچیدگی نسبت به سادگی: توجه کردن و در نظر گرفتن چالشهای جدید مسائل پیچیده
*استقلال رأی و داوری: متفاوت بودن از همکاران در ارائه نظرات و اندیشههای نو
عدهای دیگر ویژگیهای افراد خلاق را به صورت زیر دستهبندی میکنند:
خصوصیات ذهنی:
- کنجکاوی
- دادن ایدههای زیاد در باره یک مسئله
- ارائه ایدههای غیرعادی
- توجه جدی به جزئیات
- دقت و حساسیت نسبت به محیط به خصوص به نکاتی که در نظر دیگران عادی به شمار میروند- روحیه انتقادی
- علاقه وافر به آزمایش کردن و تجربه
- نگرش مثبت نسبت به نوآفرینی
- خصوصیات عاطفی:
- آرامش و آسودگی خیال
- شوخ طبعی
- علاقه به سادگی و بی تکلفی در نوع لباس و جنبههای گوناگون زندگی
- دلگرمی و امید به آینده
- توانایی برقراری ارتباط عمیق و صمیمانه با دیگران
- اعتماد به نفس و احترام به خود
- شهامت
خصوصیات اجتماعی:
- پیش قدمی در قبول و رویارویی با مسائل
- مسئولیت پذیری و توانایی سازمان دادن به فعالیتهای گوناگون
- قدرت جلب حس اعتماد و اطمینان دیگران.
5- فرصتهای خلاقی
ت
فرصتهای خلاقیت در چهار گروه فرصت داخلی و سه گروه فرصتهای خارجی تقسیمبندی شده است:
فرصتهای داخلی
*وقایع غیرمنتظره: مثل شکستها یا موفقیتهای غیرمنتظره
*ناسازگاریها
*نیازهای فرایندی و تغییرات در صنایع و بازارها
*فرصتهای خارجی (در محیط علمی و اجتماعی سازمان)
*تغییرات جمعیتی
*تغییر نگرش
*دانش جدید
6- نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری
6-1- نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه فردی
خلاقیت و نوآوری عامل رشد و شکوفایی استعدادها و سوق دهنده به سوی خودشکوفایی
خلاقیت و نوآوری عامل موفقیتهای فردی، شغلی و اجتماعی.
6-2- نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه سازمانی
*خلاقیت و نوآوری عامل پیدایش سازمان
*خلاقیت و نوآوری عامل تولیدات و خدمات
*خلاقیت و نوآوری عامل افزایش کمیت، تنوع تولیدات و خدمات
*خلاقیت و نوآوری عامل افزایش کیفیت تولیدات و خدمات و موفقیت در رقابت
*خلاقیت و نوآوری عامل کاهش هزینهها، ضایعات و اتلاف منابع
*خلاقیت و نوآوری عامل افزایش انگیزش کاری کارکنان سازمان
*خلاقیت و نوآوری عامل ارتقای سطح بهداشت روانی و رضایت شغلی کارکنان سازمان
*خلاقیت و نوآوری عامل ارتقای بهره وری سازمان
*خلاقیت و نوآوری عامل موفقیت مجموعه مدیریت و کارکنان سازمان
*خلاقیت و نوآوری عامل رشد و بالندگی سازمان
*خلاقیت و نوآوری عامل تحریک و تشویق حس رقابت
*خلاقیت و نوآوری عامل کاهش بوروکراسی اداری؛ کاهش پشت میزنشینی و مشوق عمل گرایی
*خلاقیت و نوآوری عامل تحریک و مهیا کردن عوامل تولید
7- ویژگیهای سازمان خ
لاق
برخی از ویژگیهای سازمان خلاق عبارتند از:
رقابت کامل و فشرده است: در یک سازمان در صورتی خلاقیت صورت میپذیرد که رقابت کامل در آن حاکم باشد.
فرهنگ: یکی از عوامل عمدهای که به بالندگی مدیریت کمک میکند فرهنگ مردم است. برپایه یک فرهنگ خوب، اتلاف وقت گناه محسوب میشود. بدیهی است در چنین بستر مناسبی جهت رقابت، خلاقیت یا سازمانهای پویا بهتر شکل میگیرد.
دسترسی به مدیران: در سازمانهای خلاق بر این اعتقاد هستند که دانش در سطح سازمان به وفور پراکنده شده است و مدیران به راحتی میتوانند افکار و نظرات دیگران را مستقیم و بدون واسطه دریافت کنند.
احترام به افراد: ویژگی دیگر سازمان خلاق احترام به افراد است و آنها باور دارند که میتوانند همگام با نیازهای سازمان، رشد کنند.
رائه خدمات مردمی: هدف نهایی در این سازمانها توجه به نیازمندیهای اجتماع و جلب رضایت آحاد مردم است.
تخصص: در سازمان خلاق افراد دارای یک تخصص ویژه نیستند و این امکان را دارند که برای قرار گرفتن در جایگاه مناسب گردش شغلی داشته باشند.
کارگروهی
رابطه کارکنان با سازمان: روابط دایمی و بلندمدت کارکنان با این نوع سازمانها و در نتیجه برخورداری آنها از امنیت شغلی از دیگر ویژگیهای این سازمانهاست.
استقبال مدیران از عامل تغییر: در این سازمانها تمامی مدیران، مسئله تغییر را به عنوان تنها عامل ثابت و گریزناپذیر میدانند و با خشنودی آن را پذیرفته و در برابر آن مقاومت نمیکنند. طبیعی است در چنین سازمانی ضرورت ندارد که مدیر بخش زیادی از وقت خود را برای جلوگیری برخورد با تغییرات اختصاص دهد زیرا همه به این باور رسیدهاند که تغییر یک ارزش مثبت است.
8- نقش مدیر در پرورش خلاقیت
نقش مدیریت در مجموعههایی که خلاقیت و نوآوری از ضروریات و عامل اصلی است بسیار مهم و حساس است زیرا مدیریت میتواند توانایی و استعداد خلاقیت و نوآوری را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق کند و یا رفتار و عملکرد او میتواند مانع این امر حیاتی شود. هنر مدیر خلاق عبارت است از استفاده از خلاقیت دیگران و پیدا کردن ذهنهای خلاق. مدیر خلاق باید فضایی بیافریند که خودش بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نیز برای خلاقیت تحریک کند و این فضا، فضایی است که از کار روزمره به دور است و به نحوی تفویض اختیار میکند تا هر کسی خود مشکل خودش را حل کند.
برای این که افراد در سازمان به تفکر بپردازند باید محیطی ایجاد شود که در آن به نظریات و اندیشهها امکان بروز داده شود. یکی از شیوههای بسیار مهم و پرجاذبه پرورش شخصیت انسانها و همین طور خلاقیت و نوآوری و حتی رشد اجتماعی مشورت است و بدون تردید افرادی که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بیشتری برخوردارند و آنان که اهل آن نیستند از این امتیاز بهرهای ندارند. یک سازمان خلاق تا اندازه زیادی به خودکنترلی کارکنانش وابسته است. خودکنترلی خودش را در خواستن و تمایل برای ارائه ابتکار و خلاقیت به نمایش میگذارد.
مدیران میتوانند هر سه مولفه خلاقیت یعنی تخصص، مهارتهای تفکر خلاق و انگیزش را تحت تأثیر قرار دهند. اما واقعیت آن است که تأثیرگذاری بر دو مولفه اول بسیار دشوارتر و وقت گیرتر از انگیزش است. انگیزش درونی را میتوان حتی با تغییرات جزیی در محیط سازمان به طور قابل ملاحظهای افزایش داد. این بدان معنا نیست که مدیران باید بهبود تخصص و مهارتهای تفکر خلاق را فراموش کنند. اما زمانی که اولویت بندی در اقدام مطرح میشود، آنها باید بدانند که اقدامات مؤثر بر انگیزش درونی، نتایج فوری تری را موجب خواهند شد.
9- تکنیک های توسعه خلاقیت گروه
ی
سازمانها میتوانند از انواع تکنیکهای توسعه خلاقیت گروهی به شکل جدی و مستمر استفاده کنند.
این تکنیکها از این قرارند:
9-1- طوفان فکری
یکی از تکنیکهای متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشهها به صورت گروهی تکنیک تحرک مغزی است. در این تکنیک مسئلهای به یک گروه کوچک ارائه شده و از آنان خواسته میشود فیالبداهه و به سرعت به آن واکنش نشان داده و برای آن پاسخی بیابند. پاسخها بر روی تابلویی نوشته میشوند به طوری که همه اعضای جلسه میتوانند آنها را ببینند. این امر باعث میشود تا ذهن اعضاء به فعالیت بیشتری پرداخته و جرقهای از یک ذهن باعث روشنی ذهن دیگری شود. اولین دلیل اثربخشی تحرک مغزی افزایش قدرت خلاقیت در گروه است، افراد در حالت گروهی بیش از حالت انفرادی قدرت تصور خلاق بروز میدهند. رقابت نیز عامل دیگری است که در جلسات تحرک مغزی موجب افزایش اثربخشی میگردد. همچنین عدم وجود انتقاد و ارزیابیهای سریع باعث میشود تا اعضای جلسه با فراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند و محیطی مساعد برای خلاقیت ایجاد گردد. نکته دیگری که در مؤثر بودن تحرک مغزی قابل ذکر است فیالبداهه بودن نظرات است.
9-2- تکنیک خلاقیت شش کلاه تفکر
ادوارد دوبونو پدر تفکر خلاق در کتاب «شش کلاه تفکر» یک روش خلاقانه ارائه میکند و از طریق آن میکوشد نشست افراد به دور یکدیگر را به اقدامی ثمربخش و کارا تبدیل کند. «دوبونو» سعی میکند به کسانی که به دور هم جمع میشوند، بیاموزد که به تفکر خود نظم دهند و آنگاه در این میان به راههای خلاقانه بیاندیشند و با یک هماهنگی مدبرانه نتایج را طبقه بندی و اولویت بندی کرده و در تصمیم گیریها از آن استفاده کنند. اگر شما میخواهید با تکنیک شش کلاه تفکر در جلسات قدم بگذارید، بهتر است این مقاله را بخوانید و آنگاه عمل کنید. تصور کنید به یک جلسه قدم گذاشتهاید و شما مسئول نظمدهی، هدایت و نتیجه گیری از آن جلسه هستید. در اینجا کلاه آبی را بر سر شما خواهند گذاشت، زیرا هنگامی که کسی کلاه آبی را بر سر میگذارد باید به موارد زیر دقت کند:
- رنگ آبی نماد آسمان آبی رنگ است که چتر آن بر همه جا گسترده شده است و کسی که کلاه آبی بر سر خود میگذارد باید بتواند افکار جاری در محیط جلسه را در ذهن خود به جریان درآورد و نظم و تمرکز دهد.
- کلاه آبی همچون یک نرم افزار است که تلاش میکند به تفکر کردن جمع، جهت دهد و یا برنامهای مشخص آن را به سرانجام برساند و گویی همچون یک کارگردان تفکر ما را هدایت میکند.
- با کلاه آبی اولویتها و محدودیتها تعیین میشود. اکنون بر روی صندلی خود بنشینید و موضوع و یا مشکل مورد بحث را بر روی تخته سیاه بنویسید. در نخستین اقدام و با هدایت شما همه اعضا باید کلاه سفید را بر سر بگذارند و در مورد موضوع بیان شده بیاندیشند.
- هنگامی که کلاه سفید را بر سر میگذارید، نباید به چیزهایی که شامل الهامات، قضاوتهای متکی به تجارب گذشته، عواطف، احساسات و عقاید است توجه کنید و تنها باید همچون یک رایانه، فقط اطلاعات ارائه کنید. حال شما باید اطلاعات به دست آمده از حاضرین در جلسه که به واسطه تفکر با کلاه سفید ارائه شده است را جمعبندی کنید و اعضای جلسه را وارد مرحله بعد کنید تا با گذاشتن کلاه قرمز بر سر، شروع به تفکر کنند.
- هنگامی که حاضرین میخواهند با کلاه قرمز در مورد موضوع مورد نظر تفکر کنند باید به نکات زیر توجه کنند: اجازه دهید احساسات و عواطف بر وجود شما حاکم شده و به زبان درآیند و هر کسی میتواند از الهامات و دریافتهای ناگهانی خویش سخن گوید و دیگر نیازی به استدلال نیست. اگر به احساسات اجازه بروز ندهیم بدون شک ناخواسته و بدون دقت نظر، در تصمیم گیریها وارد شده و چه بسا سبب بروز مشکلاتی برای ما شوند.
پس از این که تمام نظرات اعضای جلسه ارائه شد، شما اقدام به جمعبندی تراوشات فکری حاضران کرده و آن گاه به مرحله بعد قدم بگذارید و اجازه دهید حاضران کلاه سیاه را بر سر بگذارند. با گذاشتن این کلاه بر سر نباید احساسات منفی بدون منطق بیان شوند بلکه فرد باید دیدگاههای منفی خود را در خصوص مشکل یا موضوع مورد بحث به صورت منطقی بیان کند. بدون شک اگر از این کلاه به خوبی استفاده شود، میتواند ما را از مخاطراتی که در آینده از چشمان ما دور میماند آگاه کند. تفکر منفی به گفته «دوبونو» جذاب است، زیرا دستاوردهای آن را میتوان به فوریت مشاهده کرد. اثبات خطای دیگران برای ما رضایت در پی دارد و حمله کردن به یک دیدگاه در ما احساس برتری میبخشد و برعکس ستودن یک نظر سبب میشود در خود احساس کنیم با فرد برتری روبرو شدهایم. نتایج بحثهای ارائه شده توسط شما جمعبندی شده و در نهایت ثبت شود و آنگاه بار دیگر اجازه دهید حاضران کلاه زرد را بر سر خود بگذارند و شروع به تفکر کنند. زرد نماد آفتاب است و آفتاب شروعی برای سازندگی، شادابی و خوش بینی است. گویی هرجا سراغ از خورشید گرفته میشود گرمی زندگی و زایشی دیگر در میان است و تفکر مثبت باید به همراه کنجکاوی و شادمانی و سرور و تلاش برای درست شدن کارها باشد. فرد با گذاشتن کلاه زرد تلاش میکند به نکات ارزشمند و مثبت موضوع بنگرد. اصولاً افکار سازنده به سوی مثبت گرایی تمایل دارند. یکی از تمریناتی که فرد با کلاه زرد میتواند انجام دهد بهره گیری از تجربیات ارزشمند گذشته است. کلاه زرد در ابتدا در صدد کشف فوایدموجود در موضوع مورد بحث است و هر آنچه میکاود، بیان میدارد.
اکنون بار دیگر به جمعبندی نظرات به دست آمده بر اثر کلاه زرد بپردازید. اکنون حاضران باید کلاه سبز را بر سر بگذارند. کلاه سبز، کلاه خلاقیت است هنگامی که افراد کلاه سبز را بر سر میگذارند، باید به راههای نو بیاندیشند که میتواند در آن موضوع مورد نظر اثرگذار بوده و به تصمیمگیریهای خلاقانه منجر شود. هنگامی که حاضران کلاه سبز را بر سر میگذارند، فرصتی مییابند که به جست و جوی چیزهای کشف نشده هدایت کنند. حال فرصتی به حاضران دهید تا ایدههای نو ارائه کنند و آنگاه به ثبت این ایدهها پرداخته و به جمعبندی نظرات بپردازید. بدون شک برای خلاقانه اندیشیدن باید فرهنگ خلاقیت را بر فضای جلسه حاکم کنید. اکنون شما باید تلاش کنید که با کلاه آبی که بر سر گذاشتهاید به ارزیابی نتایج پرداخته و به یک جمعبندی مناسب برسید و در نهایت در جهت حل مشکل یا پیگیری مورد نظر تصمیم نهایی را بگیرید. بدون شک هر یک از اعضا میتوانند کلاه آبی را به امانت گرفته و با آن به تفکر بپردازند و در اتخاذ تصمیمات به شما کمک کنند. در پایان شما درمییابید هنگامی که جلسه را این گونه مدیریت میکنید، دیگر تنها شاهد آن نخواهید بود که یک فرد تنها با کلاه سیاه به جلسه قدم بگذارد و یا فرد دیگری تنها با کلاه قرمز تفکر کند؛ بلکه همه مجبورند با شش کلاه مذکور تفکر کنند و اندیشههای ذهن خود را ارائه کنند.
9-3- گردش تخیلی
در سال ۱۹۶۱ روانشناسی به نام گوردون نتایج پژوهشهای ده ساله خود را در مورد افراد خلاق منتشر نمود و ضمن آن اعلام داشت که ذهن آدمی به هنگام ابراز خلاقیت و ابتکار در یک حالت خاص روانی است که اگر بتوانیم آن حالت را ایجاد نماییم خلاقیت امکان وجود مییابد. او در گروههای ایجاد خلاقیت اعضای گروه را از طریق بکارگیری یک جریان تمثیلی و استعارهای به گردشی تخیلی ترغیب مینمود و در این حالت ایدهها و نظرات بدیعی را کشف میکرد. ذهن افراد در این گردش خیالی با دستاویز استعارهها به نکاتی نو که هدف جلسه خلاقیت بود میرسید و روابط تازهای را بین پدیدهها پیدا میکرد. آنان پدیدههایی را که چندان تجانسی با هم نداشتند تلفیق و ترکیب میکردند و به ایدههای جدیدی دست مییافتند. در جلسات خلاقیت به کمک استعاره و تخیل کار تلفیق و ترکیب در ذهن افراد انجام میگرفت و از این رو روش گوردون را شیوه تلفیق نامتجانسها نیز نامیدهاند.
تهییج ذهنی یا تکنیک گوردون روشی است بسیار مناسب جهت یافتن راه حلهای جدید برای مسئله و نیز برای اکتشافات علمی و فنی. این روش فرآیندی خاص و منحصر به فرد و در عین حال مؤثر دارد. واژه Synectics یک واژه یونانی بوده و مفهوم آن پیوند اجزای متفاوت و ظاهراً بی ارتباط به یکدیگر است. فرایند بکارگیری این رویکرد عبارت است از:
شناسایی و تجزیه و تحلیل مشکل به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن
کشف راه حلهایی برای آن جوهره از طریق دیدگاه غیر مرتبط با موضوع
تلاش برای تبدیل راه حلهای به دست آمده به راه حل نهایی.
در جلساتی که از این روش استفاده میشود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعی که مطرح میشود دقیقاً اصل موضوع نیست بلکه موضوعی نزدیک به آن است.
9-4- تفکر موازی
واضع این شیوه ادوارد دو بونو روش معمول تفکر را همانند حفر گودالی توصیف میکند که با افزایش اطلاعات فرد همان گودال را عمیق تر میسازد و از دیدن جاهای دیگر برای حفر کردن بازمیماند در حالی که تفکر موازی نگاه فرد را به نقاط جدید معطوف میسازد و اطلاعات و تجربههای جدید صرفاً به اندیشههای قبلی افزوده نمیشود، بلکه آنها را تغییر داده و الگو و ساختار جدیدی را ایجاد میکند. یکی از راههای تحقق تفکر موازی، ایجاد یک اندیشه واسطه غیرممکن است. این اندیشه موجب طیران فکر و ذهن شده و با تعدیل آن میتوان به اندیشه نو و عملی دست یافت. راه دیگر در تفکر موازی پیوند تصادفی است. فرض کنید کتاب فرهنگ لغت را میگشایید و لغاتی را میخوانید و میکوشید تا آن را با موضوع مورد نظر پیوند داده و به نتیجهای برسید. در این کار شما از روش پیوند تصادفی استفاده کردهاید.
9-5- ارتباط اجباری
یکی دیگر از شیوههای آشکار ساختن خلاقیتها و ظاهر ساختن توانایی آفرینندگی موجود در افراد، شیوه ارتباط اجباری است. در این شیوه همان طور که از نام آن استفاده میشود باید بین دو گروه از پدیدهها، ارتباطی اجباری ایجاد کرد.
نویسنده : ناهید محمدی، به نقل از سایت روزنامه تفاهم
نوآوری از مطالبات مهم و ضروری بشر برای ادامه زندگی مــی باشد. با گذشت زمان، انسان با روح تنوع طلب خود از کهنگی و تکراری بودن امور خسته و دلزده می شود و برای استفاده بهینه از زندگی، نیازمند نوآوری و دگرگون سازی امور مربوط به زندگی شخصی، کاری و .... خود می باشد. اینترنت دنیای جدید ساختـه شده ای است که امروزه چاره ای جز هــمزیستی با آن و تکنـولوژی های به ارمغان آورده اش نداریم. اینترنت شبکه ارتباطی وسیعی را ایجاد کرده که به سبب آن سرعت انتقال اطلاعات به سرعت نور رسیده است.
نوآوری الکترونیکی تلفیق نیاز همیشگی بشر با تکنولوژی های دنیای امروز است. نوآوری الکترونیکی مفهومی جدید برای مدیریت و تقویت نوآوری است. نوآوری الکترونیکی شامل فرآیندهایی است که به کمک اینترنت فرصت هایی را به سوی نوآوری، برای توسعه دهنده های فردی یا تیم های سراسر جهان توزیع و واگذاری می کند.
کلمات کلیدی
خلاقیت، نوآوری، اینترنت، نوآوری الکترونیکی
مقدمه
اواخر دهه 50 قرن بیستم، تحولی در جهان آغاز شد که بعدها آن را موج سوم نام نهادند. با ظهور شبکه وب در دنیای امروز، جهان ما به یک محیط جدید تبدیل شده است. اهمیت افزایش قدرت شبکه وب را می توان به انقلاب صنعتی در قرن 18 و 19 تشبیه کرد اما رشد این تکنولوژی در دنیای امروز بسیار بزرگتر و پیشرفته تر از تغییرات آن دوران است.
فناوری اطلاعات، به عنوان راهبر و هدایتگر این موج پیشگام، هر روز بیش از روز پیش و با سرعتی افزونتر، ابداعی نوین را برای بشر به ارمغان آورده و عصر ما را به عصر نوآوری های پیوسته تبدیل کرده است. مجازیت بر همه عرصه ها سایه افکنده و ابزارهای آن همه شاخه ها و گرایش ها را پشتیبانی می کند. اینترنت، تلفن همراه، ارتباطات بی سیم، نرم افزار و سخت افزار و هوش مصنوعی از پدیده های این عصر می باشند.
درآستانه هزاره سوم مشخصه مهم جهان، تغییرات سریع و شگرف در زمینه صنعتی، فناوری، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است. بدون شک پیشرفت های جدید در عرصه زندگی بشر، از طریق نوآوری و خلاقیت حاصل شده است. جامعه جهانی امروز پیوسته دچار تحول و دستخوش دگرگونی است. سرعت ظهور این ابداعات به قدری است که ما فرصت کمی جهت هماهنگی با یک تکنولوژی تا ظهور تکنولوژی دیگر داریم چرا که هنوز مراحل توسعه و همگانی شدن استفاده از یک نوآوری به پایان نرسیده، محصولی جدیدتر با امکاناتی فراتر، راحتی بیشتر و هزینه های کمتر ارائه شده و ابداعات قبلی را از صحنه خارج می نماید.
یکی از مهمترین و با ارزش ترین ویژگی های عصر حاضر پیش بینی ناپذیری و عدم روشنی امور و تحولات آینده می دانند، در این شرایط تنها خلاقیت و نوآوری می تواند حتی از ابهام و عدم وضوح فرصت بسازد. امروزه تقریبا تمام کشورهای جهان در جهت افزایش بهره وری و بهبود وضعیت اقتصادی در پی خلاقیت و نوآوری هستند و یکی از دلایل عمده اهمیت فزاینده خلاقیت و نوآوری، ایجاد رقابت بین کشورهای مختلف در حال توسعه است.
از سویی دیگر رشد فزاینده اینترنت، شبکه و وب – که از مشخصههای اصلی جامعه اطلاعاتی میباشد- و تاثیر همه جانبه و اساسی آن در تمامی ابعاد زندگی امروز نشان می دهد که جهان ما بوسیله ابزار های جدید در حال تغییر شکل دادن است و توسط همین ابزار، مجازیت در همه زمینه ها پشتیبانی می شود. علوم زیست شناسی، صنعت، پزشکی، کشاورزی، مدیریت و ... خواسته و ناخواسته، به دنیای اینترنت راه یافته و امروزه معادل های مجازی آن ها با پیشوند e به معنای الکترونیک [1] برای مردم شناخته شده است و هر روز که می گذرد نیز بر تعداد آن افزوده میشود.
بدیهی است که رشد و گسترش سریع ICT [2] بر نیاز اساسی دنیای امروز ما یعنی خلاقیت و نوآوری موثر بوده و در دنیای مجازی واژه e-innovation [3] نیز جایگاه ویژهای به خود اختصاص داده است.
در سرعت الکترونیکی یا سرعت نور شبکه های جهانی، تغییرات سرعت یافته اند و e عهده دار الکترونیک است و در این میان نوآوری الکترونیکی فرآیند و فلسفه جوابگویی خلاقانه و فعالانه به تغییرات پیوسته است، چرا که e-innovation از کامپیوتر برای هماهنگی نوآوری و توسعه آن نوآوری استفاده می کند.
نوآوری الکترونیکی
ظهور e-innovation در سال های 1970 و 1980میلادی با فرآیندهای طراحی نرم افزارها آغاز شده است. نوآوری الکترونیکی یک ایده و تفکر نوین است. یک اسم جدید برای یک گروه از فعالیت ها که هدف آن ها خلق و ایجاد ابزارهای جدید برای نوآوری، توسعه محصول و توسعه تجارت در شرایط تغییرات پیوسته کنونی است. این فعالیت ها به طور منطقی چندین فعالیت را که قبلا منفک بوده و بصورت مجزا اجرا میشده اند، پیوسته می کند.
اگر چه در سال های اخیر تلاش های بسیاری در جهت پیشرفت نوآوری الکترونیکی صورت گرفته است اما مفهوم و عبارت "نوآوری الکترونیکی" هنوز نتوانسته است همانند عباراتی چون "تجارت الکترونیک" [4] ، "بازاریابی الکنرونیکی" [5] ، "آموزش الکترونیکی" [6] به طور عام و معمول بکار برده شود . با جستجو در سایت های جستجویی همانند Google ، Yahoo و ... کاربردهای فراوانی از نوآوری الکترونیکی را در حوزه صنعت می یابیم که در آن شرکت های بزرگی، که در زیر به بررسی آنها پرداخته می شود، از نوآوری الکترونیکی در جهت رسیدن به اهداف تجاری خود استفاده نموده اند.
در صنعت، معنای نوآوری الکترونیکی مربوط به یک محصول یا خدمت جدید می باشد. به عنوان مثال شرکت فوجیستو، یکی از شرکت های پیشتاز در حیطه فناوری اطلاعات با بیش از 20000 کارمند در 40 کشور، با استفاده از نوآوری الکترونیکی در پیشرفت و ابداع کارت های هوشمند باعث کاهش قابل ملاحظه ای در سرقت های اینترنتی و کارت های اعتباری تقلبی شد .
با ادامه بررسی نوآوری الکترونیکی در حیطه صنعت و مواجهه با شرکت های بزرگی چون ICL ، سونی، ماکروسافت، ماکرومدیا و ... که با بکار گیری نوآوری الکترونیکی به عنوان محوری ترین اهداف استراتژیک خود می توان به اهمیت این موضوع در پیشرفت در زمینه های تکنولوژیکی، اقتصادی، تجاری و نیز مشاغل الکترونیکی پی برد.
با جستجو در سایت های جستجوی علمی و در حوزه علم و دانشگاه درباره نوآوری الکترونیکی در می یابیم که برخلاف سایت های تجاری اطلاعات بسیار بسیار کمی درباره این موضوع در این حیطه وجود دارد. یکی از دلایل عمده فاصله بسیار زیاد بین حیطه علمی و صنعتی در نوآوری الکترونیکی، کاربردی بودن و داشتن رویکرد تجاری نوآوری الکترونیکی می باشد.
اما نوآوری الکترونیکی چیست؟بررسیهای نشان میدهد که e-innovation معنای واحدی ندارد و تعاریف متعددی از دیدگاههای متفاوت برای آن ارائه شده است.
یک گروه اینترنتی که خود را به عنوان گروه کاری در زمینه نوآوری الکترونیکی معرفی می کند، شکل گیری این گروه را بر اساس اشتیاق تعدادی از مشاوران در جهت ارائه راه حل هایی بر پایه وب بیان کرده و فلسفه نوآوری الکترونیکی را اینگونه آورده است که از جدیدترین فناوری ها برای نوآوری استفاده می کنیم. سپس متذکر می شود که این فلسفه در هر جایی شدنی نیست و برای اجرای آن دو اصل تمرین و کار گروهی باید رعایت شود. در واقع تاکید اصلی آن ها برکارگروهی و یکپارچه کردن مهارت های لازم جهت انجام امور می باشد که از مهارت های خود [7] B2Bرا مطرح می کند و عقیده دارد B2B کاملا در رابطه با راه هایی است که بر اساس وب نهاده شده است، برای کار کردن نزدیک تر و موفقیت آمیزتر با شرکای تجاری.
اما مارتین (2004) , نوآوری الکترونیکی را یک استراتژی برای خدمت و سرویس بهتر به مشتری از طریق تکنولوژی وب می داند.
استفاده از این تکنولوژی سبب می شود تا میزان سود شرکت ها دستخوش تغییر شده و سود بیشتری عاید آن ها شود.
از دیگر تعاریفی که گروه های فعال در زمینه نوآوری الکترونیکی بیان می کنند اینست که کارهای مختلف در جهت اداره کشور را در بستر فناوری انجام می دهند؛ دامنه این کارها وسیع بوده و از امور مربوط به تغذیه و مسکن سازی تا امور دولتی بر اساس عقیده این گروه به کمک ICT انجام می گیرد.
این تعریف نیز مانند دو تعریف قبلی است اما با دیدی جامع تر و کاملتر که معتقدند همه امور را می توان به کمک اینترنت و به شکل الکترونیکی انجام داد؛ پس برای کارهایی هم که تا به حال به این شکل اجرا نشده اند امکان نوآوری در عرصه اینترنت را می بینند.
اما تعریف باب کاتن در کتاب معروف E-Innovation وی را می توان تعریف کاملتری دانست. وی در کتاب خود پس از بیان رشد نرم افزاری و پیشرفت مهندسی نرم افزار به کمبود نیروی انسانی ماهر برای استفاده و کار با این نرم افزارها اشاره می کند و عقیده دارد که نوآوری در این زمینه کند عمل می کند و نمی تواند از فرصت های موجود به خوبی استفاده کند .
باب کاتن در تعریف خود از E-innovation ، آن را باعث همگرایی فرآیندهایی می داند که به صورت جدا از هم موجود بوده و عقیده دارد که نوآوری الکترونیکی فرآیند پیوندی است که بین آن ها لینک بر قرار می کند. این فرآیند بین پویش تکنولوژی، پیش بینی تکنولوژی، قدرت ابداع، طراحی و توسعه محصول جدید، تولید و بازاریابی اتصال برقرار می کند.
وی نوآوری الکترونیکی را ابزاری در جهت مدیریت و تقویت نوآوری معرفی می کند که در حین کشف پاسخ جدید برای کمبود مهارت های نرم افزاری لازم، فرصت های نوآوری را به افراد و تیم های سراسر جهان عرضه می دارد. کاتن در ارتباط با این دیدگاه خود مثالی را بیان می کند و آن این که ممکن است نمونه کاری که در ژاپن شروع شده در پایان روزکاری توسط یک تیم اروپایی به اتمام برسد و سپس یک تیم آمریکایی در جهت بهینه سازی آن وارد عمل شود.
لن و هوارد (2002) نیز دیدگاهی مشابه با کاتن دارند و در نتایج تحقیقات خود در زمینه کاربرد
e-innovation اینگونه معتقدند که عموماً آن را برای موارد زیر به کار می برند که درصد اهمیت هر مورد نیز با توجه به آمار های گرفته شده عبارتست از:
نمایش قابلیت های جدید محصول یا خدمت(51.6%)
فرصت ها و فضاهای مخصوص برای کسب و کار الکترونیکی(21.5%)
نام پروژه یا کمپانی(18.7%)
و سایر قابلیت های جدیدی نوآوری(8.2%)
اما لن(2004) دیدگاهی جدیدتر را بیان می دارد که بر اساس بررسی های سیستماتیک انجام شده از سوی صنعت و دانشگاه در مورد استفاده از واژه e-innovation و تلاش در جهت پیشبرد و ارتقا آن، دریافته اند که نوآوری الکترونیکی دادن نوآوری سنتی را از دو جنبه گسترش داد:
1) کاربرد نوآوری 2) انتقال نوآوری این پیشرفت ها وتوسعه ها، نوآوری را به جایگاه جدیدی هدایت می کنند، با عنوان نوآوری الکترونیکی، که این نوآوری الکترونیکی بمانند یک سکوی پرتاب و زمینه مساعد تلقی شده که در 5D دسته بندی می گردد ( این مشخصه ها به 5D معروف می باشد ) :
شکل دیجیتالی (Digital form )
طبیعت توزیع شده(Distributed nature )
تجزیه فعالیت ها(Decoupling activities )
تخصیص به تغییر اندیشه ها(Dedication to channel change )
گسترش قواعد مختلف (Deployment of different rules )
البته این را نیز باید خاطر نشان کرد که در مقابل تعاریف گسترده ای که در رابطه با مفهوم نوآوری الکترونیکی وجود دارد بعضی از شرکت ها از این عبارت در فیلد های تخصصی استفاده می نمایند. به عنوان مثال Arthur D. Little یکی از شرکت های برجسته مشاوره در دنیا، آن را به صورت مدلی کاربردی و سلسله مراتبی، در مدیریت زنجیره تامین بیان نموده است. در این مدل 4 مرحله وجود دارد:
1) نوآوری در بازار
2) نوآوری در خط و مشی
3) نوآوری در محصولات و خدمات
4) نوآوری در کسب و کار
همانطور که بحث شد کلمه نوآوری الکترونیکی نیز مانند خود کلمه نوآوری تعاریف متعدد و متفاوتی وجود دارد که تنها تفاوت آن ها در جدیدتر بودن مفهوم نوآوری الکترونیکی می باشد که باعث شده نسبت به نوآوری گستـــردگی تعاریــفش کمتر باشد. اما در نـــهایت می توان اینگونه بیـــان کرد کـه e-innovation فرآیند نوآوری در انجام و اجرای بخش های مختلف یک پروژه و راه های جدید کار کردن می باشد که البته این نوآوری با تکیه بر تکنولوژی های جدید به خصوص اینترنت صورت می گیرد و استفاده از این تکنولوژی سبب می شود تا یکپارچگی بین فرآیندهای گسسته به شکل کاملتر و بهتر صورت بگیرد.
نتیجه گیری
در دنیای اطلاعات و ارتباطات امروز که تکنولوژی اینترنت تمامی بخش های زندگی انسان را تحت تاثیر قرار داده است و هر روز دنیای e گسترده تر و بزرگتر می شود، در کنار مفاهیمی چون تجارت الکترونیکی، آموزش الکترونیکی، بازاریابی الکترونیکی و ... "نوآوری الکترونیکی" به عنوان مفهومی کلی تر و عمیق تر که شاید بتوان گفت تمامی مباحث دنیای e را در بر می گیرد مطرح شده است .
نوپا و نامانوس بودن مفهوم نوآوری الکترونیکی در مقایسه با سایر مفاهیمی همچون تجارت الکترونیک ، آموزش الکترونیک ، ... یکی از مشکلاتی می باشد که بر سر راه نوآوری الکترونیکی می باشد . اتکا بر اصولی کلی و ارائه یک روش سیستماتیک در دستیابی به نوآوری الکترونیکی را می توان از اقدامات آتی این مهم دانست .
منابع و مراجع:
· Cotton, Bob,E-Innovation, Capston Publishing, 2002
· Horton, William, Horton, Katherine, E-learning Tools and Technologies, 2000
· Lan, Ping Howard H.du,2002, Challenges ahead E-innovation, Canada
· Lan, Ping, E-innovation: an emerging platform for a networked economy, page2, 2004
· M Martin, Lynn, E-innovation: Internet impacts on small UK hospitality firms, 2004
· Zilberman, David, Technology and Innovation and entrepreneurship, university of California
[1] Electronic
[2] Information and Communication Technology
[3] نوآوری الکترونیکی
[4] E-commerce
[5] E-marketing
[6] E-learning
[7] Business to Business
نویسندگان: دکتر عبدالله آقایی، مسعود اصلانی فرد، اشرف پناهعلی
برگرفته از: وبلاگ مقالات فناوری اطلاعات و ارتباطات
به گفته پانتین، می توانیم درس های ارزشمندی را در زمینه نوآوری از این نوآوران فاضل بیاموزیم.
همان گونه که در مقاله ای به تازگی پیرامون این موضوع توضیح داده شده است، این نوآوران در یک سری از ویژگی ها مشترک هستند؛ از تمایل به پذیرش شکست گرفته تا حل برخی از مهمترین مسایل جهان.
به نظر می رسد این نوآوران جوان لزوماً افراد مصممی هستند.
بر اساس مباحثی که در جریان برنامه ای موسوم به تی. آر 35 [1] میان برندگان جوایز آن در سال جاری و سال های پیشین در گرفت، پانتین مواردی را در نظر گرفت که از این قرار است:
1. نوآوران موفق در امید به شکست پرآوازه هستند.
2. بسیاری از نوآوران واقعاً از شکست استقبال می کنند و قدر آن را می دانند.
3. نوآوران معمولاً این واقعیت را به رسمیت شناخته اند که ”مسایل و پرسش ها منبع محدود کننده نوآوری هستند“.
4. نوآوران از رشته های نامتجانس الهام می گیرند.
5. نوآوری زمانی شکوفا می شود که سازمان ها اجازه دهند طرف های سوم نیز محصولات آنان را آزمایش کنند.
6. ”پراکندگی“ دشمن نوآوری است: سیستم ها باید کابردهای گسترده را تشویق کنند و غیر قابل پراکنده شدن باشند.
7. نوآوران واقعی هنگامی که آنچه را می خواهیم به ما می دهند، خوشحال می شوند: راه حل هایی برای مشکلات ما و راه حل های جایگزین گسترده برای روش های (کاری) ثابت ما
8. نوآوران گاهی اوقات از این که ما نیازهای خود را نادیده می گیریم، دچار حیرت می شوند. یاشوآ اسکچر که از سوی تکنولوژی ریویو در سال 2006 میلادی به عنوان نوآور برتر برگزیده شد، می گوید: ”شما باید مسایلی را حل کنید که مردم واقعاً به آنها دچار هستند.“
9. نوآوران می توانند نیازها را با به کارگیری امری مفید استنباط کنند. آنها می پرسند:”آیا نوآوری می تواند هم اینک به کسی کمک کند؟“
10. بسیاری از نوآوران به ”فن آوران“ مبدل می شوند، زیرا در صدد بهبود وضع جهان هستند. برنده جایزه سالانه بشردوستی، کریستینا گالیتسکی که یک ماده پالاینده ی ارزان قیمت را برای جدا سازی آرسنیک از آب آشامیدنی مردم بنگلادش طراحی کرد، نمونه ای مناسب است.
نکته جالب این است که پانتین در هیچ یک از نوآورانی که با آنها دیدار کرده است، انگیزه سود جویی را نیافته است. با این حال محصول، فرعی چنین نوآوری در بیشتر مواقع دستاوردی مالی خواهد بود؛ همان گونه که سرمایه های تجاری در نهایت توسط همین نوآوران جوان به شکلی موفق به حرکت در می آید.
اگر چه منتقدان ممکن است بر این عقیده باشند که نوآوری بدون الگوی تجاری همراه آن چیزی در حد اختراع هواپیما بدون بال است، اما شکی نیست کاری که توسط این نوآوران و دیگر همکاران آنها در سراسر جهان صورت می پذیرد، حتا بدون یک راهبرد تجاری شفاف و معین باز هم بی اندازه ارزشمند و گرانقدر می باشد.
روشن است که پیشرفت در عرصه های پزشکی، ارتباطات، محاسبات، حمل و نقل و غیره مرهون فداکاری و تعهد چنین افرادی است که در بیشتر مواقع بودجه کافی در اختیار ندارند، اما در تلاش خویش برای حل مسایل دشوار به همان میزان که فداکار و متعهد هستند، پایدار نیز می باشند. باید قدردان این نیکویی آنان بود. زیرا بدون چنین فداکاری هایی، برخی از تحسین آمیزترین نوآوری های پیشرو ممکن بود هیچگاه پدید نمی آمدند.
نوشته: امی رول
منبع:
http://www.innovateforum.com/innovate/content/printContentPopup.jsp?id=376080
برگرفته از: وبلاگ مقالات فناوری اطلاعات و ارتباطات
تعریف خلاقیت
از خلاقیت "CREATIVITY " تعریف های زیادی شده است . برخی خلاقیت ونوآوری را با تغییر برابر دانسته و برخی با انطباق برابر گرفته اند و برخی هم خلاقیت ونوآوری را امری فراتر از تغییر و انطباق می دانند. در اینجا برخی از تعاریف مهم راموردبررسی قرار می دهیم :
خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد یك تغییر هدفدار در توان اجتماعی یا اقتصادی سازمان ;
خلاقیت به كارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یك فكر یا مفهوم جدید است ;
خلاقیت یعنی توانایی پرورش یا به وجود آوردن یك انگاره یا اندیشه جدید در بحث مدیریت نظیر به وجود آوردن یك محصول جدید است ;
خلاقیت عبارت است از طی كردن راهی تازه یا پیمودن یك راه طی شده قبلی به طرزی نوین .
الف - تعریف خلاقیت از دیدگاه روانشناسی :
خلاقیت یكی از جنبه های اصلی تفكر یا اندیشیدن است . تفكر عبارت است ازفرایند بازآرایی یا تغییر اطلاعات و نمادهای كسب شده موجود در حافظه درازمدت .
تفكر بر دونوع است : 1 - تفكر همگرا; 2 - تفكر واگرا
1 - تفكر همگرا عبارت است از فرایند بازآرایی یا دوباره سازی اطلاعات و نمادهای كسب شده موجود در حافظه درازمدت .
2 - تفكر واگرا عبارت است از فرایند تركیب و نوآرایی اطلاعات و نمادهای كسب شده موجود در حافظه درازمدت ، خلاقیت یعنی تفكر واگرا.
براساس این تعریف خلاقیت ارتباط مستقیمی با قوه تخیل یا توانایی تصویرسازی ذهنی دارد این توانایی عبارت است از فرایند تشكیل تصویرهایی از پدیده های ادراك شده در ذهن و استمرار آن پس از غیبت آن پدیده ها.
به طورخیلی ساده خلاقیت یعنی فرایند تولید فكر و اندیشه نو و به عبارتی خلاقیت یعنی اندیشه زایی .
ب - تعریف خلاقیت از دیدگاه اجتماعی
خلاقیت عبارت است از فرایند یافتن راههای جدید برای انجام دادن بهتر كارها;
خلاقیت یعنی توانایی ارائه راه حل جدید برای حل مسائل ;
خلاقیت یعنی ارائه فكرها و طرحهای نوین برای تولیدات و خدمات جدید.
ج - تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمانی
خلاقیت یعنی ارائه فكر و طرح نوین برای بهبود و ارتقا كمیت یا كیفیت فعالیتهای سازمان "مثلا افزایش بهره وری ، افزایش تولیدات یا خدمات ، كاهش هزینه ها، تولیدات یاخدمات از روش بهتر، تولیدات یا خدمات جدید و...".
در دایره المعارف علوم اجتماعی از خلاقیت چنین تعاریفی ذكر شده است : "برخی آن را توانایی هستی بخشیدن به پدیده ای جدید تعریف كرده اند وعده ای دیگر آن را نه به عنوان توانایی بلكه به عنوان فرایند روانشناختی با فرایندهایی كه ازطریق آنها محصولات جدید و ارزشمند خلق می شوند، تعریف كرده اند.
به طوركلی برای ارائه تعریف دقیقی از خلاقیت باید ابتدا جایگاه نوآوری را مشخص كرد.
نوآوری "INNOVATION "
منظور از نوآوری خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است ، به عبارت دیگرنوآوری یعنی اندیشه خلاق تحقق یافته ;
نوآوری همانا ارائه محصول ، فرایند وخدمات جدید به بازار است ;
نوآوری به كارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یك فكر یا مفهوم جدید است .
بنابراین ارتباط بین خلاقیت و نوآوری را می توان به صورتهای زیر ترسیم كرد:
خلاقیت همانند به وجودآوردن یك محصول جدید است اما نوآوری به چگونگی فرایند به عمل آوردن این ایده جدید گفته می شود.
خلاقیت بیشتر یك فعالیت فكر و ذهنی است و نوآوری بیشتر جنبه عملی دارد ودرحقیقت محصول نهایی عمل ، خلاقیت است .
ویژگیهای افراد خلاق
برخی این تفكر نادرست را دارند كه خلاقیت در انحصار دانشمندان یا هنرمندان است . امروزه دانشمندان معتقدند خلاقیت و نوآوری مختص افراد خاصی نیست و تمام افراد می توانند درجهت آن كوشش كنند و بیان می دارند كه انسانها در هر سطح سازمانی ودر هر رده شغلی قدرت خلاقیت ، تفكر و اندیشه را دارند. برخی از مكاتب فكری هم معتقدند كه خلاقیت قابل آموزش و یادگیری است . روانشناسان سعی داشته اند تامشخصات افرادی كه دارای سطح بالایی از خلاقیت هستند مشخص كنند، "استیز"عوامل زیر را برای افراد خلاق بیان داشته است :
1 - سلامت روانی و ادراكی : توانایی ایجاد تعداد زیادی ایده به طور سریع ;
2 - انعطاف پذیری ادراك : توانایی دست كشیدن از یك قاعده و چارچوب ذهنی ;
3 - ابتكار: توانایی در ایجاد و ارائه پیشنهادهای جدید;
4 - ترجیح دادن پیچیدگی نسبت به سادگی : توجه كردن و درنظرگرفتن چالشهای جدیدمسائل پیچیده ;
5 - استقلال رای و داوری : متفاوت بودن از همكاران در ارائه نظرات و اندیشه های نو.
عده ای دیگر ویژگیهای افراد خلاق را به صورت زیر دسته بندی می كنند:
1 - خصوصیات ذهنی
- كنجكاوی
- دادن ایده های زیاد درباره یك مساله
- ارائه ایده های غیرعادی
- توجه جدی به جزئیات
- دقت و حساسیت نسبت به محیط به خصوص به نكاتی كه درنظر دیگران عادی به شمارمی روند
- روحیه انتقادی
- علاقه وافر به آزمایش كردن و تجربه
- نگرش مثبت نسبت به نوآفرینی
2 - خصوصیات عاطفی
- آرامش و آسودگی خیال
- شوخ طبعی
- علاقه به سادگی و بی تكلمی در نوع لباس و جنبه های گوناگون زندگی
- دلگرمی و امید به آینده
- توانایی برقراری ارتباط عمیق و صمیمانه با دیگران
- اعتماد به نفس و احترام به خود
- شهامت
3 - خصوصیات اجتماعی
- پیش قدمی در قبول و رویارویی با مسایل
- مسئولیت پذیری و توانایی سازمان دادن به فعالیت های گوناگون
- قدرت جلب حس اعتماد و اطمینان دیگران
فرایند و مراحل خلاقیت
1 - جذب ABSORPTION ": اولین مرحله جذب یا فریفته شدن نسبت به یك موضوع است كه اغلب احتیاج به اطلاعات جدید دارد.
2 - الهام "INSPIRATION ": این مرحله بسیار سریع اتفاق می افتد و تعریف یا مشاهده آن بسیار مشكل است . به عبارت دیگر قبل از وقوع ، از آن هیچ آگاهی نداریم . بعضی اوقات مواداولیه آن "مرحله اول " با ایده یا راه حل همراه می شود.
3 - آزمایش "TESTING ": در این مرحله ایده به وجودآمده آزمایش می شود تا اینكه معلوم شود مفید و مولد هست یا خیر.
4 - پالایش "REFINEMENT ": در این مرحله ایده به منظور كاربردی كردن و مصرف عملی آن اصلاح می شود. مراحل سوم و چهارم زمان زیادی احتیاج دارد تا جایی كه ادیسون می گوید استعداد یا الهام یك درصد كار است و 99% آن سخت كوشی است .
5 - فروش "GNILLES ": مرحله آخر فرایند خلاقیت ، مرحله ای است كه اكثر خلاقیتها راخنثی و ناكام می كند. این مرحله ابتدا باید درون سازمان اتفاق افتد به این معنی كه ابتداافراد صاحب اختیار باید ایده را بخرند یا قبول كنند و بعد از تعهد به آن ، باید به مشتریان خارج از سازمان ارائه كرد.
عده ای دیگر مراحل خلاقیت را شامل چهار مرحله می دانند كه عبارتند از:
1 - دوره آمادگی : در این دوره ابتدا شخص درمورد موضوع با مساله موردنظرش به جستجوی اطلاعات می پردازد و سعی می كند موضوع را به خوبی بشكافد تا ریشه آن رادریابد. همچنین سعی می كند پیش فرضهای ذهنی درست و غلط درباره موضوع رابشناسد تا نهایتا به ایده های مختلفی دست یابد.
2 - دوره خواب "پرورش ": چنانچه فرد بعداز دوره اول به نتیجه نرسد بعداز مدتی دچاردلسردی ، ناامیدی ، عصبانیت و احتمالا شك نسبت به توانایی های خود می شود. لذا دراین هنگام است كه كار متوقف می شود حتی برای ساعتی یا هفته ای و بلكه ماهها وسالها، در این دوران موضوع به ضمیر ناخودآگاه سپرده می شود، در این زمان ممكن است فرد هر لحظه به راه حل مساله دست یابد مثلا هنگام خواب ، ورزش یا در مهمانی و سایراوقات .
3 - دوره بصیرت "روشنی ": بعداز سپردن موضوع به ضمیر ناخودآگاه ، شخص بایدحواس خود را با امواج و فركانس های ارسالی از آن منبع لایزال و پرقدرت تنظیم ودرواقع چشم به راه و گوش به زنگ باشد تا اشاره های رسیده را جذب ، ثبت و درك كند.
4 - دوره آزمایش و ارزش گذاری : راه حلی كه در مرحله سوم به ذهن شخص می رسددرواقع راه حلی كلی است كه لازم است ابتدا آزمایش و سپس مطابق وضع موردنیازشكل داده شود و نهایتا كاربردهای مختلف آن مشخص گردد.
فرصتهای خلاقیت
درحقیقت خلاقیت هایی وجود دارد كه از نبوغی آنی سرچشمه گرفته است به هرحال بیشترین خلاقیت ها و خصوصا خلاقیت های موفقیت آمیز ناشی از یك انتخاب آگاهانه وهدفدار در فرصت های خلاقیت است . فرصت هایی كه فقط در برخی شرایط حاصل می شود. فرصت های خلاقیت در چهار گروه فرصت داخلی و سه گروه فرصت های خارجی تقسیم بندی شده است :
وقایع غیرمنتظره : مثل شكستها یا موفقیت های غیرمنتظره ;
ناسازگاری ها: مثل تحویل دادن محموله ها "خدمات " در نیمه شب كه ناشی از درك ناسازگاری بین زمان درخواست مشتری و زمان كار شركتهاست ;
نیازهای فرایندی : مثل نیاز فرایند تولید به سرعت ، ایمنی ، باكیفیت بالاتر;
تغییرات در صنایع و بازارها: مثل پیشرفت تكنولوژی ، گرایش مشتریان ، افزایش یاكاهش رقبا.
سه فرصت خارجی در محیط علمی و اجتماعی سازمان نیز عبارت است از:
تغییرات جمعیتی : مثل تاسیس آسایشگاه سالمندان یا كانون بازنشستگی به دلیل كاهش نیروی جوان ;
تغییر نگرش : مثل گرایش به تندرستی با ورزش ;
دانش جدید: مثل صنعت ویدیو، ماهواره ، كامپیوتر، فیبر نوری .
نقش این منابع بسته به طبیعت ریسك دشواری و پیچیدگی آنها متفاوت است وزمینه خلاقیت می تواند در آن واحد توسط بیش از یك گروه فراهم شود. به هرحال مواردفوق اكثریت بالایی از تمامی فرصتهای خلاقیت را تشكیل می دهد.
نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری
این نقش و اهمیت را می توان از سه جنبه كلی ، فردی و سازمانی موردبررسی قرارداد:
الف " نقش و اهمیت خلاقیت ازجنبه كلی و عمومی
1 - خلاقیت و نوآوری یكی از اساسی ترین و بنیادی ترین ویژگی های خاص انسان ومظهر خلیفه الهی انسان در كره زمین است ;
2 - مجموعه تمدن انسان محصول خلاقیت ها و نوآوری های انسان است ;
3 - ادامه حیات انسان بدون خلاقیت و نوآوری امكان پذیر نیست ;
4 - خلاقیت و نوآوری یكی از اصلی ترین اهداف تعلیم و تربیت است ;
5 - خلاقیت و نوآوری عامل بهبود مستمر كیفیت زندگی و افزایش رفاه و آسودگی و رفع مشكلات و موانع است ;
6 - خلاقیت و نوآوری موجبات رشد و توسعه اقتصادی ، علمی ، صنعتی را فراهم می سازد;
7 - همه سازمانها و كارخانه ها و كلیه تولیدات و محصولات و خدمات حاصل خلاقیت و نوآوری است ;
8 - جوامع پیشرفته تر دارای خلاقیت ها و نوآوریهای بیشتری هستند.
ب " نقش واهمیت خلاقیت ونوآوری ازجنبه فردی
1 - خلاقیت و نوآوری عامل رشد و شكوفایی استعدادها و سوق دهنده به سوی خودشكوفایی ;
2 - خلاقیت و نوآوری عامل موفقیت های فردی ، شغلی و اجتماعی .
ج " نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری ازجنبه سازمانی
1 - خلاقیت و نوآوری عامل پیدایش سازمان ;
2 - خلاقیت و نوآوری عامل تولیدات و خدمات ;
3 - خلاقیت و نوآوری عامل افزایش كمیت ، تنوع تولیدات و خدمات ;
4 - خلاقیت و نوآوری عامل افزایش كیفیت تولیدات و خدمات و موفقیت در رقابت ;
5 - خلاقیت و نوآوری عامل كاهش هزینه ها، ضایعات و اتلاف منابع ;
6 - خلاقیت و نوآوری عامل افزایش انگیزش كاری كاركنان سازمان ;
7 - خلاقیت و نوآوری عامل ارتقا سطح بهداشت روانی و رضایت شغلی كاركنان سازمان ;
8 - خلاقیت و نوآوری عامل ارتقا بهره وری سازمان ;
9 - خلاقیت و نوآوری عامل موفقیت مجموعه مدیریت و كاركنان سازمان ;
10 - خلاقیت و نوآوری عامل رشد و بالندگی سازمان ;
11 - خلاقیت و نوآوری عامل تحریك و تشویق حس رقابت ;
12 - خلاقیت و نوآوری عامل كاهش بوروكراسی اداری "كاهش پشت میزنشینی ومشوق عمل گرایی ";
13 - خلاقیت و نوآوری عامل تحریك و مهیاكردن عوامل تولید.
ویژگیهای سازمان خلاق
برخی از ویژگیهای سازمان خلاق عبارتند از:
1 - رقابت كامل و فشرده است : در یك سازمان درصورتی خلاقیت صورت می پذیرد كه رقابت كامل در آن حاكم باشد.
2 - فرهنگ : یكی از عوامل عمده ای كه به بالندگی مدیریت كمك می كند فرهنگ مردم است . برپایه یك فرهنگ خوب ، اتلاف وقت گناه محسوب می شود. بدیهی است درچنین بستر مناسبی جهت رقابت ; خلاقیت یا سازمانهای پویا بهتر شكل می گیرد.
3 - دسترسی به مدیران : در سازمانهای خلاق بر این اعتقاد هستند كه دانش در سطح سازمان به وفور پراكنده شده است و مدیران به راحتی می توانند افكار و نظرات دیگران رامستقیم و بدون واسطه دریافت كنند.
4 - احترام به افراد: ویژگی دیگر سازمان خلاق احترام به افراد است و آنها باور دارند كه می توانند همگام با نیازهای سازمان ، رشد كنند.
5 - ارائه خدمات مردمی : هدف نهایی در این سازمانها توجه به نیازمندیهای اجتماع وجلب رضایت آحاد مردم است .
6 - در سازمان خلاق افراد دارای یك تخصص ویژه نیستند و این امكان را دارند كه برای قرارگرفتن درجایگاه مناسب گردش شغلی داشته باشند;
7 - كارگروهی ;
8 - روابط دائمی و بلندمدت كاركنان با این نوع سازمانها و درنتیجه برخورداری آنها ازامنیت شغلی از دیگر ویژگیهای این سازمانهاست ;
9 - استقبال مدیران از عامل تغییر: در این سازمانها تمامی مدیران ، مساله تغییر را به عنوان تنها عامل ثابت و گریزناپذیر می دانند و با خشنودی آن را پذیرفته و در برابر آن مقاومت نمی كنند. طبیعی است در چنین سازمانی ضرورت ندارد كه مدیر بخش زیادی از وقت خود را برای جلوگیری برخورد با تغییرات اختصاص دهد زیرا همه به این باور رسیده اندكه تغییر یك ارزش مثبت است .
منابع نوآوری
منابع نوآوری را به دو منبع درون سازمانی و برون سازمانی تقسیم می شود:
1 - منابع نوآوری درون سازمانی : - پرسنل
- نمایشگاه - مشاوران - مدیرعامل - واحد فروش - توزیع كنندگان .
2 - منابع نوآوری برون سازمانی : - شركتهای تحقیقاتی - بازار و رقابت - مشتریان .
بیشترین عامل و منبع نوآوری در سازمانهای موفق مطلوب به ترتیب مربوط به پرسنل ، تحقیقات ، بازار و رقبا و مشتریان است .
نیازهای سازمان خلاق
نیاز به توجه ، اعتماد، احترام ، تشویق و حمایت ;
نیاز به آزادی درانتخاب نقش خود در سازمان ;
نیاز به آزادی درانتخاب همكاران و پرسنل خود;
نیاز به آزادی در تجسس و تحقیق در كلیه واحدها;
نیاز به ارتباط نزدیك ، سریع و راحت با خارج سازمان ;
نیاز به آزادی از زنجیره فرمان و سلسله مراتب سازمانی ;
نیاز به آزادی از كارهای تكراری ، روزمره و یكنواخت ;
نیاز به آزادی عمل درنحوه انجام كارها;
نیاز به دراختیار داشتن زمان آزاد برای پیگیری ایده های نو;
نیاز به دراختیار داشتن منابع آزاد و بدون كنترل و پاسخگویی جهت استفاده در طرحهاو ایده های نو;
نیاز به اطلاعات به موقع ، موثق ، مرتبط;
نیاز به اخذ سریع نتیجه كار و عمل خود;
نیاز به آموزش
نیاز به سرعت عمل "عدم بوروكراسی ";
نیاز به كار مفرح "ضمن شوخی ".
نقش مدیر در پرورش خلاقیت
نقش مدیریت در مجموعه هایی كه خلاقیت و نوآوری از ضروریات و عامل اصلی است بسیار مهم و حساس است زیرا مدیریت می تواند توانایی و استعداد خلاقیت ونوآوری را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق كند و یا رفتار و عملكرد آنها می تواند مانع این امر حیاتی شود.
هنر مدیر خلاق عبارتست از استفاده از خلاقیت دیگران و پیداكردن ذهنهای خلاق .مدیرخلاق باید فضایی بیافریند كه خودش بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نیزبرای خلاقیت تحریك كند و این فضا، فضایی است كه از كار روزمره به دور است وبه نحوی تفویض اختیار می كند تا هركسی خود مشكل خودش را حل كند.
باتوجه به كم بودن افراد فوق العاده خلاق و باتوجه به اینكه اغلب افراد بطور بالقوه دارای استعداد خلاقیت و نوآوری هستند، ویژگیهای زیر به پرورش این استعداد كمك می كند:
1 - تحمل ریسك : كاركنان باید تشویق شوند كه بدون ترس از پیامدهای آن ، شكست راتجربه كنند و اشتباهات به عنوان فرصتهای یادگیری به شمار آید.
2 - كاهش كنترل بیرونی : قوانین ، مقررات و خطمشی ها و كنترل های مشابه باید به حداقل كاهش یابد و خودكنترلی جایگزین آن شود.
3 - كاهش تقسیم كار: مشاغلی كه بطور محدود تعیین شده باشد، ایجاد محدودیت می كند درحالی كه فعالیتهای متعدد شغلی ، دیدگاه وسیع تری به كاركنان می دهد.
4 - قبول ابهام : تاكید خیلی زیاد بر عینی بودن و معین بودن ، خلاقیت را محدود می كند.
5 - تحمل تضاد: گوناگونی دیدگاهها باید تشویق شود. هماهنگی و توافق بین افراد وواحدها لزوما به عملكرد موفق منجر نمی شود.
6 - تحمل راههای غیرعملی : افرادی كه جوابهای غیرعملی حتی نابخردانه ارائه می دهندباید تحمل شوند زیرا آنچه كه در اوائل غیرعملی به نظر می آید ممكن است به راه حلهای خلاق منجر شود.
7 - تمركز بر نتایج تا ابزارها:هدفها باید واضح باشند و افراد باید تشویق شوند كه راهكارهای متعدد رسیدن به هدفها را درنظر بگیرند. تمركز بر نتایج باعث ارائه و پیشنهادچندین جواب صحیح به هر مساله معین می شود.
8 - ارتباطات همه جانبه : ارتباطات باید بطور افقی و عمودی جریان پیدا كند. جریان آزادارتباطات باروری نظریات را آسان می كند.
ایجاد محیط مشاركت در سازمان
برای اینكه افراد در سازمان به تفكر بپردازند باید محیطی ایجاد شود كه در آن به نظریات و اندیشه ها امكان بروز داده شود. یكی از شیوه های بسیار مهم و پرجاذبه پرورش شخصیت انسانها و همین طور خلاقیت و نوآوری و حتی رشد اجتماعی مشورت است وبدون تردید افرادی كه اهل مشورت هستند از عقل و فكر بیشتری برخوردارند و آنان كه اهل آن نیستند از این امتیاز بهره ای ندارند.
یك بررسی دقیق و رسمی كه در سطح 453 شركت طراز اول ژاپن در سال 1980صورت گرفته است نشان می دهد كه 5/23 میلیون پیشنهاد از كاركنان این كارخانه هادریافت شده كه حدود دو سوم آنها قابل اجرا، مفید و سازنده بوده است این درنتیجه همان نظام مدیریت مشاركت بوده است .
انگیزش و نوآوری
یك سازمان خلاق تا اندازه زیادی به خودكنترلی كاركنانش وابسته است . خودكنترلی خودش را درخواستن و تمایل برای ارائه ابتكار و خلاقیت به نمایش می گذارد.
در آن صورت ، خود كاركنان خواهان خلاقیت و نوآوری هستند. در این راستا بایداحترام لازم را برای افراد درنظر داشت ، آنها را به عنوان مهمترین دارایی درنظر گرفت به آنها اعتماد داشت . تمام اطلاعات لازم را ارائه كرد تا آنها خود را جزیی از نظام مربوطبه شمار آورند. مدیران باید خودانگیزشی را در سطح سازمان ترویج دهند.
خلاقیت گروهی
سازمانها می توانند از انواع تكنیك های توسعه خلاقیت گروهی به شكل جدی ومستمر استفاده كنند این تكنیك ها از این قرارند:
1 - یورش فكری : "BRAINSTORMING "
این روش را كه اسبورن در سال 3591 به صورت مشخص تعریف كرد دارای دو اصل كلی است :
الف " هدف اصلی گروه ، خلق ایده های هرچه بیشتر در مساله موردنظر است .
ب " هیچ كس حق ارزیابی یا قضاوت ایده های پیشنهادی را ندارد.
2 – گ روه مجازی : "BRAINWRITING "
در این روش اعضا وارد بحثهای كلامی نمی شوند بلكه ایده هایشان را روی كاغذمی نویسند و رهبر گروه بعداز جمع آوری ، آنها را در جدولی درج و سپس ازشركت كنندگان می خواهد كه جهت تصمیم گیری نسبت به ایده ها اظهارنظر كنند.
3 - رویكرد سینكتیكس : "SYNECTICS "
فرایند به كارگیری این رویكرد عبارت است از:
الف " شناسایی و تجزیه وتحلیل مشكل به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن ;
ب " كشف راه حلهایی برای آن جوهره ازطریق دیدگاه غیرمرتبط با موضوع ;
ج " تلاش برای تبدیل راه حلهای به دست آمده به راه حل نهایی .
در جلساتی كه از این روش استفاده می شود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعی كه مطرح می شود دقیقا اصل موضوع نیست بلكه موضوعی نزدیك به آن است . به عنوان مثال اگر بخواهیم درخصوص تولید اسباب بازی ایده هایی را جمع آوری كنیم موضوع موردبحث را می توان راجع به مسایلی ازقبیل بازی كردن و یا لذت بردن مطرح كرد تا زمانی كه رهبر گروه تشخیص دهد اصل موضوع یعنی تولید اسباب بازی رامی توان مطرح كرد.
4 - رویكرد جدلی :
براساس این تكنیك دو گروه نسبت به یك موضوع با یكدیگر كاملا مخالفت می كنندو هریك روش دیگر را محكوم می كند تا اینكه راه حل نهایی برای تصمیم گیرنده مشخص شود. به عنوان مثال فرض كنید سازمانی می خواهد خط تولید جدیدی را بررسی كند. ابتدایك گروه راجع به مزایای خط جدید تحقیق و گزارش می كند و گروه دیگر راجع به معایب و مضرات آن و سپس این دو گروه به مجادله می پردازند تا اینكه تصمیم گیرنده به موضوعی می رسد كه بیشترین منافع و كمترین معایب را داشته باشد.
5 - ارتباطاجباری "FORCED ASSOCIATION ":
در این شیوه از اعضای گروه خواسته می شود كه بین زمینه های موضوع اصلی وموضوعی دیگر كه مرتبط با آن نیست ارتباطی را به وجود آورند تا از نتیجه تلاشهای ذهنی آنها به ایده هایی نو دست یابند. به عنوان مثال برای یافتن محصول جدیدی ازجنس شیشه از شركت كنندگان می خواهند تا بین محصول های شیشه ای مثل حباب ،چراغ ، لیوان ، آینه ، بطری و غیره و بازیهای مختلف رابطه ای ایجاد كنند. گروه ممكن است هنگام ایجاد این رابطه به ایده های جدیدی برسند مثل طراحی لیوانی كه بتوان با نقشهای روی آن بازی خاصی انجام داد و یا شیشه ای كه در مقابل توپ مقاوم باشد.
6 - گردش تخیلی "SPECULATIVE EXCURSION "|:
در این روش كه در سال 1691 روانشناسی به نام گوردون آن را ارائه داد، اعضای گروه را از طریق به كارگیری جریانی تمثیلی و استعاره ای به گردش تخیلی ترغیب می كنندو به منظور استفاده از حالت ذهنی ایجاد شده در گروه هنگامی كه افراد كاملا از قالبهای ذهنی معمول خود خارج شده اند موضوع جلسه را مطرح می كنند.
موانع خلاقیت و نوآوری
برخی از موانع خلاقیت به دلایل سازمانی و مدیریت است و برخی دیگر به خودشخص برمی گردد. موانعی كه خود شخص به وجود می آورد عبارتند از:
عدم اعتماد به نفس محافظه كاری
متعهدنبودن وابستگی و جمود فكری عدم توانایی در تحمل ابهام و تضاد عدم دانش كافی درمورد علوم مربوطه عدم تمركز ذهنی
مقاوم نبودن كمرویی عدم انعطاف پذیری
موانع خلاقیت كه سازمان عامل آن است عبارتند از:
- بدبینی نسبت به همه ایده های جدیدی كه از پایین سازمان می آیند
- پافشاری بر اینكه برای تصویب باید از سایر سطوح مدیریت تایید و امضا گرفته شود
- خواستن از قسمتهای مختلف برای رقابت و انتقاد از پیشنهادهای همدیگر "تا شما را ازتصمیم گیری نجات داده و فقط برنده جنگ را انتخاب كنید".
- اظهار انتقاد راحت و ستایش نكردن افراد
- تشویق نكردن افرادی كه اشكالات كارشان را بازگو می كنند
- كنترل دقیق همه چیز
- تصمیم گیری مخفیانه نسبت به تغییر سازمان دهی "ساختار"، سیاستها و اعلام ناگهانی آن به افراد "به منظور اطاعت بیشتر افراد از دستورها"
- داده ها و اطلاعات برای حفظ قدرت و برتری جمع آوری و توزیع می گردد نه پایین آوردن اشتباهات
- اعتماد بیش ازحد به اینكه مقامات ارشد قبلا از همه امور مهم شركت و كسب و كاراطلاع دارند.
نتیجه گیری
دگرگونی در سراسر جهان امروزه باعث شده كه خلاقیت بیش از پیش اهمیت یابد وجوامع فقط از راه ابتكار و نوآوری می توانند خود را با شرایط جدید تطبیق دهند. درچنین شرایط خاصی پرورش خلاقیت انسانها ضرورت بیشتری پیدا می كند و مدیران بایستی زمینه های لازم را برای خلاقیت و نوآوری كاركنان فراهم كنند، مدیران نیاز بدان خواهند داشت كه درك كنند خلاقیت از سه بخش عمده تشكیل شده است : 1 - تخصص 2 - تفكر خلاق و انعطاف پذیر 3 - انگیزش
مدیران می توانند بر دو بخش نخست نیز اثرگذار باشند اما انجام این كار هزینه بر ووقت گیر است ، آنچه كه اثربخشی بیشتری دارد افزایش انگیزش درونی كاركنان است .
پیشنهادها
برای افزایش خلاقیت چند اقدامات مدیریتی پیشنهاد می گردد:
چالش آزادی منابع مشخصه های گروه كاری ترغیب سرپرستی حمایت سازمانی .
1 - ازبین تمام كارهایی كه مدیران می توانند برای برانگیختن خلاقیت انجام دهند شایدموثرترین آنها انتصاب مناسب افراد است كه به طرز فریبنده ای كاری ساده به نظر می رسد.
2 - افراد خلاق تر خواهند بود اگر به آنها اجازه داده شود تا تصمیم بگیرند از یك قله خاص چگونه صعود كنند.
3 - دو منبع اصلی كه بر خلاقیت اثر می گذارند زمان و پول هستند و مدیران باید درتخصیص این منابع با دقت بسیار عمل كنند. در برخی شرایط فشار زمانی می تواندخلاقیت را افزایش دهد.
4 - یكی از رایج ترین راههای سركوب خلاقیت به وسیله مدیران ، ایجاد گروههای همگن است . گروههای همگن معمولا با كمترین اختلاف نظر سریع تر به راه حلها نایل می شوند وكار چندانی در زمینه تفكر خلاق صورت نمی پذیرد.
5 - افراد می توانند كار خود را بدون بخشی دلگرم كننده نیز جالب و هیجان انگیز بیابند امابرای تداوم این صبوری اغلب افراد باید احساس كنند كه كار آنها برای سازمان با گروهی از افراد مهم اهمیت دارد. در غیر این صورت آنها باید كار خود را فقط در خانه و برای خودانجام دهند.
6 - مطمئنا ترغیب سرپرستی ، خلاقیت را تقویت خواهدكرد. اما خلاقیت به طور واقعی وقتی تقویت می شود كه كل سازمان حامی آن باشد. چنین حمایتی وظیفه رهبران سازمان است .
منابع و ماخذ:
1 - جلیل صمدآقایی "سازمانهای كارآفرین "، ناشر: مركز آموزش مدیریت دولتی ،1378.
2 - دكتر محمد احمدپور داریانی "كارآفرینی تعاریف ، نظریات ، الگوها" ناشر: شركت پردیس 57، سال1379.
3 - پیتر دراكر، "رشته ای علمی به نام خلاقیت " مترجم : سیدصالح واحدی مجله تدبیر شماره 43، تیرماه 1373.
4 - علی نیلی آرام ، "خلاقیت و نوآوری در سازمان " مجله تدبیر شماره 85، شهریور 1377.
5 - ترزا ام امابایل "خلاقیت را چگونه ازبین ببریم " مترجم : حسین حسینیان زرنقی مجله تدبیر شماره 103، خرداد ماه 1379
منبع: alireza1370.blogfa.com