یه فوتباليستم هست ب اسم وژنیک شژزسنی ( دروازهبان آرسنال)
قشنگ مشخصه جمعه شب ننش به باباش گفته حالا اسمشو چي بذاريم؟
.
.
.
.
.
.
.
.
اينم حوصله نداشته يه مشت كوبيده ب كيبورد گفته: اينم اسمش !!!


یه فوتباليستم هست ب اسم وژنیک شژزسنی ( دروازهبان آرسنال)
قشنگ مشخصه جمعه شب ننش به باباش گفته حالا اسمشو چي بذاريم؟
.
.
.
.
.
.
.
.
اينم حوصله نداشته يه مشت كوبيده ب كيبورد گفته: اينم اسمش !!!
یه رفیق داشتم خارج کشور زندگی میکرد و کارشناس غذا بود
همش میگفت آدم نون خشک وطن رو بخوره ارزش داره تا مرغ کشور بیگانه!
بگذریم ...
.
.
.
.
.
.
یه روز اومد ایران و اومد خونه ما
میوه گذاشتیم جلوش خورد دل درد گرفت!
فهمید که روی میوه ها پارافین میزنن!
گفت شام بخورم خوب میشم
شام برنج هندی و قیمه گوشت برزیلی و مرغ هورمونی و ماست پالم دار خورد مسموم شد!
داشتیم می بردیمش بیمارستان توو ترافیک گیر کردیم و توی آلودگی هوا تنگی نفس گرفت!
خلاصه رسیدیم درمانگاه گفتن ببرید بیمارستان امیر.
راه افتادیم و آدرس بلد نبودیم از مپ گوشی خواستیم کمک بگیریم که انقد سرعت نت پایین بود بالا نیومد!
خلاصه رسیدیم بیمارستان و دکترا ادت کلد و پروفن دادن گفتن خوب میشه
توی بیمارستان کیف و گوشیشو دزدیدن و اومدیم خونه.
فردا صبح پا شدیم دیدیم نیست و یه نامه گذاشته توش و نوشته "غلط کردم"!
خدابیامرز توی سقوط توپولوف ایرانی که داشت میرفت آلمان مرد...!
مثل گُلوله به قصد کُشت آمدی ...
زدی ، رفتی ...
بی آنکه سر بچرخانی ببینی ،
شاید هنوز ،
جان داشته باشد شکار ...
ﻋﮑﺴـــــﺖ ﺭﺍ ﻧﮕــــــــﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨــــﻢ.…
ﺁﺥ
ﮐــــﻪ ﺍﯾـــﻦ ﻋﮑـــﺲ
ﭘﯿــــــــﺮ ﻧﻤﯿﺸـــﻮﺩ …ﺍﻣــــﺎ …ﭘﯿـــــــــﺮﻡ ﻣﯿﮑﻨــــــﺪ.…
مَن
ھَمون
شَخصیت
مبھم دآستانَم
ڪہ یڪدفہ
بدونِ اینکھـ
چیزی بہ ڪسے بگـہ
قید ھَمہ چیـو میزَنہ و میـرہ