این زمستونم به یاد تو میمونم
برف و بارونم به یاد تو میمونم
هرچی میتونی نیا و تلافی کن
من تا میتونم به یاد تو میمونم...


این زمستونم به یاد تو میمونم
برف و بارونم به یاد تو میمونم
هرچی میتونی نیا و تلافی کن
من تا میتونم به یاد تو میمونم...
یادش بخیر :
اوج زمستون
کوچه های برفی
سردی زمین
حس سرمای عجیب انگشتهای پا
عجله برای رسیدن به خونه
ولی
گرمای خونه و مادری که بهار و زمستون نداشت …
به يادتم به اندازه ي تموم قطرات بارون
به يادتم به اندازه ي تموم برفاي آسمون
به يادتم به اندازه ي تموم رعد و برق هاي آسمون
به يادتم به اندازه ي روزايي كه بودي و نبودي...
زمستونتون مبارك
عجیب است
زمستان هم دیگر شبیه خودش نیست
انگار فصل ها هم شبیه آدم ها شده اند
دیگر دوست ندارند خودشان باشند
یادمان رفته زیبایی همه چیز به خودش بودن است
زمستان جان لطفا زمستان باش
لیز خوردن بهونه ایست تا دست های قدرتمندی رو که دوس داری
محکمتر در آغوشت بگیرن،دورت حلقه بشه
روز زمستونی همتون قشنگ
بی از شب ها تو مرا گفتی شب باش
من که شب بودم
شب هستم
شب خواهم بود
بامید آنکه تو فانوس چراغ ره من باشی
شبی شب گشتم