کیستی در دل شب نام تو نجوايِ من است؟
نیستی و همه شب عشق،تمنایِ من است
.
قلب من پر بکشد سوی دلت،شهر به شهر
تا كه یادت برسد،عیش،محیّايِ من است
.
رودِ پُر آبْ شود خشک،غمم نیست که نیست
ساحلِ غم زده ام،چشمِ تو دریایِ من است
.
گر که آوار شود یکسره عالم به دلم
نيست باکم كه دلت،غرقِ تماشايِ من است....
.
فصلِ سرما که رسد، دست به آتش نبرم
بوسه ي مشتعلت،رونقِ گرمایِ من است
.
من به حل کردنِ هر مسئله ای استادم
زلفِ پرپیچِ تو در باد،معمایِ من است

