.
ـ امام على (ع ) : آمرزش خواهى با وجود ادامه دادن به گناه , خود گناهانى تازه اند. ـ امـام صـادق (ع ) : كـسـى كـه از گناه استغفار كند و باز به آن ادامه دهد, مانند شخص مسخره كننده است .
ـ امـام رضـا(ع ) : كـسى كه از گناهى استغفار مى كند و باز آن را انجام مى دهد, مانند كسى است كه پروردگارش را ريشخند كند. ـ هـر كـه بـه زبانش آمرزش بخواهد و در دلش (از گناه خود) پشيمان نباشد, خودش راريشخند كرده است .
ـ پيامبر خدا(ص ) : بهترين استغفار نزد خدا, ترك گناه و پشيمانى (از آن ) است .
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:33 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
.
ـ پيامبر خدا(ص ) : گاه قلبم را غبارى مى گيرد و من روزى صد بار از خدا آمرزش مى طلبم .
ـ گاه قلبم را غبارى مى گيرد و من روزى هفتاد مرتبه از درگاه خدا آمرزش مى طلبم .
ـ امـام صـادق (ع ) : پـيـامبر خدا(ص ) بدون آن كه گناهى كرده باشد, روزى هفتاد بار به درگاه خداوندتوبه مى كرد. ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) روزى هـفتاد بار به درگاه خداى عزوجل توبه مى كرد (راوى مى گويد :) عـرض كـردم : آيـا مـى گـفـت : ((استغفر اللّه و اتوب اليه ))؟ حضرت فرمود : نه , بلكه مى گفت : ((اتوب الى اللّه )). ابوحامدغزالى ,در توضيح وجوب توبه براى همگان و در همه حال , مى نويسد : و اما بيان وجوب توبه بـه طـور مـسـتمر و در همه حال , اين است كه هيچ بشرى خالى از معصيت نيست , حال يا با اعضا وجـوارح خـود نافرمانى خدا مى كند, يا اگر در برخى حالات از معصيت با جوارح خالى باشد نيت گـنـاه دردل او راه پـيدا مى كند و اگر از آهنگ گناه هم خالى باشد از وسوسه هاى شيطان كه افـكـار گوناگون غافل كننده از ياد خدا در دل او مى افكند به دور نيست و اگر از اين هم به دور بـاشـد از غـفلت و قصوردرشناخت خدا و صفات و افعال او خالى نيست اينها همه نقص است و اين نقص علل و اسبابى دارد و رهاكردن اين علل و اسباب با پرداختن به علل و عوامل ضد آنها بازگشت از يك راه است به راهى مخالف آن و مراد از توبه هم بازگشت است به هر حال , خالى بودن آدمى از ايـن نـقـص قـابـل تصور نيست , منتهااندازه اين نقص در انسانها فرق مى كند, ولى اصل آن گريز ناپذير است به همين دليل پيامبر خدا(ص )فرموده است : ((گاه دلم را غبارى
((18))
مى گيرد تا جـايـى كـه شـبـانه روزى هفتاد مرتبه از خدا آمرزش مى طلبم
((19))
)) و نيز از همين رو خداوند آن حـضـرت را بـه ايـن آيـه گـرامـى داشـتـه اسـت : ((تـا خـدا گـنـاهـان قـبـل و بـعـد تـو را ببخشايد))وقتى پيامبر خدا چنين حالى داشته باشد ديگران چگونه حالى خواهند داشت ؟ . مـى گـويـم
((20))
:دركـتـاب قـواعـدالعقايدمن ربع العبادات , توضيح داديم كه گناه پيامبران واوصـيـاى آنـان مـانـنـد گـنـاهـان ما نيست بلكه گناه آنان عبارت است از ترك دوام ذكر خدا و سرگرم شدن به امور مباح و در نتيجه , محروم شدن از زيادى اجر و پاداش در كافى به سندى نيكو ازعـلى بن رئاب روايت شده است كه گفت : از ابو عبد اللّه الصادق (ع ) درباره آيه ((و هر گرفتارى ومـصـيـبـتـى كه به شما مى رسد به سبب اعمال خودتان است و خدا از بسيارى گناهان گذشت مـى كـنـد))پرسيدم و عرض كردم آيا به نظر شما گرفتاريهايى كه به على (ع ) و بعدا به خانواده او رسـيـد, بـه سـبب اعمال خود آنهابوده در حالى كه آنان خاندانى پاك و معصومند؟ حضرت فرمود : پيامبرخدا(ص ) بدون آن كه گناهى كرده باشد شبانه روزى صد بار به درگاه خدا توبه مى كرد و آمـرزش مـى طـلـبـيـد هـمانا خداوند اولياى خود را گرفتار مصائب مى كند تا به سبب آن اجر و پاداششان دهد, بدون آن كه گناهى كرده باشند مقصود گناهى مانند گناهان ماست .
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:33 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
.
قرآن .
((و نـيـز از پـروردگـارتان آمرزش بخواهيد و به درگاهش توبه كنيد, تا شما را از رزقى نيكو, تا مدتى كه مقرر است ,برخوردار سازد و هر شايسته انعامى را از فضل خود عطا فرمايد)). ((و اى قوم من ! از پروردگارتان آمرزش بخواهيد و آن گاه به درگاه او توبه بريد, تا باران را پياپى بر شما فروريزدوبرنيرويتان بيفزايدوچون گنهكاران رخ بر متابيد)). ـ امام على (ع ) : آمرزش خواهى , روزى را مى افزايد. ـ استغفار كن , تا روزى داده شوى .
ـ پـيامبر خدا(ص ) : هر كس زياد آمرزش بخواهد, خداوند از هر غمى براى او گشايشى قراردهد و از هر تنگنايى برونشوى .
ـ امـام عـلى (ع ) : خداوند سبحان , آمرزش خواهى را سبب فزونى روزى و رسيدن رحمت به خلق قـرار داده و فرموده است : ((از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد كه او بسى آمرزنده است ))پس , رحمت خدا بر كسى كه به توبه روى آورد و گناهش را جبران كند و پيش از مرگش كارى بكند. ـ عـربـى بـاديـه نـشـيـن از سختى زندگى و تنگدستى و عيالوارى نزد اميرالمؤمنين (ع ) شكوه كـردحـضرت فرمود : بر تو باد به آمرزش خواهى ,زيرا خداى عزوجل مى فرمايد : ((از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد كه او بسى آمرزنده است )) تا آخر آيه .
آن مـرد بـعـد از مـدتـى نـزد امام (ع ) برگشت و عرض كرد : يا اميرالمؤمنين ! من از درگاه خدا بـسـيـارآمـرزش طـلـبيدم , اما گشايشى در كار خود نمى بينم ! حضرت فرمود : شايد راه درست اسـتـغـفـار كـردن رانمى دانى عرض كرد : به من ياد دهيد حضرت فرمود : نيت خويش را خالص گـردان و از پـروردگارت اطاعت كن و بگو : ((اللهم انى استغفرك من كل ذنب قوى عليه بدنى بعافيتك صل على خيرتك من خلقك محمد النبى و آله الطيبين الطاهرين , وفرج عنى )). آن عـرب باديه نشين مى گويد : من بدين سان بارها استغفار كردم و خداوند اندوه و تنگدستى را ازمن بر طرف ساخت و روزيم را گشايش داد و رنج و محنت را زدود.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:32 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
.
ـ امام صادق (ع ) : هرگاه بنده گناهى مرتكب شود, از بامداد تا شب به او مهلت داده مى شوداگر آمرزش خواست , آن گناه برايش نوشته نمى شود. ـ هـر كـس گـنـاهـى كـنـد, هفت ساعت از روز به او مهلت داده مى شود اگر در اين مدت سه بارگفت : ((استغفر اللّه الذى لا اله الا هو الحى القيوم )) آن گناه برايش نوشته نمى شود. ـ پـيـامـبـر خدا(ص ) : بنده قصد مى كند كار خوبى انجام دهد, اگر آن كار را انجام نداد, خداوند به سبب نيت خوب او يك ثواب برايش مى نويسد و اگر آن را انجام داد, ده ثواب برايش رقم مى زند و بـنـده آهـنـگ كـار بـد مـى كـنـد اگـر آن را انـجـام نـداد, گـنـاهـى ـ وا ب وخـ ت يـن ب بسه ب بـرايـش نـوشـتـه نـمى شودواگرانجامش داد,هفت ساعت مهلت داده مى شود و فرشته مامور ثبت خوبيها به فرشته بديها كه فرشته دست چپ است مى گويد : شتاب مكن , شايد به دنبال آن كار بد كـارخـوبـى انـجـام دهـد كـه آن بـدى را پـاك گـرداند, زيرا خداى عزوجل مى فرمايد : ((همانا خوبيهابديها را از بين مى برند)) يا شايد آمرزش بخواهد پس اگر گويد : ((استغفر اللّه الذى لا اله الا هوعالم الغيب و الشهادة العزيز الحكيم الغفور الرحيم ذوالجلال و الاكرام و اتوب اليه )), گناهى بـراو نـوشته نمى شود ولى چنانچه هفت ساعت بگذرد و بعد از آن گناه ثوابى نكند و آمرزش هم نـخـواهـد, فـرشـتـه مامور خوبيها به فرشته مامور بديها و گناهان مى گويد : بنويس برضد اين شوربخت محروم .
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:31 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
.
قرآن .
((شكيبايان و راستگويان و فرمانبرداران و انفاق كنندگان و آمرزش خواهان در سحرگاهان )). ـ امـام صـادق (ع ), دربـاره آيـه ((و آمـرزش خـواهـان در سـحـرگاهان )), فرمود : يعنى كسانى كه سحرگاه نماز مى گزارند. ـ دربـاره آيـه ((و در سحرگاهان آمرزش مى طلبند)) : هنگام سحر در نماز وتر هفتاد باراستغفار مى كردند. ـ كسى كه در هنگام سحر هفتاد مرتبه از خداوند استغفار كند, او از اهل اين آيه است .
ـ هر كس در نماز وتر خود در حالى كه ايستاده است هفتاد مرتبه بگويد : ((استغفر اللّه واتوب اليه )) و اين كار را تا يك سال ادامه دهد, خداوند نام او را در زمره آمرزش خواهان درسحرگاهان بنويسد و آمرزش خداى عزوجل بر او لازم گردد. ـ پـيامبر خدا(ص ) : خداى تعالى سه بانگ را دوست دارد : بانگ خروس و بانگ قارى قرآن وبانگ كسانى كه در سحرگاهان آمرزش مى طلبند. ـ لقمان (ع ), در سفارش به فرزند خود, مى فرمايد : فرزندم ! مبادا خروس از تو زرنگتر باشد,هنگام سحر كه تو در خوابى او بر مى خيزد و آمرزش مى طلبد!. ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : سه گروهند كه از گزند ابليس و سپاهيان او مصونند : كسانى كه به ياد خداهستند, كسانى كه از خوف خدا گريانند و آمرزش خواهان در سحرگاهان .
ـ روايـت شـده اسـت كه داود(ع ) از جبرئيل درباره بهترين اوقات سؤال كرد و جبرئيل پاسخ داد : نمى دانم , ولى عرش در سحرگاهان مى لرزد. ـ پـيـامـبر خدا(ص ) : بهترين زمانى كه در آن خداى عزوجل را بخوانيد سحر است و اين آيه راكه سـخـن يـعـقـوب (ع ) است , تلاوت كرد: ((بزودى از پروردگارم براى شما بخشايش مى طلبم )) وفرمود : دعا براى آنها را به وقت سحر واگذار كرد. ـ در خبرى از امام صادق (ع ) آمده است دعا كردن براى آنان را به سحرگاه شب جمعه موكول كرد .
ـ امـام كـاظـم (ع ) هـرگـاه از ركـعـت آخـر نماز وتر سر بر مى داشت مى فرمود : اين كسى است كـه حـسـنـاتـش نـعمتى است از سوى تو و شكر گزاريش ناچيز است و گناهش بزرگ و چيزى جـزحـمـايـت و رحـمـت تـو نـدارد در كـتـاب خـود كـه بـر پـيـامـبـر مـرسـل خـويـش ـما ــ ـ نـازل كـردى فرمودى :((اندكى ازشب رامى خوابيدند و در سحرگاهان استغفار مى كردند)) خفتنم بـه درازا كـشـيـد و شـب زنـده داريم اندك است و اينك سحر است و من براى گناهم از درگاه تـوآمـرزش مـى طـلـبـم , آمـرزش خواهى كسى كه نه سود و زيانش در اختيار اوست و نه مرگ و نه زندگى و نه رستاخيزش حضرت سپس به سجده مى افتاد. ـ امـام عـلـى (ع ) : خـداى عزوجل هرگاه اراده مى كند كه به زمينيان عذابى رساند, مى فرمايد : اگـرنـبـودند كسانى كه به واسطه عظمت و شكوه من با يكديگر مهر مى ورزند و مسجدهاى مرا آبادمى سازند و در سحرگاهان آمرزش مى طلبند, هر آينه عذابم را فرو مى فرستادم .
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:30 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
.
آمرزش خواهى .
قرآن .
((و كسانى كه چون كار زشتى كنند يا به خود ستم ورزند, خدا را ياد مى كنند و براى گناهانشان آمرزش مى طلبند)). ((و هـر كـس كـه كـار بـدى كـند يا به خود ستم نمايد, سپس از خدا آمرزش بخواهد, خداوند را آمرزنده و مهربان مى يابد)). ـ امام صادق (ع ) : يكى از جامعترين دعاها اين است كه بنده استغفار بگويد. ـ امام على (ع ) : آمرزش خواهى , گناهان را پاك مى كند. ـ پيامبر خدا(ص ) : درهاى بلاها را با آمرزش خواهى ببنديد. ـ امام على (ع ) : در شگفتم از كسى كه آمرزش خواهى را دارد و با اين حال نوميد مى شود. ـ پيامبر خدا(ص ) : بهترين دعا, آمرزش خواهى است .
ـ بهترين عبادت , استغفار كردن است .
ـ امـام رضـا(ع ) : حـكايت استغفار (و ريختن گناهان به سبب آن ) حكايت برگ درخت است كه با تكان خوردن درخت , مى ريزد. ـ امام على (ع ) : با آمرزش خواهى , خود را معطر كنيد تا بوى گناهان شما را رسوا نكند. ـ پيامبر خدا(ص ) : خوشا به حال كسى كه در نامه اعمالش , آمرزش خواهى بسيار يافت شود. ـ آمرزش خواهى در نامه اعمال , مانند نور مى درخشد. ـ خوشا به حال كسى كه روز قيامت در نامه اعمالش , زير هر گناهى جمله استغفر اللّه يافت شود. ـ هر كس دوست دارد كه نامه اعمالش او را خوشحال كند, استغفار آن را زياد گرداند. ـ زيـاد اسـتـغـفـار كنيد, زيرا خداوند عزوجل آمرزش خواهى را به شما ياد نداد, مگر براى اين كه مى خواهد شما را بيامرزد. ـ خداى متعال , گنهكاران را مى آمرزد مگر كسى را كه خودش نخواهد آمرزيده شود عرض كردند : اى پيامبر خدا! چه كسى خواهان آن است كه آمرزيده نشود؟ فرمود : كسى كه آمرزش نمى طلبد. ـ امام على (ع ) : بهترين توسل , استغفار است .
ـ حربه گنهكار, آمرزش خواهى است .
ـ هيچ واسطه اى , مؤثرتر از آمرزش خواهى نيست .
ـ پيامبر خدا(ص ) : هر كه غم و اندوهش بسيار شود, استغفار كند. ـ ابـلـيـس گـفـت : بـه عـزتت سوگند كه تا بندگانت جان در بدن دارند, از گمراه كردنشان دست نمى كشم خداوند فرمود : به عزت و جلالم سوگند, تا زمانى كه از من آمرزش بطلبند, آنان رامى آمرزم .
ـ آيـا شـمـا را بـه دردتـان و داروى دردتـان راهـنـمايى نكنم ؟ بدانيد كه درد شما گناهان است ودارويتان آمرزش خواهى است .
ـ هر دردى , دارويى دارد و داروى گناهان , آمرزش خواهى است .
ـ امام على (ع ) : به هر كس (نعمت ) آمرزش خواهى داده شود از آمرزيده شدن محروم نشود. ـ نـشايد كه خداوند در سپاسگزارى را به روى بنده اى بگشايد و در افزون شدن نعمت را به رويش بـبـنـدد و در دعـا را بـه روى بـنده اى باز كند و در اجابت را به رويش ببندد و در توبه را به روى بنده اى بگشايد و در آمرزيدن را به رويش ببندد. ـ بر روى زمين دو عامل ايمن كننده از عذاب خدا وجود داشت كه يكى از آن دو از دست رفت پس آن ديـگـرى را بگيريد و بدان چنگ در زنيد اما آن ايمنى بخشى كه از دست رفت پيامبر خدا(ص ) بود و آن كه باقى است , آمرزش خواهى است خداى متعال مى فرمايد : (( (اى محمد) تا تو در ميان آنان هستى , خدا عذابشان نمى كند و تا زمانى كه آمرزش مى طلبند, خداعذابشان نكند)). ـ پـيـامبر خدا(ص ) : خداوند دو امان براى امتم بر من نازل فرمود : ((تا تو در ميان آنها هستى خدا عـذابـشان نمى كند و تا زمانى كه آمرزش مى طلبند, خدا آنان را به عذاب نمى رساند)) پس ,چون من رفتم , آمرزش خواهى تا روز قيامت را در ميان شما باقى گذاشتم .
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:29 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
ـ امام على (ع ) : هر كه بر كسى خشم گيرد كه نمى تواند به او زيانى برساند, اندوهش به درازاكشد و خود را شكنجه دهد. ـ امام هادى (ع ) : خشم گرفتن بر كسى كه تحت اختيار تو مى باشد, پستى است .
ـ امام حسن (ع ) : انديشه , جز به هنگام خشم شناخته نشود. ـ امـام على (ع ) : بدانيد اين دنيايى كه آرزومند آن شده ايد و بدان رغبت مى ورزيد و او شما راگاه به خشم مى آورد و گاه خشنود مى سازد, سراى (هميشگى ) شما نيست .
ـ در هنگام خشم جايى براى خشنوديت نيز باقى بگذار و هرگاه خشم گرفتى مگذار اوج بگيرد. ـ امام صادق (ع ): خشم , نابود كننده دل شخص حكيم است .
ـ مـؤمـن هرگاه خشمگين شود, خشمش او را از جاده حق بيرون نمى برد و هرگاه خشنودشود, خـشـنـوديش (از كسى ) او را به باطل نمى كشاند و كسى است كه چون قدرت پيدا كند, بيشتراز آنچه حق اوست بر نمى دارد.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:29 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
.
ـ امام كاظم (ع ) : كسى كه از بدى ديدن به خشم نيايد, از خوبى ديدن سپاسگزار نيست .
ـ كـسى كه هرگاه به او بدى شود, ناراحتى در خود نيابد, خوبى كردن به او نيز در نظرش ارزشى ندارد. ابو حامد غزالى مى نويسد : اين نيرو ـ يعنى نيروى خشم ـ در مرحله اول و ابتدايى به سه گونه در مردم ظهور مى كند : تفريط و افراط و اعتدال .
تـفـريـط عبارت است از فقدان اين نيرو يا ضعف آن و اين خصلتى نكوهيده است و به چنين كسى مى گويند شخص بى حميت از همين رو گفته شده است : كسى كه موجبات خشم او فراهم آيد و بـا ايـن حـال خـشـمـگـيـن نـشـود, خـر اسـت ! بـنـابـرايـن , كـسـى كـه نـيـروى ــرـفــتــوبا غـيـرت وخـشـم رابـكـلى فاقدباشد,شخصى است بسيار ناقص خداوند صحابه را به داشتن خشم و خشونت توصيف كرده و فرموده است : ((با كافران سختگير و خشنند)) فرموده است : ((اى پيامبر! بـا كـافران ومنافقان جهاد كن و بر آنان سخت گير)) سختگيرى و خشونت از آثار نيروى غيرت و خشم است .
افراط آن است كه اين صفت بر وجود شخص چيره گردد, تا جايى كه از قلمرو حاكميت عقل و دين وفرمانبردارى آنها خارج شود. خـشم پسنديده آن خشمى است كه منتظر اشاره عقل و دين باشد و هر جا كه غيرت اقتضاكند, بر انگيخته شود و هر جا بردبارى پسنديده باشد آرام گيرد و نيروى خشم خود را در حداعتدال نگه دارد.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:28 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
.
ـ امام على (ع ), در نامه اى به مصريان آن گاه كه مالك اشتر را به امارت بر آنها گماشت ,فرمود : از بـنـده خـدا على امير مؤمنان , به مردمى كه چون خداوند در زمينش نافرمانى شد وحقش پايمال گشت , براى او به خشم آمدند. ـ به ياران خود : شما پيمانهاى خدا را شكسته مى بينيد اما به خشم نمى آييد, در حالى كه ازشكسته شدن پيمانهاى پدرانتان به غيرت مى آييد و ناراحت مى شويد!. ـ پيامبر خدا(ص ) براى دنيا به خشم نمى آمد اما هرگاه حق او را به خشم مى آورد, هيچ كس او را نمى شناخت و هيچ چيزنمى توانست جلو خشم او را بگيرد تا آن گاه كه انتقام (حق را) مى گرفت .
ـ هر كس سر نيزه خشم را به خاطر خداى سبحان تيز كند, بر نيروهاى باطل چيره شود. ـ هـر كـه بـا نـابـكاران دشمنى ورزد و براى خدا خشم گيرد, خداوند به خاطر او خشم گيرد و روزقيامت خشنودش گرداند. ـ مـوسـى (ع ) : پـروردگـارا! كـيـسـتـنـد آن كـسـان تـو كـه در آن روزى كـه هيچ سايه اى جز سـايـه تـونـيـسـت آنـها در سايه عرش تو هستند؟ خداوند به او وحى فرمود : و كسانى كه هرگاه حرامهاى من حلال شمرده شوند, مانند پلنگ زخم خورده خشمناك مى شوند!. هنگامى كه عثمان ابوذر را به ربذه تبعيد كرد امام على (ع ) براى خداحافظى با او بيرون رفت و به او فـرمود : اى اباذر! تو به خاطر خدا خشم گرفتى پس به همان كسى كه از بهر او به خشم آمدى اميدوار باش اين جماعت بر دنياى خويش از تو ترسيدند و تو بر دين خود از آنهاترسيدى از اين رو, تـو را از خانه ات كوچاندند و به رنج و سختيت در افكندند به خدا سوگند,اگر آسمانها و زمين بر روى بـنـده اى بـسـتـه بـاشـد امـا اين بنده تقواى خدا در پيش گيرد, خداوندبراى او برونشوى مى گشايد پس , با چيزى جز حق همدم مشو و از چيزى جز باطل مگريز. نـقـل شده است كه وقتى معاويه ابوذر ـ رضوان اللّه عليه ـ را از شام بيرون كرد, عده اى از مردم تا ديـر الـمران با او همراهمى كردند و درآن جا ابوذر با آنان خداحافظى كرد و سفارشهايى نمود, از جـمـلـه فرمود: اى مردم ! در كنار نمازو روزه خود, براى خداى عزوجل نيز, هرگاه كه در زمين نافرمانى شود, به خشم آييد وپيشوايان خود را به بهاى خشمگين كردن خدا خشنود مسازيد و اگر كـارى انـجـام دادنـد كـه بـراى شـمـا آشـنـا نـيـسـت (وبـدعـت اسـت )از ايـشـان دورى ورزيد وازكـارشـان خـرده گيرى كنيد, هر چندشكنجه بينيد و محروم شويد و زجركش شويد, تا آن كه خداى عزوجل خشنود شود.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:26 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
.
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : اى عـلـى ! خشمگين مشو و هرگاه به خشم آمدى بنشين و درباره قدرتى كه پروردگار بر بندگان دارد و گذشتى كه از آنها مى كند, بينديش و هرگاه به تو گفته شد : از خدابترس , خشمت را دور افكن و به گذشت و بردبارى خويش مراجعه كن .
ـ امام على (ع ) : خشم را با خاموشى , درمان كنيد و خواهش نفس را با خرد. ـ امام باقر(ع ) : هر كس خشمگين شود, اگر ايستاده است بنشيند در اين صورت , وسوسه شيطان از او دور مى شود و اگر نشسته است برخيزد. ـ امـام عـلى (ع ) : هر كس خشمگين شود, اگر ايستاده است بيدرنگ بنشيند, زيرا اين كاروسوسه شيطان را از بين مى برد. ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : هـرگـاه يكى از شما خشمگين شد, اگر ايستاده است بنشيند و چنانچه خشمش برطرف نشد, دراز بكشد. ـ ابـو وائل الـقاص : نزد عروة بن محمد سعدى رفتيم و مردى با او سخنى گفت و عصبانيش كرد عـروه برخاست و وضو گرفت و گفت : پدرم از جدم عطيه حديث كرد و گفت : پيامبرخدا(ص ) فـرمـود : هـمـانـا خـشم از شيطان است و شيطان از آتش آفريده شده است و آتش با آب خاموش مى شود پس , هرگاه فردى از شما خشمگين شد, وضو بگيرد. ـ امام على (ع ) : با بردبارى به جنگ خشم رفتن , نشانه شرافتمندى است .
ـ اندوههاى بردبارى را جرعه جرعه نوشيدن , آتش خشم را خاموش مى كند. ـ با بردبارى , به جنگ خشم برويد.
نگاشته شده توسط رحمان نجفي در چهارشنبه 21 بهمن 1388 ساعت 12:26 AM
| نظرات 0 |
لينک مطلب
|