🌸 بی نماز ها توبه کنند، با نماز ها استغفار!! 🌸

http://uupload.ir/files/v0lq_4.jpg

🌸 بی نماز ها توبه کنند، با نماز ها استغفار!! 🌸

🌹 يکي از سالها، در شب 21 رمضان، در مسجد شيخ انصاري، در نجف اشرف مجلس بسيار باشکوهي ترتيب داده بودند و علماء و فضلاء و بازاريان و اقشار مردم در مسجد گرد آمده بودند.  آيت الله مدني بالاي منبر رفت و سخني گفت که مجلس را منقلب ساخت و دلها را تکان داد.

🌹 فرمود:
«رفقا! شماها امشب آمده ايد از گناهانتان در پيشگاه خداوند تبارک و تعالي توبه کنيد، ولي من خدا را شاهد مي گيرم که آمده ام از اعمال و عبادتهايم توبه کنم زيرا فکر مي کردم اين [نماز و ] اعمالي که انجام داده ام عبادت خداوند بوده است، اما حالا مي فهمم که آنها توهين به ذات مقدس حق تعالي بود. امشب مي خواهم از آن عبادتها هم توبه کنم.»

«حسنات الابرار سيئات المقربين»

💎 عابدان از گناه توبه کنند
💎 عارفان از عبادت، استغفار

🌼 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به خداوند عرضه داشتند: «ما عرفناک حق معرفتک و ما عبدناک حق عبادتک» ما تو را نشناختیم آن گونه که حق شناخت توست و تو را عبادت نکردیم آن گونه که حق عبادت توست.

📚 مجموعه داستان نماز ابرار؛ محمد صحتي سردرودي؛ ص ۲۲




ادامه مطلب


[ پنج شنبه 10 خرداد 1397  ] [ 6:50 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

يا نماز يا گناه

http://uupload.ir/files/mll4_1.jpg

يا نماز يا گناه

چگونه ممكن است كسي روزها نماز بخواند و شب‌ها دزدي كند؟! مگر قرآن نفرموده است كه «وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَي عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ؛ نماز بگزار كه نماز تو را از زشتي‌ها بازمي‌دارد و ياد بزرگ خدا است. و خدا مي‌داند كه شما چه مي‌كنيد؟» چرا نماز، اين مرد را از زشتي بازنمي‌دارد؟ چرا هم نماز مي‌خواند و هم دزدي مي‌كند؟

خبر را به گوش پيامبر(صلی الله علیه و آله) رساندند. فرمود: «او به‌زودي، يكي را ترك خواهد كرد. يا نماز را يا دزدي را.»

چندي گذشت. روزي مسلمانان، آن مرد را ديدند كه در مسجد نشسته است و خدا را عبادت مي‌كند، اما سخت رنجور و نحيف شده است. پرسيدند: تو را اين‌گونه نديده بوديم. آيا بيمار شده‌اي؟

 گفت: نه. من از هر چه زشتي و گناه است توبه كرده‌ام، و آنچه از مردم ربوده‌ام، بازگردانده‌ام. اكنون نيز خود را كيفر مي‌دهم تا گوشت‌هايي كه به‌حرام در بدنم روييده است، آب شود.

رضا بابايي ؛ نماز در حكايت‌ها و داستان‌ها ؛ ص 55

سوره عنكبوت، آية 45.

بحار الانوار، ج82، ص58.




ادامه مطلب


[ سه شنبه 8 خرداد 1397  ] [ 9:29 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

💙 حاضری گوشی همراهت را به خاطر یک خطا صدقه بدهی؟؟؟

http://uupload.ir/files/lq5x_3.jpg

💙 حاضری گوشی همراهت را به خاطر یک خطا صدقه بدهی؟؟؟
مرغ عشق از روی دیوار وارد باغ شد. روی شاخه درختی نشست و شروع به خواندن کرد. پر و بال هاي بسیار زیبایی داشت و صدایش انسان را به وجد می آورد.

💙 نگاه صاحب باغ، به مرغ عشق خیره شده بود. ناگهان پرنده بین شاخهها گیر افتاد.
صاحب باغ با نگاهی او را زیر نظر داشت تا ببیند چگونه میتواند خودش را نجات دهد، لحظاتی گذشت و مرغ عشق همچنان در تلاش برای نجات خود بود.

💙 بالاخره مرغ عشق با زحمت فراوان، از چنگال شاخه ها نجات پیدا کرد، پر کشید و رفت.
یک دفعه صاحب باغ به خود آمد و در دلش گفت: خدایا! رکعت چندم بودم؟!
تازه یادش آمد در نماز بوده است.
خیلی ناراحت شد در فکر جبران این کارش افتاد.

💙 با سرعت خودش را به پیامبر مهربانی ها رساند و گفت: باغم را در اختیار شما قرار می دهم تا به مصرف فقرا برسانید. باغی که باعث شود من نتوانم نمازم را با حضور قلب و حواس جمع بخوانم، به درد من نمی خورد.
باغ را صدقه داد و رفت.

💙 کسانی که در نماز به فکر پیامک و فضای مجازی هستند، حاضرند گوشی همراهشان را ....؟

📚 کتاب پر پرواز ؛ اصغر آیتی و حسن محمودی ؛ ص 68 به نقل از صلوة الخاشعين، آية اللّه دستغيب، ص 60




ادامه مطلب


[ چهارشنبه 26 اردیبهشت 1397  ] [ 11:47 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]

شور نماز

http://uupload.ir/files/eg2d_2.jpg

🕋 شور نماز 🕋

🌷 در ایامی که شبانه‌روز برای تدوین و مونتاژ فیلم‌ها در صداوسیما بودیم، وقت نماز که می‌شد، همین‌که قرآن شروع می‌شد، شهید سیدمرتضی آوینی قلم را زمین می‌گذاشت؛

🌷 لباس پوشیده و نپوشیده که گهگاه هم در طول مسیر می‌پوشید، بچه‌ها را صدا می‌کرد که نماز است و با جیپی که دم دست بود، به‌طرف مسجد بلال حرکت می‌کرد. کاری هم نداشت که کسی می‌رسد یا نمی‌رسد. مدتی صبر می‌کرد و بعد راه می‌افتاد.

🌷 بچه‌ها اشتیاق او را که می‌دیدند، انگیزة بیشتری پیدا می‌کردند. اتفاق می‌افتاد که بچه‌ها در طول مسیر سوار ماشین می‌شدند. ماشین پر از بچه‌ها می‌شد، به‌طرف مسجد بلال. همیشه از نخستین کسانی بود که وارد مسجد می‌شد... .

📚 قصه عاشقان؛ دعوت به نماز در سیره شهیدان؛ ص 25




ادامه مطلب


[ دوشنبه 20 فروردین 1397  ] [ 2:23 PM ] [ فروزان ]
[ نظرات(0) ]