آیت الله ابطحی و عملیات عمرانی در اقلید فارس، شهر امام زمان
از زبان آقای میرلوحی:
آیتالله موحد ابطحی از شاگردان درجه یک آیتالله العظمی بروجردی بود. بر همین اساس آیتالله بروجردی به ایشان میفرمایند که بهاییت برای منطقه آباده و اقلید دهنباز کرده و آنجا در حال تبلیغات هستند و میخواهند مردم را از دین اسلام و تشیع بیرون و به سمت بهاییت ببرند.
بنابراین شما وظیفه دارید برای تبلیغ آنجا بروید. آیتالله موحد ابطحی هم (غیر از ایام تحصیل) در زمانهایی که طلبهها برای تبلیغ میروند مثل ماه رمضان، ماه محرم و ایام فاطمیه، روزی که درس تموم میشد فوری با اتوبوس به منطقه میرفتند که برای نخستین بار در اقلید موفق به کشیدن خیابانی شدند که نام آن را به اسم
«امام زمان» گذاشتند. علاوه بر آن مدرسه، حمام، حسینیه و میدان و آثار عمرانی – دینی دیگری ساختند که همگی آنها به اسم امام زمان، صاحب زمان، بقیئالله و اباصالح است. بنابراین، اینکه آقا فرمودند اقلید، شهر امام زمان(عج) است این نامگذاری برگرفته از خدمات آیتالله ابطحی بود.
استاد دانشگاه امام صادق علیهالسلام در ادامه شرح دیگر اقدامات مهم آیتالله محمدباقر موحد ابطحی تصریح کرد: یکی از اقدامات آیتالله سیدمحمد باقر موحد ابطحی مربوط میشود به سال ۴۲ وقتی که امام(ره) دستگیر شدند و صحبت از اعدام حضرت امام به میان آمد.
آیتالله موحد ابطحی که در آن زمان در نجف بودند، شبانه جمعی از علما و فضلا همچون آیات عظام خویی، خوانساری، شیرازی و سیدمحمود شاهرودی را جمع کردند و به منزل آیتاللهالعظمی سید محسن حکیم رفتند تا ایشان با فشار به شاه ایران جلوی این اعدام را بگیرند که ایشان نیز با رئیس جمهوری وقت عراق ارتباط برقرار کردند که باعث شد آسیبی به حضرت امام وارد نشود.
همچنین از جمله دیگر اقدامات عمرانی و اجتماعی آن فقیه بزرگوار ساخت بزرگترین تونل خاورمیانه در جاده اقلید به یاسوج است که این تونل بعد از ۸ سال با طول ۲۶۱۰ متر با پیشنهاد و پیگیریهای آیتالله موحد ابطحی ساخته شد تا دسترسی به ۹۰پارچه آبادی از طریق این جاده با امنیت و سرعت بیشتری برقرار شود.
اکنون این تونل افتتاح شده است و مردم از طریق آن رفت و آمد میکنند که البته بخشی از آن نیاز به تکمیل شدن دارد.
ادامه مطلب
طرح زمینه جدید مسجدنما برای تابلو اعلانات
یکی از مخاطبان عزیز مسجدنما این طرح رو برای ما ارسال کردن که قابل چاپ بر روی پلات یا بنر در اندازه 137 در 97 سانتی متر است. برای دریافت طرح در اندازه اصلی روی تصویر تلیک کنید:
ادامه مطلب
طرح گرافیکی دهه مبارکه فجر
یک طرح جذاب و محتوایی برای دعوتنامه ها وتبریک های مراسم و جشن های دهه فجر. این طرح توسط یکی از مخاطبان مسجدنما برای ما ارسال شده که با تلیک روی آن میتونید در اندازه اصلی دریافت کنید:
ادامه مطلب
طرح بنر ولادت امام حسن عسکری/ مناسب برای چاپ
روزنامه های انقلاب| اطلاعات: بهمن 1357
یکی از مخاطبان مسجدنما عزیز در پاسخ به درخواست دوستان در بخش ایدهها و تجربیات دهه فجر فایل پی دی افی رو از صفحات روزنامه اطلاعات (9 تا 23 بهمن 57) برای ما ارسال کردن. میتونید این فایل رو در اندازه آ3 و بزرگتر چاپ کنید.
حجم: 7.57 مگابایت
ادامه مطلب
نژادپرستی احمقانه یا...
مطلبی که به احتمال زیاد اکثریت شما در فضای مجازی به آن برخوردهاید:
اعراب به ما آموختند که آنچه را که میخوریم «غذا» بنامیم و حال آنکه در زبان عربی غذا به «پس آب شتر» گفته میشود. اعراب به ما آموختند که برای شمارش جمعیّتمان کلمهی «نفر» را استفاده کنیم و حال آنکه در زبان عربی حیوان را با این کلمه میشمارند و انسان را با کلمهی «تن» میشمارند؟ شما ۵ تن آل عبا و ۷۲ تن صحرای کربلا را به خوبی میشناسید. اعراب به ما آموختند که «صدای سگ» را «پارس» بگوییم و حال آنکه این کلمه نام کشور عزیزمان میباشد؟ اعراب به ما آموختند که «شاهنامه آخرش خوش است» و حال آنکه فردوسی در انتهای شاهنامه از شکست ایرانیان سخن میگوید. آیا بیشتر از این میشود به یک ملّت اهانت کرد و همین ملّت هنوز نمیفهمد که به کسانی احترام میگذارد که به او نهایت حقارت را روا داشتهاند و هنوز با استفادهی همین کلمات به ریشش میخندد. حداقل بیایید با یک انقلاب فرهنگی این کلمات و این افکار را کنار بگذاریم. به جای «غذا» بگوییم «خوراک»، به جای «نفر» بگوییم «تعداد»، به جای «پارس سگ» بگوییم «واق زدن سگ»، به جای «شاهنامه آخرش خوش است» بگوییم «جوجه را آخر پائیز میشمارند» و من ایرانی نیستم چون روز کوروش بزرگ را نمیدانم (۷ آبان – ۲۹ اکتبر) چون این روز فقط در تقویم کشور من ثبت نشده است و…
و حالا نکاتی در مورد این مطلب:
۱- در مورد غذا، همانطور که با جستجو در لغتنامهی دهخدا متوجه میشویم، معنی اصلی این واژه، همان «خوراکی» است. گرچه با تلفظی متفاوت، معنی بول شتر هم میدهد. اما جدا از این قضیه و برای اطمینان بیشتر، پس از جستجوی واژهی غذاء به این نتایج در ویکیپدیای عربی،مترجم گوگل عربی به انگلیسی و جستجوی عکس گوگل و سایر سایتهای عربی رسیدیم. در همهی این موارد، اولین نتیجه همان طعام یا خوراکی بوده است.
اما جهت رفع هرگونه شبهه، مختصری از مطلب آقای «عادل اشکبوس» که خود را در وبلاگشان «کارشناس مسئول گروه عربی دفتر برنامهریزی و تألیف کتب درسی و پژوهشگر در زمینهی ریشهیابی نامها و واژهها» معرفی کردهاند:
«نخست باید بدانیم کلمهی غَذا در اصل عربی به صورت غِذاء بر وزن (فِعال) و هموزن نِساء تلفظ میشود ولی ما در فارسی به فتح حرف اوّل تلفظ میکنیم و البته ذال را نیز زاء میگوییم یعنی غَذا مینویسیم و غَزا تلفّظ میکنیم که شبیه غَزا به معنی جنگ میشود. اما خود غَذا در عربی کهن نه عربی امروزی بَولُ الجَمَل یعنی ادرار شتر است. ولی غذایی که ما فارسی زبانان میگوییم هرچند در نوشتار دقیقاً همان غذا به معنی ادرار شتر است ولی ما به گونهی دیگر تلفظ میکنیم. اصولاً در عربی و در هر زبان دیگر واژگان منسوخ بسیارند. یعنی واژههایی که به تاریخ سپرده شدهاند و امروزه کاربردی ندارند و تنها در متون کهن میتوان آنها را دید. پس اینکه برخی میگویند غَذا یعنی ادرار شتر سخنی کاملاً نادرست است. ما غِذاء را در فارسی غَذا خواندهایم و از این دخل و تصرفها در واژههای دارای ریشهی عربی بسیار است …»
۲- اما داستان استفادهی اعراب از واژهی «نفر» فقط برای حیوانات؛
واقعیت این است که اعراب برای انسان، شتر و درخت خرما از واحد شمارش نفر استفاده میکنند. اما معنای آن. می توانید به فرهنگ لغت المعانی مراجعه کنید که خوشبختانه معنای آن به انگلیسی را هم آورده است. در این فرهنگ نفر به معنایperson , gent آمده است.
روش آسانتر هم استفاده از مترجم عربی به انگلیسی گوگل است. همانطور که در اینجا می بینید نفر به person ترجمه شده است.
ضمناً «تن» واژهای پارسی است و مشخص نیست دوستان شایعه پرداز، چنین اطلاعات عجیبی را از چه منابعی کسب میکنند!
۳- چندی پیش تعدادی از مدعیان فرزندیِ کوروش، به صفحهی ولیعهد عربستان حمله کرده و برای تحقیر او و سایر اعراب، از ایشان خواسته بودند «پ چ ژ گ» را تلفظ کند! در تعدادی از به اصطلاح جُکهایی که برای اعراب ساخته شده هم این موضوع دستمایهی تمسخرشان قرار گرفته است. حالا تصور کنید در متن مذکور ادعا شده که اعراب برای تحقیر ایرانیان به ما آموختند به صدای سگ، پارس کردن بگوییم. سؤالی که اینجا پیش میآید این است که در همان مکتبی که این علوم به ایرانیان بیسواد و حرف گوش کن تدریس میشد، آموزگار تازی چگونه «پ» را تلفظ میکرده؟!
اینجا هم مختصری از نظریهی آقای اشکبوس در مورد تفاوت پارس با پاس :
«واژهی پارس به معنی صدای سگ درست نیست. تلفظ درست این واژه به معنی صدای سگ “پاس” است که به نادرستی پارس آمده و جا افتاده است. وظیفهی سگ پاسداری و پاسبانی است و پاس کار اوست. سگ پاس میکند یعنی با صدایش دارد پاسبانی میکند. امروزه کردها (مثلاً کردهای فهلوی یا فَیلی) درست تلفظ میکنند و پارس نمیگویند. ئه و سه گه فره پاس ئه کا. یعنی آن سگ خیلی پاس میکند…».
۴- در ادامه متن هم افشاگری دیگری صورت گرفته: «اعراب به ما آموختند که شاهنامه آخرش خوش است.» حالا این دوستان چگونه فهمیدهاند که این ضربالمثل ساختهی اعراب بوده، جای بسی تأمل است. جالبتر اینکه این قشر هر جا که نام عرب بر زبانشان میآید، در ادامه از صفاتی چون سوسمارخور و بیسواد و انواع الفاظ رکیک دیگر استفاده میکنند؛ ولی در جای جای این متن از آموختن ایرانیان از تازیان سخن گفتهاند! اعرابی که این همه زشتی به ما آموختند، چرا خوردنِ سوسمار نیاموختند؟! گویی این یکی از دستشان در رفته! (فرض بر این گذاشته شده که به گفتهی آنان، سوسمار خوردن کار زشتی است).
به هر جهت می توانید داستان شکل گیری این ضرب المثل و مقصود از استفاده آن را در توضیحات دقیق در این مقاله از دکتر سجاد آیدنلو بخوانید.
حسن انوری در «فرهنگ امثال سخن» میگوید : این ضربالمثل اشارهی طنزآمیز به کاری دارد که برخلاف انتظار شخص پیش میرود. «خوش» خوانده شدن آخر «شاهنامه» حاوی نوعی نگاه کنایی به شکست ایرانیان از اعراب و پایان اقتدار سلسلهی ساسانیان با شکست و مرگ یزدگرد است. کتاب «شاهنامه آخرش خوش است» از باستانی پاریزی به همین موضوع اشاره دارد. محمدعلی اسلامی ندوشن اعتقاد دارد که خوش بودن پایان «شاهنامه» مربوط به حملهی اعراب و شکست ساسانیان نیست، بلکه به پیروزی نهایی پهلوانان ایرانی بر لشکر توران اشاره دارد.
محیط طباطبایی در کتاب «شاهنامه چگونه به پایان رسید» نظر دیگری هم در رابطه با این ضربالمثل دارد. در گذشته وقتی نقالان از خواندن یک دورهی کامل «شاهنامه» فارغ میشدند، در مجلس نقل «شاهنامه» جشن کوچکی برپا میشد و خوشبودن در پایان مراسم شاهنامهخوانی را ریشهی این ضربالمثل میداند.
۵- در مورد روز کوروش و آه و فغان برای آن که چنین روزی فقط در در تقویم ایرانیان ثبت نشده! باید گفت که روزی به نام «روز کوروش» در هیچ تقویم بینالمللی نیست.
سایت یونسکو: ۲۹ اکتبر، مصادف با هیچ مناسبتی نیست. (فارسی / انگلیسی)
مهمترین روزهای بینالمللی سال: ۲۹ اکتبر، مصادف با هیچ مناسبتی نیست.
سایت سازمان ملل: از ۲۴ تا ۳۰ اکتبر، «هفتهی خلع سلاح» نام گرفته است.
ممکن است در وبسایتهای گمنام یا مجهول اثری از این روز بنام کوروش بیابید اما نامگذاری این روز توسط هیچ ارگان بینالمللی انجام نشده و این وبسایتها مستند نیستند.
و در پایان اینکه:
این افرادی که این مطالب را منتشر می کنند آیا واقعاً خود را وارثان نژاد آریایی و از تبار کوروش و یک پارسی با تمدنی کهن می دانند و این گونه نژاد پرستی خود را به رخ می کشند و تنفر پراکنی متعصبانه می کنند؟؟
ادامه مطلب
این یک بازی بود
سالهای اخیر فرصت نکردهام زیاد فوتبال ببینم و گاهگاه که دیدهام پدیده عجیب تحلیلهای فلسفی و غیرفلسفی و مخلفاتی از این دست در پخش تلویزیونی فوتبال همیشه آزارم داده است.
١- خدا رحمت کند استادم حاج علیاکبر غفاری صفت، محدث بزرگ معاصر را که نمیشد در کلاسش حداقل چندبار این جمله را تکرار نکند که مولا امیرالمومنین میفرماید: انبیا آمدند تا گنجینههای عقل را از خاک درآورند و ادامه میداد که: یعنی عقل هست اما احساسات آن را پوشانده است.
ادامه مطلب
سردار!
خبرنامه صادق: سال ۸۱ بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به جنبش عدالت خواه دانشجویی فرمودند که: «به فرزندان دانشجوی من بگویید عدالتخواهی لب انتظار ما از دانشجویان است» اما جای تاسف است که با وجود گذشت بیش از یک دهه از آن کلام رهبر معظم انقلاب، شخصی که افتخار خدمت در لباس مقدس سپاه پاسداران را دارد، در پاسخ به حس عدالت طلبی جمعی از بسیجیان دانشگاه امام صادق(ع) می گوید که این مسائل ربطی به شما ندارد!
…و اما بعد
به تعبیر خود جناب سردار بنا به مصلحت و حفظ منافع ملی(!) به سربازانی که با جعل کارت پایان خدمت در حال کار و کسب درآمد چند صد ملیونی از بیت المال بودند، توانستند برای شرکت در بازی های آسیایی از کشور خارج شوند و به استرالیا بروند و بهانه ای در دست کادر فنی تیم ملی هم نباشد.
امروز هم که تکلیف بازیکن دوپینگی عراق به طور کامل مشخص شد و AFC تغییر در نتیجه بازی ایران و عراق را نپذیرفت، نهایت امر بازیکنان تیم ملی می بایست در اولین فرصت استرالیا را به مقصد ایران ترک کنند.
اما آنطور که از شواهد و قرائن بر می آید، قرار نیست که آقای پولادی از استرالیا به ایران بیاید بلکه علی رغم منع قانونی، عازم فرودگاه دوحه می شود و پس از پایان قراردادش با تیم قطری به ایران باز می گردد.
در همین راستا رئیس فدراسیون فوتبال در خصوص وضعیت مهرداد پولادی و اینکه این بازیکن به ایران میآید یا نه، تصریح کرد: «او پس از اینکه تعهدش به باشگاه قطری تمام شد، حتما به تهران میآید تا مثل همه به سربازی برود.»
این موضوع در همان مصاحبه معروف «به شما چه ربطی دارد» هم اشاره ای بدان شده بود و سردار تصریح کرده بودند که:
«او(پولای) به ما گفت که قراردادی با باشگاه قطری دارد که در صورت رها کردن آن برایش دردسر ایجاد می شود. پولادی به ما تعهد داده که پس از پایان قراردادش با تیم قطری به ایران بیاید و سربازی اش را بگذارند. او اصلا مشکلی با رفتن به سربازی ندارد و فقط مشکلش قراردادی است که با باشگاه قطری دارد!»
حال باید از مجموعه تصمیم گیران این موضوع پرسیده شود که اگر شرکت پولادی در بازی های آسیایی بر اساس منافع ملی بود، مهلت دادن به وی برای اتمام قرار داد با باشگاه قطری بر اساس چه معیار قانع کننده ای است؟!
سوال دیگر ما این است که اگر به امثال پولادی اجازه رفتن به استرالیا داده نمی شد، امروز جرات طرح این موضوع بود که وی پس از پایان قراردادش با تیم قطری به ایران بازمی گردد؟! تا خدایی ناکرده به سرمایه ایشان ضریه ای وارد نیاید!
آیا خون امثال پولادی از نخبگانی که تا پایان تحصیلات تکمیلی خود باید دغدغه خدمت سربازی را داشته باشد رنگین تر است یا اینکه اتلاف وقت یک نخبه موجب تهدید منافع ملی نمی شود؟!
البته بسیاری سوال دیگر وجو دارد که ترس از مواجه شدن با پاسخ صریح «به شما ربطی ندارد» ما را از طرح آن منصرف می کند و پرسیدن از آنها را به زمان دیگری موکول می کنیم.
اگر این استدلال ها و سوالات هم خدایی ناکرده موجب رنجش خاطر کسی شد، آنها را به سخنان روز چهارشنبه مقام معظم رهبری در دیدار با ورزشکاران، مدیران و خبرنگاران ورزشی ارجاع می دهیم که تأکید کردند:
«در برخورد با متخلف نباید هیچ ملاحظه و سهلانگاری شود، زیرا تخلف قابل قبول نیست؛ اعم از تخلف مسئولین یا غیر مسئولین، زبدگان یا غیرزبدگان و قهرمانان سیاسی، ورزشی، و یا علمی و صنعتی»
ادامه مطلب
صفای نماز جماعت در طبیعت/ ایل بختیاری
رزق و کار تشکیلاتی
بسم الله الهادی
و فی السماء رزقکم...
رزق انسان در آسمان است.
فارق از تفاسیر دقیق معنوی که پیرامون این آیه شریفه مطرح است می خواهم توجه را به سمت رزق غیر از رزق فردی جلب کنم. آیا مجموعه ها، مانند خانواده، تشکل های ارزشی و... هم برای خود رزق دارند؟
یعنی بسته به عملی که در آن مجموعه رقم می خورد روزی آن مجموعه قابل تغییر است. شاید مکرر در فضای مدیریتی تجربه کرده باشید که بدون برنامه ریزی یک نیرو به سمت شما می آید و یا با یک نیرو که از قبل کار مشخصی را تعریف کردید، وسط کار، کار را رها می کند. یا در جایی که فکرش را نمی کردی مثل یک جلسه، کسی را می بینی که می تواند گره ای را از کار تشکیلات شما حل کند و قس علی هذا موارد دیگری که تجربه کردید.
باید نگاه مان به تشکیلات داری، از نگاه انسان محور و فرد محور که تصور می کنیم من به عنوان مسئول مجموعه رقم زننده تمامی امورات تشکیلات هستم را به نگاه رزق محور که به فراخور اعمال و رفتار ما و فعالیت های جمعی ما و برنامه های ما مسیر آینده مجموعه رقم می خورد. در این نگاه نباید تصور کرد که عامل اصلی آمدن این نیرو، این سرمایه، این طرح یا بالعکس از دست رفتن این نیرو، سرمایه و طرح در توان اقناع و قدرت من یا به هر علت مادی دیگر بوده است بلکه آمد و شد نیرو، طرح، سرمایه و مابقی رخدادهای تشکیلات چیزی نیست جز رزق و روزی آن مجموعه که به سبب اعمال آنان رقم می خورد.
برای مثال بردن اردوی جنوب برای تشکیلات رزق دارد و مهم ترین رزق آن در جذب نیروی انسانی می باشد. یا هیات و توسل رزق اصلی آن بالارفتن دغدغه و روحیه برای کار کردن و فعالیت است. نکته بسیار مهم و جالبی که به آن توجه نمی شود این است که این فعالیت ها زمینه روزی های بعدی را فراهم می کند. برای مثال در ذهن افراد می افتد که یادواره شهدا برگزار کنند و همان جا زمینه های لازم برای برگزاری برنامه را هم فراهم می کند و یا جرقه محور شدن مسجد در فعالیت ها به ذهن افراد می خورد که همین این اتفاقات رزق و روزی آن مجموعه می شود.
البته مشخص است که محقق شدن این ایده ها به راحتی خواندن و نوشتن این مطالب نیست. یعنی برای محقق شدن آن روزی باید سختی کشید و اصلا اگر دقیق تر به این مساله نگاه کنیم باید بگوییم که خود سختی در راه محقق شدن آن رزق، خودش رزق است. سختی در راه محقق شدن ایده ها مهم ترین و بهترین رزقی است که هم انسان ساز است و تشکیلات ساز؛ و فیه آیات للمتفکرین!
محمد جبارپور
ادامه مطلب