زندگاني امام علي ، علی بنده ای از بندگان پیامبر
حمران بن اعین یکی از شاگردان امام باقر و امام صادق علیهم السلام است میگوید: روزی از امام باقر (علیهالسلام) شنیدم که فرمود:
ان علیاً محدثا؛ همانا علی (علیهالسلام) محدث بود (991)
او میگوید: من نزد دوستانم آمدم و به آنها گفتم خبر عجیبی برای شما آوردهام، آنها گفتند آن خبر چیست؟ حمران گفت: از اما باقر (علیهالسلام) این مطلب را شنیدم دوستان او گفتند تا از آن حضرت نپرسی که چه کسی اخبار آسمانی را به علی (علیهالسلام) گزارش میدهد کاری نکردهای.
حمران میگوید: به حضور امام باقر (علیهالسلام) باز گشتم و عرض کردم: سخن شما را برای دوستان خود نقل کردم آنها گفتند: اگر نپرسی که چه کسی اخبار آسمانی را به علی (علیهالسلام) میگوید کاری نکردهای، اکنون آمدهام از شما این را بپرسم.
امام فرمود: یحدثه ملک؛ فرشتهای با او حدیث میگوید حمران عرض کرد: ایا منظورتان این است که علی (علیهالسلام) پیغمبر بود؟ امام دست خود را بالا نمود (یعنی نه او پیامبر نبود) سپس فرمود: علی (علیهالسلام) در این مورد مانند همدم سلیمان (آصف بن برخیا) و همدم موسی (خضر) یا مانند ذوالقرنین(992) بود (که فرشته به آنها نیز حدیث میگفت) ایا این خبر به شما نرسیده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: وفیکم مثله؛ او (علی) در میان شما مانند ذوالقرنین هست (993)
ادامه ندارد
نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394
نظرات
، 0
روزی امام باقر (علیهالسلام) برای شاگردان خود سخن میگفت و فرمود: مردم رطوبت را میمکند ولی نهر بزرگ را رها میکنند شخصی پرسید: نهر بزرگ چیست؟ نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
اصبغ بن نباته میگوید: به حضور امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) آمدم دیدم آن حضرت غرق در فکر و اندیشه است و در روی زمین خط میکشد، پرسیدم: نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
مردی به حضور امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) رسید و عرض کرد: ای امیرمؤمنان راهی از راههای نیکی را به من سفارش کن که با عمل به آن نجات یابم؟ نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
روزی دو نفر مرد به حضور امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) آمدند آن حضرت برای هر کدام از آنها تشکی انداخت یکی از آنها روی آن نشست ولی دیگری از نشستن بر روی تشک خودداری کرد امام علی (علیهالسلام) به آن مرد فرمود: بر آن بنشین؛ فانه لا یابی الکرامة الاحمار: خودداری از احترام نمیکند مگر جز الاغ نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
آخرین سخنان علی (علیهالسلام) در بستر شهادت بسیار عجیب و در عین حال عبرتآمیز است آنجا که فرمود: من دیروز رهبر شما بودم امروز مایه عبرت شمایم و فردا از شما جدا خواهم شد. نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
مرحوم کلینی در کافی از حارث بن حضیره نقل میکند که گفت: روزی در مدینه عبور میکرد به مرد حبشی که در حال کشیدن آب از چاه بود برخورد کردم که دستش قطع شده بود از او پرسیدم چه کسی انگشتان دستت را قطع کرده است؟ نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
روزی علی (علیهالسلام) بعد از ایراد خطبهای در خصوص تقسیم عادلانه بیت المال فرمود: نزد ما مقداری از بیت المال هست میخواهیم آن را در میان شما تقسیم کنیم فردا همگی بدون استثناء بیایید و سهم خود را بگیرید و هیچ کس اعم از عرب و عجم و اعم از اینکه تاکنون حقوق میگرفته یا نه، غایب نشود. نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
بعضی پایان جنگ نهروان، عدهای از آن جماعت که توبه کرده بودند و از آنها جدا شده بودند در کوفه مستقر شدند آنها گفتند: ما در رکاب علی (علیهالسلام) نمیجنگیم و بر ضد او نیز هم نمیجنگیم و قیام نمیکنیم این جماعت گمراه با جمع دیگری از خوارج که این اندیشه را داشتند در کوفه اقامت کردند، اما پس از واقعه نهروان و کشته شدن همه دوستان و یاران خود؛ خود را مقصر شمرده و میگفتند: ما یاران خویش را ذلیل کردیم. نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
وقتی گروه گمراه خوارج از راه مذاکره به راه نیامدند. امام دید عبدالله بن راهب و حرقوص بن زهر فریاد کشیدند آیا کسی از شما مشتاق رفتن به بهشت نیست؟ نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
فتنه خوارج کم کم به حدی رشد کرد که امام صلاح دید قبل از شتافتن به سوی معاویه به سراغ این گروه گمراه رود وقتی لشکر امام به نهروان رسید. امام از خوارج خواست تا قاتلان جنایات اخیر را تحویل دهند، اما خوارج پاسخ دادند که ما خون امام و یارانش را مباح میدانیم نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
وقتی که خبر بیعت مردم با علی (علیهالسلام) به کوفه رسید، هاشم بن عتبه با علی (علیهالسلام) بیعت کرد و گفت: دست راستم و چپم برای علی (علیهالسلام) است و افزود: نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
ابوموسی اشعری بعد از اعلام رأی حکمیت تازه متوجه شد که ملعبه دست هوس عمر و عاص بوده است. بعد از این واقعه حضرت امیر (علیهالسلام) در قنوت نماز خود ابوموسی اشعری را لعن میکرد. علی (علیهالسلام) در نماز این گونه آنها را لعن میکرد: بارالها! اولا معاویه ثانیاً عمر و ثالثاً ابو اعور سلمی اشعری را لعن نما.(978) نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
قرارداد حکمیت بین امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) و معاویه نوشته شد، ولی معاویه نپذیرفت که از علی (علیهالسلام) به عنوان امیرالمؤمنین یاد شود متن قرارداد این گونه است: نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 نظرات
، 0
حارث اعور میگوید: پیر مردی را در کوفه دیدم که شدیداً میگریست و میگفت: صد سال زندگی کردم و فقط در طول این صد سال یک ساعت عدالت دیدم. نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 زندگاني امام علي ، تماس فرشته با علی
امام باقر (علیهالسلام) فرمود: آن نهر بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و علمی است که خدا به او عنایت فرموده است، همانا خداوند سنتهای همه پیامبران از حضرت آدم تا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را برای پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم جمع کرده است.
شاگردی پرسید: آن سنتها چه بوده؟ امام (علیهالسلام) فرمود: همه علم پیامبران و علم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم؛ که همه آن علم را رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به علی (علیهالسلام) تحویل داد.
یکی از شاگردان پرسید: ای پسر پیامبر! امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) اعلم و آگاهتر است یا بعضی از پیامبران؟!
امام باقر (علیهالسلام) (خطاب به حاضران) فرمود: بنگرید به این شخص که چه سؤالی میکند خداوند گوشهای هر که را میخواهد میگشاید، من به او میگویم خداوند علم تمام پیامبران را در وجود محمد صلی الله علیه و آله و سلم گرد آورد و آن حضرت همه آن علمها را به علی (علیهالسلام) تحویل داد، در عین حال از من میپرسد، علی اعلم است یا پیامبران؟(990)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، اعلم از انبیاء الهی
ای امیرمؤمنان! چرا تو را این گونه در فکر و اندیشه مینگرم که به زمین مینگری و آن را خط میکشی؟ آیا به رهبری در زمین اشتیاق یافتهای؟
امام علی (علیهالسلام) فرمود: نه به خدا سوگند هرگز حتی یک روز نبوده که من شیفته خلافت یا شیفته دنیا گردم بلکه درباره مولودی که یازدهمین فرزند من است (یعنی درباره حضرت مهدی (علیهالسلام)) فکر میکردم، درباره همان مهدی (علیهالسلام) که سراسر زمین را همانگونه که پر از ظلم و جور شده پر از عدل و داد میکند برای او غیبت و سرگردانی وجود دارد بعضی در این راستا، گمراه گردند و بعضی راه هدایت را شناخته و میپیمایند.
اصبغ بن نباته عرض کرد: ای امیرمؤمنان غایب بودن آن حضرت، و سرگردانی او تا چه اندازه است؟
حضرت علی (علیهالسلام) فرمود: طول غیبت شش روز یا شش ماه یا شش سال است (واحد هر دوره، شش مرحله است، و خداوند پس از آن شش مرحله، آن حضرت را آشکار میکند)
اصبغ بن نباته عرض کرد: آیا این (غیبت و سرگردانی) واقع شدنی است؟
امام علی (علیهالسلام) فرمود: آری این موضوع مسلم است و انجام شدنی است ولی ای اصبغ! تو کجا و این امر کجا؟ آنها (که غیبت را درک کرده و در این راه استوارند)
نیکان این امت همراه نیکان این عترت هستند!
اصبغ بن نباته پرسید: بعد از آن هر چه خدا بخواهد انجام میشود زیرا برای خدا مقدرات واردهها و نتیجهها و پایانها است(989).
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، امام علی و حضرت قائم
امیرمؤمنان (علیهالسلام) فرمود: ای سؤال کننده! گوش کن، سپس بفهم، سپس یقین و باور کن و سپس آن را عمل کن، بدان که انسانها بر سه دستهاند:
1- زاهد پارسا 2- صابر و مقاوم 3- راغب و فریفته دنیا.
اما زاهد، کسی است که اندوهها و شادیها از دلش خارج شده نه به چیزی از امور دنیا که به داده شده شاد است و نه از آنچه از دنیا از دستش رفته افسوس میخورد پس چنین کسی آسوده خاطر است.
اما صابر، کسی است که قلباً آرزوی امور دنیا میکند ولی وقتی که به آن رسید هوسهای نفسانی خود را کنترل مینماید تا سرانجام ناخوش و آثار بد آن دامنگیرش نگردد او به گونهای است که اگر بر دلش آگاه شوی از خویشتن داری و تواضع و دور اندیشی او تعجب کنی.
و اما راغب دنیا؛ کسی است که: هیچ باکی ندارد که از کجا امور دنیا به او میرسد آیا از راه حلال یا حرام، و باکی ندارد که امور دنیا موجب چرکین شدن آبروش گردد خود را هلاک کند و جوانمردی خود را از بین ببرد فردی در گنداب دنیا پریشان و سرگردان است(988)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، انواع انسانهای
سپس گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر گاه شخصیت مورد احترام نزد شما آمد او را احترام کنید(987)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، احترام را متوجه باش
سپس فرمود: غداً ترون ایامی... فردا ارزش ایام زندگی با من را به خوبی خواهید دانست و مکتونات خاطر و ناراحتی درونیم برایتان آشکار خواهد شد و پس از آنکه جای خالی مرا دیدید و دیگری به جای من نشست کاملاً مرا خواهید شناخت (986)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، قدر عدالت گستر حق را ندانستند
مرد حبشی گفت: دستم را بهترین مردم (علی بن ابیطالب (علیهالسلام)) قطع کرده است. ما با جمعی مشغول سرقت بودیم که دستگیر شدیم، آنگاه ما را نزد علی (علیهالسلام) بردند، پس اقرار به سرقت کردیم امام به ما فرمود: میدانید که سرقت حرام است؟ گفتیم: بلی، میدانیم. آن وقت حضرت دستور داد حد خدا را بر ما جاری کنند و انگشتانمان را قطع کردند و کف دست را باقی گذاشتند. بعد دستور داد ما را در خانهای بازداشت نمودند و با روغن و عسل ما را پذیرایی کردند تا جراحتهای دستمان بهبودی یافت. بعد دستور داد ما را از حبس بیرون آوردند و بهترین لباس را به ما پوشاندند بعد به ما فرمود: اگر توبه کنید و اصلاح شوید برای شما بهتر است و خداوند دستهای شما را در بهشت به شما ملحق میکند و اگر توبه نکردید و اصلاح نشوید در آتش جهنم به شما ملحق خواهد کرد.(985)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، اما معاویه و عدالت او
فردای آن روز همه مسلمانها برای گرفتن سهم خود از بیت المال حاضر شدند البته طلحه و زبیر، عبدالله بن عمر، سعید بن عاص، مروان وعده دیگری از بزرگان و رجال قریش و غیر قریش در این تقسیم به جهت اعتراض به شیوه حضرت شرکت نکردند.
آنگاه امام به منشی و خزانه دار خود عبیدالله بن ابی رافع فرمود: ابتداء اسامی مهاجرین را بخوان و به هر یک از آنها که حاضر شدهاند سه دینار بده، سپس سهم انصار را به همین نحو بپرداز و به هر یک از افرادی که حضور دارند اعم از سیاه و سفید بدون استثناء سه دینار بده... .
سهل بن حنیف با اشاره به شخصی عرض کرد: یا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) این شخص غلام و برده من بوده که دیروز او را آزاد کردم. حضرت فرمود: به او هم به اندازه تو میدهیم و به هر یک از آن دو نفر سه دینار داد.(982)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، قسم نخورید
رئیس این گروه مستورد از قبیله بنی سعد بن زید مناة بود که آنها را به جنگ بر علیه علی (علیهالسلام) مجدداً تحریک کرد و از نخیله خروج کرد.
امام علی (علیهالسلام) ابن عباس را برای اتمام حجت نزد آنها فرستاد آنها گفتند: اگر حضرت بر حق بود چرا در جنگ جمل از آنها اسیری نگرفت؟ ابن عباس پاسخ داد: کدامیک حاضر بودید به عنوان اسیر عایشه سهم او شود؟
سپاه امام آنان را در هم کوبید، اما مستورد زنده ماند تا آنکه بار دیگر در زمان حکومت مغیرة بن شعبه قیام کرد و کشته شد.
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، ظهور خوارج دوم
و به سوی سپاه امام حمله کردند و یکی از یاران امام را شهید کردند امام با مشاهده آن فرمود:
الله اکبر! دیگر قتال با آنها حلال است لذا فرمان جنگ داد.
در کمتر از یک ساعت تمامی خوارج جز نفر از آنها که فرار کردند کشته شدند از یاران امام فقط 2 نفر شهید شدند از عایشه روایت میکنند که وقتی خبر کشته شدن خوارج را شنید و متوجه شد امام علی (علیهالسلام) آنان را کشته است گفت: از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: اینها بدترین مردم و از دین خارج شدگاناند. سپس گفت: رحمت خدا بر علی باد! که حق همیشه با اوست!
امام پس از خاتمه جنگ دستور داد مجروحان خوارج را از میان کشتهها جدا کرده و مداوا کنند و همه توابین آنها را بخشید.
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، حمله کنندگان نهروان
از آنجا که امام همواره از خونریزی خودداری میکرد، لذا در مرحله اول یک بار قیس بن سعد را و بار دیگر ابو ایوب انصاری و دفعه دیگر صعصعه بن صوحان را مأمور کرد تا با خوارج گفتگو کنند.
سرانجام امام ابن عباس را نیز به سوی آنها فرستاد تا آنان را نصیحت کند ولی هیچ پندی در آنها اثر نکرد و آنها از ابن عباس خواستند تا خود امام به مباحثه با آنان بیاید.
بدین ترتیب امام علی (علیهالسلام) خود در برابر خوارج قرار گرفت. خوارج عبدالله بن الکواء را برای بحث با امام انتخاب کردند.
امام به عبدالله فرمود: چه ایرادی بر من وارد دانستید در حالی که در جمل ایراد نگرفتید؟
عبدالله گفت: در واقعه جمل موضوع حکمیت مطرح نبود.
امام فرمود: ما در حکمیت اشخاص را حاکم قرار ندادیم، بلکه قرآن را حاکم دانستیم و این قرآن خطوطی بیش نیست و بیانگری میخواهد.
خوارج دیدند که ابن الکواء مردی نیست که بتواند در برابر بیان امام بایستد. بنابراین فریاد زدند با آنها مباحثه نکنید بلکه باید با آنان جنگید.
ابن اثیر در کتاب کامل خود مینویسد: در آن هنگام خوارج به سوی پل حرکت کردند و امام فرمود: هرگز آنها از پل نخواهند گذشت قتلگاه آنها در این طرف رود خواهد بود باز امام به سمت آنها رفت و آنها را نصیحت کرد.
اکثر خوارج وقتی استدلال قوی امام را شنیدند توبه کردند و فروة بن نوفل اشجعی با 500 تن از گروه خوارج از آنها جدا شد. حضرت دستور داد پرچم امان را ابو ایوب انصاری در جای مخصوص نصب کند و 10 هزار نفر آن منطقه را محافظت کنند از جماعت 12000 نفری گمراه فقط 4000 نفر در جهل و عناد خود باقی ماندند.
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، مارق اول
ابایع غیر مکتتم علیا - و لا اخشی امیری الا شعریا
بدون واهمه و پنهانکاری با علی بیعت میکنم و از امیر اشعری، ابوموسی میترسم.
خبر بیعت مردم با علی (علیهالسلام) را یزید بن عاصم به کوفه آورد و ابوموسی اشعری هم با علی (علیهالسلام) بیعت کرد وقتی خبر بیعت کردن ابوموسی به عمار یاسر رسید گفت: به خدا قسم او عهد و بیعتش را خواهد شکست و کوششهای علی (علیهالسلام) را بیفایده خواهد نمود و لشکر او را تسلیم خواهد کرد.(980)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، بیعت مردم کوفه با علی
وقتی که ابوموسی اشعری در مکه متوجه لعن علی (علیهالسلام) گردید، طی نامهای به امام نوشت: به من خبر رسیده که تو در نماز مرا لعن میکنی و مردم جاهل پشت سر تو نیز آمین میگویند و من همان سخن موسی پیغمبر خدا را میگویم: پروردگارا! به خاطر آنچه به من دادی شکر میکنم پس هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود(979)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، احمقی در چنگال روباه
این نوشتهای است که بر اساس درخواست علی بن ابیطالب و معاویة بن ابی سفیان و هوادارانشان تهیه شده است تا کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درباره اختلاف دو طرف داوری کند. بر مردم عراق و شیعیان غایب و حاضر علی است که به این حکم متعهد باشند. همچنین بر مردم شام و هواداران غایب و حاضر معاویه است که به اجرای این حکم تن در دهند، ما به حکم قرآن خرسند و به اجرای او امر آن ملزم هستیم، تنها قرآن است که قادر به حل اختلافات ماست و ما تمام قرآن را از آغاز تا انجام، داور اختلافات خود قرار دادهایم. هر آنچه را که زنده نگاه داشته است، زنده نگاه میداریم و هر چیز را که میرانده میمیرانیم، بر مبنای این حکم هر دو طرف متخاصم درخواست حکمیت کردهاند و علی و شیعیانش، عبدالله بن قیس را به عنوان ناظر و داور قرار دادهاند و معاویه و یارانش نیز عمر و عاص را ناظر و داور خود ساختهاند از هر دو حکم پیمانی محکم گرفتند که قرآن را در این مهم فرا روی خود قرار دهند و از آن به چیز دیگر رو نیاورند.
اگر قضیه حکمیت رهنمودی از قرآن نیافتند باید از سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم استعانت جویند و نباید به خلاف و هواهای نفسانی و شبهات تکیه کنند.
عبدالله بن قیس و عمر و عاص از علی و معاویه پیمان گرفتهاند که به داوری دو حکم که بر مبنای قرآن و سنت پیامبر است خرسند و مطیع باشند و آن را نقض نکنند، دو حکم تا وقتی که از حق تجاوز نکرده باشند جان و مال و خانوادهشان از هر گونه گزندی در امان است.
این عهدنامه را عمیره در روز چهارشنبه هفدهم صفر سال سی و هفتم هجری نوشت.(977)
ادامه ندارد
زندگاني امام علي ، عهدنامه صفین
حارث میگوید به او گفتم چطور و چگونه؟
او گفت: من حجر حمیریم و یهودی بودم از بهر تهیه غذا به کوفه آمدم چون به قبه(975) رسیدم اموالم مفقود شد. من نزد مالک اشتر نخعی رفتم و ماجرای خود را به او گفتم. مالک مرا به نزد امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) برد. آن حضرت تا مرا دید فرمود: (یا اخا الیهود! علم بلایا و منایا و ما کان و ما یکون)نزد ما است، من بگویم برای چه نزد من آمدی یا تو خود میگویی؟ گفتم: شما بگویید. حضرت فرمود: جماعت جن مال تو را در قبه ربودهاند.
الان از ما چه میخواهی ای برادر یهودی، به او عرض کردم: یا علی! اگر تفضل فرمایی و مالم را به من برگردانی مسلمان میشوم. پس حضرت مرا با خود به همان محل قبه برد و دو رکعت نماز گذارد و دعایی نمود. پس قرائت نمود یرسل علیکما شواظ من نار و نحاس فلا تنتصران آنگاه فرمود: ای جماعت جن! شما با من بیعت کردید این چه کار زشتی است که مرتکب شدید، من ناگاه دیدم تمامی اموالم حاضر شد و من هم شهادت خود را گفتم و مسلمان شدم و به آن مرد پاک سرشت، پاک خوی، پاک رو، ایمان آوردم، ولی افسوس وقتی وارد کوفه شدم شنید آن خوش خوی خوش روی خوش طینت شهید شده است و گریهام به خاطر از دست دادن آن مرد الهی است.(976)
ادامه ندارد
سلامـ .... ... ..
موضوعات وبلاگ
آمار وبلاگ
جستوجگر وبلاگ
(( طراح قالب آوازک ، وبلاگدهي راسخون ، نويسنده newsvaolds ))