زندگاني حضرت زهرا ، عدم تبعیض بین فرزندان

در روایات مرسل آمده است:
حضرت امام حسن و امام حسین(علیه السلام) هر کدام به طور جداگانه چیزی را بر صفحه‏ای نوشتند. آن گاه حسن به حسین می‏گفت: خط من از خط تو بهتر است؛ و حسین به حسن می‏گفت: خط من بهتر است! به ناچار نزد حضرت فاطمه(سلام الله علیها) رفتند و درخواست داوری کردند.
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که دوست نداشت یکی از آنها را برنجاند، لذا فرمود: بروید از پدرتان داوری بخواهید.
رفتند و خطهایشان را نشان دادند و داوری خواستند. حضرت علی(علیه السلام) هم دوست نداشت که یکی از آنها رنجیده خاطر شود، لذا فرمود: بروید از جدتان بپرسید.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هم فرمود: من در میان شما قضاوت نمی‏کنم تا آن که اسرافیل قضاوت نماید.
اسرافیل هم گفت: از خدا می‏خواهم.
وقتی که از خداوند خواستند، خدای متعال داوری بین آن دو برادر را به مادرشان فاطمه (سلام الله علیها) ارجاع داد.
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) گفت: خدایا، اینک داوری می‏کنم. آن حضرت گردن بندی داشت، فرمود: ای فرزندان من! توجه کنید، من دانه‏های این گردن بند را نثار می‏کنم، هر کس بیشترین دانه‏ها را جمع کند، خط او بهتر است.
گردن‏بند را در آورد و دانه‏های آن را نثار کرد. در این هنگام جبرئیل کنار قائمه عرش خدا بود، مأمور شد به زمین بیاید و جواهر را نصف کند تا خاطر هیچ کدام رنجیده نشود. جبرئیل امر خدا را اطاعت کرد و از حضرت امام حسن و امام حسین(علیه السلام) احترام به عمل آورد(188).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، بیماری حسنین

ابن عباس گوید: حسنین(علیه السلام) بیمار شدند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با جمعی از مردم به عیادت آنان آمدند. بعضی از افراد پیشنهاد کردند: یا ابا الحسین! چه خوب است برای شفای فرزندانت نذری بنمایی، آن گاه علی و فاطمه و فضه - که جاریه آنان بود - نذر کردند که اگر حسنین شفا یافتند سه روز روزه بگیرند.
هنگامی که حسنین(علیه السلام) سلامتی خود را باز یافتند، در خانه علی(علیه السلام) چیزی برای افطار موجود نبود، لذا امیرالمؤمنین(علیه السلام) از شمعون یهودی خیبری سه صاع جو وام گرفت و فاطمه(سلام الله علیها) از یک صاع آن سنج قرص نان پخت و در سفره افطار نهاد.
هنگامی که آماده افطار شدند، ندای سائلی برخاست: سلام بر شما ای خاندان محمد! مسکینی از مساکین مسلمین بر در خانه شما آمده است، اطعام کنید، خدا از مائده‏های بهشتی شما را روزی فرماید. خاندان وحی نان غذا صبح کردند و جز آب چیز دیگری به کامشان نرسید...
فردای آن شب را نیز روزه گرفتند و چون شب فرارسید و نان افطار شان در سفره نهاده شد، یتیمی بر در خانه آمد و باز به همان ترتیب همگی غذای خود را به یتیم ایثار کردند.
روز سوم اسیری از راه رسید و مطالبه طعام کرد، بار سوم نیز آنچه در سفره بود قبل از افطار از طرف خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ایثار شد.
صبح روز چهارم علی(علیه السلام) دست حسنین(علیه السلام) را گرفت و به سوی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روان گردید. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که چشمش به حسنین(علیه السلام) افتاد - که همانند مرغکان از شدت گرسنگی می‏لرزیدند - فرمود: چه سخت است برای من که شما را به این حال می‏بینم.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فوراً از جای برخاست و همراه آنان به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) آمد و او را در محراب عبادتش مشاهده فرمود، (اما چه مشاهده‏ای از شدت گرسنگی بطن مبارکش به پشت چسبیده و چشمهایش در گودی نشسته بود. از این منظره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بسیار افسرده خاطر گردید. در آن هنگام جبرئیل فرود آمد و چنین گفت: بگیر یا محمد، مبارک باد بر تو این خاندان تو، و سپس سوره هل اتی را قرائت نمود(187).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، رعایت عدالت بین فرزندان

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با حسنین(علیه السلام) به فاطمه (سلام الله علیها) آمدند و او چند دانه خرما بر ایشان ذخیره کرده بود، نزد آنها آورد، خوردند و شاد شدند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اکنون بر خیزید و کشتی بگیرید!
آنها بر خاستند کشتی گرفتند و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) برای کاری بیرون رفت. وقتی وارد شد، شنید که پیغمبر می‏فرماید: ای حسن! بر حسین سخت بگیر و او را به زمین بزن.
عرض کرد: پدر جان! و اعجبا! او را بر این تشجیع می‏کنی؟ بزرگ را به کوچک تشجیع می‏کنی؟
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: دختر جان! نمی‏پسندی بگویم حسن بر حسین سخت بگیر و او را به زمین بزن، با این حبیبم جبرئیل است که می‏گوید: ای حسین(186)!


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، مشاهده تشنگی کودکان

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به همراه عده‏ای از یاران عزم سفر به منطقه‏ای دور از مدینه کرد. پس اسباب مسافرت را جمع کرده، به راه افتادند. ساعتها پشت سر هم گذشت، ولی از بدی حادثه به آب و آبادی نرسیدند.
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که مشاهده تنشنگی کودکان آزارش می‏داد، حسن و حسین(علیه السلام) را به پیش رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آورد و گفت: اینها کودک هستند و تاب تشنگی ندارند.
پیامبر نگاهی به آن دو کرد و متوجه شدت تشنگی آنها شد. حسن را در بغل گرفت و زبان در کامش نهاد آن گاه حسین را خواست و چنین کرد و به این ترتیب هر دو سیراب شدند.(185)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، بازگویی سخنان پیامبر نزد فاطمه

حسین در دوران کودکی پای منبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‏نشست و هر آنچه را که پیامبر می‏فرمود، حفظ کرده، در خانه به مادرش فاطمه زهرا(سلام الله علیها) باز می‏گفت. روزی مادرش برای حسین صندلی آورد و او را بر آن نشاند و فرمود: خوب پسر جان! حالا مثل پدر موعظه کن.
او هم آنچه را رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در مسجد فرموده بود، با لحن و حالت بازگو کرد.
فاطمه (سلام الله علیها) روزی شیرین زبانی حسین(علیه السلام) را برای پدر تعریف کرد و پیامبر را علاقه‏مند ساخت تا صدای حسین(علیه السلام) را که مانند پدر بزرگ سخن می‏گوید، بشنود. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: فکر می‏کنم با دیدن من خجالت بکشید. قرار شد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در جایی مخفی شود و آن وقت از حسین بخواهند، مثل بابا سخن بگوید و موعظه کند.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را پشت پرده پنهان کردند و حسین شروع به سخنرانی کرد.
اما بر خلاف همیشه دچار لکنت زبان شد، او که متوجه تعجب مادر شده بود، گفت: مادر! تعجب نکن که زبانم خوب نمی‏چرخد، علتش این است که در پشت پرده شخصی پنهان شده است که اگر تمام سخنوران عالم جمع شوند، در پیش او زبانشان بند می‏آید.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با شنیدن این سخن از پس پرده بیرون آمد و حسین(علیه السلام) را در آغوش کشید و دستش را زیر چانه‏اش برد و سه مرتبه برلبان فرزند شیرین زبانش بوسه زد و فرمود: بابا به قربان شیرین زبانی‏ات برود(184)!


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، درجات اهل بیت پیامبر در قیامت

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به خانه فاطمه (سلام الله علیها) آمد. همین که خواست لحظه‏ای در گوشه‏ای بیارامد، حسن آب خواست. حضرت برخاست و به نزد گوسفندی که داشتیم رفته، با دست خویش شیر دوشید و در ظرفی نزد حسن آورد. در این حال حسین نیز آب خواست. او سعی می‏کرد آب را از حسن بگیرد، اما رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نمی‏گذاشت.
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) که از صدای بچه‏ها متوجه آنها شده بود، پیش آمد و دید که پیامبر سعی دارد آب را اول به حسن بدهد. گفت: گویا حسن را بیشتر از حسین دوست می‏دارید؟
فرمود: نه، چون اول حسن آب خواست، می‏خواهم نخست او بیاشامد. و گرنه من، تو، این نوردیده و این (علی) که خوابیده است، در روز قیامت همه مان در یک درجه خواهیم بود(183).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، استفاده از جاذبه شعر در تربیت کودکان

حضرت زهرا(سلام الله علیها) آن گاه که کودکان خود را به بازی می‏گرفت، و به تربیت روحی و پرورش جسمی عزیزان خود می‏پرداخت، در قالب زیبایی اشعار ادیبانه می فرمود:
اشبه اباک یا حسن - واخلع عن الحق الرسن
و اعبدالها ذالمنن - و لا توال ذالاحن
حسن جان! مانند پدرت علی(علیه السلام) باش و ریسمان را از گردن حق بردار.
خدای احسان کننده را پرستش کن و با افراد دشمن کینه توز دوستی مکن.
و آن گاه که امام حسین(علیه السلام) را بر روی دست نوازش می‏داد، می‏فرمود:
انت شبیه بابی - لست شبیهاً بعلی
حسین جان! تو به پدرم رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) شباهت داری و به پدرت علی(علیه السلام) شبیه نیستی. امام علی(علیه السلام) سخنان فاطمه(سلام الله علیها) را می‏شنید و تبسم می‏کرد(182).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، درخواست ارث برای فرزندان

هنگامی که فاطمه زهرا(سلام الله علیها) حسنین(علیه السلام) را خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آورد و عرض کرد: هذان ابناک فورثهما شیئاً؛ این دو پسران تویند، آن دو را چیزی از خود ارث بده.
فرمود: اما الحسن فله هیبتی و سوددی و اما الحسین فان له جرأتی و جودی؛ اما برای حسن، هیبت و سیادت من باشد و اما برای حسین، جرأت (شجاعت) و جود من باشد.
عرض کرد: راضی شدم.
و از این رو حسن حلیم و باحشمت بود و حسین جواد و شجاع بود(181).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، لباس بهشتی برای حسنین

عید نزدیک بود و حسنین(علیه السلام) جامه نو نداشتند. به مادرشان حضرت زهرا(سلام الله علیها) گفتند: که برای پسران فلانی لباسهای نو دوخته شده، ای مادر! آیا برای ما لباس نو نمی‏دوزی؟
فرمود: ان شاءالله برایتان دوخته خواهد شد.
عید که فرا رسید، جبرئیل(علیه السلام) دو جامه از جامه‏های بهشتی نزد حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) آورد، حضرت به جبرئیل فرمود: برادر، جبرئیل! این چیست؟
جبرئیل سخنان حسنین(علیه السلام) را به مادرشان و پاسخ حضرت زهرا(سلام الله علیها) را که فرموده بود: ان شاء الله برایتان دوخته خواهد شد، به آن حضرت گفت(180).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، تشویق به عبادت در فرزندان

بسیار می‏شد که با مناجاتها و گریه‏های شبانه مادر، بچه‏ها از خواب بیدار می‏شدند. امام حسین(علیه السلام) می‏گوید:
در یک شب جمعه دیدم مادر در محراب عبادت ایستاده و تا طلوع صبح در رکوع و سجده بود و همه را دعا می‏کرد. گفتم: مادرم! چرا برای خود چیزی نخواستی؟ گفت: پسرجانم! اول همسایه، بعد خودت(176).
زهرا(سلام الله علیها) در هنگام غروب نمی‏گذاشت بچه‏ها بخوابند و اگر در خواب بودند، آنها را بیدار می‏کرد که آن وقت، وقت استجابت دعاست. و همچنین در شبهای قدر آنها را با غذای سبک دادن بیدار نگاه می‏داشت(177).
او بچه‏ها را زیاد به یاد حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) می‏انداخت(178) و به سفارش پدرش بچه‏ها را دسته گل می‏دانست و آنها را برای یاد گرفتن قرآن و دعا به نزد او می‏فرستاد(179).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، گرسنگی حسنین

سلمان فارسی می‏گوید:
فاطمه(سلام الله علیها) گفت: ای رسول خدا! حسن و حسین گرسنه هستند.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به آن دو فرمود: ای حبیبان من! چه می‏خواهید؟
گفتند: میل به غذا داریم.
حضرت فرمود: خدایا! به اینها غذا بخوران.
سلمان می‏گوید: دیدم که در دست پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بهی شبیه سبو می‏باشد که از شیر سفیدتر است. آن را با انگشت ابهامش مالید و دو نیم نمود و نصفش را به حسن و نیم دیگرش را به حسین داد. من همچنان نظاره می‏کردم که به خوردن آن به میل پیدا نمودم.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: این غذای بهشت است و غیر ما کسی از آن نمی‏خورد مگر این که از حساب نجات پیدا کند و تو نیز بر طریق نیکی هستی(175).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، توجه به حضور فرزندان در خانه

روایت شده است که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) به خدمت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و در حالی که گریه می‏کرد، گفت: حسن و حسین از خانه خارج شده‏اند و نمی‏دانم به کجا رفته‏اند؟
حضرت فرمود: مطمئن باش که آنها در پناه خدا هستند.
در این هنگام جبرئیل شتابان آمد و گفت: آنها در باغ بنی نجار، در کنار هم خوابیده‏اند و خداوند فرشته‏ای را فرستاده که یک بالش را زیر آنها و یک بالش را روی آنها گسترده است.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) با اصحابشان بیرون آمدند و آن دو را همان جا دیدند، در حالی که ماری دور آنها حلقه زده بود. حضرت آنها را بر دوش خود گرفت.
اصحاب گفتند: بگذار ما آنها را بیاوریم.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: چه خوب مرکوب است مرکوب آنها! و چه سواران خوبی! و پدرشان بهتر از آنهاست.(174)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، خستگی فاطمه

روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) وارد خانه علی(علیه السلام) گردید. ملاحظه نمود که آن حضرت به همراه فاطمه(سلام الله علیها) مشغول آسیا کردن می‏باشند، پرسید: کدام یک از شما بیشتر خسته می‏باشید؟
علی(علیه السلام) عرض کرد: ای رسول خدا! فاطمه خسته‏تر است.
به فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: بلند شو دخترم!
فاطمه(سلام الله علیها) حرکت کرد و حضرت جای او نشسته، با علی(علیه السلام) مشغول به آرد کردن دانه‏ها شد(173).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، سخن فاطمه درباره علی

حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در برابر یکی از افراد نادان مدینه فرمود:
می‏دانید علی کیست؟ علی، امامی ربانی و الهی، و اندامی نورانی و مرکز توجه همه عارفان و خداپرستان و فرزندی از خاندان پاکان، گوینده به حق و روا، جایگاه اصلی محور امامت و پدر حسن و حسین دو دسته گل پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و دو بزرگ و سرور جوانان اهل بهشت است(172).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، رفتار فاطمه از زبان علی

امیر مؤمنان علی(علیه السلام) فرمود: تا فاطمه زنده بود، کاری نکردم که او را به خشم آورد و بر هیچ کاری او را مجبور ننمودم و او نیز هیچ گاه مرا به خشم نیاورد و در هیچ کاری نافرمانی مرا نکرد و به راستی هر وقت به او نظر می‏کردم غم و اندوه‏هایم برطرف می‏شد(171).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0