کریم آل طاها

 

ای حُسْنِ دل نوازت، آیینه‌ی تماشا

ای نخلِ سبزِ نامت، آکنده از معما

 

اندیشه‌ی کلامت، سبزِ همیشه جاوید

آیینه‌ی مرامت آبی بسان دریا

 

بس با سخاوت تو روییده بذر امید

نامت کریم، حتّیٰ، در بینِ آلِ طاها

 

دارُ السَّلام، وصفی، از پرتوِ جمالت

صُلح و قیام، عکسی از قدرتِ مُدارا

 

بی‌آستان و گنبد، با اینکه در بقیعی

آزادگیت پیداست، سروِ بلندْ بالا!

 

مُشتاق جلوه هستیم، آنجا که حُسْنِ خوبت

دل می‌برد همیشه، با لحظه‌ای تماشا

 

سیّد علی اصغر موسوی



[ دوشنبه 30 آذر 1394  ] [ 11:49 AM ] [ KuoroshSS ]

چقدر خانه نشین بودن کسی سخت است

 

چقدر خانه نشین بودنِ کسی سخت است

چه سخت‌تر که غریبانه دست روی دست ...

 

غریب بود از این بیشتر که در یک شهر

هر آنچه کوچه به تو می‌رسد شود بن بست

 

تو مانده‌ای و جهانی که دلخوش از دنیا

که در برابر تو داده‌اند دست به دست

 

تو رفته‌ای و من آرام اشک می‌ریزم

و هر چه ابر پُر از هق هق صدای منست

 

" نگاه من به تو وُ دیگران به خود مشغول

من از کمند تو تا زنده ام نخواهم جست

 

چنان به موی تو، آشفته‌ام به بوی تو مست

که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست "

«سعدی»

 

عبّاس محمدی



[ دوشنبه 30 آذر 1394  ] [ 10:58 AM ] [ KuoroshSS ]

ای هر چه هست و نیست در عالم فدای تو

 

حل می‌شود  شُکوه غزل  در صدای تو

ای هرچه هست و نیست در عالم فدای تو

 

هر شب به روز آمدنت فکر می‌کنم

هر  صبح  بی‌قرارترینم  برای  تو

 

بیدار می‌شویم از این خواب هولناک

یک  صبح جمعه  با نفسِ آشنای  تو

 

آدینه‌ای  که  می‌رسی و پهن می‌شود

چون فرش،  آسمانِ دلم  زیر پای  تو

 

یک روز‏، گرم و روشن و سرشار می‌شویم

در  خَلْسِه‌ای  که  می‌وزد  از  چشم‌های  تو

 

روزی  که  با  شروع کلام تو مثل  قند

حل می‌شود  شکُوه غزل  در صدای تو

 

پانته‌آ صفایی



[ سه شنبه 24 آذر 1394  ] [ 11:48 AM ] [ KuoroshSS ]

تک بیت

 
 
 
چه خوش است راز گفتن به حریفِ نکته سنجی
 
که  سخن  نگفته  باشی   به  سخن  رسیده  باشد
 
 
بیدل دهلوی


[ سه شنبه 24 آذر 1394  ] [ 6:46 AM ] [ KuoroshSS ]

قسمت این بود که من هم به جوانی بروم

 

قسمت این بود که من هم به جوانی بروم

با دلی سوخته زین وادیِ فانی بروم

 

آنچنان زهر بهم ریخته ارکان مرا

نفسی نیست که با آه و فغانی بروم

 

پسرم کاش بیاید به سرم یک لحظه

تا برم توشه از آن گنج نهانی بروم

 

مادرم سوخت در این ماه از آن شعله‌ی در

سوخته از غم آن یاس خزانی بروم

 

«یا حسین» اَشْهَدِ موتم شده و از داغش

با دو چشمی شده خون ز اشک فشانی بروم

 

دست و پا می‌زنم امّا به خدا با یاد

آن تن له شده  از اسب دوانی  بروم

 

زیر لب گفت به عبّاس پریشان زینب

بی تو تا شام بلا  با چه امانی  بروم

 

زینب آن عمّه‌ی مظلومه‌ی من گفت به شام

کاش  از این معرکه‌ی چشم چرانی  بروم

 

مجتبی صمدی



[ دوشنبه 23 آذر 1394  ] [ 8:02 PM ] [ KuoroshSS ]

شیرین

 
 
 
در محفلِ دوستان به جز یادِ تو نیست
 
آزاده  نباشد  آن  که  آزاد  تو  نیست
 
شیرین لب و شیرین خط و شیرین گفتار
 
آن کیست که با این همه، فرهادِ تو نیست
 
 
امام خمینی رحمة الله علیه


[ دوشنبه 23 آذر 1394  ] [ 7:22 PM ] [ KuoroshSS ]

سامرائی شده‌ام، راه گدایی بلدم

 

یازده بار جهان  گوشه‌ی  زندان کم نیست

کنج زندان بلا  گریه‌ی  باران کم نیست

 

سامرائی  شده‌ام،  راه گدایی  بلدم

لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست

 

قسمتِ کعبه نشد تا که طوافت بکند

بر دلِ کعبه همین داغ فراوان کم نیست

 

یازده بار به جای تو به مشهد رفتم

بپذیرش به خدا حجّ فقیران کم نیست

 

زخم دندان تو وُ جامِ  پُر از خونابه

ماجرایی‌ست که در ایل تو چندان کم نیست

 

بوسه‌ی  جام  به  لب‌های  تو یعنی این بار

خیزران نیست ولی  روضه‌ی  دندان کم نیست

 

از همان دم  پسر کوچکتان  باران شد

تا همین لحظه که خون گریه‌ی باران کم نیست

 

در بقیع حرمت با دل خون می‌گفتم

که مگر داغ همان مرقد ویران کم نیست

 

سید حمیدرضا برقعی



[ یک شنبه 22 آذر 1394  ] [ 8:54 AM ] [ KuoroshSS ]

دار الشفاء

 
 
ای حجّتی که عزّتِ ما در ولای توست
 
ای آیتی که حقّ، نظرش در رضای توست

هر دردِ لاعلاج که درمان نمی‌شود

 
داروی آن ذخیره به دارُالشَّفای توست

هرکس غریب و بی‌کس و تنها و مُضْطَر است

 
جایی که هست، مَأْمَن و جایش سرای توست

"هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق"

 
عشق آن دلی گرفت که تحت لوای توست

عشق تو آتشی است که بر جان شرر زند

 
بیگانه از خود است کسی کآشنای توست

ما را انیس و مونس و یاری به جز تو نیست

 
بر ما ببخش، ای که ولایت برای توست

مولا  تویی  و سید  و آقا  تویی  و  هم

 
آقا بود هر آن که در این جا گدای توست

آن جا که دل به وادی ایمن سفر کند

 
در روضه‌ی مُطهّر جنّت فضای توست

مِهر تو را به جانِ تو با جان خریده ام

 
از در مران هر آن که سر و جان فدای توست

خوانِ تو بی‌دریغ و عطای تو بی‌نظیر

 
ما را سخن نه درخورِ مدح و ثنای توست

در مَنْهَج وصال تو معشوق و کوی دوست

 
مستانه است آن که دلش در هوای توست

مولای من! هر آن چه تقاضای «
زاهدی» است
 
دستِ مبارکِ تو وُ ذکرِ دعای توست

 
حسین زاهدی


[ یک شنبه 22 آذر 1394  ] [ 6:12 AM ] [ KuoroshSS ]

مولای دلشکسته امام زمان سلام

 

از ما زمینیان به شما آسمان سلام

مولای دلشکسته امام زمان سلام

 

این روزها هزار و دو چندان شکسته‌ای

حالا  کجای  روضه‌ی  بابا  نشسته‌ای

 

رخت سیاه داغ پدر کرده‌ای تنت

قربان ریشه‌های نخ شال گردنت

 

آماده می‌کنی کفن و تربت و لحد

مرد سیاه پوش، خدا صبرتان دهد

 

گویا دوباره بی‌کس و بی‌یار و خسته‌ای

این روزها کنار دو بستر نشسته‌ای

 

انگار غصّه‌دار جراحات سینه‌ای

گاهی به سامرایی و گاهی مدینه‌ای

 

یک بار فکر زهر و دلِ پُر شراره‌ای

یک بار فکر واقعه‌ی گوشواره‌ای

 

با این که بر سرِ پدرِ دیده بسته‌ای

امّا به یاد مادر پهلو شکسته‌ای

 

آن مادری که بال و پرش درد می‌کند

هم کتف و شانه، هم کمرش درد می‌کند

 

هم بین خانه گفت و شنودش اشاره شد

هم آسمانِ روسری‌اش پر ستاره شد

 

دو ماه و نیم کار حسن مو شکافی و

دو ماه و نیم بازوی مادر غلافی و

 

دو ماه نیم گونه‌ی زخمی ماه، تر

از چادر سیاه سرش هم سیاه‌تر

 

تا اینکه با سیاه پر تازیانه رفت

شمع شب مدینه هم آخر شبانه رفت

 

علی زمانیان



[ شنبه 21 آذر 1394  ] [ 9:21 PM ] [ KuoroshSS ]

ای آفتاب خانه‌ی حیدر مکن غروب

 

یک گُل نصیبم از دو لبِ غنچه‌ فام کن

یا پاسخ سلام بگو یا سلام کن

 

ای حُسْنِ مَطْلَعِ غزلِ زندگانی‌ام

شعر مرا «تمام» به حُسْنِ خِتام کن

 

ای آفتابِ خانه‌ی حیدر! مکن غروب

این سایه را تو بر سر من مُستدام کن

 

پیوسته نبض من به دو پلک تو بسته است

بر من، تمامِ من! نگهی را تمام کن

 

تا آیدم صدای خدای علی به گوش،

یک بار با صدای گرفته صدام کن

 

از سروِ قدشکسته نخواهد کسی قیام

ای قامتت قیامتِ من! کم قیام کن

 

درهای خُلْد بر رخ من باز می‌کنی

از مِهر همره دو لبت یک کلام کن

 

با یک نگاهِ عاطفه عمرِ دوباره باش

ای مِهر پُرفروغ! طلوعی به شام کن

 

این کعبه بازویش حَجَرُالْأسود علی‌ست

زینب! بیا و با حَجَرم استلام کن

 

علی انسانی



[ شنبه 21 آذر 1394  ] [ 8:12 PM ] [ KuoroshSS ]