نادِ علیّاً علیّاً دم به دم

 

نادِ علیّاً که علیّت ولی‌ست

نادِ علیّاً که ولیّت علی‌ست

 

پیش وجودش چو تویی کالعدم

نادِ علیّاً علیّاً دم به دم

 

عزم سفر کرده دلم تا علی

ناد علیا علیا یا علی

 

دل همه دم یاد علی می‌کند

ختم خوش «نادِ علی» می‌کند

 

یادِ تو شد، وقتِ جنونِ دل است

شعر نه این لخته‌ی خون دل است

 

شعر کجا و خم ابروی تو

وهم کجا و شب گیسوی تو

 

حدِّ تو در حیطه‌ی تعریف نیست

رسم تو هم قابل توصیف نیست

 

لفظ کجا  وسعتِ معنای تو

واژه کجا  طلعتِ زیبای تو

 

جان ز تن خسته برون می‌کند

مدحِ تو را با خط خون می‌کند

 

وصف تو با نغمه‌ی دلکش خوش است

ذکر تو در حلقه‌ی آتش خوش است

 

هر دو جهان شعله‌ور از ذکر تو

وای چه پهلو شکن است عشق تو



[ شنبه 6 دی 1393  ] [ 9:56 PM ] [ KuoroshSS ]

ای علیِّ مرتضی، ای آیتِ حُسْنُ ٱلْقَضا!

 

تا به کی افسانه از اسکندر و دارا کنی

قصّه باید از امیرُٱلمؤمنین حیدر کنی

 

گر حدیثِ راست می‌خواهی و گفتارِ درست

مدح باید از شه دین، حیدر صفدر کنی

 

تا به دست و خامه‌ات یاراییِ مدح علی ست

حیف باشد حرف دیگر ثبت در دفتر کنی

 

بی ولای مرتضی، چون باد اندر چنبر است

روز و شب گر در عبادت، پشت را چنبر کنی

 

چون پیمبر باب خواندش مر مدینِه‌یْ علم را

دستِ بیعت بایدت در حلقه‌ی آن در کنی

 

آنچنان باشد که گِرد کعبه باشی در طواف

چون طوافِ مرقدِ آن شاهِ دین پرور کنی

 

اندر آیین جوانمردی و دینداری رواست

گر سر و جان در ره آیین آن سَروَر کنی

 

هر سری کآن نیست اندر پای آن سَرْوِ روان

غَبْنْ باشد گر دمی از عُمر با او سر کنی

 

پیش من حرفی ز اسرار ولایت برتر است

زان که صد فصل از فنون علم را از بر کنی

 

آنچه در وصف علی دانم، اگر گویم، مرا

طعن در محراب گویی، لعن بر منبر کنی

 

رازها دارم به دل، گر پرده بگشایم مرا

طعمه‌ی شمشیر سازی، مُثْلِه‌ی خنجر کنی

 

گفت عارف، در بشر، روپوش کرده است آفتاب

این کلامِ نَغْز را باید به جان، باور کنی

 

وندر این ره، مشکلی گر پیش آید، بایدت

حل آن از اتّحاد ظاهر و مظهر کنی

 

ای علیِّ مرتضی، ای آیتِ حُسْنُ ٱلْقَضا!

ای که ز اکسیر عنایت، خاکِ ره را زر کنی

 

آفتاب اولیایی، سایه‌ی لطف خدا

دوستان را سایبانی در صفِ محشر کنی

 

سایه‌ی لطف و کرَم از دوستداران وا مگیر

ای که از داروی احسان، چاره‌‌ی مُضطر کنی

 

تشنه کامانیم ای ابرِ کرامت خوش ببار

تا گلوی خشک ما از آبِ رحمت تر کنی

 

تو شفیع مُذْنِبانی و «سنا» غرقِ گناه

چشم دارد کش شفاعت در بَرِ داور کنی

 

مدح کس گر گفته‌ام، نَعْتِ توأم کفّاره است

بو که زین کفّاره‌ام آسوده از کیفر کنی

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ

 

جلال الدین همایی (سنا)



[ یک شنبه 14 اردیبهشت 1399  ] [ 8:35 PM ] [ KuoroshSS ]

صبح سعادت دمید، حق در دولت گشاد

 

صبح سعادت دمید، حق در دولت گشاد

پرتوِ مِهرِ علی بر همه عالم فتاد

 

ذاتِ نبی و ولی، هر دو به عالم یکی‌ست

«لَحْمُکَ لَحْمیٖ» بس است قاعده‌ی اتّحاد

 

مِهر فرو برده بود سر به سجود غروب

بهر نمازِ علی، آمد و باز ایستاد

 

یا علی! آن کس که نیست طالب مِهرت چو روز

از شب تاریک غم، صبح امیدش مباد!

 

در حرم کعبه زاد، شخصِ تو از روی قدر

ز آدم و خاتم کسی مثل تو هرگز نزاد

 

گوهر خیرُٱلنِّسا داد به دستت رسول

در دو جهان این شرف، جز تو که را دست داد؟

 

تا تو ز بام حرم، بت فکنی بر زمین

عرش حقت زیر پای، دوش چو کرسی نهاد

 

راست روان همچو سرو با تو به جنّت روند

هیزم دوزخ بُوَد، هرکه بُوَد کج نهاد

 

در ره حق رهنما نور صلاحت بُوَد

ورنه نیابد فلک، راه صلاح از فساد

 

هر که نه بر یاد تو آه سحر می‌کشد

می‌دهد افسرده دل، خرمن طاعت به باد

 

آن که به طاعاتِ شب، بی خبر از مِهر توست

چون سگ شب زنده‌دار، خواب کند بامداد

 

مُلک ازل تا ابد، وقف نبی و ولی ست

غصب کند، هرکه هست، گر که ثمود است و عاد

 

وارث نقد نبی گشت دَه و دو امام

یافت خَلَف از خَلَف، رسمِ طریق و رَشاد

 

نقد امامت چنین دست به دست آمده است

دست مبادش کسی کو به تغلّب سِتاد

 

هرکه به اثنیٰ عَشَر خود به امامت فزود

سَبْعِ مَثانیٖ چرا هم نکند مُستزاد؟

 

دولت این خاندان تا به ابد باقی است

طَنْطَنه‌ی جم شکست، کوکبه‌ی کیقباد

 

جانبِ «اهلی» فکن گوشه‌ی چشمی که او

با همه اندوه دل، هست به مِهر تو شاد

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

 

اهلی شیرازی



[ یک شنبه 14 اردیبهشت 1399  ] [ 8:35 PM ] [ KuoroshSS ]

علیست مرغ حق و کعبه آشیانه‌ی اوست

 

علیست مرغ حق و کعبه آشیانه‌ی اوست

حریم عشق پر از دلنشین ترانه‌ی اوست

 

پس از گذشت زمان‌ها هنوز گوش بشر

به نغمه‌های دل‌انگیز و عاشقانه‌ی اوست

 

زلال چشمه‌ی زمزم کجا و اشک علی

صفای این حرم از گریه‌ی شبانه‌ی اوست

 

علیست محرم اسرار رب بی‌همتا

کلید‌دار عطابخش هر خزانه‌ی اوست

 

بهشت ماحضر سفره‌ی عطای علیست

جحیم سوزش یک ضرب تازیانه‌ی اوست

 

وسیله‌ی کرم ذات حق یدالله است

خدای هرچه ببخشد علی بهانه‌ی اوست

 

علی به پله‌ی آخر رسید در ایمان

نبی سر است و علی پا تا به شانه‌ی اوست

 

علیست خانه یکی با خدای بی‌همتا

درون بیت خدا زادگاه و خانه‌ی اوست

 

علیست فرد نمودار خلقت کامل

که عقل در عجب از خالق یگانه‌ی اوست

 

مقام صید علی برتر از تفکر ماست

چو بی‌نظیر به عالم غم زمانه‌ی اوست

 

تو صید شیر خدا بین که روبهی مکار

به قصد کشتن زهرا در آستانه‌ی اوست

 

«حسان» مُعرّف الله شد ولی الله

چو در تمام صفات علی نشانه‌ی اوست

 

 

حبیب الله چایچیان (حسان)



[ یک شنبه 14 اردیبهشت 1399  ] [ 8:35 PM ] [ KuoroshSS ]

عاقبت حاجت خود را اسد الله گرفت

 

صورت خیس خودش را طرف چاه گرفت

آسمان تیره شد از بس که دل ماه گرفت

 

بر سر سفره کمی درد دل خود را گفت

یک نفس گفت، ولی آینه را آه گرفت

 

راه افتاد مسیحا که نفس تازه کند

زیر سنگینی گامش نفس راه گرفت

 

خانه آوار شد و روی قدم‌هاش افتاد

اشک هی آمد و تا پای قدمگاه گرفت

 

سمت در رفت ولی در به تقلا افتاد

و از این حادثه یک فرصت کوتاه گرفت

 

در بسته شد و قلاب به پهلوش گرفت

روضه‌ای شد که دل حضرت درگاه گرفت

 

باز هم روضه‌ی دیوار و در و یک مادر ...

باز با دختر خود ذکر «وا اماه» گرفت

 

لحظه‌ای بر در این خانه به زانو افتاد

اشک بر فاطمه را توشه‌ی این راه گرفت

 

وقت رفتن شده بود و سحرش آمده بود

پا شد و جلوه‌ی «یا فالق الاصباح» گرفت

 

رفت معشوق خودش را بکشد در آغوش

رفت و وقتی که تنش حالت دلخواه گرفت

 

بوسه‌ای زد به سرش تیغ و تنش آتش شد

آتشی که به دل سنگ و پر کاه گرفت

 

مثل زهرا به زمین خورد و به سجده افتاد

آنچنانکه دل محراب و دل ماه گرفت

 

آه یک دست بر آن فرق شکسته که گذاشت

خم شد و دست به پهلوش به ناگاه گرفت

 

پا شد و رو به مدینه شد و با فاطمه گفت

عاقبت حاجت خود را اسد الله گرفت

 

 

رحمان نوازنی



[ یک شنبه 14 اردیبهشت 1399  ] [ 8:35 PM ] [ KuoroshSS ]

در کوچه‌های کوفه صدای عبور کیست؟

 

این جزر و مدِّ چیست که تا ماه می‌رود؟

دریای درد کیست که در چاه می‌رود

 

این سان که چرخ می‌گذرد بر مدار شوم

بیم خسوف و تیرگی ماه می‌رود

 

گویی که چرخ بوی خطر را شنیده است

یک لحظه مکث کرده  به اکراه می‌رود

 

آبستن عزای عظیمی است کاین چنین

آسیمه سر، نسیم سحرگاه می‌رود

 

امشب فروفتاده مگر ماه آسمان

یا آفتاب روی زمین راه می‌رود

 

در کوچه‌های کوفه صدای عبور کیست؟

گویا دلی به مقصدِ دلدار می‌رود

 

دارد سر شکافتن فرق آفتاب

آن سایه‌ای که در دل شب راه می‌رود

 

 

قیصر امین‌پور



[ یک شنبه 14 اردیبهشت 1399  ] [ 8:35 PM ] [ KuoroshSS ]

امروز روز عید خدا روز یا علی ست (سلام اللّه علیه)

 

امروز روزِ عیدِ خدا روزِ یا علی ست

نقل دهان خلق و کلام خدا علی ست

فریاد جن و انس و مَلک یک‌صدا علی ست

جبریل را ترانه‌ی یا مرتضی علی ست

نزدیک و دور هرکه به هر جاست با علی ست

شور و دعا و زمزمه و ذکر ما علی ست

سلام الله علیه

ای جبرئیلِ وحی ز مولا علی بگو

امشب بگرد دور علی یا علی بگو

سلام الله علیه

عید بزرگ خالق و خلقت خجسته باد

جشن سرور احمد و امّت خجسته باد

آوای وحی و مژده‌ی رحمت خجسته باد

صوت خوش منادی وحدت خجسته باد

روز زمامداری عترت خجسته باد

اکمالِ دین، تمامیِ نعمت خجسته باد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

این قول احمد است چه نیکو روایتی

یَوْمُ ٱلْغَدیر اَفْضَلُ اعیادِ اُمَّتی

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

عید غدیر عید خداوند اکبر است

عید غدیر عید بزرگ پیمبر است

عید غدیر عید تولای حیدر است

عید غدیر عید بتول مُطهّر است

عید غدیر عید امامان سراسر است

عید غدیر از همه اعیاد برتر است

 

عیدِ کمال و دانش و عرفان و بینش است

عیدِ من و تو نه، عید همه آفرینش است

 

ساقی به جام ریز شراب ولایتم

سیراب کن ز کوثر ناب ولایتم

سرمست کن ز شعر کتاب ولایتم

بر رخ صفا بده ز گلاب ولایتم

من عبد بو تراب و تراب ولایتم

پیوسته اِلتجاست به باب ولایتم

 

امشب دعای هر شب من مستجاب شد

روحم کبوتر حرم بوتراب شد

 

جان زنده از ترانه‌ی روح الامین شده

صحرای خشک چشمه‌ی عین الیقین شده

دشت غدیر کعبه‌ی اهل یقین شده

گلخانه‌ی ولایتِ حَبْلُ ٱلمتین شده

مولا علی امام همه مسلمین شده

عیدی شیعه آیه‌ی اکمال دین شده

سلام الله علیه

هان ای غدیریان هِلِه بی‌حد و بی‌عدد

گویید یک‌صدا همگی یا علی مدد

سلام الله علیه

ما دل به مهر حیدر کرّار باختیم

با نای جان نوای ولایت نواختیم

چون شمع در شرار محبت گداختیم

خود را به مکتب علی و آل ساختیم

بر هر که بر عقیده‌ی ما تاخت، تاختیم

با خطبه‌ی غدیر علی را شناختیم

سلام الله علیه

تا شیعه‌ایم بار ولایت به دوش ماست

این خطبه تا قیام قیامت به گوش ماست

 

غیر از علی که هم سخن آفتاب شد؟

غیر از علی که جان پیمبر خطاب شد؟

غیر از علی که صاحب عِلْمُ ٱلْکتاب شد؟

غیر از علی که فاتح اسلام ناب شد؟

غیر از علی که روی زمین بو تراب شد؟

غیر از علی که مَنقبتش بی‌حساب شد؟

سلام الله علیه

غیر از علی که یک تنه در جنگ پا فشرد؟

دور رسول گشت و نود بار زخم خورد!

سلام الله علیه

غیر از علی که خوانده محمّد برادرش؟

غیر از علی که فاطمه بوده است همسرش؟

غیر از علی که داده خدا فتح خیبرش؟

غیر از علی که بوده نبی مدح گسترش؟

غیر از علی که زیر لوا هست محشرش؟

غیر از علی که زینب کبری ست دخترش؟

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

غیر از علی که مادرش او را به کعبه زاد؟

غیر از علی که قاتل خود را پناه داد؟

سلام الله علیه

شیری که سر گرفت ز عَمْرِو دلیر کیست؟

میری که بود مُونس فردِ فقیر کیست؟

پیری که گشت همدمِ طفلِ صغیر کیست؟

مردی که دیوِ نفْس وِ را شد اسیر کیست؟

در بیشه‌ی شجاعت و ایثار، شیر کیست؟

بر مسلمین به جای پیمبر امیر کیست؟

 

انصاف کو مُروّت و مردانگی کجاست

آیا لباس کعبه بر اندام بُت رواست؟!

 

مولای اولیای خدا کیست جز علی؟

گیرنده‌ی لوای خدا کیست جز علی؟

دست گره گشای خدا کیست جز علی؟

مصداق هَلْ اَتای خدا کیست جز علی؟

ممدوح اِنَّمای خدا کیست جز علی؟

روی خدا نمای خدا کیست جز علی؟

سلام الله علیه

مردِ نبردِ خیبر و ننگِ اُحد کجا؟

حیدر کجا، فراری جنگ اُحد کجا؟!

 

یاری که خُفت جای رسول خدا علی ست

ممدوح جبرئیل به ارض و سما علی ست

اِلّا علی پس از سخن لٰا فَتیٰ، علی ست

رُکن و مقام و مَروِه و سعی و صفا علی ست

قرآن، نماز، ذکر، عبادت، دعا علی ست

دنیا بدان که رهبر و مولای ما علی ست

سلام الله علیه

مردِ غدیر، پیروِ خطِّ سَقیفه نیست

با غصبِ منبرِ نَبَوی، کس خلیفه نیست

 

زخم جگر به شعر مداوا نمی‌شود

با صد قصیده عقده‌ی دل وا نمی‌شود

                   هر سامری خلیفه‌ی موسی نمی‌شود (علی نبینا و آله و علیه السلام)

اَعْمیٰ دلیلِ مردمِ بینا نمی‌شود

نادان زعیم عالِمِ دانا نمی‌شود

غیر از علی امام به زهرا نمی‌شود

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

«میثم» به مِهر حیدر کرّار مُنجلی ست

پیغمبرش محمّد و مولای او علی ست

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

 

غلامرضا سازگار (میثم)



[ چهارشنبه 7 شهریور 1397  ] [ 8:33 PM ] [ KuoroshSS ]

نیست در عالم امیرُ ٱلْمُؤْمِنین إِلّا علی (سلام اللّه علیه)

 

تا که گفتم یا علی شوریده و شیدا شدم

تا نجف پرواز کردم راحت از غم‌ها شدم

قطره بودم از کرامات علی دریا شدم

لایق دست دعای حضرت زهرا شدم

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

مادر خانه به من داده مدال نوکری

حیدریم، حیدریم، حیدریم، حیدری

 

دین علی، توحید علی، قبله علی، قرآن علی

هل اتی و مؤمنون، یاسین و الرحمن علی

حق علی، مقصود علی، محشر علی، میزان علی

جان علی، لیلا علی، دلبر علی، سلطان علی

سلام الله علیه

آی مردم! آی مردم! حُبِّ حیدر دین ماست

نایب پیغمبر اسلام تنها مرتضی ست

 

کیست مردم پهلوانِ پهلوانان جز علی

کیست مردم زاهد شب، شیر میدان جز علی

کیست آن که ذوالفقارش کرده طوفان جز علی

کیست آن که قلعه را بگشود آسان جز علی

سلام الله علیه

مرد عدل و دانش و تقویٰ و رزم و اقتدار

لٰا فَتیٰ إِلّٰا عَلیٖ لٰا سَیْف إِلّٰا ذُوٱلْفَقار

سلام الله علیه

هرکجای معرکه پیچیده فریاد علی

نغمه‌ی هَلْ مِنْ مُبارز، باز سر داده علی

مرد میدان کیست اینجا، هست آماده علی

یک تنه با لشکر باطل در افتاده علی

سلام الله علیه

هر که با او رو به رو گردد، شود کارش تمام

وای اگر شمشیر او بیرون بیاید از نیام

 

اولیاء الله را حیدر امامت می‌کند

کیست او که فاطمه از او اطاعت می‌کند

عالمی را حب او اهل سعادت می‌کند

خوش به حال آن که با نامش عبادت می‌کند

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

کوری چشم کسی که جنگ دارد با علی

نیست در عالم امیرُ ٱلْمُؤْمِنین إِلّا علی

سلام الله علیه

نه به دنبال حکومت بود نه دنبال نام

کم محلی بر ضعیفان بود بر حیدر حرام

دارد او دِیْن بزرگی گردن شاه و غلام

دشمنش هم گفته بی‌حیدر شود کارم تمام

 

کیست او از دشمنش مشکل‌گشایی می‌کند

تا قیامت دور او عالَم گدایی می‌کند

 

می‌نویسم کوری چشمان هر کافر، غدیر

از تمام روزهای سال بالاتر غدیر

وقت عیدی دادن زهرا و پیغمبر غدیر

می‌کنم تجدید بیعت با ولایت در غدیر

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

من کی‌ام، شکر خدا هستم نمک‌گیر غدیر

چشم در راه ظهور آخرین تیر غدیر

 

 

محمّدحسین رحیمیان



[ سه شنبه 6 شهریور 1397  ] [ 10:29 PM ] [ KuoroshSS ]

شب و تاریکی و صحرای خاموش

 

شب و تاریکی و صحرای خاموش

فَلَک از جامه‌ی ماتم سیه پوش

 

گرفته در زمین چندین ستاره

یکی خورشید خون آلوده بر دوش

 

سکوت مرگ، عالم را گرفته

تو گویی آسمان هم رفته از هوش

 

درون سینه‌ها فریاد فریاد

صدای ناله‌ها خاموش خاموش

 

بیابان نجف چشم انتظار است

که گیرد جان عالم را در آغوش

 

خدا داند که خون فرق مولا

ز قلب آفرینش می‌زند جوش

 

ز صحرای نجف آهسته آید

صدای ناله‌ی عبّاس بر گوش

 

«جوانمردی» دل شب رفت در خاک

«عدالت» تا قیامت شد فراموش

 

کجا رفت آن امیری کز رعیت

رسیدش نیش‌ها در پاسخ نوش

 

کتاب غربتش تا حشر باز است

چنانکه فرق سر، تا طاق ابروش

 

ز خونت «میثم» ار شد خاک مفروش

ولای دوست را مفروش مفروش

 

 

غلامرضا سازگار (میثم)



[ چهارشنبه 16 خرداد 1397  ] [ 4:51 AM ] [ KuoroshSS ]

بس که خون گشت ز نامردی مردم جگرش

 

بس که خون گشت ز نامردیِ مردم جگرش

بود زخم جگرش سخت‌تر از زخم سرش

 

اوست مظلوم که تا لحظه‌ی جان دادن بود

استخوان در گلو و خار به چشمان ترش

 

نخل‌ها اشک فشاندند به اشک شب او

چاه‌ها ناله کشیدند به آه سحرش

 

از شبی که گُلِ نیلوفری‌اش خُفت به گِل

نه مدینه، همه جا بود سیه در نظرش

 

خود شهید و پدرِ هشت شهید است علی

عجبا یک پدر و این همه داغ پسرش

سلام الله علیهم اجمعین

گاه، چون شمع برای بشریت شد آب

گاه، پروانه صفت سوخته شد بال و پرش

 

اوست مظلوم‌ترین رهبر و می‌باید خواند

از حسین و حسن و فاطمه مظلوم‌ترش

سلام الله علیهم اجمعین

به خداوند قسم، سخت‌تر از زخم جبین

داغ زهراست که تا حشر بُوَد بر جگرش

سلام الله علیها

عمر بی‌فاطمه جان دادن او بود که بود

فاطمه هم سپهش هم زرهش هم سپرش

سلام الله علیها

نخل «میثم» همه دم سبز که تا سبزه بُوَد

روید از اشکِ علی بر همه خرمای ترش

سلام الله علیه

 

غلامرضا سازگار (میثم)



[ دوشنبه 14 خرداد 1397  ] [ 6:26 PM ] [ KuoroshSS ]