مجلس نهم را انتخاب کنید ....
دیگر امکانات

در نشستي با عنوان "مطالبه آرمان‌خواهي و اصولگرايي" در دانشگاه امام صادق (ع) عليرضا زاكاني عضو جبهه متحد اصولگرايان و قاسم روانبخش عضو جبهه پايداري به بيان ديدگاه‌هاي جبهه‌هاي متبوع خود پرداختند.

 در ابتداي اين نشست حجت‌الاسلام و المسلمين قاسم روانبخش گفت: اين نشست به معناي مخاصمه نيست و تنها نشستي دوستانه بين من و آقاي زاكاني است كه هر دوي ما نيز در جبهه اصولگرايي قرار داريم.

وي با بيان اين‌كه «ادعاي ما اين است كه مي‌خواهيم دغدغه‌هاي مقام معظم رهبري را دنبال كنيم و ما معتقديم كه تيم ما بهتر مي‌تواند اين دغدغه‌ها را حل كند و شايد آقاي زاكاني نيز معتقد باشند كه تيم آن‌ها بهتر عمل خواهد كرد» افزود: در عرصه انتخابات بايد براي خدا كار كنيم و هدف‌مان نيز خدا باشد و طبق فرمايش آيت‌الله مصباح‌يزدي، برخي فكر مي‌كنند كه در عرصه سياست خدا وجود ندارد، اما كاملا عكس اين است و در راس سياست خداست. اگر هدف كشتي گرفتن و گروه‌بندي‌هاي سياسي قرار گيرد اين فعاليت‌ها ارزشي ندارد.

اين عضو جبهه پايداري ادامه داد: برنامه جبهه پايداري در راستاي اهدافي بوده است كه امام بزرگوار و رهبر عزيزمان براي اصولگرايي تعيين كرده‌اند، بعضي مي‌خواستند اصولگرايي را براي جريان راست در مقابل جريان چپ مصادره كنند، اما بزرگان ما نپسنديدند و فرمودند كه "اصولگرايي مرام و منش است و اصولگرايي اصلاح‌طلبانه را مي‌پسنديم". كسي كه شعار دهد اما پاي آن شعار نايستد اين به معناي اصولگرايي نيست و جبهه پايداري نيز بر همين اساس تشكيل شده است.

روانبخش همچنين گفت: شاخصه‌هايي كه رهبري در مورد اصولگرايي بيان فرمودند چه كساني كه در دولت نهم بودند و چه پس از آن، اين اصول را رعايت نكردند و بر آن پايدار نمانند. ادعاي ما اين است كه بايد بر اصول پايبند بود و مي‌خواهيم اين حرف را در عمل اثبات كنيم. آيت‌الله مصباح نيز تاكيد كردند كه جبهه پايداري با ساير اصولگرايان تخاصمي ندارد، بلكه اين‌ها دایره‌های متحدالمركزند كه جبهه پايداري در مركز آن قرار دارد و هر كه به آن نزديك‌تر باشد اصولگرا‌تر است.

وي در پايان اين بخش از سخنان خود گفت: عرصه انتخابات يك بخش از فعاليت‌هاي ما را در بر مي‌گيرد و بنا داريم با معرفي افرادي كه بر اصول پايدارترند مجلسي داشته باشيم به سمتي كه مقام معظم رهبري انتظار دارند حركت كند و مجلسي بهتر از مجالس هفتم و هشتم باشد.

در ادامه عليرضا زاكاني كه به نمايندگي از جبهه متحد اصولگرايي در اين نشست حضور يافته بود، با حساس خواندن شرايط داخلي و خارجي ايران اظهار كرد: امروز ما با رسالت خطيري براي نيروهاي انقلاب مواجه هستيم، درست است كه خدا با ماست و در عرصه سياست نيز با ماست، اما ما امروز نياز به آرايش نيروهاي انقلاب و حضور باتدبير در عرصه داريم.

وي افزود: حفظ گفتمان انقلاب اسلامي كه تجلي آن در گفتمان اصولگرايي است براي ما واجب است. ما از امام(ره) و رهبري ياد گرفته‌ايم كه حب و بغض‌مان را نسبت به دوري و نزديكي افراد به آرمان‌هاي انقلاب قرار دهيم و لذا امروز ما مسووليت بزرگي بر عهده داريم. دواير متحدالمركزي هم كه فرموده‌اند بايد گفت كه در مركز اين دواير متحدالمركز ميزان ولايت است و هركه به آن نزديك‌تر باشد اصولگراتر خواهد بود.

اين عضو جبهه متحد با تاكيد بر اين‌كه «محور اصول، اصل ولايت فقيه است» تصريح كرد:‌ ما همواره در مقابل سهم‌خواهي‌ها و در مقابل جريان فتنه و انحراف ايستاده‌ايم و فقط هم شعار نداده‌ايم، بلكه همواره از زمان جنگ و پس از آن در صحنه بوديم. اگر امروز نيز مي‌سوزيم به اين خاطر است كه حركت بعضي از دوستان به جبهه انقلاب آسيب جدي وارد مي‌كند و احساس مي‌كنيم كه وحدت ضرورت دارد.

زاكاني ادامه داد: رهپويان و پايداري هر كدام يك سليقه‌اند و تفاوت‌هاي جدي دارند. ما روش اين دوستان را نمي‌پسنديم و با بسياري از اصولگراها تفاوت جدي داريم، اما اختلاف‌هاي ما نبايد ريشه‌اي و تبديل به دعوا شود؛ چراكه اين خلاف آن چيزي است كه ما از مقام معظم رهبري، آيت‌الله مصباح و آيت‌الله مهدوي‌كني ياد گرفته‌ايم.

وي با تاكيد بر اين‌كه «ما براي قدرت تلاش نمي‌كنيم» گفت: در سامانه ‌5+6 نيز ما مي‌خواستيم كه خود را حذف كنيم تا براي مجلس هشتم در سال ‌٨٦ به وحدت برسيم و حتي من از آقاي نادران خواستم كه اين اقدام را انجام دهد تا قائله براي رسيدن به وحدت بخوابد، پس بحث، بحث قدرت نيست و تنها فدا كردن خود براي انقلاب است. اگر وحدت نداشته باشيم مطمئنا آسيب مي‌خوريم. در زمان دولت سازندگي آقاي هاشمي با گفتمان سازندگي و در زمان اصلاحات آقاي خاتمي با گفتمان اصلاحات در انتخابات پيروز شدند و در سال ‌٨٤ با حضور آقاي احمدي‌نژاد گفتمان تغيير كرد و امروز نمي‌توانيم ريسك كنيم؛ چراكه اين سرمايه كه به دست آورده‌ايم سرمايه‌ انقلاب است.

اين عضو جبهه متحد با بيان اين‌كه «براي هر انتخاباتي سامانه‌اي تشكيل مي‌شود» افزود: پس از حوادث كوي دانشگاه در سال ‌٧٨، مقام معظم رهبري همه گروه‌ها را از بهزاد نبوي و آرمين گرفته تا فدايي و عسگراولادي همه را دعوت كردند تا بر اساس اصول يعني انقلاب اسلامي، ولايت مطلقه و سيره امام(ره) دور هم جمع شوند و جبهه انقلاب را تشكيل دهند و پس از آن بود كه ‌٢٧ گروه به تفاهم رسيدند و هدف اين وحدت اين بود كه انقلاب را به دست بگيرند و نه قدرت را.

زاكاني معتقد است: اما پس از سال ‌٨٠ اين ‌٢٧ گروه كه با خون دل‌ خوردن‌ها به وفاق رسيده بودند از هم متفرق شدند و همين اختلاف‌ها باعث شد كه در زمان انتخابات سال ‌٨٤ آقاي هاشمي از احمدي‌نژاد در دور اول بيشتر راي بياورند و بعد كه متحد شديم آقاي احمدي‌نژاد پيروز انتخابات شد. مردم اگر به مشام‌شان بوي قدرت‌طلبي مسوولان برسد روي‌گردان خواهند شد. بعدها سامانه ‌5+6 شكل گرفت و منافعي هم برديم هر چند دو ضلع از سه ضلع آن كه اتفاقا يكي از اين اضلاع از اعضاي جبهه پايداري بودند بدون اطلاع ما پشت پرده قرارهايي با يكديگر گذاشتند كه برخلاف آن‌چه بود كه از پيش تعيين شده بود، ما به آقايان زارعي، صدر و بادامچيان در اين مورد اعتراض كرديم و اگر امروز مي‌بينيم كه مشكلاتي در مجلس هشتم وجود دارد از اين موضوع نشات مي‌گيرد و اين دوستان بايد جوابگو باشند.

اين عضو جبهه متحد با اشاره به نحوه شكل‌گيري جبهه متحد اظهار كرد: پس از تلاش‌هاي فراوان براي رسيدن به وحدت كه خود آقاي احمدي‌نژاد با تعيين سه نفر از دوستان نيز آن را دنبال مي‌كرد، به آنجايي رسيديم كه اتفاق‌هايي باعث شد اين سه نفر خدمت آيت‌الله مهدوي و آيت‌الله يزدي رفتند و خواهش كردند آن دو بزرگوار ميدان‌داري كنند تا اين‌كه كميته ‌7+8 شكل گرفت.

زاكاني با بيان اين‌كه «براي تشكيل يك سامانه وحدت بيش از چندين ماه تلاش مي‌شود» گفت: در همان ابتدا از دوستاني كه تحت عنوان رايحه خوش بودند دعوت كرديم كه آقايان صفار و لنكراني آمدند، ‌آقاي صفار بعدها گفت كه من معذوريت دارم و ادامه ندادند و از همان زمان جبهه پايداري شكل گرفت و اتفاقا همه ما نيز استقبال كرديم اما در ادبيات اين دوستان ديديم كه چقدر فاصله دارند. تعبيرشان اين بود كه صحنه بي‌رقيب است اما ما معتقد بوديم كه اتفاقا صحنه پر از رقيب است، عناصر اصلاحات با تمام وجود در صحنه‌اند و اگر نيامدند اين تنها بازي‌شان است و مي‌خواهند كه ما را فريب دهند. شرط عقل اين است كه بدون اختلاف وارد انتخابات شويم.

وي گفت: هم فتنه و هم انحراف براي انتخابات تلاش مي‌كنند و چه پول‌هايي كه خرج نمي‌شود. ما اتفاقاتي كه در شهرستان‌ها مي‌افتد و پول‌هايي كه هزينه مي‌شود را مي‌بينيم، اما با اين وجود دوستان جبهه پايداري توجيه مي‌كنند كه بايد رقابت را دروني كنيم تا خالص‌سازي هم صورت گرفته باشد. اين دوستان بارها فرمودند كه ما از سوي جبهه متحد دعوت نشديم اين در حالي است كه هم با نامه و هم با تلفن از آن‌ها دعوت شده بود و حتي دو جلسه با آيت‌الله مهدوي‌ كني داشتند، اما باز حاضر به حضور در جبهه متحد نشدند.

اين عضو جبهه متحد افزود: دوستان جبهه پايداري مي‌گفتند كه سهم ما در كميته ‌7+8 كم است و بايد از هشت نفر، چهار نفر از اعضاي جبهه پايداري باشند و يك نفر نيز در حكميت. بايد به اين دوستان گفت اگر سهم‌خواهي بد است اينجا هم بد است. اين دوستان گفتند كه ظرفيت ما ‌٩ دي است، ‌٩ دي كه متعلق به همه امت است. پس از آن دوستان پيشنهادي كردند كه آقاتهراني از جبهه پايداري در حكميت7+8 قرار گيرند و آقايان محصولي و زارعي نيز در اين كميته حضور داشته باشند، اما اين دوستان با بي‌انصافي گفتند كه با بي‌انعطافي برخورد كرديم اما در واقع اين‌طور نبود.

زاكاني ادامه داد: دوستان جبهه پايداري ابتدا ادعا كردند كه كار ما گفتماني است و نمي‌خواهيم در انتخابات ليست دهيم و آقاتهراني مكررا اين مساله را بيان كردند. ما از ابتدا مي‌دانستيم كه قرار است چه اتفاقي بيفتد، يك غيري تعريف كردند تا هويتي براي‌شان ايجاد شود. خالص‌سازي كه شما مي‌گوييد خلاف نص صريح سخنان رهبري است.

وي گفت: ما معتقديم كه ساكتين فتنه دچار اشكالند، اما با آن‌ها نبايد همانند فتنه‌گر برخورد شود. ما بر ساكتين فتنه اعتراض داريم، اما به نكته ديگري نيز توجه داريم كه آن ضرورت وحدت نيروهاي انقلاب است. اين دوستان سر شاخه نشسته بن مي‌برند. بين دوستان جبهه پايداري هستند كساني كه خود جزء ساكتين فتنه‌اند و توجيه مي‌كنند كه ما چون وزير كشور بوديم چيزي نگفتيم؛ لذا اين اشكالي كه بر ما مي‌گيرند بر خودشان نيز وارد است و تازه اگر ادعاي‌شان مبني بر خالص‌سازي درست باشد بايد ابتدا از خود شروع كنند.

اين عضو جبهه متحد با اشاره به صحبت‌هاي روانبخش كه بر حمايت آيت‌الله مصباح از جبهه پايداري تاكيد داشت، گفت: ما نيز خدمت آيت‌الله مصباح حضور داشتيم و ايشان همان فرمايشاتي كه در مورد پايداري داشتند در مورد ما نيز گفتند و چقدر محبت كردند. قرار نيست كه ما از آيت‌الله مصباح و آيت‌الله مهدوي كني براي خودمان هزينه كنيم. آيت‌الله مصباح به ما گفتند كه وحدت آن‌قدر ضرورت دارد كه نيازي به استدلال نيست و فرمودند هميشه يك عده وحدت‌شكن هستند، اما راهي جز وحدت نداريم و گفتند كه من ليدر جبهه پايداري نيستم و حتي بعضي از اعضاي جبهه پايداري را بيشتر از يك بار هم نديدم.

زاكاني با تاكيد بر اين‌كه «نبايد از علما براي خود خرج كنيم» گفت: ما انقلاب و خود را نيازمند به آيت‌الله مصباح مي‌دانيم و علاقه‌ وافري به دوستان جبهه پايداري نيز داريم، اما مسيري كه آن‌ها مي‌روند به ناكجاآباد است و ذخيره حزب‌الله را در مقابل هم قرار مي‌دهد. اين دوستان آن‌قدر در مورد ما صحبت كرده‌اند، راجع به ساكتين فتنه و انحراف حرفي نزده‌اند، ادبيات اين دوستان را در رسانه‌ها ببينيد، بعضي از اين افراد نگاه به رياست‌جمهوري آينده دارند و يكي از آن‌ها به من گفت كه ما دل‌نگران رياست‌جمهوري آينده هستيم.

وي در پايان سخنان خود اظهار كرد: آنچه مقام معظم رهبري از ما مي‌طلبند آرمان‌خواهي توام با واقعيت است. من خود را محتاج حاج‌آقا (اشاره به روانبخش) مي‌دانم و دلم براي انقلاب مي‌سوزد؛ چراكه ابهام بين بچه حزب‌اللهي‌ها آسيب‌هاي جدي به ما وارد مي‌كند.

در ادامه اين نشست، روانبخش گفت: دوست نداشتم اينگونه صحبت كنيم تا ديگران سوءاستفاده كنند اما شما به گونه‌اي حرف زديد كه من مجبورم پاسخ دهم.

وي خطاب به زاكاني اظهار كرد: شما مهم‌ترين ويژگي جبهه متحد را ولايت‌پذيري ذكر كرديد، ما هم همين ادعا را داريم اما معتقديم اين حرف بايد در عمل اثبات شود تا ببينيم چه كسي ولايت‌پذيرتر است. شما گفتيد كه در دواير متحد‌المركز، ميزان ولايت است و آيت‌الله مصباح كه جمله‌اي كه رهبري در مورد ايشان فرمودند درباره هيچ كس ديگري به كار نبرده‌اند، مي‌گويند كه جبهه پايداري در مركز اين دواير قرار دارد. اما چگونه است دوستان ما اگر افراد خودشان راجع به ولايت بگويند مشكلي ندارد، اما اگر كسي از جبهه مقابل حرفي بزند سريع موضع مي‌گيرند.

وي با بيان اين‌كه «‌ولايت‌پذيري به شعار نيست، ‌به عمل است» اظهار كرد: مقام معظم رهبري در ‌١٩ دي فرمودند كه ما انتخاباتي سالم و رقابتي مي‌خواهيم. جبهه بر اساس همين وارد انتخابات شده است. حالا شما مي‌گوييد كه ما به سوي نااميدي از اصولگرايي پيش مي‌رويم در حالي كه عمده اصلاح‌طلبان نيامدند. آن‌ها براي انتخابات آماده بودند اما ولي ‌فقيه‌شان يعني آمريكا دستور داد كه نيايند، حالا چهار تا آدم سفيد را لولو كرده‌ايد و از آنان مي‌ترسيد. ديگر اصلاح‌طلبي وجود ندارد؛ چراكه فتنه براي آن‌ها آبرويي باقي نگذاشت.

در ادامه اين نشست روانبخش خاطرنشان كرد: رهبري انتخاباتي رقابتي اما سالم مي‌خواهند، به هم اهانت نكنيم، اصول انقلاب را فداي وحدت نگردانيم. آيت‌الله مصباح مي‌گويند وحدت نبايد به بهاي فراموش كردن اصول انقلاب باشد بلكه بايد بر اساس حق ايجاد گردد. آيا واقعا شما طبق شاخص‌هاي اصولگرايي ليست بسته‌ايد؟ آن‌چه شما به راه انداخته‌ايد شركت سهامي است. ظاهرا فقط ما بوديم كه مشكل داشتيم. اگر بر روي اصول مي‌ايستاديد اين اتفاقات پيش نمي‌آمد.

وي گفت: هر كدام از دو جبهه ‌٣٠ نفر براي انتخابات معرفي كرده‌اند، بياييد بر اساس شاخص‌هاي اصولگرايي اين افراد را بررسي كنيم، ببينيم افراد چه جبهه‌اي اصولگراترند. من خودم شخصا اگر افراد ليست شما بيشتر اصولگرا بودند ديگر در انتخابات شركت نمي‌كنم و زير اين حرفم را امضاء مي‌كنم.

اين عضو جبهه پايداري با انتقاد از تيتر برخي نشريات و هم‌چنين بنرهاي تبليغاتي گفت: هزينه‌هاي اين بنرها از كجا تامين مي‌شود؟ من مي‌ترسم دوباره از من شكايت كنند و مثل دفعه قبل در دادگاه مجبور شوم كه ‌٣٠٠ هزار تومان جريمه دهم والا برخي مسائل را مطرح مي‌كردم. اگر كسي مقابل جبهه متحد ليست بدهد اسلامش آمريكايي مي‌شود، ادبيات شما اين است، جذب حداكثري شما اين بود. من مي‌دانم چه كساني اين خط را به شما داده‌اند.

وي خاطرنشان كرد: گير ما در همين بحث ولايت است، يك عده نام اصولگرايي و ولايت را مي‌خواهند مصادره كنند، كار مجلس در موضوع وقف دانشگاه آزاد يك ولايت‌شكني بود. كنترل و نظارتي كه مقام معظم رهبري از مجلس انتظار داشت اگر اعمال شده بود امروز شاهد آن نبوديم كه ‌٣٢ نفر از نمايندگان مجلس ردصلاحيت شوند.

اين عضو جبهه پايداري در پايان اين بخش از سخنان خود اظهار كرد: ما نمي‌گوييم كه برخي از افراد بايد حذف شوند مي‌گوييم آن‌ها را پيش نماز نكنيد. كساني كه خود فتنه را نفهميدند چگونه مي‌خواهند به مردم بصيرت دهند. اگر به صحبت‌هاي ما گوش كرده بوديد اين همه ليست‌هاي متفرق به وجود نمي‌آمد.

در ادامه اين نشست زاكاني بخش دوم از صحبت‌هاي خود را اين‌طور آغاز كرد كه ما هميشه بر ولايت تاكيد داشته‌ايم و فكر مي‌كنم سير زندگيم را اگر با دوستان‌تان مقايسه كنيد متوجه خواهيد شد، دوم خرداد برخي چه كار مي‌كردند و كجا بودند، يك بار در كميسيون مجلس به من گفتند كه ‌٤٥٠ ميليون خمس دارند. بحث‌هاي من مبنايي بود و نمي‌خواستم مثل شما روزنامه بدست بگيرم و الا مي‌توانم سند بياورم.

وي ادامه داد: هر كسي به آيت‌الله مصباح بي‌بصيرت گفته، اشتباه كرده است.

وي با اشاره به صحبت‌هاي روانبخش مبني بر اين‌كه «مقام معظم رهبري انتظار انتخاباتي رقابتي دارند» گفت: آقا فرمودند رقابت سالم، اما شما در اين چند ماه جز تخريب داشته‌ايد. ما هم اگر حرفي داشتيم در داخل اين حرف‌ها را زديم تا آبروي حزب‌الله نرود. اگر رهپويان ليست مستقل مي‌داد شش سر و گردن از ليست شما بالاتر بود، من و فدايي اصرار كرديم كه ما را حذف كنيد و آقاي آقاتهراني و دوستان شما بيايند پس بحث ما، بحث قدرت نيست، اگر قدرت بود كه ما براي حذف خود اصرار نمي‌كرديم.

زاكاني ادامه داد: اين ساده‌ترين برداشت از سخنان رهبري است كه بايد بين خودمان رقابت كنيم، رقابت بايد با غير باشد، يعني فتنه و انحراف نه با جبهه پايداري كه پاره تن ماست و ما پاره تن او. اين بي‌تقوايي است كه شما اسم افراد را تكرار مي‌كنيد. من دلم براي قبر و قيامت برخي كه لباس روحانيت تن‌شان است مي‌سوزد. من ابايي ندارم كه بگويم ‌دو و نیم  ميليارد براي مجلس هشتم هزينه كرديم، تا سه نماينده وارد مجلس شوند.

وي همچنين گفت: انتخابات هزينه دارد، شما هم كه شعار مي‌دهيد حتما پول داريد و حتما هزينه مي‌كنيد. من براي حرف‌هايم سند دارم و هر چه بگويم با سند است و مانند شما ‌٣٠٠ هزار تومان در دادگاه هم جريمه نمي‌شوم. چون تا به حال در انتخابات شركت نكرده‌ايد شعار مي‌دهيد و مي‌گوييد كه هزينه‌هاي انتخابات از كجا مي‌آيد، انتخابات مطمئنا هزينه دارد.

اين عضو شوراي مركزي جمعيت رهپويان افزود: در مورد بحث دانشگاه آزاد هم اگر نمي‌دانيد بايد به شما بگويم كه از شش نفري كه مخالفت كردند، پنج نفر آن‌ها عضو شوراي مركزي رهپويان بودند. در مورد نظارت بر نمايندگان نيز من علمدار اين موضوع بودم. در مورد رياست آقاي لاريجاني نيز دوستان شما براي رياست ايشان تلاش مي‌كردند. انصاف است كه بگوييد كه آقاي هاشمي هدايت كننده مجموعه جبهه متحد است؟ روزنامه به دست نگيريد، چرا آيت‌الله مصباح را جدا مي‌كنيد؟ چرا ايشان را خرج يك بحث سياسي مي‌كنيد، علما استوانه‌هايي هستند كه ما به آن‌ها نياز داريم.

در ادامه اين نشست، روانبخش در پاسخ به زاكاني گفت: اين‌كه ولايت‌پذيري شما بهتر از ماست شكي نيست. خوشحاليم كه شما يك محصولي پيدا كرده‌ايد، دائما در موردش حرف بزنيد، اگر اختلاس كرده بود و سندي داشت خوب رو مي‌كرديد. من نمي‌خواهم نام ببرم از كساني كه اگر بخواهند مي‌توانند تمام راي بازار را بخرند.

وي ادامه داد:‌ آقاي محصولي مهم‌ترين انتخابات دوران فتنه را برگزار كرد كه بايد به ايشان آفرين گفت، اما اين دوستان شما يك كلمه هم از آن نگفتند.

اين عضو جبهه پايداري گفت: ما كجا تخريب كرديم، مي‌پرسيد چرا به جبهه متحد نمي‌آييم، دليلش افرادي است كه حضور دارند، با حضور اين افراد، جبهه متحد آخرش به شركت سهامي مي‌رسد. اگر مي‌خواهيد روي اين اصول بايستيد با اين افراد نمي‌شود. آيت‌الله مهدوي كني فرمودند كه منظور ما از وحدت، وحدت فلسفي نيست بلكه وحدت سياسي ـ اجتماعي است. خيلي‌ها مي‌خواستند ما به اين مساله پاسخ دهيم تا بين ما دعوا شود اما اين كار را نكرديم و آيت‌الله مهدوي كني زماني كه رييس مجلس خبرگان شد ما جشن گرفتيم، حرمت بزرگان را داريم.

روانبخش خاطرنشان كرد: ما دنبال وحدت‌شكني نيستيم، شما مي‌گوييد رقابت با فتنه و انحرافي داشته باشيم، يعني آن‌ها را بياوريم و با آن‌ها رقابت كنيم؟ چرا ‌دو و نیم ميليارد تومان براي انتخابات هزينه كرديد و از كجا آورديد، اسپانسرهاي‌تان چه كساني هستند، بگوييد تا براي مردم شفاف شود.منبع خبر: خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ سه شنبه 9 اسفند 1390 11:43 AM ] [ یاسر جمالی ]

بسم الله الرحمن الرحیم

ویژگی های مجلس مطلوب از دیدگاه  مقام معظم رهبری (1)

در این یادداشت ویژگی های مجلس از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس در سال های مختلف استخراج شده است که به ترتیب سال مرتب شده و در سه شماره منتشر می گردند..

صلابت و محکم بودن در برابر استکبار جهانی و تبلیغات دشمن
 بنده بايد از مجلس محترم تشكر كنم به خاطر اينكه اين مواضع را در طول اين دوره تا امروز و ان‌شاءالله تا آخر دوره، به طور واضح از خود بروز و نشان داده است. خيلى براى كشور و براى انقلاب سرشكستگى داشت اگر مجلس احياناً در يكى از اين قضاياى مهم سياسى و اين حوادث گوناگون دچار خطا ميشد يا موضعگيرى نميكرد يا بدتر از آن، موضعگيرى غلط ميكرد. اينكه مجلس در قضاياى مختلف سياسى دنيا، در هجمه‌هاى دشمنان به جمهورى اسلامى، قرص و محكم، واضح و آشكار ايستاد و موضع گرفت، واقعاً جاى افتخار دارد، جاى تشكر دارد. من صميمانه تشكر ميكنم و اصرار دارم بر اينكه اين مواضع، همچنان با همين استحكام، با همين قوت ادامه داشته باشد؛ چون چالش ميان انقلاب اسلامى و استكبار جهانى، چالش مستمرى است، چالش ادامه‌دارى است. البته به حول و قوه‌ى الهى تا ابد طول نخواهد كشيد؛ هرچه زمان ميگذرد، كفه‌ى نظام اسلامى سنگين‌تر ميشود، قوى‌تر ميشود. آن روزى كه دشمنان احساس نوميدى كنند، هجمه‌ها كم خواهد شد، بتدريج زائل خواهد شد؛ ليكن تا آن روز، ايستادگى ملت، ايستادگى نخبگان ملت، يك امر ضرورى و لازم است؛ اين را بايد ادامه داد. مبادا ظرافتهائى كه در نوع برخورد انقلاب با دشمن مورد نظر است، مورد غفلت قرار بگيرد. ببينيم كه امروز نقشه‌ى دشمن در مورد انقلاب چيست. به تعبير متعارف و رائج، سناريوى دشمن را حدس بزنيم، ببينيم دنبال چيست. اگر توانستيم درست بفهميم، درست حدس بزنيم و در مقابل سناريوى دشمن رفتار و اعمال خودمان را برنامه‌ريزى كرديم، قطعاً دشمن شكست خواهد خورد.(8/3/90)
 البته من اين را عرض بكنم؛ اينجا جاى تقواى جمعى است. ما يك تقواى فردى داريم، كه هر كسى خود را تحت مراقبت دائم داشته باشد. تقواى كامل اين است كه انسان به طور دائم خود را تحت مراقبت داشته باشد؛ مثل كسى كه در يك محوطه‌ى پوشيده‌ى از خارهاى دامنگير دارد حركت ميكند - اين مثال، هم در روايات هست، هم در كلمات بزرگان هست - بايد دائم حواسش باشد؛ يعنى زير پايش را نگاه كند. اگر غفلت كنيد، خار دامن شما را ميگيرد، لباس شما را پاره ميكند، پاى شما را مجروح خواهد كرد. تقوا را تشبيه كرده‌اند به حركت در خارستان. خب، اين تقواى فردى است و لازم است؛ راه دستيابى به فوز و فلاح هم فقط همين است. اگر كسى بخواهد به فلاح برسد، به فوز برسد، به نجات ابدى برسد، بايستى تقوا داشته باشد. هر مقدار اين حالت بيشتر بود، فوز و فلاح بيشتر است.(8/3/90)
 

تقوای جمعی

يك تقواى جمعى هم داريم. تقواى جمعى اين است كه جمعها مراقب خودشان باشند. جمع به حيث جمع، مراقب خودشان باشند. بى‌مراقبتى جمعها نسبت به مجموعه‌ى خودشان، موجب ميشود كه حتّى آدمهائى هم كه در بين آن جمعها تقواى فردى دارند، با حركت عمومىِ آن جمعها بغلتند و به جائى بروند كه نميخواهند. در طول اين سى سال، ما از اين ناحيه ضربه خورده‌ايم. يكى از جاهائى كه ضعف نشان داده‌ايم، همين بوده.
 

مثال برای عدم تقوای جمعی
 در دهه‌هاى قبل، يك جريانى در كشور وجود داشت به نام جريان چپ. آنها شعارهاى خوبى هم ميدادند، اما خودشان را مراقبت نكردند و تقواى جمعى به خرج ندادند. در ميانشان آدمهائى بودند كه تقواى فردى هم داشتند، اما نداشتن تقواى جمعى، كار آنها را به جائى رساند كه فتنه‌گرِ ضد امام حسين و ضد اسلام و ضد امام و ضد انقلاب توانست به آنها تكيه كند! آنها نيامدند شعار ضد امام و ضد انقلاب بدهند، اما شعار دهنده‌ى ضد امام و ضد انقلاب توانست به آنها تكيه كند؛ اين خيلى خطر بزرگى است. آنها غلتيدند. بنابراين تقواى جمعى لازم است.(8/3/90)

 

یکدستی مجلس در عین اختلاف جناح ها

 وقتى كه انسان به تركيب مجلس و بافت مجلس نگاه ميكند، با توجه به اختلاف جناحها و جهتگيرى‌ها و سلائق سياسى - كه خوب، يك امر طبيعى است - مجلس را يك مجموعه‌ى شاداب، مؤمن و داراى احساس مسئوليت مى‌بيند. همين هم درست است.(18/3/89)

 

جهان درحال تغییر در نتیجه مجلس فعال

 اگر ما در اين شرائط نقش‌آفرينى كنيم، يقيناً به نفع آينده‌ى كشور، آينده‌ى نظام و آينده‌ى تاريخ ما خواهد بود. اين نقش‌آفرينى هم متوقف به اين است كه در داخل، انسجام لازم، اقتدار لازم، انگيزه‌ى كافى، همكارى‌هاى صميمى و تنگاتنگ وجود داشته باشد. به مسائل كشور، به مسائل قانونگذارى، به رابطه‌ى دولت و مجلس، به موضعگيرى‌هاى گوناگون در زمينه‌ى مسائل داخلى و خارجى، با اين ديد بايد نگاه كرد؛ از اين منظر بايد همه‌ى اين مسائل را ديد. آن وقت خيلى از چيزهائى كه حالا ممكن است به نظر ماها در نگاه اول اهميت پيدا كند، كم‌قدر خواهد شد و از اهميتش كاسته خواهد شد. (18/3/89)
 

اهمیت بررسی و مطالعه مسائل در کمیسیون ها

نظم  در کار

كميسيونها در مجلس خيلى وظيفه و نقش بر عهده دارند. كمسيونها خيلى بايد كار كنند. صحن علنى مجلس البته جاى تصميم‌گيرى است، اما كار بنيانى در كميسيونها انجام ميگيرد؛ بلكه حتّى ما در طول اين سالهاى متمادى در مجلس كسانى را سراغ داشتيم كه قبل از اينكه بيايند توى كميسيون اظهارنظر كنند، خودشان پيش‌مطالعه ميكردند، ميرفتند نگاه ميكردند، مطالعه ميكردند، جوانب قضيه را مي‌سنجيدند. اينجور كارى خيلى خوب است. آن وقت شما هنگامى كه وارد مجلس شديد، وارد صحن شديد، قانون كه مطرح شد، موافق و مخالف كه صحبت ميكنند، هر نكته‌اى از سخنان آنها مورد توجه قرار ميگيرد. اين كه نباشد، آدم خالى‌الذهن باشد، حرف موافق و مخالف مثل اين است كه يك چيزى دارند توى فضا و هوا ميگويند؛ تصميم‌گيرى انسان هم تصميم‌گيرى متكى به حجت نخواهد بود؛ چه درباره‌ى قانون، چه درباره‌ى بعضى از مصوبات ديگر؛ تعيين اشخاص، وزير، غير وزير. وقتى قبلاً مطالعه شده باشد، انسان با حجت وارد ميشود. گاهى ميشود كه ده نفر مخالفت ميكنند، فضا فضاى مخالف است؛ اما شما كه موافقيد، استدلال داريد، فكر داريد و بر طبق آن اجتهاد و فهمى كه از مسئله داريد، عمل ميكنيد؛ اين درست است. يعنى ميخواهم خدمت آقايان و خانمها عرض كنم كه كار بررسى در كميسيون، بلكه قبل از كميسيون را بايد جدى گرفت. لذا حضور در كميسيونها خيلى مهم است، و حضور سر ساعت و حضور مستمر خيلى اهميت دارد.(18/3/89)

 

اهمیت دادن به اصول و مبانی انقلاب و سخنان امام

حالا مثلاً فرموديد كه به سياستهاى ذيل اصل 44 قانون اساسى توجه است. ببينيد، اين خودش يك شاخص است. اگر سياستهاى اصل 44 را قبول داريم، فرض كنيد قانونى بگذرانيم كه با اين سياستها نخواند، چطور اين مردود است از نظر شما؟ عين همين مسئله در شكل كلان مربوط به اصل ارزشهاى انقلاب است، اصل مبانى انقلاب است. مبانى انقلاب را بايد مرور كرد؛ فراموش نكنيد. اينى كه گفته بشود ما در نظرات امام - فرض بفرمائيد حالا تعبير «ترديد» نمي‌كنند، اما حرفهائى ميزنند كه معنايش همان ترديد است - ترديد كنيم، اين درست نيست. وصيت‌نامه‌ى امام، جمع‌بندى شده‌ى فرمايشات امام (رضوان اللَّه تعالى عليه) مبانى انقلاب ماست، اصول انقلاب ماست. امام مرد بزرگى بود، آگاه بود. اينها را دائماً در نظر داشته باشيد. قانون، موضعگيرى و حركت بر اين اساس باشد. ممكن است يك نفر يك جور بفهمد، يك نفر يك جور ديگر بفهمد - اين اشكالى ندارد - اما بايد هدف اين باشد، محور اين باشد. (3/4/88)

 

مجلس بدون تشنج و تنش و اصطکاک

نبايد بگذاريد كار به اصطكاك برسد. مردم هم واقعاً ديگر از اصطكاك خوششان نمى‌آيد. بعضى از دوره‌هاى مجلس، دوره‌هاى پراصطكاكى بود. بازخورد اين تشنجها در مجلس، بازخورد بسيار منفى‌اى بود. مردم هيچ خوششان نمى‌آيد. هر وقت مردم اين راديوى مجلس را باز ميكردند، يك دعوائى توى آن بود؛ يك حرف نيش‌دار و گزنده‌اى توى آن بود. مردم اين را دوست ندارند. مردم ميخواهند ماها كه اينجا در مسند مديريت كشور نشستيم، با همديگر مهربان باشيم، با هم كار كنيم، نسبت به هم صميمى باشيم. نه اينكه از گناهان و خطاهاى هم اغماض كنيم؛  ابداً - اينكه هيچ مطلوب نيست، اين ضد ارزش است - اما نوع برخوردها، نوع صميمى، نوع مهربانانه، نوع مؤمنانه و برادرانه بايد باشد.(3/4/88)

 

استکبار ستیزی و قاطعیت

از جمله‌ى نقاط قوّت بسيار بارز در اين مجلس، مواضع محكم و اصولى در مسائل بين‌المللى و در مواجهه‌ى با استكبار بود. خيلى بد است كه دشمنانى كه با يك ملت، با جهتگيرى يك ملت و با اصول يك ملت مخالفند، ناگهان از دل تشكيلاتِ مديريت كشور، يك چراغ سبز و يك علامت موافقتى دريافت كنند! خيلى خجالت‌آور است و انسان احساس خفّت مى‌كند.(8/3/86)

 

منطق ما در مقابله‌ى با دست‌اندازى‌هاى امريكايى، منطق ضعيفى نيست. منطقى است كه اگر براى همه‌ى ملتهاى دنيا تبيين بشود، با همه‌ى دل به آن مى‌گروند. ما حرف زورى نمى‌زنيم؛ حرف خلاف متعارفى نمى‌زنيم. ما مى‌گوييم يك ملت و يك كشور، نمى‌خواهد اجازه بدهد كه يك قدرت، يك امپراطورىِ متجاوز، مدعى و طلبگار از همه‌ى دنيا، به منابع او دست بيندازد، به منابع انسانى او دست بيندازد، سياست او را تعيين كند و از او سلب اختيارات كند. مى‌گويند: فلان كار را بكنيد، فلان كار را نكنيد، فلان چيز را بفروشيد، فلان چيز را بخريد، اين كار را براى حكومتتان بپذيريد، آن را نپذيريد! اين كارى است كه الان امريكايى‌ها در خيلى از جاهاى دنيا دارند مى‌كنند. در متصرفات شوروىِ سابق مكرر كردند؛ در منطقه‌ى خاورميانه دهها سال است دارند مى‌كنند؛ در آسيا و در خيلى از كشورها دارند مى‌كنند. ايران گفت ما نمى‌خواهيم شما در كار ما دخالت كنيد؛ مى‌خواهيم خودمان تصميم بگيريم. اين حرف بدى است؟ ملت ايران در مواجهه‌ى روبه‌رو و آشكار با استكبار، مى‌گويد شما چرا دم از حقوق بشر مى‌زنيد و اين‌جور آشكار و فاضح حقوق بشر را در همه جا - در عراق، در افغانستان، در آفريقا، در كوزوو، حتّى در خود امريكا - نقض مى‌كنيد؟! اين حرفى نيست كه ملتها اين را نفهمند.

 

استکبار ستیزی و قاطعیت

اين مجلس در موضع رفيع و والاى مجلسِ قانونگذارى ايستاد و در همه‌ى ماجراها و فراز و نشيب‌ها، اين موضعِ ضد استكبارى خودش را علناً، با صراحت، با وضوح و با منطق، بيان كرد. منطق و استدلال هم بر سخنان و رفتار او حاكم بود. اين خيلى باارزش است و نمى‌شود آن را نديده گرفت. دوستان شما هم اين را قبول دارند، دشمنان شما هم اين را قبول دارند. اين هم يكى از آن خطوط اساسى افتخارات شماست كه در محاسباتتان، بايد شكر او را بگزاريد. (8/3/86)

عدم تشنج آفرینی

يكى از امتيازات اين مجلس در اين سه سال گذشته - كه ان‌شاءاللَّه در يك سال باقيمانده هم همين‌طور باشد - اين بود كه منشأ تشنجات سياسى و بگومگوهاى اختلاف‌افكن در بيرون نشد؛ راديو را كه انسان باز مى‌كند تا گفتگوى مجلس را بشنود، با مجموعه‌اى از بيانها و گفتارهايى مواجه بشود كه جز دعوا و تشنج و اختلاف و اتهام از آن بيرون نمى‌آيد. اين مجلس در اين زمينه، مواضعِ خوب و قابل قبولى داشت. البته برخى از اظهارات در مجلس هست كه به آن اشاره مى‌كنم؛ لكن مجموعاً مجلسِ تشنج‌آفرينى نبود و در درون خودش خوب بود. (8/3/86)

 

 اولویت بندی برای کارهای کشور

نگاه كنيد و ببينيد اولويتها و اهم‌ها چيست و با جديت دنبال آن برويد. البته يك فهرستى هم رئيس محترم مجلس چندى پيش به من ارائه كردند كه پانزده، شانزده مورد در آن نوشته شده بود؛ خوب بود؛ البته بنده نه تعيين مى‌كنم و نه ترجيح مى‌دهم، شما خودتان مى‌دانيد. تعدادى از چيزهائى را كه واقعاً براى كشور مهم و اساسى و ماندگار است، يا فورى و فوتى است - و لو خيلى اساسى نيست، اما براى وضع كنونى از يك فوريتى برخوردار است - انتخاب كنيد و بدون نگاه به مسائل خاصى كه ممكن است براى هر كسى پيش بيايد - مسائل جناحى و شخصى و غير ذلك - آنها را دنبال كنيد. (8/3/86)

 

ایستادگی و مقاومت در برابر استکبار

البته در آن خطوط اساسىِ مهمى كه لازم بود به عنوان امتياز عرض بكنيم، مواضع قاطع شما در قضيه‌ى هسته‌اى بود كه آن هم يكى از نقاط برجسته است. خيلى خوب عمل كرديد. كار درست همين بود كه دولت را الزام كنيد به ايستادگى؛ دولت هم خودش علاقه‌مند به اين كار و پيشرو در اين كار است. اين درست بر طبق مصلحت كشور و مصلحت آينده است. به طبقات كم‌درآمد و ضعيف هم مانند قبل اهتمام داشته باشيد. (8/3/86)

 

خود داری از تصویب قوانین مخالف هانون اساسی جهت جلوگیری از اتلاف وقت در بررسی شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام

اگر مى‌گوئيم به كارهاى اساسى بپردازيد، با همين ملاحظات اساسىِ ديگرى است كه در اين كار وجود دارد. مثلاً يك وقتى امام به نمايندگان مجلس شوراى اسلامى فرمودند كه درست است كه هر چه شما تصويب كنيد به شوراى نگهبان مى‌رود و اگر مخالف قانون اساسى بود رد مى‌شود؛ اما اين معنايش اين نيست كه شما از اول، چيزى را كه مى‌دانيد مخالف قانون اساسى است تصويب كنيد و به آن‌جا بفرستيد؛ آنها هم رد مى‌كنند؛ بعد هم بالاخره يك مجمع تشخيصى وجود دارد كه برود آن‌جا! نه، اين تضييع وقت مجلس است: آوردن قانونى كه صريحاً بر خلاف قانون اساسى است به مجلس، يا وارد شدن به بعضى از جزئياتِ مسائل اجرائى. (8/3/86)

 

 انتقاد منصفانه

نه اينكه بگوئيم انتقاد نكنند؛ انتقاد دو گونه است. علامتِ دلسوزانه بودن انتقاد اين است كه وقتى انسان انتقاد را بيان مى‌كند، نقطه‌ى قوّت را هم در كنار او بيان كند تا معلوم بشود كه بناى نظر شخصى، بناى انتقام‌گيرى و بناى اذيت كردن ندارد؛ والّا اگر ما يك مجموعه‌اى داشته باشيم كه نقاط قوّت و نقاط ضعفى هم دارد، آن وقت در بيان انتقاد، نقاط قوّتش را اصلاً در نظر نگيريم و به زبان نياوريم، بعد يك يا دو يا ده‌تا از نقاط ضعف را همين طور بنا كنيم گفتن؛ معلوم است كه تضعيف خواهد شد. علامت اين كه نمى‌خواهيم تضعيف كنيم، اين است كه نقاط قوت را هم بيان كنيم. حالا اگر يك وقت در موردى انتقادى هم داريم، بگوئيم؛ اشكالى ندارد و كسى با آن مخالفتى ندارد. (8/3/86)

 

مواظبت بر اظهارات برای سوء استفاده نکردن دشمن

توجه بكنيد در اين اظهاراتى كه بر زبان مى‌آوريد - هم نطقِ پيش از دستور، هم بيان تذكر، هم راه‌هاى نظارت بر دولت: سؤال و تذكر و استيضاح - در طرف مقابل و جبهه‌ى مقابل، دشمن از روى غفلت خود يك پيام غلطى دريافت نكند. چون گاهى اوقات ما قصد بدى هم نداريم، اما طورى حرف مى‌زنيم كه طرف مقابل از حرف ما دچار اشتباه مى‌شود؛ خيال مى‌كند كه يك گرايش طرفدارِ او در بين اين مجموعه وجود دارد؛ آن وقت تشويق مى‌شود و روحيه پيدا مى‌كند. مواظب باشيد دشمن روحيه پيدا نكند. (8/3/86)

 

توفیق پیدا کردن در صورت رعایت تقوا

تقوا معیار عمل ما

 اگر ما و شما در جهتگيرى كلىِ كارهايى كه در زندگى انجام مى‌دهيم - و از جمله، كارهاى دوران مسؤوليت - خط رعايت تقوا و احساس وظيفه و مسؤوليت را پيش بگيريم، خداى متعال هم توفيقات خودش را ارزانى خواهد داشت؛ «يا ايّها الّذين امنوا اتّقوااللَّه و قولوا قولا سديدا يصلح لكم اعمالكم و يغفر لكم ذنوبكم». اگر تقوا به ميان بيايد، خداى متعال هم اعمال را اصلاح و ما را هدايت مى‌كند؛ «انّ علينا للهدى»؛ خداى متعال هدايت را بر عهده‌ى خودش دانسته. اگر ما در خط تقوا، رعايت امر و نهى الهى و مواظبت از رفتارِ خود حركت كنيم، بدون شك خداى متعال ما را هدايت و كمبودهاى كار ما را جبران خواهد كرد - «يغفرلكم ذنوبكم» - و اگر در جاهايى نادانسته خطا و اشتباهى از ما سر بزند، آنها را مورد مغفرت قرار خواهد داد و آبروى ما را حفظ خواهد كرد. بنابراين تقوا ملاك است؛ يعنى غير از ملاك ارزشى كه چه كسى پيش خدا بالاتر است - و آن تقواست - براى خود ما هم كه بفهميم چه كار بكنيم، چه كار نكنيم؛ كدام كار خوب است، كدام كار منتج است و كدام كار نيست؛ معيار، تقواست. اگر تقوا را رعايت كرديم، حرف و عمل ما هم با هدايت و كمك الهى در مسيرِ درست قرار خواهد گرفت. پس، اول و آخرِ همه‌ى حرفهاى ما تقواست.(8/3/84)

 

خدمت گذاری نه پول و شهرت و مقام

من قبلاً شايد خدمت شما برادران و خواهران عزيز عرض كرده‌ام - اگر هم نگفته‌ام، الان عرض مى‌كنم - اين چهار سال كه يك سالش هم گذشت، مثل برق مى‌گذرد. آنچه شما بايد از اين چهار سال بهره ببريد، پولى نيست كه به دست مى‌آيد، يا احترام و شعارى كه به نفع شما داده مى‌شود، يا سرشناس شدن و به دست آمدن جاه و معروفيت، يا نام چنين و چنان. آنچه از اين چهار سال در درجه‌ى اول بايد مورد توجه و همت ما باشد، اين است كه وقتى در پيشگاه خداى متعال حاضر شديم- كه خيلى هم زود خواهد بود؛ يعنى اگر شما صد سال هم عمر كنيد، خيلى زود خواهد گذشت. واقعاً وقتى انسان گذر عمر را نگاه مى‌كند، مى‌بيند خيلى سريع گذشته؛ ما غافليم كه خيال مى‌كنيم طول مى‌كشد؛ نه، به سرعتِ برق مى‌گذرد - ذخيره‌يى را در دستمان خواهيم داشت و آن، چهار سال خدمت و كار است. (8/3/84)

مراقبت از خود در وقت کوتاه خدمت

خداوند در آيات آخر سوره‌ى مباركه‌ى حشر مى‌فرمايد: «يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللَّه والتنظر نفس ما قدّمت لغد»؛ تقوا پيشه كنيد - يعنى مراقب خودتان باشيد - و حواستان باشد كه لغزش و اشتباه و انحرافى پيش نيايد؛ و نتيجه‌ى اين مواظبت - «والتنظر نفس ما قدّمت لغد» - بايد اين باشد كه ببينيم براى فردا چه فراهم كرده و از پيش فرستاده‌ايم. بعد بلافاصله مى‌فرمايد: «واتّقوا اللَّه انّ اللَّه خبير بما تعملون»؛ خداى متعال بينا و داناست. ما بايد مراقب خود و بيناى كار خود باشيم و حواسمان باشد؛ به نظر من، اين خط و جهت اصلى است. اگر اين رعايت شد و اهتمام به اين گماشته شد، هم طرحهاى خوب در مجلس مطرح خواهد شد؛ هم لوايح بموقع تصويب خواهد شد؛ هم وظيفه‌ى نظارتى، خوب انجام خواهد شد؛ هم ملاحظه‌ى حال مردم خواهد شد؛ هم ملاحظه‌ى توسعه‌ى كشور خواهد شد؛ هم ملاحظه‌ى عدالت خواهد شد؛ يك مقدارش را خود ما مى‌فهميم، يك مقدارش را هم خدا به ما كمك مى‌كند و ما را هدايت و دستگيرى مى‌كند. اگر اين قدم از اول در اين جهت برداشته نشد، همه نوع احتمالى وجود دارد و واقعاً انسان نمى‌تواند مطمئن باشد كه چه خواهد كرد و چگونه خواهد شد. بنابراين عرض اصلى من اين است كه مراقب باشيد اين چهار سال مى‌گذرد. (8/3/84)

 

قانون گذاری صحیح و داشتن تقویم و برآورد درستی از مسئولیت خود

آن چيزى كه تكيه‌ى اصلى من روى آن است، اين است كه اين مسؤوليت را قدرشناسى كنيد؛ يعنى تقويم و برآورد درستى از اين مسؤوليت داشته باشيد. البته شما آقايان و خانم‌ها اين برآورد را داريد؛ ما تذكراً عرض مى‌كنيم. مسؤوليت شما خيلى سنگين است. شما مى‌خواهيد قانون به‌وجود بياوريد. قانون، نرم‌افزار اداره‌ى كشور است؛ دستگاه‌هاى اجرايى در حكم سخت‌افزارها هستند. اگر شما بتوانيد اين نرم‌افزار را هوشمندانه، صحيح، جامع، مؤثر در ابعاد گوناگون زندگى و پُركننده‌ى خلأها فراهم كنيد، سخت‌افزارها كار خودشان را درست انجام خواهند داد. البته سخت‌افزار هم گاهى اوقات تعمير مى‌خواهد، گاهى اوقات روغنكارى مى‌خواهد، گاهى اوقات دورانداختن مى‌خواهد؛ ليكن يك سخت‌افزارِ خوب هم با يك نرم‌افزارِ ناقص و غلط هيچ محصولى نخواهد داشت. شما در واقع در اين‌جا داريد نرم‌افزار مديريت كشور يا بخش عمده‌يى از آن را فراهم مى‌كنيد. البته وظيفه‌ى نظارت و ديگر وظايف مجلس شوراى اسلامى هم در جاى خود محفوظ است. (8/3/84)

 

نظم و حظور به موقع سر پست ها

مطالعه وتحقیق در مورد لوایح و ...

به نظر من چيزى كه در مجلس مهم است، حضور نمايندگان محترم سر پُست‌هاست. برخى از نمايندگان محترم به من گفتند تعطيلات مجلس زياد است؛ درباره‌ى اين مسأله من نمى‌توانم اظهارنظرى بكنم؛ اين را هيأت رئيسه‌ى محترم بايد بررسى كنند؛ ليكن در همان بخشى كه غير تعطيل و وقت كار است، حضور بايد منضبط، سر وقت و با رعايت دقيقه و ثانيه باشد؛ هم در داخل صحن مجلس و هم در كميسيون‌ها. كار كميسيون‌هاى تخصصى هم خيلى مهم است. حضور در كميسيون‌ها، سر وقت در كميسيون‌ها حاضر شدن، كار كردن، واقعاً مطالعه كردن، پيش مطالعه كردن، لوايح را ديدن، طرح‌ها را سنجيدن، با افرادى كه لازم است مشورت شود، مشورت كردن، حتّى مباحثه كردن در داخل مجلس قبل از اين‌كه انسان به مرحله‌ى تصميم‌گيرى برسد - چه در كميسيون و چه در صحن مجلس - لازم است. (8/3/84)


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ سه شنبه 9 اسفند 1390 11:42 AM ] [ یاسر جمالی ]

 

شناخت های لازم برای تمدن سازی

          اول باید خود را بشناسیم بدانیم كیستیم و در كجا قرار داریم و طبق شناختی كه از خود بدست می‌آوریم مشخص كنیم كه جامعه را به كجا می‌خواهیم  ببریم. دومین شناخت مربوط به نیازها می‌باشد. نیازهای جوامع یكسان نیستند، هر جامعه‌ای نیازهای ویژه خود را داراست. سومین امر ی كه جهت تمدن‌سازی باید شناخته شود امكانات، تواناییها و استعدادهایی است كه داریم. چهارم، شناخت نحوه تامین نیاز است. ما باید متناسب با شناختی كه از خود، نیازها، امكانات و اهدافمان داریم، بدانیم در تامین نیازهایمان باید چه اموری را رعایت كنیم و مطابق چه اصولی عمل نماییم تا تامین نیاز اولاً تضادی با سایر شؤون ما نداشته باشد و ثانیاً ما را در دستیابی به اهداف و حفظ ارزشهایمان یاری نماید. همچنین شناخت راه‌كار حل مسائل و تامین نیازها لازم می‌باشد. اینكه بتوانیم بهترین راه را برای پل زدن میان امكانات و نیازها بیابیم، كه این قسمت تحت عنوان علوم پایه و كاربردی قرار می‌گیرد.

 

 

 

عناصر و شرایط لازم جهت تمدن سازی

 

            شناخت، اولین عنصر ضروری جهت تمدن‌سازی می‌باشد كه در مورد آن توضیحاتی گذشت. دومین عنصر جهت تمدن‌سازی، نظم می‌باشد. نیازها بسیار زیاد و امكانات محدود است، برقرار نمودن یك رابطه منطقی و متعادل میان امكانات و نیازها، در مقوله نظم جای می‌گیرد. نظم، تنها در رابطه كارها با زمان مطرح نیست، استفاده بهینه و صرفه جویی در امكانات نیز تحت مقوله نظم قرار دارد. نظم حالتی است كه باعث می‌شود امكانات به بهترین شكل مورد استفاده قرار گیرد و كارآمدی افزایش یابد. در جامعه‌ای كه دچار بحران هویت است، نظم امری تحمیلی و دست‌و‌پاگیر تلقی می‌شود. عنصر سوم شایسته‌سالاری است، شایسته كسی است كه در جهت اهداف جامعه كارآمدی بیشتری دارد. ممكن است فردی برای اداره یك جامعه بسیار شایسته باشد اما برای اداره جامعه دیگری با ویژگیها و اهداف متمایز، اصلاً كارآمد و شایسته نباشد. چنگیز برای ریاست بر قوم مغول كه هدفشان جهان‌گیری بود، فردی شایسته محسوب می‌شد. معاویه دوم پسر یزید هیچ تناسب با بنی امیه نداشت و مرید اهل بیت علیهم‌السلام بود، به همین خاطر خیلی زود كنار زده شد. چهارمین عنصر مورد نیاز برای تمدن‌سازی اعتماد به نفس و باور داشتن خود و توانا دانستن خویش است. اگر در جامعه‌ای این تلقی وجود داشته باشد كه ما نمی‌توانیم مستقلاً نیازهای خود را تامین كنیم، آن جامعه موفق به تمدن‌سازی نمی‌شود.

            اگر مردمی عناصر فوق را در جامعه خود ایجاد نمایند، تامین نیازها به صورت بومی صورت می‌گیرد و مسائل با استفاده از استعدادهای بومی حل می‌‌گردد؛ یعنی جامعه به مرحله پویایی و زایندگی و تولید می‌رسد. پس از اینكه تولید و پاسخ‌گویی به نیازها محقق گشت، نوبت به ارزیابی و نقد می‌رسد. در این مرحله باید مشخص شود كه آیا پاسخ كافی و مناسب به نیازها داده شده است یا خیر؛ ضعفها و قوتهای محصولات تولید شده (اعم از مادی و غیر مادی) سنجیده می‌شود واصلاحات لازم صورت می‌گیرد. ممكن است در ابتدای راه، محصولات تولید شده مطلوبیت كافی نداشته باشد، اما اگر این باور وجود داشته باشد كه ما باید خودمان به نیازهایمان پاسخ دهیم، موفقیت حتمی خواهد بود و جامعه از طریق ارزیابی، به اشكالات خود پی می‌برد؛ آنها را رفع می‌كند و موفق می‌شود. باید توجه داشت كه ارزیابی در هر جامعه‌‌ای متناسب با تعریفی انجام می‌گیرد كه آن اجتماع از خود دارد. نقد و ارزیابی؛ آسیب شناسی(pathology)، تفكیك محصول مطلوب از نامطلوب و شیوه دستیابی به محصول مطلوب را در بر می‌گیرد.

            بد نیست به عنوان نمونه جامعه‌ای را مثال بزنیم تا مطالبی كه بیان شد روشن‌تر شود. یك محقق آلمانی قبیله‌ای را در قرن نوزدهم مشاهده می‌كند كه در یك منطقه بسیار بد‌آب‌و‌هوای جنوب آفریقا روزگار سپری می‌كردند، وی كه سالها با این قبیله زندگی كرده است، آن قبیله را خوشبخت‌ترین قبیله می‌داند و با آمار و ارقام این تلقی خود را اثبات می‌كند. او در وصف آن قبیله می‌گوید: با اینكه مردم آن قبیله در بدترین شرایط آب و هوایی به‌سر می‌برند اما هیچ‌یك سوء تغذیه ندارند و تمام نیازهای بدنشان تامین می‌گردد. غذایشان حشرات و ریشه‌های گیاهان صحرایی و جوندگان زمینی و‌... است. آنها به‌ازاء مفاهیمی مانند جنگ، درگیری و فحش واژه‌ای ندارند. سرقت نزد آنها بی‌معنی است. همه قبیله یك‌نفر محسوب می‌گردد، قوی‌ترها مسئول تهیه آب و غذا و سایر نیازهای اساسی هستند و در تخصیص این امكانات اولویت با كودكان و زنان می‌باشد. هر فرزندی، فرزند همه خانواده‌ها می‌باشد. افراد سر‌و‌وضع مرتبی ندارند و صورتشان را با آب و صابون نمی‌شویند. ممكن است از نظر ما زندگی بسیار بدی داشته باشند. اما آنها توانسته‌اند با توجه به تعریفی كه از خود دارند وباتوجه به ویژگیهایی كه محیط زندگی آنها دارد، نیازهایشان را تامین كنند بدون اینكه دچار تعارض و بیماری گردند. افراد این قبیله خود را خوشبخت می‌دانند. اما در ایران مرفه‌ترین اشخاص نیز از زندگی خود ناراضی هستند؛ زیرا جامعه دچار بحران هویت است و همه نیازهای آنها به صورت متعادل تامین نمی‌گردد؛ در زندگی آنها تعارض، تضاد و دوگانگی وجود دارد. بخشی از زندگی او متعلق به فرهنگ و تمدنی دینی و شرقی است و بخش دیگر آن متعلق به فرهنگ و تمدن غرب. نیازش برخاسته از ویژگیهای بومی و پاسخش به آن نیاز، غیر بومی می‌باشد.

            در دانشكده دندانپزشكی یكی از دانشگاهها كه دانشجویان آن از نظر مالی مشكلی ندارند، طبق آماری كه گرفته شد، %70 دانشجویان دوست داشتند كه ایران را ترك كنند و به كشور كانادا بروند، %‌27 نیز نمی‌خواستند در ایران باقی بمانند؛ بلكه كشورهای دیگری را در نظر داشتند. تنها %‌3-%2 می‌خواستند در ایران بمانند. این وضعیت افراد متمكن، در جامعه‌ای است كه دچار بحران هویت شده است، و آن وضعیت افراد قبیله‌ای بود كه بحران هویت نداشت.

 

تكامل تاریخی تمدن

 

            در مورد سیر تاریخ و نحوه پیدایش و نابودی تمدنها نظریه‌های گوناگونی ارائه گشته است. نگاه رایج، ‌نگاه خطی به تاریخ است به‌این معنی كه تصور می‌شود هر دوره‌ای ادامه‌دهنده مسیری است كه گذشتگان پیموده‌اند، و از ابتدای تاریخ تاكنون بشر در مسیر تكامل دائماً سیر صعودی داشته است، به عبارت دیگر هر دوره‌ای نسبت به دوره های گذشته كامل‌تر است. نگاه حلزونی نیز به تاریخ مطرح است. در این نگاه اگرچه سیر كلی تاریخ رو به تكامل است اما ممكن است بشر در دوره‌‌‌های خاصی دچار سقوط شود، ولی این سقوط كلی نیست؛ بلكه در مجموع حركت جوامع سیر تكاملی دارد. نگاه دیگر، نگاه سینوسی است. طبق این دیدگاه، در هر دوره، بشر تمدنی را آغاز می‌كند، روبه تكامل حركت می‌نماید؛ به نقطه اوج می‌رسد و آنگاه سیر نزولی آغاز می‌گردد و سرانجام آن تمدن از بین می‌رود و پس از آن، در دوره بعد همین ماجرا تكرار می‌شود. تفاوت دیدگاه سینوسی با دیدگاه حلزونی در این است كه در دیدگاه سینوسی حركت كلی جوامع در طول تاریخ، لزوماً صعودی و رو به تكامل نیست. البته باید توجه داشت كه اگر تعریف ما از تكامل تغییر كند، سیر تاریخ را نیز به گونه دیگری تفسیر می‌كنیم؛ مثلاً ‌اگر تكامل را در ابزار تولید محصولات مادی بدانیم، شاید سیر تاریخ، خطی باشد.

 

علل ظهور و سقوط تمدنها

 

            بنابرآنچه بیان شد، هرگاه عناصر لازم جهت تمدن‌سازی دچار نقصان گردد؛ ‌به همان میزان تمدن ضعیف می‌شود و از پاسخ‌گویی به نیازها و حركت به سمت اهداف باز می‌ماند، ‌چنانچه توان بازسازی عنصر مفقود وجود داشته باشد، تمدن با بازسازی آن، به حیات خود ادامه می‌دهد و اگر توان بازسازی عنصر مفقوده وجود نداشته باشد در درون جوامع آن تمدن، بحران هویت پیش می‌آید و نهایتاً‌ آن تمدن از بین می‌رود؛ مثلاً‌ اگر در جامعه‌ای عده‌ای پیدا شوند و با تعریفی جدید از عالم و آدم و خود، ‌نیازهای جدیدی ایجاد كنند كه ناهماهنگ با تمدن حاكم بر آن جامعه باشد، جامعه دچار بحران هویت می‌گردد. پیامبران نیز وقتی شروع به تبلیغ می‌فرمودند نظم موجود جامعه را به‌هم می‌ریختند. آنان تلقی افراد را نسبت به آدم و عالم تغییر می‌دادند و به دنبال آن تحولاتی در جامعه پدید می‌آوردند كه نظم موجود جامعه آن را بر نمی‌تابید، و صاحبان قدرت و ثروت از آن تحولات احساس خطر می‌كردند. در رابطه با علل ظهور و سقوط تمدنها نظرات مختلفی وجود دارد، مثلاً‌ ابن خلدون می‌گوید كه تلاش چند نسل متوالی، تمدنی ایجاد می‌كند و میراث مادی و معنوی ارزشمندی برای نسلهای بعدی به جای می‌گذارد. نسلی كه این ثروت، اخلاق، ادبیات، فرهنگ، علم. فناوری و... را بدون هیچ تلاشی به دست می‌آورد، ارزش این میراث را نمی‌شناسد و بدون اینكه بر داشته‌ها چیزی بیفزاید از اندوخته‌ها استفاده می‌كند. به این ترتیب جامعه از پویایی باز می‌ایستد و محصول مادی و معنوی جدیدی تولید نمی‌شود به همین خاطر تمدن رو به افول می‌نهد و از بین می‌رود. پس از آنكه تمدن از میان رفت، نسل بعدی ناچار به تلاش می‌پردازد و دوباره ماجرا تكرار می‌شود. البته گاهی نیروهای خارجی هجوم می‌آورند و تمدن را از میان بر می‌دارند.

 

از تمدن در ایران ، تا بحران هویت

 

            شاید بتوان سیر تمدن در ایران را مطابق الگوی ابن خلدون تفسیر نمود. هخامنشیان تمدنی ساختند كه تجلی آن را در تخت جمشید می‌توان دید. نباید پنداشت كه بنایی همچون تحت جمشید به زور شلاق ساخته شده است. هیچ گاه كسی كه بازور شلاق مجبور به كار شده است نمی‌تواند آن هنر حجاری و معماری خود را ظاهر سازد. در هر جای دنیا كه نمادی آمیخته از هنر و صنعت وجود دارد نشانه‌ای از یك تمدن است. معماریهایی كه از دوره های مختلف تاریخی به جای مانده است هر یك آینه‌ای است كه تمدن عصر خود را به نمایش می‌گذارد. اگر یك تمدن عظیم وجود نمی‌داشت ساختن چنین بناهایی ممكن نبود. این آثار عصاره‌ای از دستاوردهای تمدنی عصر خود هستند. تا در جامعه‌ای نظم و علم و هنر نباشد ساختن تخت جمشید ممكن نیست.

            پس از اینكه تمدن ایرانی در دوره هخامنشیان شكوفا می‌گردد و به اوج می‌رسد، شایسته سالاری كنار نهاده می‌شود ، كورش چوپان زاده بود اما كسی از نسب او نپرسید، در دوره پس از او حكومت موروثی می‌شود و داریوش سوم فقط به این دلیل پادشاه می‌شود كه پدرش پادشاه بوده است. به این ترتیب افراد ضعیف می‌آیند و از میراث گذشته مصرف می‌كنند و موجب می‌شوند كه پویایی جامعه متوقف گردد و تمدن رو به زوال برود و با یك تلنگر اسكندر فرو بریزد. و همین طور قضیه ادامه پیدا می‌كند. اشكانیان نیز تمدنی برپا می‌سازند، شهر «صد دروازه» را بنا می‌كنند و تا نقطه اوج خود شكوفا می‌گردند و باز دچار فساد و نقصان و انحراف می‌شوند و ساسانیان حكومت اشكانیان را پایان می‌دهند. تمدن ساسانی به چنان اوجی می‌رسد كه «ایوان مداین» و «دانشگاه جندی شاپور» را پدید می‌آورد. تاكید بر معماری به خاطر این است كه معماری بیش از سایر آثار باقی مانده و در دسترس ما قرار گرفته است، وگرنه این مطالب در مورد كتابهای علمی و سایر آثار هنری و... قابل طرح می‌باشد. به هرحال همین تمدن ساسانی با آن عظمت به جایی می‌رسد كه با یك تلنگر اعراب- كه البته حمله آنها بدون اذن امام معصوم بود- سلسله ساسانی سقوط می‌كند. سپاه عظیم خسرو پرویز به راحتی از هم می‌پاشد و یزدگرد سوم فراری می‌شود. شكست ایران یك شكست معمولی نیست، نشان از پوسیدگی درونی دارد. پس از آن برای مدتی بحران هویت وجود دارد زیرا تمدن تازه از راه رسیده هنوز تثبیت نشده و عناصر باقی مانده از تمدن قبلی كاملاً‌ تغییر نیافته است؛ تمدن سازی آغاز می‌گردد و در قرن چهارم و پنجم شكوفایی تمدن به اوج می‌رسد و فردوسی، ‌بیرونی و ابن‌سینا ظهور می‌كنند. این افراد كه امروز نیز عظمت و مرجعیت علمی خود را حفظ كرده‌اند برخاسته از تمدنی خاص هستند كه نتیجه سیصد سال (از قرن دوم تا پنجم) فعالیت مسلمانان در عرصه‌های تمدن‌سازی است. اما بازهم این تمدن رو به ضعف می‌نهد و از بین می‌رود و با حمله مغول بحران هویت مجدداً‌ دامن‌گیر ایران می‌گردد و فعالیت پس از سقوط دوباره آغاز می‌گردد كه در قرنهای هفتم و هشتم به اوج می‌رسد، سعدی و حافظ و... جلوه می‌كنند و آثار هنری و فنی پدید می‌آید. خوش‌نویسی، موسیقی، مینیاتور و... به اوج می‌رسد.علم و فلسفه رونق می‌گیرد، تجارت و اقتصاد سروسامان می‌یابد و شاهكارهای معماری ساخته می‌شود. مسجد شیخ لطف‌ا... و مسجد امام (ره) در اصفهان، معماری برآمده از هنر و روان شناسی بومی است. وقتی انسان وارد این قبیل اماكن می‌شود از زمین به آسمان صعود می‌نماید و متوجه امور عالی و معنوی می‌گردد و از امور دانی جدا می‌شود. زیرا معماری و هنرهای آمیخته با آن، چنین شرایطی را پدید می‌آورد؛ مثلاً از رنگهای آبی آسمانی، خاكی و... استفاده شده است كه انسان را آماده ورود به حالات معنوی می‌كند و از رنگ‌هایی كه غرایز مادی را تحریك می‌‌كند استفاده نشده است. این بناها كه امروز نیز باقی هستند،- این خود نشانی از استحكام آنهاست- توسط كارگرها، بنّاها و هنرمندان همین كشور و با استفاده از امكانات و استعدادهای بومی ساخته شده‌اند هیچ جزئی از آنها وارداتی نیست. از نیروی انسانی گرفته تا گل، خشت و آجر همگی بومی هستند. بازهم ماجرا تكرار می‌شود و شایسته‌سالاری كنار می‌رود و تمدن سیر نزولی خود را آغاز می‌كند و با حمله افغانها كار یكسره می‌شود و بحران هویت به صورت جدی جامعه را فرا می‌گیرد و تا امروز ادامه پیدا می‌كند. پس از دوره صفوی هرچه بناها كم عمر هستند استحكام كمتری دارند، در صورتی كه باید عكس این باشد و ساختمانهای قدیمی‌تر فرسوده‌ باشند اما چنین نیست زیرا تمدنی كه پشتوانه ساختمان سازی است از بین رفته است. مسجد وكیل و بازار وكیل و... نه استحكام بناهای عصر صفوی را دارند و نه زیبایی آن را. مسجد سپهسالار یا مدرسه شهید مطهری محصول دوره قاجاریه است كه به زور داربست و بتون و... نگه داشته شده‌اند. میدان آزادی(شهریار) بنایی است كه در دوره پهلوی ساخته شده است و نیمچه بهره‌ای از هویت ایرانی دارد و در دوره جمهوری اسلامی میخ تهران (برج میلاد) ساخته می‌شود كه كاملاً غیر بومی است و هیچ بویی از فرهنگ و سنت ما ندارد. اگر عكس بناهایی كه امروز ساخته می‌شود را به كسی نشان دهیم نمی‌تواند تشخیص دهد كه این ساختمان مربوط به چه كشوری است در حالی كه معماریهای قدیمی و حتی میدان آزادی نشان می‌دهند كه برخاسته از كجا هستند، زیرا محصولاتی بومی می‌باشند كه هماهنگ با سایر شؤون جامعه ساخته شده اند و هویت جامعه در آنها جاری است. آنچه در مورد معماری بیان شد در مورد سایر مؤلفه‌های زندگی فردی و اجتماعی نیز قابل طرح می‌باشد. در صدو پنجاه سال اخیر بحران هویت در ایران شدت می‌گیرد. همه حوادث صدو پنجاه سال اخیر در ایران با مسئله بحران هویت مرتبط است.

            عامل اصلی بحران هویت به ضعفهای درونی باز می‌گردد اما عوامل خارجی نیز می‌توانند مؤثر باشند. اگر بینش و توان كافی در درون وجود داشته باشد، جامعه می‌تواند در مواجهه با جوامع دیگر مقاومت كند و از داشته‌های آن تمدنها بهره گیرد(تبادل فرهنگی). اما اگر تمدنی دچار ضعف شده باشد، عوامل خارجی می‌توانند موجب تشدید تضاد و بحران هویت در جامعه گردند. به همین خاطر شاهد آن هستیم كه مواجهه ایران با غرب تأثیر بسیاری بر تشدید  بحران هویت در ایران داشته است كه در قسمت بعدی به این مسئله خواهیم پرداخت.

از سري مقالات واحد پژوهش و نشر بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق (ع)؛


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ سه شنبه 9 اسفند 1390 11:39 AM ] [ یاسر جمالی ]

خطبه‌های نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی1390/11/14
انتخابات تونس و مصر و شعارها و رويكردهاى مردم يمن و بحرين و ساير سرزمينهاى عربى، علامت ميدهد كه همه ميخواهند «مسلمان معاصر» بدون افراط خشك‌سرانه و تفريط غربگرايانه باشند و با شعار «اللّه اكبر» ميخواهند مسلمانانه، با تركيب «معنويت»، «عدالت» و «عقلانيت»، و با روش «مردم‌سالارى دينى»، از پسِ تحقير و استبداد و عقب‌ماندگى و استعمار و فساد و فقر و تبعيضِ صد ساله رهائى يابند؛ و اين، درست‌ترين راه است.
خطبه‌های نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی1390/11/14
خواست عمومى ملتهايتان بازگشت به اسلام است؛ كه البته به مفهوم «بازگشت به گذشته» نيست. اگر انقلابها باذن‌اللّه واقعى بمانند و ادامه يابند و دچار توطئه يا استحاله نگردند، مسئله‌ى اصلى شما، چگونگى نظام‌سازى، قانون‌نويسى و مديريت كشور و انقلابها خواهد بود؛ اين همان مسئله‌ى مهم تمدن‌سازىِ اسلامى مجدد در عصر جديد است.
در اين جهاد بزرگ، كار اصلى شما اين خواهد بود كه چگونه يك تاريخِ عقب‌ماندگى و استبداد و بى‌دينى و فقر و وابستگى حاكم بر كشورهايتان را در كوتاه‌ترين زمانها ان‌شاءاللّه جبران كنيد و چگونه با رويكرد اسلامى و به شيوه‌اى مردم‌سالارانه و رعايت عقلانيت و علم، جامعه‌سازى كنيد و تهديدهاى داخلى و خارجى را يك به يك از سر بگذرانيد؛ چگونه «آزادى و حقوق اجتماعى» منهاى «ليبراليزم»، و «برابرى» منهاى «ماركسيزم»، و «نظم» منهاى «فاشيزم غرب» را نهادينه كنيد؛ چگونه تقيد خويش به شريعت مترقى اسلام را حفظ كنيد، بى‌آنكه گرفتار جمود و تحجر شويد؛ چگونه مستقل شويد، بى‌آنكه منزوى شويد؛ چگونه پيشرفت كنيد، بى‌آنكه وابسته شويد؛ چگونه مديريت علمى كنيد، بى‌آنكه سكولاريزه و محافظه‌كار شويد.
تعريفها بايد بازخوانى و اصلاح شوند. دو الگوى «اسلام تكفيرى» و «اسلام لائيك» از سوى غرب به شما پيشنهاد شده و خواهد شد تا الگوى «اسلام اصولگراى معتدل و عقلانى» در ميان انقلابهاى منطقه تقويت نشود. كلمات را دوباره و بدقت تعريف كنيد.
«دموكرات بودن» اگر به معناى مردمى بودن و انتخابات آزاد در چارچوب اصول انقلابهاست، همه دموكرات باشيد؛ و اگر به معناى افتادن به دام ليبرال دموكراسى درجه‌ى دوم و تقليدى باشد، هيچ يك دموكرات نباشيد.
بيانات در ديدار دانش‌آموزان و دانشجویان1390/08/11
دست ما پر است. ما فكر درست داريم. جمهورى اسلامى يك انديشه‌ى سياسىِ نوئى به دنيا عرضه كرده است: مردم‌سالارى دينى. اين انديشه‌ى سياسى نو، متكى به فلسفه‌ى درست، متكى به زمينه‌هاى فكرى و اعتقادىِ مستحكم و از لحاظ عملى قابل اجرا و پيشرونده است. اين فكر، اين راه، اين فلسفه و اين تجربه‌اى كه در طول اين سى و دو سال در اختيار ملت ايران است، دست ما را پر كرده است.
بیانات در دیدار دانشجویان كرمانشاه1390/07/24
جمهورى اسلامى يعنى نظامى كه در آن، مردم‌سالارى از اسلام گرفته شده است و با ارزشهاى اسلامى همراه است. ما از اين حلقه هم عبور كرديم. منظور از دولت اسلامى اين است كه بر اساس آنچه كه در دوره‌ى تعيين نظام اسلامى به وجود آمد، يك قانون اساسى درست شد؛ نهادها و بنيانهاى اداره‌ى كشور و مديريت كشور معين شد. اين مجموعه‌ى نهادهاى مديريتى، دولت اسلامى است.
بيانات در ديدار بسيجيان استان كرمانشاه‌1390/07/22
يكى از چيزهائى كه در هر حركت عمومى و در هر نهضت لازم است، اين است كه بر اساس تفكرات و مبانى پايه‌اى اين نهضت و اين جريان، هم بايستى «واژه‌سازى» بشود، هم بايستى «نهادسازى» بشود. وقتى يك فكر جديد - مثل فكر حكومت اسلامى و نظام اسلامى و بيدارى اسلامى - مطرح ميشود، مفاهيم جديدى را در جامعه القاء ميكند؛ لذا اين حركت و اين نهضت بايد واژه‌هاى متناسب خودش را دارا باشد؛ اگر از واژه‌هاى بيگانه وام گرفت، فضا آشفته خواهد شد، مطلب ناگفته خواهد ماند.
ما مردم‌سالارى را قبول داريم، آزادى را هم قبول داريم، اما ليبرال‌دموكراسى را قبول نداريم. با اينكه معناى لغوى «ليبرال‌دموكراسى»، همين آزادى و همين مردم‌سالارى است، اما واژه‌ى ليبرال‌دموكراسى در اصطلاح مردم عالم، در معرفت و شناخت مردم عالم، با يك مفاهيمى همراه است كه ما از آن مفاهيم بيزاريم؛ نميخواهيم آن اسم را بر روى مفهوم پاكيزه و سالم و صالح و خالصِ خودمان بگذاريم؛ لذا ما براى نظام مطلوب خودمان، اسم جديد ميگذاريم؛ ميگوئيم مردم‌سالارى اسلامى، يا جمهورى اسلامى؛ يعنى نام جديد انتخاب ميكنيم. يا براى تقسيم درست ثروت و استفاده‌ى همگان از ثروتهاى عمومى، كه يكى از اهداف والا و اساسى اسلام است، از واژه‌ى «سوسياليسم» استفاده نميكنيم. با اينكه سوسياليسم هم از لحاظ معناى لغوى ناظر به همين معناست، ليكن با يك مفاهيم ديگرى همراه است كه ما از آن مفاهيم بيزاريم؛ با يك واقعيتهائى در تاريخ و در جامعه همراه شده كه ما آنها را قبول نداريم. لذا ما به جاى استعمالات و اصطلاحاتى كه بين چپ‌روها و ماركسيستها و اينها معروف بود، اصطلاح «استكبار» را، اصطلاح «استضعاف» را، اصطلاح «مردمى بودن» را مطرح كرديم و آورديم. ما آورديم، يعنى انقلاب آورد، نه اينكه اشخاص خاصى در اين زمينه تأثير حتمى و قاطعى داشته باشند.
بیانات در جمع خانواده‌هاى شهدا و ايثارگران كرمانشاه1390/07/21
نظامى مثل نظام جمهورى اسلامى، با اين آرمانها، با اين هدفها، با اين داعيه‌ى بزرگى كه دارد - دشمن ظلم است، دشمن استكبار است، دشمن زياده‌خواهىِ متكبرانه‌ى قدرتهاى بين‌المللى است - با چالشهائى مواجه ميشود؛ به رنگهاى مختلف، به شكلهاى گوناگون؛ لذا بايد آماده باشد. اين آمادگى، بيش از همه چيز متكى به ايمانهاى مردم است. آن حصار پشتيبان، آن پاسدار اعظم در دفاع از هويت يك ملت و عزت يك ملت و نجات يك ملت از كيد دشمنان، آگاهى مردم است؛ اين را ما در جنگ تجربه كرديم. امروز هم در هر بخشى، در هر مجموعه‌اى از كار كه مسئولان آگاهانه متوجه باشند و به مردم نقش بدهند، همين اتفاق خواهد افتاد.
جمهورىِ اسلامى است، مردم‌سالارى است؛ مردم‌سالارى اسلامى. مردم‌سالارى بايد معنائى داشته باشد؛ معناى واقعى دارد، تعارف نيست. شهدا، جانبازان، آزادگان و خانواده‌هاى آنها در اين راه، بهترين آزمايش را دادند. اين صبر عظيمى كه خانواده‌هاى شهيدان نشان دادند، خيلى ارزش دارد. اگر خانواده‌ها بى‌صبرى نشان ميدادند، بى‌معرفتى نشان ميدادند، بى‌بصيرتى نشان ميدادند، فضاى مجاهدت سرد ميشد؛ دلها مشتاق فداكارى و ايثارگرى باقى نميماند. خانواده‌ها صبر نشان دادند. سالهاى متمادى از آن دوران دفاع مقدس گذشته است، اما باب شهادت بسته نشده؛ باز هم مشاهده ميكنيم خانواده‌هائى داغدار عزيزانى ميشوند كه به مناسبتهاى گوناگون وادى شهادت بر روى آنها در باز ميكند، آنها پر ميگشايند و ميروند. اگر اين بصيرت و اين صبر در ملتى باشد، بدون ترديد اين ملت قله‌ها را درخواهد نورديد.
بيانات در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى‌1390/06/17
سابقه‌ى فقه سياسى در شيعه، سابقه‌ى عريقى است؛ ليكن يك چيز جديد است و آن، نظام‌سازى بر اساس اين فقه است؛ كه اين را امام بزرگوار ما انجام داد. قبل از ايشان كس ديگرى از اين ملتقطات فقهى در ابواب مختلف، يك نظام به وجود نياورده بود. اولْ كسى كه در مقام نظر و در مقام عمل - توأماً - يك نظام ايجاد كرد، امام بزرگوار ما بود؛ كه مردم‌سالارى دينى را مطرح كرد، مسئله‌ى ولايت فقيه را مطرح كرد. بر اساس اين مبنا، نظام اسلامى بر سر پا شد. اين، اولين تجربه هم هست. چنين تجربه‌اى را ما در تاريخ نداريم؛ نه در دوران صفويه داريم، نه در دوره‌هاى ديگر. اگرچه در دوران صفويه كسانى مثل «محقق كركى»ها وارد ميدان بودند، اما از اين نظام اسلامى و نظام فقهى در آنجا خبرى نيست؛ حداكثر اين است كه قضاوت به عهده‌ى يك ملائى، آن هم در حد محقق كركىِ با آن عظمت بوده است؛ ايشان ميشود رئيس قضات، تا مثلاً قضات را معين كند؛ بيش از اينها نيست؛ نظام حكومت و نظام سياسى جامعه بر مبناى فقه نيست. ايجاد نظام، كارى است كه امام بزرگوار ما انجام داد. همان طورى كه جناب آقاى مهدوى در نطقشان اشاره كردند - كه من اجمالاً اطلاع پيدا كردم - امام مسئله‌ى ولايت فقيه را در نجف استدلالى كردند و بحث كردند؛ بعد هم در مقام عمل، اين را پياده كردند و آوردند، شد يك نظام اسلامى.
خطبه‌هاى نماز عيد سعيد فطر1390/06/09
امسال ما در آخر سال، انتخابات را داريم. انتخابات هميشه در كشور ما تا حدودى يك حادثه‌ى چالش‌برانگيز است. اگرچه در مقايسه‌ى با انتخاباتهائى كه در بعضى از كشورهاى دنيا - چه كشورهاى به اصطلاح پيشرفته، و چه بعضى از كشورهاى ديگر - برگزار ميشود، كه تويشان چه خباثتها، چه خيانتها، چه درگيرى‌ها، حتّى چه كشت و كشتارها اتفاق مى‌افتد، بحمدالله اين حوادث در كشور ما نيست، اما بالاخره يك چالشى است؛ مردم را متوجه ميكند. مراقب باشيد اين چالش به امنيت كشور صدمه نزند. انتخابات كه مظهر حضور مردم است، مظهر مردم‌سالارى دينى است، بايد پشتوانه‌ى امنيت ما باشد. نبايد اجازه داد كه اين چيزى كه ذخيره‌ى امنيت است، پشتوانه‌ى امنيت است، به امنيت ما صدمه وارد كند. ديديد، حس كرديد، از نزديك لمس كرديد آن وقتى را كه دشمنان ميخواهند از انتخابات عليه امنيت كشور سوء استفاده كنند. بايد همه مراقب باشند، همه بهوش باشند. آحاد مردم، مسئولان گوناگون، منبرداران سياسى، كسانى كه ميتوانند با مردم حرف بزنند، همه مراقب باشند، مواظب باشند؛ از انتخابات مانند يك نعمت الهى پاسدارى كنند. البته ما حرفهاى گوناگونى درباره‌ى انتخابات داريم كه در زمان خود به مردم عرض خواهيم كرد.
بیانات در بیست و دومین سالگرد امام خمینی(ره)1390/03/14
من چند نمونه از مظهر عقلانيت امام عرض ميكنم. اولين نمونه، همين گزينش مردم‌سالارى براى نظام سياسى كشور بود؛ يعنى تكيه‌ى به آراء مردم. انتخاب مردم‌سالارى، يكى از مظاهر روشن عقلانيت امام در مكتب حياتبخش و نجاتبخش او بود. قرنهاى متمادى حكومتهاى فردى بر كشور ما حكومت كرده بودند و حتّى در دورانى كه در ايران جريان مشروطه به وجود آمد و بظاهر جريان قانون در كشور رسمى شد، عملاً استبداد و ديكتاتورى دوران پهلوى از استبداد گذشتگانشان گزنده‌تر و سخت‌تر و مصيبت‌بارتر بود. در كشورى با اين سابقه، امام بزرگوار ما اين امكان را پيدا كرد، اين توفيق را يافت كه مسئله‌ى حضور مردم و انتخابات مردمى را به يك حقيقت نهادينه شده تبديل كند. مردم ما هرگز مزه‌ى انتخابات آزاد را، جز در برهه‌هاى بسيار كوتاه در صدر مشروطه، تجربه نكرده بودند. در يك چنين كشورى، در يك چنين فضائى، امام بزرگوار ما از اولين قدم، انتخابات را در كشور نهادينه كرد. بارها شنيديد كه در طول اين سى و دو سالى كه از پيروزى انقلاب اسلامى ميگذرد، در حدود سى و دو يا سى و سه انتخابات در كشور اتفاق افتاده است، كه مردم آزادانه پاى صندوقهاى رأى آمدند و رأى خودشان را به صندوق انداختند و منشأ تشكيل مجلس و دولت و خبرگان و شوراهاى شهر و امثال اينها شدند. اين، بارزترين نمونه‌ى عقلانيت امام بزرگوار ما بود.
بیانات در بیست و دومین سالگرد امام خمینی(ره)1390/03/14
آفت مسئوليت در يك نظامى كه متكى به آراء مردم و متكى به ايمان مردم است، اين است كه مسئولين به فكر رفاه شخصى بيفتند؛ به فكر جمع‌آورى براى خودشان بيفتند؛ در هوس زندگى اشرافيگرى، به اين در و آن در بزنند؛ اين آفت بسيار بزرگى است. امام خودش از اين آفت بكلى بركنار ماند و مسئولين كشور را هم بارها توصيه ميكرد كه به كاخ‌نشينى و به اشرافيگرى تمايل پيدا نكنند، سرگرم مال‌اندوزى نشوند، با مردم ارتباط نزديك داشته باشند. ماها كه آن روز جزو مسئولين بوديم، امام دوست ميداشت كه با مردم ارتباط داشته باشيم، مأنوس باشيم؛ اصرار داشت كه خدمات به اقصى‌ نقاط كشور برده شود؛ مردم نقاط دور، از خدمات عمومى كشور بهره‌مند شوند.
بيانات در ديدار نمايندگان مجلس شوراى اسلامى1390/03/08
انتخابات، شاخص و عَلم نظام جمهورى اسلامى است. به كورى چشم دشمنها، ما الحمدلله انتخابات را بدون اندك تأخيرى، هميشه سر وقت انجام داديم؛ اين خيلى مهم است. از سال 58 كه اولين انتخابات انجام گرفته است تا امروز، سى و يكى دو تا انتخابات انجام گرفته؛ سر وقت، با دقت. واقعاً خودشان را كُشتند كه شايد بتوانند در يك برهه‌اى انتخابات مجلس را عقب بيندازند، اما نتوانستند. رؤساى قوا با همديگر همدست شدند كه نگذارند انتخابات مجلس شوراى اسلامى سر وقت انجام بگيرد، اما نتوانستند. خيلى تلاش كردند، آمدند، بحث كردند، حرف زدند، روزنامه نوشتند، امضاء جمع كردند، مأمورين دولتى را بسيج كردند، ولى الحمدلله نتوانستند. بعد از اين هم به توفيق الهى همين جور خواهد بود. انتخابات مهم است. انتخابات براى ما يك پرچم افتخار است؛ نشانه‌ى مردم‌سالارى دينى است. انتخابات بايستى خوب انجام بگيرد. تا امروز هم با همه‌ى بداخلاقى‌هائى كه از اطراف مختلف و در دوره‌هاى گوناگون اتفاق افتاده و همين طور نق و نوق كرده‌اند و از قبل از انتخابات شروع ميكنند كه آره، نبادا در انتخابات تخلف بشود، فلان بشود، اما خوشبختانه هيچ چيز را نتوانستند اثبات كنند. در دوره‌هاى مختلف بحمدالله انتخاباتِ خوب، روشن و شفافى انجام گرفته، اين دوره هم ان‌شاءالله همين جور خواهد بود. البته تا انتخابات وقت خيلى زياد است، منتها من ميخواهم سفارش كنم كه مسئولين كشور مراقب باشند احترام انتخابات را نگه دارند. هم مجلس، هم دولت، هم قوه‌ى قضائيه، احترام انتخابات را نگه دارند. اگر كسى به انحاء مختلف دخالت كند، هيچ روا نيست، جايز نيست. بايد مردم بر طبق روال قانونى ببينند، تشخيص بدهند، بشناسند و انتخابات انجام بگيرد.
بیانات در حرم مطهر رضوی در آغاز سال 901390/01/01
اينها بعد از آنكه عوامل خود را در اين كشورها از دست دادند، دو تا ترفند را در پيش گرفتند: يكى فرصت‌طلبى، يكى شبيه‌سازى. فرصت‌طلبى‌شان اين بود كه خواستند اين انقلابها را مصادره كنند؛ يعنى سر مردم را كلاه بگذارند، با آنها اظهار همراهى كنند، افراد طرفدار خودشان را سر كار بياورند. آنها در اين كار شكست خوردند. دوم، شبيه‌سازى بود. شبيه‌سازى يعنى شبيه آنچه را كه در مصر و در تونس و در ليبى و در بعضى از كشورهاى ديگر اتفاق افتاده است، مثلاً بتوانند در ايران - ايرانِ مردم‌سالارى دينى، ايرانِ ملت - پياده كنند! عواملشان در داخل كشور، مردمان ضعيف، فرومايه، حقيقتاً دستخوش هوى‌هاى نفسانى، سعى كردند شايد بتوانند اين كار را بكنند. خواستند در اينجا حركتِ شكست‌خورده، حركت كاريكاتورىِ مضحك به وجود بياورند؛ اما خب، ملت ايران توى دهنشان زد.
بیانات در حرم مطهر رضوی در آغاز سال 901390/01/01
يك شرط ديگر، حفظ اتحاد و انسجام ملى است. اين اتحادى كه امروز در ميان مردم و در بين مردم و مسئولين وجود دارد، مردم به مسئولينِ خودشان علاقه‌مندند، به آنها اعتماد دارند، به آنها كمك ميكنند، با آنها همراهى ميكنند، بين خود مردم اتحاد و وحدت وجود دارد، بايستى باقى بماند و روزبه‌روز تقويت شود. يكى از نقشه‌هاى بزرگ دشمنان ملت ايران، ايجاد تفرقه و شكاف در داخل بوده است؛ به بهانه‌ى قوميت، به بهانه‌ى مذهب، به بهانه‌ى گرايشهاى سياسى، به بهانه‌ى جناح‌بندى‌ها، به بهانه‌هاى گوناگون. اتحاد را بايد حفظ كرد. خوشبختانه ملت ما آگاهند. همه‌ى كسانى كه به كشورشان علاقه‌مندند، به نظام مردم‌سالارى دينى - كه مايه‌ى افتخار امروز ملت ايران است - علاقه‌مندند، بايد با هم هماهنگى داشته باشند. مسئولين كشور هم همين جور؛ آنها هم بايد سعى كنند اگر گله‌اى از هم دارند - كه گاهى ممكن است اين گله‌ها بحق هم باشد - اين گله را در معرض افكار عمومى مطرح نكنند؛ اين ضربه‌ى به اتحاد ملى است؛ اين را همه توجه داشته باشند. من به مسئولين كشور به طور جد اين را تذكر و هشدار ميدهم. ممكن است مسئولين از هم گله داشته باشند - كه هميشه بوده؛ از اول انقلاب كه ما دست‌اندركار مسائل بوديم، ديديم؛ گاهى قوه‌ى مجريه از قوه‌ى مقننه، گاهى قوه‌ى مقننه از قوه‌ى قضائيه، گاهى قوه‌ى قضائيه از قوه‌ى مجريه گله‌هائى داشتند؛ طبيعت كار هم همين است، گله به وجود مى‌آيد - ممكن است گله‌ها بحق هم باشد؛ اما اين را نبايد در عرصه‌ى افكار عمومى بياورند، ذهن مردم و دل مردم را ناراحت كنند، مردم را مأيوس كنند؛ بين خودشان حل كنند. مهمترين مسائل دنيا با مذاكره قابل حل است؛ اين مسائل جزئى اهميتى ندارد. پس انسجام قوا با يكديگر، هماهنگى قوا با يكديگر هم مهم است.
خطبه‌های نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی1389/11/15
بنده دأبم نيست از قول اين سياستمدارها و معاريف غربى چيزى بگويم؛ اما اين جمله‌ى جالبى است. او ميگويد: دو چيز است كه اگر در ميان مسلمانها دست به دست بگردد و ملتهاى مختلف مسلمان از اين دو چيز آگاه شوند، ديگر همه‌ى تابوهاى غرب - يعنى اصول جزمى غرب - در هم خواهد شكست و باطل خواهد شد. اين دو چيز چيست؟ اين متفكر غربى ميگويد: يكى قانون اساسى جمهورى اسلامى است؛ كه اين قانون اساسى، يك حكومت مردمى و پيشرفته‌ى امروزى و در عين حال دينى را در چشم مسلمانان جهان ممكن ميسازد. اين قانون اساسى نشان ميدهد كه ميتوان يك حكومتى داشت كه هم متجدد باشد، امروزى باشد، پيشرفته باشد و هم كاملاً دينى باشد. قانون اساسى اين را تصوير ميكند. ميگويد چنين چيزى ممكن است.
خطبه‌های نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی1389/11/15
امام از اول گفت انقلاب ما اسلامى است، مبتنى بر اسلام است. در دنيا هو و جنجال زياد شد؛ گفتند اسلامى بودن با دموكراسى نميسازد، اسلامى بودن ارتجاع است، اسلامى بودن عقبگرد است، احكام اسلام قابل پياده شدن نيست و چه و چه و چه. يك عده‌اى هم صداهاى آنها را در داخل كشور منعكس كردند؛ كتاب نوشتند، مقاله نوشتند، شايعه پخش كردند، براى اينكه جمهورى اسلامى را از پايبندى به اسلام وادار به عقب‌نشينى كنند. جمهورى اسلامى ايستاد و تسليم هوچيگرى‌ها نشد. بله، ما اسلامى هستيم؛ به اين افتخار ميكنيم و ثابت ميكنيم كه راه نجات بشر اين است. جمهورى اسلامى اين را با صداى بلند به همه‌ى دنيا اعلام كرد.
امروز بعد از سى و دو سال، شما نگاه كنيد به جامعه‌ى ما؛ رفتارها از روز اول اگر اسلامى‌تر نباشد، حداقل مثل روز اول پيروزى اين انقلاب است. جوانهائى كه امام را نديدند، دوران جنگ را نديدند، از انقلاب چيزى به يادشان نيست، اما پايبندى و التزامشان به مبانى اسلام، از بعضى ما پيرمردها بهتر است؛ قوى‌ترند. مسئولين كشور افتخار ميكنند به اسلامى بودن. البته در طول اين سى و دو سال خيلى تلاش شد؛ حتّى در داخل تشكيلات حكومتى كسانى بودند كه تلاش كردند شايد بتوانند راه‌ها را به صورت زيگزاگى در بياورند و تدريجاً دور كنند، زاويه بدهند؛ اما نتوانستند. جمهورى اسلامى بر سر مبانى خود، مبناى اسلامى بودن ايستاد. اين يك نمونه.
يك نمونه‌ى ديگر، مسئله‌ى مردم‌سالارى است. امام از اول اعلام كرد كه مردم بايد نظر بدهند؛ چه در اصل انتخاب جمهورى اسلامى، چه در تدوين قانون اساسی، چه در پذيرش آن قانونى كه در مجلس خبرگان تصويب شده بود، چه در انتخاب رئيس جمهور، چه در انتخاب مجلس. امام ايستاد. ببينيد، سى و دو سال از انقلاب ميگذرد، با محاسبه‌ى رفراندومهائى كه شده است، ما سى و دو تا حضور مردم داشتيم - يعنى به طور متوسط سالى يكى - مردم رفتند رأى دادند، انتخاب كردند. انتخاب مردم خيلى مهم است. در دوران جنگ، اين تهران زير بمباران بود، اما انتخابات تعطيل نشد. دوران جنگ، در شهرهائى كه موشكباران رژيم صدام بود، انتخابات تعطيل نشد. در يكى از دوره‌هاى مجلس فشار آوردند شايد بتوانند به دلائل سياسىِ خودشان انتخابات را تأخير بيندازند، اما موفق نشدند. تا امروز در انتخابات جمهورى اسلامى و حضور مردم، يك روز تأخير نشده است؛ اين مردم‌سالارى است. روز اول امام گفت و جمهورى اسلامى بر سر اين مردم‌سالارى ايستاد؛ قبول نكرد كه از مردم‌سالارى عبور كند. امروز مسئولين كشور، از خبرگان رهبرى كه رهبر را نصب ميكنند و عزل ميكنند، گرفته، تا رياست جمهورى، تا مجلس، تا شوراها، منتخبين مردمند. جريانهاى گوناگون هم سر كار آمدند. اينجور هم نبوده است كه ما بگوئيم يك جريان؛ نه، از اول تا امروز، اين چند رئيس جمهورى كه سر كار آمدند، هر كدام به يك شكل، يك جهتگيرى و گرايش سياسى داشتند؛ اما همه با انتخاب مردم بر سر كار آمدند.
بيانات در ديدار عمومى مردم چالوس و نوشهر1388/07/15
جمهورى اسلامى دو جزء دارد: جمهورى است، يعنى مردمى است؛ اسلامى است، يعنى بر پايه‌ى ارزشهاى الهى و شريعت الهى است.
مردمى است، يعنى مردم در تشكيل اين نظام، در بر روى كار آوردن مسئولان اين نظام نقش دارند، پس مردم احساس مسئوليت ميكنند؛ مردم بركنار نيستند. مردمى است، يعنى مسئولان نظام از مردم و نزديك به مردم باشند، خوى اشرافيگرى، خوى جدائى از مردم، خوى بى‌اعتنائى و تحقير مردم در آنها نباشد. ملت ما قرنهاى متمادى خوى اشرافيگرى را، استبداد و ديكتاتورى را در حاكمان نابحقِ اين كشور تجربه كرده و دوران جمهورى اسلامى ديگر نميتواند اينجور باشد. دوران جمهورى اسلامى يعنى دوران حاكميت آن كسانى كه از مردمند، با مردمند، منتخب مردمند، در كنار مردمند، رفتارشان شبيه رفتار مردم است. اين، معناى مردمى است. مردمى است، يعنى بايد به عقايد مردم، به حيثيت مردم، به هويت مردم، به شخصيت مردم، به كرامت مردم اهميت گذاشته بشود. اينها مردمى است.
اسلامى است، يعنى همه‌ى آنچه كه گفتيم، پشتوانه‌ى معنوى پيدا ميكند. حكومتهاى دموكراسى سكولار، بيگانه‌ى از دين، جداى از دين، و در مواردى ضد دين، ميروند كنار. اسلامى است، يعنى مردم در كار دنيايشان هم كه كار ميكنند، تلاش ميكنند، در واقع دارند كارِ خدائى ميكنند. آن كسانى كه براى جامعه كار ميكنند، آن كسانى كه براى استحكام نظام كار ميكنند، آن كسانى كه براى پيشبرد كلمه‌ى اين نظام و اين كشور و اعلاى كلمه‌ى اين نظام كار ميكنند، براى خدا دارند كار ميكنند. خدائى است. اين خيلى ارزش دارد، اين يك نسخه‌ى جديد است؛ اين نسخه‌ى جديدى است كه دنيا اين را بعد از زمان پيامبران و بعد از صدر اسلام تا امروز، ديگر نديده. اين، چيز كمى نيست. اين، دشمن دارد. ديكتاتورهاى عالم هم دشمن اين نظامند؛ سلطه‌گران و متجاوزان به حقوق ملتها هم دشمن اين نظامند؛ بايد منتظر دشمنى بود. منتها اين ملت نشان داده است كه اين دشمنى‌ها در ايستادگى او اثرى ندارد. سى سال است دشمنها، دشمنى ميكنند و ملت ايران ايستادگى ميكند و نتيجه‌ى اين چالش، پيشرفت شگفت‌انگيز ملت ايران شده و اين پيشرفت بعد از اين هم ادامه خواهد داشت
خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران1388/03/29
اين انتخابات، عزيزان من! براى دشمنان شما يك زلزله‌ى سياسى بود؛ براى دوستان شما در اكناف عالم يك جشن واقعى بود؛ يك جشن تاريخى بود. در سى سالگى انقلاب اين جور مردم بيايند نسبت به اين نظام و اين انقلاب و آن امام بزرگوار اظهار وفادارى كنند! اين يك جنبش عمومى و مردمى بود براى تجديد پيمان با امام و با شهدا؛ و براى نظام جمهورى اسلامى يك نفس تازه كردن، يك حركت از نو، يك فرصت بزرگ. اين انتخابات، مردمسالارى دينى را به رخ همه‌ى مردم عالم كشيد. همه‌ى كسانى كه بدخواه نظام جمهورى اسلامى هستند، ديدند مردمسالارى دينى يعنى چه. اين يك راه سوم است. در مقابل ديكتاتورى‌ها و نظامهاى مستبد از يك طرف، و دموكراسى‌هاى دور از معنويت و دين از يك طرف ديگر، اين مردمسالارى دينى است؛ اين است كه دلهاى مردم را مجذوب ميكند و آنها را به وسط صحنه ميكشاند. اين، امتحان خودش را داد. اين يك نكته درباره‌ى اين انتخابات.
بيانات در ديدار سران و معتمدان عشاير كردستان1388/02/24
نظام جمهورى اسلامى با مردم‌سالارى دينى، با حضور حقيقى مردم در انتخاب رده‌هاى مختلف مسئولين اجرائى و تقنينى، با حضور مردم در ميدانهاى گوناگون، با انس ميان مسئولان و مردم - اين را شما بدانيد كه جلسه‌اى مثل جلسه‌ى امروز ما كه دو طرف نسبت به يكديگر محبت ميورزند و دلهايشان از محبت يكديگر لبالب و سرشار هست، لااقل در هيچ يك از كشورهائى كه ما در نزديكى خودمان ميشناسيم، نظير و شبيه اين وجود ندارد. البته راههاى دور را خبر نداريم و گمان هم نميكنم. قشرهاى مختلف مردم نسبت به مسئولين كشور، نسبت به مديران طراز اول كشور احساس نزديكى و خويشاوندى ميكنند. مسئولين كشور نسبت به قشرهاى مردم عشق ميورزند. اين يك محبت صادقانه است. چنين چيزى در جاى ديگر وجود ندارد - اميد جديدى را در اين منطقه به وجود آورده. اگر مى‌بينيد فلان دولت وابسته‌ى به آمريكا، فلان دولت بظاهر مسلمان و در باطن همدست صهيونيستها، فلان دولت مستبد و مستكبر نسبت به نظام جمهورى اسلامى لحظه‌اى از بدخواهى و بددلى فروگزار نميكنند، به خاطر همين خصوصيت اين نظام است كه توانسته در دل ملتهاى آنها جاى خود را باز كند.
بيانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع)1388/01/01
انتخابات در كشور ما يك حركت نمايشى نيست. پايه‌ى نظام ما همين انتخابات است. يكى از پايه‌ها، انتخابات است. مردم‌سالارى دينى با حرف نميشود؛ مردم‌سالارى دينى با شركت مردم، حضور مردم، اراده‌ى مردم، ارتباط فكرى و عقلانى و عاطفى مردم با تحولات كشور صورت ميگيرد؛ اين هم جز با يك انتخابات صحيح و همگانى و مشاركت وسيع مردم ممكن نيست. اين مردم‌سالارى، عامل پايدارى ملت ايران است. اينكه شما توانسته‌ايد در طول اين سى سال از نهيب ابرقدرتها نترسيد، اينكه ابرقدرتها هم غير از نهيب نتوانستند ضربه‌ى اساسى به شما بزنند، اينكه جوانان كشور در ورود به ميدانهاى گوناگون اين شجاعت و اخلاص را نشان ميدهند، ناشى از مردم‌سالارى دينى است؛ اين را بايد خيلى قدر بدانيم. انتخابات سرمايه‌گذارى عظيم ملت ايران است؛ مثل اينكه شما سرمايه‌ى سنگين و عظيمى را در بانك ميگذاريد، بانك با آن كار ميكند و شما از سودش استفاده ميكنيد؛ انتخابات يك چنين چيزى است. ملت ايران سرمايه‌گذارى عظيمى را ميكند، سپرده‌گذارى بزرگى را انجام ميدهد و سود آن را ميبرد. آراء يكايك شما مردم سهمى است از همان سرمايه‌گذارى و سپرده‌گذارى. هر رأيى كه شما در صندوق مى‌اندازيد، مثل اين است كه يك بخشى از پول آن سپرده را داريد تأمين ميكنيد. يك رأى هم اهميت دارد. هرچه انتخابات پرشورتر باشد، عظمت ملت ايران بيشتر در چشم مخالفان و دشمنانش ديده خواهد شد؛ براى ملت ايران حرمت بيشترى خواهند گذاشت؛ دوستان شما هم در دنيا خوشحال ميشوند. عظمت ملت ايران را حضور مردم در انتخابات نشان ميدهد؛ انتخابات اين است. بنده همواره در درجه‌ى اول در انتخابات سعيم بر اين است كه به مردم عرض كنم حضور شما در اين انتخابات مهم است. اين، تصديق و تأييد و مستحكم كردن نظام جمهورى اسلامى است. مسئله فقط يك مسئله‌ى سياسى و فردى و اخلاقى محض نيست؛ يك مسئله‌ى همه‌جانبه است. انتخابات با سرنوشت مردم سر و كار دارد؛ بخصوص انتخابات رياست جمهورى كه سپردن قوه‌ى اجرائيه‌ى كشور به دست يك نفر و يك مجموعه است كه كشور را براى مدت چند سال اداره كنند؛ اينقدر انتخابات اهميت دارد.
بيانات ‏در اولين ديدار با نمايندگان مجلس هشتم‏1387/03/21
ولايتى كه امروز شما داريد - قانونگذارى، ولايت است - يك ولايت الهى است؛ ريشه در ولايت الهى دارد؛ برخاسته و پديد آمده از ولايت الهى است. اين مردم‌سالارى دينى كه ما می‌گوييم، معنايش اين است؛ يعنى نماينده‌ى مجلس شوراى اسلامى از اين طريقى كه در قانون اساسى براى مجارى اعمال ولايت الهى معين شده، يك ولايتى پيدا كرده است كه اين شد يك تكليف. بنابراين آنچه كه در مجلس شوراى اسلامى تصويب می‌شود، براى من شخصى و نوعى واجب‌الاتباع است و بايستى بر طبق او عمل كنم. اين مبنا، مبناى اسلامى است.
بيانات ‏در اولين ديدار با نمايندگان مجلس هشتم‏1387/03/21
تفكر اسلامى بر مبناى يك پايه‌ى محكم، برخاسته از ولايت الله، با شيوه‌ى مشخص و تدوين شده‌ى در قانون اساسى جمهورى اسلامى كه خداى متعال به انسان‌ها حق داده كه يك حقى را به كسى بسپرند، بنا شده كه بگويند آقا! شما بيا براى ما اين كار‌ها را انجام بده. مردم هم اين حق را در آراء خودشان در مجلس، در رياست جمهورى، در آن چيزهايى كه به آراء مردم وابسته است، به افراد می‌دهند. بنابراين پايه‌ى مردم‌سالاری دينى اين است؛ يعنى يك پايه‌ى اصيل و عميق كه حقيقتا مورد اعتقاد است.
‌بیانات در ديدار اقشار مختلف مردم‌1386/12/22
ارزشهاى انقلاب چيست؟ ارزشهاى انقلاب در درجه‌ى اول، استحكام ايمان و ديانت در دلهاست - كه منشأ همه‌ى كارها و مجاهدتها اين است - عدالت اجتماعى است، مبارزه‌ى با فساد است، آزادى مردم در انتخاب است، عدم تحميل آراء فردى و حزبى و دولتى و غيره بر مردم است، كه مردم آزادانه فكر كنند، آزادانه عمل بكنند؛ در چارچوب مقررات اسلامى. مردم‌سالارى دينى يعنى اين. اينها ارزشهاى انقلاب و مبانى انقلاب است.

بیانات در اجتماع عظیم مردم يزد1386/10/12
انسان غصه ميخورد كه بعضيها به خاطر ملاحظات سياسى - ملاحظات جناحى بايد بگويم - جورى حرف ميزنند كه گوئى در اين مملكت دموكراسى، مردم‌سالارى نيست. اين بى‌انصافى است. بيست و هشت سال است كه اين ملت هر سال به طور متوسط يك انتخابات دارد؛ انتخابات آزاد، انتخابات از روى عقلانيت، انتخابات با حضور گسترده‌ى مردم، داراى نوسان، با حضور گرايشهاى مختلف. چرا براى دلخوشى دشمنانمان كه سعى ميكنند انكار كنند وجود دموكراسى در سايه‌ى اسلام را و مرتباً منفى‌بافى ميكنند، ما هم همان حرفهاى آنها را تكرار كنيم؟

ملت ايران با اعتماد به نفس خود اين بناى مبارك را گذاشت؛ توانست مردم‌سالارى را به وجود بياورد، آن هم با يك شيوه‌ى تازه و بى‌سابقه؛ مردم‌سالارى دينى. در همه‌ى جاى دنيا دموكراسيها در يك چهارچوب قرار دارند. هيچ جا وجود ندارد كه يك دموكراسى‌اى باشد، اما به وسيله‌ى يك چهارچوب و يك هدفگذارى خاصى هدايت نشود؛ يا به وسيله‌ى احزاب است، يا به وسيله‌ى دستگاههاى قضائى است، يا به وسيله‌ى دستگاههاى خارج از دستگاه قضائى و اجرائى است. همه جاى دنيا اينجور است. ما اين چهارچوب را اسلام قرار داديم؛ چون ملت ايران ملت مسلمانند؛ چون ملت ايران مؤمنند. اين شد مردم‌سالارى دينى، مردم‌سالارى اسلامى.

علت اينكه ملتهاى مسلمان از كشورهاى ديگر، به چشم عظمت به ملت ايران نگاه ميكنند، اين است كه ملت ايران اولاً جرئت كرد وارد ميدان بشود و نظام حكومتى جرئت كرد به مردم ميدان بدهد و بعد هم يك معناى خاصى، يك شكل خاصى، صيغه‌ى خاصى از مردم‌سالارى را كه دنيا او را نميشناخت، در دنيا مطرح كرد؛ مثل پرچمى در دست گرفت.
همه جاى دنيا ملتها و دولتها تحت تأثير هوچى‌بازيهاى تبليغاتى دشمنانشان قرار ميگيرند؛ ملت ايران تحت تأثير هوچى‌بازيها قرار نگرفت. در قضيه‌ى مردم‌سالارى دينى، در بسيارى از قضاياى ديگر، در مسئله‌ى زنان، در مسئله‌ى شيوه‌هاى معمول ما در سياست خارجى، در ارتباطمان با قطبهاى قدرت جهانى، در هيچ كدام از اينها، ملت ايران به خاطر هوچى‌بازيهاى تبليغاتى منفعل نشد؛ راه خودش را عوض نكرد، بعد از اين هم همين خواهد بود. من ميگويم اين اعتماد به نفس را ملت ايران بايد حفظ كند.

بیانات در اجتماع عظیم مردم يزد1386/10/12
مسئله‌ى انتخابات، مسئله‌ى مهم امسالِ ملت ايران است. البته مسائل مهم داشته‌ايم، اين آخر سالى شايد مهمترين مسئله‌ى كشور كه در سال جارى ما اتفاق مى‌افتد، انتخابات مجلس است. البته هنوز تا آن وقت فاصله داريم و زمان براى حرف زدن و گفتن هنوز باقى است، بنده هم عرايضى دارم كه ان‌شاءاللَّه در وقت خود خواهم گفت. آنچه كه امروز ميخواهم به شما بگويم، اين است كه ملت ايران انتخابات را قدر بدانند. انتخابات يك نمايشگاه است براى نشان دادن عزم و رشد ملى ملت ايران، استقامت ملت ايران، دانائى و هوشيارى ملت ايران، پايبندى ملت ايران به نظام مردم‌سالارى دينى.

بيانات‌ در مراسم هيجدهمين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى(ره)1386/03/14
نظام جمهورى اسلامى، آن دمكراسى مبتنى بر مبانى غلط غربى را رد ميكند. مردم‌سالارى دينى به معناى كرامت حقيقى انسان و حركت عموم مردم در چهارچوب دين خدا و نه در چهارچوب سنتهاى جاهلى و خواسته‌هاى كمپانيهاى اقتصادى و اصول خودساخته‌ى نظاميان و جنگ‌سالاران است. در نظام جمهورى اسلامى، حركت برخلاف آنهاست؛ حركت در چهارچوب دين خداست و اراده‌ى مردم، تعيين كننده‌ى مطلق است.
بيانات‌ در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوى‌1386/01/01
ملت ما توانسته است در فرهنگ سياست بين‌المللى مفاهيم جديدى را وارد كند. دنيا مردم‌سالارى دينى را نمى‌شناخت؛ امروز مردم‌سالارى دينى يك عنوان و شعار مطلوب در ميان همه‌ى ملتهاى اسلامى است. دنيا تعريف نظام سلطه را نمى‌شناخت؛ اين را ملت ما تعريف كرد و در فرهنگ سياست بين‌المللى وارد شد. مسئله‌ى دين‌محورى سياست، قانون، مديريت كشور؛ اينها همه مفاهيم جديدى است كه ملت ما توانسته است اينها را وارد كند.

بيانات‌ در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوى‌1386/01/01
امروز ايران يك كشور آزاد است؛ با اين مردم‌سالارى واضح - كه مردم‌سالارى ما در دنيا بسيار كم‌نظير است - با اين ارتباط مستحكم بين مردم و مسئولان كشور؛ اين ايران از نظر امريكايى‌ها، از نظر دولت امريكا و سياستمداران امريكا يك كشور نامطلوب به حساب مى‌آيد؛ اين نشان‌دهنده‌ى جهتگيرى استكبار جهانى در مقابل حقايق موجود عالم است. البته امريكايى‌ها از اين دشمنى سودى نبرده‌اند و باز هم نخواهند برد. ملت ايران روزبه‌روز قوى‌تر مى‌شود و ارزشهاى انقلاب روزبه‌روز برجسته‌تر و تازه‌تر مى‌شود.

پيام رهبر معظم انقلاب به مناسبت افتتاح چهارمين دوره مجلس خبرگان رهبری1385/12/01
الگوی نوين مردمسالاری دينی، راه جديدی را به بشريت ارائه كرده است كه زندگی انسان در آن، از آفات نظامهای بنا شده بر استبداد فردی و حزبی يا برآمده از نفوذ زرسالاران و چپاولگران، و از غرقه شدن در وادی ماديگری و اباحيگری و دور افتادن از معنويت، مبرا گردد، و تقابل و تضاد خداپرستی با مردم گرايی را در عمل تخطئه كند.

هرگز انتظار نبوده است كه نظامهای مبتنی بر زر و زور و قدرتهای مستكبر و باندهای تحكم و استثمار، در برابر اين پديده بی تفاوت بمانند و با آن ستيزه نكنند. اين الگوی نوين، در رشد خود و در بقا و استحكام خود در دست يابی به هدفهای خود، حجتی قاطع بر ضد همه ی نظامهايی است كه به نام انسان گرايی مردم را از خدا و معنويت بيگانه ساختند و با نام مردمسالاری انسانها را به شكلهای گوناگون در پنجه ی اقتدار خود فشردند.
بيانات در ديدار مردم استان سمنان1385/08/17
امروز شما ملت ايران بافته‌ى نظرى غرب را زير سؤال برده‌ايد؛ غربيها پايه‌ى كار خودشان را بر دين‌زدايى قرار داده بودند و مى‌گفتند با دين نمى‌شود جلو رفت؛ شما اين را باطل كرديد. معلوم شد دين نه فقط مانع پيشرفت نيست، بلكه تشديدكننده‌ى نيرو و تقويت‌كننده‌ى حركت به سمت جلوست؛ اين را ملت ايران ثابت كردند. غربيها مى‌گفتند كارها بايستى با نظر مردم انجام بگيرد؛ شعار دمكراسى مى‌دادند؛ اما عملا حزب‌بازيهاى غربى - كه نمونه‌هايش را در خيلى از كشورهاى دنيا؛ كشورهاى معروف و بزرگ غرب مشاهده مى‌كنيد - نقش مردم را كم‌رنگ كرد. شما نشان داديد كه دمكراسى واقعى، «مردم سالارى دينى» است؛ مردم مى‌بينند، مى‌شناسند، تشخيص مى‌دهند، دوست مى‌دارند و رأى مى‌دهند؛ يعنى خود مردم هستند و احزاب، نقش ضعفى دارند؛ نقش حقيقى مال خود مردم است؛ مردم هستند كه اراده مى‌كنند و تصميم مى‌گيرند.از اول انقلاب تا امروز، انتخاباتهاى گوناگون، حضور مردم را نشان داده و نقش آن را مسجل و مشخص كرده است.

بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان1385/08/17
امروز دنيا، دنياى تعارض فلسفه‌ها و فكرهاست. يكى از دلايلى كه انقلاب اسلامى توانسته است در مقابل كارشكنيهاى غرب ايستادگى كند - كه امروز هم پيش از ظهر اشاره‌ى مختصرى كردم - همين است؛ ما فكر به ميدان آورديم؛ ما مثل يك كودتا عمل نكرديم. امروز تفكرات اجتماعى و سياسى جمهورى اسلامى، تفكرات سياسى و اجتماعى غرب را به طور جد به چالش كشيده است؛ همين مسئله‌ى مردمسالارى دينى و مسئله‌ى پيگيرى عدالت.
بيانات در مراسم هفدهمين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى(ره)1385/03/14
در مكتب سياسى امام، هويت انسانى، هم ارزشمند و داراى كرامت است، هم قدرتمند و كارساز است. نتيجه‌ى ارزشمندى و كرامت داشتن اين است كه در اداره‌ى سرنوشت بشر و يك جامعه، آراء مردم بايد نقش اساسى ايفا كند. لذا مردم‌سالارى در مكتب سياسى امام بزرگوار ما - كه از متن اسلام گرفته شده است - مردم‌سالارى حقيقى است؛ مثل مردم‌سالارى امريكايى و امثال آن، شعار و فريب و اغواگرى ذهنهاى مردم نيست. مردم با رأى خود، با اراده‌ى خود، با خواست خود و با ايمان خود راه را انتخاب مى‌كنند؛ مسؤولان خود را هم انتخاب مى‌كنند. لذا دو ماه از پيروزى انقلاب نگذشته بود كه امام اصل نظام برآمده‌ى از انقلاب را به رأى مردم گذاشت. شما اين را مقايسه كنيد با رفتارى كه كودتاگران نظامى در دنيا مى‌كنند، رفتارى كه حكومتهاى كمونيستى مى‌كردند، و رفتارى كه امروز امريكا مى‌كند. امروز امريكا بعد از پانزده ماه كه با اشغال نظامى عراق را گرفته است، هنوز به مردم اين كشور اجازه نمى‌دهد كه بگويند براى حكومت خود چه چيز و چه كسانى را مى‌خواهند. نماينده‌ى سازمان ملل ديروز مصاحبه مى‌كند و مى‌گويد چون امريكايى‌ها در عراق حضور نظامى دارند، بايد رأى حاكم امريكايى در انتخاب عناصر دولت مراعات شود! دمكراسى اينها اين است. نام دمكراسى، اغواگرى است. دمكراسى حتى در كشورهاى خودشان هم، يك مردم‌سالارى حقيقى نيست؛ جلوه فروشى به وسيله‌ى تبليغات رنگين و پولهاى بى‌حسابى است كه در اين راه خرج مى‌كنند؛ لذا آراء مردم گم است. در مكتب سياسى امام رأى مردم به معناى واقعى كلمه تأثير مى‌گذارد و تعيين كننده است. اين، كرامت و ارزشمندى رأى مردم است. از طرف ديگر امام با اتكاء به قدرت رأى مردم معتقد بود كه با اراده‌ى پولادين مردم مى‌شود در مقابل همه‌ى قدرتهاى متجاوز جهانى ايستاد؛ و ايستاد. در مكتب سياسى امام، مردم‌سالارى از متن دين برخاسته است؛ از «امرهم شورى بينهم» برخاسته است؛ از «هو الذى ايدك بنصره و بالمؤمنين» برخاسته است. ما اين را از كسى وام نگرفته‌ايم. عده‌يى مى‌خواهند وانمود كنند كه نقش مردم در اداره‌ى حكومتها را بايد غربى‌ها بيايند به ما ياد بدهند! غربيها خودشان هنوز در خم يك كوچه گرفتارند! همين امريكايى‌ها و همين مدعيان دمكراسى، ديكتاتورهايى از قبيل محمد رضاى پهلوى را - كه سى‌وپنج سال در اين مملكت ديكتاتورى مطلق داشت و قبل از او پدرش حدود بيست‌سال در اين كشور ديكتاتورى كرد - در آغوش گرفتند و پشتيبانى كردند و از آنها حمايت كردند. اينها طرفدار دمكراسى‌اند؟! دروغ مى‌گويند. هر كس مى‌خواهد دمكراسى اينها را ببيند، به عراق برود. برود رفتار آنها را با مردم مظلوم افغانستان ببيند. برود دمكراسى امريكايى را از حمايت بى‌دريغ امريكا از شارون جنايتكار ببيند. دمكراسى آنها اين است؛ ما از اينها دمكراسى ياد بگيريم؟! اينها براى انسان نقش و ارزش قائلند؟ شما ببينيد امروز در فلسطين چه فجايعى دارد اتفاق مى‌افتد. آيا فلسطينى‌ها انسان نيستند؟ آيا صاحب سرزمين خود نيستند؟ آيا حق ندارند رأى و عقيده داشته باشند؟ امروز زشت‌ترين و فجيع‌ترين رفتار در فلسطين و عراق و افغانستان - و قبل از اين در بسيارى از مناطق ديگر - دارد صورت مى‌گيرد؛ آن وقت همان كسانى كه اين رفتارهاى زشت را انجام مى‌دهند، خجالت نمى‌كشند و ادعاى دمكراسى مى‌كنند! رئيس جمهور امريكا وقيحانه ادعا مى‌كند كه رسالت گسترش دمكراسى در دنيا و خاورميانه بر دوش او سنگينى مى‌كند! دمكراسى آنها را در زندانهاى امثال ابوغريب - كه در عراق و گوانتانامو كم هم نيستند - مردم دنيا دارند مى‌بينند. اين، دمكراسى و حقوق بشر آنهاست! بسيار غافلانه است اگر كسى در داخل جوامع ما و در ميان امت اسلامى خيال كند كه غربى‌ها بايد بيايند به ملتهاى ما دمكراسى و مردم‌سالارى ياد بدهند! ما توقع داريم گويندگان و نويسندگانى كه از انصاف برخوردار هستند، طورى حرف نزنند و طورى ننويسند كه گويى امروز آنها دارند به مردم ما پيام مردم‌سالارى مى‌دهند. مردم‌سالارى را امام آورد؛ مردم‌سالارى را انقلاب آورد. در كشورى كه در طول قرنهاى متمادى، جز در برهه‌هاى بسيار كوتاه - كه مثل يك لحظه گذشته است - معناى رأى و اراده‌ى مردم را نمى‌دانستند (ما در طول عمر خود چشممان به صندوق رأى نيفتاده بود! براى رأى مردم ايران كسى ارزش قائل نبود و ديكتاتورها در تمام دوران حكومت خود بيشترين بى‌اعتنايى را به مردم ما مى‌كردند) امام و انقلاب و نظام اسلامى ما مردم‌سالارى را آورد. عده‌يى طورى حرف مى‌زنند كه گويا ما تازه داريم وارد ميدان مردم‌سالارى مى‌شويم! اين بى‌انصافى نيست؟ اين چشم بستن بر روى حقيقت نيست؟
بيانات‌ در سومين كنفرانس بين‌المللى قدس و حمايت از حقوق مردم فلسطين‌‌1385/01/25
دنياى اسلام بيدار شده، شعار حاكميت اسلام در همه‏ى كشورهاى اسلامى جايگاه نخست را در ميان جوانان و دانشگاهيان و روشنفكران اين كشورها باز يافته. ايران اسلامى كه پروراننده و به عمل آورنده‏ى انديشه‏ى مردم‏سالارى دينى است، روزبه‏روز قوى‏تر و پيشرفته‏تر شده، اسلام ناب كه امام خمينى آن را پيراسته از التقاط و انحراف و جمود و تحجّر معرفى كرد، در عرصه‏ى سياسى بسيارى از كشورها امتداد يافته و در شرق و غرب دنياى اسلام ريشه دوانيده است. طعم تلخ و زهرآگين ليبرال دمكراسى غرب كه تبليغات امريكايى، مزوّرانه مى‏خواست آن را داروى شفابخش معرفى كند، جان و تن ملت اسلامى را آزرده و دل آنان را گداخته است.
پيام رهبر معظم انقلاب اسلامی بمناسبت كنگره عظيم حج1384/10/19
دنياى اسلام براى مردمسالارى و حقوق بشر، محتاج نسخه‌ى مغلوط و بارها نقض‌شده‌ى غرب نيست، مردمسالارى در متن تعاليم اسلامى و حقوق انسان از برجسته‌ترين سخنان اسلام است. دانش را از دارندگان آن، از هرجا و هر كه، بايد آموخت ولى دنياى اسلام بايد همت كند تا هميشه شاگرد نماند و از استعدادهاى خود و همت خود براى نوآورى و ابتكار و توليد علم كمك بگيرد.

بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در خطبه‏هاى نماز جمعه‏ى تهران‏1384/05/28
براى اين‌كه اين كار تحقق پيدا كند، در درجه‌ى اول ما يك حركت انقلابى لازم داشتيم؛ براى اين‌كه بناى ضايع و پوسيده و كج و بدبنيان رژيم‌هاى استبدادى را از بين ببريم. اين كار را ملت با كمال قدرت و با موفقيت كامل انجام داد. بعد از آن&


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ سه شنبه 9 اسفند 1390 11:37 AM ] [ یاسر جمالی ]

مراتب وحدت در اصول‌گرایی
اندیشه وحدت از منظر آیت‌الله مصباح یزدی

اشاره:
یادداشت ذیل، بخش پایانی سخنان آیت‌الله مصباح یزدی در همایش جبهه پایداری (تهران، تابستان 1390) است. آیت‌الله مصباح یزدی در ابتدا به این سوالات پاسخ می‌دهند که وحدت را باید چگونه کسب کرد؟ آیا هر وحدتی مطلوب است؟ آیا می‌توان ملاکی برای مطلوبیت وحدت یافت؟ یک ‌نوع وحدت داریم یا می‌شود انواعی از وحدت‌ها را تصور کرد؟ بعد از پاسخ‌گویی به این سوالات و تبیین مبانی نظری وحدت، وارد بخش پایانی می شوند و از اعتقادشان به مراتب وحدت در اصول‌گرایی می‌گویند. با هم بخوانیم.

«...امروز هم وقتی صحبت از مسائل سیاسی و اشتراک در فعالیت‌های سیاسی است، برای گروهی که «اصول‌گرا» نامیده می‌شوند دایره خاصی ترسیم می‌کنیم و نسبت به آن‌ها ارادت ویژه‌ای داریم؛ البته آن‌ها که واقعاً اصول‌گرا باشند، نه این‌که از این نام سوءاستفاده کنند؛ چون استفاده ابزاری از نام، نوعی نفاق است.
ما به همه‌ کسانی که واقعاً به اصول و ارزش‌های اسلامی و انقلاب پای‌بند باشند علاقه داریم و هر خدمتی هم بتوانیم برایشان انجام خواهیم داد، اما این به این معنا نیست که همه آن‌ها یک‌سانند. ما بعضی از اصول‌گراها را بیش‌تر دوست داریم و با آن‌ها ارتباط و همکاری بیش‌تری داریم، زیرا کسانی را می‌شناسیم که دل‌بستگی و شناختشان نسبت به اسلام و ارزش‌های اسلامی و انقلابی بیش از سایر اصول‌گرایان است. این‌جاست که به طور طبیعی علاقه‌ ما به آن‌ها بیش‌تر خواهد بود و وظیفه ما حکم می‌کند که برای این‌که بتوانیم از آنان بهره‌مند شویم، با آنان ارتباط و هم‌کاری بیش‌تری داشته باشیم. پس، وجود گروهی درون جامعه اصول‌گرایان به نام «جبهه پایداری» به معنای انشقاق، انشعاب، تباین، تعارض و تضاد نیست، بلکه مشخص شدن گروهی است که برحسب تشخیصِ آن کسانی که در دایره اصول‌گرایی مشارکت دارند، تعلقاتشان به ارزش‌های اسلامی، پای‌بندی‌شان به احکام اسلامی و فداکاری‌شان در راه تحقق اهداف اسلامی بیش از دیگران است، و این امر نباید جای هیچ‌گونه توهم خطا و انحراف باشد.
در واقع، این اعلام موجودیت، بیان واقعیتی بوده که عملاً وجود داشته است و فقط در حال حاضر در ذیل یک‌عنوان قرار گرفته است؛ وگرنه به طور طبیعی حمایت و ارتباط ما نسبت به کسانی بیش‌تر است که با آن‌ها اشتراک بیش‌تری داشته باشیم. حال، وقتی معتقدیم شناخت عده‌ای از اسلام و پای‌بندی‌شان به ارزش‌های اسلام و انقلاب بیش‌تر است، علاقه و هم‌کاری ما با آنان نیز بیش‌تر خواهد شد. این امر، نه به معنای نفی دیگران است و نه به معنای تضاد و تباین با دیگران، و نه به معنای باز کردن یک دکان دیگر! چرا که تجربه سی‌ساله انقلاب حکایت از این دارد که هر دکانی که باز کردیم، از سوی مردم غیر از فحش، تهمت و افترا چیز دیگری عایدی نداشته است؛ البته بحمدالله از سوی خداوند و اولیای پاکش عواید بسیاری نصیبمان شده است. در این‌باره نیز ممکن است بگویند: انشقاق و اختلاف کردند، وحدت را به هم زدند و ممکن است هزاران فحش هم نثار ما شود، اما والله علیم بذات الصدور؛ خدا به عمق دل‌ها و خلوص نیت‌ها آگاه است. امیدواریم که نیت‌‌های ما خالص برای خدا باشد و خدا بر اخلاص ما بیفزاید.
سوتیتر:
این امر، نه به معنای نفی دیگران است و نه به معنای تضاد و تباین با دیگران، و نه به معنای باز کردن یک دکان دیگر! چرا که تجربه سی‌ساله انقلاب حکایت از این دارد که هر دکانی که باز کردیم، از سوی مردم غیر از فحش، تهمت و افترا چیز دیگری عایدی نداشته است

* از سری مطالب سرویس سیاسی نشریه فرهنگی سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع) « حیات »


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ سه شنبه 9 اسفند 1390 11:37 AM ] [ یاسر جمالی ]

برای دانلود رایگان فایل باکیفیت عالی پی دی اف (Pdf) شماره 58، مهر 1390 ماهنامه فرهنگی سیاسی حیات (نشریه رسمی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام) اینجا را کلیک کنید.

حجم این فایل 25 مگابایت بوده و قابلیت چاپ دارد.

استفاده از مطالب و گرافیک این مجله، با ذکر منبع مجاز است.

طرح روی جلد ماهنامه حیات شماره 58

شماره 58 ماهنامه با تغییرات در لوگو، اندازه و جهت‌گیری‌های شکلی و محتوایی با محوریت گفتمان انقلاب اسلامی به همراه هفت پرونده فرهنگی سیاسی (مجموعه اندیشه ورز، جهان اسلام، سیاست، پرونده ویژه ماه، بین الملل، پایداری و ادبیات) منتشر شد.

پرونده مجموعه اندیشه ورز با یادداشتهایی در حوزه دین، اندیشه و علوم انسانی اولین بخش مجله است. مجموعه اندیشه ورز که برابر پیشنهادی امام خامنه ای (برای اتاق فکر) است شامل یادداشتهایی در حوزه های میان رشته ای علوم انسانی اسلامی (حقوق، علوم سیاسی، فرهنگ و هنر و فلسفه) است.
دومین پرونده، پرونده جهان اسلام است. موضوع پرونده جهان اسلام شماره 58، بیداری اسلامی و انقلاب اسلامی است و با یادداشتهایی به قلم مهندس جواد مادرشاهی، محمدمهدی دلگرم، وحید کرایلی، داریوش درویشی، محمد سلیمانی و ... همراهی شده است.
پرونده سوم، با عنوان سیاست، شامل یادداشتهای سیاسی روز درباره موضوعاتی چون سیر سخنان رئیس جمهوری در سازمان ملل، انتخابات، تخلف اقتصادی، ساکتان فتنه و ... است. مجید بذرافکن، محمدجبارپور، مهدی انتظاری، محمدحسین سرآبادانی تفرشی و ... در این بخش یادداشت نوشته اند.
پرونده ویژه این ماه، به شاخصهای خط امام اختصاص دارد. چند یادداشت، خاطره، مصاحبه با حجت الاسلام استاد علی جعفری، استاد عطاء الله بیگدلی، متن ادبی از محمد رستم پور و .... از جمله بخشهای پرونده ویژه این ماه اند.
پرونده پنجم، بین الملل نام دارد. پرونده ویژه بین الملل با عنوان سره و ناسره به تقابل ایران و ترکیه، دوپدرخوانده اسلام ناب پرداخته است. چند یادداشت، گزارش از دیدار با سفیر ترکیه در تهران و ... از بخشهای این پرونده ویژه است.
پرونده ششم، پایداری نام دارد و به برکات جنگ پرداخته است. انتشار یادداشت کمتر خوانده از یک دانشجوی شهید امام صادقی، مرور اندیشه امام به همراه چند یادداشت دیگر از دیگر بخشهای سرویس پایداری است.
پرونده آخر، پرونده ادبیات است. پرونده ادبیات این شماره، به آثار ادبی دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام اختصاص یافته است. دو داستان کوتاه، اشعار خوانده شده 4 شاعر دانشجوی دانشگاه در محضر امام خامنه ای (رمضان امسال) و بررسی رمان تازه منتشر شده (پاییز 1390) آقای مرتضی انصاری درباره نقد علوم انسانی در ایران از بخشهای پرونده ادبیات شماره 58 اند.
طرح جلد این شماره به تصویر کتاب «آسمان شیشه ای نیست» اختصاص یافته است. این کتاب، اولین رمانی است که توسط یک دانشجوی دانشگاه امام صادق علیه السلام نوشته شده است. ماهنامه حیات، به زودی جلسه نقد و بررسی این کتاب را با حضور صاحبنظران برگزار می کند و یک پرونده ویژه مستقل با محوریت این کتاب، کار خواهد شد.


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ سه شنبه 9 اسفند 1390 11:35 AM ] [ یاسر جمالی ]
دموکراسی اسلامی یا جمهوری اسلامی؟

 


  برای شناخت ماهیت حکومت ها باید به نظریات بزرگان و رهبران آنها رجوع کرد، در منظومه سیاسی آن ها همواره بخشی هست که در آن نقش مردم و حکومت و تکالیف و حقوقی که نسبت به هم دارند در آن روشن می شود. امام خمینی به عنوان اولین فردی که نظریه حکومت اسلامی اش مورد بحث محافل زیادی بوده است در ارتباط با مردم، ترکیب جمهوری اسلامی را به کار می برد باید دید که جمهوری اسلامی در سخنان او چگونه تبیین شده است و در این راه باید از تاریخ کمک گرفت.
امام خمینی در بهشت زهرا اولین تبیین ها و روشنگری ها را در مورد نحوه حکومت بیان میدارند: «سرنوشت هر ملتى به دست‏خودش است... چه حقى داشتند كه براى ما سر نوشت معين كنند؟ هر كس سرنوشتش با خودش است مگر پدرهاى ما ولى ما هستند؟ »
بنابراين هر نسلى در هر عصرى خود بايد رژيم سياسى، حاكمان خود را آنگونه كه خود مى‏خواهند تعيين كنند و لذا تصريح مى‏كنند: «مردم احتياج به قيم ندارند»و «تعيين نظام سياسى با آراء مردم خواهد بود، ما طرح جمهورى اسلامى را به آراء عمومى مى‏گذاريم‏»
طرح جمهوری اسلامی! این اولین باری نبود که مردم این ترکیب را می شنیدند بلکه در شعارهای خود آن را طلب کرده بودند اما آیا این همان دموکراسی است که واژه اسلام در کنارش آمده است و یا اینکه مبانی و اصولش با دموکراسی اساسا متفاوت است و نظریه ای جدید است؟
دانشمندان در تعريف دموكراسى توجه به اين چهار اصل را ضرورى دانسته‏اند و گفته‏اند: دموكراسى عبارت از شكلى از حكومت است كه مطابق با اصول 1- حاكميت مردم 2- برابرى سياسى 3- مشورت همه مردم 4- حكومت اكثريت، سازمان يافته است.
اساسا اين نكته مد نظر همه متفكران بوده است كه هر مقدار مردم دخالت و نظارت بيشترى داشته باشند جلوى ديكتاتورى و خود كامگى بهتر گرفته مى‏شود.
اما امام خمينى (س) در مصاحبه با اوريانا فالاچى در پاسخ به اين سؤال كه چرا در طراحى نظام سياسى بعد از انقلاب اسلامى، روى كلمه «دموكراتيك‏» خط كشيده و نوشته‏اند «جمهورى اسلامى‏» نه يك كلمه بيشتر و نه يك كلمه كمتر، چنين توضيح مى‏دهند و مبانی دموکراسی را به نقد گذاشته و مفهوم جدید و نوظهور جمهوری اسلامی را تبیین می کنند: در این پاسخ، امام اسلام را خالی از مفهوم دموکراسی نمی دانند و اسلام را به عنوان همه چیز این حکومت معرفی می کنند و قید اسلامی را به عنوان محتوای حکومت مردم بر مردم بیان می دارند.
و نیز در مورد محتوای مردمی حکومت چنین می فرمایند:
«شكل حقوقى رژيم نيست كه اهميت دارد، بلكه محتواى آن مهم است، طبيعتا مى‏توان يك جمهورى اسلامى را در نظر گرفت‏».
و تعريفى كه از جمهورى اسلامى به دست مى‏دهند، اين است كه:
«رژيم بايد راه و رسمى را انتخاب كند كه مورد موافقت و علاقه مجموع جامعه باشد و اين جمهورى اسلامى است‏».
وقتى هم كه با حكومت‏شاهنشاهى مخالفت مى‏كنند، به اين دليل است كه آن نظام بر خواسته از آراء ملت نيست.
«من مخالف اصل سلطنت و رژيم شاهنشاهى ايران هستم به دليل اين كه اساسا سلطنت نوع حكومتى است كه متكى به آراى ملت نيست‏»
در تمامی این جملات عناصر اسلام، مردم و آرای مردم سه عنصر در هم تنیده اند و با هم همراه اند از هم جدا نمی شوند و در کنار هم معنای جدید و کاملی را به ذهن متبادر می کنند. رای مردم تا به آنجا مهم است که اگر بر خلاف مصالح باشد و مردم بر ان اتفاق نظر داشته باشند همان رای اکثریت محور است ولو به ضرر باشد. ایشان مى‏فرمايند: «.... آن مسيرى كه ملت ما دارد، روى آن مسير راه برويد ولو عقيده‏تان اين است كه اين مسيرى كه ملت رفته، خلاف صلاحش است. خوب باشد، ملت مى‏خواهد، اين طور بكند به من و شما چكار دارد؟ خلاف صلاحش را مى‏خواهد انجام بدهد، ملت راى داده و رايى كه داد متبع است‏»«تخلف از ملت ‏براى هيچيك از ما جائز نيست‏»
نقش سیاسی مردم در منظومه فکری حضرت روح الله دارای جایگاه ویژه ای است تا آنجا که ایشان در تبیین جایگاه مردم در انتخابات و جلوگیری از افرادی که به دنبال کمرنگ کردن نقش مردم در عرصه سیاسی اند و رای علما و مجتهدین را قبول دارند، خطاب به مردم هشدار می دهند که بیدار باشید و نگذارید که این فکر بر شما غالب شود چرا که این کار را از دوران سابق خطرناک تر می دانند چون در گذشته، بزرگان و امروز تمام ملت کنار گذاشته می شوند.
در بحث ولایت فقیه هم ایشان قائل به رضایت عامه و آرای اکثریت اند. اینها بخشی از نظریات امام در مورد نقش مردم و اهمیت حضور آنها در عرصه سیاسی کشور بود.
سو تیتر: رژيم بايد راه و رسمى را انتخاب كند كه مورد موافقت و علاقه مجموع جامعه باشد و اين جمهورى اسلامى است.
ایشان در تبیین جایگاه مردم در انتخابات و جلوگیری از افرادی که به دنبال کمرنگ کردن نقش مردم در عرصه سیاسی اند و رای علما و مجتهدین را قبول دارند، خطاب به مردم هشدار می دهند که بیدار باشید و نگذارید که این فکر بر شما غالب شود چرا که این کار را از دوران سابق خطرناک تر می دانند چون در گذشته، بزرگان و امروز تمام ملت کنار گذاشته می شوند.

* این مطلب ، از سری مطالب سرویس « پایداری » شماره 58 نشریه داخلی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع) « حیات » می باشد.

هادی ایمانی
دانشجوی سال چهارم معارف اسلامی و مدیریت


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ سه شنبه 9 اسفند 1390 11:35 AM ] [ یاسر جمالی ]
 

 

به گزارش بسیجی سو، کمیته سیاست داخلی واحد سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام در نظر دارد شنبه شب 6 اسفند ماه جلسه ای سیاسی-انتخاباتی با حضور مهرداد بذرپاش برگزار نماید.

این جلسه  با موضوع  بررسی لیست ها و ائتلاف های انتخابات  مجلس نهم، در محل سالن شهید مطهری  در ساعت 20:30 برگزار می شود.


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ سه شنبه 9 اسفند 1390 11:34 AM ] [ یاسر جمالی ]

سخنگوی شورای نگهبان گفت که از 35 نماینده فعلی ردصلاحیت شده 5 نفر به خاطر رابطه با پرونده فساد مالی اخیر ردصلاحیت شده‌اند.

به گزارش مجلس نهم به نقل از فارس، عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان طی سخنانی در نشست خبری با حضور خبرنگاران با اشاره به رد صلاحیت  ۳۵ نفر از نمایندگاه فعلی مجلس شورای اسلامی گفت که از مجموع این تعداد حدود ۵ نفر در رابطه با پرونده فساد مالی اخیر (۳ هزار میلیارد تومان) رد صلاحیت شده‌اند.


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ یک شنبه 7 اسفند 1390 8:18 AM ] [ یاسر جمالی ]

نتیجه و محصول این اختلافات را ما در انتخابات آینده ریاست جمهوری درو خواهیم کرد.

به گزارش مجلس نهم ، اواخر هفته گذشته جلسه ای با حضور مشاور اقتصادی کروبی( مالک یک کارخانه بزرگ روغن نباتی ) و تعدادی از کاندیداهای رد صلاحیت شده در منزل لیدر جریان انحرافی برگزار شده است.

در این جلسه لیدر جریان انحرافی با ابراز رضایت از کشیده شدن رقابت های انتخاباتی میان اصولگرایان و برگزاری جلسات مناظره می گوید:” باید جلسات مناظره را بیشتر و اصولگرایان را علیه یکدیگر تحریک کنیم بگونه ای که پس از پایان انتخابات هم نتوانند در کنار هم قرار بگیرند. جریان خطرناک جبهه پایداری در این انتخابات شکست خواهد خورد و جریان منسوب به(آیت الله) مصباح برای همیشه از صحنه سیاسی کشور حذف خواهد شد.نتیجه و محصول این اختلافات را ما در انتخابات آینده ریاست جمهوری درو خواهیم کرد. “

منبع: مشرق


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ یک شنبه 7 اسفند 1390 8:17 AM ] [ یاسر جمالی ]

تحریم هرگز نباید به‌گونه‌ای طرح شود که زمینه‌های برگزاری انتخاباتی آرام و بی‌دردسر را برای حاکمیت فراهم کند.

به گزارش مجلس نهم به نقل از جام نیوز به نقل از خبری که روز جمعه ۲۴ فوریه(۵ اسفند) در وب سایت “رادیو زمانه” منتشر شد اعضا و حامیان نهضت آزادی در خارج کشور مردم را به “تحریم فعال” در انتخابات مجلس نهم دعوت کردند.
در بیانیه‌ای که اعضاء و علاقمندان نهضت آزادی در خارج کشور با عنوان “نهضت آزادی ایران و انتخابات نمایشی” منتشر کرده‌اند خواستار عدم مشارکت همگانی در انتخابات ۱۲ اسفندماه شده‌اند.
در این بیانیه آمده است: «در شرایط کنونی و در فضای سرکوب شدید نیروهای مترقی و دمکراسی‌خواه و تشدید روحیه‌ یأس و ناامیدی ناشی از تقلب گسترده و نادیده گرفتن آرای اکثریت ملت در انتخابات ۸۸، همچنین افزایش محدودیت‌ها و عدم بروز کوچک‌ترین نشانه‌ مثبت در تغییر سیاست‌ها و تصمیم‌سازی‌های غیرمردمی نسبت به آزادی و سلامت انتخابات، امکان مشارکت نیروهای دمکراسی‌خواه به کلی منتفی شده است.”
این بیانیه در همین حال آورده است: «عدم مشارکت در انتخابات نمی‌تواند از موضع انفعال، مسئولیت‌گریزی و تکیه‌ بر عدم مشارکت صِرف مطرح شود، بلکه به روش ها و رفتارهایی باید تمسک جست که تجربه و تمرینی مؤثر در گذار به سوی دمکراسی، بسیج افکار عمومی، جلب حمایت فراگیر مردم و اعمال فشار بر حاکمیت گردد و در نهایت، به تقویت فرآیند مردم‌سالاری و برگزاری انتخابات آزاد در آینده‌ای نه چندان دور بینجامد.»
بیانیه همچنین با بیان این‌که “تحریم هرگز نباید به‌گونه‌ای طرح شود که زمینه‌های برگزاری انتخاباتی آرام و بی‌دردسر را برای حاکمیت فراهم کند”، افزوده است: «عدم مشارکت در انتخابات پیش رو باید با افشای تمامیت‌خواهی و آگاه‌سازی افکار و وجدان عمومی ایران و جهان نسبت به پیامدهای تداوم وضعیت کنونی و نقض مستمر و فراگیر حقوق بشر در ایران همراه باشد.»
حامیان فتنه ۸۸ در حالی از انتخابات نمایشی صحبت می کنند که در فاصله یک هفته به شروع انتخابات بیش از ده لیست گوناگون از سوی مجموعه اصولگرایان و اصلاح طلبان منتشر شده است که نشان دهنده شکست سناریوی تحریم است.
فتنه گران داخلی و خارجی نیز هنوز درگیر پارادوکس تحریم و باز کردن فضای سیاسی برای جمهوری اسلامی و شرکت در انتخابات و اغتشاشات بعد از آن هستند که به نظر می رسد به نتیجه خاصی نرسیده اند.


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ یک شنبه 7 اسفند 1390 8:17 AM ] [ یاسر جمالی ]

جریان انحراف در تازه ترین جلسه محفلی خود در آستانه انتخابات مجلس که با حضور برخی افراد صاحب نفوذ این جریان تشکیل شده بود از سناریو جدید خود برای تخریب جریان اصولگرایی پرده برداری کرد.

جریان انحراف در تازه ترین جلسه محفلی خود در آستانه انتخابات مجلس که با حضور برخی افراد صاحب نفوذ این جریان تشکیل شده بود از سناریو جدید خود برای تخریب جریان اصولگرایی پرده برداری کرد.
به گزارش مجلس نهم به نقل از«ندای انقلاب»، یکی از چهره های نزدیک به لیدر انحراف با تلاش برای ۲ قطبی سازی احمدی نژاد- هاشمی مهره های هاشمی را در این انتخابات برخی چهره های اصولگرا خواند و تلاش کرد تا لیست انتخاباتی اصولگرایان را منتسب به هاشمی رفسنجانی بنماید!
وی گفت:اما رفسنجانی هم همیشه مرد پشت پرده ها بوده و هست. او برای پیش برد اهدافش به مهره هایی نیاز دارد…این شخص این ۳ شخصیت را قهرمانان مبارزه با جریان انحرافی می داند. در واقع رفسنجانی برای کوبیدن آنتی تزی که خودش آن را انحرافی نامیده، به چند قهرمان غیر از خودش نیاز دارد. هر چند که خودش نقش سردار مبارزه را لقب بکشد، اما به جماعتی نیاز دارد تا سربازان و افسرانش باشند، و البته جماعتی هم هستند که مجانی خیلی خوب سواری میدهند! و در افتخارات هم همه سهیم اند. البته این سربازان، همیشه “سر” “بازند” و هیچ گاه فرمانده نخواهند شد…”
این چهره منحرف افزودهر چه به انتخابات نزدیک شدیم، رسانه های رفسنجانی و اصلاح طلبان، این قهرمانان پوشالی را بیشر باد کردند، تا اینکه برای خودشان حتی لیست میدهند و یا برای خودشان ایجاد بحران کردند!
گفتنی است این اقدام در حالی صورت می پذیرد که سران جریان انحراف با تاکید بر ضد رای بودن هاشمی رفسنجانی تلاش دارند چهره های اصولگرا را وابسته به وی نشان داده و این جریان را مورد هجمه و تخریب قرار دهند.


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ یک شنبه 7 اسفند 1390 8:15 AM ] [ یاسر جمالی ]

بسیاری از نمایندگان مجلس اصلاحات اهم و مهم های عرصه سیاسی را نمی شناختند.

مجلس نهم : وقتی نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان بودند، در پایتخت جمهوری اسلامی نمایندگان مجلس ششم از آمریکا می ترسیدند و پیشاپیش تسلیم را به رهبر انقلاب پیشنهاد می دادند.

حجت الاسلام والمسلمین مجتبی ذوالنور جانشین سابق نمایندگی ولی فقیه در سپاه در گفت و گو با ندای انقلاب با اشاره به ویژگی های نماینده مطلوب از نگاه امام(ره) و مقام معظم رهبری گفت: امام فرمودند مثل مدرسها را به مجلس بفرستید، شهید مدرس شجاع بود در مقابل هر فردی حتی اگر رضاخان بود، ایستادگی می کرد و مرعوب نمی شد.

وی افزود: مقام معظم رهبری در بیانات اخیرشان در خصوص ویژگی های یک نماینده مجلس شجاعت، مرعوب نشدن، در مقابل مطامع استکبار جهانی کوتاه نیامدن، نفروختن مردم و مملکت در برابر بیگانگان و کرنش نکردن مقابل بیگانگان را بیان کردند.

ذوالنور عنوان کرد: سخنان امام و مقام معظم رهبری در مورد ویژگی نماینده تایید خصوصیات شهید مدرس است، مدرس دین محور بود، پیاده شدن و تحقق مُر دین را مورد تاکید قرارمی داد، لذا هرچه که مخالف مصالح مردم، معارف دین و آموزه های دینی و فرهنگ دینی بود، این شهید مقابل آن می ایستاد.

وی افزود: به تعبیری شهید مدرس جیب خود را بسته بود و زبانش را بازگذاشته بود، در تاریخ آمده است که دختر شهید مدرس بیمار می شود و دکتر می گوید که باید محیط زندگی را تغییر دهید، خانه شهید مدرس مرطوب بود، ولی او خانه اجاره ای خود را عوض نکرد و گفت، حساب کردم در این صورت ماهی دو ریال به هزینه زندگی من اضافه می شود، یا باید زبان خود را ببندم یا سر پیش دیگران خم کنم ، یا باید از بیت المال سوء استفاده کنم، ترجیح می دهم این وضع را تحمل کنم تا زبانم برای گفتن حقایق باز بماند.

جانشین سابق نمایندگی ولی فقیه در سپاه اظهار کرد: مصالح ملی باید مدنظر نمایندگان مجلس باشد، نماینده مجلس باید بصیرت لازم را داشته باشد و فریب دیگران و فتنه های تو درتوی دشمنان را نخورد، نماینده باید دردکشیده باشد، قدرت تشخیص اولویت ها را داشته باشد.

ذوالنور افزود: امام خمینی(ره) نسبت به پاکی و زندگی سالم نمایندگان مجلس حساس بودند و این مسئله را به مسئولان نظام مورد تاکید قرار می دادند.

وی با اشاره به عملکرد مجلس ششم گفت: نداشتن پایه های محکم دینی یک ویژگی نمایندگان این مجلس بود، کسانی که پایه های دینی محکمی ندارند، خدا، بندگان خدا ومصالح مردم و مملکت را نیز باور نمی کنند.

جانشین سابق نمایندگی ولی فقیه در سپاه افزود: بسیاری از نمایندگان دوره اصلاحات بصیرت نداشتند، اهم و مهم های عرصه سیاسی را نمی شناختند، دشمن شناس نبودند در مسیر دشمن قرارگرفتند و حرف دشمن را زدند.

وی با اشاره به ضعف مبانی فکری نمایندگان مجلس ششم عنوان کرد: برخی مبانی فکریشان روشنفکری غربی بود که با مبانی نظام دینی سازگاری نداشت، لذا دچار تضاد فکری می شدند و نمی توانستند فرهنگ دینی و فرهنگ اسلامی را در برابر فرهنگ غرب برای خودشان موجه تر بدانند.

ذوالنور مجذوب شدن نسبت به فرهنگ غرب را عامل دیگر عملکرد ناصحیح مجلس ششم خواند و گفت: یکی از صفات آنها مرعوب شدن نسبت به غرب بود، وقتی آمریکا افغانستان را اشغال کرد، مجلس ششم با بیش از ۱۰۰ امضا نامه ای سرگشاده به رهبر معظم انقلاب نوشتند وگفتند امام دیر جام زهر را سر کشید، شما زودتر سر بکشید، نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان بودند و در پایتخت جمهوری اسلامی نمایندگان مجلس ششم از آمریکا می ترسیدند و پیشاپیش تسلیم را به رهبر انقلاب پیشنهاد می دادند.

جانشین سابق نمایندگی ولی فقیه در سپاه اظهار کرد: اگر کسانی در مبانی اعتقادی تزلزل داشته باشند،عمیق نباشند، در نوع فکرشان به غربی ها و غرب زده ها اقتدا کنند، شجاعت و صلابت لازم را نداشته باشند، طبیعی است که داشته های خود را نادیده می گیرند و سعی می کنند خود را منشابه دشمن نشان دهند.

وی با اشاره به گرایشات مجلس اصلاحات گفت: برخی گرایش به جریان نفاق داشتند، بعضی از آنها گرایش به جریانهای سیاسی مسئله داری همچون لیبرالها و گروههای ملی مذهبی که از ابتدا نیز راه خود را ازمردم جدا کردند، داشتند. باید مراقب بود مجلس ششم تکرار نشود.

جانشین سابق نمایندگی ولی فقیه در سپاه در پایان افزود: این جریانها در آستانه پیروزی انقلاب وقتی مردم خونشان در سنگ فرش خیابان می ریخت، در سفارت آمریکا تجمع کردند و از آمریکا می خواستند از شاه بخواهد تنها سلطنت کند، آنها از اول طرفدار انقلاب نبودند و در پی رفرم و اصلاحات بودند. بعضی از جریان هایی نیز که مجلس ششم به آن گرایش داشت، ریشه های سیاسی فاسدی داشتند، که در مسیر امام و سیاستهای دینی نبود و راه خود را از نظام و ملت جدا کردند.


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ یک شنبه 7 اسفند 1390 8:15 AM ] [ یاسر جمالی ]

لیدر جریان انحرافی پیشنهاد کرده در انتخابات ریاست جمهوری با شعار”دوم خردادی دیگر در راه است اما نه با اصلاحات، با توحید و عدالت” وارد صحنه شوند.

مجلس نهم : لیدر جریان انحرافی پیشنهاد کرده در انتخابات ریاست جمهوری با شعار”دوم خردادی دیگر در راه است اما نه با اصلاحات، با توحید و عدالت” وارد صحنه شوند.این پیشنهاد با موافقت و مخالفت هایی همراه بوده است.

منبع: مشرق


ارسال شده توسط : یاسر جمالی
ادامه مطلب
[ یک شنبه 7 اسفند 1390 8:14 AM ] [ یاسر جمالی ]

تعداد کل صفحات : 11 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >
درباره وبلاگ

آمار و بازدید ها
کل بازدید:62328
تعداد کل مطالب : 165
تعداد کل نظرات : 4
تاریخ آخرین بروزرسانی : دوشنبه 29 مرداد 1397 
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 5 اسفند 1390