درسی از هیلاری کلینتون به ما و سیاسیون ما

مقایسه ی رفتار هیلاری کلینتون و دیگر مخالفان و رقبای ترامپ که این میزان جنبه و ظرفیت و فرهنگ داشتند که در مراسم تحلیف شرکت کنند و مثلا نروند شمال، با رفتار مخالفان و رقبای محمود احمدی نژاد، آن قدر اهمیت ندارد که مقایسه ی رفتار محمود احمدی نژاد با رفتار اوباما در خصوص روسای جمهور پس از خود، واجد اهمیت است؛
اوباما بارها نارضایتی خود را از انتخاب ترامپ اعلام کرد و نهایتا تنها در یک مراسم که موظف به اجرای آن بود از رییس جمهور جدید استقبال کرد.
این در حالی ست که محمود احمدی نژاد هیچ گاه علیه منتخب مردم موضعی نگرفت و پس از رای مردم به آقای روحانی به وی کتبا تبریک گفت، به این اکتفا نکرد و شخصا به دیدار رییس جمهور منتخب رفت و حضورا هم تبریک گفت و به این نیز اکتفا نکرد و وزرایش را یک به یک نزد منتخب مردم فرستاد تا هم به او تبریک بگویند و هم گزارش ارایه کنند در حالی که؛
-  موظف به انجام هیچ کدام از این کارها نبود!
-  وقتی در دو دوره با رای قاطع مردم رییس جمهور شد مدعیان اخلاق و فرهنگ و دموکراسی نه تنها هیچ کدام از این کارها را نکردند بلکه بارها نارضایتی خود را از رای و تصمیم مردم اعلام کردند، به احمدی نژاد تبریک نگفتند و بعضی هایشان در مراسم تنفیذ شرکت نکردند!

کمال رستمعلی
@rostamali


ادامه مطلب
[ شنبه 2 بهمن 1395  ] [ 9:04 AM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

معشوق‌محوری در سینما و ادبیات و قرآن!

دستگاه رویا پردازی هم مانند همه دستگاه‌های دیگر نیروی مولد می‌خواهد
نیروی مولد رویا پردازی مثل هر عمل انسانی دیگری از جنس انگیزه است انگیزه نه تنها به نیروهای انسان جهت می‌دهد بلکه حد و مرز آن را هم تعیین می‌کند و این در مورد رویا پردازی اهمیت دوچندانی دارد
رویا مثل غذا نیست که اندازه معده در احساس سیری از آن موثر باشد هر قدر که قلب عزم داشته باشد ذهن می‌بافد.
هر آنچه در فیلم‌ها اعم از وطنی و فرنگی می‌بینم محدود کردن این انگیزه به نقطه «وصال» است بنابراین وصال نقطه پایان داستان‌هاست و برای بعد از آن هیچ رویای جذابی در خیالشان نیست (وصال یا در آخر قصه اصلاً اتفاق نمی‌افتد تا بتواند بعد از فیلم هم در ذهن مخاطب به زندگی خود ادامه دهد یا در سکانس پایانی رخ می‌دهد تا مخاطب داستان را در نیمه راه رها نکند) اما داستان ما با خدا با وصال تمام نمی‌شود بلکه آغاز می‌شود. این وصال به معنی مرگ نیست و می‌تواند در همین زندگی اتفاق بیوفتد.
«معشوق محوری» در داستان پردازی در واقع اسارت ذهن در محدوده نقش آفرینی معشوق مورد نظر است
از همین منظر است که ادبیات «مزخرف» ما مجبور می‌شود مرتبه «لیلی مورد نظر» را تا مقام خدایی بالا ببرد و به زور مفهوم حرکت از کثرت به وحدت را در این لباس تنگ بگنجاند.
در حالی که هر نقطه از جهان در کوچک‌ترین واحد تشکیل دهنده‌اش به غیر از نقشی که در ارتباط با دیگر اجزاء جهان ایفا می‌کند نماینده تمام نظم موجود است و از این منظر قابلیت قرار گرفتن در محور توجه را دارد توجهی که با «معشوق محوری» هرگز قابل جمع نیست زیرا لیلی اگر هزار چهره هم داشته باشد ناحیه هزار و یکمی پیدا می‌شود که او قابلیت حضور در آن را ندارد و در نتیجه نیروی خیال وابسته‌اش به آنجا راه ندارد.
این آینه مجاز آن طور که در این سال‌ها ادعا شده قابلیت نمایش حقیقت را ندارد.
دنیا پرده‌ای است که میان ما حقیقت قرار دارد و هر چه از جنس این مانع است نمی‌تواند توصیف کننده ورای آن باشد.
قرآن قصه مردم با ایمان را می‌گوید و هیچ‌کجا حرفی از این معشوق‌محوری به میان نمی‌آورد. تا به حال با خودمان فکر کرده‌ایم چرا بیان خدا با مدعیان رسمی عرفان تا این حد متفاوت است؟

@khedmatnevesht


ادامه مطلب
[ شنبه 2 بهمن 1395  ] [ 9:02 AM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

آتش‌نشانی که می‌خواست مدافع حریم ولایت باشد

برای تیتراژ دوباره گوش کن دنبال لباس آتش نشانی بودیم، از طریق یه نفر یه آتش نشان بهم معرفی شد و رفتم دم ایستگاه ازش بگیرم، وقتی فهمید کار برا بسیجه بهم گیر داد که اگه آشنا دارم بفرستمش سوریه، دوست داشت شهید شه!
امروز اولین نفری که شهادتش مشخص شده، همون کسیه که عاشق شهادت بود، شهید بهنام میرزاخانی!

 

از: hamid maravandi


ادامه مطلب
[ جمعه 1 بهمن 1395  ] [ 11:55 AM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

شباهت و تفاوت آتش‌نشانان و مدافعان حرم

تصور کنید در اوج زحمت و غربت و فداکاری #آتش_نشان ها و نگرانی و اضطراب خانواده هایشان، عده‌ای بیایند شایعه کنند که اینها برای پول و حقوق های آنچنانی میرن #پلاسکو!
#مدافعان_حرم

عبدالحمید بیات


ادامه مطلب
[ جمعه 1 بهمن 1395  ] [ 1:10 AM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]