برنده تر از شمشیر

شعر قشنگ و جدید دکتر رضوی پور برای شب پنجم محرم

رزق شب پنجم؛ تقدیم به دستانی که برنده‌تر از شمشیر بود

بعد از تو زندان است دنیایم عموجان
من نیز دنبال تو می‌آیم عموجان

حالا که قاسم جام احلی من عسل خورد
اکبر سلامت را برای جدمان برد

حالا که اصغر طعمه‌ی تیر بلا شد
قربان راهت ساقی کرب و بلا شد

مگذار من هم بی‌نصیب از عشق باشم
بگذار در راهت چو اصغر خون بپاشم

مگذار من پیش پدر شرمنده باشم
تو پیش رویم جان دهی من زنده باشم؟

دشمن زده حلقه به دور قتلگاهت
ساکت شده آن نعره‌های لا اله‌ت

یارب اگر تقدیر در دستان من نیست
حتی اگر شمشیر در دستان من نیست

فرزند شیرانم که رو در روی دشمن
با دست خالی میروم من سوی دشمن

حتی اگر از آسمان‌ها تیر بارد
گر سوی تو بارانی از شمشیر بارد

می‌گیرم از دشمن مجال تیرها را
با دست‌هایم ضربه‌ی شمشیرها را

حالا که شد قربان به راهت دست‌هایم
ای شاه خوبانم، فدایت دست‌هایم

ای شه که معروفی به فضل و دست‌گیری
عمّو بگو دست مرا هم می‌پذیری

عمّو مگر بابا مرا  دست تو نسپرد
حالا به بابایم بگو پیش خودم مرد