رزق شب ششم+ دو خط روضه
امام حسین وقتی نوبت عزای پسراشه، پدر شهیده و با اقتدار جلوی در حسینیه ایستاده؛ اما شبی که نوبت عزای برادرزادههاست، از شرمندگی میره یه گوشه میشینه زار زار گریه میکنه. قریب به این مضمون رو آقای پناهیان، همین امشب (هیئت میثاق) گفتند. حالا این شعر رو بخون!
رزق شب ششم؛ برای یادگاران امام حسن مجتبی در کربلای خون
یادت که هست آن روز، من مسموم بودم
اما برای روزِ تو مغموم بودم
گفتم برادرجان نباشد روزگاری
مانند روزی که تو تنها جان سپاری
روزی اگر تابوت من شد تیرباران
در روز تو افتد سرِ خویشان و یاران
در روز تو هفتاد و دو یار رشیدت
خواهند شد در پیش چشمانت شهیدت
آن روز سردار سپاهت هست عباس
از دست خواهد داد، مشک و دست عباس
آن روز اکبر میرود از پیش بابا
شبه نبی را میکشندش عرباً عربا
آن روز اصغر هم میان دستهایت
جان میدهد لب تشنه پیش چشمهایت
اما برادر این تمام ماجرا نیست
راه حسن دور از مسیر کربلا نیست
دارم در این محشر سه قربانی برایت
بوبکر و عبدالله و هم قاسم فدایت
این نوگلان بوستان مادری را
این نوجوانان و یلان حیدری را
طوری به بار آور که مثل یاس باشند
رزمآوری همچون خودِ عباس باشند
هر چند قدّ و قامتی کوتاه دارند
دست از عموی خویش هرگز بر ندارند
مستند هر سه از می عشق الهی
آری حسن هم هست اینک کربلایی
از جام احلی من عسل من نیز مستم
در کربلای خون تو من نیز هستم