سفر اربعین به قلم تقی دژاکام
کسانی که برای اولین بار در این مسیر قرار میگیرند، خواه ناخواه چشمشان به اتفاقات و تصاویری «افسانهوار» میافتد که مبهوت میمانند: آنکه به زور تو را به پذیرایی ساده یا مفصلش دعوت میکند، آنکه تو را به ناهار یا شام یا خوردنی یا میوه دعوت میکند، آن کودکی که در یک پارچ ساده به تو آب تعارف میکند، پیرمردی که میخواهد با عطر کوچکی که در دست دارد، زائران ارباب را خوشبوتر کند، آنکه تو را با دستهایش یا دستگاههای برقی به ماساژ دعوت میکند تا خستگی راه از تنت بیرون ببرد، آنکه بر زخمهای پایت مرهم مینهد، و آنها که در هر چند قدم تو را به نوشیدن چای عراقی یا نوشیدنیهای دیگر میخوانند، آنها که خط تلفن بین المللی مجانی راه انداختهاند تا خبر سلامتیات را به خانوادهات بدهی، آنکه بره کوچک نذریاش را با ریسمان کوچکی به همراه آورده تا به حرم مولا ببرد، مادران و پدرانی که فرزندان دوقلوی خودشان را در کالسکهها همراه آوردهاند، آنها که تمام خانواده و اقوامشان را در این مسیر همراهی میکنند، و .... اینها خیلی جذاب هستند و دیدنی.