صدور انقلاب اسلامی
به قلم آقای بیضایی
صدور انقلاب اسلامی با وقوع آن ملازمت دارد. انقلاب اسلامی به رهبری مردی به پیروزی رسید که برای معرفی نهضت خود، از نسبت آن با راه انبیاء سخن میگفت. هر چند بقول سید شهیدان اهل قلم، در جهان امروز سخن گفتن از یاد و راه انبیاء بسیار عجیب مینماید و شیطان زدهها آنرا اساطیر پیشینیان میپندارند، اما انبیاء اولوالعظم همگی نهضتی جهانی داشتهاند و از اینرو نمیتوان از نسبت انقلاب اسلامی با نهضت انبیاء سخن گفت و از جهانی شدن آن سخنی به میان نیاورد. اگر نهضت انبیاء را از عقبه تاریخی انقلاب اسلامی حذف کنیم، انقلاب اسلامی جز در بعضی شئون، تفاوت ماهوی با سایر انقلابها پیدا نمیکند و میتوان درباره آن گفت که چیزی بیش از یک تغییر رژیم نبوده است و آنگاه میتوان آنرا همچون تحلیلگرهای بیبیسی فارسی «انقلاب بهمن ۵۷» نامید. صدور انقلاب اسلامی تعبیری است که از لسان مبارک امام خمینی (ره) به ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی راه یافته است لذا فهم صحیح این تعبیر، شناخت صحیح از امام (ره) را میطلبد. اگر نه، به دست ما، بر سر این تعبیر همان خواهد آمد که بر سر تعابیر بلند دیگر امام (ره) مثل استکبار جهانی، کوخ نشینان، اسلام آمریکایی، جهانخواران، بسیج مستضعفین و… آمده است.
امام (ره) به ما آموخت که انتظار در مبارزه است. او در زمره عالمان و زاهدانی که در زمان غیبت کبری پیوندی با جهاد و شهادت و مبارزه ندارند و خواسته یا ناخواسته مطلوبشان امام غایب است نه امام قائم، نبود. امام (ره) انتظار را با مبارزه درآمیخته بود؛ از یکسو اهل دعای عهد و دعای فرج بود و از یکسو میگفت: «اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند ما در مقابل همه دنیای آنها خواهیم ایستاد.» و پنجه در پنجه مستکبرین عالم انداخته بود. اصولا چطور میتوان از امامی که خطاب به بسیجیان خود میگوید در فکر ایجاد حکومت جهانی اسلام باشند، سخن گفت و از صدور انقلاب اسلامی او سخنی به میان نیاورد؟ اما صدور انقلاب اسلامی از جنس صدور دموکراسی غربی نیست که به کمک بمبهای هواپیماهای بدون سرنشین به بیابانهای افغانستان و عراق صادر شود. آنچه در صدور انقلاب اسلامی در سه دههای که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد به کمک ما آمده است، اخلاص امام (ره) و فطرت الهی مخاطبین او بوده است که محاسبات دیجیتالی غرب تا کنون راهی برای سد کردن آن نیافته است. اگر چه غرب همواره تلاش ما در جهت صدور انقلاب اسلامی را توسعه طلبی، دخالت در امور کشورها، حمایت از تروریسم و… القا کرده اما تبلیغات جهانی غرب علیه انقلاب اسلامی، دوستداران انقلاب را تا امروز از داخل شدن در جبهه حق باز نداشته و از گسترش نفوذ انقلاب اسلامی در میان آنها جلوگیری نکرده است. امام خمینی (ره) در پیام پذیرش قطعنامه پاسخ محکمی به شائبه توسعه طلبی داده است:
ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجى و بین الملل اسلامىمان بارها اعلام نمودهایم که در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران آمریکا نام این سیاست را توسعه طلبى و تفکر تشکیل امپراتورى بزرگ مىگذارند، از آن باکى نداریم و استقبال مىکنیم. ما درصدد خشکانیدن ریشههاى فاسد صهیونیزم، سرمایهدارى و کمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفتهایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایى را که بر این سه پایه استوار گردیدهاند نابود کنیم و نظام اسلام رسول اللّه – صلى اللّه علیه و آله و سلم – را در جهان استکبار ترویج نماییم و دیر یا زود ملتهاى دربند شاهد آن خواهند بود.
این یادداشت در مقام پاسخ به شبهات پیرامون صدور انقلاب اسلامی نیست و اصولا در این زمینه هیچ شبههای قابل رفع نیست! تفاوت میان تفکر ما و مخالفین انقلاب اسلامی و آنانکه بدلیل تنفس در فضای فرهنگی غرب در مبانی نظری متعلق به انقلاب اسلامی بخصوص اسلام سیاسی امام خمینی (ره) دچار تزلزلند، آنهمه است که تلاش ما برای رفع شبهه آب در هاون کوبیدن است. اما لازم است در اینجا با استفاده از مبانی قرآنی تفکر خود به این سؤال که چرا طرفداران انقلاب اسلامی در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی، همه از کشورهای بدبخت و توسعه نیافتهاند و ما یک کشور درست و درمان مثلا از میان کشورهای اروپایی دور و بر انقلاب نداریم، پاسخ شایستهای بدهیم. انقلاب اسلامی در این مورد درست با همان مشکلی روبروست که هزار و چهارصد سال قبل و در صدر اسلام، نهضت رسول الله (ص) با آن روبرو بوده است. قرآن کریم در سوره هود به مرفهین کفار مکه اشاره کرده است که پیامبر اسلام (ص) را با این شبهه که ما جز اراذل و فرومایگانمان که اطراف تو را گرفتهاند کسی را نمیبینیم که از تو تبعیت کند، مورد خطاب قرار میدادند؛ «و ما نراک اتبعک الا الذین هم اراذلنا بادی الرای». برای پاسخ به سؤالی که طرح شد به فراز دیگری از پیام پذیرش قطعنامه اشاره کرده و همه دوستان را به تعمق در این بیان بلند دعوت میکنیم:
مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست، و آنها که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایهداری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانهاند. و آنهایی هم که تصور می کنند سرمایهداران و مرفهان بیدرد با نصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک میکنند آب در هاون میکوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت جویی دو مقولهای است که هرگز با هم جمع نمیشوند و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.
پینوشت: سطور بالا به بهانه دعوت روح الله رشیدی از من برای یک گفتگو با موضوع صدور انقلاب اسلامی در شبکه استانی سهند نوشته شد. حرفهایم با روح الله رشیدی بیش از این مقدار بود، اما اینجا به همین مقدار اکتفا کردم. به امید تحقق حکومت جهانی اسلام بدست بسیجیان جهان اسلام.