خاطره ای از آیت الله مهدوی کنی
خبرنامه صادق: آیت الله مهدوی کنی در بیان ظلم های رژیم ستمشاهی خاطره ذیل را نقل می کند:
«اولین دستگیری بنده معلول ارتباط با پرونده ی دیگری بود. ساواک ، قبل از دستگیری چندبار بنده را احضار کرد و به کلانتری محل نیز یکی دو بار مرا بردند تا شب بیست و سوم ماه رمضان سال ۱۳۵۳ که دعا خواندیم و صحبت کردیم .
در آنجا هم برای بازگشت امام دعا کردیم، البته نه با اسم بلکه با اشاره و کنایه می گفتیم که «خدایا! تو خودت می دانی که ما چه می خواهیم » با همین بیانات اجمالی می گفتیم و مردم هم آمین های بلند و عجیب و غریب می گفتند.
مرا با ماشین به کلانتری بردند. ما به کلانتری رفتیم و از آنجا ما را به بوکان در استان کردستان تبعید کردند»
منبع: کتاب خاطرات آیت الله مهدوی کنی، صص ۱۴۹-۱۴۶٫
[ یک شنبه 26 بهمن 1393 ] [ 2:54 PM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]