تحلیل وضع موجود جبهه انقلاب در انتخابات
انتخابات و جبهه انقلاب
:one:ترکیب اصلی انتخابات شکلگرفته، سید ابراهیم رئیسی کاندیدای اصلی اصولگرایان، سعید جلیلی و حسن روحانی. بقیه کاندیداهای اصولگرا هم چه بر اساس میثاق جمنا و پشتصحنههای آن کنار بروند، چه بمانند و در انتخابات شرکت کنند، چه تا مناظرهها بمانند و... بهلحاظ توان گفتمانسازی و بدنه حامیان جایی در فضای انتخابات ندارند. چهاینکه صلاحیت بسیاری از این افراد احراز نمیشد و تنها اثر حضور بسیاری از آنها کسب سهمی از قدرت در آینده است. اعلام کاندیداتوری بقایی نیز در چارچوب کاندیداتوری مشایی در ۹۲ است و از اول قصه آخرش پیداست و شاید تنها کارکردش جدا کردن خط احمدینژاد از اصولگرایان و نشان دادن این مسئله است که حاکمیت اجازه نمیدهد جریان او وارد انتخابات شود، چراکه آنها میتوانستند با کاندیداهای موجود دیگر از بدنه خودشان تأیید صلاحیت شوند.
:two:دولت کنونی با چالشهای زیادی روبروست که مهمترین آن چیدن همه تخممرغها در سبد تعاملات خارجی و تکیهبر مواردی نظیر کنترل تورم است که به رکود بیسابقه و بیکاری افسارگسیخته انجامیده است. فشار شدید اقتصادی بر تودههای مردم، تعمیق تبعیضهای گسترده که بیش از همه خود را در فیشهای نجومی برای همه آشکار کرد، فقدان کارآمدی لازم در رفع مشکلات مردم نظیر ریزگرد، سیل و... جزو مواردی است که این دولت را با چالش اساسی روبرو کرده است. لذا شاید این دولت ازنظر ضعف در کارآمدی و محبوبیت تنها با دولت موقت قابلمقایسه باشد. البته هنوز بدنه مردمی امید کوچکی به اصلاح از طریق این دولت دارد و جریان حاکم که در ۹۲ با محوریت جلوگیری از تحریم به صحنه آمده بود، احتمالاً از دست گذاشتن روی خطر درواقع ناممکن ولی در ظاهر پرسروصدای جنگ استفاده خواهد کرد. مستضعفان و اقشار تحت تبعیض مضاعف هم ناامید از فضا اکثراً در انتخابات حاضر نخواهند شد. بدنه سرد جبهه انقلاب نیز اقدام جدی نخواهد کرد و در فقدان مشارکت بالا، شانس جریان دولت برای پیروزی بیشتر خواهد شد.
:three:سعید جلیلی اما وجهه همت خود را بیش از برجام، در چند ماه گذشته به مسائل کشور و مردم متمرکز کرده، حاضر به رفتن در سازوکار سهمیهای/قبیلگی محافظهکاران نشده است. او از مسائل کشور شناخت از بالا دارد و علاوه بر ارتباط با بدنه گسترده کارشناسی، خود در مورد مسائل کشور حرف دارد، کاندیدای حاکمیت هم نیست. ادبیات او نیز قدری مردمیتر و چالشیتر شده است. ولی مسائل مربوط به ملاحظات و رویکرد و ادبیات او کماکان مطرح است.
تاکنون گرایش به آقای رئیسی بیشتر و گستردهتر از سعید جلیلی است، اما صلاحیتهای سعید جلیلی به او میچربد.
:four:در این اوضاع بسیاری از نیروهای جبهه انقلاب بین دو عنصر سعید جلیلی و سید ابراهیم رئیسی ماندهاند. گیجیای که مسئلهسازی غلط جمنا با کاستن مشکل به وحدت، از چند ماه پیش به آن دامن زده است. بدنه اجتماعی هر دو این کاندیداها لاغر است و تاکنون نتوانستهاند عامه مردم را مورد خطاب جدی قرار دهد. کنار رفتن آنها در این شرایط دردی را دوا نمیکند؛ و چهبسا اگر بتوانند سبد رأیهای متفاوتی اختیار کنند، موجب تغییر نتیجه انتخابات یا حتی رفتن به دور دوم شوند. حتی اگر کسی بخواهد کنار برود (که شب انتخابات باید به آن فکر کرد نه اکنون) تا بدنه مردمی واقعی پشت او نباشد کنار رفتنش سودی ندارد. حضور همراه دو کاندیدا با گفتمان انقلابی در ایام تبلیغات نیز میتواند به تحکیم گفتمان انقلاب کمک کند، برخلاف نقش تخریبی کاندیداهای محافظهکاران در انتخابات ۹۲.
:arrow_left:طرفداران جلیلی و رئیسی باید بهجای سردرگمی هر یک تبلیغات را شروع کرده و با تودههای مردم، نه فقط حزباللهیها و بدنه اصولگرایان سخن بگویند. مستضعفین، اقشار تحت تبعیض و قربانیان وضع موجود اقتصادی کشور باید مورد خطاب این گروهها قرار بگیرند. اهمیت ماجرا اینجاست که آمارهای انتخابات مجلس گذشته نشان میدهد بخش عمدهای از این نیروها به خاطر ناامیدی از جناحها پای صندوقهای رای نیامدهاند و مهمترین راه بالا بردن مشارکت در انتخابات که اکنون در وضعیت خوبی نیست، به صحنه آوردن این اقشار است که احساس میکنند صدایی در انتخابات ندارند.
طرفداران جلیلی و رئیسی باید با درس گرفتن از دعوای حامیان احمدینژاد/قالیباف و جلیلی/قالیباف بهجای سرگرم شدن به بحث درونی بین محیطهای مذهبی، به سراغ تودههای عمومی مردم بروند و بر مسائل مردم، تبعیض، اشرافیت، وضعیت کنونی کشور و... تمرکز کنند. اینچنین حتی درصورت عدم کسب کرسی ریاستجمهوری شکستخورده نیستند. کاری که امام راحل بعد از رحلت آقای بروجردی و تلاش ناکام برای وحدت مراجع کردند و به سراغ تودهها رفتند و کسانی را که حاضر به همراهی با حرکت انقلابی نبودند، با همراه آوردن مردم با حرکت انقلابی همراه کردند.
محمدصادق شهبازی