بار دیگر از سال آخر جنگ بخوانید!

سطرهايي ناخوانده از جنگ
انتقاد از زندگي خانوادگي پاسدارها و بسيجي‌ها يك روز قبل از سقوط فاو!
27 فروردین 1367، سه ماه مانده به پایان جنگ، نیروهای ارتش صدام برای پس‌گرفتن فاو  آماده می‌شدند. همین روز محسن رضایی در سمینار فرماندهان سپاه در شهر کرمانشاه سخنرانی داشت و از وضعیت خانوادگی بسیجی‌ها و پاسدارها گله می‌کرد: «با رشد مسایل رفاه و آسایش در خانواده‌ها، هم به رزمندگان بسیجی و هم به برادرهای سپاه یک فشاری وارد می‌شود و به دلیل سبقت‌ها و چشم و هم‌چشمی‌هایی که در سطح خانواده‌ها دیده شده، مشکل اساسی برادرهای سپاه و حتی فرماندهان مساله مشکلات با خانواده‌هایشان است و به جای این‌که خانواده‌های بسیج و پاسدار ما مردم را به دامن انقلاب بکشانند آن‌ها خانواده‌های پاسدارهای ما و بسیج ما را به دامن رفاه و آسایش کشاندند و با توجه به گذشت زمان و آن حالت نشاط و جوانی که در برادرها در اول انقلاب بود، متاسفانه یک تهدید جدی کلیت معنویت سپاه و آن روحیه شهادت‌طلبی و آزادگی و حریت برادران را تهدید می‌کند و این از خانواده‌ها سرچشمه می‌گیرد و دلیل اصلی خانواده‌ها این است که شما به آن‌ها اصلا نمی‌رسید.» 
عامل‌های زیادی در جنگ و نحوه جنگیدن رزمنده‌ها تاثیر دارد که یکی از آن‌ها زندگی خانوادگی رزمنده‌هاست. سال‌ها پیش با رزمنده‌ای گفتگو می‌کردم که می‌گفت سال 1366 باجناقش به کار تجارت شیر خشک مشغول شده بود و زندگی‌اش رونقی گرفته بود. رونق زندگی باجناق باعث شده بود همسر رزمنده به او سخت بگیرد که این همه سال مشغول جنگ شده‌ای که چه بشود؟ ببین زندگی خواهرم چنین و چنان شده است! راضی کردن همسر برای رزمنده سخت شده بود و جبهه رفتن سخت‌تر. 
آثاری که امروز درباره جنگ در اختیار ماست غالبا تاریخ نظامی جنگ را روایت می‌کند و در این سال‌ها کمتر به ابعاد اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی جنگ پرداخته‌ایم درحالی‌که شاید بتوان گفت درس‌ها و تجربه‌های ابعاد غیرنظامی جنگ بیش از ابعاد نظامی آن به کار امروز ما می‌آید. 
در این سال‌ها در خاطرات شفاهی منتشر شده به ابعادي از جنگ پرداخته شده اما گویی در یک قرارداد نانوشته همه با هم قرار گذاشته‌ایم در هر بُعدی تنها به بخش‌های حماسی بپردازیم و بسیار کم به نقاط آسیب‌پذیری‌مان پرداخته‌ایم، اين در حالي است كه نوشته‌های غیرحماسی را هم با برچسب ضدجنگ به حاشیه رانده‌ایم.
هرچند موضوع نیازمند تحقیق بيشتر است اما شواهد امر نشان می‌دهد در سال‌های جنگ نیز از بسیاری از عوامل غیرنظامی و تا حدی سیاسی تاثیرگذار بر روند جنگ غفلت کردیم و به ناگاه در یک شرایط سخت از هم پاشیدگی در بهار سال 67 قرار گرفتیم. اتفاقی که اگر دقیق بررسی نشود و از تجربیات آن استفاده نشود امکان تکرار دارد. 
در هفته‌اي كه گذشت بسیاری دلسوزانه و برخی غرض‌ورزانه توصیه کردند که دست از سر ماجرای آخر جنگ بردارم اما این بهار تلخ که خون پاک و مقدس شهدای بسیاری در آن ریخته شده تجربیات بسياري در دل خود دارد. 
اگر در تمام این سال‌ها بسیاری بر ارتش تاخته‌اند که چرا در سال اول جنگ با وجود تمام مشکلات، خوب نجنگیده است تا جایی که گاه سخنان به تمسخر و تحقیر نیز کشیده شده، حال چه ایرادی دارد وضعیت سپاه در آخر جنگ بدون تمسخر و تحقیر و با استفاده از منابع منتشرشده توسط خود سپاه و سپاهیان به‌صورت خیرخواهانه و دلسوزانه بررسی شود؟
•  سخنان محسن رضایی از جلد پنجاه‌‌و‌چهارم مجموعه «روزشمار جنگ ایران و عراق» منتشره توسط مرکز اسناد و تحقيقات دفاع مقدس سپاه نقل شده است.

ناگفته‌های جنگ؛ جعفر شیرعلی نیا
https://t.me/jafarshiralinia