زندگاني امام علي ، برخورد با مرتدان

در دوره خلافت امام علی (علیه‏السلام) ارتدادهایی رخ داد حضرت در کیفر آنان به شیوه‏هایی برخورد کردند. گفته شده است که جمعی در کوفه مرتد شدند. امام آنان را کشت و سپس دستور داد آنها را بسوزاند.(933) و در نقل دیگری می‏خوانیم که مردی از مسلمانان نصرانی شد و امام از او خواست که توبه کند و او نپذیرفت حضرت موی او را گرفت. سپس به مردم گفتند که او را لگدمال کنند، و مردم نیز چنان کردند تا او هلاک شد، همچنین زن نصرانی که مسلمان شده بود مجدد در ازدواج با مرد نصرانی به کیش سابق خود بازگشته بود. امام فرمودند:
انا احبسها حتی تضع ولدها الذی فی بطنها فاذا ولدت قتلتها؛ زن را محبوس می‏کنم تا وضع حمل کند سپس او را خواهم کشت.(934)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، تبعید متخلفان توسط امام

تغییر اجباری محل سکونت از مواردی بود که امام بارها از آن استفاده کردند از جمله:
تبعید قبیله غثی و قبیله باهله است، این دو قبیله در کوفه زندگی می‏کردند و با امام و حکومت حضرت ناسازگاری نشان می‏دادند امام در مکالمه‏ای به آن فرمودند یا معشر باهله اشهد الله انکم تبغضونی؛ ای طائفه باهله! خدا گواه است که شما مرا دشمن خود می‏دارید
این دو طایفه از شرکت در جنگ صفین نیز خودداری کردند و در کوفه به فتنه انگیزی مشغول شدند از این رو امام سهمیه بیت المال آنان را پرداخت کرد، سپس به آنان سه روز مهلت داد تا از کوفه خارج شوند و در منطقه دیلم سکونت گزینند.(931)
امام یکی از کسانی را که از حکومت فاصله گرفتند و حاضر به همکاری و جهاد نشده بود به مدائن تبعید کرد. همچنین در ارتباط با شخصیت بحث‏انگیز عبدالله بن سبا نقل شده است که بعد از آن که از حبس رها شد امام از او تعهد گرفتند که در کوفه نماند او گفت: کجا بروم؟ امام مدائن را برای او تعیین کردند.(932)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، برخورد امام با جاسوسان

در حکومت 5 ساله خود، امام از مسأله جاسوسان دشمن غفلت نمی‏کرد، به عنوان نمونه معقلة بن هبیره پس از فرار به سوی معاویه برای برادر خود (نعیم بن هبیره) نامه‏ای نوشت و به او اطلاع داد که با معاویه، سخن گفته است و زمینه امارت و... را برای او فراهم ساخته است. معقله، این نامه را توسط یکی از نصرانیان بنی تغلب برای برادرش فرستاد، این نصرانی دستگیر شد و او را به حضور امام آوردند، حضرت دستور دادند که دست نصرانی را قطع کنند و او هم در اثر آن در گذشت.(930)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، توبیخ فرمانده ای ضعیف

مسیب بن نجیة الفزاری از سوی امام مسؤول شد، تا با دو هزار نفر از قبیله همدان برای سرکوبی عبدالله بن سعدة حرکت کند دو لشکر با یکدیگر برخورد کردند و عبدالله بن سعدة عقب نشینی کرد و در منطقه تیماء تحصن نمود و لشکریان مسیب گرد محل استقرار عبدالله بن سعدة را محاصره کردند، شبانگاه متحصنان توانستند از قلعه بیرون روند و به شام بگریزند، پس از بازگشت، امام فرمانده خود را مورد عتاب قرار داد و چند روزی او را در زندان جای داد. سپس او را آزاد کرد و مسؤولیت اخذ صدقات در کوفه را به او واگذار کرد.(929)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، زندانی بدکاران در حکومت علی

زندانی شدن مجرمان در عصر حکومت علی (علیه‏السلام) یکی از کیفرهایی بود که می‏توانست در مواردی کارگشا باشد در این نوشته به گوشه‏هایی از این روش اشاره می‏شود:
بعضی موارد حبس در مورد خیانتهای اداری بوده است که از آن جمله مسؤول بازار اهواز به نام ابن هرقه مرتکب خیانتی شده بود. امام در نامه‏ای به رفاعة بن شداد بجلی (قاضی و والی اهواز) نوشتند که ابن هرقه را از کار برکنار کند و او را به حبس اندازد و هر روز جمعه او را زا زندان بیرون آورده و تازیانه به او فرود آرد و در بازارها او را بگرداند و در زندان خوار و ذلیل زندگی کند، و پاهای او بسته باشد و فقط به هنگام ادای نماز او را باز کند و هیچ کس با او در زندان تماس نگیرد و اگر کسی چنین کرد و به او تلقین نمود و امید داد تماس گیرنده با تازیانه تعزیر شود و شبانگاه، زندانیان از داخل زندان بیرون برده شوند و به محوطه آزاد آورده شوند اما او از چنین امکانی بهره نبرد مگر ترس تلف شدن او باشد...(927) و امام در مواردی دیگری مثل خیانتهای مالی والیان خود منذربن جارود؛ یزید بن حجیه التیمی نیز دستور دادند که آنان را به زندان اندازند.(928)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، شعارها در میدان جنگ

در صدر اسلام توسط پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرهنگ شعار دادن در جنگ در جامعه اسلامی جاری شد، در جنگ حضرت علی (علیه‏السلام) با سپاه منحرف و جهنمی جمل؛ عایشه در میان سپاه خود فریاد می‏زد: فانما یصیر الاحرار. ‏
علی (علیه‏السلام) با صدای بلند به سپاهیانش فرمود: در پاسخ او بگویید: یا منصور امت و سپاهیان امام (علیه‏السلام) فریاد می‏زدند: یا محمد؛ یا حم لا یبصرون. ‏
لشکر عایشه فریاد می‏زد: یا لثارات عثمان ‏
لشکریان امام با صدای بلند پاسخ می‏دادند. اللهم انصرنا علی القوم الناکثین (926)‏


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، حفظ روحیه لشگر

در جنگ صفین از لشکر معاویه دلاور جسوری به نام ابن صباح حمیری به میدان آمد، یکی از دلاوران سپاه امام نیز به جنگ او رفت و کشته شد. نفر دوم و سوم نیز بدست او کشته شدند، در این هنگام جنگاور شامی زیاد مغرور شد و با حرکات خود روحیه سربازان امام را تضعیف می‏کرد. سربازان امام نیز با دیدن این صحنه‏ها تزلزل در روحیه‏شان به وجود آمده بود.
امام علی (علیه‏السلام) برای پیشگیری از تضعیف رویه سربازانش لباس یکی از سربازان خود را به تن کرد و شخصاً به میدان رفت و ابن صبح را کشت، سرباز دیگری از سپاه شام به میدان آمد، آنهم کشته شد، نفر سوم نیز به جنگ آمد او هم توسط تیغ کافر کش علی (علیه‏السلام) به خاک افتاد، آنگاه امام در میان دو لشکر با صدای بلند فرمود:
اگر شما در قتل و خونریزی پیشدستی نمی‏کردید ما به روی شما شمشیر نمی‏کشیدیم.(925)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، عفو و بخشش بخاطر قرآن

روزی از روزهای حکومت امام علی (علیه‏السلام) شخصی خدمت امام آمد و اعتراف به دزدی کرد، امام به او فرمود: حد دزد قطع دست است. آیا باز هم اعتراف می‏کنی؟
او بار دیگر به جرم خود اعتراف کرد. امام پرسید: آیا چیزی از آیا قرآن را در حفظ داری تا قرائت کنی؟
گفت: آری، سوره بقره را حفظ و مدام آن قرائت می‏کنم.
امام فرمود: برو دست تو را به برکت سوره بقره بخشیدم. اشعث بن قیس که مردی منافق و از پلیدان روزگار امام علی (علیه‏السلام) است به آن حضرت اعتراض کرد و گفت: آیا حدود الهی را تعطیل می‏کنی؟
امام فرمود: تو چه می‏دانی حکم این مسأله را؟ هر گاه برای جرمی شاهد و دلیل اقامه شد، امام باید حد الهی را اجرا کند، اما اگر مجرمی خود اعتراف کرد این کار او با امام است؛ می‏تواند عفو کند و می‏تواند حد الهی را جاری سازد.(924)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، دعوای عبد و مولا

روزی برده‏ای بر ارباب و مولای خود شورید و او را گرفت و مدعی شد که او ارباب است و آنکه اسیر شده، همانا برده اوست. هر چه اطرافیان سعی کردند با نصیحت و سوگند، حتی تهدید غلام را از این رفتارش باز دارند نتوانستند، او همچنان در ادعای خود محکم و راسخ بود و هر دو آنها ادعا داشتند که مولا هستند و برده نمی‏باشند.
این ماجرا را برای حل اختلاف به علی (علیه‏السلام) رساندند علی (علیه‏السلام) با استفاده از علم روانشناسی این مشکل را حل کرد.
حضرت به هر دو آنها را فرمود: تا رو به دیوار بایستند و سر به دیوار بگذارند و در آن حالت آنها را نگه داشت، آنگاه به قنبر فرمود: (با یک صحنه سازی) شمشیر خود را از غلاف برکش. قنبر گفت: آماده‏ام یا علی! آنگاه حضرت فرمود: گردن غلام را بزن.
در این هنگام آن کس که غلام بود بی‏اختیار خود را از ترس کنار کشید و دعوا مولای و عبد خاتمه یافت.(923)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، مظهر عدل الهی

شیخ طوسی نقل می‏کند که: مردی به عنوان مهمان بر امام علی (علیه‏السلام) وارد شد چند روزی از طرف امام (علیه‏السلام) پذیرایی شد. اما او نگفت که با شخصی دعوا کرده و در فلان روز باید محاکمه شوند. وقتی امام از این ماجرا آگاه شد، چون باید قضاوت می‏کرد و عدالت را نسبت به طرفین دعوا رعایت می‏نمود به مهمان خود فرمود: اخصم انت؟ آیا برای محاکمه و خصومت آمدی؟
او پاسخ داد آری، امام فرمود: تحول عنا، ان رسول الله (ص) نهی ان یضاف خصم الا و معه خصمه، اکنون از مهمانی ما خارج شو، زیرا پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم از پذیرایی کردن از طرفین دعوی نهی فرموده است (922)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، رابطه قاضی با مردم

ابوالاسود دوئلی مردی شاعر سیاستمدار و ادیب بود که علم نحو را با راهنمایی امام علی (علیه‏السلام) تدوین کرد و قرآن را اعراب گذاری و نقطه چنین نمود و در دوران حکومت عمر بن خطاب به بصره هجرت کرد و در عصر حکومت عمر بن عبدالعزیز در سن 85 سالگی در گذشت.
او با اینکه از ارادتمندان قطعی حضرت علی (علیه‏السلام) بود، تنها قاضی حکومت علی (علیه‏السلام) بود که در همان روزهای اول قضاوت خود توسط امام عزل شد، چون فرمان عزل خود را از طرف علی (علیه‏السلام) دریافت کرد، خدمت امام آمد و گفت: به خدا قسم نه خیانت کرده‏ام و نه به خیانت متهم شدم چرا مرا عزل کردی؟
امام در پاسخ فرمود: درست می‏گویی و تو مردی امین و با ایمانی هستی، اما بازرسان من اطلاع داده‏اند که چون طرفین دعوی به محکمه پیش تو می‏آیند تو بلندتر از ایشان سخن می‏گویی و درشتی در گفتار داری(921)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، سرزنش کسانی که به جنگ نیامدند

امیرمؤمنان (علیه‏السلام) پس از پایان جنگ جمل وارد کوفه شد و در منزل جعده بن هبیرة (پسر ام هانی خواهر امام علی (علیه‏السلام)) استقرار یافت بزرگان کوفه یک به یک به دیدار امام می‏آمدند.
سلیمان بن صرد خزاعی در جنگ شرکت نداشت وقتی وارد محضر امام شد آن بزرگوار او را سرزنش کرد و فرمود:
ای سلیمان! دچار شک و شبهه شدی و از یاری ما سرباز زدی؟ چرا از یاری کردن اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خودداری نمودی؟ سلیمان عذرهای فراوان آورد آنگاه با نگرانی به مسجد جامع خدمت امام مجتبی (علیه‏السلام) رفت تا به واسطه آن بزرگوار علی (علیه‏السلام) را از خود خشنود گرداند(920)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، در انتظار فرشتگان الهی هستم

عبدالله عنوی می‏گوید: در جنگ جمل علی (علیه‏السلام) را دیدم که جنگ را شروع نمی‏کند و گویا انتظار چیزی را می‏کشد فرماندهان خدمت امام آمدند و گفتند: یا امیرالمؤمنین! دشمن تعدادی از سربازان ما را با تیر زده و به شهادت رسانده چرا دستور حمله را صادر نمی‏کنید؟
امام فرمود: ای مردم! من در انتظار نزول فرشتگان آسمان می‏باشم، زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مرا به این مطلب بشارت داده است لذا تا فرشتگان الهی نازل نشوند، دستور جنگ را نخواهم داد.
مدتی گذشت و ما در انتظار بودیم که ناگاه، نسیمی خوشبو از عطر عنبر وزید، با اینکه زره بر تن و کلاه خود بر سر داشتم خنکی آن را احساس می‏کردیم.
اینجا بود که امام برخاست و زره خود را پوشید و آماده جنگ شد من جنگی را آنچنان بر فتح و پیروزی نزدیک ندیده بودم.(919)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، سادگی منزل و زندگی

سوید می‏گوید: روزی خدمت امام علی (علیه‏السلام) رسیدم ایامی که همه مردم با امام بیعت کرده بودند و او امام و خلیفه مسلمین بود آن حضرت را دیدم که بر روی حصیر کوچکی نشسته و چیز دیگری در آن خانه وجود نداشت.
سوید می‏گوید: عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! بیت المال مسلمین در اختیار شماست فرشی برای اتاقهای خود تهیه نمایید می‏بینم که در خانه شما فرشی جز حصیر وجود ندارد.
امام فرمود: ای سوید! کسی که در راه است و در مسافر خانه‏ای که زود از آنجا منتقل می‏شود (دنیا)، ابزار و وسایل فراوانی برای آنجا تهیه نمی‏کند ما به زودی از این دنیا می‏رویم و به خانه آخرت رهسپار می‏گردیم چرا فرشهای قیمتی تهیه کنیم (916)
البته این سادگی در تمامی ابعاد زندگی حضرت بارز بود بهترین غذای امام شیر شتر بود که میل می‏کردند و گوشت بسیار کم می‏خوردند، غذای امام را فرزندان و یا همسران و دوستان حضرت نمی‏توانستند بخورند، پس از جنگ جمل وقتی حضرت در کوفه مستقر شد و کوفیان قصر سفیدی را برای امام بنا کردند حضرت در پاسخ به این کار آنها فرمود: من حاضر نیستم دیوار خانه‏ام از دیوار منازل بیچارگان بالاتر و خانه‏ام از خانه مستمندان بهتر باشد(917)
این وضع زندگی امام متقین علی (علیه‏السلام) است و در آنجایی که دخترش ام کلثوم نان جویی خشک را در سفره پدرش دید اشکش جاری شد در اوایل زندگی خود، امام شبها بر روی پوستی می‏خوابید که در روز از همان پوست برای علوفه دادن به شتر خود استفاده می‏کرد به راستی کسی که تمامی سرمایه بیت المال مسلمین کشور اسلامی در اختیار او بود اما خود با مقداری آرد و آب افطار می‏کرد، بنا به روایتی از امام صادق (علیه‏السلام) علی (علیه‏السلام) همیشه از دسترنج خود ارتزاق می‏کرد نه از بیت المال (918).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني امام علي ، غذا و لباس ساده امام

یکی از یاران امام علی (علیه‏السلام) نقل می‏کند، یک شب هنگام افطار خدمت حضرت علی (علیه‏السلام) رفتم، حضرت به من فرمود: بر خیز و با حسن و حسین علیهم السلام همسفر باش، آنگاه امام به نماز ایستاد، وقتی نماز امام به پایان رسید. ظرف در بسته‏ای را جلوی امام گذاشتند، بگونه‏ای درب غذا بسته شده بود که دیگری نتواند آن را باز کند، امام در ظرف غذا باز کرد و نان جو را در آورد و تناول فرمود: او می‏گوید: به امام عرض کردم: یا علی! شما سابقه بخل نداشتید چرا غذای خود را اینگونه پنهان و مخفی می‏کنید؟
امام فرمود: اینکار از روی بخل نیست بلکه نمی‏خواهم فرزندانم از روی دلسوزی چیزی (مانند روغن یا دوغ) به این غذا اضافه کنند، عرض کردم مگر حرام است؟ فرمود: نه اما رهبری شایسته باید در خوراک و لباس، مانند فقیرترین افراد جامعه خود زندگی کند تا الگوی بینوایان باشد و آنان مشکلات و نداری خود را بتوانند تحمل کنند.(912)
و در جایی دیگر هارون بن عنتره می‏گوید: در شهر حورنق(913) هوا بسیار سرد بود علی (علیه‏السلام) را دیدم که تنها لباسی بر خود پیچیده به او گفتم: یا علی! از بیت المال سهمی بردار و برای خود لباسی مناسب تهیه کن حضرت فرمود: چیزی از مال شما بر نمی‏دارم و این لباس را نیز از مدینه همراه خود آورده‏ام.(914)
همچنین شخصی در کوفه مرکز خلافت حضرت وقتی لباسهای امام علی (علیه‏السلام) را کم قیمت و ساده و وصله دار دید با تعجب به امام نگریست و گفت:
چرا لباس شما وصله دار است؟
امام به او فرمود: ‏یخشع له القلب و تذل به النفس و یقتدی به المؤمنون ‏
لباس وصله دار دل را خاشع و نفس اماره را خوار می‏کند و الگوی مؤمنان می‏شود.(915)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در سه شنبه 22 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0