زندگاني حضرت زهرا ، قطع صدای مظلومیت فاطمه

قبل از ساختن بیت الأحزان درختی به نام اراکه در بقیع بود که سایه داشت و زهرا (سلام الله علیها) هنگام ظهر از سایه آن استفاده می‏کردند و غروب به منزل باز می‏گشتند. عمر نیمه شبی آن درخت را قطع کرد، تا دیگر زهرا(سلام الله علیها) گریه نکند و صدای مظلومیتش به گوش مردم نرسد(335).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، گفتار جانکاه فاطمه به علی

امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در خانه منتظر فاطمه (سلام الله علیها) بود. فاطمه (سلام الله علیها) پس از خطبه و گریه در کنار قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برخاست و هیجان زده به سوی خانه رهسپار شد. وقتی که وارد اتاق گردید و چشمش به علی (علیه السلام) افتاد (به عنوان شکایت و دادخواهی) خطاب به آن حضرت گفت:
ای پسر ابوطالب! مانند کودک در رحم مادر خود را پیچیده‏ای و گوشه‏نشین شده (و زانو به بغل گرفته‏ای)، و مانند شخص متهم در کنج خانه پنهان گشته‏ای؟ تو آن کسی بودی که شاه پرهای بازها را درهم شکستی، اینک از پرهای مرغهای ناتوان، درمانده شده‏ای؟! این پسر ابوقحافه است، که از روی ظلم عطای پدرم، و قوت فرزندانم را گرفته و با من آشکارا دشمنی می‏کند و در سخن گفتن با کمال خشونت با من برخورد می‏نماید، به طوری که فرزندان قبیله (اوس و خزرج) از یاری من دست برداشتند و مهاجران مرا یاری نکردند، و همه جماعت، سر در گریبان فرو بردند و چشمها را به پائین انداختند. دیگر هیچ کس از من دفاع نکرد، و از ظلم آنها جلوگیری ننمود. همانا خشمگین از خانه بیرون رفتم و اکنون پریشان و سرافکنده بازگشتم و تو نیز این گونه پریشان نشسته‏ای؟ تو آن کسی هستی که گرگان عرب را شکار می‏کردی، ولی اینک مگسها تو را از پای درآورده‏اند، نه گویندگان را منع نمودی و نه باطل گرایان را به جای خود نشاندی! طاقتم به سر آمده است، کاش پیش از این حوادث تلخ مرده بودم. اکنون که به ساحت تو درشتی کردم و بی‏حرمتی نمودم، خداوند عذر خواه من است، خواه مرا یاری کرده باشی و یا واگذاشته باشی.
ای وای بر من در هر روز! و ای وای بر من در هر شب! که پناه من رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رحلت کرد، بازویم از فراق او ناتوان گشت، شکایتم را نزد پدرم می‏برم، و از خدا در دفع دشمن، کمک می‏خواهم. خدایا! قدرت تو از همه بیشتر است، و عذاب و کیفر تو از همه شدیدتر می‏باشد(334).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، استدلال فاطمه درباره فدک

حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در خطبه فدکیه فرمودند: شما خیال می‏کنید که ما هیچ گونه ارثی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نداریم، آیا از احکام جاهلیت پیروی می‏کنید؟
افحکم الجاهلیة یبغون و من احسن من الله حکما لقوم یوقنون، آیا آنها حکم جاهلیت را (از تو) می‏خواهند، و چه کسی برای افراد با ایمان بهتر از خدا حکم می‏کند(324)؟!
آیا نمی‏فهمید، آیا تردید دارید که من دختر پیغمبر هستم؟ با این که چون آفتاب روشن است که من دختر پیامبرم. ای مسلمانان! آیا رواست که من از ارث خود محروم گردم؟
ای پسر ابوقحافه! آیا در قرآن مجید است که تو از پدرت ارث ببری، ولی به عقیده تو من نباید از پدرم ارث ببرم.
لقد جئت شیئاً فریاً، کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی(325).
آیا عمداً کتاب خدا را ترک کرده، و احکام آسمانی را پشت سر انداختی؟ آن جا که خداوند تبارک و تعالی می‏فرماید: و ورث سلیمان داود؛ و سلیمان از داود، ارث برد(326).
و در داستان حضرت یحیی بن زکریا از قول زکریا می‏فرماید: فهب لی من لدنک ولیاً یرثنی و یرث من آل یعقوب: تو به قدرتت، جانشینی به من ببخش که وارث من و آل یعقوب باشد(327).
و نیز می‏فرماید: و اولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله، و خویشاوندان، نسبت به یکدیگر (از دیگران) در احکامی که خداوند مقرر داشته. سزاوارترند(328).
و می‏فرماید: یوصیکم الله فی اولادکم للذکر مثل حظ الانثیین؛ خداوند به شما درباره فرزندانتان سفارش می‏کند که (از میراث برای پسر به اندازه سهم دو دختر باشد(329).
و می‏فرماید: ان ترک خیراً الوصیة للوالدین و الاقربین بالمعروف حقاً علی المتقین؛ اگر ثروتی از خود به جای گذاشت، وصیت به پدر و مادر و نزدیکان به طور شایسته کند، این حقی است بر پرهیزکاران(330). شما گمان می‏برید که از برای من حظ و نصیبی (از ارث پدر) نیست و نباید از پدرم ارث ببرم و قرابتی بین ما وجود ندارد.
آیا خداوند متعال در این آیات شریفه، همه مردم را به طور عموم در نظر گرفته است، و همه طبقات مشمول این آیات نیستند؟ و پدرم از عمومیت این آیات، خارج است؟
آیا من و پدرم از افراد یک امت و آیین نیستیم؟ آیا شما در تشخیص عموم و خصوص و دلالت آیات قرآن از پدرم و پسر عمویم آگاه‏ترید.
امروز چنین کنید، ولی فردای قیامت، خدای بزرگ بین ما و شما داوری می‏کند. در آن روز پیشوای ما پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است، و در آن وعده گاه، اهل باطل در خسران عظیمی قرار گرفته‏اند، ولی پشیمانی آنها هیچ گونه سودی به حالشان نخواهد داشت. و لکل نباء مستقر، هر خبری (که خداوند تعالی به شما داده سرانجام) قرارگاهی دارد(331).
فسوف تعلمون من یأتیه عذاب یخزیه و یحل علیه عذاب مقیم(332)، به زودی خواهید دانست که چه کسی عذاب خوار کننده به سراغش خواهد آمد، و مجازات جاودان بر او وارد خواهد شد(333).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، ایراد خطبه فدکیه

عبدالله بن حسن مثنی، به اسناد خود از پدران گرامی‏اش، که درود خداوند بر آنان باد، چنین نقل می‏کند:
ابوبکر عزم خود را بر گرفتن فدک از فاطمه (سلام الله علیها) جزم کرد. چون به سمع و نظر حضرت رسید، روسری بر سر افکند و خود را در چادری پیچیده، با گروهی از زنان قومش، در حالی که خدمتکاران پای در رکاب بودند، به جانب مسجد در راه شد. حضرت در حالی که خود را سخت مستور داشته بود، همچون پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) - بدون هیچ کاستی - قدم از قدم برمی‏داشت، تا این که بر ابوبکر وارد شد. ابوبکر در مسجد نشسته بود و گروهی از مهاجرین و انصار بر گردش حلقه زده بودند. برای دور ماندن آن حضرت از نگاه نامحرمان، مستوره‏ای در مسجد آویخته شد و حضرت در پس پرده قرار گرفتند.
آنگاه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) صدای خود را به ناله دلخراشی بلند کرد. مسجد لرزید و حاضران به گریه افتادند. سپس لختی سکوت کرد تا مجلس از جنب و جوش باز ایستد. چون فریادها و همهمه‏ها به سکوت گرایید، کلام خود را با سپاس و ستایش از خداوند و درود بر رسول خدا و پدر بزرگوار خود آغاز نمود. دیگر بار، ناله‏ها به اوج خود رسید. با برقراری آرامش مجدد حضرت خطبه مشهور فدکیه را ایراد فرمود(323).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، دفاع ام سلمه از فاطمه

در کتاب الدر النظیم جمال الدین یوسف بن حاتم فقیه شامی آمده است:
وقتی که ام سلمه (یکی از همسران نیک رسول خدا) از سخنان ابوبکر به فاطمه (سلام الله علیها) آگاه شد گفت: به راستی آیا سزاوار است که چنین سخنانی به مانند فاطمه (سلام الله علیها) گفته شود! سوگند به خدا فاطمه، انسیه حورا، و جان پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است، او در دامنهای پرهیزکاران تربیت شده و دستهای فرشتگان او را برداشته، و در آغوش بانوان پاک، رشد کرده و در پرتو تربیت نیک و پرورش پاک، بزرگ شده است، آیا شما می‏پندارید که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) او را از میراث خود محروم ساخت و به او اعلام ننموده است؟! با این که خداوند به پیامبرش می‏فرماید: و انذر عشیرتک الاقربین، و خویشاوندان نزدیک را انذار کن(321).
آیا پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمه (سلام الله علیها) را از (کیفر گناه) انذار کرده، ولی فاطمه مخالف پدر نموده است؟ با این که فاطمه (سلام الله علیها) بهترین زنان جهان و مادر سید جوانان و هم طراز مریم دختر عمران است، رسالتهای خدا به وسیله پدر او ختم شد. سوگند به خدا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فاطمه (سلام الله علیها) را از گرما و سرما حفظ می‏کرد و دست راستش را متکای او قرار می‏داد و با دست چپش او را می‏پوشانید.
ای مسلمین! آرام باشید، شما در منظر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هستید، او شما را می‏نگرد و شما بر خدای بزرگ وارد می‏شوید. وای بر شما! به زودی سرنوشت اعمال خود را می‏نگرید.
گویند: آن سال حقوق ماهیانه ام سلمه به خاطر این اعتراض قطع شد(322).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، غضب فاطمه بر ابوبکر

مسلم از عایشه نقل کرده که گفت:
فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و عباس عموی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نزد ابوبکر آمده و از وی خواسته که میراث آنها را که از پیامبر به آنها رسیده، به آنها برگرداند.
ابوبکر گفت: من از پیامبر شنیدم که گفت: ما پیامبران، از خود ارثی به جای نخواهیم گذاشت و آنچه را از خود می‏گذاریم، از بیت المال است!
در این هنگام فاطمه (سلام الله علیها) بر ابوبکر غضبناک شده و او را ترک کرده و تا زنده بود با وی سخن نگفت و زمانی که از دنیا رفت، علی (علیه السلام) بدون آن که به ابوبکر اطلاع دهد، فاطمه (سلام الله علیها) را شبانه دفن کرد(320).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، استدلال علی در مورد فدک

حضرت علی(علیه السلام) به مسجد نزد ابوبکر آمد، دید مهاجران و انصار در اطراف ابوبکر حلقه زده‏اند. به ابوبکر فرمود: چرا فاطمه (سلام الله علیها) را از ملک موروثی که از پدرش به او ارث رسیده ممنوع ساخته‏ای، با توجه به این که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان حیاتش، آن ملک را در اختیار فاطمه (سلام الله علیها) گذارده است؟!
ابوبکر گفت: فدک فیی‏ء (ملک به دست آمده و واگذاری کفار) است و به همه مسلمین تعلق دارد، اگر فاطمه (سلام الله علیها) شاهد بیاورد که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آن را ملک او کرده است، ما هم آن را به او واگذار می‏کنیم، و گرنه او هیچ گونه حقی از آن ندارد.
حضرت علی(علیه السلام) فرمود: ای ابوبکر! تو درباره ما برخلاف حکم خدا در حق مسلمانان، حکم می‏کنی.
ابوبکر گفت: چنین نیست.
علی(علیه السلام) فرمود: هرگاه ملکی در دست مسلمانی باشد و در اختیار او قرار گرفته باشد و من ادعا کنم که آن ملک مال من است، از چه کسی بینه (دو شاهد عادل) می‏طلبی؟
ابوبکر گفت: از تو مطالبه بینه (دو شاهد عادل) می‏کنم.
علی(علیه السلام) فرمود: پس چرا از فاطمه (سلام الله علیها) در مورد ملکی که در اختیار او قرار گرفته و صاحب ید است مطالبه بینه می‏کنی، با این که در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) و بعد از او نیز، فدک تحت اختیار فاطمه (سلام الله علیها) بود، و تو از مسلمین بر اساس قوانین قضاوت در مورد ملکی که در دستشان است، مطالبه بینه (دو شاهد عادل) نمی‏کنی، آن گونه که از من مطالبه بینه کردی، که من ادعای ملکی که در اختیار دیگری است، نمودم.
ابوبکر در برابر این استدلال، خاموش شد و سخن نگفت.
عمر گفت: ای علی! این سخنان را رها کن که ما نیروی استدلال در برابر تو را نداریم، اگر گواهان عادل آوردی، قبول می‏کنیم، و گرنه فدک مال همه مسلمین است، و تو و فاطمه (سلام الله علیها) بر آن حقی ندارید.
علی(علیه السلام) بار دیگر خطاب به ابوبکر فرمود: آیا قرآن را خوانده‏ای؟
ابوبکر گفت: آری.
علی(علیه السلام) فرمود: به من خبر بده که این آیه (33 سوره احزاب) در شأن چه کسی نازل شده است:
انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهر کم تطهیراً؛ خداوند فقط می‏خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.
آیا این آیه در حق ما نازل شده، یا در حق غیر ما؟
ابوبکر گفت: در حق شما نازل شده است.
علی(علیه السلام) فرمود: اگر (فرضاً) چند شاهد گوامی بدهند که فاطمه (سلام الله علیها) العیاذ بالله کار بدی کرده است، تو درباره فاطمه (سلام الله علیها) چگونه رفتار می‏کنی؟
ابوبکر گفت: حد الهی را بر او جاری می‏سازم، چنان که بر سایر زنان جاری می‏کنم.
علی(علیه السلام) فرمود: در این صورت از کافران خواهی بود.
ابوبکر گفت: چرا؟
علی(علیه السلام) به ابوبکر فرمود: زیرا گواهی خدا را در مورد پاکی فاطمه (طبق آیه فوق) رد کرده‏ای، و گواهی مردم را پذیرفته‏ای، چنان که حکم خدا و حکم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را رد کرده‏ای، آن جا که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به امر خدا، فدک را برای فاطمه (سلام الله علیها) قرار داده، و فاطمه (سلام الله علیها) در زمان حیات رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آن را تصرف نموده است، این قرارداد را رد می‏کنی، و لیکن گواهی یک نفر اعرابی را که بر پاشنه خود ادرار می‏کند (مانند اوس بن حدثان که گواهی داد پیامبر ارث نمی‏گذارد) را می‏پذیری و بر این اساس، فدک را از حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) گرفتی و گفتی: فدک فیی‏ء همه مسلمین است، با این که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
البینة علی من ادعی و الیمین علی من ادعی علیه؛ گواهی آوردن بر کسی است که ادعا می‏کند (یعنی بر مدعی است) و سوگند یاد کردن بر کسی است که ادعا بر او می‏شود (یعنی بر منکر است).
تو قول (و قانون) رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را رها کردی (و گواهی را از منکر خواستی، نه از مدعی).
در این هنگام مردم با قیافه‏های خشمگین و متعجب به هم دیگر نگاه کردند و سر و صدا از هر طرف بلند شد.
بعضی گفتند: سوگند به خدا، علی راست می‏گوید.
آن گاه علی (علیه السلام) به خانه خود مراجعت نمود.
سپس فاطمه (سلام الله علیها) به مسجد آمد و به طواف قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پرداخت و اشعاری می‏خواند که نخستین شعر آن این است.
قد کان بعدک انباء و هنبثة - لو کنت شاهدها لم تکثر الخطب
ای پدر! بهد از تو اخبار و آشوبها بر خاست که اگر تو بودی و حضور داشتی، اختلاف زیاد نمی‏شد(319).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، نفرین زهرا بر عمر

محروم شیخ عباس قمی (ره) می‏نویسد:
وقتی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) قباله فدک را از ابوبکر گرفت و از خانه او بیرون آمد، در مسیر راه به عمر بن خطاب بر خورد و آن پلید از صدقه طاهره (سلام الله علیها) پرسید: از کجا می‏آیی و منازعه شما با خلیفه به کجا رسید؟
بانوی بانوان فرمود: اینک نوشته‏ای به من داده که فدک حق من است و کسی حق مداخله در آن جا را ندارد.
عمر سخت برآشفت و با زور و تعدی، آن نوشته را از دست فاطمه (سلام الله علیها) گرفت و پاره کرد. وقتی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با این جسارت و بی‏شرمی را از عمر دید، محزون و دل شکسته گردید و زبان به نفرین آن بی‏دین گشوده و فرمود:
یابن خطاب مزقت کتابی مزق الله بطنک...؛ ای پسر خطاب! نامه مرا پاره کردی، خداوند شکم تو را پاره کند.
چنان که می‏دانید، بعدها دعای آن مظلومه معصومه به اجابت رسید و شکم آن ظالم و ستمگر را دریدند و روح پلیدش در سقر مقر یافت. لعنت خدا بر او و بر تمام ظالمان دنیا باد(318).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، اهانت عمر به ساحت مقدس فاطمه

امیرالمؤمنین(علیه السلام) به حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود: نزد ابوبکر برو، در حالی که تنها باشد، چرا که از عمر زودتر منفعل می‏شود. نزد او برو و چنین بگو: ادعای مقام پدرم و خلافت او را کرده‏ای و جای او نشسته‏ای؟ اگر فدک ملک تو هم بود و من از تو می‏خواستم که آن را به من ببخشی بر تو واجب بود آن را به من بدهی.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) نزد ابوبکر آمد و این مطالب را به او گفت.
ابوبکر گفت: راست می‏گویی. سپس ورقه‏ای خواست و بر آن نوشته‏ای مبنی بر باز گرداندن فدک نوشت.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) نوشته را برداشت و از نزد ابوبکر بیرون آمد.
عمر به آن حضرت رسید و گفت: ای دختر محمد! این نوشته‏ای که همراه توست چیست؟
فرمود: نوشته‏ای است که ابوکر برای بر گرداندن فدک برایم نوشته است.
عمر گفت: آن را به من بده. ولی حضرت ابا کرد و آن را نداد.
در این جا برای گرفتن کاغذ جسارتی عظیم به فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نمود که قلم در ادای آن گریان و زبان از گفتن آن شرمنده است.
به قیمت اهانت به ساحت اقدس بانوی جهان، عمر نوشته را از آن حضرت گرفت و ابتدا با آب دهان نوشته آن را محو کرد و سپس آن را پاره نمود(317).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، گواهان فاطمه در مالکیت فدک

ابوبکر به دنبال شاهدان حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرستاد و امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین - علیهم السلام - و ام ایمن و اسماء بنت عمیس (که همسر ابوبکر بود) آمدند و به همه آنچه حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرموده بود شهادت دادند.
از جمله ام ایمن چنین گفت: از پیامبر شنیدم که می‏فرمود: فاطمه سیده زنان اهل بهشت است. آیا کسی که سیده زنان بهشت است چیزی را که مالک نباشد ادعا می‏کند؟ من نیز زنی از اهل بهشتم و من هم به آنچه از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشنیده باشم شهادت نمی‏دهم.
گفت: ام ایمن! این قصه‏ها را کنار بگذار، به چه چیزی شهادت می‏دهی؟
ام ایمن گفت: ای ابوبکر! شهادت نخواهم داد تا درباره آنچه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود از تو اقرار بگیرم. تو را به خدا قسم می‏دهم، آیا می‏دانی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: ام ایمن زنی از اهل بهشت است؟
ابوبکر گفت: بلی.
ام ایمن گفت: اکنون شهادت می‏دهم که جبرئیل نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت: خداوند تعالی می‏فرماید: و آت ذاالقربی حقه؛ به کسی که با تو قرابت دارد، حقش را عطا کن. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: منظور از ذوالقربی کیست؟
ای جبرئیل، از پروردگار سؤال کن که اینان کیستند؟ عرض کرد: ذوی القربی، فاطمه (سلام الله علیها) است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فدک را به امر پروردگار به فاطمه (سلام الله علیها) داد، و او آن را تحویل گرفت و قبول کرد. سپس پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ای ام ایمن و ای علی! شاهد باشید. سپس امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین(علیه السلام) و اسماء، نظیر سخن ام ایمن درباره ملکیت فدک شهادت دادند(316).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، دفاع فاطمه از حق خود

به فاطمه (سلام الله علیها) خبر رسید که ابوبکر زمین فدک را تصرف کرده است. همراه زنان بنی هاشم به راه افتاد تا به نزد ابوبکر وارد شد و گفت:
ای ابوبکر! می‏خواهی زمینی را که پیامبر برای من قرار داده و آن را بر من از طریقی که مسلمانان با جنگ آن را تصرف نکرده‏اند بخشیده است از من بگیری؟ آیا نشنیده‏ای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می‏فرمود: احترام هر کس با فرزندش حفظ می‏شود و تو می‏دانی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) برای فرزندانش جز این باقی نگذارده است.
وقتی ابوبکر گفتار او را شنید و زنان را همراه او دید، دواتی خواست تا فدک را برای او بنویسد. عمر داخل شد و گفت: ای خلیفه پیامبر، برایش ننویس تا شاهد بر ادعایش بیاورد.
فاطمه (سلام الله علیها) گفت: باشد، شاهد می‏آورم.
گفت: چه کسی؟
فاطمه (سلام الله علیها) جواب داد: علی و ام ایمن.
عمر گفت: شهادت زن عجمی که زبان فصیح ندارد مورد قبول نیست، علی نیز اطراف نان خودش آتش جمع می‏کند. (منظورش آن است که چون فدک به علی می‏رسد، شهادت او به نفع خودش می‏باشد، لذا قبول نیست(315)).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، دفاع فاطمه از فدک

امیر مؤمنان علی(علیه السلام) فرمود: زهرا جان! تو تنها نزد ابابکر برو، او از دیگری (عمر) نرم‏تر است و طلب فدک کن.
چون حضرت زهرا (سلام الله علیها) به نزدش آمد و مطالبی فرمود، او گفت: راست می‏گویی. و کاغذی طلب کرد و سند رد فدک را به فاطمه (سلام الله علیها) بر گرداند.
چون زهرا (سلام الله علیها) از مجلس او بیرون آمد و رقعه فدک دستش بود. عمر او را دید و گفت: ای دختر محمد! این چه کاغذ و نامه‏ای است که همراه تو می‏باشد؟
فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: نامه فدک است که ابابکر به من برگردانده است.
عمر گفت: نامه را به من بده؛ و زهرا (سلام الله علیها) امتناع کرد. پس او با پایش بر فاطمه (سلام الله علیها) زد. در حالی که حامله به پسری به نام محسن بود، سقط شد و به این ظلم کفایت نکرد و سیلی به صورت زهرا (سلام الله علیها) زد.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: گویا می‏بینم گوشواره‏ای که در گوش داشت، از شدت ضربت سیلی شکست و نامه فدک را از فاطمه (سلام الله علیها) گرفت و پاره کرد.
و از ضربتی که عمر به او زد 75 روز مریض شد و سپس رحلت کرد.(314)


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، ماجرای کوچه

شافعی و ابن ابی‏الحدید گویند: ابوکر بعد از سخنان فاطمه (سلام الله علیها) درباره فدک متأثر شد و گریه کرد، و نوشت: من فدک را به فاطمه رد نمودم . اما عمر نامه را گرفت و پاره کرد(312).
شیخ مفید در یک حدیث بلند، ماجرای کوچه را چنین نقل می‏کند:
ابوبکر، کاغذی طلبید و رد فدک را در آن نوشت و به فاطمه (سلام الله علیها) داد.
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) با گرفتن سند، از نزد ابوبکر بیرون آمد؛ ولی در راه عمر با او ملاقات کرد، و از جریان نامه پرسید.
فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: این نامه، سند رد فدک است که ابوبکر برایم نوشته.
عمر گفت: آن را به من بده.
فاطمه (سلام الله علیها) امتناع ورزید. عمر با لگد به سینه و پهلوی فاطمه زد! به طوری که فرزندش محسن سقط شد! و چنان سیلی به صورت آن بانو زد که گوشواره‏اش شکست! سپس سند را گرفت و پاره کرد؛ و همین خشونت باعث شد که فاطمه (سلام الله علیها) بستری گردید و بعد از 75 روز بیماری، از دنیا رفت(313).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، دسیسه ابوبکر و عمر برای غصب فدک

چند روزی از وفات جانسوز خاتم الانبیاء محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) نگذشته بود (چنان که می‏دانید ابوبکر با دسیسه‏های عمر) با زور و ظلم و تعدی جلافت بر تخت خلافت نشست و خود را خلیفه پیامبر خواند و مردمان ناآگاه هم از او متابعت کرده و بیعت نمودند و او تصمیم گرفت فدک را که هبه و یا ارث پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر فاطمه (سلام الله علیها) بود به تصرف خود در آورده و با غصب کردن آن محل معین، اقتصاد خانه ولایت را به هم زد و خلافت (شوم) خود را تثبیت کند.
دستور داد ضوابط (زحمتکشان) آن ملک را اخراج نمایند و اگر نرفتند آنها را کتک بزنند. این مطلب به سمع مبارک صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) رسید، آن بانوی مکرمه با حالت عصبانیت پیش ابوبکر آمده و با حجت و دلیل با او سخن گفته و بر کار او اعتراض نمود.
در این جا مکالمات حضرت زهرا (سلام الله علیها) با ابوبکر را در آن مجلس اختصاراً نقل می‏شود:
مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب بیت الاحزان می‏نویسد:
هنگامی که فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از دستور ابوبکر اطلاع یافت که (ضوابط) او را از فدک خارج کرده‏اند، نزد ابوبکر رفت و فرمود: چرا مرا از ارث خود که پدرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) برایم ارث گذاشته باز می‏داری؟ و وکیل و نماینده مرا از آن جا (فدک) خارج نموده‏ای؟ با این که پدر بزرگوارم آن ملک را به فرمان خدا برای من قرار داده.
ابوبکر گفت: برای گفته‏های خودت شاهد بیاور که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آن جا را ملک خاص تو قرار داده است؟
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) رفت و ام ایمن را به عنوان شاهد نزد ابوبکر آورد. ام ایمن رو به ابوبکر کرد و گفت: ای پسر قحافه! گواهی نمی‏دهم، مگر این که در مورد اعتبار خودم از زبان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) استدلال کنم. تو را به خدا قسم، آیا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره من گفته است: ان ام ایمن امراة من اهل الجنة؛ که هر آینه ام ایمن بانویی است از اهل بهشت؟
ابوبکر گفت: آری می‏دانم که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره تو چنین گفته است.
ام ایمن گفت: شهادت و گواهی می‏دهم بر این که وقتی آیه و آت ذاالقربی حقه؛ ای پیامبر، حق نزدیکان خود را بپرداز بر رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد، پیامبر خدا به امر و فرمان خدا فدک را بر فاطمه (سلام الله علیها) واگذار نمود و آن جا را ملک خاص فاطمه (سلام الله علیها) کرد و همچنین امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) نیز بر همین مطلب گواهی داد و برای ابوبکر ثابت شد که فدک ملک شخصی فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است و بر همین اساس نامه‏ای (قباله‏ای) در مورد رد فدک به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نوشت و به آن بانوی مکرمه و مجلله داد(311).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0

زندگاني حضرت زهرا ، شهادت ام ایمن در مالکیت فدک

ام ایمن می‏گوید: روزی در خانه فاطمه (سلام الله علیها) در حضور رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بودم. در این هنگام جبرئیل نازل شده، گفت: ای محمد، به پا خیز! خداوند به من دستور داده تا با دو بالم حدود فدک را برایت مشخص سازم.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به همراه جبرئیل برخاسته بیرون رفتند، چیزی نگذشت که مراجعت فرمود.
فاطمه (سلام الله علیها) پرسید: پدر جان! کجا تشریف بردید؟
حضرت فرمود: جبرئیل با دو بالش حدود فدک را برایم مشخص کرد.
فاطمه (سلام الله علیها) گفت: ای پدر! من می‏ترسم پس از تو دچار تنگدستی و نیازمندی گردم، آن را بر من تصدق فرما!
حضرت فرمود: بسیار خوب! آن جا برای تو صدقه و خالصه باشد.
فاطمه (سلام الله علیها) آن را قبض کرده، پذیرفت.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) روی به من کرده و فرمود: ای ام ایمن! بر این مطلب گواه باش و تو با علی نیز شاهد این موضوع باشید(310).


ادامه ندارد




نوشته شده توسط ( newsvaolds ) در شنبه 12 اردیبهشت 1394 

نظرات ، 0