نیست ما را روز بر کس بوسهٔ ما طرح نیست
هر که را دل میکشد می آید و جان می دهد
نیست ما را روز بر کس بوسهٔ ما طرح نیست
هر که را دل میکشد می آید و جان می دهد
وجود علم و عمل چون عطای حضرت اوست
جزاء علم و عمل محض لطف و سنت اوست
نور خود در نار موسی را نمود
در همه اشیا چنین ما را نمود
نور اللّه رسید و ظلمت رفت
رحمتاللّه رسید و زحمت رفت
نه فقر بماند و غنا هم
نه حکم فنا و نه بقا هم
نه اسقاط و نه اثبات است اینجا
ز هست و نیست بگذر جان بابا
نقطه ای که الف نقش بست
بر در محجوبهٔ احمد نشست
نعمتاللّه نعمتی دارد تمام
کاین چنین دیوانهای دارد به دست
نقش و خیالی است حدوث از قدیم
بسم اللّه الرحمن الرحیم
نعمتاللّه را طلب کن از خدا
ذوق او از طالب قابل طلب