ابوسعید ابوالخیر رباعی شمارهٔ ۴۴ عشق آمد و خاک محنتم بر سر ریخت زان برق بلا به خرمنم اخگر ریخت خون در دل و ریشهٔ تنم سوخت چنان کز دیده بجای اشک خاکستر ریخت ادامه مطلب مهدی گلشنی یک شنبه 27 تیر 1395 - 9:29 PM نظرات (0)
عشق آمد و خاک محنتم بر سر ریخت زان برق بلا به خرمنم اخگر ریخت خون در دل و ریشهٔ تنم سوخت چنان کز دیده بجای اشک خاکستر ریخت