ابوسعید ابوالخیر رباعی شمارهٔ ۵۷۸ از دیدهٔ سنگ خون چکاند غم تو بیگانه و آشنا نداند غم تو دم در کشم و غمت همه نوش کنم تا از پس من به کس نماند غم تو ادامه مطلب مهدی گلشنی یک شنبه 3 مرداد 1395 - 9:20 AM نظرات (0)
از دیدهٔ سنگ خون چکاند غم تو بیگانه و آشنا نداند غم تو دم در کشم و غمت همه نوش کنم تا از پس من به کس نماند غم تو