عربی
عربی ، صرف و نحو و همه چیز 
قالب وبلاگ

 نون تاکید در آخر فعلی در می‌آید که زمان آن فعل آینده باشد مثل فعل امر (بالصیغه(
هرگاه نون تاکید به آخر فعل امر اضافه شود در صیغه‌های مفرد لام الفعل محذوف برمی‌گردد و اگر الف منقلبه باشد به اصل قبل از قلب خود برمی‌گردد؛ زیرا نون تاکید به ماقبل خود فتحه می‌دهد. اُدْعُ »» اُدْعُوَنَّ
هرگاه نون تاکید به آخر فعلی اضافه شود که در آخر آن «واو» و یا «یاء» ضمیر باشد «واو» و «یاء» ضمیر از آخر فعل می‌افتد و ضمهٔ قبل از «واو» و کسرهٔ قبل از «یاء» باقی می‌ماند.
P هرگاه نون تاکید به آخر فعلی بپیوندد که در آخر آن فعل «واو» و یا «یاء» ضمیر باشد و ماقبل «واو» و «یاء» ضمیر مفتوح باشد «واو» و «یاء» ضمیر حذف نمی‌شوند. اِرْضَوُنَّ، اِرْضَیِنَّ
التقاء ساکنین در زبان عرب ممنوع است اما اگر ساکن اول حرف لین باشد («واو» ساکن ماقبل مفتوح و «یاء» ساکن ماقبل مفتوح) حرف «واو» و «یاء» باقی می‌ماند و التقاء ساکنین ایرادی ندارد.
اسم فاعل در ثلاثی مجرد بر وزن «فاعِل» و اسم مفعول بر وزن «مَفْعُول» است.
اسم فاعل در صیغه‌های مؤنث هیچ حذفی ندارد؛ اما در صیغهٔ مفرد و جمع مذکر به خاطر التقاء ساکنین لام الکلمه حذف می‌شود.
 اگر «الف» و «لام» بر سر اسم فاعل در بیاید در صیغهٔ مفرد مذکر حذفی صورت نمی‌گیرد؛ زیرا تنوین نونی ساکن است و بر اثر التقاء ساکنین لام الکلمه حذف می‌شود.
هرگاه از معتل اللام (ناقص واوی) اسم مفعول بنا شود «واو» اسم مفعول که «واو»ی ساکن است در واو لام الکلمه ادغام می‌شود و در حکم حرف صحیح خواهد بود.
 هرگاه «واو» و «یاء» کنار هم در یک کلمه قرار گیرند (و بر عکس) و اولین آن دو ساکن باشد «واو» قلب به «یاء» می‌شود و دو «یاء» در هم ادغام می‌شوند؛ اما اگر اول «واو» و دوم «یاء» باشد معمولا ماقبل «واو» مضموم است؛ لذا پس از قلب «واو» به «یاء» و ادغام دو «یاء» در یکدیگر ضمهٔ قبل از «واو» در اسم مفعول تبدیل به کسره می‌شود.


ادامه مطلب
[ دوشنبه 17 خرداد 1395  ] [ 9:22 PM ] [ سامان ] [ نظرات 0 ]

 اگر «واو» در آخر کلمه قرار گیرد و ماقبل آن مکسور باشد «واو» به «یاء» قلب می‌شود. برای نمونه «رَضِوَ» تبدیل به «رَضِيَ» می‌شود.
ضمیر «واو» هرگاه به آخر معتل اللام بپیوندد به خاطر التقاء ساکنین لام الفعل حذف می‌شود؛ اگر عین‌الفعل مفتوح یا مضموم باشد فتحه و ضمه باقی می‌ماند، اما اگر مکسور باشد به ضمه تبدیل می‌شود. برای نمونه «رَضِوْا» تبدیل به «رَضُوْا» می‌شود.
باب ششم (وزن «فَعُلَ») لازم است و نمی‌توان آن را مجهول کرد؛ امّا باب چهارم (وزن «فَعِلَ») را می‌توان مجهول کرد.
 حروف و حرکاتی که از فعل حذف می‌شود، در میزان نیز باید حذف شود.
صیغۀ غائبون و غائبات در «یَدْعُونَ» و «یَرْخُونَ» از لحاظ شکل یکسان هستند؛ اما در واقع نون در غائبات نون ضمیر و «واو»، لام الفعل است؛ یعنی بر وزن «یَفْعُلْنَ» و بدون اعلال است؛ ولی در غائبون نون، نون عوض رفع و «واو»، «واو» ضمیر است و لام الفعل حذف شده است؛ یعنی بر وزن «یَفْعُونَ» است.
 ضمیر «یاء» هرگاه به آخر معتل اللام بپیوندد به خاطر التقاء ساکنین، لام الفعل حذف می‌شود و اگر عین‌الفعل مکسور یا مفتوح باشد کسره و فتحه باقی می‌ماند؛ اما اگر مضموم باشد به کسره تبدیل می‌شود.
 صیغۀ مخاطبة و مخاطبات در «تَرْمِیْنَ» از لحاظ شکل یکسان هستند؛ اما در واقع «یاء» در مخاطبة ضمیر است و «یاء» لام الفعل حذف شده و بر وزن «تَفْعِیْنَ» است؛ ولی «یاء» در مخاطبات، لام الفعل و بر وزن «تَفْعِلْنَ» است.
 هرگاه حرف «واو» در مرتبۀ چهارم به بعد قرار گیرد و ماقبل آن مضموم نباشد، حرف «واو» به «یاء» قلب می‌شود.
همزهٔ وصل همواره مکسور است؛ مگر اینکه اولین حرف متحرک، مضموم باشد. مانند «اُدْعُ»


ادامه مطلب
[ دوشنبه 17 خرداد 1395  ] [ 9:19 PM ] [ سامان ] [ نظرات 0 ]

هرگاه عین الفعل به خاطر التقاء ساکنین حذف شود، اگر مضارع آن بر وزن «یَفْعُلُ» باشد، فاءالفعل مضموم و اگر مضارع آن بر وزن «یَفْعَلُ» یا «یَفْعِلُ» باشد، فاءالفعل مکسور می‌شود.
به جز ابواب «إفعال، استفعال، انفعال و افتعال»، ابواب دیگر ثلاثی مزید در فعل‌های اجوف هیچ اعلالی ندارند.
هرگاه حرف علّه در حرف دیگری مانند خود ادغام شود، تحت تأثیر هیچ یک از قواعد اعلالی قرار نمی‌گیرد.
 برای شناخت واوی و یایی بودن فعل اجوف در ثلاثی مجرد به مصدر مراجعه می‌شود.
 فعل ناقص فعل معتلی است که لام الفعل آن حرف علّه باشد

»واو» و «یاء» متحرک ماقبل مفتوح به «الف» قلب می‌شود. مانند «دَعَوَ» که «دَعَا» می‌شود.

»الف» منقلبه درناقص واوی به صورت «الف» کشیده و در ناقص یائی به صورت «الف» کوتاه رسم می‌شود. جَرَیٰ، غَزَا
الف ضمیر اگر به معتل اللام بپیوندد لام الفعل را تثبیت می‌کند و اگر لام الفعل، الف منقلبه باشد آن را به اصلِ خود برمی‌گرداند.
 واو ضمیر هرگاه به آخر معتل اللام بپیوندد به خاطر التقاء ساکنین لام الفعل حذف می‌شود.
ضمایر فاعلی متحرک همانند الف ضمیر، لام الفعل را تثبیت می‌کنند و اگر الف منقلبه باشد به اصل خود برمی‌گردد.
هرگاه «واو» در آخر واژه‌ای قرار گیرد و ماقبل آن مکسور باشد «واو» به «یاء» قلب می‌شود. مانند «دُعِوَ» که «دُعِيَ» می‌شود.

 


ادامه مطلب
[ دوشنبه 17 خرداد 1395  ] [ 9:15 PM ] [ سامان ] [ نظرات 0 ]

 

جمع مكسر جمعی است كه ساختمان و شکل اسم مفرد در آن تغییر می‌كند. این تغییر می‌تواند سه حالت داشته باشد:

الف) زیاد شدن تعداد حروف اسم مفرد، همراه با تغییر حرکات حروف آن؛ مانند: «شِكل ! أشكال و ضَرب ! ضُرُوب».

ب) كم شدن حروف اسم مفرد، همراه با تغییر حرکات حروف آن؛ مانند: «رَسُول ! رُسُل».

ج) صرفاً تغییر حركات حروف اسم مفرد؛ مانند: «وَلَد ! وُلْد».

 

1ـ به اسمهای جمعی كه برای دومین بار جمع بسته شده‌اند جمع الجمع می‌گویند؛ مانند: «قَوْلٌ ! أقْوالٌ ! أقاویلُ». جمع الجمع هم می‌تواند هم جمع مکسر باشد؛ مانند نمونۀ فوق (أقاویلُ)، و هم جمع سالم؛ مانند: «بَیْتٌ ! بُیُوتٌ ! بُیوتاتٌ». اگر جمع الجمع، جمع مکسر باشد به آن جمع منتهی الجموع نیز گفته می‌شود؛ مانند: «یَدٌ ! أیدي ! أیادي» که آن را هم می‌توان جمع الجمع و هم جمع منتهی الجموع نامید. كمترین تعدادی که جمع الجمع بر آن دلالت دارد 9 تا است و از آن برای بیان كثرت و فراوانی افراد یک مجموعه استفاده می‌شود.

    2ـ به جمعهای مكسّری كه مانند جمع منتهی الجموع پس از الف تكسیر آن، دو حرف متحرک یا سه حرف كه حرف وسط آنها یاء ساكن است وجود داشته باشد و در عین حال حائز شرایط جمع منتهی ‌الجموع نباشند صیغۀ منتهی الجموع می‌گویند؛ مانند: «سَراویلُ (جمع سِروالٌ)، شَیاطینُ (جمع شَیْطانٌ) و مَیادینُ (جمع مَیْدانٌ)». این جمعها صرفاً یک بار جمع بسته شده‌اند، حال آنکه جمع منتهی الجموع دو بار جمع بسته می‌شود.

    3ـ برای صیغۀ منتهی الجموع نوزده وزن وجود دارد كه برخی از آنها عبارت‌اند از: «مَفاعِل، مَفاعیل، فَواعِل، فَواعیل، أفاعِل، أفاعیل، تَفاعِل و تَفاعیل».


ادامه مطلب
[ دوشنبه 17 خرداد 1395  ] [ 8:51 PM ] [ سامان ] [ نظرات 0 ]

 

اسمهایی كه در زمرۀ ده مورد زیر قرار دارند با علامت جمع مؤنّث سالم (ات) جمع بسته می‌شوند:

1ـ اسم علم مؤنث؛ مانند: «فاطِمَةُ ! فاطِماتٌ و هِندٌ ! هِنداتٌ».

2ـ هر اسمی كه به تای تأنیث ختم شده باشد؛ مانند: «شَجَرَةٌ ! شَجَراتٌ، طَلْحَةُ ! طَلَحاتٌ و حَمْزَةُ ! حَمَزاتٌ».

3ـ صفت مؤنثی كه به تای تأنیث (ة) ختم شده باشد؛ مانند: «مُرْضِعَةٌ ! مُرضِعَاتٌ».

4ـ صفت مؤنثی كه دالّ‌ بر تفضیل باشد؛ مانند: «فُضلَی (مؤنث أفضل) ! فُضلَیاتٌ».

5ـ صفت جمع مکسّر غیر عاقل؛ مانند: «حِصانٌ سابِقٌ ! حُصُنٌ سابِقاتٌ».

6ـ اسم مُصغَّر مذكّر غیر عاقل؛ مانند: «كُتَیِّب ! كُتَیِّباتٌ».

7ـ هر اسمی كه به الف ممدودۀ زائده (اء)، که علامت تأنیث است، ختم شده باشد؛ مانند: «عَذْراءُ ! عَذْراواتٌ».

تبصره: هرگاه صفت مشبهه بیانگر مفهوم رنگ، عیب یا زینت باشد مذکر آن بر وزن «أفْعَل» و مؤنث آن بر وزن «فَعْلاء» می‌آید؛ مانند: «أحْمَر ! حَمْراء؛ أعْرَج ! عَرْجاء و أحْوَر ! حَوْراء». گفتنی است جمع این قبیل واژه‌ها همواره بر وزن «فُعْلٌ» می‌آید؛ بنابراین جمع آنها به ترتیب عبارت است از: «حُمْرٌ؛ عُرْجٌ و حُورٌ».

 

تبصره: هرگاه صفت مشبهه بیانگر مفهوم رنگ، عیب یا زینت باشد مذکر آن بر وزن «أفْعَل» و مؤنث آن بر وزن «فَعْلاء» می‌آید؛ مانند: «أحْمَر ! حَمْراء؛ أعْرَج ! عَرْجاء و أحْوَر ! حَوْراء». گفتنی است جمع این قبیل واژه‌ها همواره بر وزن «فُعْلٌ» می‌آید؛ بنابراین جمع آنها به ترتیب عبارت است از: «حُمْرٌ؛ عُرْجٌ و حُورٌ».

8ـ هر اسمی كه به الف تأنیث مقصوره (یٰ) ختم شده باشد؛ مانند: «ذِکْرَی ! ذِکْرَیاتٌ».

تبصره: هرگاه مذکر صفت مشبّهه بر وزن «فَعْلان» باشد مؤنث آن بر وزن «فَعلَی» می‌آید؛ مانند: «سَكْرانُ ! سَكْرَی و عَطْشانُ ! عَطْشَی». جمع این قبیل صفات تابع قاعدۀ فوق نیست، بلکه به صورتهای دیگر ظاهر می‌گردد؛ بنابراین جمع آنها به ترتیب عبارت است از: «سُكارَی» و «عِطاش و عَطاشَی».

9ـ اسم غیر عاقلی كه با «ابن» شروع شده باشد؛ مانند: «ابنُ آوَی ! بَناتُ آوَی».

تبصره: اگر «ابن» و «ذو» به اسم عاقلی اضافه شده باشند با «بَنون، بَنین یا أبناء» و «ذَوو یا ذَوي»، جمع می‌شوند؛ مانند: «اِبنُ عبّاس ! بَنو (بني/أبناء) عبّاس» و «ذو عِلْمٍ ! ذَوو (ذوي) عِلمٍ».

10ـ هر اسم عجمی (غیر عربی) كه جمع دیگری غیر از جمع مؤنث سالم نداشته باشد؛ مانند: «تِلِفونٌ ! تِلِفوناتٌ و رُزنامَجٌ ! رُزنامَجاتٌ».

واژه‌هایی كه شرایط جمع مؤنث سالم را ندارند ولی جمع آنها به «ات» ختم می‌شود و در پایان آنها علامت جمع مؤنث سالم وجود دارد ملحق به جمع مؤنث سالم نامیده می‌شوند. برخی از این واژه‌ها عبارت‌اند از: «أولات (صاحبان)، بنات، أخَوات»، و نیز اسمهایی كه ساختار جمع مؤنث سالم دارند و به عنوان اسم علم برای مذكر یا مؤنث به كار ‌رفته‌اند؛ همچون «عَرَفات و أذرُعات».


ادامه مطلب
[ دوشنبه 17 خرداد 1395  ] [ 8:42 PM ] [ سامان ] [ نظرات 0 ]

1ـ تنها دو نوع از اسمها با علامت جمع مذکر سالم جمع بسته می‌شوند:

    الف) علم مذکر عاقل به شرطی که تای تأنیث نداشته باشد و مرکب هم نباشد؛ مانند: «أحمَدُ، سَعیدٌ و خالِدٌ».

    ب) صفت مذکر عاقل به شرطی که تای تأنیث نداشته باشد، ولی صلاحیت گرفتن تاء یا صلاحیت دلالت بر تفضیل را داشته باشد؛ مانند: «عالِمٌ، کاتِبٌ، أفضَلُ و أکمَلُ». همچنین اسمهای منسوب در زمرۀ اوصاف به شمار می‌روند و می‌توانند با علامت جمع مذکر سالم جمع بسته شوند؛ مانند: «إیرانِيٌّ ! إیرانِیُّونَ».

    2ـ اسمهایی را که شرایط جمع مذکر سالم ندارند، ولی با علامت جمع مذکر سالم جمع بسته می‌شوند، ملحق به جمع مذکر سالم می‌نامند؛ مانند: «عالَمونَ، أرَضونَ، أُولُو، ذَوونَ، ‌سِنُونَ، أهلُونَ، عِلِّیُّونَ، حَمْدُونَ، زَیْدُونَ، عَبْدُونَ و اعداد عقود (از «عِشرونَ» تا «تِسعونَ»)».

 

-- برای ساختن جمع مذکر سالم از اسمهای صحیح الآخر یا شبه ‌آن علامت جمع مذکر سالم را به آخر آنها می‌افزاییم؛ مانند: «مُؤمِنٌ ! مُؤمنونَ (مُؤمنینَ) و ظَبْيٌ ! ظَبْیُونَ (ظَبْیِینَ)».

--- برای ساختن جمع مذکر سالم از اسمهای مقصور، الف مقصورۀ آن را حذف می‌کنیم و فتحۀ پیش از واو را به نشانۀ حذف الف باقی می‌گذاریم؛ آن‌گاه علامت جمع مذکر سالم را به‌ آن می‌افزاییم؛ مانند: «أعلَی ! أعلَوْنَ و مُصطَفَی ! مُصطَفَیْنَ».

---- برای ساختن جمع مذکر سالم از اسمهای منقوص، یاء آن را حذف می‌کنیم و علامت جمع را به آن می‌افزاییم؛ مانند: «قاضي ! قاضُونَ و هادي ! هادِینَ».

----- برای ساختن جمع مذکر سالم از اسمهای ممدود باید به نکات زیر توجّه کنیم:

الف) اگر همزۀ اسم‌ اصلی باشد، به هنگام جمع با علامت جمع مذکر سالم تغییری در آن رخ نمی‌دهد؛ مانند: «قَرّاءٌ ! قَرّاؤونَ».

ب) اگر همزۀ اسم زائد و برای تأنیث باشد، هنگام جمع به «واو» بدل می‌شود؛ مانند: «زَکَریّاءُ ! زَکریّاوونَ».

ج) اگر همزۀ آن بدل از «واو» یا «یاء» باشد هم می‌توان همزه‌ را به حال خود باقی گذاشت و هم می‌توان آن را به واو بدل کرد؛ مانند: «رَجّاءٌ ! رَجّاؤونَ (رَجّاوونَ)».


ادامه مطلب
[ دوشنبه 17 خرداد 1395  ] [ 8:38 PM ] [ سامان ] [ نظرات 0 ]

1ـ جمع اسمی است که بر اسم یا صفت بیش از دو انسان، حیوان یا شیء دلالت کند؛ مانند: «أحمَدُونَ، فاضِلینَ، طالِباتٌ و أقوالٌ».

    2ـ جمع یا سالم است یا مکسَّر.

    3ـ جمع سالم آن است که شکل مفرد آن به هنگام پذیرش علامت جمع، سالم بماند و تغییری در آن رخ ندهد؛ مانند «مُعلِّمونَ» که پس از حذف علامت جمع (واو و نون مفتوح) شکل مفرد آن ‌(مُعلّم) سالم و دست‌نخورده باقی می‌ماند. جمع سالم نیز خود بر دو نوع است:

    الف‌‌‌‌‌‌‌‌‌) جمع مذکر سالم که با افزودن واو و نون مفتوح (ونَ) در حالت رفع و یاء و نون مفتوح (ینَ) در حالت نصب و جرّ به آخر مفرد اسم به دست می‌آید؛ مانند: «کاتِبٌ+ ونَ (ینَ) ¬کاتِبونَ (کاتِبینَ).

    ب) جمع مؤنث سالم که با افزودن «الف و تای مبسوط» (ات) به آخر مفردِ اسم به دست می‌آید؛ مانند: «مَریَمُ+ ات¬ مَریَماتٌ و کاتِبَةٌ+ ات¬ کاتِباتٌ». البته چنانچه مفرد اسمی‌ که با علامت جمع مؤنث سالم جمع بسته می‌شود مشتمل بر تای مدوّره باشد، قبل از افزودن «ات» تای ‌مدوّره حذف می‌شود؛ زیرا تای مدوّره صرفاً علامت تأنیث است، ولی «ات» هم علامت تأنیث و هم علامت جمع است و دو علامت تأنیث در یک اسم کنار هم جمع نمی‌شوند.

    4ـ جمع مکسر جمعی است که به هنگام جمع در شکل مفرد آن تغییر یا تغییراتی‌‌ رخ دهد و جمع بستن آن تابع ضابطۀ خاصی ‌نباشد؛ مانند: «کِتابٌ ! کُتُبٌ؛ دَقیقَةٌ ! دَقائِقُ و نٌکْتَةٌ ! نُکَتٌ». برای جمع مکسر ساختار خاصی نمی‌توان مشخص کرد، جز آ‌نکه برای این جمع اوزان متعددی وجود دارد که پرکاربردترند و در دروس بعد با آنها آشنا خواهیم شد. برخی دیگر از نمونه‌های جمع مکسَّر عبارت‌اند از: «أورادٌ، مَکارمُ، فَواتِحُ، أشخاصٌ و مَلائِکَةٌ».


ادامه مطلب
[ دوشنبه 17 خرداد 1395  ] [ 8:37 PM ] [ سامان ] [ نظرات 0 ]

 

1ـ اسمهای صحیح الآخر، شبه صحیح الآخر و منقوص با افزوده شدن الف و نون مكسور یا یاء و نون مكسور مثنی می‌شوند؛ مانند: «رَجُلٌ ! رَجُلانِ؛ ضَوْءٌ ! ضَوْءَانِ و قَاضِي ! قَاضِیانِ».

    2ـ «الفِ» ‌اسم مقصور ثلاثی اگر از «واو» قلب شده باشد، هنگام تثنیه به «واو» بدل می‌شود و اگر منقلب از «یاء» باشد، به «یاء» بدل می‌شود؛ مانند: «عَصا ! عَصَوانِ و فَتَی ! فَتَیانِ».

    3ـ «الفِ» ‌اسمهای مقصوری كه بیش از سه حرف دارند هنگام تثنیه به «یاء» بدل می‌شود؛ مانند: «كُبْرَی ! كُبْرَیانِ و مُصْطَفَی ! مُصْطَفَیانِ».

    4ـ همزۀ اسم ممدود هنگام تثنیه‌ سه حالت پیدا می‌کند:

    الف) اگر اصلی باشد تغییری نمی‌كند؛ مانند: «قَرّاء ! قَرّاءانِ».

    ب) اگر علامت تأنیث باشد به «واو» بدل می‌شود؛ مانند: «حَسناء ! حَسناوانِ و صَحراء ! صَحراوانِ».

    ج) اگر همزۀ آن بدل از «یاء» یا «واو» باشد هر دو حالت «الف» و «ب» جایز است؛ مانند: «كِساء ! كِساءانِ (كِساوانِ)» و «غِطاء ! غِطاءانِ (غِطاوانِ)».

    5ـ در اسمهایی كه لام الفعل آنها حذف شده است اگر به جای حرف محذوف حرف دیگری نیامده باشد، حرف محذوف هنگام تثنیه برمی‌گردد؛ مثلاً یای محذوف از اسم منقوصِ محذوف الیاء هنگام تثنیه برمی‌گردد؛ مانند: «هادٍ ! هادیانِ» و «ساعٍ ! ساعیانِ»؛ ولی اگر به ‌جای حرف محذوفْ حرف دیگری به کار رفته باشد، به همان صورت می‌توان از آن مثنّی ساخت؛ مانند: «سَنَة ! سَنَتانِ» و «اِبْن ! اِبْنَانِ».


ادامه مطلب
[ دوشنبه 17 خرداد 1395  ] [ 8:34 PM ] [ سامان ] [ نظرات 0 ]

1ـ اسم به لحاظ عدد به مفرد، مثنّی و جمع تقسیم می‌شود.

    الف) مفرد: اسمی است كه تنها بر یک شیء، حیوان یا انسان دلالت می‌كند.

    ب) مثنی: اسمی است كه بر دو شیء، دو حیوان یا دو انسان دلالت می‌كند.

    ج) جمع: اسمی است كه بر بیش از دو شیء، حیوان یا انسان دلالت می‌كند.

    2ـ اسم مثنی با افزودن الف و نون مكسور (ــَ انِ) یا یاء و نون مكسور (ــَ‌ یْنِ) به آخر اسم مفرد به دست می‌آید. پیش از افزودن علامت مثنّی به واژۀ مفرد همواره آخرین حرف کلمه مفتوح می‌شود؛ مانند: «كاتِبٌ+ انِ ! كَاتِبَانِ و كاتِبٌ+ یْنِ ! كَاتِبَیْنِ».

 

ادامه ....


ادامه مطلب
[ دوشنبه 17 خرداد 1395  ] [ 8:31 PM ] [ سامان ] [ نظرات 0 ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.

تعداد کل صفحات : 2 :: 1 2

درباره وبلاگ

تو این وبلاگ قصد داریم از همه جای عربی صحبت کنیم البته تمرکز بیشترمون رو کتاب صرف میر و صرف ساده است
لینک دوستان
موضوعات وب
آمار سایت
كل بازديدها : 39782 نفر
كل نظرات : 0 عدد
كل مطالب : 74 عدد
آخرین بروز رسانی : جمعه 23 مهر 1395 
تاریخ ایجاد بلاگ :دوشنبه 28 دی 1394 
امکانات وب