نظریه ای که غلط از آب در آمد
خبرنامه صادق، محمد حسن روزی طلب*: ۱- بیش از ۱۰ سال پیش،شاید سال ۱۳۸۱، جلسه دفاعیه پایاننامهای در دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع تطبیق نظریه «کرین برینتون» بر انقلاب اسلامی ایران برگزار میشد. دانشجو همان توضیحات همیشگی را درباره نظریه معروف «کرین برینتون» میداد که با تعمیم الگوی انقلاب فرانسه، معتقدند همه انقلابها از سه مرحله میگذرند؛ حکومت میانهروها، حکومت رادیکالها و دوران ترمیدور. میانهروها (ثروتمندان و مشاهیر)، گروه مخالفان قدیم هستند که بیش از دیگران، آماده سازش با رژیم گذشتهاند و اینک بر امواج خیزان جنبش تودهای انقلاب، سوار شده و به قدرت رسیدهاند. رادیکالها (انقلابیون تندرو) نسبت به ضعف، دو دلی و سازش میانهروها، منتقدند و با شعار شتاب انقلاب، به ساخت دوگانه قدرت (میانهروها+ رادیکالها) پایان میدهند و در نهایت تب انقلاب فروکش میکند و دوران ترمیدور با ویژگیهای کاهش سختگیریهای دوره انقلاب، رهایی حوزه خصوصی زندگی مردم و اقتصاد از قید نظارت حکومت، جایگزینی واقعگرایی به جای آرمانگرایی انقلابی و غیرسیاسی شدن مردم آغاز میَشود.
آن دانشجو سپس دوره دولت موقت را حکومت میانهروها، دهه ۶۰ تا آغاز دوران سازندگی را دوره رادیکالها و در نهایت دولت هاشمی و خاتمی را ترمیدور خواند. استاد راهنمای این پایاننامه یکی از اساتید معروف علوم سیاسی دانشگاه تهران بود که اخیراً عنوان نظریهپرداز اعتدال را نیز کسب کرده بود که با خوشحالی با اعلام این که ترمیدور یعنی نقاهت پس از فرونشستن تب انقلاب و در ادامه گفت؛ انقلابیون وقتی مشکلات اداره جامعه را دیدند محافظه کار شدند و این محافظهکاری تا آنجا پیش می رود که عملاً تفاوتی میان رفتار دولتمردان قبل از انقلاب و دولتمردان حاکم، به جز مقادیری شعار! وجود ندارد.
۲- اگر چه روزگار به مراد آن استاد علوم سیاسی نگشت و او چند سال پیش به امریکا کوچید اما یکی دو سال میشود که افرادی بر قوهمجریه کشور مسلط شدهاند که مصداق کامل سخنان استاد مشاور آن پایاننامه شدهاند.
برخی وزرای هزار میلیاردی بر سر کار آمدهاند که بعضاً تصمیمات وزراتیشان ربطی به شرکتها و کارتلهای چند دهگانهشان دارد.
در سیاست خارجی هم، سیاست موازنه مثبت در پیش گرفته شده و وزیر محترم امورخارجه به امریکایی ها قول قبول محدودیتهای ظالمانه ۱۰ ساله میدهد و بهاصطلاح <نه> در مذاکرات نمیآورد!
و یا این که وزیر خارجه رسماً در مقابل مقامات امریکایی بگوید که اگر با ما توافق نکنید،رقیب ما سر کار میآید و از اروپا و آمریکا بخواهد نسبت به پیامی که رفتارشان به ایران ارسال میکند دقت داشته باشند! وزیرخارجه که مسئول تیم مذاکرات بر سر حساسترین پرونده مربوط به امنیت ملی است! تصویر تلخ این گفتار همانند، زبونی محمدرضا پهلوی در مقابل سفرای امریکا و انگلیس در دی ماه ۱۳۵۷ است، زمانی که مصوبات کنفرانس گوادالوپ را به او ابلاغ میکردند!
و یا رئیس شرکت ملی نفت دوره پهلوی، اگر روزی قیمت نفت با توطئه امریکا به کمتر از نصف میرسید و درآمد کشور نصف میشد حداقل در جلسات خصوصی گلایهای از امریکاییها میکرد و یا این که درخواست تشکیل اجلاس ضروری اوپک را میکرد نه این که خود را به ندانستن بزند و بدون اطلاع از روابط شرکت آرامکو و دولت سعودی، عربستان را عامل کاهش نفت بداند!
از همه سوگمندانهتر ، آقازادههایی است که غرق در فساد اقتصادی و سیاسی و بعضاً اخلاقی هستند و ضرباتی به کشور زدهاند که حتی شاهزاده رضا پهلوی هم نزده است! فقط تصور کنید که در دوره پهلوی یکی از شاهزادهها که روابط خوبی با روند حاکم در کشور نداشت،به وزارت خزانهداری کشور متخاصم برود و درخواست تحریم کند!
۳- «فاسد ترین دولت تاریخ ایران» و «مجری بزرگترین فسادهای قرن گذشته» و … تنها بخشی از عناوینی است که بلندمرتبه ترین مقامات دولت مستقر برای توصیف ۸ سال گذشته به کار می برند. این توصیفها نشان از دو واقعیت دارد؛ اول این که مقامات دولت مستقر مشروعیت خود را در تخریب گذشته میبینند و دستهای خالی کارنامه اجراییشان در حوزههای مختلف را با حرفهای درشت میخواهند پر کنند. دومین واقعیت،عصبانیت از وقفهای است که در سالهای ۹۲-۸۴ بر روند ظهور ترمیدور به وجود آمده است. اگر امروز نشریه اکونومیست «پایان انقلاب»را تیتر میکند، نشانهای از همین موضوعات است.
۴- پدر معنوی دولت مستقر و اتاق فکرش پا را از محدوده فوقالذکر درباره پایان انقلاب هم فراتر گذاشته و با تحریف تاریخ انقلاب خود را مالک و صاحب کشور و انقلاب دانسته تا لطیفه رایج اوایل دهه هفتاد، بار دگر به ذهن بیاید که «ما یک باغ پستهای داشتیم، انقلاب که شد کشور افتاد در این باغ پسته!»
نتیجه خود را محور انقلاب دانستن این میشود که هر کسی که انتقادی به «عالیجناب تکیهگاه» داشته باشد، منحرف از مسیر اصل شود. ایشان «جریان انحرافی» را یادگار خود دانسته است که الحق با توصیفات آن استاد علوم سیاسی این یادگاری جور درمیآید؛که اولین جریانی که مسیر انقلاب اسلامی را منحرف کرد و به اسم سازندگی دنیاگرایی، مصرف گرایی و فساد را غالب کرد، اطرافیان ایشان بود. فساد سازمان یافته نیمه اول دهه هفتاد که موجب ظهور نسل جدیدی از یقهسفیدها و آقازادهها شد، فراموش نشدنی است. اتفاقاً اگر نقدی هم به دولت نهم و دهم وارد باشد، که وارد است، انتقاد به تلاش برخی برای حاکم کردن سیاست دولتهای سازندگی و اصلاحات با نام دولت سابق است! چه این تلاش از رأس دولت باشد و چه از لایههای زیرین!
در واقع منتقدین و مخالفین ایشان دایره وسیعی را تشکیل میدهند، بسیاری از مبارزان و رزمندگان تا دلبستگان پنجاه و هفتی انقلاب اسلامی. شاید کلیت جریان اصولگرایی تنها بخشی از این طیف وسیع مخالفین باشد. چراکه هنوز دلدادگان انقلاب اسلامی اکثریت قریب به اتفاق ۸۰ میلیون ایرانی را تشکیل میدهند و اگر هم کسی احترامی برای ایشان قائل است، بهجز تعدادی مرید و معدودی جیرهخوار برای سوابق حضور در عرصههای انقلاب است.
۵- آنچه گفتیم همه ماجرا نیست. چند هفته نمیشود که باردیگر اصطلاح «غیرت» در ادبیات نفر اول حکومت به کار رفت، چند روز نمیشود که دستور حمله سیدحسن نصرالله به نظامیان صهیونیست در مزارع شبعا موجب تغییر موازنه قوا در منطقه غرب آسیا شد. هنوز در شبکههای اجتماعی تگ #من_جهاد_هستم به یاد شهید جهاد مغنیه دست به دست میشود.
ترمیدورها اگر چه شعار« من شارلی هستم» سر میدهند و با وزیر خارجه شیطان بزرگ به گردش میروند اما هنوز کثیری از زنان و مردان هستند که با افتخار بگویند:«من انقلابیام».
*دانش آموخته دانشگاه امام صادق(ع)
منبع: نشریه رمز عبور
ادامه مطلب
نظریه ای که غلط از آب در آمد
خبرنامه صادق، محمد حسن روزی طلب*: ۱- بیش از ۱۰ سال پیش،شاید سال ۱۳۸۱، جلسه دفاعیه پایاننامهای در دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع تطبیق نظریه «کرین برینتون» بر انقلاب اسلامی ایران برگزار میشد. دانشجو همان توضیحات همیشگی را درباره نظریه معروف «کرین برینتون» میداد که با تعمیم الگوی انقلاب فرانسه، معتقدند همه انقلابها از سه مرحله میگذرند؛ حکومت میانهروها، حکومت رادیکالها و دوران ترمیدور. میانهروها (ثروتمندان و مشاهیر)، گروه مخالفان قدیم هستند که بیش از دیگران، آماده سازش با رژیم گذشتهاند و اینک بر امواج خیزان جنبش تودهای انقلاب، سوار شده و به قدرت رسیدهاند. رادیکالها (انقلابیون تندرو) نسبت به ضعف، دو دلی و سازش میانهروها، منتقدند و با شعار شتاب انقلاب، به ساخت دوگانه قدرت (میانهروها+ رادیکالها) پایان میدهند و در نهایت تب انقلاب فروکش میکند و دوران ترمیدور با ویژگیهای کاهش سختگیریهای دوره انقلاب، رهایی حوزه خصوصی زندگی مردم و اقتصاد از قید نظارت حکومت، جایگزینی واقعگرایی به جای آرمانگرایی انقلابی و غیرسیاسی شدن مردم آغاز میَشود.
آن دانشجو سپس دوره دولت موقت را حکومت میانهروها، دهه ۶۰ تا آغاز دوران سازندگی را دوره رادیکالها و در نهایت دولت هاشمی و خاتمی را ترمیدور خواند. استاد راهنمای این پایاننامه یکی از اساتید معروف علوم سیاسی دانشگاه تهران بود که اخیراً عنوان نظریهپرداز اعتدال را نیز کسب کرده بود که با خوشحالی با اعلام این که ترمیدور یعنی نقاهت پس از فرونشستن تب انقلاب و در ادامه گفت؛ انقلابیون وقتی مشکلات اداره جامعه را دیدند محافظه کار شدند و این محافظهکاری تا آنجا پیش می رود که عملاً تفاوتی میان رفتار دولتمردان قبل از انقلاب و دولتمردان حاکم، به جز مقادیری شعار! وجود ندارد.
۲- اگر چه روزگار به مراد آن استاد علوم سیاسی نگشت و او چند سال پیش به امریکا کوچید اما یکی دو سال میشود که افرادی بر قوهمجریه کشور مسلط شدهاند که مصداق کامل سخنان استاد مشاور آن پایاننامه شدهاند.
برخی وزرای هزار میلیاردی بر سر کار آمدهاند که بعضاً تصمیمات وزراتیشان ربطی به شرکتها و کارتلهای چند دهگانهشان دارد.
در سیاست خارجی هم، سیاست موازنه مثبت در پیش گرفته شده و وزیر محترم امورخارجه به امریکایی ها قول قبول محدودیتهای ظالمانه ۱۰ ساله میدهد و بهاصطلاح <نه> در مذاکرات نمیآورد!
و یا این که وزیر خارجه رسماً در مقابل مقامات امریکایی بگوید که اگر با ما توافق نکنید،رقیب ما سر کار میآید و از اروپا و آمریکا بخواهد نسبت به پیامی که رفتارشان به ایران ارسال میکند دقت داشته باشند! وزیرخارجه که مسئول تیم مذاکرات بر سر حساسترین پرونده مربوط به امنیت ملی است! تصویر تلخ این گفتار همانند، زبونی محمدرضا پهلوی در مقابل سفرای امریکا و انگلیس در دی ماه ۱۳۵۷ است، زمانی که مصوبات کنفرانس گوادالوپ را به او ابلاغ میکردند!
و یا رئیس شرکت ملی نفت دوره پهلوی، اگر روزی قیمت نفت با توطئه امریکا به کمتر از نصف میرسید و درآمد کشور نصف میشد حداقل در جلسات خصوصی گلایهای از امریکاییها میکرد و یا این که درخواست تشکیل اجلاس ضروری اوپک را میکرد نه این که خود را به ندانستن بزند و بدون اطلاع از روابط شرکت آرامکو و دولت سعودی، عربستان را عامل کاهش نفت بداند!
از همه سوگمندانهتر ، آقازادههایی است که غرق در فساد اقتصادی و سیاسی و بعضاً اخلاقی هستند و ضرباتی به کشور زدهاند که حتی شاهزاده رضا پهلوی هم نزده است! فقط تصور کنید که در دوره پهلوی یکی از شاهزادهها که روابط خوبی با روند حاکم در کشور نداشت،به وزارت خزانهداری کشور متخاصم برود و درخواست تحریم کند!
۳- «فاسد ترین دولت تاریخ ایران» و «مجری بزرگترین فسادهای قرن گذشته» و … تنها بخشی از عناوینی است که بلندمرتبه ترین مقامات دولت مستقر برای توصیف ۸ سال گذشته به کار می برند. این توصیفها نشان از دو واقعیت دارد؛ اول این که مقامات دولت مستقر مشروعیت خود را در تخریب گذشته میبینند و دستهای خالی کارنامه اجراییشان در حوزههای مختلف را با حرفهای درشت میخواهند پر کنند. دومین واقعیت،عصبانیت از وقفهای است که در سالهای ۹۲-۸۴ بر روند ظهور ترمیدور به وجود آمده است. اگر امروز نشریه اکونومیست «پایان انقلاب»را تیتر میکند، نشانهای از همین موضوعات است.
۴- پدر معنوی دولت مستقر و اتاق فکرش پا را از محدوده فوقالذکر درباره پایان انقلاب هم فراتر گذاشته و با تحریف تاریخ انقلاب خود را مالک و صاحب کشور و انقلاب دانسته تا لطیفه رایج اوایل دهه هفتاد، بار دگر به ذهن بیاید که «ما یک باغ پستهای داشتیم، انقلاب که شد کشور افتاد در این باغ پسته!»
نتیجه خود را محور انقلاب دانستن این میشود که هر کسی که انتقادی به «عالیجناب تکیهگاه» داشته باشد، منحرف از مسیر اصل شود. ایشان «جریان انحرافی» را یادگار خود دانسته است که الحق با توصیفات آن استاد علوم سیاسی این یادگاری جور درمیآید؛که اولین جریانی که مسیر انقلاب اسلامی را منحرف کرد و به اسم سازندگی دنیاگرایی، مصرف گرایی و فساد را غالب کرد، اطرافیان ایشان بود. فساد سازمان یافته نیمه اول دهه هفتاد که موجب ظهور نسل جدیدی از یقهسفیدها و آقازادهها شد، فراموش نشدنی است. اتفاقاً اگر نقدی هم به دولت نهم و دهم وارد باشد، که وارد است، انتقاد به تلاش برخی برای حاکم کردن سیاست دولتهای سازندگی و اصلاحات با نام دولت سابق است! چه این تلاش از رأس دولت باشد و چه از لایههای زیرین!
در واقع منتقدین و مخالفین ایشان دایره وسیعی را تشکیل میدهند، بسیاری از مبارزان و رزمندگان تا دلبستگان پنجاه و هفتی انقلاب اسلامی. شاید کلیت جریان اصولگرایی تنها بخشی از این طیف وسیع مخالفین باشد. چراکه هنوز دلدادگان انقلاب اسلامی اکثریت قریب به اتفاق ۸۰ میلیون ایرانی را تشکیل میدهند و اگر هم کسی احترامی برای ایشان قائل است، بهجز تعدادی مرید و معدودی جیرهخوار برای سوابق حضور در عرصههای انقلاب است.
۵- آنچه گفتیم همه ماجرا نیست. چند هفته نمیشود که باردیگر اصطلاح «غیرت» در ادبیات نفر اول حکومت به کار رفت، چند روز نمیشود که دستور حمله سیدحسن نصرالله به نظامیان صهیونیست در مزارع شبعا موجب تغییر موازنه قوا در منطقه غرب آسیا شد. هنوز در شبکههای اجتماعی تگ #من_جهاد_هستم به یاد شهید جهاد مغنیه دست به دست میشود.
ترمیدورها اگر چه شعار« من شارلی هستم» سر میدهند و با وزیر خارجه شیطان بزرگ به گردش میروند اما هنوز کثیری از زنان و مردان هستند که با افتخار بگویند:«من انقلابیام».
*دانش آموخته دانشگاه امام صادق(ع)
منبع: نشریه رمز عبور
ادامه مطلب
ارزون فروش
ادامه مطلب
توقیف رمز عبور
به گزارش خبرنامه صادق، نشریه رمز عبور تاکنون ۸ شماره به چاپ رسیده است و جنجالی ترین موضوع آن نیز به شماره هفتم و مصاحبه با آیت الله سیدمحمدخامنه ای در مورد تحلیل حوادث پس از انقلاب بازمی گردد.
آخرین شماره آن نیز که طی چند روز گذشته روی دکه رفته است به ناگفته هایی از حصر میرحسین موسوی و کروبی می پردازد.
در قسمتی آخرین شماره این نشریه می خوانیم:
«کروبی مرتباً به استخر انقلاب میرفت، بهگونهای که در برخی هفتهها تا سه نوبت استخر برای حضور او قرق میشد. مأموران امنیتی کروبی را برای سفر به هر نقطه از ایران آزاد گذاشته بودند. کاشان، قم، کرج، چند سفر شمال تنها بخشی از سفرهای مهدی کروبی و محافظانش بود. او در قم به منزل خواهر مرحومش رفت و یکی از افراد فامیل کروبی به محافظان گفته بود که این برای اولین بار پس از انقلاب است که مهدی کروبی به منزل آنها میرود.
بعضی سفرها البته برای کروبی تلخ میشد، هرجایی که مردم عادی او را میدیدند، با کنایه و گاهی” مرگ بر سران فتنه” از او پذیرایی میکردند، مانند ماجرایی که در رستورانی در کرج رخ داد و نزدیک بود به جاهای باریک کشیده شود.
مهدی کروبی همکاری کاملی با مأموران امنیتی داشت و بیشتر دوست داشت در منزل قیطریه تنها باشد و حتی تمایلی به حضور همسرش فاطمه کروبی در منزل نداشت .با وجود اصرار خانواده و عدم منع مأموران امنیتی برای حضور در منزل جماران، نزدیک یک سال طول کشید تا مهدی کروبی سرانجام تحتفشار خانواده و عوامل سیاسی بیرونی رضایتش را برای انتقال به منزل جماران اعلام کند.»
ادامه مطلب
مستند ما اقتصاددانیم لطفا حرفی از واقعیت نزنید+تیزر
مستند "ما اقتصاد دانیم، لطفا حرفی از واقعیت نزنید" ساخته محمد حسین بزرگی اولین مستند بلند در حوزه
اقتصاد که با رویکردی انتقادی به مسائل آموزشی اقتصاد نگاه کرده به تازگی تولید شده است.
در ادامه تیزر مستند را برای دانلود قرار داده ایم.
دانلود تیزر مستند تیزر مستند "ما اقتصاد دانیم، لطفا حرفی از واقعیت نزنید"
ادامه مطلب
استاد!
* حالا این استاد استاد کردنهای الکی به قصد احترام منو یاد خاطره این نمایشگاه موسیقی انداخت باز. یادمه یکی از این روزها از اول صبح دیدم کلی از این دانشجوهای سانتی مانتال رشته هنر و موسیقی اومدن تو غرفه اطلاع رسانی که ما بودیم و از اونجا فهمیدیم که قراره یکی از اساتید به نام موسیقی سنتی ایران بیاد غرفه و خوب چون قرار بود سریع روی تکست سایت نمایشگاه قرار بگیره، اولش می اومد غرفه ای که سایت آپدیت میشد یعنی همین پیش ما. خلاصه طرفای ظهر بود که استادی که از صبح سیصد بار اسمشو شنیده بودیم و الان یادم نمیاد اومدن. برخلاف تصور من یه مرد ۵۰ ساله سبزه تکیده بود که با لباس محلی لرستان اومده بود البته بنده خدا سازشم محلی بود ولی خوب گویا در سطح ایران آدم معروفیه. خلاصه اومدن این آقاهه از فرودگاه همان و شروع عکس گرفتن این دانشجوها با استاد همان. یه سریشون که پررو به آقاهه گفتن که سازش رو هم در بیاره و با تظاهر نواختن ساز باهاش عکس بگیرن!!
* یه ۴۵ دقیقه ای شد و همه هی به هم اعلام میکردن استاد فلانی هست و اونام می اومدن استاد استاد گویان درخواست عکس و امضا میکردن. این وسط من به عنوان بیربطترین آدم جمع:دی که اصلا مفهوم استادی این شخص و اداهای اینا برام غریب بود، دیدم این بنده خدا واقعا خسته هست و گلوش خشک شده پاشدم یه سینی برداشتم یه چایی و آب سرد براش ریختم. بنده خدا با همون لهجه ای که خیلی نفهمیدم، کلی از من تشکر کرد و مسئول نمایشگاه هم اصلا فکر نمیکرد که یه بچه فنی اینقدر متواضع باشه (به گفته خودشون البته). خلاصه اینا که اینهمه استاد استاد میکردن، نکردن یه لیوان اب بدن دست بیچاره که از شهرستان تو اون هوای گرم رسیده بود.
* الان که یادم میاد، بنده خدا این استاده طی دو روزی که بود اقلا سیصد بار ازم درخواست چایی کرد و چون خودمم معتاد چای بودم، با کمال میل میرفتم میریختم:)) روز اختتامیه هم بنده خدا گفت که شما صندلی کنار من (ردیف جلو) بشین. بعدا فهمیدم که خیلی از این دانشجوهای موسیقی دلشون میخواست کنار استاااد بشینن که تو عکسا و فیلمها کنار این ادم معروفه باشن. حالا بگذریم که من اصلا نتونستم خیلی هم بشیتم چون وب سایتشون دست من بود.
* خلاصه این مفهوم استاد به نظر من زیادی دیگه دستمایه شده و هرکی تا یه ذره معروف میشه و میخوان ازش اسم ببرن فورا میگن استاد!
از زهرا
ادامه مطلب
خاطره ای از آیت الله مهدوی کنی
خبرنامه صادق: آیت الله مهدوی کنی در بیان ظلم های رژیم ستمشاهی خاطره ذیل را نقل می کند:
«اولین دستگیری بنده معلول ارتباط با پرونده ی دیگری بود. ساواک ، قبل از دستگیری چندبار بنده را احضار کرد و به کلانتری محل نیز یکی دو بار مرا بردند تا شب بیست و سوم ماه رمضان سال ۱۳۵۳ که دعا خواندیم و صحبت کردیم .
در آنجا هم برای بازگشت امام دعا کردیم، البته نه با اسم بلکه با اشاره و کنایه می گفتیم که «خدایا! تو خودت می دانی که ما چه می خواهیم » با همین بیانات اجمالی می گفتیم و مردم هم آمین های بلند و عجیب و غریب می گفتند.
مرا با ماشین به کلانتری بردند. ما به کلانتری رفتیم و از آنجا ما را به بوکان در استان کردستان تبعید کردند»
منبع: کتاب خاطرات آیت الله مهدوی کنی، صص ۱۴۹-۱۴۶٫
ادامه مطلب
سبک زندگی رضوی
مجموعه 4 پوستر با موضوع سبک زندگی رضوی توسط دوستان عزیز کتیبه دیزاین آماده و در اختیار همه فعالان مسجدی قرار گرفته. انشاءالله به شکل مطلوبی مورد استفاده قرار بگیره. برای دریافت روی تصاویر تلیک کنید:
ادامه مطلب
علم و جهاد
دکتر سعید جلیلی(سمت چپ عکس) دانش آموخته و استاد «تفسیر آیات سیاسی در قرآن کریم» و دکتر محمد مهدی قسوری(سمت راست عکس) معاون اداری مالی دانشگاه امام صادق(ع)
گفتنی است دکتر محمد مهدی قسوری جهرمی دارای کارشناسی ارشد معارف اسلامی و اقتصاد از دانشگاه امام صادق علیهالسلام و دانشجوی دکتری مدیریت دولتی واحد علوم و تحقیقات (در حال نگارش پایاننامه) ، واحد علوم و تحقیقات است و در سال ۸۴ در دانشگاه امام صادق (علیه السلام) شروع به کار کرد.
وی پیش از این عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور جهرم، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد واحد خرمآباد، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد واحد شیراز، معاون اداری و مالی موسسه سروش، مدیر ارتباطات ویژه حوزه ریاست سازمان صدا و سیما، مدیر کل اداری و مالی دانشگاه امام صادق ( علیه السلام)، سرپرست معاونت طرح و برنامه دانشگاه امام صادق ( علیه السلام) و قائم مقام معاونت اداری و مالی دانشگاه امام صادق ( علیه السلام) بوده است.
لازم به ذکر است انتشار این تصاویر از اساتید دانشگاه در روزهای آتی نیز در خبرنامه صادق ادامه خواهد داشت.
ادامه مطلب
دو عکس
جام می و خون دل، هریک به کسی دادند
در دایره قسمت، اوضاع چنین باشد
مهر ماه که می شود، یاد مصطفی کاظم زاده هوش از سرم می برد.
زمستان که می شود ...
ای وای
روزهای سخت و سرد جدایی
سیدمحمد هاتف، احمد بوجاریان، سیداحمد یوسف، سعید طوقانی، عباس دائم الحضور، حسین رجبی و ....
و این عکس
همه داشته ها و مانده های من از آن روزهاست:
آن روزها آن قدر شاد و شادمان
و امروز ...
یکی بهم بگه:
جدا چرا؟!
ادامه مطلب