فاضل غزل

خبرنامه صادق: دانشگاه امام صادق(علیه السلام) اگرچه عمری کوتاه و دانشجویان اندکی(به نسبت سایر دانشگاه های مطرح کشور) دارد اما با همین بضاعت نیز دانش آموختگانی سرشناس و مطرح را تحویل جامعه علمی و اجرایی کشور داده است و امروز بسیاری از شخصیت های علمی فرهنگی کشور را فارغ التحصیلان این دانشگاه تشکیل می دهند.

فاضل نظری

از جمله دانش آموختگان سرشناس و مطرح دانشگاه، دکتر «ابوالفضل نظری»(معروف به فاضل نظری) می باشد که در سال ۱۳۵۸ در شهرستان خمین واقع در جنوب استان مرکزی متولد شد. تحصیلات اولیه خود را در شهرهای خمین و خوانسار گذرانده‌است. او در سال ۱۳۷۶ برای ادامه تحصیل در رشته‌های معارف اسلامی و مدیریت در دانشگاه امام صادق(ع) به تهران آمد و تحصیلات خود را در مقطع دکترای رشته مدیریت تولید وعملیات در دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد.

آثار و افتخارات

تاکنون از این شاعر، چهار مجموعه شعر «گریه‌های امپراطور»، «اقلیت»، «آن‌ها» و «ضد» توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده که سه کتاب نخست ایشان تا کنون بالغ بر ۶۰ هزار نسخه فروش رفته است.

فاضل نظری حتی در انتخاب نام مجموعه های شعری خود نیز سعی دارد عنصر تعهد را حفظ کند و در رابطه با انتخاب «ضد» برای یکی از مجموعه های شعری خود تصریح می کند:

«در تعابیر اسلامی از آن به عنوان نفس اماره یاد می‌شود، آن چیزی که تو را امر می‌کند به مخالفت با خودت و در نمی‌یابی که آن دشمن توست. می‌خواهم بگویم فرازی از دعای کمیل است که می‌گوید: «خدایا من از خودم به تو شکایت آورده‌ام» (پشت کتاب هم خواهد آمد) منظورم این است که از ضدم برای تو شکایت آورده‌ام. این کتاب را گفته بودم پیشتر منتشر می‌کنم، اما نهایی نشد، بالاخره چند غزلی از آن را در گزینه غزلی که انتشارات مروارید منتشر کرد چاپ کردم. در «ضد» ۵۰ غزل آمده است چند شعر آئینی چند شعر هم با مضمون عاشقانه و عارفانه در آن هست.»

شعرخوانی فاضل نظری در محضر مقام معظم رهبری- رمضان سال 90

شعرخوانی فاضل نظری در محضر مقام معظم رهبری- رمضان سال ۹۰

همچنین گزیده اشعار وی در سال ۱۳۹۲ در دو قطع رقعی و جیبی به همراه مقدمه‌ای درباره غزل به قلم او در انتشارات مروارید منتشر شده است.

علاوه بر این از او به عنوان برگزیده کتاب سال جمهوری اسلامی در سال ۱۳۸۷، شاعر جریان‌ساز در دهه هشتاد و همچنین پرمخاطب ترین شاعر به انتخاب مردم در سال ۱۳۹۱ تجلیل به عمل آمده است. گزیده برخی آثار او در کشورهای فارسی زبان منتشر شده است.

با نکاهی به این آثار و افتخارات است که در می یابیم سخن استاد موسوی گرمارودی چه عمقی داشت که گفته بودند:

«غزل های من کوششی است و غزل های فاضل عزیزم جوششی.»

فاضل نظری مهارت چشمگیری در شعر خوانی دارد و کلیپ زیر نیز یکی از نمونه های آن می باشد که با حضور در برنامه «زنده باد زندگی» اجرا کرده است.

 

شاید یکی از معروف ترین شعرهای سروده فاضل نظری، شعری با مطلع « مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد» باشد که شهرت فراوانی در میان اهالی شعر دارد و متن کامل آن در ادامه می آید.

مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد

از جاده سه‌شنبه شب قم شروع شد

 

آیینه خیره شد به من و من به‌ آیینه

آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد

 

خورشید ذره‌بین به تماشای من گرفت

آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد

 

وقتی نسیم آه من از شیشه‌ها گذشت

بی‌تابی مزارع گندم شروع شد

 

موج عذاب یا شب گرداب؟! هیچ یک

دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد

 

از فال دست خود چه بگویم که ماجرا

از ربنای رکعت دوم شروع شد

 

در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار

تا گفتم السلام علیکم … شروع شد

مسئولیت های اجرایی

فاضل نظری تنها یک شاعر نیست و در راستای رشته تحصیلی خود یکی از موفق ترین مودیران هنری کشور به حساب می آید و تا کنون دبیری سه دوره جشنواره بین‌المللی فیلم صد، دبیری علمی جشنواره بین‌المللی شعر فجر و عضویت در شورای علمی گروه ادبیات انقلاب فرهنگستان زبان و ادب فارسی بعضی از مسئولیت های اوست.

فاضل نظری در حال عیادت رهبر معظم انقلاب

فاضل نظری در حال عیادت رهبر معظم انقلاب

فاضل نظری علاوه بر سابقه ده سال ریاست حوزه هنری استان تهران، عضو شورای عالی شعر مرکز موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما و همچنین دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز بوده و از سال ۱۳۸۳ در دانشگاههای تهران نیز تدریس می‌کند.

این دانش آموخته دانشگاه امام صادق(ع) در قامت یک مدیر هم بسیار موفق ظاهر شد، چنانچه محسن مومنی شریف(رئیس حوه هنری) در این باره گفته است:

«آقای نظری شخصیت ویژه ای دارد؛ او علاوه بر اینکه در شعر معاصر دارای جایگاه والایی است، همچنین در طراحی و تدبیر امور هنری و فرهنگی از شایستگی و قابلیت های خاصی برخوردار است.

او ماموریت هایی را که برای حوزه هنری تعریف شده بود به درستی انجام داد و به دلیل توفیق ایشان در کار، حوزه هنری استان تهران به جایگاهی برای هنرمندان خوش فکر، خوش سلیقه، مستعد و متعهد تبدیل شد؛ به طوری که ما همواره از حوزه هنری استان تهران خبرهای خوب می شنیدیم.»

 

همچنین او از آذرماه سال ۱۳۹۳ به عنوان مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری منسوب شد.


ادامه مطلب
[ سه شنبه 28 بهمن 1393  ] [ 2:16 PM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

شهید مدافع حرم سامرا

 

hadi-zolfaghariللحق

طرح نوشت : گفت من زشت ام! اگه شهید بشم هیچ کس برام کاری نمی کنه! تو یه پوستر برام بزن معروف بشم و خندید… و خندیدم … و امروز دارم دوباره می خندم! به خودم و دلمشغولیات چرندم…

تکمله : از بچه های طراح هر کس دوست داره برای آقا هادی طرحی بزنه بسم الله. اینم عکساش: ۱ – ۲ – ۳ – ۴۵

کاملا بی ربط: این روزها، همه ی جمله ها تکراری شده! من سکوت می نویسم، شما هرچه خواستید برداشت کنید!

کاری از دوئل


ادامه مطلب
[ سه شنبه 28 بهمن 1393  ] [ 9:43 AM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

چرا رهبری توافق ژنو را با جام زهر مقایسه کردند؟!

  • رهبر عزیز انقلاب سیاق همیشگی سخنرانی‌های عمومی‌شان است که نکات بسیار مهمی را بسیار نرم و آرام می‌گویند که شاید خیلی‌ها متوجه ماجرا نشوند.
  • در دیدار اعضای نیروی هوایی (+) بعد از اشاره به اینکه تصمیم جمهوری اسلامی در توافق ژنو منطقی بود و طبق ”منطق“ مذاکره عمل کردند، درباره 598 می‌فرمایند که آن تصمیم هم منطقی بود.
  • در کل این صحبت ”منطقی“ بودن یک فعل حاوی جهت نیست. یعنی منطقی بودن یک فعل معادل آرمانی و هدف ایده‌آل نیست. بلکه اشاره‌شان به این است که طبق منطق عادی یک چنین مراوداتی عمل شده است.
  • وقتی امیرالمومنین (ع) خانه‌نشینی را انتخاب کرد، یا وقتی به خلیفه دوم مشورت می‌داد، یا وقتی در جمل جنگید، یا وقتی در صفین حکمیت را قبول کردند، یا وقتی امام حسن (ع) صلح با معاویه را پذیرفتند یا وقتی…، آیا منطقی عمل نکردند؟ قطعا طبق شرایط آن تصمیم‌ها منطقی و بهترین گزینه بوده‌اند. اما آیا امیرالمومنین (ع) از اول ایده‌آل ترین کار برایش خانه نشینی بود؟ آیا پذیرش حکمیت آرمان او بود؟ آیا صلح با معاویه هدف و آرمان امام حسن (ع) بود؟
  • رهبری بارها اشاره کرده‌اند که با توجه به شرایطی که ایجاد شده است اجازه مذاکره داده شده است. آیا اگر شرایط نخبگان و خواص این گونه نبود، آرمان سیدناالقائد مذاکره بود؟ چه کسی این همه سال شدید‌ترین و محکم‌ترین مواضع را علیه مذاکره (+) داشتند و یک تنه جلوی فشار چپ، راست و کارگزار ایستادند و علم مبارزه با آمریکا را مستحکم نگاه داشتند؟ یک سال اخیر چرا مواضع ضد آمریکای، ضد استکباری و تاکید بر ادامه مبارزه ایشان شدیدتر و زیادتر شده است، از سوی چه جریانی احساس سازش و تئوریزه کردن سازش کرده‌اند؟
  • حالا چه شده است که ژنو را از نظر منطقی بودن شبیه 598 (+ +) می‌دانند؟ آیا اشاره‌ای برای اولی الالباب است؟ آیا برای فهمیدن شرایط کشور توسط فرزندان ”انقلابی“ اسلام است؟ آیا این نشانه‌ها را درک می‌کنیم؟ آیا مسئولین و خواص همان عجز و ناتوانی دوران پایان جنگ را زمزمه می‌کنند؟ آیا آنها که باید ایستادگی می‌کردند و مبارزه را ادامه می‌دادند، سخن از پایان مبارزه می‌رانند؟ آیا خواص پشیمان داخل و دشمنان خارج برای استحاله انقلاب از ماهیت ضد استکباری‌اش هم پیمان شده‌اند؟
  • برگرفته از وبلاگ ایلیا 

ادامه مطلب
[ سه شنبه 28 بهمن 1393  ] [ 8:39 AM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

کینه آمریکایی/پوستر+دریافت

[ دوشنبه 27 بهمن 1393  ] [ 1:44 PM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

ایران دست بسته نیست!

دوازده دلیل را که نشان می‌دهد دست ملت ایران بسته نیست، از بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدارهای مختلف:
 
یک‌ مسئول آمریکایی میگوید ایرانی‌ها در قضایای هسته‌ای، با دستِ بسته پشت میز مذاکره حاضر میشوند.
این خطای محاسباتی است؛ دست ملّت ایران بسته نیست و این را در عمل نشان داده‌است
و بعد از این هم نشان خواهد داد. ۹۳/۱۱/۱۹
چرا ملت ایران دست‌بسته نیست؟
۱   تراکم تجربه‌ها و پیشرفت‌های ملت ایران علیرغم تحریم
۲   سنت الهی مبنی بر  ناتوانی دشمن در توقف مسلمانان
۳   ملت ایران در شرایط سخت‌تر از این تسلیم نشده است
۴   افزایش انگیزه ملت ایران برای جوشش از درون در شرایط تحریم
۵   بی‌اثر شدن مانع‌تراشی دشمن با اصلاح عیوب خودمان از جمله اسراف
۶   امکان قطع وابستگی به نفت و بی‌اثر کردن تحریم‌ها
۷   حضور و همراهی ملت ایران با نظام اسلامی
۸   مشکلات ما از اراده و آرمانهای ملت ایران کوچکتر است
۹   خنثی‌شدن تحریم‌ها با طرح‌های اقتصاد مقاومتی و تلاش و ابتکار مسئولین
۱۰   اگر تحریم کارساز بود ما را به حمله نظامی تهدید نمی‌کردند
۱۱   مقرون به صرفه نبودن تداوم تحریم‌ها برای کشورها در بلندمدت
۱۲   فرصت‌های متعدد برای همکاری با کشورهای مستقل

ادامه مطلب
[ دوشنبه 27 بهمن 1393  ] [ 11:46 AM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

نظریه ای که غلط از آب در آمد

خبرنامه صادق، محمد حسن روزی طلب*: ۱- بیش از ۱۰ سال پیش،‌شاید سال ۱۳۸۱، جلسه دفاعیه پایان‌نامه‌‌ای در دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع تطبیق نظریه «کرین برینتون» بر انقلاب اسلامی ایران برگزار می‌شد. دانشجو همان توضیحات همیشگی را درباره نظریه معروف «کرین برینتون» می‌داد که با تعمیم الگوی انقلاب فرانسه، معتقدند همه انقلاب‌ها از سه مرحله می‏گذرند؛ حکومت میانه‏روها، حکومت رادیکال‌ها و دوران ترمیدور. میانه‏روها (ثروتمندان و مشاهیر)، گروه مخالفان قدیم هستند که بیش از دیگران، آماده سازش با رژیم گذشته‏اند و اینک بر امواج خیزان جنبش توده‏ای انقلاب، سوار شده و به قدرت رسیده‏اند. رادیکال‌ها (انقلابیون تندرو) نسبت به ضعف، دو دلی و سازش میانه‏روها، منتقدند و با شعار شتاب انقلاب، به ساخت دوگانه قدرت (میانه‌روها+ رادیکال‏ها) پایان می‏دهند و در نهایت تب انقلاب فروکش می‌کند و دوران ترمیدور با ویژگی‌های کاهش سختگیری‌های دوره انقلاب، رهایی حوزه خصوصی زندگی مردم و اقتصاد از قید نظارت حکومت، جایگزینی واقعگرایی به جای آرمانگرایی انقلابی و غیرسیاسی شدن مردم آغاز می‌َشود.
آن دانشجو سپس دوره دولت موقت را حکومت میانه‌روها، دهه ۶۰ تا آغاز دوران سازندگی را دوره رادیکال‌ها و در نهایت دولت هاشمی و خاتمی را ترمیدور خواند. استاد راهنمای این پایان‌نامه یکی از اساتید معروف علوم سیاسی دانشگاه تهران بود که اخیراً عنوان نظریه‌پرداز اعتدال را نیز کسب کرده بود که با خوشحالی با اعلام این که ترمیدور یعنی نقاهت پس از فرونشستن تب انقلاب و در ادامه گفت؛ انقلابیون وقتی مشکلات اداره جامعه را دیدند محافظه کار شدند و این محافظه‌کاری تا آنجا پیش می رود که عملاً تفاوتی میان رفتار دولتمردان قبل از انقلاب و دولتمردان حاکم، ‌به جز مقادیری شعار! وجود ندارد.
۲- اگر چه روزگار به مراد آن استاد علوم سیاسی نگشت و او چند سال پیش به امریکا کوچید اما یکی دو سال می‌شود که افرادی بر قوه‌مجریه کشور مسلط شده‌اند که مصداق کامل سخنان استاد مشاور ‌آن پایان‌نامه شده‌اند.
برخی وزرای هزار میلیاردی بر سر کار آمده‌اند که بعضاً تصمیمات وزراتی‌شان ربطی به شرکت‌ها و کارتل‌های چند ده‌گانه‌شان دارد.
در سیاست خارجی هم،‌ سیاست موازنه مثبت در پیش گرفته شده و وزیر محترم امورخارجه به امریکایی ها قول قبول محدودیت‌های ظالمانه ۱۰ ساله می‌دهد و به‌اصطلاح <نه> در مذاکرات نمی‌آورد!
و یا این که وزیر خارجه رسماً در مقابل مقامات امریکایی بگوید که اگر با ما توافق نکنید،‌رقیب ما سر کار می‌آید و از اروپا و آمریکا بخواهد نسبت به پیامی که رفتارشان به ایران ارسال می‌کند دقت داشته باشند! وزیرخارجه که مسئول تیم مذاکرات بر سر حساس‌ترین پرونده مربوط به امنیت ملی است! تصویر تلخ این گفتار همانند، زبونی محمدرضا پهلوی در مقابل سفرای امریکا و انگلیس در دی ماه ۱۳۵۷ است،‌ زمانی که مصوبات کنفرانس گوادالوپ را به او ابلاغ می‌کردند!
و یا رئیس شرکت ملی نفت دوره پهلوی، اگر روزی قیمت نفت با توطئه امریکا به کمتر از نصف می‌رسید و درآمد کشور نصف می‌شد حداقل در جلسات خصوصی گلایه‌ای از امریکایی‌ها می‌کرد و یا این که درخواست تشکیل اجلاس ضروری اوپک را می‌کرد نه این که خود را به ندانستن بزند و بدون اطلاع از روابط شرکت آرامکو و دولت سعودی،‌ عربستان را عامل کاهش نفت بداند!
از همه سوگمندانه‌تر ، آقازاده‌هایی است که غرق در فساد اقتصادی و سیاسی و بعضاً اخلاقی هستند و ضرباتی به کشور زده‌اند که حتی شاهزاده رضا پهلوی هم نزده است! فقط تصور کنید که در دوره پهلوی یکی از شاهزاده‌ها که روابط خوبی با روند حاکم در کشور نداشت،‌به وزارت خزانه‌داری کشور متخاصم برود و درخواست تحریم کند!
۳- «فاسد ترین دولت تاریخ ایران» و «مجری بزرگ‌ترین فسادهای قرن گذشته» و … تنها بخشی از عناوینی است که بلندمرتبه ترین مقامات دولت مستقر برای توصیف ۸ سال گذشته به کار می برند. این توصیف‌ها نشان از دو واقعیت دارد؛ اول این که مقامات دولت مستقر مشروعیت خود را در تخریب گذشته می‌بینند و دست‌های خالی کارنامه اجرایی‌شان در حوزه‌های مختلف را با حرف‌های درشت می‌خواهند پر کنند. دومین واقعیت،‌عصبانیت از وقفه‌ای است که در سال‌های ۹۲-۸۴ بر روند ظهور ترمیدور به وجود آمده است. اگر امروز نشریه اکونومیست «پایان انقلاب»‌را تیتر می‌کند، نشانه‌ای از همین موضوعات است.
۴- پدر معنوی دولت مستقر و اتاق فکرش پا را از محدوده فوق‌الذکر درباره پایان انقلاب هم فراتر گذاشته و با تحریف تاریخ انقلاب خود را مالک و صاحب کشور و انقلاب دانسته تا لطیفه رایج اوایل دهه هفتاد، بار دگر به ذهن بیاید که «ما یک باغ پسته‌ای داشتیم، انقلاب که شد کشور افتاد در این باغ پسته!»
نتیجه خود را محور انقلاب دانستن این می‌شود که هر کسی که انتقادی به «عالیجناب تکیه‌گاه» داشته باشد، منحرف از مسیر اصل شود. ایشان «جریان انحرافی» را یادگار خود دانسته است که الحق با توصیفات آن استاد علوم سیاسی این یادگاری جور درمی‌آید؛‌که اولین جریانی که مسیر انقلاب اسلامی را منحرف کرد و به اسم سازندگی دنیاگرایی، مصرف گرایی و فساد را غالب کرد،‌ اطرافیان ایشان بود. فساد سازمان یافته نیمه اول دهه هفتاد که موجب ظهور نسل جدیدی از یقه‌سفیدها و آقازاده‌ها شد، فراموش نشدنی است. اتفاقاً اگر نقدی هم به دولت نهم و دهم وارد باشد، که وارد است،‌ انتقاد به تلاش برخی برای حاکم کردن سیاست دولت‌های سازندگی و اصلاحات با نام دولت سابق است! چه این تلاش از رأس دولت باشد و چه از لایه‌های زیرین!
در واقع منتقدین و مخالفین ایشان دایره وسیعی را تشکیل می‌دهند، بسیاری از مبارزان و رزمندگان تا دلبستگان پنجاه و هفتی انقلاب اسلامی. شاید کلیت جریان اصولگرایی تنها بخشی از این طیف وسیع مخالفین باشد. چراکه هنوز دلدادگان انقلاب اسلامی اکثریت قریب به اتفاق ۸۰ میلیون ایرانی را تشکیل می‌دهند و اگر هم کسی احترامی برای ایشان قائل است، به‌جز تعدادی مرید و معدودی جیره‌خوار برای سوابق حضور در عرصه‌های انقلاب است.
۵- آنچه گفتیم همه ماجرا نیست. چند هفته نمی‌شود که باردیگر اصطلاح «غیرت» در ادبیات نفر اول حکومت به کار رفت، چند روز نمی‌شود که دستور حمله سیدحسن نصرالله به نظامیان صهیونیست در مزارع شبعا موجب تغییر موازنه قوا در منطقه غرب آسیا شد. هنوز در شبکه‌های اجتماعی تگ #من_جهاد_هستم به یاد شهید جهاد مغنیه دست به دست می‌شود.
ترمیدورها اگر چه شعار« من شارلی هستم» سر می‌دهند و با وزیر خارجه شیطان بزرگ به گردش می‌روند اما هنوز کثیری از زنان و مردان هستند که با افتخار بگویند:«من انقلابی‌ام».

*دانش آموخته دانشگاه امام صادق(ع)

منبع: نشریه رمز عبور


ادامه مطلب
[ دوشنبه 27 بهمن 1393  ] [ 11:45 AM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

نظریه ای که غلط از آب در آمد

خبرنامه صادق، محمد حسن روزی طلب*: ۱- بیش از ۱۰ سال پیش،‌شاید سال ۱۳۸۱، جلسه دفاعیه پایان‌نامه‌‌ای در دانشگاه امام صادق(ع) با موضوع تطبیق نظریه «کرین برینتون» بر انقلاب اسلامی ایران برگزار می‌شد. دانشجو همان توضیحات همیشگی را درباره نظریه معروف «کرین برینتون» می‌داد که با تعمیم الگوی انقلاب فرانسه، معتقدند همه انقلاب‌ها از سه مرحله می‏گذرند؛ حکومت میانه‏روها، حکومت رادیکال‌ها و دوران ترمیدور. میانه‏روها (ثروتمندان و مشاهیر)، گروه مخالفان قدیم هستند که بیش از دیگران، آماده سازش با رژیم گذشته‏اند و اینک بر امواج خیزان جنبش توده‏ای انقلاب، سوار شده و به قدرت رسیده‏اند. رادیکال‌ها (انقلابیون تندرو) نسبت به ضعف، دو دلی و سازش میانه‏روها، منتقدند و با شعار شتاب انقلاب، به ساخت دوگانه قدرت (میانه‌روها+ رادیکال‏ها) پایان می‏دهند و در نهایت تب انقلاب فروکش می‌کند و دوران ترمیدور با ویژگی‌های کاهش سختگیری‌های دوره انقلاب، رهایی حوزه خصوصی زندگی مردم و اقتصاد از قید نظارت حکومت، جایگزینی واقعگرایی به جای آرمانگرایی انقلابی و غیرسیاسی شدن مردم آغاز می‌َشود.
آن دانشجو سپس دوره دولت موقت را حکومت میانه‌روها، دهه ۶۰ تا آغاز دوران سازندگی را دوره رادیکال‌ها و در نهایت دولت هاشمی و خاتمی را ترمیدور خواند. استاد راهنمای این پایان‌نامه یکی از اساتید معروف علوم سیاسی دانشگاه تهران بود که اخیراً عنوان نظریه‌پرداز اعتدال را نیز کسب کرده بود که با خوشحالی با اعلام این که ترمیدور یعنی نقاهت پس از فرونشستن تب انقلاب و در ادامه گفت؛ انقلابیون وقتی مشکلات اداره جامعه را دیدند محافظه کار شدند و این محافظه‌کاری تا آنجا پیش می رود که عملاً تفاوتی میان رفتار دولتمردان قبل از انقلاب و دولتمردان حاکم، ‌به جز مقادیری شعار! وجود ندارد.
۲- اگر چه روزگار به مراد آن استاد علوم سیاسی نگشت و او چند سال پیش به امریکا کوچید اما یکی دو سال می‌شود که افرادی بر قوه‌مجریه کشور مسلط شده‌اند که مصداق کامل سخنان استاد مشاور ‌آن پایان‌نامه شده‌اند.
برخی وزرای هزار میلیاردی بر سر کار آمده‌اند که بعضاً تصمیمات وزراتی‌شان ربطی به شرکت‌ها و کارتل‌های چند ده‌گانه‌شان دارد.
در سیاست خارجی هم،‌ سیاست موازنه مثبت در پیش گرفته شده و وزیر محترم امورخارجه به امریکایی ها قول قبول محدودیت‌های ظالمانه ۱۰ ساله می‌دهد و به‌اصطلاح <نه> در مذاکرات نمی‌آورد!
و یا این که وزیر خارجه رسماً در مقابل مقامات امریکایی بگوید که اگر با ما توافق نکنید،‌رقیب ما سر کار می‌آید و از اروپا و آمریکا بخواهد نسبت به پیامی که رفتارشان به ایران ارسال می‌کند دقت داشته باشند! وزیرخارجه که مسئول تیم مذاکرات بر سر حساس‌ترین پرونده مربوط به امنیت ملی است! تصویر تلخ این گفتار همانند، زبونی محمدرضا پهلوی در مقابل سفرای امریکا و انگلیس در دی ماه ۱۳۵۷ است،‌ زمانی که مصوبات کنفرانس گوادالوپ را به او ابلاغ می‌کردند!
و یا رئیس شرکت ملی نفت دوره پهلوی، اگر روزی قیمت نفت با توطئه امریکا به کمتر از نصف می‌رسید و درآمد کشور نصف می‌شد حداقل در جلسات خصوصی گلایه‌ای از امریکایی‌ها می‌کرد و یا این که درخواست تشکیل اجلاس ضروری اوپک را می‌کرد نه این که خود را به ندانستن بزند و بدون اطلاع از روابط شرکت آرامکو و دولت سعودی،‌ عربستان را عامل کاهش نفت بداند!
از همه سوگمندانه‌تر ، آقازاده‌هایی است که غرق در فساد اقتصادی و سیاسی و بعضاً اخلاقی هستند و ضرباتی به کشور زده‌اند که حتی شاهزاده رضا پهلوی هم نزده است! فقط تصور کنید که در دوره پهلوی یکی از شاهزاده‌ها که روابط خوبی با روند حاکم در کشور نداشت،‌به وزارت خزانه‌داری کشور متخاصم برود و درخواست تحریم کند!
۳- «فاسد ترین دولت تاریخ ایران» و «مجری بزرگ‌ترین فسادهای قرن گذشته» و … تنها بخشی از عناوینی است که بلندمرتبه ترین مقامات دولت مستقر برای توصیف ۸ سال گذشته به کار می برند. این توصیف‌ها نشان از دو واقعیت دارد؛ اول این که مقامات دولت مستقر مشروعیت خود را در تخریب گذشته می‌بینند و دست‌های خالی کارنامه اجرایی‌شان در حوزه‌های مختلف را با حرف‌های درشت می‌خواهند پر کنند. دومین واقعیت،‌عصبانیت از وقفه‌ای است که در سال‌های ۹۲-۸۴ بر روند ظهور ترمیدور به وجود آمده است. اگر امروز نشریه اکونومیست «پایان انقلاب»‌را تیتر می‌کند، نشانه‌ای از همین موضوعات است.
۴- پدر معنوی دولت مستقر و اتاق فکرش پا را از محدوده فوق‌الذکر درباره پایان انقلاب هم فراتر گذاشته و با تحریف تاریخ انقلاب خود را مالک و صاحب کشور و انقلاب دانسته تا لطیفه رایج اوایل دهه هفتاد، بار دگر به ذهن بیاید که «ما یک باغ پسته‌ای داشتیم، انقلاب که شد کشور افتاد در این باغ پسته!»
نتیجه خود را محور انقلاب دانستن این می‌شود که هر کسی که انتقادی به «عالیجناب تکیه‌گاه» داشته باشد، منحرف از مسیر اصل شود. ایشان «جریان انحرافی» را یادگار خود دانسته است که الحق با توصیفات آن استاد علوم سیاسی این یادگاری جور درمی‌آید؛‌که اولین جریانی که مسیر انقلاب اسلامی را منحرف کرد و به اسم سازندگی دنیاگرایی، مصرف گرایی و فساد را غالب کرد،‌ اطرافیان ایشان بود. فساد سازمان یافته نیمه اول دهه هفتاد که موجب ظهور نسل جدیدی از یقه‌سفیدها و آقازاده‌ها شد، فراموش نشدنی است. اتفاقاً اگر نقدی هم به دولت نهم و دهم وارد باشد، که وارد است،‌ انتقاد به تلاش برخی برای حاکم کردن سیاست دولت‌های سازندگی و اصلاحات با نام دولت سابق است! چه این تلاش از رأس دولت باشد و چه از لایه‌های زیرین!
در واقع منتقدین و مخالفین ایشان دایره وسیعی را تشکیل می‌دهند، بسیاری از مبارزان و رزمندگان تا دلبستگان پنجاه و هفتی انقلاب اسلامی. شاید کلیت جریان اصولگرایی تنها بخشی از این طیف وسیع مخالفین باشد. چراکه هنوز دلدادگان انقلاب اسلامی اکثریت قریب به اتفاق ۸۰ میلیون ایرانی را تشکیل می‌دهند و اگر هم کسی احترامی برای ایشان قائل است، به‌جز تعدادی مرید و معدودی جیره‌خوار برای سوابق حضور در عرصه‌های انقلاب است.
۵- آنچه گفتیم همه ماجرا نیست. چند هفته نمی‌شود که باردیگر اصطلاح «غیرت» در ادبیات نفر اول حکومت به کار رفت، چند روز نمی‌شود که دستور حمله سیدحسن نصرالله به نظامیان صهیونیست در مزارع شبعا موجب تغییر موازنه قوا در منطقه غرب آسیا شد. هنوز در شبکه‌های اجتماعی تگ #من_جهاد_هستم به یاد شهید جهاد مغنیه دست به دست می‌شود.
ترمیدورها اگر چه شعار« من شارلی هستم» سر می‌دهند و با وزیر خارجه شیطان بزرگ به گردش می‌روند اما هنوز کثیری از زنان و مردان هستند که با افتخار بگویند:«من انقلابی‌ام».

*دانش آموخته دانشگاه امام صادق(ع)

منبع: نشریه رمز عبور


ادامه مطلب
[ دوشنبه 27 بهمن 1393  ] [ 11:45 AM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

ارزون فروش

 
امام على عليه ‏السلام :
جانْ بهاى شما جز بهشت‏ نيست؛ پس آن را جز به بهشت مفروشيد. 

بحار الأنوار : 78/13/71
 

 


ادامه مطلب
[ دوشنبه 27 بهمن 1393  ] [ 11:44 AM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

استاد!

* حالا این استاد استاد کردنهای الکی به قصد احترام منو یاد خاطره این نمایشگاه موسیقی انداخت باز. یادمه یکی از این روزها از اول صبح دیدم کلی از این دانشجوهای سانتی مانتال رشته هنر و موسیقی اومدن تو غرفه اطلاع رسانی که ما بودیم و از اونجا فهمیدیم که قراره یکی از اساتید به نام موسیقی سنتی ایران بیاد غرفه و خوب چون قرار بود سریع روی تکست سایت نمایشگاه قرار بگیره، اولش می اومد غرفه ای که سایت آپدیت میشد یعنی همین پیش ما. خلاصه طرفای ظهر بود که استادی که از صبح سیصد بار اسمشو شنیده بودیم و الان یادم نمیاد اومدن. برخلاف تصور من یه مرد ۵۰ ساله سبزه تکیده بود که با لباس محلی لرستان اومده بود البته بنده خدا سازشم محلی بود ولی خوب گویا در سطح ایران آدم معروفیه. خلاصه اومدن این آقاهه از فرودگاه همان و شروع عکس گرفتن این دانشجوها با استاد همان. یه سریشون که پررو به آقاهه گفتن که سازش رو هم در بیاره و با تظاهر نواختن ساز باهاش عکس بگیرن!!

* یه ۴۵ دقیقه ای شد و همه هی به هم اعلام میکردن استاد فلانی هست و اونام می اومدن استاد استاد گویان درخواست عکس و امضا میکردن. این وسط من به عنوان بیربطترین آدم جمع:دی که اصلا مفهوم استادی این شخص و اداهای اینا برام غریب بود، دیدم این بنده خدا واقعا خسته هست و گلوش خشک شده پاشدم یه سینی برداشتم یه چایی و آب سرد براش ریختم. بنده خدا با همون لهجه ای که خیلی نفهمیدم، کلی از من تشکر کرد و مسئول نمایشگاه هم اصلا فکر نمیکرد که یه بچه فنی اینقدر متواضع باشه (به گفته خودشون البته). خلاصه اینا که اینهمه استاد استاد میکردن، نکردن یه لیوان اب بدن دست بیچاره که از شهرستان تو اون هوای گرم رسیده بود.

* الان که یادم میاد، بنده خدا این استاده طی دو روزی که بود اقلا سیصد بار ازم درخواست چایی کرد و چون خودمم معتاد چای بودم، با کمال میل میرفتم میریختم:)) روز اختتامیه هم بنده خدا گفت که شما صندلی کنار من (ردیف جلو) بشین. بعدا فهمیدم که خیلی از این دانشجوهای موسیقی دلشون میخواست کنار استاااد بشینن که تو عکسا و فیلمها کنار این ادم معروفه باشن. حالا بگذریم که من اصلا نتونستم خیلی هم بشیتم چون وب سایتشون دست من بود.

* خلاصه این مفهوم استاد به نظر من زیادی دیگه دستمایه شده و هرکی تا یه ذره معروف میشه و میخوان ازش اسم ببرن فورا میگن استاد!

از زهرا


ادامه مطلب
[ یک شنبه 26 بهمن 1393  ] [ 7:56 PM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]

خاطره ای از آیت الله مهدوی کنی

خبرنامه صادق: آیت الله مهدوی کنی در بیان ظلم های رژیم ستمشاهی خاطره ذیل را نقل می کند:

«اولین دستگیری بنده معلول ارتباط با پرونده ی دیگری بود. ساواک ، قبل از دستگیری چندبار بنده را احضار کرد و به کلانتری محل نیز یکی دو بار مرا بردند تا شب بیست و سوم ماه رمضان سال ۱۳۵۳ که دعا خواندیم و صحبت کردیم .

در آنجا هم برای بازگشت امام دعا کردیم، البته نه با اسم بلکه با اشاره و کنایه می گفتیم که «خدایا! تو خودت می دانی که ما چه می خواهیم » با همین بیانات اجمالی می گفتیم و مردم هم آمین های بلند و عجیب و غریب می گفتند.

مرا با ماشین به کلانتری بردند. ما به کلانتری رفتیم و از آنجا ما را به بوکان در استان کردستان تبعید کردند»

منبع: کتاب خاطرات آیت الله مهدوی کنی، صص ۱۴۹-۱۴۶٫


ادامه مطلب
[ یک شنبه 26 بهمن 1393  ] [ 2:54 PM ] [ حمید درویشی شاهکلایی ]
[ نظرات0 ]