انسان تراز انقلاب اسلامی
چرا حضرت امام در روز ١٢بهمن در جمله ابتدایی سخنرانیشان در بهشت زهرا از شهدای نهضت و پدرومادرانشان نام میبرند؟ چرا امام در بندهای انتهایی وصیتنامه خود دوباره از مقام شهادت و شهیدان سخن میگویند؟
چرا حضرت امام در روز ١٢بهمن در جمله ابتدایی سخنرانیشان در بهشت زهرا از شهدای نهضت و پدرومادرانشان نام میبرند؟ چرا امام در بندهای انتهایی وصیتنامه خود دوباره از مقام شهادت و شهیدان سخن میگویند؟ شهید و شهادت کلامی است که در انقلاب، جمهوری اسلامی و ادبیات حضرت امام(ره) بهعنوان پایهگذار نهضت، جایگاه ویژهای دارد. یعنی میان انقلاب اسلامی و شهادت رابطه معناداری وجود دارد.
شهید کسی است که به انسان تراز انقلاب اسلامی رسیده است. یک انقلاب تا وقتی که انسانهای تراز خود را تربیت کند انقلاب باقی میماند؛ یعنی انسانهایی که یا به شهادت میرسند یا روحیه شهادتطلبی دارند. شهادت با مفهوم جهاد و مجاهده رابطه دوطرفه دارد. یعنی شهید الزاما در صحنه مجاهده بوده یا آنکه روحیه شهادتطلبی دارد. این بالاترین مرتبه انسان انقلاب اسلامی است. به همین دلیل امام بارها آرزو میکند که با بسیجیان و شهدا محشور شده و در واقع به مرتبه نهایی انقلاب اسلامی برسد. حال چرا شهادت بالاترین مرتبه انسان انقلاب اسلامی است؟ به این دلیل که در اسلام ناب بهعنوان مبنا و پایه انقلاب، شهادت بالاترین و والاترین مقام است. ائمه(ع) هم که خود مبلغ و مروج اسلام ناب بودهاند همگی درنهایت به این مقام رسیدهاند. درواقع مشابهت این دو جریان در مقام شهادت، نشاندهنده نزدیکبودن انقلاب اسلامی به حرکت و نهضت امامان معصوم است و هر حرکت یا تفکر دینی دیگری که با این مقام زاویه دارد یا این مرتبه هدفش نیست، اسلام غیراصیل یا آمریکایی است.
بنابراین تاکید بر مفهوم شهادت و ذکر مدام آن یعنی ذکر مداوم اسلام ناب و بالاترین مرتبه آن، یعنی یادآوری الگوی انسان انقلاب اسلامی؛ یعنی کمرنگکردن و به حاشیهراندن اسلامهای غیراصیل که الحق «تموت بترک ذکره و الباطل تموت بترک ذکره». ما چون اسلام ناب را حقیقتی ابدی و مطلق میدانیم بنابراین ذکر مصادیق آن را نیز ذیل آن باید بر خود واجب بدانیم و مصداق اعلای این حقیقت آنگونه که بیان شد، شهید است.
این تاکید و تذکر مداوم مقام شهادت بر آحاد انسانهای تحت شعاع انقلاب اسلامی در هر عصری و در هر مکانی لازم و واجب است، چه رسد به مسئولان و نهادهای جمهوری اسلامی که خود داعیهدار انقلاب اسلامی هستند. یکی از مهمترین بخشهای حاکمیت که در این زمینه مسئولیت سنگینی دارد حوزه مدیریت شهری است. در این حوزه ابعاد و زوایایی وجود دارد که باید در مدیریت فرهنگی شهر بیشتر مدتوجه قرار گیرد:
١. در فضاآرایی شهری شامل نامها و نشانهها و نمادها، به همان میزان که تابلوهای اطلاعرسانی و نشانهیابی مادی برای مردم ضرورت دارد، باید تابلوهای نشانهای و جهتیابی معنوی که بالاترین مقام آن شهید و شهادت است نیز در منظر عمومی شهر به کار گرفته شود تا آن ذکر مدام بهطور حداقلی محقق شود.
٢. در جهتدهی به پژوهشها و گفتمانهای علمی در همه علوم و بهویژه در علوم انسانی، باید به والاترین مقام انسانیت انقلاب اسلامی بهعنوان مبنای مهم انسانشناختی توجه ویژه شود که بهنظر میرسد ترویج این مسئله بهعهده مدیریت فرهنگی شهر است.
٣. در مباحث تربیتی نیز ساخت انسانهای شهر باید براساس همین روحیه باشد. یکی از نکات مغفول درباره شهدا همین مسئله است؛ اینکه طبق چه فرایندی، شهید به این مقام رسیده است؟ چه اشتراکاتی در میان آنها وجود دارد؟ هرکدام چه اختصاصاتی دارند و سبک زندگی خاص آنان تا چه حد قابل الگوبرداری و ارائهشدن است؟ و صدها سوال محوری دیگر که گفتمان شهادت و مقام شهید برای آنها میتواند راههای جدیدی در عرصههای فرهنگ عمومی و اختصاصی باز کند.
منبع: تریبون
*دانش آموخته دانشگاه امام صادق(ع)
ادامه مطلب
شب خاطره جهادی
این مراسم با استقبال بی نظیر گروه های جهادی در فضایی صمیمی و معنوی مواجه شد و حتی برخی از جهادگران سایر استان ها که خبر آن را از رسانه ها مشاهده نموده بودند خود را به تهران رسانده و در شب خاطره حضور یافتند.
حجت الاسلام زندیه(مسئول دفتر اعزام مبلغ دانشگاه امام صادق علیه السلام)، سردار افشار(معاون اجتماعی وزارت کشور در دولت قبل)، لاله افتخاری(نماینده مجلس)،مجتبی شاکری(عضو شورای شهر تهران)، ودود حیدری(مسئول بسیج دانشجویی) و حجت الاسلام قاسمیان از چهره های شاخص حاضر در این مراسم بودند.
همچنین بیان خاطرات تلخ و شیرین اردوهای جهادی از سوی برادران و خواهران جهادگر، اشعاری در توصیف حاج عبدالله والی- جهادگری که ۲۳ سال از عمر خود را در راه آبادانی بشاگرد مصروف نمود و تجلیل از خانواده شهید شاطری، کارگر بزری( از شهدای مدافع حرم)، حسین مومنی(از شهدای جهادگر) و مرحوم عبدالله والی بخش هایی از این مراسم بود.
کتاب «روزهای کاهگلی» که جمع آوری خاطرات تعدادی از پیشکسوتان و فعالان جهادی می باشد در مراسم شب خاطره و با ابتکاری متفاوت رونمایی شد. کتابی که با برداشتن آجرهای چیده شده در فرغون، خودنمایی کرده و توجه حضار و رسانه ها را به خود معطوف ساخت.
گفتنی است شب خاطره جهادی مقرر است در آینده ای نزدیک در کلیه دانشگاه ها، مدارس، مساجد و مراکز فرهنگی که گروه های جهادی فعال دارند برگزار شود.
ادامه مطلب
تجربههای دانشجویی: محسن جوهری
چند وقت پیش که یه مسئولیت کوچیک جدید تو بسیج دانشگاه قبول کردم یکی از دوستان خیلی عزیزم ازم قول گرفت تجربه ها و درس هایی که این کار برام داره رو بنویسم .
الوعده وفا...
1. به زیر زیر دستانت باید در مرحله ی ایده آزادی بدی ولی بعد از شنیدن ایده های اون و جمع بندی باید کار رو ریز کنی . نباید کار رو مبهم به یکی بسپاری . ریز کردن کار به معنای گرفتن آزادی از مجری اون کار نیست !
2. تبلیغات تنها ابزاری برای اطلاع رسانی نیست بلکه وسیله یا برای گفتمان سازی هم هست.
3. برای هر پروژه (مثلا بازدید از یه مکان) مسئول واحد در نظر بگیر.
4. گاهی باید واقعا جدی برخورد کرد . همیشه نباید خیلی مهربان بود.
5. فکر نکن چیز هایی که برای تو بدیهیه برای کادر هم کاملا درک شده است .
ادامه مطلب
تحصیلات عالیه زنان
پنج شنبه رفتم کنکور ارشد دادم، البته بیشتر نقش الیس در سرزمین عجایب رو داشتم، چون برخلاف اینکه فکر میکردم من مدیریت ای تی شرکت کردم، در اخرین لحظه فهمیدم مدیریت اجرایی بوده و البته خوب در اصل مسیله که اصلا فرقی نمیکرد چون من اصولا نخونده بودم:دی
حالا اینهاش به کنار اولین باری بود که تو زندگیم کاملا خونسرد و مطمین سر جلسه رفته بودم چون اصلا نتیجش واسم اهمیتی نداشت ( خوب مرض داشتی ۶۰ تومن پول بی زبونو ریختی تو دره؟:دی) داشتم میگفتم از اونجایی که درسا هم ربطی به رشته سابقم نداشت و وقت هم به وفور داشتم، نشستم همه سوالات رو خوندم، به بخشی از سوالات بسیار جالب بودن و فکر کنم تایتلش استدلال و منطق بود، مثلا یه صورت مسیله داده بودن و بر اساس اون باید میگفتی کدوم دلیلو میشه آورد یا کدوم دلیل رو میشه رد کرد، من عاشق این ده تا سوال شده بودم.
خلاصه این توریستی شرکت کردن تو امتحان فوق نتایج خوبی هم داشت، تو یه کلاس بودیم که ظرفیتش ۲۰ نفر بود ولی فقط ۸ نفر اومده بودن سر کنکور و چون زودم رسیده بودیم تاخود ۸:۳۰ کلی راجع به کار و درس و زندگی حرف زدیم و حتی دوست شدیم و شماره رد و بدل کردیم، جالبترین نکته برای من این بود که همه خانمهای شرکت کننده از ترس بیکاری میخواستن فوق بدن که تو خونه نمونن و عملا علاقه ای به ادامه تحصیل نداشتن و اعتقادشون این بود که سطح تحصیل مردها از ما پایینتر شده، بر حسب امارهایی که از خواستگاراشون داشتن ولی خوب چاره ای نداشتن.
راستی بیچاره دانشجوهای این دانشگاه بوعلی، چقدر سر و وضع کلاسها و صندلیها و دانشگاه داغون بود، اصلا انگار مدیریت دانشگاه روحیه دانشجوها براش مهم نبود و اصلا برای من قابل قبول نبود که آدم تو اون لونه ها درس بخونه!! شایدم اشتباهه که با دانشگاه خودمون مقایسه اش کردم، اما دیگه تمیزی یه چیز همگانیه. خلاصه میبینید که من خیلی کنکور دادم و اینا:دییی
به قلم زهرا
ادامه مطلب
ناسیونالیسم عظمت طلب!
به قلم مجید بذرافکن
تاریخ نشان می دهد، هیچ قشری به اندازه روحانیت نسبت به نوامیس فردی و جامعه مسلمین حساس نبوده است. نوامیس روزی زنان گرجی در سفارت روس بوده اند تا میرزا مسیح مجتهدی، روابط تحمیلی ابرقدرت شمالی را به هیچ انگارد و مردم را برای کوتاه کردن دست اجنبی از زنان مسلمان بشوراند.
روزی خرید و فروش تنباکو بوده است و فتوای تحریم میرزای شیرازی و الخ
روزی نخریدن پارچه(کفن)، قند و امتعه خارجی از سوی آیت الله آقای نجفی اصفهانی مرز خروج از اسلام معرفی می شود.
روزی آیت الله آخوند خراسانی و سیدعبدالله مازندارانی می نویسند: انشاءالله تعالي عموم آقايان علما و امراء و تجار محترم و طبقات غيرتمند اسلام تمام اين مفاسد را نصبالعين خود فرموده، به همان فطرت پاك ايماني و به شرافت طبع اسلامپرستي از اين امتعه خبيثه و فصول عيش كه موجب ذهاب دين مبين و استيلاي كفر بر ممالك اسلاميه است، بهكلي اغماض، در فوز به فيض اين جهاد اقتصادي كه به منزله جهد و شهادت در ركاب امام زمان ارواحنا فداه است، مسارعت و بر همديگر مسابقت خواهند فرمود.(+)
شهید علی خلیلی هم در ادامه همین آخوندهاست وقتی از او سوال می کنند که نام کار خود را چه می گذارید؟ امر به معروف؟ می گوید: اسم این کارم را دفاع از ناموس می گذارم. (+)
این روزها شاهد تصویرسازی معوجی از روحانیت هستیم که صحبت از غیرت و استقامت در برابر دشمن را بی فایده و مهمل می داند.
آقایان کنار هم جمع شده اند که برای دولت مانیفست بتراشند که «ناسیونالیسم عظمت طلب» مهمل است. گویی ایران، امپراتوری فرانس، پروس و بریتانیا است که ولع کشورگشایی و استعمارگری دارد، که حالا رئیس جمهور از چنین امری منصرف هستند.
اینجا ایران است، خانه اسلام. پرچم عزّت اسلام در این کشور برافراشته شده است و هیچ کس حق ندارد در پرچمداری ایران سرافراز اختلال ایجاد کند، در هر لباسی که می خواهد باشد.
اسلام هم ناموس این کشور است هم حافظ ناموس کشور. لازم باشد شاهرگمان را هم می دهیم.
ادامه مطلب
صدور انقلاب اسلامی
به قلم آقای بیضایی
صدور انقلاب اسلامی با وقوع آن ملازمت دارد. انقلاب اسلامی به رهبری مردی به پیروزی رسید که برای معرفی نهضت خود، از نسبت آن با راه انبیاء سخن میگفت. هر چند بقول سید شهیدان اهل قلم، در جهان امروز سخن گفتن از یاد و راه انبیاء بسیار عجیب مینماید و شیطان زدهها آنرا اساطیر پیشینیان میپندارند، اما انبیاء اولوالعظم همگی نهضتی جهانی داشتهاند و از اینرو نمیتوان از نسبت انقلاب اسلامی با نهضت انبیاء سخن گفت و از جهانی شدن آن سخنی به میان نیاورد. اگر نهضت انبیاء را از عقبه تاریخی انقلاب اسلامی حذف کنیم، انقلاب اسلامی جز در بعضی شئون، تفاوت ماهوی با سایر انقلابها پیدا نمیکند و میتوان درباره آن گفت که چیزی بیش از یک تغییر رژیم نبوده است و آنگاه میتوان آنرا همچون تحلیلگرهای بیبیسی فارسی «انقلاب بهمن ۵۷» نامید. صدور انقلاب اسلامی تعبیری است که از لسان مبارک امام خمینی (ره) به ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی راه یافته است لذا فهم صحیح این تعبیر، شناخت صحیح از امام (ره) را میطلبد. اگر نه، به دست ما، بر سر این تعبیر همان خواهد آمد که بر سر تعابیر بلند دیگر امام (ره) مثل استکبار جهانی، کوخ نشینان، اسلام آمریکایی، جهانخواران، بسیج مستضعفین و… آمده است.
امام (ره) به ما آموخت که انتظار در مبارزه است. او در زمره عالمان و زاهدانی که در زمان غیبت کبری پیوندی با جهاد و شهادت و مبارزه ندارند و خواسته یا ناخواسته مطلوبشان امام غایب است نه امام قائم، نبود. امام (ره) انتظار را با مبارزه درآمیخته بود؛ از یکسو اهل دعای عهد و دعای فرج بود و از یکسو میگفت: «اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند ما در مقابل همه دنیای آنها خواهیم ایستاد.» و پنجه در پنجه مستکبرین عالم انداخته بود. اصولا چطور میتوان از امامی که خطاب به بسیجیان خود میگوید در فکر ایجاد حکومت جهانی اسلام باشند، سخن گفت و از صدور انقلاب اسلامی او سخنی به میان نیاورد؟ اما صدور انقلاب اسلامی از جنس صدور دموکراسی غربی نیست که به کمک بمبهای هواپیماهای بدون سرنشین به بیابانهای افغانستان و عراق صادر شود. آنچه در صدور انقلاب اسلامی در سه دههای که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد به کمک ما آمده است، اخلاص امام (ره) و فطرت الهی مخاطبین او بوده است که محاسبات دیجیتالی غرب تا کنون راهی برای سد کردن آن نیافته است. اگر چه غرب همواره تلاش ما در جهت صدور انقلاب اسلامی را توسعه طلبی، دخالت در امور کشورها، حمایت از تروریسم و… القا کرده اما تبلیغات جهانی غرب علیه انقلاب اسلامی، دوستداران انقلاب را تا امروز از داخل شدن در جبهه حق باز نداشته و از گسترش نفوذ انقلاب اسلامی در میان آنها جلوگیری نکرده است. امام خمینی (ره) در پیام پذیرش قطعنامه پاسخ محکمی به شائبه توسعه طلبی داده است:
ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجى و بین الملل اسلامىمان بارها اعلام نمودهایم که در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران آمریکا نام این سیاست را توسعه طلبى و تفکر تشکیل امپراتورى بزرگ مىگذارند، از آن باکى نداریم و استقبال مىکنیم. ما درصدد خشکانیدن ریشههاى فاسد صهیونیزم، سرمایهدارى و کمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفتهایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایى را که بر این سه پایه استوار گردیدهاند نابود کنیم و نظام اسلام رسول اللّه – صلى اللّه علیه و آله و سلم – را در جهان استکبار ترویج نماییم و دیر یا زود ملتهاى دربند شاهد آن خواهند بود.
این یادداشت در مقام پاسخ به شبهات پیرامون صدور انقلاب اسلامی نیست و اصولا در این زمینه هیچ شبههای قابل رفع نیست! تفاوت میان تفکر ما و مخالفین انقلاب اسلامی و آنانکه بدلیل تنفس در فضای فرهنگی غرب در مبانی نظری متعلق به انقلاب اسلامی بخصوص اسلام سیاسی امام خمینی (ره) دچار تزلزلند، آنهمه است که تلاش ما برای رفع شبهه آب در هاون کوبیدن است. اما لازم است در اینجا با استفاده از مبانی قرآنی تفکر خود به این سؤال که چرا طرفداران انقلاب اسلامی در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی، همه از کشورهای بدبخت و توسعه نیافتهاند و ما یک کشور درست و درمان مثلا از میان کشورهای اروپایی دور و بر انقلاب نداریم، پاسخ شایستهای بدهیم. انقلاب اسلامی در این مورد درست با همان مشکلی روبروست که هزار و چهارصد سال قبل و در صدر اسلام، نهضت رسول الله (ص) با آن روبرو بوده است. قرآن کریم در سوره هود به مرفهین کفار مکه اشاره کرده است که پیامبر اسلام (ص) را با این شبهه که ما جز اراذل و فرومایگانمان که اطراف تو را گرفتهاند کسی را نمیبینیم که از تو تبعیت کند، مورد خطاب قرار میدادند؛ «و ما نراک اتبعک الا الذین هم اراذلنا بادی الرای». برای پاسخ به سؤالی که طرح شد به فراز دیگری از پیام پذیرش قطعنامه اشاره کرده و همه دوستان را به تعمق در این بیان بلند دعوت میکنیم:
مبارزه با رفاه طلبی سازگار نیست، و آنها که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایهداری و رفاه طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانهاند. و آنهایی هم که تصور می کنند سرمایهداران و مرفهان بیدرد با نصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک میکنند آب در هاون میکوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت جویی دو مقولهای است که هرگز با هم جمع نمیشوند و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.
پینوشت: سطور بالا به بهانه دعوت روح الله رشیدی از من برای یک گفتگو با موضوع صدور انقلاب اسلامی در شبکه استانی سهند نوشته شد. حرفهایم با روح الله رشیدی بیش از این مقدار بود، اما اینجا به همین مقدار اکتفا کردم. به امید تحقق حکومت جهانی اسلام بدست بسیجیان جهان اسلام.
ادامه مطلب
عمره برویم یا نه؟
سوال – بعضی ها می گویند که خوب است ما هزینه ی حج رفتن خودمان را هزینه ی فقرای خودمان بکنیم . چرا باید به سفر زیارتی برویم ؟
پاسخ – بین حج و عمره تفاوتی وجود دارد . حج که به آن حج تمتع می گویند واجب است . عمره را که به اشتباه به آن حج عمره می گویند در حالیکه ما این کلمه را نداریم . ما عمره ی مفرده داریم که الان خیلی ها مشرف می شوند . حج تمتع ربطی به سایر واجبات ندارد . همان طور که صدقه زکات نماز واجب است حج هم واجب است اگر کسی مستطیع بشود . این سوال مثل این است که ما بگوییم برای چه ماشین می خواهیم ، پولش را بدهیم به دختری که جهیزیه ندارد . اگر شما الان به ماشین نیاز داری و وسیله ی زندگی شماست آنرا می خری .بعضی ها به ماشین بیشتر احتیاج دارند تا خانه زیرا می گویند که خانه را می شود با مستاجری سپری کرد ولی بدون ماشین سخت است . اگر این جوری بود ه خدا و ائمه هم می گفتند که نمی خواهد به حج بروید . پولها را به فقیران بدهید. جهان چون خط و چشم و خال و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست . این پول باید در جای خودش هزینه بشود . مهم جوانب و برج آن است نه خرجش . طرف که می خواهد به حج برود یک هزینه ی حج دارد و سه برابر هم هزینه ی ولیمه ، سوغات و تشریفات دارد . در بحث عمره ، اعتقاد من این است جز مسئولان مثل روحانیون کاروان و مدیران و خدمه که هر سال می روند ، افراد دیگر یک بار ، پنج سال بعد بار دوم و سوم کافی است . بعضی ها می گویند که چرا طرف عمره نرود و دیگری دو برابر خرج بکند و آنتالیا برود ؟ خیلی از افراد برای فسق و فجور به آنتالیا می روند و به حرف ما گوش نمی دهند ولی شما که خوت را حزب اللهی می دانی می گویم که ما از پیامبر روایت داریم که کسی که از سر راه مسلمانان سنگی را بردارد یا چیزی که مورد آزار مسلمانان است را بردارد خدا ثواب خواندن چهارصد آیه قرآن که هر حرف آن صد حسنه دارد به او می دهد . ما این روایت را کمتر می بینیم. مشکل گشایی از کار مردم را نمی بینیم . آقایی به من می گفت که من مشکل مالی زیادی دارم . اگر خودت هم نداری کسی را پیدا کن که به من کمک بکند . حالا آقایی برای بار دهم خانواده اش را بردارد و چند میلیون خرج کند و به مکه برود . اگر بحث ثواب است الان کمک مالی کردن به یک ندانی که از زندان خلاص بشود بیشتر است . یا خانواده ای که چندین سال است که به زیارت نرفته است ، شما می توانید پول خودتان را به او بدهید تا او هم یکبار به زیارت برود. خانواده ای به من مراجعه کرده بودند که می گفتند ما سی سال است که به مشهد نرفته ایم .
ادامه مطلب
بسته این هفته مسجدنما آماده شد
چهل و هفتمین بسته محتوایی و گرافیکی تابلواعلانات رو در حالی تقدیم به شما میکنیم که خبرهای خوبی در راه است! انشاءالله با ترکیبی از محتوای این بسته، نشریه سنگرمحله کار خودش رو از سر خواهد گرفت. با ویژگیهای منحصر به فردی که امکان ویرایش اختصاصی رو برای تک تک مساجد فراهم میکنه. منتظر باشید...
بسته 47 تقدیم به شما...
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
1.51 مگابایت | 1.51 مگابایت | 37.8 کیلوبایت | 7.25 مگابایت | 4.91 مگابایت |






ادامه مطلب
خانم احمدپور
تا روی صندلی جاگیر شدم دیدم عوامل فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» روی صحنه آمده اند. دختری چادری نظرم را جلب کرد. صدای خنده تمسخر آمیز چند نفر که پشت سرم نشسته بودند، نظرم را جلب کرد. میگفتند: فیلمی که بازیگرش چادری باشه معلومه خودش چی از آب درمیاد!
وقتی سالن را ترک می کردم، همانها هنوز اشکهایشان را پاک نکرده بودند...
«سحر احمدپور» بازیگر جوان سینمای ایران با فیلم «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» به جامعه سینمایی معرفی شد. بازیگری که با حجاب برتر وارد هنر سینما شده است و امیداوریم که همچنان حجاب برترش را حفظ کند. او نقش یک دختر یتیم از اهالی بم را به خوبی و روان بازی کرد و اشک هایش هیچ گاه از ذهن مخاطب پاک نمی شود.
علی جلیلوند، کارگردان فیلم در نشست خبری، چند بار از او تشکر و عذرخواهی کرد و گفت که احمدپور سختی های زیادی در روند تولید فیلم کشیده است.
«سحر احمدپور» می توانست مثل همه بازیگران رنگ به رنگ در کاخ جشنواره (در کنار برج میلاد) مانتویی کوتاه را با رژ لبی جیغ، بیامیزد و احیانا در محیط باز کاخ هم سیگاری بگیراند و دل ها را ببرد. اما دلبری او با پوشش موقر و نجیبانه اش برای همه کسانی که دلشان مریض نبود، در سراسر کشور ماندگار شد.
بگذارید همین جا یادی از الهام چرخنده کنیم که راه رفته را بازگشت و به بانوان زهرایی پیوست. علی نگهدارش و بدخواهانش، هدایت شده باد!
ادامه مطلب
مدرسه ژاپنی
چندسال پیش موفق به بازدید از یک مدرسه ژاپنی شدم. در بدو ورود آن چه برایم جالب بود آوای خوش و آرام زنگ پایان ساعت کلاس بود , صدای((دینگ دانگ)) که با شنیدن آن دانش آموزان به آرامی از کلاس های خود خارج شدند ( درست بر خلاف بعضی مدارس در ایران که دانش آموزان با شنیدن صدای دلخراش زنگ با نعره های عجیب و غریب یکدیگر را هل می دهند و از کلاس خارج می شوند!)
من به اتفاق راهنما از کلیه کلاس ها بازدید کردم , نکته ی قابل توجه این بود که بر خلاف مدارس ایرانی که با تغییر ساعت کلاس ها , آموزکاران به کلاس دیگر می روند, در مدرسه ی ژاپنی این دانش آموزان بودند که به کلاس آموزگاران می رفتند; به عنوان مثال, دانش آموزان کلاس اول و دوم , که با هم در ساعت دوم برنامه ی درسی خود, نقاشی داشتند; به اتفاق به کلاس نقاشی آمده بودند. در کلاس نقاشی میز بزرگی در وسط اتاق به چشم می خورد که صندلی ها در اطراف آن چیده شده بودند. بر روی دیوارهای کلاس قفسه های چوبی قرار داشت که انواع وسایل نقاشی مثل ماژیک, مداد رنگی, آبرنگ و انواع مقوا و.... جهت استفاده ی دانش آموزان به چشم می خورد. معلم نقاشی آن روز موضوع (( بازیافت زباله)) را برای نقاشی دانش آموزان تعیین نموده بود و دانش آموزان هر یک با لوازم دلخواه خود و بهره گیری از خلاقیت فردی مشغول نقاشی بودند.
در کلاس زبان عربی دانش آموزان کلاس چهارم به آن کلاس آمده بودند. در و دیوار کلاس پر از تصاویر و کلید واژه های عربی بود و مشاهده ی دانش آموزی که با لهجه ی ژاپنی , عربی صحبت می کردند برایمان جالب بود.
نکته ی قابل توجه دیگر این بود که در هر کلاس دانش آموزان از حیوانی نگهداری می کردند , مثل لاک پشت, ماهی, خرچنگ و......, اما کلاسی که بیش از همه جلب توجه می کرد , کلاس مهارت زندگی بود.در یک طرف این کلاس تعدادی میز و چرخ خیاطی و اتو و ......به چشم می خورد و در طرف دیگر که فضایی شبیه آشپزخانه بود, کابینت, ظرفشویی و گاز خوراک پزی و...... قرار داشت .دانش آموزان دختر و پسر در این کلاس مهارت های آشپزی, خیاطی,شستن ظرف و...... را می آموختند.پس از بازدید از کلاس ها در دفتر مدرسه جلسه ای تشکیل شد تا به پرسش و پاسخ بپردازیم. بعد از ورود به دفتر آموزشگاه , یک صندلی چرخ دار در گوشه ی دفتر, این سوال را برایم به وجود آورد که کدام یک ار کارکنان مدرسه مشکل جسمی دارند؟ البته, در مورد پاسخ این سوال در آخر جلسه مدیر مدرسه,شرح دادند که : ((دانش آموزان مدرسه هر هفته یک روز به نوبت باید از لحظه ی ورود به مدرسه تا زمان خروج , بر روی صندلی چرخ دار بنشینند و روز بعد احساس خود را به صورت انشاء نوشته و برای سایر دانش آموزان بیان نمایند. به این ترتیب بچه ها یاد می گیرند که قدر سلامتی خود را بدانند و هم با مشاهده ی یک معلول جسمی او را تحقیرو تمسخر نکنند)). با خود فکر کردم که اگر ما نیز تا این حد به فکر پرورش علمی و کاربردی اخلاق دانش آموزانمان بودیم, آیا جانبازان بزرگوار در جامعه ما این قدر مظلوم واقع می شدند؟
از مدیر مدرسه سوال شد; شما دانش آموزان خوب را چگونه تشویق می کنید ؟ مدیر مدرسه متوجه منظور ما نشد و با کنجکاوی به چهره مترجم نگاه کرد. مترجم توضیح داد که به دانش آموزی که نمرات خوب دارد چه جایزه می دهید؟
با این که ژاپنی ها بسیار دیر می خندند و بسیار جدی می باشند اما با شنیدن این سوال چهره مدیر تغییر کرد و خندید !بعد با تعجب پرسید )) مگر برای اینکه دانش آموزی درس خوانده است, باید به او جایزه داد؟!)) این پرسش ما را متوجه ساخت که رویکرد معلمان ژاپنی و معلمان ایرانی در این زمینه چقدر متفاوت است! مترجم سوال کرد)) پس چه تفاوتی بین دانش آموزان درس خوان و موفق, با دانش آموزانی که در دروس خود موفق نیستند, قائل می شوید؟
مدیر مدرسه که دوباره چهره ی جدی به خود گرفته بود, پاسخ داد: (( ما به دانش آموزان موفق تکلیف بیشتری می دهیم )) . این بار, نوبت ما معلمان ایرانی بود که بخندیم! چرا که در مدارس ما مرسوم است که دانش آموزان ضعیف تکلیف بیشتری بنویسد! وقتی مدیر محترم متوجهی تعجب و خنده ی ما شد ; توضیح داد که: دانش آموزان ژاپنی برای ورود به دبیرستان آزمون دشواری را پیش رو دارند لذا, دانش آموزی که تکلیف بیشتری از آموزگار خود دریافت می کند, خوشحال است و می داند که برای آزمون ورودی دبیرستان می تواند خود را آماده تر نماید, بنابراین تکلیف بیشتر بهترین پاداش برای دانش آموز موفق است.(( توضیح آقای مدیر به قدری قانع کننده بود که همه ی ما را به فکر فرو برد!))
در مورد تشویق معلمان هم متوجه شدیم که به همین روش عمل می شود و به آموزگاران موفق, پروژه های تحقیقاتی محول می شود.پس اززنگ پایان مدرسه, همه ی ما شاهد آن بودیم که دانش آموزان به جای آن که مثل دانش آموزان ایرانی با عجله از مدرسه خارج شوند و حتی بعضی وسایل خود را نیز جا بگذارند, همه با هم کلاس ها و مدرسه ی خود را تمیز و پاکیزه کردند و بعد از مدرسه خارج شدند.در واقع دانش آموزان ژاپنی هر روز با ورود به مدرسه , مدرسه ای پاکیزه و تمیز تحویل می دهند و حس مسوولیت پذیری را از همان دوران مدرسه می آموزند.
تفاوت قابل توجه دیگر مدارس ژاپنی با مدارس ایرانی, در انتخاب مدیر مدرسه بود, مدیران مدارس بعد از 30 سال تدریس, اگر در آزمون مدیران پذیرفته شوند, شایستگی خود را برای احراز پست مدیریت مدرسه به اثبات می رسانند و جالب است که اکثر مدیران در سال اول آزمون مدیریت موفق نمی شوند و بسیاری از ایشان پس از 32 یا 33 یا حتی 37 سالگی , بالاخره در آزمون پذیرفته می شوند و خلاصه این که با دنیایی از تجربه و مهارت, در حالی که در مدارس ایرانی هر کس 30 سال تجربه ی مفید کسب نموده است, باید خانه نشین شود و طعم بازنشستگی را بچشد!
با امید به آن که ما نیز بتوانیم با یاری هم, مدارسی این چنین فعال و پویا و کارآمد بسازیم و کارشناسان تربیتی ما نیز داشتن ((معلمان)) و ((مدارس ایرانی)) را فخر کشور عزیزمان بدانند.
به نقل از : http://kgams4.blog.ir/
ادامه مطلب