به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

زلف شستش که به هر مو دل دیگر بسته ست

بر دل من همه درهای خرد در بسته ست

مژه ها آخته چشمش، به چه سان زنده رهم

من ازان ترک که صد دشنه و خنجر بسته ست

ابلهی باشد بیم سر و لاف باری

با سواری که به فتراک بسی سر بسته ست

زیب اگر آنست که بر قامت او دیدم، باغ

تهمتی بیهده بر سرو و صنوبر بسته ست

روزی آن نرگس پر خواب به رویم بگشاد

مردمی نیست که بر غمزدگان در بسته ست

مرد حاجی به بیابان و خبر کی دارد

کعبه زان نامه که بر پای کبوتر بسته ست

ادامه مطلب
شنبه 21 اسفند 1395  - 7:13 PM

ای خوش آن وقت که ما را دل بی غم بوده ست

خاطر از وسوسه عشق فراهم بوده ست

لذت عیش و طرب جمله برفت از کامم

خورشم گویی پیوسته همین غم بوده ست

دل ندارم غم جانان ز چه بتوانم خورد

پیش ازین گر چه غمی بود، دلی هم بوده ست

دوش من بودم و تنهایی و در مجلس درد

نقل یاد تو، دمی اشک دمادم بوده ست

کس چه داند که چه رفت از غم تو بر من دوش

از شب تیره خبر پرس که محرم بوده ست

صبر را داد دل آواز، چو طاقت برسید

دم نزد، گویی ازان جانب عالم بوده ست

دیده ام خوب بسی، لیک چو تو کم دیدم

عشق بوده ست مرا، لیک چنین کم بوده ست

عیسی جانی و یک رز دمم می دادی

زندگانیم که بوده ست، همان دم بوده ست

یک شبی شربت لب بخش به مسکین خسرو

صد شب از وسوسه هجر تو در هم بوده ست

ادامه مطلب
شنبه 21 اسفند 1395  - 7:13 PM

 

آنکه برده ست دلم زلف پریشان اینست

آنکه کشته ست مرا نرگس فتان اینست

آمد آن سرو خرامان و به خاکم بنشست

وه که با جان رود، از سرو خرامان اینست

ز آشنایی خطرم باشد و می گفت حکیم

دانم آن زود کش و دیر پشیمان اینست

گر غمی گیردت از کشتن من، عیب مگیر

چه کنم خاصیت خون مسلمان اینست

من همی گویم سوز خود و تو می خندی

آنکه بر سوخته ریزند نمک، آن، اینست

همه شب جان من است و غم خوبان تا روز

عاقبت در سر ایشان رود ار، جان اینست

تیغ عشق است، محا باش نباشد خسرو

سر تسلیم فرود آر که فرمان اینست

ادامه مطلب
شنبه 21 اسفند 1395  - 7:13 PM

 

یا رب، اندر دل خاک آن گل خندان چونست

ماه تابان من اندر شب هجران چونست

من چو یعقوب ز گریه شده ام دیده سفید

آخر آن یوسف گمگشته به زندان چونست

من درین خاک به زندان غم از دوری او

او ز من دور به صحرا و بیابان چونست

گوهری بود کزین دیده بغلطید به خاک

دیده خود خاک شد، آن گوهر غلطان چونست

بر تن نازک او برگ گلی بودی، حیف

هست انبار گل اکنون، به ته آن چونست

همه جان بود ز بس لطف چو جان بی تن

این زمان در ته گل با تن پنهان چونست

سبزه چون خضر ز پیراهن خاکش برخاست

در هوای عدم آن چشمه حیوان چونست

مردمان باز مپرسید ز خسرو که کنون

در غم دوست ترا دیده گریان چونست

ادامه مطلب
شنبه 21 اسفند 1395  - 7:13 PM

هر کس آنجا که می و شاهد و گلشن آنجاست

من همانجا که دل گشمده من آنجاست

هر شب، ای غم، چه رسی در طلب دل اینجا

آخر آن سوخته سوخته خرمن آنجاست

گم شده جان به شب تیره و چشمم به ره است

هم بران بام که خود آن مه روشن آنجاست

گفتی، ای دوست که بگریز و ببر جان زین کوی

چون گریزم که گروگان دل دشمن آنجاست

سر محراب ندارم، من و کویت پس ازین

که بت و بتکده گبر و برهمن آنجاست

شب نگنجیدم در جامه که گفت از تو صبا

که منم جان غریبی و مرا تن آنجاست

ماند در ناله هم اندر غم تو خسرو، ازآنک

بلبل اینجاست، ولیکن گل و سوسن آنجاست

ادامه مطلب
شنبه 21 اسفند 1395  - 7:13 PM

گر بگویم که درون دل من پنهان چیست

خود بگویی و بدانی که غم هجران چیست

خستگان تو که دور از تو، نه نزدیک تواند

تو چه دانی که همه شب به دل ایشان چیست

کشتنم خواهی، اینک سر و اینک خنجر

می کشی یا بزیم چند گهی، فرمان چیست

درد تو آتش و آب از دل و چشمم بگشاد

به جز از سوختن و غرقه شدن درمان چیست

عشق داند که زمین را ز چه شوید اشکم

نوح داند که جهان را سبب طوفان چیست

دارم امید که چون بخت در آرم به برت

تا ز تو بخت من بی سر و بی سامان چیست

آشکارا بکشم زانکه بمردم به خیال

کان شکر خنده به زیر لب تو پنهان چیست

ور نخواهی به شکر کشت من مسکین را

لب شیرین شکنت را به شکر دندان چیست

زلف را پرس، اگرت نیست یقین کز زلفت

حال خسرو به شب تیره بی پایان چیست

ادامه مطلب
شنبه 21 اسفند 1395  - 7:13 PM

تا زید بنده غم عشق به جان خواهد داشت

سر به خاک ره آن سرو روان خواهد داشت

ای پسر، عهد جوانیست، زکوتی می ده

روزگارت نه همه عمر جوان خواهد داشت

چشم و ابرو منما، زانکه بلا خواهد خاست

فتنه گر دست بدان تیر و کمان خواهد داشت

بوسه ده، لیک به پروانه آن غمزه مده

که ز شوخی همه عمرم به زیان خواهد داشت

می کشی خلق که از حسن خودم این سوداست

مکن این سود که روزیت زیان خواهد داشت

توبه کردی ز جفا، نیست مرا باور، ازانک

ناز خوبی و جوانیت بر آن خواهد داشت

گفتی، ار من بروم هیچ مرا یاد کنی

این حکایت به کسی گوی که جان خواهد داشت

عشق را گفتم، دل راز نهان می دارد

گفت، من دانم و او، چند نهان خواهد داشت

خسروا، از تو چرا صبر گریزانست چنین؟

چند ازین واقعه خود را به کران خواهد داشت

ادامه مطلب
شنبه 21 اسفند 1395  - 7:13 PM

ساقیا، باده ده امروز که جانان اینجاست

سر گلزار نداریم که بستان اینجاست

دگرم نقل و شرابی نبود، گو کم باش

گریه تلخ و شکر خنده پنهان اینجاست

ناله چندین مکن، ای فاخته، کامشب در باغ

با گلی ساز که آن سرو خرامان اینجاست

هم ز در باز رو، ای باد و نسیم گل را

باز بر باز که آن غنچه خندان اینجاست

یار در سینه و من در سکرات اجلم

دست در سینه من سای و ببین جان اینجاست

خواه، ای جان، برو و خواه همی باش که من

مردنی نیستم امروز که جانان اینجاست

ای مگس، چند به گرد لب آن مست پری

کنجهای دهنش بین شکرستان اینجاست

خنده ضایع مکن، ای کان نمک، در هر جای

پاره های جگر سوخته بریان اینجاست

سالها آن دل گم گشته که جستی، خسرو

هم همین جاش طلب، زلف پریشان اینجاست

ادامه مطلب
شنبه 21 اسفند 1395  - 7:13 PM

 

باد نوروز چو دنباله جان ما داشت

دل ما را اثری بوی کسی شیدا داشت

از کجا گشت پدید، این همه خوبان، یارب

آسمان، این چه بلا بود که بهر ما داشت؟

عشق بنشست به جان، خانه دل کرد خراب

که من سوخته را بر سر این سودا داشت؟

خلق گویند که گر جانت به کار است، مبین

چه کنم چون نتوانم دل خود بر جا داشت

نرود باغ، کزان دیده که دیدت خسرو

نتواند به گل و لاله نازیبا داشت

ادامه مطلب
شنبه 21 اسفند 1395  - 7:13 PM

دوش لعل تو مرا تا به سحر مهمان داشت

مرده هجر ز بوی تو همه شب جان داشت

روی تو دیدم و شد درد فراموش مرا

سینه کز ناوک هجرت به جگر پیکان داشت

دل من، گر چه به بیداد شد از زلف تو تنگ

ملک او شد که ز سلطان رخت فرمان داشت

باز با زلف تو بدخو شد و اینک پس ازین

دل دیوانه به زنجیر نگه نتوان داشت

سوزش سینه من دید و کنارم نگرفت

که هنوز این تن بد روز تب هجران داشت

ای که گویی تو که در پیش صنم سجده چه شد

این بدان گوی که آن دم خبر از ایمان داشت

جان که از کوی تو بگریخت شبش خوش بادا

جای او یار نگهداشت که جای آن داشت

نظری کردم و دزدیده مرا جان بخشید

کز رقیبان خنک دزدی من پنهان داشت

خسرو امشب شرف بندگی جانان یافت

مگس امروز سر مایده سلطان داشت

ادامه مطلب
شنبه 21 اسفند 1395  - 7:13 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 413

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4415667
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث