به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

مرا هوای تو هرگز زسر به در نرود

خیال چشم سیاه تو از نظر نرود

سرم به پای مزن گر بر آستانه ی تست

که گر سرم برود عشق تو ز سرنرود

به باغ اگر دگران میل و جانبی دارند

مرا زکوی تو دل جانب دگر نرود

سزد که با خط مشکین و قدوخدّ ولبت

حدیث سنبل و سروگل و شکر نرود

مرا زدرد تو تا از جگر نشان باشد

نشان داغ تو از گوه ی جگر نرود

شرار سینه نماند اثر زهستی من

گرآب دیده ز دنباله بر اثر نرود

ز ناله ی سحری لب مبند ابن حسام

که کار بی مدد ناله ی سحر نرود

ادامه مطلب
پنج شنبه 19 اسفند 1395  - 1:30 PM

چشم تو تیر غمزه چو اندر کمان نهاد

جانا به قصد خون دل ناتوان نهاد

گفتم حدیث آن لب شیرین ادا کنم

مُهر سکوت، لعل تواَم بر دهان نهاد

یارای گفتنم زدهان تو نیست هیچ

طبع لطیف اگر چه مرا خرده دان نهاد

چشمت به فتنه خانه ی مردم خراب کرد

نتوان دگر بهانه بر آخر زمان نهاد

دل در میان دوست به مویی خیال بست

باریک نکته ایست که دل در میان نهاد

دندان به آرزوی لبش تیزکرد کام

گفتا که بر رطب نتوان استخوان نهاد

دیگر مخوان به صومعه ابن حسام را

کو سربر آستانه ی پیر مغان نهاد

ادامه مطلب
پنج شنبه 19 اسفند 1395  - 1:30 PM

جان را همیشه بر سر کوی توراه باد

دل را مقیم در سر زلفت پناه باد

همچون بنفشه زلف تو پشتم دوتاه کرد

یا رب که پشت زلف تو دایم دوتاه باد

ای چشم دیده ای که چه کردی به جای دل

زین کرده، خان و مان تو دایم سیاه باد

چشم ار گناه کرد که در ابروی تو دید

پیوسته کاردیده ی من این گناه باد

انجا که کشتگان تودعوی خون کنند

چشم تو بر مقاله ی ایشان گواه باد

طالع قرین حال و سعادت رفیق تو

دولت مظیع و بخت نکو نیکخواه باد

ابن حسام محرم اسرار جان تویی

جانت حرم نشین حریم اله باد

ادامه مطلب
پنج شنبه 19 اسفند 1395  - 1:30 PM

هلال عید کزین طاق زرنگار برآید

به ابرویت نرسد گرهزار بار برآید

ز زلف بسته ی مشکین اگر گره بگشایی

از ان گشاد دلم را هزار کار برآید

چو سرو اگر بخرامی به ناز و رخ بنمایی

به باغ نارون ازخاک و گل زخار برآید

نقاب برشکن ای لاله زار باغ جوانی

به لاله زار گذر کن که لاله زار برآید

زخون دیده ی فرهاد کوهکن اثری بین

زلاله ها که بر اطراف کوهسار برآید

کمی به معرکه منصور گشت درصف عشاق

که مرد وار چو حلاج گرد دار برآید

بشوی ابن حسام از غبار سینه ی صافی

که عکس طلعت از آینه، بی غبار برآید

ادامه مطلب
پنج شنبه 19 اسفند 1395  - 1:30 PM

شب عیش است و ساقی با شراب ناب می آید

زعکس طلعت او شعله ی مهتاب می آید

شب اندوه و تنهایی مرا از مطلع دولت

بشارت داد کان خورشید عالمتاب می آید

چو اندر دیده می آید خیال لعل می گونت

به جای آبم از دیده همه خوناب می آید

برفت از ناله ی من خواب خوش از دیده ی مردم

الا ای مردم دیده ترا چون خواب می آید

خیال ابرویت درچشم من پیوسته می گردد

مه نو بین که چون ماهی میان آب می آید

زتاب زلف مشکینت صبا بر خویش می پیچد

صبا را غالبا از پیچ زلفت تاب می آید

سواد ابن حسام از نامه می شوید به آب چشم

چو در وقت کتابت یادش از احباب می آید

ادامه مطلب
پنج شنبه 19 اسفند 1395  - 1:30 PM

دل اگر رود ز حریم کوی تو ای صنم به کجارود؟

عجبا کسی که مقیم شد به بهشت عدن کجا رود

چو نه از خطا به نسیم مشک دلم مقید زلف تست

تو رها مکن که ز چین زلف تو گر رود به خطا رود

ز شمیم طرّه ی عنبرین تو شمّه ای به صبا رسید

که نسیم او همه شب زبوی خوش تو غالیه سا رود

به زیارت دل خستگان ز ره صفا گذری بکن

چه کسی که او به طواف کعبه ی حق رود به صفا رود

دل و دینت ابن حسام درسرکار و عشق بتان بشد

خبرت شود که ازین معامله بر سر تو چها رود

ادامه مطلب
پنج شنبه 19 اسفند 1395  - 1:30 PM

آنها که طرف روز به گیسوگرفته اند

مه را به تاب طرّه ی هندو گرفته اند

افسونگرند گوشه نشینان چشم تو

دلها به سحر غمزه ی جادو گرفته اند

یرغوچیان چشم سیاهت به یک نظر

ملک دل خراب به یرغو گرفته اند

تواچیان ابروی شوخت هزاردل

هردم بدان کمانچه ی ابرو گرفته اند

کردی به غمزه قصد دل ناحفاظ من

ترکان مست بین که به لرغو گرفته اند

خوبان بام چرخ ز رشک جمال تو

هربامداد پرده فرا رو گرفته اند

دری کشان جرعه ی خمخانه ی الست

مستی زجان باده ی یاهو گرفته اند

مستان جام لَم یَزلی از شراب عشق

بزم طرب به بانگ هیاهو گرفته اند

ابن حسام در طلبت سعی می کند

آری مراد را به تکاپو گرفته اند

ادامه مطلب
پنج شنبه 19 اسفند 1395  - 1:30 PM

خرم تر از رخت به چمن گل نیافتند

خوشبوی تر زموی تو سنبل نیافتند

از ناله ام منال که بازار حسن گل

ده روزه بی ترنّم بلبل نیافتند

بنیان عمر و قصر حسات ار چه محکم است

بی اختلال باد تزلزل نیافتند

ازهر وسیله ای که به مقصود قایدست

بهتر زلطف دوست توسل نیافتند

رمزیست در رساله که ابن حسام خواند

کاندر رساله هیچ ترسُّل نیافتند

ادامه مطلب
پنج شنبه 19 اسفند 1395  - 1:30 PM

تاقامت چو سرو تو بالا کشیده اند

درچشمم آن خیال چه رعنا کشیده اند

دامن کشان به باغ گذر کن که سرو را

دامن ز رشک قد تو در پا کشیده اند

نقش خیال ابروی شوخ کمان وشت

برکارگاه حسن چه زیبا کشیده اند

مستوفیان کشور خوبی چو خطّ تو

حرفی دگر به دور قمر ناکشیده اند

کارم به جان وکارد سوی استخوان رسید

از بس زبان طعن که در ما کشیده اند

این مردمان دیده ی خونین سرشک من

هردم زگریه رخت به دریا کشیده اند

ابن حسام لؤلؤ نظم خوشاب تو

چون رشته در حمایل جوزا کشیده اند

ادامه مطلب
پنج شنبه 19 اسفند 1395  - 1:30 PM

باحسن تو مه در صف دعوی ننشیند

باصورت خوب تو به معنی ننشیند

دردور هلالی به جز از چشم تومستی

درگوشه ی محراب به تقوی ننشیند

جز لعل تو ترسا بچه کان آب حیاتست

کس درصدد معجز عیسی ننشیند

موسی صفت آنکس که به میقات نیاید

برطور دلش نور تجلی ننشیند

خاک ره آنم که برو گرد تعلق

از رهگذر عشوه ی دنیی ننشیند

سرسبز کسی باد که از رنگ زمرّد

پرهیزد و اندر دم افعی ننشیند

تا ابن حسام از سرکوی تو خبر یافت

شرط است که در روضه ی اعلی ننشیند

ادامه مطلب
پنج شنبه 19 اسفند 1395  - 1:30 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 413

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4424491
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث