به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

چو با من رای پیوندی نداری

دلم سیر آمد از پیوند و یاری

نه خوی آن که از من عذر خواهی

نه بوی آن که بر من رحمت آری

سرم شد خیره، تا کی ناامیدی؟

دلم شد تیره، تا کی بردباری؟

رخت چندان جفا کردست بر من

که گر بعضی بگویم شرم داری

گهی در پای عشقم می‌دوانی

گهی در دست هجرم می‌گذاری

نخواهم داشت دست از دامن تو

اگر خود بر سرم شمشیر باری

من از عشق تو با غمهای دلسوز

من از هجر تو در شبهای تاری

ادامه مطلب
سه شنبه 17 اسفند 1395  - 1:05 PM

سبک خیز، ای نسیم نوبهاری

چو دیدی حال من، پنهان چه داری؟

بدان سر خیل خوبان بر سلامی

بگو: کز خیل مشتاقان غلامی

به صد زاری سلامت می‌رساند

نه یکدم، صبح و شامت می‌رساند

زمین بوسیده، می‌گوید به زاری

که: چون خاک زمین گشتم به خواری

بیندیش از فغان سوکواران

بترس از نالهٔ شب زنده‌داران

نمی‌بردم گمان از رویت اینها

غریبست از چنان رویی چنینها

ز روی خوب، بد نیکو نیاید

ز روی زشت خود نیکو نیاید

مکن در پای هجران پایمالم

ازین بهتر نظر می‌کن به حالم

تو خوبی، ترک باید کرد زشتی

در دوزخ فرو بند، ای بهشتی

گرفتار توام، غافل چرایی؟

چنین بد مهر و سنگین‌دل چرایی؟

بپالود از غمت خون دل من

دریغ! آن محنت بی‌حاصل من

به دست خود دل خود کرده‌ام ریش

پشیمانی چه سود از کردهٔ خویش؟

نه کس در عاشقی حیران‌تر از من

نه کس در عشق سرگردان‌تر از من

ز سودای تو گشت آواره این دل

نکردی چارهٔ بیچاره این دل

تو رخ پوشیده‌ای، مهجور از آنم

ز من فارغ شدی، رنجور از آنم

دریغ! آن هر شبی بیداری من

به بوی پرسشت بیماری من

چه باشد گر دهان دردمندی

شود شیرین از آن لبها به قندی؟

من از پیوند این صورت بریدم

چو مقصودی که می‌جستم ندیدم

چو نزدیک خودم روزی نخوانی

شب خوش باد! من رفتم، تو دانی

برآوردم ز پای این خار و رستم

بیفگندم ز دوش این بار و رستم

بسا دردی که از دوری کشیدم!

بسا رنجی که از هجر تو دیدم!

ادامه مطلب
سه شنبه 17 اسفند 1395  - 1:05 PM

طبیبی با یکی از دردمندان

بگفت آن شب که بودش درد دندان

که: دندان چون به درد آرد دهانت

بکن ور خود بود شیرین چو جانت

رفیقی گر ز پیوندت گریزد

ازو بگریز، اگر جان بر تو ریزد

چو زین سر هست، زان سر نیز باید

که مهر از یکطرف دیری نپاید

هزیمت رفته را در پی نپویند

حدیث قلیه با سیران نگویند

چو بینی دوست را از مهر خالی

فرو خوان قصهٔ ملکی و مالی

چو عاشق ترک شد، معشوق تازی

چنین پیوند را خوانند بازی

به مثل خود بود هر جنس مایل

که قایم شد برین معنی دلایل

ادامه مطلب
سه شنبه 17 اسفند 1395  - 1:05 PM

همان سنگین دل نامهربانم

که در شوخی به عالم داستانم

دل من مهر او جوید که خواهم

لبم احوال او گوید که دانم

اگر خواهم که جان به خشم توان زود

و گر خواهم که دل دزدم توانم

ترا با من چه کار؟ ار دل فریبم

ترا از من چه سود؟ ار مهربانم

دل و جان گر بمن بخشند شاید

که دل را چون تن و تن را چو جانم

مرا بد مهر می‌خوانی و اینم

مرا دلسوز می‌دانی و آنم

اگر جان می‌نهی در آستینم

و گر سر میزنی بر آستانم

ادامه مطلب
سه شنبه 17 اسفند 1395  - 1:05 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 413

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4447311
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث