به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

دلبرا، روز جدایی یاد ما می‌کرده‌ای

یا چو از ما دور گشتی دل جدا می‌کرده‌ای

اندرین مدت که روی اندر کشیدی زین دیار

با که می‌بودی؟ بگو: عشرت کجا می‌کرده‌ای؟

چون سلامت می‌فرستادم به دست باد صبح

راست گو: دشنام دادی؟ یا دعا می‌کرده‌ای؟

همچنین بیگانه بودی، یا چنان کت عادتست

هر زمان بیگانه‌ای را آشنا می‌کرده‌ای؟

گر گرفتی دوستان نو روا باشد، ولی

ترک یاران قدیم آخر چرا می‌کرده‌ای؟

از بهای بوسه گنج آورده باشی زین سفر

هم‌برین صورت که می‌بینم بها می‌کرده‌ای

هر چه میکردی صوابست، اینکه پیش اوحدی

نامه‌ای ننوشته‌ای هرگز، خطا می‌کرده‌ای

ادامه مطلب
یک شنبه 15 اسفند 1395  - 7:02 PM

همچو گل صد گونه رنگ آورده‌ای

غنچه‌وارم دل به تنگ آورده‌ای

سوی من هر دم ز زلف و خال و خط

لشکری دیگر به جنگ آورده‌ای

در مخالف میزنی چون دف مرا

راستی نیکم به چنگ آورده‌ای

چون تو آهو زاده‌ای حیفست حیف!

کن چنان خوی پلنگ آورده‌ای

بی‌گناهم کشته‌ای صدبار و باز

رفته‌ای، صد عذر لنگ آورده‌ای

بس جهودی میکشم، گویی، مرا

با اسیران از فرنگ آورده‌ای

اوحدی را خاک پای خویش خوان

چونکه دستش زیرسنگ آورده‌ای

ادامه مطلب
یک شنبه 15 اسفند 1395  - 7:02 PM

من که باشم؟ در زیان افتاده‌ای

از هوی اندر هوان افتاده‌ای

بیخودی، رخ در بیابان کرده‌ای

گمرهی، از کاروان افتاده‌ای

ناکسی، از بخت دوری جسته‌ای

مفلسی، از خان و مان افتاده‌ای

گاه گویایی فضیحت گشته‌ای

وقت خاموشی زیان افتاده‌ای

از بهشت اندر جهنم رفته‌ای

بر زمین از آسمان افتاده‌ای

بر سر کوی سبکباران عشق

از گرانی رایگان افتاده‌ای

گوهر خود را ز خس نشناخته

وز خسی در خاکدان افتاده‌ای

دل ز غفلت بسته در جایی چنین

وانگه از جایی چنان افتاده‌ای

روز سربازی عنان پیچیده‌ای

وقت مردی ناتوان افتاده‌ای

همنشینان بر کنار بحر و من

از کنار اندر میان افتاده‌ای

اوحدی‌وار از برای این و آن

در زبان این و آن افتاده‌ای

ادامه مطلب
یک شنبه 15 اسفند 1395  - 7:02 PM

باز به تنها چنین عزم کجا کرده‌ای؟

وعدهٔ وصل که بود اینکه وفا کرده‌ای؟

سخت به جوش اندری، تا چه هوس میپزی؟

بس به هوس میروی، تا چه هوا کرده‌ای؟

رفتی و ما همچنین بر سر یاری و مهر

گر چه تو یاری دگر بر سر ما کرده‌ای

میل به ما میکنی، تا بخوری خون ما

خوردن خون سهل اگر میل بما کرده‌ای

صید که از دام تو گشت رها، دیگرش

زود بگیردی ولی خود چه رها کرده‌ای؟

چشم تو تیری فگند، گفت: خطا شد دریغ!

تیر تو در دل نشست، گو که: خطا کرده‌ای

کی سخنی گفته‌ای با دلم از زیر لب؟

یا به مثل پرسشی از سر پا کرده‌ای؟

کرده زبان بارها با من مسکین گرو

پس دگری را ز لب کام‌روا کرده‌ای

چون همه را داده‌ای خلعت وصل، ای پسر

پیرهن اوحدی از چه قبا کرده‌ای؟

ادامه مطلب
یک شنبه 15 اسفند 1395  - 7:02 PM

آن خط عنبرین که چو آبش نبشته‌ای

مشک ختاست، گر چه صوابش نبشته‌ای

هر نامهٔ جمال که در باب حسن تست

زان خط مشک رنگ جوابش نبشته‌ای

از دور چشم بد به رخت نامه‌ای نبشت

بر لب از « ان یکاد» جوابش نبشته‌ای

آورده‌ای به دیدهٔ من خط خون و مست

حکمت روان، اگر چه بر آتش نبشته‌ای

خود نام بوسه نیست درو، آنچه اصل بود

بگذاشتی، مگر بشتابش نبشته‌ای؟

سحرست گرد عارضت آن خط مشکبوی

چون سحر از آن به مشک و گلابش نبشته‌ای

راضی مشو که: بوسه زند هر کسی بر آن

آخر نه از برای ثوابش نبشته‌ای؟

در بست باز خط خوشت خواب اوحدی

گویی مگر ز بستن خوابش نبشته‌ای

ادامه مطلب
یک شنبه 15 اسفند 1395  - 7:02 PM

 

باز به رسم سرکشان راه جفا گرفته‌ای

تیغ ستم کشیده‌ای، ترک وفا گرفته‌ای

من طلب تو چون کنم؟ چون به تو در رسم؟ که تو

شیر ز دام جسته‌ای، مرغ هوا گرفته‌ای

نیست در اندرون من جای خیال دیگری

جای کسی کجا بود؟ چون همه جا گرفته‌ای

ما سر و مال در غمت باخته سال و ماه و تو

هم غم ما نخورده‌ای، هم کم ما گرفته‌ای

چیست گناه ما؟ که تو بار دگر به رغم ما

یار دگر گزیده‌ای، خانه جدا گرفته ای

جز به دعا نمیرسد دست من از غمت، ولی

راه نفس ببسته‌ای، دست دعا گرفته‌ای

هر گرهی ز زلف او باز کنی تو، اوحدی

کشور چین گشوده‌ای، ملک ختا گرفته‌ای

ادامه مطلب
یک شنبه 15 اسفند 1395  - 7:02 PM

بر گل از عنبر کمندی بسته‌ای

گرد ماه از مشک بندی بسته‌ای

از لب لعل و دهان تنگ، خوش

شکرش بگشوده، قندی بسته‌ای

از سر زلف پریشان هر نفس

دست و پای مستمندی بسته‌ای

هر دم از بهر شکار خاطری

زین شوخی بر سمندی بسته‌ای

بیدلانی کز تو می‌جستند کام

چند را کشتی و چندی بسته‌ای

میوهٔ وصلت به ما مشکل رسد

زانکه بر شاخ بلندی بسته‌ای

نیست عیبی گر بسوزانی مرا

که آتشی اندر سپندی بسته‌ای

اوحدی را کی پسندی بعد ازین؟

چون دل اندر ناپسندی بسته‌ای

تا تو بستی بار تبریز، ای پسر

بر دلم کوه سهندی بسته‌ای

ادامه مطلب
یک شنبه 15 اسفند 1395  - 7:02 PM

ای که تیر بی‌وفایی در کمان پیوسته‌ای

بار دیگر چیست کندر دیگران پیوسته‌ای؟

گر به شمشیر فراقم پی کنی صد پی روان

در تو پیوندم، که صد رگ با روان پیوسته‌ای

ای بهایی گوهر، اندر سلک پیمان و وفا

با چنان خرمهرها بس رایگان پیوسته‌ای!

میخوری خون دل من، تا ز دل دوری کنم

از دلم چون دور گردی؟ چون به جان پیوسته‌ای

وقت خاموشی چو فکر اندر دلم پیچیده‌ای

روز گویایی چو ذکرم در زبان پیوسته‌ای

گر چه هر دم بشکنی عهدی و برداری دلی

همچنین می‌کن، که با ما هم چنان پیوسته‌ای

گوش دار، ای بت که از زلف گریبانگیر خود

فتنها در دامن آخر زمان پیوسته‌ای

گر بجوشد خونم اندر پوست چندان طرفه نیست

که آتش مهرم به مغز استخوان پیوسته‌ای

دشمن من خاک بر سر کرد، تا در کوی خویش

اوحدی را سر به خاک آستان پیوسته‌ای

ادامه مطلب
یک شنبه 15 اسفند 1395  - 7:02 PM

یارب! تو دوش با که به شادی نشسته‌ای؟

کامروز بی‌غم از در ما باز جسته‌ای

از روی عشوه بند قبا را گشاده باز

وز راه شیوه طرف کله بر شکسته‌ای

سیم از میان ببرده و در کیسه ریخته

زر در کمر کشیده و بر کوه بسته‌ای

امروز گو: شکفته مشو هیچ گل، که تو

صد گلبن شکفته و صد لاله دسته‌ای

گل نقل نیست باده بنه، کز دهان و لب

یک خانه شهد و شکر و عناب و پسته‌ای

برخیز و شمع را بنشان، یا بهل چنان

تا شمع بیندت که چنین خوش نشسته‌ای

گر دیگری ز حسرت او غصه میخورد

ای اوحدی، تو باری ازین غصه راسته‌ای

ادامه مطلب
یک شنبه 15 اسفند 1395  - 7:02 PM

با دگری بر غم من عقد وصال بسته‌ای

ورنه به روی من چرا در همه سال بسته‌ای؟

گرهوس شکار دل نیست ترا؟ ز بهر چه

زلف چو دام خویش را دانهٔ خال بسته‌ای؟

آهوی چشم خویش را ز ابروی عنبرین سلب

قوس سیه کشیده‌ای، طوق هلال بسته‌ای

از دهن تو بوسه‌ای داشتم آرزو، ولی

چون طلبم؟ که بر لبم جای سال بسته‌ای

مرغ دل مرا، دگر، تا نکند هوای کس

در قفس هوای خود کرده و بال بسته‌ای

در هوس خیال تو خفتنم آرزو کند

گر چه تو خواب چشم من خود به خیال بسته‌ای

از پی آنکه اوحدی دست بدارد از رخت

پردهٔ ناز و سرکشی پیش جمال بسته‌ای

ادامه مطلب
یک شنبه 15 اسفند 1395  - 7:02 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 413

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4452709
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث