به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

دل خراب از خنده پنهان آن گل می شود

سنگ این مینای خالی پرتو مل می شود

ساحل دریای آشوب است ترک اختیار

موج بر خاشاک از افتادگی پل می شود

در طریق ما که نعل واژگون خضر ره است

بیشتر خون بر سر تیغ تغافل می شود

سیل را کوتاهی دیوار عاجز می کند

سد راه دشمن غالب تحمل می شود

پاک گردد هر که صائب دامن پاکان گرفت

اشک شبنم سرخ رو از دامن گل می شود

ادامه مطلب
چهارشنبه 26 خرداد 1395  - 12:51 PM

خانه مردم اگر از ماه روشن می شود

کلبه تاریک ما از آه روشن می شود

جلوه برقی نیستان را چراغان می کند

عالمی از یک دل آگاه روشن می شود

در عزیمت راهرو چون صبح اگر صادق بود

هر قدر تاریک باشد راه روشن می شود

چون ید بیضا ز خوان نعمت فرعونیان

دست خود را گر کنی کوتاه، روشن می شود

تشنه دیدار هیهات است گردد ناامید

عاقبت از ماه کنعان چاه روشن می شود

از هم آوازان برافروزد شبستان خیال

این ره تاریک از همراه روشن می شود

دیگران را از نفس آیینه گر گردد سیاه

سینه ما از نسیم آه روشن می شود

نیست غیر از گوشه دل در جهان آب و گل

خانه ای کز بستن درگاه روشن می شود

آتشی در دل نهان دارم که سنگ از پرتوش

چون کف دست کلیم الله روشن می شود

سرسری نتوان به کنه حیله اندوزان رسید

کز تأمل آب زیرکاه روشن می شود

ترجمان خانه بیدل صریر او بس است

حال ما از ناله جانکاه روشن می شود

خانه ما را ز بی برگی نمی باشد چراغ

از چراغ رهگذر گه گاه روشن می شود

نیست جز دریوزه دل، بستگیها را کلید

کور اگر آید به این درگاه روشن می شود

صائب ازکرم شب افروزی درین ظلمت سرا

کلبه ما قانعان چون ماه روشن می شود

ادامه مطلب
چهارشنبه 26 خرداد 1395  - 12:51 PM

از تجرد نور حکمت در دل افزون می شود

خم چون خالی شد ز می جای فلاطون می شود

صبر بر بی حاصلی می بایدش چون سروکرد

در ریاض آفرینش هر که موزون می شود

می چو شد انگور، بیرون آید از زندان خم

می برم غیرت بر آن عاقل که مجنون می شود

بر امید وصل، عاشق تن به سختی می دهد

بهر شیرین کوهکن حمال گلگون می شود

از غبار دل مگر انشای صحرایی کند

ورنه هامون کی حریف شور مجنون می شود؟

می کند در پرده شب جلوه دیگر شراب

از خط افزون نشأه لبهای میگون می شود

نیست قیل و قال ما چون عندلیبان بهر گل

بر سر خار ملامت بیشتر خون می شود

گر چنین خواهد ز بار حرص خم شد پشتها

خاک در اندک زمان منعم ز قارون می شود

پیش عفو حق چه باشد جرم ما آلودگان؟

بحر از سیلاب یک ساعت دگرگون می شود

ناصح بیدرد صائب هرزه می سوزد نفس

می شود فرزانه مجنون مشک اگر خون می شود

ادامه مطلب
چهارشنبه 26 خرداد 1395  - 12:51 PM

از نظربازان کمال حسن افزون می شود

از فشار طوق قمری سرو موزون می شود

نشکند هرگز خمار آتش از اشک کباب

عشق کی سیراب از دلهای پرخون می شود؟

نیست ممکن یافتن مضمون خط یار را

خوبی خط پرده رخسار مضمون می شود

برنمی آید به ناز بی نیازیهای عشق

ورنه لیلی همچو آهو رام مجنون می شود

از خمار زندگی هرگز نگردد روی زرد

خون هر کس رزق آن لبهای میگون می شود

طوق احسان برنتابد خاطر آزدگان

پاک گوهر از بخیلان بیش ممنون می شود

نیست در میخانه تحصیل کمال ازراه درس

هر که چون خم خالی از خود شد فلاطون می شود

می فزاید رغبت صیاد را دام و کمند

از وفور مال، حرص جاه افزون می شود

از دل پرخون شکایت صائب از انصاف نیست

می شود دریای رحمت دل چو پر خون می شود

ادامه مطلب
چهارشنبه 26 خرداد 1395  - 12:51 PM

در چراغ دیده من آب روغن می شود

بخت چون باشد چراغ از آب روشن می شود

در تجرد رشته واری از تعلق سهل نیست

سوزنی در راه عیسی سد آهن می شود

می توانم رفت سویش در لباس گردباد

گر غبار دل چنین پیراهن تن می شود

دشمن آیینه بینش بود خط غبار

از غبار خط او چون چشم روشن می شود؟

خونبهای لاله نتوان خواست از باد سحر

خون عاشق کی و بال طرف دامن می شود؟

صائب از فریاد بلبل شد پریشان خاطرم

این سزای آن که از گلخن به گلشن می شود

ادامه مطلب
چهارشنبه 26 خرداد 1395  - 12:51 PM

دل ز احیای شب دیجور روشن می شود

زین جواهر سرمه چشم کور روشن می شود

خویش را زیر و زبر کن کز فروغ آفتاب

بیشتر ویرانه از معمور روشن می شود

از خط شبرنگ می گردد نمایان آن دهن

راه این تنگ شکر از مور روشن می شود

با دل آزاری نگردد جمع حسن عاقبت

ز آتش آخر خانه زنبور روشن می شود

با دل سنگین نیم از رحمت حق ناامید

کز چراغان نجلی طور روشن می شود

شمع بی فانوس می سازد دل ما را سیاه

دیده ما از رخ مستور روشن می شود

شمع کافوری ندارد سود بر روی مزار

صائب از نور عبادت گور روشن می شود

ادامه مطلب
چهارشنبه 26 خرداد 1395  - 12:51 PM

روح چون تن پرور افتد عاقبت تن می شود

آب در آهن چو لنگر کرد آهن می شود

عشق چون خورشید بر ذرات باشد مهربان

عید پروانه است هر شمعی که روشن می شود

میوه شیرین اگر پیدا شود در سرو و بید

عافیت پیدا درین فیروزه گلشن می شود

تیره بختی کار صیقل می کند با اهل دل

اختر آیینه روشندل ز گلخن می شود

می شود ابر بلا دست حمایت بر سرم

بر چراغ بخت من فانوس دامن می شود

عشق شورانگیز غفلت را ز سر وا می کند

بیقراری خواب سنگین را فلاخن می شود

گر کنم پهلو تهی صائب ز زاهد دور نیست

هر که با کودن نشیند زود کودن می شود

ادامه مطلب
چهارشنبه 26 خرداد 1395  - 12:51 PM

سینه ام از درد و داغ عشق روشن می شود

آنچه زنگ دیگران، آیینه من می شود

کی حذر از انجم و افلاک دارد مرد عشق؟

بر تن مرغ همایون دام جوشن می شود

هر که را از پا درآوردم به تیغ انتقام

در بیابان طلب سنگ ره من می شود

در حقیقت مرگ خصم آیینه دار عبرت است

غافل است آن کس که شاد از مرگ دشمن می شود

نیست غم خورشید را از خصمی تردامنان

در چراغ سینه صافان آب روغن می شود

داغ ما را سوده الماس آب و رنگ داد

زین جواهر سرمه چشم کور روشن می شود

(شعله سرگرمیی با خود اگر آورده ای

رو به هر خاری که آری نخل ایمن می شود)

گر چنین کلک تو صائب نغمه پردازی کند

عالمی از فکر رنگین تو گلشن می شود

ادامه مطلب
چهارشنبه 26 خرداد 1395  - 12:51 PM

دل نظرگاه خدا از ترک عصیان می شود

چون هوا مغلوب شد تخت سلیمان می شود

سرو را از طوق در زنجیر قمری می کشد

در خیابان که قد او خرامان می شود

روی آتشناک او در پرده شرم و حیا

در سرمستی چراغ زیر دامان می شود

در نظرها طاق نسیان می کند محراب را

طاق ابروی تو در هر جا نمایان می شود

نیست پروای ملامت خاکسار عشق را

مزرع ما تازه رو از تیر باران می شود

سور بی ماتم نمی باشد درین وحشت سرا

برق دایم در لباس ابر خندان می شود

از ضعیفان می شود پشت زبردستان قوی

صولت شیران یکی صد از نیستان می شود

از تکلف زندگی بر مردمان مشکل شده است

چون کنی ترک تکلف کار آسان می شود

تلخ باشد زندگی بر آه تا در سینه است

دود ازین مجمر چو بیرون رفت ریحان می شود

سنبل فردوس اگر ریزند در بستر مرا

صائب از آشفتگی خواب پریشان می شود

ادامه مطلب
چهارشنبه 26 خرداد 1395  - 12:51 PM

عاقبت کار نظربازان به سامان می شود

گرد مجنون سرمه چشم غزالان می شود

نه فلک تنگ است بر خورشید عالمتاب عشق

لیک از کوچکدلی در ذره پنهان می شود

روز ما نسبت به شب برقی است کز ابر سیاه

می نماید گوشه ابرو و پنهان می شود

نیست جان کاملان را در تن خاکی قرار

می رود آسایش از گوهر چو غلطان می شود

هر که صائب چشم پوشد از پسند خویشتن

عالم پرخار در چشمش گلستان می شود

ادامه مطلب
چهارشنبه 26 خرداد 1395  - 12:51 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 394

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4398887
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث