به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

زان خانه برانداز که از خانه زین خاست

چندان ز جهان گرد برآمد که زمین خاست

موجی است که تاج از سر فغفور رباید

چینی که ز ابروی تو ای تلخ جبین خاست

در خانه زین زلزله افکند ز شوخی

آن فتنه ایام چو از روی زمین خاست

زان لنگر تمکین که به آهوی تو دادند

صیاد تو مشکل که تواند ز کمین خاست

در بادیه عشق، سمومی است جگرسوز

هر ناله گرمی که ازین خاک نشین خاست

گل کرد غبار خط ازان خال بناگوش

خوش فتنه ای از دامن این گوشه نشین خاست

هر چند که یک نقش فزون نیست نگین را

صد نقش مخالف لب او را ز نگین خاست

برخیز به تدریج، که از عالم اسباب

یکره نتوان در نفس بازپسین خاست

صائب به همین تازه غزل کز قلمت ریخت

زنگ الم از سینه عشاق حزین خاست

ادامه مطلب
دوشنبه 24 خرداد 1395  - 6:04 PM

در چشم غلط بین نبود وضع جهان راست

چون جوی بود کج، نرود آب روان راست

شد بیخبری خضر ره کوی خرابات

آمد به غلط تیر کج ما به نشان راست

در طینت پیران اثری نیست دوا را

از دست نوازش نشود پشت کمان راست

از سختی ره راهرو عشق ننالد

تا کعبه توان رفت به این سنگ نشان راست

بلبل دلی از رد به فریاد تهی کرد

ای وای ز دردی که نیاید به زبان راست

چون تیر ز روشن گهران گرد برآورد

تا با که شود این فلک سخت کمان راست

چون شمع اگر قطره اشکی نفشانی

مگذر ز سر خاک من ای سر روان راست

در سوختگان نشو و نماهاست شرر را

ای زهره جبین مگذر ازین لاله ستان راست

شایسته لنگر نبود حلقه گرداب

در زیر فلک صبح نفس کرد چسان راست؟

صائب شود آفاق معطر ز شمیمش

چون غنچه کسی را که بود دل به زبان راست

ادامه مطلب
دوشنبه 24 خرداد 1395  - 6:04 PM

زلف تو کشاکش به رگ جان من انداخت

رخسار تو اخگر به گریبان من انداخت

حسن تو که چون کشتی طوفان زده می گشت

لنگر به دل و دیده حیران من انداخت

سیماب کند سلسله گردن شیران

برقی که محبت به نیستان من انداخت

یک حلقه کند سلسله عمر ابد را

تابی که میانش به رنگ جان من انداخت

تا همت من دست به بازیچه برآورد

نه گوی فلک در خم چوگان من انداخت

فانوس فلک دست ندارد به خیالش

آن شمع که پرتو به شبستان من انداخت

صائب خم آن زلف گرهگیر به بازی

صد سلسله بر گردن ایمان من انداخت

ادامه مطلب
دوشنبه 24 خرداد 1395  - 6:04 PM

ماهی که ز پرتو به جهان شور درانداخت

پیش رخت از هاله مکرر سپر انداخت

با گوشه دل غنچه صفت ساخته بودم

بوی تو مرا همچو صبا دربدر انداخت

در دیده صاحب نظران موی زیادم

زان روز که چشم تو مرا از نظر انداخت

تا دامن محشر نتوان دوخت به سوزن

مژگان تو چاکی که مرا در جگر انداخت

فریاد که شیرین سخنی طوطی ما را

مشغول سخن کرد و ز فکر شکر انداخت

آن را که به دولت نتوانیش رساندن

مانند هما سایه نباید به سر انداخت

صائب شدم آسوده ازین کارگشایان

تا کار مرا عشق به آه سحر انداخت

ادامه مطلب
دوشنبه 24 خرداد 1395  - 6:04 PM

تنها نه اشک راز مرا جسته جسته گفت

غماز رنگ هم به زبان شکسته گفت

از سنگ سخت تر سخنان در سر شراب

چشم و دهان یار به بادام و پسته گفت!

رازی که بود پرده نشین همچو اشک من

مژگان شوخ چشم به مردم نشسته گفت

شرمنده ام ز خط که سیه بختی مرا

بر روی نازکش به زبان شکسته گفت

صائب تمام شعر تو یکدست و تازه است

این قسم شعرها نتوان جسته جسته گفت

ادامه مطلب
دوشنبه 24 خرداد 1395  - 6:04 PM

 

از حد گذشت وقت سحر آرمیدنت

پستان صبح خشک شد از نامکیدنت

دامان عمر دست و گریبان خاک شد

باقی است همچنان هوس بزم چیدنت

شد شیشه دل دو چشم تو از عینک و هنوز

مشتاق حسن سنگدلان است دیدنت

زینسان که پای عزم تو در خواب رفته است

بسیار مشکل است به منزل رسیدنت

اکنون که در دهان تو دندان بجا نماند

بی حاصل است داعیه لب گزیدنت

با این گرانیی که تو داری چو پای خم

مشکل بود ز کوی مغان پاکشیدنت

چندان هوای نفس عنان ترا گرفت

کز دست رفت قوت از خود رمیدنت

در خون کشید تیر قضا صد هزار صید

از سر نرفت مستی غافل چریدنت

صائب شکسته باش که آخر شکستگی

چون موج می شود پر و بال پریدنت

ادامه مطلب
دوشنبه 24 خرداد 1395  - 6:04 PM

گر در میان هوا چو حبابت نمی گرفت

دریا به هیچ و پوچ حسابت نمی گرفت

می داشتی گر از دل بیدار بهره ای

شب دیده ستاره به خوابت نمی گرفت

گر پیچ و تاب عشق نمی گشت مهربان

شیرازه در بغل چو کتابت نمی گرفت

در هم نمی فشرد اگر درددل ترا

مغز جهان شمیم گلابت نمی گرفت

مجنون صفت ز عقل اگر ساده می شدی

اندیشه خطا و صوابت نمی گرفت

یک چند، جوش در دل خم گر نمی زدی

کام از لب پیاله شرابت نمی گرفت

می داشت گوهر تو اگر مغز آگهی

دنیا به دام موج سرابت نمی گرفت

باریک اگر می شدی از بوته گداز

چون ماه عید، چرخ رکابت نمی گرفت

می کرد خامسوز ترا آتش شباب

پیری اگر خبر ز کبابت نمی گرفت

صائب چراغ خانه و شمع مزار بود

دل، گرد اگر ز عالم آبت نمی گرفت

ادامه مطلب
دوشنبه 24 خرداد 1395  - 6:04 PM

از نوبهار روی زمین خشک و تر شکفت

این باغ را ببین که چه در یکدگر شکفت

شب زنده دار باش کز این باغ دلفریب

آن فیض بیش برد که پیش از سحر شکفت

گلگل شکفت آبله من ز نیشتر

نتوان به روی دشمن ازین بیشتر شکفت

با غنچگی بساز که نرگس درین چمن

افتاد در خمار اگر یک نظر شکفت

جای فراغ بال ندارد فضای چرخ

در سینه صدف نتواند گهر شکفت

هر پاره ای شد از جگرم لعل آبدار

پیکان آبدار تو تا در جگر شکفت

از چشم شور، صبح به خون شفق نشست

بیچاره شد کسی که درین بوم و بر شکفت

مردم به روی هم نتوانند رنگ دید

خوش وقت لاله ای که به کوه و کمر شکفت

چندان که کرد شرم و حیا بیش خودکشی

در پرده غنچه لب او بیشتر شکفت

هر چند گل ز خنده سر خود به باد داد

سال دگر ز ساده دلی بیشتر شکفت

برداشت سقف چرخ ز جا، شور بلبلان

صائب درین بهار چه گل تا دگر شکفت

ادامه مطلب
دوشنبه 24 خرداد 1395  - 6:04 PM

از زلف اگر نه حسن تو زنجیر می گرفت

این دل رمیده را به چه تدبیر می گرفت؟

آن عهد یاد باد که آن زلف مشکبار

دیوانه مرا به دو زنجیر می گرفت

می جست از زبان ملامتگران پناه

مجنون که جای در دهن شیر می گرفت

می داد از دل آینه سامان برای تو

آهم که چشم آینه را دیر می گرفت

حیران عشق را خبر از خویشتن نبود

آیینه در برابر تصویر می گرفت

گر ناز بی دماغ نمی شد ز خون خلق

از دست غمزه تو که شمشیر می گرفت؟

پیری فسرده کرد مرا، ورنه پیش ازین

آتش ز شست من به نی تیر می گرفت

تا عشق داشت گوشه چشمی به من، جهان

گرد مرا به قیمت اکسیر می گرفت

دیوانه حلقه در بیت الحرام را

صائب به یاد حلقه زنجیر می گرفت

ادامه مطلب
دوشنبه 24 خرداد 1395  - 6:04 PM

آسان نمی توان به سراپای ما گذشت

نتوان به بال موج ز دریای ما گذشت

آیینه اش ز گرد خجالت سیه مباد

سیلی که بر خرابه دلهای ما گذشت

روشن شدش که دیده بینا نداشته است

خورشید تا به دیده بینای ما گذشت

یوسف به سیم قلب فروشی است کار ما

مغبون شود کسی که ز سودای ما گذشت

شد تیر روی ترکش زورین کشان فکر

هر مصرعی که بر لب گویای ما گذشت

چون اشک شمع تا مژه بر یکدگر زدیم

داغ تو از سرآمد و از پای ما گذشت

چون تیر کز دو خانه به یک بار بگذرد

از هر دو کون، همت والای ما گذشت

ما این بساط کز دل صد پاره چیده ایم

صائب نمی توان ز تماشای ما گذشت

ادامه مطلب
دوشنبه 24 خرداد 1395  - 5:55 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 394

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 4445293
تعداد کل پست ها : 50865
تعداد کل نظرات : 9
تاریخ ایجاد بلاگ : چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 
آخرین بروز رسانی : شنبه 21 مهر 1397 

نویسندگان

مهدی گلشنی

امکانات جانبی

تاریخ شمسی و میلادی

تقویم شمسی


استخاره آنلاین با قرآن کریم

حدیث